درمان های جنسی و زناشویی
loading...
سرویس سایت سایت رزبلاگ بزرگترین سرویس ارائه خدمات سایت نویسی حرفه ای در ایران

انجمن پزشکی درمان وب

سلامت جنسی

دلیل اصلی نازایی و ناباروری مردانه 

علت اصلی نازایی زنان و مردان چیست؟ /علت-نازایی. علت نازایی و عوامل نازایی در زنان و مردان و تاثیر سن بر ناباروری و دلیل ناباروری در زن و مرد , خوراکی های موثر در درمان ناباروری مردان , در مردان و درمان ناباروری , اصلی اشکال , می‌شود و هورمون‌های مردانه , دلایل ناباروری در مردان و زنان , دلایل ناباروری در مردان و , های رحمی، دلیل ناباروری , نازایی است و زمانی , فاکتورهای نازایی در مردان چیست ؟ ناباروری مردان.قصد بارداری ، پیش از بارداری ، ویتامین ث و تقویت اسپرم ، عوارض پوشیدن لباسهای تنگ ، علت ضعف اسپرم مرد ، اسپرم سالم ، اسپرم چیست ، اسپرم abnormal ، آنالیز اسپرم casa ، ویتامین c اسپرم ، اسپرم نوع d ، تست dna اسپرم ، اسپرم و ویتامین ، grade اسپرم ، رنگ اسپرم ، gray آمپول hcg ، اسپرم و ویژگیهای آن

علل اصلی نازایی و نا باروری مردانه را می توان در چند گروه اصلی تشکیل داد:

اختلالات مربوط به اسپرم :

این اختلالات می‌تواند ثانویه به علل مختلف ایجاد شود;;.. نظیر بیماریهای عفونی یا التهابی نظیر اوریون, اختلالات هورمونی, اختلالات ایمونولوژی, فاکتورهای محیطی و شیوه زندگی و بیماریهای ژنتیکی

بیماری سیستیک فیبروزس

نوعی بیماری ارثی است که در در آن تعداد اسپرمها بسیار کم بوده و گاهی با عدم تشکیل لوله های منی بر همراه می باشد;;..

کم خونی سلول داسی شکل
اختلالات ساختاری دستگاه تناسلی
بیماریهای کبدی, کلیوی
دریافت داروهای ضد تشنج
همچون آلودگی هوا و میزان سرب موجود در هوا بخصوص در ایجاد ناباروری در مردان موثر است;;..

 

حال به بررسی بعضی از موارد بالا می پردازیم:

اسپرم غیر طبیعی

همه مردها اسپرم غیر طبیعی دارند که تا درصد آن ها قابل قبول است;;.. اسپرم غیر طبیعی ممکن است دو سر داشته باشد یا اصلاً دم نداشته باشد;;..

 

اگر اسپرم های غیر طبیعی در منی مرد خیلی بالا باشد می‌تواند اثر منفی روی باروری داشته باشد;;.. برخی از متخصصین عقیده دارند که اسپرم های غیر طبیعی در عبور از لولة فالوپ و نیز سوراخ کردن دیوارۀ تخمک دچار مشکل می شوند;;.. تعداد زیاد اسپرم ها می‌تواند احتمال باروری را افزایش دهد و نرمال بودن آنها نیز نقش حیاتی در باروری دارد;;..

 

نتایج یک تحقیق نشان داده است که مردان با تعدا کم اسپرم ها همچنان می توانند بارور باشند و با شرط اینکه درصد اسپرم های طبیعی در آن ها بالا باشد;;..

واریکوسل

واریکوسل عبارت است از گشاد شدن سیاهرگ های اطراف بیضه;;.. این عارضه اغلب مشکلی برای باروری مردان ایجاد نمی کند اما می‌تواند از طریق افزایش دمای بیضه برآیند تولید اسپرم ها آسیب وارد کند;;.. به همین دلیل بستن این ساهرگ ها (جراحی واریکوسل) در برخی مردان مبتلا, مشکل باروری را اصلاح کرده و در برخی دیگر تأثیر نداشته است;;.. متأسفانه پزشکان نمی توانند پیش بینی کننده که درمان واریکوسل در چه کسانی مفید است و در چه کسانی تأثیری ندارد;;..

انسدادها

انسداد (گرفتگی) در بخشی از دستگاه تناسلی مردان, می‌تواند از طریق بستن مسیر خروج اسپرم و جلوگیری از انزال (خارج شدن منی از مرد) روی باروری مرد اثر منفی بگذارد;;..

 

این انسدادها می توانند در اثر ضایعات ناشی از عفونت هایی مثل مایکوپلاسما یا اورئاپلاسما و نیز جراحی های قبلی ایجاد شوند;;.. یک ضایعه شدید ناشی از لگد زدن محکم به کشالة ران در برخی ورزش ها, حتی می‌تواند تولید اسپرم را در بیضه ها متوقف کند;;..

بیضۀ نزول نکرده

این عارضه عبارت است از عدم نزول بیضه از داخل حفرۀ شکم به داخل کیسۀ بیضه در طی تکامل جنین در رحم مادر;;.. در اطفال مبتلا به این بیماری از روش جراحی برای وارد کردن بیضه به داخل کیسۀ بیضه استفاده می شود;;.. در صورت تشخیص دیر هنگام و در نتیجه عمل جراحی دیر هنگام, این مشکل می‌تواند اثر منفی بر باروری مرد داشته باشد;;..

بیماری های دیگر

دیابت شیرین و دیگر اختلالات غدد درون ریز بیماری های غدة تیروئید و دیابت بی مزه می‌تواند در کنترل هورمونی تولید اسپرم مداخله کنند;;.. عفونت های پروستات و اپی دیدیم (ساختمان لوله ای شکلی که روی نوک هر بیضه , در قسمت بالای آن قرار گرفته است) می‌توانند باعث مداخله در تولید اسپرم یا انسداد مجرای خروج آن شوند;;.. عفونت های دیگر مثل ارکیت (ورم بیضه) ناشی از اوریون, می‌توانند باعث ناباوری همیشگی شوند;;..

چاقی

محققین موسسه ملی بهداشت محیط کارولینای شمالی , ضمن تحقیقات اخیر نشان می دادند میان چاقی و نازایی در مردان ارتباط وجود دارد;;..

این دانشمندان با مطالعه روی ۲ هزار و ۱۱۱ زوج در کارولینای شمالی که مردان عمدتا مزرعه دار بودند و شاخص توده بدنی آنها ۳ واحد بیش از حد طبیعی بود, دریافتند با وجود انجام روابط زناشویی بدون استفاده از روش های پیشگیری از بارداری, این مردان ۱۰ درصد بیشتر از سایر مردان مبتلا به ناباروری بودند;;.. به گفته این دانشمندان مردان چاق معمولا روابط زناشویی کمتری دارند که این موضوع تاثیر زیادی بر باروری آنها دارد;;..

کمبود عناصر کمیاب

غلظت عناصر کمیاب در مایع منی مردان بارور و نابارور متفاوت بوده و میزان غلظت این عناصر در باروری مردان مؤثر است;;.. غلظت کلسیم در همه گروه های بارور و نابارور بیشتر از غلظت عناصر دیگر بوده و تاثیر آن بر متیلیتی اسپرم و القاء واکنش سلول جنسی در اسپرم پستانداران می باشد;;..

دومین عنصری که بعد از کلسیم از بیشترین غلظت در مایع منی برخوردار است, عنصر روی می باشد که همراه با منیزیم, اثرات تحریک کنندگی و مهار کنندگی بر حرکت اسپرم اعمال می کند;;..مس به عنوان عنصری که سمیت زیادی بر اسپرم ایجاد می کند در گروه های نابارور بیشتر از گروه های بارور گزارش شده است;;..

گفتنی است ناباروری در مردان ممکن است با ناهنجاری هایی مثل انسداد اپیدیدیمیس, اختلال ایمونولوژیکی و عفونت موضعی همراه باشد;;..

با توجه به این که در حال حاضر درک درستی از نقش فیزیوژیک عناصر کمیاب و ارتباط آن با ناباروری وجود ندارد با پیشرفت تکنیک های مربوط به آنالیز عناصر کمیاب در سیمن و مایعات بیولوژیک دیگر, پژوهش ها در این حوزه افزایش یافته است;;..

التهابی بدن مردان

محققین یک ذره غیرمعمولی را با نام عامل بازدارنده ماکروفاژ (MIF) را در نمونه های بدست آمده از اسپرم مردان عقیم تشخیص داد;;.. التهاب هنگامی به وجود می آید که بدن در معرض عفونت هایی مانند عفونت خون, اختلالات مربوط به ایمنی بدن و بیماری های مزمن همچون دیابت و بیماری قلبی قرار گیرد;;..

 

این عامل تحت این شرایط ظاهر شده و با بعضی از ضایعه های بافتی در ارتباط می باشد;;.. محققان پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که در مردانی با مشکل باروری, سطح IF در آنها خیلی بالا و یا خیلی پایین است;;.. سطوح مناسب و مطلوبMIF به بالغ شدن اسپرم ها کمک می کند;;.. هنگامی که متخصصان این عامل را به ظرف های حاوی اسپرم سالم اضافه کردند تعداد و میزان حرکت اسپرم ها کاهش یافت;;..

براساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ها در آمریکا, در حال حاضر ۲/۱میلیون زوج نازا در آمریکا زندگی می کنند که در۴۰ درصد آنها مشکل نازایی مربوط به مردان است;;..

فقدان مجراهای وازدفران

باعث ناباروری انسدادی در مردان می شود و بروز آن به شکل نقص فقدان دوطرفه مجرای وازدفران (مجرای عبوراسپرم) یا فقدان یک طرفه مجرای واز دفران در ایران از شیوع بالایی برخوردار است;;..

دیابت

ابتلا به دیابت باعث تخریب ۶۰ درصدی DNA مردان می شود که منجر به ناباروری آنها خواهد شد;;..بر اساس تحقیقات با افزایش قند خون و اضافه وزن میزان تخریب DNA آنها بیشتر می شود;;.. در یک تحقیق ۵۶ مرد ۳۰ ساله که ۲۷ درصد آنها مبتلا به دیابت بودند ,مورد بررسی قرار گرفتند;;..

میزان تخریب DNA در مردان دیابتی ۵۲ درصد گزارش شده, در حالیکه این آمار در مردان سالم تنها ۳۲ درصد بود;;..

علل نازایی مردانه چگونه قابل تشخیص می باشد؟

علاوه بر اخذ شرح حال کامل از فرد و خانواده و انجام معاینات کامل جهت تشخیص علت نازایی در مرد باید آزمایشات خاصی را نیز انجام داد که شامل :

آزمایش منی چند گانه :

حداقل دو نمونه در دو نوبت مختلف زمانی مختلف باید گرفته شود و از لحاظ فاکتورهای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد که این نوع فاکتورها شامل حجم منی, قوام, تعداد اسپرمها و شکل و حرکت آنها می‌باشد;;..

سونوگرافی:

 

جهت تعیین واریکوسل و سایر عوارض ساختمانی بیضه

سایر آزمایش ها:

از این آزمایشات جهت تعیین علت اختلالات اسپرمها یا بیماریهای سیستم تناسلی مردانه استفاده می‌شود;;..

درمان نازایی مردان:

انتخاب روش درمانی توسط حکیم بر اساس سن بیمار, سلامت عمومی و سابقه پزشکی وی , وسعت بیماری , قابلیت تحمل فرد در برابر داروها, روشهای درمانی و جراحی مختلف , نحوه انتظار از دوره بیماری و ارجحیت خود بیمار بستگی دارد;;..

 

در حال حاضر روشهای درمانی بسیار زیادی وجود دارد که می توان به روشهای آزمایشگاهی و استفاده از داروهای خاص و روشهای جراحی مخصوص جهت بر طرف نمودن بیماری زمینه ای اشاره کرد;;..

لاپاروسکوپی:

لاپاروسکوپی یک روش موثر و بدون خطر در درمان یک نوع اختلال ناباروری در بالغین است;;.. کریپتورکیدسیم شایع ترین ناهنجاری دستگاه تناسلی می باشد که در بدو تولد در نوزادان مذکر قابل تشخیص است;;..

 

تشخیص کریپتورکیدسیم, از طریق مشاهده میسر است;;.. یکی از تظاهرات بالینی این ناهنجاری در مردان , ناباروری و آزواسپرمی است;;.. تشخیص و درمان این ناهنجاری در بالغین, بحث برانگیز است ولی در کودکان انجام لاپاروسکوپی و یا جراحی باز ضروری است;;..

منبع:نینی نما

 

-علل ، روش تشخیص ،درمان و , علل اصلی نازایی مردانه را می توان , به همین دلیل بستن , می دادند میان چاقی و نازایی در , نوشین - علل اصلی نازایی مردانه| راه درمان بیضه نزول نکرده , علل اصلی نازایی مردانه , راه درمان ناباروری به غیر , در این امر دخالت دارند و حدود ۵۰ , ناباروری مردان؛ علت ها و درمان ها , علت اصلی ناباروری که در , ناباروری مردانه , نازایی یه مشکل نیست و یه , دلایل ناباروری در مردان و زنان , لوله های رحمی، دلیل ناباروری در , علل نازایی است و زمانی رخ , ناباروری در مردان و , ناباروری در زنان و مردان :: سروش دانش فارابی /ناباروری-در-زنان-و-مردان در این مقاله سعی شده است عوامل مهم و شایع در ناباروری زنان و , اصلی نازایی مردانه , دلیل , درمان 100% تضمینی ناباروری در مردان | کپسول اسپرم زا برای , بنابراین، ناباروری و نازایی فقط , به دلیل فاكتور مردانه , اصلی نازایی مردانه را , علل اصلی و شایع نازایی در زنان و مردان -نازایی نا باروری مردان,ناباروری در مردان,هورمونهای مردانه , نازایی و , اصلی ناباروری , 1 2 3 4 5

بازدید : 769 تاریخ : یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 زمان : 23:54 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

تقویت اسپرم مردان با ویتامین ث

رابطه پوشیدن لباسهای تنگ و ناباروری آقایان

 رابطه رنگ مو و ابتلا به , رابطه پوشیدن لباسهای تنگ و , در مردان ، ناباروری و , پوشیدن لباس تنگ موجب عقیم شدن مردان می شود! -پوشیدن-لباس-تنگ-موجب, , ناباروری. , آقایان با پوشیدن لباس و شلوار تنگ , (بعلت پوشیدن لباسهای تنگ) , نی نی نما مجله آنلاین ناباروری، بارداری و کودکیاری , برای آقایان در قانون کار , رابطه پوشیدن لباسهای تنگ و , و ناباروری مردان/ علت , دلیل بارداری خارج از رحم، پوشیدن لباس تنگ؟ • وقت غذای خوبه :) /دلیل-بارداری-خارج-از-رحم, از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان , رابطه پوشیدن لباسهای تنگ , تنگ و ناباروری آقایان! , روش های تحریک جنسی و عشق بازی با همسر - پوشیدن لباسهای تنگ , /پوشیدن-لباسهای-تنگ, روش های تحریک جنسی و عشق بازی با همسر 

پزشکان در يک مقاله جديد تاکيد کردند مصرف ويتامين ث توان توليد مثلي مردان را افزايش مي‌دهد;... اين متخصصان تاکيد کردند کمبود ويتامين ث در بدن مي‌تواند موجب کاهش تعداد اسپرم‌ها (سلول هاي جنسي مردانه) و نيز کاهش سرعت حرکت آنها شود که نتيجه آن کاهش توان توليد مثلي در مردان است;...

 

به گزارش سايت لايفمينزهلت, در اين گزارش به چند راه ‌کار مهم و کارآمد براي افزايش توان توليدمثلي و جنسي مردان اشاره شده است;...

 

پزشکان معتقدند كه ترک سيگار توان توليد مثلي مردان را بهبود مي‌بخشد;... مطالعات نشان مي‌دهد که سيگار علاوه بر تمام مضراتي که دارد, مقدار اسپرم‌ها را نيز کاهش مي‌دهد;... گاهي مقدار اسپرم افراد سيگاري حدود 22 درصد کمتر از مردان غيرسيگاري مي‌شود;...

 

اين پزشکان همچنين مي‌گويند پوشيدن لباس زير راحت و گشاد مانع از بروز ناتواني جنسي در مردان مي‌شود;... تغذيه مناسب نيز در اين امر موثر است;... غذاهايي که چربي کم داشته و کربوهيدرات و پروتئين فراوان دارند, همراه با سبزيجات وغلات, موجب تقويت توان توليد مثلي مردان مي‌شوند;...

 

به طور کلي ورزش به همراه تغذيه سالم, فاکتور تضمين کننده سلامتي در مردان است;... الکل نيز به توان جنسي مردانه آسيب مي‌رساند;... الکل به علت اثر گذاشتن روي کبد باعث افزايش سطح هورمون استروژن (هورمون زنانه) در بدن شده و کاهش توان توليد مثلي را به دنبال دارد;...

 

عوامل زیر از جمله فاکتورهای خطر در ارتباط با نازایی مردان می باشند:

وجود سابقه عفونت پروستات یا ناحیه تناسلی

 

سابقه ضربه به بیضه ها یا چرخش بیضه ها, سابقه بلوغ زودرس یا دیررس

 

تماس با مواد سمی در حین کار نظیر مس, کادمیوم و جیوه, اکسید اتیلن, کلرید وینیل, مواد رادیو اکتیو و اشعه

 

مصرف دخانیات

 

مصرف الکل به مقدار زیاد

 

تماس ناحیه های تناسلی با دماهای بالا
ترمیم فتق

 

بیضه نزول نکرده

 

داروهای مورد استفاده در دوران زخمها یا پسویازیس

 

سابقه مصرف دی استیل بسترول توسط مادر در حین بارداری و سابقه ابتلا به اوریون حین بلوغ

دیابت

منبع:نینی نما

- پوشیدن لباسهای تنگ احتمال عفونت , عشق و رابطه , لباس تنگ - مد ایرانی - /لباس-تنگ , با پوشیدن لباس و شلوار تنگ , پوشیدن لباسهای تنگ که , رابطه پوشیدن لباس تنگ و , مواردی که باعث آسیب ناحیه تناسلی می شوند , ناتوانی جنسی و ناباروری را , در آقایان و در برخی , * پوشیدن لباسهای تنگ احتمال عفونت , اثرات ورزش کردن با لباس های تنگ و چسبان | فتویاب /اثرات-ورزش-کردن-با-لباس-های-تنگ, آیا میدانید پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان , ناباروری در , تفاوت خودارضایی و رابطه , مواردی که باعث آسیب ناحیه تناسلی آقایان و خانم ها می شوند قرار دادن لپ تاپ روی پاها خطر بروز ناتوانی جنسی و ناباروری را افزایش می , آقایان و , روش های تحریک جنسی و عشق بازی با همسر - مواردی که باعث , /مواردی-که-باعث-آسیب , جنسی، ناباروری و همچنین بروز تومورها (بخصوص در آقایان و در , پوشیدن لباسهای تنگ , 1 2 3 4 5

بازدید : 377 تاریخ : یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 زمان : 23:48 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

آی وی اف رایگان در بیمارستان شریعتی

تقویت اسپرم مردان با ویتامین ث , رابطه پوشیدن لباسهای تنگ و ناباروری آقایان IVF چند درصد امکان موفقیت دارد؟ , شکست مکرر آی وی اف یا لقاح مصنوعی برای درمان ناباروری لاک زدن نازایی می آورد , عوارض لاک زدن ناخن در دوران بارداری آیا گروه خونی بر شانس باروری تاثیر می گذارد؟ گوجه فرنگی کیفیت اسپرم مردان را افزایش می دهد , ناباروری و تغذیه چه غذاهایی نازایی می آورد؟, درمان IUI به صورت رایگان ، ای وی اف رایگان در بیمارستان شریعتی ، بیمه نازایی ، آی وی اف رایگان ، مرکز درمان نازایی رایگان ، هزینه ivf در رویان ، هزینه ivf در سال 95 ، هزینه iui در سال 95 ، هزینه iui در رویان ، هزینه ivf در یزد ، هزینه عمل میکرواینجکشن در رویان ، هزینه ivf چقدر است؟ ، هزینه ivf در بیمارستان صارم

رایگان شدن درمان‌های نازایی برای بیماران زیر چهل سال!/ IVF و IUI به صورت رایگان
وزارت بهداشت برای یک دوره درمانی در زوج‌های نابارور بودجه در نظر گرفته که اولین درمان IVF و دو سیکل درمان IUI رایگان شده است و داروها نیز تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند.... درمان نازایی در تمامی بیمارستان‌های دانشگاهی که بخش زنان و نازایی دارند و درمان نازایی انجام می‌دهند, رایگان است...

به گزارش نی نی نما به نقل از روابط عمومی بیمارستان شریعتی, در پی انتشار خبر رایگان شدن درمان‌های نازایی برای بیماران زیر چهل سال و تماس بیماران با این مرکز, دکتر اشرف آل یاسین متخصص زنان, زایمان و نازایی و رئیس بخش زنان و نازایی بیمارستان شریعتی در مصاحبه‌ای با روابط عمومی این مرکز اعلام کرد;;> این درمان در تمامی بیمارستان‌های دانشگاهی که بخش زنان و نازایی دارند و درمان نازایی انجام می‌دهند, رایگان است و ما فقط اطلاع‌رسانی کردیم.

دکتر آل یاسین همچنین افزود;;> بیماران زیر چهل سال که نازایی اولیه دارند تحت پوشش این خدمات در تمامی بیمارستان‌های دانشگاهی قرار می‌گیرند. وی این خدمات را یک نوبت آی وی اف, دو نوبت آی یو آی و یک نوبت انتقال جنین فریز شده اعلام کرد و افزود;;> افرادی هم که تمایل دارند از این خدمات در بیمارستان شریعتی استفاده کنند لازم است به درمانگاه نازایی مراجعه تا پذیرش و نوبت‌دهی شوند. 

روابط عمومی بیمارستان شریعتی همچنین درخواست کرد, تمامی افرادی که درخواست پذیرش در درمانگاه نازایی بیمارستان شریعتی را دارند, تنها به صورت حضوری در روزهای غیر تعطیل از 8 صبح تا ساعت 14 عصر به درمانگاه نازایی این مرکز واقع در تهران , خیابان کارگر شمالی , سه را جلال آل احمد,روبروی دانشکده اقتصاد, مجموعه درمانگا های شهید داستانی مراجعه کنند. ....

ای وی اف رایگان در بیمارستان , برای آی وی اف و دو بار در سال , دانشگاه علوم پزشکی تهران |اخبار > هزینه اولین درمان نازایی , , های ivf و iui در تمامی بیمارستان‌های , زاده آی وی اف در , دانشگاهی به‌صورت رایگان , بیوگرافی دکتر ابوطالب صارمی ،درمان نازایی با IVF +آدرس , , هزینه آی وی اف در بیمارستان , علاوه بر gift و iui و ivf روش , تاسیس شده و به صورت , درمان نازایی و درمان ناباروری - آی وی اف - IVF | دکتر , نتایج هر مرحله به دقت زیر نظر گرفته می‌شود تا در صورت مشاهده علائم اولیه بارداری , iui ivf pgd , جستجوي سايت - =ای وی اف رایگان در, معاینات ضروری و دوره ای ای برای , بیمارستان شریعتی، در پی , ivf و iui به صورت رایگان! با آی وی اف ناباروری را درمان کنید IVF درمان ناباروری با روش آی وی اف ivf. علیپور متخصص زنان و , آی وی اف در , آی وی اف به , درمان ناباروری(نازایی) با آی وی اف - مجله تفریحی bmfa /درمان-نابارورینازایی-با-آی-وی-اف برای چه کسانی روش آی وی اف (ivf) , و نازایی و مشکلات ژنتیکی دیگه به کار می , آی وی اف در , کلینیک ناباروری صارم، اطلاعات لازم و دقیق (1) | سایت خبری /کلینیک-ناباروری-صارم, ی صارم وابسته به بیمارستان تخصصی و فوق , می توانید به صورت رایگان در کلاس , آی وی اف آی یو آی , مجله فارسی | بارداری به روش آی یو آی IUI و آی وی اف IVF , بعداز انجام آی یو آی احتیاج به , پايگاه دانلود رایگان , درد دل دختر تن فروش .فقر و فحشا در , کلینیک ناباروری صارم، اطلاعات لازم و دقیق (1) , به بیمارستان تخصصی و , به صورت رایگان در , و خودم دارم ای وی اف , 1 2 3 4 5

به گزارش روابط عمومی بیمارستان شریعتی, دکتر اشرف آل یاسین رئیس پانزدهمین همایش بین‌المللی زنان و مامایی ایران و مدیر گروه زنان و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران از حضور متخصصان ایرانی دانشگاه‌های خارج از کشور و حضور بیش از دو هزار شرکت‌کننده از متخصصان سراسر کشور در این کنگره خبر داد. وی همچنین در این نشست از افتتاح 20 بخش نازایی در کشور تا پایان امسال خبر داد و افزود;;> حدود 30 تا 35 بخش دولتی و دانشگاهی بیماری‌های زنان و مامایی نیز تجهیز می‌شود. مدیر گروه زنان و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران همچنین گفت;;>

وزارت بهداشت برای یک دوره درمانی در زوج‌های نابارور بودجه در نظر گرفته که اولین درمان IVF و دو سیکل درمان IUI رایگان شده است و داروها نیز تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند. 

دکتر قنبری مسئول برنامه یورو گاینکولوژی دانشگاه در توضیح برنامه‌های این همایش گفت;;> برگزاری پانل‌هایی برای توضیح عملی مش گذاری در جراحی‌ها و معرفی موارد و اندیکاسیون های مناسب لیزر واژینال از مهم‌ترین برنامه‌های این کنگره خواهد بود.....
دکتر سروی نیز با توضیح درباره طیف وسیع بیمارهای نازایی به خبرنگاران, ارائه مقالات و سخنرانی‌های این کنگره را برای اطلاع‌رسانی به متخصصان درزمینهٔ آخرین یافته‌ها و دستاوردهای نازایی کشور مهم و مؤثر توصیف کرد. وی افزود;;> گرچه آمار دقیق از زوج‌های درخطر نازایی نداریم اما افزایش مراجعه‌کنندگان نشان از افزایش درصد این مشکل در جامعه دارد....

منبع:نینی نما

مراقب غذاهای چرب باشید چگونه یک "آی وی اف" موفق داشته باشیم؟, هزینه IVF در سال 95 تحریک بیش از اندازه تخمدانها با آمپول HCG برای درمان ناباروری + عوارض و درمان ژل رویال یا شاه‌انگبین چگونه به درمان ناباروری کمک می کند؟ چه گیاهانی قدرت باروری را تقویت می کنند؟, درمان گیاهی ناباروری "فست فود خورها" نابارور می شوند , تنبلی و نازایی, درمان ناباروری زنان تاثیر قهوه بر ناباروری مردان, تقویت اسپرم ضعیف, چه ویتامینهایی اسپرم را تقویت می کند؟ آیا آسم باعث نازایی و ناباروری می شود؟ , ناباروری زنان امواج وای فای موبایل و ناباروری , از میدانهای مغناطیسی دور شوید تقویت قدرت باروری با توت فرنگی , فواید توت فرنگی برای زنان تا چند سالگی می توانم باردار شوم؟, وزنتان را کم کنید تا باردار شوید ... رابطه داروهای هورمونی درمان ناباروری و احتمال ایجاد سرطان در زنان درمان ناباروری مردان با لیزر , تقویت اسپرمهای ضعیف با لیزر رابطه خواب خوب و تقویت قدرت باروری , درمانهای ناباروری کمبود ویتامین A و ناباروری , اهمیت ویتامین آ برای بدن بنیاد برکت به "زوج های نابارور" نیازمند در مناطق محروم کمک می کند

بازدید : 3724 تاریخ : یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 زمان : 23:35 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

  دانلود رایگان کتاب آموزش مسائل جنسی و زناشویی برای خانم ها و آقایان

Image result for  دانلود رایگان کتاب آموزش مسائل جنسی و زناشویی برای خانم ها و آقایان

کاملترین کتاب آموزش مسائل جنسی و زناشویی برای دختران و پسران و  مرد ها وزن ها

کتابی بسیار جامع و مفید در زمینه آموزش مسائل زناشویی و جنسی

=====================================

نام کتاب ...::: آموزش مسائل جنسی و زناشویی
نویسنده : برگرفته از سخنان دکتر مجد و روایات امام صادق«ع»
تعداد صفحه.........::: 383
حجم فایل ......::: 6,150 کیلوبایت

=====================================
...برای دانلود اینجا کلیک کنید...

 

آموزش مسائل جنسي و زناشويي نکته : تمامی فایل ها و سوالات دارای پاسخنامه و دارای قابلیت پرینت می باشند و همچنین میتوانید , آموزش جنسی - پايگاه دانلود رایگان کتاب /آموزش-جنسی دانلود کتاب راهنمای مسائل جنسی و زناشویی . , دانلود کتاب آموزش مسائل , برچسب ها : برای , دانلود کتاب آموزش جنسی آقایان 3/دانلود-کتاب-آموزش, , آموزش مسائل جنسی آقایان , و زناشویی , دانلود رایگان , خانم ها و آقایان کتاب , آموزش‌های جنسی و زناشویی » دانلود کتاب اموزش مسائل جنسی t/دانلود-کتاب-اموزش-مسائل, بهترین حالات جنسی برای , کف لگن در مورد خانم‎ها و آقایان , دانلود کتاب اموزش مسائل , آموزش تصویری مسائل جنسی و زناشویی , مسائل جنسی آموزش مسائل زناشویی امو , مسائل جنسی و زناشویی , دانلود رایگان فیلم , دانلود مجموعه کتاب های عشق شیرین ، آموزش مسائل جنسی و زناشویی /دانلود-مجموعه-آموزشی, , آموزش مسائل جنسی و زناشویی 7754 , ها برای pc; دانلود , کتاب آموزش مسائل جنسی و , آموزش تصویری مسائل جنسی کتاب آموزش مسائل جنسی و زناشویی برای , برای خانم ها , و دریافت کتاب | دانلود کتاب , دانلود کتاب زناشویی و ازدواج :: گنجینه /دانلود-کتاب-زناشویی, دانلود کتاب زناشویی و , دانلود کتاب آموزش مسائل جنسی و , دانلود کتاب آموزش جنسی آقایان , آموزش‌های جنسی و زناشویی » دانلود ها /دانلود-ها , متصل به معضلات جنسی و آموزش های ناصحیح , دانلود کتاب اموزش مسائل , برای آقایان; کتاب آموزش مسائل جنسی به صورت کاملا رایگان کتاب آموزش مسائل جنسی به , و زناشویی ویژه آقایان برای , و زناشویی دانلود رایگان

بازدید : 724 تاریخ : جمعه 27 اسفند 1395 زمان : 18:42 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

بهترین موبر برای آلت تناسلی چیه؟ از چه روش موزدایی برای آلت تناسلی استفاده می کنید؟

....جوابهای خود را در قسمت ارسال نظر بیان کنید...

از چه روش موزدایی برای آلت تناسلی استفاده می کنید؟ :: خانواده ... /از-چه-روش-موزدایی-برای-الت-تناسلی-استفاده-می-کنید پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر ..... علت جوش دردناک در ناحیه آلت تناسلی زن ها چیه ؟ اسپری موبر کارینا اصل، مردان و زنان، بدن، اندام ها و آلت ... .../اسپری-موبر-کارینا-اصل،-مردان-و-زنان،-بدن،-اندام-ها-و-آلت-تناسل... اسپری موبر کارینا اصل، مردان و زنان، بدن، اندام ها و آلت تناسلی - سلامت - فروشگاه ... موبر مردانه، کرم موبر مردانه، بهترین موبر برای آقایان، موبر دائمی مردانه، موبر بدن، ... آموزش رفع تیرگی آلت تناسلی زنان | مجله ... › مسایل زناشویی ۱۹ مرداد ۱۳۹۱ ه‍.ش. - آموزش رفع تیرگی آلت تناسلی زنان یکی از راه های از بین بردن موهای زاید اطراف آلت تناسلی ... اغلب باعث تیرگی دور آلت تناسلی می شوند بهترین راه برای جلوگیری از آن استفاده از روش های ... ۳- توصیه ی اکید این است که جهت جلوگیری از ایجاد مشکل از کرم های موبر استفاده کنید . .... راستش متوجه نمیشم منظورتون چیه؟ بهترین روش اصلاح موهای زائد چیست - آفتاب › مقالات › بهداشت و درمان › توصیه های پزشکی ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ ه‍.ش. - به همین دلیل مدتی برای اصلاح قسمت‌های نازک پوستم از کرم و اسپری‌های موبر استفاده می‌کردم و حتی برای اصلاح موهای ناحیه تناسلی این روش را به کار ... از چه روش موزدایی برای آلت تناسلی استفاده می کنید؟ ۷ فروردین ۱۳۹۵ ه‍.ش. - از-چه-روش-موزدایی-برای-الت-تناسلی-استفاده-می-کن. ... و من در بیشتر جاها خوندم و شنیدم که پودر های موبر بهترین روش هست هر چند که خیلی وقت می بره ... دکتر رهام صادقي - چگونگی موزدایی نواحی تناسلی و مقعد › فهرست انجمنهای گفتگو › سوالات جنسی - تناسلی ۱۲ فروردین ۱۳۹۳ ه‍.ش. - 8پست ناحیه ی آلت تناسلی و حتی مقعد من موهای زیادی داره . برای مو زدایی این ... باشه هم موبر. نظرتون راجع به مومک اونم توسط خودم چیه؟ ... و من در بیشتر جاها خوندم و شنیدم که پودر های موبر بهترین روش هست هر چند که خیلی وقت می بره.در مورد کرم ... در مورد ليزر كردن موهاي زايد آلت تناسلي 25 آوريل 2012 شیو مو آلت تناسلی و ازاله بکارت 24 آوريل 2012 پرده بکارت - پاره شدگی، انواع و سوالات مرتبط ... 1 آوريل 2011 اصلاح موهای آلت زنان - پاسخ 15 تا 29 11 مارس 2009 یافته‌های دیگری از دامنه از بین بردن موهای زائد + ناحیه تناسلی | سایت آرایشی و ... /از-بین-بردن-موهای-زائد-ناحیه-تناسلی. ۲۲ آبان ۱۳۹۲ ه‍.ش. - یکی از راه‌های از بین بردن موهای زاید اطراف آلت تناسلی استفاده از تیغ یا ژیلت است که این تیغ‌ها اغلب باعث ..... نظرتون درباره دستگاه لیزر خانگی فیلیپس چیه؟ ..... بهترین پودر موبر نوره یا واجبی هستش تیرگی به هیچ وجه نمیاره. بهترین روش اصلاح موهای ناحیه تناسلی : اپیلاسیون تیما /بهترین-روش-اصلاح-موهای-ناحیه-تناسلی/comment-page-3/ ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ ه‍.ش. - استفاده از کرم های موبر یا موس ها یا تراشیدن ناحیه تناسلی در خانم ها بدون ..... سلام میخواستم بدونم بهترین را برای ازبین بردن موهای زائد بدن چیه لطفا ... بهترین روش اصلاح موهای ناحیه تناسلی : اپیلاسیون تیما /بهترین-روش-اصلاح-موهای-ناحیه-تناسلی/comment-page-2/ ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ ه‍.ش. - استفاده از کرم های موبر یا موس ها یا تراشیدن ناحیه تناسلی در خانم ها بدون اشکال است. .... میخواستم بدونم بهترین روس اصلاح درشب عروسی چیه.ممنون. بهترین روش اصلاح موهای ناحیه تناسلی : اپیلاسیون تیما /بهترین-روش-اصلاح-موهای-ناحیه-تناسلی/comment-page-1/ ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ ه‍.ش. - استفاده از کرم های موبر یا موس ها یا تراشیدن ناحیه تناسلی در خانم ها بدون ..... مفیدتون گیج شدم الان بهترین روش برای از بین بردن موهای زائد چیه؟ بهترین موبر برای آلت تناسلی چیه؟ عکس اپیلاسیون ناحیه تناسلی کرم موبر سینره اسپری موبر مردانه پودر موبر واجبی کرم موبر برای اندام تناسلی مردان پودر موبر دپی رفع موهای زائد ناحیه تناسلی زنان اصلاح موهای زائد ناحیه تناسلی زنان

بازدید : 807 تاریخ : یکشنبه 14 شهریور 1395 زمان : 3:52 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

مردها چگونه تحریک میشن؟، مردان از چه راه های تحریک میشوند ؟

....جوابهای خود را در قسمت ارسال نظر بیان کنید...

مردان از چه راه های تحریک میشن ؟ :: خانواده برتر /مردان-از-چه-راه-های-تحریک-میشن سلام تحریک مردان فقط در آلتشونه؟؟ یعنی با لمس و اینا تحریک نمیشن؟ بازی با موهای سر یا سینشون، تحریکشون نمیکنه؟ حرفای عاشقونه تحریکشون نمیکنه؟ یه سواله ... روش مناسب تحریک جنسی شوهر | دکتر محمد والی پور - ... در اينجا سه راه براي جان بخشيدن دوباره به زندگی جنسی برای شما فراهم آمده است. ... لمس و نوازش با حوصله : سطح داخلي ران ( مرد و زن ) و لب هاي فرج ( زن ) ، بيضه و نواحي .... گرفت من بیچاره ای که وسط خیابون با این همه جلوه تحریک میشم چطور التم بخوابونم؟ روش مناسب تحریک جنسی شوهر - پارسی طب › دانستنیهای جنسی و زناشویی رتبه: ۳٫۸ - ‏۴ رأی لمس و نوازش با حوصله : سطح داخلی ران ( مرد و زن ) و لب های فرج ( زن ) ، بیضه و نواحی اطراف آن (مرد) ، گرفتن و فشردن کمر ( زن و مرد ) ، کلیتوریس زن که تحریک و نوازش ... راههای تحریک کردن شوهر - مشاوره ازدواج و زندگی زناشویی /راههای_تحریک_کردن_شوهر از راه نزدیک : عمده ی عصب های تحریک پذیری مردان همون حول و حوش آلت قرار داره . یه زن می ... وقتی رابطه برقرار شد ، راه های وجود داره که میشه مرد و بیشتر تحریک کرد . راه های جذاب تر شدن برای شوهر | جدید 95 /راه-های-جذاب-تر-شدن-برای-شوهر. وقتی به ظاهرتان فکر می‌کنید، باید از طریق راه‌های زیر بر تفاوت‌هایتان با مردان تاکید ... باشید : عشوه و ناز زنانه جنسی قبل از نزدیکی سبب تحریک شدید مرد می شود. ... چه من همیشه بعد از آمیزش جنسی با همسرم از بدنم یک مایع بی رنگ و شفاف خارج میشه؟ تحریک و ارضا کردن مرد بدون عمل دخول - انجمن تخصصی مشاور ... fپ/تحریک-و-ارضا-کردن-مرد-بدون-عمل-دخول-/ ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ه‍.ش. - سلام و خسته نباشید من تازه نامزد کردم و هم من هم شوهرم موافق دخول از راه مقعد ... این وب سایت تخصصی دارای بیش از ۶۰۰۰۰ مطلب تخصصی در زمینه های مختلف مشاوره ... دوست داره خلاقیت بخرج بدم اگه راهکارایی بلدید بهم بگین ممنون میشم. ناگفته های مسايل همبستری و عشقبازی - تحريك جنسي مرد /تحريك-جنسي-مرد ناگفته های مسايل همبستری و عشقبازی - تحريك جنسي مرد - آموزش صحيح روابط ... این مسئله کمی برای من عجیب بود چون اصلاً نمی توانم به ذهنم راه بدهم که ممکن است فکر ... تحریک همسر به روش خیلی سریع و راحت - مجله پزشکی دکتر ... _تحریک-همسر-به-روش-خیلی-سریع-و-راحت. ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ ه‍.ش. - تحریک همسر بروش خیلی سریع و راحت,:در این بخش درباره روابط جنسی بین زن ... دیگری از بدن غیر از اندام های جنسی موجب بوجود آمدن لذت و میل جنسی میشود. ... خانم هایی که بر این باورند که تنها نقطه تحریک آمیز بدن مرد اندام جنسی اوست ... روش‌های تحریک زن قبل از رابطه جنسی - ستاره /روش‌های-تحریک-زن-قبل-از-رابطه-جنسی روش تحریک زن، تحریک جنسی زن، آموزش تحریک زنان، تحریک جنسی زنان، تحریک ... برخلاف مردان که برای برقراری رابطه جنسی نیازی به معاشقه و پیشنوازی ندارند، زنان ... زنان نیاز به پیشنوازی و آماده سازی دارند و دانستن راه‌های تحریک جنسی زنان لازم و ... نقاط تحریک زنان و چگونگی تحریک این نقاط - دلگرم -نقاط-تحریک-زنان ۸ مهر ۱۳۹۲ ه‍.ش. - نقاط تحریک زنان و شناخت نقاط تحریک زنان و تحریک نقاط تحریک زنان و چگونگی ... راه حل های زود انزالی و طولانی کردن زمان انزال که نمیدانستید(قسمت اول) ... انسانی زن و مرد رو پایین میاره و باعث میشه به سمت بعضی اعمال حیوانی برن. مردان از چه راه های تحریک میشن ؟ حرفهای تحریک کننده برای مردان کلمات تحریک کننده مردان تحريك كردن مرد با سينه تحریک مردان با نگاه حرکات تحریک کننده مردان راههای تحریک زنان تحریک مردان با حرف زدن تحریک زن با انگشت

بازدید : 677 تاریخ : یکشنبه 14 شهریور 1395 زمان : 3:50 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

بهترین و کم خطر ترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی , بهترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی , بهترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی بدون اعتیاد , بهترین راه درمان زود ارضایی , بهترین و کم خطرترین راه درمان زود ارضایی , بهترین راه درمان زود ارضایی بدون اعتیاد, بهترین راه درمان زود ارضایی بدون خطر معتاد شدن ,زناشویی » روابط جنسی , معرفی انواع قرص‌های تاخیری به منظور درمان زود انزالی یا زود ارضایی ,قرص‌های تاخیری یکی از روش‌های موثر در درمان زود‌انزالی یا انزال زودرس تلقی می‌شود..... علاوه بر قرص‌های تاخیری روش‌های ذهنی و تکنیک‌های جنسی نیست در درمان زودانزالی موثر هست.. درمان زود انزالی یا زود ارضایی همراه و در موازین اسلامی

بهترین و کم خطر ترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی

مناسب ترین و کم خطر ترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی

نتیجه تصویری برای مناسب ترین و کم خطر ترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایینتیجه تصویری برای مناسب ترین و کم خطر ترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی

..............................................................................................

درمان زود انزالی یا زود ارضایی, قرص‌های تاخیری, انزال زودرس

 

زود انزالی یا زود ارضایی یا انزال زودرس چیست؟

زود ارضایی یا زود انزالی یا زود ارضایی به مشکلی گفته می‌شود که در آن مرد قبل از آنچه خود و همسرش می‌خواهند منی از بدنش خارج شده و به انزال برسد. البته درصورتی‌که این مشکل همیشگی نشود جای نگرانی نیست و فقط زمانی‌که زود انزالی یا زود ارضایی همیشگی بوده و قبل از اینکه رابطه جنسی را شروع کنید و یا زمانی‌که تازه رابطه جنسی را شروع کرده‌اید, رخ دهد, می‌شود به آن زود انزالی یا زود ارضایی گفت. روش‌های مختلفی در درمان زودانزالی معرفی شده هست که در ادامه به آن می‌پردازیم.......


عوامل تاثیرگذار بر روی زود انزالی یا زود ارضایی

چندین عامل برروی انزال تاثیر می گذارد به همین دلیلبهترین درمان انزال زودرس یا زود ارضایی ترکیبی از درمان‌های ذهنی, درمان دارویی و تکنیک‌های جنسی می‌شود و نباید به هستفاده از قرص‌های تاخیری اکتفا کرد. در ادامه داروهای خوراکی و غیرخوراکی موثر در درمان انزال زودرس معرفی خواهد شد.


هیچ دارویی به طور خاص از طرف سازمان غذا و دارویی ایالات متحده (FDA) برای درمان زود ارضایی تایید نشده هست, با اینحال می‌توان از داروهای مختلف برای درمان این مشکل هستفاده نمود. داروهای مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (و داروهای ضدافسردگی حاوی تاثیرات مشابه SSRI (SSRI از همه موفق‌تر می‌باشند. علاوه بر قرص‌های تاخیری از کرم‌های بی‌حس‌کننده که حاوی بی‌حس کننده‌های موضعی هستند نیز می‌توان در بعضی از موارد هستفاده نمود.


درمان زود انزالی یا زود ارضایی با هستفاده از قرص‌های تاخیری:

نتیجه تصویری برای بهترین و کم خطر ترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی

 

مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین

این نوع داروها یکی از انواع قرص‌های تاخیری بوده که از آنها برای افزایش طول رابطه جنسی و درمان زود انزالی یا زود ارضایی هستفاده می‌شود. تاثیرات جانبی مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین یک از موارد تاثیرگذار بوده و هنگام انتخاب آن‌ها به عنوان داروی تاخیری باید به این تاثیرات جانبی توجه نمود. این تاثیرات جانبی شامل عوارض روانی و عصبی, واکنش‌های پوستی, اثرات آنتی کولینرژیک, نوسان در وزن بدن, تداخلات دارویی و تاثیرات جانبی جنسی بجز انزال زودرس همچون کاهش میل جنسی و یا اختلال نعوظ می‌باشند. از جمله داروهای مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین موارد زیر می‌باشند.

پاروکستین ( (Paroxetine

داروی پاروکستین یکی از انواع قدرتمند داروهای SSRI بوده که می شود از آن برای درمان زود انزالی یا زود ارضایی هستفاده نمود. احتمالا بهبود حاصل از این قرص‌های تاخیری تا 3 هفته بعد از شروع مصرف خود را نشان ندهد. اگر این قرص تاخیری تا شش هفته تاثیر خود بر زود انزالی یا زود ارضایی را نشان نداد و یا تاثیرات جانبی آن مشکل ساز شد, باید با دارویی دیگر جایگزین شود.

قرص های تاخیری, درمان انزال زودرس, زودانزالی, زود ارضایی

سرترالین (Zoloft)

داروی سرترالین یکی از انواع قدرتمند داروهای SSRI بوده که می‌توان از آن برای درمان زود انزالی یا زود ارضایی هستفاده نمود. احتمال دارد, بهبود حاصل از دارو تا 3 هفته بعد از شروع مصرف خود را نشان ندهد. اگر این قرص تاخیری تا شش هفته در درمان زود انزالی یا زود ارضایی تاثیری نشان نداد و یا تاثیرات جانبی آن مشکل ساز شد, باید با دارویی دیگر جایگزین شود.

قرص های تاخیری, درمان انزال زودرس, زودانزالی, زود ارضایی

 


نتیجه تصویری برای بهترین و کم خطر ترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی

سیتالوپرام ( (Celexa

همانند داروی سرترالین, داروی سیتالوپرام نیز یکی از انواع قدرتمند داروهای SSRI بوده که از آن برای درمان زود انزالی یا زود ارضایی هستفاده می‌شود. احتمالا بهبود حاصل از این قرص‌های تاخیری تا 3 هفته بعد از شروع مصرف خود را نشان نمی‌دهد. اگر این قرص تاخیری تا شش هفته تاثیر خود بر زود انزالی یا زود ارضایی را نشان نداد و یا تاثیرات جانبی آن مشکل ساز شد, باید با دارویی دیگر جایگزین شود.


فلوکستین ( (Fluoxetine

در درمان زودانزالی عملکردی مشابه با قرص‌های تاخیری پاروکستین, سرترالین و سیتالوپرام دارد.


روش های دیر ارضا شدن در رابطه جنسی

 

داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای

داروهایی که علائم مشابهی همچون داروهای SSRIدارند, از قبیل بعضی از انواع خاص داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای ( (TCAsرا می‌توان به عنوان داروی درمان زود انزالی یا زود ارضایی هستفاده نمود. داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای که بیشتر از بقیه در زمینه درمان زود انزالی یا زود ارضایی بر روی آن تحقیق شده هست کلومیپرامین بوده که شاید بیشتر از خیلی از داروهای SSRI برای این منظور مفید شود.


مهارکننده فسفودی هستراز نوع 5

در بعضی از تحقیقات سیلندافیل و سایر مهارکننده هایفسفودی هستراز نوع پنج (PDE5) همچون تادالافیل به همراه داروهای SSRI تاثیرات بهتری نسبت به هستفاده مطلق از مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین داشته‌اند. لازم بذکر هست, هستفاده از دو دارو عوارض جانبی بیشتری نسبت به مصرف فقط یک دارو می تواند به همراه داشته شود.

درمان زودانزالی با هستفاده از داروهای موضعی:

 

داروهای بی‌حس کننده موضعی

کرم‌ها و داروهای بی‌حس کننده موضعی قادر به کاهش حساسیت و تحریک‌پذیری آلت بوده و باعث تاخیر در انزال می‌شوند. این کرم‌ها از کم خطرترین داروهایی هستند که برای درمان زود ارضایی مصرف می‌شوند. در صورتی‌که مصرف‌کننده حساسیت خاصی به این داروها نداشته شود, عوارض جانبی سیستمیک کمی در پی دارند. لیدوکائین و پریلوکائین 2.5 درصد از جمله داروهای بی‌حس کننده موضعی می‌شود......

 

منبع:::مجله رهستینه و ستارهبهترین قرص و کرم برای درمان زود انزالی مرد چیست؟ | دانلود ... /بهترین-قرص-و-کرم-برای-درمان-زود-انزالی-م/ ۱۳ مهر ۱۳۹۴ ه‍.ش. - قرص‌های تاخیری یکی از روش‌های موثر در درمان زود‌انزالی یا انزال زودرس تلقی می‌شود. علاوه بر ... این کرم‌ها از کم خطرترین داروهایی هستند که برای درمان زود ارضایی مصرف می‌شوند. ... بهترين راه درمان زود انزالي مردان | بهترين قرص تاخيري … تاثیر قرص های تاخیری در درمان زود ارضایی - راستینه › اخبار ۲۲ فروردین ۱۳۹۳ ه‍.ش. - زود ارضایی یا زود انزالی به مشکلی گفته می شود که در آن مرد قبل از ... دلیل بهترین درمان انزال زودرس یا زود ارضایی ترکیبی از درمان های ذهنی, ... این کرم ها از کم خطر ترین داروهایی هستند که برای درمان زود ارضایی از آنها استفاده می شود. معرفی انواع قرص‌های تاخیری به منظور درمان زود انزالی - ستاره /معرفی-انواع-قرص‌های-تاخیری-به-منظور-درمان-زود-انزالی ۱۴ آذر ۱۳۹۴ ه‍.ش. - قرص‌های تاخیری یکی از روش‌های موثر در درمان زود‌انزالی یا انزال زودرس ... چندین عامل برروی انزال تاثیر می گذارد به همین دلیلبهترین درمان انزال زودرس یا زود ارضایی ترکیبی از ... این کرم‌ها از کم خطرترین داروهایی هستند که برای درمان زود ارضایی .... یکی از راه‌های درمان انزال زودرس در مردان انجام حرکات و تمرینات کیگل است. بهترين درمان زود انزالي - طلوع خورشید ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ه‍.ش. - زود انزالی یا سستی کمر یکی از رایج ترین مشکلات امروزه زوج های جوان است که متاسفانه باعث عدم لذت از ... بهترین راه درمان زود انزالی - روشی جدید و طبیعی - ایران مادام /. ..... بهترین و کم خطر ... 69 . موثر ترین روش ... درمان زودانزالی+ بزرگ کردن آلت تناسلی + لارجر باکس – ... بهترین و کم خطر ترین روش برای افزایش سایز آلت و درمان زود انزالی و اختلالات نعوظ . ... بزرگ کردن آلت تناسلی + درمان زود انزالی + بدون استفاده از لارجر باکس ... اعتماد به نفس بیشتر; میل جنسی بیشتر; کاهش و یا حذف منحنی آلت تناسلی (بعضی ... انزالی راه درمان زود انزالی درمان قطعی زود انزالی درمان گیاهی زود انزالی دارویی برای زود ... اگر از زود انزالی رنج میبرید بخوانید - مجله پزشکی دکتر سلام _اگر-از-زود-انزالی-رنج-میبرید-بخوانید.html/ ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ه‍.ش. - بسیاری از مردان دارای نارسایی جنسی هستند که شایع ترین آن انزال زود ... زود انزالی هستید با ما همراه باشید تا علایم و تمرینات ورزشی برای درمان آن را بیان کنیم ... جنسی و یا مدت زمان بسـیـار کـمـی پـس از آن بـا میزان تحریک کم و خلاف ... من اين راه را فقط بصورت اتفاقي از چند نفر بومي شنيدم و هيچ ايده اي در موردش ندارم. زود انزالی چگونه درمان می شود؟ - مردان - خانواده - سلامت نیوز › خانواده › مردان ۸ دی ۱۳۹۳ ه‍.ش. - اصلی ترین نشانه برای زود انزالی انزال کنترل نشده قبل از دخول و یا مدت کوتاهی بعد از دخول است. انزال, قبل از ارضا شدن شریک جنسی و با تحریک جنسی کم اتفاق می افتد. ... برای بسیاری از مردان, بهترین روش درمانی, ترکیبی از این روشهاست. ... روش های درمانی, خود ارضایی یک تا دو ساعت قبل از برقراری رابطه جنسی ... علت و راه های درمان زود انزالی در مردان - نیک صالحی ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ ه‍.ش. - انـزال زودرس يكي از متداول ترین نـارسایی های جنسی در مردان می شود و ممكن است ... ی جنسی و یا مدت زمان بسـیـار کـمـی پـس از آن بـا میزان تحریک کم و خلاف میل فـرد انـجـام گیـرد. .... ***درمان زود انزالي در اصل مشكل يا بيماري محسوب نمي شود و مي توان ... با تمرين بيشتر بهترين راه كار براي پيشگيري و درمان اين مشكل اند. راه درمان زود انزالي با داروي پزشكان ايراني | بهترين كپسول ... راه درمان زود انزالي با داروي پزشكان ايراني | بهترين كپسول تاخيري ايراني - ... ــتي را از نظر سايز , طول و ضخامت و كلفتي به شكلي دائمي, سريع , آسان بي خطر و ... ــت تناسلي مردان است كه توسط كمپاني GNC كه يكي از بزرگ ترين شركت هاي پخش .... ــت نغوظ و ايجاد دير انزالي بيشتر در مرد بدون استفاده از قرص يا اسپري دير انزالي. قرص زود انزالی | زناشویی برتر › زناشویی › دانستنی های جنسی رتبه: ۵ - ‏بازبینی توسط ۱۶ تیر ۱۳۹۵ ه‍.ش. - زود ارضایی یا انزال زود رس ممکن است در اثر عوامل مختلفی بوجود بیاید از ... های مفید برای زود انزالی وجود دارد از این رو تنها راه برای درمان انزال زود رس دارو ها نیستند . ... های موضعی بهترین و کم خطر ترین روش برای درمان زود انزالی محسوب ... مناسبترین و کم خطر ترین راه درمان زود انزالی یا زود ارضایی قرص کلومیپرامین جلوگیری از انزال زودرس نحوه مصرف ترامادول برای دیر انزالی قرص های تاخیری موجود در داروخانه قرص تاخیری ویاگرا بهترین قرص تاخیری برای مردان قرص تاخیری بدون عوارض عوارض قرص تاخیری انواع قرص تاخیری ..با بیماری پارکینسون بیشتر آشنا شویم با بیماری آلزایمر بیشتر آشنا شویم کراتین چیست و چه کاری انجام می‌دهد؟ راه های طبیعی افزایش قوای جنسی برای رابطه جنسی لذت بخش اختلال انزال پس گرد در مردان چیست؟ روش های درمان ناتوانی جنسی و نعوظ آلت تناسلی مردان انواع کاندوم مردانه و زنانه و روش هستفاده از کاندوم + عکس اعتیاد به پورنوگرافی چیست؟ انزال زودرس در مردان, علت و راه‌های درمان آن از رابطه جنسی دهانی لذت ببرید! هفت عمل شیطنت‌آمیز برای بهبود رابطه جنسی ارگاسم چندگانه یا ارضای چندگانه چیست و چگونه حاصل می‌شود؟ چگونه از رابطه جنسی لذت ببریم؟ نقطه G کجاست و تحریک نقطه جی زنان چگونه انجام می‌شود؟ راهنمای پیشگیری از بارداری, ابزارها و روش ها (عکس) : زود انزالی یا زود ارضایی , قرص , دارو احتمال بارداری بدون دخول - آیا دختر باکره حامله می‌شود؟ باسلام ممنون مبشم یه قرص ارزون با تاخیری بالا معرفی کنید مدیر پایگاه درمان رود انزالی در مردان در بیشتر از 90% موارد در مدت کوتاه و با موفقیت انجام می شود. در این خصوص توصیه می شود تحت نظر یک پزشک متخصص اقدام به مصرف دارو یا انجام تمرینات کنید. برخی از داروهایی که برای درمان زود انزالی یا زود ارضایی در مردان هستفاده می شود عبارتند از فلوکستین, پاکسیل, زولوفت و آنافرانیل - همچنین در برخی موارد داروهایی مانند ویاگرا, لویترا, و سیالیس نیز توسط پزشک متخصص تجویز می شود. سلام لطف کنید یه قرص دیرارضایی خوب معرفی کنید که تمام داروخانه ها داشته باشند و به صورت آزاد هم بفروشند و گیر ندهند که باید پزشک متخصص نسخه کنه مدیر پایگاه رایج ترین قرص ها در کامنت بالا معرفی شده اند. توجه داشته باشید که به طور کلی مصرف خودسرانه دارو تصمیم درستی نیست و توصیه می شود روند درمان زود انزالی یا زود ارضایی را تحت نظر یک س ک س تراپیست یا یک ارولوژیست آغاز کنید. باسلام وعرض ادب خدمت دکتر کدوم نوع از کرمهای بی حس کننده بیشترین اثررادارد زمان و دوز مصرف قرص های تاخیری به چه صورته؟ آیا هستفاده از این قرصها حالت نعوظ رو دچار مشکل میکنه؟ اگه اینطوریه راه حلش که هم تاخیری باشه هم حالت نعوظ باشه چیه؟ ممنون مدیر پایگاه در اغلب موارد مصرف داروها مشکلی برای نعوظ ایجاد نمی کند؛ اما هستفاده از کرم و ژل های تاخیری به دلیل هستعمال موضعی می تواند قدرت نعوظ را (خصوصا در صورتی که رابطه جنسی بیش از یکبار در هر نوبت شود) تحت تاثیر قرار دهد. زمان و دز مصرف داروها بر اساس تشخیص پزشک می شود. من هر دارویی حتی با نظر متخصص هستفاده کردم روی بینایی چشمم تاثیر منفی گذاشت بطوری که الان مشکل بینایی پیدا کردم و برای هستفاده از این داروها سخت پشیمانم. سلام خدمت دکتران عزیز آیا قرص کلومیپرامین برای درمان زود انزالی یا زود ارضایی خوبه در ضمن من از دارو گیاهی و شیرخرما هم هستفاده میکنم متشکرم مدیر پایگاه داروی کلومپرامین در اصل برای درمان اختلال وسواسی اجباری (OCD) تجویز می شود و مصرف آن بدون نسخه پزشک ممنوع هست. همچنین در صورتی که مصرف دارو را آغاز کرده باشید قطع ناگهانی آن نیز خطرناک هست و توصیه نمی شود. در نظر داشته باشید که مشکلات و اختلالات جنسی در آقایان جزو عوارض جانبی هست که برای این دارو آمده هست. به طور کلی اغلب داروهایی که برای اختلالات و مشکلات روانی تجویز می شوند می توانند بر روی سرعت انزال نیز تاثیرگذار باشند, اما مصرف آنها به این منظور و بدون توصیه پزشک به هیچ عنوان توصیه نمی شود. من قبلا برای مشکل زود انزالی یا زود ارضایی از قرص پاکسیل هستفاده می کردم و بسیار راضی بودم آیا قرص سرترالین 100 هم مثل پاکسیل عمل میکنه با خیر؟؟؟ باسلام به محض اقدام برای کوچکترین حرکت سریعا انزال میشوم راه درمان چیست؟ ممنونم مدیر پایگاه یکی از راه‌های درمان انزال زودرس در مردان انجام حرکات و تمرینات کیگل هست. برای آشنایی با این موضوع, مقاله "آموزش تمرینات کیگل برای درمان انزال زودرس در مردان" را در همین مجله با آدرس مطالعه نمائید. با سلام , ميخوهستم بپرسم هستفاده از قرصهاي تاخيري تاثيري در باروريه همسرم داره؟؟؟ مدیر پایگاه معمولا داروهای گیاهی و طبیعی عوارض اینچنینی ندارند. در صورت مصرف داروهای شیمیایی بایستی به عوارض جانبی که برای قرص ذکر شده هست دقت نمایید. داروهایی که از نظر پزشکی مورد تایید قرار گرفته باشند معمولا چنین عوارضی به همراه ندارند, لکن در صورت مصرف داروهای غیر هستاندارد و یا غیر معتبر, احتمال خطر وجود دارد. باعرض سلام و خسته نباشیدضمن عرض سپاس از راهنمایی های خوب و علمی هستادان و دکترای متخصص خواهشمندیم برای سردرد و حالت تهوع بعدازهستفاده کردن قرص های معرفی شده نیز تدبیری هست یاخیر؟اگر هست لطفا توضیح مختصری ...........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ باسلام خدمت دکترای محترم آیا هستفاده قرصهای تخیری باعث بالا رفتن فشار خون میشود مدیر پایگاه بله, مصرف قرص‌های تاخیری در بسیاری از افراد باعث سردرد و بالا رفتن فشار خون می‌شود. دارو هایی که نام بردید رو بدون نسخه میشه از داروخانه خرید ؟ مدیر پایگاه در صورتی که به مصرف دارو نیاز دارید, می توانید با مراجعه به پزشک و تشخیص مشکل, داروی مورد نظر را دریافت کنید. سلام زود به انزال میرسم تا یه دقیقه هم طول نمی‌کشد یه قرص تاخیری خوب معرفی کنید

بازدید : 1178 تاریخ : یکشنبه 07 شهریور 1395 زمان : 14:06 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

ارزیابی مایع منی ، منی چیست؟ ، منی کجا ساخته شده است؟ ، مایع منی طبیعی چیست؟ ،

عوامل محیطی مؤثر بر باروری مردان؟ ،چگونه می توانم باروری را حفظ کنم؟

 

منی چیست؟

مایع منی مایع سفید یا خاکستری ، ساطع شده از پیشابراه (لوله در آلت تناسلی مرد) در انزال است.

معمولا ، هر میلیلیتر مایع منی حاوی میلیونها اسپرم (اسپرم) ، اما اکثریت از حجم ترشحات غدد در اندام تناسلی مرد شامل است.

هدف از مایع منی است ، صرفا برای تولید مثل به عنوان یک وسیله نقلیه برای حمل اسپرم به دستگاه تناسلی زن. اگر چه انزال منی همراه ارگاسم و لذت جنسی ، نعوظ و ارگاسم توسط مکانیسم های جداگانه کنترل و انتشار منی برای رابطه جنسی لذت بخش ضروری نیست در اکثر افراد است.

منی کجا ساخته شده است؟

مایع منی شامل ترشحات غدد چند اما تنها 5 درصد از بیضه ها می آید.

که در آن مایع منی ساخته شده است
مشارکت غده درصد انزال کل
بیضه ها و epididymes 5 درصد
وزیکول سمینال 46 تا 80 درصد
غده پروستات 13 تا 33 درصد
غدد Bulbourethral و پیشابراه 2 تا 5 درصد

بیضه ها و epididymes

اسپرم را بیش از 70 روز به منظور توسعه و تنها در بیضه ها تولید می. اسپرم انفرادی توسعه درون بیضه ها از یک سلول به نام spermatogonium است.

spermatogonium تقسیم به تولید اسپرماتوسیت ، که پس از آن به اسپرم توسعه است. اسپرماتید توسعه دم آشنا و سلول به تدریج بدست می آورد که توانایی به حرکت را با ضرب و شتم دم آن است.

اسپرماتید در نهایت به spermatozoan بالغ توسعه است. این فرآیند حدود 60 روز طول می کشد و سپس اسپرم 10 تا 14 روز بیشتر طول می کشد تا از طریق مجاری هر یک از بیضه ها و آن لوله اسپرم ، بلوغ ، اپیدیدیم عبور ، قبل از آن می تواند بدن را را در مایع منی را ترک ، در طی انزال.

مایع که توسط بیضه تولید چند حاوی مواد شیمیایی است ، اما به ویژه غنی از تستوسترون است.

وزیکول سمینال

وزیکول سمینال معمولا مشارکت بیش از نیمی از حجم منی است. ترشحات آنها به ویژه غنی از شکر به نام فراکتوز را ، که یک ماده مغذی ضروری برای اسپرم است. آنها همچنین ماده ای است که باعث می شود که مایع منی به لخته (تبدیل شده چسبنده یا ژله مانند) پس از انزال ، تولید در تولید مثل مفید برای نگه داشتن اسپرم در گردن رحم یک زن فکر.

غده پروستات

ترشحات از غده پروستات که حاوی مواد شیمیایی مختلف ، که آنتیژن اختصاصی پروستات (PSA) است که احتمالا جالب ترین است. PSA آنزیم ، یک کاتالیزور است که باعث واکنش های بیوشیمیایی ، در این مورد یک نوع آنزیم به نام کوآگولاز می شده است. نخست تابع PSA ، تبدیل به مایع منی منعقد شده ، به طوری که اسپرم می تواند از آن فرار و شنا کردن تخمک (تخم مرغ) در دستگاه تناسلی زن بارور است.

سلولهای غده پروستات تولید PSA و برخی از آن نشت به داخل جریان خون ، و همچنین به عنوان ظاهر می شود در مایع منی است. بزرگتر و فعال تر غده پروستات ، PSA بیشتر به نظر می رسد در خون است. مردان بزرگ ، غده پروستات خوش خیم (غیر سرطانی) اغلب دارای سطح خون بالاتر از PSA از حد متوسط ​​است. مردان با سرطان پروستات ممکن است به سطح بسیار بالایی داشته باشد . با این حال ، سطح PSA همچنین می توانید نرمال در هر دو بیماری باشد. این یک شاخص مفید از اندازه غده پروستات و فعالیت است ، اما یک آزمون خاص برای ابتلا به سرطان پروستات نیست.

غدد Bulbourethral و پیشابراه

ترشحات این غدد روان دستگاه تناسلی مرد است ، اما آنها همچنین ممکن است حاوی آنتی بادی است که می تواند قدرت باروری تاثیر می گذارد. این آنتی بادی ضد اسپرم می تواند اسپرم های در حال حرکت به درستی و جلوگیری از fertilising تخمک (تخم مرغ) جلوگیری از آنها را.

مایع منی طبیعی چیست؟

مایع منی است که معمولا سفید یا خاکستری است ، اما می تواند گاهی اوقات زرد رنگ ظاهر می شود. مایع منی به رنگ صورتی یا قرمز نشان می دهد که خون وجود داشته باشد. اگر چه این تنها به ندرت به علت یک مشکل سلامتی جدی ، مردان با منی که به نظر می رسد خون آلود باید از مشاوره به دنبال پزشک خانواده خود.

لخته های مایع منی تقریبا بلافاصله پس از انزال ، از تشکیل چسبنده ، ژل مانند مایع. آن را دوباره تبدیل به مایع در 5 تا 40 دقیقه است. این کاملا طبیعی برای منی برای تشکیل گویچه های ژله مانند و این هیچ درمانی و یا مشکل باروری را نشان نمی دهد. شکست روانگرایی لخته شدن و پس از آن می تواند باعث مشکلات باروری شود.

متوسط ​​حجم از مایع منی تولید شده در انزال 2 تا 5ml است. جلد به طور مداوم کمتر از 1.5ml (hypospermia) و یا بیش از 5.5ml (hyperspermia) احتمالا غیرطبیعی است. پایین حجم ممکن است بعد از انزال بسیار مکرر و بالاتر حجم پس از قطع طولانی مدت دیده می شود رخ می دهد.

سازمان بهداشت جهانی فراهم می کند تعریف تعداد اسپرم "طبیعی" :

  • غلظت اسپرم باید حداقل 20 میلیون در هر میلی لیتر است.
  • حجم کل مایع منی باید حداقل 2ml.
  • تعداد کل اسپرم در انزال باید حداقل 40 میلیون.
  • حداقل 75 درصد از اسپرم ها باید زنده (آن را تا 25 درصد طبیعی است است مرده است).
  • حداقل 30 درصد از اسپرم ها باید از شکل و فرم طبیعی باشد.
  • حداقل 25 درصد از اسپرم ها باید شنا کردن با حرکت سریع رو به جلو است.
  • حداقل 50 درصد از اسپرم ها باید شنا کردن به جلو است ، حتی اگر تنها سست.

کاملا تعجب آور است که چگونه بسیاری از مرده و غیر طبیعی اسپرم در نمونه "طبیعی" می تواند.

اندازه گیری تعداد اسپرم یک کسب و کار بسیار فنی است و نتایج را می توان تحت تأثیر عوامل بسیاری ، از جمله طول زمان بین انزال و مایع منی تجزیه و تحلیل نمونه و نحوه نمونه نگه داشته است وقتی که به آزمایشگاه منتقل شده است.

می تواند وجود دارد تغییرات زیادی در تعداد اسپرم در یک فرد ، حتی بیش از چند روز. این مهم است که حداقل دو ، ترجیحا سه بار یا بیشتر ، نمونه ها تجزیه و تحلیل ، هر کدام حداقل دو تا سه هفته از هم جدا شده است. نمونه تک به ارزیابی کیفیت مایع منی ناکافی است.

تعداد اسپرم تنها نشانه ای از fertilising ظرفیت و تعداد نرمال موفقیت را تضمین نمی کند. علاوه بر این ، بیشتر لزوما بهتر نیست ، به عنوان بیش از حد بالا تعداد اسپرم نیز می تواند در نتیجه مشکلات باروری.

باروری مردان رو به کاهش است؟

مقالات متعددی پیشنهاد کرده اند که تعداد اسپرم در حال افتادن و که باروری مردان رو به زوال است. یکی از به طور گسترده ای ترین گزارش یک مقاله در سال 1992 توسط کارلسون و همکاران 1 می باشد که در 61 مقالات پژوهشی منتشر شده از سال 1938 نگاه بود و این نتیجه رسیدند که تعداد اسپرم به طور متوسط ​​به حال توسط 42 درصد کاهش یافته است. با این حال ، تجزیه و تحلیل آنها از بسیاری جهات ناقص بود و نتیجه گیری خود را می توانید در نظر گرفته شود قابل اعتماد است.

مطالعات متعدد گذشته نگر تر از کیفیت مایع منی شده اند از آن زمان ، منتشر شده با نتایج متناقض است. بعضی معتقدند که تعداد اسپرم ها در حال کاهش است ، دیگران که در آن هیچ تغییر وجود دارد. حتی اگر تعداد اسپرم در حال سقوط ، اثر بر روی باروری نیز مشخص نیست. در حال حاضر ، هیچ شواهد روشنی راه یکی یا دیگری وجود دارد.

می تواند عوامل محیطی مؤثر بر باروری مردان؟

بسیاری از عوامل محیطی است که می تواند قدرت باروری مردان تاثیر می گذارد وجود دارد ، امروز بیش از 50 سال پیش است. عوامل عبارتند از :

  • disrupters غدد درون ریز
  • آلاینده های سمی
  • عفونت های جنسی
  • کمبود روی
  • اعتیاد به نوشیدن الکل
  • استعمال دخانیات
  • آنابولیک استفاده از استروئید
  • یونیزان تابش.

disrupters غدد درون ریز و متابولیسم مواد شیمیایی موجود در محیط زیست است که به موجب توانایی آنها اثر نامطلوبی بر سیستم غدد درون ریز (هورمونی) باعث پیامدهای بهداشتی. چندین آلاینده های صنعتی می تواند قدرت باروری تاثیر می گذارد ، می تواند به عنوان سیگار کشیدن و مصرف الکل. برخی از این سموم می تواند اختلالات تولید مثل ، بیماری های عصبی ، اختلالات سیستم ایمنی و سرطان شود.

آلاینده هایی که ممکن است باعث مشکلات باروری شود
سم بالقوه منبع
Thalates صنعت پلاستیک
Alkylphenols مواد شوینده صنعتی و خانگی
Bisphenol لاک به غذاهای کت درمان های دندانپزشکی
آفت کش های آلی (Lindane ، ددت ، و غیره) Lindane مورد استفاده در غلات ، میوه های نرم ، کلم
دی اکسین مقاله تولید ترانسفورماتور های انهدامی
Vinclozolin قارچ کش بر روی مواد غذایی استفاده می شود
فیتواستروژن محصولات سویا

چگونه می توان باروری ، حفظ کنم؟

  • اتخاذ یک شیوه زندگی سالم ، با یک رژیم غذایی متعادل و ورزش منظم است.
  • آیا از سیگار و یا استفاده از داروهای روانگردان نیست.
  • الکل ننوشید ، یا نگه داشتن مصرف الکل در محدوده توصیه می شود.
  • سعی کنید برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض خطرات شغلی و صنعتی به روش های زیر ایمنی و پوشیدن لباس های محافظ در هنگام ارائه. کارفرمای شما تا به مسئولیت قانونی برای ارائه اطلاعات در مورد خطرات بهداشت حرفه ای و برای اطمینان از کارکنان به محیط کاری امن و سالم است.
  • اجتناب از قرار گرفتن در معرض بیماری های مقاربتی با اتخاذ شیوه های جنسی ایمن تر ، مانند استفاده از کاندوم و کاهش تعداد خود را از همکاران.

شواهد موجود حاکی از این نیست که پوشیدن شورت پاچه دار یا با فرو بردن بیضه در آب سرد با کیفیت مایع منی را بهبود بخشد.

مطالعه تحقیقاتی جالب از هلند نشان داد که از پوشیدن شلوار چرم تنگ و لباس زیر تنگ پلاستیکی با یکدیگر تحت تاثیر تحرک اسپرم ، اما نه به حال اثر به تنهایی.

برخی شواهد نشان می دهد که استرس را کاهش می دهد ، کیفیت منی ، احتمالا به علت تغییرات هورمونی در بدن است که نتیجه از استرس.

علل استرس در زندگی مدرن لژیون و نگرانی ها بر سر باروری یا عدم باردار شدن علل بسیار مهم استرس است . اگر شما نگران آن است که شما دارای مشکل باروری ، آن است که معقول به دنبال مشاوره از پزشک خانوادگی خود.

شانس لقاح در زوج جوان و سالم ، حدود 20 درصد در هر ماه است ، بنابراین تاخیر از سه تا شش ماه قبل از بارور شدن غیر عادی نیست. معقول و منطقی به درخواست ارزیابی اولیه پس از شش ماه از مقاربت محافظت نشده به طور منظم و بدون مفهوم است...................همه چیز درباره مایع منی و کیفیت اسپرم - مردمان ۹ آبان ۱۳۹۴ ه‍.ش. - منی چیست؟ ... هر میلی‌لیتر مایع منی به طور معمول حاوی میلیون‌ها اسپرم است اما اکثر حجم آن را ترشحات غدد موجود در ... مایع منی از چه ساخته شده است؟ ... مایع منی طبیعی چگونه است؟ ... یک نمونه تکی برای ارزیابی کیفیت منی کافی نیست. مایع منی چیست و چگونه در بدن ساخته میشود | بارداري و زايمان ... مایع منی چیست و چگونه در بدن ساخته میشود - مایع منی چیست؟ هر میلی‌لیتر مایع منی به طور معمول حاوی میلیون‌ها اسپرم است. منی ... مایع منی از چه ساخته شده است؟ مایع منی از ... یک نمونه تکی برای ارزیابی کیفیت منی کافی نیست. شمارش اسپرم فقط نشانه ظرفیت باروری است و یک شمارش طبیعی موفقیت را تضمین نخواهد کرد. علاوه بر ... همه چیز درباره مایع منی و کیفیت اسپرم - منی چیست؟ اسپرماتید دم معروف خود را ساخته و این سلول به تدریج با تکان دادن دمش، توانایی حرکت کردن پیدا می کند. ... عملکرد اصلی PSA مایع کردن منی لخته شده است تا اسپرماتوزوئید بتواند از آن فرار کرده و ... کاملاً طبیعی است که منی گلوبول های ژله مانند شکل دهد و این نشانه هیچ مشکل ... یک نمونه تکی برای ارزیابی کیفیت منی کافی نیست. کیفیت مایع منی و اسپرم - برزن عشاق ۲ مرداد ۱۳۹۰ ه‍.ش. - مایع منی مایع سفید یا خاکستری ، ساطع شده از پیشابراه (لوله در آلت تناسلی مرد) در انزال است. ... هدف از مایع منی است ، صرفا برای تولید مثل به عنوان یک وسیله نقلیه برای حمل اسپرم به دستگاه ... که در آن مایع منی ساخته شده است ... مایع منی طبیعی چیست؟ ... نمونه تک به ارزیابی کیفیت مایع منی ناکافی است. مایع منی چیست - پزشک آشنا ۸ دی ۱۳۹۳ ه‍.ش. - مایع منی مایعی به رنگ سفید یا خاکستری است که از مجرای خروجی مثانه (لوله آلت ... مایع منی در کجا ساخته می شود؟ ... اسپرماتوگونیوم نیز تقسیم شده و اسپرماتوسیت ها را بوجود می آورد ... لخته شدن مایع منی و تشکیل گلبول های ژل مانند امری طبیعی است و نشانه ... جهت ارزیابی کیفیت مایع منی یک نمونه کافی نیست. دانستنی هایی در مورد کیفیت اسپرم و مایع منی | هرآنچه باید ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ ه‍.ش. - هر اسپرم از سلولی به نام اسپرماتوگونی داخل بیضه ساخته می شود. ... عملکرد اصلی PSA مایع کردن منی لخته شده است تا اسپرماتوزویید بتواند از آن فرار کرده و برای ... یک نمونه تکی برای ارزیابی کیفیت منی کافی نیست. شمارش اسپرم فقط نشانه ظرفیت باروری است و یک شمارش طبیعی موفقیت را تضمین نخواهد کرد. ماماسایت - اسپرموگرام(آنالیز مایع منی) ماماسایت - اسپرموگرام(آنالیز مایع منی) - وبسایت جامع مامایی و زنان + پرسش و پاسخ. ... اسپرم چیست ؟ ... سلول اسپرم از یک سر، قطعه میانی و یک دم تشکیل شده است. ... اسپرم را در بارور سازی تخمک تحت تاثیر قرار دهند مورد ارزیابی قرار می گیرد . ... مطابق مقادیر مشخص شده سازمان بهداست جهانی شاخص های حداقل طبیعی کیفیت مایع منی ... آشنایی با آنالیز آزمایشگاهی منی : سایت پزشکان بدون مرز ۲۴ مرداد ۱۳۹۰ ه‍.ش. - میزان مایع منی تولید شده از چند قطره تا ۶ میلی لیتر متغیر است. ... مايع مني از چه ساخته شده است؟ ... اكنون با استفاده از كامپيوتر تمام موارد فوق ارزيابي مي شوند. ... غیر طبیعی بودن آنالیز مایع منی به سادگی احتمال کاهش باروری را مطرح میسازد. ... مفهوم نوزادان کم وزن (L.B.W) چیست و نوزادان کم وزن چه خصوصیاتی دارند ؟ - راههاي افزايش پاشش آب مني - چطور آلت تناسلی بزرگ داشته ... از زمانی که جنس مذکر (مردان) به دنبال یافتن راهی جهت افزایش پاشش منی و همچنین اورگاسم ... برای یک لقاح طبیعی، وجود یک تخمک ومقدار زیادی اسپرم لازم است. ... ــسـی ، افزایش کیفیت اسپرمها ، بهبود ساخت اسپرم و منی و. ... سمناکس به عنوان بهترین تقویت کننده مایع منی در نظر گرفته شده است. ... تفاوت ویاگرا با سمناکس چیست ؟ مایع منی چیست بایگانی - بهترین ها هر میلی‌لیتر مایع منی به طور معمول حاوی میلیون‌ها اسپرم است. منی ... مایع منی از چه ساخته شده است؟ .... یک نمونه تکی برای ارزیابی کیفیت منی کافی نیست. شمارش اسپرم فقط نشانه ظرفیت باروری است و یک شمارش طبیعی موفقیت را تضمین نخواهد کرد. ارزیابی مایع منی ، منی چیست؟ ، منی کجا ساخته شده است؟ ، مایع منی طبیعی چیست؟ ، وزیکول سمینال مايع مني در زنان اسپرم چگونه وارد رحم میشود مني زن چيست مواد تشکیل دهنده اسپرم اسپرم چیست کاندوم

بازدید : 530 تاریخ : سه شنبه 24 فروردین 1395 زمان : 14:58 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

بهداشت دهان و دندان در بارداری ،

مسافرت در بارداری ، ورزش در بارداری ، تغذیه مناسب در بارداری ،

مصرف الکل در بارداری، ترومبو آمبولی در بارداری ، پره اکلامپسی

« بهداشت دهان ودندان » و پيشگيري از بيماريهاي دهان ودندان هر چند در همه طول عمر امري لازم و ضروري است و ليكن...

 

در دوران حاملگي از اهميت خاصي برخوردار مي باشد رعايت نكاتي بسيار ساده مي تواند به سلامتي مادر در دوران حاملگي و پس از آن كمك شاياني بنمايد. مادر باردار بايد به اين نكته توجه نمايد كه در هنگام حاملگي , مسئوليت دو نفر يعني خود و كودك را برعهده گرفته است . بايستي در حد توان از بهترين غذا استفاده كند و به نحواحسن از خود مراقبت نمايد. بسيار مهم است كه در اين دوران موادغذايي كافي وارد بدن شوند. بايد به ميزان كافي از لبنيات تازه , پروتئين ها , سبزيجات و مركبات استفاده نمايد. پوسيدگي دندانها: عده اي معتقدند كه در اثر حاملگي دست كم يك دندان آنها از دست رفته است و بقيه دندانها دچار آسيب جدي شده اند. حاملگي به خودي خود باعث از دست رفتن دندانها نمي شود بلكه با ايجاد بعضي عوارض در نهايت گاهي منجر به آسيب دندان مي شود. به عنوان مثال زنان باردار در دوران حاملگي گاه دچار تهوع و استفراغ هاي مكرر مي شوند. استفراغ كردن باعث مي شود بزاق دهان اسيدي شود و اسيدي شدن بزاق هم احتمال ايجاد پوسيدگي دندان و بيماري لثه را افزايش مي دهد. « پوسيدگي دندانها ناشي از تهاجم اسيد بر ميناي دندان است و روند پوسيدگي در نتيجه وجود پلاك ميكروبي ايجاد مي شود »

 

ژنژيويت حاملگي چيست؟

 

در طي دوران حاملگي به علت بالارفتن سطح بعضي از هورمونها(خصوصا افزايش ميزان پروژسترون ) واكنش لثه ها به پلاك دنداني افزايش يافته و امكان بوجود آمدن التهاب لثه (ژنژيويت ) زياد مي شود كه به آن « ژنژيويت حاملگي » مي گويند.بنابراين رعايت بهداشت دهان ودندان و برداشتن پلاك دنداني و تميزكردن مرتب دندانها در دوره حاملگي از اهميت بيشتري برخوردار است . گاهي استفاده از قرصهاي ضدبارداري نيز همين اثر را با شدت كمتري روي لثه مي گذارد. در صورتي كه عليرغم رعايت بهداشت , در دوران حاملگي دچار التهاب و خونريزي لثه شديد بايستي به دندانپزشك مراجعه كنيد.

 

 

تومور حاملگي

 

تغييرات هورموني در دوران بارداري گاهي اوقات سبب تغير حجم لثه مي شود. در پاره اي از موارد لثه بين دنداني يك يا دو دندان تغيير حجم داده , جويدن را دچار اشكال ميسازد.گاه به اين بافت التهابي تغيير حجم يافته « تومور حاملگي » اتلاق مي شود. اين حالت معمولا با حذف عوامل محرك موضعي از بين مي رود. اما گاهي لازم است كه توسط عمل جراحي سلامت را به نسج لثه برگرداند. حالت ياد شده معمولا زماني ايجاد ميشود كه از ابتدا كنترل دقيقي بر روي تشكيل پلاك صورت نگرفته است .

 

 

پيشگيري و مراقبت

 

بهتر است دهان ودندان هر خانمي قبل از حاملگي به طور دقيق معاينه و در صورت نياز درمان شود.

 

در دوران بارداري ضمن انجام ساير مراقبتها , دهان , دندانها و لثه هم بايد به طور كامل توسط كاركنان بهداشتي معاينه شده , روشهاي مسواك زدن و رعايت بهداشت با دقت بيشتري در اين دوران آموزش داده شود , در عين حال بايد توجه مادر را به نقاطي كه داراي التهاب و خونريزي مي باشند جلب نمود.

 

بسيار ديده شده كه بيماران با مشاهده خونريزي از لثه , از مسواك زدن خودداري مي نمايند. در اينگونه موارد مادر بايد بداند كه عليرغم وجود خونريزي لثه ناحيه مربوطه را مسواك بزند البته مي توان از يك تكه پارچه حوله اي نازك تميز كه به دور انگشت اشاره پيچيده شده نيز براي ماساژ لثه و تميز نمودن دندانهاي ناحيه مربوطه استفاده نمود.

 

 

توجه :

 

مادر باردار بايد در ماههاي 3 و 4 و 5 و 6 و 7 حاملگي هر ماه يكبار و در ماههاي 8 و 9 هر ماه دوبار از نظر بهداشت دهان و دندان توسط كاركنان بهداشتي مراقبت شده , وضعيت دهان و دندان وي در ماههاي 3 و 5 و 7 حاملگي در پرونده خانوار ثبت گردد.

 

در صورت وجود التهاب و خونريزي از لثه يا تومور حاملگي يا مورد غيرعادي ديگر بايد به مراكز بهداشتي درماني مراجعه نمايد.

 

در صورت نياز مادر باردار به درمانهاي دندانپزشكي بهترين زمان سه ماهه دوم حاملگي و ترجيحا ماه پنجم مي باشد.

 

به ياد داشته باشيد كه رفتار پدر و مادر الگويي براي كودكان است و عادات منظم بهداشتي شما مي تواند فرزند شما را تحت تاثير قرار دهد با دندانپزشك درباره مراقبت از دندانهاي كودك صحبت كنيد و با مشكلات و مسائل مربوط به رشد دندانهاي كودك آشنا شويد................


مصرف الکل در بارداری

مصرف مشروبات الکلی در دوران بارداری با کاهش هوش و استعداد یادگیری کودک را از پیشرفت در زندگی و بزرگسالی باز می‌دارد.

مصرف مشروبات الکلی به خصوص در سه ماه نخست بارداری توسط مادر،جنین را خطر وزن کم، سر کوچک، شکاف در لب بالایی و عارضه لب شکری قرار می‌دهد.


همچنین این کودکان از هوش و حافظه کمتر، قدرت یادگیری پایین مشکل در راه رفتن و حرف زدن مواجه هستند و نمی‌توانند مانند دیگر همسالان خود در زندگی پیشرفت و به مقامات بالا برسند.


نوع مشروبات الکلی تفاوتی ندارد و مصرف آن در دوران بارداری سلامت جنین را به خصوص در 3 ماهه اول به دلیل تکمیل اندامهای حیاتی به خطر می‌اندازد


در 3 ماهه دوم نیز حرکات جنین به دلیل مصرف مشروبات الکلی کند و آهسته می‌شود و هنگام تولد با کمبود وزن و مشکلات دیگر مواجه خواهد شد.


ولیوم و مقدار الکل در مشروبات مختلف متفاوت است و نمی توان حد مجاز و معینی را برای مصرف آن در دوران بارداری مشخص کرد و خانمهای باردار باید مصرف حتی مقدار اندک نیز سلامت جنین را با خطر مواجه می‌کند.


به منظور سلامت جنین و به دنیا آمدن نوزادی سالم و شاداب، مادران باید قبل از باردار مصرف الکل و سیگار را قطع و روزانه بیش از نیم ساعت از موبایل استفاده نکنند.


همچنین مصرف الکل توسط پدر نطفه را به دلیل وجود الکل در ترشحات، ضعیف و مشکلاتحاملگی را افزایش می‌دهد و به همین منظور پدر و مادر باید مشروبات الکلی را 3ماه قبل از تصمیم به بارداری قطع کنند.

ترومبو آمبولی در بارداری

ترومبوامبولی وریدی که شامل ترومبوز وریدی عمقی و امبولی ریه است سبب عارضه دار شدن 3-5%در 1000 بارداری می شود.

عوامل خطر زا

1-سن بالای 35 سال

2-چاقی(BMI بالای 30)

3-تعداد زایمان

4-سابقه خانوادگی

5-استراحت زیاد

6-بی حرکتی بیش از 4 روز

7-استفراغ بیش از حد

8-دهیدراتاسیون(کم ابی)

9-عفونت شدید

10-نارسایی احتقانی قلب

11-سندروم نفروتیک

12-پره اکلامپسی

13-وریدهای واریسی شدید

14-تروما و جراحی

15-زایمان طبیعی ترومبو امبولی کمتری نسبت به سزارین دارد.

نشانهها و علایم

الف)ترومبوزوریدی عمقی:این حالت در سه ماهه اول و دوم و سوم ممکن است رخ دهد.تشخیص ان در طی بارداری مشکل است از علایمان درد و تورم یک طرفه اندام تحتانی (مخصوصاسمت چپ)است.

ب)امبولیریه:این حالت پس از زایمان شایعتر از دوران بارداری است و 63%معمولا پس از سزارین روی می دهد.از علایم ان تنگی نفس-تاکی پنه (تنفس بیش از 30 )وکلاپس قلبی-ریوی است.(تنگی نفس در بارداری یکی از علایم غیر اختصاصی است).

علایم امبولی ریه:تنگی نفس ناگهانی-درد قفسه سینه-سیانور-بیقراری وتاکی پنه

 

تشخیص:

الف) سونوگرافی داپلر

ب)D دایمر

درمان:

تثبیت علایم حیاتی در اولویت اول است.راه هوایی-تنفس-گردشخون باید بلافاصله مورد توجه قرار گیرند و ممکن است نیاز به بستری در بخش مراقبتهای ویژه باشد.

در امبولی ریوی (تهدیدکننده حیات)درمان ترومبولیتیک(از بینبردن لخته)مورد نیاز است.ممکن است درمان با داروهای ضد انعقاد هم شروع شود.

هپارین اولین انتخاب برای پیشگیری و درمان امبولی ریه دربارداری است.

طول مدت درمان بین 6-3 ماه شامل 6 هفته پس از زایمان متغیراست.

پیشگیری:

اسپیرین با دوز کم برای افرادیکه خطر ترومبوز بالا دارندمورد استفاده قرار میگیرد.معمولا در زایمان واژینال هاییکه با استفاده از فورسپس باشد یا زایمان طول کشیده  و یا بی حرکتی پس از زایمان ترومبوپروفیلاکسی مورد استفاده قرار می گیرد.در سزارین معمولا پروفیلاکسی داده نمی شود مگر علایم ترومبو امبولی دیده شود ولی استفاده از جوراب عامل موثری است.

 

پره اکلامپسی

پره اکلامپسی چیست؟

پره اکلامپسی اختلال پیچیده ای است که حدود 5 تا 8 درصد زنان حامله را درگیر میکند تشخیص فشار خون بالا و وجود پروتین در ادرار ( به طور طبیعی در ادرار دیده نمیشود)

بعداز هفته بیستم  حاملگی است . این اختلال دربیشتر موارد بعد از هفته 37 حاملگی شروع میشود ولی در هر زمان از نیمه دوم حاملگی ونیز در زمان زایمان  ویا حتی بعد از زایمان ( معمولا در 24 تا 48ساعت اول بعد از زایمان ) ممکن است دیده شود. معاینات منظم در دوران بارداری که ازاوایل بارداری شروع میشود در تشخیص زود رس این اختلال و درمان مناسب تا ثیر داشته و سبب کاهش مرگ ومیر مادران و جنین می شود.

تفاوت پره اکلامپسی (pregnancy induced hypertension)

با فشار خون حاملگی (gestational hypetension)

 

بالا بودن فشار خون بعد از بیستمین هفته حاملگی بدون وجودپروتیین در ادرار فشار خون حاملگی بالا بودن فشار خون ناشی از حاملگی خوانده میشود.

علایم بالینی :

1-فشار خون بالا : فشار خون سیستولیک(ماکسیموم)بیشتر از 140 یا دیاستولیک (مینیموم)بیشتر از 90 میلیمیتر جیوه فشار خون بالا تلقی میشود .از انجا که فشار خون در طول روز نوسان دارد برای اطمینان ازبالا بودن فشار خون باید بیش از یکبار اندازه گیری شود.

2-وجود پروتیین در ادرار:به طور طبیعی پروتیین در ادرار دیده نمیشود میزان پروتیین در ادرار نوسان دارد بنابر این اگر پزشک بعد از اندازه گیری پروتیین در ادرار در یک نوبت به پره اکلامپسی مشکوک باشد دستور ازمایش اندازه گیری پروتیین ادرار 24 ساعته میدهد. در این آزمایش بیمار ادرار 24 ساعته را جمع آوری کرده و آزمایشگاه میزان پروتیین موجود در ادرار را میسنجد.

3-ادم گوده گذار (تورم):در صورتیکه متوجه تورم در صورت یاپف شدید دور چشم و یا تورم دستها بیشتر بیشتر از مختصر بود ویا تورم زیاد یاناگهانی در پاها یا قوزک پا مشاهده گردید بلا فاصله با پزشک معالج خود تماس بگیرید.

تورم به دلیل احتباس اب(که خود میتواند باعث افزایش وزن شود)رخ میدهد.بنابراین اگر در عرض یک هفته افزایش وزنی بیش از 1/5 کیلو گرم داشتیدبا پزشک خود تماس بگیرید.البته باید توجه داشت که تمام زنانی که به پره اکلامپسی مبتلا میشوند تورم نخواهند داشت.

 

پره اکلامپسی شدید تر علایم دیگری به دنبال خواهد داشت.

سردرد شدیدیا مستمر

تغیرات بینایی شامل دو بینی تاری دید دیدن نقاط شناور یاجرقه حساسیت به نور از دست دادن موقتی دید

درد یا حساسیت شدید در قسمت بالای شکم

تهوع و استفراغ

چه مادرانی در معرض پره اکلامپسی هستند ؟

1- حاملگی اول (زنانی که تا به حال زایمان نداشته اند)

2- حاملگیهای چند قلو

3-وجود سابقه فامیلی

4-سن مادر کمتر از 20 ویا بیشتر از 35 سال

5-افزایش فشار خون مزمن در صورتیکه بیمار قبل از حاملگی یا در طی نیمه اول حاملگی فشار خون بالاداشته باشد مبتلا به فشار خون مزمن تلقی شده و باید از نظر فشار خون و همچنین علایم پره اکلامپسی و نیز عوارض دیگر تحت نظر باشد.زنان مبتلا به فشار خون مزمن که دچارپره اکلامپسی میشوند نسبت به زنانی که یکی از این دو عارضه را به تنهایی دارند درمعرض خطرات بیشتری قرار دارند.

6-بیماری قند(چه از قبل بوده باشد چه در حاملگی ایجاد شده باشد)

7-بیماریهای کلیوی

8-بیماریهای مزمن عروقی

9-چاقی(وزن زیاد)

10-وضعیت اقتصادی-اجتماعی نامناسب

11-کمبود کلسیوم در مواد غذایی

12-لوپوس اریتماتوس عمومی :یک بیماری است ناشیاز اختلال در سیستم ایمنی

عوارض مادری پره اکلامپسی:

تشنج کما اختلالات انعقادی

عوارض جنینی پره اکلامپسی:

تاخیر رشد داخل رحمی زجر جنینی

کنترل مادر در شرایط پره اکلامپسی

-ویزیت 3بار در هفته

-اندازه گیری فشار خون و پروتیین (البومین)ادرار3بار در هفته

-کنترل وزن روزانه

-اموزش تغذیه

-توصیه به استراحت

رژیم غذایی روزانه مادر مبتلا به پره اکلامپسی

·-پروتیین 60 تا 70 گرم(استفاده از تخم مرغ حداقل 2 بار در هفته)

·-کلسیم 1200 میلی گرم

 ·-استفاده کافی از روی(موجوددر ماهی)

 ·-منیزیم(موجود در سبزیجات به ویژه نخود سبز)

 ·-کلیه ویتامین ها

 ·-محدود کردن نمک نه قطع کامل ان

 مراقبت دهان و دندان زمان بارداری بهداشت دهان ودندان دهان و دندان مراقبت دهان و دندان,مراقبت دهان و دندان در بارداری ... تازه ترین مطالب بخش کودکان(فرهنگ اسامی، تربیت، خلاقیت، رفتار کودک، تغذیه کودک و ... بهداشت دهان و دندان در دوران بارداری - Nini Plus Website در دوران بارداری باید رعایت بهداشت دهان و دندان (استفاده از مسواک و نخ دندان و دهان ... دهان به دقت با آب شسته و سپس مسواک زده شود ضمن اینکه استفاده از تغذیه مناسب در ... مراقبت بهداشت دهان و دندان در دوران بارداری » پورتال مامایی ایران با ارتقاء سطح آگاهی عموم مردم در زمینه بهداشت دهان ودندان از طریق آموزش روشهای صحیح ... باکتریهای موجود در پلاک از مواد قندی غذاها تغذیه می کنند و در جریان این کار اسید ... سلامت دهان و دندان در دوران بارداری - نمناک سلامت دهان و دندان در دوران بارداری و راه های درمان مشکلات دهانی در دوران بارداری را درنمناک ... رعایت نکات بهداشتی و درمانی مطلوب در دوران بارداری بسیار ضروری می باشد. ... راهبردهای درمانی برای کاهش مواجهه با اسید از تغییرات رژیم غذایی و شیوه زندگی به ... بهداشت دندان در دوران بارداری - دکتر نورا سلیمانی.افت دهان ... خانمهای باردار باید توجه داشته باشند که در دوران حاملگی باید بیشتر بهداشت دهان را رعایت کنند .... رعایت بهداشت دهان و دندان از پوسیدگی و خرابی دندان‌ها و بیماریهای لثه و بوی بد دهان جلوگیری می‌کند ... بهترین نوع تغذیه برای داشتن دندان های خوب چیست؟ آوای سلامت - بهداشت دهان و دندان 1- نقش اساسی در جویدن و تغذیه ... 1- عدم رعایت بهداشت دهان و دندان و عدم استفاده از مسواک و نخ مناسب که این امر منجر به تشکیل لایه میکروبی روی ... نکته : به زنان زنانی که قصدبارداری دارند توصیه می شود قبل از بارداری به دندان پزشک مراجعه نمایند تا در ... بارداری و زایمان - بارداری و بهداشت دهان و دندان ۱۶ آذر ۱۳۹۰ ه‍.ش. - بارداری و زایمان - بارداری و بهداشت دهان و دندان - اطلاع رسانی در مورد مراحل قبل از ... 3- از یک رژیم غذایی متعادل و کامل که حاوی حداقل مواد شیرین و حداکثر ... حاملگي و بهداشت دهان ويزيت هاي دوره اي در طي دوران حامگلي جهت كنترل وضعيت بهداشت دهان و دندان توصيه مي شـود اما روش بهتر آن ... رژيم غذاي متعادل براي تغذيه مادر و نوزاد ضروري مي باشد. مراقبت بهداشت دهان و دندان در دوران بارداري : سایت پزشکان ... ۲۵ دی ۱۳۸۵ ه‍.ش. - بهداشت‌ دهان‌ و دندان‌ يكي‌ ازشاخه‌هاي‌ مهم‌ بهداشت‌ عمومي‌ به‌ شمارمي‌رود و رعايت‌ آن‌ ... دندان‌ – لثه‌ وآشنايي‌ با نحوه‌ تشكيل‌ پلاك‌ وبيماريهاي‌ آن‌ و اهميت‌ تغذيه‌ با ... مراقبت از دندان‌ ها در بارداری ۱۹ فروردین ۱۳۸۹ ه‍.ش. - باید دندان ‌هایم را زود تر درست کنم؛ چون می ‌گویند در دوران بارداری نمی ‌شود ... ملاقات دوم 3 ماهه اول براي ارزيابي رعايت بهداشت دهان از سوي خانم باردار است. ... اگر مي خواهيد با کارشناسان تغذيه ي سايت درباره رژيم هاي غذايي مشورت کنيد، ... بهداشت دهان و دندان ، تغذيه و ... در بارداري استفاده از دهانشویه در دوران بارداری عفونت دندان در بارداری درمان گیاهی دندان درد در دوران بارداری دندان درد از علائم بارداری دهانشویه پرسیکا دندان درد در بارداری

بازدید : 516 تاریخ : سه شنبه 24 فروردین 1395 زمان : 14:46 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

ناتوانی رابطه جنسی در مردان

چگونه ناتوانی رابطه جنسی درمان می‌شود؟

راهکارهای درمانی ناتوانی رابطه جنسی از قبیل نداشتن نعوظ و زود انزالی و ...

ناتوانی رابطه جنسی در زنان

اختلال عملکرد رابطه جنسی در مردان, به عدم توانائی در رسیدن به رابطه رضایت بخش رابطه جنسی اطلاق می گردد. ممکن است ناشی ازناکاف بودن نعوظ.. اشکال در ریخته شدن مایع منی به مجرای پروستاتیک و یا اشکال در انزال باشد.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  ناتوانی رابطه جنسی وضعیتی است که در آن مرد نمی‌تواند نعوظ پیدا کرده و قادر نیست که نعوظ خود را به مدت کافی جهت انجام نزدیکی حفظ نماید. اگر چه مشکل شایعی برای یک زوج محسوب می‌گردد ولی قابل درمان نیز هست.

ناتوانی در بسیاری از مردان به صورت نعوظ ناقص و یا اشکال دیگر آن دیده می‌شود ولی می‌تواند به صورت دایمی و مزمن باقی بماند. مواردی مثل بیماری‌های مزمن، داروها، افسردگی، هیجان و تشویش باعث بروز انواع زودگذر آن شده و مطمئن باشید که در صورت ابتلا به آن مجبور نیستید تا آخر عمر با آن زندگی نمایید.

کمک پزشک معالج همیشه قابل دسترسی است. پس از ملاقات با جراح کلیه و مجاری ادراری که در اغلب موارد، آموزش لازم در اینگونه موارد را دیده است، توصیه‌های لازم در اختیار شما گذاشته می‌شود. مجدداً به خاطر داشته باشید که ناتوانی رابطه جنسی با موفقیت قابل درمان است.

● نعوظ چگونه ایجاد می‌شود؟

برای اینکه نعوظ یا راست شدن آلت تناسلی ایجاد شود، باید قسمت‌های مختلف بدن با یکدیگر هماهنگ گردد. یک مرد تنها به این دلیل که می‌خواهد، نمی‌تواند به سادگی نعوظ پیدا کند.

جهت ایجاد نعوظ هماهنگی بین روان آدمی، مغز و دستگاه اعصاب مرکزی و محیطی، هورمون‌های خونی، عروق خونی اعم از شریان و ورید جهت ورود جریان خون به داخل آلت و عدم خروج آن از آلت ضروری می‌باشد. وقتی تمام این دستگاه‌ها با هم کار کنند دو جسم غاری بزرگ شبیه اسفنج موجود در داخل آلت با خون پر شده و بزرگی و سفتی آلت ایجاد می‌گردد.

● آسبب شناسی

ناتوانی رابطه جنسی می‌تواند به علت عیوب عضوی و یا روانی ایجاد گردد. عوامل متعددی در ایجاد نعوظ اخلال ایجاد می‌کنند. در ابتلای هر کدام از اعضا و دستگاه‌های دخیل در نعوظ که در بالا ذکر شد ناتوانی رابطه جنسی ایجاد می‌شود.

مثلاً وقتی مردی استرس و افسردگی داشته و یا نگران این باشد که نمی‌تواند عمل دخول را انجام دهد، دچار ناتوانی می‌گردد که به آن ناتوانی رابطه جنسی روانی می‌گویند. در بیش از نیمی از موارد، ناتوانی به علت بیماری یا جراحی و تصادف منجر به صدمات عروقی عصبی به وجود می‌آید. داروها و علل هورمونی نیز می‌توانند در این قضیه مؤثر باشند.

از میان بیماری‌ها باید از بیماری قند یا دیابت نام برد که ایجاد ضایعات عروقی عصبی کرده و هجوم جریان خون به داخل آلت را در هنگام تقاضای رابطه جنسی مختل نموده و ناتوانی رابطه جنسی ناشی از مرض قند را ایجاد می‌کند.

حفظ رژیم غذایی، ورزش و کنترل قند خون به وسیله دارو زیر نظر پزشک مربوطه مشکل را حل می‌نماید، ولی در صورت طولانی بودن، ناتوانی رابطه جنسی مزمن ایجاد می‌کند که درمان آن مشکل است.

یکی دیگر ازعلل عضوی، بیماری‌های قلبی عروقی می‌باشد که در آن جریان خون به داخل آلت کاهش یافته و شخص نعوظ کافی پیدا نمی‌کند. به علاوه گهگاه وریدها که وظیفه احتباس خون در داخل آلت را بر عهده دارند به خوبی عمل نکرده و شخص نمی‌تواند نعوظ خود را به مدت کافی جهت انجام نزدیکی پایدار نگاه دارد. به این حالت ناتوانی رابطه جنسی وریدی می‌گویند.

جراحی‌های وسیع لگنی که برای کنترل سرطان پروستات، مثانه و روده بزرگ به کارگرفته می‌شود، به علت اینکه در آن جراح سعی در برداشتن کامل تمام بافت‌های اطراف سرطان را دارد، سبب صدمه به عروق و اعصاب مسئول ایجاد نعوظ گردیده و نهایتاً ناتوانی رابطه جنسی ایجاد می‌کنند.

صدمات نخاعی به علت مرکزیت این عضو برای انتقال دستورات مغزی به اعضای بدن می‌تواند باعث ناتوانی رابطه جنسی گردد.

از مواد شیمیایی مؤثر در ایجاد ناتوانی رابطه جنسی باید به داروهای ضد فشار خون و داروهای عصبی و ضد افسردگی اشاره نمود. به این نوع، ناتوانی رابطه جنسی دارویی می‌گویند. البته در اینجا پزشک است که به شما جهت ادامه یا قطع دارو توصیه لازم را خواهد نمود و قطع خود سرانه دارو عوارض دیگری را می‌تواند در پی داشته باشد. الکل نیز باعث آسیب کبدی، اختلالات هورمونی و صدمات رشته‌های عصبی گردیده و در بعضی از مواقع منجر به ناتوانی رابطه جنسی دایمی می‌گردد.

 

نارسایی کلیه و کبد نیز به لحاظ ایجاد تغییرات هورمونی اغلب این عارضه را به دنبال خواهند داشت.

ناتوانی رابطه جنسی شامل انواع زیر است:

●  اشکال در نعوظ:

به معنی عدم توانائی در ایجاد و حفظ نعوظ سفت بوده که امکان دخول به واژن و رابطه رضایت بخش رابطه جنسی را نمیدهد

● انزال زودرس:

به انزال کنترل نشده قبل یا مدت کوتاهی بعد از ورود آلت به واژن اطلاق می شود.

● انزال دیررس:

 به انزال دیررس اشاره دارد.

● انزال برگشتی:

به معنی برگشت مایع منی به داخل مثانه در حین انزال بوده و ناشی از نارسائی مکانیسم گردن مثانه است

● آمار:

در بین سنین 70-40 سالگی, در 52% افراد به درجات مختلف اختلال نعوظ وجود دارد. 17% این موارد خفیف, 25% متوسط و 10% دیگر شدید است. با افزایش سن به خصوص موارد متوسط و شدید 3-2 برابر شایعتر می شوند. از عوامل مستعد کننده می توان به دیابت قندی, بیماری قلبی , فشار خون بالا و کمبود HDL( مرتبط با چربی خون) اشاره کرد. عوامل روانی یا پسیکولوژیک( نظیر افسردگی خشم…) نیز در اختلال عملکرد رابطه جنسی موثرند. انواع دیگر اختلال عملکرد رابطه جنسی که بسیار شایع هستند شامل انزال زودرس 28% فقدان تمایل رابطه جنسی 16% و اضطراب در هنگام نزدیکی 17% می باشد.

● پاتوژنز:

در نعوظ عوامل روانی ,عصبی, هورمونی, شریانی وریدی و سینوزوئیدی دخالت دارند. مواردی که بیش از یک عامل دارند و یا اینکه علل آنها بطور دقیق مشخص نمی باشد.. تحت عنوان علل دیگر بحث شده اند.

● مرورکلیه علل اختلالات نعوظ مردان

اختلالات مادرزادی :فقدان جسم غاری-فیبروز جسم غاری- ضایعات طناب نخاعی-ابنرمالیتی های مادرزادی
اختلالت پانکراس :دیابت ملیتوس
اختلالات نرولوزیک: بیماری MS – نروپاتی اوتونوم- نروپاتی محیطی
اختلالت عروقی: pripaism ( نعوظ دردناک) -گرفتگی عروقی شریانهای اون منطقه- واریکوسل
اختلالات آدرنال: سرطانها- بیماری کم کاری غده مذبور بنام بیماری آدیسون
اختلالات تیروئیدی: کم کاری تیروئید- پر کاری تیروئید
صدمات به پانکراس: صدمه به آلت- شکستگی لگن- صدمه ستون مهره ها- انجام هر گونه جراحی روی ستون فقرات
داروها: بلوکر های اتونومیک- استروژنها- آنتی آندروژنها- رزرپین- بلوکر های گیرنده دوپامین
اختلالت گنادی: یعضی از سندروم های کم کاری غده رابطه جنسی مردانه- عوارض اوریون بیضه- چرخش دوطرفه بیضه
بیضه پیر مردان- سرطانهای بینابینی زن ساز- اخته شدن
اختلالات غده هیپوفیز مغزی: وجود غده های خوش خیم- و بدخیم- کم کاری غده مذبور-
متفرقه: بیماری نادری بنام هموکروماتوز- نارسائی کلیه- بیحالی و ضعف عمومی

● اختلالات روانی

تئوریهای اولیه اشکال نعوظ را به اضطراب نسبت میدادند. در دهه 1950 اعتقاد بر این بود که علت 90% موارد اختلال نعوظ پسیکولوژیک است. امروزه با پیشرفت روشهای تشخیصی مشخص شده است که علت بیش از 50% ناتوانائیهای رابطه جنسی ارگانیک است و این درصد در سنین بالاتر بیشتر است. پاتوژنز ناتوانی رابطه جنسی با منشا روانی ناشناخته است. فعالیت بیش از حد سمپاتیک و مهار آزاد شدن نوروترانسمیترز ها از فرضیه های مطرح شده هستتند.

● اختلالات عصبی

ناتوانی رابطه جنسی به علت اختلالت نعوظ ممکن است ناشی از بیماری مغزی طناب نخاعی اعصاب کاورنوس و پودندال.. پایانه های انتهائی اعصاب و گیرنده ها باشد. حدود 95% بیماران با ضایعه کامل نرون محرکه فوقانی توانائی نعوظ دارند.ولی فقط 25% بیماران با ضایعه نرون محرکه تحتانی دارای نعوظ می باشند. در 90% ضایعات ناکامل نعوظ حفظ می شود. بیماریهای اختلال عملکرد مغز.. مثل سرطانها صرع حوادث عروق مغزی پارکینسون آلزایمر اغلب باعث کاهش میل رابطه جنسی می شوند. اختلال نعوظ در این موارد دیده نمی شود. اختلالات طناب نخاعی( مانند اسپاینا بی فایدا, فتق دیسک , سیرنگو میلی , تومور طناب نخاعی, تابس دور سالیس , بیماری ام اس) راه های آوران و یا وابران را درگیر میکند. اختلال اعصاب کاورنو و پودندال( آسیب مستقیم به اعصاب در تروما , جراحی رادیکال پروستاتکتومی و یا جراحی رکتوم) راه های ارتباطی را قطع میکنند. نوروپاتی محیطی مانند آنچه که در دیابت قندی الکلیسم مزمن و یا کمبود ویتامین دیده میشود به پایانه های عصبی آسیب وارد کرده و باعث کاهش ناقلین شیمیائی میشود

● اختلالات هورمونی

دیابت قندی شایعترین بیماری هورمونی است که با اختلال نعوظ همراه است. ناتوانی رابطه جنسی در دیابت عمدتا به علت عروقی, عصبی و روحی روانی است. کم کاری غدد رابطه جنسی در اثرسرطان های غده های مغزی, درمان با استروژن یا ترکیبات ضد آندروژن و برداشتن بیضه ها( ارکیکتومی) برای سرطان پروستات ممکن است میل رابطه جنسی و نعوظ های شبانه را مهار نماید. ناتوانی رابطه جنسی متعاقب پرولاکتین بالا( مهار تمایلات رابطه جنسی) پرکاری تیروئید, کم کاری تیروئید سندروم کوشینگ و بیماری آدیسون ایجاد می شود.

● اختلالات شریانی

هنگامی که آلت تناسلی در حالت شل می باشد, کمترین مقدار خون که فقط جهت رفع نیاز های متابولیک است وارد جسم غاری میشود و سطح گاز های خون در جسم غاری مشابه سطح آنها در خون وریدی است. پس از تحریک رابطه جنسی بطور ناگهانی مقدار زیادی خون شریانی وارد آرتریولهای متسع می شود. تا تمام سیستم سینوزوئیدی را باز کند و تعادل جدیدی در فشار ( حدود 100 میلی متر جیوه) برقرار نماید( نعوظ کامل) ; در همین زمان برای حفط نعوظ فقط مقادیر آستانه ای جریان خون وارد جسم غاری میشوند و آن را ترک میکنند. تنگ شدن مجرای شریانی بعلت سخت شدن جدار شریان منجر به افت شریان در شریان های کاورنوس و کاهش جریان خون شریانی میشود که قادر است فقط بخشی از سیستم سینوزوئیدال را پر نماید و این فشار در جدار سیوزوئید ها جهت مسدود کردن ورید ها کافی نیست این نارسائی شریانی منجر به نعوظ ناقص یا عدم توانائی در حفظ نعوظ اولیه
می شود.

● دارو ها و اختلالات رابطه جنسی

این داروها باعث ناباروری موقتی میشن:
کتوکونازول- اسپیرینولاکتون- الکل- سایمتدین- داروهای نشاط آور مثل ماری جوانا- هروئین- متادون-داروهائی که بعنوان شیمی درمانی ضد سرطان به حساب میاد.

اما یک دسته دیگر داروها هستند که روی مراحل رابطه جنسی اثر موقتی دارند, یعنی هنگام نعوظ یا انزال دلخواه ایجا داختلال میکنندتمامی داروهای ضد فشار خون,متیل دوپا- کلونیدین- رزرپین, میل رابطه جنسی رو کم میکنند. داروهای بتا بلوکر هم میل رابطه جنسیرو کم میکنند-اسپیرینولاکتون, داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و مهار کننده های منو امینواکسیداز هم میل رابطه جنسی رو کم میکنند .فنوتیازین ها, بنزودیازپین ها, باربیتوراتها ناتوانی رابطه جنسی یعنی همان اختلال نعوظ و انزال میدن… تزکیبات حاوی هورمون های زنانه , مثل استروژن و ترکیبات ضد هورمون های مردانه هم ( مثل سایمیدین کتوکونازول سیپروترون استات) باعث ناتوانی موقتی میشن… البته الکل و کشیدن سیگار اگر بطور مزمن مصرف بشن..خطر آسیب دائمی دستگاه تولید مثل را دارد..

● بیماریهای سیستمیک و سایر اختلالات

1- دیابت قندی: ناتوانی رابطه جنسی در بیش از 25% افراد جوان مبتلا به دیابت و 75% بیماران مسن دیابتی دیده میشود. دیابت قندی روی سیستم عصبی و عروقی اختلال ایجاد میکند. بالا بودن قند خون اثری روی نعوظ ندارد.
2- بیماریهای کلیوی: در 50% بیمارانی که دیالیز می شوند ناتوانی رابطه جنسی دیده میشود که عوامل زیر در آن دخالت دارند: کاهش غلظت تستوسترون سرم, نوروپاتی دستگاه خودکار, تسریع بیماریهای عروقی, مصرف داروهای مختلف, بدتر شدن بیماری اولیه و استرس های روانی. در یک مطالعه مشخص شد با پیوند کلیه, توانائی رابطه جنسی(potency) در 75% بیماران بهبود می یابد.
3- سایر بیماریها: بیماران مبتلا به آنژین صدری نارسائی قلبی و یا بیمارانی که از انفارکتوس قلبی جان سالم بدر برده اند بعلت اضطراب نارسائی شریانی و یا اثرات داروهای قلبی دچار ناتوانی رابطه جنسی می شوند. همچنین اضطراب عامل اصلی ناتوانی رابطه جنسی در بیماران مبتلا به آمفیزم شدید است. اگر چه بالابودن فشار شریانی در بین بیمارانی که ناتوانی رابطه جنسی دارند شایع است ولی تحقیقات نشان داده ناتوانی رابطه جنسی در بیماران فشار خونی نسبت به گروه کنترل تنها کمی بیشتر بوده است.

● تشخیص و درمان
بررسی بیماران باید شامل اخذ شرح حال دقیق معاینه فیزیکی مصاحبه با شریک رابطه جنسی انجام آزمایشات روتین نظیر شمارش خون کامل ادرار قند خون ناشتا کراتینین سرم سطح سرمی تستوسترون در صبح و غلظت پرولاکتین باشد. در بیمارانی که علائم بیماری پروستات دارند بررسی ترشحات لازم است.

● ناتوانی رابطه جنسی روانی( پسیکوژن)

شروع ناگهانی ناتوانی رابطه جنسی, اختلال عملکرد رابطه جنسی ( مثل داشتن نعوظ مناسب با یک شریک رابطه جنسی و نعوظ ضعیف با سایر شرکای رابطه جنسی , یا نعوظ طبیعی شبانه علیرغم اختلال نعوظ در روز .. همگی یافته هائی به نفع ناتوانی رابطه جنسی با منشاء روانی است. با بررسی فعالیت نعوظ شبانه(NPT).. بطور طبیعی باید هر 3-5 نعوظ در هر شب وجود داشته باشد.. که هر یک بین 25-35 دقیقه بطول بکشد.. وجود داشته باشد) , میتوان در افتراق اختلال نعوظ پسیکوژن(NPT طبیعی است) و اختلال نعوظ ارگانیک (NPT غیر طبیعی است) افتراق قائل شد. تست تزریق داخل کاور نوس ( با یا بدون تحریک رابطه جنسی).. در اثبات تشخیص اختلال رابطه جنسی پسیکوژن کمک کننده است. اگر اختلال عصبی و یا هورمونی موجود باشد ایجاد نعوظ کامل بعد از تزریق, قویا به نفع اختلال نعوظ پسیکوژن است.

● درمان ناتوانی رابطه جنسی با منشاء روانی ( پسیکوژن)

شروع ناکهانی ناتوانی رابطه جنسی, اختلال عملکرد رابطه جنسی ( مثل داشتن نعوظ مناسب با یک شریک رابطه جنسی و نعوظ ضعیف با سایر شرکای رابطه جنسی , یا نعوظ طبیعی شبانه علیرغم اختلال نعوظ در روز .. همگی یافته هائی به نفع ناتوانی رابطه جنسی با منشاء روانی است. با بررسی فعالیت نعوظ شبانه(NPT).. بطور طبیعی باید هر 3-5 نعوظ در هر شب وجود داشته باشد.. که هر یک بین 25-35 دقیقه بطول بکشد.. وجود داشته باشد) , میتوان در افتراق اختلال نعوظ پسیکوژن(NPT طبیعی است) و اختلال نعوظ ارگانیک (NPT غیر طبیعی است) افتراق قائل شد.

تست تزریق داخل کاور نوس ( با یا بدون تحریک رابطه جنسی).. در اثبات تشخیص اختلال رابطه جنسی پسیکوژن کمک کننده است. اگر اختلال عصبی و یا هورموی موجود باشد ایجاد نعوظ کامل بعد از تزریق قویا به نفع اختلال نعوظ پسیکوژن است.

از لحاظ تئوری درمان ارجح ناتوانی رابطه جنسی با منشا روانی( سایکوتراپی) است. درمان فردی با روش سایکوآنالیز( که بر تئوری فروید استوار است و معتقد است اختلال نعوظ ناشی از ترس نا خود آگاه بوده که در کمپلکس ادیپوس متمرکز است), درمان سایکودینامیک ..رفتار درمانی آموزش فیدبک و درمان با هیپنوتیزم از سایر روشهای درمانی است. اگر بیمار از روان درمانی خود داری کرده و با بعد از چند جلسه بهبودی مشخصی پیدا نکند.. میتوان اقدام به درمان جایگزینی کرده که شامل استفاده از دستگاه واکیوم تزریق داخل جسم غاری و یا تجویز داخل مجرائی مواد گشاد کننده عروقی.. پروتز های آلت است. اخیرا داروی مهار کننده فسفو دی استراز بنام ویاگرا یا silendefil… که در درمان ناتوانی رابطه جنسی پسیکوژن خیلی موثر است…84% بهبود داشته اند و 70% موفق به مقاربت شده اند( در برابر 29% و 26% بهبودی با دارو نما). امروزه این دارو جهت غربالگری تشخیصی به منظور رد ناتوانی رابطه جنسی پسیکوژن کاربرد پیدا کرده است.

● درمان ناتوانی رابطه جنسی با منشاء روانی

از لحاظ تئوری درمان ارجح ناتوانی رابطه جنسی با منشا روانی( سایکوتراپی) است. درمان فردی با روش سایکوآنالیز( که بر تئوری فروید استوار است و معتقد است اختلال نعوظ ناشی از ترس نا خود آگاه بوده که در کمپلکس ادیپوس متمرکز است), درمان سایکودینامیک ..رفتار درمانی آموزش فیدبک و درمان با هیپنوتیزم از سایر روشهای درمانی است. اگر بیمار از روان درمانی خود داری کرده و با بعد از چند جلسه بهبودی مشخصی پیدا نکند.. میتوان اقدام به درمان جایگزینی کرده که شامل استفاده از دستگاه واکیوم تزریق داخل جسم غاری و یا تجویز داخل مجرائی مواد گشاد کننده عروقی.. پروتز های آلت است.

داروی مهار کننده فسفو دی استراز بنام ویاگرا یا silendefil… که در درمان ناتوانی رابطه جنسی پسیکوژن خیلی موثر است 84% بهبود داشته اند و 70% موفق به مقاربت شده اند( در برابر 29% و 26% بهبودی با دارو نما). امروزه این دارو جهت غربالگری تشخیصی به منظور رد ناتوانی رابطه جنسی پسیکوژن کاربرد پیدا کرده است.

● ناتوانی رابطه جنسی با منشاء عصبی

بطور ایده ال باید تمام سیستم عصبی را به عنوان یک مجموعه مورد معاینه قرار دارد. در بررسی ها باید توجه خاصی به عملکرد سیستم عصبی خود کار, سوماتیک اعصاب ساکرال( خاجی) مبذول داشت. که در این میان بررسی کنترل ادرار مدفوع وضعیت اسفنکتر ها و حس دستگاه تناسلی اهمیت ویژه ای دارد. سابقه دیابت, مصرف مزمن الکل, تروما ,مولتیپل اسکلروزیس حائز اهمیت است. معاینه باید شامل بررسی عملکرد حرکتی حسی و سوماتیک و اجزای آوران و وابران دستگاه خودکار باشد و چنانچه متخصص ارولوژی وسائل مورد نیاز این معاینات را ندارد باید با یک متخصص مغز و اعصاب مشاوره نماید

● بررسی عملکرد حسی و حرکتی سوماتیک:
در بررسی میزان اختلال عصب دور سال می توان از biothesiometry استفاده کرد زیرا از بین رفتن حس ارتعاش یکی از اولین نشانه های نروپاتی محیطی دیابتیک است

● بررسی اجزای آوران و وابران دستگاه خودکار:
روش های متعدد بررسی عملکرد اعصاب خودکار عبارتند از:
1- تغییرات ضربان قلب در حین تنفس عمیق که بیانگر رفلکس غیر طبیعی قلبی است و علامت زودرس نوروپاتی دستگاه خودکار است. 2- رفلکس پاسخ مردمک به نور 3- سیستومتری با آزمایش بتانکول و ثبت فشار مجرا 4- رفلکس بولبوکارورنوس جهت تحریک مجرای پروستاتیک.. این روشها غیر مستقیم هستند. بررسی دستگاه عصبی مرکزی: تست NPT یاnocturnal penile tumescence به همراه EMG و EEG انجام میشود. تست غیر طبیعی NPT , ضایعه دستگاه عصبی مرکزی را مطرح می نماید.
● درمان ناتوانی رابطه جنسی با منشاء عصبی

درمان ناتوانی رابطه جنسی نوروژنیک به شدت بیماری و عوامل همراه بستگی دارد. بیماران مبتلا به ضایعات خالص عصبی را می توانبا دستگاه واکیوم, وازودیلاتاتور های تزریقی و یا خوراکی و یا پروتز آلت درمان نمود. داروی جدید خوراکی بنام ویاگرا در بیماران مبتلا به آسیب نخاعی کاملا موثر بوده است و 83% بهتر در توانائی رابطه جنسی و 59% مقاربت موفق داشته اند. از آنجائی که بیماران مبتلا به ناتوانی رابطه جنسی عصبی, پاسخ شدیدتری به مواد وازودیلاتاتور تزریقی می دهند, باید شروع درمان با مقادیر کم دارو باشد تا نعوظ کمتر از یک ساعت ایجاد شود. در صورت استفاده از حلقه تنگ کننده آلت, حلقه حتما 30 دقیقه بعد برداشته شود.
● ناتوانی رابطه جنسی با منشاء هورمونی

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  بررسی شامل گرفتن شرح حال دقیق معاینه عمومی و بررسی محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد و بررسی کار تیروئید و آدرنال و بررسی وجود دیابت قندی , سابقه شیمی درمانی, رادیو تراپی, تماس با سموم الکل و داروها یا نارسائی کلیه می باشد.

در معاینه فیزیکی باید توجه خاص به نشانه های کم کاری غدد رابطه جنسی مردانه( بیضه های کوچک آتروفیک از بین رفتن موی صورت و بدن و ژنیکوماستی) و علائم خواجگی( موهای کم ناحیه صورت ژنیتالیا زیر بغل دستگاه تناسلی کودکانه و صدای زیر) معطوف شود.

آزمایش ها شامل اندازه گیری غلظت تستوسترون , پرولاکتین است. در بیمارانی که پرولاکتین بالادارند باید آزمایش تکرار شود ودر صورت بالا بودن مجدد با شک به تومور هیپوفیز به متخصص غددارجاع داده شود.

بیمارانی که سطح تستوسترون آنها در صبح پائین است باید بصورت مکرر LH و FSH در آنها اندازه گیری شود. اگر تستوسترون پائین ولی سطح LH و FSH افزایش نیافته باشد , باید برای بررسی اختلال عملکرد هیپوفیز یا هیپوتالاموس در خواست مشاوره غدد کرد.

اگر تستوسترون پائین و LH و FSH بالا باشد علت ناتوانی رابطه جنسی نارسائی اولیه بیضه است. نارسائی بیضه را می توان با تجویز تستوسترون زیر زبانی خوراکی یا عضلانی درمان کرد.

تزریق تستوسترون داخل عضلانی با دوز 200 mg هر 2 تا 3 هفته بعلت اثرات سمی ترکیبات خوراکی یا زیر زبانی روی کبد توصیه می گردد. در بیماران مبتلا به کم کاری هپوفیز از hcg می توان به منظور تحریک ترشح تستوسترون از بیضه استفاده کرد. در سرطان هیپوفیز که پرولاکتین زیاد ترشح میکند درمان با بروموکریپتین یا عمل جراحی توانائی رابطه جنسی را به بیمار باز میگرداند.

● ناتوانی رابطه جنسی شریانی

به جز موارد ناشی از تروما ,بیماریهای شریانی معمولا سیستمیک بوده و اعضای مختلف بدن را درگیر میکند. وجود سابقه بیماری عروق محیطی ,لنگیدن متناوب و تغییرات آتروفیک اندام ها یافته هائی به نفع درگیری احتمالی شریانهای آلت هستند. معاینات فیزیکی باید شامل لمس شرائین کاروتید براکیال فمورال و شریان دورسال آلت باشد. اندازه گیری فشار خون آلت به عنوان یک آزمایش غربالگری به منظور بررسی ضایعات شریانی آلت تناسلی معرفی شده است.

نسبت فشار خون شریان به آلت به فشار خون سیستولیک شریان براکیال, اندکس فشار آلتی – برکیال (PBI) نامیده می شود و شاخص خوبی برای بررسی بیماریهای شریانی است. نسبت کمتر از 0.6 قویا نشان دهنده ناتوانی رابطه جنسی با منشاء شریانی است.(PBI) از طریق داپلر با موج پیوسته بررسی و ادنازه گیری می شود.

باید توجه داشت که (PBI) طبیعی بیانگر جریان طبیعی و مناسب آلت نمی باشد. زیرا این اندازه گیری در حالت شل نشانه جریان خون در حالت نعوظ نمی باشد برای این منظور می توان داپلر را در زمانی که مواد وازو اکتیو داخل جسم غاری تزریق شده است انجام داد.

سونوگرافی توام با داپلر بسیار دقیق تر از (PBI) بوده و غیر تهاجمی است. آرتریو گرافی شرائین پودندال یا ایلیاک داخلی در موارد انتخابی صدمات لگن یا در بیماران جوانی که مشکوک به بیماری شریانی ایزوله هستند اندیکاسیون دارد. تنگی یا انسداد منفرد شریانهای خارج آلت, جهت ترمیم جراحی مناسب است.

● درمان ناتوانی رابطه جنسی با منشاء شریانی

بیمارانی که اختلال عروقی خفیف تا متوسط دارند.. معمولا با درمانهای غر جراحی نظیر مهار کننده های فسفو دی استراز خوراکی, واکیوم ,تزریق مواد وازو اکتیو داخل کورپوس کاورنوس پاسخ میدهند. در مورد بیماری شریانی شدید معمولا نیاز به روشهای جراحی باز گشائی عروق(revascularization) و پروتز وجود دارد. ویاگرا یک مهار کننده فسفو دی استراز5 خوراکی است که اثر شل کننده NO را تشدید می کند.

در خلال فعالیت رابطه جنسی NO از طریق اعصاب NANC در عضلات صاف آزاد میشود. این حالت موجب شل شدن عضلات کورپوس کاورنوس و تجمع خون در سینوزوئید ها و در نهایت نعوظ می گردد. فسفو دی استراز باعث تجزیه cgmp می گردد و توسط ویاگرا مهار می شود.

باید توجه داشت در صورت فقدان تحریک رابطه جنسی این دارو تاثیری در ایجاد نعوظ ندارد. پاسخ کلینیکی به دارو وابسته به دوز است. نعوظ در 63% بیاران با دوز 25 میلی گرم دیده میشود و در 82% بیماران با دوز 100 میلی گرم بهبودی نشان می دهند. عوارض جانبی حفف تا متوسط و شامل سردرد 16% فلاشینگ 10% دیس پپسی 7% و اختلال بینائی 3% است. لازم به تذکر است که این عوارض نیز وابسته به دوز هستند.

مصرف این دارو در بیماران قلبی باید با احتیاط صورت گیرد. دوز درمانی در شروع 50 میی گرم یک ساعت قبل از فعالیت رابطه جنسی است. این دارو در کبد متابولیزه می شود. بیمارانی که ترکیبات نیترات مصرف می کنند نباید از این دارو استفاده کنند.

داروهائی که داخل مجرا استعمال میشود نیز کاربرد خوبی داشته اند.ALPROSTADIL داخل مجرائی (MUSE) بطورمستقیم از مجرا جذب شده و به کورپوس کاورنوس میرسد. شایعترین عوارض آن شامل درد آلت تناسلی 11% و سوزش مجرای ادرار 7% است. انسیدانس فیبروز( خم شدن آلت تناسلی ندول پلاک پیرونی) حدود 1.4% است. در اغلب موارد بیماران عوارض جانب خفیف است از آنجائیکه این دارو امبریو توکسیک است لازم است در مواردی که همسر بیمار حامله است از کاندوم استفاده شود.

تزریق مواد وازو اکتیو در داخل جسم غاری نیز یک درمان مناسب است. مواد وازو اکتیو شامل پاپاورین به تنهائی یا همراه با فنتولامین و پروستاگلاندین بوده و باعث اتساع طولانی مدت شرائین می شوند. حتی بسیاری از بیماران به دنبال تزریقات مکرر وضعیت همودیناکیک بهتری پیدا کرده و بدون دارو نیز نعوظ خوبی داشته اند. عوارض این داروها شامل اکیوز محل تزریق, گیجی , فیبروز و پریاپیسم است.

● ناتوانی رابطه جنسی با منشاء وریدی ( کاورنوسال)

سابقه تورم سریع یا نعوظ ناقص به ویژه در مردان جوان قویا نارسائی وریدی را مطرح میکند. اگر چه نارسائی شریانی نیز علائم مشابهی را ایجاد میکند . گیجی, برافروختگی صورت و یا افت فشار خون سیستمیک متعاقب تزریق وازو دیلاتاتور ها ممکن است ناشی از نورو پاتی دستگاه اتونوم و یا نشت وسیع خون وریدی باشد. تایید تشخیص با کاورنوزومتری ضروری است.

به منظور مقاصد علمی استفاده از سرعت detumescence در حین انجام آزمایش تزریق و تحریک توام (CIS) جهت تشخیص ناتوانی رابطه جنسی با منشاء وریدی توصیه شده است. پس از تزریق 30 میلی گرم پاپا ورین یا 10 میکرو گرم پرو ستاگلاندین E1 درداخل جسم غاری و تحریک دستی ناحیه ژنیتال detumescence در عرض 5 دقیقه برای نارسائی مکانیسم انسداد وریدی جنبه تشخیصی دارد. شایعترین بیماری عضله کاورنوس, فیبروز پس از پریاپیسم و جایگزینی موضعی با پلاک های فیبروتیک در بیماری پیرونی است.

● درمان ناتوانی رابطه جنسی با منشاء وریدی

در بیماران مبتلا به لیک وریدی خفیف ,ویاگرا ,آلپروستادیل داخل مجرائی, وسیله ایجاد کننده خلاء(vacium device) یا تزریق مواد گشاد کننده عروق در داخل جسم غاری برای ایجاد نعوظ مناسب کافی است. درمان جراحی فقط برای بیمارانی که به درمانهای کمتر تهاجمی پاسخ نمی دهند مورد استفاده قرار میگیرد. بنا براین برای تمام بیماران قبل از تصمیم جهت عمل جراحی, اقدام به انجام روشهای کمتر تهاجمی نظیر استفاده از واکیوم یا تزریق داروهای گشاد کننده عروق , توصیه می شود و درمان جراحی در بیمارانی که به درمان فوق جواب ندهند یا آن را نپذیرند انجام می شود.

● اختلال عملکرد رابطه جنسی موثر بر ارگاسم انزال و emission

سمپاتکتومی دو طرفه در سطح L2 , در 40% موارد منجر به اختلال در عملکرد انزال در بیماران می شود. لنفادنکتومی دوطرفه , خلف صفاقی با درصد بالاتری از اختلالات emission همراه است. انزال رترو گراید معمولا نتیجه اختلال عملکرد اسفنکتر داخلی یا گردن مثانه است که معمولا به دنبال جراحی خارج کردن پروستات , مصرف داروهای آلفا بلوکر و نوروپاتی های سیستم اتونوم( دیابت) دیده می شود. emision و انزال موفقیت آمیز بدون ارگاسم, در برخی از بیماران مبتلا به ضایعات نخاعی دیده می شود. اگر بررسی میکروسکوپی وجود اسپرم را در داخل ادرار مثانه بعد از یک انزال خشک تایید کند… تشخیص انزال رترو گراید مظرح می شود ولی اگر اثری از اسپرم وجود نداشته باشد نارسائی emission مطرح می گردد.

● درمان

قطع مصرف داروهای آلفا بلوکر در برخی از بیماران مبتلا به نارسائی emission یا انزال رترو گراید منجر به درمان می شود. داروهای سمپاتومیمتیک نظر افدرین یا ترکیبی از کلر فنیرامین مالئات و فنیل پرو پانول آمین هیدرو کلراید, با موفقیت در انزال رترو گراید مورد استفاده قرار گرفته اند. ایجاد انزال از طریق تحریک الکتریکی ( electroejaculation) بوسیله پروب رکتال جهت برخی بیماران دچار ضایعات نخاعی بکار می رود.

استفاده از مشاوره روانپزشکی در اشخاصی که نمی توانند به ارگاسم و انزال برسند و استفاده از روش حساسیت زدائی, روش فشار دادن استفاده از بی حس کننده موضعی یا کاندوم که حساسیت گلنس و فرنولوم را کاهش می دهد جهت درمان انزال زودرس بکار می روند. اخیرا از مهار کننده های باز جذب سروتونین( فلوکسیتین
سرترالین کلومیپرامین) نیز جهت درمان انزال زودرس با موفقیت استفاده شده است.

● چگونه ناتوانی رابطه جنسی درمان می‌شود؟

ابتدا دو قدم برای حل مشکل شما وجود دارد.

در قدم اول پزشک نیاز دارد علت را جستجو نماید و در قدم دوم پزشک به شما کمک می‌کند که درمان مناسب را انتخاب نمایید.

پزشک چگونه علت را پیدا می‌کند؟ پس از سؤالات کافی در مورد نحوه شروع و پیشرفت بیماری و حالت روحی فرد مبتلا، پزشک معاینات کامل به عمل می‌آورد تا از صحت مقدار فشار خون، کار اعصاب و ساختمان آلت اطمینان حاصل نماید.

او سپس ممکن است انجام آزمایش بررسی نعوظ شبانه در حالت خواب را توصیه نماید که کمک زیادی برای افتراق علت عضوی یا روانی می‌کند. در کنار آن، بررسی وضعیت هورمون‌ها و قند خون و یا نحوه جریان خون به داخل آلت ممکن است درخواست گردد.

 در صورتیکه علت مشکل شما روحی و فکری تشخیص داده شود پزشک معالج، شما را نزد روان شناس یا روان پزشک مجرب معرفی خواهد نمود. اگر علت عضوی باشد روش‌های درمانی متعددی به شما پیشنهاد می‌گردد که شامل قرص‌های مختلف، تزریق آمپول به داخل عضله و حتی داخل آلت، وسایل خاص برای ایجاد نعوظ مصنوعی و بالاخره عمل جراحی و گذاشتن پروتز می‌باشد.
مسلم است که هر یک از طرق فوق خصوصیات خاص را خود دارند که منطبق با توانایی‌های شما می‌تواند مؤثر واقع شود. بنابر این نگران مشکل خود نباشید و به امید خدا با مشاوره با پزشک اورولوژی مرتفع خواهد شد.............ناتوانی جنسی در مردان؛ علل و درمان آن داروها و علل هورمونی نیز می‌توانند در ناتوانی جنسی مردان مؤثر باشند. ... چگونه ناتوانی جنسی درمان می‌شود؟ .... اضطراب جنسی، درمان اضطراب جنسی، ترس از رابطه جنسی ... بررسی اختلالات و ناتوانی درعملکرد جنسی مردان : سایت ... ۱۲ آذر ۱۳۹۰ ه‍.ش. - اختلال عملکرد جنسی در مردان, به عدم توانائی در رسیدن به رابطه رضایت بخش جنسی اطلاق می گردد. ممکن است ناشی ... مجدداً به خاطر داشته باشید که ناتوانی جنسی با موفقیت قابل درمان است. ○ نعوظ چگونه ایجاد می‌شود؟ برای اینکه نعوظ یا ... ناتوانی جنسی می‌تواند به علت عیوب عضوی و یا روانی ایجاد گردد. عوامل متعددی در ... ناتوانی جنسی در مردان؛ علل و درمان آن - سیمرغ ۱ بهمن ۱۳۸۷ ه‍.ش. - ناتوانی جنسی وضعیتی است که در آن مرد نمی‌تواند نعوظ پیدا کرده و قادر نیست که نعوظ خود را به مدت کافی جهت انجام ... افزایش کیفیت رابطه جنسی، چگونه و چرا .... چگونه ناتوانی جنسی درمان می‌شود؟ ... پزشک چگونه علت را پیدا می‌کند؟ درمان ناتوانی جنسی بدون استفاده از دارو - مردمان ناتوانی جنسی همیشه مثل کابوسی برای همه مــردان بوده است. ... از نوع اولیه است هیچگاه توانایی کافی برای انجام یک رابطه جنسی را به طور مطلوب نداشته اند. ... این نوع ناتوانی معمولاً به طور تدریجی ایجاد می شود و درمانش هم نسبت به نوع اول ساده تر می باشد. ..... که شعله تمایلات جنسی را خاموش میکند - 348,802بازدید; خانم ها: چگونه باردار شویم ... درمان ناتوانی جنسی مردان چگونه می توان به بيماران در زمينه درمان ناتوانی جنسی کمک کرد ؟ گفته می شود که شايع ترين مشکل درمان نشده در جوامع مختلف ناتوانی جنسی است و تنها %1 افراد مبتلا به ناتوانی جنسی تحت ... بدون جراحی، کمک به شناخت مشکل و ايجاد رابطه خواهد شد. زنان با ناتوانی جنسی مردان چه کار کنند؟ - Bartarinha.IR ... ۱۹ دی ۱۳۹۱ ه‍.ش. - در زوج درمانی از نوع سکس تراپی، تلاش می شود تا هماهنگی و تناسب لازم .... طلاق نیستند، معمولاً با شوهرانشان که ناتوانی جنسی دارند چگونه برخورد می ... فقط متاهل ها بخوانند ۳ تیر ۱۳۸۹ ه‍.ش. - ناتوانی جنسی؛ مشکلی که نادیده گرفته می ‌شود اگر چه به دلیل مسائل ... عملکرد جنسی گفته می ‌شود که به دنبال آن ها رضایت مرد و زن از رابطه زناشویی کاهش می ‌یابد. ... است که گفته می ‌شود شایع ‌ترین بیماری درمان شده در جوامع مختلف، ناتوانی جنسی ..... سلام چگونه تماس بگیرم مشكلم را چطوری بیان كنم لطفا راهنمایی كنید ... مشکلات جنسی زنان چیستند و چگونه درمان می شوند؟ - عصر ایران ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ ه‍.ش. - اختلال جنسی در زنان به انواع زیر تقسیم می شود: .... و دیگر اینکه فقط معطوف به شوهر است یا کلاً در رابطه با هر جنس مخالفی وجود دارد، در درمان اختلال جنسی زنان مهم است. ... مرد با همسرش که ناتوانی جنسی دارد، چگونه باید رفتار کند؟ دانستنیهای جنسی,ارگاسم زنان,ناتوانی جنسی,زود انزالی مردان ... سردی روابط جنسی,علل سردی رابطه زناشویی ... پرشین پرشیا-وقتی صحبت از افراط و تفریط می شود ذهن همه ما سراغ افراط و تفریط در مصرف مواد غذایی و خوراکی ها می رود ... ناتوانی جنسی - اختلال نعوظ - علل، علائم و مکمل های درمان ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ه‍.ش. - اختلال عملکرد جنسی در مردان, به عدم توانائی در رسیدن به رابطه رضایت بخش جنسی اطلاق می گردد. ممکن است ناشی ازناکاف ... ناتوانی جنسی می‌تواند به علت عیوب عضوی و یا روانی ایجاد گردد. ..... چگونه ناتوانی جنسی درمان می‌شود؟ ابتدا دو ... چگونه ناتوانی رابطه جنسی (نعوظ و راست کردن) درمان می‌شود؟ درمان ناتوانی در نعوظ درمان نعوظ در مردان ناتوانی در زنان معنی ناتوانی درمان گیاهی ناتوانی نعوظ ناتوانی مردان در روابط زناشویی ناتوانی در جدول اوانافیل

بازدید : 501 تاریخ : سه شنبه 24 فروردین 1395 زمان : 14:29 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

از اون رابطه اصلی بدم میاد

از اون رابطه اصلی بدم میاد

..............................................................

سلام

یه سوال فوری دارم ، خواهش میکنم جوابای منطقی بدین نه انتقاد کردن
من یه دختر حدودا بیست ساله هستم ، دوران دبیرستان میل جنسی زیادی داشتم تا حدی که به رابطه علاقه داشم . من خیلی مذهبی هستم و شاید نصف خواستگارام طلبه اند .
جدیدا یه جوری شدم که از رابطه جنسی بدم میاد ، عذر خواهی میکنم که رک صحبت میکنم ولی بعضی اوقات که مثلا مورد ازدواج پیش میاد ، حتی بدم میاد بدن یه مردو ببینم ، اخه احساس میکنم اصلا زیبا نیست بخصوص مردای پرمو یا خیلی کم مو .

از رابطه تا حد بوسیدن و بغل کردن بدم نمیاد ولی از اون رابطه اصلی بدم میاد ، یعنی از اندام جنسی یه مرد که حالم به هم میخوره (عذر میخوام).
شاید چون خیلی مذهبی ام و نیازام همش یعنی یه 5 سالی سرکوب کردم از اون طرف بوم افتادم. حالا چیکار کنم؟؟
به نظرتون من طبیعی ام . البته گاهی اوقات از اینجور چیزا بدم میاد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۷
-------------------------------------------------------------------------------

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۰۳ کیمیا
شاید چند سال دیگه این حس توی شما بوجود بیاد.
ولی اگه فعلا بوجود نیومده نمیدونم اگه ازدواج کنی چی میشه.
یه ذره تو سایتهای مجاز در مورد مسائل زناشویی مطالعه کن تجربه ات که بیشتر بشه علاقه ات هم بیشتر میشه.
از چند تا خانم متاهل هم کلی بپرس که شما هم اول اینطوری بودین و یا نه.

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۰۵ خودمم
آره کاملا طبیعی هستی نگران نباش از نظره جنسی مشکلی نداری 
منم اگر از مچ تا بازوی یه مردو ببینم حالم به هم میخوره ولی شوهره خودم نه تنها بدم نمیاد از بدنش بینهایت برام جذابه 
شوهر فرق داره مطمئن باش  من گاهی بیرون از خونه یه پسری میبینم با شلوارک اومده بیرون انقد بدم میاد که سریع فقط میخوام برم که نبینم ولی وقتی شوهرم رکابی میپوشه دلم براش ضعف میره 
برا اون قسمتا هم نه برا مردا نه برا زنها به طوره طبیعیش خیلی چیزه قشنگی نیست 
دیگه به شانسته این یکی که مردی نصیبت بشه خوب باشه زیاد سخت نگیر فانتزی برا خودت نداشته باشی هر بدنی برات جذاب میشه شما اصلو بچسب که اخلاق و شعور و معرفته 
در ضمن توکل کن به خدا خوبشو نصیبت میکنه 

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۷ مجید
بعیدمیدونم این حسوبعدازدواج هم داشته باشید....به خودتون فرصت بدید قطعا گذرزمان این حسوازبین میبره

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۹ عباس
سلام
البته این شایدضمیرناخوداگاه شما برگردد.
شایدناخوداگاه صحنه رابطه والدین را دیده باشید.
شایدهم درخانواده شما بسیاراز ارتباط با نامحرم وخطرات ان صحبت شده.
شایدداستان هایی از تجاوزات جنسی این حس بدرا به شما القاکرده است.
البته من با کلمه شایداین مواردرا بیان کردم.
اما نگران نباش وقتی ازدواج کردی ویخ های شما اب شدچنان علاقه مندبه الت همسرت خواهی شدکه اونا زیباترین عضو همسرخودبه حساب خواهی اورد.
یادت باشه زیباترین لحظه های یه زوج وقتیه که الت همسردرداخل واژنش قراربگیره.
پس سعی کن با این افکارمنفی مبارزه کنی.

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۷ R
عزیزم منم مذهبی بودم و دور و برم دخترای مذهبی زیادن این طبیعیه چرا باید الآن حس خوبی داشته باشی بذار عقد شی کم کم رابطه داشته باشین یه دفعه که نمی رین سر اصل مطلب! برات به مرور عادی می شه ضمنا وقتی مردی همسرت باشه با اینکه همینجوری فکر کنی راجع به بقیه مردا فرق می کنه. البته خانمایی که می شناسم و خبرشون رو دارم گرم مزاج بودن و شوهر دوست. اگه بعد عقد و ... بازم حست از بین نرفت برو پیش مشاور

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۵۰ ناشناس
منم همسن شما بودم همین طور بودم
ولی الان که 24 سالمه دیگه اون حس رو ندارم..
وقتی عاشق همسرت بشی این حس از بین میره..

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۳ الی
عزیزم تو ازدواجتوبکن میل جنسیتم برمیگرده
بت قول میدم ن تنهاچندشت نشه بلکه عاشق بدن شوهرتم میشی نگران این چیزانباش

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۴ پریداس
ب نظرم طبیعیه!!!! 😊
بعد از ازدواج خود ب خود خوشتون میاد هم از رابطه ی جنسی اصلی و هم بدن مردتون!! البته اصلا ب روی همسرتون نیارید ک چندشتون میشه یا هر چیز دیگه ایی 
چون آقایان خیلی ناراحت میشن و ی جورایی میخوره تو برجکشون!!! 
لطفاً اینقدر هم ب خودتون تلقین نکنید ک حتما قسمت های مختلف بدن همسر آینده ی شما قراره چندش آور و زشت باشه!! 
در ضمن اینقدرام ک قبل از ازدواج فکر میکنید بدن آقایان زشت نیست!! 😊 

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۹ فاطمه
منم مث توام. تصمیم دارم هیجوقت ازدواج نکنم. به نظرم مشکلتو با طرف در میون بذار چون قطعا اگه خوب نشی مشکل پیدا میکنین. 
شایدم چون یه مدت سرکوبش کردی اینطوری یه صیغه محرمیت بخونین ببین اوضاعت بهتر نمیشه اگه یکم دوباره احساساتو بیدار کنی؟ اگه خوب شدی که مبارکه. اگرم نه فک نکنم کسی حاظر بشه باهات ازدواج بکنه. پسرارو که دیدی 98% دلیل ازدواجشون همین مسائله.
من فقط حقیقتو میگم امیدوارم به کسی بر نخوره.
موفق باشی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۱ نیکی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام دختر مذهبی.
مگه تاحالا *** ** *** ** **** **** ** **** *** ********** 
مگه مال خانومها قشنگتره؟؟؟؟ 
شخصا حالم از اندام تناسلی بعضی خانمها بهم میخوره.
تو همه چی زشت و زیبا وجود داره.
هنوز به بلوغ فکری واسه ازدواج نرسیدی.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۸ اااحسان
با سلام
غیر طبیعی که فکر نمیکنم باشین.یه جور احساسات دخترانه خاص و... به جنس مخالف هست

اینکه همه موجوات از دو جنس مدکر و مونث هستند.
ببخشید شما انتظار دارین هیکل مرد مردانه است با تمام ملزوماتش و هیکل زن زنانه با تمام ملزوماتش.فرمودید از هیکل مردان خوششتون نمیاد.خب.انتظار دارین هیکل یه مرد چگونه باشه شبیه زنان یا ... فکر میکنم مرور زمان باعث برطرف شدن این احساسات خواهد شد.به شرطی که خودتون بهش دامن نزنید.
ببینید بهتربجای گفتن سرکوب کردن نیازها بگیم کنترل کردن نیازها که نشان دهنده قدرت و اراده است نه عجز و ناتوانی.
اصلا هم نگران نباشید.





۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۶ یه دوست
طبیعی همه اول بدشون میاد بعداز مدتی خوششون میاد و بعداز مدتها به این رابطه وابسته میشن. یا اول وابسته میشن بعد عادی میشه و در آخر بدشون میاد حالا شما بین این دو هستش سعی کن مشاوری دکتری چیزی بری حتما درست میشه یعنی دعا میکنم که خوب بشی.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۴ اااحسان
اینکه از جنس مرد بدتون این چیز خوبی نیست البته نه این که بگم باید خوشتون بیاد اما همینکه تفاوت های سرشتی و ظاهری مرد و زن رو بپذیرید کافیه.تمایلات خیلی از خانوم ها خاموش و پنهان هست.نهایتش هم اینه که انشالله در وقتش که ازدواج آاگاهانه ای داشته باشید رابطه عاطفی و احساسی که بین شما شکل خواهد گرفت و همه چیز  رو برطرف میکنه.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۸ مهدی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام خانوم به نظرم شما زیاد **** **** ************ چون دقیقا حرفاتون مثل کسایی که فیلم پورنو میبینن و تحت تاثیر فیلم ها هستن که از بدن اینطور بدمون میاد و نمیدونم چی چی هم پسر و هم دختر رو عرض میکنم اگرم مشکلی نیست حتما پیش یک مشاور برید حتما حتما حتما و موضوع رو مطرح کنید چون حرفاتون تحت تاثیر فیلم های پورنو هست و اولین زنی هستید که میبینم که میگه از رابطه جنسی بدم میاد خیلی جالبه!!

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۵ بارن
بذار وقتش برسه خوشت می یاد 
اخه هنوز تجربه نکردی 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۱:۵۹ فرناز
طبیعیه مام حدود 20 اینجوری بودیم.. چند سال دیگه درست میشی/..

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۷:۰۴ احسان۲۲+مجرد!
سلام،یه سوال از شما داشتم
میخواستم بدونم از اون فیلم های ناجور ندیدین؟
با توجه به اینکه شما هنوز ازدواج نکردید شاید این طبیعی باشه که از دیدن آلت یه مرد وحشت کنید یا بدتون بیاد،،نگران این مورد نباشید بعد از ازدواج حل میشه
شاید علت اینکه از بدن مردا بدتون میاد این باشه که اون مرد فرد مورد علاقه شما نبوده و شاید بدن کسی که دوستش دارین و عاشقش هستین براتون متفاوت باشه

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۸:۳۸ حمید
چه ربطی به مذهبی بودن دارد ؟ مگر مذهب گفته این کارها بده ؟ چرا چهره مذهب را تخریب میکنید (خواسته ناخواسته) مگر از ائمه مذهبی تر داریم پس چرا بعضی هاشون اینهمه فرزند دارند ؟ .....

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۴۷ فرهاد
آخ آخ آخ آخ آخخخخخ
این حسی که الآن داری واقعا یه هدیه است، یه فرصت طلاییه، قدرشو بدون.
بهت این اجازه رو می ده تا وقتی یه خواستگار واست میاد با دید باز و به دور از مسائل جنسی و جوگیر شدن در موردش قضاوت کنی و سبک سنگینش کنی.
آخه بعضی از پسرا وقتی می رن خواستگاری تا دختره رو می بینن جوگیر می شن و دیگه چش بسته همه چیو قبول می کنن، بعضی از دخترا هم تا واسشون خواستگار میاد همینطور...
اما در مورد حسّت؛ زیاد نترس، منم اولش در مورد آلت خانوما همین حسو داشتم!
 الآن یه حالت مثلا وای من چقدر پاک از مسائل جنسی ام و من چقدر با حالم و چقدر مردا حال بهم زنن و ازین حرفا پیدا کردی، خودش یجور جو گیریه؛
معمولا کسایی که بیشترین افراطو بعد از ازدواج در مورد آلت همسرشون می کنن قبل از ازدواج مث تو بودن...

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۳ یه مشاور
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۱ {{{حامد
شاید شما یک بدن ایده آل در ذهنتون درست کردین و غیر اون هر چی رو ببینین خوشتون نمیاد. خود من به یک دختر علاقه داشتم و اون از نظر من ایده آل بود . هیچ دختر دیگه ای به کل (نه فقط اندامش ) برام جذاب نبود ولی الآن شکست عشقی خوردم و باید فانتزیهام رو بزارم کنار . شاید به زمان زیاد احتیاج باشه.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۶ ز
من یکی که کلا از رابطه جنسی بدم میاد ولی مجبورم که دوست داشته باشم.
رابطه جنسی بعد حیوانیه وقتی از حالت نرمالش خارج میشه دیگه انسان با حیوان هیچ فرقی نمی کنه کما اینکه چه زن یا شوهرهایی که به همدیگه خیانت می کنند از بس که هوس و شهوت شونو پرورش داده اند و از بقیه ی مسایل غافلند

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۰ shahab
مزشو که بچشی اونوقتکه خوشت میاد اساسی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۸ میم مثل پفک

نکته ی اول ! شما که این همه مذهبی هستی چطور اندام جنسی آقایون رو تا تهش از حفظی ؟؟؟جلل الخالق ؟؟؟

 

نکته ی دوم !  دلتون میاد از اندام جنسی  اقایون بد بگین . واقعا موجود به این سر به زیری که هروقت احضارش کنید خبردار واستون وایمیسته ! خخخ!

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۹ سوال کننده
سلام ممنون از نظراتتون 
در ضمن من هیچ فیلم غیر مجازی ندیدم.
فکر میکنم با صحبت های دوستان نگرانیم برطرف شد
موفق باشید.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۶:۱۶ منم منم مادرتون
منم همسنت بودم اینطور بودم. چندسال دیگه خوب میشی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۰۷ قندو عسل*-*
نه دروغ چرا من بدم نمیاد من اتفاقا خیلی حس می کنم. و واقعا هم دیگه بیخیال دوست داشتن این چیزا شدم چون فهمیدم علاقم یک سو بود هرچی خدا بخواد قبلنا درکی نداشتم اما جدیدا اجازه تشریف فرمایی دادم هروقت من بگم تشریف میارن که دیگه طفلیا رو خیلی کاشتم کارام راست ریس کنم بیان برن تا ببینم قسمتم کی میشه شما هم نگران نباش امکان نداره تو دوران عقد مخصوصا آتیش درونت حس نکنی ؛)

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۰ !!!!!!!؟؟؟
دلیل اینکه گفتی خیلی مذهبی هستم ٬چیه؟!
خب که چی!؟
ملت همینجوریشم میگن  دخترای مذهبی الن بلن ٬شما هم با گفتن  این نگته بیهوده  هی یه چیزی اضافه کن ! 
ترس شما یه چیز طبیعیه ربطی به مذهبی بودن و خاستگارای طلبه نداره!

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۷ منصوره
بقول آقا حمید ربطی به مذهبی بودن نداره،لطفا بگو فضای خونه و ذهنیم محدود بوده،نگو مذهبی هستم و بخاطر این بدم میاد
هیچ ربطی نداره
_______
به این احساست دامن نزن که بدت میاد
من یه چندوقتی از گوشی موبایلم که الآن دستمه بدم میومد،حالم ازش بد میشد،چون یه بار حالم بد بود از هرگونه تماس به بدنم بدم میومد،یکی زنگ زد اینم ویبره بود،حالم بد شد که گلاب به روتون...
فکرشو نکن،عاشق بشی عادی میشی
____
اینم نیست که به بگن به بلوغ فکری و از دست بلوغ کلیشه ای نرسیدی واسه ازدواج
هستن دخترایی که بدشون میاد و بعدش براشون کاملا طبیعی میشه،به بلوغ چه ربطی داره!؟
_____
منم پیش اومده چشمم افتاده به عکس "چیز" مردونه(بالاخره تو این زمونه و وسایل ارتباطی و این برنامه ها پیش میاد چشمت بیفته) حالم به هم میخوره واقعا
ولی میدونم اینجور نیست که متنفر باشم و...!
از دیدنش و اینکه بخوام نگاه کنم بدم میاد،از نفس این کار بدم میاد
شاید تو هم اینجوری باشی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۲ YS
اصلا نگران نباش این حس کاملا طبیعی و گذرا هستش
همسر به مثابه نیمه ی دیگه ی آدمیه من بهت اطمینان میدم وقتی تن و جانتون با هم یکی بشه دیگه این حرفا به نظرت پوچ میاد و همه جوره عاشق همسرت و بند بند وجودش میشی
به آقای عباس:
خدا وکیلی این جمله ات رو باید طلا کوب کرد!!!
یادت باشه زیباترین لحظه های یه زوج وقتیه که ......... 
ینی دست هرچی جمله ی قصاره از پشت بسته!!!! خخخخخ...

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۱ دریا به مهدی

نه چرا اولین نفر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منم خیلی بدم میاد از یه پسری خوشم میاد قصدمم ازدواج باهاشه ولی واقعا از اینجور مسائل بدم میاد اینکه بخواد هفته ای چندبار رابطه بخواد اااااااااااااه اه اه

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۹ شکوفه
این ویژگی بستگی به شخصیت طرف وسردمجازیاگرم مجازبودن داره،منم مجردم وبه شخصه هیچ حسی نسبت به مسایل جنسی ندارم وخوشم نمیاد،ینی مثلابه نظرم جالب نیس این مسایل خب من سردمحازم،تاحالاهم فشاره جنسی روتجربه نکردم،خودارضایی نمیدونم اصلاچی هست؟؟اصلاخبرنداشتم دختراهم خودارضایی میکنن تااینکه تواین سایت خوندمواولش شوکه شدم،بعدم دیدم نه خیرازاین مواردزیاده،ولی مشگلی نیس مرداهم بایدخب پرابهت باشه بدنشون دیگه نمیشه کع مثله خانوماظریف باشه اتفاقاظریف باشه به نظرم مسخرس

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۳ به سوال کننده
ربطی به تدین نداره. بهش دامن نزنید. بهش فکر نکنید

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۳ باران...
سلام. منم مذهبی ام تقریبا .افکارم مثه شما چندشم میشه اووووقم میاد.ربطیم ب دلایل بالا ک ذکر شد نداره

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۶:۳۸ قاسم
خواهشا خانم هایی که میل ندارن یا از روی با کلاسی میخوان بگن که ما اصلا میل نداریمو اینا در صورتی که دارن منفجر میشن یا ازدواج نکنید یا اگه کردید در هر صورتی شوهرتونو کامل ارضا کنید و نیاز جنسیشو کامل تامین کنید 
اگه کوتاهی کنید متاسفانه برای همسرتون تبدیل میشه به عقده و در صدد تامینش در بیرون از خونه میاد اینارو با چشمای خودم دیدم حتی بهترین مرد ها هم ممکنه نتونن تحمل کنن
بازدید : 947 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 21:19 نویسنده : درمان وب نظرات (1)

بعد یه سال میبینم که نمیتونم ادامه بدم خسته شدم

بعد یه سال میبینم که نمیتونم ادامه بدم خسته شدم

............................................................................................................
سلام...
دختری 22 ساله هستم که سال گذشته با یکی از همکلاسی هام که همسن خودم بود با علاقه نامزدی کردم... یعنی خونوادم به اختیار خودم گذاشتن ازدواجمو...
من اون موقع اصلا شرایطش به چشمم نمیومد و فقط خودش برام مهم بود.... ولی الان بعد یه سال میبینم که نمیتونم ادامه بدم خسته شدم...
اخه یه پسر بیست و دو ساله که نه پول داره نه درسش تموم شده نه سربازی رفته... حالا حالاها باید نامزدی بمونیم...
ما رسم دارم همراه با عروسی عقد میکنیم... و برای بیرون رفتن و تنها شدن هم خیلی محدودیت داریم و تا چهار سال دبگه امکان ازدواج وجود نداره... خودش رو دوس دارم چون پسر خوب و نجیبیه و چشمش به دنبال هیچ کسی جز من نیست...
ولی خونواده ی پولداری نداره و شرایطش الان خیلی بده و من دوس دارم برام خرج کنه که نمیکنه... دوس دارم بریم بیرون... دوس دارم زود ازدواج کنم... ولی نمیشه....
کم کم دارم ازش سرد میشم...همش دعوا داریم....من چیکار کنم...؟؟؟ بنظرتون به همش بزنم ..؟؟؟
بنظرتون چطوری تحمل کنم این چند سالو...
خواهش میکنم کمکم کنین
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۷
---------------------------------------------------------------------

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۰۵ ...
http://hosseinalemi.blogfa.com/

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۷ غزال
ببخشید دوست عزیز
شما دقیقا وقتی ایشون رو انتخاب کردین و نامزد شدین این شرایط واقعا به چشمتون نمیومد؟؟؟
به چشم شما هیچ،میگیم طرف رو خییییییییییلی دوس داشتین
به چشم خونوادتونم واقعا نمیومد؟؟؟ :|

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۳ مجید 94
اگه قضیه برعکس بود و این موضوع برای یه پسر اتفاق افتاده بود و اینجا سوال پرسیده بود طبق چیزی که به تجربه در تاپیک های مشابه اثبات شده دختران گرامی سوال کننده رو اه و نفرین میکردن و از اشتباه بودن کارش میگفتن حالا ببینیم اینجا چه گلی به سر خودشون میزنن...!!

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۴ محسن
منم یک زمانی هوای عشق و عاشقی گرفته بودم. 
و فقط خود دختر رو می دیدم .نه کلا وضع و اوضاع را
خانوادم از این امر جلو گیری کردن.
خوشحال چون الان شاید به وضع شما میفتادم.
البته من کار و خونه و درامد دارم.پس شاید پیشنهاد خانواده گزینه ای بهتر برام باشه.

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۹ الی خانوم
بلوغ عشق و عاشقی داشتی ولی بلوغ ازدواج گویا نه !!!
ازدواج یه بخشیش به همین تحمل و کنار اومدن هاست دختر خوب
همین صبر تو بعد ها نتیجه ای که داره اینه که یه عشق عمیق و ارزشمند برات می شه 
زنانگی فقط دلبری و اینا نیست ، یک زن می تونه به مردش انگیزه بده برای رشد و ارتقا .
دلایل مثبتی که بابتش طرفت رو انتخاب کردی با خودت مرور کن و برای زندگیت تلاش کن 
موفق باشی 

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۹ الهام
سلام عزیزم تازه یادت افتاده ک پول وپله نداره؟؟؟؟درکش کن وکمی مسوولیت داشته باش کنارش باشوزندگیتونو پاب پای هم بسازین
عسیسم دیریادت افتاده ک پول وپله وشغل نداره وسربازی نرفت
درضمن بخاطراین چیزازندگیتوخراب نکن

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۰ محمد
ای بسوزه پدر این بی پولی که همه رو بیچاره کرده
شما که میگی پسر خوبیه و نجیبه.  دلشو نشکن. بی پولیش که دست خودش نیست بیچاره

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۲ 1
مرگ بر بی پولی و عاملین اش

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۰ نرس
سلام..ینی چی نامزدی؟؟؟عقدین؟؟؟
خب مگه همون اول شرایطشو نمیدونسی؟؟؟مگه نمیدونستی تا چند سال نمیتونین عروسی کنین؟؟؟😒🙍😌

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۳ :-(
هعیییی روزگاااااار

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۷ ًخوشکل
این چن سال خودتو سرگرم درس کن برو دنبال علایقت...منم پنج سال طول کشید تا بتونیم بریم سر خونه زندگیمون.ابجی سخت نگیر زندگیتم خراب نکن...تو میتونی;-) 

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۸ ناشناس
دوست دارم جواب دخترا را که می گفتن براشون فقط نجیب بودن مهمه را بشنوم...

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۲ titab
اگه واقعا دوسش داری بخاطرش این مدت رو تحمل کن...مگه نمیگی پسر خوب و نجیبیه...والا پسر سر ب زیر کم پیدا میشه...

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۶ نینا
خب شما که از اول شرایطشو میدونستی دختر خوب !!! الان که به ایشون قول دادی و علاقه و وابستگی به وجود اومده رفیق نیمه راه نباش دیگه،عهد بستی باید به عهدت پایبند باشی خب...اگه واقعا ایشون به شما علاقه داره و بخاطر به دست اواردنتون بجنگه و یه مرد واقعی باشه بنظرمن ارزششو داره ۴سالم صبوری کنید چون بعدش که ازدواج کنید واقعا شیرینه و لذت بخش...ای کاش من جای شما بودم اینو ازته قلبم میگم...

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۹ مستانه
اینکه خیلی بی انصافیه😢 چجوری دوسش داری که واسه این چیزا میخوای ولش کنی؟ آدم وقتی عاشق باشه حاضره تموم زندگیشو بده واسه اینکه عزیزش کنارش بمونه. شماکه به خاطر پول باهاش نامزد نکردی. مگر اینکه جوگیر شده باشی و هول ازدواج که واقعا نامردی کردی در حد اون بیچاره! باید بیشتر فکر میکردی. مامان بابات از اول پولدار بودن و همه چی داشتن؟خیلی از جوونا اول زندگی هیچی ندارن و شوهرها پولی برای خرج کردن ندارن اما عاشق همدیگه اند. شماهم موضوع ازدواج رو بین خانواده ها مطرح کنید و ساده بگیرید. چی میشه حالا شما طبق اون رسومات قبلی عمل نکنید؟مگه آسمون به زمین میاد یا گناهه؟خب عقد کنید که بتونید از وجود هم لذت ببرید و باهم باشید. معلومه وقتی محدودیت بینتونه به خاطر رسومات غلط بعد یه مدتی خسته میشید ولی نه در حد جدایی! توروخدا به فکر اون بیچاره هم باش. چون اگه دوستت داشته باشه و تو به خاطر پول ازش جدا بشی هیچکسی نمیتونه بعدا قلبشو مثل روز اول کنه و نابودش میکنی. به فکر اونم باش خوش انصاف😔

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۹ ابی
با خونواده هاتون صحبت کنین شاید ب نتیجه رسیدین و تونسن کاری براتون بکنن.ولی بقیه دوستان بهتره درس بگیرن هرکی پاشد اومد نگین فقط همین،چشماتونو باز کنید با دید باز نگاه کنین،ن بعد یه سال بگین نمیخوام،اخه پسره چ گناهی کرده؟؟؟؟واقعا چون پول نداره؟پس چرا انتخابش کردی؟مگه اون موقع ک گفتی میخامش 30سالش بوده کار داشته پول داشته؟؟؟ناراحت نشینا ولی خب مردم بازیچه دست شما نیستن

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۶ گوریل
صبــــر

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۶ پریداس
ببخشید ولی ب نظرتون این بی رحمی نیستش ک میخواید این آقا رو رها کنید و بهم بزنید نامزدیتون رو چون فقط پول نداره و نمیتونه واستون خرج کنه...؟؟؟؟؟؟! 
یک سال پیش ک بهش علاقه مند بودید و احتمالا عاشق ایشون هم بودید نمیدونستید وضعیت اقتصادی ایشون چ مدلیه....؟؟؟؟؟؟؟
الان اگه ایشون ب هر دلیلی همین کارو با شما میکردن خوب بود؟؟؟ حالا ب هر دلیلی؟ 
ب خدا این خیلی بی معرفتیه ک بخواید ازش سرد بشید چون پول نداره 
متاسفم واسه ی اون پسری ک ب جز شما تو این جامعه ی داغون چشمش هیچ دختری رو نمیبینه ولی چون خانواده ی پولداری نداره شما واسش تره هم خورد نمیکنید... 
هعی 😕
ب نظرم بهم بزنید خیلی بهتره تا ازدواج کنید و بعد چشمتون مدام ب فلانی و شوهرش باشه و وضعیت مادیشون و بخواید هی سرکوفتش رو ب همسرتون بزنید 

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۱ اااحسان
ببخشید خانوم انتظار دارین دوستان اینجا دقیقا چه راهنمایی کنن شما رو!!!
درسته که الان این موضوع دغدغه شما شده ...
اما ای کاش همون یک سال پیش به این موارد توجه داشتید مگر نمی دونستید شرایط آقا پسر رو ؟!!!
با این حال گویا عقد نیستید.و ارتباط خاصی وجود نداره که باتوجه به این که دو دل شدید جای شکرش باقیه.شرایط اکثر پسران تو این سن ها 20 تا 25 حدودا همینه و غیر طبیعی نیست.مگر اینکه از طرف خانواده ساپورت مالی بشن.با توجه به شرایط بد اقتصادی واقعا خدا به همه کمک کنه بخصوص پسرای جوان.در نتیجه اونایی که دانشگاه ی هستن طبیعتا بعد تحصیل باید برن سربازی احیانا و بعد سر کار و پس انداز برای شروع زندگی بویژه تو شهرهای بزرگ که زندگی سخت تره.تصمیم با شما و خانوادتون هست.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۰ فاطمه
به شخصه از اینکه رابطه ای به هم بخوره بدم میاد مگر اینکه جدا شدن طرفین باعث آرامششون بشه.
اگه تحمل این رابطه واست مشکله و یه پسر پولدار میخوای تمومش بکن. غرور اونم نشکن. خودش که شرایتشو انتخاب نکرده.
ولی بدون پول و کار و مدرک نمیتونه باعث بشه یه نفرو رد کنی. میتونین کنار هم همه چیزو بسازین. اون میتونه در کنار داشتن تو کار کنه و درس بخونه و اوضاعشو راست و ریس کنه.
واقعا جمله ی قشنگی نیست"دوست دارم برام خرج کنه که نمیکنه " شاید اونکه پولداره پدر خوبی نباشه. شاید چشمش هرز باشه. اگه کنار این یارو آرامش داری و میتونی بهش اعتماد کنی چطور دلت میاد بهمش بزنی؟؟؟اگرم واقعا دلت میاد ازش بگذری هرچه زود تر تمومش کن.
رابطه ای که یکی از طرفین به تموم شدنش فکر بکنه ینی داغونه. 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۳ بهمنی
بیچاره این پسره.ینی شانس از این بدتر نمیشد داشته باشه.خانم محترم پسر مردم ک مسخره شما نیست.بعد یسال دل بستن بهت حالا یادت افتاده؟
دوس ندارم این حرفو بزنم ولی تمومش کنید به نفع اونه شمام بگرد یه بچه مایه دار پیدا کن ک حداقل خیالت راحت شه پشتش پره

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۳ مینا
 کجا میخونی ؟ اگ دانشگاه خوب نباشه ک این یارو تا ابد بیکاره یا چند ر غاز اگ گیرش بیاد که با بیکاری نمیفرقه فرقنداره . نامزد من شرکت معتبر خارجی تو تهراون کار میکنه بالاترین درامد. نفر اول دانشگا تربیت مدرس بودش .  تو بهم بزن بهتره

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۲ احسان
بعد میگن چرا پسرا زود ازدواج نمیکنند!! شما به نظرم زودتر بهمش بزن که فردا روز بیشتر اون بیچاره رو وابسته نکنی! در آخر متاسفم برای طرز تفکرت! ما فقط ادعای ایمان داریم! والا تو کشورای غربی همچین خبری نیست! زن و مرد با کمک هم دست تو دست هم میگذارند زندگیشونو میسازن نه اینکه زن متوقع باشه مرد مثل سوپرمن بیاد و یه تنه زندگیشونو بسازه!

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۶ یاس

سلام

شما هنوز به بلوغ لازم برای ازدواج نرسیده بودید که ازدواج کردید، در واقع یه جور علاقه ی زودگذر و فانتزی های ذهنی از ازدواج داشتید که حالا به بن بست رسیدید. البته دلیلش هم سن شما نیست، فاکتورای زیادی می تونن تاثیرگذار باشن از جمله شرایط خانوادگی شما، انتظارات شما، نگاهتون به زندگی و خیلی چیزای دیگه، اما من اگه جای خانواده تون بودم به عهده خودتون نمیذاشتم!

 

ببین خانم عزیز، وقتی تو زندگی برای چیزی زحمت بکشی واست ارزشمند میشه، شما واسه این زندگی زحمتی نکشیدی، حتی برای به دست آوردن پسری که دوستش داشتی شرایط سختی در پیش نداشتید و خانوادتون به عهده ی خودتون گذاشتن، واسه همین قدرش رو نمی دونید. و از اون بدتر نمیخواید بعد از این هم زحمتی بکشید، واسه رسیدن به اوضاع مالی بهتر، واسه حفظ مردی که بهش علاقه داشتید، فکر می کنم باید از بعضی چیزا گذشت تا چیزای ارزشمندتری رو به دست آورد.

 

نمیخوام نسخه زندگی خودم رو برای شما تجویز کنم اما من برای رسیدن به همسرم 10 سال صبر کردم، به زبون راحته اما...تصورش هم سخته که چی بهم گذشت! اما چیزی که الان اون رو بینهایت واسم دوست داشتنی می کنه اینه که زندگی الانمونو دوتایی ساختیم، نه اینکه یکی تنهایی بره زحمت بکشه بسازه و یکی فقط استفاده کنه، نمی چسبه!

 

الان نامزدتون اوضاع مالی خوبی نداره، اما پاک و دوستتون داره، به این فکر کنید خدای نکرده اگه وضع مالی خوبی داشت و چشمش دنبال دخترای رنگ و وارنگ بود قابل تحمل بود؟یا اگه بهش علاقه نداشتید؟ یا اگه از نظر اخلاقی هزار تا مشکل داشت؟ همه چیز در کنار هم نصیب یه نفر نمیشه، به ازدواج با چشم باز نگاه کنید، لباس نیست که بگید اشکال نداره بهترشو میگیرم،خواهشا گول ظواهر رو نخورید.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۹ بارن
خوب باید از اولی که بله رو میگفتی فکر این هارو میکردی 
میتونی به خودت دلداری بدی 
همین الان باور کن دخترایی هستن که ارزوشون همچین پسری قسمتشون بشه 
پسری که چشم پاک باشه الان خیلی کمه 
من خودم همیشه از خدا خواستم پسری که چشم پاک باشه قسمت دخترام بکنه 
چون مال دنیا داشته باشی اما شوهرت سروگوشش بجنبه فایده نداره 
میدونم الان تو هم دلت میخواد بگردی پول خرج کنی اما امکانش زیاد نیست همه این مشکلات کوتاه مدته
انشالا با تموم شدن درستون همه چی درست میشه 
به خدا توکل کن واز خدا کمک بگیر 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۶ صمدی
اخه این چه حرفیه دختر خوب
این حرفارو میزنید که بهتون میگن پول پرست

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۹ پریا1374
سلام...منم شرایط شمارودارم ولی نامزدم ارشدمیخونه منم تا4/5سال مجبورم بخاطرعشقم تحمل کنم یه ساله عقدیم عاشق خودشم بدم میادوقتی پول نداره بهش محل نذارم وقتی پول داشت برام خرج کرددوسش داشته باشم.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۱:۵۴ ارش
خیلی ممنون که این پستو گذاشتید. جواب کلی از سوالاست.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۵:۰۰ علامت تعجب
سلام
با عرض معذرت این پست خیلی مشکوکه
اصلا باورم نمیشه که یه دختر عاشق بعد از یک سال از بی پولی به سطوح بیاد اونم کسی که با همه ی شرایط طرف کنار اومده
این پست بو داره و به احتمال قوی برای تخریب وجهه ی دخترا مطرح شده
 "خودش رو دوس دارم چون پسر خوب و نجیبیه و چشمش به دنبال هیچ کسی جز من نیست...ولی خونواده ی پولداری نداره و شرایطش الان خیلی بده و من دوس دارم برام خرج کنه که نمیکنه..."
اینا نمیتونه حرفای کسی باشه که صرفا بخاطر علاقه ی قلبی و خوبی و نجابت یه پسر پذیرفتتش. 
اونی که این پست رو مطرح کرده، به احتمال زیاد پسره و اپسیلون شناختی از احساسات یک دختر نداره. 

جواب من به همچین دختری که البته بعید میدونم وجود خارجی داشته باشه اینه:
شما سرتو بذار .... !
آدم از اول چشماشو باز میکنه که بعدا احساسات کسی رو به بازی نگیره. اگر تنها ملاک انتخاب، اخلاق خوب ونجابت بوده، پس معلومه که چشمت دنبال پول نبوده و در غیر این صورت شما دچار دوگانگی شخصیتی هستی و باید به روانشناس مراجعه کنی!
نکته ای که خیلی قابل توجهه اینه که معدود خانواده ای پیدا میشه که همه چی رو بذاره به انتخاب خود دختر اما تو این پست ((که از نظر من توهمی بیش نیست)) فرض بر این گذاشته شده که خانواده همه چی رو به اختیار خودش گذاشتن!!!
احیانا غرض آوردن یک مثال نقض نیست که ثابت بشه دخترایی که اول ادعا میکنن با بی پولی پسرا کنار میان و فقط اخلاق براشون مهمه، حرفشون باد هواست؟!!!
جمع کنین این بچه بازیا رو بابا حالم بهم خورد...

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۵:۰۱ Hasan
برین پیش مشاور

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۵:۰۵ ....
......:-( 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۷:۲۹ احسان۲۲+مجرد!
شما باید همون اول کار به درستی فکر میکردید و تصمیمتون رو میگرفتید
نه اینکه بعد از گذشت یک سال به فکر بیفتید که چی داره چی نداره،حالا که اونو یک سال معطل خودتون کردید،یک سال وقتشو گرفتید دنبال به هم زدن این رابطه هستین؟
البته انتخاب با خودتونه،بالاخره مسئله یک عمر زندگیه 
ولی بهت توصیه میکنم که دلشو نشکن و این چند سال به پاش صبر کن اگه واقعا دوستش داری و دلت باهاشه
وگرنه مثل خیلی از دخترای دیگه میتونی بزنی زیر همه چی و بری دنبال خوشبختی که اسمش پوله از نظر بعضی دخترا و اون پسرو تنها بزاری که به نظر من کار اشتباهیه
بهتره که شما خوبی ها و بدی هاشو بسنجی و بعد تصمیمتو بگیری
شما می گین کار نداره پول نداره؟ولی من میگم کار و پول که الکی به دست نمیاد،باید مدرکی باشه که کار هم داشته باشیم،،نامزدتون هم که داره درسشو میخونه که کار گیرش بیاد ،براتون پول بیاره، 
صبر داشته باشید 
موفق باشید

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۹:۰۰ لال
مساله این چیزا نیست
شما دنبال خواهشات یکی دیگه به دلت نشسته
اگه واقعا عشق باشه اینطوری نمیشه

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۹:۱۸ بعضیا به بلوغ عقلی نرسیدن
من خودم یه دخترم
میخوام بهت بگم خدای جای حق نشسته مگه مردم بازسچه تو ان که با دلشون بازی کنی 
بترس از روزی خدا برعکسشو سرت بیاره شوهرت پولدار باشه ولی تنهات بذاره.
دختر خوب اینا همش گذراست خوبه طرف پولدار باشه ولی باهزار تا باشه همیشه استرس داشته باشی.
من میدونم شما بیشتر از لحاظ عاطفه رنج میبری.
من دوستم دوسال نامزد بودن.
فقط حرف من اینه که مردم مسخره جنابعالی نیستن.برو هر کار دوستداری بکن
تورو نمیدونم ولی من به شخصه اگه کسی نجیب باشه و تلاش کنه برام موقعیتش مهم نیست خداروزی رسونه فک کردی اون دس رو دست میزاره.
بهش بگو در کنار درس کار پاره وقتی انتخاب کنه تا تو ولش نکردی خخخ
و اینکه دزدکی برین بیرون
خانوادتم محدود نیستم اگه شما عقد کردین و بعد کاری دست خودتون دادین کم سنم هستین اونوقت چی پس بذار نامزد باشین.
چند مدته نامزد کردین عزیز?
من کلا از بی وفایی بیزارم ولی اینو میدونم کسی ازدواج کرده خدا تو شغل کمکش کرده.
ما که دنبال پسر نجیب میگردیم نیست داداشو بفرست برا من خخخ
یه سوال دیگه ابنده کاری رشتشون چه جوره?

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۹:۴۸ دختر71
عزیزم، میگن قبل ازدواج باید چشمات رو خوب باز کنی وبعد ازدواج چشم پوشی کنی. درسته. منم یه دختر همسن توام وکاملا درکت میکنم. دوست داری همسرت برات خرید کنه،باهم بیرون برین. واحتمالا خودتو باهمکلاسیهای متاهلت که شوهرشون کار وپول داره مقایسه میکنی.میدونم شرایطت سخته، ولی به این نگاه کن که همسرت فقط چشمش دنبال خودته.تو این دوره وزمونه این یعنی گوهر..تو زمونه ای که همه ی دخترها ترس ازمحیط بیرون و تاثیرش رو زندگی وانتظارات همسرشون وتنوع طلب شدن دارن،داشتن همسری که تو گذشته واینده ش خودت هستی فقط خیلی خوووبه وارامش بخش.ببین من خیلی هارو میشناسم که تو دوران دانشجوییشون ازدواج کردن واوایل واقعا شرایط سختی داشتن...ولی اینکه دایمی نیست،بعدا باتلاش خودتون زندگیتون خوب میشه.واینکه همه تو زندگیشون سختی دارن...حالا  سختی شما اینطوریه. هیچکس بی مشکل نیس.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۱ سوال کننده
من نیومدم ک سرزنشم کنید بازم گلی ب گوشه ی جمال اونایی ک بهم انگیزه دادن...من اون موقع عاشقش بودم خونوادمو ب زور راضی کردم و اونام گفتن هرچی خودت بگی...ولی الان دارم خیلی سرکوفتهارو از جانب دوست و اشنا متحمل میشم...همه دارن ی جورایی بهم میگن اشتباه کردی هی وضعیتشو ب رخم میکشن...من هرکاری کنم باز ادم دهن بینیم..وااای خیلی حرف دیگران روم تاثییر میذاره...جای من نیستین خیلی بده بد بد بد...کاش حداقل شرایط خونواده هامون یکی بودن و یا ای کاش ما هم وضعیتی مشابه داشتیم...ولی ی عمر ی جور دیگه بزرگ شدم تو ناز و نعمت...واااای اصن نمیدونم چمه

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۳ zzz
کمکش کن...بهش اعتماد به نفس بده تا تلاش کنه برای چیزایی ک میخواین.ولش نکن،اقا پس با کلی امید به شما دلبستن واقعا نامردیه خواهر منم مثل شما تا چن سال دیگه نمیتونن ازدواج کنن چون هردو دانشجوان.ایقد سخت نگیر الان فقط پشتش باش

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۶ kooosar
ایول علامت تعحب ، با حرفات کاملا موافقم ، معلومه خیلی نکته سنجی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۲ reza
بدبخت پسره...ولی واقعا درک میکنم شمارو با اینکه من پسرم،ولی واقعا وضعیت اقتصادی به کل خرابه،ولی نامردی نکن پشتش باش چون دیگه وقت پشیمونی نیست..پشتش باش پشتش باش پشتش باش،اگه واقعا دوسش داری حمایتش کن

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۵ ااااا
عاقل باش یهنی چی که بهمش بزنم من الان مطمئنم دعواتون شده جو گیر شدی ی چیزی میگی
...ولی در کل عاااااقل باش

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۶ 😪:-(
واااااااااااااااااااااااااااااااا

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۸ یکی
فقط یک پیشنهاد دارم خدمتت،چشمتو رپی بقیه ببند و خودت باش عاقل باش

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۲۴ نارنجی اسمونی
بی پولیش خستت کرده یا نامزدی طولانی مدت.اگ بی پولیشه ک واقعا متاسفم برات،و اگ طولانی شدن نامزدی فقط تحمل کن چیزی دیگه به ذهنم‌نمیاد بااای

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۲۶ صبا

خب این انتخابت بوده

و به خاطر پول نباید به همش بزنی حالا اخلاقش بود یه چیزی

یک توهم برو سر کار تا هم سرت گرم بشه هم برای یه جهیزیه بهتر پول داشته باشی

قرار نیست پیش همدیگه باشین که شورش در بیاد اما میتونی از مادرت خاهش کنی صیغتون کنن تا با هم راحت تر باشین

اینو بدون اگه جدا بشی ازدواج دوبارت سخت میشه به چند دلیل

یک اینکه تو یه بار نامزد کردی درسته محرم نشدین ولی امار خاستگارت میاد پایین

2هر کیم بیاد خاستگاریت علت جدا شدنتو پول نداشتن طرف ببینه میره

3عشقت که هنوز هست؟ ممکنه همسر بعدیت پول داشته باشه اما عشق نه

4اگه جدا بشی برا ازدواج بعدیت خانوادت دیگه حق انتخابو به تو نمیدن و خودشون برات میبرنو میدوزن

5الان اکثر جوونا وضع مالی خوبی ندارن یکی ازت 5 تا 6 سال بزرگتر باشه با حقوق 700 میاد خاستگاریت

 

در هر صورت صلاح مملکت خویش خسروان دانند

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۳۱ سوال کننده
من بخاطر کش دار شدن این نامزدی دارم سرد میشم نه بخاطر بی پولیش،چجوری بگم عاااخه ک واقعا نامزدی طولانی بده ای کاش وضعیت بهتر بووووود هعی روزگار دوپسسسس

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۳۹ فرهاد
مشکل از اونجایی شروع شد که به قصد ازدواج «رابطه» و «رفاقت» رو شروع کردین

آدم اگه دوست پسر یا دوست دختر می خواد رفاقت رو  شروع می کنه، که اینجور رفاقت های دوست دختر دوست پسری هم بعد از یه مدت تاریخ انقضاش تموم می شه و دو طرف باهم به هم می زنن و می رن سراغ رابطه های جدید تر؛
اگرم کسی همسر میخواد و هدفش ازدواجه باید از راهش جلو بره؛
اینکه آدم برای ازدواج بره و رفاقت رو شروع کنه یه اشتباهه محضه.
 چون دو طرف بعد از یه مدت از هم زده می شن و چیزی هم بین شون نیست که بخواد پای بند شون کنه و باعث از خود گذشتگی بشه(مثل ازدواج نیست)؛
واسه همین بعد یه مدت احساس می کنن توی این رابطه مغبون شدن ولی از اونجایی که خیر سرشون به قصد ازدواج رابطه رو شروع کرده بودن دچار پارادوکس و تحیر می شن!
خلاصه این کار کار غلطیه؛ اگه کسی می خواد ازدواج کنه خب می ره خواستگاری، نمی ره از کف خیابون یا سرکلاس دختر تور کنه.
 اگرم طرف بهت گفته هدفش از رفاقت با تو فقط ازدواجه خرت کرده، گولت زده؛ همه ما پسرا به دوست دخترامون ازین چیزا می گیم تا پا بدن و از چیزی نترسن

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۰۴ {{{حامد
اولا این که کسی دانشجو هستش و سربازی نرفته چیزی نیست که موقع خواستگاری به چشم نیاد و هر جوری در نظر بگیریم شما با این شرایط جواب مثبت بهش دادی . این که 3-4 سال بیکار باید بمونه به خودی خود چیز بدی نیست مگر این که حس کنی تنبله و جنم کار نداره.
اصلا فرض کن جدا شی فکر می کنی خواستگار پولدار و چشم پاک میاد ووست؟ اگه نیومد چی؟

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۸ یکی
قابل توجه اونایی که مروج ازدواج دانشجویی هستن یا قابل توجه پسرهایی با شرایط نامزد این خانم هستن که میگن توقع دخترا بالا رفته پس ازدواج نمی کنیم
واقعیت جامعه ما همیناست.
نه دخترا مقصرند و نه پسرها
وام خودرو 25 میلیونه و وام ازدواج نفری 3میلیون

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۰ علامت تعجب
اگه اولش فقط حدس میزدم پست کار یه پسره، الان با خوندن بقیه ی نظرات به یقین رسیدم. بیشتر شبیه درس اخلاقه تا درخواست کمک و مشورت!!:))))) 

خدا خودش جمیع بیمارا رو شفا بده
الهی آمین

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۷ سوال کننده
اقا فرها رابطه ما رابطه دوست دختر دوست پسر نیس چون ما نامزدیم و محرم...فقط عقدمون دائم نیست...بیشتر حرف منو دوستان متوجه نشدن من گفتم همش دعوا داریم سر چیزای کوچیک...همشم بخاطر مقایسه های بی جای منه.اگه شد دوستان بگن چیکار کنم ک مقایسه نکنم و حرفای بقیه روم تاثیر نذاره😖

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۴۹ سوال
آیا شما هنوز عقد نکردید؟
شما در صورت رضایت از پسر، باید زودتر عقد کنید، چونکه چهار سال نامزدی بدون عقد، صد در صد غیر منطقی هست.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۰۱ حالا هر کی به تو چه
خبنظرم جوری که پسرا براشون زیبایی و اندام.مهمه دخترم باید پول براش مهم باشه مگه اینکه معیارای دیگه در کنارش باشه.
بنظرم اگه اهل تلاشه پاش بمون اگه عرضه داره.
برا طولانی شدن نامزدیم حق دارین خسته بشین کلا نباید بیشتر از6 ماه طول بکشه چون هردو عصبی میشن چون ازدواج کردن و عین مجردهان.
اگه شما پولدارین کاری کتین عروسی کنین و سربازیشم ایشالله به متاهلا میندازن تو شهر خودشون سه چهار روز اخر هفته بیکاره میتونه کار کنه اگه قانع باشین میتونین عروسی کنین فقط چند سال سخت میگذره بعد درستون عقد کنید و عروسی یه پولی جمع کنین تو پایین شهر خونه بگیرین اونم ایشالله بخاطر متاهل بودن سربازیش میفته شهر خودتون.هروز میتونه بیاد خونه اخر هفته هام بیکاره میتونه بره سراغ کار.با ابعاد دیگه ای نگاه کن
من میفهممت بخاطر اینکه چیزی داری ولی بهش دسترسی نداری کلافه شدی ازاینکه بخوایی بغلش کنی یا محبتشو دریافت کنی ولی نمیتونی.
اگه بخوایی بهم بزنی اون پسر نابود میشه.درضمن اگه پسره اهل دوس بازی و گناه بود یا مقصر بود میگفتم بهم بزن ولی الان دلیل قانع کننده ای برا خدا نداری کاری به بنده هاش نیست.
شاید خدا بخاطر صبرت زندگیتو قشنگ.کرد افرین دهه 70 ی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۰۴ مستوره مستوری
عزیزم به این فکر کن که این آقا از همون ابتدا شرایط مالیش خوب بوده و شما هم خیلی زود ازدواج کردین و رفتین سر خونه زندگیتون....

اگه بعد از چند سال یهو این آقا ورشکست میشد یا کارشو از دست میداد و تو یه وضعیت بغرنج مالی گرفتار میشدید اونوقت عکس العملتون چی بود؟ اونموقع هم خیلی راحت میگفتید خسته شدم نمیتونم و طلاق!
 فکر میکنم حالا که این پسر رو پذیرفتید باید کنارش باشید و حداقل به سهمه خودتون تلاش کنین که اوضاع بهتر بشه...

بهش انگیزه بدید... تشویقش کنید برای کار و تلاش بیشتر... پس انداز کنید....بهش نشون بدید که علاقه به حفظ رابطه دارید .. و از طرفی متوجهش کنید که اون هم نسبت به شما مسئولیت داره ، باید بتونه شرایط رضایتتون رو فراهم کنه...

این آقا اگه بیکار و درامدی نداره ...باید متوجه باشه که الان مسئولیت شما هم رو دوششه... تلاش کنه واسه اینکه یه جا مشغول شه و منبع درامدی داشته باشه ...منتظر نمونه درسش تموم شه و بعد بره سراغ کار...
میدونم گفتنش راحته... و شرایط سخته ... ولی بعضی از آقایون با گفتن اینکه کار نیست و وضع خرابه ...خیلی راحت از زیرش در میرن ... و حتی حرکتی و تلاشی هم نمیکنن... این واقعا ناامیدکنندس...

الهی به امید تو....

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۲۳ دختر
اول از همه این پست یک زنگ خطر و یک هشدار به همه اون پسر هایی هست که میگن چرا وقتی ما هیچی نداریم و زمان دانشجویی به ما زن نمیدن ! برای اینکه به چنین روزی گرفتار نشید آقایون . اینکه این خانم در حال حاضر بعد از نامزدی به این نتیجه رسیده 100%کار اشتباه هست و به هر دو ضربه روحی و روانی وارد میشه .. خانم محترم اون روز که قبول کردی و نامزدی شدی و میخواستی به همه پز بدی منم نامزد دارم و یه مدت نامزد بازی کردی نمیدونستی این آقا هیچی نداره !؟ اینم از عاقبت ازدواج زود هنگام بدون هیچ گونه بلوغ فکری کار اون آقا هم اشتباه بوده اومده خاستگاری شما ازدواج نیاز به یک حد اقل شرایط داره و به صرف نجابت دو طرف نمیشه زندگی کرد . حالا هم که انتخاب کردی پاش وایستا و همه سختی ها رو به جون بخر و زندگیت رو بساز .

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۳۳ امین
خدا همچین دختری را نصیب گرگ بیابون نکنه

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۴۱ Iman007

سلام دوست عزیز . ب نظر من تمومش کن چون ب نطرم تو اینده نمیتونی با این آقا بسازی . یکی از فانتزیای خودم اینه همش ک عایا ی دختر پیدا میشه بخاطر خودت با هات بسازه تو ی خونه ک مال خودت نباشه . پورشه زیر پات نباشه باهات بسازه ن واقعا همچین دختری داریم واقعا واسه دخترای امروزی متاسفم ک همشون دنبال پول و ماشین و لباس هستن و ب همین میگن زندگی اینا فقط ی وسیله ان زندگی نیستن . زندگی حرفش بالاتر از ایناس . اینم بت بگم دوست عزیز همین ک ب خودت اجازه میدی دیگران در مورد شوهرت و زندگیت بت انرژی منفی و ی مشت حرف چرند بگن این نشون دهنده ی اینه ک تو نمیخوای و تو عاشقش نیستی و فقط ی  هوس بود ! اگ اون پسر واقعا عاشقته همین جا تمومش کن و نزار در اینده یه طلاق تو تو کارنامش ثبت شه. اگ هم عاشقشی( فک نکنم عاشق باشی چون کسی ک عاشق ی نفر فقط خوبیهاشو میبینه )باهاش ادامه بده و بهش کمک کن ...

 

 

موفق باشی 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۵۸ هانی
دوست عزیز اگر از اول ایشان را بخاطر شرایطشان رد میکردید کسی خرده ای به شما نمیگرفت ولی بعد این جریانات و وابسته کردن ایشان فکر میکنم اگر نتوانید مثل یک انسان بالغ و مسئولیت پذیر رفتار کنید و پای انتخابتان بایستید بعدها باید تاوان این ظلم را بدهید. بخصوص که میگویید ایشان پسر خوبی است.
ضمن اینکه خودتان متوجه ایراد کارتان شده اید، دهان بینی مشکل بزرگی است و چه بسا شما بهترین همسر هم به لحاظ شرایط اقتصادی میداشتتید باز هم کسانی بودند که به دلایل دیگر به شما سرکوفت بزنند. شما باید روی ترک این عادت رفتاری بعد و تفکر مستقل کار کنید.

ضمنا با خانواده صحبت کنید که کمی رسومتان را تغییر دهید. دلیلی ندارد عقد و عروسی با هم باشد.
برنامه ریزی کنید تا زودتر بتوانید زندگیتان را شروع کنید. زودتر درس را به پایان برسانید و بعد عقد کنید و بعد از سربازی ایشان و پیدا شدن شغل هم عروسی کنید. با اینکار هم در روابطتان آزادترید و در سن کمتری از موهبت داشتن همراه بهره مند میشوید و هم مدت سربازی ایشان به دلیل ازدواج کوتاهتر میشود و در شهر خودتان خواهد بود.
با انگیزه برای ساختن زندگیتان تلاش کنید و این افکار مسموم را دور بریزید. این آقا شاید تا چند سال دیگر به لحاظ اقتصادی کاملا گزینه ایده آلی باشد که در کنار دیگر ویژگی هایش همسر خوبی است و با اینکارتان او را از دست میدهید.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۴:۱۰ پاییز
به مجید 94 و سوال کننده 
 
به نظر من شما از روی احساساتتون تصمیم گیری کردید و موارد دیگه رو در نظر نگرفتید ، حالا که یه مدت گذشته و احساسات اولیتون نسبت به اون آقا کمرنگ شده و عقلانی تر به قضیه نگاه میکنید میبینید که شاید اشتباه کردید و زندگی فقط ابراز احساسات بهم نیست و چیزای دیگه ای هم مهمه ، اینکه بی پول و بدون کار نمیشه زندگی کرد و حقیقت زندگی همینه، اولاش همه چیز خوبه ولی یه مدت که میگذره ، همه چی تغییر میکنه ، وقتی آقا نتونه خواسته های مادی خانم رو تامین کنه، شرمنده میشه جلوی همسرش  ، حوصله ی هیچ کاری رو نداره ، مدام ناراحته ، نتیجش این میشه که کم کم از هم سرد میشن ، کم کم بینشون فاصله میفته و این میشه شروع اختلافات .

البته من نخواستم سرزنشتون کنم واینها رو گفتم در جواب یه سری از آقایون که میگن دختر باید پسر رو بدون کار و سربازی و ... بپذیره ، آقایون محترم سایت مثل آقای مجید 94 حالا دوست دارم حرفاتون رو بشنوم :) وببینم نظرتون چیه ، قبول دارید که نداشتن کار و نرفتن به سربازی و نداشتن شرایط لازم باعث مشکلات میشه ؟؟؟
اما تنها راهکاری که برای شما دوست عزیز دارم اینه که باید صبور باشید ، یه کم بهش فرصت بدید ، یه کم توقعاتتون رو بیارید پایین ، مدام بهش غر نزنید که چرا انقدر بی عرضه ای یا حرفهایی که باعث ناراحتیش میشه ، مطمئن باش ایشون از شما بیشتر ناراحتن ، باید تو سختی ها کنارش باشی ، بذار از جانب شما خیالش راحت باشه که تا آخر باهاشی ، اینطوری انگیزه ی بیشتری پیدا میکنه که دنبال کار باشه و شرایطش رو بهتر کنه .
امیدوارم که هر چه زودتر مشکلاتتون حل بشه .

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۸ دخمل (ع)
با علامت تعجب موافقم

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۹ ...

به نظرم بهم بزن هرچند که نصفش رو میتونی بهم بزنی  چون نصف این زندگی و شرایط واسه کس دیگست (نامزدت) بعدش هم برو دنبال کسی که پول و پله داره. برو . برو دنبال پول و پله . شما دختر ها اکثرتون همینین . علاقه و تعهدتون  و همسفر بودنتون به شرط پول دار بودنه ...

 

از این موارد زیاد دیدم ...

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۰ پسر جنوبی
خواهرم اگه میتونی تا چند سال دیگه صبر کنی تا اوضاعش درست بشه صبر کن...
اما با این حالتی که شما میگی آدم دهن بینی هستی و دوست داری واست خرج کنه و تو ناز و نعمت بزرگ شدی و ... اگر نمیتونی ازین شرایط جدا بشی هرچه زودتر بهم بزنید که به نفع هر دو شماست...
شاید شما دوتا اصلا تیکه هم نباشید...
پس اصرار برای با هم موندن اشتباهه که نباید بیشتر ازین کش بیاد
اما اگر میتونی سختی و بی پولی شوهرتو تحمل کنی مردانه پاش بمون ولی اگه نمیتونی هرچه زودتر جدا شو.....
امیدوارم که آینده خوبی داشته باشید...

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۳ به reza
شما همون سوال کننده پست جنجالیه همسر خود فرد میشید یا موقعیتش نیستی که معتقد بودی دختر خانومای امثال این سوال کننده لیاقتشون اینه که تا اخر عمر تک و تنها بمونن ؟
حالا چی شده که اومدی میگی کاملا درکش میکنی ؟! معلوم هست با خودت چن چندی داداش ؟ یا شاید اینم باز یه جور روشنفکر بازیه مصلحتیه ..... !!

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۵۷ بارن
من درکت میکنم امان از حرف مردم 
از خدا کمک بگیر
انشالا بعداز گذشت سختی ها اسانی در راه است 
هرکس که شمارو سرزنش میکنه بگو الان پسر چشم پاک کمه 
بازم میگم ادم دنیا ثروت داشته باشه اما شوهر سربه راه نداشته باشه فایده نداره 
همین حرفهارو به اونایی که سرزنشت میکنن بگو 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۶:۰۵ maryam
سلام عزیزم
شما اصلا به حرف دیگران اهمیت نده تو اگه واقعا اونو دوست داری باید صبر کنی درضمن شما که میگی تو نازو نعمت بزرگ شدی قبل از اینکه با ایشون نامزد میکردی و احساسی تصمیم میگرفتی باید شرایطشو درنظر میگرفتی نه حالا 
پس عاقل باش و صبر کن....

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۶:۱۱ موموضوع آزادضوع آزاد
دعواتون بخاطر مساعل مادی هست یا فشار  دیر دیدن هم و محدودیت هاست؟
اگه وضع مالی اینقد براتون مهمه بنظرم ازدواجتون درست نیس چون شما ملاک اصلیتون این هست 
همه زندگی ها سختی داره، اینکه شوهرت پول داشته باشه اما کتکت بزنه خوبه، یا پولش کم باشه و به سختی از نظر مالی زندکی بگذرونه اما چیزای دیگه براش مهم باشه و بنظر تو آدم خوبی باشه
بنظرم ملاکاتو مشخص کن، اگ دوسش داریس و خوب بودنش برات مهمه تحمل کن
با خانوادتم صحبت کن قانعشون کن با عقدت موافقت کنن، چون خوب نیس مجرد بمونید چهار سال
خدا خوشش نمیاد

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۲ بلا
منم با نظر علامت تعجب موافقم. تابلوئه که این پست سر کاریه به چند دلیل ؛
نحوه ی مطرح کردن سوال گویای همه چیز هست... کسی که میاد همچین قضیه ای رو عنوان میکنه ، طبیعتا باید خودشو یه جوری موجه جلوه بده نه اینکه روی خوبی های طرفش تاکید کنه و با اشاره به اینکه هنوز هیچی نشده توقع داره پسره براش خرج کنه ، خودشو بده کنه. اونم کسی که ادعا میکنه پاکی و نجابت در وهله ی اول براش اهمیت داشته! خودشم دانشجوئه و به نفعشه که تا درسش تموم نشده ازدواج رو به تعویق بندازه.
دختری که به یه پسر بی پول بله گفته ،بعد از یه سال از پولدار نبودن خانواده ی پسره شاکی باشه هیچ جوری با عقل جور درنمیاد 
و اینکه معمولا توی اینجور پست ها وقتی قریب به اتفاق حق رو به شخص نمیدن، سوال کننده به این زودی ها آفتابی نمیشه. بر خلاف این مورد که سوال کننده حتی با وجود اینکه هیچ کس حق رو بهش نداده ، همچنان روی حرفش پافشاری میکنه! 
این موضوع اصن کمک خواستن نمیخواد. هرکی نمیتونه این شرایطو تحمل کنه واضحه که باید به هم بزنه. اگه میتونه  هم که بسم ا... دیگه چه جوری نداره که! با توکل به خدا
میبینم آقای مجید 94 طبق معمول در صف اول کامنت گذاران این دست پست ها هستن و همونطور که انتظار میرفت محتوای کامنتشون اینه که دیدین گفتم؟؟ دیدین؟؟؟؟ دیدین دخترا علن و بلن؟؟؟ 
واقعا جای سپاس داره که موجبات شادی جماعتی رو فراهم میکنن
 
امیدوارم خوانندگان محترم سایت اونقدر ساده نباشن که بخوان اینجور پست ها رو جدی بگیرن

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۶:۴۱ ....
چی بگم

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۷:۰۱ الهام
من بهت حق میدم سخته زندگی وقتی پول نداری و هر چیزی که میبینی پول میخواد 
خیلی سخته چیزی باشه خوشحالت کنه و پول این وسط نقشی نداشته باشه 
میگن گشنگی نکشیدی عاشقی از یادت بره الان حکایته شماست الان متوجه شدی همه چی علاقه نیست ولی دیره دیگه 
ولی ازدواج سخته دختره خوب ازدواج تحمل و ظرفیت میخواد 
میدونم شرایطتتون سخته داره بهت فشار میاد ولی صبر کن 
اگر پسریه که بی خیال و علاف نیست و واقعا اونم میخواد که پیشرفت کنه به خاطرش تحمل کن و کمکش کن زودتر درستونو تموم کنید هر دوتون برید سرکار 
فک کن دوستته ازش توقعاتتو پایین بیار و بذار با خیاله راحت این درسه کوفتی که زندگیه همه ماهارو خراب میکنه تموم بشه 
کاشکی تموم بشه اینهمه درس خوندنه ما ایرانیا که هیچ سودی توش نیس 
کاش روزی برسه همه برن دنباله تخصص پیدا کردن نه درس خوندنای الکی و مدرک گرفتن 
الان ازش جدا بشی کمه کمش دو سال تنهاییو باید تحمل کنی 
بعدشم یکی که اومد همش باید جواب پس بدی بهش 
معلومم نیس ازش خوشت بیاد یا نه خواستگاره پولدار 
و مطمئن باش فراموش کردنش خیلی سخته الان پیشته داری میگی یکم که ازت دور شد به غلط کردم میوفتی 
صبر کن صبر کن صبر کن

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۷:۲۸ YS به سوال کننده
ینی چی که هرکاری کنم باز آدم دهن بینی ام هان؟؟ آخه کی در مورد خودش اینجوری حرف میزنه؟؟!!اصلا چه ربطی داره ینی اگر دختری نتونه با شرایط پسرایی که موقعیت ازدواج ندارن کنار بیاد و حاضر به چنین ازدواجی نشه از دهن بینیشه؟؟
نخیر. صلاح مملکت خویش خسروان دانند. آدم باید همون اول پیش خودش دو دوتا چهارتا کنه ببینه توانش و داره یا نه و در غیر این صورت خودش و تو هچل نندازه و یه بنده ی خدا رو هم بیخودی امیدوار نکنه
شما مگه نمیگی تو ناز و نعمت بزرگ شدی؟هنوزم که خونه ی باباتی پس نگرانیت بابت چیه؟ معمولا باباهایی که هیچی واسه دخترشون کم نذاشتن،بعد از نامزدی که هیچ، بعد ازدواجم نمیذارن آب تو دل عزیز دردونه شون تکون بخوره
چقد متناقض حرف میزنی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۷:۵۸ من منم
تازه یادت افتاده؟ خاله بازی که نیس تو ازدواج کردی اون آقا هم که الاف تو نیس هی بگی میخوام نمیخوام وقتی یه مسولیتو پذیرفتی باید تا تهش بمونی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۶ دختر
خواهش میکنم بر اساس حرف مردم تصمیم نگیر،توی این دنیا هیچ چیز نمیتونه جای عشق رو برای آدم بگیره، هنوز عشق ات رو از دست ندادی که بفهمی شکست عشقی یعنی چی،که بفهمی حاضری تموم دنیا رو بدی ولی ای کاش عشقت رو از دست نمیدادی!! وقتی هنوز درگیر عشقی حتی تصورش هم نمیکنی که اگه عشقت رو از دست بدی دیگه جایی برای نفس کشیدن توی دنیا برات نمیمونه!! ارزش عشق خیلی خیلی بیشتر از این چیزهاس!الان دیگه موقع پشیمون شدن نیست چون تواگه تو این عشقت شکست بخوری دیگه اون آدم سابق نخواهی شد مطمعن باش!!البته اگه واقعا عاشق باشی!! قلب آدم اینقدر ها هم که فکر میکنی پول پرست نیست ونمیتونی هیچوقت با پول دوباره عاشقش کنی اینو بدون!!بدون آدم های زیادی آرزوشون بوده که به عشقشون برسن ولی حسرتش براشون مونده،سعی کنید حتما عقد باشید چون اصلا به دنیا هم اعتباری نیست آدم های زیادی بودن که مدت طولانی نامزد بودن وآخرسر میبینی یه مشکلی که حتی فکرش رو هم نمیکردن اون آخر پیش میاد به هم نمیرسن 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۷ مهری
پسرا چقدر بهتون برخورده این پست خخخخخخ
توقع دارید دخترا با  شمایی که بی پول و بلاتکلیفی بی چون و چرا ازدواج کنن و صداشون درنیاد؟؟
منم خواستگارم دانشجو بود نه پس انداز داشت و نه شغل اونوقت به چیش بله میگفتم باید؟ به سر کچلش؟ به خانواده بدتر از خودش آس و پاس تر از خودش

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۲ هوشمندی
پست سرکاریه خخخخخخ...میخواسته به پسرا گوش زد کنه ک حواستون باشه تا همه چی اوکی نشده دم ب تله ندیییین مگههههه نههههههه

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۱ ...،ژزر
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۲ کاراگاه گجت
به بلا و علامت تعجب
خوشحالم وظایفیتون رو به نحو احسنت دارید انجام میدید. اشک شوق تو چشمام جمع شد برای همچین زیردستای وظیفه شناسم.. حقا که خوب پرورشتون دادم  و به خودم رفتید.
زین پس با خیال راحت میتونم بخوابم شبا
----------------------------------------------------------------------------------
دوستان جای نگرانی نیست. کاراگاه گجت در حال بررسیه . ا ارامش خودتون رو حفظ کنید . هنوز چیزی دقیق مشخص نشده
امضا
کاراگاه گجت

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۱ ...،ژزر
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۹ بهله
جالب بود ،پست جالبی بود،،،ی هشدار هم ب پسرا هم ب دخترا

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۲ اوه مای کامپیوتر
شما در خانواده و فضای مُرفّه هستی .... بعد دلت یه چیزی میخواد و طرف نمیتونه برات بگیره.. غمباد میکنی ؟؟؟!!!!
خودت و خانوادت نمیتونی کالاهاتونو خودتون تهیه کنین ؟
مگه بابات از فرزندیش حذفت کرده ؟ اگه خودت از خانواده ی کم بضاعت بودی و دلت یه چیزی میخواست و نمیشد ... یه حرفی ، ولی به قول یکی دیگه چقدر متناقض حرف زدی !!!
خانواده خودت الان تمام کمال پشتت هستند و این طوری میکنید ......
پسره بنده خدا اگه با اون حد بضاعتش پشتت بود ، چه کار میکردید ؟؟؟؟!!!

تصور میکنید این که میان میگن زن و شوهر باید با هم شروع کنن و بسوزن و بسازن تا خوشبختی را بدست بیارن یعنی چیییییییی ؟؟؟؟؟؟

چرا ملت فکر میکنن باید سفارش بدند و براشون زندگی راحت و کامل ، آماده بشه تا بیان واسه خودشون کیفشونو کنن ؟ ( متعجّبم از افکار و تمایلات سطحی بعضی مجردها و خانوادهاشون)

در مورد دهن بینی : به قول معروف مردم اگه پیامبر میشدن ، از خداهم ایراد میگرفتند !!!
شما اگه مصمم بودی و از انتخابت (با آگاهی از تمام سختی هاش ) مطمئن هستی ، بگو به یاری خدا تصمیممو گرفتم و به خدا توکل کردیم و پیش میریم . دیگه خدا بیمه میکنه شماها و زدندگیتونو .
 
طلب پوزش می کنم اما معلومه :

شما هنوز بچه هستی
...
بمونین خونه پاپا هر وقت بزرگ شدین به پسره بفرمایین (اگه تا اون موقع یه دختر عاقل و فهمیده ، زن آقا پسره نشده بود ) .. که آماده ی پذیرش سختی های زندگی مشترک شدم و پا به پات به لطف خدا همراهتم و ول کُنت نیستم ، باهاتم تو هم منو داشته باش و بهم برِس .
تا نهال آسیب پذیر زندگیمون بشه یه درخت بسیار بسیار مقاوم و سرسبز .

من یه جمله برای خودم ساختم و توی زندگیمون همیشه برای خودم خانومم خیلی جاها تکرارش کردم و واقعا عالیه . میگم تا شماها هم خیرشو ببینین اِن شاءَ الله :

وقتی سختی ها و بار مشکلات کمرشکن شد ، محکمتر بایست ... و سربلند باش .



خوشبخت و موفّق باشید .
و من الله توفیق .


۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۶ اوه مای کامپیوتر
البته هرچند توی نظر اولم (نظر بالاییم) مقداری غضب کردم اما ... به نظرم این پست جعلی است و هدف دیگری در طرحش بود .

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۵۰ مجید 94
به پاییز:

خیر اصلا هم اینجوری نیست :))
دلیلشم اینه که مشت نمونه خروار نیست...!! چون یکی اینجوری شده دلیل نمیشه که همه اینجوری باشن.
از طرفی منم بیام بگم دیدین پسرا حق دارن وقتی سنشون رفت بالا و دستشون تو جیب خودشون رفت کلی به قیافه و اندام و سایز و رنگ فلان جای دختر و... گیر بدن...؟؟
خب چرا فقط اون طرفش رو میبینی اینورم اگه نگاه کنی دلیل سختگیری های پسرا تو سن ها بالاتر و متوجه میشی ;-)
بعدشم مثل دخترا که میان تو بعضی پستا میگن پست سرکاریه و دسیسه پسراست اینجا هم ما باید بگیم پست سر کاریه و دسیسه دختراست :)))))

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۳۱ المیرا
سلام عزیزم شما اول باید طرز فکرتون عوض کنید تا زمانی که مجردیم میگن چرا ازدواج نمیکنی ازدواج کردی میگن چرا بچه دار نمیشید و...کلا همه به همه چی ادم کار دارن شما اصلا اجازه نده کسی حتی خانوادت به شوهرت توهین کنند یا بخوان دلسردت کنند خوبی های همسرت رو ببین دوس داشتی نامزدت پولدار و خوشتیپ بود ولی چشمش هرز میرفت ودنبال دختر بازی بود ؟؟؟؟!!!شما عاشق نبودی کسی که عاشقه فقط خوبی های طرفشو میبینه وچشمشو به کمی وکاستی هاش میبنده اصلا دهن بین نباش این روزای سختم میگذره غصه نخور تازه اول جوونیتونه حیفه قدرشو بدون وهیچ وقت با کسی مقایسه اش نکن دوس داشتی معتاد بودیا دختر باز بود؟؟؟!زندگیتون با هم با تلاش همدیگه بسازید اینا رو یه دهه شصتی بهت میگه که خیلی از موقعیت های خوب زندگیشو از دست داد البته توسط دیگران الان منم وتنهاییم اون ادمای به ظاهر دوست اگه شما به مشکل بخوری یا جدا شی یه حالی ازت نمی پرسن فقط محکم وقوی باش تا زمانی که تکلیفت با دلت وبا خودت روشن نکردی عقد نکن با یه مشاور صحبت کن .فقط خوبی هاش ببین به مالت نناز که به شبی بنده به جمالت نناز که به تبی بنده ,خیلیی ها پولدار بودن ورشکست شدن وخانومش تو خونه ترشی درست میکرد فکررررر کن شوهرش یه زمانی کارخونه داربود!!!!فقط اخلاق خوب میمونه واینکه چشمش دنبال کسی نیس 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۲:۱۷ فرهاد
آهااااااااااان!
خب از اول بگو
البته حالا که دقت می کنم می بینم از اول هم گفته بودی!
خب بذار یه ذره فک کنم

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۳ reza
چ پست جنجالی شد.سوال کننده غیبش زده،فک کنم رفتن سر خونه و زندگیشون.خخخخخخ یا شایدم مشغول بزرگ کردن فرزندانشون.هرچی بود فک کنم حل شد

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۹:۳۰ به علامت تعجب و کاراگاه گجت
طبق آخرین بررسی های من ایشون یک دختری هستن ک عاشق فردی با این ویژگی ها شدن...ولی ترس دارن از روزی ک اینگونه سرشون بیاد.میخواد چیشاش باز شه😝

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۹:۴۵ مینا21
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
جالبه خیلی جالبه،***** * **** ****** *********«»»»«؛!اقا پسری که ن درس خونده نه کارو سرمایه نه سربازی کلا یجورایی شرایط خعلیییی افتض...عاشق دختری میشه ک ظاهرا وضع مالی خوبی دارن،و فقط تشنه ی عشق!!!!!!خونواده هم ک از پس دختر خانم برنمیاااان!!!!!!!بقیه هم که مثل فضولا هی تو زندگی اینا سرک میکشن خب چه کاریه،والا به هم زدن رابطه دونفر گناه خییبیلی بزرگیه!!!!؛:؛!! اهای ملت ایقد فضولی نکنییییین!!!!!!;-) ;-) ;-) 
دختر خانمی که ادعای عاشقی میکنه اینگونه زود سرد میشه!خب این اسمش عشقه عاااایااااااا:))) این چه عشقیه عاخهههههه!
در کل اول از همه اشتباه از خونواده بوده که روی ازدواج بچه هاشون دقت نمیکنند و ساده میگیرن.ظاهرا طبق این پست...اشتباه از دخنر خانمیه که کسی که هم کفو نیست رو انتخاب میکنه، عیبای اقا پسرو ک ظاهرا خعییییلی هم براش تحملش سخته رو نمیبینه...چشمشو میبنده...مشکل از اون عاقا پسری که هنوز دهنش بو شیر میده(با عرض پوزش)عاخههههه پسره گل اقا پسر وقتی شرایط ازدواج برات فراهم نیست سرتو بنداز پایین درستو بخون...خخخخخ همکلاسی های دخترو چرا میپای،چرا دلربایی میکنی...خب یا حداقل کسی رو انتخاب کنید که هم کفو باشه،یا حداقل بساز باشه،ن اینچنین خانمی،بازم با عرض معذرت و پوزش،و همچنین مشکل از اون فضولاییه که تو زندگی مردم موش میدوونن....
نتیجه گیری:اقا پسر
:تا دستت نرفته تو جیبت هوا عشق به کلت نزنه،چون یه جایی دخترا دوس دارن پز بدن جلو دوستاشون،;-)  

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۰ منصوره
بنده خدا سوال کننده حق داره
نامزدی نباید طولانی باشه
بالاخره دوست داری یه سر و سامون درست و حسابی باشه نه فقط محرمیت
حتی عقد هم نباید طولانی باشه
این سرزنش ها چیه که تو عاشق نیستی و....!؟
اگه طوبانی شد طرفین سرد میشن،خصوصا امکان سردی خانم بیشتره

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۲ مینا21
ادامه نتیجه گیری:دختر خانم وقتی خاستگار میاد از همون اول چشماتونو باز کنین
خونواده ها:سعی کنید  گزینه های مناسب رو تایید کنید...با شناختی که از بچه هاتون دارین
بقیه در و همسایه دوست و اشنا :تو زندگی بقیه دخالت نکنین لدفنننن
...کلا ادم باس عاقل باشه.خخخخخ

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۹ پاییز
به مجید 94
 چرا دقیقا هم همین جوریه :) ، منم نمیگم همه اینجوری میشن ولی اکثریت سرنوشتشون همینه ، نمیدونم چرا نمیخواااای قبول کنی ؟؟؟

من به پسرای سن بالا کاری ندارم ، یه جوری میگید که میاید به همه اندام و ظاهر دختر گیر میدید که انگار این طوری نیست ،انگار میخوای دخترا رو تهدید کنی :)خب دارن همین کارو میکنن شما نمیخواد نگرانشون باشی خخخخ
من اصلا بحثم پسرای سن بالا نیست ، ببین همین آقا یک درصدم شرایط ازدواج رو نداشته نه سربازی رفته ، نه درسش تموم شده ، نه کار داره ، نه پول داره ، خب آدم دلشو به چی خوش کنه ؟؟ فکر کن هنوز که نرفتن سر خونه زندگیشون این همه دعوا و بحث دارن ، حالا اگه وارد زندگی بشن و مشکلات زندگی هم این وسط اضافه بشه ، چی میخواد بشه ؟؟؟ شما فقط عشق و عاشقی اول راهو میبینی ، یه کم به ته قضیه هم نگاه کن.
به نظرتون کارش اشتباه نبوده ؟؟؟ البته که شما میگید نه :)) 
من فقط میخوام بگم ازدواج خاله بازی نیست ، اگه 50 درصد احساس و 50 درصد از عقلمون کمک بگیریم همه چی حله ، بخدا پسرایی دیدم که همه ی شرایطشم دارن ولی بازم میترسن از اینکه ازدواج کنند ، از اینکه نتونند خواسته های همسرشون رو تامین کنند ، یه سری اینجورین ، یه سری هم که مثل این آقا ته اعتماد به نفس .
دیدی این بار نتونستی جوابمو بدی ، کلا زدی زیر همه چی ، دسیسه خخخخخخخ
ممنون از نظرتون.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۳۷ فریما
منصوره درست میگه.نامزدی اگه طولانی شد دلزدگی هم پیش میاد

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۳۹ فریما
مینا خانم هم درست میفرمایند;-) 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۴۰ فریما
پاییز و مجید شمام دوتاتون درست میگین ادامه ندین😝

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۴ اسی
من چند سال دختریو دوس داشتم دختر متین و باوقاری بود،همسایمون بود..بیش از حد عاشقش بودم اون موقع سالای اخر کارشناسیم بود.ولی از ترس اینکه برم خاستگاری و ردم کنه صب کردم تا شرایطم بهتر شه.حس میکردم اونم منو دوس داره.ولی هیچوقت حرفی زده نشد بعد درسم رفتم سربازی ..شب و روزم شده بود فک کردن ب اون دختر و رویا پردازی برای اینده..اونوقت یه پسری بودم که کار نداشتم..توی شهرمون کار گیرم نیومد،رفتم عسلویه،مدتی اونجا کار کردم و تونستم ماشین بگیرم و ی پس انداز کوچیکی هم داشتم..اندازه ی یه خونه رهن کردن...ولی باز گفتم شرایط بده...ولی دل و زدم به دریا رفتم شهرمون..روز عروسی عشقم بود که رسیدم خونه،جلو خونشون ریسه زده بودن،عروسی بود...کل دنیا سرم خراب شد متحیر مونده بودم...الان پنج سال میگذره،و من هنوز مجرد...همش هودمو سرزنش میکنم که ای کاش زودتر اقدام کرده بودم
ولی دیگه فایده ای نداره...اون خانمو فراموش کردم
چون متعلق به شخص دیگریه
ولی با خوندن این پست میگم شاید اگه همون موقع مطرح میکردم و ازدواج میکردیم شاید یه روزی از من خسته میشد بخاطر بی پولیم.
نمیدونم ولی به هر حال بدجور با خودم درگیرم
هی خدا شکرت.
بی پولی بد دردیه
بی پولی بدجور جوونارو زمین زده
خدا ب داد همه ی جوونا برسه!آمین
موفق و موید باشین.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۹ مجید 94
به پاییز:

دقیقا هنوزم حرف من اینه که مشت نمومنه خروار نیست. شما الان داری یه نمونه اینجا میبینی من در واقعیت دوستای خودم و اطرافیانم چندین مورد بودن که همینجوری داشنجویی ازدواج کردن و هر دو با هم دارن کار میکنن و زندگی بسیار شیرینی دارن چون با هم دارن زندگیشون رو میسازن.
اگه سوال و جوابای نویسنده پست رو بخونی متوجه وجود تناقض در حرفاشون میشی...!!
پسرای سن بالا رو هم با توجه به نتیجه گیری خودت گفتم...!! میگم وقتی ازینور اینجوریه خب ازونورم اونجوری میشه دیگه پس نباید دخترا مشکلی با این قضیه داشته باشن.
اگه پسری گیر داد به سایز سینه، به اندام، زیبایی صورت، قد، رنگ پوست، رنگ فلان جا، محل زندگی دختر، شغل پدر دختر و... دیگه نباید ایرادی بگیرن.
به قول معروف چیزی که عوض داره گله نداره :)))
ولی هنوزم میگم این سوال کاملا مشکوکه حتی اگه نویسنده خودش رو پسر معرفی میکرد و میگفت از دختره سرد شده بازم قابل قبولتر بود تا اینکه یه دختر همچین حرفی بزنه...!!

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۲:۳۳ گلاره معین

به مجید 94 و اقایون

من نمیدونم واقعا یه پسر خودش اذیت نمیشه وقتی نتونه برای نامزدش و عشقش کمی پول خرج کنه ؟

فکر کن برید بیرون بعد یه ناهار نتونید باهم بخورید و یا پول نداشته باشید یه سینما باهم برید

و یا نتونید یه کادو کوچک  مثلا 20 هزار تو مانی حتی روز تولد یا مناسبت های دیگه بگیرید ،

اذیت نمیشید ؟ ناراحت نمیشید ؟ چرا بی پول و بیکار وسربازی نرفته و دانشجو میرید نامزد میکنید ؟

برا ی من سواله ؟

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۱ یکتا
عزیزم شما هنوز اول راهی در اینکه اشتباه کردی که زیر بار عقد طولانی مدت رفتی هیچ شکی نیست و در اینکه اشتباه بزرگتری کردی و صیغه ی محرمیت خوندی هم هیچ شکی نیست اما اگر عاشقشی به هیچکس اجازه نده روی تصمیمت تاثیر بذاره. زیاد درباره ی مشکلاتتون با دیگران صحبت نکنکه به خودشون اجازه بدن بهت تیکه بندازن یا توی زندگیت دخالت کنن. بعضیا حتی از سر حسودی سعی میکنن عیبای طرفتو توی چشمت گنده کنن که عقده های درونی خودشونو خالی کنن! همیشه سعی کن دهن بین نباشی. دهن بین بودن میتونه زندگیتون ویران کنه حتی اگر همسرت یه پرنس واقعی باشه اگر دهن بین باشی خوشبخت نخواهی بود. بنظر من بجای اینکه راه بری و بگی من دهن بینم سعی کنی این خصلت بد رو در خودت از بین ببری. پسر خوب کمیابه عزیزم. حیفه که از دستش بدی پس یکم از نیازهات چشم پوشی کن. تجربت هنوز خیلی کمه اگر مث ماها باتجربه تر بودی ازین حرفها نمیزدی. پول به شبی بنده و واقعن معلوم نیست کسی که تمروز پولداره فردا هم پولدار باشه اما شخصیت آدما یه گوهر ارزشمنده که با هیچ پولی نمیشه سنجیدش و توپ هم تکونش نمیده!  پس به چیزی بچسب که ارزششو داشته باشه. پول چیز بدیه چون آدم هیچوقت حرصش نسبت به پول نمیخوابه هرچی داشته باشی بازم بیشترشو میخای! سعی کن این حرص رو در خودت از ببین ببری تا به آرامش برسی. قناعت جوی و خرسندی!  
بازم تاکید میکنم زیاد از مشکلات زندگیتون و روابط شخصیتون برای دیگران حرف نزن و جلوی دیگران ننال چون سوء استفاده میکنن. باور کن! حتی اگرکسی اومد پیشت و اوضاع زندگیشو گل و بلبل وانمود کرد تو اصلن حرفاشو باور نکن و از زندگیت دلسرد نشو چون نود درصد خانمها درین مورد دروغ میگن و اینجوری میخان حس حسادت و عقده های درونیشونو خالی کنن و فخرفروشی توخالی بکنن پس با این حرفا ته دلتو خالی نکن. زندگی فراز و نشیب های زیادی داره. الان خود من یک ماه و نیمه که مریض شدم و توی این یک ماه و نیم بقدری از همسرم محبت و گذشت دیدم که واقعن به انتخابم افتخار کردم. اون زمان که باهاش ازدواج کردم خیلی از خودگذشتگی کرده بودم که با بی پولیهاش ساختم و به اخلاقش تکیه کردم و الان که دارم نتیجشو میبینم تازه میفهمم که چه انتخاب درستی داشتم. پس یکم عمیق تر به زندگی نگاه کن
ایشالا خوشبخت بشی

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۷ یک فرد نامطرح از یک جای مطرح

سلام . به همسرتون علاقه داشتید.و معلومه که هنوز هم به همدیگر علاقه مندید. زندگی مشترک در حال حاضرغیر از علاقه طرفین به کار وتلاش طرفین هم بستگی دارد. این را بدانید که هیچ زندگی بدون مشکل نیست.اگرچه طرف شماباید سربازی بره و درسشم تموم کنه وکار کنه شاید هم باچندر غاز بعد از چهارسال ولی خوب توی این سالها شما نیز باید درس بخونی وکار کنی.همه همکاران من دکتری دارند واستاد دانشگاه هستند ولی همه انها حداقل نصف مخارج منزل را به عهده می گیرند.من یک زنم.اون زندگی که مرد با خونه وماشین وپول وطلا بیاد خانوم بعد ازدواج ببره مسافرت وهمه چی داشته باشن در طول تاریخ هیچ سرزمینی اتفاق نیفتاده.  ازدواج برای طی کردن مسیر است تا با یاری وتلاش وکار یکدیگر بتوانید احتیاجات زندگی را برطرف کنید. حرف مردم اصلا مهم نیست. مردم فقط راجع به چیزهایی که ارزو دارن صحبت می کنند نه چیزی که هستند. امیدوارم شما عامل انگیزه همسرتان باشید در درس وکار وتلاش.در جواب کسانی که می خواهنددلسردتان کنند بگویید خداراشکر که سالم هستم دارای خانواده اصیل هستم دارای همسری پاک واصیل هستم. خانواده مومنی دارم که به من اجازه داده اند طبق عشق ازدواج کنم. خداروشکر اینده روشنی دارم وبه همسرم علاقه مندم و سعی کنیید هرچه سریعتر خانواده خود وهمسرتان را متقاعد کنید که عقد رسمی ودائم باشید تا خطر کمتری شما را تهدید کند.
مشکل مالی هیچ گاه نباید مشکلی برسر راه ازدواج باشد. نود  و هشت درصد جامعه ما مشکل مادی دارند . پس هیچ گاه ازدواج نکنند.دعوا بحث مال زندگی یه .مگه زندگی بدون بحث همداریم. فقط خوبه اطرافیان مداخله نکنن. بحث بین دو تا زن وشوهر زود تموم میشه.
مرد وزن دعوا کنن ابلهان باور کنن. ولی بحث بین دو طایفه به این زودی ها حل نمی شه.
خیلی ها شوهرشون سربازه. خیلی ها ده سال ازدواج کردن هنوز خونه وماشین ندارن. ندارن که ندارن. مهم نیست.باید قبول کرد ما در جامعه توسعه نیافته زندگی می کنیم مرد کاری زن کاری تا بگردد روزگاری. شاید در نسل ما فقط ده درصد بتوانند خودشان خونه تهیه کنند البته یعد از سی سال کار وتلاش دونفره . بقیه چکار باید بکنند.
پدر مادر همه ما دارای خونه و ماشین وحساب وملک وپس انداز واینها می باشند  البته بعد از بازنشت شدن. تا زه زمان اونها همه را با دیپلم استخدام می کردن. زمان ما با دکتری هیچ کس استخدام نمیشه.یه سری به قبولی اموزش ورورش این روزها بزنید تا بفهمین چی می گم. تازه همین پدر ومادرها موقع ازدواج چیزی نداشتند.همه بدون جهیزه وبدون خونه وماشین ازدواج کردند. تنها راه حل ازدواج اسان وبدون تشریفات وکار دو سه شیفته مرد وزن است.راه دیگه ای نیست . عقد موقت بیشتر از چند ماه به صلاح هیچ دختری نیست. شما محرمید ونزدیک در حالی که هیچ تعهدی برای اقا وجود ندارد.  اگر خدایی نکرده اتفاقی بیفته
ضرر ان دامن شما را بیشتر از بقیه می گیرد. سریعتر عقد دائم کنید.

بازدید : 420 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 21:02 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

چه جوری نامزدم را سورپرایز کنم ؟

چه جوری نامزدم را سورپرایز کنم ؟

..............................................................................

چه جوری نامزدم را سورپرایز کنم (دختر خانمها جواب بدهند)
سلام آقایی هستم که تازه نامزد کردم . دوست دارم همیشه نامزدم را خوشحال و شادش کنم و سورپرایزش کنم .

دوست دارم همیشه کاری کنم که حس کنه عاشقشم و دوستش دارم . دوست دارم کاری کنم که خیلی خوشحال بشه و احساس خوب بهش دست بده، چه چیزی خانمها را سورپرایز میکنه ؟ چی دوست دارید ؟ چه موقع هایی دوست دارید سورپرایز بشید؟؟؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۸
--------------------------------------------------------------------

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۸ شهربانو
من دوست دارم شوهرم بهم تو جمع احترام بذاره و ابراز علاقه کنه.



۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۲ بارن
اگه همیشه به اش محبت بکنی براش کافی دیگه بستگی به روحیات نامزدتون داره 
ببینید مثلا دوست داره براش کادو بگیرید وچی دوس داره 
من خودم یکبار توسالگرد ازدواج شوهرم برام یه سرویس طلایی رو که دوست داشتم برام گرفت 
اومد خونه با یه دسته گل گفت ببخشید من نتونستم چیزی بگیرم 
بعداز این که سفره انداختم یه دفعه تابرم اشپزخونه دیدم جعبه برام گذاشت رو میز داشتم 
سکته میکردم 
حالا فکر نکنید من ادم مادی هستم اما اخه خیلی اون سرویس دوست داشتم بگیرم 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۲ ایناز
سعی کن فقط از محبتت سیرابش کنی همین!
به نظرم تکیه کردن به یه مرد مهربون قشنگ ترین هدیه ی دنیاس!!!
+من اگه شوهر کنم دلم می خواد روزو شب فقط بهم حرفای قشنگ بزنه هیچ توقعیم ندارم برام کادو و چیزای گرون قیمت بخره ...فقط بدونم که کسی هست که واقعا دوستم داره برام یه دنیا با ارزشه...

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۶ نینا
اول از همه طبیعتا به علایق نامزدتون بستگی داره چون قطعا همه خانوما یا آقایون یه جور نیستن‏!‏ ولی خب خودمن بعنوان یه خانوم با این سوپرایزا شدیدا ذوق میکنم: بلیط یه کنسرت‏،بلیط یه تئاتر واسه آخر هفته‏، کوه نوردی تو دربند یا درکه یه پیشنهاد عالیه واسه صبح جمعه یا ناهار تو سفره خونه ظهر جمعه،بهم یه کتاب خوب هدیه داده بشه،بعد ازشام یه پیاده روی‏ توپ،بلیط باغ وحش،پیشنهاد رفتن به موزه یا جاهای تاریخی،بلیط سینما چند بعدی هرچی بعداش بیشترباشه بهتره (: ارزونم هست،یه دسته گل رز قرمز،یه عالمه لواشک ترش یا ملس،اوووم دیگه چی... آهان یه مسافرت حتی کوتاه و یک روزه،عکس خودموخودشو بده نقاشی کنن یا قاب کنه بهم بده،با خط خودش یه نامه عاشقانه بهم بده،کادو حالا هرچی که باشه حتی ارزون قیمت چیزی که نشون بده طرف مقابلم به فکرم بوده و...

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۹ تربچه
آب بازی.د

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۳ پریا1374
من خودم دوس دارم نامزدم یه اتاق پره عروسک برام هدیه بده!شایدمسخره باشه ازبچگی آرزوداشتم کسی برام این کاروبکنه ولی هیچوقت نشد!چن روزپیش یه کارتون نشون میدادبچه رفت یه اتاق پربودازعروسکای خوشگل باورکنین من به جاش ذوق مرگ شدم!!!ینی من مشکلی دارم؟!:-(ینی به آرزوم میرسم؟!

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۶ الهام
من تو دورانه نامزدیم شوهرم خیلی سوپرایز میکنه منم همینطور البته من شروع کردم اینکارارو 
با چیزایی سوپرایزم میکنه که زیاد سخت و هزینه بردارم نیست ولی واقعا خوشحال میشم 
مثلا یه بار دلم هوسه پیتزا کرده بود روزی که قرار بود برم خونشون بدونه اینکه من بدونم به مامانش گفته بود پیتزا بپزه 
بعضی وقتا که میخواد منو برسونه خونه یهویی منو میبره قدم میزنیم برام بستنی میخره 
گاهی بستنی میخره میاره خونمون (کلا نقطه ضعفه من بستنی و چیپسه شما ببین نامزدت چی دوس داره )
از همه چی بیشتر چیزی که دوس دارم اینه که تحته هر شرایطی بهم محبت میکنه همیشه بهم احترام میذاره و مواظبمه هر چند توقعاتش از من بالاس ولی انقد خوب بیان میکنه انتظاراتشو که نمیتونم غیرش عمل کنم 
میتونی گل براش بخری 
یه کاردستی براش درست کنی 
مثلا سره کار بشین یه نقاشی کوچولو عشقولی از دوتاتون بکش بعد براش عکسشو بفرس بگو یهویی اصلانم اشکال نداره افتضاح باشه 
هیچی اندازه اینکه ببینی یکی تا بیکار میشه میشینه اسمتو رو کاغذ چندبار مینویسه قشنگ نیس 
یا با خودکار رو دستش قلب بکش 
یا رو کاغذ براش یادداشت بنویس 
نامه براش بنویس بهش بده یا یواشکی بذار تو کیفش یا زیره بالشش
من نمیدونم همسرم چکارا کرد ولی منکه خیلی وابسته ش شدم واقعا 
سوپرایزای منم 
وقتی میرم خونشون وقتایی که تو اتاقش نیست رو کاغذ یه یادداشت عاشقانه مینویسم میذارم زیره بالشتش شب خواست بخوابه ببینه 
میاد خونمون گاهی براش غذا میپزم 
الانم دارم براش شال گردن میبافم نمیدونه 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۷ یه خانم
به نینا:
شما زیاد رمان میخونین؟!

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۵۴ ساتیا
من از جک جونور خوشم میاد البته نه موجودات چندش مثلا جوجه قناری طوطی فنچ این چیزا
با فضاهای رمانتیک کلا خانوما سوپرایز میشن مثلا اتاق خواب رو قبل از اینکه بیاد پر از شمع کن بلیط مسافرت یهویی ٢نفره واسش بگیر البته اگه پایه هست اگه عقد هستید نصف شب مثلا ساعت ٢،٣شب یهو برو دنبالش برید بیرون قدم بزنید توی جیگرکی هم حال میده برید نصف شب
واسش بی مناسبت هدیه بخر حتی اگه خیلییییی کوچیک بود مثل یه اویز گوشی یا کلید اما خودت کادوش کن و روش براش عشقولانه بنویس 


۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۹:۱۱ یکتا
با خیلی چیزا میتونی سورپرایزش کنی . البته این فرصت رو بعدها که برید خونه ی خودتون بیشتر خواهید داشت! مثلن گاهی وقتا چندشاخه رز قرمز بگیری و روی تختش بریزی اربن جور کارا. البته همسر من تاحالا ارین کارا واسم نکرده!خخخخخخ  اصن وقت این جینگولک بازیارو نداره! اما خب شما رمانتیک باش خانمها معموان شوهد رمانتیک دوست دارن. یه سری فانتزی ها از بچگی توی فیامها و کتابا و ... مبخونن و توی ذهنشون میسازن و خب اگر بعد از ازدواجشون به بعضی ازون فانتزی ها برسن خیلی خوشحال میشن! بنظر من سعی کن مستقیم ازش نپرسی که دوس داری چیکار بدات بکنمچون اینجوری ده سورپرایز نمیشه! اما همیشه سعی کن شخصیتش و روحیاتشو بشناسی. بعضی از خانمها بیشتر لمسی هستن بعضی ها بیشتر کادویی هستن و بعضی ها بیشتر شنیداری هستن باید کشف کنی که ختنمت از کدوم دسته است اما اگر کشف کردی دیگه همش به اون خصوصیتش نچسب که از بقیه ی جنبه ها ازش غافل بشی!  تک بعدی بودن خوب نیست اما خب اگر بتونی اون خصوصیتشو کشف کنی میتونی روش مانور بدی! 
حتی بعدها توی رابطه ی جنسیتونم سعی کن همیشه با یه کار جدید یا حرف جدید سورپرایزش کنی و براش تنوع ایجاد کنی . تنوع یکی از شاه کلیدهای ایجاد خوشبختیه. حیلی خوبه گه اینقدر به فکرش هستید اما سعی کنید این کاراتون رو بعد از ازدواج هم ادامه بدید چون آقایون معمولن بعد از ازدواج خیلی از خانمهاشون غافل میشن. 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۸ نینا به یه خانم
نه دوست عزیزم اهل رمان نیستم اتفاقا‏!‏ یعنی انقد خواسته هام رویایه؟‏!‏ من بیشتر کارایی که گفتمو یا جاهایی که دوست دارمو الانم هم انجام میدم هم میرم با دوستام و خانواده.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۳:۲۷ یکتا
مثلن اگر همسرت شنیداریه ، میتونی گاهی وقتا یادداشتایی براش بنویسی و توی جیبش بذاری یا مثلن میتونی یهویی بهش زنگ بزنی براش  ترانه بخونی یا مثلن یه شعر چپن در قیچی از خودت در کنی و براش اس ام اسش کنی. مهم نیست که شعرت شبیه شعر نباشه مهم اینه اوج احساست توی اون لحظه باشه. خلاصه به هر نحوی دوی گوشش کار کنی! یا مثلن با گفتن جمله های خیلی خاص بعضی وقتا شگفت زدش کنی!
یا اگر لمسیه مثلن یهویی ناغافل از پشت سر بغلش کنی و نوازشش کنی البته منظورم از یهویی این نبود که بپری روش!! خیلی آروم و بی هوا!  یا مثلن یه مسافرت دو روزه به یه جایی ترتیب بدی و سورپرایزش کنی و اونجا یه ویلای خوب یا هتل خوب اجاره کنی حتی چادر هم جواب میده اما براش به مسافرت خاطره انگیز بسازی و کاری کنی حسابی بهش خوش بگذره! 
اگر خم کادویی باشه که دیگه هزارتا راه واسه سورپرایز کردنش وجود داره. لزومن هم نباید کادوها خیلی گرون قیمت باشن مهم اینه که توی دادن هر کادویی بهش براش وقت بذاری و حتی توی بسته بندی کردنش کلی رمانتیک بازی دربیاری!  یا مثلن وانمود کنی که تولدشو یادت رفته تما یهویی شگفت زدش کنی! خلاصه این یه مورد انجام دادنش خیلی داحت تر از بقیه است!

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۳۴ رویا
یه بلیط سفر به خارج ازکشور.هیچ چیز نمیتونه اینقدر یه خانمو خوشحال کنه نمی خوادم خیلی دور باشه مثلا دبی و ترکیه و.....ویه چیز دیگه هم خوبه طلا هم خانمارو خوشحال میکنه ولی من خودم از طلا خوشم نمیاد برلیان باشه بهتر و جذاب تره.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۹ بارن
به الهام چقدر حرفات قشنگ بود وتوقع ات کم 
انشالا خوشبخت بشی 
فقط خدا کنه نامزدت قدرت بدونه 
بازدید : 438 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:58 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

ما چطور بفهمیم سردیم یا گرم؟

ما چطور بفهمیم سردیم یا گرم؟

............................................................................

سلام...

یه سوال؟

بابا اخر ما چطور بفهمیم سردیم یا گرم؟

خو مگه تو جلسه دوم خاستگاری مطرح نمیشه؟ پس چرا شماها الان میگید که افراد مجرد نمیتونن گرمی یا سردی خودشونو تشخیص بدن پس تو جلسه خاستگاری هم معلوم نمیشه .

پس حالا ما چه خاکی بر سرمون بریزیم دقیقا؟ بعد رفتیم تو زندگی بهم نخورد مزاجمون اون موقع طلااااق؟!!! یا شایدم تو دوران عقد متوجه مزاج اصلیمون بشیم نه؟ نظر شما رفقا چه مجرد چه متاهل چه دختر چه پسر بیان کنید... 

به قولی موفق باشید...!!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۶
---------------------------------------------------------------

۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۹:۵۵ س
اگه با دیدن جنس مخالف تحریک نمیشی مزاجت معمولی هست.
خانم های  گرم مزاج محمد رضا گلزار و احمد پور مخبر رو هم تو تلویزیون ببینن یهو حالشون بد میشه باهاش خیالپردازی میکنن همش یه حس های خاصی تو دوران مجردی دارن و چشمشون دو دو میزنه انواع پسرهارو تو خیابون میبینن یه طوری میشن
ولی ادمهایی که مزاجشون معمولی هست فقط وقتی تو موقعیت قرار بگیرن احساساتشون برانگیخته میشه.
من که میگم ادم باید مزاج خودش و همسرش معمولی باشه چون ادمهای گرم مزاج چه زن و چه مرد بالاخره تو زندگی یه مشکلی پیش میارن از اونهایی هستن که نمیتونن جلو خودشون رو نگه دارن بی اراده ان.

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۲ سوال کننده پشت...
سلام وااای یعنی پس من گرم مزاجم؟ البته این یه نعمته که باید ازش از راه حلال استفاده کرد...

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۵ تازه داماد
شما سردی یا گرم؛ وظیفتو انجام بده!!
ضمنا؛ تغذیه هم مهمه و مزاجو تعدیل میکنه. دیگه نون آورخونواتده شمایی نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۵ نرگس313
به س:از خودت حرف درنیار

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۲ ناشناس
به س
شفاف سازیت تو حلقم
احمدپور مخبر؟!؟!؟!؟! تحرییک؟!؟!؟!؟!؟!
به قولی موفق باشید....! 

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۶ آنام به س
این تعریف و استنباطی که شما از گرم مزاج کردید، به اینها نباید گفت گرم مزاج بلکه صفت دیگری به آنها داد که شرم دارم از گفتنش!!!!!

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۵ عباس
سلام
البته گرم بودن یا سردبودن را هم می شوددرزمان مجردی تشخیص داد.
پسری که افکارجنسی اورا رها نمی کندوشب ها درهنگام خواب به خیالپردازی با معشوقه امال خودمی پردازدوبا گوچکترین افکارجنسی حالت نعوظ به اودست می دهدوبا خودش می گویدخدایا کی میشه صاحب همسری بشم وبتونم ارام بگیرم.یا براثرفشارهای جنسی به انحرافات جنسی میفته این فردگرم مزاجه ودیگرعلامت ان احتلام های زودهنگامه.
ولی اگه اون اقا پسراین علائم را نداشته باشه یا کم داشته باشه وحاضر به ازدواج نشه وبا فشاراطرافیان تن به ازدواج دادپرواضح است که فردی سردمزاجه.
یه دخترهم اگه احساس زیادی به جنس مخالف پیداکردودرذهنش به خیالپردازی جنسی پرداخت ومرتب با کوچک ترین عوامل تحریک خیس شدودرخودضربان های غیر ارادی حس کردوبراثرعدم کنترل روبه خود ارضایی اورد ودرمقابل جنس مخالف کم اراده وسست عنصربودواز در دوستی درامدان دخترخانم هم فردی گرم مزاج خواهدبود.

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۷ سبحان
سلام
اگه  ترشی و غذاهای سرد مثل ماست و ماهی و یا لواشک والوچه دوست داری و وقتی میخوری حال بیای و وقتی خرما و عسل بخوری داغ کنی گرم مزاجی برعکسشم میشه سرد مزاج

۱۷ آبان ۹۴ ، ۰۸:۵۷ احسان۲۲+مجرد!
دوست عزیز شما دیگه باید خودت تشخیص بدی که گرمی یا سرد!
ببین میلت به جنس مخالف چقدره؟!با دیدنشون تحریک میشی یا نه؟! وقتی باهاشون صحبت میکنی حالتت عادی هست یا نه؟!مهمتر از اینا هیچوقت شده به فکر خودارضایی بیفتی؟!:))
کلا دختر و پسرایی که تو خلوتشون به جنس مخالف یا ...خیلی فکر میکنن و بعدشم مجبورن بپرن تو حموم و خدایی ناکرده با خودشون ور برن گرم هستن:)))) یک کلام!

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۱:۰۱ نرگس313
جناب عباس شماهم از خودت حرف درنیار
اونوقت اگر کسی خودشو  کنترل کرده و ذهنشو مدیزیت میکنه و قوه ی خیال و وهمش رو مدیزیت میکنه این افراد پری دریایی ان؟
ا

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۲:۳۰ به س
این چیزایی که تو گفتی اسمش شهوترانیه وهوسرانیه افسارگسیخته است نه گرم مزاجی  
چون بسیار مشاهده شده است( منظور تحقیقات روانپزشکان ومشاوران جنسی و پزشکان )که بعضی از  مردانی که مشکلات جنسی دارن ویا نمیتونن تحریک بشن و بی میلی  وسردی نسبت به همسرانشان دارن و یامشکلات ازاین دست ٫ فیلم های پورنو زیاد نگاه میکنن  .
وبسیارهم گفته شده است که زنی شوهرش سرده باهاش ولی بسیار چشم چران میباشد !

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۸ یه دختر به س

چرا در مورد مسئله ای که نمیدونید نظر میدید آخه؟

گرم بودن مستلزم تحریک شدن با دیدن هر مردی نیست! و یا خودارضایی!!

من خودم فکر میکنم گرم باشم اما  تا قبل ازدواج فکر میکردم خیلیییی گرمم! خب معمولا کسی که رابطه نداشته هیجانش خیلی زیاده و فکر میکنه چه خبره! اما بعد ازدواج میبینه رابطه ی جنسی اون غولی که واسه خودش ساخته نیست و خیلی هم  فضایی نیست...

من و همسرم هفته ای 3 یا 4 بار رابطه داریم و تو عقدیم و رابطه ی کامل هم داریم و خیلی دوست داریم ... ولی دوستم هفته ای یه بار دارن....خب به نظر دوستم من و شوهرم گرمیم.

تا قبل ازدواج هم تحریک دخترا در حد حالی به حالی شدن با دیدن یه فیلم رومانتیک یا گاهی مرطوب شدن لباس زیرشون هست  اما  با پسرا فرق دارن و تا طعم رابطه یا خودارضایی رو نچشن هیچوقت  احساس نیاز جنسی نمیکنن مگر نیاز عاطفی.

 

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۳:۰۱ محمود
سلام
ما چهار نوع مزاج داریم 
گرم و خشک
خصوصیت : رنگ پوست متمایل به زرد - خشکی پوست - مدفوع بد بو و پر رنگ - ادرار خونی و سوزش ادرار - اعصاب خورد بسته به میزان گرمی خشکی - میل و توان جنسی بالا
گرم و تر
رطوبت و عرق زیاد - هیکل درشت - موی معمولی - میل و توان جنسی بالا
سردو خشک
استرس - وسواس- عصبانیت حاصل از استرس - عدم تمرکز - میل جنسی زیاد توان جنسی کم 
سردو تر
مهم ترین خصوصیتشون زود سفید شدن موهاشون هست و میل جنسی زیاد و توان جنسی کم 
این ها تحقیقات من بود و شاید اشتباه هم توش باشه ولی در کل فکر کنم درسته 

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۵ منصوره
به س:
اونی که تو گفتی گرم مزاج نیست،مریض مشکل داره،باید تحت درمان قرار بگیره!مغزش کنترل شه و بتونه زندگی نرمالی داشته باشه
____
به آقا عباس:
یعنی می فرمایید دختر اگه در مقابل جنس مخالف سست عنصر نباشه و خیال پردازی جنسی نکنه و به سمت خودارضایی کشیده نشه مزاجش سرده؟!
امیدوارم اشتباه متوجه شده باشم
____
و اما شما سوال کننده :
یه دختر اگه میل جنسیش رو کسی تحریک نکرده باشه یا از فکرهای جنسی خودداری کنه(بعضی دخترا حیاشون تو ذهن شونم هست) گرمی مزاجش خودشو نشون نمیده
آدما چهار نوع مزاج دارن، "گرم و خشک" و " گرم و تر" و "سرد و خشک" و "سرد و تر"
هر نفر مزاجش یکی از ایناس،اینا هم خودش بالا و پایین داره
با شناخت مزاج میتونی بفهمی گرمی یا سردی
و اینکه خیلیا تو هوا میگن من گرمم بخاطر اینه که شناختی از مزاجش نداره
البته عادات غذایی هم تاثیر داره و مزاج ها قابل تغییر و تعدیل هستن
________
گرم مزاجی با انحراف جنسی و گناه آلود بودن و بی حیایی فرق داره

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۰ به س
چه مسخره 
هیچ دختری از لحاظه جنسی جذبه اینا نمیشه 
فقط از ریخت و قیافه و شهرتشون خوششون میاد 
چرا از خودت حرف در میاری مجبوری جواب بدی؟
به سوال کننده 
همه ادما به طوره طبیعی علاقه به رابطه جنسی دارن اگر علاقه نداشته باشن اختلال و مشکله جنسی دارن که همش قابله درمانه 
مزاجو میشه تشخیص داد دکترای طبه سنتی تشخیص میدن ما فقط دو نوع مزاج نداریم اینجوری نیست که کسی یا گرم باشه یا سرد مزاجا مختلفه ولی علاقه به رابطه جنسی به خیلی چیزا بستگی داره به شرایطه زندگی برخورده اطرافیان 
تو اگر از فک کردن به رابطه جنسی حالت بهم نمیخوره طبیعی هستی نگرانه بقیه ش نباش 
خیلی از این مشکلات به خاطره خیالپردازی های قبل از ازدواجه برا رابطه جنسی فانتزی نداشته باشی راحتی 

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۹:۰۱ ی شخص مطرح از دانشگاه غیر مطرح
بنظرم مهم نیست گرم باشیم یا سرد.مهم اینه ک درجه صبرمونو زیاد کنیم

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۶ به همه اونایی که مثل : س گفتن یابعدامیخوان بگن
نظر «س» و آقااحسان  درس نیست.
برای تشخیص سردی یا گرمی یه سری به سایت های طب سنتی بزن 
«سایت طبایع» یه تست مزاج شناسی داره(البته تاحدودزیادی کمک میکنه).
اون چیزایی که میگن فکرجنسی و تحریک شهوت بادیدن جنس مخالف درس نیست.
اینا بیشترانحراف جنسی دارن 
خیلیاهستن گرم هستن ولی توفضای افکارجنسی نیستن وبیشتراهل ورزش و کارای گروهی و...هستن.
خیلیام هستن سردن ولی دغدغه ذهنیشون همیشه مسائل جنسیه!
یه راه ساده براتشخیص:
اگه اهل بگووبخند و فعالیت گروهی و روابط عمومی بالا و مثبت اندیش و برقراری ارتباط راحت بابقیه هستی احتمالاگرم
اگه گوشه گیر، کم حوصله کم حرف و بیشترفکرگذشته و کم تحرک و علاقه به تنهایی هستی احتمالاسرد.

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۰:۵۹ المیرا
خداروشکررررررررر با این اوصافی که گفتین پس معمولیم!!

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۴ علی آقا
آقای نجفی یه مطلب تو تلگرام فرستاد چن روز پیش ،الان من کاملا گیج شدم
محتواش این بود ک مزاج جنسی با مزاجی ک ما میشناسیم متفاوته
الان من شدیدا گرم مزاجم، ولی این طور که آقای نجفی میگن تا ازدواج نکنم و با همسرم زندگی نکنم نمیتونم بگم مزاج جنسیم چ طوریه
خب این خیلی بده ک الان نشه بفهمیم،اگه من با یه دختر سرد ازدواج کنم یا مزاج جنسیم سرد باشه و با یه دختر گرم ازدواج کنم زندگیم نابود میشه،چون خیلی از زندگی ها واسه همین موضوع یا ب طلاق میرسه یا میشه یه زهره ماری ک فقط باید تحملش کنیم

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۵ الی خانوم
به س: 
مخالفم !
ولی حوصله ندارم تایپ کنم چرا
به به س : اسمش گرم مزاجیه اتفاقا !!!! منتها گرم مزاجه فاقد اصول اخلاقی 

به سبحان : با توجه به مطالبی که اینجا قبلن مطرح شده ، صحبت های شما مزاج طب سنتی رو نشون می ده نه مزاج جنسی ، فراوان تو همین سایت اومدن گفتن مثال نقض این حرفای شما هستن 

چیزی که من تو همین سایت فهمیدم اینه : 
اینکه فرد از نظر جنسی دقیقا چط.ور هست رو صرفن با تجربه ی رابطه جنسی داشتن می شه گفت !!! ولاغیر !!! این حسی که مجردای ما دارن اسمش احساس نیاز و تمایل هست ، ملاک دقیقی نیست برای میل و توان جنسی 
من خودم برای ازدواج رو این مطلب رو تو مرحله ی شناخت و آشنایی تو حاشیه می بینم !!! چون واقعا راهی برای تشخیص مزاج جنسی یه فرد باکره وجود نداره !
والسلام !
من فکر می کنم افرادی که جذب هم می شن احتمال زیاد از نظر سطح هیجان و این ها یه شباهت هایی داشتن که جذب شدن دیگه ! بعد از ازدواج هم می شه از این نظر تطابق ایجاد کرد . منتها موارد دیگه رو قبل از ازدواج می شه چک کرد تو دوران آشنایی ، به نظر من دو نفر از باقی مسائل با هم کاملن مچ باشن و تو این موضوع شبیه هم باشن باقیش حله 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۳:۲۹ ben
مجردها خیلی هاشون چون نیازشون ارضا نشده فکر می کنن نسبت به متوسط مردم گرمتر هستند.
این سوال رو احتمالاً متاهل ها که تجربه مستمر رابطه جنسی دارن بهتر جواب میدن.
و چون کاربران وبلاگ خانواده برتر غالباً مجردند احتمالاً اینجا جواب درست و حسابی گیرت نمیاد
و من الله توفیق

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۱ من
نظری ندارم
ولی اگه برای ازدواج صرفا از روی مزاج تصمیم بگیرین چون آمار طلاق دلیلش عجلکرد نادرست جنسیه این اشتباه محضه!
ازدواج 1000 تا جنبه مختلف داره
سرد و گرم ملاک نیست و اصلا تو دوره مجردی نمیشه تشخیص داد
و من ا.. التوفییییییق

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۹ ااا

بابا این که کاری نداره که بزار الان من واست میگم ...

جلسه ی دوم خواستگاری که رفتی و با دختر خانم سر صحبت رو باز کردی و یخ صحبت باز شد . از دختر خان سوال میپرس شما گرمتونه یا سردتونه اگه گرمش بود درو پنجره ی اتاق رو باز میکنی تا اتاق خنک بشه اگرهم سردش بود که کتت رو درمیاری میتدازی رو دوشش .

خودت هم همینطور ...

بازدید : 574 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:48 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

خانم‌ها چیزی نمی‌خوان جز محبت ؟!

خانم‌ها چیزی نمی‌خوان جز محبت ؟!

............................................................................................

سلام

خانم‌ های متاهل زیادی می‌گن که آقایان نمی‌دونند چطوری محبت کنند والا خانم‌ها هیچی ازشون نمی‌خوان و می‌تونند همه چیزشون بریزن به پای همسرشون.

خوب این چه نوع محبتی است که مردان بلد نیستن اما خانم‌ها فکر می‌کنند اگر چنین محبتی ببینند دیگه همه چیزشون همسرشون می‌شه؟

من می‌خوام یاد بگیرم و محبت به اینگونه انجام بدم اما نمی‌دونم هدف خانم‌ها از گفتن این محبت چیه؟

حتی خانمی که یک بچه هم داشت در وب می‌گفت که اگر آقایون بلد باشن محبت کنند خانم‌ها چیزی نمی‌خوان جز محبت.
خانم متاهلی که چند هفته بود که ازدواج کرده بود می‌گفت آقایان نمی‌دونند چطوری محبت کنند که خانم‌ها هیچی ازشون نخوان.

برداشت من اینه که خانم‌ها یک حد محبتی برای خودشون می‌دونند که اگر اون حد و یا اون نوعه محبت را ببینند براشون صحبت دیگران و پدر و مادر و.... مهم نیست و کل دنیاشون می‌شه آقاشون.

می‌خوام بدونم محبت کردن از نظر شما یعنی تا چقدر؟
خوب مرد خسته عصر میاد خونه و با این وجود با شما به گرمی رفتار می‌کنه و محبتی و نوازشی و شوخی و صحبت از اتفاقات و گوش‌کردن به در و دل خانم و جویا شدن از مشکلاتی که با من درجریان گذاشته و هماهنگ کردن کارهای فردا و کمک به چیدن سفره و جمع کردنش و میوه‌ای پوست کنده بشه
چه می‌دونم مثلا نگاه توجه آمیز و گفتن جملاتی که شاید برای من تکراری باشه اما فقط همون‌ها رو بلدم و ....
ممنون.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۸
------------------------------------------------------------------

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۱ حیدریان
اصل زندگی محبت است. مشکلات زندگی را در محبت غرق کنید. هدفتون از محبت، رضایت خدا باشه نه خانمتون. چون اگر هدف چیزی غیر خدا باشه فروکش در کار هست!
نکته: محبت بعضی وقتا در گوش ندادن به برخی خواسته های همسر نمود پیدا میکنه. 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۹ الی خانوم
توجه و احترام
محبت کلامی و فیزیکی ( ارضای نیاز های جسمی و روحی) 
وقت گذاشتن برای همسر 
حمایت مالی و عاطفی و فکری - کلا بشه تکیه گاه همسرش
صداقت !!!! تعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتهد !
درک کردن همسر
این ها نیاز های زن هست که مردش باید توجه کنه بهشون
دقت کنید لطفا !
هیچ کدوم از این کارایی که بالا نوشتم نه چشم و ابروی کمونی می خواد نه قد و بالای رعنا نه شکم سیکس پک ! نه درآمد های میلیونی نه تحصیلات آنچنانی !
مردانگی می خواد فقط !
مرد باشید کافیه 
نگران باقیش نباشید 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۴ مرد تنهای شب
از نظر من:
1.احترام گذاشتن 
2.اهل کار باشه صبح زود پاشه بره دنبال کار اینجوری احساس میکنم براش مهمم
3.در خلوت شوخی کردن،مسخره بازی کردن،کلا جوری باشه شاد بشم ولی در حضور بقیه جدی تر باشه
4.هر کلاس هنری ورزشی حالا هرچی خاستم برم نه نگه،خودشم همراهیم کنه
5.تولد بچها و خانم بچها رو یادش نره یه کیک کوچولو بگیره دور همی
6.از همه مهتر عفت کلام داشته باشه،مودب صحبت کنه،با دیگران خوش.برخورد باشه که منم بهش افتخارکنم
و خیلی چیزای دیگه که در این مجال نمیگنجد

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۰ شرلوک هلمز
یکی از اساتید جمله پر معنی میگفت
زنان برده ( اسیر ) مردی میشن که ستایششون کنه!
ساده ترش از نظر سمعی خیلی تحت تاثیرن
مدام احتیاج دارن که بدونن از طرف مرد مورد قبول واقعن اونم شدیدا.مثلا دوستت دارم قرص با دوز نیم ساعتشونه اگه کمتر باشه چه بهتر.
اگه یه روز تو محیط کارت مشکلی بوده باشه و منزویت کرده باشه فکر میکنن خیلی نازیبان و از چشم شوهرشون افتادن یا یه عیبی دارن!
به قدم زدن دونفره و رد و بدل حرفای عاشقانه اصن نیاز غریزی دارن
سرتاپاشون گیرنده های حساس داره به قول اساتید سراپای زن آلت تناسلیه  حتی از مالش دست و نوازش مو میتونن ارضا شن!
دوست دارن شوهرشون قهرمان زندگیشون باشه کسی که بتونن بهش تکیه کنن.
عاشق طلا و گلن دیدن هرباره هدیه ها بهشون یادآوری میکنه چه همسر خوبی دارن که دوسشون داره!
اگه یه روز که نمیتونی به مقصد برسونیشون، ببری سوار تاکسی کنید درو براش باز و بسته کنی و کرایه رو حساب کنی تا یه هفته این خاطره رو مرور کرده و میگن شوهرمون خیلی مرده.
یه شب که خانم خسته است یا شرایط جسمی خاصی داره تهیه شام و توجه به خانم مثلا درست کردن چای نبات یا دادن یه قرص مسکن میتونه قلبشو سرشار از عشق کنه.
با موجود پر عاطفه ای طرفی پس اگه طالب موفقیتی باید عشقبازی رو خوب بلد باشی.
وفاداری همه جانبه چشمی زبانی .... اکسیره معجزه گره یادت باشه از این بعد همیشه تحت نظر و پایشی. 
با این چند قدم ساده و جزئی نگری بیشتر همراه با درک بالا و کمی خلاقیت میتونی از همسرت یه دلداده واقعی که خودشو فداکارانه صد در صد وقف تو و زندگیت میکنه بسازی
کلا باید حواست به همه چیز باشه  دامنه مثال خیلی گسترده است

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۱ صبا

مثلا حواستون باشه اگه حالش خوب نیست رنگش پریده یا هر چی بدون غرولند براش یه لیوان شربت عسل ببرید نکته اشپز خونرو کثیف نکنین و نصیحت هم نکنین

 

یا تو رابطتون خانوما خجالت میکشن بگن چی میخوان شما کاملا دقیق باشین تا خودتون بفهمین

اگه بعد رابطه کوچکترین بداخلاقی داشت بدونین کارتون رو درست انجام ندادین (این مهمه)

 

پشتش باشین ینی جلو خانوادتون همش خوبشو بگین و اصلا بدشو نگین حتی پشت سرش

و مدافعش باشین

 

تو کارهای خونه کمکش کنید و بعدش منت نزارید

 

شیطون باشین کلا مرد باید شیطون باشه (این هم بسیار مهمه) ینی کنارتون شاد بشه

ینی گاهی برقصین شعرای با مزه و قدیمی بخونین یه دفعه بلندش کنین بچرخونیدش یه بازی اختراع کنید حتی بالش بازی و دنبال بازی چه ایرادی داره؟

 

زیاد نه اما گاهی به فکر سوپرایز کردنش باشین

 

اسمس نقش خوبی رو میتونه ایفا کنه قرار هم نیست فقط تو دوران نامزدی ازش استفاده بشه

تا اخر ازدواج میشه براش جک بفرستین پیام های عاشقانه و یا حتی خاک بر سری (در مورد رابطه خصوصیتون)

 

با اصتلاحات مختلف صداش کنین گاهی اسمش گاهی مثلا خانوم گل یا چیزایی از این قبیل

 

در مورد اینده مشترکتون با هیجان براش برنامه بچینید و نظرشو بخواین

 

اصلا شوخی های بد مثل اینکه میرم زن بگیرمو  من سرمو  کلی عاشق داشتمو خوش به حالت با این شوهری ک گیرت اومد وگرنه میترشیدیو ایتارو نکنین

 

دیگه الان یادم نمیاد

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۵ خواهرانه
اولین چیزی که اساس بقیه چیزاست روابط زناشوییه. اگه به خانومتم اهمیت بدی معاشقه  داشته باشی وبه بهترین شکلی که خودش دوست داره ارضاش کنی خودتم لذت میبری ومحبتت نسبت بش خالص ترمیشه. 
دومیش صداقته. اصلا بش دروغ نگو وبذار بت اعتمادکنه.
سومیش رازدار باش. هراتفاقی بینتون میفته یا هرحرفی زده میشه یاهرتصمیمی میگیریدفقط بین خودتون بمونه وبه مادرت یاخواهرت یادوستات چیزی نگو.
چهارم اینکه نذار خانوادت بخصوص مادرو خواهرت تو مسائل زندگیتون دخالت کنند ومثلا تعیین تکلیف کنندکه خونه کدوم فامیل برید یانرید یا چرا گرون خریدی یا چرا فلان چیزو برا زنت خریدی پررو میشه و از این دست حرفا
پنجم اینکه احترام زنتونگه دار. بخصوص درجمع خانوادت یا دوستانتون. وخیلی بش توجه کن.گاهی توجمع نگاهش کن ولبخندبزن تابدونه حواست بش هست. اگه شرایط هست مثلا میوه پوست کردی بخوری یه برششم به خانومت بده
ششم اینکه تو مسائل مالی با خانومت مشورت کن.باهم برا زندگی تصمیم بگیرید واینکه پولو چجوری خرج کنید. البته اگه غیر منطقی یا ولخرج بود میتونی باپنبه سر ببری . ولی هیچوقت پنهانی کاری انجام نده. مثلا یواشکی برا مامانت چیزی نخر. به خانومت بگو وراضیش کن و بعد برا مامانت خرج کن.
هفتم تو کارای خونه گاهی کمک کن. مثلا وقتی ظرف میشوره برو کنارش وایساوظرفا رو آب بزن اخرشم یه مشت آب بریز بش وفرارکن!!!.یا چایی دم بذار باهم بخورید.
هشتم گاهی به مناسبت یا بی مناسبت کادو یا گلی چیزی براش بخر. 
نهم وقتی سرکاری اگه تونستی باش یه بار تماس بگیرواحوالشو بپرس واگه چیزی لازم داره براخونه یاخودش توراه برگشت تهیه کن وببر
دهم گاهی براشام ببرش بیرون وپارک و...
یازدهم سالی یکی دوبار هم مسافرت باشه خوبه. حتی اگه فقط دوساعت دورباشه.
نوازش و بوسهای یهویییی وبغل کردن و... هم که کلا درجریان زندگی انجام بشه. چه قبل خواب چه صبح زودچه وقتی ازکار میای .
جملات عشقولی و پیامک عشقولی هم خوبه. ولی به اندازه.
دیگه چیزی یادم نیست. امیدوارم خانومتم محبتی باشه وقدر محبتو بدونه.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۶ خاموش در حال روشن
احترام
احترام
احترام
احترام به عقاید/ شعور/ حسسسسم/ برای خواسته هام وقت بزاره و ارزش قایل شه حتی اگر مخالفشون باشه
محبت عملی و کلامی. بهم نشون بده دوسم داره . حس کنم این دوست داشتنشو. حتی با کارای کوچیک 
یه طوری باشه اگه صدتا زنم بهش پا بدن ،نتونم حتی یه لحظم بهش شک کنم
درررررررررررررررررررررررررررک کنه زنو با منطق زنانه !!( امروز یه جمله خوندم گه میگفت  زنانگی منطق خودشو داره و در این منطق حتی ممکنه ۱+۱ دو نشه ! منطقش رو یاد بگیر و با اون‌منطق درک‌کن خانومت .نه با منطق خودت . 
به پسرهایی که احساس میکنند زیادی منطقی هستند و حرفشون صددرصد حرف حسابه نمیشه اعتماد کرد از لحاظ اخلاقی
مرررررد باش نه بچه 
نصف پسرای اینجا با کل کلاشون و ثابت کردناشون توی پستای مختلف بهم ثابت کردند بچه اند. سنم شاید ازشونم کمتر باشه ولی از بچه بودنشون میخندم:-)  جدیدا هر پستی میشه اول طرف میاد میگه اگه الان دخترا بودن فلان چیزو میگفتند و فلان کارو میکردن ولی .... //// یا دخترا توی اون پست اونطوری گفتن ولی ...////اینا هنوز زوده واسشون ازدواج. مطمعنن بدبخت میکنند طرفو. شعور پایینشون رو میرسونه که نفهمیدند بعضی از ولی گفتنا ممکنه توی تصمیم سوال کننده اثر منفی بزاره»»»»»»»» دق میکردم اگه نمیگفتم

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۷ پاییز
منظور از محبت ، اینه که در همه ی شرایط درکشون کنید ، بهشون احترام بذارید ،  موقع هایی که ناراحته ، سعی کنید بفهمید دلیل ناراحتیش چیه و از دلش در بیارید ، وقتی یه خانم ناراحته ، حتما باید با یکی درد و دل کنه ، پس به حرفاش گوش کنید خانمها تو این جور مواقع دقیقا برعکس آقایونن وقتی یه آقا میگه برو حوصله ندارم یعنی واقعا نمیخواد با کسی حرف بزنه و دوست داره تنها باشه ، ولی وقتی یه خانم میگه برو حوصله ندارم ، اگه بذارید برید ناراحت میشه ، پیش خودش میگه ببین من هیچ ارزشی براش ندارم و اصلا حال من براش مهم نیست ، باید تو این جور مواقع کنارشون باشید و بهشون محبت کنید و سعی کنید از دلشون در بیارید ، محبت کلامی هم برای خانمها خیلی مهمه که ازشون تعریف کنید ،

 
همین که بعضی اوقات بدون هیچ مناسبتی یه شاخه گل یا یه کادوی کوچیک برای همسرتون بگیرید برای یه خانم خیلی ارزشمنده ،  حتما نباید یه کادو گرون قیمت باشه ، همین نشونه محبت شماست . 
اگه یه مواقعی که حوصله نداره تو کارهای خونه یه کم بهش کمک کنید و هواشو داشته باشید ،احساس میکنه شما چقدر دوستش دارید و به فکرشید ‌.
یه موردم که خیلی از خانمهای متاهل دیدم شاکی هستن اینه که میگن همسرمون باهامون خرید نمیاد ، خانمها خیلی خیلی دوست دارن با همسرشون برن خرید ، سعی کنید یه وقتایی باهاشون برید خرید و هی غر نزنید که بسه چقدر از این مغازه به اون مغازه میرید :-)  یه کم راه برید خب چیزی ازتون کم نمیشه ههههه اینم یه مورد خیلی مهمه .
مجموعه این رفتارها میشه درک کردن یه خانوم و همین که درکش کنید یعنی دوستش دارید و براتون مهمه و اینا در کنار هم همون محبت کردنه .
ببخشید زیاد شد ولی به جاش کلی اطلاعات دادم بهتون خخخخ
موفق باشید.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۴ کابوی تنها
ببینید محبت و احترام یک مساله دو طرفه است
معمولا مردانی که به زنشون محبت می کنند دارای زن هایی هستند که بلدند با یک مرد چطور رفتار کنند

مرداها بزرگترین سرمایه زندگیشون غرورون وقتی زنی غرور مردش می شکند انتظار محبت نداشته باشد

بزرگترین مشکل زنها اینه که فکر می کنند محبت به یک مرد شبیه محبت یک زن به یک زن است بنابراین در خیلی از مواقع دچار اشتباه می شوند
مثلا دختر پیش خودش می گه من دوست دارم وقتی همسر آیندم از سرکار برگشته با یک گل بیاد و همدیگر بغل کنیم کلی فاز به هم دیگه بدیم در صورتی که مرد وقتی از سرکار میاد ابتدا باید یک رفرش بشه بعد شکمش پر بشه تا ویندوزش بیاد بالا تا به شما رسیدگی کنه
حالا فکر کن مرد از بیرون اومده زن خاک توسرت باز این مورد یادت رفت خب مرد هم واکنش جالبی نشون نمیده بعد میگن مردها محبت کردن بلد نیستن

یا اکثر مردها سختشون که محبتشون کلامی بگن اونا احساس می کنند همین که دارن میرن سرکار و خرید می کنند و زندگی مدیریت میکنن دارن محبت می کنند حالا اگر سالروز ازدواجشون یادش رفت دلیلی بر بی محبت مرد نیست اینجور تربیت شده است

یا مردها تا بهشون نگی متوجه نمی شوند و مثل زن نیستن تا حالات کم و زیاد شد بفهمند معمولا مردها طوری تربیت شدند که وقتی زنی ساکت فکر می کنند راضی هست چون مردها معمولا نیازی داشته باشند میگن

خلاصه کلام اگر زن ها روح و روان و رفتار مردها یا بقولی آنچه زنان در باره مردها را باید بدانند را بفهمند به تمام خواسته هاشون می رسند

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۵ مانیا
سلام...
من عاشق شوهرم خخییییییلی دوسش دارم فقط آخر هفته ها هم رو م بینیم اگه بگم هزاربار می بوسمش دروغ نگفتم .خیلی میگم دوست دارم عاشقتم اما اون اصلا تو رابطه جنسی سرد خیلی اهل ابراز محبت نیس  اما من از محبتم کم نکردم  حالا کی  کم  بیارم خدا می دونه..نمیدونم باهاش چکار کنم الان یک سال و نیم میگذره...

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۸ اسمون به صبا
ههمیشه نظرات جالبی میدی ! نکته های به ظاهرخیلی ساده ولی مهم و ظریفی بین حرفات هست 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۴ دختر هستم
من منظورم از محبت:
گفتن دوستت دارم صادقانه و از ته دل.

حمایتهای بی دریغ و پشتیبان بودن برای من. این فوق العاده برام مهمه.مثلا از این مردهایی که نه تنها خانومشون را حمایت نمی کنند بلکه جلوش سنگ هم می اندازند متنفرم!
احترام گذاشتن به علائق من.و یه کاری کنه من به علائقم برسم.

ناز منو کشیدن.

به خانواده ام احترام بذاره.
از مردهایی که عفت کلام ندارند و وقتی عصبانی می شن و فحش می دن متنفرم. اگر عصبانی شد جدی  بشه و قهر کوتاه بکنه.ولی حق نداره فحش بده.اگر فحش بده تا آخر عمر هم ازش متنفر می شم.مخصوصا به خانواده ام.

تو کارهای خونه بعضی وقتها کمکم کنه.در حد کمک فقط.

به بچه ها برسه بعضی وقتها.

برام نامه محبت آمیز بنویسه.

بعضی وقتها منو سورپرایز کنه.
لباس خوشگل برام بخره. خلاقیت داشته باشه

از زیباییم با لحن محبت آمیز تعریف کنه. فوق العاده مهم و حیاتی!!!

بغلم کنه.و تو گوشم حرفای محبت آمیز بزنه.

همه اینها وقتی"واقعی" نباشه به درد نمی خوره.مثلا همش ابراز عاطفه کنه ولی برای زندگیمون تلاش نکنه! مثلا برای من و علایقم ارزش قائل نباشه ووو اگر این طوری باشه حرفاش به دلم نمی شینه!

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۵ بابی
لازم نیست کارای سخت بکنید 
نمیدونم چجوری بعضی مردا انگار به طوره ذاتی بلدن چکار کنن 
کاره خاصی انجام نمیدن مثلا شوهره من اصلا اهله کمک تو خونه نیست و تو کله دورانی که میشناسمش به جز روزه خواستگاری دیگه گل برام نخریده ولی واقعا هیچوقت کمبود محبت پیدا نکردم هیچوقت احساسه تنهایی نکردم شاید چون گذاشته باهاش راحت باشم و خیلی اینکه مالکیتش کامل با منه رو بهم میگه میدونی چرا هیچوقت ازش نمیخوام زیاد خرج کنه یا هزینه زیاد کنه چون هیچوقت پولشو برا خودش تنها نمیدونسته یه جورایی احساسه مالکیت میکنم نسبت به داراییاش و زندگیش دلم نمیخواد ولخرجی کنم چون خیلی وقتا برام درمورده آینده بچه هامون و خودمون و چیزایی که میخوایم بخریم چندساله دیگه صحبت کرده برا همین اصلا دلم نمیاد تو خرج میوفتیم کلا از همون اول تو یه تیم بودیم برا مهریه هم نذاشت خونواده ها چیزی بگن خودمون دوتا یه چیزی توافق کردیم اصلا باهام نه بحث کرد نه چونه زد خیلی منطقی متقاعدم کرد منم اصلا بهش نمیتونم نه بگم قبول کردم  
بازدید : 399 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:46 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

وقتی مردی رابطه بخواد ولی همسرش نیاز نداشته باشه

وقتی مردی رابطه بخواد ولی همسرش نیاز نداشته باشه

.................................................................................................................

با عرض سلام
خواهش میکنم متاهلین عزیز بهم پاسخ بدن.
من دختری مجردم که تقریبا مذهبی محسوب میشم.تا حدود یک سال پیش تمایل جنسی زیاد داشتم و خیلی اذیتم میکرد به خاطر همین همیشه دلم میخواست همسر گرمی داشته باشم تا جفتمون نیازمون حل بشه.

اما الان این میل خیلی فروکش کرده و از گرمی سابق خبری نیست. ولی هنوزم رفع نیازم همسر ایندم برام مهمه. میخواستم بدونم وقتی مردی رابطه بخواد ولی همسرش نیاز نداشته باشه ایا اون خانوم اذیت میشه؟ مثلا درد و ... داره؟ یا نه بیشتر به خاطر خستگی و استحمام بعدش راضی به رابطه نمیشه؟ تا چه حد میتونه بدون نیاز تن به رابطه بده؟
ممنون از پاسخ هاتون

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۸
------------------------------------------------------------

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۹ نادیا
همش بستگی به نوع رابطه با شوهرت داره. اگر آدم خوب و زحمت کشیه و برای زندگیتون تلاش می کنه و باهات خوب رفتار می کنه تو هم وقتی اون نیاز داره از جون و دل باهاش راه میای و خوشحالی که اونو راضی کردی حتی اگر خودت به خاطر عدم نیاز چندان لذت نبرده باشی.
اما اگر شوهرت آدم بدرفتار ،خسیس، عصبی و...باشه رابطه باهاش بدون خواست خودت شکنجه است.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۳ پریداس
ی سوال بی ربط..... 
چرا اکثر اونایی ک یهویی از گرم مزاجی رسیدن ب سردی میگن ما مذهبی هستیم...؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 😕
ربطی نداره ب مذهبی یا غیر مذهبی آخه 
عزیز دلم شما مطمین باش وقتی ازدواج کنی و همسرت رو کاملا عاشقانه دوست داشته باشی دوباره گرم  و مثل سابق میشی 
ولی اگه سرد موندی زبونم لال!!!! 
اگه بازم همسرت رو دوست داشته باشی با اینکه هیچ حسی نداری و لذت هم نبری از اینکه عشقت رو ب آرامش میرسونی آروم میشی.. 
اصلا انگار آرامشی برابری نمیکنه با آرامش عشقت!!!! 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۶ خ
شما دخترای مجرد به چه چیزای الکی فک میکنید شما خرو بخر بعد دنباله پالون باش 
آخه وقتی هیچکس نیس به کی نیاز جنسی داشته باشی الان!
اون قبلا که میفرمایید نیاز عاطفیه دورانه بلوغ بود کلا تازه فهمیده بودی جنسه مخالف چیه و هورمونات پایین بالا زیاد میشده 
شما تا متاهل نشی نمیفهمی کی نیاز داری کی نیاز نداری انقد نشینید از این فکرا بکنید 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۹ ن
به معنای کامله کلمه 
عزیزم الان این مسائل به شما مربوطی نیس
شما الان از نظره فعالیته جنسی صفری پس درموردش فک نکن 
موقعه ازدواج توی دورانه اشنایی و نامزدی وقت داری در مورده این مسائل مطالعه کنی قبل از عقدم برات کلاس میذارن توضیح میدن 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۳ صبا

بستگی داره اگه مردت مرررد باشه راضیت میکنه

وقتی خوب تحریکت کته خب تو ناخوداگاه باهاش راه میای راه که چه عرض کنم با سر میای

اما اگه به زورو با غرولندو اینا بخواد زود کارشو بدون توجه به تو بکنه اره هم درد داره هم سوزش هم احساس خفگی

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۵ پریا1374
بعضی وقتا آدم حس میکنه دلش نمیخادولی وقتی معاشقه انجام شدویکم آماده شدی دلت میخاد.بایدتعادل رعایت بشه نه اونقدرکه آقاهی بخوادخانوم نه بگه!

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۰ عباس
سلام
البته خانم ها بیشتربرسرمشکلات حمام وغسله که بهانه تراشی می کنن.
والا رابطه ای که زن تمایل نداره نه باعث درده ونه باعث رنج .فقط امان از دست تنبلی بعضیا .اما ناگفته نمونه درشهرما زوجی بودن که هرشب رابطه داشتن وخوش حال ازاین رابطه.
بعدمشخص شدکه بنده خداها فکرمی کردندرابطه دخول بی انزال غسل نداره وبه این شکل مدت ها رابطه را ادامه می دادند.بعدفهمیدن که دراشتباه بوده اند.
این خودنمایانگراینه اگرغسلی درکارنمی بودزن ها اگه روزی 10بارهم اقایون ازشون درخواست رابطه می کردفکرکنم مخالفتی صورت نمی گرفت.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۰ ر
نگفتین چند سالتونە؟...چطور در فاصلە یک سال اینهمە تغییر کردین؟؟
باید بفهمید علت سرد شدنتون چیە؟؟؟
مریضی طولانی/ یا افسردگی از یە چیزی کە ناراحتتون کردە...یا اینکە مردی کە دوست داشتین اذیتتون کردە و علاقەتون و از دست دادین...
خلاصە یە جوری خوردە تو ذوقتون شاید...
شاید با گذشت زمان/با پیدا کردن عشق،... دوبارە  گرم بشید:-)
یە زنی میشناسم بالای 50 سالە ولی خیلی گرمە وشوهردوستە؛-)

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۹:۱۸ مهدی به پریداس
سلام خخخخ ایول با حال بود حرفت راس میگه خو!!
بازدید : 520 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:45 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

تصمیم قطعی گرفتم که ازدواج نکنم ...

تصمیم قطعی گرفتم که ازدواج نکنم ...

.......................................................................

سلام دوستان عزیزم...

من دختری تقریبا ۲۴ ساله هستم تا این سن فراز و نشیب زیادی توی زندگیم تجربه کردم الان در حال ادامه تحصیل در مقطع ارشد هستم، با توجه به یه سری مسائل از جمله ( مسائل مالی، اعتیاد پدرم، از همه مهمتر سوختگی قسمتی از بدنم‏) و... تصمیم قطعی گرفتم که  ازدواج نکنم...

ولی چند تا مشکل این وسط وجود داره که بدجور داره اذیتم میکنه:

۱‏) جوری که بقیه میگن چهره زیبایی دارم و اطرافیان اکثر اوقات از همه لحاظ ازم تعریف میکنن به همین خاطر خواستگار زیاد دارم ‏( ولی اونا که ازمشکلات من خبر ندارن کافیه از یکیش با خبر بشن  اونوقت نظرشون کلا عوض میشه.

۲‏)‏ مادرم بشدت اصرار داره ازدواج کنم بهش میگم مادرمن کی با این شرایط با من ازدواج میکنه (میگه هر کسی بالاخره مشکل داره این که دلیل نمیشه،بعدشم بابات که هیچی نداره اگه ما بمیریم هیچکس نیست ازت حمایت کنه‏)‏.

۳‏) از طرفی از بی کسی و تنهایی میترسم‏، چون بخاطر بی پولی و مشکل پدرم هیچکسو نداریم. نیاز عاطفی شدید، کمبود محبت، بی کسی و تنهایی، نیاز مالی،  نیاز جنسی‏ و ... اینارو چیکار کنم؟‏!‏

از طرفی با این همه مشکل کدوم آقایی حاضره با من ازدواج کنه... حتی چند بار تا مرز خودکشی رفتم، ولی نتونستم. خدا منو ببخشه بخاطر همه این ناشکری...

میخوام با امید ادامه بدم به زندگی . فقط دوستان عزیزم لطفا راهنماییم کنید چطور ادامه بدم که این تصمیم ( یعنی مجرد موندن ‏)‏ کمتر اذیتم کنه؟‏! چطور ادامه بدم که کم نیارم؟ چون من محکوم به تنهاییم تا ابد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۸
---------------------------------------------------------------

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۸ کیمیا
تصمیم اشتباهی گرفتی هیچوقت ادم نباید تسلیم بشه تو دانشجوی ارشدی میتونی کار کنی و پول در بیاری و یه جهاز خوب واسه خودت جور کنی این از مشکلات مالی.
مشکل اعتیاد پدر هم خیلی ها داشتن و ازدواج کردن از این بابت هم نگران نباش.
سوختگی بدنت هم فکر نمیکنم مسئله ای باشه مردم با دیابت نوع یک و سرطان و ام اس و فلجی ازدواج میکنن سوختگی که چیزی نیست.
مامانت حرف های درستی بهت زده هر کسی بالاخره یه مشکلی داره شما دختر نجیبی هستی همین برای اقایون یه دنیا ارزش داره.
ما هم سنهای شما از این فکرها زیاد میکردیم ای من محکومم به تنهایی و کسی منو دوست نداره و از من بدبخت تر نیست الان کافیه عاشق بشی و یه امیدی پیدا میکنی که فکر میکنی میتونی کل دنیارو فتح کنی.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۰ من م
عزیز دلم غصه تو دل منو لرزوند. قربونت برم این حرفایی که زدی هیچ کدومش دلیل براین نیست که ازدواج نکنی.
سوختگی بدنت مگه چقدر حاده واصلا چقدر میتونه تاثیر داشته باشه؟
یا اعتیاد پدرت هم همینطور .عزیزم توکلت به خدا باشه. هرچی میخوای از خودش بخواه .چرا نا امیدی؟ هیچ وقت به حرف شیطان گوش نده.
شاید حرفام کلیشه بنظر بیاد. تو دلت بگی ای بابا صداش از جای گرم درمیاد.
باور کن حقیقت زندگیمون رو خودمون میسازیم.  از لطف وکرم باریتعالی هبچ وقت هیچ وقت نا امید نشو.از خودش بخواه ... یه مرد خوب و مهربون سر راهت میذاره  که فقط روی ماه ودل پاک وصافت رو میبینه انشاالله.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۴ نرگس313
واسه درمان سوختگی اقدام کردی؟
شاید خودت بزرگش کردی؟بعد بالخره شما ظرافتتو که از دست ندادی من مرد نیستم که بگم واسه من مهم نیست ولی هستن هنوز کسانی که عقلشون به چشمشون نباشه،مثلا یکی از فامیلای ما اصلا قیافه ی طرف واسش مهم نیست و میگه زن باید بساز باشه:)
ضامن مردم که نیستی که خودتو محکوم به مجرد بودن میکنی !
امیدوارم به زودی بهترین قسمت،نصیبت بشه،بعد دوست من تا خدارو داری از تنهایی و بی کسی نترس ،
شبیه شعاره اما واقعیته
خواهر و برادر هم نداری؟اگر شرایطشو داری نیمه شب بلند شو با خدا راز و نیاز کن و نماز شب بخون این  حسی که کسی همیشه هواتو داره تمام وجودتو میگیره 
و ان شاءالله به زودی همسری نیکو نصیبت بشه:*

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۵ ُsina
خیلی پسرا هستن که باز هم با این شرایط حاضرن با شما ازدواج کنن
این دلایل که اوردی چیزی نیست که
مهم اخلاق و فرهنگه
زیباییم که خداروشکر داری
الکی حساس نشو
ما پسرا مثل شما دختزا فکر نمیکنیم
ممکنه تو از شرایط خودت بدت بیاد ، اما حداقل این چیزا برای من یکی چیز خاصی نیست
ممکنه یه نفر مثل من تو سرنوشتت باشه
صبر داشته باش آبجی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۷ ابراهیم
شما خودتون، خودتون محکوم دارید می‌کنید.
تا به امروز به چند نفر از خواستگاراتون این موضوع گفتید؟؟؟
چرا وقتی نظر چندتاشون نشنیدید، قضاوت می‌کنید و خودتون در پایین‌ترین سطح در نظر می‌گیرید؟؟
چرا ناشکری می‌کنید و خودتون دست‌کم میگیرید؟؟

مجرد بودن به هیچ وجه قابل توجیه نیست. اون دنیا چی می‌خواید بگید وقتی ازتون می‌پرسن عمرتون صرف چی کردید؟؟ جوانیتون؟؟ زیبایی‌تون؟؟ محبتتون؟؟ جسمتون برای چه چیزی فرسوده کردید؟؟

چرا فکر می‌کنید با ازدواج مشکلاتتون بیشتر می‌شه؟؟ برعکس وقتی متاهل باشید در رحمت الهی و روزی و... بیشتر سمت شماست تا منه مجرد.

از کجا معلوم: شاید داماد خانواده به کمک همتون بیاد و غیر شما، خانوادتون هم دوست داشته باشه؟
دو نفری کمک خانواده‌تون بکنید.

آخر مدرک و سرکار رفتن و... یک خوشحالی زودگذر هست. شما نمی‌تونید با قوانین دنیا مقابل کنید و مجرد بمونید. این نیاز در همه است و خداوندگار ما انسان‌ها، مارو جفت آفریده تا با هم به آرامش برسیم نه اینکه مجرد بمونیم

باور کنید ما نیومدیم این دنیا که مدرک دانشگاه بگیریم و باهاش کار خفن پیدا کنیم، اما برای ازدواج و تکمل و بهتر شدن همراه هم، اومدیم.
دو روز دیگه همه‌ی مدارک هم میگیرید و میشید هیئت علمی و... اما فکر می‌کنید همین‌هارو نمی‌تونستید بصورت متاهلی بدست بیارید؟؟

باورهای اشتباهی دارید. کنارشون بزارید و منطقی به آیندتون فکر کنید.

آقایون به اون بدی‌ها که شما در این وبلاگ می‌بینید یا می‌خونید و تصور می‌کنید، نیستن.
خیلی هم ساده هستن و پیچیدگی‌های خانم‌هارو ندارن و رفتار و رفلکشن ساده و خاکی هم دارن و همه چیزشونم واضح و روشن هست.
ازشون دیو نسازید

اصل زندگی خانواده است. زیربنای همه چیز، به چه حقی خودتون می‌خواید محروم کنید از این حق.
با خواستگاراتون درمیان بزارید و مطمئن باشید هستن افرادی که قبول کنند.

الآن ازدواج کنید لطفا دو روز دیگه داستان کمی با الآن فرق میکنه.

خواهرم مجردی از بین بردن خودتون هست. شما می‌تونید خوشبخت باشید
در حق خودتون ظلم نکنید

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۸ شرلوک هلمز
اگه ازدواج حلال همه مشکلات باشه پس مادر شما هیچ مشکلی نداره و خیلی خوشبخته! ازش بپرسید آیا واقعا اینجوریه؟
ازدواج راه حل مشکلات نیست بلکه اگه واقع بینانه بهش نگاه کنی مشکلات خاص خودشو داره.
فکر نکن کسی از راه میرسه که جهنمتو بهشت میکنه بلکه اگه خودت نخوای هیچ بهبودی تو زندگیت ایجاد نمیشه.
متاسفانه ما تو جامعه ای زندگی میکنیم که بچه ها هرقدر باهوش و پاک و زیبا باشن بازم چوب اعتیاد و فقر والدین رو میخورن شاید الان زندگیت اسف بار باشه ولی حداقل آرامش نسبی داری و دایره مشکلاتت کوچکتره. 
پس چاره چیه؟ یه هدف معقول و حساب شده برای خودت انتخاب کن که یه نقطه برجسته تو زندگیت باشه مثلا تحصیلاتت رو ادامه بده یا بچسب به کاری و مستقل باش بعد خودتو از همه نظر آماده کن و از بین کیس هات یه انسان خوب رو انتخاب کن لپ مطلبم اینه که این راهش نیست که با ازدواج از مشکلاتت فرار کنی بلکه اوضاع بدتر هم میشه در عوض خود قابل افتخارت رو بساز و به جای زانوی غم بغل گرفتن و افکار صدتا یه غاز آستین همت و غیرتت رو بالا بزن بلکه بتونی بقیه افراد خونوادت و ا ز منجلاب نجات بدی حتی پدرت رو درمان کنی پس همت کن و ایده آل هات رو خودت بساز 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۳ {{{حامد
تا اونجا که من متوجه شدم شما اعتقاد به ازدواج داری ولی فکر می کنی شرایطت جوریه که کسی باهات ازدواج نمی کنه پس برخلاف میل باطنیت قید ازدواجو زدی.
از اون طرف طبق گفته خودت خواستگار زیاد داری و زیبا هم هستی. پس به خواستگارهات کامل شرایطت رو بگو به نظر من اگه خودت دختر پاکی باشی حتما هستند پسرهایی که حاضرند با توجه به مشکلاتت باز هم باهات ازدواج کنند. اگه کامل به خواستگارهات شرایطت رو بگی فوقش اینه که منصرف بشه و بره. به هر حال تنها شانست و تنها راه درست همینه. به خدا توکل کن. هیچ دختری کامل و بی نقص نیست .
موفق باشی.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۷ محمدی
به نام خداوند بخشنده و مهربان
شکر و ستایش فقط مخصوص اوست
اوست که صاحب همه چیز و قادر به همه چیز است

سلام علیکم خواهر گرامی
هیچکدام از مسائلی که عرض کردید (از جمله مسائل مالی، اعتیاد پدرتان، سوختگی قسمتی از بدن تان، فراز و نشیب های زندگی تان و ..) مانعی برای ازدواج شما نیستند .
خواهرم ، نا امیدی از رحمت خداوند، بدترین گناه هست و شما فقط و فقط به خداوند توکل کنید و به او اعتماد کنید، بروید و ببینید خداوند چه میخواهد از شما (رضایت او در لحظه لحظه عمرتان تا نفس آخر) ، از قرآن و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  و احادیث و شیوه زندگی اهل بیت علیهم السلام تبعیت کنید، مطمئن باشید به چیزهایی در زندگی دست خواهید یافت که  شیرین تر و بزرگتر و برتر هر چیز دیگری هستند. شما اطاعت کنید از خدا و سعی و کوشش در راستای رضایت و اطاعت خدا  در زندگی داشته باشید، و بعد از آن هر چه خداوند برایتان مقدر کرده بپذیرید و شاکر باشید.
شما از گناهان دوری کنید و به آنها اصلاً نزدیک نشوید ، اصلاً گناه نکنید (تمام سعی خودتان را بکنید) از ذکر و یاد خدا در این مورد و تمام زندگی تان کمک بگیرید ، آنگاه که هر زمان شما از گناه فاصله بگیرید، چندین قدم به خداوند نزدیکتر خواهید شد و گشایشی در کارها و اضطراب و نگرانیتان حاصل خواهد شد و خودتان و مسیر زندگی و نگاهتان و درک تان متحول خواهد شد.
از خود شناسی شروع کنید و تمام نماز هایتان را اول وقت بخوانید و با قرآن انس بگیرید. قرآن و نماز به تو خواهند گفت و خواهند نشان داد آنچه را به دنبالش هستید و باید باشید.

از خداوند بخواهید و دعا کنید که همسر شایسته و با ایمان و با اخلاق نصیبتان کند، در نمازتان زیاد دعا کنید و فقط از او بخواهید، البته شما هم بایستی از هر گناهی در طول زندگی تان تابحال داشته اید توبه کرده و از این پس فقط در پی رضای او باشید و تمام سعی خودتان را در راستای رضایت و خواست او  و روش زندگی درست بکار بگیرید آنگاه هر چه قسمت شد و تقدیرتان شد بپذیرید و صابر و شاکر باشید و بدانید که خدا با صابران است.
در راه اطاعت از خدا و رضایتش ، متحمل سختی ها و آزمون هایی در زندگی خواهد شد، و همه اینها امتحان خداون برای آزمودن اخلاص و اطاعت و باور شما خواهد، پس در آزمون ها صبور باشید و از راه خدا و دستور او منحرف نشوید. باشد که رستگار شوید.
زیاد از این دنیا نخواهید چراکه هر آنچه هست در آخرت هست.
خداوند مادرتان را سلامتی دهد و پدرتان را عافیت از تمام ضررها و شر ها قرار دهد و هر دو را از رحمت خویش بهره مند کند، ان شاء الله
خداوند خیرتان دهد و خواهشاً این بنده حقیر را دعا بفرمایید.



۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۸ صبا

اولا ک تو محکوم نیستی

اما قرارم نیست خودتو بکشی برا ازدواج نظر من اینکه این کارو بکن:

1 هر خاستگاری ک برات اومد شرایطتو براش بگو یا قبول میکنه یا نه البته به خاطر شرایطت نری با یه ادم بد اخلاق یا بدون تفاهمو علاقه ازدواج کنیا

2 خودت خودتو تنها بکش بالا به خانوادتم کمک میشه

برای مادرت یه دل خوشی میشه

تو ارشد  داری سعی کن .بیشتر. خیلی بیشتر اول یه کار ساده با درامد کم بعد یه کار خوب گیرت اومد برو سراغش با سختی هم کار کن هم دکترا بگیر

از دو حالت خارج نیست که یا ازدواج میکنی و یه زندگی اروم تشکیل میدی

یا نمیکنی و با کارو تحصیلاتی ک داری مادرتو بعد مدتها به یه ارامش نصبی میرسونی

زندگیتونو سرپا میکنین  مهم هدفه تو میتونی  تلاشتو برای موفقیت بکنی

 

صلاح مملکت خویش خسروان دانند

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۸ پریا1374
ناامیدنباش خواهرم چراتنهاباشی؟!خداکه هس توکلت به خداباشه خب عزیزم توخوشگلی وخواستگارداری خداروشکرارشدمیخونی سنتم واسه ازدواج خوبه ایشالاهمه چی درست میشه فقط ناامیدنباش عاقلانه تصمیم بگیر.یا علی

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۰ سوال کننده
دوستان عزیزم ممنون از حرفهای امیدوار کنندتون بخداقسم امشب حس و حالم از همیشه بهتره چون شماهارو دارم و هر کلمه شمانور امیدی به قلب منه......                                                                        به کیمیا:به آقایی علاقمندشدم و ایشونم بهم علاقه داشت خواستگاری کرد ازم که بخاطر مسائلی که گفتم رو دلم پا گذاشتمو گفتم نه...             

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۰۲ ستاره
بهتون پیشنهاد میکنم حتما حتما حتما زندگی نامه طاهره جوان را بخونید....خیلی خیلی موثره


توی نت بزنید طاهره جوان...زن کارآفرین

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۰۴ ستاره
چهل و دو سال پیش وقتی من یازده سالم بود، سوختم. مادرم در حالی که بیشتر از هفده سال نداشت،سر زا رفت و من و برادرم بی‌مادر شدیم. پدرم بعد از مادرم با زنی ازدواج کرد که قبلا با مرد دیگری ازدواج کرده بود و چون بچه دار نمیشد، جدا شده بود. این خانم گفت هم دختر دارم و هم پسر و با هم زندگی می‌کنیم اما از آنجایی که خواست خدا چیز دیگری بود، این خانم در خانه پدرم سالی یک و در نهایت ده فرزند به دنیا آورد که یکی از برادران من شهید شد. وقتی نامادری‌ام این همه بچه آورد، من توی این بچه ها گم شدم.

آن موقع امکانات مثل الان نبود و ما بچه‌ها هم باید کار می‌کردیم. خانواده ما یک خانواده پرجمعیت بود و پدربزرگ و مادربزرگ ما هم با ما زندگی می‌کردند. دو اتاق تو در تو بود و این همه آدم. کار من این بوده که هر روز باید نان می‌خریدم، چایی را دم می‌کردم و بعد به مدرسه می‌رفتم. خلاصه آنکه آن روز که این اتفاق برایم افتاد نانوایی شلوغ بود و من داشت دیرم می‌شد.

وقتی آمدم خانه عجله کردم و قبل از پر کردن کتری گاز را باز گذاشتم و وقتی برگشتم به آشپزخانه که یک زیرزمین کاهگل بود، دیدم بوی گاز می‌آید.عقلم رسید که کبریت نزنم اما آمدم برق را روشن کنم تا بتوانم پنجره را باز کنم، آشپزخانه منفجر شد و یک موقع به خودم آمدم و دیدم دارم می‌سوزم. کتری آن روز دسته نداشت و من آن را بغل کرده و از پله‌ها پایین برده بودم. بنابراین جلوی لباسم خیس بود وگرنه در آنجا قلب و ریه‌هایم هم می‌سوخت. وقتی همه جا آتش گرفت، آنقدر هول شده بودم که به جای آنکه پله‌ها را برگردم و بالا بیایم، دویدم داخل آشپزخانه. بنابراین تا بیایند من را پیدا کنند، خیلی سوختم.


زنگ زدم گفتم: خانم من صبحانه می‌خواهم!
سه سال در بیمارستان بودم. در دو سال اول نتوانستم از تخت پایین بیایم. از شدت درد پاهایم را توی شکمم جمع کرده بودم و پایم همان جا چسبیده بود. نمی‌توانستند پانسمانم کنند. یک کرسی گذاشته بودند و یک ملافه سفید انداخته بودند روی آن و من آن زیر بودم. بالش زیر سرم را هم نمی‌توانستند کنار بکشند چون وقتی آن را برمی داشتند، سرم به سمت عقب می‌رفت و من از درد هوار می‌کشیدم، بنابراین چانه‌هایم هم چسبیده بود به گردن و سینه‌ام و لبم هم برگشته بود و همین طور چشمانم هم حالت بدی پیدا کرده بودند.

لثه‌ام هم سوخته بود و دندان‌هایم هم ریخته بود. بعد از دو سال، در اولین عملی که روی من انجام شد و پاهایم را باز کردند، خواستم خود را در آینه ببینم. تا آن موقع خودم را ندیده بودم و وقتی جلوی آینه رفتم باور نکردم آن کس که می‌بینم خودم هستم. موجودی دیدم که معلوم نبود چه بود و خیلی از آن ترسیدم اما وقتی خودم را تکان دادم و دیدم او هم تکان می‌خورد، فهمیدم آن موجود خودم هستم. بلافاصله غش کردم و افتادم.

موقع افتادن سرم هم خورد به جایی و شکست و پوست‌های نویی هم که تازه روی بدنم درست شده بود، قاچ خورد و خونریزی شروع شد. خیلی ناامید و ناراحت شدم و تصمیم گرفتم دیگر زنده نباشم. ناهار نخوردم و شام هم نخوردم. فکر می‌کردم اگر سه چهار وعده غذا نخورم می‌میرم بنابراین ناهار نخوردم و شام هم نخوردم و عوض آن فقط غصه خوردم. تصمیمم قطعی بود برای مردن. نزدیکای صبح داشتم از پنجره بیرون را نگاه می‌کردم. سیاهی کم کم می‌رفت و نور جای آن را می‌گرفت.

یک درخت خیلی قشنگ هم جلوی پنجره اتاقم در بیمارستان سوانح سوختگی بود و باد آرامی افتاده بود لای برگ‌هایش و آن را تکان می‌داد. با خودم فکر کردم همین یک ربع پیش همه جا تاریک بود اما الان روشن شده و برگ‌ها به این زیبایی تکان می‌خورند، چرا من باید خودم را بکشم. فرض می‌کنم همین طوری به دنیا امدم. خدا هست، شبانه روز هست، این همه آدم هستند. چرا من باید اینقدر ناامید باشم؟ یک نور امید رفت توی دل من و تصمیم گرفتم زنده باشم، زندگی کنم و به درد بخورم. هنوز وقت صبحانه نشده بود و همه خواب بودند. زنگ زدم گفتم: خانم من صبحانه می‌خواهم!
 

از سن دوازده تا سیزده سالگی بیست و چهار بار عمل کردم. در سن پانزده تا شانزده سالگی هم با آقایی که خودش هم هفتاد و پنج درصد سوختگی داشت ازدواج کردم. ماجرای ازدواج من هم جالب است.
مددکارهای بیمارستان در این سه سال که در بیمارستان بودم با زندگی من آشنا شده بودند و می‌دانستند مادر ندارم و درس نخوانده‌ام، هیچ کاری بلد نیستم و خلاصه آنکه آینده نامشخصی دارم، بنابراین آمدند با پدرم صحبت کردند و گفتند او باید برود هنر یاد بگیرد. پدرم موافقت نمی‌کرد اما آنها گفتند اگر قبول نکنید او را از شما می‌گیریم و به بهزیستی می‌سپاریم.

بنابراین پدرم قبول کرد و من به کارگاه کورس در جاده شهرری رفتم. در آنجا کارگاه تعمیرات رادیو و تلویزیون، ساعت‌سازی، عکاسی، نقاشی و طراحی، جوشکاری، خیاطی و سوادآموزی را آموزش می‌دادند. من در تمام رشته‌های آن کارگاه ثبت نام کردم. در آن کارگاه همه خانم‌ها و آقایان معلول بودند اما در بین آنها آقایی هم بود که سوخته بود، به همین خاطر توجهم به ایشان جلب شد و نگاهش کردم. او هم نگاه کرد. من دیدم دست و صورتش سوخته و بنابراین برای آنکه ناراحت نشود از اینکه به او نگاه می‌کنم، لبخند زدم.

مرا بردند به کلاسی که این آقا هم بود اما او کلاس اول را می‌خواند و من چهارم را. این جوان همان بود که بعد همسرم شد. همان روز اول که به آن کارگاه رفتم با ایشان آشنا شدم و خانواده ایشان هم یک روز بعد آمدند به خواستگاری من. بلافاصله هم جواب مثبت دادم چون می‌خواستم زندگی کنم. می‌خواستم کاری کنم که با مردم باشم. به خودم قول داده بودم کاری کنم که تنها نباشم.


روزی که من به آن کارگاه رفتم، من تازه کار بودم اما همسرم از چند ماه قبل آنجا بود. آنجا وقتی همسرم را دیدم گفتند که مسیر این آقا با شما یکی است و می‌توانید از او کمک بگیرید. ما فرصت پیدا کردیم نیم ساعت با هم پیاده‌روی کنیم. در میدان قیام از سرویس پیاده شدیم و از آنجا تا چهار راه مولوی را با هم پیاده امدیم و صحبت کردیم. همسرم جریان زندگی و سوختن‌اش و مشکلاتش را گفت و در پایان گفت وقتی مرا دید دلش لرزید و به این فکر افتاد که با من برای ازدواج صحبت کند. او بیست ساله بود و من شانزده ساله. پدرم موافقت نمی‌کرد اما من گفتم اجازه بده ازدواج کنیم. ما مثل هم هستیم و می‌توانیم همدیگر را درک کنیم.

خیلی روزهای سختی داشتیم. درآمد نداشتیم، باید کرایه خانه می‌دادیم، پول دوا می‌دادیم و همن‌طور باید زندگی‌مان را اداره می‌کردیم. سه ماه اموزش ما تمام شد. من همه چیز آنجا را یاد گرفته بودم. تا کلاس چهارم سواد داشتم. به همسرم گفتم بیا خیاطی یاد بگیر گفت نه، خیاطی کار زن‌هاست.من هم گفتم پس من می‌آیم جوشکاری یاد می‌گیرم. در کنار خیاطی جوشکاری یاد گرفتم و کنار اینها طراحی و نقاشی را. در کنار همه اینها در کلاس تعمیرات رادیو و تلویزیون، لحیم کاری می‌کردم. خلاصه اینکه همه آنچه که آنجا آموزش می‌دادند را تا حدودی یاد گرفتم. عکاسی، بافندگی با دست، قلاب‌بافی، آرایشگری و همه چیز را یاد گرفتم و وقتی کلاسم تمام شد از همه‌شان استفاده کردم.
 
در آن روستا همه را به اسم خانم دکتر می‌شناختند
وقتی کلاس مان تمام شد جمع کردیم و رفتیم به خانه مادر شوهرم در حصه که روستایی حوالی فرودگاه اصفهان است. نزدیک به نه سال آنجا ماندم. خانه مادرشوهرم چند تا اتاق داشت و من ازهمه این اتاق‌ها استفاده کردم. از همان موقع که در بیمارستان بودم، تزریقات را به صورت تجربی یاد گرفته بودم. می‌دیدم چطوری آمپول و سرم می‌زنند و یاد گرفته بودم. علاوه بر این گلدوزی و بافندگی هم می‌کردم و قالی بافی را هم از مادر و خواهر شوهرم یاد گرفته بودم. خیاطی و آموزش خیاطی هم که بود.

همه کاری می‌کردم و شاید باورتان نشود در حالی که خودم تا کلاس چهارم بیشتر درس نخوانده بودم، به دانش آموزان راهنمایی درس تقویتی می‌دادم. از یکی یاد می‌گرفتم و به آن یکی یاد می‌دادم. اعتماد به نفسم خیلی بالا بود. در آن روستا همه را به اسم خانم دکتر می‌شناختند. در هشت نه سالی که در آن روستا بودم خیلی چیزها یاد گرفتم. یکی از چیزهایی که یاد گرفته بودم مدیریت بود. آموزش رایگان بافندگی انجام می‌دادم، خانم‌ها می‌آمدند یاد بگیرند، کاموا می‌دادم به آنها که ضمن یاد گرفتن، برای من ببافند.

خود من تنهایی در یک ساعت یک لیف می‌بافتم اما وقتی به آنها یاد می‌دادم، در یک ساعت بیست تا لیف برای من می‌بافتند. به آنها یاد می‌دادم که چگونه می‌توانند کلاه ببافند و بعد به آنها کاموا می‌دادم و می‌بردند خانه شان. هم یک کار تازه یاد می‌گرفتند و هم فردای آن روز من بیست تا کلاه داشتم. آنها مفتی یاد می‌گرفتند و من مفتی صاحب کلاه می‌شدم. این یک بخش از درآمد من بود علاوه بر آن تزریقات، بخیه زدن، آرایشگاه، خیاطی و... خلاصه همه کاری می‌کردم.
 
دارم برای آن روستا مدرسه می‌سازم
من برای مردم آن روستا شخص به درد بخوری بودم. همه کار برای آنها کردم. به خانه هایشان می‌رفتم و برایشان تزریق انجام می‌دادم و همین طور خیاطی و آرایش. در آن روستا همه این کارها را یاد گرفتم. وقتی می‌رفتم این کارها را در حد اولیه بلد بودم. اما آنجا تمرین کردم، اشتباه کردم و یاد گرفتم. هشت سال آنجا کار کردم و کار یاد گرفتم و آنجا محل آغاز کار و موفقیتم بود. حالا که در اینجا کار می‌کنم و به جز درآمد کارمندهایم، ماهی حداقل بیست میلیون تومان درآمد دارم، آن روستا را فراموش نکرده‌ام و دارم برای آنجا یک مدرسه درست می‌کنم. نقشه آماده شده و به زودی مدرسه را خواهم ساخت.
 
از اول اعتماد به نفسم بالا بود
همسرم مثل من اعتماد به نفس نداشت. من وقتی با ایشان ازدواج کردم چادر سرم می‌کردم و دست‌هایم هم زیر چادر بود و سوختگی صورتم هم چندان دیده نمی‌شد و کسی چندان متوجه سوختگی من نمی‌شد اما همسرم همیشه دستش جلوی دهنش بود که سوختگی‌اش دیده نشود. آن دستش که زیاد سوخته بود، همیشه توی جیبش بود. همیشه نگران و سرش پایین بود. من برای اینکه او اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند، روسری سرم کردم و سعی کردم دستکش دستم نکنم.

وقتی با او بیرون می‌رفتم سرم بالا بود و هر کس به ما نگاه می‌کرد، لبخند می‌زدم. الان فرهنگ مردم بالاتر رفته. آن موقع تا نگاه می‌کردند می‌گفتند آخی، چی شد که سوختی. من ناراحت نمی‌شدم و جواب می‌دادم اما همسرم خودخوری می‌کرد. او هنوز هم آن اعتماد به نفس لازم را ندارد اما من از همان اول اعتماد به نفس داشتم. الان همسرم با من کار می‌کند. او تاکسی دارد و آژانس کارگاه من است و هر روز از مشتری‌های من می‌گوید که پشت سر من از اخلاق و کار من تعریف می‌کنند.
 
از اتاق دوازده متری تا زیرزمین ششصد متری
وقتی در کارم رشد کردم به همسرم گفتم برویم تهران، اینجا دیگر جا برای رشد من نیست. آمدیم تهران و در خیابان ادیب دروازه غار یک اتاق اجاره کردیم. صاحبخانه نداشت. یک اتاق بالا داشت و یک اتاق دوازده متری پایین که من اتاق پایین را اجاره کردم. این اتاق هم اتاق زندگی ما بود و هم اتاق خواب ما. هم در آن خیاطی می‌کردم و هم آرایشگاه داشتم. طراحی و نقاشی را کنار گذاشتم چون درآمدی نداشت.

در این اتاق دوازده متری با دو بچه قد و نیم قد، با دست خالی کارم را شروع کردم و به یک سال نکشید که خانه خریدم، شش ماه نکشید که برای همسرم ماشین خریدم. گفتم با ماشین از خانه بیرون برود سرذوق می‌آید و روحیه‌اش بهتر می‌شود. یک سال بعد از آن خانه‌ام را عوض کردم و در جای بهتری خانه خریدم. دو سال بعد آنجا را فروختم و آمدم در امیریه خیابان ولی عصر خانه خریدم. کارم خوب بود و علاوه بر این، تنها کار نمی‌کردم.

فکرم را هم به کار می‌انداختم که کارم اقتصادی تر باشد. روبروی خانه ما یک مسجد بود. من زیرزمین آن را اجاره کردم و کارم را به آنجا بردم. آن زیرزمین ششصدمتر بود و ششصدمتر برای کار من خیلی خوب بود. نود نفر خیاط را استخدام کردم. این نود نفر هرکدام هر روز چهارعدد لباس می‌دوختند و جمع کارشان سیصد و پنجاه شصت عدد لباس می‌شد و کارم به این صورت گسترش می‌یافت. از این حدود چهارصد عدد لباس، دویست عدد خرج اجاره و دستمزد خیاط‌ها می‌شد و بقیه آن به من می‌رسید. بنابراین درامد من به خوبی بالا رفت.

 
 

ویژگی‌های کار من
کار من با کارهمه فرق می‌کند. مشتری‌ها می‌آیند، می‌نشینند، لباس‌شان اماده می‌شود و آن را می‌برند. این روش را من از همان روستای حصه اصفهان شروع کرده بودم و به خوبی آن را انجام دادم و می‌دهم. از همان جا هم کار دسته جمعی را آغاز کرده بودم و هنوز ادامه می‌دهم. می‌خواستم در میان مردم باشم. می‌خواستم مردم مرا ببینند و به کارهای که می‌کنم اعتماد و به من احتیاج داشته باشند. وقتی مشتری می‌بینند کاری را که دیگران پنجاه هزار تومان می‌گیرند، من پانزده هزار تومان می‌گیرم و کارش هم زود آماده می‌شود، معلوم است که به من اعتماد می‌کنند و دوباره پیش من می‌آیند.

آن خانه دوازده متری، یک اتاقک کوچک زیر پله داشت و من آنجا یک صندلی گذاشتم، یک آرایشگر حرفه‌ای آوردم و گفتم اینجا کار کن، هر چه درآوردی، نصف مال تو، نصف مال من. در همان اتاق دوازده متری هم، چهار نفرخیاط آورده بودم، روی زمین می‌نشستند، خیاطی می‌کردند و بعد چرخ هایشان را هول می‌دادند کنار دیوار و می‌رفتند. من هم به کار آنها نظارت می‌کردم، برش می‌زدم، آشپزی و بچه داری‌ام را می‌کردم.

از همان جا مدیریت بر تعداد زیادی آدم را تمرین کردم و رسیدم به زیرزمین مسجد که نود نفر کارگر را داره می‌کردم. نود نفر خیلی زیاد است. آنها هر کدام اگر یک مشکل کوچک حل نشده داشتند، کارم درست پیش نمی‌رفت بنابراین یک خانم را استخدام کردم که با خیاط‌ها مشاوره کرد و نظرات و مشکلات آنها را جمع و دسته بندی می‌کرد و به من گزارش می‌داد. جوابگوی مشتری‌ها هم همین خانم بود. یک خانم خوش برخورد و صاحب درک را استخدام کرده و به او حقوق خوب می‌دادم تا کارها را زیر نظر داشته باشد. بعد گفتم چرا خودم وقت بگذارم برای بچه داری و آَشپزی. مستخدم گرفتم که در خانه آشپزی کند و همین طور پرستاری که بچه‌هایم را نگه دارد. یعنی از وقتم درست استفاده می‌کردم و ضمن استفاده درست از وقتم، کارآفرینی می‌کردم و به درد مردم می‌خوردم.
 
آموزشگاه رایگان
همیشه سعی کردم به مردم کمک کنم. من به اندازه لازم دارم و بیشتر از آن احتیاج ندارم. هر ماه برای رضای خدا دو سه تا جهیزیه می‌دهم. جهیزیه آن چنانی نیست اما آنقدری هست که دو جوان بتوانند زندگی شان را شروع کنند. سعی می‌کنم برای آنها که نمی‌توانند عروسی آسان بگیرم تا جایی که می‌توانم کمک می‌کنم که آنها که نیازمندند بتوانند زندگی شان را آغاز کنند.

خیاط‌هایی که اینجا کار می‌کنند و خیاط‌هایی حرفه‌ای هم هستند را، خودم آموزش داده ام. کار دیگری که در اینجا انجام می‌دهم آموزش رایگان است. خودم آموزش نمی‌دهم. مربی می‌گیرم و او با درسی که خوانده می‌آید اینجا درس می‌دهد. سیستم آموزش رایگان ما با آموزشگاه‌های دیگر فرق می‌کند. من از تجربه سی و هشت سال کارم استفاده می‌کنم و آنها که اینجا آموزش می‌بینند، خیاطی را بهتر یاد می‌گیرند.

در اینجا از آنهایی که ندارند و نمی‌توانند پول بدهند، چیزی نمی‌گیریم و آنها که دارند و می‌توانند شهریه بدهند، خودشان شهریه می‌دهند و ما از این شهریه که می‌گیرم به مربی حقوق می‌دهیم. من به آنها که اینجا آموزش می‌بینند کمک می‌کنم مزون بزنند و یا آنها را استخدام می‌کنم. نمی‌گویم هزاران نفر اما صدها نفر در این آموزشگاه، آموزش دیده‌اند. خیلی از آنها در خانه یا جاهایی که اجاره می‌کنند کار می‌کنند. درآمد خوبی دارند. بیست و دو نفر هم هستند که پیش من کار می‌کنند و همه را هم بیمه کرده ام.
 
با فکر کار کردم که به اینجا رسیدم
در طبقه بالای خیاطی، آرایشگاه ماست. در این آرایشگاه دوازده نفر کار می‌کنند. مشتری که به اینجا می‌آید و پارچه را می‌دهد، بسته به نوع کار، یکی دو ساعت وقت دارد که می‌تواند از آن استفاده کند. او در این فاصله به آرایشگاه سرمی‌زند و از وقتش درست استفاده کند. قیمت خدمات آرایشگاه ما هم یک چهارم جاهای دیگر است، بنابراین برایشان می‌صرفد که به خیاطی و آرایشگاه ما بیایند و می‌آیند. سیاست کاری‌مان را بر این اساس که مشتری از وقتش درست استفاده کند تعیین کردیم و این چیزی نیست که مردم متوجه آن نباشند. خانم‌ها می‌آیند به چند کارشان با قیمت خیلی پایین‌تر می‌رسند و این به نفع همه ماست.

ما دستمزد کمتری می‌گیریم اما چون مشتری ما زیاد است، درآمد بالایی داریم. الان آرایشگاه‌ها باید بنشینند تا مشتری بیاید اما در آرایشگاه ما مشتری‌ها صف می‌کشد. دختران من در آنجا کار می‌کنند. دختر بزرگم مهندسی گیاه پزشکی خوانده است. دختر دیگرم لیسانس طراحی و ژورنال شناسی را خوانده است که مربوط به کار من می‌شود. وقتی من نیستم دخترم برش می‌زند. برش زدن در خیاطی خیلی مهم است. ما اصلا از سانتی متر استفاده نمی‌کنیم. به مشتری نگاه می‌کنیم و لباس را برش می‌زنیم.

مشتری‌های جدید از این شکل کار ما تعجب می‌کنند اما ما به کارمان خیلی وارد هستیم و آنها بعد که می‌بینند لباس‌شان چقدر خوشگل شد می‌روند تبلیغ کار ما را می‌کنند. پارچه می‌خرند و تا شوهرشان همین اطراف چهار تا مغازه را نگاه می‌کند، با لباس آماده و شیک به او ملحق می‌شوند. با فکر کار کردم که به اینجا رسیدم.
 
 
از سوختن هم برکت ساختم
وقتی شش ساله بودم، نامادری‌ام برای آنکه مرا تنبیه کند، وقتی از خانه بیرون می‌رفت می‌گفت یک جا بنشینیم و تکان نخورم. من هم بچه بودم و بلند می‌شدم این طرف و آن طرف می‌رفتم و بریز و بپاش خودم را می‌کردم و او برمی گشت و مرا تنبیه می‌کرد چون می‌فهمید بلند شده‌ام. دو سه بار که کتک خوردم، فکر کردم ببینم او از کجا می‌فهمد. به این نتیجه رسیدم که او مرا روی گل‌های قالی می‌نشاند و جای مرا نشان می‌کند.

این دفعه خودم جا را معلوم کردم و وقتی رفت بلند شدم هر کار که دوست داشتم کردم و در پایان وقتی صدای در را شنیدم دویدم رفتم تا همان جا که او مرا در آن نشانده بود. وقتی وارد شد گفت تنبیه نمی‌شوی چون از جایت تکان نخورده‌ای. من از همان موقع فهمیدم اگر فکر کنم کتک نمی‌خورم. نداشتن مادر باعث شد من خود ساخته شوم. گلی که در گلخانه و در شرایط خوب می‌روید خیلی زود پژمرده می‌شود و عمرش به پایان می‌رسد اما گل‌هایی که در صحرا می‌رویند سفت و محکم می‌شوند.

من اگر مادر داشتم شاید مثل اغلب خانم‌های معمولی بودم اما چون مادر نداشتم خیلی سختی کشیدم و محکم تر شدم. باران و باد مرا تکان نداد و از بین نبرد. وقتی که بچه بودم همیشه جای خالی مادر را احساس می‌کردم اما الان فکر می‌کنم این قسمتم بود که اینقدر سفت و محکم بشوم. من در بیمارستان خیلی سختی کشیدم. در طول سه سال بیست و پنج بار عمل شدم ما الان فکر می‌کنم حتی این سوختگی هم برای من خیر و برکت داشت. درست است سختی کشیدم اما در کنار آن کلی هم لذت بردم. الان خانواده اهلی و سالمی دارم، بچه‌هایم تحصیلات بالایی دارند و موفق هستند و شوهران موفقی دارند و زندگیم خدا را شکر خوب است.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۰۷ یه خانم
احسنت به شرلوک هلمز
کاملا موافقم

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۴۲ سوال کننده
به من م: فدای قلب مهربون شما بشم الهی،مرسی بابت همدردیت عزیزم.یکی از دستام کامل سوخته متاسفانه که حتی خودم با دیدنش حالم بد میشه چه برسه به دیگران.همیشه باید کاملا پوشیده باشم و هیچ جا نمیرم اصلا.                                                                                                                               به نرگس۳۱۳: ممنون از لطف و محبتت نرگس جان.بابت سوختگی اقدام کردم ولی دکترا گفتن منتظر معجزه نباش با جراحی تغییر زیادی نمیکنه البته هزینشم زیاده متاسفانه واسه همین قیدشو زدم.برادر دارم عزیزم.اتفاقا بخاطر مشکلات خیلی گوشه گیرو تنهام و فقط با خدا میتونم رازونیاز کنم.                                                                                                                                                                                                                                 به سینا: ممنونم داداش گلم.کاش همه مثل شما انقد خوش قلب بودن.زنده باشیدالهی.  

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۵۹ سوال کننده
دوستان عزیزم دلم نیومد این مطلب رو نگم که پدرم باوجود اعتیاد و همه کمبودا و مشکلاتی که زندگیمونو نابود کرد اما انقدی شرافت و غیرت تو وجودش داشت که هنوزم که هنوزه با وجود سن بالا و ضعف جسمانیش کارگری میکنه و با نون حلال مارو بزرگ کرد،اشتباه کرد و از لحاظ عاطفی هیچوقت حس نکردم که پدر دارم ولی بازم دستشو میبوسم بخدا.انصاف نیست اگه همه چیزشو ببرم زیر سوال.قلبم از دیدن وضعیتش اتیش میگیره.هرچقدم به عمق مشکلاتم فکر میکنم بازم به این میرسم که هنوزم بعد از خدا فقط پدرومادرمو دارم حتی اگه نصفه نیمه باشن...

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۲:۲۱ سوال کننده
به ابراهیم: منم قطعا مثل هر انسانی دوست دارم که ازدواج کنمو همسرو فرزند داشته باشم اتفاقا بیشتر از یه فرد معمولی نیازدارم چون همه زندگیم پر از کمبود بوده چون هیچ خاطره خوشی ندارم که بگم چون به راحتی به ارامش به محبت به عشق نیاز دارمو هیچکدوم از اینارو تا به امروز تجربه نکردم همش فقر بود و دعوا همش نداری بود و گرسنگی همش لباس کهنه بود و...بعدشم سرشکستگی و احساس حقارت.عشق و محبت که واقعا برام غیرقابل درکن. ازدواج و داشتن یه همسر خوب واسه ادمی مثل من با اینهمه کمبود کعبه اماله ولی کی منو با این شرایط قبول میکنه واقعا.دنبال مدرک و درس رفتم واسه نجات واسه لمس یه لحظه ارامش که فعلا بهش نرسیدم.نمیدونم حکمت خدا چیه که به بعضیا همه چی میده و به یکی مثل من چندتا مشکلو باهم داده!!!ولی بازم شکر شاید از من بدترم وجود داره.مرسی از راهنمایتون برادر خوبم.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۲:۵۵ سوال کننده
به شرلوک  هلمز:مرسی از راهنمایی منطقی و خوبتون دوست عزیزم.منم دقیقا دنبال این هستم که با تلاش خودم زندگیمو درست کنم باورکنید خدای من شاهده شب و روز با وجود تمام مشکلاتم درس خوندم که دانشگاه دولتی قبول بشموهزینه دانشگاه حذف بشه و امیدوارم به لطف پروردگار با وجود تمام سختیهای پیش رو واسه پیدا کردن یه کار مناسب بالاخره نتیجه زحماتمو بگیرم و زندگیموخودم از نو بسازم.ممنونم از شما.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۹ به سوال کننده عزیز
سلام خانم عزیز باور کن و باور کن وضع خانواده ما از شما افتضاحتره.مشکلاتتو ضربدر100 کن.منم محبت ندیدم منم پدرم معتاده و.......
متاسفانه نمیتونم بگم منم مث تو تلاش کردم برا درس توکل بر خدا.الانم کارشناسیمو گرفتم دنبال کارم شاید خدا رحمی بکنه به حال من.
فقط تنها تفاوت من و شما اینه که من سوختگی ندارم در عوضش دوبدبختی دیگه رو بدنم دارم.
این روزا خیلی کسل و نا امیدم بیکاری ادمو دیوونه میکنه .با اینکه ادم معتقدی ام ولی به سرم میزنه بلایی سر خودم بیا م شیطان بدجور داره وسوسم میکنه.
فک کنی من لباس کهنه نپوشیدم الان مانتویی دارم مال ترم اول دانشگامه خوشم میاد هنوز تازه مونده اصلا یه برکتی داره نگو رنگشم نمیره بعد 5 سال بی شعور.همیشه کهنه ی خواهرمو پوشیدم خوب شد بعد من دختری نبودخخخخخ.وگرنه باید پلاستیک میپوشید.
کاش پدر من فقط معتاد بود دستشم میبوسیدم فک میکنم الان تو نهایت مشکلاتم یعنی بدترین پدر عین چیزی که بیشترین و اخرین حد کش یه مشکله .
متاسفانه نمیشه همه چیزو گفت .تو حداقل بابات معتاده .ما هردوشون مشکل دارن خخخخ.
بیا تا همدیگرو بغل کنیم به درد هم بخندیم و بگیم که عمر ما میگذره پس منتظر پاداش اخرتیم تا چشم رو هم بذاریم قیامت رسیده بعد مدتی نیازامونم سرگرم میشن.بیا بریم تو کار اخرت توشه ای جمع کنیم.
حرف این پسرام باور نکن شاید خودشون موافق باشن ولی خانوادهاشون نمیذارن مگه فامیلی و هکسایه بیاد جلو .یا اینکه طرف عاشقت باشه.ولی بنظرم مشکلت هیچی.
اگه مشکلات مارو میدونستی به مشکل خودت میخندیدی.پس بخند دنیا ارزش نداره افسرده شی زشت بشی.
از فضل خدا نا امید نشو اگه بخواد میزنه پس کله یه ادم با معرفت و خوب میاد ظرفت.
شایدم دوباره امتحانمون کنه کاش نکنه من دیگه ظرفیت ندارم.
ولی در کل به این یقین دارم که همه مشکل دارن و مشکلشون براشون بزرگه هر کی به اندازه ظرفیتش بدون ما ظرفیتمون بالاتره.بدون خدا چیزای دیگه بهت داده مث عقل و هوش بالا نجابت و پاکی و درک.خیلی چیزا.
هر کسی اینجور نیست الان خیلیا الوده گناه شدن.
حتما کلشو بخون چون از ته دل و با صداقت نوشتم

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۷ رویا

زندگی فراز و نشیب داره.بعد عزیزم هیچکی بی عیب و نقص نیست.

بازدید : 445 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:42 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

خیلی ناراحت میشم وقتی می بینم همسرم ناز منو نکشه

خیلی ناراحت میشم وقتی می بینم همسرم ناز منو نکشه

..................................................................................................................................

سلام

خسته نباشید
من سه ماهه عقد کردم و دختریم بین رنج سنی  20 تا 23 و همسرم هم بین 31 تا 34 هستند.
ایشون اصلا به حرف من گوش نمیده و ناز منو نمیکشه . خیلی ازار می بینم که همسرم ناز منو نکشه .

با اینکه خیلی همو عاشقانه دوست داریم و من خیلی از غرورم میزنم و یه سری کارا رو که دوست ندارم بخاطر اون انجام میدم ولی ایشون حرف منو گوش نمیکنه تازشم وقتی بعدش ناراحت میشم تازه یه چیزم از من طلب کار میشه و میگه چرا با من اینطور برخورد کردی ؟

خب من دلم میخواد حرف منو گوش بده به خواسته هام پاسخ بده و بعضی وقتا که چیزی ازم میخواد یا کاری من مثلا برای ناز کردن دفعه اول میگم نه ایشون نازمو بکشه تا قبول کنم اینکارو نمیکنه.
بخدا خیلی دارم اذیت میشم از این موضوعات.لطفا راهنماییم کنید.
شدیدا منتظر پاسختون هستم.

ممنون

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۸
------------------------------------------------------------

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۱ نازی جون
وقتی داشتی با یکی سن بابا بزرگت ازدواج میکردی باید فکر این چیزهارو میکردی ادمهای سی ساله اصلا مثل بیست ساله ها فکر نمیکنن و اونقدر که بیست ساله ها رمانتیک هستن اونها رمانتیک نیستن سی ساله ها منطقی اند بیست ساله ها احساسی.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۱ ع-ف
از کجا بفمیم خانوم ها دارن ناز میکنن تا نازشونو بکشیم؟

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۴ لوک
بگو تو بلد نیستی ناز بکشی یاد بگیر زندگی مشترک شوخی نیست!

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۱ بارن
بعضی از مردها بلد نیستن ناز بکشن 
چون به نظرمن این هنر باید از پدرومادر یاد بگیری 
بعضی از مردها هم از غرورشون این کار ونمیکنن 
این طوری که شما از از رفتارنامزدتون گفتید ایشون زیاد مغرور هستن وفقط دوست دارن حرف خودشون باشه 
فقط زیاد باهاشون بحث نکن وحتما خودت برای راهکار به مشاوره مراجعه کن 
چون بعداز یه مدت این اقا بدتر میشن 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۵ پریداس
عزیز دلم ب نظرم ب خاطر تفاوت سنی بالایی هستش ک بین شماست 
مرد های رنج سنی سی سال ب بالا دیگه ماشالله خیلی پخته تر از همسن های شما هستن و خب ی سری تفاوت هایی هم طبیعتا وجود داره بینشون 
ب گمانم شما طبق سنتون باید رفتارهایی داشته باشید ک ب ایشون ک احتمالا هم سنگین و آرام هستن در تضاد باشه 
بازهم شما باهاشون صحبت کنید خب.. 
ندارید این بحث ها جدی تر بشه و اختلافات بزرگتری رو ایجاد کنه 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۲ بابک
شما شاید بلد نیستی ناز بکنی 
نازت به دل نمیشینه 
ناز کردن فقط نه گفتن یا دستور صادر کردن نیست شما باید سیاسته صحبت و درخواست داشته باشی 
مثلا آقاتون میاد نزدیکتون میخواد باهاتون از اون کارا بکنه میگی نه بعدا این یعنی طرد کردن نه ناز کردن برا مرد خیلی سخته قبولش من جاش بودم دیگه طرفت نمیومدم با این کار یه مرد با همه غرورش میاد طرفه زنش اینکه طرد بشه براش راحت نیس بعد توقع داری التماست بکنه!
نمیخوای نخواه این چجور ناز کردنه!
مثلا مرد از زنش کمک میخواد زن بگه نه واقعا زشته خیلی تو روحیه مرد اثر میذاره یه مرد فقط تو لحظاتی که واقعا به کمک خیلی احتیاج داره شاید به زنش رو بزنه اونوقت شما با خاکه کوچه یکیش میکنی میگی دارم ناز میکنم!
به هر ادا اطفاری نمیگن ناز کردن 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۴۱ پریا1374
شایدهسرت کم حوصله ست!منوهمسرم3سال فاصله سنی داریم خیلی منطقیه ولی بیش ازحدرمانتیکه بعضی وقتاانقدنازمومیکشه خودم به جاش خسته میشم.در کل نازکشیدنوهرمردی بایدبلدباشه

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۴۱ mehdi.ma.mm
الان مشکلتو حدس بزنیم؟
خوب موقعیت و توقعات خودتونو بنویسید ببینیم چطور باید رفتار کرد از حرف هاتون نمیشه چیزی فهمید که و جدا از مردی با اون سن زیاد هم نباید انتظار داشته باشید چطوری باهاش ازدواج کردید الان تو این سن خوب میخواد پدر بشه ولی شما رفتید تو فاز نامزد بازی و ناز و و اینا اصلا دنیای شما با هم فرق داره 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۸:۲۰ الیکا
پدرومادر من با هم 7/8 سال تفاوت سنی دارن ولی اصصصصصصلا یکبار هم ناز همو نکشیدن ولی خالم وشوهرش 19 سال تفاوت سنی ولی هیییییییییی نازکش داره

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۸:۵۸ نگار
دوستانی ک گفتن مشکل بخاطر سن بالای نامزدشونه؛نامزد من هم 32 سالشونه ولی خیلی هم رمانتیک و احساساتیه همه مثل هم نیستن 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۹:۱۵ مهدی به نازی جون

سلام احسنت بر شما

 

دختر تو بیود میکنی با مرد سن بالا ازدواج میکنی حقته!!!

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۴۶ نادیا
هیچ به سن بالا ربط نداره. شوهرت فوقش 34 ساله است نه 64 ساله. اتفاقا مردها در این سن قدر زن رو بهتر می دونن و اگر شما رو گرفته حتما انتخابش بودی. به نظرم مشکل از رفتار خودت هم هست. نه گفتن که ناز کردن نیست....اون چیزی که شما منظورته نازکشیدن نیست منت کشیه که غرور مردو له می کنه. ممکنه حتی یک وقتی از سر اجبار منتت رو هم بکشن اما تو دلشون ازت متنفر میشن که خوردشون کردی.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۱:۰۰ نگین
واقعا خجالت اوره....گیر دادن به ازدواج بنده خدا چه فایده ای داره ....اومده اینجا کمک بگیره نه اینکه تقاضای سرزنش کنه...الان مثلا میگید بد کردی اینحوری ازدواج کردی دیگ مشکلاتش حله؟،....
امثال شماها اگر کمک نمیکنید حداقل سرزنش نکنید دیگ...زخم زبون نزنید..واقعا فایدش چیه؟؟...خداوکیلی؟؟ . 
ارتباط زیادی به تفاوت سنی نداره....بیشتر مربوط به خود فرده  ...ادمی که مغرور باشه تو 22سالگیم بازم غرورش نمیزاره همچین کاری بکنه

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۵ گلاره معین

برای چی ناز میکنی اصلا ؟ ناز نکن

ناز نکن ،ناز نکن

قهرو آغاز نکن

اختلاف سنی شما زیاده ،شوهرت حوصله  نداره ناز بکشه ، هرجایی نباید ناز کنی

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۲:۳۲ ستاره
همسر من 6سال ازم بزرگتره.وقتی 18 سالم بوداون24 عقدکردیم. ولی واقعا شوهرمنم نازکشیدن بلد نیست. الان که هفت هشت سال میگذره منم عین یه مرد بی احساس شدم. چون میدونم هیچوقت نمیاد نازکشی و منت کشی خودمو سبک نمیکنم وقهر نمیکنم. برا همه چیز منطقی رفتارمی کنم و احساساتم کاملا کور شده. اوایل سورپرایزش می کردم.براش کادو میگرفتم. تونامزدی وقتی تو خونه تنهامیشدم پیام میدادم بیاد باهم باشیم. هرکاری می کردم شاید اونم یکم عشقولانه باشه .چند باری برام گل وکادوگرفت ولی خب نمیدونم چرا دیگه نه اون ادامه داد و نه من.بعد عروسی هم شایدیه مدت کوتاهی عشقولانه بودیم ولی دیگه تموم شد.خودمم حس وحالم ازبین رفت. حالا بیشترمثل دوتادوست باهم زندگی میکنیم. هیچ رفتار عاشقانه ای بین مانیست. ازکارش اصلا زنگ نمیزنه احوال بپرسه . من زنگ بزنم نصف تماسامو جواب نمیده که باعث شده دیگه زنگ نزنم. گاهی غذاهای خاص میپختم ولی اصلا استقبال نمی کرد وایراد میگرفت منم دیگه همش غذاهای عادی میپزم. البته دستپختم عالیه وهمه تعریف میکنند .فقط شوخی و سربه سر گذاشتن هست. وگاهی دستم می ندازه ومیخندیم .مثل دوستان صمیمی. ولی رمانتیک بازی، حرفای عاشقونه، بغل کردنای وقت وبی وقت، بوسه های غافلگیرانه، کادو وسورپرایز، پیامک وتماس عشقولی هیچی هیچی بین ما نیست. اگه غیر عادیه و متأهل ها بعد شش هفت سال زندگی هنوزم رمانتیک هستند برا منم یه راهکار بدید لطفا .اگه هم همه زنو شوهرا این مدلی میشن که هیچ. فک می کنم آینده سؤال کننده هستم. اینم بگم به شوهرم از چشمام بیشتر اعتماد دارم ومطمئنم پای کسی در میون نیست. این سردی احساس از سردی شخصیتش سرچشمه میگیره. خیلی هم دوستش دارم.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۲:۴۲ ناشناس
این که چیزی نیست ، نامزد من 42 سالشه  ،همچین نازمو میکشه بیا و ببین.
آقای نجفی اوضاع سایتتون داره خیلی خراب میشه ، تا ملت میبینن اختلاف سنی سوال کننده با همسرش زیاده ، همه میریزن سرش و مشکل اصلی فراموش میشه.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۳ رویا
به نظر من ریشه ی این از اختلاف سنیتونه.ودر بست های قبلم گفتم ازدواج همسنی یا دو سه سال اختلاف یه چیز دیگست.ولی ممکن ایشون محبت کردن بلد نباشن.

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۷ م28
تا وقتی یه پسره بالای 30 بره یه دختر بچه با هیجانات خاص رو بگیره...عاقبتش همینه...منکه 34 سالمم نیس حوصله این لوس بازیا رو ندارم چه برسه به اون دیگه....متاسفم برای اختلاف سنتون....اون دنبال آفتاب مهتاب ندیده بوده شما دنبال همه چی تمومی و پختگی و  هدفتون رو از تاهل فراموش کردید...غافل ازینکه این اختلافا برا زمان پدر مادرای ما بوده نه الان....الانم یه عده میان میگن بابا مامانمون 40 سال اختلاف دارن خوشبختن...برچشم بد لعنت...خوشبخت باشن ولی الان زمانه فرق کرده و تفکرات مثله مادر پدرا نیست....

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۵ ل
بهتره رو ناز کردنت یکم کار کنی 
شاید واقعا بلد نیستی شاید بهش برمیخوره با کارات ناز کردن با عشوه های الکی فرق داره 
پسرا از ناز کردن خوششون میاد ولی از بی احترامی و طرد شدن اصلا خوششون نمیاد 
بازدید : 493 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:38 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

عواقب اجبار دختر به گرفتن برگه سلامت بکارت

عواقب اجبار دختر به گرفتن برگه سلامت بکارت

.................................................................................................

آلما :

حرف آخرم به آقایونی که طرفدار بردن طرفشون به پزشک قانونی هستن:

اگه طرفتونو حالا هرطور که خودتون بلدید که ما نمیدونیم!!! راضی کردید و بردید پزشک قانونی

دو حالت پیش میاد:

1- اون دختر باکره نیست، شما قیدش رو میزنید، آبروی اون دختر هم پیش کسی که نسبتی باهاش نداره  میره و به احتمال زیاد در خیلی جاهای دیگه هم این مساله از طرف خواستگار و خانواده اش مطرح میشه و خلاصه این که این دختر به عنوان یه دختر هرزه شناخته خواهد شد، کسی ام که آب از سرش گذشت! دیگه هیچی دیگه!!! 

2- اون دختر باکره و پاکه، حالا در صورتی که اون دختر شما رو رد نکنه و بنا به دلایلی! (مثلا موقعیت خیلی خوبی که شما دارید) حاضر بشه باهاتون ازدواج کنه ، اثبات وجود پرده هایمن به بهای دریده شندن پرده هایی در زندگی مشترکتون تمام خواهد شد که عواقبشو تا آخر عمر خواهید دید!!!

با تشکر از توجه تون

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۲۹
-------------------------------------------------------

 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۳۰  محسن نجفی
سلام
بنده اگه دختر بودم و کسی چنین کاری باهام می کرد ، می رفتم و برگه سلامت رو می گرفتم . بعد می دادم دستش می گفتم : به سلامت 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۴۱ بوی یاس
احست اقای نجفی
همچین مردی مرد زندگی نیست اگر منو به خاطر وجود یه پرده بخواد همون نباشه بهتره

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۴۱ کوش طلا
آقای نجفی حرف منو زدید
من اگه همچین موردی برام پیش بیاد ،میرم برگه سلامت میگیرم و  خیلی خونسردانه ردش میکنم
بسلامت

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۴۵ M&M
سلام. منم گفتم اگه کسی اسمه پزشک قانونی رو برام بیاره، محترمانه به خودش وخانوادش میگم گم شن بیرون! اگه کسی باشه که دوسش دارم، دقیقا همین، برگه سلامت میگیرم و پرتش میکنم تو صورتش. از نظر من این توهینه وکسی که توهین میکنه بگه باید برم پزشک قانونی، ارزش دوست داشتن نداره.بره تا دلش میخواد تحقیق کنه، همونطور که ما فقط به امید تحقیق جواب+میدیم والبته توکل ب خدا...

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۵۰ لادن
اقایون انقد سخت گیری میکنید در این مورد به خدا من که دختر خوبیمو تا حالا حتی یه پسر از فاصله کم از کنارم رد نشده انقد میترسم که به کابوس شبانه ام تبدیل شده دارم از استرس میمیرم با اینکه تحصیل کرده ام هستم هر روز خاطرات کودکیمو مرور میکنم میگم نکنه اتفاقی افتاده باشه چرا به محبتی که یه دختر میتونه بهتون بده فکر نمیکنید همش میخواین اون باکره باشه یکم به عاطفه اخلاق اون دختر توجه داشته باشید اگه این جوری بود انقد طلاق زیاد نمیشد.خدا همونو هدایت کنه انشالله.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۵۳ من
به راحتی ردش میکردم حتی اگه داشتم ترشی لیته میشدم
هه هه

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۱:۳۸ azar
هیچ دختری نباید اجازه بده همچین کاری باهاش بکنن وگرنه اول از همه شعور وشخصیت خودش وبعد پدر ومادرشو زیر سوال می بره......که واسه اثبات پاک بودنت باید گواهی پزشک بیاری!!!!!!!
خونواده ی پسر هم اگر اطمینان ندارند،اون دخترو نگیرند واسه پسرشون.
.
.
البته من فکر نمی کنم الآن دیگه همچین آدمایی پیدا بشن حداقل من که اطرافم ندیدم...
یعنی واقعا همچین نمادهای بی فرهنگی ومردسالاری هنوزم پیدا میشه؟؟!!!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۱:۴۳ نیلوفر آبی
اما ما چون تو تهران هستیم- مادر خودمون اجبار می کنه که با مادر پسر بریم پزشک- حالا هر چند اونها نخوان-اما مادرم میگه در اینده روی شما عیب نمی زارن
-----
البته به پسرها هم حق میدم که بدبین شده باشن- وقتی که تو نمازخانه دانشگاه دخترهای 18ساله  رو می بینم که از رابطه هاشون میگن- منم که دختر هستم نظرم عوض میشه

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۰۳ دال
اصولا کسایی که دنبال این هستن بسیار شکاک هستن و خب حتما دلایل خودشون رو دارن که برای خودشون محترمه و وقتی این کارو میکنن میخوان مطمئن شن که همسرشون دست نخورده اس (به زعم خودشون)


حالا من به عنوان یه پسر از این افراد این سوال رو دارم :
فرض کنید شخص مورد نظر در دورانی از زندگیش توسط یک نامحرم دستش گرفته شده یا در بغل کشیده شده (همین! خیلی جلوتر هم نیمخوایم بریم ) این رو چجوری میخواین بفهمین؟ با چه آزمایشی؟؟؟

یه نکته هم میگم که نظر شخصی خودمه 

رفتار دختر و زن کاملا باهم متفاوت است و از نحوه صحبت و کمرویی و پررویی و شرم و حیا کاملا میشه به نحوه رفتاری هرکسی پی برد (تو دوران شناخت ) من خودم اینقد به همسرم تو این زمینه اعتماد دارم که اگه شب زفاف هم هیچ خونی نیاد حتی نمیذارم خودش بیاد بگه که بریم ببینیم دلیلش چی بوده؟!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۱۰ Mc
پایه و اساس ازدواج اعتماده وکسی که سوال میپرسه درباره ی بکارتیعنی من به شما اعتماد ندارم،با این حال طرفین باید انقدر وجدان داشته باشند که صادقانه مسایل در میان بذارن

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۳۷ اوه مای کامپیوتر
برای من اول برگه و تایید پاکی و باکرگی دختر مهمه ! بعد هر چیز دیگه .
پزشکی قانونی نباشه ، من اصلا قید ازدواج را می زنم .
این نظر منه و اگر سایرین مخالفین ، نیاید به من گیر بدید ! 
من همینم همین هم میمونم .
موفق باشید .
یا حق.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۳۹ وروجک گوگوجی
دقیقا حرق اقای نجفی رو تایید میکنم ..........بسلامتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۳۹ الاف
شما دخترا چرا انقد حرص میخورید؟اگه کسی ازتون برگه سلامت بکارت خواست خیلی راحت برید و برگه رو بگیرید بعدش برگه رو بهش نشون بدید و بگید برگه رو دیدی حالا هم برو و دیگه هم دور و بر من پیدات نشه.به همین سادگی!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۴۱ اوه مای کامپیوتر
آفرین خانم نیلوفر .
خدا مادرتان را حفظ کند .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۴۲ سارا74
من اگه کسی این درخواستموازم بکنه شاهزاده سواربراسب سفیدم باشه ردش میکنم ومیگم اول برگه سلامت خودتو نشونم بده

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۴۸ عباس
سلام بارها گفته ام این کار یه توهین بزرگ به خانم هاست اما متاسفانه این رسم زشت دارد جای خودش رادر جامعه باز می کنه واین دختران عفیف هم باید چوب یه تعداد دختران بی حیا را بخورند پزشک قانونی برای موارد خاص است مانند انواع تجاوز به عنف درگیری ها وقتل ها من اعتقاد دارم اگر پسری دختری را پزشک قانونی ببرد اون دختر دیگر دلش با ان مرد صاف نخواهد شد وبعضا اگر ان دختر ضعف ایمان هم داشته باشد احتما ل ان می رود بعد عروسی جهت گرفتن انتقام از همسر بددلش به او خیانت هم بکند پس بیاییم به هم اعتماد کنیم که درکناران عشق ومحبت درو کنیم

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۰۴ نادیا
کاش ی همسری به فهمیدگی جناب دال قسمت من بشه...
واقعا احسنت بر شما...

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۲ به اقای نجفی
بهترین راه حل رو گفتین همین کارو میکنیم!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۸ ahmad
برداشت کلی من از این پست و نظرات جنابعالی در پست های قبل که مرتبط با بحث بکارت بود اینه کهش ما معتقدید:

دختر هر .... خواست بکنه و وقتی ازدواج کرد شوهر گرامیش ازون چشم پوشی کنه و همینطوری که هست بپذیرش!

در یکی از نظرات بسیار شگفت انگیزتون توصیه فرمودین به گذشته دختر کاری نداشته باشین!

این مقاومت شما و بعضی از دخترای دیگه بنده رو عمیقا به فکر فرو برده!

همین قدر که دخترا رو میشناسم میدونم استاد نقش بازی کزدن هستن در مواردی. یکی از اساتید روانشناسی یکی از دانشگاه های معتبر میگفتند مراجعه دختری رو داشتم که تا 4 جلسه اول طوری حرف میزد و رفتار میکردکه حتی شک داشتم رابطه دوستی رو هم تجربه کرده باشه ولی با تکنیک های روانشناسی خودش اقرار کرد که حتی رابطه جنسی رو هم تجربه کرده!!!

لازم می دونم به شما متذکر بشم که ما هم توی جامعه هستیم و همه چیزو می بینیم (ناپاکی بعضی از دختران به ظاهر سالم)

تا قبل از نوشتن این متن بنده به شدت مخالف درخواست برای گرفتن برگه سلامت دختر قبل از عقد بودم ولی از این لحظه در عقایدم تجدید نظر کردم:

حالا که این مقاومت شدید و غیر منطقی رو میبینم مطمئن هستم که بعضی از دخترا ریگی در کفششون هست لابد! پس من هم مانند اقای اوه مای کامپیوتر طرفمو پیش چندتا متخصص میبرم تا کاملا از سلامتیش مطمئن بشم.

در ضمن از نظر من فقط ارتجاعی بودن قابل چشم پوشی است ( اون هم با تایید چن متخصص معتمد) و اتفاق و حادثه و ورزش و خودارضایی و... فقط و فقط برای من بهانه محسوب می شود.

با عرض پوزش از دخترخانومی پاک

عزت زیاد

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۴ ahmad
سلام جناب اقای نجفی عزیز

من فقط یک سوال از شما دارم


ایا اگر بعد از شب زفاف ( یا اولین س ک س ) خونی دیده نشد با وضع امروز جامعه ما مرد هیچ

گونه حقی نداره؟ نباید ثابت بشه که این دختر در اثر روابط نامشروع اینجوریه یا مثلا بکارت

ارتجاعی؟پس اگر اینگونه که شماها میفرمایید باید هیچ فرقی بین دختر پاک و سالم با بقیه

نباشه، البته که منم موافق نبودم طرفمو قبل از ازدواج بفرستم پزشکی قانونی و بنارو بر توکل

بر خدا و تحقیق و اعتماد گذاشتم مگر اینکه خلافش ثابت بشه. ولی از نظرات دوستان و

البته نظر شما اینطور برداشت میشه که باید خطای دختر ناپاک نادیده گرفته بشه تا خدایی

نکرده ابروش نره و...

خدا همه مارو به تشخیص حق از باطل هدایت کنه
نظر:
سلام
قبل از عقد شما این حق رو دارید که محترمانه در مورد دختر خانم با توکل به خدا تحقیق کنید . نه یک هفته و دو هفته ، به قول آقای فرهنگ حتی تا 3 ماه می تونید توی محله ، از دوستانش ، همکلاسی ها و ... تحقیق کنید . 
اگه به این نتیجه رسیدید که باهاش ازدواج کنید . بعد از ازدواج حق ندارید به چیزی شک کنید حتی اگه در شب زفاف خونی مشاهده نکردید . فرض کنیم خانم شما دختری باشه که بکارتش حلقوی ارتجاعی باشه . طبیعتا خونی مشاهده نخواهید کرد . اگه بهش بگید فردا صبح بریم پزشک قانونی ، مطمئن باشید تقریبا محاله دل اون خانم رو بتونید به دست بیارید . چون زل زدید تو چشماش و گفتید من بهت شک دارم ! خیال شما راحت میشه ولی به احتمال زیاد ، خانم شما پای برگه طلاق عاطفی رو امضا خواهد کرد . 
موفق باشید

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۶ نارنجی
منم به هیچ وجه با چنین بسری ازدواج نمیکنم حتی اگه اون ادم فرشته باشه هیچ ایراد دیگه ایی نداشته باشه.ترجیح میدم مجرد بمونم تا به خواسته اقا همچین کاری رو بکنم البته خودم قبل ازدواج میرم بزشکی قانونی ولی اگه شب زفاف خون نبینه و بهم تهمت بزنه دیگه هیچ وقت دلم باهاش صاف نمیشه و اگه امکانشو داشته باشم طلاق میگیرم حتی اگه عمر زندگی مشترکمون یک روز باشه...کسی که منو برا زندگیش انتخاب میکنه بایداول با به باکی و صداقت روحم ایمان داشته باشه حالا چه با برده باشم جه بی برده و بعد برا ازدواج با بیش بزاره،ممکنه بر اثر ورزش بکارتمو از دست داده باشم اگه بهم اعتماد کامل داشته باشه فکرای ناجور به سرش نمیزنه،منم یا به کسی اعتماد نمیکنم یا اگه اعتماد کردم به خودم اجازه نمیدم هیچ فکر بدی در موردش بکنم ....
برا منی که تا حالا با بسری دوست نبودم چه برسه به رابطه این یه توهین خیلی بزرگه و به شعورو شخصیتم بر میخوره.... اقایونی هم که این کارو میخوان انجام بدن باید سراغ خونواده هایی برن که با این کار مشکلی نداشته باشن .من اگه یک درصد هم حاضر به این کار بشم  خونوادم راضی نمیشن به این کار..اینو میدونم که به محض مطرح کردن این موضوع بابام ، اون بسرو از خونش بیرون میکنه، محترمانه هم فکر نکنم عمل کنه و برخورد خیلی بدی با اون یسر خواهد داشت .اینو مطمئنم .کلا توو خونواده ما تعریف ما از زندگی و ازدواج خیلی فرق میکنه با این چیزایی که شما میگین....بسرخاله من از کوچیکی با ما زندگی میکرده و برای مامان و بابام هیچ فرقی با بچه های دیگشون نداشت.اون موقع که میخاست ازدواج کنه من خیلی بچه بودمو نمیفهمیدم چی به چیه ولی بعد ها فهمیدم که همسرش بکارتشو قبل ازدواج بر اثر ورزش سنگین از دست داده و خونوادم با این موضوع هیچ مشکلی نداشتن..بسر خالم میگفت من اونقدر بهش اعتماد دارم که حرفشو قبول کنم ......
کسایی که نمیتونن اعتماد کنن و بددلن بهتره تا زمانی که نتونستن به کسی اعتماد کنن قید ازدواجو بزنن..... .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۳۵ ahmad
خانوم لادن:

یعنی چی اونوقت به باکره بودن فکر نکنید و به محبتی که بهتون میده فکر کنید؟؟؟

بابا شما چرا اینجوری هستید!

اتفاقا شما که پاکی باید از این قضیه استقبال کنی،

چرا باید ارزش شما با کسی که روابط نامشروع قبل از ازدواج داشته یکی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


چرا باید ارزش شما با کسی که روابط نامشروع قبل از ازدواج داشته یکی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا باید ارزش شما با کسی که روابط نامشروع قبل از ازدواج داشته یکی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۴۸ ریحان

دقیقا منم همون جواب آقای نجفی رو داشتم.

اثبات پاکی و تموم کردن قضیه ...

 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۲ ریحان

منم موافقم  خود دختر باید به همراه یکی از اعضای خانواده برن برگه ی سلامت رو بگیرن.

چون بعضی مدلاش قضیه شون حساسه.

در دروازه رو میشه بست ،دهن مردم رو نه!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۵ آلمورام عمرا
۱-دختری که با گواهی مشکل داره احتمالا باکره نیست 
۲-دختری که باکره هست هراس نداره
 آنرا که حساب پاک است .....
۳- لو رفتن عدم باکرگی در شب زفاف آبروریزیش بیشتره اگر باکره نیستید با گواهی سلامت مخالفت کنید!!!!!!!
نظر:
سلام
بحث سر ایه که ،
زندگی که با شک به این بزرگی بخواد شروع بشه ،‌احتمالا دوام نداره . 
کم کاری در تحقیق رو نمیشه با مهریه بالا و اجبار به گرفتن برگه سلامت جبران کرد .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۰۲ اوه مای کامپیوتر
احمد جان ..
با افرادی گفتگو کن که بخوان با دیدی کاملا منطبق بر منطق و واقعیت فعلی جامعه باهات گفتگو کنند . نه خواهر های گرامی این سایت که همین جوری واسه خودشان هر چیزی را توهین می دونند و نمیشه بهشون بگی آیا بالای چشمان زیبای شما ابرو است ؟!!!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۱۶ ahmad
اقای نجفی

فرمایشات شما متین

جنابعالی جنبه مثبت قضیه رو نگاه می کنید.

من عرض میکنم اگه در اثر روابط نامشروع قبل از ازدواج باکره نباشه و ما بعداز شب زفاف

بفهمیم و ایشون پنهان کاری کرده باشه اونوقت چی؟
نظر:
سلام
اگه بعد از 3 ماه تحقیق مفصل و توکل به خدا نتونستید به رابطه های قبلی اون پی ببرید ،‌پس خدا می خواد شما رو به این نحو امتحان کنه . البته خدا ما رو به اندازه ی توانایی مون امتحان می کنه و خارج از توان ازمون انتظار نداره .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۴ ahmad
خدا بهت عمر طولانی بده اقای اوه مای کامپیوتر!

البته شما خودت میخوای طرفو ببری، من میگم نمیبرمش ولی اگه بعداز ازدواج بفهمم باکره نیست( به جز موارد خاص) اونوقت برای من پنهان کاری محسوب میشه و طلاق!

بعضی از دخترا هستن که پیش خودشون فکر میکنن بعضی از مسائل رو وقتی با همسرمون در میون میذاریم که عاشقمون شده باشه و راحت تر بپذیره!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۹ ahmad
اقای نجفی

جوابتون برای من قانع کننده نیست،

یعنی چی خدا میخواد مارو امتحان کنه؟

راهش طلاقه

همونطور که دخترا میگن ما برگه رو میدیم به طرف و میگیم به سلامت ما هم میگیم به سلامت،

من هنوز اینقد بی غیرت نشدم که یه عمر با کسی زندگی کنم که قبلا روابط نامشروع داشته

از خانوما هم میخوام حرفای تند منو ببخشن ولی به پسرای پاک هم حق بدین که توی این دوره زمونه نگران باشن
نظر:
سلام
برای همین گفتم که امتحان های خدا در حد توان ماست . 
اگه ( بعد از تحقیق مفصل ) چنین اتفاقی برای یه آقا بیافته و اون چشم پوشی کنه ، از نظر شخص بنده ،‌نه تنها بی غیرتی نیست بلکه اوج مردونگی هستش . 
خب اومدیم و چیزی رو که خدا از دید بقیه پنهون کرده ، برملا کنیم چه عواقب بدی داره ؟ به این فکر کنید که حتی پدر و مادر خانم از موضوع بی اطلاع هستند . با این کار آبروی یه خاندان میره . شما طبق شرع این حق رو دارید که عقد رو باطل کنید . ولی حق این رو ندارید که آبروی چند خانواده رو ببرید . پدرش چه گناهی کرده که چنین آبروریزی بزرگی رو ببینه ؟
پس شما می تونید از دختر مورد نظرتون برگه سلامت بخواید .
موفق باشید

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۳۰ ریحان

ی بیماری هست به اسم "پارانوئید"

مواظب خودتون باشید!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۳۹ دریا
1. اگه دختری رابطه خارج از عرف در گذشته اش داشته باشه  وقتی خودشو توی مسیر پزشک قانونی ببینه  دیگه خودش اعتراف میکنه به اینکه ...نمی ایسته که ببرش پزشک قانونی و دکتر بیاد اینو بگه!!! چرا کسی به این توجه نمیکنه..
2. دختری که هیج گونه رابطه ای نداره که براش از مردن سخت تره که اولین باری که لباسش رو میخواد دربیاره تو پزشک قانونی باشه در حالی که یه دکتر با روپوش سفید ایستاده بالای سرش...آخه دخترا حتی جلوی مادرشون لباس عوض نمیکننن...برعکس آقایون که جلوی مادر و پدر و خواهر و برادر به راحتی میتونن این کار رو کنن...
3. من اولین باری که شنیدم یه همچین موضوعی هست که دختر رو ببرن پزشک قانونی توی این سایت بود...یعنی تا قبلش کلا همچین چیزی رو نشنیده بودم

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۶ آلما
ahmad
باید به شما عرض کنم که من نگفتم که به گذشته دختر توجه نکنید، اتفاقا منم نظرم اینه که با توجه به گذشته و حال طرف تصمیم بگیرید، تحقیق کنید و به خدا توکل کنید، همین کاری که دختر خانوما در مورد آقا پسرا انجام میدن!
اما در مورد خودم من ادعایی در مورد پاکی یا ناپاکی خودم نکردم که شما به من تهمت فیلم بازی کردن رو میزنید!
قبلا هم بهتون گفته بودم، من به شخصه به خاطر تهمت هایی که به دختر خانوم ها می زنید نمی بخشمتون.
مشکل شما آقا پسرای محترم اینه که میرید سراغ دختر خانومی که از روی ظاهرش پسندید و مسلما بهش شک دارید چون خوش سلیقه تر از شما ها قبلا لابد بودن! اونوقت دنبال اینید که بهتون ثابت بشه اون دختر پاکه!!!
من نگفتم دخترا هر غلطی خواستن بکنن و بعدش شوهرشون بعد از ازدواج چشم پوشی کنه! من گفتم هیچ پسری حق نداره با آبروی یه دختر( حتی اونی که ناپاکی کرده) بازی کنه و اونو به حال خوش رها کنه.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۷ نیما 12

آیا راهی نیس که مرد بدونه پرده خانومش از چه نوعی هست؟

کاش پست کنید این کامنت رو

ممنون

نظر:
سلام
اون رو پیش یه پزشک ببرید !

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۲ نیما 12

آیا نوع پرده از خانوم در دوران عقد راه خوبی هس؟؟؟

نظر:
سلام
میشه بیشتر توضیح بدید ؟

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۷ آناهیتا
چقدر یه آدم می تونه پررو باشه که بره خواستگاریه یه دختر بعد بگه بیا ببرمت ببینم هنوز دختری یا نه!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۷ زری به آقای نجفی
ببخشید آقای نجفی ولی از نظر من عند بی غیرتیه که زن آدم قبل از اون با کسی دیگه ارتباط جنسی داشته باشه و آقا هم ندید بگیرن. من که دخترم هم طرفمو طلاق میدادم چه برسه به آقایون. من میرم گواهی سلامت رو میگیرم و اصلا هم برام عیب نیست. چرا اینطور به قضیه نگاه نمیکنید که این ازدواج به مراتب اعتماد توش بیشتره. 
نظر:
سلام
مشکل بنده با اجبار دختر به گرفتن برگه سلامت توسط خواستگار هستش . وگرنه از نظر بنده اگه خود دختر این رو توهین ندونه مشکلی نداره 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۰۴ ریحان

@دریا:

دریا جان ما کلا تو این سایت چیزای عجیب و غریب زیاد خوندیم.

یکی دیگه گول شیطون رو می خوره ،ما باید تاوان پس بدیم...

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۰۵ ahmad
(پس شما می تونید از دختر مورد نظرتون برگه سلامت بخواید .)

ممنون اقای نجفی

بله من نمیتونم یه عمر بغل کسی بخوابم که بدونم بغل کس دیگه ای هم خوابیده، من اینطوریم بقیه رو نمیدونم. قصدمم بردن ابروش نیست. اون باید وقتی ازادانه زنا میکرد فکر آبروش میبود نه حالا از من انتظار بیجا داشته باشه.

الان یه عده میان میگن اگه دوست بوده باشه و بغل و اینارو چیکار میکنی؟

جواب: عرض کردم اگه بدونم غیرتم نمیذاره تحمل کنم ولی اگه ندونم عیبی نداره و توکل به خدا، در مورد پرده بکارت اما میشه فهمید!

به آلما:

من به شما توهین نکردم اصلا، منظورم عقاید شما بود.

در ضمن گفتید که به گذشته طرفتون توجه نکنید.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۰۹ نارنجی
به اقای اوه و اقا احمد
خواهش میکنم بهم بگید یه دختر چه طور میتونه از باک بودن یه بسر مطمئن شه؟؟؟جدا میخوام نظرتون رو بدونم....چرا اینقدر خودتون رو محق میدونین؟اگه شرایط جامعه بده خب این مشمول دو طرف میشه چرا به همه چیز یه طرفه نگاه میکننین...
من ادم منطقی هستم و به هیچ وجه متعصب نیستم ولی باور کنین نمیتونم درکتون کنم<هر جور فکر میکنم که بتونم درکتون کنم نمیشه....چطور شما انتظار دارین یه دختر فقط با تحقیق بهتون بله رو بگه و شریک زندگیتون بشه و بهتون اعتماد کنه اونوقت به اعتماد خودتون میرسه ............؟؟؟؟  اگه شما با گرفتن گواهی مطمئن میشین ،یه دختر باید چطوری از باک بودن شما مطمئن بشه؟؟ اگه اعتماد کردن اینقدر براتون سخته بس به دخترا خیلی بیشتر باید حق بدین که اعتمادو ازدواج نکنن....با این شرایط و بد بینی ها شما اگه دختر بودین اصلا ازدواج نمیکردین چون برا اعتماد دستتون به هیچ جا بند نیست..درسته؟؟؟؟؟؟؟؟

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۳ به ahmad
برای ما مهم نیست که شما در مورد ما چی فکر میکنین؟
پاکی و ناپاکی ما رو خدا میدونه و بس!
این دخترا هستن که تعیین میکنن برن یا نرن نه شما!
شماها مجبورین دختری رو پیدا کنین که چنین مسئله ای رو بپذیره یا اینکه مجرد بمونید.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۷ ریحانه
منم با بیشتر حرفای اقای احمد و بقیه پسرها موافق هستم.پسرهای پاک هم حق دارند که نگران باشند. کسی نباید چیزی رو مخفی کند و اگر مخفی کرد باید پای عواقبش بیستد. ضمنا معلوم شدن بی عفتی دخترهای بد برای ما دخترهای پاک خیلی هم خوب است.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۲۱ ahmad
به دریا: 

چه عجب یه دختر با منطق دیدیم. ولی درمورد نکته اولتون مسئله اینه که دوستان میگن اگه دختر ناپاک بود اصلا نباید بهش بگی بیا بریم پزشکی قانونی که یه وقت بهش برنخوره، گور بابای غیرت مرد! چه برسه که شما میگین توی راهه پزشکی قانونی خودش اقرار کنه.

به توصیه خانومای عزیز باید چشم پوشی کرده و بگویییم خانوم قربون خیانت قبل از ازدواجت بشم من، عیبی نداره فدای یه تار موی خوشگلت!

عجبا

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۲۹ دال
دوستان محترم موافق این قضیه جواب من رو ندادن ها !!!

اگه دختری در دوران تجردش توسط کسی بغل شده یا دستش رو گرفته باشن چجوری میفهمید؟؟؟ (چون میدونم حتی از این قضیه هم نمیگذرید و نگید حالا مهم نیس و این حرفا !)‌


۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۳ به ahmad
مشکل شما اینجاست که خون ندیدن رو میذارین پای ناپاکی پای خیانت میگم پرده خیلی از دخترا بدون خونریزی پاره میشه شما وقتی که تحقیق کردین ازش مطمئن شدین بعد رابطه اگه خونی هم ندیدن نباید بهش شک کنی 
مثل اینکه منطق شما مشکل داره!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۳ آلما
یه چیز دیگه رو هم باید اضافه کنم
من در همون پست قبلی هم نظرم رو در مورد برگه سلامتی که دختر خانوما میگیرین گفتم
همون جا گفتم که ممکنه دختر خانومی خودش یا به پیشنهاد خانواده خودش این برگه رو بگیره، ولی این برگه رو بعد از عقد و برای شب عروسی می گیرن نه برای خواستگار، تفاوت فاحشی داره! لطفا توجه کنید، من با این کار اصلا مخالف نیستم
حرفهایی که زدم در مورد پزشک قانونی هست، که به قول بعضی از دوستان برای اولین بار توی این سایت و از زبان برادران بزرگوار!!!! شنیدم!
چیزی که خیلی آزاردهنده هست حس بی اعتمادیه که بعضی آقایون با زدن این حرفا ایجاد می کنن.
به هر حال من نظرم رو گفتم، هر کسی هم نظری داره، ولی بهتره به عقل هامون رجوع کنیم
باز هم تکرار می کنم، با آبروی هیچ کس بازی نکنیم، مهمترین چیز برای یه انسان(خصوصا یه دختر) آبروش هست.
موفق باشید

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۴ سهیلا
منم با نظر دوستان وآقای نجفی موافقم.خودم اگه شوهرم بهم نگه برو دکتر میرم وبخاطر تشخیص مدل بکارت معاینه میشم وتاییدیه هم میگیرم اما به شوهرم نمیگم تا اگه شب اصلی اتفاقی که باید بیفته نیوفته برگه رو نشونش بدم.اگه خودش بگه برو یا باهات میام مطمئنم تو زندگیم اثر میذاره این درخواستش.اگه خواستگارم بگه که هیچ مثل بقیه ردش میکنم بره پی دختر بدکاره وباکره.چون بکارت پسنده نه خوب پسند.

آقا پسرا دختری که بکارتشو از رابطه با دوست پسرش از دست داده دنبال پسری واسه ازدواج میگرده که ازش بکارت نخواد واونم رابطه داشته اینجور دخترا واسشون مهم نیست خواستگارشون صیغه کرده یا زنا چون خودشونم اینکاره بودند دخترایی واسشون مهمه که صیغه کرده یازنا که خودشون پاکند.دخترای دست خورده اگه پسر پاکی مثل شما بره واسش یا میگه نه چون میدونه لو میره یه روزی یا واقعیت رو بهتون میگه چون ماه پشت ابر نمیمونه.یا ترمیم میکنه که در اینصورت هم اکثر پزشکان تاییدیه سلامت میدن نه رابطه.پس خوب دقت کنید دخترای پاک اینقدر ناراخت میشن از پزشک قانونی نه دخترای ناپاک.درضمن صیغه عقد دائم شرط بر  دوشیزه بودنه پس میتونید اگه ثابت شد دختر نبوده طلاقش بدید بدون پرداخت یک ریال مهریه.ترستون از چیه دیگه؟یه دختر میتونه باکره باشه اما کثیف وآشغال که بعد ازدواج با خیال راحت کارشو بکنه.دختر اگه باهاش حرف بزنی مشخصه چطوری بوده .حیا در حرف زدن ،نگاه کردن.شروع رابطه.
آقا احمد نظرتون تغییر ندید.از شما توقع بیشتری داشتم.زندگی با زن ناپاک درست هم نیست چون شاید خیانت کنه بهت.حق طلاق داری اگه ثابت شه ناپاکه اونم باید تقاص گناهشو وخیانتشو بده. اما با دل صاف برو جلو انشالله یه پاکش گیرت میاد.شک به دلت راه نده.انتخابت از خانواده سرشناس دختر موقر نه از اونایی که توی خیابون با وضع فجیع میان بیرون واداهای دلبرانه برای پسرای غریبه دارند باشه.ظاهر آراسته زیبایی متوسط خدادادی.با آرایش ملیح.چادری یا مانتویی اما خانم ومتشخص نه جلف.معتقد از نظر دین ونماز وروزه و... اینا ملاک باشه واست یه تحقیق بکنی زود دستت میاد چجور دختریه 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۸ به ریحانه
اره پسرای پاک حق دارن دخترای پاک هم حق دارن 
وقتی من دختر با تحقیق بهش اطمینان میکنم چرا اون پسر با تحقیق به من اطمینان نکنه؟ چرا باز باید در مورد من شک داشته باشه؟
چرا فکر میکنی دلیل مخالفته ما اینه که چیزی رو پنهون میکنیم؟
چرا فکر میکنی حتما به دلیل اینکه پردمون از دست دادیم مخالفت میکنیم؟
به قول اقای نجفی اگه پسری چنین درخواستی ازمون بکنه برگه رو نشونش میدیم میگیم به سلامت!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۴۳ آلما
به ahmad
واقعا طرز فکر شما برای من جالبه!
برای من جالبه که شما همه چیز رو وارونه برداشت میکنید!
من نگفتم بگید: خانوم قربون خیانت قبل از ازدواجت بشم من، عیبی نداره فدای یه تار موی خوشگلت!
من میگم خواستگاری دختری که بهش اعتماد نداری نرو!
مجرم نگرفتی که بخوای ببریش پزشک قانونی! 
خدایا!
در مورد این میگید من گفتم به گذشته طرف توجه نکن: اگه منظورتون اون یه پست خاص بوده که مخاطب خاص هم داشت باید بگم ایشون از گذشته طرفشون با خبر بودن با این حال اون دخترو دوس دارن، اون پست مخاطب خاص داره برادر من!!!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۵۳ ریحان

با "خانم سهیلا"موافقم

 

راستی "ریحانه" مساوی نیست با"ریحان"

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۵۴ من
اقا احمد خودتو کنترل کن خیلی خشنییییییی
ارام باش شما همسر ایندتو ببر پزشک قانونی  بهر حال هرکس عقیده ای داره
ببخشید که این سوالو میکنم اصلا منظوریییی ندارم ولی شما اهل کجاییی؟ برای این می پرسم چون 
این پزشک قانونی بردن مثلا توی شهر تهران عادیه .
توی جنوب کشورمان که من زیاد ندیدم دختر ببرن پزشک قانونی مگه این که طرف ظایع باشه از اون هفت خطاش باشه شایدم رسم باشه ولی من که تا حالا نشنیدم
توی شمالو نمیدونم چون اونجایی نیستم 
ولی شهری مثل قم اگه بری خاستگاری یه دختر اصل ونصب دار این حرفو بزنی محترمانه بیرونت میکنن 
برای کدوم شهری متناسب با رسم همون جا رفتار کن دیگه اینقدر بحث نداره فقط بدون که دخترا خیلی بهشون بر میخوره اگه این درخاستو کنی....! دیگه با خودت که اعتماد کنی یا نکنییییییی!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۵۵ نگین
سلام.من به آقای اوه مای کامپیوترحق میدم که عشقشون روببرن پزشکی قانونی چون ایشون گفتن باچیزایی که میدونم به احتمال99درصددخترموردنظرم بغل وبوس شده پس اعتمادی به چنین شخصی نیست بهتره پزشکی قانونی برده بشه البته ببخشید.من به یه نتیجه ای هم رسیدن باعرض معذرت ازپسرای مومن وباغیرت...اینکه بعضی ازپسراتوجه کنیدبعضی هاکه نسبت به همسرآیندشون بی اعتمادهستن خودشون همه جوررابطه روتجربه کردن که دیگه به کسی اعتمادندارن.ودرموردپرده بکارت هم عرض کنم که درازدواج اثبات پاکی دخترباپرده مشخص نمیشه وسندپاکی یه دخترنیست به هیچ عنوان واینکه بایدمنطقی باشیم وقتی پسرنمیتونه پاکی خودش روثابت کنه دخترهم نبایدگواهی بکارت بگیره فقط وفقط باتحقیق زیادوایمان قلبی به خداوند چراکه پرده بکارت فقط برای دختران نیست بلکه حیواناتی ازجمله اسب ونهنگ و...هم پرده بکارت دارند.ولی خداروشکرمیکنم که خدای مهربونم این پرده روبرای دختران قراردادکه جلوی گناه کردن روبگیره وکسی نتونه به جزهمسرش به حریم پاکش واردبشه.یاعلی

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۰۰ ahmad
به نارنجی:

بله حق با شماست ولی به قول اقای اوه مای کامپیوتر بنده حاضرم هرجور شما میگید مورد تست قرار بگیرم تا پاکیم ثابت شه، من چه کنم وقتی سنگ محک مناسبی برای تشخیص وجود نداره، انتظار نداشته باشید حالا که پسر این سنگ محک رو داره چشم پوشی کنه ازش

به دال:

من جوابتونو دادم. بالا بخونید.

به به احمد:

از کجا باید بفهمیم که نوع پرده بکارت خونریزی نداره و بخاطر روابط نامشروع نیست؟ یادتون میاد بحث مهریه رو؟ اونجام شماها حاضر نبودید همینطوری به پسرا اعتماد کنید، خب اینجام ما نمیتونیم همینجوری بگیم اعتماد میکنیم. کاملا هم با منطقم.

به سهیلاخانوم:

(
خودم اگه شوهرم بهم نگه برو دکتر میرم وبخاطر تشخیص مدل بکارت معاینه میشم وتاییدیه هم میگیرم اما به شوهرم نمیگم تا اگه شب اصلی اتفاقی که باید بیفته نیوفته برگه رو نشونش بدم.)

خدا خیرت بده، همه حرف منم همینه. ممنون بابت راهنمایی هاتون خواهر عزیزم. برام دعا کنید، من خیلی غیرتی ام ولی بد دل نیستم، بارها هم گفتم بنای زندگیم بر اعتماده ولی جامعه خراب شده و حق دارم.

این ارایش ملیحم هنوز واسه من سواله ها!!! (خخخخخخخخخخ)

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۰۰ اوه مای کامپیوتر
((من میرم گواهی سلامت رو میگیرم و اصلا هم برام عیب نیست. چرا اینطور به قضیه نگاه نمیکنید که این ازدواج به مراتب اعتماد توش بیشتره. ))

درود بر شما زری خانم فهمیده .
به خدا انقدر دلم آروم گرفت که دیدم بالاخره یه دختر خانم ، قدرت درک و فهم این موضوعو داره که نگو و نپرس .

خوشبخت و موفق باشید .
و من الله توفیق .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۰۲ کوش طلا
من با گرفتن برگه سلامت ونو ع پرده مشکلی ندارم ولی اشکال بعضی از دوستان سایت اینجاس ک میخان دخترو ببرن پزشکی قانونی و وگواهی پرده و مقعد بگیرن ، این واقعا توهینه ب اون دختر، پزشک قانونی کجا ،متخصص زنان کجا!!!!!!!!!!!!!!!!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۰۶ ahmad
به زری خانوم:

قبل از این که این کامنتو بذارید میخواستم بگم فقط یه نفر در پست قبلی در این مورد جوابش منطقی بود که با نظر الانتون بیشتر خوشحالم کردین. ممنون


۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۰۶ اوه مای کامپیوتر
باز هم درود به شرفت احمد جان .
من روی این موضوع انقدر تعصب دارم که فقط نظر کلّیمو دادم . وگرنه یه حرفایی میزدم که .. اصلا یا تایید نمیشد یا همش ستارهدار میشد یا ملتو ازم متنفر میکرد . 
برای همین بعد از اعلام نظر کلی خودم ، فقط ساکت نشستم و میخونم .
احسنت به این حرفت :
((  (پس شما می تونید از دختر مورد نظرتون برگه سلامت بخواید .)
ممنون اقای نجفی
بله من نمیتونم یه عمر بغل کسی بخوابم که بدونم بغل کس دیگه ای هم خوابیده، من اینطوریم بقیه رو نمیدونم. قصدمم بردن ابروش نیست. اون باید وقتی ازادانه زنا میکرد فکر آبروش میبود نه حالا از من انتظار بیجا داشته باشه.  ))


خوشبخت و موفق باشید .
التماس دعا .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۰ سارا74
خانم زری هردختری اگه یه جوارزش برای خودش قاول باشه زیربارهمچین خفتی نمیره شماواقعابااین موضوع مشکلی نداری؟به نظرمن که اینایی که به خودش اعتمادندارن ویهکاری کردن میرن پیش دکترواینا

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۱ اوه مای کامپیوتر
به خانم ریحانه :
((منم با بیشتر حرفای اقای احمد و بقیه پسرها موافق هستم.پسرهای پاک هم حق دارند که نگران باشند. کسی نباید چیزی رو مخفی کند و اگر مخفی کرد باید پای عواقبش بیستد. ضمنا معلوم شدن بی عفتی دخترهای بد برای ما دخترهای پاک خیلی هم خوب است.))
خواهرم فهم شما مطمئنا خیلی بالا تر  خیلیاست !!   انشاالله خوشبخت و عاقبت به خیر شوید .
خوشبخت و موفق باشید .
یا حق .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۴ اوه مای کامپیوتر
جناب آقای دال 
چرا شما هنوز توی بغل کردن گیر کردید برادر ؟
الان مسئله خیلی فراتر از بغل و این چیزاست !
این مسئله ی در جریان حل بشه ، بغل و اینا هم بعدش بهش رسیدگی میشه عزیز .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۷ ستاره*
تو شهر ما رسم نیست دختر رو ببرن برا گواهی بکارت. دفعه اولم که شنیدم شهرای دیگه اینجوریه داشتم شاخ درمیاوردم و همش میگفتم من باشم اصلا تن به چنین خفّتی نمیدم. آخه میدونید جدا از بحث اعتماد و این حرفا دختر خیلی خجالت میکشه برای معاینه بره. دلیل مخالفت شدید منم خجالت بوده. ولی الان که نظرات دوستانو میخونم دارم به فکر فرو میرم که انگار آدم بره بد نیست.فقط قضیه خجالتو نمیدونم چجوری باید حلش کرد آیا؟؟؟؟

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۸ ریحان

پسری که دختر مردم رو ! اجبار به گرفتن گواهی سلامت کنه، دو روز دیگه هم بچه شو میبره آزمایش زنتیک(DNA) بده!!!!!!!!!!!

 

شما اگه میخواید مطمئن شید ،می تونید از خانمتون بخواید برای تعیین نوعش به پزشک مراجعه کنه. نه سیخ می سوزه نه کباب!

هم خودتون مطمئنید هم اون خانم بهشون برنمی خوره... و

ناپاکی صفت بدیه !خیلی بد! در کنارش شکاکی و توهین به دیگران  هم از صفات بد هستند.

بعدشم فکر نمی کنم یک مرد اون قدر ضریب هوشی پائینی داشته باشه که نتونه دختر باحیا و بی حیا رو ازهم تشخیص بده!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۳۷ آتش
یعنی ی دونه کم نبودحالاشدن 2تا
خجالت هم خوب چیزیه مگه شماخواهرنداریدکه اینجوری قضاوت میکنید
لطف کنیددیگه توهمچین پستهایی شماهانظرنذارید

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۴۴ ahmad
حرف آخر:

یه چیزی ته دلم مونده نتونستم که نگم:

خداییش و انصافا خیلی کمن دخترایی که با روابط نامشروع بکارتشونو از دست بدن و حتی اونایی که ناپاکن یه جور دیگه عمل میکنن و کمتر میشه که بذارن بکارتشون دست بخوره و واقعا فقط باید خود آدم پاک باشه و به خدا توکل کنه تا یه آدم پاک نصیبش بشه.

به هر حال هدف از این پست ها اینه که بهم کمک کنیم، برای من خیلی چیزا روشن شد که تا الان ازش بی خبر بودم.

از همه کسانی هم که از حرفای من ناراحت شدن عذر میخوام مخصوصا خانوم آلما که بیشتر ازشون معذرت میخوام. قصد بدی نداشتم و فقط نگرانیه پسرای پاک رو بازگو کردم. منم میدونم و به شما دخترای پاک حق میدم که نگران باشید.

فقط اینکه من این عقیدمو تغییر نمیدم که بخوام به قول اقای نجفی جوانمردی کنم و با یه دختری که قبلا روابط نامشروع داشته زندگی کنم. دلم برای اون دخترم میسوزه اخه، چون هیچوقت طعم محبت منو نمیچشه. نظر من اینه که ارزش هر انسانی به پاکیشه، این که توبه کرده دلیلی نمیشه که من چشم پوشی کنم. بله خدا بسیار بخشنده است اما من بنده خدام و بخشندگیم در برابر خدا هیچه!

و اینکه باید سندی باشه تا بین بکارت حلقوی ارتجاعی با بکارت دست خورده تفاوتی قائل بشیم اینو برای خود دخترا میگم. ولی منم فکر نکنم حتی اگه خون نبینم بگم بریم پزشکی قانونی، بیشتر حرفام از سر ناراحتی بود که بعضیا گفتن نباید گذشته طرفو در نظر بگیری یا چشم پوشی کنی یا شما پسرام ناپاکید و نمیشه فهمید پس ناپاک بودن ما هم مهم نیست (اگه باشیم) و...

من دیگه نظری درمود این پست ندارم مگر اینکه کسی منو خطاب قرار بده و چیزی ازم بپرسه.

یا علی

زنان ناپاک برای مردان ناپاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاک و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک، آنها از آنچه در باره شان می گویند منزهند و آمرزش و رزق نیکو برای آنهاست.

نور 26

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۴۶ عباس
سلام واقعا برای این افکار وسواس گونه متاسفم حالا به فرض دختری فریب خورد وخدای ناخواسته زنایی کرد ولی ان دختر واقعا پشیمان شد واز درگا ه خداوند درخواست مغفرت کرد خدا فرموده من توابین را دوست دارم حالا ما حاضر به گذشت نیستیم وتا ابروی ان بنده خدارانبریم از پای نمی نشینیم عزیزم دنیا محل ازمایش است کسانی که دراین ازمایش های سخت سربلند بیرون امدند راه کمال راطی کردند مهم این است ما در انتخاب دختر از یک خانواده اصل ونسب دار وبا ایمان انتخاب کتیم انسان ها هم به غیر معصومین ممکن الخطا هستند پس زیاد سخت نگیرید 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۴۹ الاف
وای خدا چقدر تنش سر این برگه سلامت بکارت هست! منم برگه سلامت بکارت رو توهین میدونم.منم ناراحت میشم از اینکه ما باید ریسک کنیم و بدون هیچ دلیلی محکمی به یک مرد اعتماد کنیم و باید گذشتش رو نادیده بگیریم و یا خوشبین باشیم و با خوشبینی و ریسک به یه نفر بله بدیم.منم ناراحتم که به چشم یه کالای جنسی بهم نگاه میشه به خاطر همین اصل هم هست که هیچ وقت نمیخوام اینجا و تو این کشور زندگی کنم و ازدواج کنم و همه ی امیدم اینه یه روزی برم یه کشور دیگه زندگی کنم نه به خاطر اینکه آزاد باشم و روابط آزاد داشته باشم بلکه فقط به خاطر فرار از عرف و باور های مردم این کشور که اکثرش نه دینیه نه انسانی.ولی خودمونیم شما دخترایی که قصد ازدواج دارید و زیر بار برگه ی سلامت بکارت نمیرید به سوال من جواب بدید اگه ازدواج کردید و طرفتونم فاز روشنفکری داشت و ازتون برگه نخواست و اونوقت شب زفاف خونریزی نداشتید و طرفتون قاطی کرد و زد کتلتتون کرد چی کار میخواید بکنید؟اگه هزارتا حرف نامربوط بهتون زد چی کار میخواید بکنید؟به نظرم من با تمام غلط بودن این کار شما دخترایی که میخواید ازدواج کنید باید این ننگ رو بپذیرید و این برگه رو بگیرید و اجازه ی هیچ شک و حرف نامربوطی رو به کسی ندید.آش کشک خالس.بعدم باید شکر کنیم مثل عهد بوق کسی دستمال خونی نمیخواد شب زفاف!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۲ بوی یاس
نیلوفر ابی عزیز تو خانواده ما هم همه مادرها ودشون به مادر داماد میگن با اصرار برن برگه سلامتی بگیرن ولی این با اون چیزی داماد بگه و بعدش هم پزشکی قانونی ببره فرق میکنه. مگه زندگی به پرده هست؟ خب اصلا اقا به من شک کرد و منو با معاینه متوجه شد که باکره هستم یا نه اونوقت من از کجا این مرد رو امتحان کنم ببینم اون چه وضعیتی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نگین که علم پیشرفت کرده اقا رو هم متوجه میشه این علم هنوز تو ایران نیامده.
اقای اوه مای و اقای احمد شمارو چطور امتحان کنن ببینن پسرید و هنوز مرد نشدید؟نکنه چون شما مردین باید به حرفتون اعتماد کنیم و لی چون ما زنیم باید بریم پزشکی قانونی؟
زندگیش که بناش رو بی اعتمادی بنا بشه با شکست مواجه میشه.
شما لطفا معیاراتون رو بهتر کنین نرین یه دختری که از ظاهرش معلومه چیکاره هست بگیرین اونوقت اینهمه شکاک هم نمیشین

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۶ azar
حالا گیریم دختره فقط تونسته باشه بکارتش رو حفظ کنه.....مگه تنها راه تماس جنسی همین یه کاره؟!!!
واقعا شما فکر کردید دختری که اهل کثافت کاری باشه فقط به خاطر یه پرده دست از کاراش میکشه؟؟
نخیر میره از یه راه هایی که دیگران فکرشم نمی تونن بکنن هزار غلطو میکنه...ککشم نمیگزه...
پردشم خیلی راحت حفظ میکنه...
.....برادر من روح یک دختر باید پاک وسالم باشه....نه پردش...!!!
.
.
حالا جدا از این بحثا من خودم دوست دارم برم دکتر یه گواهی بگیرم به دو دلیل....
1- ببینم بنده وشوهر گرام با چه نوع پرده ای طرف حساب هستیم!!!خخخخ
2- این گواهیو نگه دارم که اگه خدا نکرده بعدازدواج سوئ تفاهمی در این موردپیش اومد کسی نتونه بهم حرفی بزنه...

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۸ دریا

به آقای احمد

"اگه یه دختر ناپاک بود"...

 سوال:

این اگه چطور براتون مطرح میشه؟ تنها جوابی که به ذهنم میرسه اینه که تحقیق کرده باشین و توی تحقیقات چیزایی شنیدین که شما رو نسبت به نجابت و پاکی دختر مردد کرده...پس:

یا قضیه براتون مختومه میشه و تمام...

یا به این راحتی نمیتونید کنار بکشید و برید خواستگاری یه نفر دیگه...از طرفی هم واقعا نمیشه اینو ندید گرفت اینجاس که شما میگین باید پزشک قانونی مطرح شه وما رو مطمئن کنه...و شما پیشنهاد رفتن به پزشک قانونی رو مطرح میکنین:

1.     دختر خانم ارتباط غیرعرفی داشته قبلن و خودش میدونه برگه سلامت رو نمیتونه بگیره و "نکته یک" که گفتم مطرح میشه و دیگه اصلا کار به پزشک قانونی رفتن هم نمیرسه...از اینجا به بعدشم تصمیم رو خودتون میگیرید البته با  اطمینان کامل و بدون تردید و دودلی.

 

2.     دختر پاکه واقعیه از یه طرف دیگه اصلا ازین درخواست شما ناراحت نمیشه میرید پزشک قانونی و تاییده سلامت رو میگیرن و آغاز زندگی مشترک

 

 

3.     دختر خانم هرچند تجربه روابط غیرشرعیه مفصل و متعدد  رو در گذشته اش داره ولی تونسته طوری رفتار کنه که الان با خیال راحت بیاد تاییده سلامت بگیره و یه ازدواج خوب هم با یه انسان پاک داشته باشه در عین اینکه از سالهای سپری شده جوانی هم حسابی استفاده کرده...و شما پاسخ میدین که دیگه برای این قسمت راهی نیس و اعتماد میکنم وپاسختونم منطقیه...

 

4.     ممکنه دختر خانم جواب رد بده و اصلا قبول نکنه:

     *  یا مشکل داشته و حالا که شما این درخواست رو داشتین جواب رد میده

     * ممکنه اصلا خطایی در گذشته اش نبوده و این رو توهین میدونه و نه تنها جواب رد  میده بلکه یه مشاجره ی اساسی و بی احترامی به هر دو طرف هم پیش میاد (تو این حالت شما هم یه دختر پاک رو از دست دادین و تازه کلی ناسزا هم شنیدین ...اگه علاقه ای هم ایجاد شده باشه هم برای دختر هم برای شما دردناک تره)

حالت دیگه ای به ذهنم نمیرسه.

ولی حالا یه سوال دیگه:

اگه کلا تو تحقیقات  هیچ موردی مبنی بر عدم نجابت دختر نیدیدن چی؟

 یعنی اگه همه به آبرومند بودن و متشخص بودن اون خانواده و دخترشون گواهی بدن ...

یعنی اون "اگه" ایی که اول گفتید مطرح نشه بازم نیاز هست اینو مطرح کنین؟ شاید بگید بله و من در هر صورت دوست دارم مطمئن باشم

اما..... احتمال اینکه همچین خانواده ایبهتون واکنش بد نشون بدن خیلی بشتر از حالت بالاس که نتیجه تحقیقات خوب نبود...

یعنی "پیشنهاد رفتن به پزشک قانونی رو به راحتی نمیشه برای هر موردی مطرح کرد و ریسک مطرح کردنش خیلی بالاس"

شاید برای همین گفته میشه بعد از تحقیق به نتایج اعتماد کنید و بیشتر تفحص نکنید

(ببخشید طولانی شد چون این موضوع برام تازگی داشت ...به علاوه اصلا نقادانه نخونید و خواهرانه باهاتون صحبت کردم)

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۷:۱۲ دریا
به ستاره:
به نظرم برای یه دختر که تا حالا حتی جلوی مادرش هم پوشش داشته خیلی سخته....و به قول شما دختر خیلی خجالت میکشه
"مسئله خیلی فراتر از بغل و این چیزاست !":
شرمنده که صریح صحبت میکنم: درصورتی حرف شما درسته که فکر کنیم دخترخانم با مانتو و چادر در کنار کسی دراز میکشه و فقط قراره دست همدیگه رو بگیرن...فقط این نیست که..دختری که خودش رو برهنه کرد و ...  حالا دیگه چ تاییده سلامت بگیره چ نگیره!
یا مسئله نجابت باید مهم باشه یا نباشه...نصفه و نیمه که نمیشه
پی بردن به نجابت هم فقط با پزشک قانونی امکان پذیر نیس هرچند این میتونه یه راه باشه...ولی فقط یه راه....که تنها در صورتی قابل اعتماده که تحقیق هم بشه و همچنین رفتار و آداب و معاشرت دختر هم بررسی شه

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۰ ..............
احســــــــــــــــــــــــــــــــــــنت آقــــــــــــــــــــــــای نجــــــــــــــــــــــــــــــــــــفی

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۷:۴۰ عباس
آفرین به azar

شما خیلی خوب انواع واقسام این ژنهان کاری ها را استادانه بیان کردید کاش توضیح بیشتری بدید و ما از تجربیات خودتون به فیض برسونید.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۷:۴۳ سهیلا یه احمد آقا
آرایش ملیح :-)یعنی آرایشی که خیلی ملایم باشه ودختر رو جذاب کنه اما جلف نباشه وتحریک کننده نباشه.من خودم مانتویی ام نه از اون مانتوها که بلوزه.آرایش ملیح هم میکنم که فردا شوهرم نگه به خودش نمیرسه وچشمش دنبال دخترای مردم باشه.آرایشم تو دانشگاه طوری بود که حتی دخترا هم متوجه نمیشدن آرایش کردم چه برسه به پسرا اما جذابتر میشد قیافم .نه افراط نه تفریط.تعادل.
انشالا توکل به خدا یه همسر پاک گیرت میاد به وعده خدا شک داری؟ببین تفکرش چطوره نه اینکه آب ندیده باشه ولی شناگر خوبی باشه.ببین اگر تو شرایطش بوده تونسته خودشون پاک نگه داره؟.دخترا زود اعترا ف میکنن به اشتباهشون مگر اینکه از اون هفت خطا باشه که هفت خطا هم خانواده درست درمونی ندارند.اصل اصالت خانوادگیه.
خدایا بکرها رو با بکرها .توبه کننده ها رو با توبه کننده ها وزنا کارها رو با زناکارها پیوند بده.تا عدالت رعایت بشه وهمه راضی باشن.آمین

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۱۹ نارنجی
یه بیشنهاد...اقایونی که این موضوع خیلی براشون مهمه و نمیتونن باهاش کنار بیان میتونن از خانووم بخوان که برای مشخص شدن نوع برده به بزشک مراجعه کنه...اینطوری خیلی بهتره تا  اینکه بهش بگین برو بزشکی قانونی برگه سلامت بگیرببینم برده داری یا نه..... باور کنین این خیلی توهین امیزه برای یه  دختر باک.... 
یه چیز دیگه اینکه اگه یه دختر این موضوع اینقدر براش توهین امیزه و زیر بار این حرف نمیره بخاطر باک بودنشه،بهش بر میخوره که یهو یه بسر که معلوم نیست گدشته خودش چه جوریه بیاد باک بودنو شرفش رو زیر سوال ببره بگه برو برگه بگیر  وگرنه کسی که قبلا رابطه داشته باشه خیلی راحت میره ترمیم میکنه و حرف بسر هم اصلا توهین نمیدونه وبا کمال میل ین کارو انجام میده..... ......ما دخترا هم باید یه ذره به بسرا حق بدیم شاید اگه بکارت بسرا هم از طریق بزشکی قانونی ثابت میشد ما هم همین انتظارو از اقایون داشتیم... البته هنوزم میگم من خودم قبل ازدواج میرم برگه رو میگیرم ولی اگه اقا ازم بخاد برم قید اون اقا رو میزنم و اگه بعد از زفاف بهم شک کنه  برگه رو نشونش میدم ولی بازم حاضر به زندگی باهاش نمیشم..... همیشه میگم یا اعتماد نمیکنم یا اگه اعتماد کردم دیگه اجازه فکر بد در مورد طرفم رو به خودم نمیدم و کسی هم ک بخواد باهام ازدواج کنه باید همینطوری باشه وبا شناخت کامل بیاد سراغم...
اینم بگم خیلی از دخترا نمیدونن و به فکرشون نمیرسه که قبل ازدواج برن برگه رو بگیرن  واین موضوع زیاد بین دخترا جا افتاده نیست.اصلا خیلیا نمیتونن تصورشم بکنن که این موضوع چقدر برا اقایون مهمه......بیشنهاد میکنم بین جمع های دخترونمون این موضوع رو بیان کنیم تا خیلیا اگاه بشن و قبل  ازدواج برن برگه رو بگیرن ..اگه این موضوع بین دخترا جا بیفته خیلی از مشکلات حل میشه اینطوری خیال اقایونم راحت تره..

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۲۰ mohamadreza
منم شک دارم به پاکی بعضی از دخترا ولی یه چیزی میگم برای همه اونایی که میگن میبریمش پزشک قانونی ببین داداش من پزشک قانونی فقط سالم بودن جلو دخترو معلوم میکنه پشتشو میخوای چکار کنی ها ؟؟؟ الان خیلی از پسرا رو میشناسم از پشت با دوست دختراشون رابطه دارن اونا رو میخوای چکار کنی ها ؟؟؟؟  ها پشتشم میبری نگاه کنن ببینن سالمه  اره ؟؟ سالم بودن یه دختر از رفتارش  و چشماش معلومه دیگه نیازی به این کارا نیست 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۲۲ ثمین
کاش پزشکی قانونی میتونست کنار برگه بکارت یه برگه نجابت هم برای دخترا صادر کنه...
______________________
دکتر علی شریعتی:
دختری که برای بدست آوردن تو تنش را در اختیارت میگذارد فاحشه نیست
دختری که برای به دنبال خود کشاندن تو تنش را از تو دریغ میکند باکره نیست
من به باکره بودن ذهن فاحشه ها و فاحشه بودن ذهن باکره ها ایمان دارم
اوه مای کامپیوتر جان اینو یه دختر داره بهت میگه:
باکره بودن به پرده ی بین پاها ربط نداره باکرگی باید تو ذهن و نگاه یه دختر باشه
اگر میخوای همسرت رو ببری پزشک قانونی ببر این حقته اما بازم تکرار میکنم که نجابت مهمتر از بکارته و برای نجابت هیچ کجا گواهی صادر نمیکنن

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۲۸ سروناز
صد در صد با نظرتون موافقم آقای نجفی ٬ ولی من همون برگه رو هم نمی رم بگیرم که بهش نشون بدم. خواستگار رو هم درجا ردش می کنم ٬ می خواد خوشش بیاد می خواد نیاد.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۴۴ راه تشخیص باکره بودن دختر و پسر
راه تشخیص باکره بودن دختر و پسر

سلام بچه ها وقتی این پست رو دیدم یاد روزهایی افتادم که تو خوابگاه دانشگاه با 5 نفر از دوستان درباره همین موضوع بحث میکردیم.آخر سر هم به نتیچه نمی رسیدم
همه هم میگفتیم با گواهی فقط از جلو رو میشه فهمید از عقب چی؟ بوس بغل چی؟

تا بکی از بچه ها ازدواج کرد اومد بهمون گفت من فهمیدم برامون گفت که دختر یا پسری که پاک باشند برای اولین بار بعد از عقد که دست همو میگیرن یا پیش هم لخت میشن قلب شون انقدر تند میزنه که میخواد از سینه شون بزنه بیرون از شرم و حیا و خجالت.  چون دختری یا پسری که قبل از ازدواج با یه پسر یا دختر بوده دیگه شرم و حیا و خجالتش ریخته دیگه قلبش تند نمیزنه

خلاصه 3 تا دیگه از بچه ها هم ازدواج کردنو حرف دوست اولیمون رو تصدیق کردن گفتن همیجوری

حالا شما ها هم اولین بار که زنتون رو میخواید بغل کنید یا ببوسید یا دستشو بگیرید.. دستون رو بزارید روی سینه ش(روی قلبش)

مدیر وبلاگ لطفا نظرم رو تایید کنید تا بقیه هم بدونند

نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1856

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۴۸ نیلوفر آبی
منم قبل از عقد به همراه یکی از افراد خانواده داماد برای گرفتن گواهی می رم با معرفی هر پزشکی که بخوان معرفی کنن
اما باکرگی یه دختر فقط به پرده اش نیست- همچنین پاکی پسر
الان خیلی ها با جنس مخالف دوست هستن- ایا کسی از همسایه ها خبر دار میشه؟
پس تنها و بهترین تحقیق از خود دختر و پسر هست- که در موقعیتهای مختلف ازموده بشه- و رفت و امدهایی که طی چند ماه باید انجام بشه
در ضمن همه خانواده ها که خیلی مذهبی نیستن- اون دختری که پدر یا برادرش کمی مشکل داره- اما دختر خوبی هست- چون در همچین خانواده ای هست نباید بهش اعتماد بشه؟!- درسته نظرات مختلف هست-
اما جنگ اول به از صلح اخر
به اومای کامپیوتر:
برادر برای شما که اینقدر مهم هست؟ احتیاجی نیست که خود شما به خانم بگید- کافیه به مادر یا خواهرتون بگید- تا به صورت غیر مستقیم به خانواده دختر گفته بشه- و هر پزشکی که خواستین تشریف ببرین- اون هم فقط یک پزشک- نه صدتا پزشک که اخرش ابروریزی بشه



۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۵۲ ahmad
به بوی یاس:
زندگیش که بناش رو بی اعتمادی بنا بشه با شکست مواجه میشه.(حرف شما)

درمورد مهریه هم ما همینو میگفتیم ولی اکثر شما خانوما خلافشو معتقد بودید.این عینه بی انصافی و خودخواهیه

به من:
اتفاقا اصلنم خشن نیستم (شکلک مهربونی فراوان)

اهل خراسان رضوی اگه خداقبول کنه

بله در شهر ما هم گویی رسم بر اینه که مادر دختر دخترشو میبره و تایید رو میگیره و به مادر پسر نشون میده تا دیگه حرفی نمونه بعدا ولی چون سکرته کسی نمیفهمه. البته خیلی مطمئن نیستم که رسم همه اینطوری باشه.

به دریا:

ممنون از توضیحات کاملتون، استفاده کردم.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۹:۱۰ ahmad
به سهیلا خانوم:
ممنون که حداقل شما درک کردین من چی میگم و منو متهم به تهمت زدن نکردید.

ملیحو خوب اومدی.هههههههههه

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۹:۱۹ رها
خواهرای گلم چرا انقد در این مورد حساسیت نشون میدین در اینکه شماها پاک زندگی کردین شکی نیست ولی چه ایرادی داره اینو شریک یه عمر زندگیتون بدونه این از نجابت شما چیزی کم نمیکنه میگن نشانه ی دوست داشتن زنان حسادت است و نشانه ی عشق مردان غیرت(البته به جا) به نظرم  حس خوبی باشه وقتی گواهی سلامت وپاکیتو نشون طرفت بدی
البته به نظرم اجبار برای دختران به قول همه توهین باشه به اونا که راهی برای پاکی پسرا نمیبینن ولی حرف من اینه که دخترای پاک باید خودشون مشتاق باشن واسه رفتن به معاینه  اینا نطر شخصی بود امیدوارم به کسی برنخوره
موفق باشین

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۱ راه تشخیص باکره بودن دختر و پسر
برا چی نظر من رو تایید نکردین؟
نظر:
سلام
به نظرم نکته ی جالبی بود . اگه صبر کنید به عنوان یک پست می خوام ارسالش کنم .
موفق باشید

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۳ لادن
اصلا منظورم این نیست گواهی گرفته نشه فقط میگم انقد دربارش حرف میزنن من احساس بدی دارم و به خودم شک میکنم نکنه اون روز پریدم مشکلی پیش اومده باشه یا اگه باشگاه رفتمو الان کمربند مشکی دارم نکنه مشکلی پیش اومده باشه پسرام انقد نامردن که میگن حتی اگه بر اثر رابطه ام پاره نشده باشه ما باز نمیخوایم نمیخواین به جهنم.

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۹ وت
اگه دختری در دوران تجردش توسط کسی بغل شده یا دستش رو گرفته باشن چجوری میفهمید؟؟؟ (چون میدونم حتی از این قضیه هم نمیگذرید و نگید حالا مهم نیس و این حرفا !)‌ دال
این افراد دنبال خونریزی هستن.
بچه هایی که دنبال گواهی هستین،این درخواست = تو قبلن رابطه واژنی داشتی،برای اینکه خلافش ثابت بشه،باید گواهی بگیری.مجبور نیستین با کسی که رابطه داشته ازدواج کنید.و از اونجاییکه،همه دخترها رو با این پیش فرض می بینید،چاره ای جز درمان ندارید.هر چند بزرگ تر که بشید،افکارتون منطقی تر می شه.
دختری که فاحشه گری می کنه،اصلن اجازه نمی ده براش خواستگار بیاد (حالا نرید بگید دختری که خواستگار راه نمی ده،بدکارست) اجازه نمی ده خواستگار بیاد،اگر بخواد ازدواج بکنه،از کارش دست بر می داره توبه می کنه،دل به رحم خدا می بنده یا از همونایی که کنارشون می خوابه یکیو قلاب می کنه که براش بکارت مهم نباشه.
دختری که به غریبه اجازه می ده،مطمئن باشید پاکه.همیشه هم حال افرادو ملاک قرار بدید،وگرنه هر پایی ممکنه لغزیده باشه مهم اینکه اثر اون لغزش در حال مشاهده نشه.


۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۴ اوه مای کامپیوتر
با سلام .

به خواهر گلم خانم نیلوفر :

((به اومای کامپیوتر:
برادر برای شما که اینقدر مهم هست؟ احتیاجی نیست که خود شما به خانم بگید- کافیه به مادر یا خواهرتون بگید- تا به صورت غیر مستقیم به خانواده دختر گفته بشه- و هر پزشکی که خواستین تشریف ببرین- اون هم فقط یک پزشک- نه صدتا پزشک که اخرش ابروریزی بشه))

ممنوووووووووووووووووووووووووووننننننن  :))  
خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــییییلــــــی لطف کردی خواهرم   D: پیشنهادت »
عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــالـــــــــــــــــــــــــــــــی بود . مرسی واقعا :))
حتما همین کارو میکنم .   مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی مرسییییییییی .

خوشبخت و موفق باشید .
و من الله توفیق .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۹ دال
به اوه مای کامپیوتر :

واسه این میگم فقط بغل و اینا چون میدونم همین چیزای بسیار ساده رو هم نمیتونید قبول کنید و از نظر شماها (احمد آقا رو هم حساب کردم ) کسی که حتی دستش به دست نامحرم خورده باشه فاحشه اس و مهدور الدم (البته اگه عباس هم بود حکم ارتدادش رو میداد و آقا طلبه هم پاشو امضا میکرد)


به نظر من شماها ارتباطاتتون با دخترها کم بوده که نمیتونید اعتماد کنید ! چون دختر نجیب از نانجیب به راحتی قابل تشخیص ِ و نیازی به این همه حرص خوردن نیس!

(میدونم الان خیلی از پسرهای همفکر شما به من میگن بی غیرت و زن ذلیل و... اما من زمانی آرامش پیدا کردم که دوباره با همسرم آشنا شدم - اگه داستان ازدواجم رو تو اون پست خونده باشین میدونین چی میگم- و دلیلش هم فقط و فقط اعتماد بود که اونم حاصل رفتار و گفتار همسرم بود که کاملا با اون تیپ دختری که شما و همه ازش متنفریم فرق میکرد)

چند تا جک تو این زمینه دارم تو وایبرم اما نمیشه گذاشتشون چون آقا محسن ستاره دار میکنن :))))

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۰۱ اوه مای کامپیوتر
من دیگه هیچ مشکل و حرفی ندارم .
حالا دیگه سرم به کار خودمه و همه چیو بعد از خدا دیگه میسپارم به مادرم ... بره دست عروسشو (البته اگه خدا این لطف را در حقم کنه:)  ) بگیره مثل یه مادر باهاش بره معاینه و تأیید پاکی شو بگیره و تمام .
تمااااااااااااااااااااااااااااااام  :) 
منم دیگه عمرا عمرا عمرا بخوام دل لطیــــــف و نازنینشو به درد بیارم .  اینم قول مردونه :  «یا حق»

خوشبخت و موفق باشید .
التماس دعا .

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۵ azar
به عباس:پنهان کاری؟؟؟!!!!
ببخشید من متوجه منظورتون نمی شم!

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۳۲ نغمه
سلام دوستان شما واقعا منو ترسوندید.............
من دختریم که تاحالا دوس پسر نداشتم ولی شاید در دوران بچگی چیزی محکم برخورد کرده باشه نمبدونم خودمم نمیدونم ولی استرس بهم وارد کردید 
من تا دوران دبیرستان نمیدونستم بکارت چیه کجاس 
حالا فرق من که دختریم که خوب و پاک موندم خداروشکر با کسی که پاک نیست چیه؟؟؟

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۳۷ فرشته
به نظر من گرفتن گواهی پزشکی نه تنها ایرادی نداره بلکه یه جورایی سند پاکدامنی دختر هستش به شرط اینکه پیشنهاد گرفتن برگه سلامت از طرف دختر باشه.با این جامعه ای که ما داریم نمیشه به دو چشمتم اعتماد کرد این موضوع که جای خود دارد.به نظر من دختر باهوش اون دختریه که خودش پیشنهاد بده.اینو به خاطر این میگم که اگه احیانا در دوران عقد مشکلی پیش اومد وکار به جدایی کشیدحداقلش اینه که بهش بهتانی زده نمیشه.البته اون طرف قضیه رو داشته باشین که درحال حاضر برای دخترایی که باکرگیشونو ازدست دادن راههایی از جمله ترمیم وجود داره که خیلی از پزشکان ماما این کار رو به راحتی انجام میدن.درضمن خدمت جناب آقای نجفی باید عرض کنم که با سه ماه تحقیقو تفحص خودتم بکشی نمیتونی شناخت روی کسی پیداکنی.قدیما خوب بود میگفتن دختره آفتاب مهتاب ندیده هستش میشه بهش اعتماد کرد ولی متاسفانه تو این دوره زمونه به دخترای آفتاب مهتاب ندیده هم نمیشه اعتماد کرد با وجود فضاهای مجازی که وجود داره البته من خودم یه دخترم .ته تهش خیلی چشم وگوشتو باز کنی البته بالطف و عنایت خداوند میشه دختر خوب پیدا کردولی قید پیدا کردن پسر خوبو باید زد.ولی بازهم میگم "افوضو امری الی الله ان الله بصیر بالعباد"

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۵ تسنیم
من خودم نه ماه پیش عقد کردم... هفته قبل عقدم با مادرم رقتم متخصص زنان گواهی بکارت بهم داد... اما گفت پرده ات از نوع حلقوی ارتجاعی هست و ممکن به احتمال 90 درصد خونریزی نداشته باشی...من برگه رو  دقیقا فردای روز عقد نشون شوهرم دادم.... بهش توضیح دادم که وضعیتم چه طوری هست... می تونه من رو پیش هر متخصصی که خودش می خواد ببره... حتی پزشک قانونی هم باهش می رم.... فقط و فقط به همین دلیل که بهش ثابت کنم من باکره هستم... درسته شوهرم بهم اعتماد داره... من این کار رو واسه خاطر خودم انجام میدم...قبل شب زفاف باید بیاد باهام پزشک....
من با نظر آقای مای کامپیوتر و احمد اقا کاملا موافقم.... وقتی خودشون به خودشون ایمان دارن که پاک زندگی کردن این توقع رو هم دارن تا همسرشون مثل خودشون پاک باشه.... البته اینم قبول دارم گرفتن گواهی بکارت اصلا برای تشخیص دادن پاکی یه دختر کافی نیست....نجابت رو میشه از رفتار و اعتقاداتش فهمید....
انشالا همه خوشبخت باشبد

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۱:۴۸ طغرل
 اه بابا چرا انقدر میگید پزشک قانونی . یه ماما معمولی هم میتونه اینو تشخیص بده . اصلا کلمه پزشک قانونی خیلی چندشه . من یکی از اقواممون ماما هست و میگه هر روز چندتا مراجعه کننده برای همین کار داریم . دخترها خیلی سخت نگیرید . واقعا جامعه خراب شده

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۲:۳۰ ؟؟؟؟

الان من یه سوال برام پیش اومده :(شکلک علامت سوال لدفاااا)

اینطور که ahmad آقا گفتن اگه برن خواستگاری دختری و بعد از اینکه  خیلی تحقیق

کردن و  متوجه شدن دختر پاکه وباهاش ازدواج کنن اونوقت متوجه بشن پاک نبوده میرن

طلاقش میدن .... چون نمیتونن تحمل کنن که توی بغل یکی دیگه بوده

 سوال من اینه:

خب اگه یه دختر پاک بعد از تحقیقات فراوان  و پیدا نکردن  مشکلی در رابطه با پاکی پسر با

اون ازدواج کرد وبعد از چند روز بفهمه که پسره ناپاکه تکلیف اون دختر چیه؟

آیا باید بره طلاق بگیره ؟

 یا زندگی کنه؟

اگه باید زندگی کنه ، به چه دلیل ؟

 یا اینکه باید آبروی پسره رو ببره همونطور که  یه پسر میتونه اینکارو بکنه؟

 

من که یه دخترم  نمیتونم حتی فکرشو بکنم که همسرم بخواد چنین آدمی باشه .اگرم به

فرض محال بخوام باهاش زندگی کنم دیگه نمیتونم بهش محبت کنم (بهش بی اعتماد میشم)

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۲:۳۹ ؟؟؟؟

این رو هم بگم من خودم میرم برگه سلامت میگرم ولی نه از پزشکی قانونی ( آدم حس بدی

پیدا میکنه) از متخصص زنان

و هم اینکه نه برای هر خواستگاری که بیاد بگه برگه سلامت میخواد که اگه بگه بی برو برگرد

 ردش میکنم ،

اگه همه چیز مهیا بشه و قرار ها گذاشته بشه ،روز  قبل از عقد برگه رو بهش نشون میدم

فقط وفقط به خودش (به خاطر اعتمادی هم که بهم داشته  خیلیم دوسش میداااررررم)

 

 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۲:۴۲ هلیا
منم با نظر اقای نجفی هم عقیدهام معلومه ایشون جزو مردای منطقی هستند شروع یه زندگی اگه بر مبنای یه برگه باشه میخوام هیچ وقت نباشه 

۳۰ آبان ۹۳ ، ۰۰:۳۴ ابوالفضل
برگه سلامت خیلی چیز بی خودیه من کلا به پرده بکارت اعتقادی ندارم راحت میشه از رفتار و کردار دختر به بکارتش پی برد 
وعده ی خداست اگه پسر خودش پاک و باکر باشه قطعا دختر پاک و باکره نصیبش میشه و برعکس 

۳۰ آبان ۹۳ ، ۰۱:۵۷ باند
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
واقعا متاسفم برای خودم که یه دختر هستم تو این جامعه
این همه پاکی و پاکدامنی پیشه کنم و اخرش به خاطر ازدواج با ** *** ** اینطوری پاکی من زیر سوال بره؟!!!!

۳۰ آبان ۹۳ ، ۰۷:۴۴ ahmad
به ؟؟؟؟ :

سلام. من کاری که شما با حرفاتون می کنید رو میذارم بازی با کلمات یا همون مغلطه. ببینید شما دارین صورت مسئله رو با پیش کشیدن بحث آبرو پاک میکنید، شاید به خاطر اینه که مرد نیستید و غیرت رو درک نمیکنید. من با آبروی طرف مقابلم کار ندارم، اتفاقا اول از همه ایشون هستن که آبروی منو میبرن، مثلا اگر طرف مقابلشون که با هم این رابطه نامشروع رو داشتن ما رو با هم ببینن اول از همه پوزخند میزنن بعدشم میگن ببخشیدا میگن ما اینو... حالا این پسره رفته گرفتش!

من توصیه ام اینه که هیچ گونه پنهون کاری با امیدهای واهی، قبل از ازدواج نباید صورت بگیره و اگر گرفت باید پای عواقبش بایستیم و برخورد طرف مقابلمونو در نظر بگیریم.

در مورد بحث طلاق، بله من طلاق میدم چون ذهنم نمیذاره کناره این فرد زندگی کنم و من هم به قول شما دیگه عاطفه ای به این فرد متقلب پنهون کار غیر رو راست و دروغگو ندارم. در مورد دختر خانوما هم اگه قانونگذار بودم چنین حقی رو براشون قائل میشدم که اگر طرف مقابلم خطاکار بود بتونه طلاقشو بگیره.

پاکی زن مستقیما با غیرت مردش در ارتباطه.

پنهون کاری برای من عینه دروغگویی و خیانته.


موفق باشید.

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۶ عباس به azar

سلام خواهرم ببخشید یه شیطان صفت به جای من پیام گذاشته واقعا متاسف برای بعضی از افرادکه توان شکست را ندارند وبا گذاشتن کامنت به جای دیگری می خواهند انتقام بگیرند وفکر می کنند با فتنه چینی به اهداف شوم خود خواهند رسیدمن ازاین بابت برای کار نکرده از شما عذرخواهی می کنم

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۱:۵۵ ..
این کیه که جای بقیه نظر میده؟ همونیه که اقای نجفی و کاربرا منتظر عذر خواهیش بودن یا یکی دیگه س؟
نظر:
الله اعلم
راهش اینه که در بیان عضو بشید این طوری نمی تونه کاری کنه 

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۳:۰۶ فاطمه30:یه سوال که هیچکس نپرسید؟؟؟
آقا پسرهاچطور راضی میشن برای معاینه پرده بکارت همسرشون خصوصی ترین قسمتشونو جلو مرد(پزشک قانونی) ببینه؟؟؟؟؟؟؟
بهتره اینکار توسط ماما یا پزشک زن باشه نه مرد!!!!!!!!!
نمیدونم طرفای ما که پزشک قانونی مون مرد هست نه زن.شاید طرفای شما پزشک قانونی تون زن باشه!!!!!

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۳:۴۰ رها

با سلام.

باکرگی برای مردان مهم است چه بخواهیم و چه نخواهیم.اکثر دختران نیز باکرگی جنسی و عاطفی مرد برایشان مهم است.اما اثبات باکرگی را به جه جای پزشک قانونی بگذاریم به عهده متخصص زنان.همچنین پیشنهاد باید از طرف خانواده دختر باشد و این یعنی اینکه ما مطمین به پاکی دخترمان هستیم دخنری هم که باکره باشد هرچند این کار برایش سخت است قبول می کن و این تلویحا این پیام را می رساند که اگر بعدا در دوران عقد مساله ای پیش امد و کار به جدایی کشید پسر زیر رابطه جنسی نزند که هم بخواهد ابروی دختر را ببرد و هم از مهریه بکاهد.سالها پیش این اتفاق افتاد کار بخه جدایی کشید و پسر بی حیا انکار رابطه کرده بود.

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۳ نگار...
آقای نجفی
من تقریبا همیشه با حرفای شما موافقم...امااااا
این که گفتید:"اگه ( بعد از تحقیق مفصل ) چنین اتفاقی برای یه آقا بیافته و اون چشم پوشی کنه ، از نظر شخص بنده ،‌نه تنها بی غیرتی نیست بلکه اوج مردونگی هستش . "
رو اصلا قبول ندارم وبه نظر من اوج بی غیرتیه...

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۷:۱۷ ahmad
به فاطمه 30:

سلام. بحث پزشکی قانونی یا ماما نیست، بحث اینه که به یک متخصص در زمینه این تشخیص بریم که معتمد هم باشه.

در ضمن قطعا در کشور اسلامی پزشک زن برای این کار در پزشکی قانونی وجود داره.

موفق باشید.

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۷:۳۸ تهرانی

با سلام و احترام

گواهی سلامت .به سلامت !!!!!!

دارم از تعجب شاخ در میارم اقای نجفی واقعا از شما انتظار نداشتم با این لحن صحبت کنید این حرف شما باعث میشه بعضی از کاربرا به خودشون اجازه بدن از کلمات توهین امیز تری  استفاده کنند. برو گمشو !!!!! به جهنم !!! و.....

هنوزهم خیلی جا ها رو میشناسم که دستمال خونییکی از اصلی ترین رسوم ازدواج شونه ینی همه این ادم ها شکاک بی دین و خرافاتی هستند؟؟؟

به کسانی که میگن "شما امدی خواستگاری اگه اعتماد نداشتی نباید می امدی خواستگاری "

اخه این چه حرفیه مگه هر کس هر کجا میره خواستگاری از تمام خصوصیات ریز و درشت دختر و خانوادش خبر داره که اینو می گید اگه این جوریه پس همه باید فقط ازد واج فامیلی داشته باشند تا هم دیگرو خوب بشناسن ؟؟؟

به اونایی که میگن :" چون تحقیق دو طرفه هست پس اشکالی نداره اما چون پزشک قانونی راجع به پسرا چیزی نمیتونه بگه پس یک طرفه محسوب میشه و توهین به دختره"

خداوند در خلقت انسان زن و مرد رو متفاوت افرید اصلش هم همینه قرار نیست زن و مرد باهم برابر باشن. اگه با این موضوع اعتراض کنید پس معلوم میشه با حکم خدا که میگه مرد میتونه هم زمان چند همسر داشته باشه ولی زن نمیتونه هم نمیتونید کنار بیایند.!!!!

 

منتظر جواب منطقیم(شکلک در حال انتظار)

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۷:۴۰ تهرانی

سلام

از نظر من گواهی پزشک قانونی قبل از عقد لازمه لازم

حالا میخواد خودش بگیره میخواد بامادرش بره میخواد......

اینو گفتم که دختر خانم ها یدفعه زمان ازدواج شوکه نشند ونگند ما از این جیزا اطلاع نداشتیم

 

احسنت به احمد اقا . مای کامپیوتر و همه ی پسر های باغیرت ایرانی که حاضر نیستند با هر کسی زیر یک سقف زندگی کنند داداشای گلم لایک دارید لایک

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۷:۴۴ تهرانی

ایا دختران پاک و دختران توبه کرده باهم برابرند؟

درسته که خدا توبه پذیره اما به نظر شما ایا دختران پاک دامن که افتاب و مهتاب ندیده اند با دخترانی که چندین بار و با چندین نفر رابطه جنسی داشتند اما الان توبه کرده اند باهم برابرند؟؟؟؟؟!!!!!

اگر برابر هستند که همه میتونند یک همچین چیزی رو تجربه کنند و بعد توبه کنند بعدش هم انگار هیچ اتفاقی نیفتاده

اما اگر باهم برابر نیستند پس هرکس خربزه میخوره باید پای لرزش هم بشینه وچنین دختری نمیتونه توقع داشته باشه با پسری که باکره هست ازدواج کنه

نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1873

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۷:۴۹ زرگر

دیدید بعضی ها میرن تو رود خونه اینقدر سنگهای کف رود خونه رو الک میکنند تا طلا پیدا کنند

گواهی پزشک قانونی مثل الک طلای پاک رو میتونه از سنگ های کف رود خونه جدا کنه.

"قابل توجه اقای نجفی" بیایند به این قضیه اینجوری نگاه کنیم نه این که بگیم گواهی سلامت به سلامت

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۷:۵۰ به همه

به نظر شما چرا وقتی دختری با پسری توی خیابون یا دانشگاه یافضای مجازی ویا ...   اشنا میشه و پسر با چرب زبانی اون رو فریب میده و وابسته میکنه دختر نه تنها متوجه چیزی نمیشه بلکه چون از نظر احساسی وابسته شده حاظر برای بدست اوردن پسر هرکاری بکنه حتی بعضی حاظر میشند با وعده ی دروغ ازدواج تن به رابطه جنسی بدند!!!!!

اماوقتی یک پسر مومن با تحصیلات وبا ریشه و اصیل با خانوادش میان خواستگاری و اون پسر فقط در خواست برگه معاینه پزشک قانونی میکنه جوری در برابرش جبهه میگیرند که انگار محارب با خدا!!!!!

من منتظر جوابم

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۸:۲۶ به سهیلا خانم
سلام جای تعجب بود شما چرا مانتویی شما چرا ارایش من در فکرم این بود شما چادری ومخالف ارایش خارج خانه شما که ازدواج خودت رابرای محرم وصفر عقب انداختیدبرایم سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۸:۳۱ اوه مای کامپیوتر
1 نکتــــــــــــــــــــــه ی مهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــتم !!!
پزشکی قانونی دارای حازق ترین ماموران و متخصصان در کلیه ی امور جنایی و پزشکی هستند .
و قادر به تشخیص دقیق و کامل در پیچیده ترین شرایط و موارد هستند . و تأییدیه ی آنها
فووووووق العاده معتبر و مورد اطمینان است !
در حالی که ...
اکثر ترمیم ها و دوختن ها و این نامردی ها توسط ماما ها و متخصصین زنان و  مطب هایشان صورت می گیرد .
چگونه و با چه اعتمادی می توان دختر مورد نظرتان را جایی برای معاینه و دریافت و تأیید برگه ی بکارت ببرید که ، برای خیلی ها عمل ترمیم را انجام میدهند ؟!!!!!  O.o !!..
بنابر این .......  عاقلانه ترین کار ، اقدام به دریافت تأییدیه ی بکارت تنها وتنها ، توسط پزشکی قانونی می باشد .
و اعتبار مدرک آن ، فوق العاده بیشتر از تاییدیه ی سایر مراکز می باشد .
لطفا از مطلب عرض شده برداشت نابجایی نداشته باشید و به من نیاید بگید که شما بدبین هستیو اینا .
من این مطلب را صرفا برای آگاهی بیشتر دوستان گرامی مرقوم نمودم تا آگاهی و اطلاع بیشتر و دقیق تری داشته باشند و نتایج معتبر و مطمئن تری را کسب کنند .
خوشبخت و موفق باشید .
التماس دعا .

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۰:۲۱ مهتاب
بچه ها لفظ پزشکی قانونی بده. لطفا بگین متخصص زنان.

خب آدم واقعا یجوری میشه این کلمه رو میشنوه. احساس خلافکار بودن به آدم دست میده!

باز متخصص زنان، اسمش لطیف تره.

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۲:۴۳ ..
من یکی خسته شدم از بس سر صیغه و چند همسری و گواهی بکارت رابطه مقعدی با شما اقایون بحث کردم 
خیلی از شما اقایون خودخواهید!
این چه ازدواجیه که من همش باید ثابت کنم  پاکم ولی تو نه؟
این چه ازدواجیه تو بری دنبال هوس بازی های خودت منم بمونم و بسوزم؟
این چه ازدواجیه همیشه من باید زجر بکشم تا تو لذت ببری؟
این چه ازدواجیه که باید به خاطر سایز اندامم بهم خیانت کنی؟
اینا رو میبیینم میگم مجردی چه نعمت بزرگیه!

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۲:۵۶ به اوه مای کامپیوتر
تنها اثری که کامنتای شما در ما میذاره که باعث میشه بر شدت مقاومتمون افزروده بشه نه به این علت که رابطه داشتیم و میترسیم بر ملا بشه 
به خاطر توهین های فوق العاده زیاد شما و امثال شما که بر ما دخترا میبندید 
من یه دخترم برای شخصیت خودم ارزش قائلم چنین اشخاصی رو با این افکار بدبینانه به زندگیم راه نخواهم داد حتی اگر تا  اخر عمر مجرد بمونم.
ما دخترا قبل از هر کاری باید بعضی از پسرا رو به مراکز روانشناسی ببریم تا از سلامت روح و روان انها مطمئن بشیم!
شوخی نمیکنم دیدم که میگم!

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۳:۲۷ ahmad
به تهرانی عزیز:

سلام دوست عزیزم. حرفاتون بسیار تکمیل کننده بود، ای کاش از اول بحث حضورتونو داشتیم ولی الان هم ممنونتونیم چون حرفاتون واقعا حس ختام خوبی به بحثمون بود.

موفق باشید.

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۳:۳۳ سهیلا
به تهرانی: من هیچ جای دین ندیدم این حق رو به مرد بده وبه مرد بگه از حقوقته زن رو ببری پزشکی قانونی .درسته تفاوت در خلقت وجود داره اما خدا اجازه این کار رو به مرد نداده. پس نگید اگر مرد نمیشه ثابت کرد وزن میشه پس این لطف خدا به مرده.خدا این تفحس رو اجازش رو به مرد وزن نداده .زن میتونه بگه نه ومرد نمیتونه زن رو مجبور کنه پس اگر دختر موردنظرتون قبول کرد فکر نکنید از حقوقتون بوده وزن باید قبول کنه.احترام گذاشته بهتون و قبول کرده
به :به سهیلا خانم: اگر از کاربرای همیشگی سایت باشی اصلا تعجب نمیکردی چون توی پستی که گفته بودند ظاهرتون چطوره من همون چندماه پیش گفتم گزینه 3 .مشکل شما وامثال شما همینه که فکر میکنید هرکی چادریه پاکه هرکی مانتویی بی حیا.نه جانم حب اهل بیت وپیامبر واسلام ورهبر به چادری بودن نیست.ما از بچگی یادمون دادن بگیم یا علی .توی عزاداری امام حسین شرکت کردیم و میکنیم تا قیامت اشک میریزیم واسه مظلومیت امام حسین ویاراش.اگر شبا احیا یا شبا محرم تلویزیون رو دیده باشی همین جوانان امثال من با ظاهر متین باظاهر حتی خیلی امروزی دارن اشک میریزن وعزاداری میکنن.عقل مردم به چشمشونه متاسفانه.مادرم خودش چادریه اما چادر به ریا سرمون نکرد گفت اصول اخلاقی وحیا ومتانت رو رعایت کنید چادری بودن یا نبودنش با خودتون.اطرافم داشتم کسانی که چادری بودن و.....البته چادریهای پاک منظورم نیست.پس چادر معیاری برای خوب یا بد بودن دختر نیست. میشناسمت .من همیشه از افراط وتفریط به دور بودم.اگر هم مخالف برگزاری عقد در این ایام هستم بخاطر ارادت زیادم به امام حسین والالخصوص حضرت ابوالفضل هستش.با همین ظاهری که شاید بعضی مذهبی مسلک های افراطی باور نکنن.

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۰ :(
با .. موافقم
آقای نجفی تازگی ها مطالب وبلاگتون خیلی ما رو اذیت میکنه
من خیلی وقته یکی از دنبال کنندگان وبلاگتون هستم با این که مطالب خوب ومفیدی توی وبتون هست ولی تصمیم گرفتم دیگه نیام...
هیچ وقت تو زندگیم اینقدر نسبت مردها بدبین نبودم که الآن هستم...

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۸ ---
 من فکر میکنم دلیل این تفاوتهایی که در نظر دوستان وجود داره و این که گواهی سلامت در نظر بعضیها توهین آمیز و در نظر بعصیای دیگه نه، تفاوت در فرهنگ نظردهندگانه. چون هر کدوم اهل مناطق خاصی از ایران هستیم که ممکنه این فرهنگ وجود داشته باشه یا وجود نداشته باشه.چرا اینقد با هم بحث میکنین!!!!
مثلا تو شهر ما من اصلا نشنیدم که قبل ازدواج بحث گواهی سلامت شده باشه.چند وقت پیش که این موضوع رو یکی از دوستانم بهم گفت من گفتم مگه میشه تو خانواده های عادی همچین اتفاقی بیفته؟ این مربوط به دختران خاص و شرایط خاصه.دوستم گفت تو شهر ما اتفاق نمیفته اما تو شهرای بزرگی مثل تهران که مردم همدیگرو خوب نمیشناسن و اعتماد به آدما سخته خیلی عادی. بنظر من حرف دوستم درست بود.الان اینجاهم نظردهنده ها مال شهرای مختلف و فرهنگای مختلفن و در نتیجه دیدگاه های متفاوتی دارن.

۰۱ آذر ۹۳ ، ۰۰:۱۸ ...
یه سوالی داشتم از آقا پسرا:
متاسفانه بنده تو دوران کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتم،تو سنی که از رابطه جنسی و سکس هیچی نمیدونستم
به بکارت جسمم آسیبی وارد نشد اما بکارت روحم....
الان سالها گذشته و من باهاش کنار اومدم
میخوام بپرسم باید این رو عنوان کنم روز خواستگاری؟
و سوال مهمترم اینه که آقا پسرا چه واکنشی به این موضوع نشون میدن؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1876

۰۱ آذر ۹۳ ، ۰۷:۲۳ ahmad
به :(

سلام. تحمل نقد و نظر دیگران رو داشته باشید.

به خدا قسم منم اولین بار اینجاست که فهمیدم دخترا نداشتن پرده بکارت رو عیب نمیدونن وگرنه فرهنگ غالب اقا پسرا (بهتره بگم طرز فکرشون) اینه که شب اول باید خون ببینن باید،

دلیلشم اینه که از بچگی شنیدیم دستمال خونی رو به همه نشون میدن و اخر مخالفتمون این بوده که گفتیم کار زشتیه و خودمون بعدا سکس میکنیم و میبینیم نه اینکه بی خیال شیم.  واقعا عجیبه که شما بدبین شدین، ما فقط خیلی انگشت به دهنیم که چطور دخترا نداشتن بکارت رو عیب نمیدونن!!!

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۱ به سهیلا
سلام جسارت نباشه فکر نمی کنم حضرت زهرا یا حضرت زینب وهمسر ودختران امام حسین مانتوی بوده باشند انان برای حفظ این چادرمقدس کتک خوردنددر مورد ارایش هم شرع به زن اجازه نمی دهد خارج از خانه ارایش کند الان ادم ناامید میشه با برخوردهای دوگانه فعلا که نظرمن درمورد شما خیلی تغییر کرد

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۸ سهیلا به احمد آقا
کی گفت نداشتن پرده عیب نیست؟ چرا اگر پرده نباشه اونم بخاطر زنا عیبه وقابل گذشت هم نیست چون طرف باید بایکی مثل خودش ازدواج کنه مگر اینکه خود پسر بخواد.اما حرف ما اینه که دخترای ناپاک نمیرن پزشک قانونی چون خودشون اعتراف میکنن قبلش. یامطمئنن پردشون از بین نرفته ،حیاشون هم که بخاطر رابطه ازدست دادن میگن باشه وخودشونو پاک جا میزنن .اما دختر پاک معمولا مخالفت میکنه چون تا حالا چنین کارهایی نکرده از خجالت حیا وشاید فکرکنه توهینه چون داره چوب دخترای ناپاک رو میخوره وبهش شک دارن.
توی خیلی از شهرها این حرفا توهینه.من خودم به مادرم گفتم بعضی شهرها چنین کاری میکنن با عروس گفت چی؟؟؟؟چه معنی داره؟خیلی بی حرمتیه و...کلی ناراحت شد .توی شهرهای کوچیک این کارها قابل قبول نیست خانواده داماد هم نمیخوان چنین چیزی رو.مگر اینکه دختر  خودش بخواد وبی خبر خودش بره دکتر واسه احتیاط.

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۶ -
لطفا بحث مانتو چادر رو اینجا باز نکنین.

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۸ مهسا
--- کاملا درست میگه. این مسئله ی برگه سلامت فقط مربوط به تهران نیست. من خودم تو یکی از استان های شمال غربی زندگی میکنم، البته تو مرکز استان. تو شهر ما بعضی از خانواده های پسرا رسم دارن که برگه سلامت بکارت رو می گیرن. بعضی ها هم نمیگیرن. در حقیقت یه چیز دل بخواهیه و اصلا هم به پاک و ناپاک بودن دختر ربطی نداره. چون ممکنه از یه دختر خیلی پاک و نجیب هم اینو بخوان.
و چون این مسئله جا افتاده زیاد بهش حساسیت نشون نمیدن.
برای خود منم این یه مسئله ی جا افتادست و زیاد حساس نیستم.
اما با وجود این، من اصلا و ابدا اینو قبول ندارم که یکی بیاد خواستگاریم و همون جلسه اول بهم بگه پاشو بریم دکتر !!!
دکتر رفتن واسه وقتیه که من و اون آقا و خانواده هامون کاملا به توافق رسیدیم که حتما باهم ازدواج میکنیم و همه ی شرایط هم مهیاست، فقط مونده عقد کنیم.

اگر خانواده ی پسر ازم برگه سلامت نخوان، من خودم صد در صد تنهایی یا با مامانم میرم دکتر و برای خودم اون برگه رو حتما میگیرم. هم بخاطر اینکه از نوع پرده م مطلع بشم و بدونم حلقوی و ارتجاعی هست یا نه. هم اینکه خوبه آدم یه مدرک از پاک بودنش داشته باشه. ضرر که نمیکنه. اگر شوهرتون نخواست هم اینو واسه خودتون نگه دارین. اصلا هرچقدر هم شوهرتون بهتون اعتماد داره بازم برین این برگه رو بگیرین. مطمئن باشین ضرر نمی کنین. حداقلش اینه که از نوع پرده تون مطلع میشین.
باور کنین آدم نمیتونه هیچ چیزی رو پیش بینی کنه. اصلا شاید پرده ی یکی از نوعی باشه که فقط با زایمان پاره میشه؟ خب این آدم اگه از قبل اینو بدونه، تو شب زفاف و بعدش دیگه هیچ نگرانی ای نداره و میدونه که مثلا پاره نشدنش بخاطر اینه یا مثلا درد کشیدن زیادش بخاطر فلان چیزه.
یا اصلا اومدیم و با پاره شدن بکارت خونی نیومد. شوهر شما هم قبلا گفته که خیلی بهتون اعتماد داره. ولی شاید اون از این موضوع خبر نداره که بعضی پرده ها خونریزی ندارن. و وقتی این اتفاق افتاد بهتون شک کنه. یا اصلا این موضوع رو خودش میدونه و با انواع پرده آشنایی داره ولی خب یه لحظه شک میکنه. بابا بالاخره آدمه دیگه. شما که نمیتونین پیش بینی کنین هیچ چی رو. آدم از بعدِ خودش خبر نداره که. بالاخره آدمه. اومدیم و یه لحظه ناخواسته شک افتاد به جونش. حتی شاید خودشم از این بابت ناراحت باشه که چرا شک کرده. اومدیم و همون آدمی که خـــــــــیلی هم قبولتون داره یه لحظه شک کرد. اونوقت میخواین چیکار کنین؟ دکتر رفتن بعد از اون که دیگه فایده نداره.

عاقلانه ترین
کار اینه که خودتون از قبل پیگیر این موضوع باشین.

اگر تو خانواده ی اونا رسم نداشتن برگه بگیرن،
شما بازم برین بگیرین. اگه شوهرتون از گرفتن این برگه زیاد عصبانی نشد، بعد از عقد بهش نشون بدین. اگرم گفت چرا این کارو کردی و فلان و ناراحت شد، بهش بگین دوست داشتم از نوع پرده م مطلع بشم تا بدونیم باید چیکار کنیم و از قبل آمادگی داشته باشیم.
اگرم شوهرتون بیش از حد عصبانی شد، مثل همون مثال هایی که دوستان نوشته بودن، لازم نیست حتما اونو در جریان گرفتن این برگه قرار بدین. برین بگیرین و برای خودتون نگه دارین.

ببینین دوستان یکی از عوامل استرس تو شب زفاف اینه که آدم ندونه پرده ش از چه نوعیه و آیا خونریزی داره یا نداره؟ با اولین نزدیکی از بین میره یا نمیره؟ باور کنین ندونستن اینا خودش کلی استرس به آدم میده. انگار شما قراره با یه چیز مجهول مواجه بشین. چه حالی میشین؟
تو شب زفاف آدم خودش به اندازه ی کافی استرس داره. حالا بیا اینم بهش اضافه کن.

خلاصه اینکه من خودم دخترم و این حرفو بهتون میزنم. از هر جنبه ای که نگاه کنین، گرفتن این برگه به نفع خود دختره.

 

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۸ به ahmad
آقای محترم من نگفتم نداشتن بکارت عیب نیست
اما از این ناراحتم که یه مرد همه ی ارزش وجودیه یه دخترو تو بکارتش میبینه
من خودم دختری پاک و محجبه ام که تا حالا بر خلاف خیلی از دوستام توی چشمای یه پسر نامحرم نگاهم نکردم...هیچ مشکلی هم برای رفتن به دکتر برای معاینه بکارت ندارم ولی اینکه آدم برای اطلاع خودش از دکتر بخواد نوع پرده اش رو مشخص کنه زمین تا آسمون فرق داره تا بره گواهی سلامت بگیره ( اه حالم از اسمش هم به هم میخوره ! گواهی سلامت!!)
 خیلی برام سخته بعد این همه سختی کشیدن برای حفظ کردن خودم تو این جامعه یکی از راه نرسیده  بیاد وبهم شک کنه و جلوی خونوادم ازم گواهی بخواد
اصلا چرا من باید چیزی رو ثابت کنم من که خطایی نکردم اونه که شک داره پس اون بره مدرکش رو بیاره برای اثبات ادعاش...اصلا اون چه جوری می خواد پاکیشو به من ثابت کنه؟؟؟
درضمن این شمایین که که با بدبینیتون نسبت به ماها بذر بدبینی رو تو دل مادخترها میکارین وگرنه خیلی از خونواده ها هستند که بدون این رسم ورسومات دارن با هم زندگی میکنن خیلی هم خوشبختن...چرا اون ها رو نمیبینین؟؟؟
این وبلاگ اولین جایی هست که من میبینم شما به خاطر پرده اسم پزشک قانونی رو میارین پس حق بدین بدبین بشیم...
بقیه ی دخترا رو نمیدونم ولی (من) دوست ندارم شوهر آیندم فقط منو به خاطر بکارتم بخوادو اینقدر راحت بهم توهین کنه!
چرایه مرد این اجازه رو به خودش میده که تو اولین رابطش که باید عاشقانه ترین وخاطره انگیز ترین رابطه باشه فقط به قطرات خون توجه کنه؟
چرا یه مرد اینقدر میتونه پست باشه که بره به مادرشوخواهرش بگه با زنم رابطه داشتمو اون خونریزی نداشت؟!(من بکارت دارم ولی باید از کجا مطمئن باشم که خونریزی میکنم؟واسه همین حتما می خوام برم دکتر تا نوع پردم مشخص بشه)
البته تقصیر خود ما دخترا هم هست ...چرا دخترای مااینقدر خودشونو محتاج یه مرد میدونن که اگه بدترین توهین بهشون بشه مثل همین مواخذه به خاطر عدم خونریزی شب اول رابطه که اصلا پایه ی علمی نداره وممکنه خیلی از دخترا به دلایل مختلف نداشته باشن!!!بازم با زندگی با یه مرد ادامه میدن؟؟
چرادختر بیچاره شب عروسی باید به خاطر لذت شوهرش کلی درد بکشه واسترس داشته باشه  بعد شوهرش فقط به فکر خون ریزیه؟؟؟آخه چرا اینقدر خود خواهید!!!
.
درضمن خیلی خوبه که داری اعتراف میکنی طرز فکرت از حرفایی که تو دوران بچگی شنیدی نشات میگیره...نه عقیده وتفکر خودت...!!!
واقعا من موندم چرا باید هنوز قراره عقاید پدر جدهامون رو با خودمون یدک بکشیم؟
.

.
خیلی خوشحالم که تو خانواده ما و هر کی به نوعی با ما وصلت کرده اصلا این آداب و رسوم نیست.
پس می بینید که میشه بدون این رسوم هم زندگی کرد و خوشبخت بود.

در ضمن شما جوری صحبت میکنید انگار تنها پسرپاکی که وجود داره شمایید و می خوای سر همه دخترا به خاطر رابطه نداشتنت منت بذاری...مطمئن باش تعداد دخترای پاکی که اینجا وجود داره  اگه از شما ها بیشتر نباشه کمتر نیست!!!

شرمنده طولانی شد...



۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۲۰ به تهرانی و احمد بقیه پسرا
اینو با دقت بخونین
به امام صادق(ع) عرض شد، مردی به زنش گفت تو هنگام ازدواج با من دوشیزه نبودی، حضرت فرمودند: باید آن مردی به دلیل تهمتی که به زن خود زده، کتک بخورد، سوال شد: ولی مرد سخن خود را دوباره تکرار کرد. حضرت فرمودند: این مرد کتک می خورد به میزانی که ادب شود نه آنکه حد بر او جاری شود. این عمل صورت می پذیرد تا شوهر، همسر با ایمان خود را با تهمت زدن، آزار نرساند.
این نشون میده که مردا حق چنین کاری رو ندارن  و در صورت تهمت زدن  باید تنبیه بشن 
این تهمت هم تهمت کمی نیست حتی دختر میتونه به خاطر این تهمتون ازتون شکایت کنه اگه به دختری چنین تهمتی زدی بردی پزشک قاونی و اثبات شد که قبلا پاک بود تا عمر داره این کارتون رو فراموش نمیکنه رفتارش هم بر اساس این رفتار شما پایه ریزی میشه دیگه از این زن انتظار هیچ گونه محبتی نداشته باشین.
این وظیفه دختر نیست که پاکیش رو برای شما اثبات کنه اگه چنین کاری هم کرد خیلی در حقتون لطف میکنه!

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۱ سهیلا
به :به سهیلا:
ببینید دارید دختران امروز رو با حضرت زینب  ودختران امام حسین مقایسه میکنید؟چادریهاشم از زمین تا آسمون فاصله دارن با این بزرگواران.مگه تمام تدین چادره؟متاسفم واسه این تفکر.خدا وقتی کسی که گناه کرده وتوبه کرده رو اینقد دوست داره ما رو که چادر نمیپوشیم دوست نداره؟مگه به چادره؟چقد دیدم دختره چادری بوده وهزار غلط اضافی کرده.این دختر چادری قابل قیاس با بانو زینبه؟من مانتویی هستم وافتخار بزرگم اینه که تا حالا با یه پسر چشم تو چشم نشدم ،حرف نزدم چه برسه به چیزای دیگه.اینا مهمند نه چادر.منم متنفرم از آدمهای دورو که یه روشون حزب الهیه یه روشون...من رو هستم اهل ریا ونقش بازی کردن نیستم.توی زندگیم نه پوششم جلف وتحریک کننده بوده نه از اون چادری هایی که فکر میکنن فقط باید نوک بینیشون پیدا باشه.شما مختاری هرجور دوست داری فکر کنی درباره من.گفتم که  میشناسمت.قرار بود دیگه من جوابتون رو ندم.تاسف میخورم واسه انسانهای ظاهر بین وظاهر پسند که با ظاهر قضاوت میکنن.اینجور آدما عقلشون به چششونه.چه میشه کرد.

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۴:۲۰ نرگسی
با ب سهیلا موافقم.آیا حضرت زهرا سلام الله آرایش ملیح رو میپسندیدن در خیابون وخارج از خونه؟ سهیلا میگه دوستامم نمیفهمن فقط یکم چهرم جذاب تر میشه ,خب این خودش گناهه هرگونه جلوه وجذابیتی که به چهره بدیم برو از مرجع تقلیدت بپرس ...بعدشم میگه نه اهل افراطم نه تفریط..خب الان این چی بود پس؟.. مافرمایش معصوم رو بگیریم وسنگ محک افراط وتفریط قرار بدیم یا نظر سهیلاهای جامعه رو

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۵:۰۴ نارنجی
به اقا احمد
فک کنم کلا منظور دخترای اینجارو بد متوجه شدین...کسی نگفته نداشتن برده عیب نیست،(البته بجز شرایط خاص) اتفاقا کسی که قبلا با کسی رابطه داشته باشه و بعد بره با یه بسر باک ازدواج کنه و این موضوع رو مخفی نگه داره کارش خیلی وحشتناکه و این حق بسراست که با همچین ادمی زندگی نکنن....بحث سر اینه که باک بودن فقط به داشتن برده نیست.... وگرنه دختری که همه جوره باک باشه مطمئنا برده هم داره(بازم به استثنای موارد خاص)..یه بسر اگه بخواد خیلی راحت میتونه بدون بردن دختر به بزشکی قانونی!یه دختر باک رو از یه دختر ناباک تشخیص بده.. کافیه یه مدت رفتار و رفتو امد اون دخترو زیر نظر بگیرین خودتون متوجه همه چی میشین. مطمئنا اگه دختری قبلا با کسی رابطه داشته باشه برخوردش با بسرا نسبت به دخترای دیگه فرق میکنه و اون حیا و نجابت دخترونه رو توو رفتارش نداره...
به به سهیلا
شما چه برخورد دوگانه ایی از ایشون دیدین که ناامید شدین و خیلی راحت قضاوتشون میکنین؟اینکه انسانیت داره و به دینش احترام میزاره ولی چادری نیست میشه دوگانه؟؟؟؟؟من شناختم از ایشون فقط در حد کامنتایی هست که میزارن و گاهی اوقات هم با نظراتشون مخالفم ولی دینم بهم اجازه نمیده بر اساس ظاهر و بوشش هر کس نظرمو دربارش عوض کنم.. یعنی تا قبل از اینکه بفهمین چادری نیستن قبولشون داشتین و الان که فهمیدین مانتویی هستن قبولشون ندارین؟؟؟؟؟مسخرست واقعا!!!!!!!

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۸ تینـــــــــــا به اوه مای کامپیوتر و ahmad

سلام

بنده از آقای اوه مای کامپیوتر و احمد خان یه سوال دارم؟

شما دوتا که اینقده پافشاری برای گرفتن برگه سلامت بکارت دارید!

میخام بدونم آیا شماها خواهر دارید؟؟؟

حالا یکی فتوکپی خودتون اومده خواستگاری خواهرتون  همه چی به خوبی داره انجام میشه این آقا پسره در میاد میگه من میخام خواهرتون ببرم پزشک قانونی تا مطمین شم ببینم دختره یا زن؟؟

من حالا میگیرم خواهرتونم جز اون دسته دخترایی که آفتاب مهتاب ندیدس..

شماها اونموقع چه حالی بهتون دست میده؟؟

پسر رو با تی پا پرتش میکنید بیرون و یه سری فش و ناسزا بهش میدین که راجع خواهرتون اینجوری فک کرده؟

یا میگید باشه ببرش؟

 

ای کاشکی یه آزمایشم واسه سالم بودن شماها پسرا بود

 ای کاششششششششششششش....

من به اون پسرایی هم که خیلی...و تا اخرین دکمه یقشونو میبندن اعتماد نمیکنم چه برسه به.........

همین پنجشنبه ی بود رفته بودم تو یه فروشگاه که میوه بخرم فروشگاشم شلوغ بود سر و وضعمم خوب بود مثل همیشه چادر به سر و سروسنگین بودم خلاصه همینجور که داشتم نارنگی میرختم تو پلاستیک حواسم به میوه ها بود یه لحظه که بخودم اومدم دیدم یه پسری از اون دسته نکبتاش داشت از عقب خودشو بهم......منم بقدری حرصم گرفته بود که حد نداشت

 تموم نیرومو جمع کردم و با آرنجم همچین که محکم زدم بهش فقط یه صدای آخخخخ شنیدم اونموقع بود که جیگرم خنک شد

جالبه پسره ازاوناشون بود که یعنی مثبت و سربه زیر و پاستوریزس

 دیگه هرچی چشم انداختم ببینم میبینمش ندیدمش وگرنه حالشو میگرفتم حیف....

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۵ سحری بانو
آدامس خوردن دختر تو خیابون یعنی بی حیایی؟؟؟؟؟؟ آقایون درمورد دختری که تو خیابون آدامس میجوه، چه فکردی میکنند؟ راسته که میگن بی حیاست؟ اونوقت برای پسرا زشت نیست اگه تو خیابون آدامس بجون؟ هیییییییی من چه گناهی کردم دختر آفریده شدم؟ آخه آدامس دیگه چیه که ملت با دیدنش تو دهن دختر، فکرشون کج میره؟؟!!
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1895

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۷ به سهیلا

سلام قصد من جسارت نبود اماحجاب برتر چادره جسارت کردن به چادریی ها هم خودش نهی از معروف است درموردارایش اشاره ای نکردی مستحب است حلال است مکروه است حرام است مباح است نظر مرجع تقلیدت چیه این جا هدف ارشاد است نه میدان جنگ حال خود دانی

۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۹:۵۳ ؟؟؟؟

سهیلا جون با نظرت موافقم

منم مانتویی ام ولی یه سری خط قرمزا رو دارم  واسه خودم (مثل تو نه دوس پسر داشتم نه

کلا باهاشون ارتباط داشتم )

دلیل نمیشه چون چادری نیستیم هر کی هر حرفی دلش خواست بزنه وبره ....

آدمایی که فقط از روی ظاهر دختر قضاوت میکنن (چون مانتوییه دختر خوبی نیس)

همونایی هستن که از روی ظاهر پسر هم قضاوت میکنن(مثلا اگه یه پسر 5سانت ریش

بذاره  و دکمه روی گلوشو ببنده و ...حتمآ پسر خوبیه )

 البته به چادری ها و اونایی که ریش میذارن توهین نمیکنم ...واقعا تو همه قشر ها هم خوب

وجود داره هم بد...

ولی خواهشآ با چادری بودن یا نبودن دختر یا اینکه پسر ریش میذاره یا شیش تیغه

 اس  و....  خوب و پاک بودن یه آدم رو نسنجید...

 

 

 

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۰:۲۶ ؟؟؟؟به ahmad

سلام

ببخشید که دیر جوابتونو دادم....

با این حرفاتون موافقم:

«من توصیه ام اینه که هیچ گونه پنهون کاری با امیدهای واهی، قبل از ازدواج نباید صورت بگیره و اگر گرفت باید پای عواقبش بایستیم و برخورد طرف مقابلمونو در نظر بگیریم.»

«پنهون کاری برای من عینه دروغگویی و خیانته»

خوشحالم نظرتون مرد سالارانه نبود  و حق رو به زن هم دادید در این مورد ...

همونطور که یه آقا براش مهمه که خانومش بکر باشه و فقط واسه خودش باشه به همون مقدار هم یه خانوم هم این براش مهمه...(حداقل برای من که مهمه)

منم حق رو به شما میدم (آدم اصلا نمیتونه با همچین  فردی زندگی کنه)

منم اگر خدایی ناکرده گیر همچین پسری بیوفتم صد در صد باهاش زندگی نمیکنم نه اینکه

نخواما،نمیتوتونم باهاش زندگی کنم ، کاری هم با قانون و عرف و حرف مردم ندارم مگه یه آدم

 چند بار میخواد زندگی کنه که بخواد کل عمرشو  درگیر شک و بدبینی به همسرش  باشه 

اگه اونم طلاق نده کاری میکنم که خودش تقاضای طلاق بده(خانوما رو که میشناسید....خخخخخ)

البته من به همه خواستگارایی که برام میان  میگم که یکی از ملاکای اصلیم صداقته  و دروغ

رو به هیچ وجه نمیتونم تحمل کنم(حقیقت تلخ به از دروغ شیرین)

به شما هم توصیه میکنم  وقتی میرید خواستگاری شخصی  باهاش اتمام حجت کنید (راجع

 به دروغ )که اگه خدایی ناکرده ناپاک بود (بکارت نداشت )حساب کار دستش بیااااد.نه اینکه

به طور صریح بهش بگید بکارت داره یا نه.....

فقط نمیتونم بفهمم که چرا گفتید خانوما غیرت رو درک نمیکنند ...

به خدا خانوما غیرت دارن و میفمن غیرت چیه...

 

 در پناه خدا موفق باشید

 

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۰:۳۸ سهیلا به: به سهیلا
من گفتم بعضی چادری ها نظر منو کامل بخونید لطفا.بعضی چادریها که البته امروزه تعدادشون کم نیست وبه اجبار خانواده چادر میزنن یا برای ریا ومنافع شخصیشون که ارتقا بگیرند در کارشون .این افراد ارزش چادر رو نمیدونن.دانشگاه آزاد رفتید؟چادر دور کمر میگیرند.اینه اجبار چادر شان وارزش چادر رو با اجبار کردن پایین اوردن.منم میدونم چادر حجاب برتره اما میشه پوشش خوبی داشت اما بهتر از چادری ها هم بود.
درباره آرایش،من گفتم آرایشم طوریه که دخترا هم متوجه نمیشن چه برسه به پسرا.مثل دخترانی که خدا بهشون زیبایی داده.اوناهم گناه میکنن؟ بذار یه جور دیگه واست توضیح بدم: یه سخنرانی از استاد رحیم پور دیدم چندسال پیش.ایشون میگفتند آرایش وحجاب وگناه بودن اون در هرجا متفاوته.آرایش ولباس وقتی گناه به دنبال داره که باعث جلب توجه بشه .مثلا توی شهر قم با بلوز شلوار باشی.توی شهر دیگه با تاپ وشلوارک باشی یا توی کالیفرنیا چادر سرت باشه در همه حالتها جلب توجه وجود داره.پوشش توی هرشهری باید متناسب با اونجا باشه مثلا چادری نباشی در قم حداقل میتونی مانتو بپوشی.در کالیفرنیا هم به اندازه بلوز وشلوار وروسری حجاب کفایت میکنه چون عرف اونجا چادر رو غیرمعمول میدونه.حالا من در کشوری زندگی میکنم که سرانه مصرف لوازم آرایشش بالاست .وآرایشهای غلیظ لباسهای تنگ وکوتاه میپوشند.مانتو من وآرایش من تحریک کننده نیست وجلب توجه هم نمیکنه پس گناه نکردم چون اینقدر رنگ ووارنگ هست که من به چشم نمیام پیش نامحرم.
مهم اینه که جلب توجه نکرد.باعث تحریک نشد.زیبایی هم در نهاد زنهاست وخدا هم دنیایی به این زیبایی خلق کرده پس میل به زیبایی در همه وجود داره.چادری های زیادی دیدم ،بازم میگم همه چادری ها نه،اصلاح میکنن وابرو برمیدارند اینم فرقی با آرایش نداره  وباعث زیبایی وتحریک میشه.درصورتیکه من و خیلی مانتویی ها اصلا اصلاح نمیکنیم  اما آرایش ملایم میکنیم.
فکر کنم این پست جای صحبت درباره این موضوع نیست.ممنونم از نارنجی و؟؟؟؟ عزیز.
علی یارتون

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۳ ahmad
به تیناخانوم:

من نگفتم قبل از عقد میبرمش برای تشخیص باکرگی، بعد از ندیدن خون و نبود مدرکی مبنی بر پاکی و سلامت حتما حتما این کار رو خواهم کرد. به دامادمون هم این حق رومیدم. من با قبل از عقد موافق نیستم مگر به خواست خود دختر و خانوادش.

نمیدونم چرا حرف منو نمی فهمید!

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۷ ahmad
به به تهرانی و احمد بقیه پسرا:

شما هم منظور منو متوجه نشدید، من بعداز عقد و اعتماد و در صورت ندیدن خون در شب زفاف و نبودن مدرکی مبنی بر مثلا ارتجاعی بودن بکارت یا اسیب در اثر ورزش و... حتما حتما همسرمو برای تشخیص باکرگی نزد پزشک متعهد خواهم برد.

از این روان تر و فارسی تر دیگه نمیشد.

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۱:۱۵ ahmad
به به احمد:

از فن سخنوری و قلم زیباتون که همراه با لفاظی فراوان بود لذت بردم.

فقط به شما توصیه میکنم حرفای منو یک بار دیگه با دقت و فهم بخونید.

کسی نگفت پاکی یک دختر به بکارتشه

کسی نگفت اگر ارتجاعی بود پس ناپاکه

کسی نگفت قبل از عقد میبرمش پزشکی قانونی

باز هم میگم بنا بر اعتماده

باز هم میگم مهم داشتن مدرکی برای سلامته حالا چه از پزشکی قانونی چه از ماما چه تحت عنوان تشخیص نوع بکارت

باز هم میگم من به کسی توهین نکردم و نمیکنم

شما مدرنیته ما از غار برگشته اصلا

باز هم میگم همه شماها پاکید

خیلی بهم برخورد که گفتین فکر میکنید خیلی پاکم

شاید به خاطر همین حرفتون تصمیم بگیرم همین امشب دیگه بدرود بگم با این وبلاگ

فقط متاسفم

متاسف که اینقد...

اقای نجفی بچاپ لطفا

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۱:۲۰ ahmad
به مهسا خانوم:

سلام. سر تعظیم فرود میارم جلوی این همه شعور و فهم

موفق باشید.

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۲:۳۶ ahmad
به به احمد:

من توهین میکنم یا شما؟؟؟

1.در ضمن شما جوری صحبت میکنید انگار تنها پسرپاکی که وجود داره شمایید و می خوای سر همه دخترا به خاطر رابطه نداشتنت منت بذاری...مطمئن باش تعداد دخترای پاکی که اینجا وجود داره  اگه از شما ها بیشتر نباشه کمتر نیست!!! (11:58)

2. مثل اینکه منطق شما مشکل داره! (15:33)

3. برای ما مهم نیست که شما در مورد ما چی فکر میکنین؟
پاکی و ناپاکی ما رو خدا میدونه و بس!
این دخترا هستن که تعیین میکنن برن یا نرن نه شما!
شماها مجبورین دختری رو پیدا کنین که چنین مسئله ای رو بپذیره یا اینکه مجرد بمونید. (15:13)

4.
شما هم چرا متوجه صجبت ما نمیشین؟ (16:39، پست قبلی)

5.
ولی پسری که به پاکی دختری شک داره ببخشید ولی *** میکنه میره خواستگاری اون دختر. شما هم مثل ما مگه اقا پسرا برای ما اثبات میکنن که قبلا رابطه جنسی نداشتن پس چرا ما باید اثبات کنیم؟؟؟ مجرد موندن بهتر از زندگی کردن با چنین پسراییه. (00:04، پست قبلی)


6. میتونستم با حرفایی که قبلا زدم هم خیلی چیزارو ثابت کنم که دیگه نیازی نمی بینم.

عزت زیاد

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۳ به ahmad
الان منظور از این کار چی بود؟!

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۳:۲۹ به ahmad
حالا به من بگین این بعد ازدواج بردن با قبل ازدواج بردن چه فرقی میکنه؟
در هردو شک وجود داره
در هر دو شما به دختر میگین که من به شما اعتماد ندارم
در هر دو شما به دختر میگن زناکارین مگه اینه که پزشک قانونی ثابت کنه که نه!

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۴ ahmad
به ahmad:

تصمیم نداشتم دیگه نظر بذارم، ولی

اگه طرف زناکار بوده باشه اونوقت چی؟ باید کورکورانه اعتماد کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۶ به مهسا
اصولا خیلی از دخترا برای  اگاهی از نوع پردشون خودشون میرن و برگه میگیرن.
ولی صحبت سر اینه که هیچ پسری حق نداه از دختری چنین برگه ای بخواد!
هیچ پسری حق اینو نداره که اسم پزشک قانونی! رو بیاره!

۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۵ نارنجی
جناب احمد خان اختلاف نظر همیشه وجود داره .دعوا هم همیشه هست..خیلی از بچه های اینجا توهین های خیلی بزرگی بهشون شده ولی همجنان موندنو دارن با نظراشون بقیه رو راهنمایی میکنن... بهتون نمیخورد اینقدر زودرنج باشین..شما از عقایدتون دفاع کردین بقیه هم مثل شما از عقیدشون دفاع کردن.....درسته حرفتون رو توو این موضوع نمیتونم قبول کنم ولی از صحبتاتو معلومه که اونقدرا هم ادم متعصبی نیستین و نظرای دیگتون  به دور از تعصب و بیشتر رنگو بوی انسانی داشت واز همه مهمتر این که مودبانه نظرتون رو بیان میکردین....(البته توو این بست همه یه جورایی تند بیش رفتیم ،شاید چون شماها دختر نیستین نمیتونین مارو درک کنید که این حرف چقدر برامون سنگینه و هیچ جوره زیربارش نمیتونیم بریم...) ......در هر صورت خواستم بگم که خوشحال میشیم که بازم اسمتون رو در نظرها ببینیم......
موفق باشید.....

۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۰:۵۴ به ahmad
اگه نبود چی؟!!!
فرض کنید همسر شما به شما تهمت زناکاری میزنه و شما رو تا دادگاه  هم میکشونه بعد اینکه دادگاه اثبات کرد شما زناکار نیستین همسرتون میگه عزیزم اشکالی نداره بیا بریم عاشقانه زندگی مون رو بکنیم
ایا شما با این کار همسرتون مثل قبل باهاش رفتار خواهین کرد؟
مثل قبل بهش محبت خواهین کرد؟
ایا اگه میتونستین چنین زنی رو طلاق نمیدادین؟
پس ما به پسرا اعتماد کورکورانه میکنیم دیگه؟!!!
اگه ما هم مثل شما پسراها فکر میکردیم باید ازدواج رو تحریم میکردیم!
متاسفم که به این راحتی به کسی تهمت زناکاری میزنین!
یکی از مسائلی که در قرآن کریم بسیار بر آن تأکید شده و گناهی بسیار بزرگ به حساب آورده شده است، تهمت زدن خصوصاَ تهمت زدن به زنان است: «إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ»؛ « کسانی که زنان پاکدامن و بی ‏خبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم می ‏سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.

خداوند در قرآن می فرماید: «وَ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَدًا وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»؛ «و کسانی که آنان پاکدامن را متهمّ می ‏کنند، سپس چهار شاهد(بر مدّعای خود) نمی ‏آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید؛ و آنها همان فاسقانند، مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را می ‏بخشد)؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»5

۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۵ :( به ahmad
ببینید آقا احمد

اولا: من اگه بخوام توهین های شما و بقیه ی پسرا رو به دخترا بنویسم تا فردا وقت می بره

اصلا همین پست برو نظرات خودت وبرخی اقایون رو بخون ...یه چیزی از توهین هم اونور تره

نظر اولتو بخون...خودت خجالت نمیکشی اینقدر توهین کردی؟؟؟...مثل این حرفتون..(همین قدر که دخترا رو میشناسم میدونم استاد نقش بازی کردن هستن)!!!

دوما:شما خودت گفتی تحمل نقد ونظر دیگران رو داشته باشید...ولی دقیقا داری

برعکس حرف خودت عمل میکنی...

سوما:این 5 موردی که شما نوشتی هیچ کدوم توهین نیست...الکی بحثو عوض نکنید

همونطور که شما گفتید به خدا قسم منم اولین بار اینجاست که فهمیدم دخترا

نداشتن پرده بکارت رو عیب نمیدونن
(که البته ما دخترا اصلا همچین حرفی رو که شما


از طرف ما می زنید قبول نداریم) منم گفتم منم اولین بار اینجاست که اسم پزشک قانونی رو

به خاطر پرده ی بکارت میشنوم!!

شما به من گفتین : عجیبه که بدبین شدین!!!منم دلایل بدبین شدنمو عرض کردم...وگرنه قصدتوهین نداشتم...

شما به من گفتین :غالب پسرا طرز فکرشون اینه که باید شب اول خون ببینن باید!!!منم گفتم:
چرایه مرد این اجازه رو به خودش میده که تو اولین رابطش که باید عاشقانه

ترین وخاطره انگیز ترین رابطه باشه فقط به قطرات خون توجه کنه؟
در مقابل

زنش اینقدر درد واسترس داشته باشه؟؟

در مورد اون حرفتونم که گفتید ما از بچگی شنیدیم.... .خب به نظر من حرفتون غیر منطقیه مگه قراره هر حرفی شما از 20-30سال پیش شنیدین الآنم عمل کنین...فرهنگ اون موقع خیلی با الآن فرق میکنه...!!!لطفا جنبه ی انتقاد داشته باشین!

دقیقا به توصیه تون عمل کردم وکامنت خودم وشما رو با دقت خوندم!!!
دیگه هم حرفی با شما ندارم...من با اینکه حدود یه ساله این وبلاگو دنبال میکنم اصلا کامنت نمیذارم چون کلا اهل بحث کردن وکامنت دادن نیستم وقتشم ندارم  این دفعه هم مجبور شدم...
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
واقعا نمیدونم چرا این پست بالای 140 تا کامنت داره!!!همش بحثای الکی...
حتی صلح فلسطین ورژیم صهیونیستی هم برام قابل تصوره اما نمی تونم باور کنم این مسئله ی بکارت تو ایران حل بشه
هر کس بسته به محل زندگی وخونواده ای که داره طرز فکر خاصی در این مورد داره که این تفکر به این راحتی ها عوض شدنی نیست!!!

......

در ضمن این دوتا کامنت بالایی(به ahmad) رو من ننوشتمااااااااا




۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۱:۳۷ به ahmad
شما اگه خوب تحقیق کرده باشی واز طرف مطمئن باشی به احتمال 0/0001 % امکان داره طرف خدایی نکرده  زنا کار بوده باشه که البته آره اون موقع میتونی چون صداقت نداشته عذرشو بخوای...ولی شما جواب این سوال بدی ممنون میشم
دخترا چه جوری از پاکی طرفشون مطمئن بشن؟؟؟؟؟(این سوالیه که هیچ کدوم از پسرای این سایت نتونستن بهش جواب بدن!!)
اگه دختر بعد ازدواج فهمید طرف زنا کار بوده چی؟

۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۷:۰۹ تهرانی
سلام داداش احمد
زیاد اعصاب خودتو خورد نکن  چون کسی که خوابه رو میشه یبدار کرد اما کسی که خودشو به خواب زده به هیچ وجه نمیشه بیدارکرد 
راستی همون طور که برای حل معادلات ریاضی نیاز به هوش و استعداد هست همون جور هم برای درک لزوم گواهی سلامت پزشک قانونی غیرت نیاز غیرت 
""گفتم برای درک لزوم پس به کسی کسی بر نخوره""

۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۴ ahmad
به به احمد:

سلام. اتفاقا من جواب این سوالتونو به دوستان دیگه قبلا دادم، ببینید من واقعا نمیدونم چطوری میشه تشخیص داد که یک پسر پاک بوده یا نه ولی همونطور که قبلا هم گفتم اگه قانون گذار بودم این حق رو به دختر میدادم که در برابر همسر خائنش هر تصمیمی رو بگیره.

این که درصدی که گفتین صفر نیست نشون میده که ما به اندازه همون اپسیلون حق داریم شک کنیم. اینطور نیست؟

در پایان میخوام بگم واقعا وقتی ادم عاشق کسی باشه دیگه شاید اصلا این حرفا معنی پیدا نکنه همونطور که دوستانم گفتن بعداز ازدواجم طرف میتونه خیانت کنه و ما نفهمیم. همه منظور من این بود که ما نباید قبل از ازدواج پنهون کاری کنیم.

در مورد بکارت هم بخدا برای خود دخترا بهتره که حداقل برن ازمایش نوع بکارتشونو بدن تا اگه خدایی نکرده اتفاقی افتاد مثل طلاق دردوران عقد یا همون نامزدی پسره نزنه زیر همه چیز و بگه اصلا کار من نبوده.

موفق باشید.

۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۹:۵۵ ahmad
به نارنجی و :(

سلام خواهرای خوبم.

بله متاسفانه هممون تند رفتیم و من به نوبه خودم معذرت میخوام و واقعا من به شخص خاصی توهین نکردم، حداقل قصدم این نبود. بله اختلاف نظر وجود نداره. من مهمترین نتیجه ای که از این بحث گرفتم اینه که:

ما دختر پسرا همدیگرو خوب نمیشناسیم و نمیدونیم طرف مقابلمون ذقیقا در مورد چه چیزایی حساسیت دارن.

به هرحال بحث خوبی بود اگرچه با دلخوری فراوون همراه بود. همین که این نظرو نوشتم نشون میده که قهر نکردم و همچنان در این وبلاگ هستم

میدونین وجودم لازمه  (اعتماد به نفسو داشتین؟؟؟) خخخخخخ

موفق باشید.


۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۷ مهسا
خواهرای عزیزم ببینید، همه ی این اختلاف نظرها بخاطر اینه که ما هیچکدوم تو یه شهر زندگی نمی کنیم. هر شهری رسم و رسوم های خاص خودشو داره. منم مثل شما یه دخترم، با همه ی حساسیت های یه دختر. اما چون تو شهر ما این موضوع جا افتاده، بخاطر همین دخترا زیاد رو این موضوع حساس نمیشن.
اگر تو کامنت ها دقت کنید فقط دخترانی در مقابل این موضوع مقاومت نکردن که تو شهرشون این رسم وجود داره.

ولی از نظرات شما متوجه شدم که تو شهرهای کوچیک تر این کارو نمیکنن. حتی بعضی از دوستان اشاره کردن که اولین بار هست اینو میشنون، چه برسه به اینکه عملی هم بشه. پس کاملا طبیعیه که پذیرفتنش براتون سخت باشه.

من خودمم ترجیح میدم خانواده پسر این برگه رو ازم نخوان و من خودم بعد از عقد، با اختیار خودم این کارو انجام بدم. ولی با این حال چون این قضیه برام جا افتاده ست، اگر خانوادش بخوان هم زیاد حساسیت نشون نمیدم.

از یه طرفم بهشون حق میدم. همیشه اینو تصور میکنم که خودم یه برادر دارم که میخوایم براش زن بگیریم. وقتی از این دید بهش نگاه میکنم می بینم رو این موضوع حساسم. یعنی برام مهم میشه این قضیه.
تو شهرهای کوچیک تر، آدما بیشتر همدیگه رو میشناسن. ولی تو شهرهای بزرگ تر سخته.

یه صحبتم با آقایون داشتم. جدای از قضیه ی رسم و رسومات شهرها، یکی دیگه از دلایلی که باعث شد بچه ها بیشتر مقاومت کنن این بود که شما شدیدا اصرار به پزشکی قانونی داشتین. بهتر بود به جای این کلمه از "متخصص زنان" یا "دکتر" استفاده میکردین. باور کنین من خودم که زیاد رو این موضوع حساس نیستم، با شنیدن اسم پزشکی قانونی اصلا به هم ریختم. به قول مهتاب آدم احساس خلافکار بودن بهش دست میده. چون معمولا آدمای عادی نمیرن اونجا. اکثرا کسانی میرن اونجا که یه مشکلی دارن.
اسم پزشکی قانون یه جور بار منفی داره که آدمو میترسونه. از یه طرف تعدادی از بچه ها این رسمو تو شهرشون ندارن، از یه طرفم اسم پزشکی قانونی میاد وسط، خب حق بدین مقاومت کنن.

اما حرف آخرم:
بچه ها ما تو شهرهای مختلفی زندگی می کنیم، با فرهنگ های مختلف. پس سعی کنیم هیچ چیزی رو به هیچکس تحمیل نکنیم. چه دخترا چه پسرا. بخاطر همین فرهنگ های متفاوتمون میایم به هم توهین می کنیم، همدیگه رو ناراحت می کنیم، دل همو می شکنیم. اونم فقط بخاطر اینکه چیزی رو به طرف مقابلمون بقبولونیم که تو فرهنگ اونا این موضوع جایی حتی برای صحبت نداره، چه برسه به عملی کردنش. پس به عقاید همدیگه احترام بذاریم.

اما با وجود همه ی اینا، من بازم به خواهرای عزیزم پیشنهاد میکنم خودشون حتما برن این برگه رو بگیرن. ضرر نمیکنن. نهایتش اینه که پاره ش می کنین میندازین دور :)


۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۳:۱۸ عباس به ..
سلام خواهرم شما هم اینقدر بدبینانه قضاوت مکن حالا تعدادی مرد راخیلی تلقی نکن درانتخابت دقت کن حالا زندگی همه اش هم خوشی نیست فراز ونشیب های زیادی دارد ما اومدهایم یک زندگی زیبا وبرپایه عشق ودرستی را بسازیم پس باشنیدن تعدادی ازنظرات کاربران درفضای مجازی تحت تاثیر قرارنگیر همه مردها که اهل صیغه نیستن همه انها دنبال پزشک قانونی نیستن اما درموردرابطه مقعدی نمی توانم امار دقیقی بدهم چون ان یک میل درونی است

۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۳:۵۴ تینـــــــــــا به ahmad
من حرف شمارو کامل متوجه میشم
اینکار چه قبل و چه بعد انجام بشه
هردوش یکیه فرقیم نداره
با اینکار به همسرت میخای بگی من بهت شک دارم...
اصلا خودت دانی به ما چه...
ولی من اگه یه پسری ازم همیچین تقاضایی داشته باشه برگه سلامتو براش تهییه میکنم موقعی که میخام بهش بدم برگه رو مچاله شده با ضرب میزنم تو صورتش و از زندگیم محوش میکنم...

۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۶:۳۷ احمد بنائی
به تیناخانوم:

(اینکار چه قبل و چه بعد انجام بشه
هردوش یکیه فرقیم نداره
با اینکار به همسرت میخای بگی من بهت شک دارم...)


سلام.
همونطور که بقیه خانوما هم گفتن و من هم نظرم همینه بهترین کار اینه که برای تشخیص نوع بکارت به یک ماما یا متخصص زنان معتمد مراجعه کنید تا بعدا نه کسی بتونه بهتون شک کنه نه کسی بهتون تهمت بزنه نه کسی در حقتون نامردی کنه تا دوران عقد و حتی شب زفاف راحت تر باشید با دونستن نوع بکارت و...

این یک توصیه کاملا برادرانه به شما و بقیه دخترها بود.

موفق باشید.

۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۳ عباس به سامان
سلام برادردرتعجبم که شما دراین پست نظری ندادی مگر نمی بینی چگونه حیثیت دختران بی گناه لگد مال می شود ویه عده شکاک به این بانوان عزیز توهین میکند وبه انان برچسب اتهام به زنا می دهند مگر خلاف ان از طریق پزشک قانونی اعلام شودپس شما احساس مسولیت نمی کنی داداین همه دختر درامده پس بیا واز حیثیت پایمال شده انان دفاع کن نکند جایگاه لگد مال شدن حیثیت زن عوض شده است

۰۲ آذر ۹۳ ، ۲۲:۴۰ احمد ...
چرا نظرم ثبت نشد اقای نجفی؟

اقا عباس بهتره به جای اینکه تیکه بندازی و خودتو برتر بدونی و از خدا و پیغمبر استفاده کنی و در مورد همه چی اظهار نظر کنی، خطاب به کسی که در موردش نظری داری حرف بزنی تا جوابتو بگیری. این کارت گناهه اقای مسلمون تمام

۰۲ آذر ۹۳ ، ۲۳:۲۱ عباس به احمد
سلام نمی دونستم شما نماینده ایشون هستی

۰۳ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۰ .........
خدا رو شکر انگار قضیه ی این برگه هم ختم بخیر شد D:

۰۳ آذر ۹۳ ، ۰۲:۵۸ تهرانی
هه جالبه بعضی ها از خدا و پیغمبر روایت میگن ولی به هیچ کدوم عمل نمیکنن
بعضی از دوستان راجع به اخلاق اسلامی و برخورد با دیگران هم تحقیق بکنند بد نیست .ادم نباید فقط یک جنبه ازدین رو "اونم فقط برای دیگران ببینه " دین قسمت های مختلفی داره 
خدایا به ما قدرت بصیرت در دینت را ااعطا فرما
مخاطب خاص...

۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۵ احمد ...
به تهرانی:

سلام.

عزیزم مجبوریم تحملشون کنیم. خدا جای حق نشسته... اگه اینا درست بودن که الان وضعمون این نبود...صبر باید کرد که سحر نزدیک است...

موفق باشی داداشی گلم

۰۳ آذر ۹۳ ، ۲۲:۲۳ محدرضا.
من مخالف این کار بودم اما الان که موضع گیری شدید خانم ها رو می بینم شک کردم حقیقتش،حتما یه چیزی هست که اینقدر ازش ترس دارند وگرنه آن که را پاک است از محاسبه چه باک است؟؟؟؟؟؟؟؟
اما چون با این کار هم خیلی موافق نیستم تصمیم می گیرم اصلا ازدواج نکنم،تحمیل تنهایی خیلی راحت تره تا تحمل این شک که تمام عمر مثل خوره می افته به جونت.
دخترها هم اینقدر برگه ها رو بکوبن تو صورت خواستگار تا موهاشون همرنگ دندون هاشون بشه.

۰۳ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۴ به محمد رضا
ما هم با این کار مشکلی نداشتیم به شرطی که خودمون بگیریم نه اجباری
وقتی واکنش یه سری از اقایونو دیدیم که همش پزشک قانونی پزشک قانونی میکنن انگار که با یه مجرم طرفن باعث شد در مقابلشون جبهه بگیریم!
شما خودتو رو بذار جای دختر اگه یکی بیاد بگه من تو رو باید ببرم پزشک قانونی تا مطمئن بشم زناکار نیستی در حالی که معلوم نیست خوش چیکاره ست چیکاری میکردی چه واکنشی نشون میدادی؟

۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۰۴ به محمد رضا
شما اگه یکم انصاف داشته باشین و خودتونوبذارین جای دخترا حال اونا رو درک میکنین
اگه برای شما تحمل تنهایی خیلی راحت تره تا تحمل این شک برای منم تحمل تنهایی راحتره تا زندگی با یه ادم شکاک.
چرا فکر میکنین دخترا باید پذیرای هر گونه توهینی باشن برای ازدواج کردن؟
انشالله وقتی ازدواج کردین وقتی دختر دار شدین وقتی دخترتونو بزرگ کردین خواستین شوهرش بدین وقتی خواستگار با طلبکاری هر چی تموم تر اومد و بهتون گفت دخترت رو بدم ببرم پزشک قانونی ببینم زناکار نبوده وقتی خودش معلوم نیست قبلنا چیکارا کرده با چند نفر رابطه داشته اونوقت شاید حال ما رو درک کنین.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۹:۱۴ محدرضا.
ببینید این حرفتون که به شرطی که خودمون بگیریم نه اجباری نمونه بارز پارادوکسه (معنی پارادوکسو حتما بلدید مثلا شب آفتابی)،شما میگی به شرط،بعد میگی خودمون بریم نه اجبار!!! اگه کسی این شرطو بگه خب شما به پای همون اجبار میذارین دیگه و این همه واکنش منفی که اینجا نشون دادین نشون میدین،خودتون که واسه خودتون شرط نمیذارین،طرفتون بهتون میگه؛اگر هم خودتون به میل خودتون قرار باشه بگیرین پس یعنی مشکلی باهاش ندارین،اگه واقعا ندارین پس چرا این همه جبهه گیری و مقاومت و گاردگیری؟؟؟؟پس چرا این همه داد و بیداد شد که داره به دخترا توهین میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درمورد پزشک قانونی هم خب این یه ذهنیت غلطه که مجرم رو می برن اونجا،فکر کن یه بنده خدایی فوت شده ولی مرگش مشکوکه،احتمال قتل هست،می برنش پزشک قانونی،به نظر شماها پس این توهین به مرده س و یا چون بردنش اونجا پس مجرمه یا ظالمه؟؟؟؟؟؟؟؟
درمورد زناکار هم من واقعا متاسف میشم این کلمه رو درمورد خودتون به کار می برین،مقصرشم آقای عباسه که با وارونه جلوه دادن حرف آقای احمد،ذهن شما دخترا رو مغشوش کرد؛کی گفته می بره تا مطمئن بشه زناکار نیست؟؟؟؟؟شما میگی مطمئن نیست زناکاره پس شک داره زناکاره!!!! واقعا ما پسرا یه همچین حرفی زدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی بده که یه همچین حرف زشتی رو میذارین تو دهن ما بعد هم خودتون میکوبین تو دهنمون.
حرف احمد آقا خیلی واضحه،من نمیدونم چرا شما اونو اتهام به زنا برداشت کردین،ایشون میگن دختر پاک،یه پارچه خانم،مومن،همه چی تموم ولی شب زفاف خونی نیومد،پسر چه بخواد چه نخواد شک میکنه،اون وقت دو حال داره یا خودشو میزنه به بی خیالی که درنتیجه خیلی بی غیرته یا اینکه شک تا آخر عمر باهاشه و اون زندگی واسه ش جهنم میشه.ما میگیم احتمالش هست که این اتفاق بیافته،آدم عاقل که احتمالشو میده و راهش هم هست که پیشگیری کنه چرا نکنه؟؟؟؟؟
خداوکیلی این حرف توهینه؟؟؟؟؟؟؟ این حرف اتهام زنا هستش؟؟؟؟؟؟ این یعنی شکاک و بددل بودن؟؟؟؟؟؟؟؟
ما نمیگیم زناکار میگیم فریبکار،اینها با هم خیلی فرق دارن خواهرهای گل من،یعنی ممکنه یه دختری تو نوجوانی و غفلت یه خطایی کرده اشتباه کرده و واقعا هم از اشتباهش پشیمونه و ممکنه بیشتر سرزنشو خودش نسبت به خودش داشته باشه ولی زناکار نیست اما در هر صورت فریب کاره،پس خواهشا و لطفا یه همچین حرف زشتی رو تو دهن ما نذارین.
شما می فرمایین خودتو بذار جای دختر،خداوکیلی اصلا مگه غیر از اینه که این کار نه فقط به نفع پسر که به نفع هر دو طرفه؟؟؟؟؟؟
خداوکیلی اگه دختر این کارو قبول کنه ضرر میکنه؟؟؟؟؟ به خدا همه ش نفعه همه ش،هیچ ضرری درش نیست.
حالا شما خودتو بذار جای خواهر پسر،خداوکیلی در این موضع که باشی دوست نداری از سلامت همسر آینده برادرت کاملا کاملا مطمئن باشین و حتی به اندازه یک نوک سوزن شکی نداشته باشین و خوشبختی برادرتونو ببینین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۹:۵۱ عباس به محمدرضا
سلام ببین برادرباالقاب بازی نکن حالا با توجیه کردن ولفاظی چیزی عوض نمیشه عباس هم چیزها را وارنه نمیگه بلکه این شمایید که مچتون باز میشه واقعا اگر دخترها از بی شوهری تلف بشن واقعا شرف داره که همسر چنین افرادی بشن چون امروز پزشک قانونی فردا پرینت مخابرات پس فردا رفت وامد با فامیل ممنوع هفته بعد درهااز پشت قفل وخانم زندانی محترمانه برید دختر خانم ها به خودتان رحم کنیدخواستگارتاپ پزشک قانونی از دهانشان درامد با تی پا بیرونشون بیندازید

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۹ به محمد رضا
اقا شما چرا اینقدر دوست دارین خودتون رو بپیچونین؟
تهمت زناکاری نیست پس چیه؟فریبکاری دیگه چیه؟
از نظر تعریفی در اینجا فریبکار قبلا کسی بوده که زناکار بوده و الان میخواد فریب بده  شما میایید ابروش رو درست کنین میزنین چشمشم نابود میکنین.
وقتی این درخواست از طرف پسرا باشه و فقط با گرفتن این گواهی به ما  اعتماد میکنن یعنی اینکه شماها زناکارین مگه اینکه خلافش ثابت بشه.
اره پزشک قانونی یه توهینه چرا وقتی متخصص زنان هست پزشک قانونی؟ چه چیزی رو میخواین با پزشک قانونی ثابت کنین؟
اینجا یه توهینه دیگه هم میکنین میگین شما زناکار که بودی هیچی رفتی پردتو دوختی میخوای فریب هم بدی علاوه بر قسمت جلو از پشت هم رابطه داشتی و اینم باید پزشک قانونی ثابت کنه!
چرا ما باید در مقابل این توهین ها سکوت کنیم و از خودمون واکنشی نشون ندیم؟
من قبلا هم گفتم برادرم از همسرش گواهی نخواست با اینکه اونا اصرار داشتن با اصرار زیاد اونها پیش یه متخصص زنان رفتن نه پزشک قانونی! اونم متخصص زنانی که اونا تعیین کرده بودن.
من به عنوان خواهرش هیچ وقت چنین حقی به خودم نمیدادم که به همسرش بگم باید پاکیت رو برای ما ثابت کنی! مگه برادرم پاکیش رو برای اون ثابت میکرد که ازش چنین در خواستی داشته باشه؟
در اخر هم ما دخترا اگه به خودمون باشه برای اطلاع از نوع پرده و همین که چون اغلب این وسط دوران عقد هم هست برای احتیاط هم شده خودمون میگیریم ولی اگه از طرف شما پسرا این در خواست داده بشه مخالفت میکنیم
به دلایل زیر:
این ادم به احتمال زیاد ادم خیلی شکاکی هست.
یا از اوناست که رفتن همه کاری کردن الان به همه بدبینن و میخوان مطمئن بشن که این هم مثل دوست دختراش نبوده. 
وقتی خودش ثابت نمیکنه ادم پاکیه چرا من باید ثابت کنم تقاضای غیر منطقی هست. 
ادم خودخواه و حق به جانب طلب و توهین کننده ای هست.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۲:۲۰ احمد ...
به محمدرضای عزیز:

بابت توضیحات بسیار واضح و روشنگرانتون ممنونم. بهتره دیگه با بعضیا بحث نکنی. خانومای گل فهمیدن منظور من چیه. به بقیه کار نداشته باش.

موفق باشی.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۳ محدرضا.
عباس خان،با گرفتن دست پیش که مبادا پس بیافتی چیزی عوض نمیشه،من حرف خودم رو صریح و واضح گفتم،از حرف احمد هم همینه که اگه نباشه خودش و البته خودم زبون دارم و همچنین توانایی بیان کردنشو،احتیاجی نیست شخص سومی نخود آش بشه و وصی آدم زنده بشه و گفته ها رو تفسیر کنه درحالیکه همه چیز صریحه و احتیاجی به مفسر و خاله خاک انداز نداره!
<مچتون باز میشه> !!!!! فکر کنم شما زیاد فیلم پلیسی نگاه میکنی
شما نگران دخترها نباش،آدم زنده وکیل وصی نمیخواد،خودشون الحمدلله بلدند مباحثه کنند،شما اینطوری به جاشون صحبت میکنی و اونها رو هیچی حساب میکنی،خیلی توهین زشتی میکنی بهشون،حتی بدتر از به قول شما توهین برگه سلامت!!!
درضمن اون مواردی که فرمودین به احتمال قریب به یقین یا زاییده یک ذهن بیماره یا تجارب شخصی شما،در هر دو حال پیشنهاد میکنم این اعوجاجات فکری رو چه فقط در یک ذهن بیمار بال و پر گرفته باشه چه به منحصه ظهور رسیده باشه،برای خودتون نگه دارین،مخصوصا اینکه یکی از دلایل بنده درمورد شکاک نبودن پسری که درخواست برگه سلامت داره همینه که اگه شکاک باشه فقط به این مورد شک نمیکنه،به خیلی چیزهای دیگه هم شک داره (البته نه اینهایی که شما گفتین چون بنده خدا رو شکر ذهن یا تجربه شما رو ندارم)پس نمیشه گفت طرف شکاکه
آقای نجفی لطفا بی کم و کاست منتشر کن تا حق مطلب و بنده ادا بشه.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۹ به محمد رضا
ترس چی؟
شما فکر میکنین دلیل مخالفت ما اینه که حتما یه کاری کردیم که میترسیم بر ملاء بشه و علت مخالفتمون اینه!
من که از این تهمت شما نمیگذرم!
ان که حساب پاک است از محاسبه چه باک است!
دلیل مخالفت من یه چیز دیگه ست 
شما فرض کن تو خیابون یکی همینطوری میاد به شما تهمت دزدی میزنه میگه باید با من بیای بریم کلانتری تا برای من اثبات کنی که دزد نیستی
ایا شما همینجوری سرتون رو میندازین میرین کلانتری ایا از این کارش ناراحت نمیشیین باهاش مخالفت نمیکنین؟ بهش نمیگن اگه فکر میکنی من دزدم با دلیل و مدرک شما اثبات کن من دزدم نه اینکه من برای شما ثابت کنم که دزد نیستم چون شما چنین ادعایی کردی!
ایا شما این ادم رو به حال خودش رها نمیکنین و نمیرین 
حالا ما چطوری چنین شخصی رو به راحتی تهمت میزنه به عنوان شریک زندگیمون انتخاب کنیم؟

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۶:۳۴ عباس به محمدرضا
سلام ممنون هرانچه استحقاق خودت بود به بنده نسبت دادی خوب البته از یه ادم بیمار هم بیشتر توقع نیست خداوند بیماران روحی را شفا عنایت فرماید

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۶:۴۱ احمد ...
به به محمدرضا:

ببین خواهرم حرفات پر از تناقضه، انگار داری لجبازی میکنی. الان روی صحبتت با کیه؟والا اینجا به جز اقای اوه مای کامپیوتر که دلایل شخصی داره در این مورد و فقط درمورد کیس خودش حرف میزنه، بقیه پذیرفتن که چنین پیشنهادی رو به همسرشون نمیدن و دیگه از لفظ پزشکی قانونی استفاده نمیکنن و منظورشون همون متخصص زنان هست.

پس بهتره خودتو کنترل کنی چون این بحث تقریبا تموم شد، فقط نمیدونم چرا شما شبهاتی رو میگی که اول بحث بود و در اخر برطرف شد. پس انگار جز نظر خودت بقیه نظراتو نمیخونی!

موفق باشید.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۷:۳۵ دختر خانوم

پس از سلامت آقیون چه طور میشه مطمئن شد؟؟؟

 

نه دیگه اشتباه می کنید! اینقدر ساده نباشید لطفا! چرا شما آقایون همه چیز رو یکطرفه و برای خودتون میخواید؟؟؟

قبلا هم گفتم خانمی که بخواد به همسرش خیانت کنه یا اونو فریب بده دیر یا زود این کار رو میتونه بکنه! پس آقایون اگر خودتون پاک هستید و انتخابتون هم اصولی بوده و...به پاکی همسرتون بیخود شک نکنید همون کاری که ما خانوما میکنیم! ولی اگر در گذشته شما مسائلی بوده و...انتظار بیجایی هست که از خانومتون توقع داشته باشید به صرف خانوم بودن صد پله فرشته تر از شما باشن!

خانوم اگه خودش به خاطر جلوگیری از مشکلات بعدی بره و این برگه رو بگیره یک مسئله هست ولی اگه شما ازش بخواین قطططعا عواقبش ناخوشایند خواهد بود!

  لطفا نظرم رو تایید کنید آقای مدیر وبلاگ.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۵ SIIH
بله آن که پاک است از محاسبه چه باک است
اما محاسبه با توهین بحثش سواست
تو اون پست از آقایون پرسیدن از لمس مقعد لذت میبرن اومدن میگن زنا روشونو زیاد نکن ال نکن بل نکنن،هروقت مردی بهش بر نخورد معاینه مقعد شه،در خواست معاینه کنه
ضمنا دختری بخاد پسری رو دور بزنه انجامش زیاد سخت نیس

همه جا کمی زیر میزی بدی جواب اونی میشه که میخای مخصوصا بخش دکتر زنان ک تیم جراحی هزینه جدا داره و دکتره خودش علنا میگه چقد پول میخاد



۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۸:۳۸ *
بچه ها دیگه خیلی دارین کش میدین این بحثو :|

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۷ بوی یاس
من نمیدونم چرا شما اونو اتهام به زنا برداشت کردین،ایشون میگن دختر پاک،یه پارچه خانم،مومن،همه چی تموم ولی شب زفاف خونی نیومد،پسر چه بخواد چه نخواد شک میکنه،اون وقت دو حال داره یا خودشو میزنه به بی خیالی که درنتیجه خیلی بی غیرته یا اینکه شک تا آخر عمر باهاشه و اون زندگی واسه ش جهنم میشه
اقا محمد رضا این حرف برای شماست قبول دارین دیگه
حالا شما شب زفاف از این دختر یه پارچه مومن خانم اگر خونی ندیدی بهتر نیست حسن ظن داشته باشی و بگی شاید ارتجاعی بوده یا در حین یه اتفاق از بین رفته یا از این نوع حدسیات و اونوقت این دختر مومن و خانم رو پزشک قانونی نبرین .نه اصلا حرف شما درست فریب خورده اونم در گذشته ولی ملاک حال نیست مگه؟ پیش خودتون فکر کنین و بگین شاید هم فریب خورده و توبه کرده و درست نیست ابروشو ببرم . حالا شما که اینقدر خوبین و نسبت به دخترها لطف دارین چرا وقتی میگین شب زفاف خونی ندیدم بهش شک میکنم شک میکنین که قبلا شاید خلافی کرده دیگه خداوکیلی همون اول این فکر به ذهنتون نخواهد رسید؟البته همه این حرفای من برای یه دختر مومن و خانم هست نه برای یه دختری که رفتارو حرکاتش جنس مخالف رو طرف خودش میکشه.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۸ به محمد رضا
دیگه این بحث بی فایدس
من هیچ تناقضی تو حرفای خودم نمبینم این شمایین که سعی نمیکنین حرفای منو متوجه بشین.
شما برو هر کار خواستی بکن.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۶ احمد ...
به بوی یاس:

سلام.

به نظرتون همون دختر غیرمومن هم اگه بخواد نمیتونه جوری رفتار کنه که اصلا بهش شک نکنی؟

باز داره همون بحث پیش میاد که بکارت نداشتن انگار عیب نداره. در واقع شما تلویحا همین رو تایید میکنید.

از شما انتظارم چیز دیگه ای بود خانوم بوی یاس...

فقط به خانومای مجرد میگم اگه یه پسر پاک گیرتون بیاد که اهل این جور چیزا نباشه مکان نداره به ندیدن خون شک نکنه... حتی یه ذره.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۲:۳۴ محدرضا.
اول اینکه چرا همه میزن به محمدرضا؟؟؟ من نمیدونم با یه نفر طرفم یا چند نفر و هرکدوم رو چطوری خطاب کنم تا مخاطبم مشخص بشه.خب اسم بنویسن بعد توی نظر بگین به محمدرضا،البته لطفا.
به  به محمدرضا: ببین خواهرم اولا شما همونطور که قبلا عرض کردم داری حرف میذاری تو دهن بنده بعد هم محکوم میکنی و سعی دارین با خودزنی نظرتون رو القا کنین.
دوما خیلی دارین احساساتی و به دور از منطق مباحثه میکنین،من اولش گفتم با این کار مخالفم همچین حرفی نمیزنم ولی دارم به نتیجه میرسم قید ازدواج رو هم بزنم بعد از اون هم گلومو پاره کردم گفتم هیچ تهمتی نزدم،این حرفهای سخیف رو تو دهن ما نذارین که هیچوقت از زبون ما صادر نمیشه و کاملا برائت جستم،ولی ولی ولی شما باز میای و همون حرفهای قبلی رو بعضا حتی با غیظ و غضب تندتر مطرح میکنین!!!!!به قول احمدآقا انگار اصلا نظرات دیگران رو نمیخونین.
و سوم اینکه خلط مبحث نکنین لطفا،اگه کسی همینطوری بیاد بگه بریم کلانتری مسلما ناراحت میشم نمیرم اما اگه دستم اتفاقی دم جیبش بوده بهش حق میدم شک کنه با کمال میل میرم.دقت کنین بهش حـــــــق میــــــدم،یعنی اگه معذرت میخوام خونی در کار نبود حق میدم شک کنه.OK؟؟؟؟؟

به  عباس: خواهش میکنم عباس خان،ولی اینو همیشه خیلی خوب یادتون باشه که چیزی که عوض داره گله نـــداره.

به دخترخانم: من نمیدونم چطوری مشخص میشه اما طرف دختر هر آزمایشی بخواد من قبول میکنم هرجا هم بخواد میرم حتی اگه قله قاف باشه،اما چیزی که هست انگار شما هم مثل به محمدرضا به قول احمد اصلا نظر منو نمیخونین و فقط حرف خودتونو میزنین،منم همه حرفتونو درمورد فریبکاری قبول دارم بخاطر همین هم گفتم دختر پاک و مومن ولی متاسفانه کسی جواب من رو درمورد ندیدن خون نداد،درواقع همه صورت مسئله رو پاک کردند،تنها کسی هم که اشاره کرد بوی یاس بود که ایشون هم دعوت به بی غیرتی کردند!!!!

به SIIH: شما ماشاءالله خیلی فعال و پیگیر هستین هااااا (خخخ).از شما هم خواهش میکنم به روش :به محمدرضا: خودزنی نکنین،توی اون بحث مقعد حالا یه نفر اومد یه حرفی زد رفت،بسطش ندین به کل آقایون،اتفاقا اون بحث برام خیلی جالب بود چون بعد از 28 سال فکرشم نکرده بودم حالا چطور به ذهن اون خانم رسید خدا عالمه و خیلی خیلی خندیدم و یه نظر هم گذاشتم که متاسفانه به لطف کج سلیقگی جناب نجفی تایید نشد!!! (البته جناب نجفی،جسارتا عرض میکنم هااا) :)) 

به بوی یاس: اول نظرتون رو که داشتم میخوندم گفتم خدایا یه همچین دختر با ادراکی نصیب من کن بعد که رسیدم جلوتر فهمیدم این حرف خودمه که کپی پیست شده (شکلک خنده بسیار شدید)
ببینین شما چندتا پیش فرض از خودتون دارین که نمیدونم به چه دلیلی به حساب ما میذارین.یکیش همین آبروی طرف رو بردنه! حالا کی گفته کسی میخواد آبروی طرفو ببره؟؟؟؟؟؟؟ یا اینکه میگین اگه بعدا شک کنه پس قطعا از اولش شک داشته!!!!!!!! خب آخه خواهر گلم،من اگه از اولش شک داشته باشم که حتی یه قدم هم پا پیش نمیذارم.
اما اون که فرمودین حسن ظن داشته باش شاید فریب خورده ولی توبه کرده خب دارین حرف خودم رو به خودم می زنین که برمیگرده به همون بحث فریب کاری که عرض کردم.گفتم اگه اینطوری باشه و نگه یا مثلا بعدا بگه ارتجاعی بود!!! این آدم فریب کاره،ایشون باید قبل عقد بگه حالا دیگه اون تصمیمش با پسره که قبول کنه یا نه اگرم نکرد هیچ آبروریزی ای نداره میگن با هم تفاهم پیدا نکردیم به درد هم نمیخوریم والسلام که البته اینها ربطی به دخترهایی مثل شماها نداره،حرف ما احتمال بعد از زفاف بود که عرض شد.

واااای خدا پدرم دراومد،فکر نکنم پیامبر هم واسه ارشاد مسلمونا اینقدر سختی کشیده باشه خخخخخ

۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۴ عباس
سلام ابلیس هم به راحتی جا خالی نمی کنه ابلیس هم برای گمراهی ازترفندهای زیبا وارد می شود البته کمک کردن به ابلیس هم می تونه زحمت اونا کم کنه چون بعضی ها مفت ومفت درخدمت شیطانند

۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۱ محدرضا.
بوی یاس،من به چیزی که احمد آقا گفت اصلا فکر نکرده بودم،ایشون راست میگه شما تلویحا مهم نبودن باکرگی دختر رو تایید میکنین،بنده هم خانمی مثل شما اصلا توقع نداشتم (شکلک سرخورده اجتماعی  خخخخخخ)
با جمله آخرشون هم کاملا موافقم:
فقط به خانومای مجرد میگم اگه یه پسر پاک گیرتون بیاد که اهل این جور چیزا نباشه حتی یه ذره هم امکان نداره به ندیدن خون شک نکنه... حتی یه ذره.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۳ به محمد رضا
من دیگه حرفی با شماها ندارم من نه با عصبانیت جواب دادم نه خواستم لجبازی کنم 
فقط خواستم با مثال و توضیح یه ذره حال دخترا رو در مقابل این درخواست درک کنید اما انگار...
و بدونید پسری حق چنین درخواستی رو ندراه به دلایلی که گفتم.
شما میدونی و همسر ایندت منم میدونم و همسر ایندم.
من فقط موندم تو گذشته نه متخصص زنانی بود نه چیزی وقتی زنی تو رابطه ببخشید خونریزی نمیکرد (به علت اینکه پرده خیلی از خانما بدون خونریزی پاره میشه ) چیکارش میکردن! حتما اقایون با این شکاکیتشون مینداختنش تو تنور میسوزوندنش!
"واااای خدا پدرم دراومد،فکر نکنم پیامبر هم واسه ارشاد مسلمونا اینقدر سختی کشیده باشه خخخخخ"
دقیقا منم همین فکر میکنم!:))

۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۲ به محمد رضا
"من مخالف این کار بودم اما الان که موضع گیری شدید خانم ها رو می بینم شک کردم حقیقتش،حتما یه چیزی هست که اینقدر ازش ترس دارند وگرنه آن که را پاک است از محاسبه چه باک است؟؟؟؟؟؟؟؟"
من حرف تو دهن شما نمیذارم شما این رو خطاب به مخالفین گفتین به نظرتون تهمت نیست؟!

۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۱:۰۶ 2
حالا میبینم این توضیحات لازم نبود باید همون کاری رو بکنیم که اقای نجفی فرمودن بدون هیچ توضیحی.

۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۱:۵۵ اوه مای کامپیوتر
دوستان وقت بحث تمااااااااااااااااااااااااااام_______________________________________
لطفا برگه های معاینه را ببرید بالا  ههههههه :)))))
هرکسی به بکارت اهمیت میده ، از خانوادش بخواد بعد از تحقیقات بسیار و توکل به خدا ، 
به گونه ای کاااملا محترمانه و به دور از اتهام یا رفع شک ، فقط برای تعیین نوع پرده ، 
در مراحل نهایی خواستگاری ، به خانواده ی عروس خیییییییلی غیر مستقیم بفهمونه که
بِدَهند عروس را ببریم یه جایی و بیایم ")
البته قبلش کلی ناز عروس خانم رو بخرند و منّتش را بکشند تا با رضااااااایت قلبی خودش ، بیاد .
والسلام .
دیگه هم بحث را همیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن جــــــا  تمام نمایید . با تشکر از همگی .
خوشبخت و موفق باشید .
خداوند پشتیبان و محافظتان .

۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۷:۳۶ محدرضا.
به  به محمدرضا:
هرچند دست از لجبازی برنداشتین اما خیلی خوبه که از عصبانیتتون کم کردین،تشکر میکنم.
متاسفانه باز شما بدون درک نظر من حرف خودتونو میزنین،من گفتم مخالفم و نباید همچین درخواستی کرد ولی باز شما میگی بدونید هیچ پسری حق چنین درخواستی رو نداره!!!!!!!!!!!! عاجزانه خواهش میکنم وقتی اسم محمدرضا. رو می بینین نظرش رو هم بخونین نه اینکه تا اسم رو دیدین شروع کنین به نوشتن.
من حال دخترا رو درک میکنم اما شما و بوی یاس و بقیه یعنی کلا خانمها وقتی شوهرشون دو روز پیاپی دو ساعت دیرتر بیاد خونه،بهش شک میکنین و به قول معروف پدر پدر صاب بچه ش رو درمیارین که تاحالا کدوم گوری بودی و چه غلطی میکردی و غیره.وقتی شما با دو ساعت تاخیر به مردتون شک میکنین چطور توقع دارین مرد از ندیدن خون کسی که قراره بالاترین ناموسش باشه شک نکنه؟؟؟؟
اون نقل قولی که از بنده داشتین هم قبلا توضیح دادم راجع بهش.بازم خواهش میکنم علاوه بر اسم بنده نظر بنده رو هم بخونین.گفتم شاید ممکنه چه اتفاقاتی افتاده باشه،مثلا توی بچگی خودش آسیب زده باشه،فکر نمیکنم این تهمت باشه،درسته؟؟؟؟
لطفا پیش فرض های ذهنیتون رو اصلاح بفرمایین.

۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۷:۴۴ محدرضا.
به به عباس خان!! سلام علیکم.احوال شما؟؟؟
از آدم کینه ای متنفرم،آدمی که منطقتش ته کشیده ولی چون کینه کرده بازم دست بردار نیست اما با این حال: عباس داداش فدایی داری

۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۲ دختر خانوم
مخاطب من به طور خاص شما نبودید آقای محمدرضا. منظورم همه آقایون بود به خصوص آقایونی که ظاهرا همه چیز براشون خلاصه شده در این برگه اون هم انتظار دارن طرفشون حتی اگه خانمی هست که با تحقیق و عقلانی انتخابش کردن، حتما این "تائیدیه" رو داشته باشه! شخصا بعد از عقد از همسرم دعوت خواهم کرد برای معاینه مراجعه کنیم تا اطلاعات ایشون هم در مورد ویژگی های من بیشتر بشه ولی نه برای گرفتن تائیدیه! قطعا خانم هایی مثل من صددرصد به خودشون مطمئن هستن و اصلا اونچه که اونا رو حفظ میکنه اعتقاداتی خیییلی فراتر از این حرفاست ولی اگر همسری که به خاطر نجابت من به خواستگاریم اومده برگرده و علنا اصرار کنه که قبل از عقد ال و بل واقعا قلبم میشکنه مگر اینکه آقایی خانمی رو انتخاب کنه کنه که خودش هم از اول بهش شک داره که... در اینصورت قضیه خیلی پیچیده است.

۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۰:۰۱ احمد ...
به 2:

شما اینکارو بکن تا ترشی بندازت... منطقم خوب چیزیه...

به اوه مای کامپیوتر:

دوستان وقت بحث تمااااااااااااااااااااااااااام_______________________________________
لطفا برگه های معاینه را ببرید بالا  ههههههه :)))))

یعنی دمت گرمممممممممممم.مردم از خنده.ههههههههه

۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۰:۴۰ SIIH
ب آقای محمد رضا
پیگیری من که ب حد شما نمیرسه،شکسه نفسی نفرمایید!!!
ببخشید شما تو این 28سال اصلا فک کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما خودت بهتون بر نمیخوره بگن مقعدتو معاینه کن؟؟؟
شاید نخوره ب ما چه!!!

میبینم ک جناب کامپیوترم ناظر فنی نامه اعمال شده!

۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۱:۲۸ یه پیشنهاد

دلم نمیخواست این رو مطرح کنم.

آقای اوه مای کامپیوتر و سایر آقایونی که به معاینه ی کامل و دقیق بسیار اهمیت میدید ذکر کرده بودید که از واژن و مقعد. به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردید. لطف کنید خودتون هم برای دومی قبل از عقد مراجعه کنید و برگه رو ارائه بدید میدونید که متاسفانه جامعه ی امروز...اینطوری همسر آیندتون هم بیشتر پی به منطق افکارتون میبرن و راحت تر حاضرن شما رو همراهی کنن.

پس خانم ها، آقایون برگه های سلامت بالا لطفا!

۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۵ 2 به احمد
احمد اقا تو جمله من توهینی میبینید که زبونتون رو باز میکنین به توهین!
از این ترشی انداختن شما کلا میشه طرز فکر و سبک و سیاقتون رو فهمید.
متاسفم!
در هر حال من ترشی انداختن رو ترجیح میدم به اهانت به شخصیتم.
منطق جز اینه که وقتی کسی پاکیش رو برای شما اثبات نمیکنه لازم نیست شما هم براش اثبات کنی!
با شما دیگه حرفی ندارم.

۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۳:۵۹ محدرضا.
به 2:تقصیر شما نیست،خدا بگم این آقای نجفی رو چه کارش کنه :)

به کامپیوتر: آتیش نسوزون دوباره،ما رو هم داری به آتیش خودت می سوزونی،با اون افکار کج و ماوجت :)

به دخترخانوم: ببین خواهر گلم،با همه حرفهایی که تو آخرین نظر گفتی موافقم اما آخرش هیچکس به جز بوی یاس به سوال من و احمد آقا اشاره نکرد.اگه شب زفاف خونی دیده نشد،تکلیف پسر با دختری که قراره بالاترین ناموسش باشه چیه؟؟؟
درضمن توی نظر قبلی فرمودین:«خانوم اگه خودش به خاطر جلوگیری از مشکلات بعدی بره و این برگه رو بگیره یک مسئله هست ولی اگه شما ازش بخواین قطططعا عواقبش ناخوشایند خواهد بود!» حرف بنده و احمد آقا هم دقیقا همینه که درخواست برگه معاینه برای جلوگیری از مشکلات آینده است.حالا اینکه این چه منطقیه که شما دارین که اگه این حرفو ما بزنیم توهینه ولی اگه شما بگین آینده نگری و کار عاقلانه رو شما باید جواب بدین (امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام می فرمایند نگاه چه گفته میشود،نگاه نکن چه کسی می گوید)

به SIIH: به نظرتون جمله «توی این 28 سال اصلا فکر کردید؟؟؟» بی احترامی نیست؟؟؟ شما که هر چیزی رو توهین قلمداد میکنی،لطفا خودتون هم از توهین کردن به دیگران اجتناب کنید.

به یه پیشنهاد: با این حرف شما کاملا فهمیدم خواسته ای از طرف بعضی پسرها مطرح میشه کاملا حقه،کاملا.شما که دختری میگی پسر برگه معاینه بیاره که مبادا فلان باشه بعد چطور از پسر توقع دارین که یه همچین درخواستی نداشته باشه؟؟؟؟؟؟
یعنی خداوند موجودی خودخواه تر از شما آفریده؟؟؟؟؟؟
نظر:
سلام
بگو خدا آخر و عابتش رو به خیر کنه !

۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۵ صابر
اقا ولکن اقا لکن .  پزشک قانونی میخواین چیکار بابا ... خون نیاد بهتره که بابا تمیز تمیز کارمونو میکنیم ... من موندم چرا انقد حساسیت نشون میدن بعضیا ... من اولین بار تو همینجا شنیدم پزشک قانونیو این حرفا .. تو دوربر ما که چنین چیزایی وجود نداره ..اگرم باشه ما از اینچیزا نمیخوایم .. اگر در شب زفاف هم خونی مشاهده نکنم بازم برام مهم نیست .. خب دختترو تحقیق کردم شناخت ازش پیدا کردم گفتم میخوامش دیگه .. دیگه شک و شبهه رو باس گذاشت کنار.

۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۷ 2
واقعا اقای نجفی خدا خیرتون بده با این راه حلتون.:))

۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۰:۲۳ 2
زمانی این شک جایز بود که پاره شدن همه پرده ها همراه با خونریزی باشه واگه غیر این اتفاق میافتاد باید شک کردولی وقتی خیلی از پرده ها بدون خونریزی از بین میرن دیگه ما اجازه نداریم به همین راحتی به کسی شک کنیم.
وقتی در مورد دختری کامل تحقیق کردی در مورد خودش و خانوادش ازش مطمئن شدی و ازدواج کردی دو حالت وجود داره یا خونریزی اتفاق میافته یا نه 
اگه نکنه احتمالا نوع پردش از اونایی هست که خونریزی نداره باز جایی شک وجود نداره چون در موردش تحقیق کردی اگه شما چنین ادعایی کردین که من بهت شک کردم دختر هم حق داره چنین ادعایی بکنه که بله منم به شما شک دارم  تازه میشین مثل ما دخترا که فقط با تحقیق بهتنون اعتماد میکنیم.
حالا نمیدونم مشکل شما پسرا چیه
میگین با تحقیق نمیتونیم بهتون اعتماد کنیم میگیم پس ما چطوری با تحقیق بهتون اعتماد کنیم؟
اونم پسری که نسبت به دختر ازادتره هر کاری میتونه بکنه از نظر نیاز جنسی کم تحمل تره نسبت به دخترا و تمایل زیادی به رابطه داره نسبت به دخترا کمتر مقید هستن و هر کاری کنن مشخص نمیشه
اما دخترا که محتاط ترن مقید ترن کمتر سراغ این کارا میرن اگه برن هم زود لو میرن خانوادشون مواظبن شما حاضر نیستید به همین راحتی اعتماد کنید با این اوصاف ما چطوری به شما مردا اعتماد کنیم با این همه ازادی؟
میگین برگه معاینه فنی بیارین تا اعتماد کنیم یکی میگه شما پسرا هم لطفا برگه معاینه مقعد بیارین در مقابل درخواست شما چنین درخواستی مطرح میکنه این کجاش خودخواهیه؟
خودخواهی این که به یکی بگی تو باید با تحقیق به من اعتماد کنی ولی من نه!
خودخواهی این که بگه تو باید پاکیت رو برای من اثبات کنی ولی من نه!
خودخواهی این که بگه گواهی سلامت باید بیاری ولی من نه!
حالا ببین کی خودخواهه.
چرا بهتون بر میخوره وقتی مثل خودتون باهاتون برخورد میکنیم؟!
این دیگه جواب اخر من بود هر چقدر میخواید بیاید به رگبار ببندید:) نه خودخواهانه عرض کردم نه غیر منطقی.
به سلامت.خوشبخت باشید. 

۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۰:۵۱ دختر خانوم

ببینید آقای محمدرضا منظور من این هست که ممکنه بنده که خانوم هستم ببینم مثلا خانواده ی شوهرم یا اطرافیانشون طوری هستن که ممکنه در آینده حرفی چیزی بشه یا اینکه مثلا میخوام خودم اطلاعاتم بیشتر بشه برای دوره ی عقدم و...و برم و این برگه رو قبل از ازدواج بگیرم ولی اگه همسرم که انتظار دارم مثل یک انسان عاقل و بالغ حسابی قبل از اقدام به خواستگاری در موردم فکر و تحقیق کرده باشه، اونم قبل از عقد و در دوره ی خواستگاری چنین چیزی رو ازم بخواد بهم بر میخوره دیگه. خیلی از کارها رو خانوم خودش انجام میده ولی اگر همسر مستقیما و با اصرار ازش بخواد بهش بر میخوره خب واضحه! 

یه نکته دیگه هم هست: خانم ها خیلی خیلی خیلی حساس تر و ظریف تر از اون چیزی هستن که آقایون فکر میکنن. باور کنید خیییلی از مشکلات هم از همینجا ناشی میشه حتی بعد از ازدواج. من نظرم رو گفتم در این مورد وهر کس نظری داره ولی خواهرانه بهتون پیشنهاد میکنم اگر هم اصرار دارید چنین چیزی رو مطرح کنید با ظرافت تمام این کارو بکنید. با ظرافت تمام.

۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۱:۱۸ آلما
دوستان همت کنید این پست بیاد تو سطر جدول خخخخخخخخخ

۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۱:۴۹ احمد ...
بعداز این همه بحث، حرفتون دقیقا عینه توهینه...

۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۲:۳۴ آلما
این پست به صدر جدول رسید!!! 
بزن دس قشنگه رو خخخخخخخخخ

۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۴ SIIH
ب علیرضا
این جمله من،بخاطر گفتن مثالتون درباره خانما تو اون پست بود! توهینی توش نیست سوال پرسیدم فکر کردید؟ اگه کرده باشید که توهین نمیشه جواب سوالمه،اگرم نکردید بازم توهین نیس و صلاح کار خویش را خسروان دانند،میشود!
و در جوابتون ب ی پیشنهاد،پیشنهاد خوبیه، من خودم قبلا از آقای نجفی خواستم پست کنه که آقایون آیا دختری معاینه مقعد ازشون بخاد چه عکس العملی نشون میدن و چرا ک پست نشد
اما دلیلی ک آوردید درباره بنده صدق نمیکنه همون فلان و فلانی ک گفتید،درواقع راضی هم بشه ک معاینه شه بنده معاینه شدنش قصدم نیس،فقط میخام ببینم طرف چه عکس العملی داره و معنی توهین رو بفهمه ک منم میتونم مثل خودش تا کنم! همین

۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۷ SIIH
ضمنا قبلا مای کامپیوتر گفته بود ک اصلا ناراحت نمیشه و میره معاینه و در واقع ب طرفم حق داده  بود و توهین نمیدونست،که عدالتشون خیلی خوب بود

۰۶ آذر ۹۳ ، ۰۰:۰۵ یه پیشنهاد

اون یه پیشنهاد واقعی نبود. منظور من دقیقا اشاره به برداشتی بود که از این پیشنهاد میشه. هیچوقت چنین چیزی رو از همسرم نخواهم خواست چون این رو نه تنها توهین به ایشون بلکه توهین به شخصیت خودم میدونم.   

۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۹:۵۳ ب اقای نجفی

سلام یه خانمی میگفت من شب زفاف خون دیدم بعد چن ماه که همسرم مسافرت بود وقتی برگشت برای بار دوم رابطه داشتیم بازم خون دیدم بااینکه زخمم نداشتم ولی خون دیدم آیا این امکان داره؟؟!!!!

نظر:
سلام
بله امکان داره

۰۶ آذر ۹۳ ، ۲۰:۱۳ تهرانی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
اقا علیرضا خودتو ناراحت نکن اینا خواب نیستند خودشونو زدن به خواب
راستی بهت دارند القاب جالبی میدند ""شیطان و ابلیس""    خخخخخخخ
**** *** ****** ** ** *** *** *** **** **** *** ******  **** **** ***** ******* ** **** *** ***** ****** *******

۰۶ آذر ۹۳ ، ۲۱:۲۶ نگین
سلام.ببینیدبرادرای خوبم من کاملادرک میکنم که غیرت داشته باشیدبرای این موضوع وحساسیتتون نسبت به پاکی همسرتون زیادباشه.امابیایدیکم منطقی باشیم...خداپرده بکارت روبرای حیوانات ماده ای ازجمله اسب ونهنگ و...قرارداده یعنی این نشونه پاکی حیوانه؟پزشکان گفتندکه وجودپرده قبل ازازدواج برای اینه که درکودکی چیزی واردبدن بچه نشه تادربزرگسالی بامشکل نازایی مواجه نشه.دراحادیث وقرآن هم چیزی دراین موردگفته نشده.خداروشکرمیکنم که خداهمچین پرده ای روبرای دختران قرارداده که قبل ازازدواج شرایط گناه براشون کمتربشه وکسی نتونه به غیرازشوهرش واردحریم پاکش بشه.اماوقتی حیوانات هم این پرده رادارندهمچنین پسرهاپرده بکارت ندارندووسیله ای براسنجش پاکی اونهانیست واقعامنطقیه که دختر(باپرده ای که معیاردرستی برای پاکی نیست)روبه پزشکی قانونی یاپزشک زنان ببرندبرای تاییدپاکی؟اینکه اگردختری حاضربه این کارنشددلیل براین نیست که ناپاکه شایدجنس زن روخوب نشناسیدبااین کارغروردخترشکسته میشه احساس تحقیربهش دست میده اماممکنه به خاطررسم وحفظ آبروی خونوادش اینکاروبه اجبارانجام بده.اگرپرده ملاک پاکی بودپس چراخدابعضی ازدختراروبدون پرده آفریده یعنی اوناناپاک هستن؟وقتی خداوندهدفش ازقراردادن پرده وسیله سنجش پاکی نبوده چراماآدمابایداینکاروکنیم؟انصاف نیست به خداوقتی نمیشه پاکی پسرروقبل ازازدواج مشخص کردنبایدپاکی دخترروهم مشخص کرد.جامعه بد شده میدونم بی اعتمادهستین درسته اماواقعادخترای پاک زیادهستن به خداتوکل کنیدوخودتون تقواپیشه کنیدوخیلی خیلی تحقیق کنیدواون شخص رویه مدت زیرنظرداشته باشیدانشالله مومن واقعی خواهدبود.

۰۶ آذر ۹۳ ، ۲۲:۴۰ محدرضا.
به 2: این که خیلی از پرده ها بدون خونریزی زائل میشند حرفیه که جدیدا از دختران بی قید و بند می شنویم،همه مون درمورد دستمال دامادی اطلاع داریم که رسم همه مردم در گذشته بوده.اگه خیلی ها بدون خونریزی بوده هیچوقت همچین رسمی بوجود نمیومده چون نتیجه ش میشده بی آبرویی و برچسب زنی به خیلی ها.سعی کنید سر خودتون رو شیره نمالین.چیزی که فرمودین صرفا یک توجیه بی پایه و اساسه.
در نظر قبلی من از شکهای شما خانمها به شوهراتون صحبت کردم که متاسفانه شما هم با هوچی گری که خودخواهی یعنی فلان هیچ اشاره ای به صحبت من نکردین و ازش فرار کردین.
اگه اینطور باشه که چون تحقیق کردیم پس هیچ شکی نباید بکنیم،پس خانمها هم هیچ شکی در طول زندگی نباید بکنند درصورتی که اینطور نیست و یه نمونه ش رو بنده در نظر قبلم مثال زدم و این نشون دهنده خودخواهی بی حد و حصر خانم هاست که اگه حتی مسئله ناموسی و حیثیتی باکرگی همسر هم درمیون باشه،مرد بهیچ عنوان حق شک کردن نداره،اما اگه همون مرد دو ساعت دیرتر منزل بیاد،شک کردن حق مسلمه زنشه!!!!!!!!
ای کاش به جای هوچی بازی جواب این عرض بنده رو بفرمایین خواهر من.
درمورد خودخواهی فرموده بودین،تبریک میگم بهتون مغلطه قشنگ و دلنشینی بود اما جلوی قاضی و ملق بازی؟؟؟!!!!
اینکه پسر بگه تو باید پاکیت رو ثابت کنی ولی من نمیکنم بخاطر خودخواهی نیست،بخاطر عدم تواناییه،اینو خودتون هم خوب میدونید وگرنه اگه میشد چه اشکالی داشت؟هر دوطرف به هم ثابت می کردند.
اون پیشنهادی هم که SIIH داشتند هیچ اشکالی نداره،حق دختره که بخواد مطمئن بشه که پسری که قراره مرد زندگیش بشه و پدر بچه هاش و یه عمر باهاش زیر یه سقف زندگی کنه،چطور آدمیه و از عدم انحراف اخلاقی و جنسیش مطمئن بشه،اصلا هم توهین نیست.حالا شما چرا اینو توهین قلمداد می کنین من واااااااقعا متوجه نمیشم.این درحالیه که یه دختر که کار اشتباهی میکنه میگن دختره دستمالی شده اما تاحالا هیچکس نشنیده پسری رو که با دختری بوده بگن پسره دستمالی شده و این بخاطر حساسیت زیاد نجابت و معصومیت و بکارت دختر نسبت به پسره.اینو میتونین درک کنین یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما یه چیز دیگه میخوام بگم اینه که من حاضرم دست بذارم رو قرآن قسم بخورم که اگه خدا راهی رو برای پی بردن به باکرگی پسرها میذاشت،شماها فیها خالدون پسره درمی آوردین،لطفا الکی مظلوم نمایی نکنین که ما فقط تحقیق و اعتماد میکنیم،فقط این کارو می کنین چون کار دیگه ای ازتون برنمیاد،آبش نیست وگرنه شما خوب ماهیگیرهایی هستین.

به دخترخانوم: خواهر من،من با چه زبونی بگم؟والله به پیر به پیغمبر من نه قصد همچین درخواستی رو داشتم نه اصلا موافقش بودم،من دیدم دخترها اینجا که خیلی ادعا میکنند که پاکند (که فرض رو بر صحت گفته میذاریم) اینقدر مخالفت میکنند حساس شدم نسبت به این قضیه.بعدش هم حرف احمدآقا رو دیدم که خیلی منطقی بود که اگه بعد از عروسی فلان نشد تکلیف چیه؟با اون شک چکار باید کرد؟ که جوابی که شنیدم خیلی خنده دار بود که گفته شد حق ندارین شک کنین چون تحقیق کردین!!!!!
حرف ما هم فقط همینه که چه خوب میشه که دخترهامون دست از لجاجت های بچگانه بردارن و با منطق و تعقل به این قضیه نگاه کنند،خودشون برن برگه بگیرن اصلا نشون هم ندن که فردا روزی اتفاقی افتاد دست خودشون باز باشه،همین.
اصلا شما فکر کن همونطور که ممکنه که پسر تحقیق کنه ولی دختر تو زرد از آب بیاد،دختر هم تحقیق کنه و پسر توزرد از آب دربیاد،قبل از عروسی از دختر کام بگیره ولی بعدا گردن نگیره و دختر هم نتونه ثابت کنه،خب اینجا کی ضرر میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی اگه دختر عقل داشته باشه که داره خیلی راحت میتونه از این دست اتفاقات پیشگیری کنه.
ان شاءالله که دخترهامون هم با تفکر به این نتیجه برسند.

۰۶ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۱ محدرضا.
علیرضا نداریم اینجا،منظورتون محمدرضا س؟؟؟؟؟
آقای نجفی لطفا نظراتی رو که خطاب به بنده س ستاره دار نکنین مگر ناسزا باشه

۰۶ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۶ محدرضا.
به نگین: این حرفها رو کی به دخترای ما یاد میده؟؟؟؟؟؟؟ یعنی واقعا فکر میکنین این پرده بخاطر پیشگیری از نازاییه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! خب وقت از بین رفت بعدش چی؟؟؟ چیزی وارد نمیشه؟؟؟ بعد از چند سال باردار نمیشه؟؟؟ بعد از ازاله بکارت که عفونت های واژن خیلی بیشتر از قبل ازدواجه،بازم فکر میکنین بخاطر نازاییه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پزشکان هنوز علت وجود آپاندیس رو نتونستند پیدا کنند بعد علت پرده بکارت رو پیدا کردند؟؟؟؟؟!!!!!! در دوران جنینی تمام طول مجرای واژن پر هست و در یه زمان خاصی بافتش از بین میره و تنها قسمتی که باقی می مونه همین پرده هست.علتی که گفتین مطمئن باشین من در آوردیه و هیچ پایه علمی نداره و احتمالا از قماش دیگر شبهه هاییه که واسه جوون های ما ایجاد می کنند.

بکارت حیوانات ماده مثل اسب و نهنگ و....!!!!!!!!!!  اون موقع که باید فروتنی و تواضع داشته باشین،جوگیر میشین و غرور و تعصب و لجاجت و تکبر و خودبرتر بینی بهتون غالب میشه بعد اون وقتی که باید غرور و تکبر داشته باشین،شخصیتتون رو خاکمالی میکنین مثل الان.آخه چرا خودتونو با نهنگ و اسب ماده قیاس میکنین؟؟؟؟؟؟ به خدا در شان دختران پاک و عفیفه ما نیست که بریم دنبال وجه تشابهشون با حیوانات.
پزشکان!!!!!!!!! به نظر شما نظر پزشکی که امسال اعلام میکنه چای نخورید چای سرطان زاست بعد همون پزشک 3 سال بعد اعلام میکنه روزی چندتا لیوان چای بخورید ضدسرطانه! قابل اتکاست؟؟؟؟؟؟؟؟
پزشکی که میگه ناشتا آب سرد بنوشید خیلی خوبه،یه پزشک دیگه دقیقا برعکسشو میگه،میگه بهیچ وجه نخورین خیلی مضره،به نظر شما میتونه مرجع خوبی باشه؟؟؟؟؟؟؟
خدا هدفش سنجش نبوده!!!!!!! اگه از پیش خدا اومدین یه دستی سر ما بکشین بلکه یه فرجی بشه.اتفاقا این خداست که میگه دختر تا وقتی دختره نمیتونه عقد موقت یا دائم باشه مگه با اجازه ولی،اما وقتی دست خورد و دیگه کار از کار گذشت دیگه اجازه ش با خودشه و میتونه هر وقت با هرکس دلش خواست ازدواج موقت یا دائمی بکنه،دیگه از این بالاتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
توی نظر قبلی هم گفتم مخالف درخواست کردن این معاینه هستم اما کاشکی رو هم گفتم.

۰۶ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۸ ب اقای نجفی
متاسفانه اگه این موضوع صحت داشته باشه کسی که رابطه نامشروعی رو درچن ماه قبل شب زفافش داشته حتی دخول ؛بازم امکان داره شب زفاف خون ببینه!!! و این تصور بوجود بیاد که دختر قبلاپاک بوده!!!
نظر:
سلام
چنین اتفاقی عمومیت نداره و خیلی نادر هستش

۰۷ آذر ۹۳ ، ۰۰:۱۰ 2 به محد رضا
من دیگه حوصله بحث با شما و کش دادن این قضیه ندارم.
اگه شما به من شک دارین و منو بی قید و بند میدونین و فکر میکنین میخوام سرتون شیره بمالم  که چنین حرفی زدم بفرما این اینترنت و اینم شما تحقیق کنین ببینین ایا بدون خونریزی هم ازاله بکارت میشه یا نه!
من علاوه بر تحقیق اینترنتی بین دوستانم که به وسیله همسرشون ازاله بکارت شده بودن بین چند تایی شون خونریزی اتفاق نیفتاده بود. 
این نظر و دیدگاه منه کسی اومد خواستگاری نظرمو میگم خواست قبول کنه خواست هم قبول نکنه من کسی رو مجبور به ازدواج با خودم نمیکنم.
شما هم نظرتون اینه بگردین دختری رو پیدا کنین که نظر شما رو قبول داشته باشه و به قول شما مثل ما بی قید و بند نباشه!
فقط یادتون باشه از تهمتهایی که به من میزنین نمیگذرم.

۰۷ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۰ دختر خانوم

من که خودم بین خودم و خدای خودم میدونم اگه آب باشه ماهیگیریم چطوره. وگر نه با توجه به اینکه آقایون خودشون رو تو این روابط آزادتر میپندارن!! همون پیشنهاد معاینه برای همسرم رو عملی میکردم.

در مورد شک هم بله. انسان عاقل و بالغ کسی رو که با تحقیق انتخاب کرده بهش شک نمیکنه مگر اینکه خلافش اثبات بشه که در اینصورت قضیه کاملا با قبل فرق میکنه.

در مورد حساسیت بیشتر نجابت دختر نسبت به پسر!! شما چه کار به گفته ی مردم دارید؟ دین اینو نمیگه و همین کافیه.

در مورد نکته آخر و نظر ولی برای ازدواج و اینها هم بیشتر مطالعه کنید. مثلا آثار دکتر مطهری

من هم دیگه واقعا نمیدونم به چه زبونی بگم. پس عیسی به دین خود موسی هم به کیش خود. عواقب هر کدوم هم پای خودشون

۰۷ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۸ اوه مای کامپیوتر
دوستان همین جا این بحث را تمام کنید .
چراکه جز افزایش بی اعتمادی و تخریب افکار عمومی ، هیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ
تاثیر دیگری نخواهد داشت !
موفق باشید .

۰۷ آذر ۹۳ ، ۰۵:۲۳ M&M
اگه کل دخترای دنیا قانع بشن و رفتن به پزشک قانونی رو قبول بکنن، من یکی که محاله کوتاه بیام!! جای بحث هم نداره!! والسلام!!نامه تمام!! هاهاهاها

۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۶:۵۳ بوی یاس
اقا محمد رضا محالفت دخترها به خاطر اجبار کردنشونه وگرنه اکثرا دخترها بعد از عقد برگه سلامت میگیرن و تحویل اقا داماد میدن و حتی یکیش رو خانواده دختر نگه میداره. خانمهایی که نظر مخالف دادن با این مخالف بودن که داماد اجبار به برگه بگیره نه اینکه خودشون پیش قدم بشن.
ولی نظر شخصی خودم اگر تو اون موثعیت قرار بگیرم از مرجعم سوال میکنم که ایا این کار درست هست یا نه هر چی ایشون بگن همون.اینجا نه کسی به خودش شک داره نه کاری کرده که بترسه اگر بعد از جواب اوردن و خدای نکرده پزشک بگه که دختر نیست اینو مطمدن باش خود دختر به داماد پیشنهاد میده برای اینکه خیالت راحت بشه بریم پزشک قانونی . چون هیچ کسی از دردسر خوشش نمیاد مخصوصا با این اقایون شکاک که به همه چی شک میکنن و اسمش هم غیرت میگذارن.
احمد اقا اون مونده دیگه به زرنگی شما چون دختری که مومن نباشه یکی دو روز میتونه خودش نباشه وگرنه تو دوران عقد دیگه نمیتونه فیلم بازی کنه که اونم دو سال.
سوالم از اقا محمد رضا انصافا فکر کنین و جواب بدین خودتون رو تو اون موقعیت قرار بدین و جواب بدین اگر یه دختری قبلا رابطه نامشروع داشته باشه و پشیمون شده باشه و توبه واقعی کنه شب خواستگاری به شما واقعیت رو بگه و بگه که باکره نیست انصافا نظرتون در موردش عوض نمیشه قبول میکنین باهاش ازدواج کنین؟ خواهش میکنم خودتون رو تو همون موقعیت فرض کنین و الکی جوابم رو ندین.

۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۴ محدرضا.
سلام
به 2:شما دخترا چرا اینجوری هستین؟؟آدم هر حرفی میزنه شما یه چیز دیگه تو ذهنتون میاد و برداشت می کنین! باباجان تهمت کجا بود؟؟؟من کی تهت زدم آخه؟؟ خواهر گلم اگه منطورتون اون جمله دخترهای بی قید و بنده،من گفتم اینها حرفهاییه که جدیدا بی بند و بارها از خودشون درآوردن و مد کردند،شما هم خودتو گول نزن که چون خیلیها میگن پس لابد حقیقت داره،نگفتم خدای ناکرده زبونم لاااااااال شما دختر بی بندوباری هستین و میخواین سر طرفتون شیره بمالین.

به دخترخانوم و بقیه خواهرهای عزیز: باز هم هیچ کدومتون که می فرمایین چون تحقیق کردی شک نکن،جواب سوال بنده رو نفرمودین که پس چرا شما خودتون که تحقیق میکنین به شوهرهاتون شک میکنین؟؟؟؟اگه دیر بیاد اگه به خودش برسه اگه اس ام اس بیاد براش زنگ بخوره به یه اتاق دیگه صحبت کنه اگه رو گوشیش رمز بذاره و خیلی چیزهای دیگه.چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خب دخترها هم تحقیق میکنند پس چرا اگه موردی پیش بیاد شک میکنند؟؟؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا هیچ کاری به برگه و بکارت و این چیزها ندارم،فقط لطفا جواب این سوال رو بفرمایین.

به بوی یاس: ظاهرا شما خدا رو شکر منطقی تر فکر میکنین.
چیزی که فرمودین اسمشو میذارین غیرت،واقعا غیرته نه چیز دیگه که به اسم غیرت قالب میشه،واقعا غیرته و همون حسیه که خانمها درمورد چندهمسری مردشون و یا ازدواج موقت شوهرشون قبل از ازدواج دائمشون دارند (میگم قبل ازدواج دائم چون میدونین دیگه مرد متاهل حق ازدواج موقت نداره مگه درموارد خیلی خیلی خاص).این دوتا حس دقیقا یکی هستند و اونم غیرته.حالا کاری نداریم که غیرت در مرد ممدوح و در زن مذمومه.
اما سوالی که از بنده فرمودین که اصلا هیچ ارتباطی به بحث این پست نداره،اون یه بحث کاملا جداست.جواب هم اگه اجازه بفرمایین ندم چون ممکنه الان یا درآینده یکی گذرش به این سایت بیافته و جواب بنده رو بخونه و سوءاستفاده کنه و برای فریب خواستگارش استفاده کنه.
در آخر بازم خواهش میکنم از خواهرهای گلم که به سوالی که چندین مرتبه پرسیدم درمورد شک دخترها بعد از ازدواجشون جواااااب بدند.ممنون

۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۸ محدرضا.
کامپیوتر،شما لطفا چیزی نگو که ما داریم چوب فقط برگه پزشکی قانونی و دیگر هیچ جنابعالی رو میخوریم :)
آتیشی که به پا کردی رو فقط با عذرخواهی میتونی خاموش کنی :))
زودباش سریع عذرخواهی کن خخخخ

۰۷ آذر ۹۳ ، ۲۲:۰۲ SIIH
این درحالیه که یه دختر که کار اشتباهی میکنه میگن دختره دستمالی شده اما تاحالا هیچکس نشنیده پسری رو که با دختری بوده بگن پسره دستمالی شده و این بخاطر حساسیت زیاد نجابت و معصومیت و بکارت دختر نسبت به پسره.اینو میتونین درک کنین یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شما ب شنیده ها اعتماد نکن تا عقل هس،مرد و زن و دختر وپسر برابرن،نجابت و معصومیت و بکارت افراد ب ی تیکه گوشت نیس ،ب فکر آدمه!!!!!! ایدوارم درک کنید
پاکی و ناپاکی هیچ شخصی رو جز خدا کسی نمیتونه تشخیص بده
من صحبت هام رو قبلا تو  پست دیگه ای کردم(فک کنم همون پستی بود ک کامپیوتر چن وقت پیش لینکشو گذاشت)  و هنوزم سر حرفام هسم و حوصله ندارم دویاره بگم
ضمنا این پیشنهاد تو این پست توسط کاربر دیگه ای گفته شده و بنده  سرسختانه در صورتی ک فرد منطقی قانع نشود ک این شک توهینه،بیان میکنم،تو اون پست مشکل من جنگ اصاب خانوادم  و آبروی دخترشون بود،برامن این آبرو مهم نی چون کاری نکردم،طلا ک پاکه چ منتش ب خاکه،اما خانوادم مهمن،با اولین راهکار آقای نجفی این مشکلمم حل شد چون فک میکردم ب دختر مجرد برگه سلامت نمیدن
باآخرین  نظر مای کامپیوتر در تاریخ 7آذر موافقم00:44
و دیگر حرفی درباره بکارت پرده ای !!!دختر و پسر و زن و مرد ندارم

۰۷ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۲ دخمل ملوس به آجی M&M
اگه کل دخترای دنیا قانع بشن و رفتن به پزشک قانونی رو قبول بکنن، من یکی که محاله کوتاه بیام!! جای بحث هم نداره!! والسلام!!نامه تمام!! هاهاهاها    ((M&M))

اینجوری کسی شک نمیکنه که باکره نیستی و به همین خاطر و ترس از آبروت نمیری .
پس اگه آدم سالم و پاکی باشی (که حتما پاک هستی)  بهتره که به آبروی پدر و مادرت  هم رحم کنی و رفتار متناسب در شأن و شخصیتت داشته باشی و لجاجت های دخترونه هم نکنی .
آجی جون ، پزشکی قانونی دشمنمون نیست ،به نظرم اتفاقا جاییه که طوری پاکیمونو تایید میکنه که میتونی با تأییدیه اش بکوبی توی دهن تموم دنیا .
من خودم میرم و برگه رو هم میگیرم و حتی اگه آقا داماد گوربه گور نشده ام هم نگه  من خودم برگه رو توی دوران عقد بهش نشون میدم و میخوام به مادرش اینا هم بگه که برگه رو بهش نشون دادم .
اینجوری اگه خون نیومد(وای خدا نکنهههه) میدونیم که من پاکم و شوهرم هم حتی یه ذره هم فکرش آشفته نمیشه و خیالمون راحته ☻☺
واسه خودت گفتم آجی گلم . وگرنهاگه دوست داشتی میتونی هیچ وقت برگه نگیری .

۰۷ آذر ۹۳ ، ۲۳:۲۰ یه زن
من خیلی وقت بود نظر نگذاشته بودم اما :
1-نظرات آقای عباس رو در این پست تحسین میکنم . 
2-اکثر خانمهایی که برگه سلامت میگیرند به پزشک زنان مراجعه میکنند اما پزشکی قانونی دیگه نوبره . آقایونی که تا این حد شکاکند باید اول خودشون رو به یه روانشناس نشون بدن بعد به فکر زن گرفتن بیفتن چون دیگه دچار وسواس شدن 
3- چه بلایی سر اوه مای کامپیوتر اومده من یکی دو ماهی بود نیومده بودم وبلاگ تو این مدت شخصیتش کاملا عوض شده (هههههههههههه)
4- خانمهای عزیز گرچه میدونم براتون خیلی سخته اما عزت نفستون رو برا یه لحظه بکشید و برگه سلامت رو برا خودتون بگیرید و پیش خودتون نگه دارید . روزگار خیلی نامرد شده . نامرد مردنما خیلی زیاد شده . برگه رو نگه دارید تا اگه یه روزی یه مردنما بهتون شک کرد بتونید با افتخار از پاکیتون دفاع کنید . اما اگه مرد آیندتون خواست شما رو پیش پزشکی قانونی ببره بدونید بد دل هست و به درد زندگی نمیخوره . از ما گفتن بود . 

۰۷ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۴ زر۱۲۳۴
عجب فکر میکردم این بحث خیلی وقته تموم شدن 
بیخیال  خخخخخخخخ 
چرا الکی بحث میکنید
هرکی هر جوری که می خواد رفتار کنه 
چرا توی سر هم میزنید 
ارام باشید ارام ارام ارام
دختران وپسران این بحثو ادامه ندید کاهی حق رو باید داد به پسرا و گاهی باید داد به دخترا ......

۰۸ آذر ۹۳ ، ۰۷:۴۳ محمدرضا.
خدایاااااا دارم خواب می بینم یا واقعا بیدارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بالاخره یه دختر عاقل پیدا شد که مثل بچه ها لج نکنه و عاقلانه به این مسئله فکر کنه،بالاخره یکی پیدا شد که متوجه باشه این قضیه اول اول به نفع خودش و خانواده ش هست ما که زبونم مو درآورد ازبس گفتیم ولی کو گوش شنوا.

به SIIH: ببخشید این چیزایی که فرمودین رو در جریانشون نیستم چون تازه با سایت آشنا شدم،اگه میشه لینک بدین

به یه زن: بعد اونوقت شما فکر نمیکنی زن نما هم خیلی زیاد شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به نظرتون نمیرسه نامردی زورگار فقط در حق زنها نیست در حق مردها هم هست؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی حق به جانب صحبت میکنید،پیاده شین با هم بریم.

با جمله آخر زر1234 کاملا موافقم: بعضی جاها حق کاملا با دختراست ولی بعضی جاها کاملا با پسرا
البته دخترها قسمت دوم رو که بعضی جاها حق با پسراست اصلا قبول ندارند و فقط فقط خودشون رو محق میدونند و لاغیر!!

۰۸ آذر ۹۳ ، ۰۸:۵۸ احمد ...
دخترخانوما بیخیال پزشکی قانونی بابا، از یه جای معتبر بگیرید که برای خودتونم خوبه. فردا نه کسی بهتون شک میکنه نه بهتون تهمت میزنه نه در حقتون نامردی میکنه!

بازم میگم خیلی جاها این رسم هست که دختر به همراه مادرش میره روز قبل از عقد میگیره و به مادر پسر نشون میده تا اگه دوره نامزدی مشکلی پیش اومد بگه من دخترمو سالم به شما دادم وگرنه چطوری میخواد اینو ثابت کنه!!!!

خانومای مجرد بی اطلاعن در این زمینه و به وقتش متوجه میشن که چنین چیزی هست.

۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۴ نارنجی ..
من فکر نمیکردم هنوزم بحث ادامه داشته باشه!....فکر میکنم دیگه ادامه دادنش بی فایده باشه ، هر کسی نظرات خودش رو گفت دیگه اینکه طرف مقابل قانع بشه یا نه ،دست ما نیست.....
فقط یه چیزی بگم، امروز که داشتم با یکی در مورد این موضوع صحبت میکردم اون شخص چیزی بهم گفت که دیدم حرفش بدم نیست و تا حدودی باهاش موافقم.....
اون شخص گفت خب اگه  گرفتن گواهی باعث میشه خیال اقایون راحت بشه دخترا میتونن این کارو بکنن و اعتماد اقایونو جلب کنند در عوض برای اینکه خیال دخترا هم از اقایون راحت بشه ، اقایون وکالت در طلاق رو به خانوم بدن تا اگه بعداز ازدواج خانم متوجه شده که اقا قبلا خیانت کرده لا اقل بتونه ازش جدا بشه ومجبور نباشه بقیه عمرشو با کینه با اقا زندگی کنه..... .چون همانطور که برای یه پسر رابطه نداشتن همسرش قبل ازدواج مهمه و اینقدر تاکید به گرفتن برگه میکنه و اگه بعداز ازدواج بفهمه همسرش قبلا باکسی بوده دیگه حاضر نمیشه باهاش زندگی کنه، همونقدر هم برای یه دختر رابطه نداشتن شوهرش مهمه و اقا با دادن وکالت در طلاق میتونه اعتماد اونو جلب کنه .....
 
ایشون میگفتن گرفتن برگه منوط به دادن وکالت در طلاق اقایونه ،تا هر دو طرف بتونن بهم اعتماد کنن.....من بهش گفتم خیلی از پسرا حاضر به دادن وکالت در طلاق نمیشن رو این موضوع خیلی حساسن ومیگن اول ازدواج حرف طلاق رو نزنیم..اونم بهم گفت دخترا هم سر گرفتن برگه خیلی حساسن اونو یه جور توهین میدونن ومیگن از اول حرف بی اعتمادی رو نزنین ،پس وقتی یه دختر بخاطر اعتماد اقا حاضر به این کار بشه اون پسر هم باید از یه چیز مهم خودش بگذره تا دختر بتونه بهش اعتماد کنه...
میگفت اقایون شاید نتونن در مورد داشتن پرده بکارت به دخترا اعتماد کنن ولی وکالت در طلاق موضوش فرق میکنه و اگه پسر اونقدر به خانوم خودش اعتماد نداره که ادمی نیست که سر هیچ و پوچ بره طلاق بگیره بهتره اصلا ازدواج نکنه... بنابراین اگه در این مورد بهونه اورد بدونین که حرفش سر گرفتن پرده بکارت خودخواهانست و اگه این موضوع رو قبول کرد پس دختر هم میتونه برای جلب اعتمادش بره این کارو بکنه......
لطفا لطفا لطفا متعصبانه برخورد نکنین ..من فقط حرفهای اون شخصو بهتون گفتم و منتظر عکس العمتون هم نیستم فقط گفتم بهتره این حرفم زده باشم...تو زندگی هر کسی برای خودش عقاید خاصی داره که برای هیچ کس هم مهم نباشه ولی برای خود اون شخص مهمه....
 خواهش میکنم بشینین و پیش خودتون فکر کنین..........
 راستش نظر شخصیم اینه که فکر نکنم اقایون راحت وکالت در طلاقو قبول کنن ولی فکر کنین ببینین اگه وقتی با تحقیق و شناخت کامل رفتین خاستگاری دختری ،دختر بهتون گفت که در صورتی حاضر میشه بره پزشکی قانونی، که شما هم وکالت در طلاق رو بهش بدین ببینین چه تصمیمی میگیرین؟حاضر میشین وکالتو بهش بدین و در عوض خیالتون ازباکره بودن اون دختر برای همیشه راحت بشه یا نه ! نتیجه گیریش با خودتون....
موفق باشید.....

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۰:۱۷ M&M
دخمل ملوس: منکه گفتم اینقدر سر حرفم هستم که حتی علاقه ای به بحث درموردش ندارم!!! خواستگارم هرررکسی که میخواد باشه، من رضایت به پزشک قانونی نننننننننمیدم!!شااایدام رفتم ولی بعدش جوابم به خواستگار منفی خواهد بود!

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۰:۲۶ احمد ...
به نارنجی:

شما در ازای این گواهی سلامت، و اعتماد به مرد، مهریه بالا میگیرید. جواب از این قاطع تر و منطقی تر نمیشد.

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۱:۱۸ نارنجی ..
به احمد 
 نمیخواستم دیگه توو این پست نظر بدم ولی گفتم اینو بگم و برم...
یادمه خیلی از اقایونم گفته بودن تحت هیچ شرایطی زیر بار مهریه بالا نمیرن..تحت هیچ شرایطی !و قبلا اقایون به یکی از کاربرا گفتن که اونقدر بگرد تا بتونی دختری رو که مهریه کم میگیره پیذا کنی ،حتی شده به قیمت ازدواج نکردن تا اخر عمررر ! پس میبینین که مهریه بالا رو هم قبول نمیکنین تا اعتماد بوجود بیاد...

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۱:۳۴ دخمل ملوس
به آجی M&M :
آجی جون با این حرفی که زدی :
منکه گفتم اینقدر سر حرفم هستم که حتی علاقه ای به بحث درموردش ندارم!!! خواستگارم هرررکسی که میخواد باشه، من رضایت به پزشک قانونی نننننننننمیدم!!شااایدام رفتم ولی بعدش جوابم به خواستگار منفی خواهد بود!  (M&M)

آجی منم اگه پسر بودم .... بهت گمان بد می کردم (ببخشید تورو خدا) ولی از حرفات فقط همین برداشت میشه .
اگه بهت گفتند : 
تو بورو برگه را بگیر اگه باکره بودی بیا بکوبش توی دهنمون (یعنی عمراً باکره باشی)  ،یه وقت بهتون بر نخوره خوشگلم .
من البته مطمئنننننننم تو پاکی . ولی فکرت درست نیست ..  بهتره یه جور دیگه نگاه کنی .
خدا کنه خواستگاریت خوب و موفقیت آمیز باشه و خوشبخت بشی آجی گلم ☺ (شکلک دسته گل عروس لطفا) ☺

من برم . مامانم صدام میکنه .
خداحافظ .

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۲:۵۱ محمدرضا.
احسنت به احمد،واقعا که گل گفتی،حرفتو باید با آب طلا نوشت،نفری یه نسخه هم به دخترا داد تا بذارن جلوی درب ورودی اتاقشون هر روز چندین مرتبه بخونن.

خانم نارنجی ای کاش اون خواهرمون که این حرفو زدند،هم صحبت من میشدند تا بهشون عرض کنم اگه در وکالت طلاق قید میشه که این وکالت فقط به شرط اثبات رابطه جنسی مرد قبل از ازدواج معتبر است،قبول،حق طلاق فقط در این مورد واسه دختر ولی در اون وکالت هیچوقت همچین شرطی قید نمیشه،ایشون ماهیگیر خوبی بودند،اگه بازم باهاشون برخورد داشتین بهشون تبریک بگین.

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۴ احمد ...
به نارنجی:

منم این نظر اخرمه توی این پست،

بله گفتن زیر بار مهریه بالا نمیریم ولی همه مجبور میشن زیر بارش برن حداقل 110 سکه که خیلی هم زیاده و فقط چون عرفه کم به نظر میاد.

پس:

دخترا هم مجبور میشن زیر بار گواهی تشخیص بکارت برن!

موفق باشید.

به محمدرضا:

قربونت داداشی، نظراتت خیلی جالبه و وقتی میخونم ترجیح میدم دیگه من نظری نذارم چون حرفای منم میزنی.

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۸ شادان
مثلا اگه برگه سلامت هم گرفتین وتایید کرد که پرده داره ولی این دختر خانم با چندین پسر دوست بوده قبلا  وشما هم باوجود تحقیق اینو متوجه نشدین وبعدها این موضوع رو در زندگیتون اتفاقی متوجه شدین اونموقع تکلیف چیه/؟؟؟درصورتی که در طی این مدت که زندگی زناشویی داشین هیچ گونه خیانتی از خانمنون ندیدین الان این خانم بکارت روحی نداشته اونموقع حاظرین طلاقش بدین؟؟؟؟؟؟حتی اگه خانم اظهار ندامت کنه از روابط قبلیش؟؟؟؟؟؟؟

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۴ شادان
بکارت روحم به اندازه بکارت جسم مهمه 

۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۰ M&M
به دخمل ملوس: از اونجایی که گفتم، شااایدام رفتم ولی جواب آخرم منفی خواهد بود، جای همچین گمانی لازم نبود! من نمیتونم با آدمای بدبین زندگی کنم، از طرفی این خواسته رو هم توهین میدونم.چرا فکر میکنی نگاه من وفکر من نادرسته؟؟؟ اینجوریا نیس! فکر ونگاه اون خواستگار باید تغییر بکنه واشکال داره! بره هرررچقدر که دلش میخوادتحقیق بکنه، ولی حق نداره بهم بگه برو پزشک قانونی، همونطور که من برای شناخت از پاکیش تنها به تحقیق. توجه میکنم. خواستگاری که از همون اول بسم ا... از پزشک قانونی بگه، مطمئن باش بعد ازدواج هم بدبینیاش ادامه خواهد داشت!!! بستگی داره خواستگار کی باشه!!! اگه لازم باشه، میرم پزشک قانونی ولی برا همیشه باید دور منو خط بکشه وصرفا برای اثبات پاکیم و کوبیدن دهن طرف! اینکارو میکنم نه اجرای خواسته اش!نه برای اینکه قبولم کنه! چون خودم از اولش قضیه رو منتفی میکنم...

۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۰:۳۹ مریم
چقدر دعوا بوده سر این پست.من بیشتر نظرهای اخر خوندم.  با نارنجی موافقم. محمدرضا خب مرد میتونه چنین شرطی بکنه وفقط در این صورت حق طلاق بده .ولی فکر نکنم بازم همه مردا قبول کنند و اگه دختر این شرط بزاره فکر کنم بیشتر مردا بهشون بربخوره و این رو توهین بدونن.

۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۱:۳۲ M&M
به احمد: چی شد؟ مگه بالاخره بحث در مورد مهریه بالا تموم شد وشما قانع شدی؟!! هوم؟! یعنی شما به دختری که میری خواستگاریش و ازش میخوای بره پزشک قانونی، در عوض بهش میگی مهریه بالا بذار؟؟؟؟ ولی تو پست در مورد مهریه بالا، حرفت یه چی دیگه بود!!! اگه فراموش شده، یادتون میندازم!

۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۱:۳۴ M&M
به احمد: چی شد؟ مگه بالاخره بحث در مورد مهریه بالا تموم شد وشما قانع شدی؟!! هوم؟! یعنی شما به دختری که میری خواستگاریش و ازش میخوای بره پزشک قانونی، در عوض بهش میگی مهریه بالا بذار؟؟؟؟ ولی تو پست در مورد مهریه بالا، حرفت یه چی دیگه بود!!! اگه فراموش شده، یادتون میندازم!

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۷ احمد ...
به M&M

قانع شدم!

من از کسی که میرم خواستگاریش نمیخوام بره پزشکی قانونی!!!

وقتی عاشق بشی دیگه مهریه و گواهی پزشکی و... همش کشکه.ههههههههه


۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۱:۲۱ احمد ...
به شادان:

نظر شخص بنده در مورد حرفاتون اینه که خدا کنه اصلا اهل این چیزا نبوده باشه و در تحقیقاتم بفهمم اما اگه نفهمم و طی زندگیمون بفهمم بستگی به خیلی چیزا داره!

امیدوارم که اهلش نبوده باشه ولی اگرم بوده باز امیدوارم که من نفهمم ولی اگه فهمیدم خیلی بد میشه بنظرم. یجورایی دیگه دلم باهاش صاف نمیشه حتی اگه پشیمون باشه.

در ضمن بعد از ازدواج ادم نباید پیگیر اینجور مسائل باشه...

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۴:۳۲ M&M
اووووووووف. رد شدن نظرای من از زیر دست آقای نجفی، از رد شدن رو پل صراط هم مشکلتره! منت بزارید سرم و بگید کامنتی که به دخمل ملوس دادم، برخلاف کدوم قانون بود که تایید نشد؟!!! منت بذارید تورو خدا!
نظر:
سلام
کاش میشد عکسی از پشت صحنه نظرات شما بذارم !

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۶:۵۳ M&M
نظرای من چشونه!!! استغفر الله! هرکی ندونه، الان فکر میکنه پشت صحنه نظرای من همش توهین وفحشه! آره؟ پشت صحنه توهین وفحشه؟؟!! اصلا من هرچقدر فکر میکنم یادم نمیاد کجای حرفم خلاف رفتم که تایید نشد! آخه چیز خاصی هم ننوشته بودم!خب اگه قابل تایید نیست، بگید خلاف قانون شماره چند هستش؟؟؟
نظر:
سلام
چرا فکر بد می کنید ؟!
شما یه نظر رو چند مرتبه ارسال می کنید ؟!

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۷ M&M
علیک السلام! چند مرتبه ارسال میکنم مگه؟؟؟ نمیدونم چرا،بعضی اوقات دوبار میرسن! جالبه سوال اصلیمو جواب نمیدید!! کامنتم به دخمل ملوس، خلاف کدوم قانون بود؟؟؟ مهم نیست،تاییدش نکنید. فقط میخوام بدونم خلاف قانون شماره چند بود؟؟؟
نظر:
سلام
مثلا نظر " به احمد: چی شد؟ مگ ... " رو 28 بار ارسال کردید 
نظر به دخمل هم تائید شد 
موفق باشید

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۸:۳۵ محمدرضا.
به دخمل ملوس: واقعا احسنت به شما،ان شاءالله از زندگیت خیر ببینی
البته این به این معنی نیست که بقیه دخترا خیر نببینند هاااااا :)) خخخ

به نارنجی: ببین خواهرم،من در جریان اون بحث مهریه که می فرمایین نیستم،اما شخصا با مهریه بالا به جد مخالفم و بهیچ عنوان زیر بارش نمیرم،کاری هم به اعتماد و این حرفها ندارم چون مهریه بالا بهیچ عنوان اعتماد ایجاد نمیکنه،دلیل بنده چیز دیگه س،امام صادق علیه السلام می فرمایند اگر مرد مهریه پیشنهادی رو قبول کنه ولی نیتش ندادن مهریه باشه،عقدش باطله،ببینید مسئله چقدر حساسه که حضرت یه همچین تعبیری دارند.بنده چون نیتم دادن مهریه خانم هستش،مهریه بالا رو بهیچ وجه قبول نمیکنم چون در اون صورت نیتم میشه ندادن مهریه.
این رو هم برای شوخی عرض کنم که همونطور که شما دخترا می فرمایین اگه برگه بخوان،قبول میکنم و میرم می گیرم ولی بعدش جواب منفی میدم،بنده هم اگه مهریه بالا بخوان قبول میکنم ولی بعدش پا پس می کشم و به هم میزنم :)) خخخخخخخخخخخخخ
به احمد: زنده باشی داداشم،نظر لطفته،ما داریم درس پس میدیم پیش شما :))
از جوابت به M&M روده بر شدم،خیلی باحال بود،راست میگی اصلا بکارت چه معنی میده،امل بازیه،این چیزها واسه دنیا حل شده س :)) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

راستی دوستان اگه میشه لینک اون بحث مهریه رو به من بدید تا بخونم.ممنون

به مریم: نه خواهرم،به نظر من که توهین نیست،به من که شخصا برنمیخوره،مگه به خودم شک دارم؟؟؟؟ من تا حالا دست دختر نامحرم رو هم لمس نکردم چه برسه به.....
حالا یه همچین شرطی هم بذارن،من که از خودم مطمئنم.

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۷ M&M
ای خدا! خب اگه قابل تایید هستش پ چرا اینقدر حرصم دادید تا تاییدش کردید!!! دلیلش مبهمه، خدا میدونه چرا!! در مورد ارسال نظر28باررر نمیدونم والا چرا اینجوریه! خدایی نکرده فکر نکنید از عمده هاااا. مریض که نیستم، یه نظرو28بار بفرستم!

۰۹ آذر ۹۳ ، ۲۰:۳۷ شادان
یعنی اقا احمد واقعا قانع شد؟؟؟؟؟؟من که باورم نمیشه شکلک علامت تعجب بسیاررررررر 

۰۹ آذر ۹۳ ، ۲۲:۵۰ SIIH
ب محمدرضا.
شرمنده دیر جواب دام
اسماتون شبیه
همه اشتباه میشه

پستی ک آقای کامیوتر گفتم نبود،اگه اشتباه نکنم ب دخترا بگیم برین معاینه پرده بکارت بهشون بر میخوره؟ ک نویسندشم Z F بود و درباره نامزدش بود لینکشو نمیتونم پیدا کنم،خودتون کمی سرج کنید و  امیدوارم دوستان کمکتون کنن،شرمنده
شبخوش


۰۹ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۳ اوه مای کامپیوتر
بسم الله الرّحمن الرِّحیم .
با سلام .
جناب آقای نجفی لطفا در پستی جداگانه ارسال پفرمایید .
حالا من برایتان ، اندکی از پزشکی قانونی عرض می کنم .
ابتدا اندکی با پزشکی قانونی ، آشنا شویم :
پیش از هر توضیحی لازم است بدانید که به وسیله ی پزشکی قانونی ، دختران و همچنین پسران را بهتر مورد تحقیق و شناخت و آگاهی دقیق و درست قرار دهید .
دختر خانم ها : شما می توانید با کمک گرفتن از پزشکی قانونی ، آگاهی و شناختی بسیار بیشتر و مطمئن تر از خواستگار بدست بیاورید .
آقا پسر ها : شما به کمک گرفتن از پزشکی قانونی ، می توانید از باکرگی دختر خانمی که به عقد در آورده اید ، با اطمینان بسیار بالایی آسوده خاطر شوید . 
* با آگاهی از نوع بکارت و همچنین تأیید بکارت ، مطمئناً از هر گونه نگرانی و مسائل آتی در این زمینه ، یک بار برای همیشه ، آسوده خاطر خواهید بود (هم دختر خانم ها و هم آقا پسر ها)
 
1 - لینک سایت پزشکی قانونی کل کشور » لینک پزشکی قانونی کشور «
2 - لینک سایت پزشکی قانونی کل تهران  »لینک پ قانونی تهـــران«
3 - چند لینک مفید و آموزشی در باره ی فرایند مراجعه به این مراکز :
لینک 1 (نشانی مراکز مستقر در تهران)
           لینک 2 (راهنمای مراجعین)
                      لینک 3 (فرایند ها )
                                 لینک 4 (نمونه فرم پذیرش)
                                            لینک 5 (تعرفه های مالی/پرداخت وجه)
                                                       لینک 6 (توضیحاتی درباره ی تجاوز و همچنین زنا)
مدارک مورد نیاز برای : 
معاینه بکارت و لواط با معرفی نامه از مراجع قضایی:
  - نامه از مرجع قضایی
  - دو قطعه عکس تمام رخ
  - کارت شناسایی معتبر
  - پرداخت تعرفه تعیین شده
تعیین نسبت پدر و فرزندی از طریق گروه های خونی:
  - نامه از مرجع قضایی
  - اصل و تصویر شناسنامه ها
  - 4 قطعه عکس از هر نفر
  - پرداخت تعرفه تعیین شده
آزمایش DNA:
  - نامه از مرجع قضایی
  - 4 قطعه عکس از هر نفر
  - پپرداخت تعرفه تعیین شده
صدور مجوز سقط درمانی :
  - ارائه شناسنامه زن و شوهر 
  - سه قطعه عکس تمام رخ
  - تصویر صفحه اول و دوم شناسنامه ها
  - معرفی نامه از پزشک متخصص معالج به همراه سونوگرافی معتبر
  - پرداخت تعرفه تعیین شده
  - حضور زوجین در این معاینه الزامی می باشد.
آزمایشات اعتیاد و الکل:
  - نامه از مراجع قضایی یا انتظامی
  - کارت شناسایی معتبر 
  - دو قطعه عکس تمام رخ
  - پرداخت تعرفه تعیین شده

آزمایش بررسی بارداری:
  - نامه از مرجع قضایی
  - سه قطعه عکس تمام رخ
  - کارت شناسایی معتبر
  - پرداخت تعرفه تعیین شده
پزشکی قانونی مدافع حقیقت و اثبات آن به مردم و حق جویان است .
پزشکی قانونی با توانایی تأیید بلاشک و مطمئن حقیقت مبنی بر باکرکی شما ، ضامن آبرو و حیثیت و اصالت خانوادگی شما خواهد بود .
مطالبی بسیـــــار مهــــــــــــــــم در باره ی بکارت و تشخیص ترمیم و دوختن آن برای همه ی عموم !!!!

مقاربت به چه معناست؟
- عبارت است از دخول آلت تناسلی مرد در ناحیه تناسلی خانم.
اسفنگتر
- در ناحیه مقعدی انسان دو نوع اِسفَنگتِر وجود دارد، اسفنگتر داخلی و اسفنگتر خارجی و معاینه اسفنگتر از نظر
پزشکی قانونی مهم میباشد.


دلایل اهمیت معاینه اسفنگتر، از نظر پزشکی قانونی :

- در افرادیکه لواط میکنند و مفعول قرار میگیرند یا در خانمهایی که از ناحیه مقعد دچار تجاوز و نزدیکی قرار
میگیرند. اسفنگتر خارجی به شکل قیف در میآید(بزرگتر و گشادتر میشود)
- معاینه اسفنگتر از این جهت مهم است که اگر شخصی بگوید من به زور مورد تجاوز قرار گرفتهام با معاینه
اسفنگتر خارجی پزشکی قانونی میتواند تشخیص دهد که آیا تجاوز صورت گرفته است یا خیر؟ اگر اسفنگتر
خارجی به صورت بزرگتر و گشادتر از اسفنگتر داخلی مشاهده گردد بدیهی است که تجاوز صورت نگرفته است
و این شخص مدتها این کار را انجام میداده است و اگر اسفنگتر خارجی با اسفنگتر داخلی هم اندازه رویت گردد،
مشخص میگردد که تجاوز صورت گرفته است.
شخصی مدعی است مورد تجاوز قرار گرفته است ولیکن اسفنگتر خارجیاش بزرگتر و گشادتر از اسفنگتر
داخلی میباشد. این موضوع تشابه با کدامیک از موضوعات مطروحه در پزشکی قانونی دارد؟
جریان سقط عادتی
پردهء هایمن (بکارت) :
- پردهای است که به صورت فیزیولوژیک و طبیعی به رنگ سفید صدفی بوده و در ناحیه تناسلی قرار دارد. در
دختر بچه ها، سطحی تر بوده و رو به بیرون است. با افزایش سن و بعد از سن بلوغ عمقیتر میشود.

- در وسط پرده بکارت، یک منفذ قرار دارد که باعث میشود عادت ماهانه از آنجا خارج گردد.
- پرده بکارت از محلهایی میباشد که خونرسانی کمی داشته و در آن ترمیم خیلی دیر اتفاق میافتد، لذا معمولاً
خونریزی در پرده بکارت زیاد نمیباشد و اگر خونریزی در این ناحیه شدید باشد معمولاً از پرده بکارت نبوده و
باید به طور دقیق معاینه شود. (احتمال ترمیم یا دوختن پرده وجود دارد)

انواع و اقسام پردة بکارت :
بیش از 144 نوع پرده بکارت وجود داشته که براساس منفذ یا سوراخی که دارد نامگذاری میشوند.
-1 پرده بکارت بدون منفذ یا بدون سوراخ :
به علت عدم وجود منفذ این شخص، دختری بوده که عادت ماهیانه نشده و دچار درد شکم میشود )به دلیل خونی
که در پشت پرد جمع شده است ملتهب شده و ایجاد درد مینماید(
- این شخص نیاز به مراجعه به پزشک داشته و پزشک بعد از معاینه متوجه میشود که منفذ وجود ندارد بعد از
کسب و مجوز قانونی، پزشک، پرده بکارت را سوراخ میکند.
-2 پرده بکارت از نوع حلقوی :
- از نظر آماری شایعترین نوع پرده میباشد.

- این پرده بدنبال اتصال خیلی محکمی که دارد قابلیت ارتجاعی نیز داشته، ضمن اینکه معمولاً بعد از عمل جنسی
صدمه ای وارد نخواهد شد.
- این پرده معمولاً، بعد از زایمان وارژینال (زایمان طبیعی)بچه اول پاره میشود یا صدمه میبیند.
-3 پرده چیندار :
پرده چیندار، پردهای است که چینهای متعددی روی آن وجود دارد.
-4 پرده دو سوراخه یا پاپِلدار
-5 پرده مُضَرَش یا دندانهدار
-6 پردة صلیبی شکل یا چهار سوراخه
-7 پردة هلالی شکل

پارگی پرده هایمن یا بکارت :
- اکثر پرده های بکارت در اولین نزدیکی، پاره میشوند. اما صدمات وارده متغییر میباشد. به نحوی که در بعضی
مواقع بعلت قطور بودن پرده شاید پارگی به سختی صورت پذیرد.
- در پزشکی قانونی، شایعترین محلی که پارگی در آن اتفاق میافتد معمولاً در موقعیت ساعت 3 تا 9 میباشد.

تفاوت پارگی پرده با پردة چیندار در چیست؟
- در بریدگیهای پردة چیندار طبیعی، معمولاً یک تقارن وجود دارد و شکل و شمایلش متقارن میباشد. ولی در
پارگی پرده ها تقارن دیده نمیشود. اگر پارگی پرده ناشی از نزدیکی باشد، پزشک میتواند لبه های پارگی را به هم
نزدیک نماید بنحوی که فاصلهای بین لبه ها نباشد. ولیکن در پردههای چیندار طبیعی نمیتوان دوطرف را کاملاً به
هم نزدیک نمود (به هم رساند)

تشخیص مدت زمان پرده بکارت در پزشکی قانونی :

- اگر پرده بکارت پاره شده، به صورت کبودی یا مایل به قرمز مشاهده گردد، یعنی کمتر از 48 ساعت از پارگی
آن گذشته است.
- اگر در لبه پارگی پرده کبودی مایل به سیاهی دیده شود، یعنی بیش از 2 روز از زمان نزدیکی گذشته است.
- اگر پرده بکارت پاره شده به رنگ سبز رنگ مشاهده گردد، یعنی بیش از 1 هفته از زمان نزدیکی گذشته است.
- اگر در پرده پاره شده، بافتهای جوشگاهی مشاهده شود یعنی بیش از 2 هفته از زمان پارگی گذشته است.
نکته : پارگیها معمولاً تا زیر 1 ماه توسط پزشک قانونی قابل تشخیص است، اما بالای 1 ماه به صورت قطعی
قابل اعلام نظر نبوده و پزشکی قانونی در گزارش خود فقط اعلام به گذشت بیش از 1 ماه می نماید


ترمیم پرده بکارت :

- پرده بکارت در بعضی از جوامع مورد ترمیم و بازسازی قرار میگیرد.
- بعلت خونرسانی کم در پرده بکارت، التیام به خوبی درآن صورت نگرفته ودوختن آن نیز چندان موفق نخواهد بود!!!!!!.
- در افرادی که ارتباطات نامشروع مکرر دارند، پرده بکارت بصورت لایه نازکی در حاشیه واژن قرار گرفته است،
پزشک خاطی (در جوامعی که این کار مجاز نیست) از مخاط واژن این افراد که خونرسانی خیلی خوبی دارد برداشته و
با آن پردة بکارت را میدوزد.

توجه توجه !!! نکته ی مهم !!!

تفاوت پرده بکارتی که با مخاط واژن ترمیم است با پرده بکارت سالم در چیست؟

-1 وقتی پرده بکارت ترمیم شده با مخاط واژن (مصنوعی)، مورد پارگی قرار گیرد خونریزی خیلی شدیدی نسبت
به پارگی پردة بکارت سالم (طبیعی) خواهد داشت.

-2 پرده طبیعی سالم به رنگ سفید صدفی بوده ولیکن رنگ پرده ترمیم شده با مخاط واژن به رنگ قرمز خواهد بود.

-3 بوسیله روشهای پیشرفته پزشکی از طریق معاینه دقیق میتوان وجود جراحیهای ظریف را کشف نمود.  این مورد دست  هر فرد فریبکاری را رو خواهد نمود  .
(چه مقعدی و چه واژینال )
لینک مطلب فوق : لینک .

پزشکی قانونی جمهوری اسلامی ، تنها و تنها ، سازمانیسیت برای تشخیص حقیقت و خدمت به ملت عزیزمان .
دختر خانم ها و آقا پسر ها اگر حقیقتا به دنبال انجام تحقیقاتی مطمئن و تضمین شده ، در باب (سلامت جنسی خواستگار/دخترخانم) هستید ، پزشکی قانونی ، مطمئن ترین مرکز مرجع برای این امر است .

التماس دعا .
خوشبخت و موفق باشید .
یا حق .

آقای نجفی لطفا در پستی جداگانه ، قرار دهید . با تشکر .

۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۷:۵۷ احمد ...
به M&M

خونسردی  خودتو حفظ کن، وقتی نظرو نوشتی فقط کافیه یه بار روی ایکون ارسال کلیک کنی فقط و فقط یه بار.... خخخ

استرس نداره که، منو محمدرضا و... اماده و حاضر هستیم اینجا تا پاسخگوی شما باشیم، پس فقط  و فقط یه بار کلیک روی ایکون ارسال.....

خخخخخ چی حالی دادددد

۱۰ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۹ احمد ...
به اوه مای کامپیوتر:

جدا از این حرفا، احیانا این تبلیغ برای پزشکی قانونی برات چقد داره؟؟؟؟هههه

۱۰ آذر ۹۳ ، ۱۵:۵۰ به اوه مای کامپیوتر
به قول یکی از دوستان با این شکاکیتت پسر فردا زنت رو میبری برای تشخیصDNA بچه!
میبینم که تا اونجاها هم تحقیق کردی کامل برنامه ریزی کردی کی و کجا ببریش!:)))

۱۰ آذر ۹۳ ، ۱۹:۵۹ اوه مای کامپیوتر
نه دیگه کاری با پزشکی قانونی ندارم .
فقط قصد اندکی معرفی این مرکز را داشتم .

من دیگه کاری با این مراکز ندارم و فقط توکلم به خدا و باز هم به خداست . 
والسلام .

خوشبخت و موفق باشید .
و من الله توفیق .

۱۰ آذر ۹۳ ، ۲۰:۲۰ محمدرضا.
و اماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سوال بنده درمورد شک دخترا به شوهرشون بعد از ازدواج که هنووووووز با وجود درخواست مکرر بنده از خانمها برای پاسخگویی بی پاسخ مونده.ظاهرا هیچ کدوم از خانمها نمیتونند و نمیخوان که جواب بدند چون اگه جواب بدند دیگه نمیتونند ادعا کنند که چون  تـحـقـیـق کـردی پـس نـبـایـد شـک کـنـی.
بازم من خواهش میکنم از خانمها که به اون سوال بنده جواب بدند.

۱۰ آذر ۹۳ ، ۲۲:۳۴ یه خانوم به محمد رضا.
هیچ خانمی دیگه دوست نداره با شما بحث کنه چون لجوجید .

۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۳ محمدرضا.
اتفاقا توی پست علاقه به ازدواج با دختران دهه هفتادی همه دارن با من بحث میکنند.دلتون بسوزه :))))))))))))) خخخخخخخ
اینجا اگه بحث نمی کنند واسه اینه که  حـرف حـسـاب جـواب نـداره

۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۶ به محمد رضا
بحث نمیکنن تیر کموناشونو گرفتن سمتت دارن نشونه گیری میکنن که درست بزنن به وسط هدف!:))

۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۸ محمدرضا.
به به محمدرضا: خخخخخخخخخخخخخ بامزه بود
ولی ما از اون بیدها نیستیم که با این بادها بلرزیم :)))))  بععععلههههه :))

۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۴ آلما
به اوی مای کامپیوتر
همه این آتیشا از .... شما بلند میشه!!!(خخخخخخخخخخ)
حالا اومدی میگی من دیگه کاری با این مراکز ندارم؟؟؟!!!! 
اینجا هیشکی به ذهنش نمیرسید طرفشو ببره پزشک قانونی! شما تو دهن پسرای مردم گذاشتید!!!! (آیکون عصبانیت شدید!)

۱۲ آذر ۹۳ ، ۰۲:۳۶ M&M
به احمد؛اول اینکه کامنتم به دخمل یود واقای نجفی بود پس دیگه اعتمااد بنفست توحلقو م که فکرمیکنی جوابی ازشما یامحمدرضا میخواستم!!!دوم اینکه نیست شما خیلی قانع کننده جواب میدی!مگه من باشوخی پرسیده بودم که باشوخی جواب دادیـ؟‌‌هان؟هان؟ اگه نگفتم به این معنی نیس ک متوجه نشدم!! دیگه خودت گفتیش وسعی کردی باشوخی خاتمش بدی 'منم چیزی نگفتم!!دیدم تواون پست گفتی دیگ نمیای ولی جوابتو دادم که وقتی پشمون شدی وبرگشتی بخونیش. راستی گفتی همیششه حاظری ولی رفتی خخخخخخ تفکر وتعقل مگه نفرمودی ههههههه باااای

۱۲ آذر ۹۳ ، ۰۷:۰۱ محمدرضا.
(شکلک موافقت شدید با آلما لطـفــــــا)

۱۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۶ یوسف1
سلام به همه توروخدا کمکم کنین زندگیم از هم می پاشه.ماجرا ازین قراره که من 2ساله عقد کرده ام وقرار بود تابستون امسال بریم مشهد{به جای عروسی} برگردیم زندگی مشترکمونو شروع کنیم ولی ناباورانه فهمیدم که نامزدم5ماه پیش با یه پسر دیگه حدود15بار ارتباط تلفنی داشته که حتی تو تماس هایی پسره ازش خاسته که پشت گوشی بهش حال بده اونم گه گاهی این کارو میکرده البته با اصرار پسره اینم بگم نامزدم خودش اعتراف کرد البته مجبورش کردم به اعتراف{با تهدید به اینکه پیرینت مکالماتشو میگرم}خلاصه با گریه وزاری ازم خواس ببخشمش واینکه گفت کارش ازسر سادگیو و کنجکاوی بودمنم به شرط اینکه بریم گواهی بکارت بگریبم وتبدیل مهریش از25سکه به5سکه بخشیدمش  اونم هر شرطی رو قبول میکنه حالا قراه قبل عید این شرط رو عملی کنم حالا سوالاتم اینه1-ایا اصلا بخشیدنم کار درستی بود اگه اره اون شرطا کافی بود یا پیشنهاد دیگه ای دارین؟2-به نظرشما حرف نامزدم میتونه راس باشه که کارش از سر کنجکاوی بوده جون سنش یه زره پایینه.16سال}در ضمن ما هیچ مشکلی نداشتیم وباهم خوب بودیم وباهم قرار گزاشته بودیم به هم وفادارباشیم؟3-اگه به فرض رفتیم زیر یه سقف چه جوری دوباره بهش اعتماد کنم ؟4-با اون پسره کثیف چیکار  کنم چه جوری تلافیشو دربیارم یابه صلاحه که ماجرا مخی بمانه میدونم پسره ترسو ه هیچ کاری نمیتونه بکنه؟  راستش 2ماهه درگیر این ماجرام خیلی بهم ریخته ام احساس میکنم زندگیم اخرش ازهم میپاشه اینم بگم نامزدم فقط ارتباط تلفنی داشته نه خدای نکرده..ولی من همش فک میکنم اون دوباره به من خیانت میکنه ببخشید طولانی شد.
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2028

۱۴ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۶ زهراخانوم
آقای نجفی لاییییکککککککککککککککک

۱۵ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۰ *خانومی*

خداوند در قرآن می فرماید اگر خوبی کنید به خودت کرده ای و اگر بد کردی هم به خودت کرده ای...

در جای  دیگر خدا می فرماید:" برایتان همسری از جنس خودتان آفریدیم"


این آیات رو ننوشتم که بگم برای ازدواج چشم هاتون رو ببندید و بگید چون من پاکم پس دیگه کرکره عقل روبکشم پایین و احمقانه انتخاب کنم، فقط خواستم بگم "ایمان دارم" افرادی که توی دوران مجردیشون پاک زندگی می کنند، به خواست خدا با فرد پاکی ازدواج می کنند(صرف نظر از اینکه گواهی سلامت خواستن یا نخواستن درسته، غلطه، توهینه، حقه، ناحقه، و ....) ... تا جایی که میتونید عاقلانه تصمیم گیری کنید و بعد با اطمینان کامل، عاشقانه زندگی کنید ولی خیلی مسائل هست که خارج از آگاهی افراد هست...مثل همین که نمیشه تشخیص داد یه پسر واقعا پاکه یا نه، یا دختری که بظاهر باکره است واقعا پاک زندگی کرده یا نه، و بالعکس... تحقیق خیلی خیلی مهمه ولی همه چیز رو مشخص نمی کنه، همینطور که گواهی سلامت هم گواه بر پاکی و ناپاکی نیست...

تقریبا به تعداد دختران ناپاک، مرد ناپاک وجود داره و بالعکس...شاید این افراد از ازدواج با فردی که روزی باهاش رابطه داشتن سر باز بزنن ولی به خاطر اعتقاد به حرف و عدالت خدا میگم این افراد ناپاک برای ازدواج فقط بین هم بُر میخورن! ناپاک با ناپاک...( به توبه و قبولی توبه کاری ندارم)... بنابراین قبول ندارم که یه پسر بتونه توی مجردی هر کاری میخواد بکنه و بعد بره با یه دختر چادری یا اصلاح نکرده ازدواج کنه با این خیال که دختر آفتاب مهتاب ندیده است( قصد توهین به خانم های محترم چادری یا اصلاح نکرده رو ندارم و همه رو با یه چوب نمی زنم فقط واقع بینانه میگم که فساد بقدری در جامعه زیاد شده که نمیشه با دیدن ظاهر افراد خوش خیال بود!)...

فقط میگم پاک زندگی کنید...بخاطر خودتون...کسی که پاک زندگی نمی کنه، نمی تونه به همسرش اعتماد کنه حتی اگر همه جوانب رو بررسی کرده باشه، چون همیشه این توی ذهنش هست که "همونطور که من تونستم مخفی کاری کنم، حتما اون هم تونسته! " کسی هم که پاک زندگی کرده و عاقلانه و با توکل به خدا زندگی می کنه، توی انتخابش شک به دلش راه نمی ده چون ایمان داره که خدا از جنس خودش براش رقم زده... مگر یه حالت که اونم فرد خودش میدونه با طرفش هم کفو نیستن و اون هر کاری خواسته کرده؛ ولی قبل ازدواج چشم عقلشو میبنده به هر دلیل... تکلیف این افراد هم با خودشونه!!!

پس اینقدر جوش گواهی سلامت رو نزنید...آقا پسرها و دخترهای خانوم های پاک حق دارند با فرد پاک ازدواج کنن و با اعتماد کامل زندگی رو تشکیل بدن ولی مطمئن باشید خدا حواسش به همه مون هست؛ با همه عقل و احتیاطتون، تشخیص خیلی چیزها در توان شما نیست و باید به خود خدا بسپارید...

ضمنا اهل شعار دادن هم نیستم، با خودتون نگید الکی نوشتم...خدا کارش حساب و کتاب داره...

والسلام...

نظر:
سلام
ممنون از شما
به عنوان یک پست منتشر شد
http://khbartar.blog.ir/post/2021

۱۶ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۸ فاطمه
خانواده من اصلا اعتقادی به بردن دخترشون به دکتر برای نشون دادن بکارت دخترشون ندارن ...
و همیشه با خودم میگفتم :اگه مردی این درخواست رو ازم بکنه حتما با یه خوش اومدین از در به بیرون راهنماییش میکنم ........
اما من با خوندن این نظرات با در نظر گرفتن ویژگی های جسمانی خودم  حتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتما بدون شک میرم و آزمایش میدم حتی اگه طرفم اینو نخواد....
قبل از عقدم میتونم ثابت کنم اما بعد از عروسی،هیییییییییییجوره نمیتونم ثابت کنم که پاک بودم

۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۹ عصمت
شما مردا از .... پست ترید.
بعد ازدواج اینقدر زنتون رو با اخلاق گندتون زجر میدید. قبل ازدواج هم اینقدر طلب کار و پررو هستید. همیشه خیانت مردا بیشتر از زنا بوده . پس برای خواستن اثبات بکارت خانمها سزاوارترند تا آقایون.
ضمنا توصیه به همه خانمها:
اقایی که درخواست ازمایش واسه بکارت میکنه به احتمال زیاد شکاکه. وشما چه اینکارو انجام بدید چه ندید بعد ازدواج از زندگی با چنین ادمی بدبخت و پشیمون میشید. خیلی مهمتر از این توهین این نشونه شکاک بودنش که یه عمر بدبخت تون میکنه. از ما گفتن.

۲۱ آذر ۹۳ ، ۲۲:۳۰ نسترن
حالا این دختر رفت برگه سلامتم گرفت.از کجا بفهمیم که خود اون مرد قبلا باسی رابطه نداشته؟

۲۱ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۸ احمد ...
هیسسسسسسسسسسسس

۲۲ آذر ۹۳ ، ۱۸:۰۰ شادان
هیسسسسسسسسسسسس احمد افا  فریاد نمیزند.........

۲۲ آذر ۹۳ ، ۱۸:۴۰ SIIH
سلام
خوبید؟
ب آقای مای کامپیوتر
متوجه شدم ک تغییر عقیده دادید خوشحال شدم انشاا... موفق باشید، هیچی افراطش خوب نیس حتی شما دوس عزیز
 کی اینجا گفت هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
؟! سکوت مودب باشید خخخخخخخخخخ
این بحث هنوز ادامه داره بابا بعد این همه مدت هنوز اندر خم ی کوچه ایم؟! این بحث نتیجه داد نتیجشم کامپیوتر بود و من از این بابت خیلی خوشحالم
بدرود

۲۲ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۹ توجه
مهم اینه که کی سرپل صراط فریاد نزنه!!!

۲۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۰۱ احمد ...
به همه دوستانی که این پست و نظراتشو خوندن توصیه میکنم حتما این پست و نظراتشو هم بخونن. لینکشو پایین میذارم. بعداز خوندن این دو تا پست خودتون قضاوت کنید.

http://khbartar.blog.ir/post/724#comments

۲۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۳۳ رها
رعناجان اینجا جای شما نیست. فکرنمی کنم این مسائل اصلا مناسب سن تو باشه گلم، اینجوری باعث گمراه شدن بعضی ها هم میشی، بیخودی بحث کردنات و حرف های بی ادبانت به پسرا، دختر ها رو بدنوم میکنه.توی پست هایی نظر بده که به سنت بخوره.امیدوارم از دستم ناراحت نشی ولی کار خوبی نمی کنی که اینقد متعصبانه میحرفی

۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۳:۱۷ اوه مای کامپیوتر
با سلام .
احمد جان ، اون پستی که لینکشو دادی ، قضیه اش با این یکی پست فرق فوکوله .
این پست (همین پست حاضر) ، در باره ی اجبار به گرفتن برگه و به قول معروف زدن انگ بی اعتمادی به طرفه !
در حالی که اون پست که لینکشو دادی (724)  ، درباره ی باکره نبودن طرفه !
و این دوتا به کللللللییییی با هم متفاوت هستند .
اینجا شما اعتماد نداری و مردم را یه جورایی ناپاک خطاب میکنی مگه این که خلافشو بره ثابت کنه .
ولی اونجا طرف غیر باکره هستش و مسئله چیز دیگریست و با بی اعتمادی و شکاکی و تهمت زدن ، خیلی فرق داره .
اینجا آبرو و عزت و تهمت مطرحه و اونجا غیرت و تعصب و عدالت !
بگذریم .
موفق باشید .
بدرود .

۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۵:۲۴ احمد ...
به اوه مای کامپیوتر:

بله فرق میکنه اما اگه قشنگ نظرات خونده بشه یه چیزایی میتونه دستگیره ادم شه... مهمترینش اینه که توی اون پست همه پسرا گفتن داشتن بکارت خیلی مهمه و نمیتونیم ازش بگذریم، در این پست هم من همین حرفو میزنم اما همه علیه من جبهه گرفتن درحالیکه اونجا دخترا به پسرا حق میدادن که واسشون مهم باشه. اینجا بعضیا گفتن اصلا بکارت و پاکی چه ربطی بهم دارن اما اونجا به فرد بکارت از دست داده گفتن به خاطر ناپاکیت توبه کن و...

۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۵:۵۶ اوه مای کامپیوتر
با سلام .

اونجا طرف اومده میگه اره متاسفانه پیش اومده . حالا شما واکنشتان چیه ؟..

که خب یه کوچولو مورد مواخذه قرار گفت .


ولی اینجا اومدن از حق و آبرو و حیا و عفت و غرورشون دفاع کنند !

به همین علته که اینجا به تو گیر دادند و اونجا به اون بنده خدا .
:)
خلاصه اینجا دختر خانم ها نیومدند با شما هم صحبت بشن و نظرات همو به هم بگید ... بلکه اومدن جلوی حرفای آقایون بایستند و قد الم کنند :)

خلاصه خواسته اند از حق و حقوقشون دفاع کنند .
شما ناراحت نشو .. چون اگه کس دیگه ای هم حرفای شما را میزد ، همین جوری مثل شما ، اون بنده خدا را هم از ... دار میزدند)

دقت نظرتان تحسین برانگیز است .


التماس دعا .
خوشبخت و موفق باشید .
در پناه خدا .

۲۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۳ I.m24
با نظر احمد کاملا موافقم. البته اگه دختری که به من معرفی میشه اگه واقعا از همه نظر مورد تایید اطرافیان و خانواده من باشه، من هیچوقت چنین خاسته ای رو از دختر ندارم. ولی در مورد کسی که تاحالا شناختی ازش نداشتم چرا.
پسری که یک عمر پاک زندگی کرده حق داره از پاک بودن همسر آیندش مطمین باشه. البته اگه قصد آبروریزی نداشته باشه. دختری هم که پاکه نباید ترسی از این موضوع داشته باشه.
واقعا دلیل مخالفتم دختر خانوم ها در این مورد رو نمیدونم. آقای نجفی شما چرا با این مسءله به این مهمی مخالفید؟؟؟
لطفا منطقی پاسخ بدین...

۰۸ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۵ الیسا
این لوس بازیه چیه ی دکتره دیگه مثه ازمایش برا عدم اعتیاد پسرا والااین لوس بازیا چیه دیگه ی دکتره مثه ازمایشه عدم اعتیاد برا پسرل

۱۱ دی ۹۳ ، ۰۲:۴۲ مینا
من متاهلم...اگه شوهرم این اشتباه غیر قابل بخشش رو میکرد و ازم گواهی میخواست... با این که خیلی دوسش دارم یکی میزدم تو گوشش و برای همیشه از زندگیم مینداختمش بیرون..


مرد,اگه مرد باشه به دختری که شایستگی مادر فرزندش بودن رو داشته که انتخابش کرده نمیگه برو واسم گواهی بگیر خیالم راحت شه!


این توهینه!اول به شعور خودش بعد به من بعد به خانوادم!

خدا رو شکر ما از این رسوم مسخره نداشتیم... اینا بدعت در دینه! دین همچین چیزی و نگفته!

اونایی که موافق این قضیه اند به خود خدا و حرفاش شک دارن!

۱۱ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۶ ....
دیگه واقعا تصمیم خودمو گرفتم
میرم خارج از کشور با یه مسیحی ازدواج میکنم که این چیزا رو نخواد تازه به پای عشقشون می ایستن
ای ایرانیا شما را چه شده ؟؟ چرا اینقد بی جنبه شدین ؟؟؟ اخه چرا همش به این مسایل فکر میکنین؟؟؟  باید دخترا رو وقتی به دنیا میان همون موقع تو بیمارستان پردشونو نابود کنن ببینم این پسرای احمق میخوان چیکار کنن. ای پسرا شما خودتونو الاف یه تیکه بافت پیوندی کردین . واقعا هم تاسف باره و هم مسخره.خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ برین بمیرین.

۱۲ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۵ سارا
من شنیدم یه آزمایشی هس واس اقایون ک با بررسی آلت متوجه میشن قبلا رابطه داشته یا نه یکی از فامیلای دور ما این آزمایش رو از دامادشون گرفتن و در مقابل دختر هم برگه سلامت گرفت # من احساس میکنم مشکلی با پزشک قانونی رفتن ندارم با کمال میل پاکیمو ب همسرم ثابت میکنم ولی سوال اینه از کجا بفهمم اونم پاکه؟ فقط با تحقیق و توکل ب خدا؟ پس هنوز ک این آزمایش برای مردا جا نیوفتاده همون طور ک من چشمو رو گذشته طرف میبندم و اعتماد میکنم توقع دارم اونم پیگیر برگه سلامت نشه غیر منطقیه؟

۱۴ دی ۹۳ ، ۰۳:۰۵ پریسا

سلام  خود منم با گرفتن برگه سلامت بکارت مخالفم ولی تو سایت دیدم که  تو نظریات میگفتن اسیب بکارت بخاطر خود ارضایی،ورزش و اتفاق رو قبول ندارن ولی اگه اینطوری هست تکلیف منی که در اولین بار پریود شدم  و از پرده بکارت هم چیزی نمیدونستم گاهی وقتا واسه اینکه بفهمم خون پریودیم تموم شده یا نه اومدم انگشتم را چندین بار حتی تا پریودی های  بعدیم تو واژنم کردم چیه؟ تا سال بعد سوم راهنمایی که بودم فهمیدم بکارت چیه که دیگه این کار رو نکردم  وجالب اینجاست که من حتی تا پارسال هم نمیدونستم پرده در دو سه سانتیمتری واژن قرار دارد وقتی خواهرم اینو برام گفت من فقط مثل ابر بهار گریه میکردم یعنی اون موقع بلکل تصمیم گرفتم قید ازدواج رو بزنم و تنها کسی رو که مقصر میدونم مامانم هست که در مورد اینجور مسائل چیزی به من نگفته تا اینکه خواهرم با سرچی که تو اینترنت کرد برام گفت که پزشک میتونه تشخیص بده که این پارگی یا اسیب دیدگی بر اثر رابطه نبوده تا الان هم با وجود اینکه میدونم  اسیب بکارتم بخاطر رابطه نبوده ولی با این وجود بازم میترسم  برم دکتر میدونم ترسم بی مورد هست ولی بازم نمیتونم که البته بخاطر این هست که شهر ما کوچیک هست و اکثرا همو میشناسن.البته یه ماما تو شهرمون هست که مامان دوستم هست ولی چونکه زیاد با دوستم صمیمی نیستم نمیتونم برم و اون دکتر ماما هم خانوادمو میشناسه  میترسم برم بعد بیاد به خانوادم  بگه ولی خب از بعضی ها هم شنیدم میگن دکترا راز مریضشون رو به کسی دیگه ای نمیگن،تو دوراهی گیر کردم نمیدونم چیکار کنم. (ببخشید که سرتون رو درد آوردم)

۱۵ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۴ شیم شیم
به عنوان یه دختر با نظر I.m24 کاملا موافقم

۱۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۲ غنچه
خواهشا آقایون جواب سوالم رو بدن. اگه دختری هرگز هرگز با پسری ارتباط نداشته باشه  ودر کل از این جهت کاملا پاک باشه ولی  پردش رو بر اثر ضربه ای یا خودارضایی ازدست داده باشه این رو به آقایون باید موقع خواستگاری بگه یا چه زمانی باید بگه؟ و اگه واقعا پزشکی قانونی می تونه تشخیص بده که این دختر هرگز با کسی قبلا ارتباط نداشته دختر براحتی قبول می کنه که بره برای چکاپ شدن چون هیچ ترسی نداره . به نظر شما آقایون باید این قضیه به شما چطوری ثابت بشه؟ خواهشا خواهشا جواب بدید لطفا.
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2379

۱۹ دی ۹۳ ، ۰۰:۴۸ مینا
اقایونو خانوما چرا انقدر حرص میخورید والا حق دارن دختر خاله ی من دانشجو بود تو یه شهری میگفت اینجا دخترا اگه با دوست پسرشون رابطه نداشته باشن یعنی املن حالا بماند کدوم شهر البته همه جا هست.مامان منم مثل مامان نیلوفر خانوم خودش اصرار به گرفتن گواهی کرد به هر حال طلا که پاک است چه منتش به خاک است اونایی که پاکن نه از این موضوع ناراحت میشن و نه انقد سخت میگیرن به نظر من که خوبه حرفش پیش کشیده نشه 

۲۲ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۴ ایرج
قابل توجه عزیزاااان معلومه همتون مجردین  الان واسه ازدواج تا برگه پزشکی قانونی نباشه عقد انجام نمی گیره   بجزء  کسانی که مطلقه می باشن.

۲۳ دی ۹۳ ، ۱۴:۱۶ مینا
نه کی میگه تا برگه پزشکی قانونی نباشه عقد انجام نمیشه؟؟؟؟؟؟دروغهههههههههههه

۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۱۸ حسین
سلام   آقای  نجفی 
من به  شخصه روم  نمیشه  که از دختر یا خانواده اش  بخوام  که برگه سلامت بهم بدن.
اما  میخواستم از خانومها  بپرسم  که اگه طرف ازشون بخواد که  فقط بیان دست رو  قرآن  بزارن   و قسم بخورن  بازم  ناراحت میشن ؟  بازهم  توهین  تلقی  میکنن ؟

۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۲۷ به حسین
دختری که همچین غلطی بکنه به راحتی دست میذاره رو قرآن و قسم دروغ خوردن براش عین آب خوردنه و البته شااااااااید با دخترای پاک هم بربخوره پس روش مناسبی نیست

۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۲۴ گل
خواهران عزیزم برگه سلامت را بگیرید.برادران عزیز هم ازمایش زگیل را حتما بدهندچون بسیارمسری است وباعث سرطان در زنان میشود.اگر مثبت بود بادختر زگیلدار ازدواج کنید نه دخترپاک0اگرمرد هستید.

۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۷ momen
بی غیرته بی وجوده پسری که بی برگه پزشک قانونی زن بگیره. منتظر پیامک بازیا زنت باش از الان بی غیرت گلابی.من خودم سه ساله تنها سیر میکنم  فقط به امید اینکه خدا جای حق نشسته .هم پول دارم هم ویلا هم مغازه هم ارشد هم تقوا از همه مهمتر.اول خانواده دخترو نگاه کنید بعد تقواشو.بعدم برگه پزشک قانونی از دو طرف , حق امثال من نیست که با هرزه ها زندگی کنیم.

۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۵۶ SIIH
سلام
ب مومن
مومن جان میشه تقاضا کنم آرومتر باشید؟!منظورم خط اول کامنتتون هست. پزشک قانونی از چه زمانی برای هر 2 طرف برگه میدهد؟ طرف آقایون چه برگه ای؟ همین زگیلی که گل گفت؟میشه بیشتر توضیح بدید؟

ب گل
میشه درباره این آزمایش زگیلی که فرمودید بیشتر توضیح بدید؟

ب ایرج و آقای نجفی
برگه پزشک قانونی برای انجام عقد جریانش چیه؟ از چه زمانی؟ فکر نمیکنم صحت داشته باشه
آقای نجفی اطلاعاتی  در این زمینه دارید؟

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۰۳:۲۹ من
من به پسرایی که برگه سلامت میخوان و خیلی حساسن مشکوکم،تا حالا خواستگارهایی داشتم که خیلی مذهبی نبودن و فقط بخاطر مذهبی بودنم برای من اومدن اما همین شک منو بر انگیخته که حتما خودش اینکاره اس که یک دختری مثل من میخواد ،همین شکم باعث رد کردنش شده،حالا این برگه سلامت که دیگه آدم اینجا میشنوه شاخ در میاره،من خودم به شخصه به همچین پسری شک میکنم.

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۱۵ پریسا

نه بابا الکیه من دوستام عقد کردن اصلا درمورد برگه سلامت بکارت این که اگه این برگه نباشه عقد صورت نمیگرد حرفی نزدن من اولین بارمه که میشنوم مطمئن باشین الکیه،آخه مگه میشه!به هیچ وجه همچین چیزی صحت  نداره،خیلی مسخره هست.

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۰۴:۱۵ مهسا
چقدر واقعا بیکارید؟؟؟همتون اگه تونستید یه آقاپسر پاک به من نشون بدید من با سر میرم گواهی میگیرم....

۰۵ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۱۳ پریسا
آقای نجفی و بچه ها سلام،من بخاطر اینکه کیست کوچیکی  داشتم امروز رفتم دکتر زنان بعدش هم براش گفتم که قبلا نمی فهمیدم  انگشتم رو تو واژنم کردم  اگه میشه معاینه ام کنید اونم معاینه کرد گفت یه خورده آسیب دیده ولی برای شب ازدواج خون میاد ،وای!!!!نمیدونید چقد خوشــــــــــــــــــحال شدم انگار که دنیا رو بهم دادن  آخه نمیدونید که چقد نذر و نیاز کردم خدایا ممنون انشاالله که مشکل همه ی بچه های خانواده برتر حل بشه.
نظر:
سلام
الحمدالله

۱۰ اسفند ۹۳ ، ۰۷:۵۸ ۱۱۰۶
با سلام خدمت اساتید و بزرگواران
یعنی چی این کارا مگه عهد بوقه ب
بنده به شخصه خانواده دختر همچین کار بخوان بیخیال همه چی میشم میگم من شک ندارم شما شک دارین مشکل خودتونه دست خانم رو میگیرم میریم سر خونه زندگیمون پای همه چیشم وا میستم افتخارم میکنم٬مبارکمون باشه :)    ؛)

۱۲ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۵۰ آذی
پسری که به باکرگی یا عدم باکرگی  یه دختر  شک داره  (خیلی ببخشیدا) اما غلط میکنه بره خواستگاری اون دختر  و  از همون روز اول با درخواست نامه سلامت، بهش ثابت کنه که من از همین الان بهت شک دارم عزیزم

۲۶ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۸ sisi
من حال نداشتم کامنتا رو بخونم اما ما تو فامیل از این دخترارو دیدیم که با صدتا بوده اما نه طوری که ازاله بشه بعدشم سه چها تا گواهی از دکترهای  زنان گرفته و .... با یه پسر خوبیم ازدواچ کرده.
قابل توجه پسرا  بعضی دخترا که اصلا از  طرز نگاه طرز فکر و ورفتار صحبتشون معلومه پاکن خونریزی هم نداشت نباید اجبار به گرفتن باشه حتی اون پسرا با ادعا  پاک . مگر قبل از رابطه با اون دختر ازش گواهی سلامت میخوان . یا میره میگیره یا بش برمیخوره نمیگیره .
اصلا منطقیه بعد دخول تازه یادش بیفته باکره بوه یا نه؟

۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۳ ارش

سلام به دوستان عزیز.به نظر شما چرا خدا تو بدن دختر ها پرده بکارت رو آفریده؟ اگر به جواب این سوال برسید دیگه هیچ بحثی نمیمونه.با توجه به اینکه خدا حکیمه و هیچ چیزی رو بدون حکمت در بدن ما قرار نداده.

 

۰۵ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۱۳ کسری1
من اکثر نظراتو خوندم.
احمد آقا  و اوه مای من باهاتون موافقم
با دخترایی که با برگه گرفتن م مشکلی نداشتن هم موافقم.
اما با بقیه خیر
من الان فکر می کنم اونقد دارین رو یه موضوع زووم می کنین که چیزای دیگه یادتون میره.
مثلا دخترایی بودن که گفتن این بی اعتمادیهو من فکر می کنم با عرض معذرت این فکر بچگونس. آخه چرا اینطور فکر می کنن؟!ببینین چقدر تفاوت هست بین یه دختر که میگه نه من برای جلب اعتماد شوهرم هر کاری می کنم با یه دختری که میگه اِ ... این چه حرفیه یعنی تو به من بی اعتمادی؟ آره بی اعتمادم. آخه مگه اعتماد از چی میاد؟ غیر از اینه که از مدرک میاد.کدوم دختری دوس داره یه پسری پیدا بشه بگه اگه تو هرزه هم باشی ولی من می خوامت. خوب میگه یعنی این فک می کنه من هرزم؟؟؟؟...خدایی من خودم فقط دخترایی رو که منطقی اند به شدت نه احساسی به شدت و یا لجباز قبول دارم...اگه مثلا دختر مورد علاقم یه شماره تو گوشیم ببینه و بعد بگه این کیه و خلاصه گیر بده من بیشتر عاشقش میشم چون می فهمم واسش مهمم.اگه بگه باید بریم مخابرات و آدرسشو گیر بیاریمو بریم ببینیم کیه اصلا ناراحت نمیشم حالا شاید یکی پیدا بشه ناراحت بشه این نظر منه.من دختر مورد علاقمو با نظرم انتخاب می کنم. مثلا شما فرض کنین می خواید نظر یه پسرو در مورد کارکتر سیندرلا بدونین.چه چیزایی تو این قضیه اثر دارن؟ بی شمار عامل که به عقل جنم نمیرسه(البته من جن نیستما ;) ) ولی اینجوریه دیگه کاریشم نمیشه کرد.
شما دخترا بهتره به طرز فکر پسرا کاری نداشته باشین.کاری رو بکنین که درسته اگه اعتقاد به رابطه ی قبل ازدواج دارین خب یه همچین آدمی نظرش بهتون جلب میشه البته این دلیل نمیشه که آدمای دیگه بهتون توجه نمی کنن ولی مطمئن باشین اونی که تا آخرین لحظه آدمو برا یه کار مصمم نگه می داره اعتقاد به اون کاره فقطططططططط. در مورد اعتقادای دیگه هم به طریق مشابه.

۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۴ شمیم

دوستان بکارت و یا ب عبارت بهتر پاک بودن صرفا داشتن رابطه و پرده داشتن نیســـــــــــــــــت

هستن کسایی ک پرده دارن ولی رابطه داشتن ب انواع و اقسام روشها....

ب نظر من گرفتن دست چنس مخالف هم میتونه ی مدل رابطه جنسی باشه(چون خیلی وقتا با ی حس خوب همراهه مسلما)

اگر یکیو دوس داریم و ب ازدواج بهش فکر میکنیم پس ازش مطمئنیم این وسط برگه سلامت نقشی نداره دوستان...دلیل بر پاکی نیست...خیلیا تو اولین رابطه خونریزی ندارن خب دلیل بر ناپاکی نمیشه ک دلایل مختلفی داره....

پسری ک از دختر میخواد برگه سلامت نشون بده پس خودشم باید بره پزشک قانونی معلوم شه رابطه داشته یا نه....چون الان رابطه پسر رو هم تشخیص میدن :)

۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۴۲ NaFaS
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
این سایت رو از خیلی وقت پیش ها میخوندم اما این پست واین بحثای "بیخود" باعث شد که منم یه حرفی بزنم وسکوت من شکست
تمام نظرات رو نخوندم اما اکثرشو آره!

طبق گفته های کسری1 واوه مای کامی و احمد و ...

شما به دلیل وجود دختر های هرزه وکسایی که رابطه داشتن حتی تو سنین کم به تمام دخترا شک دارین حتی به دختری که خودتون بش علاقه دارینو میخوواین ازدواج کنیدو..
وقتی که داشتم اینارو میخوندم فککردم که چقدر خیلی از ماها مشکل داریم تو اعتقاداتمون!!
چقدر درد دین نداریم ماها..
چقدر به همه چی الکی پای بند هستیم
الکی!
من به عنوان یه دختر از پسری که بیاد خواستگاریم اصلا انتظار ندارم برام ثابت کنه که با دختری نبوده وباشون ارتباط نداشه!
چون من تا حالا نوک ناخنم به هیچ پسری نخورده..
**چون من به این اعتمادو اعتقاد راسخ دارم که خدایی که بالا نشسه عدلش زیر سوال نمیره
چون من مطمینم خدایی که تو قرآنش میگه پاک ها برای پاک ها هستند اون خدا زیر حرفش نمیزنه..
**
پس الکی نگین حیف عمر من پسر پاک هس که بخوام با دختر هرزه سر کنم
شما اگه واقعا پاکی اگه واقعا مذهبی اینجوری حرف نزن "برادر" چون واقعا مذهبیش نگران هرزه بودنو نبودن دختر نیس
چون میدونه تو زندگیش چه کرده وچند چنده! بحث جاذبه ذاتی رو هم در نظر داشته باشید
من اینو مطمینم پس هیچ نگرانی ندارم!
شاید براتون تعجب آور باشه اما من اینو مطمینم!
حالا این به کنار برای آدم هایی که رسیدن به عشق!
 اما برای افراد مذکور در نظرم..
این قضیه که گفتین دخترا ممانعت میکنن و..پس حتما یه مشکلی هست و..بخصوص برای احمد
باید بگم که قضیه بودن ونبودن پرده ویبا حتی اعتماد هم نیست!
انسان ددوس نداره در معرض اتهام قرار بگیره حتی اگر برای رفع اتهام آزمایشو اثبات و.. رو انجام بده
جناب احمد خان خودتو در نظر بگیر از خونه همسایتون دزدی شده!
پلیس به تو شک کنه وبخواد ازت انگشت نگاری بگیرن حالا این کنار مامانتم بت اصرار کنن که آره تو بری انگشت نگاری
تو ازینکه در معرض اتهام قرار گرفتی ما فوق ناراحتی بخصوص که عزیزت هم به تو "شک " کرده
اصلا نگیم شک کرده میخواد "مطمئن" شه(!!)
حاضری برای رفع اتهام هم که شده (با اینکه بی گناهی) بری برای انگشت نگاری اما مطمئنا هیچوقت اون شک واتهام رو فراموش نمکنی.. و یادت نمیره که حتی مامانتم حرفتو باور نمیکردن!
نگو برام مهم نیست و..که از خلقت آدم بدوره!!
نکته دیگه اینکه جناب آقایان مذکور واقعا احساس میکنید ما  دخترا نمیبینیم پسرایی رو که هر روز بغل یکی راه میرن!؟!
هع اصن چرا بغل یکی دیگه همه پسرایی که هرروز به همه دخترا نگاه میکنن وادا واصول وحرف و...
اونوقت ما حق این رو نداریم که از پاک بودن پسر مطمین شیم..
چرا به قضیه با منطق وانصاف نگاه نمیکنید!
*پس بیان ازتون آزمایش چیز بگیرن تا حالا به کسی خورده یا نه!*
اما تمام دخترا بی هیچ حرفی دارن تو زندگیشون به مرد مورد علاقشون دریا دریا محبت میکنن!( که شاید همون "مرد" نا مرد با...)

یا مثلا خوبه خانم آقایون هرروز گوشیشو چک کنه نکه "شک" نداره ها مگر نه اینکه مرد .... زیاده
حیف عمر دختر خانم به بطالت بگذره بامردی که با یکی دیگه در ارتباطه!

نکته دیگه اینکه پزشکی قانونی میخواد برات اثبات وجود یه پرده بکنه..
تو هم خوش باش  و"خیالت راحت " که طرفت قدیسه اس!
حالا اگه با یکی دوست بوده اما به ارتباط نکشیده هیچ عیبی برات نداره..
آقای احمد که "ادعای " منطقت میشه...توجیه نکنید قضیه رو ثابت کن برامون که وجود پرده بکارت درصورتی که با یکی دوس بوده وبغل ولب و..داشتن ایرادی نداره خوش غیرت(!)
البته بگم دختری که خودش مایل هست و ...بحثش جداس..و البته به قول جناب نجفی
شما برو 3 ماه تحقیق کن اصن برو یه سال تحقیق کن از کوچکترین جزئیات خبر دار میشی گند همه چی هم در میاد اونوقت نیاز به برگه سلامت هم نداری..البته اگه تحقیق درست باشه!

اماا از دید آقای احمد وسایرین...مسلما کسی که رابطه نداشته هیچ باکی از گرفتنش نداره وهمون اولم گفتم بحث گرفتن برگه سلامت مشکل نیس...
اماا این دید که همه دخترا هرزه ان ومن پاکم وزندگیم حیف میشه بغل کسی بخوابم که بغل یکی خوابیده و..این دید بده!


http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=24&AYID=26&TPIV=T1

۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۹ گلاره
سلام 
ب نظر من گذشته هر کسی ب خودش مربوطه چه دختر چه پسر مهم ایندس که باید بهم اعتماد کنن بکارت نباید واسه پسر مهم باشه چون ما هیچوقت نمیتونیم متوجه شیم ک پسرا پاک بودن یا نه ولی پاک بودن ما ب بکارتمون بستگی داره.من خیلی متأسفم....ولی تنها خواهشی که از اقایون دارم پایه زندگیتونو رو این موضوع بنا نکنید مهمترین چیز اعتماد بعد از ازدواج

۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۹ گلاره
سلام 
ب نظر من گذشته هر کسی ب خودش مربوطه چه دختر چه پسر مهم ایندس که باید بهم اعتماد کنن بکارت نباید واسه پسر مهم باشه چون ما هیچوقت نمیتونیم متوجه شیم ک پسرا پاک بودن یا نه ولی پاک بودن ما ب بکارتمون بستگی داره.من خیلی متأسفم....ولی تنها خواهشی که از اقایون دارم پایه زندگیتونو رو این موضوع بنا نکنید مهمترین چیز اعتماد بعد از ازدواج

۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۰۲ 1
این پرده بکارت هم شده یه تابو

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۴۵ به ارش
تو بدن مردها هم وجود داره ولی به خاطر اینکه جلو ازادیاشون گرفته نشه صداش رو در نمیارن!
شما هم هر وقت گفتین چرا تو بدن اسب ها هم پرده بکارت وجود داره منم جواب شما رو میدم!

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۳۸ کسری1 به NAFAS
ببین خانم. خدا بکارتو گذاشته واسه اینکه اگه کسی رابطه جنسی از نوع دخول( دیگه فک کنم حالا متوجه منظورم میشید) داشته باشه از دستش بده. اگه دختر باکره باشه ینی دخول از جلو نداشته و تمام . کل چیزی که از برگه سلامت میشه فهمید اینه حالا شما هی بگو ایا برگه سلامت ملاکه؟؟؟
از بین بی شمار اتهامی که میتونه متوجه یه (به ظاهر) دختر باشه با این برگه یکیش رفع میشه. ینی من حالا شما فرض کن 1 درصد مطمئن میشم. ما که نمی گیم همه چیز ولی خود این کم چیزی نیس. حالا چمیدونم اون بغلو بوسو این کثافت کاریایی که گفتین با راهای دیگه. امیدوارم متوجه شده باشین.حرف دیگه ای ندارم.آقا نجفی نمی بخشمت اگه نظرمون ذاری

۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۹ فیروزه
انکه پاکه از محاسبه چه باکه    باید دختر برای ازدواج برگه سلامت بکارت داشته باشه اگه ریگی توکفششون نباشه چراباید بترسن  

۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۹ فیروزه
انکه پاکه از محاسبه چه باکه    باید دختر برای ازدواج برگه سلامت بکارت داشته باشه اگه ریگی توکفششون نباشه چراباید بترسن  

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۱۶ به فیروزه
بحث ترس نیست بحث اینه که که کسی که با تحقیق نمیتونه به من اعتماد کنه پس چرا باید من فقط صرف تحقیق بهش اعتماد کنم؟
کسی که برای اثبات پاکی از من مدرک میخواد خودش هم باید برای اثبات پاکیش مدرک داشته باشه
هر چند شک دارم شما خانم باشی ولی شما هر کاری خواستی بکن ولی حق ندارین برای بقیه تصمیم بگیرین و تهمت بزنین! اره ما یه ریگی به کفشمونه فقط شمایی که پاکی!

۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۴۵ سارا14
به نظر بنده ما دخترا مثل پسرا نیاز داریم ...نیاز به رابطه یا دوستی یا هر چی!
اصلا پاک بودن چه معنایی داره؟؟
به اینکه داره یا نداره؟؟ 
من واقعا حرفی ندارم...همچین راجب دخترا نظر قانون تایین میکنین انگار یک شی بدون 
احساس هستن که اگر پاک باشن کافیه!!به نظر من که اسمش پاکی نیست ..

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۸ نیلو
عمه ی من وکیله و باهام که راجع به کارش صحبت میکنه به مواردی برخورده مثلا یک مورد شکایت از بزشکی قانونی که أقدام به رشوه خواری از دخترانی که بکارتشون رو در رابطه از دست دادن میکنه و با دریافت xملیون تومن از اون دختر ها نامه ی سلامتی بکارت رو بهشون میداده وشوهر در شب زفاف به علت قطر زیاد وازن خانوم بهش شک کرده و نزد دکتر های زنان دیکر بردتش و أصل موضوع رو فهمیده و شکایت کرده    در صورتی که کسی بخاد خلاف کنه اکر ما اون رو در شیشه ی مربا بزاریم و در ان را محکم ببندیم باز هم خلاف میکنه ما در بین مردمی زندکی میکنیم که به اصطلاح مسلمانند اما کارهای زیادی ازشون بر میاد حتی اکر موقع فارغ التحصیلی قسم خورده باشند  در ضمن راه های محترمانه تر و علمی تر برای تعیین وجود بکارت هست که توسط خود مرد إنجام میشه در سایت های معتبر هم شرح انها اومده 

۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۸ ساغر
کسی که با وجود تحقیقم نمیتونه به من اعتماد کنه 
من نمیدونم بعد از ازدواج چطوری میتونه به من اعتماد کنه ؟!!!
حتما واسه بچه هم ازمایش ژنتیک میخواد!!
به نظر من نمیشه پاکیه یه دخترو با بکارتش سنجید
خیلی ها همه کاری میکنن ولی نمیذارن به بکارتشونم اسیب برسه
 از کجا میخواین بفهمین این دختر پاکیهههههه ؟

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۱۲ ...

فقط یک درصد پسر واقعا پسر هست و الان دیگه پسرا واسشون مهم نیست چون خودشون بهتر نیستن من از روابط ازاد بیزارم  اما  هرگز با چنین مردی ازدواج نمیکمنم بره بمیره همون بهتر که نوک انگشت همچین حیوونی هم به من نخوره

۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۳۴ پسر
گه از من  پسر  برگه  عدم اعتیاد  بخوان  اصلا ناراحت نمیشم چون ریگی به کفشم نیس ,  نمیدونم  چرا  دترا  از  برگه سلامت ناراحت میشن  ؟
خب اگه چیزی نیس برین بگیرین دیگه .

۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۲۲ به پسر
ازمایش عدم اعتیاد دو طرفه س ولی گواهی سلامت یه طرفه!

۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۵ حامد دماح
من خدایی حالم بد می شه نظر بعضی ار پسرارو می خونم.ادم چفدر می تونه بی غیرت باشه. من که برکه سلامت می گیرم.2 حالت داره یا سالمه 100 سال با هم رندکی می کنیم یا نجسه 2تامون با هم می میریم.می میره چون من می کشمش .می میرم چون فکر این که با کسی بوده می کشتم.

۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۱ به حامد دماح
منم حالم بد میشه واقعا نظر بعضی از پسرا رو میخونم!
شما اگه تونستی بگیر چون اگه دختره قبول نکنه شما هیچ کاری نمیتونی بکنی.
مراقب صحبت کردنتون هم باشین نجس اون پسریه که فکرش خرابه!

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۰۲ malosakبه حامد دماح
خیلی از دخترا قبل از ازدواج بارها و بارها با افراد گوناگون همبستر شدن
حتی از راه مقعدی ولی نمیزارن به بکارتشون آسیبی وارد شه
بعد شما میری گواهی سلامت میگیری خب اون دختر نجیب و پاکه؟
گواهی سلامت دلیل بر پاک بودن دخترا نیست
خب دخترایی که قبل از ازدواج رابطه داشتن نجس
پسرایی که رابطه داشتن و بعد میان یه زن آفتاب مهتاب ندیده میخوان + گواهی سلامت اونا نجس نیستن؟
ماکه نمیتونیم از مردا گواهی سلامت بگیریم تکلیفمون چیه؟
ما ازکجا بفهمیم طرفمون نجسه یا پاک؟از کجا بفهمیم باید بکشیمش یا نه؟!؟؟

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۳۶ سعید
اجباری شدن صحت سلامت پرده بکارت برای مرد ها خیلی مهمه چون عدم صحت سلام پرده بکارت  خیانتهای زن قبل از رسیدن به زندگی مشترک از بین میرود خیلی معذرت میخوام مخالفت دخترها نسبت به سلامت پرده بکارت احتمالا رابطه جنسی معقدی و غیره تجربه کرده به نظر من هر دختری قبولنکرد بدرد زندگی نمی خوره

۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۲۲ به سعید
به نظر شما من چطوری میتونم به پسری که اومده خواستگاری اعتماد کنم؟از کجا بفهمم که قبلا رابطه ای نداشته؟ از اونایی که نیست که قبلا هر کاری کرده و حالا دنبال دختر افتاب  و مهتاب ندیده میگرده؟

۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۳۸ به سعید
پیشنهاد میکنم به راحتی به دیگران تهمت نزنین!
منم پسرایی رو که به همین راحتی به دیگران انگ هرزه بودن میزنن به همسری قبول نمیکنم.
منم پسرای خودخواهی که میگن باید تو مدرک داشته باشی تا بهت اعتماد کنم ولی تو باید به من همینجوری اعتماد کنی به همسری قبول نمیکنم.
من قبلا با کسی رابطه نداشتم و حتی دوستی ساده هم نداشتم ولی شدیدا با گرفتن گواهی سلامت مخالفم.

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۹ مینو
سلام تو شهر ما این یه رسم عادیه که مادر دختر پیشنهاد میده که دختر به همراه مادر داماد برن و گواهی بگیرن من خودم معتقدم این رسم لازمه چون خیلی مواقع پیش اومده که شب زفاف خونریزی بدلیل نوع پرده ایجاد نشده و داماد درخواست طلاق کرده چون معتقد بوده زنش باکره نبوده و اگه اون خانم یه گواهی سلامت ساده داشت این مشکل براش پیش نمیومد.

۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۷ س
خوب مثلا یه دختر هزار تا غلط کرده باشه ولی پردش سالم مونده باشه ، چون پردش سالم دختر خوبیه.
به نظر من با تحقیق میشه متوجه شد که دختر خوبی یا ن .ن با داشتن پرده

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۲۴ رضا
سلام به همگی.
میخواستم بپرسم ارائه گواهی سلامت بکارت موقع قرائت عقد ضروریه؟؟؟؟
میشه از گرفتن این گواهی بیخیال شد؟!!

۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۳ به رضا
نخیر ضروری نیست اصلا چنین چیزی وجود نداره.

۰۵ خرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۴ نادیا.ن
احمد   و  اوه مای کامپیوتر     و محمد رضا   :
مساله اول: برادرای عزیز! شما همسراتونو حتمـــــا  حتما ببرید پزشکی قانونی (اگه تا این حد به خطاکار بودن شخص موردنظرتون برای ازدواج شک دارید- که اینکارتون خودش انتخاب شما رو زیر سوال میبره!) 
و امیدوارم از طریق همون پزشکی قانونی و برگه سلامت جنسی بتونید برگه سلامت فکری و قلبی اون شخص درگذشته رو هم بگیرید و مطمئن بشید که طرفتون در گذشته به هیچکسی عشق ورزی نکرده، توی آغوش کسی نبوده، لب های کسی رو نبوسیده، دستای کسی بدنشو لمس نکرده، قلبش برای کسی نزده، رابطه دهانی نداشته، استمناء نکرده، و....... هزاران چیز دیگه که بعید میدونم بتونید با بردن یه دختر به پزشکی قانونی و مشاور و .... متوجهشون بشید.
مساله دوم اینکه : انسانی که شکـــاک، ظاهربین، خودخواه، مشکـــل داره؛ معمولا اگه حتی یه فرشته هم نصیبش بشه بازم در آینده هم بازم به طرفش شک داره. نه فقط طرفش... بلکه به همه شک داره.
چون : کافر همه را به کیش خود پندارد....

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۵ فریبا
برادران احمد و اوه مای کامپیوتر و محمد رضا
من کاملا با نظر شما مخالفم حرف من به شماها اینه اصلا ازدواج نکنید چون اینقدر که بدبین هستید تا ابد نمی تونید زندگی راحتی داشته باشید
بذارید یه چیزی رو بهتون بگم
همسایه ما خودشو یه زن زرنگ می دونه. می گفت دختر که بودم هر کاری که بگی کردم فقط از جلو ندادم. شب از در حیاط خلوت پسر می آوردم داخل البته ساعت 1 به بعد که همه خواب بودن الانم که زنم آزاد آزادم. ازش پرسیدم گواهی سلامت بهتون دادند گفت آره تا دوست پسرام بهم نزدیک می شدن می گفتم اگه از جلو دست بزنید جیغ می زنم و همه رو بیدار می کنم. اونام از طریق های دیگه کامل به من و خودشون لذت می دادن.
حالا شما دلتون رو به یه کاغذ و خون شب زفاف خوش کنید. به قول این همسایه ما زنا تازه بعد ازدواج متحول می شن. دختری که به معنای واقعی انسان هست می دونه که ازدواج یه تعهد هست نه یه آزادی.

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۰ فریبا
به جای اینکه تو فکر این چیزا باشید از این خارجیا یاد بگیرید چقدر اختراع می کنن. خاک تو سر ما ایرانیا هر روز پس رفته تر از دیروز چقدر ما ایرانی ها بدبختیم. فقط بلدیم کپی برداری از خارجیا و کاراشون کنیم. بدبختا مگه چقدر عمر می کنید یکی تصادف می کنه یکی سرطان می گیره یکی هم خیلی عمر کنه 80 سال هم باشه.

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۴ sara jj
من اگه نامزدم اینو بخواد برگه رو میگیرم میکوبم تو صورتش بعد همه چی تموم
هیچ به احساس دختری فک کردید اولین بار بره لباسشو پیش یه نفر دیگه دربیاره اونم بخاطر اینکه شریک زندگیت بهش اعتماد نداره و بعد برگه رو به خونوادش نشون بده ادم از خجالت اب میشه دیگه تحقیر بیشتر از این؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۶ نیما و ترانه
اول از همه سلام به همه دوستان....
من و همسرم هر از گاهی وبگردی میکنیم و معمولا اگه مطلب جالبی باشه با هم به اشتراکش میزاریم.این کامنتو دادم تا کمکی به دوستان کرده باشم که بتونن از تجریبات ما استفاده کنن و کمی با دید بازتر و نگاه از بالا به موضوع نگاه کنند.ازدواج‌ یه رابطست که باید ۲ طرف اونقدر عاشق همدیگه‌ باشند و واسه هم نفس بکشند که از هیچ چیز هم دیگه دلگیر نشند....از هیچ در خواستی....باید تو ذهنشون فقط به فداکاری و خوشحال کردن عشقشون و عاشق تر کردن همدیگه فکر کنند.از خدام ممنونم که همسری مثل ترانه نصیبم کرده که ....
راستش همسر من با این که سال ها تو محیط اروپایی (بلژیک) تحصیل کرده و فرد روشنفکر و آزاده ای هست و  و اونقدر اهل تحقیق و مطالعه و کتاب و یادگیریه...ولی چون با شناختی که از خصوصیات بنده حقیر داشت این برگه رو برام (بدون اطلاع من ) تهیه کرد و به نوعی بهم‌ هدیه داد.اصولا اگه تو بین دختر و پسری این همه صفا و محبت و عشق باشه...جای هیچ صحبتی نمیمونه....زندگی مشترک فراتر از این حرفاست و اینا صرفا حاشیست ...با اینکه ۵ سال از ازدواج ما میگذره ولی ما هروز برای همیم و با هم لحظه هامونو تقسیم میکنیم و تصور دنیا بدون هم برامون سخته...ما به خاطر همدیگه هر فداکاری میکنیم و برامون مهم
نیس...
دوستان من .....دختران و پسران ایران زمین...بیاین بهانه جویی را کنار بزاریم و اصل زندگیمونو محبت و عشق و فداکاری قرار بدیم و زندگیمونو شیرین تر بکنیم...

بیتی هم در آخر به مخاطبان خاص که خودشون میدونند و منظورمو متوجه میشن
با خود کج و با ما کج و با خلق خدا کج
آخر قدمی راست بنه ای همه جا کج

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۹ شهلل
سلام 
اقایونی که دم از رابطه نامشروع میزنید ما دخترا که با عمه هامون سکس نداشتیم با خود شما پسرا بودیم دیگه,پس رابطه شما نامشروع نیس؟!
پس تکلیف من یا هزارتا دختر دیگه که براثر غفلت.گول شما ابلیسا رو خوردن چی میشه؟!
منی که در اولین وآخرین سکسم زن شدم حق ازدواج ندارم؟؟؟!!!!!

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۹ منطق

ببنید طلا که پاکه چه منتش به خاکه...

ببین دختر خانومی که میگی من نمیرم آزمایش بدم اگه واقعا تو این زمانه که هر دختروپسری دنباله طرفن اگه یه آزمایشی هم واسه پسرا بود که میفهمیدین قبلا پسره آره یا نه...آیا واقعا بدون آزمایش واز روی حرف الکی قانع میشدید مسلما نمیشدین.اگه مشکل نداری پس برو آزمایش بده اگه نمیری آزمایش حتما حتما مشکل داری ومیترسی آبروت بره خانومی

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۷ امیرحسین
به اعتقــاد من کار بسیــار زننده ای هست !

و همــه انســان ها هر از گاهــی اشتبــاه بزرگی رو مرتکب میشــن ,
و هیچ ادمــی تو دنیــا پاک نیست !

من خودم پســرم : یه سئــوال میپرســم خواهشــا اقایون رک و راست پاسخ بدن !
اگــه شما جای اون دختر بودیــد چیکــار میکردیــد ! ایا میرفتیــد پژشک قانونی ... ؟!

به نــظره من فقــط یک راه برای حفــظ ابــرو هست ؟!

1 = اینــکه در همون جلسات خواستگــاری دخترخانــووم اعلام کنن که همچنین مشکلی دارن

یاعلی

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۵ امیرحسین
به اعتقــاد من کار بسیــار زننده ای هست !

و همــه انســان ها هر از گاهــی اشتبــاه بزرگی رو مرتکب میشــن ,
و هیچ ادمــی تو دنیــا پاک نیست !

من خودم پســرم : یه سئــوال میپرســم خواهشــا اقایون رک و راست پاسخ بدن !
اگــه شما جای اون دختر بودیــد چیکــار میکردیــد ! ایا میرفتیــد پژشک قانونی ... ؟!

به نــظره من فقــط یک راه برای حفــظ ابــرو هست ؟!

1 = اینــکه در همون جلسات خواستگــاری دخترخانــووم اعلام کنن که همچنین مشکلی دارن

یاعلی

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۰ لللللل
من یه پزشکم فقط اینو بگم که دخترایی رو دیدم که از مقعد رابطه داشتن ولی بکارتشونو از دس ندادن من پزشکم حق ندارم این مواردو گزارش کنم تازه دختر هایی رو داشتیم که فقط بر اثر یه کنجکاوی خودارضایی تو 10 سالگی پردشو از دس داده حالا خودتون فکر کنین کی پاکه کی پاک نیس سعی کنین اینقدر طرف رو بشناسین که نیازی به این کارا نباشه

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۳ به منطق
متاسفم برای پسرایی که همه کاری میکنن بعد به این راحتی میان به دخترا تهمت میزنن!
من اهل دوست پسر بازی نبودم رابطه جنسی هم نداشتم پردمو هم به خاطر کنجکاوی از دست ندادم ولی شدیدا در مقابل چنین خواسته ای عکس العمل نشون میدم.
اگه دو طرفه باشه قبول میکنم ولی اگه یه طرفه باشه هرگز!
نه من به خودم اجازه نمیدادم چنین درخواستی از طرفم داشته باشم وقتی خودم برای طرف ثابت نکردم.
این اسمتم عوض کن چون حرفت منطقی نبود بیشتر بی منطق بود.

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۵ شاهرخ...
واقعا ادم حرصش در میاد از ایراز نظر اکثریت خانمهای اینجا وبعضی پسرای خودشیرین وروشنفکرنما...بنظر منم ازمایش حتما لازمه نه فقط باکره بودن بلکه ازمایش رابطه مقعدی که راحت قابل تشخیصه...بحث سر ذات ادماست نه صرفا جنبه ظاهری ماجرا....دختری که تن به خیلی کارا داده عدالت نیست باپسری ازدواج کنه که واقعا داره برای ساختن یه زندگی مناسب وزیبا زحمت میکشه...تو این دوره پسری که دختر روقبل عقد نبره ازمایش سرش کلاه رفته شک نکنید.....دختر نجیبم ارزووووووووست...یاحق

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۷ به شاهرخ
مگه شما برای ما مدرک میارین که ما هم مدرک بیاریم؟

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۷ حامد
۱-دختری که با گواهی مشکل داره احتمالا باکره نیست 
۲-دختری که باکره هست هراس نداره
 آنرا که حساب پاک است .....
گذشته آدمها پوشیدس برای دیگران...همانطور شما دختر خانمها میخواهید بدانید مردها معتاد هستند یا نه آقایون هم میخواهن بدونند دختر خانم هم گذشته پاک داشته یا نه...بعد از این مراحل اعتماد یکدیگر جلب میشه...
 در کل باز هم  آنرا که حساب پاک است .....

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۷ امیرعلی
با سلام. 
لصفاً خانوما جو نگیردشون. اونایی که مخالفت می کنن و میگن عشق و اینا اگه بکارت نباشه فرقی بین تو و کاسب زیر پل که با 100 تومن حل میشه نمیکنه. دوماً همین درخواستو دختر می تونه از پسر داشته باشه و پزشک قانونی همین شرایط را برای پسر می تواند بررسی کند و باکرهگی پسر را نیز تاییید کند.

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۴ به حامد
چطور وقتی یه خانمی اینجا پست زد که ایا اگه به مردا بگیم برین ازمایش ایدز بدین ناراحت میشن همه قریب به اتفاق گفتن اره ناراحت میشن پس چرا اونجا پسرا نگفتن انکه حساب پاک است از محاسبه چه باک است!
مراقب این تهمت زدنات هم باش من که به هیچ وجه نمیگذرم.
به امیر علی
اگه چنین امکانی وجود داره که برای پسر هم قابله تشخیصه با کمال میل انجام میدیم.

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۹ ناهید
اگه دنیا عدالت داشت...مرد هم بکارت داشت😉

۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۸ صداقت را باید اثبات کرد
مطمئن باشید اگر خانمی سلامت زندگی کرده باشه خودش پیشنهاد میده بره تست بکارت اونهم از پزشک قانونی بگیرند...مگر کاسه ای زیر نیم کاسه باشه...
این خانمهایی که اعتراض میکنند بدون تست چه طور میخوان صداقتشون اثبات کنند...آیا اعتیاد مرد با صرفا گفتن مرد به پاکی اثبات میشه؟
میبایست اعتماد طرف مقابل جلب کرد و تنها راه اون تست بکارت...

۰۲ تیر ۹۴ ، ۰۴:۰۷ علی
ا سلام خدمت همه دوستان. اول از همه از  اقای نجفی تشکر میکنم بابت این سایت خوبتون. واقعا سوالهای بسیار واجب و بی جوابی داشتم ک به خواطره شرم نمیشد از کسی بپرسم و واقعا رنج میبردم. اما از وقتی با این سایت و شما اشنا شدم جواب تمام سوال هام رو گرفتم.  و از خداوند میخوام  ک شما رو در تمام مراهل زندگی سر بلند کنه. من پسری 19 ساله هستم و حدود یک هفته است ک با دختری پاک و موعمن ازدواج کردم. خانمها باید به بعضی از اقایون حق بدن. به قول یکی از دوستان دخترای 17 ساله از رابطه هاشون میگن. من خودم نظرم این هست ک اگه ی دختر پرده نداشته باش به محض فهمیدن این موضوع نباید انگی خراب بودن ب اون دختر زد. منکن به اون دختر به ضور تجاوز کرده باشن و اون دختر به دلیل نبود فرهنگ نتون به خانوادش بگه یا به خاطره د.ستان نا باب یا ندادن اگاهی دچار چنین مشکلی بشه. یا با در نظر گربتن بدترین حالت اون دختر خودش خواسته . به نظرم گذشته اون دختر مهم نیست اگر اقایی چنین چیزی رو از ی دختر خانومی فهمید نباید ابروی اون دختر رو ببره و همه جا جار بزنو بلکه باید به اون ختر کمک کن ته اینده پاک و بدون اشتباه رو داشته باش خوشحالم ک شما به اگاهی کامل ج.اب دوستان رو میدید و به نظراتشون احترام بزارید. اما دوستان اقایون برادرا این رو بدونید خدا از حخ خودش میگذره ولی وای به حال کسی ک ابروی کسی رو زبان زد خواستو عام کن. منکن اون دختری ک همه شما میگید اگه پرده نداشته باش خرابه و رابطه نا مشروع داشته منکن توسط کسی و به زور پردش از بین رفته باش وای به حال کسی ک به نا حق ابروی اون ختر رو ببره بهتون قول میدم خدا ازش نمیگذره. اقای نجفی عاجزانه در خواست میکنم به سوالم پاسخ بدید. اگر دختری خودش خواسته ک رابطه داشته باش ما به فهمیدن این موضوع باید ابروی اون دختر و خانوادش رو ببریم یا کمکش کنیم اینده پاکی داشته باش. برادرا امید وارم به نا حق ابروی کسی رو نریزید  شاید گذشته پاکی نداشته ولی جای اینکه ابروی اون دختر و خانوادش رو بریزید شماهایی ک ادعای مرد بودن با قیرت و رگ میکنید اگه مردید کمکش کنید تا ایندش پاک باش. اقای نجفی بد میگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نظر:
سلام
این کار از عهده ی هر مردی بر نمیاد . باید کمک کنیم به کسی که تلاش داره آبروی خودش رو حفظ کنه .
گاهی ممکنه یه دختر خطایی بکنه ، ولی خانواده ی اون اصلا در جریان نباشن .
موفق باشید

۰۲ تیر ۹۴ ، ۰۹:۰۹ صداقت را باید اثبات کرد
پاسخ به آقای علی
بردن آبروی انسان کاری درستی نیست...ولی تست بکارت میدن اگر سلامت بودن که مراحل بعدی ازدواج...اگر سلامت نبودند که البته پزشک قانونی حتی تعداد دفعات آنرا تخمین میزنند که حتی مقعد باید چک بشود دو حالت داره یا بر اساس رابطه جنسی بوده یا ضربه...که در اینصورت تصمیم با شخص
در ضمن اصلا قرار نیست تو بوق و کرنا بشه...به خانواده ها میگن به تفاهم نرسیدیم...

۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۹ علی
پاسخ به اقای صداقت.                                                                                             ای کاش اینجور ک شما میگی باش . من خودم دیدم بعضی از خواستگار ها با فهمیدن این موضوع اون دختر رو تهدید کرده که به خانوادش میگه و خودش مدت ها از اون دختر سوع استفاده کرده و اون رو مجبور به رابطه کرده. کاش مردم ما انقد ک به فکر سکس هستن وجدان و قیرت داشتن. قیرت فقط حرف نیست. قیرت اونه ک ناموس دیکران رو تو خیابون دیدی جشماتو در ویش کنی نکه سیره دلت دیدش بزنی اخرش بکی خراب 

۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۳:۵۳ سارا
اقای نجفی من قصده توهین به اقایون رو ندارم اما دارن بد صحبت میکنن. یعنی  چی هر پسری ازمایش بکارد نگیره کلاح سرش رفته یعنی چی اقای نجفی یعنی همه ما دخترا خرابیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اقای نجفی شما این سایت رو زدی اینجا با هم صحبت کنن نظر بدن نکه همش اقایون به ما تحمت نادرستی بزنن. اقایون شماها برید ازمایش معقد بدید اون وقت معلوم میشه دختر سالم بیشتره یا پسر. دگ انقد به هم توهین نکنید. همه جا دخترو پسره بدو خوب هس همه خراب نیستن. شماها ی جوری حرف میزنید انگار همه دخترا خرابن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۰۴ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۵ سمیرا
من خودم به شخصه برای دونستن نوع پرده به متخصص مراجعه میکنم، اگه هم آقای داماد آینده خواستن بهش نشون میدم، دیگه این همه بحث نداره که!

۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۴ به صداقت
ما نیازی به اثبات نداریم اونی که باید اثبات کنه پسرا هستن.

۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۶ لیلی
بنظر من که اشکال نداره و کار از محکم کاری عیب نمیکنه....
در ضمن ما هیچ وقت جنین چیزی نداشتیم که پسره بگه برو بگیر...تو خانواده ما مادره دست دخترشو میگیره میبره بعدم گواهی رو میده به مادر پسره...

۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۴ مینا
با سلام به همه دوستان . میخاستم بگم اگر پسری از من همچین چیزی بخاد توف میندازم تو صورتش و میگم نامه فدایت شوم برات نفرستادم و بدون پول و خرجی هم نخاستمت که آمدی اینو میگی . مگر اینکه خودم با میل باطنی خودم دوست داشته باشم برم .

ضمنا مثلا فرض براینکه دختری باکره نباشه اون پسر اگر بخاد یک عمر با عشقش باشه باید بازم بگیرتش . خب اینجوری از دستش میده . پسر خوب خودت یک عمر عشقتو از دست میدی و دیگه نمیتونی با این وضعیت و بی آبرویی الکی که درست کردی جلو خانواده ها بگیریش پس بهتر مسائل خصوصی زن و شوهر از همون اول بین خودشون باشه و حلش کنن . اونن پسر شعور نداره !!!!!!!!!!!!! آقای محترم کمی فکر کن . شعور داشته باش . یعنی اون دختر رو نمیخای ؟پس چرا رفتی خاستگاریش . با توجه به اینکه الان اکثر دختران و پسران خودشو نخوشبختانه عشقشون رو پیدا میکنند . و به آرزوشون میرسن.

ضمنا تا یک یا دو یا سه بار ارتباط مقعدی به هیچ عنوان حتی پزشکی قانونی هم تشخیص نمیده . مثلا یک بار داشته . هیچ متخصص و یا هیچ پزشکی تشخیص نمیده .
حالا فرض کن . رفته تو بغل یک پسر دیگه . اینو از کجا تشخیص میدی . این دختر که رفته تو بغل پسره پاکه ؟ اون دختر که ارتباط جلو یا عقب داشته ناپاکه ؟ مطمئنن نه . هر دو شون ناپاکنن .

فرض کن رفته اندام طرفشو خورده . اینو پسرجان از کجا تشخیص میدی ؟ فرض کن طرفشو بوسیده . فرض کن تو بغلش دو ساعت خابیده و بوسیده یا حتی آلت پسر رو خورده . دوستان از کجا تشخیص میدهید ؟
همه چیز که رابطه جلو و عقب نیست .

باید دوطرف ذاتشون پاک باشه . نمیشه راه بیوفتین تو خیابونو تهمت بزنید و به همه کس و همه چیز مشکوک باشید . این دور از عقل .

به نظر من ازدواج بهتر از آشنا ها که میشناسید باشه و اگر نشد برید سراغ کسانی مثل همکلاسی و یا همکار و یا کسانی که افراد مورد اعتماد بهتون معرفی میکنند . این عاقلانه تر هستش .
نمیشه که بیخود تهمت زد . همه چیز جلو و عقب نیست . مثلا فرض کنید از طریق دهان رابطه ایجاد کنند . خب شما از کجا میفهمید . پس اینقد جلو و عقب نکنید . خود طرف باید انسان باشه . ضمنن اگر اینقدر قرار باشه به همسرتون شکاک باشید . از همون اول زندگی شیرینی ازدواج رو به خودتون تلخ میکنید .سعی کنید عاقل باشید . واقعا میخام بدونم طرفت جماع دهانی داشته باشه از کجا میفهمی ؟ از شما آقایان هم میخام زندگی رو به خودتون تلخ نکنید . مگر اینکه خود طرفتون دوست داشته باشه بره دکتر . خیلی از خانمها و آقایان در سنین نوجوانی خود ارضایی دارند . این باعث مشکلاتی باشه چه برای خانمها و چه آقایون . بهتر از بعضی مسائل گذشته یک فرد بگذریدئ تا زندگی بهتری داشته باشید . ذات طرف باید خوب باشه و پاک باشه .

۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۰ مینا و دوست روانشناسم عسل
سلام به همه دوستان . ببخشید ک هاین حرفها رو میزنم . حتما این نظرو بخونید

مگر همه چیزرابطه جلو و عقب . ببخشید این حرف رو میزنم . اگر آلت تناسلی مرد لای پای زن بره چی ؟ هیج جور نمیتونی تشخیس بدی .

اگر به آلت زن دست بزنه . نمیتونی تشخیص بدی .

اگر فقط و فقط یک بار رابطه مقعد کنه . هیچ پزشکی قانونی نمیتونه تشخیص بده . مثلا مقعد رو فقط لمس کرده باشه و یا فقط سرش داخل رفته باشه . من دو سه تا از دوستام رابطع داشتن و هیچ کس نتونسته تشخیص بده . فکر کن دختر انگشتشو تو سوراخ جلو یا عقب کنه و یا فکر کن حالا پسری کن .
 آخه بنده عاقل خدا از کجا میخای تشخیص بدی خودش بوده یا پسر . این ها همه حالت های ارضا هست که میگم .

تازه اگر رابطه جماع دهان داشته باشه چی ؟ از کجا تشخیص میدین ؟
ببخشید اگر خورده باشه چی ؟
اگر خانم آلت مرد رو خورده باشه و فقط همین کارو کرده باشه . از کجا میخاین آقایون تشخیص بدین ؟
و خیلی مسائل دیگه که واقعا قابل تشخیص نیست . اگر میخاین ده ها مورد دیگه رو بگم . که غیر ممکن پزشکی قانونی تشخیص بده .
اصلا بوسیده باشدش یا بغلش کرده باشه .

آقای محترم بهتر اینکه اگر میخای بری خاستگاری اولا اگر دختر خانم خودش دوست داشت بره دکتر وگرنه بهتر تو چیزی نگی . بهتر ذهنتو از اینهمه شک پاک کنی . خود طرف باید ذاتش خوب و انسان باشه وگرنه هرکاری بکنی به جلو و عقب نمیره . کسی که بد هست کارشو میکنه .ذات باید پاک باشه .
بعدشم اعتماد نداری بهتر بری دنبال کسی که آشناها هست و بهش اعتماد داری .  یا همکلاسی یا همکار .
اگر آقای محترم عاشق کسی شدی و میخای بگیریش . که با این حرکات آبرو انتخاب خودتو و دختر رو میبری . تازه این مسائل باید محرمانه بین خود دو طرفتون باشه . نه اینکه جلو خانواده ها . آدم باید عاقل باشه . خب اینجوری که عشقتو یک عمر از دست میدی تو هم .  و بهتره بذاری اگر دختر دوست داشت خودش بره دکتر .

فرض کن حتی اگر دختری کاری کرده باشه . اگر بخایش یا باید ازش بگذری یا بگیریش .

در صورتی که خیلی مسائل اصلا قابل تشخیص نیست . دختری که دو ساعت با پسری بخابه حتی به فرض که رابطه جلو و عقب نداشته باشه و بوسش کنه و یا مسائل دیگه بدنشو لمس کنه و یا ببخشید که میگم آلت مرد رو بخوره . هر دو ناپاکن . خود طرف باید خوب باشه .
از همه دوستان لایک میخام . به امید اینکه همه به عشقشون برسن و بتونن با مسائل زندگی و اتفاقاتی که میوفته کنار بیان .
از همه دوستان لایک میخام  . اگر با حرفها و تجربیات که گفتم از زبان یک روانشناس موافقن . به امید اینکه ذهنتو از همه بدیها و شکها پاک کنی .

با تشکر

۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۶ عسل ( روانشناس )
با سلام . اگر کسی منو میخاد باید همینجوری که هستم بخاد . نه اینکه فقط تو فکر سکس با من باشه . یا اینقدر بهم شک کنه . معمولا هر شکی ، چه از این نوع یا نوع دیگر ناشی از بیماری شکاک بودن هست . و از شما دختر محترم میخام که حتما از اون آقا بخاین به روانشناس و روانپزشک مراجعه کنه و از صحت عقلی اون آقا مطمئن بشید . معمولا این نوع شک ها ممکنه ناشی از بیماری خطرناک توهم شود . من پرونده هایی رو داشتم که این شک به مرور زمان بیشتر شده و منجر به قتل زن شده و یا حتی منجر به شک رابطه همسر خودش با برادر خودش شده . پس بعضی از شکها رو جدی بگیرید . معمولا اگر دختری خودش بخاد میره دنبال این موضوع .

ضمنا اگر آقایی از طریق خانواده میره خاستگاری و سنتی داره ازدواج میکنه . پس یعنی به خانواده طرفش و خود دختر اعتماد داره .
و اگر عاشق شده . پس بهتره برای به دست آوردن عشقش از بعضی مسائل چشم پوشی کنه . چون عشق سریع با بددلی تبدیل به تنفر میشه .

صددر صد با این بددلی ، آمار ازدواج میاد پایین و کینه و کدورت جاشو میگیره اونم برای یک عمر . و همچنین آمار طلاق به علت این شک اول در یکی دو سال اول زندگی میاد بالا . و هر کاری در زندگی بشه به اون شک اول نسبت میدهند .

منون

۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۴ باید بین انسان دروغگو و راستگو تفاوت قائل شد
اینکه این خانمها تا بحث تست پرده بکارت از پزشک قانونی میشه شلوغ میکنند و میگن توهین توهین...به این عمل میگن فرار به جلو
خانمی که سلامت هستش و در تمام زندگی خود متعهد بوده نه تنها هیچگونه ترسی نداره بلکه استقبال هم میکنه که تست بده...چراکه شوهر آینده اش به دنبال دختری پاک هستش و این مطمئن ترین شیوه برای اثبات حقانیت هستش...
باید بین انسان دروغگو و انسان راستگو و سلامت تفاوت قائل شد...تنها راه اثبات صداقت تست بکارت و مقعد از پزشک قانونیه...آنهایی که میگن توهین توهین از خودشون و اعمال گذشتشون نگرانند...
در ضمن عده ای میگن اقلیتی بر اثر سانحه پرده شون دچار پارگی شده...اونهم پزشک قانونی متوجه میشن...خودتون پشت این دایل مزحک قایم نکنید...
به قول معروف طلا که حسابش پاکه...

۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۸ مینا
این کار فقط فقط فقط فقط فقط فقط باعث سرد شدن زن نسبت به مرد . بی میلی رابطه جنسی به علت شک طی دو سه سال بعد زندگی میشه . و بعد یک زندگی خراب و بد میشه .خاطرات هیچ وقت فراموش نمیشه . زخم دل هیچ وقت خوب نمیشه .

این حرفا چیه . دلتون رو پاک کنید . و برید دنبال زندگیتون . چرا کینه ؟

۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۴ مینا
 هیچ مردی مرد نیست اگر واسه یک پرده منو بخاد !!!!!!!!!!!!!
غلط بکنه که منو بخاد . خاک تو سر دختری که با اینهمه توهین تن به ازدواج و وفاداری بعد ازدواج بده .
اگر راستگویی زن به یک پرده هست امیدوارم ، دروغگوترین زن دنیا گیر یه همچین مردایی بیاد و بیچارشون کنن. اینجور آدما روانی هستن . اینو هر آدم عاقلی میفهمه .
امیدوارم زنی گیرت بیاد مطلقه که دیگه اینقدر پرده نگی . کشته مرده سوراخ پرده .

نجابتی که به یک پرده باشه و بعد ازدواج نباشه . همون بهتر دریده شه . که دست نامرد بهش نرسه . حداقل اون که درید . مردانه درید . با عشق درید .

دوست داشتن فراتر از یک پزده هست . اینجور مردا از زندگی زناشوییی هیچی نمیفهمن و باعث بدبختی طرفشون میشن . خاک تو سر زنی که با اینجور مردی ازدواج کنه و نجابتشو به یک پرده مسخره که حتی تو خواب ممکنه با یک لگد پاره شه ، بفروشن .

خاک تو سر زنی که نجابتشو و و فاداری و دوست داشتنشو . با یک پرده مقایسه کنه .


۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۶ مینا
زنی که با اینجور مردی ازدواج کنه . باید بره بمیره . خاک تو سرش . که همچین روانی رو قبول کنه . دوست داشتن فراتر از این حرفاست . پس هر کاری تو زندگی بشه باید منتظر طلاق بود .
اینجور مردا روانی هستن و از پیشرفت زن در عذابند . و حتی زناشون تو خونه حبس میکنند .
معمولا این حالت روانی بیشتر از حسادت مرد میاد .

۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۹ مینا
شاید زن استقبال کنه و سالم باشه . اما بعدش به خاطر این بی اعتمادی نمیتونه خودشو یک عمر شاداب بگیره و به ظاهر بگه خوشحالم .
من که بعدش حاضر نیستم با طرفم ازدواج کنم .حتی اگر سالم باشم . احساس تنفر نسبت به اون آقا پیدا میکنم و ازش دلگیرم . اونم تمام عمر که صد در صد یادم میمونه .
آقایونی که خیلی مشکوکند . برن به همونی که اعتماد دارن بگیرنش و اگر به هیچ کس اعتماد ندارن . باید بگم حتما برو پیش روانپزشک . روانی . دیوانه . تو جدا بیماری و شکاک

۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۳ مینا
نجابتی که به یک پرده باشه . همون بهتر قبل ازدواج یک نفر از بینش ببره . تا دست عوضی که بعدا میاد اظهار علاقه میکنه و منو به خاطر یک پرده میخاد دستش بهش نرسه . من خودم با کمال میل اینکارو میکنم . تا اون احمقی که منو واسه یک پرده که هست یا نیست دستش بهش نرسه . نخاستم که منو بگیره . اتفاقا بدون همچین دیوانه ای راحتتر میشه زندگسی کرد و لذت برد . اندام کثیف اون روانی رو میخام چکار .

آقایون هم اگه مشکل دارن از نظر عقلی ، نرن خاستگاری و نگیرن طرفشونو و بیخودی تو زندگی کسی دخالت نکنن . خیلی اندام آقایون خوشگلهو و خانما احتیاج دارن . شما آقایون به ما احتیاج دارین . اگر شک داری نگیر . اگرم میای خاستگاری ، لذتشو از کسی نگیر . اگر خیلی شک داری نرو خاستگاری .

۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۳:۱۳ مینا
اصلا نیازی به بحث نیست . هر کس به هر کسی که اعتماد داره بره بگیردش . وقتی کسی اعتماد نداره باز واسه چی بره خاستگاری که همه رو سنگ رو یخ کنه .
معمولا هم همینطوره . یا خانواده ها بهم اعتماد دارن که میشه . یا دختر و پسر همو پیدا میکنند و وقتی هم که پسر میاد خاستگاری یعنی اعتماد داشته که آمده . پس داره میاد خاستگاری که چکار کنه ؟ تو خونه مردم شیرینی بخوره و در بره . اصن نیازی به بحث نیست .
معمولا مرحله خاستگاری زمانی هست که قضیه جدی و با میل و اعتماد کامل دو طرف هست صورت میگیره . یعنی با اعتماد کامل . پس دیگ هچرا برن خاستگاری ؟

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۲۰ حقیقت
پاسخ به خانم مینا
شما اول ادب داشته باشید دوم نمیشه که خانم قبل ازدواج هر کار ناشایسته کنند بعد بگن تو به من اعتماد نداری؟
کم کم داره برام یقین میشه که هر دختری ناراحت شد و گفت اعتماد نداری خودش مورد داره
خانم نسبتا محترم من روانی نیستم...الان ۲۹ سالمه وتمام عمرم درس خوندم ، شرکت زدم ودرآمدم عالیه ، ماشین ۲۰۰ میلیونی دارم که همش از روی زحمت بوده و حلال
این گفتم که نگی بیماری و از روی نداری و ندیدن این حرفهارو زدم
سرمایه یک دختر شرف و سلامتیش...اگر این نداشته باشه به چه دردی میخوره؟

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۲ مینا
جناب حقسقت برو هر هر گاوی رو که میخای بگیر . برو هر خری که میخای و بهش اعتماد داری رو بگیر . ازش گواهی سلامتم بگیر . بای

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۶ مینا
تو رو برو نجیبشو بگیر جناب حقیقت . ما که بخیل نیستیم . حتما گواهی سلامتم ازش بخاه . خیلی از شما آقایون خوشم میاد که پولتو به رخ من میکشی .

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۶ مینا
جناب حقیقت برگه سلامت حتما از طرفت بگیر . امیدوارم کسی گیرت بیاد که هزار بار کنار یک مرد خابیده باشه و آلت هزار تا مرد رو خورده باشه تو هم نفهمی .... فقط رفتیاز دختره خاستی . واسه سوراخ مقعد خودتم برگه سلامت رو حتما بگیر و آزمایش سیفلیس و ایدز هم حتما بده واسه خودت . حالا برو هر خری رو که میخای بگیر . اگر دوست داری باادب تر هم میتونم صحبت کنم .
ارزش بحث کردن نداری پولدار . البته ندید بدید هستی تو . نه پولدار . تازه به دوران رسیده که تازه دستت به پول رسیده و جار میزنی . بای

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۸ مینا
تو رپبرو دختر باشرف بگیر . ما که بخیل نیستیم . من خودم تا امروز با کسی نبودم و حاضرم نیستم الاف کسی باشم . اما گاهی بعضی حرکات که همه دامن خودشونو پاک دارن و بقیه رو ناپاک و ................آب میکشن رو نمیشه تحمل کرد .

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۶ عسل ( روانشناس )
در پاسخ به خانم عصمت . کاملا درست میگید . براساس تجربه کاری حرفتون رو تایید میکنم :
 اینجور مردا شکاکن . من روانشناسم و در دادگاه هم کار میکردم . اکثر طلاقها از طرف همینجور مردا هست و بعد ازدواج غیر قابل تحملتر میشه اوضاع . حتما طرفتون رو ببرید روانپزشک و به سادگی با اینجور مردی عقد نکنید .

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۲ مینا
گفتید شرف یک دختر شرف و سلامتیش . پس چرا دنبال دختر با مدرک دکتری و جهیزیه بالا و ... هستین . بیا همینجور بگیرش . خرجشم بده دیگه اگه راست میگی . پس چرا ازش میخای کلفت نوکری خونتو بکنه و فقط واسه غذا پختن میخایش . پس ازش طلب خونه تمیز کردن و غذا پختن نکن . همون شرف و سلامتیش بسه واسه تو . تو ازون مردایی هستی جناب حقیقت که فقط طرفتو واسه حبس کردن تو خونه و کلفت و نوکری میخایش . وگرنه پول به رخ کسی نمیکشیدی .
بعدشم بعید میدونم دختری بدون پول و خرجی حاضر بشه از جلو کاری بکنه . یا حداقل تو این دوره و زمونه کسی حاضر نیست .  یا حداقال من که حاضر نیستم بدون اینکه طرفم خرجم کنه بخامش .

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۷ مینا ( یک سوال از جناب حقیقت )
یک سوال ازجناب حقیقت :
شاید شرایط زندگیتون باعث این فکر شده . واقعیتش من همه اطافیانمو میشناسم . شاید شمادر تهران هستین یا جای دیگه که کسی رو نمیشناسید . شاید واسه همینه نظراتمون متفاوته . وگرنه من خودم رابطه دوستی با کسی رو به اون صورت قبل ازدواج قبول ندارم و اصلا این کارو مسخره میدونم و زجر آور .

حالا با توجه به نظر شما ازتون یک سوال دارم میخام صادقانه جواب بدید :

فرض کنید شما دختری رو بهش علاقه مند میشید و واقعا دوستش دارید و بدون اون نمیتونید زندگی کنید ، حالا فرض کنیم این دختر قبلا با کسی دوست بوده و حالا رابطه داشته چه جلو و چه هر نوع رابطه ای . میخام بدونم شما چکار میکنید ؟
و اگر اون دختر بیاد و بهتون بگه  که با کسی بوده و یا بعدش یک جوری به شما بفهمونه  . مطمئنن دو راه بیشتر نیست یا باید ازش بگذری یا مطمئنن باهاش ازدواج کنی . اگر اون دختر خیلی دوست داشته باشین و نتونین بدون اون زندگی کنید با شرایطی که پیش آمده چکار میکنید ؟ با توجه به اینکه گویا خیلی این مسئله گواهی سلامت گویا براتون مهمه . شما بیخیال اون دختر میشید و براحتی از آرزو و عشقتون میگذرید .
من بشخصه اگر پسر میبودم و واقعا دختری رو دوست داشتم ازش نمیگذشتم . شاید اون فقط یک اتفاق بوده تو زندگیش .
شما چکار میکنید ؟

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۴ marzi
Are soal at dokhtar bekarat nadashte bashe napake?!yani jameeye ma tori shode k y dokhtar haghe eshtebah nadare ag dashte bashe bayad bere benimie moteasefam k melake paki shode bekarat Ch basa bakerehaei k zaman sabet mikone Ch faheshehaei hastan faghat kash rahi baraye esbate pakiye pesar ha ham bud..,Yy

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۷:۲۸ عسل ( روانشناس )
با سلام . همه برن برگه سلامت بگیرن . اصلا مشکلی نیست . بیشتر حالات ارضا جنسی قبل ازدواج قابل تشخیص نیست با اون برگه سلامت . طرف میتونه هزارتاکار کنه و قابل تشخیص نیست . خود آدم باید شریف و انسان باشه .
جز بددلی و کینه و کدورت در این موضوع هیچ چیز دیگه نیست .
آقایون هم باید برن سوراخ مقعدشون رو از نظر سلامت بسنجن و خیلی از دوستی های زشت دیگه که دارن .

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۹ حقیقت
پاسخ به خانم مینا
واقعا برای شما متاسفم...تست پزشک قانونی یکی از شرایط ازدواج...خانمی که خودشو تونسته سلامت نگه داره مطمئن باش سلامت فکری هم داره...دختری که رابطه جنسی قبل ازدواج داشته دیگه چی برای عرضه داره؟
بزرگترین سرمایه دختر شرافتشه...
در ضمن شما نگران نباش...کسی که همسر من بشه تو همون شرکت خودم کار میکنه و در جریان تمام درآمد من قرار میگیره...
در ضمن به کسی میگن تازه به دوران رسیده که سرمایشو تو راه نادرست هزینه کنه...
بدون شک شما نیاز به روانپزشک دارید...شما دچار بیماری فکری جنسی شده اید...

۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۲ حقیقت
در پاسخ به خانم مینا:
جمله مشهوری هست که میگه عاقلانه انتخاب کن و یک عمر عاشقانه زندگی کن...
میبایست قبل ازدواج آدم چشمشو باز کنه و از روی عقل انتخاب کنه...

۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۳ مینا
شما چقدر پول به رخ همه میکشید جناب حقیقت !!!!!!!!!!  خوب شده در جریان درآمدت هست و واسه پولت تو رو میخاد

۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۴ مینا
خوشبحالت پس برو زندگیتو کن . عاقل !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۵ مینا
جناب حقیقت جواب سوالی که پرسیدم اینا نبود . گفتم شما چکار میکنید ؟؟؟؟؟؟
یک بار دیگه سوالمو بخون !!!!!

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۰:۲۶ مینا
خوب شده واسه پولت تو رو خاسته جناب حقیقت ...........

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۰ مینا ( برای تمام کسانی که اطلاعات علمی ندارن میخام بگم راحت میشه تشخیص داد آقایی باکره هست یا نه )
سلام به دوستان تشخیص پاک بودن و نبودن پسرها طی آزمایش ( باکره بودن پسرها ) :

اگر این موضوع رو سرچ کنید . متوجه میشوید که اگر مردی رابطه جنسی قبل ازدواج خودش داشته باشه لایه ای از روی اندام جنسی آقایان از بین میره . خانمها راحت میتونید بفهمید خاستگارتون با کسی بوده یا نه . حتی راحتتر از با کره گی خانمها . چون باکره بودن خانمها ممکن خدایی از بدو تولد نباشه یا دراثر فعالیت از بین بره . یا هر چیز دیگه . ولی  آقایان فقط در صورت رابطه جنسی نابود میشه حتی با یک بار رابطه و زیر کلاهک آلت تناسلیشون هم خطی هست که تا این کارو بکنن کاملا نابود میشه .

خیلی راحت میشه تشخیص داد . این موضوع رو یک دکتر از کشور ویتنام طی تحقیق درباره تجاوز به خانمی و پیدا کردن مجرم فهمیده .

از همه کسانی که این مطلب رو میخونن . میخام که برای بالا بردن اطلاعات علمی همه . به بقیه هم آگاهی بدن . ممنون

از مدیر سایت میخام حتما این نظر رو بذاره و به اطلاعات همه کمک کنه . با تشکر

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۷ از زبان یک پزشک
نکته ای دیگر . این بکارت خانمها که میگید ،
حتی در پستانداران هم ممکنه داشته باشن . اون حیوانات که دیگه براشون دوشیزگی مهم نیست .........!!!!!!!!!!!!!!!! یا نکنه هست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بکارت نشانه ای از دوشیزه بودن یا نبودن نیست . خداوند لطف کرده و جلوی خیلی ازمریضیها رو گرفته . و خیلی خانمها خدایی اصلا ندارند .

این بکارت فقط برای اینه که جلوی برخی عفونتها رو بگیره  ( حتی برخی حیوانات هم دارند ) و نداشتن بکارت و نبودن خون ، حین دخول نمیتونه دلیلی بر رابطه جنسی باشه .  حتی شاید نیومدن خون بهتر باشه و کار رو راحتتر کنه .
اگر اطلاعات علمی خودتون رو ببرید بالا بهتره .

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۰ مینا
جناب حقیقت .گویا عرضه خانم شما بهتون یک تکه پرده که خودتم نمیفهمی چی هست که مطمئنم قبل عقد با خانمت کردی هم .......
خوشبحالت با اون تکه پرده ................ عجب عرضه ای داشته خانمتون بهتون .ماشاال....
براش اسفند دود کن چشم نزنند خانمتون رو

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۸ روزگار غریب

تو این روزگار ادم دیگه نمیتونه به چشمشم اعتماد کنه .واقعا حق بعضی از ما مردا نیست با هرزه ها زندگی کنیم .کسی که بهت دروغ گفته در حالی که اون عشقت بودعشق اول .

تف به روزگار پست .اینو بگم به این سادگی دلتون رو به هرکس و ناکسی ندین .ما مردا میخوایم جون بکنیم تا بتونیم یه زندگی خوب واسه یه دختر فراهم کنیم .اینجا مثه خارج نیست که راحت ادم ازدواج کنه و راحت طلاق بگیره با این مهریه های سنگین دخترای ایرانی.

دختره بهم میگه پردم ارتجاعی هست .....حالا بعد از مدتی کاشف به عمل اومده خانوم با دوست پسراش حال میکرده.و هنوز در ارتباطه .اینه اعتماد تو زندگی ؟چطور غیرت ادم اجازه میده زیر یه سقف باهاش زندگی کنم ؟ننگ بر ما مردا که داریم به دخترا رو میدیم .دارن فرهنگ کثیف غربی رو تو بنیان خانواده ما پیاده میکنن.دوست پسر داشتن دخترا عادی شده.

چطور شما مردا میتونید خودتون رو راضی کنید اینقدر بی غیرت باشید .چرا بی حیایی اینقدر مد شده .بی عفتی بعضی دخترا .جامعه رو به گند کشیده  .ننگ بر پسرایی که که با بی غیرتی میان این دخترا رو میگیرن .

دختری که میخوایید بگیرید خیلی خیلی خیلی حساس باشید حتما از خانواده مذهبی و اهل نماز و  روزه و باحجاب باشه دیگه ازمایش بکارت نمخواد ..

 

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۹:۰۲ حقیقت
ر پاسخ به خانم مینا:
جمله مشهوری هست که میگه عاقلانه انتخاب کن و یک عمر عاشقانه زندگی کن...
میبایست قبل ازدواج آدم چشمشو باز کنه و از روی عقل انتخاب کنه...
بدون تردید اگر بدونم خلافی ازش سر زده و حتی رابطه داشته بدون تردید رهایش میکنم...فکر قبل ازدواج یعنی چشمتو کامل باز کنی روی حقایق...البته امانت داری و حفظ راز و آبروی اون خانم هم مهم و نباید ایراد او را هم به کسی گفت...
شما خانم مینا گویا سریالهای Gem زیاد میبینید و فکرتون آلوده جنسی شده...بزرگترین سرمایه یک زن شرافتشه...اگر نداشته باشه پس چی داره؟ 
شما تصور کن یک دختر انواع رابطه جنسی پیش انواع دوست پسراش تجربه کنه بعد بگه گذشتمون اهمیت نداره؟؟؟؟؟ در اینصورت با یک زن خیابانی چه تفاوتی میکنه؟ خانم مینا برو از خدا بترس که این افکارت مروج فساد...این افکار شما در جهت عادی سازی افکار Gem هستش که یا عمدا هستس یا سهوا...

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۲ به حقیقت
به قول اقای نجفی اگه خواستگاری چنین درخواستی بکنه برگه رو میگیرم نشون میدم بعد میگیم به سلامت،ادم شکاک و خودخواه به درد زندگی با ما نمیخوره.

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۴ به روزگار غریب
چون خود شما پسرا میخواین که برین دنبال اینجور دخترا
شماها پسرین میتونین بگردین دختر پاک پیدا کنین ولی عقل و دل شماها خلاصه شده تو چشماتون  وقتی دختری میبینن که یه ذره رنگ و لعاب داره دین و ایمانتون میره.
چرا من باید دور و اطرافم ببینم اونایی که دوست پسر داشتن یا رابطه جنسی داشتن ازدواج کردن ولی اون دخترای پاک و عفیف هنوز موفق به ازدواج نشدن دقیقا سیستم جامعه امروز ما طوری شده که این دخترا روز به روز به حاشیه رانده میشن!

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۵ به روزگار غریب
چون خود شما پسرا میخواین که برین دنبال اینجور دخترا
شماها پسرین میتونین بگردین دختر پاک پیدا کنین ولی عقل و دل شماها خلاصه شده تو چشماتون  وقتی دختری میبینن که یه ذره رنگ و لعاب داره دین و ایمانتون میره.
چرا من باید دور و اطرافم ببینم اونایی که دوست پسر داشتن یا رابطه جنسی داشتن ازدواج کردن ولی اون دخترای پاک و عفیف هنوز موفق به ازدواج نشدن دقیقا سیستم جامعه امروز ما طوری شده که این دخترا روز به روز به حاشیه رانده میشن!

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۵ مینا
جناب حقیقت من خودم با هیچ کس دوست نبودم و نخاهم بود و اصلا خوشم نمیاد از اینجور روابط . عجب آدم بددلی هستی . حالا مطمئن شدم روانی هستی .

جناب روزگار غریب : الان کاملا مطمئن شدم ، تمام آقایونی که شکاک هستن . یا کسی بهشون خیانت کرده یا گذشته بدی رو تجربه کردن . و به همین خاطر حاضر نیستم با مردی که همچین چیزی ازم بخاد ازدواج کنم . چون مطمئنم آدم بددلی هست و شکاک و اصلا نمیشه به آینده همچین زندگی مطمئن بود .

فقط به این نتیجه رسیدم بهتره با هر کس اعتماد داری ازدواج کنیم . حتی پزشکی قانونی هم نمیتونه پایدار بودن و عدم خیانت رو بعد ازدواج اثبات کنه . کاری بس بیهوده . کسی بخاد خیانت کنه بعد ازدواجش راحتتر میتونه اینکارو بکنه . پس اینکارو میکنه .

من کاملا مطمئن شدم با توجه به پاسخ آقای حقیقت و روزگار غریب و خیلی آقایون بد دل دیگه که اینجور آقایون به خاطر اینکه خودشون قبلا با کسی بودن و گذشته بدی داشتن بددل هستن . و نمیشه با اعتماد به اینجور مردی ازدواج کرد ....

ممنون

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۹ مینا
ممنون از آقای نجفی .  نباید با همچین کسی ازدواج کرد . به قول دوستم عسل ( روانشناس ) همه طلاقهای دادگاهها مال همینجور مردا هست . وقتی میدونیم عاقبت اینجور ازدواجی با اینجور مردی با این تقاضا که مطمئنن بعد ازدواج اوضاع بدتر میشه . چرا ازدواج کنیم . حالا مطمئن شدم که خود این آقایون قبلا با کسی بودن که بددل شد ن . اگر پسری سالم باشه ..چرا بددل باشه ؟ ..... توکل بر خدا .....خیلی انسان فهمیده ای هستید آقای نجفی ....

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۱ مینا
جناب حقیقت .....صد در صد آبروی یک انسان مهمه .... امیدوارم اگر کسی آبروی کسی رو ببره تا آخر عمر ننگ بی آبرویی رو به هر طریقی بکشه که صد در صد چوب خدا صدا نداره ....

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۲۲ مینا
جناب حقیقت من نمیگم یک دختر باید با کسی قبل ازدواجش در ارتباط باشه  چون خودمم ارتباطی نداشتم . ولی اینکه کسی بیاد ازم خاستگاری کنه و من به جای خوشحال شدن ببینم بهم میگن بهت اعتماد نداریم و ببخشید عین سگ منو ببرن پزشکی قانونی . خودت انصاف بده ناراحت نمیشی ؟؟؟؟ احساس میکنم تمام حرمتم یک جا میشکنه . واقعا ناراحت میشم و بهم برمیخوره ... و حاضر نمیشم با همچین کسی ازدواج کنم . و یک کینه ابدی میگیرم .و حالم از این ازدواج بهم میخوره . یا ازدواج با هر کسی دیگه یا کلا از ازدواج کردن منصرف میشم . اگر دختری بخاد خودش میتونه اینکارو قبل ازدواج انجام بده ... اما اینکه کسی بیاد خاستگاریم و بگه علاقمند شدم و بعدم عین جنازه یا عین آشغالی که تا امروز همه کار میکرده . منو ببرن پزشکی قانونی احساس میکنم تمام حرمتم یک جا میشکنه ....  اصن دیگه حرمتی نمیمونه ... البته این نظر منه ...و فکر میکنم 99 درصد افراد همین نظرو دارن ... دختری مایل باشه نوعش رو بدونه ..خودش میتونه به پزشک متخصص و محل تمیزی مراجعه کنه . اونم به اختیار خودش و میل و رغبت خودش....نه عین.... بهش تهمت بزنن و حرمت زن بودنشو بشکنن . واقعا احساس میکنم . حرمت یک زن داره اینجا میره زیر سوال ...
اگر خانمی براش مشکلی پیش آمده ...میتونه محرمانه قضیه رو به خاستگارش بگه  و اگر برای خاستگارش مهمه میتونه دنبال قضیه رو نگیره و بره سراغ یکی دیگه و حرمت اون خانم رو هم نشکنه ....

این راهش .

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۷ مینا
جناب حقیقت من کاملا مخالف رابطه قبل ازدواج چه برای زن و چه برای مرد هستم . مرد هم باید پاک باشه . اما اگرم مثل یک آشغال یا هرزه یا جنازه یا سگ بیان بگن برو پزشکی قانونی تا آخر عمرمم هم که شده باشه حاضر نیستم با این وضع ازدواج کنم و حرمتمو با این طرز رفتار بشکنم . مگر اینکه کسی برای خودش بره دکتر زنان ، اونم برای خودش نه واسه خاستگارش  ، که حالا شک داره یا نه ...
و اکثرا هم موافقن .... و شمایی که خانمتو داری میبری پزشکی قانونی ، که کاملا همه بیان زن آیندتو لخت ببینن و بعدشم واسه هم تعریف کنن و بی حرمتش کنی . کاملا اظهار کردی داری با یک آشغالی که بهش اعتماد نداری ازدواج میکنی و حتی انتخاب خودت و حرمت زن آیندتو بردی زیر سوال ....

و صد در صد مطمئن 90 درصد این آقایون که مشکوکن یا با کسی بودن که بهش خیانت کرده یا گذشت هبدی رو تجربه کدن . من پسر ندیده نیستم . و خیلی از پسرها هم هستن که شکاک نیستن . پس چرا اون پسرها شک نمیکنند و فقط عده ای از آقایون مشکوکنند به موضوعی که فقط جهت جلوگیری از عفونت و مریضی برای زن از طرف خداوند گذاشته شده و خیلی از خانمها از بدو تولد ندارند .
پس یک فرقی بین آقایون هم هست دیگه ...معمولا اینجور آقایون کارشون آخری هم به طلاق میکشه و ازدواج باهاشون قبل درمان روانی تازه اگر درمان بشن کار درستی نیست . لطفا منطقی باشید .. حرفهای من عین حقیقت جناب حقیقت ....

اگرچه به راحتی امروزه میتونن روابط جنسی قبل ازدواج رو برای آقایون هم تشخیص بدن ....

این نظر من و دعوایی هم ندارم ... شما هر طوری میخای باش...

ضمنا حتی یک زن هم به اون صورت به زن دیگر محرم نیست که بخاد آلت تناسلیشو ببینه .
فقط شوهر محرم یک زن هست که آلتشو ببینه و اگر مشکلی پیش بیاد یک دکتر محرم راز و مطمئن .
و هیچ کس محرم کسی نیست برای دیدن آلت تناسلی به جز زن و شوهر . که همو ببینن .

این نظر من و مطمئنم همه موافقن و دعوایی باشما آقای حقیقت ندارم و اگر کمی فکر کنی میبینی که کاملا درست میگم . به جای جبهه گیری . کمی فکر کن و منطقی باش .
ممنون

۰۸ تیر ۹۴ ، ۲۲:۲۲ مینا
حرف آخر با تمام آقایانی که شکاک هستند . شما آقایون هم همتون خواهر و مادر دارید . واقعا بعید ازتون . اگر برای خواهر خودتونم خاستگار بیاد همین حرکاتو میپسندید .. مطمئنن نه . ببرن خ.واهرتون مثل سگ پزشکی قانونی و  آلت تناسلی خواهرتون واسه خیلی مشخص بشه و همه بگیرن واسه هم تعریف کنند و آخرشم تازه بزنه زیرشو و عقدشم نکنه ..حالا اگر عقد بشه که خوبه ..وای به روزی که عدنشه ..اونو میخای چکار کنی ... پس هر چی برای خودت میپسندین ..برای دیگران هم بپسندید ... وقتی دوست نداری با خواهرت همچین رفتاری بشه . که مطمئنم دوست نداری .. از بقیه دخترا هم انتظار برخورد خوب نداشته باشین که تازه بعدشم با خوشرویی بیاد باهاتون ازدواج کنه ...
همه منطقی باشید ... نجابت چیز دیگری و اصلا به این موضوع ربطی نداره

۰۸ تیر ۹۴ ، ۲۲:۳۲ از زبان یک پزشک
منطقی باشید .همتون خواهر و مادر دارید و هیچ کس دوست نداره همچین طرز رفتار وحشیانه ای رو کسی با خواهر و مادرش داشته باشه و بی حرمتشون کنه و آلت تناسلی خواهر و مادرش رو جلوی همه رسوا کنه که صد در صد میشه . تازه اگر خوش غیرتی کنه و بعد رسوایی بگیرتشون . ... پس  اینکار واقعا احمقانه هستش ...
کسی اگر خودش دوست داره باید اینکارو برای خودش بکنه ... نه واسه اینکه بگه من نجیبم یا نیستم .. اگر زنی بخاد خیانت بکنه .... بعد ازدواج مطمئنن راحتتر و بدون درد سرتر میتونه این کارو انجام بده ...........

۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۹:۵۲ حقیقت
در پاسخ به خانم مینا که با اسامی مختلف حرف خودشو میزنه و نشون میده که دیگران باهاش هم عقیده هستند...
اتفاقا خواهر من خواستگار داشت ما زودتر به دامغد پیشنهاد دادیم که اول تستها صورت بگیرد و خواهرمو به همراه داماد بردیم پزشک قانونی و خانم پزشک پس از معاینه برگیه سلامت به ما داد که بیرون اتاق معاینه بودیم...
نکته بعد اینه که میگیدید مثل سگ...سگ اونیه که پیش از ازدواج رابطه جنسی برقرار میکنه و هیچگونه اعتقادی به امانتداری و خویشتن پنداری نداره...شما نظرتو از زبان مردم نگو که مردم همه هم عقیده با شما هستند...من فکر میکنم شما دارید سهوا یا عمدا بدنبال اعمال نظرات مفسدانه هستید که افکار فساد برای مردم عادی بشه...

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۲ مینا
در پاسخ به آقای حقیقت .....  شما کلا پس خانوادتون به خودشونم اعتماد ندارن ..ضمنا ما سه نفریم که در محل کار هستیم .. (  من و عسل و پزشک و داریم پیغام میدیم .) ، منظورم خیلی از نظرهایی که قبلا در اینجا آمده هست......

ضمنا بره هر کس دوس داره بگیره ..... خواهرتم مثل خودت پسر باز بوده  که رفته گرفته تا بعدش گند کاراش درنیاد و کسی طلاقش نده و نگن ناپاک بوده ... من اینقدر به  خودم مطمئنم که نیازی به همچین کاری نمیبینم .. ضمنا دیگه هم با تو آدم زبون نفهم .. کاری ندارم ... دیگه خطاب به من حرف نزن .. هر کس اختیار خودشو داره که نظرشو بگه ...
خواهرتم مثل خودت سگ بوده ... وگرنه نمیکرد.... خواهرتم رفته گرفته که اگر گند بقیه کاراش دربیاد  نگن ناپاک بوده و طلاقش ندن ...

آقایونی که مشکوکنن .. همشون قبلا با کسی بودن و دور خیابون با کسی بودن و اون دختر بهشون خیانت کرده  ...که الان نمیتونن به کسی اعتماد کنند . و من دختر نجیب حاضر نیستم با همچین مردی که این و میخاد ازدواج کنم ..... تو برو گمشو از همه برگه سلامت بگیر . از سوراخ مقعد خودتم بگیر ...

دیگه هم خطاب با من حرف نزن .. من با ارزش تر از اونم که جواب نفهمی مثل تو رو بدم ... هر کس اختیار خودشو داره .... و اینجا هم نظر دادن آزاده ...  من نظر خودمو گفتمو و به تو هم دیگه کاری ندارم . که واسه اثبات خودتون معلوم نیست اونجا هم میرید چقدر میدید که براتون برگه سلامت درست کنند . خواهرتم مثل خودت بوده ...

خداحافظ زبون نفهم امل  ، تازه به دوران رسیده .. که میخای خودتو با یک برگه ثابت کنی از بس گند زدی به هیکل خودتون . معلوم نیست خواهرت چه گندی زده  که همچین کاری کرده که اگر بعدا کسی آمد و گفت میشناستش ، برگه سلامت داشته باشه .. بیا من خودم ده تا از اونا صادر کنم ... کسی که از خودش مطمئنه نیازی به این حرکات نیست ...

از مدیر سایت میخام ..نظراتی که خطاب به من از طرف این آقا میاد رو دیگه نذاره ...
من نظرمو مثل بقیه دارم آزادانه میدم و به تو هم کاری ندارم...

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۸ عسل ( روانشناس ) بر طبق تجربه کاری و دوس دارم بخونید
  معمولا کسایی میرن دنبال اینجور بحثی که قبلا کاری کردن و حالا که میخان ازدواج کنند ، میترسن رو بشه . واسه همین میرن مثلا با اینکه هزار تا کار کردن و حالا شانس آوردن و براشون اتفاقی نیوفتاده یک برگه ای میگیرن و میگن ما سالمیم . و هیچ کس نتونه خیلی مسائل رو ثابت کنه و حالا مشکلات بعدیش که بماند که چه عواقبی داره . و خلاصه قضیه طلاق تا مدتی منتفی میشه . حالا چه مرد چه زن ... حالا واسه خانمها حساستر ... واقعا کسی حالا چه مرد و چه زن  اصلا چرا باید همچین حرکتی بکنه ؟ مطمئنن ترس از آینده باعث شده دیگه . میخاسته بگه مثلا سالمم .

شاید هم یک عده واقا دوست دارند از سلامتیشون آگاه بشن . چه مرد و چه زن خب اینجور افراد میتونن  به پزشک و مکان مناسب  و محرم که خود فرد فکر میکنه اون کس میتونه محرم خوبی براش باشه و با انتخاب خودش مراجعه بکنند. بدون اینکه کسی بعدها بخاد ازشون اخاذی کنه که گفتم اینجور موارد مسائل کاملا حساسی هست و باید کاملا با میل و رغبت افراد صورت بگیره وگرنه عواقب بسیار بدی رو خواهد داشت

بعدشم .. آقایی که مشکوک ... باید  بگم مطمئنم همینجوری بدون تحقیق رفته با کسی دوست شده و حالادختره  بد  و خیانتکار درآمده و بهش خیانت کرده و حالا پسره فکر میکنه همه دخترا همینجوری هستن ... حالا دلزدگی و مسائل بعدی که بماند .

اگر واقعا دختر و پسری با توکل بر خدا و شناخت به خصوص خانواده و خودشون مسیر ازدواج رو طی کنند .. فکر نمیکنم اصلا نیازی به همچنین بحثهایی باشه .

صد در صد همه این افکار و کارها ناشی از اشتباهات که اونم به خاطر عدم آگاهی و یا پایین بودن سن و شاید عدم پختگی انجام میشه ... و صد در صد حفظ آبروی افراد چه مرد و چه زن در اولویت میباشد و خیلی ها به زندگی عادی به لطف خدا برمیگردند و خیلی ها عواقب اون رو تا مدتی بعد هم با عذابش تحمل میکنند . و صداقت دو طرف میتونه بیشتر از هر چیزی به زندگیشون کمک کنه . خوبه که دو طرف چه مرد و چه زن با صداقت جزئیات زندگیشون رو بهم بگن . تا ازدواجی آگاهانه داشته باشند .

( هیچ کس در این نظر مورد مخاطب نیست و شخص خاصی هم مد نظر نیست . نظر به صورت کاملا کلی گفته شده ، این رو گفتم تا هیچ کس به خودش نگیره )

به امید موفقیت

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۰ عرفان
خب برن برگه سلامت بگیرن !!!!!!!!!!!
حالا چه اعتبار به برگه ای که میتونن خیلی کارا بکنن و بهشون برگه سلامت بدن و بعد ازدواج بخان خیلی کارا بکنن و اون برگه رو هم داشته باشن .
واقعا چه اعتبار !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اصلا اعتبار هم داره !!!!!!!!!!!
فکر میکنم فقط دلخوری داره نه اعتبار !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۷ مینا
من با آقای احمد موافقم ...منم قبل عقد موافق نیستم ، حرمت شکنی محسوب میشه . اصلا معنی نداره . ولی خود دختر بخاد برای خودش ، نه خاستگارش ، اون دیگه مسئله جداست .
دختر میتونه اگر موردی هست راستشو بگه به خاستگارش ... تا مشکلی پیش نیاد .. اما بودن یا نبودن خون رو هم پاکی نمیدونم آقای احمد ... چون خیلی ها خون نداره براشون .

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۲ پزشک
خاک تو سر زنی که بره برگه بگیره .. در اصل داره میگه کاری کرده قبلا و حالا میخاد بگه من سالمم و مثلا کار به طلاق نکشه و این چیزا ... واقعا متاسفم برای خانمی که این کارو قبول میکنه ....کل حرمتشو برده زیر سوال ..... اگر زنی به خودش مطمئن باشه هیچ وقت زیر بار همچین کاری نمیره... که بیاد با یک تکه کاغذ بگه نجیب بودم .. نجیب هستم و نجیب خواهم بود ...

کسی بخاد کاری کنه بعد ازدواجش هم میکنه...........

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۴ مینا
این کار باعث بددلی میشه و اگرم اون دختر قبلا پاک بوده به مرور زمان جاشو کینه میگیره و تمایل به کس دیگه ای به جز شوهرش پیدا میکنه ...

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۸ گرگ
به نظرمن این حق هرپسریه که همه چیزوبدونه

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۲۷ اوه مای کامپیوتر

با سلام .

لطفا تمامی حضّارِ گرام توجه بفرمایند .

ببینین ..

وقتی توی جامعه ی ما فساد اخلاقی به شدت در جریانه و قبح خیلی از مسائل از بین رفته و خیلی از افرادِ پیر و جوون ، پا روی اصول و اخلاق میگذارن و از خط قرمز ها ، بی هیچ پروایی عبور می کنند ، ...
طبعا بی اعتمادی به اوج میرسه !
درنتیجه برای اثباتِ وجودِ این اعتماد ، پسر و دختر از همدیگه متوقّع میشن .
که اینجا  

پسرها برگه ی سلامت هایمن و آنوس را ( ناچارا ) ملاک و مدرک قرار میدن
و
دخترها ( ناچارا ) آزمایشات متعدد (اچ آی وی - اعتیاد - اعصاب و روان و ...) و بررسی سوءِ سابقه و تخلّفات قانونی از قبیل (دزدی - ضرب و جرح - قاچاق کالا و عرض و سایر اتهامات) را مورد پردازش قرار می دهند .

لذا در این صورت به نوعی ، هردو (پسر و دختر) از خجالت همدیگر در اومدن !

همه ی این درگیریا و جارو جنجالا سرِ اینکه دونفر عاشقِ دلباخته یِ هم ، میخوان بعد ازدواجشون با هم باخیال راحت بپرن تو بغل همدیگه !

واقعا عجب حکایتی شده ....

میدانیم که نه برگه ی بکارت و نه همچنین آزمایشات متعدد و بررسی جرائم ، هرگز به طور حتم به یقین مبنی بر بکارت حتمی و بلاشکِ پسر و دختر نمیشوند .
اما اندکی از بی اعتمادیِ طرفین را کاهش میدهد ؛ هرچند که پس از آن پیامدهایی را نیز متاسفانه دربر خواهد داشت .
اما با توجه به اصل پرهیز از ازدواج های خانوادگی ، و امر همسر گزینی از اجتماع (غیر نَسَبی/خویشاوندی)  ، مسئله ی عدم شناخت و اعتماد و آگاهی کافی از فردِ مورد علاقه یا خواستگار ، پیش می آید .
یعنی این دو مورد (عدم شناخت و اعتماد - افسار گسیختگی روابط اجتماعی در جامعه ) مسئله ساز شده .

بنده را اگر قابل بدانید ، پیشتر توصیه کرده بودم که :

ابتداعا به بررسی و تحقیق کامل و پرسوجو و تلاش برای شناخت بیشتر و بهترِ فرد مورد نظر بپردازید و اگر مورد خاصی یافت نشد ، بنا را برصداقت گذاشته و به عنوان آخرین گام در تحقیقات ، با دختر/خواستگار همصحبت شوید و از یکدیگر به حدّ کفایت شناخت بدست آورید .
و در آخر با توکل به خدا و وعده ی راستین و مبارک الهی (پاکان برای پاکان و بلعکس) به امر مقدس و مبارک نکاح .... :) مبادرت فرماید .

* - اگر هم هردوی طرفین رضایت داشتند ، دریافت برگه ی سلامت دختر و انجام آزمایشات پزشکی داماد که پیشتر ذکر شد
( برای تضمین سلامتی جنسی و جسمی و روحی/روانی  طرفین ) میتواند گامی مثبت و اُمیدبخش و تضمینی در امر نکاح باشد ؛ اشاءالله .

گفتنیست : لطفا در این امر ، بیش از اندازه جوش نزنید !
هرچه خدا مصلحت بدونه و بخواد .. همون میشود .
هیـــچ اراده ای بالاتر از اراده ی خدا نیست و تا خدا نخواد هیچ قطره ای از آسمون نمیباره و هیچ شتری بار بر زمین نمیذاره و هیچ مادری وضع حمل نمیکنه و خلاصه برگی از درختی نمیوفته .
من که واااااقعا الان میفهمم اعتماد به خدا واااااااقعا وااااااقعا بهترین و قشنگترین کاریه که توی این زمینه میشه انجام داد :) مطمئن باشید ضرر نمیکنید !!!
البته تحقیق و بررسی هم فراموش نشه .

پس ...

حتما توکل کنید بخدا .




آقای نجفی عزیز ، صمیمانه تمنّا دارم :
شما هم به عنوان مدیر و مُدبّر و مسئول سایت ، لطف بفرمائید یک بار برای همیشه ، همین پیام را حُسن ختام این پُستِ یک ساله و در جریان که آتش افروز و برانگیزاننده جوانان و خانواده های محترم بوده است ،... قرار فرمائید .
چراکه در این سایت ، مُسبّب اصلی این بحث ، این جانب بوده ام و این که پس از گذشت یک سال !!!
به غیر از ایجاد آشوب و نزاع ، هرگز راهنما و راهگشای جوانان عزیزمان ..... نـگـشــت .
والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته .

بازدید : 2221 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:35 نویسنده : درمان وب نظرات (1)

گروه ترک خودارضایی

گروه ترک خودارضایی

.......................................................................

سلام
راستش من یه حدود یه ماهه که خودارضایی رو ترک کردم ینی هر جور شده میخوام دیگه این کارو انجام ندم و از وقتی توی ختم صلوات اینجا برای ازدواج ثبت نام کردم خیلی خیلی امیدوار شدم و از گناه دورتر شدم
حالا میخوام یه گروه تشکیل بدیم برای ترک خود ارضایی و کسایی که از خودارضایی متنفر هستن و میخوان ترک کنن رو بیاریم تو این گروه تا به هم دیگه کمک کنیم هر کسی بگه چیکار کرده نتیجه ی مثبت داده و اینکه هر چن وقت یه بار بیایم بگیم که چن روزه که موفق به ترک شدیم و بهم روحیه بدیم
نمیدونم موافق هستین یا نه؟ اصلا کسی هست که دوست داشته باشه شرکت کنه؟
هر کی دو داشت دیگرانو راهنمایی کنه یا تجربیات مثبتشو براشون بگه آمادگیشو اعلام کنه حداقل تا چهل روز میخوایم کنار هم به هم دیگه کمک کنیم پس هر کس برای این چهل روز عزم کرده اطلاع بده اگر نه هر چه از دوست رسد نیکوست:)
در پناه حق

موافقین ۷ مخالفین ۱ ۹۴/۰۳/۱۰
----------------------------------------------------------

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۲ یکتا
پیشنهادتون خیلی عالی و قشنگ بود یه چیزی مث کمپ های ترک اعتیاد میشه. بالاخره اینم یه جورایی اعتیاد محسوب میشه. عزیزم خوشحالم که تونستی با شیطون وجودت مبارزه کنی و نماز هم اگر بخونی که دیگه فوق عالی میشه یعنی خودت خودتو به خوندن نماز ملزم کنی چون اینجوری یه محرک قوی داری که بهت اجازه ی گناه نمیده. خدا هم که توی قرآن گفته نماز انسان را از فحشا و منکر بازمیدارد الان هم که در استانه ی ماه رمضان هستیم و اعتقاد قلبی من اینه که ماه رمضان ماهیه که آدم زندگی یکساله ی مذهبیشو توی این ماه رقم میزنه یه جورایی دینشو برای یکسال بیمه میکنه و خب چه بهتر که توی همچین ماهی همچین  کمپی  توی این وبلاگ افتتاح بشه. بنظرم پیشنهادت خیلی قشنگ بود و اگر عملی شد خیلی بهتره که لینکش همیشه کنار همین صفحه باشه تا کسایی هم که بعدها میان به این وبلاگ خیلی راحت به این برگه دسترسی داشته باشن و یه جورایی مقصد دومشون در وبلاگ باشه. البته آقای نجفی عزیز صاحبخونه هستن و هرچی ایشون بگن

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۶ شهاب 56
دوست عزیز بستگی داره طرف به چه اندازه به خود ارضایی مبتلا شده باشه متاسفانه تازگیها بین جوونها رسم شده میرند داروهای کاهش میل جنسی مصرف میکنند این داروها میل جنسی رو واقعا به صفر میرسونه البته بعد از قطع مصرف باز برمیگردند سر خونه اول من خودم طرفدار این قضیه هستم که کسایی که واقعا به نحوی به عمل خود ارضایی مبتلا  شده اند که زندگیشون دچار اختلال شده باشه مثلا در روز دو تا سه بار این کار رو انجام  می دهند   به روانپزشک مراجعه کنند و تحت نظر روانپزشک دارو مصرف کنند و بعد به معنویات هم بپردازند اما متاسفانه مردم ما عادت دارند سر خود قرص بخورند ممکن است اصلا مشکل جای دیگه باشه اما به همون سرخود قرص خوردن ادامه میدهند

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۱ رضا
بعضی دوستان از قرص سیپروترون استات نتیجه خیلی خوبی گرفتن .ولی با پزشک مشورت کنید بد نیست.انصافا قرص بسیار بسیار  قدرتمندیه ..واقعا قوی هست .فقط به درد  کسایی میخوره که اولا پسرند ثانیا گرفتاری بسیار شدید دارند .در غیر این صورت به هیچ وجه مصرف نکنید.یه روز من یکیشو خوردم.....چشمت روز بد نبینه .اصلا میل جنسی نداشتم و توانایی شق  کردن رو به طور کامل از دست دادم....وحشتناک بود  اصلا انگار نه زن بودم نه مرد.چیزی به اسم تمایل جنسی دیگه نداشتم.
ولی تا قرص رو ترک کنی شهوت دوباره زبانه  می کشه.
  

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۵ بی نام
متنفرم متنفر
ولی نتونستم کاری بکنم
تا حالا بیشتر از 50-60 بار تصمیم به ترک گرفتم
ولی بیشتر از 1،2 هفته طول نمیکشه وقتی هم برمیگردم به خود ارضایی بدتر از قبل میشه و میلم بیشتره برای اینکار
راهی پیدا نکردم هنوز
مذهبی هم نیستم پس اگه میخواین راهنمایی کنین لطف کنین جوری باشه افراد غیر مذهبی هم بتونن نتیجه بگیرن

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۷ به آقای نجفی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
آقای نجفی من سوال دارم همینجا جواب بدید نمیخواد پست کنید
من جدیدا این عمل زشت خودارضایی رو انجام دادم، ولی زیاد انجام ندادم
مثلا من شنیدم اونایی که اول خودارضایی میکنن،خوششون میاد و در روز چند بار انجام میدن!!! در صورتی که من اول که انجام دادم(ارضا هم شدم و لذت داشت)ولی اصلا دیگه نخواستم، تاتتتتت تقریبا 4یا3روز
بازم انجام میدادم ولی زود سیر میشدم و دیگه دلم نمیخواست
الان هم ک تصمیم به ترک گرفتم، خیلی راحت ترک کردم و چن وقته انجام نمیدم، اشتیاقی ندارم واسش
الان سوالای من
1-چرا اینجوری ام؟ یعنی من سرد مزاجم؟
این همه میگن سخته کنترول کنیم و ترک کنیم و در روز چند بار انجام میدن!!! پس چرا من اینجوری نشدم و زووود سیر میشدم؟! سرد مزاجم مگه نه؟
2-چون از طریق **** *********، خودمو ارضا میکردم، اواخر احساس کردم این ناحیه درد میکنه و نمیتونم بش دست بزنم، واسه همین بیخیاله خودارضایی شدم
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه بلایی سر کلیتوریس اومده؟؟؟؟؟؟
نظر:
سلام
1 - سرد مزاج نیستید .
" من جدیدا این عمل زشت خودارضایی رو انجام دادم " .
شما این کار رو حقیقتا زشت می دونید . عقل تون میگه لذتی که با کار زشت همراه باشه ارزش نداره .
2 - نگران نباشید .
موفق باشید

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۶ .....
منم عضو میشم

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۲ اسم واقعیمو نذاشتم
اسمو نذاشتم چون روم نمیشه.منم هستم.بعد از اینهمه وقت...دوباره امروز...از خودم متنفرم...

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۵ -_-
آقایون یک روش بگین فقط ظاهر و انرژی مردونمون بمونه کفایت میکنه، با اینکه سنم کم نیست قید رابطه و ازدواج رو حالا حالاها زدم، به نظر خودم تا الان ضرر تستسترون برام بیشتر بوده تا سودش.
دروغ چرا تو این یک مورد خاص همیشه به جوامع غیراسلامی غبطه میخورم، کاری به حرف بقیه ندارم از نظر خود من رابطه عاطفی همراه با رابطه جنسی جزیی از مردونگی، این که نباشه نصف هویت مردونه هم بی معنی.

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۴ سلام دنیا
من جمشیدم،اون دو شب با این سه شب میشه پنج شب من پاک پاکم!!

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۳ کمال
در اینترنت که راجع به این قرص سیتروپرون استات سرچ میکنی از عوارضش گفته شده که کاهش تولید اسپرم و عقیم شدن است اگه واقعا چنین عارضه خطرناکی داره که خیلی خطری هست ای کاش اگر در بین ما روانپزشکی بود میامد و بیشتر از این قرص صحبت میکرد چون واقعا مصرفش هم داره زیاد میشه

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۸ سارا67

سلام

هر وقت افکار بد سراغتان آمد همون موقع برید وضو بگیرید. وضو خیلی تاثیر گذاره.

دوم اینکه حتما با سرکه خودتان را بشورید. البته با سرکه رقیق شده با آب. می تونید هروقت حمام رفتین این کار را انجام بدین. یا اینکه داخل آقتابه دستشویی بریزید و  هر روز انجام بدید. و این بهانه را بیاورید که در هوای گرم جهت بهداشت این کار سفارش شده. البته فکر کنم این بهانه برای خانمها بیشتر به درد بخورد.

 

راستی شما خانم هستید یا آقا؟

 

و اینکه آیا شما فیلم بد می بینید؟

 

من فکر می کنم گروه خوبی باشه. به شرط اینکه تنبیه و تشویق هم در این گروه گذاشته بشه.

و خدا به  پرتو خورشیدی خیر بده که باعث شده در دل جوانان امیدی روشن بشه. ان شاالله خوشبخت بشه.

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۱ من لیلی یک مجنونم
احادیثی در اسلام اومده که گفته شده به گناهتون نزد کسی اعتراف نکیند مگر در محضر خداوند
که این امر هم دلایل زیادی دارد خیلی زیاد که قررربون خدام بشم ک اینقدر اگاست
پس با این حساب فک نکنم درست باشه
درضمن فک کردین چ تعداد دختر خانم هستن ک حاضرن بیان توی این گروه ؟

نازنین:بچها بچها من امروز خیلی خوشحالم خاستم خود ارضایی کنم نزدیک بود شیطون گولم بزنه ولی موفق شدمو این کارو نکردم
نیما:افرین نازنین
شیما:وای اجی خوش بحالت من امروز هرچی جلو خودمو گرفتم نشد خوش بحال تو :-(
سام:شیما بی اراده شیما سست از نازنین یاد بگیر.
فرزانه:نازنین خانم رمز موفقیتتون چی بود؟
نازنین:فقط خاستم خاستن توانستن است
اینو شما میخاین؟

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۵ نا شناس
سلام
هیچ گروهی نمی خواد تشکیل بدی من با سابفه بالای 15 سال ج -  غ 3 تا راه میگم هر کس اونا رو انجام بده تمومه

1- نماز

2- مزاج و طب خودت بشناس بعد مثلا اگر گرم بودی غذای گرم نخور

مثل بادنجان - قهوه  در عوضش  ; کاهو  -  خاک شیر (معجزه میکنه) و .... بخور

3- یه قرص هست که باید بری روان پزشک برات تجویز کنه اینجا نمی تونم بگم می ترسم بری 500 تاش بخوری پروستات بترکه :)

4- porn  نگاه نکن

اگه تونستی اینا رو انجام بدی خوب حله اگه پشت خودت ندیدی اشکال نداره .... بزن تا به اب برسی بعد خوابت میگیره برو بخواب باز فردا همون کارو کن ببین می تونی انجام بدی اون 4 تا کارو اگه باز تونستی همون کارو کن هی این کارو ادامه بده تا به لطف خدا رستگار شی


۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۴:۴۴ نویسنده ی پست
من یه دختر 20 ساله م اعتقادات قوی مذهبی هم دارم من قبلا یه پست گذاشته بودم http://khbartar.blog.ir/post/2944 ولی خب بعد از اون بازم هر دفعه شکست میخوردم 
از اواخر سال سوم دبیرستان گرفتار این مشکل شدم و تا الان نتونسته بودم تا این حد مقاومت کنم
راستش یکی از راهنمایی های آقای نجفی خیلی خوب بود اینکه گفتن خانم ها میل جنسیشون دوره ای هستش و باید برای اون مدتی که میدونن اوضاع براشون سخت میشه برنامه ریزی کنن 
منم همین کارو کردم ینی اولین باری که بعد از این چند هفته تو شرایط سخت قرار گرفتم(ینی دیروز) هر چی خودمو کنترل میکردم فایده نداشت و از میلم کم نمیشد آخر دیگه دیدم نمیتونم سریع بلند شدم و خودمو با خونه سرگرم کردم ینی دیروز کلللللللل خونه رو عین دسته ی گل کرده بودم دیگه!! بعدشم عین یه جنازه افتادم یه گوشه من یکمی مریض احوالم هستم چن سالیه که هر روز بیحالتر میشم و دیگه تو خونه زیاد کار نمیکنم ینی در اصل جز آوردن سفره و گهگاهی هم جارو هیچ کاری نمیکنم ولی به تازگی حالم بهتر شده و سریع از موقعیت استفاده کردم تا دل مامانمو بدست بیارم حسابی خوشحال شده بود خیلی سال بود اینجوری کار نکرده بودم مامانم چشمشو عمل کرده و میدونستم که نگران اوضاع خونه ست که جوری باشه که اگر کسی اومد مرتب باشه منم تا قبل از اینکه از کلینیک بیاد همه جارو تمیز کردم 
یکتا:
عزیزم من نماز و روزه م سرجاشه کم پیش میاد نمازم قضا بشه حتی روزه ی مستحبی هم میگیرم ولی ... پیش میاد دیگه
شهاب56:
من تا روزی سه بار هم داشتم یا شایدم بیشتر اونم پشت سر هم ولی دیگه میخوام به خودم رحم کنم
رضا:
من اصلا دلم نمیخواد دارو مصرف کنم ینی اصلا اهلش نیستم چندین ساله جز قرص آهن هیچ قرصی مصرف نمیکنم (مگر اینکه با داروی گیاهی نتیجه نگیرم ) معتقدم این قرصا مضرن
بعدشم من میخوام ارادمو قوی کنم اینجوری دیگه این ترک کردن ارادی نیستش من یه فرد مذهبی هستم و واقعا روم نمیشه تو این شرایط با خدای خودم حرف بزنم دوست دارم بابت نشون دادن علاقه م به خدای خودمم که شده پای این عهدی که با امام زمانم بستم بمونم من آرزوم اینه که یار امام زمان باشم ولی آیا واقعا آدم قحطه که امام زمان بیاد منو انتخاب کنه؟

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۱ بهرام
اکثر جوون ها کم وبیش این کار و میکنن بعضی ها هم معتادن
من نمیدونم باید چه اتفاقی بیفته
من الان دانشجو ام   نه در دوران دبیرستان  و نه در دانشگاه یک نفر از معلمین و کارشناس ها در مورد این مسئله حرف نزدند
من در 20 سالگی اولین بار این گنا هو انجام دادم
الانم 25 سالمه
اخرین باری  هم که یه مدت طولانی تر ک کردم رمضان پارسال به مدت 30 روز بود
بعد از ان تقربیا هفته 3 بار این کارو کردم
دیگه بریدم

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۱ به کمال
سیپروترون استات تا زمانی که مصرف می شه فرد عقیم هست یعنی اسپرم هاش کم می شه بعد از ترک دارو تعداد اسپرم ها به تدریج به مقدار اولیه بر می گردن.البته این قرص نباید بیشتر از یه دوره 3 ماهه مصرف بشه.
این قرص رو تو کشورای خارجی بعضیا می خورن تا اخته بشن.یعنی واسه کسایی هست که می خوان خودشونو اخته کنن ولی اختگی موقت.پس از ترک دارو دوباره مرد می شی!!!!

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۵ سارا67

با نظر من لیلی یک مجنونم موافقم.

به سوال کننده: آفرین چه دختر خوبی هستی. حالا که این روش آقای نجفی بهت جواب داده سعی کن برای خودت یه مشغولیت درست کنی. مثلا یه هدف مثل درس خوندن یا کلاس رفتن.ورزش هم تاثیر گذاره.

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۱ معرفی

تو این سایت همچین گروه هایی تشکیل شده:

http://www.ktark.com/index.php

 

می تونی اینجا ثبت نام کنی.

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۸ شهاب 56
به من لیلی یک مجنونم
 والا این روزها طرف میره رابطه نامشروع انجام میده میره به همه میگه اینجا فضای مجازی است کسی کسی رو نمیشناسه قضیه استمناء یه مقدار با بقیه گناها فرق میکنه عده زیادی هستند که به این کار مبتلا هستند

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۶ گناهکار

منم موافقم با این کار

خوبه که ادم بتونه باکمک چندنفرکارشوترک کنه

وتجربیات اونارویاد بگیره.

فقط کاش زودترراه اندازی بشه

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۴ رضاجان
راستی
سایت www.masturbation.ir
الان مدت هاست همین کارو میکنه.پسرا و دخترای مبتلا  میرن اون جا و تعداد روزهای پاکیشون رو ثبت می کنند.دلم به حالم خودم و  امثال خودم شدیدا  می سوزه.خدایا خودت فرج آقا رونزدیک کن تا این جوانای بدبخت به جای استمنا یا دارو یا  ...برن  ازدواج کنن.

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۸ 28
یعنی من 28 سالمه و تا حالا سراغ ین چیزا نرفتم مشکل دارم؟ نگران شدم. یعنی ممکن بعد ازدواج دچار مشکل شم؟ یعنی ممکن میل جنسی نداشته باشم؟
(دخترم)

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۹ مهندس
من شوکه شدم یعنی اینقدر خودارضایی تو دخترا زیاده اگه پسر بودید با این وضع حجاب خانوما چکار میکردی هان یکی جواب بده

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۶ من لیلی یک مجنونم
شهاب 56 
بلاخره تو این بحثا و گروها هستن کسایی که ادمو با حرفاشون نا امید کنن و بیشتر تحریک ب  انجام این کار بکنن
دلایلی بیارن واسه انجام این کار که اصلا منطقی نیست اما برای توجیح کردن فرد گناهکار خیلی هم درست و منطقیه
مثلا بگن شرایط ازدواج برای ما نیست اگر هم این کارو نکنیم امکان داره ب گناهای بزرگتری مثل ارتباط جنسی با جنس مخالف دست بزنیم
اینجوری میشه که یه عده ادم توجیح میشن و اون حس پشیمونی گناه از بین میره برای یه مدت و با خیالی راحت دست به خود ارضایی بزنن

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۵ دخترونه،آقاپسرانخونن لطفا!!!!
ی سوال،من اصا درک درستی از خودارضایی ندارم! وقتایی ک هواگرمه،یانصف شبا میخاره،من کاری ب سوراخ واژنم ندارم وتاحالابش دس نزدم،فقط بالاترش میخاره،ک گاهی شباناخودآگاه میخارونم،اگه بیدارباشم باآب سرد میشورم خوب میشه،این کارمنم خودارضاییه!

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۵ ایسان
هر موقع گناه میکنی یادت باشه که خدا داره میبینه. هر کس تو خلوت خودش از خدای خودش شرم کنه و گناه نکنه طبق آیه قرآن خدا هم تو این دنیا و تو آخرت بهش خیلی پاداش میده.

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۱ به سوال کننده
ببخشید من یه سوال برام پیش اومد که خواستم اگه ناراحت نمیشید بپرسم.ببخشید اینو میپرسم.اما وقتی میگین ما خ.ا میکنیم یعنی با دستتون به بدنتون دست میزنید؟!!! 
ببخشید این سوالو میپرسم چون ذهنم درگیر شد گفتم.
خب اگه با دستتونه، خب دست نزنید... این که خیلی سخت نیست.با دستتاتون مثلا به بالشت چنگ بزنید... نمیدونم والا ...شاید من دارم اشتباه میکنم.

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۳ mehdi.ma.mm
سلام دوستان یه چیزی میگم کاملا جدی کسی ناراحت نشه.
میل جنسی مثل میل به غذا و آب مهمه و شما هر چقدر هم کنترل و کمش کنی بازم باید برطرفش کنی.
پس چندتا توصیه
زیاد سرکوبش نکنید مشکل جنسی پیدا میکنید و سرد مزاج میشید
خودتونو از عمد تحریک نکنید که بعدش خود ارضایی کنید مثلا با لمس خودتون یا فیلم های تحریک کننده ولی اگه بدنتون آلارم های مربوط رو داد و درخواست داشت پاسخ بدید
محیط خودارضایی باید آرام و ریلکس باشه مثلا در اتاق دربسته و آرام خواهشا با استرس خودتونو اذیت نکنید و سعی نکنید از ترس اینکه کسی بفهمه خودتونو سریع ارضا کنید اصلا همیشه در اتاقتونو ببندید که کسی هم شکی نکنه که چرا بعضی موقع ها بسته و بعضی موقع ها بازه
و الکی این میل رو شیطانی و کثیف و اهریمنی و نجس ندونید شما مشکلی ندارید و واسه کارتون توضیحی بدهکار نیستید و کسی حق نداره سرزنشتون کنه
حرفم کاملا علمی و حق هست پس لطفا مدیرجان تاییدم کن

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۷ نویسنده ی پست
بی نام:
نه عزیز اون میلت نیست اون شیطون درونته که میگه آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب اگر هنوز زده نشدی بنظر من یه جوری این کارو انجام بده که زده شی مثلا اگر همیشه حیا میکردی و چن بار پشت هم انجام نمیدادی این کارو بکن مطمئنا انقد از خودت متنفر میشی که دیگه دلت نمیخواد تا چن وقت بری دنبالش وقتی میبینی چن وقته دنبالش نرفتی اعتماد بنفس میگیری و راحت تر میتونی ادامه بدی
.....:
عزیزم یه اسم واسه خودت بذار اینجوری سخته مرسی از همکاریت
اسم واقعیمو نذاشتم:
یه اسم دیگه انتخاب کن که راحت بشه نوشت 
همین تنفر از همه چیز بهتره این تنفر یه وسیله ست ازش استفاده کن یه کاری کن حسابی متنفر شی یه جوری که بعدش گریه ت بگیره و از خودت بدت بیاد اون وقت دوباره به خودت قول بده
سارا67:
من دخترم
فیلم بد نه به اون صورت ینی فقط چن تا تیکه ی صحنه دار بوده نه اینکه فیلم اونجوری دیده باشم و دیگه همونم کامل ترک کردم گرچه من تاثیر چندانی حس نکردم که بگم بخاطر فیلم کاری کردم
پیشنهاد خوبیه مرسی بازم بود بگید بهمون


من لیلی یک مجنونم:
من خودم شرایطو سنجیدم و حس نمیکنم اینجوری باشه کما اینکه تو دختران و پسران برتر قسمتی بود که اونایی که تو ترک بودن با هم در ارتباط بودن و خیلی هم شئونات رو رعایت میکردن ماشالا بچه های اینجا همه با غیرتن کسی ازین حرفا نمیزنه بزنه هم طرد میشه
در ضمن ما نمیخوایم به گناهامون اعتراف کنیم قراره از صوابامون بگیم
ناشناس:
قبول ندارم هر کس با دیگری فرق داره اینجا هر کس با فردی شبیه خودش مشورت میکنه ایشالا نتیجه بده
بهرام:
ایشالا امسال قطعی ترک میکنید رمضانم که نزدیکه بهترین موقعست ببینید چه چیزایی رو بیشتر رعایت میکردید اونارو انجام بدید 
اصن میتونید روزه ی مستحبی بگیرید و به پیشواز برید خوردن سردی هم خیلی کمک کننده ست من تا حد مرگ سردی میخوردم اوایل ینی جز سردی چیزی نمیخوردم و حسابی هم پرخوری میکردم کم کم وقتی شرایط عادی شد میتونین گرمی ها رو هم بخورید و اتفاقی هم نمیفته
گناهکار:
ممنونم از همکاریتون شما هم اگر پیشنهادی برای ترک دارید بگید

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۹ نویسنده ی پست
دوستای مهربون
لطفا اونایی که عضو میشن یه بیوگرافی کوتاه از خودشون بدن که یه آشنایی مختصر ایجاد بشه

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۶ کابوی تنها
زمینه سازی نکنی گناه نمیکنی
فیلم نبین
مطالب و حتی جک سکسی نخون
با جنس مخالف خیلی حرف نزن
اگر پسری تو خیابون از خانم ها سان نبین

بیکاری منشا فساد هست وقتی مشغول باشی دیگه به این مسائل نمیرسی

میگن از تنهایی پرهیز کن تنهایی برای تو خوب نیست چون افکار شیطانی میاد سراغت

از همین الان هم به فکر ازدواجت باش

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۴ نویسنده ی پست به مهندس
من یه محجبه ی سفت و سختم و تو این مورد واقعا پسرارو درک میکنم و حجابمم کاملا حفظ میکنم تا کسی رو به سمت خودارضایی نکشونم

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۵ نویسنده ی پست
به دخترونه:
نه عزیزم مهم هدفته تو که با هدف ارضا این کارو نمیکنی
به به سوال کننده:
عزیزم همیشه هم اینجوری نیست که طرف خودش خودشو تحریک کنه یه موقع هست که به صورت خودبخودی اون قسمت یه حالتی پیدا میکنه که انگار یه مدت کوتاه تحریک شده و اون حس وسوسه ت میکنه که بهش دست بزنی اون موقع ست که سخته وگرنه اگر از اول خودت بخوای خودت خودتو تحریک کنی که بله میتونی دست نزنی و اینجوری راحت تر از اون شرایطه
به مهدی:
اینجوریام نیست قرار نیست آدم هر دفعه به هرچی نیاز داره بهش دسترسی داشته باشه پس اراده چی میشه؟ اگه قرار باشه به این راحتی به خودارضایی جواب مثبت بدی کم کم برای روابط نامشروعم به همین راحتی اقدام میکنی
آقای نجفی لدفن اینجور کامنتارو تایید نکنید خودشونم میدونن که دارن خودشونو گول میزنن 

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۴ چقدر احمق بودم
من دخترم 12- 15 سال اعتیاد داشتم بعضی وقتها کم بعضی وقتها خیلی زیاد ... سال پیش در آستانه ازدواج بودم که بهم خورد طرف رو خیلی دوست داشتم بعد از رفتن اون ناکامی حالم رو بدتر کرد با اینکه خودش بود هیچ حس جنسی بهش نداشتم ولی بعد از رفتنش عملم رفت بالا گاهی 3 بار در روز!!! جالبه من شاغلم زمان بیکاری زیادی نداشتم اما از کوچکترین فرصت استفاده می کردم با اینکه کل عمرم فیلم پورن ندیده بودم 5 6 ماهی هم معتاد اینکار شدم اه اه اه ... یادآوریش هم مشمئز کنندست ... پارسال شب قدر همه رفته بودم قران سر بزار من توی خونه خاک سرم می ریختم .... خلاصه اینکه ماجرای ترک من معجزه بود انگار به ته تهش رسیده باشی و دیگه نتونی بوی گند خودت رو تحمل کنی ... برای کسانی گفتم که می گن نمیشه ترک کرد!!! الان اگه یک ماه هم تنهای تنها باشم سراغش نمی رم من شش ماه که ترک کردم ماهواره و فیلترشکن و خونه خالی و همه ی شرایطش هم محیاست ولی بسه دیگه خستم ...کشش ندارم ....دیگه دوست ندارم روزای جمعه شرمنده امام زمان باشم ... یه چیزی هم که یادم رفت انگار یجور فراموشی گرفتم خفیفه ولی خودم اون رو از عوارض خ . ا می دونم ... لعنت بر عمری که در حسرت زندگی پاک حروم شه

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۶ نویسنده ی پست
چقدر عاقل هستی:
:) عزیزم مرسی که از تجربیاتت گفتی بنظر من آدم تا به جایی نرسه که از خودش متنفر بشه فایده نداره این آخریا به حدی این کارو انجام میدادم(اونم پشت سر هم) که بدنم همش خسته بود و ماهیچه هام میلرزید ولی الان دیگه اون دوران تموم شده و تو طولانی ترین دوره ی ترکم قرار دارم^_^

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۱ یاسمن
سلام من 24 سالمه و از 11 سالگی ندونسته درگیرش شدم
خیلی تلاش کردم برای ترکش،نشد و خیلی اذیت شدم
ولی الآن چند وقته تصمیم جدی گرفتم و فعلا چند ماهه که مرتب داذم موفق میشم و دفعاتش رو کم کردم
من یادداشت میکنم که چه روزی این گناه رو مرتکب شدم
بعد سعی میکنم تا مثلا 10 روز بعد خودمو نگه دارم 
خیلی جواب گرفتم
اولش یه هفته یه هفته بود
بعد تونستم 14 روز تحمل کنم
بعد دوتا 20 روز 
و بعد یک ماه این کارو گذاشتم کنار
و الآن از آخرین بار تا پایان ماه رمضون صبر خواهم کرد ان شاء الله
واقعا فاصله دادن وکاهش دفعات انگار میلم رو به این گناه خیلی کم کرده
خیلی راحتم و کم پیش میاد که تحت فشار قرار بگیرم
این یک ماهه که اصلا پیش نیومد
امیدوارم یه روزی برای همیشه کنار بذارمش
و اون موقع به خودم افتخار میکنم که بعد از 13 سال ترکش کردم
خدا خیلی مهربونه وقتی جدی تصمیم گرفتم خودش کمکم کرد!
با آرزوی موفقیت برا همه

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۴ anyone
به نویسنده ی پست:
چقدر شما خوبی.چقدر مهربون و با محبتین.
این پست یه حال دیگه ای داره.
نه جنگی بین دخترا و پسراس،
نه کسی خودشو برتر از بقیه میدونه.
همه از یه جنس،با یه هدف کنار هم میخوان به خوبی برسن.به نور برسن.
اینجا پر از روشنایی و عشقه...
+مرسی از خوبیت خواهر عزیز.
 ایشالا همه موفق بشن:)

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۲ HosEin Ab
تــــــــــــــــوبه !
بهترین کار و روش برای ترک خودارضایی توبه است !
میدونی !
وقتی توبه کنی !
وقتی که شرایط خود ارضایی برات فراهم بشه !
به این فکر میوفتی که من توبه کردم !
نباید این کارو کنم وگرنه توبه ی خودمو میشکنم و پیش خدا بی اعتبار میشم !
و وقتی که به توبه بی توجه باشی به این حدیث امام رضا که فکر کنی دیگه هیچ وقت توبتو نمیشکنی !
این حدیث امام رضا که میگن کسی که توبه کند در عین حال به گناه خود ادامه دهد مانند کسی است که پروردگار خود را مسخره کرده باشد
میدونی مسخره کردن خدا یعنی چی ؟!
یعنی بگی خدایا این دفه خودرارضایی کردم دیگه نمیکنم !
توبه میکنم و بعدش استغفرلله به زبان میاری و مراحل توبه هم به جا میاری !
ولی اگه توبتو بشکنی انگار خدارو مسخره کردی !
خعلیا اینطوری جلوی خودشونو گرفتن و مقابل خود ارضایی مقاومت کردن !
ولی این موضوع هم هست ! به این هم توجه کنین !
البته کمتر کسی هست که با اولین باری که توبه میکنه بتونه دیگه انجام نده !
میدونین اگه توبتونو شکستین اشکال داره !
خیلیم اشکال داره !
ولی اینکه بگی من که توبمو شکستم بازم انجام میدومو دیگه توبه نمیکنم این خیلی گناه بزرگیه !
وقتی که توبتونو میشکنین احساس پشیمونیتون چندین برابر میشه !
ولی میتونین دوباره توبه کنین !
شکستن پی در پی توبه گناه به حساب میاد
ولی همین توبه میتونه جلوشو بگیره
بزارین یه مثلا بزنم
وقتی به یه مهمونی دعوت شدین و فقط چند دقیقه وقت دارین که برین و برسین به مهمونی
و وقت حموم رفتن ندارین ! یعنی به هیچ وجه وقت اینو ندارین که برین حموم ! و یه خورده بود میدین ! بخاطر اینکه اون بو تا وقتی که برگردین و برین حموم رد شه و بقیه احساسش نکنن شما به خودتون عطر و ادکلون میزنین !
توبه هم دقیقا همینطوریه !
وقتی که گناه میکنی یه چهره سیاهی روی صورتتون میاد و بوی بدی روی بدنتون !
ولی توبه دقیقا حکم همون عطر رو داره !
شما به خودتون عطر میزنین تا وقتی که بتونین به طور کامل اونو از بین ببرین !
ایشالله موفق باشین !

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۶ یه سوال
ببخشید ببخشید ببخشید من نمیدونم یعنی آدم با دست خودش و با لمس نقاط خاص مگه ارضا میشه؟؟!!! آخه این کار باید توسط همسر انجام بشه که لذت داشته باشه دیگه... واقعا نمیتونم بفهمم.خودتون به خودتون دست میزنین بعدشم ارضا میشین؟ فک کنم من از اون دخترایی هستم که رضایت عاطفی از همسر باعث رضایت جنسیم بشه و از اینکه اون داره به من محبت میکنه و ازم لذت میبره منم لذت ببرم.نه اینکه جسمی باشه و فقط با تحریک جسمی خودم یا حتی طرف مقابل ارضا شم.نمیدووونم.شایدم من سردم!!

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۶ محمد مهدی
چه قدر اینجا تو این سایت همه مثل همند .من هم پسر 25 ساله ای هستم که  15 سال گرفتار خود ارضایی بودم. یه جورایی از بچگی .خاطرات این قرص رو براتون می گم:همین سیپروترون ااستات که شما می گید  باعث شد گرفتاریمو ترک کنم.روزای اول که می خوردم اول موهای بدنم ریخت یعنی تو  حموم لیف که به خودم می زدم  همه موهای سینه -پا و ...کنده  میشد.بعد یک هفته  احساس خستگی شدیدی داشتم جوری که همش خوابم میومد .یه یه هفته بعدش بدنم یهو داغ می کرد جوری که انگار آتیش می گرفتم  میل جنسی  همچنان وجود داشت ولی خوب خیلی کاهش پیدا کرده بود.بعد از یک ماه  میل جنسی به کلی از بین رفت بلکه میل عاطفی هم از بین رفت یه جورایی شدم مثل آدم آهنی!!!من که دختر می دیدم همش دلم می خاست بگیرمش تو بفل بوسش کنم دیگه هیچ حسی به زن نداشتم.حتی حس عاطفی .مثل وقتی بچه بودم.دکتر گفت سیپروترون حدود ده برابر قوی تر از فیناسترید است.منم از این قرص راضی بودنم زندگیمو نجات داد مثل شما 

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۹ ___
خواهرای گلی که نمیدونید خودارضایی چیه
بخدا شما خیلی ماهین.از همه ی آدما هم سالمترین.
پس اصلا فکر نکنید که سرد هستین و احساس ندارین.

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۱ نویسنده ی پست
دوستان ممنونم ازینکه تجربیات و راهنمایی هاتون رو در اختیارمون قرار میدید
ولی فک کنم کسی دوست نداره بیاد تو گروه!!!
جز یکی دونفر
تا الانم که هیچکس یه بیوگرافی برای اعلام عضویت نداده!!

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۹ به یه سوال
عزیزم اصلا نمیخواد بدونی چطوری خودشونو ارضا میکنن!!!
بذار برات از خودم بگم 
من کلا آدم زیادی کنجکاویم وقتی هم فهمیدم چطوری خ.ا میکنن میخواستم تجربه اش کنم اگه نمیدونستم برام این حالت پیش نمیومد.
پس کسایی که از خ.ا چیزی نمیدونید اصلا دور و بر اینکه بفهمید چیه نیاین برا خودتون بهتره.
اونایی که لذتش رو تجربه کردن بازم هی میخوان انجام بدن 
کسی که خ.ا میکنه فقط جسمش ارضا میشه ولی روحش ارضا نمیشه به خاطر همین حتی به ۳بار در روز هم میرسه یا بیشتر 
وقتی آدما یه مشکلی تو زندگیشون دارن که باعث اضطراب و استرس و پریشانی میشه براشون و اگه قبلا اینکار رو انجام داده باشن برای رهایی ذهنشون میخوان به چیزی پناه ببرن و حتی کسایی که اعتماد به نفس پایینی دارن هم ممکنه اینکارو بکنن 
میخوان کاری کنن که درد مشکلاتشونو فراموش کنن!!
اینم بگم کسی که خ.ا میکنه اولش  لذت ببره و حتی شاید نخواد ترک کنه اما به مرور بعدش آسیب هاشو چه رو مغزش و چه رو بدنش میبینه و اینکه یه حالت تنفر نسبت به خودش پیدا میکنه که اون وقت خودش میخواد ترک کنه ولی حس میکنه بهش معتاد شده اون وقته که تصمیمشو میگیره که ترک کنه.

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۸ محسن نجفی
ارسال مجدد :
دوستان به نظر من تلقین تو این مورد خیلی تاثیر میذاره.
وقتی باور کنید ترک سخته واقعا سخت میشه.
شما دارین به خودتون تلقین میکنید که نمیتونید ترک کنید!!
………باور کنید قدرت اینو دارین که لحظه ای که وسوسه میشید بتونید جلوی خودتونو بگیرید.………………………
اگه یاد بگیریدچندبار اون لحظه ی خییییلی وسوسه آور جلوی خودتونو بگیرید اعتماد به نفستون فوق العاده افزایش پیدا میکنه 
اینکارو با همون روش هایی که آقای نجفی هم تو پستای قبل گفتن (پستای قبلی مربوط به خ.ا رو ببینید )انجام بدین مثل:
۱-تغییر مکان دادن...مثلا اگه نشستید پاشید 
اگه تو اتاقین برید بیرون اتاق تلویزیون رو روشن کنید 
اگه خوابیدید بنشینید یا برید توی تراس کلا موقعیتتونو تغییر بدید 
۲-مغزتونو درگیر کنید...از۱۰۰به ۱بر عکس بشمارید 
کتاباتونو ورق بزنید.
جدول حل کنید 
چندتا مجله ی مورد علاقه تونو بخرید بذارید روی میز وقتی این فکرا اومد سراغتون برید یه مطلبشو بخونید.
۳-اونایی که مذهبین ذکر بگن هر ذکری که دوست دارن مثلا :لااله الا الله 
۴-در مورد دختران بخصوص وقتی میرید حمام زیاد زیر دوش نایستید.وقتی لباس عوض میکنید جلوتون آینه نباشه.به بدن خودتون زل نزنید.
۵-فیلم-عکس -داستان   سکسی تعطیل   ……به هییییچ وجه سراغش نرید اگه فکر میکنید  نمیتونید جلوی خودتونو تو دیدنش یا خوندنش بگیرید.عواملشو از بین ببرید مثلا اینترنتو جمع کنید گوشیتونو بدید به کسی براتون نگه داره اگه رو حافظه ای فلشی چیزی اینا رو دارید همه رو پاک کنید.....با شجاعت تمام!!!
۶-و یه نکته ی دیگه 
وقتی میخواید عادتی رو ترک کنید مسلما یه دفعه نمیتونید باید کم کم کنار بذاریدش 
اگه روزانه چندبار اینکارو میکنید 
اول سعی کنید به روزانه یه بار کاهش بدیدش 
بعد از روزانه به یه روز درمیون بعد دو روز در میون 
بعد از دو روز در میون به سه روز درمیون و به همین ترتیب....
در آخر حتی هفته ای اینکارو عقب بندازید 
میتونید ترک کنید مطمئن  باشید من شخصا با همین کارا نتیجه گرفتم و توی ترک هستم خدا بخواد دیگه سمتش نمیرم.
بچه ها یادتون باشه برای اینکار عواملش رو از بین ببرید 
وقتی صحنه ای دیدید سعی نکنید خودتونو تحریک کنید ازش رد بشید به موقع میتونید از این لذتا ببرید.
پس عوامل رو از بین ببرید یا حداقل کمش کنید.
و وقتی این وسوسه ها اومد سراغتون از روش هایی که گفتم استفاده کنید.
وقتی کم کم ایمان پیدا کردید که میتونید اینو کنار بذارید.
اعتماد به نفسی پیدا میکنید که نگو!!!
من الان مشکلاتی تو تمرکز حواس و...دارم که همشو از نتیجه ی این میدونم امیدوارم که کاملا خوب خوب شم.
...............    شما هم باور کنید................................
نظر:
سلام
این نظر رو یکی از دوستان به صورت خصوصی ارسال کرده بود و از بنده خواست که اون رو عمومی نمایش بدم .
از اون جایی که نظرات خصوصی رو نمیشه عمومی منتشر کرد ، مجبور به ارسال مجدد شدم
موفق باشید

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۱ یاسمن
نویسنده ی پست ممنونم ازت خیلی ایده ی خوبی هستش و کاملا موافقم با رعایت آداب و شئونات البته!
منم میخوام عضو بشم...چه کار باید بکنم؟

راستی جدّا غذاهای گرم آدمو داغون میکنه........
و بیکاری! و تنهایی! همیشه باید کاری برای انجام دادن باشه،باید برنامه شو از قبل بریزیم و الا دیگه وقتی سراغت اومد خیلی سخته که خودتو با کار دیگه ای مشغول کنی!  کلا یه وقت خالی هم نمیذارم تو برنامه م بمونه....
و نکته ی سوم دوش گرفتن...خیلی کمک میکنه به ترک...اینو یه روانشناس گفت البته و منم باهاش موافقم!
و نکته چهارم زندگی معنوی...هر روز تعدادی صلوات و چند ص قرآن و ذکر اگه وقت داشتین! زندگی آدم که خدایی باشه حیفش میاد روزش رو خراب کنه.......
و نماز صبح.صبحا با خدا قرار بذاریم و ازش کمک بخوایم...
برا من تاثیر داشته...امیدوارم بدرد بقیه هم بخوره....

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۹ یاسمن
نویسنده ی پست ممنونم ازت خیلی ایده ی خوبی هستش و کاملا موافقم با رعایت آداب و شئونات البته!
منم میخوام عضو بشم...چه کار باید بکنم؟

راستی جدّا غذاهای گرم آدمو داغون میکنه........
و بیکاری! و تنهایی! همیشه باید کاری برای انجام دادن باشه،باید برنامه شو از قبل بریزیم و الا دیگه وقتی سراغت اومد خیلی سخته که خودتو با کار دیگه ای مشغول کنی!  کلا یه وقت خالی هم نمیذارم تو برنامه م بمونه....
و نکته ی سوم دوش گرفتن...خیلی کمک میکنه به ترک...اینو یه روانشناس گفت البته و منم باهاش موافقم!
و نکته چهارم زندگی معنوی...هر روز تعدادی صلوات و چند ص قرآن و ذکر اگه وقت داشتین! زندگی آدم که خدایی باشه حیفش میاد روزش رو خراب کنه.......
و نماز صبح.صبحا با خدا قرار بذاریم و ازش کمک بخوایم...
برا من تاثیر داشته...امیدوارم بدرد بقیه هم بخوره....

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۳ چقدر احمق بودم
به نویسنده پست
خب الان گروه رو دقیقا چطوری تشکیل دادی ؟؟؟ ما باید چکار کنیم ؟؟؟ بیشتر توضیح بدید . یه پیشنهاد میشه مثل ختم صلوات خانوم پرتو خورشیدی شما هم یک طرح چهل روزه بدید ...
آقای نجفی
من تا حالا چند بار این سوالو پرسیدم جواب درستی هم نگرفتم ... اگه می دونید لطفا کمکم کنید .. میگن بعد از ترک ، عوارض خ . ا از بین می ره ... الان حالت فراموشی و ضعف حافظه ای که من گرفتم تا ابد باهام می مونه یا از بین می ره ؟؟؟ من 6 ماهه ترک کردم .
نظر:
سلام
تقریبا هر خصلت فراموش شده ای با تمرین دوباره تقویت میشه . شما هم برای تقویت حافظه تمرین کنید .
موفق باشید

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۵ همونی که نظرش خصوصی ارسال شده بود.
ممنون آقای نجفی 
بچه ها یه نکته ی دیگه که میخواستم بگم بهتون اینه که 
اگه مشکلی دارین توی خونواده یا مشکلی تو درس دارین اضطراب یا استرسی یا هر چیز دیگه دارین که باعث میشه نیاز داشته باشین از این فکرا دور باشین و اون نیازتون باعث میشه به خ.ا روی بیارین 
اول اون مشکله رو برطرف کنید 
نماز خوندن خییلی مؤثره برا کسایی که نماز رو ترک کردن 
بعد که مشکل رو حل کردین یا به دنبال راه حل برای مشکلتون بودین سعی کنید از خ.ا هم دور بشید.
و در ضمن بیکار نباشید.سر خودتونو به کارای مختلف گرم کنید.
از فکرای خاک برسری هم دوری کنید.

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۳ یه سوال
والا من 21 سالمه سنمم کم نیستا که فک کنید نمیدونم خ ا چیه.چرا شنیدم چیه ولی نمیتونم این کارو درک کنم!
اصلا تصورشم نمیتونم بکنم...
شما نگران نباشید کنجکاوی نمیکنم که انجامش بدم.اه اصلا خیلی بی معنیهههه.یعنی اونایی که خ ا میکنن واسشون اهمیت و تفاوتی نداره که این کارا توسط همسری که (بینشون عشق هست) براشون انجام بشه یا اینکه توسط خودشون؟!
آبجیا و داداشا اگه بخواین میتونین دیگه انجام ندین.اصلا هروقت خواستین انجام بدین بگین یعنی من انقدر ضعیفم؟
براتون دعا میکنیم.فقط خواهشا مصمم باشین..وااای آخه این چه کاریه آخهههه؟!

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۵ بهرام مجرد
کسایی که این کار و بلد نیستن  خوش  به حالشونه اصلا سراغش نرین . اصبلا نخواین بدونین چحوریه 
من خودم تو 20 سالکی شروع کردم قبلا هر کس میگفت خود ارضایی نمیتونستم در کش کنم  تا اینکه یه بار کنجکاوی لعنتی منو مبتلا کرد
اولش تفریحی این کارو میکردم !!!    بعدش  اروم اروم معتاد شدم


 این قرص ها ایا خیلی عوارض داره؟؟؟؟؟؟

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۶ نویسنده ی پست
یاسمن:
ممنونم ازت عزیزم خیلی خوب بود بازم اگر چیزی بود بیا برامون بگو
چقدر احمق بودم:
عزیز از یه تاریخی قرار میذاریم که همه بیان قول چهل روزه بدن که تا چهل روز سمت این کار نرن بعدشم هر چن وقت یک بار بیان از موفقیتشون که در موقعیت گناه سربلند بیرون اومدن برامون بگن و بگن که چیکار کردن تو اون لحظه که تونستن مقاومت کنن بعدم اینکه هر کس بگه که فک میکنه چه عواملی باعث میشه این گناهو انجام بده (براساس ویژگی های شخصیتش) مثلا یه نفر میگه من زیادی کنجکاو بودم یه نفر میگه من از دوست ناباب تاثیر گرفتم بعد اینجوری افراد مشابه خودشونو پیدا میکنن و راهکار میگیرن
در ضمن تا ده روز اول هیچکس از شکستش نباید بگه فقط موفقیت هاشو باید اطلاع بده بعد از ده روز همه میان میگن که تو این ده روز چه اتفاقاتی براشون افتاده تا بقیه راهنماییش کنن دوباره شروع میشه تا ده روز بعد چون اگر کسی مدام شکست بخوره بیاد بگه بقیه روحیه شونو میبازن

هر کی دوست داره شرکت کنه یه بیوگرافی مختصر بده و جنسیتشو هم بگه 
اگرم پیشنهادی هست سراپا چشمیم


همونی که نظرش خصوصی ارسال شده:
ممنونم از راهکاراتون امیدوارم تو گروهمون هم عضو شید تا بهتر به بقیه کمک کنید فک کنم شما تنها آقای این گروه باشید البته اگر اشتباه نکنم
بهرام مجرد:
آقا بهرام قرص خوردن خوب نیست چون باعث سردی عاطفی هم میشه نظر من اینه که آدم باید روی اراده ش کار کنه آسونترین راه بهترین راه نیست شما تا اونجاییکه میتونید سردی بخورید و گرمی نخورید باور کنید خیلی موثره 
من خودم یه مدت فقط سردی میخوردم اونم به مقدار زیاد دقیقا مث همین قرصا بود ینی تا یه ذره گرمی میخوردم سریع حالتام عوض میشد ولی اعتماد بنفسی که بابت موفقیتم تو دوران سردی خوران گرفتم باعث شد که الان با خوردن این همه گرمی (تا حد جوش زدن) اصلا سمت این کار نرم چون به خودم مطمئن شدم و دیگه ترک کردن رو یه کار سخت نمیدونم
نمیدونم چقدر مذهبی هستید ولی من به حدی به آقا امام زمان ارادت دارم که به ایشون گفتم اگر بخاطر شما هم که باشه من این کارو ترک میکنم دوست داشتم تو نیمه ی شعبان پاک باشم دوست داشتم وقتی کسی به عنوان مومن ازم یاد میکنه تو خلوت گریه م نگیره که مومن کجا و من گناهکار کجا؟ دوست نداشتم وقتی به کربلا فک میکنم شرمنده باشم و روم نشه آرزوش کنم دوست نداشتم جزو کسایی باشم که خدا بهش نگاه نمیکنه دوست داشتم موقع ازدواجم پاک باشم و با یه آدمی مث خودم و یه آدمی پاکتر از خودم ازدواج کنم چطور میتونم آرزوی همسر پاک داشته باشم وقتی خودم آلوده م؟ چطور میتونم آرزوی مومن ترین فرد رو برای ازدواجم داشته باشم وقتی که حتی از پس ترک یه گناهمم بر نمیام؟ چطور میتونم منتظر فردی چشم پاک و با اراده ی قوی باشم در حالیکه اراده ی ترک گناه خودمم ندارم؟ با چه رویی میخوام خودمو لایق یه همچین فردی بدونم؟
من عاشق معامله کردن با خدام من یه قدم به سمت پاکی میرم تو منو صد قدم بیشتر به سمتش بکشون من قول میدم که دیگه این کارو نکنم توام قول بده تو ترک کوچیکترین گناهامم کمکم کنی من این گناه بزرگه رو ترک میکنم توام قول بده تو ترک گناهایی که به چشمم نمیاد و برام عادی شده کمکم کنی من حواسمو به خودم جمع میکنم توام هوای باقی غفلتامو داشته باش 
من خیلی دنبال این بودم که چیکار کنم تا خوب باشم؟
جواب:
امام علی (علیه السلام) : عفت سرآمد هر خوبی است
پس فقط یه اراده کنید و بسم...بگید

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۱ جلال
سلام.من جلال 32 ساله.یکمی مذهبیم.من بدلایلی فعلاً نتونستم ازدواج کنم.نیمه شعبان قول دادم سراغ گناه نرم.ولی یه روز تونستم و باز گناه کردم.بنظرم مسایل مذهبی رو که آقای نجفی گفتند و راه کارهاشون مفیده. چون تنها شدم شروع به این کار(خ.ا) کردم.اسم منو تو اون لیست بنویسید و از امروز قول میدم سراغ این کار نرم.اگه زنده موندم چند روز دیگه میام و تعداد روزهای پاکی ام رو اعلام می کنم.باور کنید فیلمای مبتذل رو دشمنان اسلام واسه ما جوونا طراحی کردن که از تلاش و پیشرفت عقب بمونیم و همش درگیر این جور مسایل باشیم.لذا ترک اینکار در درجه اول به خود آدم بستگی داره که برای خودش و اعضا و جوارحش ارزش قائل باشه و از آلات جنسی خودش از طریق شرعی(ازدواج) لذت ببره و یا اگه شرایط ازدواج رو فعلاً نداره صبر پیشه کنه.هر چند میدونم سخته ولی چاره ای نیست.سختیاش موقتیه.بهر حال امید وارم همه ما بتونیم سالم و پاک زندگی کنیم و پیش خدا و امام زمان و شرمنده نباشیم.یا حق.

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۸ یه دانشجو
با سلام
طرحه خیلی خوبیه,مخصوصا که نزدیک ماه مبارکم هستیم و این خیلی کمک میکنه
با اجازتون منم هستم
24ساله-پسر
به امید پاکی همه انسانها و مخصوصا جوونا

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۶ یسنا
سلام من یک دختر 27 ساله هستم با سابقه بیش از 15 سال خ _ا منم عضو میشم خیلی دوست دارم ترک کنم انشاالله خدا کمکمون کنه

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۷ نویسنده ی پست
فعلا همین تعداد هستیم:
.....
اسم واقعیمو نذاشتم
گناهکار
یاسمن
جلال
یه دانشجو
اگر کسی از قلم افتاده بگه بعضیا رو مطمئن نبودم که هستن یا نه
از سه شنبه شروع میکنیم تو این مدت سعی کنید فک کنید و ببینید مواقعی که حس میکردین میتونید ولی بازم گناه کردین دلیلش چی بوده؟ و ببینید چجوری میتونید زمینه ی بهتری برا خودتون فراهم کنید که دیگه سمت گناه نرید
پیشنهادات و نتایج خودتونم اینجا به اشتراک بذارید تا افراد مشابه خودتونو بهتر شناسایی کنید

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۸ نویسنده ی پست
یسنا جان ممنونم از حضورت مطمئنا حضورت خیلی مفید خواهد بود ایشالا این دفعه میتونی توکل بر خدا

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۱ همونی که نظرش خصوصی ارسال شده بود.(موج مثبت)
اسممو به "موج مثبت"تغییر میدم اون خیلی طولانیه.
نویسنده ی پست
چرا فکر کردی من آقا هستم؟؟!! خنده ام گرفت… لحنم مردونه شده بود!!!
میدونی من حتی میخوام از کلمه خ.ا هم دوری کنم چون اینکار یادم میوفته و بهش فکر میکنم و ممکنه دوباره...
من دخترم سنم مهم نیست.
من هر روزی بود کارم اما الان چند هفته یه باره...
منم دوست دارم ترک کنم برای همیشه.
میشه اسم گروه رو به یه چیز دیگه تغییر بدیم 
مثلا گروه انسانهای با اراده...
بعدشم باید سعی کنیم بهم انرژی مثبت بدیم.
هر کسی از اینکه تونسته جلوی خودشو بگیره و اینکارو نکنه بگه 
نه اینکه شکست خورده (که ایشالله نخورده).
یه چیز دیگه هم اینکه هر کسی الان ممکنه شرایطش متفاوت باشه یکی روزانه یکی هفتگی یکی ماهانه 
برای همین نمیتونیم باهم پیش بریم فقط از تجربیاتمون بگیم.
من عضو گروه میشم اگه این شرایط بهش عمل بشه.
خودخواهی درکار نیست من چون خودمو میشناسم و از یه چیزایی میترسم این شروطو گذاشتم اگه موافق باشین منم عضو این گروه میشم.

من شخصا موقعی به پست سر میزنم که حس کنم نیازم بالا گرفته مثله الان!!!
موقع های دیگه ام نمیخوام بهش فکر کنم برا همین نمیام.
چون دخترم مواقع خاصی این نیاز بیشتر میشه که دخترای گروه هم میتونن بگن تو اون زمان چیکار میکنن که سراغش نرن.
مرسییی از نویسنده ی پست عزیز که مطمئنم باعث میشه عضو های گروه ترک کنن.
مطمئنم هممون میتونیم اینکارو برای همیشه بذاریم کنار 
اگه بخوایم و باهم باشیم و از شکست نترسیم.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۱۸ نویسنده ی پست به موج مثبت
چون اصولا آقایون این کارو میکنن:| اینطور حس کردم
من توی کامنت آخرم به چقدر احمق بودم توضیح دادم که قراره چیکار کنیم و گفتم که نباید از شکست ها بگیم فقط هر ده روز یه بار محض گرفتن راهنمایی
اسم گروهم فکر خوبیه میشه عوض کرد ولی انقد دیر به دیر به اینجا سر میزنن که ...
ایشالا سه شنبه اسم جدیدشو مینویسم که همه ببینن
در مورد اینکه گفتی هر کس یه جوریه خب باید همه بگن چجورین تا با افراد مث خودشون شروع به ترک کنن هدف از تشکیل این گروهم همینه وگرنه میومدیم فقط روشای ترک رو میگفتیم و خلاص
نمیدونم دوست داری عضو شی یا نه ولی به پیشنهادای منم فک کن:| ممنونم ازینکه بهم کمک میکنی

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۹ یه دانشجو
نمیدونم شماهم اینطور هستید یا نه؟
من وقتایی که استرس دارم(ایام امتحانات)نیازم خیلی بیشتر میشه!
شاید به خاطر نیاز عاطفیه,این که دوست داری یکی کنارت باشه و حالت رو خوب کنه:'(
نظر شما چیه؟

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۰ جلال
سلام.من امروز یه لحظه شیطون گولم زد که برم سراغ فیلمای مبتذل ولی یه لحظه یاد قولم افتادم  و سیستمم رو خاموش کردم.بنظرم دراین جور مواقع آد م یه لحظه ناراحتی و پشیمونی بعدش  و عوارضی که بعداً در موقع ازدواج گرفتارش میشیم روبه یاد بیاره و خودشو کنار بکشه.بجاش رفتم یه کتاب برداشتم و تمرین خوشنویسی کردم.اینجوری فکرم مشغول شد.تو این مواقع اگه آدم سرشو با یه چیزی گرم کنه خیلی خوبه همچنین گفتن 100 مرتبه ذکر"یا ممیت" کمک میکنه از گناه دور شیم.باید بخدا توکل کرد.موفق باشید.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۰ موج مثبت
به نویسنده پست...
دیدم اون حرفاتو..
خواهش میکنم عزیزم شما ها بیشتر به من کمک می کنین
من میخوام عضو بشم.
به یه دانشجو…
نه من موقع امتحانا اینطور نیستم.
البته گاهی که خسته میشم از درس خوندن میخوام یه طوری خستگیم رو برطرف کنم بهش رو میارم البته بیشتر به فکر کردن بهش رو میارم.
برای رفع استرستون از روش ریلکسیشن استفاده کنید یا هر چیزی که سرحالتون میاره.
میدونستید آدمایی که اینکارو میکنن اکثرا به خاطر رفع اضطراب و استرسشون اینکارو میکنن ولی بدون اینکه متوجه باشن به خاطر اون استرس هستش و به طور ناخودآگاه اینکارو میکنن میخوان حالشون خوب بشه.
شما هم به نظر من باید به دنبال رفع استرست باشی تا راه های برخورد با استرس رو یاد بگیری و از اینکار جلوگیری کنی.
اینارو تو یه فایل صوتی شنیدم که دکتره می گفت.

موفق باشی

به جلال...
آفرین آقا جلال !!! همه باید سر قولمون بمونیم.
خوشنویسی!!فکر خوبیه منم به نقاشی فکر میکنم.
حرفاتون خیلی کمک کرد به نظر منم به ضرراش و مشکلاتی که بعد ازدواج برامون میاره فکر کنیم مؤثره!

بازم به نویسنده پست...
خداخیرت بده.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۰ نویسنده ی پست
سلام
دوستان ممنونم که همراهی میکنید داشتم ناامید میشدم:|
یه دانشچو:
آره استرس خیلی موثره ولی بدیش اینه که بعدش حالت بدتر میشه
جلال:
خیلی عالیه احسنت حالا من اینجور مواقع یه فکر دیگه هم خیلی بهم کمک میکنه مخصوصا شبا اونم اینکه به همسر آیندم فک میکنم
من چون عاشق اینم که همسرم فرد با ایمان و با اراده ای باشه همش خودمو با اون مقایسه میکنم و میگم زشته که اون از من بهتر رفتار کنه یا مثلا اگر شب باشه میگم مثلا شاید اون داره الان نماز شب میخونه اون وقت تو نه تنها صواب نمیکنی میخوای گناهم بکنی؟ خیلی خیلی بهم کمک میکنه این تفکرات
بله من یه موقع ها به خدا میگم پناه میبرم به تو از شر خودم از شر نفس خودم اینم خیلی آرامش بخشه انگار انرژی مثبتی که داری چند برابر میشه

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۰ یه دانشجو
به موج مثبت:
خیلی ممنون,روش کار میکنم,انشاالله که نتیجه بده
به نویسنده پست:
بله,درسته,اگه خودارضایی انجام بشه عذاب وجدان بعدش واقعا ادمو ناراحت و شرمنده میکنه
شاید باورتون نشه!
ولی من بعضی شبها از شدت فشار گریم میگیره و از خدا میخوام تا اون شب باعرض پوزش محتلم بشم:'( تا فشار از روم برداشته بشه
یه روشی که به نظر من خوبه اینه که;
یه نامه ای برای خودم مینویسم و موهبت های خدا رو توش مینویسم و همچنین چیزهایی که باعث میشه از این کار به خاطر اونها منصرف بشم,دم دستم میذارمش,هروقت داشتم وسوسه میشدم,نامه رو میخونم(اگه طولانی هم باشه که چه بهتر)که باعث میشه به خاطر خجالت و یا عاقبت کارم ازش منصرف بشم
این چیزهایی رو هم که نویسنده پست گفتند جزو اون نامه میشه نوشت(داشتن همسر پاک و...)
موفق باشید
التماس دعا

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۰۴:۱۸ یه دوست
دوستان سلام خواستم بگم اصلا به شخصی که خودشو خانم دکتر معرفی کرده اصلا اعتماد نکنید چون شخص مورد اعتمادی نیست به هشداری که آقای نجفی دادن سر بزنید ...

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۰۴:۲۱ رهگذر پ
من هم با پیشنهاد تشکیل گروه موافقم به نظرم کمک کننده است .

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۶ موج مثبت
به نویسنده پست...
ناامید نباش دوست عزیز من باهاتم تا آخرش!!!قول مردونه آخ نه ببخشید قول دخترونه 
من شخصا از وقتی اومدم عضویت خودمو اعلام کردم یه حس تعهد به قولمون نمیذاره جلوتر برم و قولمو بشکنم.
به یه دانشجو...
خواهش میکنم...امیدوارم نتیجه بگیری...
فقط باید نامه رو یه جا بذاریم عقل جنم بهش نرسه  ما که تو خونمون فضول زیاد هست!!!شما رو نمیدونم!!!

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۱ رهگذر
منم هستم دختر 21 ساله با بیش از 8 سال سابقه .10 روز پاکم 

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۸ یه دانشجو
به موج مثبت:
اره درسته ,دقیقا مثل من:-)
من تو گوشیم متنش رو نوشته بودم,امنیتش بیشتره:-)
به رهگذر:
مثل اینکه امروز نویسنده پست تشریف نیاوردند
با کسب اجازه از نویسنده پست
 ورودتون رو به گروه خوش امد میگم
انشاالله که همگی بتونیم به پاکی کامل برسیم

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۳ یسنا
سلام به همگی دوستان بیایید برای هم دعا کنیم تا سر عهدی که بستیم بمونیم فکر میکنم دعا خیلی کمکمون بکنه من فعلا 4 روز پاکم

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۵ جلال
سلام.ورود دوستان جدید رو خوش آمد میگم.بچه ها بیاید تا 40 روز سر قولمون وایسیم یا حداقل 21 روز.میگن 21 روز یه کاری رو انجام بدی ملکه ذهنت میشه

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۵ عزب اوقلی
عزب اوقلی هستم ،یک مسافر.
سه سال و دو ماه و 8 روز که پاکم.

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۰ موج مثبت
من میگم بیاین تا آخر ماه رمضون قرار بذاریم.
میدونیم که وقتی به ارگاسم میرسیم روزه باطله تو ماه رمضون که اصلا و ابدا...
باید جلوشو بگیریم و فاصله الان تا ماه رمضون رو هم سعی کنیم انجام ندیم ولی تو ماه رمضون اصلا!!!
اونایی که تا حالا بیشتر از دوهفته مقاومت کردن کیان؟
من تا حالا بیشتر از دوهفته نشده گفتم ماه رمضون فرصت خوبیه تا به یک ماه برسونمش.
دوستان من الان یه محصلم شغل ندارم به نظرتون چیکار کنم که بیکار نباشم؟؟؟
درس که سخته...
یه کاری بگین بشه برای رفع بیکاری انجام داد.

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۰ یه دانشجو
به یسنا:
1-بله,خیلی خوبه,حتما,انشاالله که قابل باشیم
2-خیلی خوبه,انشاالله تا اخر ماه مبارک پاکیتون رو حفظ کنید
به جلال:
ماه مبارک فرصت خیلی خوبیه
انشاالله به پاکی کامل برسیم
به موج مثبت:
بله درست میفرمایید,اونجوری خدای نکرده روزه مون باطل میشه که کفاره وقضا داره
من الان نزدیک به 3هفتس که خودم رو از اون لحاظ حفظ کردم
راستش من خودم میخوام روی تقویت زبانم کار کنم و واسه ارشد درس بخونم,البته بستگی به این داره که چه چیزی رو دوست دارید انجام بدید,مثلا دیدن فیلم  خیلی سرگرمم میکنه
انشاالله موفق باشید

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۵ رهگذر
سلام به دوستان .دوشب پیش متاسفانه دوباره داشتم آمپر می چسباندم اما سریعا تغییر مکان دادم و شروع کردم به صلوات فرستادن و فکر کردن به عواقب این کار و عهدی که بستم ؛ خدا رو شکر تونستم   به عهدم وفادار بمونم .:-)

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۸ موج مثبت
قول داده بودم همیشه نیام ولی انگار نمیشه آخه این صفحه همیشه تو گوشیم بازه به خاطر همین میام یه سر بزنم کسی نظر داده یا نه؟ 
رهگذر جان ایول داری!!!

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۷ aber

خودارضایی یعنی دفع احساسات غریزی که در زمان و موقعیت نامناسب تهییج شده اند که این امر در حالی که امکان درستی برای تخلیه کامل روحی وجود ندارد باعث صدمات روحی شده و از آنجا که در تقابل فکری با عقاید و اهداف است کاهش نشاط و رضایتمندی را بهمراه دارد که به کاهش اعتماد بنفس و ضعفهای روحی می انجامد و صدماتی چون کاهش تمرکز و ضعف بدن را به همراه دارد که بیش از آنکه بدلیل تاثیرات شیمیایی خودارضایی باشند نمودهای افسردگی و بی نشاطی هستند که به طبع میشود گفت که مراقبه های خوراکی و استفاده قرص و دارو تاثیر چندانی بر بهبودی ندارند از طرفی این امر برای احساسات ممدی چون توسل و نماز و روزه نیز بدون آنکه مبنای فکری قویی بوجود آمده باشد نیز صادق است.

در درجه اول باید بصورت عقلی با احساسات غریزی غالب مواجه شد و این مواجه از کاهش این عادت و همزمان ارتقای اعتماد بنفس با انجام فعالیت هایی است که عموما به آنها علاقه داریم و از مهارت نسبیی در آنها برخورداریم شروع میشود و در درجه دوم تقویت اعتقادات و ارضای روحی از طرق معنوی و تفریحات سالم ورزشی و بالابردن عزت نفس با تمرکز بر ضعف های شخصیتی و کسب مهارت های منحصر بفرد را مدنظر قرار داد.

در زندگی زخم های بسیاری از ناموفقی ها در رده همسالان و نزدیکان وجود دارد که افراد  بجای سعی در بروز توانایی هاشون در زمینه های دیگر نا خواسته به ارضای روحی خود بوسیله انجام کارهای بی ارزش و عادت های غلط روحی مثل انواع اعتیادها روی میاورند و سپس در درمانی غیر عملی میمانند در حالیکه تمام جواب ها در خودشان خلاصه میشود "من دوست دارم چکار کنم و آیا این کار ممکن است آینده ای بزرگ داشته باشد؟" التماس دعا

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۵ یه دانشجو
به رهگذر:
افرین به شما
به امید پاکی همه جوونا
به aber:
نکات مفیدی بود
از شما ممنونم

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۴ بی اعتقاد.
من اولین باره تو این سایت پیغام میذارم.
منم هستم.
32سالمه. تقریبا از دبیرستان شرو شد یه مدت هس یه مدت نه.وقتایی که هس یه مواقعی خیلی شدید یه مواقعی کم و کم اهمیت.
البته بگم مدتیه اصلا بهش فکر هم نکردم حتی وقتی هم حسش بود کلا بی خیالش شدم و خیلی راحت تونستم بهش فک نکنم بخصوص بعد از اینکه اولین بار این پست ایجاد شد...بیشتر مصمم شدم...ولی حتی این پست رو دو نفر پیغام داده بودن اولش اومدم ، نیومدم دیگه تا امشب.ولی الان که اومدم دوسداشتم به صاحب پست اعلام کنم منم هستم ومجبور شدم بخاطر ایشون بیوگرافی هم بذارم.مرسی در کل بابت پست.

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۴ نویسنده ی پست
سلام بچه ها ببخشید که چن روزی نبودم
اول خیرمقدم بگم به دوستای تازه واردمون (رهگذر و بی اعتقاد)
دوم هم از همتون تشکر کنم که همچنان پیگیر بودید و پای قولتون موندید و اینکه انقد قشنگ بهم دیگه کمک میکنید:) به همتون افتخار میکنم
یسنا:
امیدوارم تا روز چهلم پاک بمونی عزیزم
جلال:
آقا جلال مطمئنا شما میتونید ممنون که به بقیه روحیه میدید
عزب اوقلی:
پس حسابی میتونید بهمون کمک کنید 
موج مثبت:
من یکماه تونستم خودمو کنترل کنم:( فقط یکماه
متاسفانه من ماه رمضون پارسال ...:|
کارای هنری دوس نداری؟
ببین علایقت چیان؟ ورزشم خوبه اگر بتونی
یه دانشجو:
ممنونم که با بچه ها همفکری میکنید:)
رهگذر:
ایشالا به جایی برسی که به سختی آمپر بچسبونی:)
عابر:
ممنونم از صحبتاتون
بی اعتقاد:
ممنون از عضویتتون فقط ای کاش میگفتید پسرید یا دختر؟ حس کردم دخترین 
ایشالا که همچنان مصمم ادامه بدید

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۰ یه دانشجو
به نویسنده پست:
خواهش میکنم
انشاالله که به حق این ماه عزیز هممون زودتر از شر این گناه خلاص شیم
خدا هممون رو کمک کنه
خیلی سخته 
مخصوصا اگه بیشتر از نیاز جنسی,نیاز عاطفی و روحی داشته باشی

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۱ نویسنده ی پست به یه دانشجو
بله من خیلی فشار رومه انقدر که پریشب تو خواب ....:(
شدم مث پسرا:((
تورو خدا منم دعا کنید خیلی محتاجم 
این خوابا ....
حتی محارم...:((

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۲ یه دانشجو
به نویسنده پست:
یه جایی دیدم که نوشته بود این حالت هدیه خدا به کساییه که پاک بودن
محتاجیم به دعا شدیدا

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۰۵:۰۶ معتاد
من چطوری ترک کنم پانزده ساله گرفتارم. قبلا روزی یه بار بود ولی الان دو ساله روزی چهار بار هم انجام میدم .عملا زندگیم مختل شده قرص بخورم به روزی دو بار یا یه بار میرسه.دیگه  خسته شدم .تاثیرش روی حافظه ام مشهوده الان عملن گیجم.کارم به تیمارستان نکشه خوبه .بیشترین مدت ترکم ۸ روز بوده که واقعا از شدت شهوت غذا نمیتونستم بخورم. نگران جوونی از دست رفتم هستم با ۲۵ سال سن عین ادمای چهل سالم.کاش میشد ترک کرد  کاش

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۸ نویسنده ی پست
یه دانشجو:
آخه متاسفانه تو بیداری منجر به عهدشکنی شده مخصوصا اینکه تاحالا تجربشو نداشتم عکس جواب میده باید دوباره سردی خوردنو شروع کنم:(
معتاد:
خیلی ناراحت شدم شما برای اون هشت روز چه کارایی انجام دادین؟ سردی بخورید فقط یه برنامه ی پرکار برا خودتون بریزید که موقع خواب بیهوش شید:(

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۱ موج مثبت
امروز آمپرم چسبیده بیخ گلوم...
هر وقت عصبی میشم هی میاااااد.خدااا جون خودت به خیر بگذرون!!!!!
به یه دانشجو...
هم یه جورایی الان کلی وقت دارم هم اصلا وقت ندارم باید بشینم درس بخونم درسم تو اولویته ولی دست و بالم به درس نمیره!!زبان دوست دارم اما برا بعد که دانشگاه رفتم.الان باید بشینم درس بخونم.وااااااااای خدا دارم دیوونه میشم.
به نویسنده پست...
علایقم که هنره اتفاقا!!خوبه برم سراغ نقاشی!...بدبختی اینه که درس هم دارم ولی اصلا حوصله شو ندارم!!
باید برا کنکور شروع کنم بخونم!!
خب سعی کن ماه به ماه باشه بعد کم کم طولانی ترش کن از فرصتی که الان داریم برا ماه رمضون استفاده کن!!!

به معتاد...
خوش اومدی(از طرف نویسنده میگم)  ....
اولا یه اسم بهتر پیدا کن که معتاد بودنو بهت یاد آوری نکنه هرچی دوست داری در ضمن ما محتاطیم نه معتاد(به قول عرشیا توی شمعدونی )!!
من تا حالا به این که معتاد باشیم فکر نکردم...تو هم از این به بعد فکر نکن...ما ها یه بیماری گرفتیم که به کمک هم کم کم درمانش میکنیم و روحیه میگیریم از هم.
شما ۱۵ساله گرفتاری زمان زیادیه به خاطر همینه که روحیه خودتو باختی...
تو میتونی ترک کنی مطمئن باش!!!هممون میتونیم 
نمیخوام کلیشه ایش کنم اما واقعیته که ما میتونیم 
مسله اینجاست که خودمونو باید باور کنیم 
وقتی پشت سر هم روزی چند بار باشه بیشتر بهش فکر میکنی و بیشتر میخوای 
مثلا من خودم تا حالا تا دوهفته نتونسته بودم قبلش خیلی شکست خوردم تا به این فاصله رسوندم مثلا اولا روزی چند بار بعد یه روز در میون با خودم قرار میذاشتم بعد یه دفعه میدیدی دوباره چندروز پشت سر هم و روزی هم چند بار متعادل نبود بعضی وقتا میتونستم بعضی وقتام شکست میخوردم و زود تر از قراری که با خودم گذاشته بودم اینکار رو میکردم.
مثلا گاهی سه روز دور بودم ازش بعد قرار بود سر سه روز باشه اونم یه بار ولی به چند بار و چند روز کشیده میشد.
کلا روحیه خودمو باخته بودم اونجا بود که فهمیدم چیه که همه هی میخوان ترکش کنن.
میخوام اینو بهتون بگم اگه روزی هزار دفعه هم وسوسه میشید و از اون هزار دفعه نود و نه تاش اتفاق میوفته ولی یه بارش رو جلو خودتونو بگیرید اعتماد به نفستون کم کم زیاد میشه دفعه بعد در برابر همون هزار تا وسوسه دوتاشو مقاومت کنید و به همین ترتیب تا کلا بیشتر مواقع بتونید دربرابرش بایستید.این کار خودباوریتونو خیییلی زیاد میکنه کاری میکنه که خودتونو بتونید باور کنید.
امتحان کنید حتما نتیجه میگیرید.
باید قلق خودتونو بدست بیارید با آزمون و خطا گاهی بهش دچار میشید گاهی موفق ولی کم کم میتونید با اعتماد به نفسی که داره کم کم زیادتر میشه کلا بذاریدش کنار…
یه چیز دیگه اینکه وقتی دیر به دیر باشه و ذهنتون و فکراتونو یادبگیرید کنترل کنید کمتر بهش فکر میکنید و حس میکنید انگار یه مشکلی دارید که دیگه حسی نمونده ولی اشتباه میکنید این حسه خوابیده اونوقته که نباید بیدارش کنید.
من اینو تجربه کردم 
مثلا الان که اومدم دارم تایپ میکنم  دیگه حس اولی که داشتم نیست خوابیده!!
شما هم میتونید هر وقت حسه اومد بیاین اینجا نظر بدین 
باور کن الان خیلی حالم بهتره...
بقیه ام امتحانش کنن
مثله نویسنده که خودشم اومد و بقیه دوستان!!!
به همه اعضای جدید خوش آمد میگم.
واستون دعا میکنم ،واسم دعاکنین !!!!!!!!!!!!!

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۳ یسنا

 

به معتاد
حتما دو یا یک ورزش رو روزانه انجام بدید تا انرژیتون تخلیه بشه و در طول روز اصلا به این موضوع فکر نکنید شاید موثر باشه

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۸ یه دانشجو
به معتاد:
راه کارهای نظرات گذشته و راه کار "موج مثبت"که در ادامه اومده رو سعی کنید عمل کنید
انشاالله به پاکی کامل برسید
به نویسنده پست:
عیبی نداره,
همینکه دوباره برگشتید و میخواید دوباره شروع کنید بهترین موفقیته
این یعنی با قدرت اراده کردید هرطور شده پاک بشید و این عالیه
خدا هممون رو کمک کنه انشاالله
به موج مثبت:
اگر اینطوره همون ورزش و کلاسها بیشتر بهتون میخوره
چون دیگه فازش درس و اینا نیست
راستی روش خوبی گفتید
انشاالله همه نتیجه بگیریم
____________________
خداروشکر دیشب تو خواب...شدم که خیلی از فشارهام کم کرد
ولی بدی این حالت اینه که فقط ارضای جسمیه و روحی نیست,البته بازم بابت همینم خدا رو شکر

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۰ نویسنده ی پست
ممنونم از موج مثبت عزیز که راهنمایی کردن این دوستمونو منم با شما موافقم(که از هر هزار بار لااقل یه بارشو مقاومت کنیم تا کم کم با اعتماد بنفسی بدست آوردیم بتونیم ترک کنیم)
مطمئن نیستم این دوستمون(معتاد) عضو شده باشه چیزی از عضویت نگفته ولی اگر میخواد عضو شه من بهش خوش آمد میگم:)
از یسنای عزیزم تشکر میکنم بابت کمکاش
بچه ها من امروز میخوام اینجا بین شماها تعهد بدم
من تعهد میدم که دیگه هرگز دست به این کار نزنم و برای همیشه این گناه رو ترک کنم و قسم میخورم که دیگه باعث ناخشنودی خدا نشم


هر کس دوست داشت مث من تعهد بده 
من از این به بعد اگر این حس بیاد سراغم میام اینجا و دوباره تعهد میدم تا با تمدیدش بتونم با این حس مقابله کنم

خدایا به همه ی جوونا کمک کن عفتشونو حفظ کنن
خدایا کمکم کن پاک باشم و پاک از دنیا برم
خدایا هر چی تو برام بخوای اونو بهترین میدونم و بهش قانعم
خدایا مارو پاک گردان و همسری پاک به ما عطا کن
خدایا بر محمد و خاندان پاک او صلوات فرست
یا ارحم الرّاحمین

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۶ بی اعتقاد.
سلام.
من یه بار تو یه فیلم دیدم یه پسر نجوون داشت این کارو میکرد انقد از خودم چندشم شدتا چندماه(فک کنم نزدیکای 6ماه شد)اصلا نمیتونستم حتی بهش فک کنم.از خودم بدم میومد از اینکه نزدیکام بدونن..ولی خب..بعدها دوباره شرو شد ولی خیلی کمتر از قبل.
مدتی هم که سرگرم یه پروژه سنگین بودم اصلا خواب و خوراکم شده بود  کارم و درسم اصلا نه یادم میفتاد نه نیازی بهش حس میکردم...
فک میکنم اگه آدم سرش  شلوغ باشه و کلی کار ریخته باشه رو سرش فشار این قضیه خیلی کمتر میشه...البته برا من که اینطور بوده
ضمنا اینم بگم من اصلا حس گناه بودنش برام وجود نداره خب اگه خالق محترم راه حل بهترو نصیب ما هم میکرد مگه مرض داشتیم...نه والا.ما هم از خدامونه به روش شرعیش راحت شیم ولی جناب خالق بجز این روش چاره ای برامون نذاشته.لطفا کسی کاری به این بخش از نظراتم نداشته باشه.فقط نظرمو گفتم.نظرخواهی نکردم.
بازم مرسی بابت پست.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۶ نویسنده ی پست
یه دانشجو:
بله این بار آخره
بیاید برای تنبیه و تشویق پیشنهاد بدید
ازین به بعد برای هر خطا تنبیه و برای هر موفقیت در موقعیت گناه تشویق قرار میدیم

اگر کسی بتونه یـــکماه پاک بمونه من بهش قول میدم یه شارژ تلفن همراه هدیه کنم(بسته به بودجه م در اون زمان) [احتمالا5تومنی:D خواهد بود]
اینم یه تشویق مادی ببینم کیا جاییزه میخوانا

التماس دعای فراوان

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۶ بی اعتقاد.
راستی کار اون  پروژه هم از سه ماه بیشتر شد مطمئنم .
منظور، آدم بیشتر از بیکاری هست که بعضی فکرها بهش هجوم میارن و بعدشم تحت فشار اون افکار قرار میگیره.بیکاری بخصوص اگه با تنهایی یعنی تنها موندن یا بودن تو خونه همزمان شه دیگه احتمالش زیاد میشه یا باید بزنی بیرون یا خودتو سرگرم کنی.نه سرگرم الکی . طوری که واقعا مجبور شی یه کاری رو تا ته انجام بدی کارای عقب مونده نظافت خونه انجام کار بقیه ... از این کارای دم دستی تا کارای مهمتر ...خلاصه وقتی زیاد بهش فک نکنی اونم به تو زیاد فک نمیکنه...
من مدتیه اصلا بیخیال بیخیال شدم سرم واقعا این مدت شلوغه یجورایی.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۲ موج مثبت
من تعهدم فرق میکنه.
من تعهد میبندم تا آخر ماه رمضون سمتش نرم اگه بعد ماه رمضون هم تونستم برای همیشه ترک میکن.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۱ شتر
سلام

منم دوست دارم ترک کنم. رابطه ام با خدا کم شده بخاطرش
گاهی اوقات که ترکم طولانی شده ، حالا خیلی طولانی هم نه ، مثلا دو هفته ، وسط خواب از خواب بیدار شدم و ... . تو روز مشکلی نداشتم ، شب ولی بیدار شدم و ...

من دلم ازدواج میخواد
دیگه 22 سالم شده
وقتشه ازدواج کنم و از نیازم راحت بشم ولی روم نمیشه به خانواده بگم. میترسم. پول و کار هم که ندارم... :(

من هم برای ترک هستم
از فردا تا آخر ماه رمضان
اگه خدا بخواد

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۱ موج مثبت به بی اعتقاد
منم با شما هم عقیده ام.
اولا برام مهم نبود که این کار گناهه فقط میخواستم یطوری خودمو از شر انبوه فکرا و تنش ها خلاص کنم.
اما الان علاوه بر گناه بودنش برا این میخوام ترک کنم که خطرات جسمی و روحیش روم تا حدودی تاثیر گذاشته و میخوام خدا ازم راضی باشه.
حالا کاری به این ندارم میخواستم بگم...
منم بیشتر به خاطر بیکار بودن بهش دچار شدم وقتایی که سرم شلوغه یا سرگرم کاریم که دوست دارم ادامه اش بدم اصلا حتی از فکر بهش هم حالم بد میشه و میلی ندارم اما وقتایی که بیکارم...
منم از دوستان پرسیدم چیکار میشه کرد بیکار نبود!!؟؟
به نظر شما چیکار میشه کرد؟؟
من الان باید بشینم درس بخونم و کلاس بیرون رفتن برام مناسب نیست فکر کنم تنها کاری که میمونه اینه که هر روز خونه رو برق بندازم...
اره این بهترین کاره هم مامانم راضی میشه و هم خودم سرگرم 
یکی دیگه اش هم نقاشیه!!

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۹ یه دانشجو
به نویسنده پست:
دعاهای قشنگی کردید،خدا خیرتون بده
پیشنهاد خوبی هم بابت سیاست تشویق و تنبیه دادید:)
محتاجیم به دعا

به بی اعتقاد.:!
این حس تنفر از این کار خیلی خوبه
چیزی رو هم که در مورد سرگرم کار و تمرکز روش گفتید مطمعنا خیلی موثره

--------------------------------------------------------------------------
منم به خودم تعهد میدم حداقل تا آخر ماه مبارک اصلا سمتش نرم
خدا به هممون اراده ترکش رو بده انشاالله
التماس دعا

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۹ جلال
سلام.مخلص تمام بروبچ باحال پشیمان هستم. آقای دانشجوی عزیز بنظرم برای زبان از روش G5 استفاده کنید.بسیار مفیده.دوستان لطفاً تو تعهداتتون نگین قسم میخورم.شما اول 1 ماه امتحان بکنید بعداً تمدیدش کنید.اگه آدم سرش گرم باشه به کار و مطالعه کمتر فرصت فکرکردن به گناه پیش میاد. هر کسی اگه تو زمینه درسی یا هنری قابلیتی داره بهتره بصورت رایگان به همنوعانشون کمک کنه. انقدر احساس آرامش میکنید که نگو. من 2 روزه دارم به داداشم ریاضی دانشگاه درس میدم.و اصلا فرصت نکردم به این گناه فکر کنم.بهرحال باید دوستان یه تصمیم جدی بگیرید. تعهد باید با عمل باشه وگرنه ارزشی نداره.دوستان اگه بتونند بعد از ماه رمضان 2شنبه ها و 5شنبه ها رو روزه بگیرند خیلی خوبه.برای همه آرزوی عاقبت بخیری دارم.تو دعاهاتون جوونا و مخصوصاً بروبچ گروه رو فراموش نکنید. به امید فردایی سبز و پر از امید

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۴ به مهندس (صرفا جهت اطلاع)
دخترها مث شما تحریک بیرونی نمیشن(حالا عمدا به خانم بی حجاب نگاه کنی یا سهوا کاری ندارم).دوره ای نیازش گل میکنه...و تحت تاثیر تغییرات هورمونیشون گاهی میلشون زیاد میشه و چون طرف ازدواج نکرده و دوس نداره با کسی دیگه به روش نادرست برطرف کنه میلشو نتیجتا بعد سرکوب زیاد ممکنه طرف بهش فشار بیاد...و...دیگه نتونه کنترل کنه...بخصوص اگه از بیرون هم بادیدن فیلم و ...تحریک شه.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۸ به بهرام به mehdiبقیه اش یادم رفت(خدایی اسمتو درس کن حیف تو نیس؟)
کسی درموردش حرف نزده چون اونجور جاها نه جاش بوده و نه طرف حاضر میشه خودشو لو بده که آره من اینکاره ام.من خودم یکی حاضرم بمیرم کسی ندونه...شکا انتظار نداشته باش بیاد جار بزنه طرف، که من خ.ا میکنم...در حالیکه خیلی شایعه.
حرفای دوستمون مهدی هم خوب بود و من قبولش دارم اما من حاضرم بیرون بگم گشنمه نیاز به غذا دارم اما نمیتونم بگم من نیاز جنسی دارم نیاز به رابطه دارم.ولی با کلیت حرفات موافقم.

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۹ یسنا
من با جلال موافقم قسم نخورید چون اگه نتونستید بهش پایبند باشید علاوه بر عذاب وجدان گناه خ ا عذاب وجدان شکستن قسمتون هم بهش اضافه میشه و شاید تو تصمیم ترک خ ا اثر منفی بذاره

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۶ ب.ا
سلام.
اول این رو بگم ..من سالها این کار رو انجام دادم ولی نه لرزش دست دارم نه کم بینایی گرفتم نه فراموشی. توروخداتون الکی رو خودتون عیب نذارید عیب هم دارید ربطش ندید به این قضیه.حرصم میگیره نه تنها این عیبها رو بخودتون همش تلقین میکنید تاه به اونم ربطش میدید بابا کم پیاز داغش رو زیاد کنید..
به شتر:
بهتر نیس اون دو نقطه رو بیارید پایین؟با ابهت تر میشید البته خود شتر هم سراپا ابهت و قدرته..عزیز من کلید طلایی مشکلاتی که نوشتی کاره.کاررررررررر.تو حتما به فکر آموزش دیدن یه دوره یا کلاس یا چیزی باش. کار برا مرد از نون شب واجبتره. هر کار شرافتمندانه ای هم باشه مهم نیس.برا شروع زندگی خوب و ازدواجت و حتی برا ترک خ.ا تو نیاز شدید به داشتن کار داری اونطوری خسته میشی و فکرت رو کارت تمرکز پیدا میکنه وقت بیکاریت کم میشه زمان کار  وبیکاریتم منظم و هدفمند میشه کمتر به خ.ا رو میاری.والا بخدات.. توروخدات عارت از هیچ کاری هم نیاد.فقط حلال باشه کوفت باشه(اینو جهت شوخی نوشتم). اصلا مررررد یعنی کاررررر.اوکی؟جان من بگو چرا شتر رو انتخاب کردی؟ ان شاءالله اتون به زودی اون شتر معروف (شانس رو میگم)بیاد در خونه ات.تحویلش بگیری ها.
به یه دانشجو:ببخشید فضولی نباشه شما دخترید یا پسر؟
به موج مثبت:اتفاقا به نظر من درس داشتن خیلی چیز به درد بخوریه و این قضیه. بشدت کمک کننده اس.برا من که بود.کافیه یه برنامه دقیق و البتهههه قابل انعطاف و جزء جزء برا خودت بریزی هم به درست میرسی هم سرت گرم میشه هم هروقت تونستی و تایم آزاد هاش رسیدی یا به فرض طبق برنامه تونستی پیش بری و بخودت جایزه دادی اون وقت اوقات فراغتت هم کلی قشنگ میشه و ازش لذت میبری. تازه زنیت هدفمند هم میشه. من نمیدنم چرادرس خوندن برا ملت شریف همیشه در صحنه انقد سخته؟بابا بخدا درس خوندن هم لذت خودشو داره بده تورو هدایت میکنه به طرف چیزی که میخای بده به اطلاعاتت افزززززوده بشه بده تو چمع حرفی برا فتن داشته بشی؟(البته باید برا این بخش مطالعات غیردرسی یا بهتر بگم حاشیه ای مربوط به مباحث درسیت رو ببری بالا)...خلاصه درس خوندن روش داره.باید کاری کنی که به دلت بشینه مثلا با گنجوندن درسایی که کمتر بهشون علاقمندی یا سختن لابلای درسای خوشایندت.الان درس برا تو در حکم کار برا جناب شیر..شتر هس.والا
خیلی در فشانی کردم...اومده بودم این رو بگم از اول که...البته خطاب به همه دوستان...که شاید نشه جلو خ.ا رو گرفت وقتی پروسه اش شرو شده باشه اما میشه جلو افکار اولیه و بقول یکی از دوستان جلو وسوسه رو گرفت.من این مدت دقت کردم دیدم چندبار پیش اومد یه کارایی بکنم که بعدش لاجررررم در ادامه اش خ.ا واجب بشه اما اون جرقه الی رو از نطفه که خاموش کردم دیگه نیازی به کلاه خود پوشیدن برا بعدش نشد...همون اولش کبریتو خاموش کنی بهتره تا یه جنگل درحال زبانه رو.
بزرگترین آتیشها رو هم میشه با یه لیوان آب خاموش کرد به شرطی که به موقع ازش استفاده کرد.(جمله از خودم نبود.تو یه کتاب خوندم).من این دوسه بار اخیر ناخودآگاه این روشو استفاده کرده بودم...الان دقت کردم فهمیدم.
از همه عذر خواهی میکنم بابت پسبیدنم به منبر.یکی بیاد کمک کنه بیام پایین.
فعلا

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۸ ب.ا
ببخشید چسبیدن منظورم بود.اشتباه تایپ شد.از بس چسبشش زیاد بود رو تایپم هم اثر گذاش..یکی بیاد کمک کنه خب بیام پایین...

راستی موج مثبت تو برای فرار از درس لازم نکرده هرروز خونه رو مث آینه برق بندازی...کتاباتو برق بنداز...نه نه ورق بنداز.خونه هر چند وقت یه بار بستشه...بخصوص که سابقه از حال رفتنم داری...اونطوری به درست هم لطمه میخوره.تعادل دخترم.تعادل.
کنکور داری امسال درسته؟

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۲ نویسنده ی پست
سلام
من یه عالمه نوشته بودم اشتباها بستم صفحه رو:| 
میخواستم بگم که چقدر خوشحالم ازینکه در کنار هم هستیم و ازینکه میبینم بهم دیگه کمک میکنید لذت میبرم:) ایشالا روزبه روز به تعدادمون اضافه شه و همتون موفق بشید و منو ورشکسته کنید:D(از خدامه ها) البته فک نکنید من وضع مالیم خوبه!!! از عیدی هام میخوام براتون جایزه بخرم چون دوست دارم تو این ثواب ترکتون شریک باشم و دوست دارم یه انگیزه ی خوب دیگه ای هم در کنار این تلاش هاتون داشته باشید تا بتونیم با هم به اهدافمون برسیم  این از تشویق
ولی کسی پیشنهادی برای تنبیه نداد چطوره اگر مرتکب خطا شدید شما به من شارژ جایزه بدین:D؟ (دیگه برا اعتراضم که شده مجبورین پیشنهاد بدین:D)
بی اعتقاد:
راستش منم یه موقع ها سعی میکنم با تجسم خودم این حسو به وجود بیارم ولی خب تاثیرش به این مدتی که شما گفتین نیست 
راجع به قسمت دوم هم منم فقط نظرمو میگم نظر من اینه که ما خودمونم ذاتا دوس نداریم این کارو بکنیم پس بهتره برا ارادمونم که شده ترکش کنیم احساس گناه هم از همون آگاهی فطریمون نشأت میگیره وگرنه چیزی به عنوان عذاب وجدان وجود نداشت خداوند خودش گفته که خوبی و بدی رو به انسان الهام کردیم پس حالا که بهمون الهام شده دیگه نمیتونیم کاریش بکنیم چون یا باید انقدر ادامه بدیم تا وجدان خاموش شه یا باید ترکش کنیم تا خودمونو آزار ندیم و هیچ راه در رو ایم نیست
(البته شما جای برادر بزرگتر من هستین(اون تازگیا رفته تو 38سال:)  ) جسارت نباشه)
راستی با کامنت دومتونم کاملا موافقم:)
موج مثبت:
آفرین بر شما صد آفرین بر شَما:D مطمئنم که میتونی جایزه یادت نره:D
کامنت دوم:احسنت بر شما که به فکر مادرتی:) برا منم دعا کن یه بیماری کوچیکی دارم باعث بی حالی و ضعفم میشه دعا کن ایشالا خوب شم بتونم منم بیشتر کمک کنم
ش.ت.ر:
این چه اسماییه آخه؟:((  بابا اسم خوب بذارین من شرمم میشه بنویسم
ایشالا هم ترک میکنین هم خدا یه همسر پاک نصیبتون میکنه از هیچی نترسید به خدا توکل کنید و بس از شما حرکت از خدا برکت یه جنمی نشون بدید یه کار کوچیک دست و پا کنید و اقدام کنید همین که مرد کار باشید یه دنیا می ارزه
بهتون خوش آمد میگم و براتون آرزوی موفقیت میکنم امیدوارم شما هم جزو جایزه گیرندگان باشید
یه دانشجو:
خواهش میکنم منتظر دعاهای شما هم هستیم تا همه آمین بگیم منتظر پیشنهاد برای تنبیه و همینطور پیشنهاد جدید برای تشویق هم هستیم (فک کنم اگر تعدادمون بیشتر باشه خوب باشه اگر برای کسی که موفق شده هممون یه زیارت عاشورا به نیت حاجتش بخونیم یا مثلا تا چهل روز برای حاجتش صلوات بفرستیم(یه تشوبق معنوی هم داشته باشیم در اصل)
مطمئنم شما میتونید و موفق میشید که به عهدتون عمل کنید خدا یاریتون کنه ایشالا
جلال:
آقا جلال من تونستم یک ماه دووم بیارم الکی قسم نخوردم سرم بره قسمم نمیره 
بابت پیشنهاداتتون ممنونم ایشالا تا آخر با بچه ها همراه باشید ممنونم از همفکری هاتون

بچه ها ما تو همه ی زمینه ها داریم به هم کمک میکنیم:) گروه خوبی شدیم امیدوارم بقیه ی بچه های خانواده ی برترم به جمعمون اضافه بشن تا از نظرات بیشتری بهره ببریم بهتون افتخار میکنم^_^ خیلی این جمعو دوس دارم اگه اینجوری پیش بره جذابیت گناه هم خیلی خیلی کم میشه امیدوارم تا آخر هر روز بهتر و بهتر از قبل بشیم
به لطف خدا


قسمت های تیره رنگ رو اصولا برای این تیره مینویسم که همه بخونن پس خواهشا همیشه بهشون دقت کنید:)
(البته یه موقع جسارت نباشه من از همه کوچیکترم هستم و این همه امر و نهی میکنم:| )

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۷ دیکتاتور
سلام
من همون معتادم اسممو عوض کردم.

  موج مثبت
بله چون وضعیت من بحرانیه اگر بتونم بینشونم فاصله بندازم هم خیلی خوبه. متاسفانه من خیلی زود تحریک میشم تا تخلیه هم نشم ارامش فکری ندارم. کل روزم مشغولم بیکار نیستم مثلا اگر صبح تحریک بشم و مقاومت کنم به طور موقت از بین میره ولی افکار مثل خوره تا شب باهامه . تمام عوامل تحریک میتونم حذف کنم به جز پوشش نامناسب تو خیابون و دانشگاه و ... ادم چشم چرونی نیستم اغلب سرم پایینه ولی خب سهوا اگر موردی نگاه کنم از خاطرم نمیره متاسفانه حافظه تصویری قوی دارم.

یسنا
وقت ورزش کردن ندارم البته علاقه ای هم ندارم. البته با این بدن که خودارضایی نابودش کرده اگر ورزش کنم شاید کاری دست خودم بدم فکر کنم اول بهتره یه مقدار  دفعات خودارضایی کم کنم بعد اگر وقت شد ورزش کنم

نویسنده پست
 تو اون 8 روز چون مریض بودم بیرون اصلا نرفتم . متاسفانه اینجا کاشکی فقط حجاب بود پوشش خانم ها اصلا مناسب نیس و تحریک کننده اس. نمیشه بیرونم نرفت هر چند الان اگر کار واجبی باشه میرم. البته چون متاسفانه  فیلم غیر اخلاقی خیلی نگاه کردم تصاویر این فیلما تو ذهنمه. الان 1 ماهه این فیلمارو نگاه نمیکنم. حتی میخام فیلمای هالیوودیم کمتر نگاه کنم. اره اسم منم اضافه کنید .

برای همتون دعا میکنم ترک کنید . هر چند چشمم اب نمیخوره خودم بتونم ترک کنم

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۴ شتر
به نویسنده ی پست:

شتر که خیلی قشنگه! اسمش هم دوست داشتنیه!
کار کوچیک وقت آزاد میخواد. وقت آزاد مال کسیه که نه امسال کنکور ارشد داره نه کلاس های دانشگاه رو میره. من وقت خالی پیدا نکردم
ضمن اینکه به پوستر چسبوندن توی شب هم راضی شدم اما همون رو هم بهم جواب ندادند
در هر صورت ممنون از لطفتون

به ب.ا:
آخه اسم شتر قشنگتره :))
باور کنید من آدم تنبلی نیستم. کار کردن یا مهارت میخواد یا پول. پول که ندارم، مهارت هم که بعضی چیزها رو بلدم. منتهی انجام دادن اونها وقت آزاد میخواد که در اون اندازه وقت آزاد ندارم!
خلاصه نمیدونم... خدا بزرگه
اما از شما هم ممنونم بابت راهنمایی

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۱ ب.ا یا همون بی اعتقاد سابق.
بالاخره به نظر شما من دخترم یا پسر؟
در طول عمرم حتی یک ذره هم دلم نخاسته پسر باشم...از جنسیت خودم خیلی رضیم و بهش افتخار میکنم.
به دیکتاتور..شیررررره
بنظر منم همینکه فاصله هم بندازید خیلی خوبه. من مواقعی رو یادم میاد خیلی شدید و وخیم بود اوضام.اما الان اصلا قابل مقایسه نیس...این چند سال بخاطر درگیری کاری و درسی خیلی کم شده تعداددفعاتم (البته نسبت به اون موقه های بحرانی بقول شما).
لطف کنید پوشش و حجاب دخترها رو بهونه  نکنید.حجاب تو چشم شما باشه آدم لخت هم ببینید چیزیتون نمیشه نباشه هم از دیدن یه چادری با نقاب هم میشید.
مشکل دیدن فیلماییه که نباید میدیدید.من اصلا نه دیدم اون جور فیلمها رو نه دوس دارم ببینم.چندشم میشه روابط دیگران یا اندام جنسی مردها رو ببینم...اما خب فیلمهای عادی و معمولی زید دیدم و میبینم...جایی هم که اونطوری شدید چیزی رو نشون بده میزنم جلو.اصلا دوس ندارم.فقط این رو بگم اگه یه مدت فیلمای اونطوری که گفتید نبینید کم کم از ذهنتون میرن ...مث خیلی چیزای دیگه که اگه زیاد تکرار شه میره تو ذهن آدم ولی اگه یه مدت نباشه کم کم فراموش میشه.بنظرم نبینید اونطور فیلمها رو از چندین جه به نفعتون میشه.مهمترینش همین کاهش تحریک هستش.
اما در مورد ورزش بنظر من ورزش برای شما مث کار برای شیر...شتر و درس برا موج مثبته.یعنی چی؟اصلا چه معنی داره مرد ورزش دوس نداشته باشه؟اتفاقا برا شما خوبه چون به تقویت جسمتون کمک میکنه.اصلا میخاید هروقت حسش بود شرو کنید از تو خونه هم شرو کنید.با ورزش خونگی هم میشه.من که خودم باشگاه و ...نمیرم ولی اکثرا تو خونه دراز نشست میرم.بیرون هم بیشتر پیاده روی کوهنوردی هم کافیه تو خونه یکی پیشنهاد بده با سرمیرم.بنظرم ورزش برا همه واجبه در هر سنی ازهرنوعی سبک یا سنگین اجباری یا اختیاری!!!واجبه.واجب.من همیشه میگم هرچیزی یا برنامه ای کم کم باید تو زندگی گنجونده شه.شما کم کم هر چند روز یه بار هم ورزش کنید مثلا هربار قبل حموم رفتن خوبه اونطوری بهش عادت میکنید...زیاد گوهر فشوندم؟چشم یکی بیاد کمک باز چسبیدم به منبر...

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۴ موج مثبت
بی اعتقاد...
منو زودتر باید بیارین از منبر پایین!!خخخ
منم درس خوندنو دوست دارم در واقع دوست داشتم 
تا اینکه یه مدت درس نخون شدم و همش رو هم جمع شده...
من کیف میکردم وقتی درس میخوندم همشم دنبال چیزای جدید بودم اما نمیدونم چی شد یهو اینطوری شدم از درس زده شدم...واقعا نمیدونم چی شد؟!!
الان نمره ها و معدلمو بگم باور نمیکنین چه تنبلی هستم برا خودم بعد تازه خیلی هم برا خودم میرم تو رویا و خیال پردازیو میگم اینکارو میکنم اونکارو میکنم خیلی هم زیااااادی خوشبینم....
بگذریم...
همه اینا باعث شده الان درس خوندن برام سخت باشه...
بعضی وقتا باورم نمیشه آینده امو دستی دستی به باد دادم(شکلک گریه شدید لطفا)
درضمن من عوارضش رو رو خودم حس کردم البته نه فراموشی و لرزش و...
کنکورم سال بعده.
نویسنده پست 
من از تو بعد ماه رمضون شارژ میگیرما گفته باشم پس قبلش خوب فکراتو بکن!!
برا تنبیه به نظرم خب چون اینجا مجازیه مسلما نمیتونیم همدیگه رو فلک کنیم یا نقش کیسه بکس رو روش اجرا کنیم اما مثلا میتونیم خودمونو از شام یا ناهار محروم کنیم(من که تحملشو ندارم...وای خدا با این تنبیه کردنام)یا 
شب بجای تخت خواب و رخت خواب  و جای گرم و نرم رو سرامیک های آشپزخونه تا صبح بدون پشتی و لحاف بخوابیم اگه موکته رو موکت بخوابیم 
میتونیم؟؟؟
یا یه هفته از اینترنت محروم!!
من که طاقت ندارم...
برای اینکه از تصمیمون هم منصرف نشیم یه بهونه ی درست و درمون جور کنیم و بسباریمش به یکی از اعضای خانواده تا تنبیه رو رومون اجرا کنه.
عزیزم برات دعا میکنم ایشالله  هممون از دست این بیماریه راحت میشیم.

دیکتاتور 

میدونی من همش مسیرم طوری بود که زیاد از این بد حجابا نمیدیدم میگفتم مردم چی میگن بابا؟
زیادم بیرون نمیریم ولی چند وقت پیش صحنه ای دیدم که با خودم گفتم خدایا خودت به این پسرا رحم کن!!
آفرین که اون فیلما رو کنار گذاشتی اون فیلمای هالیوودیم اگه اکشنه که فک نکنم باشه که هیچ!! ولی اگه اکشن نیست و اونجوریه خب برادر من اصلا برا ماهایی که میخوایم ترک کنیم خوب نیست من اصلا از فیلماشون بدم میاد چون هیچی به آدم یاد نمیده البته کسی که زیاد میبینه ازش لذت میبره مثه دوستم.
البته دسته بندی داره اون بداشو گفتم
ولی با اکشنش حال میکنم خدایی!!!
نکنه اسمتم از اون فیلمه نشات گرفته البته من ندیدما دوستم میگفت!!!!یه تیکه هاییشم نشونم داد.در کل سعی کن فیلم میلم رو بذاری کنار به جاش کتاب بخون کتاب کیفش بیشتره چون تصویرو خودت تو ذهنت میسازی خصوصا که کلا قسمت تصویری مغزت فعاله البته بیشتر پسرا فعاله!!
راستی واسه چی چشمت آب نمیخوره بایدم بخوره نخوردم به زور بخورونش...نبینم دیگه از این حرفا بزنیا!!
دوستان اگه شخص جدیدی وارد گروه شد و من بهش خوش آمد نگفتم به بزرگی خودش ببخشه هی یادم میره مثه جناب شتررر 
خوش آمدید به همگی البته من خودمم مهمونما 

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۰ یه دانشجو
ماشاالله چقدر نظرات زیاد شدن:)
ورود اعضای جدید رو به گروه خوش آمد میگم(با اجازه نویسنده پست)
----------------------------------------------------------------------------------------------
به جلال:
ممنون بابت راهنمایی در مورد یادگرفتن زبان انگلیسی
اتفاقا خودمم دنبالش بودم که یاد گیریم رو متحول کنم(خخخ)

به ب.ا:
خواهش می کنم
من پسرم[البت با احساسات لطیف که خودش داستان داره...]:))
نکات خیلی خوبی تو حرفاتون بود
ممنون بابت در فشانی:)

به نویسنده پست:
انشاالله ورشکست بشید:)
تنبیهتون خیلی عادلانس،من موافقم
پیشنهاد دوم تشویقتونم خوبه(خوندن زیارت عاشورا)،با این هم شدیدا شدیدا موافقم


به دیکتاتور:
انشاالله که چشمتون آب بخوره:)
امیدوار باشید

به موج مثبت:
چه پیشنهادهای عجیبی دارید واسه تنبیه!:)
اینم بهش اضافه کنید که مثلا باید طرف بره تو خیابون با ماشین تصادف کنه، یا خیلی کارهای شکنجه گرانه دیگه...:)

----------------------------------------------------------------------------------------------
انشالله خدا زمینه کار و ازدواج واسه همه جوونا رو فراهم کنه
البته کار و ازدواج موفق
چون اگه خدای نکرده موفق نباشه، و فقط به خاطر رهایی از فشارها باشه، به نظرم نتیجه خوبی نداره
به امید پاکی همه جوونا


۲۷ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۰ موج مثبت به یه دانشجو
زندگی با سختیاش شیرین میشه.خخخ  

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۱ نویسنده ی پست
من دیشب کامنتارو خوندم ولی خب :| خیلی خسته بودم ترسیدم چرت و پرت بنویسم رفتم الان اومدم
بچه ها بنظرم خیلیا این پستو هنوز ندیدن( ینی شاید اگر میدیدن تا حالا عضو شده بودن نظرتون چیه که یه کاری کنیم به لیست محبوب ترینا اضافه بشه؟
اگر کسی موافق بود بره بالا به پست رای مثبت بده اگرم نه که هیچی:|


یسنا:
من دیگه همه چیزو تموم شده میدونم اینجا خیلی خوبه دیگه دوس ندارم برم سمتش حالا یه پیشنهاد هم دارم که میگم خدمت همگی
ب.ا:
شما زیادی قوی هستی :)) بعدشم لرزش دست مداوم منظورم نبود منظورم تو طول همون یه روز بود
راستی اینجا همه منبرو دوست داریم شما هم بچسب دل ناگِرون نباش راحت باش
راستی منم حس کردم پسرین:D
 
دیکتاتور:
شما چقد نفوس بد میزنی یه یا علی بگید و سعی کنید دیگه سمتش نرید الانم که ماه رمضونه بهترین موقعیته مطمئن باشید چنان برکتی تو زندگیتون میاد که خودتونم دیگه دلتون نمیخواد برگردین
همین که فیلم نمیبینین یه قدم خیلی بزرگه پس این ینی اینکه میتونید بعدشم یکم تلقین کنید که تحریک نمیشید و اینکه مدام ذهنتونو مشغول نگه دارید حتی با گفتن ذکرم که شده این کارو بکنید اینجوری کمتر تحریک میشید
من واقعا شمارو درک میکنم(حتی در مورد اینکه گفتید حستون از بین نمیره و صرفا موقته) فکرو ذهنو نمیشه راحت جمش کرد ولی باید تمام سعیمونو بکنیم نگید چشمم آب نمیخوره پس من برا کی قراره شارژ بخرم:D؟ دعا کنید وضعم بهتر شه جایزه بهتری در نظر بگیرم:| مثکه برا شما مشوق خوبی نبوده:|
شتر:
آخه اصولا یه جور فحشم هستش:|
شما کدوم شهر هستین؟
موج مثبت:
بگیر عزیزم بچه میترسونی؟;) من از خدامه همتون بگیرید البته با این تعداد و عزمی که من میبینم دیگه بیشتر شارژ 2تومنی نمیتونم قول بدم:D شاید بیشتر شدیم شد یه تومنی:D ولی حذف نمیشه قطعا حتما حتما میدم به همه خیالتون راحت در ضمن هدیه ی معنوی هم داریم که خب اون خودش یه دنیا می ارزه 
پیشنهادات تنبیه تم به درد عمه ت میخورد:D(شوخی) باید یه جوری باشه که اجرا بشه یه هفته خیلی زیاده ولی فک کنم دو روز نداشتن نت خوب باشه ولی خب اینجوری به اینجا نمیشه سر زد بنظرم پیاده روی به مدت 4 ساعتم خوبه:D
مخصوصا برا تنبلا
یه دانشجو:
اختیار دارین اجازه ی مام دست شماست
ممنون از موافقتاتون پیشنهاد چی چی دارین:D؟ موافقم که نشد حرف برادر من:D
ایشالا
التماس دعا

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۳ نویسنده ی پست :پیشنهاد خوب پیشنهاد خوب پیشنهاد خوب
من چن تا پیشنهاد دارم بچه ها:
اول اینکه محض افزایش اطمینان و اعتماد بنفس روزای پاکیتونو یادداشت کنید حالا چطوری؟اینجوری:
میخوایم یه جدول یه ماهه(31روزه و 31مربعی ینی 31در1)شبیه یه لیست درست کنیم و روزای پاکیمونو توش تیک بزنیم.
 حالا از شروع لیست(ینی اولین روزی که این لیست اجرا میشه مثلا روز اول ماه رمضون) تا هر روزی که مطمئنید میتونید پاک بمونید(کمترین مدتی که تا حالا پاک موندین) رو تیک بزنید . ینی مثلا من مطمئنم یه روز رو میتونم پاک بمونم وروز اول رو تیک میزنم. کسایی که روزای بیشتری رو در نظر میگیرن به جای اینکه همه رو با هم علامت بذارید فقط مال فرداتون رو علامت بذارید اینجوری یه تعهد روزانه دارید و با مرور هر روز لیست تعهدتونو فراموش نمیکنید.
تا جایی که میتونید کم کم پیش برید حتی اگر لازم میدونی یه روز رو دو قسمت کنید و برای هر قسمتش یه تعهد جداگانه داشته باشید هیچ اشکالی هم نداره مثلا صب که بلند میشید به خودتون قول بدید که من تا ساعت فلان به هیچ وجه سراغش نخواهم رفت و دوباره سر اون ساعت برای از اون ساعت تا شب این قول رو به خودتون بدید.
بعد از یه مدت دیگه به خودتون اطمینان پیدا میکنید و اعتماد بنفستون باعث میشه که دیگه کمتر سراغش برید اگر خدایی نکرده زیر قولتون زدین یه مقدار پول بندازید تو قلک یا از دسترس خودتون خارجش کنید(مقدارش جوری باشه یکمی لااقل بهتون فشار بیاد)
پیشنهاد دومم چیه حالا؟
پیشنهاد دوم اینه که یه کاغذ بردارین و با خودتون در این باره مکاتبه کنید برای خودتون توضیح بدید که چرا نمیخواید این کارو انجام بدید؟ یه جوری که انگار میخواید مثلا منو توجیه کنید که دیگه این کارو نکنم و هر موقع فکر این کار به ذهنتون خطور کرد اون کاغذ رو بخونید
با خوندن اون کاغذ احتمالا یه توجیهاتی برای خودتون دارین مثلا:
این حس تا شب منو ول نمیکنه
من که شرایط ازدواج ندارم
آخه من خیلی استرس دارم
ذهنم خیلی مشغوله میخوام به هیچی فکر نکنم
آب از سر من گذشته 
خسته شدم و...
اینارو تو یه کاغذ جداگانه بنویسید و اگر تونستید جلوش براش جواب بنویسید مثلا به ترتیب:
آره ولی عذاب وجدانش بیشتر همراته
ایشالا جور میشه توکلت به خدا .خدا به آدمای پاک خیلی نظر میکنه
با این کار فقط یه عذاب وجدان به استرست اضافه میشه برو به جاش با خدا درددل کن دعا کن یه همسر عالی بهت بده
با این کار ذهنت آشفته تر میشه دو رکعت نماز بخون به خدا توکل کن برو یکمی قدم بزن برو بیرون 
از تو بدتراش ترک کردن برای پاک شدن هیچوقت دیر نیست خدا منتظر توبه و بازگشت توئه
همه خسته میشن برو ببین اونا چیکار میکنن راه درست این نیست
و در آخر هم میتونید به اینجا سر بزنید و با فکر کردن به بچه های اینجا که اونا هم قطعا تو شرایط شما هستن روحیه بگیرین هم میتونین دوباره تعهد بدید هم میتونید درددل کنید هم اینکه خودتونو با بخش های دیگه سرگرم کنید و در آخر وقتی تونستید غلبه کنید بیاید با بقیه به اشتراک بذارید و به خودتون افتخار کنید
شارژ هم یادتون نره فک کنید قراره از یه آدم خسیس حقتونو بگیرید:D با چنگ و دندون تلاش کنید تا ایشالا یه جایزه ی معنوی هم همگی به هم هدیه کنیم.
دعای خیر برای هم دیگه فراموشتون نشه که حسابی محتاجیم به دعای هم
امام زمانتون یاور همتون
در پناه حق

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۹ ب.ا
به یه دانشجو: واقعا احساساتتون لطیف بود.از مردها بعید بود اون چیزی که گفته بودید.نمردیم و دیدیم یه مردهم ...
به همه دوستان:خدایی از این مدتی که اومدید و شرو کردید ترک رو تا حالا اصلا نرفتید سراغش؟اونهایی هم که کم پیدان جواب بدن؟
از کی اومدید تو گروه وآیا تا الان به عهدمون پایبند بودید.
من بعنوان ب.ا:از همون اولش 10 خرداد.تا الانم خوب موندم!!(یکبار دیروز نزدیک بود ولی به همون روش لیوان آب-تو کتاب فنجان آب گفته بود که بنظرم فنجان قشنگره از لیوان همونطور که اسم شتر قشنگتره از شیر!!- عمل کردم).

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۵ ب.ا
به یه دانشجو بازهم: ببخشید الان رفتم پیغام اولتون رو دیدم اونجا گفتید پسر ولی من قبلا ندیده بودم.ببخشید که پرسیدم.
به همه وستان باز هم:ببخشید بچه ها.سوالم رو پس میگیرم.این سوال رو شاید همه راضی نباشید جواب بدید...پس نخونده بگیرید.
فعلا.

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۳ شتر
به نویسنده ی پست:
قرار نشد مشخصات بدیم! ولی من تهرانی نیستم. شهرستانی ام

به ب.ا:
شتر خیلی قشنگتره! شیر دیگه تکراری شده

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۷ یه دانشجو
به نویسنده پست:
من از وقتیکه یادم میاد، واسه خودم قرار تنبیه میذاشتم!تشویق مشویق نداشتم:)
راستش پیشنهادام واسه تنبیه و تشویق  فقط به درد خودم میخوره :)و مخصوص خودمه

به ب.ا(نظر اول):
ممنون
البته من به موقش شدیدا احساساتی میشم  و به موقش اونقدر منطقی رفتار می کنم که استاد و... رو از دست خودم عاصی میکنم، یه همچین موجود عجیبی ام من، خدا حفظم کنه:)
جواب سوالتون:
نه، از وقتی اومدم نرفتم سراغ خ.ا -از 15 خرداد اومدم

ماشاالله به ارادتون
انشاالله این پاکی ابدی بشه


به ب.ا(نظر دوم):
نه بابا، خواهش می کنم، به شخصه اصلا رو این مسایل حساس نیستم
----------------------------------------------------------------------------------------------
ملتمس دعاهای خیرتان هستم

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۰ ب.ا
منظور رییس(منظورم نویسنده پست هست) از پرسیدن شهر فک کنم برا این جمله اشون بود که بعضی جاها شتر فحش هست.(البته من تا حالا نشنیدم بعنوان فحش استفاده بشه) نه گرفتن اطلاعات.
من خودم شتر رو بیشتر ترجیح میم تا شیر.شتر واقعا قشنگه ولی چون اول بار بار بودم دیدم کسی این اسم مستعار رو انتخاب کرده خاستم روحیه اتون رو ببرم بالا شیر رو پیشنهاد دادم.قصد جسارت نداشتم.
نمادهای شتر دو پهلو هست.از طرفی بخاطر زانو زدن وقتی بار میذارن روش یا جلو سوارش نماد فروتنی هست از طرفی بخاطر گردن افراشته اش نماد غرور و نخوت..واین عین تعادل و میانه روی میشه به نظر من.از لحاظ مقاومتشم در سختیها که زبانزده.من حس کردم شما بخاطر مقاومتش و سخت بودنش این اسمو انتخاب کردید.امیدوارم روحیه اتون شتری باشه واقعا و مقاومتتون در همون حد مثال زدنی بشه.
به یه دانشجو:مرسی ج دادید..خدا حفظتون کنه*.
فک کنم از اوایل خرداد نرفتم سراغش ولی برای اطمینان بیشتر همون 10 خرداد تاریخ ایجاد پست توسط رییس رو نوشتم.
به جناب رییس:تو اون مواقع همه لرزش دست رو پیدا میکنن.این براخانمها که صدردرصد هست. اما آیا همون مواقع هم طرف کم سو میشه چشماش؟اتفاقا وقتی میگن لرزش دست و باقی عوارض منظور درحالت عادی (خارج از اون تایم) هس.وگرنه تو اون تایم زن و شوهرها باید ...
اتفاقا من جثه ام نشون نمیده(ظریف مریفم)اما مقاومت بدنم خیلی بالاس..وبقول شما قوی ام.ولی باز هم میگم این قضیه اصلا این عوارض رو نداره که ملت برا ترسوندن و ایجاد استرس کردن تو مخ بچه ها.
من اصلا به زیارت عاشورا-ضمن احترام به نظرات کسانی که معتقدن-اعتقاد ندارم از بس توش لعن و نفرینه ...بهم احساس آرامش نمیده مطلقا.ولی این مدت همه اش تو ذهنم میومد به همه بگم:
ایها الهمه:من این مدت همه اش تو ذهنم وبهتره بگم تو دلم میومد برا تک تک کسانی که تو این گروهن دعای خیر کنم نمیدونم چرا ولی حس میکردم واقعا لیاقتشو دارید.اینم بگم من دعای خیرم برای دیگران رد خور نداره.مثلا خیلی دوس داشتم قبل از همه برای دیکتاتور و شتر(خداشاهده هردو به یه اندازه.مجبور شدم بر حسب حروف الفبا بنویسم اجحاف نشه). دردرجه بعد برا جناب رییس وموج مثبت دوس داشتنی دعاکنم.برا یاسمن و رهگذر و یسناحتی برای بقیه کسانی که یکبار اسمشون تو این پست اومده جلال شهاب56 کمال ....جناب  اسم واقعیشو به ما نگفته جناب چقد عاقل بودن و محمدمهدی برای همه اتون از صمیم قلب دعای خیر میکنم.

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۷ ب.ا
جملات اول رو برا جناب شتر نوشتم ظاهرا پاک شده "به شتر"ش.
اسم آقا جلال رو هم بعدا میخواستم بنویسم باید خط بالا منوشتم (نه جز افرادی که یک بار به پست نظردادن)..شرمنده..اشتباهی شد.
اون یه نفر هم که الان توذهنشه پس چرا اسم اون رو نیاوردم....به علامت ستاره دقت کنه.
بله من هم یه همچین موجودی ام!!ضمنا بهتون بگم منم موقع استرس و امتحان حساس نمیشدم این کارو بکنم شمام کاش بشه بجای اینکه (الان که نزدیک امتحانات دانشگاس) این مدت تو فکر تخلیه استرستون به اون روش برید از همزمان شدن ماه رمضون با ماه امتحون!!!سوءاستفاده کنید با دعا وبا استفاده از اوقات بیداری شبانه وزمانهایی که انرژیتون بیشتره برا خوندن درسها استفاده کنید.من که موقع استرس امتحانهام از زور استرس بجز امتحان به چیزی فکر نمیکردم.ضمنا اینم بگم برا قبولی تو ارشدتون هم دعا میکنم ولی به نظر من مرررد فقط یه مدرک داشته باشه بستشه..بره دنبال کار بهتره...مگه اینکه قصدش از ادامه تحصیل تدریساشه که اون بحثش سواس.

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۴ ب.ا
الان رفتم چک کردم اسم رضاجان جمشید بی نام عزیز و گناهکار(که از الان به بعد بی گناه محسوب میشن چون من برای بخشش گناهانتون حتما دعا میکنم) رو هم به لیست دعام اضافه کردم.

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۳ نویسنده ی پست
شتر:
میخواستم یه ایده بهتون بدم برای کار منتها ماه رمضون نمیشه
میخواستم بگم میتونید تو این هوا آب معدنی خنک بفروشین مخصوصا اگر مترو یا قطار سوار میشید:| پیشنهاد جالبی نیس مثکه
یه دانشجو: 
اومدین و نسازین:|
ب.ا:
رییس کیه:| ؟  فعلا که همه رییسن جز من=)) ^_^ خیلی خوشحالم که خودجوش این پست فعاله:) امیدوارم تا آخر هر روز بهتر بشه
ایشالا همیشه قوی بمونی:) ممنونم از دعاهات عزیزم
بااجازت یه نظری هم من در مورد زیارت عاشورا بگم:میدونی چیه؟ منم اوایل بدم میومد ینی تا همین چن وقت پیش ولی راستش وقتی به اون همه بلایی که سر این همه آدم بی گناه آوردن فک میکنم(اونم نه آدمای معمولی) میبینم هیچجوره دلم آروم نمیگیره مگر با نفرین
کسی مث حضرت زینب(س) رو انقدر عذاب دادن(خدا ازشون نگذره) که ایشون بعد از گذشت یکسال ازین واقعه فوت کردن ولی نکته ای که برای من معجزست اینه که ایشون صبر و مقاومت عجیب و مثال زدنی ای داشتن شما تصور کن برادرها برادرزاده ها و تمام کسایی که بهشون دلبستگی داری رو جلو چشات میکشن(اونم با چه وضعی) زن ها و بچه هارو جلو روت آزار میدن(از تشنگی دادن و برداشتن حجاباشون تا .... هر جور فک کنی) و گریه شونو میبینی هیچ کاری نمیتونی بکنی واقعا چه حسی بهت دست میده؟اصن بنظرت ممکنه سالم بیای بیرون ازین واقعه؟ سکته؟ بیماری روانی؟ افسردگی شدید؟ ولی ایشون هیچ کدوم رو نداشتن و انقد مقاومت داشتن که حتی این وقایع رو بازگو هم میکردن شما یه عزیز دوری رو از دست میدی دلت نمیخواد بازگو کنی ولی ایشون... 
ایشون کسانی رو از دست دادن که دونه دونه شون قدّ یه دنیا ارزش داشتن یک رفتار حسنه ی امام حسین رو سالها طول میکشه تا ماها بتونیم کامل ادا کنیم تازه فقط ایشون نبودن افراد با ارزش دیگه ای مث حضرت اباالفضل وبرادراشون هم بودن برادرزاده هاشون هم بودن
این افراد انقدر برای ما عزیزن که اگر صدها بار بهشون سلام بدیم و اگر صدها بار به دشمنانشون لعنت بفرستیم بازم کمه معجزات عاشورا کم نبود یه آقایی یه بار به مدرسه ی ما اومدن و روز عاشورا رو در دنیا بررسی میکردن ایشون نشون دادن که توی تاریخ بارون خون  ثبت شده اینجارو ببینید:http://www.shia-news.com/fa/news/47000
اصن سرچ بزنید بارون خون در روز عاشورا
میخوام بگم کسی که چنین افراد عزیزی رو این جوری مورد آزار و اذیت قرار داده که از آسمون هم خون بارید باید مورد لعن و نفرین باشه تنها کسی که شما دلت نباید براش بسوزه همینان دلی که برای حسین میتپه جایی برای دلسوزی برای دشمناش نداره هر چی عشق بیشتر نفرت از دشمناشونم بیشتر
البته اگر شما همچنان نظر قبلتونو داشته باشید باز هم برای من محترمه (چون بالاخره منم یه زمانی مث خود شما بودم) و حق دخالت و قصد جسارت هم ندارم فقط محض اینکه تونسته باشم یه اطلاعاتی برای تصمیم بهتر بهتون داده باشم اینارو گفتم شاید چیزایی که منو متوجه کرد شما رو هم متوجه کنه
ببخشید که طولانی صحبت کردم

۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۰ ب.ا
چرا اینجا انقد سوت و کوره؟

۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۶ نویسنده ی پست
بچه ها پست به لیست محبوبترین مطالب اضافه شده ممنونم ازتون

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰ جلال
سلام دوستان.نماز  روزتون مقبول حق.این ماه فرصت خوبیه واسه پاک شدن.خب بالاخره این ماه کمتر گناه میکنیم.باید با برنامه ریزی پیش رفت تا خدای نکرده دوستان ضعف نکنند.من الآن 5 روزه که پاکم.بیاید خالصانه برای دوستان گروه دعا کنیم.دوستان با ترک این مل و برنامه ریزی جهت آینده ای خوب میشه موفق شد.ما میتونیم بهترین چیزها رو داشته باشیم.

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۶ نویسنده ی پست
ایشالا که موفق میشید آقا جلال
ب.ا:
 عزیزم چیزایی که برات نوشته بودمو خوندی؟ :( جوابی ننوشته:|
از بقیه هم که خبری نیست ایشالا نماز روزه هاتون قبول باشه منم دعا کنید

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۶ ب.ا
سلام.
بله خوندم.ولی نظر من همونه.بخدا حس بدی از خوندنش پیدا میکنم.از کجا معلوم خود من از اون افراد بدتر نباشم؟همین الانش هزاران نفر از اونها بدتر تو همین مملکت هم هس...بحثو باز نکنم بهتره.کلا اعتقادات من همینجورین...اگه ناراحت نمیشین این بحثو ادامه ندیم از هدف پست به بحثای حاشیه ای نریم بهتره.
به همه:برای همه اتون هر روز سر سفره افطار دعا میکنم و دونه دونه اسم میارم.
به بهرام:اسم شما رو هم آوردم..و میارم هربار...با اینکه قبلا ننوشتم.
به امید روسفیدی همه امون!!!!

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۵ ب.ا
میگم رییس، چطوره برا کسایی که اعلام وجود نمیکنن تنبیه بذاری؟
برا منم تشویقی فراموش نشه انقد ماهم...تنها یارشفیقت منم مث اینکه.
راستی یه سوال تو میخای به بچه ها شارژ بدی اگه تونستن چطوری این کارو میخای بکنی؟راهی برایش اندیشیده ای عععایا؟اگه راهت درس حسابی بود منم هستم. میتونم کمکت کنم.

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۷ نویسنده ی پست
هرطور مایلی ولی حداقل یه اعلام توجه میکردی که بفهمم خوندیش!!! بعنوان آخرین نظر میخوام اینو بگم که اگر ما از اونا هم عوضی تر باشیم پس لعنت به ما :)
برای حضور بچه ها و غیبتشون نمیتونم تنبیه و تشویقی در نظر بگیرم چون از شرایطشون خبر ندارم
و اما بحث شارژ آره فکرامو کردم اولا که بالاخره یه جوری میرسونم دستتون حالا هر جوری(اصن پست میکنم در خونه) دوما فک کردم که همه یکی یدونه ایمیل برای آقای نجفی بذارید (بعد متن ایمیلو اینجا بذارید آقای نجفی تایید کنن که اون ایمیل مال خودتون بوده)من رمزارو برای آقای نجفی میفرستم ایشون خودشون دونه دونه براتون بفرستن رمز شارژارو
ینی میخوای توام تو دادن جایزه کمکم کنی؟
دمت گرم مرسی حالا ببینیم چن نفر تا آخر پای حرفشون هستن بعد اقدام میکنیم 
به همه:
بچه ها لدفن اگر عضو بیان نیستید همین الان عضو شید برای موقعی که میخوایم جایزه بدیم بدرد میخوره 
یه موقع کسی خودشو جای شما جا نزنه جایزه رو بگیره
دوستون دارما:)

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۸ یه دانشجو
نماز و روزه های همه هم گروهی ها قبول باشه
-----------------
به جلال:
موفق باشید
به ب.ا:
ممنون بابت دعاهاتون
-----------------
تا الان که بخیر گذشته
فقط مونده 26روز ونیم دیگه:)
خدا هممون رو کمک کنه
دعاگویتان هستم

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۲ یسنا
به ب.ا میشه برا منم دعا کنید؟!
من الان یازده روزه پاکم خیلی خوشحالم

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۱ ب.ا
به یسنا: عزیزم شما رو هم که نوشتم. بازم چشم. از امروز بطور خاص برا شما دعا میکنم.قول میدم.
به رییس: آره منظورم کمک نقدی بود براجایزه( شارژ).

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۴ رکسانا
دلیلش رو واسه خودم کشف کردم. هر وقت افکار بدبینانه نسبت به گذشته حال یا آینده میاد سراغم اینکارو می کنم. فکر کنم واسه همین خدا تو قرآن میگه که : "آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی از حوادث آینده و هیچ حسرت و اندوهی از وقایع گذشته در دل آنها نیست. بحقیقت آنان اهل ایمان و خداترسند."

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۰ نویسنده ی پست
امام زمانتونو تو این چن روزی که ترک کردید خوشحال کردین حسابی
اجرتون با خودش
یه دانشجو:
از شما هم قبول باشه ممنونم از دعاتون ایشالا بهترینا قسمتتون
یسنا:
عزیزم بیشتر سر بزن خوشحالمون میکنی:D ^_^ 

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۶ ب.ا
به یسنا: عزیزم من عصر پیغامتو خوندم و امشب بصورت مخصوص هم برات دعا کردم.راستش همون عصر هم برات نوشتم که: حتما به روی چشم وبهت این قول رو دادم که مخصوص اسمتو بیارم و دعا کنم ولی ظاهرا پیغامم ارسال نشده..بازم میگم چشم.(قبلا هم اسمت جز لیست بوده وبرات دعا کردم..).

۰۱ تیر ۹۴ ، ۰۰:۱۵ دیکتاتور
سلام نماز و روزه هاتون قبول
من سه روز پاک بودم ولی دیشب بازم ... با وجود روزه بودن بازم حتی تو روز اذیت میشم.
به موج مثبت
منظور از اسم دیکتاتور اون فیلم سخیف نیس. من اگه فیلم نگاه کنم فیلم درست و حسابی نگاه میکنم کلا وسواس دارم و سخت گیرم. اونم شاید هفته ای یه دونه فیلم.البته چون سرم شلوغه یک ماهه فیلم ندیدم. فعلا وقت وحوصله انچنانی هم ندارم.
به نویسنده پست
من زیاد به تشویق اعتقاد ندارم ولی شدیدا به تنبیه موافقم.الانم به خاطر کار دیشب شدیدا خودم  تنبیه کردم. فعلا که بنده روسیاه هستم و بازم مردود شدم :(
برای همتون دعا میکنم 

۰۱ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۹ عزب اوقلی
ترک میشه کرد ولی درمان قطعیش اینکه یا عاشق بشی یا ازدواج کنید.

۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۸ ب.ا
به دیکتاتور:
روسیاه چیه؟مردود چیه؟؟
برا همه اوایل پیش میاد.
اصلا شما قرار نبود ترک کنی فعلا.فقط قرار بود فاصله بندازی.فقطططط.
این خیلی خوبه که شب این کارو کردی نه روز وقتی که روزه بودی!این یه نکته مثبت.
این خیلی خوبه که سه روز تونستی!این دو نکته مثیت ضرب در سه میشه شیش!!!!
این خیلی خوبههههه که روزه میگیری!وبهتر اینکه همزمان که اذیت هم شدی همچنان به روزه ات وفادار موندی!
من که واقعا از ته دلم میگم خوشحالم برات.شما همین که هرروز این کارو نکردی و تاکید میکنم روزه اتو گرفتی به هدف کوتاه مدت این چن وقتت رسیدی.
مطمئن باش هر جا که برا خدا کاری بکنی خدا خودش جواب میده.
منم این مدت دوبار اذیت شدم.یکیش که همون پریشب بود...یعنی فقط خدارحم کرد.
واقعا به این راهکار دارم ایمان میارم که از روش فنجون آب استفاده کنم.همون اول کار زود اون ابر بالای سرم رو مث کارتونها پاک میکنم.افکار مزاحم و چیزای تحریک کننده رو از همون اول  که اومدن سراغت یا رفتی سراغشون بیخیال شو.اصلا انگاری نیومدن یا نبودن..بعدشم بیکاررررررر نشین البته!

۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۰ موج مثبت
بچه ها من دیشب نظر دادم ولی مثه اینکه تایید نشده.
به دیکتاتور 
خوشحالم که اینطوره....حس کردم لحنت ناراحت بود....ناراحت که نشدی هان؟؟...من که شما رو نمیشناختم !!!نمیدونستم اونا رو نگاه نمیکنی!!…شما بزرگتری …اگه ناراحت شدی ببخشید قصد بدی نداشتم.
به نویسنده 
من از اول ماه رمضون تا حالا پاکم 
نتونستم بیام این چند روزه به بزرگی خودت ببخشید شاید از الان تا آخر ماه رمضون هم دیگه نیومدم اونوقت آخر ماه رمضون برای گرفتن شارژ  و برای عضویت در بیان (شاید)میام (من عزممو جذب کردم این شارژه رو بگیرم.خخخخ )
سر افطار همتونو دعا میکنم شاید نتونم تک تک اسم بیارم.
ولی به نیت همه کسایی که میخوان ترک کنن دعا میکنم 
شما هم برا من دعا کنید.

۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۴ یسنا
به ب ا خیلی ممنون که منم دعا کردید
به نویسنده پست من همیشه سر میزنم نظر اعضا رو میخونم  فقط اگه جایی به نظرم بیاد مفید باشم نظر مینویسم ولی بازم چشم
به دیکتاتور اشکال نداره شما سعی کنید سری بعد بیشتر از سه روز دوام بیارید سری بعدتر به اون تعداد روز قبلی چند روز اضافه کنید مثلا سه روز سری بعد حداقل شش روز بعد ده روز بعد....... انشاالله خدا کمکتون میکنه بعد که زمان مشخص کردید میتونید خودتون رو تشویق کنید

۰۱ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۴ نویسنده ی پست
اول سلام به همه
ب.ا:
خـــب بچه ها ازین به بعد طرف حسابتون ب.ا هستش =)) خدا نگهدار
 خخخخ
خوبه مرسی پس90 تو 10 من چطوره؟ :D
رکسانا:
من عاشق این آیه هام مرسی حال دلمو عوض کرد:(
دیکتاتور:
ینی الان چن روز تونستی تحمل کنی؟
تنبیه ت چی بود؟ بگو شاید بدرد مام خورد من مطمئنم موفق میشی میخوای جایزه ی بهتری در نظر بگیرم؟ باید بتونیا هر دفعه توبه تو شکستی مهم نیست مهم اینه که یه عهد محکم تر ببندی من از 2روز تحمل شروع کردم تا رسیدم به یکماه الانم میخوام لااقل به چهل روز برسونمش و هی بیشترش کنم اینجوری نیست که با اولین شکست ناامید شم منم اولاش وقتی شکست میخوردم تا چن روز ناراحت بودم و دیگه دلم نمیخواست توبه کنم ولی وقتی دوباره پشیمون تر از قبل توبه میکردم و میدیدم هر دفعه داره به تعداد روزای پاکیم اضافه میشه فهمیدم که مسیرو درست اومدم پس اصلا دل سرد نشو حتی ممکنه پس رفت داشته باشی(بالاخره چن بار اول که خودتو منع میکنی حریصتر میشی) ینی مثلا اگر میتونستی 5روز تحمل کنی یهو میبینی یه روزم نمیتونی اینم زیاد ناامید کننده نیست مهم پشتکار داشتنه و بس در ضمن همه نمیتونن مثل هم باشن یه نفر مث من با اینکه دختره تو خواب محتلم میشه یه نفرم اصلا نمیدونه نیاز جنسی چی هست پس خواهشا خودتو فقط با خودت و دوران پاکیت مقایسه کن نه با بقیه
راستی اون پیشنهادام هیچ کدوم به دردتون نخورد؟ شما بنظرم بهتره این روزارو ثبت کنید ینی مثلا از اولین روز پاکیتون تا وقتی که مرتکب خطا میشید رو حساب کنید ببینید چن روز شده بعد با خودتون قرار بذارید که دفعه ی دیگه لااقل یه روز بهش اضافه کنید
موج مثبت:
 شما پاک بمونه نیومدی هم فدای سرت
ایشاااااالا که میگیری ازم;)
دعای خیر ازتون میخوام فقط فراموشم نکنی عزیز
یسنا عزیز:
این چه حرفیه خانومی نگا به من نکن حرفا درست حسابی نمیزنم شما صحبت کن ایشالا یه نفر استفاده یه ثوابی ببری;)
دوستون دارما!!!

۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۷ یه دانشجو
بابت ارسال نظر قبلیم ،از همه هم گروهی ها، شدیدا معذرت می خوام
ببخشید، این روزا اصلا حال و روزم خوش نیست
از آقای نجفی هم خواهش می کنم اگر امکان داره نظر قبلیم رو پاک کنن:
۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۸ یه دانشجو

موفق باشید

۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۲ یا حسین
سلام بر حسین و دوستانش 
از ابتدا دارم نظراتو دنبال میکنم. اهل خودارضایی نیستم.  فقط خواستم بگم قبل از همه ی اهالی اینجا، قبل از جسم داغ و ذهن داغون شما ،حتی قبل از قلب امیدوارتون ،این خداست که داره اون بالا برای شما،برای مبارزتون ،برای پشیمونی هاتون ،خوشحالی میکنه و روح خسته ی تو رو نوازش میده. 
اگه میتونستی حس خوشحالی من به عنوان یه انسان رو ببینی از مقاومتت ،می فهمیدی در این نفس کشی تنها نیستی. ما هم خوشحالیم.  حالا ببین خدا به فرشته ها چی میگه ،وقتی با قدرت به خاطر خدا پا روی نفس میذاری. 
اون برادرمون که با اسم دیکتاتور نظر میده خیلی واست ناراحت شدم. شاید چون داشتم مبارزه شمارو برای پاکی دنبال میکردم.   اسمتو بذار عبدالحسین. 
دنیا به زنان و مردانی نیاز داره که با قدرت جلوی هوسها و نفسها بایستن  .  این همون زمینه سازی برای فرجه. وگرنه هوسها حتی مارو تاجایی میبره که آخرش میشیم هیتلر و صدام و...  یعنی دیکتاتور

۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۴ نویسنده ی پست
یه دانشجو:
اشکالی نداشت اون نظر 
پیش میاد دیگه هر چند وقت یکبار میتونید از شکست هاتون هم بگید چه اشکالی داره؟
یا حسین:
ممنونم از اینکه دنبال میکنید
دیروز عصر رفتم به سمت قم و جمکران 
از خدا و امام زمان و حضرت معصومه خواسته بودم هر وقت پاک شدم منو بطلبن و واقعا منو طلبیدن
هم اینکه به خاطر عذر شرعی اولین روز روزه م بود و اگر همچنان عذر داشتم نمیتونستم برم هم اینکه شبش حموم رفته بودم و کاملا آماده ی سفر بودم هم اینکه من دیگه تصمیم گرفتم پاک باشم و منو همونطور که خواسته بودم تو دوران پاکی و زمانی که پاک هستم طلبیدن و هم اینکه لیست موارد دلخواهم برای ازدواجم تکمیل شده بود و اونو از حضرات خواستم (میخواستم یه زمانی برم که لیستمم تکمیل شده باشه که دقیقا صبش تکمیل شده بود اون لیست) و جالب اینکه من قرار بود با چن نفر که معلوم نبود کی برن قم برم حرم که جور شد و خیلی خوب رفتیم و برگشتیم جای شما خالی

۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۰ یه دانشجو
به نویسنده پست:
مگه اون نظرم رو خوندید!؟
سوی تفاهم نشه من هنوز به قرارم پایبندم و انشاءالله اخر ماه مبارک شارژ رو ازتون دریافت میکنم:))
به خاطر این گفتم اون نظر پاک بشه که نخواستم پای درددل کردن رو به پستتون باز کنم و چون اون نظر رو من تو شرایط روحی بدی گذاشته بودم نخواستم اینطور بشه,چون عمیقا به این نکته تاکید دارم که اگه کسی نمیتونه واسه مشکل یکی دیگه کاری کنه چه بهتر که اصلا قضیه گفته نشه,چون سودی نخواهد داشت(این مساله سودیش کوجیس:-))
همین...
راستی زیارتتون قبول باشه و هرچه زودتر شیرینی ازدواجتون رو بخوریم انشاالله,شیرینی بصورت شارژ همراه اول:-))))))
به امید اینکه همگی با پاکی کامل زیارت کنیم ایشون رو انشاءالله

۰۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۱۵ نویسنده ی پست به آقای یه دانشجو
من همه ی نظرارو میخونم:)
خیلی خوشحال شدم که اینو گفتین من چیزی که یادم مونده بود این بود که زیر قرارتون زدین ولی الان فک میکنم حق با شماست احتمالا با آقای دیکتاتور اشتباه گرفته بودم و ممنونم ازینکه انقد به فکر بقیه و همینطور پست من هستین:D
مرسی ایشالا شما هم مشرف بشین من تاحالا قم و جمکران نرفته بودم اینه که حسابی دلم وا شد
شیرینی؟؟؟!!! بذارید با آقامون مشورتی داشته باشم:D ^_^ شاید آقامون شیرینی بهتری براتون در نظر داشت:)
ایشالا
ایشالا همه تا آخر این ماه عزیز ازم شارژ بگیرن
روزهای طوفانی(حملات جنسی:D ) در پیش دارم برام دعا کنید:)

۰۴ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۰ سلام زندگی
سلام منم تصمیم گرفتم باخودم این کارو ترکش کنم ای خدا کمکم کن

۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۲ جلال
سلام بر دوستان گروه.عباداتتون مقبول حق. من الآن 10 روزه پاکم.خودمو به کار و مطالعه مشغول کردم.تو سن ازدواجم ولی هنوز قسمت نشده.بخدا توکل دارم ولی بعضی وقتا بغض می کنم.تنهایی اصلاً خوب نیست ولی باید توکل کرد. ان شاءلله درست میشه. باید همه ما به آینده روشن فکر کنیم و اینو مد نظر داشته باشیم که خدا مارو نگاه می کنه و باید بابت گناهانمون جواب بدیم. هر کسی باید خودشو به یه کاری مشغول کنه که فکر و ذهنش منحرف نشه.هر کس به طریقی ولی اگه مطالعه باشه بهتره. امیدوارم همه ما بتونیم از استعدادها و توانایی هامون نهایت استفاده رو ببریم. البته الآن ماه رمضونه و فرصت خوبیه واسه پاک شدن.از همه دوستان التماس دعا دارم و باید باور کنیم که میشه با تمام شرایط بازم پاک بمونیم و عشق ناب و خالصمون رو به همسرمون هدیه کنیم.موفق و سربلند باشید.

۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۹ یه دانشجو
به نویسنده پست:
پس حسابی زیارتتون قبول:)
چشم
محتاجیم به دعا
به سلام زندگی:
خیلی خوش آمدید
به جلال:
خیلی عالیه
خدا توفیقتون بده برای پاکی کامل
محتاجیم به دعا

۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۹ نویسنده ی پست
سلام زندگی:
سلام خیلی خوش اومدین لطفا یه کوچولو از خودتون بگید تا صمیمیت بیشتری بین شما و بچه ها ایجاد بشه امیدوارم موفق بشید توکل بر خدا
آقا جلال:
خیلی خوشحالم از این همه اراده تون ایشالا خود خدا جوری جواب این اراده و همتو بده که تا عمر دارید انرژی مثبت بگیرید از یادآوریش:) بهترینا نصیبتون

۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۷:۱۶ نویسنده ی پست به یه دانشجو
سوءتفاهم نشه ولی من همیشه حساب شمارو از بقیه جدا میکنم:) دعا که حای خود دارد بهترینا نصیبتون

۰۵ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۳ چقدر احمق بودم
من تغییر نام دادم به گل پاک 
نویسنده پست ، آقا جلال و همه ی کسانی که تو ترک شرکت کردید تبریک می گم ...
امسال شب قدر مشهدم !!! بر همتون دعا می کنم
یه پیشنهاد :
تا می تونید درباره مضررات خود ارضایی و نظرات افردادی که قبلا خودارضایی انجام می دادن و عوارضش رو الان دارن می بینن سرچ کنید مثلا تو همین وبلاگ اشتباه نکنم دختران و پسران خانواده برتر ... خیلی در ترک دائم من موثر بود .

۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۶:۵۸ نویسنده ی پست
کسی اینجا نیست؟
آقا من پای عهدم هستما 
دوباره میخوام اینجا تعهد بدم(در دوران نیاز به تعهد مجدد به سر میبرم:|  )
من تعهد میدم که تا 10روز آینده پاک بمونم:|
گل پاک:
موقعی که نظرتو خوندم دقیقا داشتم اینجا:http://khatererahayi.mihanblog.com/
گشت زنی میکردم

۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۸:۱۴ یه دانشجو
به نویسنده پست:
شما لطف دارید 
ممنون بابت دعاهاتون
به امید پاکی کامل شما و همه هم گروهی ها

۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۱:۰۸ نویسنده ی پست به آقای یه دانشجو
خواهش میکنم البته اینا همه اول از همه لطف خداست
خود من به شخصه کسی از خودم گناهکارتر سراغ ندارم ولی به شدت مورد لطف و عنایت اطرفیانم هستم و واقعا اینو لطف خدا میدونم امیدوارم بتونم این الطاف رو جبران کنم
من که از وقتی قسم خوردم تا حالا پاک موندم حضرت معصومه هم که قرار بود منو وقتی پاکم بطلبن پس دیگه فک نمیکنم سراغش برم اگر قرار بود برم طلبیده نمیشدم ینی اینطور خواسته بودم
الانم به جز بابام کسی خونه نیست ولی اصلا وسوسه نمیشم الحمدلله
امیدوارم همه مون بعد از عهدی که بستیم پاک بمونیم
دوســــــتان چشم رو هم بذارید آخـــــر ماه رمضونه و شارژ در انتظـــــارتونه ;)
همتونو دوست دارم

۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۱ به سید
خب عزیز من الان صدبرابر این طومار که شما نوشتی رو اونا هم میارن تا خودشون رو اثبات کنن فک کردی فقط شما بلدی فقط تشیع حدیث داره...
همونطور که شما اونا رو قبول نداری خب اونا هم شما رو و چیزایی رو که گفتی قبول ندارن ... وتکذذذذذیب میکنن.
قضیه به این راحتی نیس...کلا من اسلم رو با این همه تفرقه که توش هس ر بوسیدم گذاشتم کنار.همین تشیع خودمون بیشتر از ده تا فرقه داره...والا بخدا.کی راسته کی دروغ الله اعلم.ما که رفتیم..

۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۳ به دوستان
ببخشید خواهرا و برادرها.اشتباهی شده.
شما خوش باشید.

۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۶ نویسنده ی پست به آقای یه دانشجو
پستی که تو صفحه ی اصلی گذاشته بودینو خوندم:(
خیلی ناراحت شدم فک نمیکردم یه همچین حوابی بهتون بدن
شاید مادرش داره الکی میگه بنظرم باید یه بار شخصا با ایشون حرف بزنید تا مطمئن شید ولی در کل یه حس منفی به این قضیه دارم نمیدونم چرا شاید به خاطر حرفای مادرش(که معلومم نیست راست باشه)
خیلی موقعا مادر پدرا الکی میگن نمونه ش مادر خودم که خیلی موقعا اصن نظر منو نمیپرسه
خواستم بگم در مورد حالات درونیتون میتونید اینجا بگید بنده سراپا چشمم و هر کاری از دستم بربیاد دریغ نمیکنم
شما قبلا خیلی به من کمک کردین و من به نتایج خوبی رسیدم :) بنابراین میتونید بی تعارف هر صحبتی که تو دلتون مونده بگید و عذاب وجدان نداشته باشید این به اون در(البته من منظورم این نیست که این کار من بخاطر اون کار شما میخوام اگر یه موقع حس میکنید مزاحمید بدونین که بنده نسبت به شما دِینی دارم و از بابت مزاحمت خیالتون راحت باشه)

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۲ یه دانشجو به خانم نویسنده پست
پست اولتون:
این تقارن پاکیتون با زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) نشونه خیلی خوبیه،
اینکه گفتید"پس دیگه فک نمیکنم سراغش برم"
فکر نکنید!مطمئن باشید:) شمایی که تا اینجا صبر کردید بعد این هم خدا خودش کمکتون می کنه انشاالله
شما دیگه سربالایی رو رد کردید و افتادید تو سراشیبی:)
التماس دعا

پست دوم:
البته هنوز نیومده صفحه اصلی!
از کجا فهمیدید که اون پست مال منه؟مگه فقط یدونه"یه دانشجو"داریم؟:)

اولش خدمتتون بگم که شما هیچ دِینی نسبت به من نداشته و ندارید، از این بابت خیالتون تخت:)
ولی چون که فرمودید قضیه رو بگم، خدمتتون عرض می کنم:

راستش من شماره ایشون رو دو سالی هست که دارم و این دو سال فقط پروفایلشون(تو تانگو و...) رو چک می کردم!

چند ماه پیش مادرم (البته از طریق یک واسطه)به من گفتند که ما نمیتونیم اعتبار و آبرومون رو به خاطر تو به خطر بیاندازیم(چون ممکنه که بعدا دختره قبول نکنه و یا معیارهاتون با هم جور درنیاد و هر دو خانواده آسیب ببینند)خودت برو باهاش چت کن و وقتی دیدی که با هم تفاهم دارید ما برای خواستگاری پا پیش میزاریم.در حالیکه من به این قضیه(خواستگاری از طریق چت و...)خیلی بدبین بودم،ولی خانوادم هم قبول نمیکردند تا برای خواستگاری اقدام
کنند،مجبور شدم بهشون از طریق واتس آپ پیام بدم(البته خودم رو معرفی نکردم!)

گفتم:من یکی از آشناهاتون هستم و می خواستم چند دقیقه ای وقتتون رو بگیرم.راستش مدتیه به شما علاقمند شدم و نمی تونستم چطور پایش بزارم
ایشون پرسیدند:شما کی هستید؟(در حقیقت من هرچی میپرسیدم می گفتن اول بگید کی هستید و کی شماره من رو به شما داده؟)
گفتند:الانم اشتباه محض کردید و نباید وارد حریم شخصی من میشدید
منم گفتم:اصلا قصد توهین نداشتم
گفتند:بزرگترین توهین اینکه معلوم نیست شماره منو از کجا آوردید،معرفی هم که نکردید
منم ازشون معذرت خواهی کردم وگفتم هیچ وقت نخواستم ناراحتتون کنم:(
(بعد از این قضه تا یک هفته اصلا اینترنتو کلا گذاشتم کنارو...)

همین طور که گفتم، به خاطر مذهبی بودن دو خانواده، به هیچ وجه امکان صحبت خصوصی باهاشون نیست
در مورد مادرشون،فکر نمیکنم اینطور باشن،ایشون خیلی خانواده ما رو دوست دارند و تو بعضی از مسایل خودشون رو مدیون پدرم می دونن(تو دو تماس این قضیه ای که کی بهتر از شما و مدیون پدرم بودن و... رو عنوان کردند)

شرمنده، خیلی خیلی روده درازی کردم!:)
ممنونم که حرفامو خوندید
اگر تشریف آوردید به پست من،ادامه حرفا رو تو همون پست مینویسم که موضوع پستتون منحرف نشه

ببخشید میپرسم
این رو که گفتید بعضی وقتا والدینتون نظرتون رو در مورد خواستگارا نمیپرسن!تعجب کردم!
چرا خب؟یعنی می خوان که خواستگارا اول از فیلترشون رد بشه و بعدش اگه مناسب بود بهتون بگن؟
میخواستم بگم باهاشون صحبت کنید، یاد ضرب المثله افتادم که میگه:تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره:)
من که پسرم اینقدر برام سخته در مورد ازدواج با خانوادم صحبت کنم که وقتی هم صحبت میشه انگار قلبم داره از سینم میاد بیرون:)) دیگه شما خانم ها رو واقعا خدا باید کمکتون کنه

۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۸ نویسنده ی پست به آقای یه دانشجو
من الکی قسم نمیخورم بعدشم در شرف ازدواجم و همونطور که توقع همسر پاک دارم باید خودمم پاک باشم یه موقعا خودمو با اون شخص ایده آلم مقایسه میکنم و کم میارم من باید تا قبل ِ اینکه بهش برسم خودمو به شخصیتش نزدیک کنم شبا که اون فکرا میاد تو ذهنم سعی میکنم اراده و پاکی اونو متصور بشم و یه موقعا هم به این فک میکنم که احتمالا اون داره نماز شب میخونه اونوقت من دارم به چیا فک میکنم من مطمئنم که با یه فرد مومن و خالص ازدواج میکنم برا همین دلم میخواد خودمم مث اون باشم
اولا که من نوع نوشتنتون و کمی از ماجراتون رو میدونم(ینی قبلا برام یه کوچولو تعریف کردین) بعدشم اینکه ما فقط یه دونه یه دانشجوی پسر داریم اون یکی دختره و اگر بازم داشته باشیم هیچ کدوم مث شما نمینویسن و مدلشون فرق داره
منظور من واتساپ و اینا نبود منظورم این بود که مثلا دم در دانشگاهشون مثلا برید ایشونو ملاقات کنید یا اگرم از طریق واتساپ و ... صحبت میکنید حتما حتما خودتونو معرفی کنید کار شما بنظرم اشتباه بوده چون ایشون یه فرد مذهبی هستن شما هم که منظور بدی ندارین یه پیغام میدادین خودتونو معرفی میکردین و میگفتین که من تنها درخواستم اینه که یه ملاقات کوتاه برای بیان معیارامون داشته باشیم بهشون بگید که من خیلی وقته به شما علاقمندم و این بلاتکلیفی برام خیلی سخته
من خودم دست همه پرحرفارو از پشت بستم:D این چه حرفیه!!
خواهش میکنم خوشحال میشم کمکتون کنم
من نظرم اینه که هر موردی که معرفی میشه باید حتما حتما به خودم بگن بعد به معرف بگن نه ولی خب متاسفانه بد عادت شدن و از طرف من تصمیم میگیرن و میگن نه نمیپسنده!!!!:|
مثلا طرف کشاورزه میگن نه میگم خب شاید من نظرم چیز دیگه ای باشه وقتی میگن نه تازه میان نظر منو میپرسن من ترسم اینه که تو همه موارد همین کارو بکنن یا مثلا یه معرفی یه پسری رو معرفی کرد که متولد65 بود من خودم 74ام مادرم به جای من برگشته میگه سنش زیاده در صورتیکه از نظر من اصلا اینطور نبود خونواده ی خیلی خوبی هم داشت:( 
یا مثلا عمه م دو سه تا مورد معرفی کرد مادرم همه رو رد کرد گفت من دختر بزرگتر دارم:( اصن یه وضی
من خیلی پرروئم اتفاقا حرف دلمم همیشه میزنم همه هم میدونن قصد ازدواج دارم با برادر بزرگترمم خیلی صحبت کردم از معیارام و چیزای دیگه گفتم که یه موقع کسی جای من تصمیم گیری نکنه و سنگ اندازی نکنن ولی خب همشون آدمای ترسویی هستن پست4202هم مال منه 
البته الان همشونو راضی کردم و گفتم که من چه بخواین چه نخواین قصد ازدواج دارم و اگر راضی نیستین این مشکل شماست 
عمه م مادر شوهر خواهرمم هست اول به خواهرم گفته بود خواهرمم گفت که اگر مامان مخالف باشه من باهاش حرف میزنم ولی عجیب موجود سست عنصریه یه کلام مادرم گفته بود نه و این بچه س و ... خواهرمم زرتی رفته بود به عمه م گفته بود نه
دیگه انقد با مادرم جدی حرف زدم و عروسمون حرف زد تا آخر بابامم اومد به مامانم گفت اذیت نکن و این بچه نیست و چرا اینجوری میکنی و... ازین حرفا مادرمم دیگه چیزی نمیگه البته جلو من نگفته بود مامانم بهم گفت که بابام اینارو گفته بابام بهتر درک میکنه 
من یه خواهر متولد69دارم که مجرده ولی متاسفانه یا خوشبختانه من خیلی بیشتر خواستگار دارم شاید به خاطر اعتقاداتم شایدم بخاطر اخلاقم(من خیلی اجتماعی ترم)شایدم به خاطر ظاهرم به هر حال اگرم ازدواج کنم باید خیلی رعایت اونو بکنم امیدوارم اون زودتر ازدواج کنه و خوشبخت شه من که دیگه نمیتونم مجرد بمونم ولی امیدوارم اون زودتر از من از مجردی در بیاد
ببخشید مث که من بیشتر از شما صحبت کردم=))

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۹:۰۰ یه دانشجو به خانم نویسنده پست
راه خوبی رو برای ترک پیش گرفتید
انشاءالله قسمت پاکترینها بشید
یادم نمیاد در مورد قضیه خودم صحبت کرده باشم!کجا لو دادم:)؟نکنه همون نظری رو که ازاقای نجفی خواستم پاک بکنند؟
دانشگاهشون شهرخودمون نیست,الانم که تابستون شده
به اصرار مادرم و به دلایلی که تو نظر قبلی گفتم,نذاشتن معرفی کنم خودمو(البته کلا کار اشتباهی بود)و از طریق چت میخواستم صحبتهای خواستگاری رو مطرح کنم!
ولی اگه معرفی میکردم و قراری میگذاشتم شاید بهتر بود
معلومه خانواده با دید بازی دارید که میشه این حرفها رو زد,
خیلی خوبه که اینقدر راحت حرفاتون در مورد ازدواج رو میزنید,انشاءالله خیلی بهتر از اون مورد قسمتتون بشه
اتفاقا اون پستی که فرمودید رو هم قبلا خونده بودم, الان برادرتون راضی شدند درسته؟
انشاءالله که هرچه زودتر زمینه ازدواج شما و خواهرتون فراهم بشه,ازدواج های موفق البته
واسه همه مجردام دعا بفرمایید

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۶ دل آرام
سلام من از خودارضایی چیزی نمیدونم و دنبالشم نمیرم.من حجابم کامله ولی مانتویی هستم وازرنگای شاداستفاده میکنم  وکمی آرایش میکنم وموهام اصلابیرون نیست ولی چون خوشگل و خوش تیپم نگاههای زیادی سمت منه .میخواستم بدونم یعنی من مرتکب گناه میشم وخدایی نکرده دیگران تحریک میشن؟ فقط ازنظر مانتویی بودن ورنگ لباسام ناراحتم. 

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۴ ب.ا
من امروز خیلیییی اذیت شدم...خیلیییی.
خوبه از خستگی و کم خوابی دیشب خوابم برد وگرنه...بعید میدونم میتونستم دووم بیارم...

۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۶:۰۶ نویسنده ی پست به آقای یه دانشجو
ایشالا بهترینا هم قسمت شما بشن:)
http://khbartar.blog.ir/post/3058
اینجا خودتونو لو دادید:)
خانوادم خوبن (نسبتا) ولی فقط خودشونو روشنفکر میدونن:) بقیه هم هرکی باشه ...ه استغفر...
برادرم راضی شدن ولی همچنان قیافه میگیره:(
همش حس میکنه من اگر ازدواج کنم حیف میشم یا مثلا قراره مشقت هایی متحمل بشم که ازشون بی خبرم:|  شما معنی اون حرفشوکه نقطه چین گذاشتم فهمیدین؟ تا حالا شنیدین؟ببخشید ولی خیلی ذهنمو درگیر کرده :| فک میکنه آسمون شکافته شده خواهرش اومده رو زمین:) جالبه که دوستم و دختر خالمم همینجوری فک میکنن:| کلا این سه نفر به خاطر دوستی همانند دوستی خاله خرسه شون مانع ازدواجم شدن در صورتی که میتونستن باعث ازدواجم بشن(جدا میتونستنا) ولی نمیدونم چرا هیچ کسو لایق نمیدونن به خدا من انقدرام خوب نیستم:( لااقل محض تجربه هم که شده دلم میخواد با یه خواستگار حرف بزنم اما نمیذارن
ممنونم ازتون
ایشالا شما هم بهترین ازدواجو داشته باشین
حتما

۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۹ یه دانشجو
به دل ارام:
سلام
خدا رو شکر که چیزی در مورد خودارضایی نمیدونید
خیلی خوبه که به این قضیه(تحریک نشدن بقیه)فکرمیکنید
راستش من خودم وقتی دارم راه میرم سرمو میندازم پایین ولی ممکنه ناخواسته پسری با دیدن شما دچار اون حالت بشه
واقعا نمیدونم این قضیه چقدر براتون مهمه؟
اگر براتون خیلی مهمه: سعی کنید پوشش کاملتری رو انتخاب کنید
اگرم براتون مهمه :از رنگهایی که توجه کمتری جلب میکنه(رنگهای تیره)استفاده کنید
انشاالله قسمت پاکترینها بشید
به ب.ا:
خدا رو شکر که اتفاق نیافتاد
خیلی سخته واقعا
بعضی وقتا گریه ادمو درمیاره
ولی باید قوی باشیم و نشکنیم
به امید پاکی کامل همگی

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۳ ب.ا
به دلارام:
من توی منطقه ای زندگی میکنم که تعدادچادریاش خیلی کمه.خیلی. همه لباساشون رنگی رنگی هست واسه همین من خودمم هرجای دیگه برم با همین تیپ رنگی میرم.اینو بگم من اصلا لباس مشکی ندارم...(هرجند کم مقنعه میپوشم مگر برای محیط کارم) حتی مقنعه مشکی ندارم.توسی و قهوه ای و سبز و ...دارم. یه بار چادر پوشیدم جلو آینه خودمو نگا کردم بعد چند دقیقه چشام میسوخت اصلا نمیتونم تحمل کنم سیاهی در اون حد رو.تو اتوبوس شهرهای دیگه همه اش به بیرون نگا میکنم چون اکثرا چادر مشکی ان.
به نظر من (با احترام به نظر دوستمون یه دانشجو) پوشدن لباس رنگی و شاد اصلا باعث تحریک نمیشه اگگگگگگر شما سعی کنید لباستون تنگ نباشه و اینکه مثلا حجابتون یا آرایشتون تابلو نباشه.من خودم همیشه سعی میکنم شالم رو روی بدنم از جلو کامل بکشم لباس تنگ هم نمیپوشم...ولی به شدت رنگی وو روشن میپوشم.شما شاید لباس تیره بپوشی ولی اگه تنگ باشه وآرایش بد کنی...
به نظر من جامعه خودش افسرده هست پس با رنگ تیره و خفه افسرده ترش نکنیم.
شما با پوشیدن رنگ تیره جامعه رو بیشتر به این قضیه عادت میدی که با رنگ تحریک شن...اگه رنگ تحریک کننده بود خدا همه چی رو سیاه و سفید می آفرید.رنگین باش و سنگین باش.

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۱ ب.ا
مرسی اقای یه دانشجو
جز دعاهای همیشگیم هست ازدواج موفق و پایدارتون.ان شاءالله به زودی شرایطتون جور میشه.خیلی به این اعتقاد دارم خوبیهایی که کسی فکرشو نمیکنه (مثلا پنهانی یا در حق کسی که بهمون بدی کرده یا خوبی فقط بخاطر نفس خوبی) در حقشون بکنی خدا یه جاهایی خوبیهایی در حقت میکنه که فکرشو نمیکنی..
شما آدم خوب و با مراعاتی!!-از این بهتر کلمه نیافتم-هستید مطمئنم همینکه جنس نسوان از دست شما در ارامش هستند خیرهای عظیمی پشت درهایی براتون ذخیره  دارن میشن که در جا و زمان خودش به روتون باز میشن.
دیدم که میگم.
به عنوان یک بنده روسیاه که خدا خیلی چیزا بهش داده و قدر نمیدونه اینو بگم من با سختهای زیادی که در زندگیم کیدم به یک سری اصول سنت قانون نمیدونم اسمشو چی بذارم ولی خودم میگم اصول-اصل های زندگی من-رسیدم که ردخور نداره.چیزی که بالا درباره شما گفتم از اصولی هست که دیدم...حسم خیلی قویه و اشتباه نمیکنه.شما اینده خیلی خوبی دارید.

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۰ ب.ا
به یه دانشجو:
لطفا به نظری که بالا برای شما گذاشتم جواب ندید...فقط بخونید کافیه.جواب خواستید بدید ولی ندید بهتره.
مرسی.

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۲ Reza Kord

سلام

من 18 سالمه دوم سوم راهنمایی بودم ک با تعریفای رفیقام از اینکار واردش شدم

نمیدونستم ک چی هست به چ درد میخوره چ ضررای داره یا اعتیاد داره

ساده بودم

تا دوم دبیرستان من گوشی نداشتم ک فیلم ببینمو تحریک بشم

ارادم ضعیف بود با حرفای رفیقام تحریک شدمو رفتم سمتش

اون اوایل هر روز اینکارو میکردم

ایکاشک خانواده ها به بچهاشاون اطلاعات بدن در باره اینکار

چند سال اینکارو کردم ک اول دبیرستان بودم رفتم مشهد

خیلی سفر خوبی بود

دقیقا بخاطر اون سفر یکسال اینکارو نکردم

امام رضا خیلی کمکم کرد

ولی متاسفانه باز شروع کردم

دیگه خییییییییییییلی چیز بشم میرم سمتش

ماهی یبار

ماهی دوبار

ولی زیاد نیست

تا حالام دوستختر نداشتم

به دخترام نگا نمیکنم ولی نمازم نمیخونم

ولی چند وقته نیازم بشتر شده

داره دیوونم میکنه

نمیدونم چیکار نم

ولی با شنیدن نوحه اروم میشم

خدا کنه دشمن ادمم گرفتار خود ارضایی نشه

ببخشید زیاد حرف زدم

خدا هممونو کمک کنه

 

یا علی

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۵ یه دانشجو
به نویسنده پست:
واقعا تعجب کردم!!!!!!
یعنی شما همه پست ها و نظرات رو می خونید؟!
واقعا دست مریزاد

قیافه خیلی مهم نیست:)انشاالله چند وقت دیگه، اونم درست میشه
واقعایتش نه،جای اون سه تانقطه خیلی چیزا میشه گفت:)
شاید برادرتون نمی خواد شما رو از دست بده(شاید فکر می کنند که ازدواج یعنی دوری وغم و....)، شاید برادرتون بهتون خیلی وابسه شده!
یعنی تا حالا با خواستگاری حضوری صحبت نکردید؟
خواهش می کنم
موفق باشید
همچنین

به ب.ا:
اصول زندگی و عقاید خیلی خوبی دارید
ممنون از حسن نظر شما
ولی بی تعارف،اصلا در حد واندازه صحبتهاتون نیستم
انشاالله به بهترین چیزها تو زندگیتون برسید

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۳۶ :'(
من از دوازده سالگی تا اواخر17سالگی خودارضایی میکردم ولی از وقتی 18سالم شده دیگه هیچ میلی به این کار ندارم یادمه اون اواخر که اینکا رو انجام میدادم هیچ لذتی نمیبردم ,این قضیه میتونه وقتی ازدواج کردم مشکل ساز باشهههه????????!!!!!!سلام

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۸ ب.ا
همینکه جنس نسوان از دست شما در ارامش هستند ...
شما نمیدونید این یعنی چی...واسه همین فکر میکنید من هم تعارف کردم...
دوس ندارم اینجا بحثشو باز کنم وگرنه متوجه میشدید من اصلا و ابدا تعارف نمیکنم..ولی مطمئن باشید این کارتون از اون خوبیایی هست که نتیجه اش در بهترین زمانش به شما داده میشه اون هم در ارتباط با همون نسوان...امیدوارم متوجه بشید منظورم رو.
فعلا.

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۲۶ نویسنده ی پست
آقای یه دانشجو:
نه من همه رو نمیخونم ولی اون پست مال منه:)
اگر اونی که من میخوام قسمتم بشه قیافه داداشمم 180درجه عوض میشه^_^(مطمئنم که خدا قسمتم میکنه)
ولی خب من حداقل برای تجربه دوس دارم با یه نفر که ظاهرا به هم میخوریم صحبت کنم اصلا میگم شاید یکی از اونا قسمت من باشه چرا نمیذارید؟ 
میدونین؟ فک میکنه من هُلم و میخوام با اولین خواستگار برم:(
بهشم گفتم که اینجوری نیست گفتم من تاحالا چن تا موردو رد کردم میگه مثال بزن براش مثالم زدم یکم آروم تر شد بعد از یه راه دیگه وارد شد و هی سعی کرد منو از ازدواج بترسونه
که مادرشوهر اله شوهر بله خواهر شوهر جیمبله:D منم بهش گفتم من تاحالا به زن تو بد نکردم که بخواد همچین بلاهایی سرم بیاد 
بعدشم برادر من سنی ازش گذشته درسته ما خیلی صمیمی هستیم ولی الانم از هم دوریم ازدواج من چندان تاثیری به حالش نداره الانم ماه تا ماه همدیگه رو نمیبینیم 
من اسم برادرم میاد اشک تو چشام جمع میشه منو برادرم خیلی همدیگه رو دوس داریم خیلی زیاد تا حدی که فک نمیکنم کسی تو دنیا به اندازه ی من دوسش داشته باشه حتی زنش، منم موقع ازدواجش اصلا حالم خوب نبود و تا الان یه افسردگی خفیف دارم انگار یه تیکه از روحمو ازم جدا کردن ولی حالا که این جداییه اتفاق افتاده پس دیگه چه من تو این خونه باشم و چه نباشم فرقی نمیکنه حتی بنظر من اگر ازدواج کنم بیشتر از حالا میبینمش و کنارشم 
اصل قضیه اینه که همه رو گرگ میدونه منو بره طرز فکرش اینه که حالا که تو بره ای بذار یکم سنت بیشتر شه یادبگیری با گرگا چجوری رفتار کنی:|:|:|:| خیلی منفی بافه
برادرم خیلی برای من زحمت کشیده جای پدرمه خیلی بخاطر من از خودگذشتگی کرده شاید میترسه که هیچکس مث خودش دوسم نداشته باشه و قدرمو ندونه امیدوارم یکی همسرم بشه که خیال برادرم همیشه راحت باشه:((

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۴:۴۱ نویسنده ی پست
دوباره دیشب(ینی دوشنبه شب) که مامانم اینا نبودن شروع کردم به بشور بساب:| حس خاصی نداشتم که بخاطر فراموش کردن اون شروع به کار کنم ولی همونجور که گفتم توی دوران طوفانی به سر میبرم و ترسیدم تو تنهایی با یه لحظه غفلت همه چیزو به فنا بدم انقد کار کرده بودم که با انگشتم به سختی نخ دندونو دستم میگرفتم چون مدام ماهیچه ش میگرفت و انگشتم همون شکلی میموند:( بذارید بگم چه کارایی کردم
زمینارو شستم مبلارو شستم صندلی های ناهارخوری رو شستم سقف حمومو شستم یه بخشی از بیرون خونه و یه بخشی از سرویس بهداشتی رو شستم جارو کردم 
نمیدونین مادرم چقد خوشحال بود فقط گریه نکرد=)) مادرم جدیدا حالش زیاد خوب نیست برا همین وقتی دید خیلی از کارارو کردم حسابی شاد شد اینجور موقعا میگه دست شما رو بوسیدم=))
تازه میخوام فرشارو هم بشورم قالیچه هارو هم همینطور آشپزخونه رو هم میخوام کامل تمیز کنم براش ینی یه خونه تکونی اسااااااسیا خخخخخخخ برگشت بهم گفت منم میخوام آشپزخونه رو تمیز کنم گفتم خودم برات تمیزش میکنم قیافش اینجوری شده بود:  ^_^
راستش بهترین مشوق من همین کاره چون بعدش خوشحالی مادرمو که میبینم حس میکنم بهترین آدم روی زمینم حس میکنم خدا داره قند تو دلش آب میشه و حسابی برام خوشحالی میکنه دلم نمیخواد دوباره برم سمتش امیدوارم دوباره تو خواب ... 
این اتفاق وقتی تو خواب میفته لذتش خیلی بیشتره آرامش بیشتری هم به آدم میده ولی خب آدمو هوایی میکنه:(
راستی یه سوال از اونایی که تو خواب اینجوری میشن : شما هم براتون پیش اومده با کارای عجیب غریب به اوج برسین؟ مثلا با کارایی که تو بیداری بهش میگن معاشقه به ارگاسم برسید؟؟ یا نکنه مال همه همینجوریه و کسی تاحالا رابطه ی کاملو ندیده؟؟؟برا شما هم لذتش تو خواب بیشتره؟

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۶ Reza Kord

سلام

به نویسنده پست

خدا کنه اونکسی ک دلت میخاد قسمتت بشه

ولی در مورد ازدواج بیشتر فک کن

من با این سنم چیزای زیادی از ازدواج فهمیدم

ازدواج خیلی سخته

زنداری و شوهر داری اونقد نکنته های ریز داره ک ادم شاخ در میاره

الانم ک خدارو شکر توقعه دختر پسرا اونققققد زیاد شده ک ادم میترسه بره سمت ازدواج

همون ک گفتید اون میترسه یکی گیرت بیاد ک واقعا دوستت نداشته باشه و قدرتو ندونه و خدایی نکرده برات مشکل پیش بیاد

داداشه دیگه بیشتر از شما پسرارو میشناسه

 ولی ایشالله خوشبخت بشید

 

یا علی

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۳ Reza Kord

سلام

خخخخخخخخخخخ خسته نباشی

بهترین کارو میکنی ک مادرتو خوشحال میکنی

عاره باو تو خاب خیلی بیشتر میچسبه و وقتی خود ب خود ادم ارضا بشه برای دستگاه تناسلی هم بهتره مفیده ینی

راستی منم میام تو گروها میخام عضو بشم

از حدود ی هفته قبل از ماه رمضون تا الان به کمک خدا خداروشکر پاکم نرفتم سمتش

خدا کنه دیگه هم نرم

 یا علی

۱۰ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۰ یه دانشجو
به  :'(:
خیلی خوبه که ترک کردید
نه،هیچ مشکلی ندارید،بهش فکر نکنید، وقتی که نیاز باشه(انشاالله موقع ازدواجتون) دوباره این احساس زنده و بیدار میشه(الان مثل آتیش زیر خاکستره)،
مراقب پاکیتون باشید

به ب.ا:
شرمنده، اون پستی رو که گفتید "فقط بخونید کافیه"رو اصلا ندیدم!
شما لطف دارید،ممنون
بله، متوجه منظورتون شدم(البته تقریبا)

به نویسنده پست(نظر اول):
اااا پس پست شما بوده!!
یکی از اولین نظراتم تو وبلاگ بود:)

پس طبیعیه به خاطر علاقه زیادی که نسبت به شما دارند، بخوان که خیلی دقیقتر همسرتون رو انتخاب کنید
انشاالله که هر چه زودتر قسمتتون بشه و چهره برادر گرامی رو توصیف بفرمایید:)

به نویسنده پست(نظر دوم):
خیلی خوبه،با یه تیر دو نشون زدید
بهترین کار رو کردید

شاید به خاطر این باشه که ارضای روحی هم، یه کمی اتفاق میافته

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۷ 00000000000
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام من یه دخترم از سن 11 سالگی قبل از اینکه پریود بشم حتی یه حالتایی بهم دست میداد دسته خودم نبود تو خونه تنها بودم بابام هم یه عالمه پاسوره سکسی داشت من میدیدمشون یه حالتی بهم دست میداد خ.ا میکردم با **** ** ** **** *** این کارا ادامه داشت تا الان که 25 سالمه و 3 ساله ازدواج کردم ولی متاسفانه با شوهرم ارضا نمیشم دلم میسوزه واسه خودم واسه اون هنوزم تو تنهایی ها خود ارضایی میکنم و تو رابطمون با لاپایی بعضی وقتا ارضا میشم.واسه خ.ا عکسای سکسی میبینم ولی الان 10 روزه پاکم از خدا میخوام به هممون کمک کنه. اتفایی با این سایت اشنا شدم کار خدا بود هر وقت این کارو میکنم به شدت احساس گناه میکنم واز خودم بدم میاد.

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۲:۳۱ نویسنده ی پست به آقای رضا کرد
سلام ببخشید من اون موقعی که دوتا کامنتای قبلیو گذاشتم میخواستم جواب شمارو بدم از ترس خواهرم صفحه رو بستم یادم رفت برگردم جواب شمارو بدم 
ممنون ازینکه کامل تعریف کردین امیدوارم همینجور ادامه بدین من مطمئنم که میتونید چون دیگه الان انقدر اراده داشتید که اومدین اینجا ورودتونو بهتون تبریک میگم بچه های اینجا خیلی مهربونن مطمئنم دوستای خوبی میشین^_^
از بابت حرف زدن هم نگران نباشین اینجا هممون اهل منبریم راحت باشید هروقت دوست داشتید میتونید برید بالای منبر:)
ایشالا شما هم زودتر به مراد دلتون برسید:)
من از الان خودمو به مراد رسیده فرض میکنم
منم از ازدواج خیلی چیزا میدونم برادرم راجع به من زیادی مثبت فکر میکنه ولی من نمیتونم متقاعدش کنم چون مجبورم به یه سری چیزا اعتراف کنم:|:|
ممنونم از دعای خیرتون ایشالا هم شما و هم بقیه عاقبت بخیر شید:)
از جایزه که مطلع هستین؟ پس تمام تلاشتونو بکنید که جوایزی در نظر گرفتم:)
راستی حالا که به یکی از سوالم جواب دادین میشه اون یکی رو هم جواب بدین؟ من با چیزای غیر معمول به اون حالت میرسم برا شما پیش اومده؟ ببخشید انقد فوضولما ولی برام سوال شده که خواب بقیه چجوریه؟
یه سوال دیگه اینکه شما بعد این خوابا بیشتر وسوسه نمیشید؟:(
در پناه حق

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۲:۳۴ نویسنده ی پست به :(
من فک میکنم شما بعد از 17 سالگیتون اطلاع بیشتری در این مورد کسب کردید و این باعث تنفرتون از این کار شده برای همین دیگه لذتی نمیبرید خواهشا سعی کنید به حالت قبل برگردید چون شما هیچ مشکلی ندارید و این طبیعیه سعی کنید همینطوری ادامه بدین و بهش بی توجه باشید
مطمئنا هیچ مشکلی تو ازدواجتون پیش نمیاد 

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۵۲ یکی از خودمون
به نویسنده پست
به نظرم دراین باره (در باره تو خواب...شدنتون)انقد سوال نپرسید بهتره.همین سوالاتون برای یک پسر شاید ... 

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۶:۵۲ نویسنده ی پست
آقای یه دانشجو:
جدا؟ چه جالب:)  پس از همون اول خوب نظر میدادین؟:)
انقد حساس شده که اصن نمیذاره انتخاب کنم=)) چه برسه به دقیق شدن و ...:)) 
تصمیمم اینه که اولین بار طرف مقابلمو بیرون ببینم (اگر دوباره کسی معرفی شد) هم با ظاهر بیرونش بهتر آشنا میشم هم نیازی به اجازه ی کسی ندارم هم میتونم داداشمو در جریان نذارم:D  بعد که خودم خوشم اومد میرم بهش میگم که خودشو برای خواستگاری آماده کنه البته من میگم بار اول که با خانواده میان لازم نیست هممون باشیم فقط خودمو پدر مادرم کافین ولی مادرم میگه نه باید باشن:) مادر است دیگر یه شبایی از کنار مامانم که خوابیده رد میشم برم مثلا آبی چیزی بخورم موقع برگشتن که چشم بهش میفته دلم براش تنگ میشه دلم میخواد برم بالشمو بیارم بذارم کنارش پیشش بخوابم و محکم بغلش کنم ولی حیف که بیدار میشه چن بار بی صدا رفتم کنارش خوابیدم نتونستم خودمو کنترل کنم بهش دست زدم بیدار شد:(
نمیدونم چرا بغض میکنم:( مامانم مث قبل سرحال نیست براش دعا کنید :(( حوصله ی غذا پختنم نداره هیچی ازش نمیخوام ولی ... :((گریم گرفت خواهشا مامان منو یادتون نره تو دعاهاتون:(
خانم00000000000:
خوش اومدین 
خانمی چرا با شوهرتون در میون نمیذارین مشکلتونو؟ از یه مشاور خوب کمک بگیرید حتما
مطمئنا میتونید تا الان که تونستید باقیشم میتونید توکل به خدا

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۹:۱۳ به 000000
عزیز من شما دیگه چرا؟البته قضاوت از دور راحته ولی بهمون اندازه هم ببخشیدا تنبلی و بهونه آوردن هم راحته.
مسلما مشکل شما راه حل داره . حالا یا با مشاوره یا با مطالعه بیشتر راههای رابطه بهتر رو با همسرتون یاد بگیرید.
به نظر من خیلی دارید اشتباه بزرگی رو مرتکب میشید -هم در حق خودتون هم شوهرتون-که علیرغم ازذواج خ.ا میکنید...
شما فقط چون سالها به این روش عادت کردید دارید بهمون روش عمل میکنید وسعی ای در تغییر و تجربه چیزهای بهتر نمیکنید.
بقول یکی ما هرروز راه درست رو پیش رومون میبینیم ولی چون به راه غلط عادت کردیم از اون راه میریم.
اگه راه یا بهتر بگم راههای ارضا شدن تو رابطه با همسرتون رو تجربه کنید دیگه به خ.ا بعید میدونم حتی فکر کنید.
نذارید به همین منوال پیش بره زندگیتون...
(ب.ا)

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۱ ب.ا
به یه دانشجو:
اون پست "فقط بخونید" بعد از اینکه شما نظر دادید تایید شد(فک کنم یک روز بعدش).
مشکلی نیس اصلا.بیخیال.
این رو محض اطلاع گفتم بدونید مشکل از دیدن وندیدن شما نبوده...نیاید به عوارض خ.ا ربطش بدید!..والا.
ضمنا لطف نبود واقعیت بود.اوکی؟...الان فقط سرتو تکون بدی به نشانه تایید کافیه...آها... آفرین!

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۰ Reza Kord

سلام

خاهش میکنم اشکال نداره

خوشحالم از اشنایی همتون

نه چ جایزه ای؟؟؟؟؟

چیزای غیر معمول منظورتون دقیقا چه؟؟؟

من وقتی وسوسه میشم ک فیلمای تحریک کننده ببینمو  داستان بخونمو اینچیزا و با گذشت زمان ک واقعا اون حس بهم دست بده و بعدش میرم سراغش

اینطور نیستم ک هر وقت خونه خالی شد فوری برم سراغش یا ی وقت مشخص برا اینکار بزارم

برا قضیه خاب هم بگم ک وقتی کمر پر میشه بدن بطور طبیعی اینکارو انجام میده ک فرد تو خاب صحنه هایی ک در طول روز یا هفته تصور کرده یا دیده میاد به خابش و باعث ارضاش میشه

نه وقتی این اتفاق برام تو خاب میوفته تحریک نمیشم وسوم نمیکنه و بیشتر خدارو شکر میکنم ک این اتفاق افتاده کمرم خالی شده ک دیگه لازم نیست خودم اینکارو کنم

صبش میرم غسل میکنم هزار بار خدارو شکر میکنم

 

الانم متاسفانه تو فکرشم ولی خدارو شکر میرم سرکار و خسته میشم وقت ندارم برم سمتش.خدا کنه ک نرم وگرنه بدجور روجیم داغون میشه

 

یاعلی

 

 

 

 

 

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۴ Reza Kord

بازم سلام

تازه یادم اومد ی راهکار بدم

من خورم امتحانش کردم جواب داده و باعث شد حدود 6 الی7 ماه اینکاره مضخرفو ترک کنم

و این راهکار اینه:

هر وقت اینکارو میکردم صدقه میدادم

ینی بار اول مثلا 100تومن

بار دووم ک میرفتم سمتش 1000 تومن

و هر بار بیشترش مبکردم

بار سوم 5هزار تومن

خود ارضایی ی بلای بزرگه ک صدقه هم از بلا ها جلو گیری میکنه

و اینکه هر بار ی مبلغی باید از دست میدادم  باعث شد دیگه خ.ا نکنم

واسه من کارساز بود شمام اگه خاستید انجام بدیدشاید به شمام جواب داد

 

یا علی

 

۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۱ موج مثبت
سلاااااااااام به همگی ،
اومدم بگم خوبین ؟خوشین؟سلامتین؟؟
۱۵روزه پاکم...
خب دو هفته تموم شد دو هفته دیگه یه ماه میشه 
روزه گرفتن واقعا تاثیر داره میخوام بعد ماه رمضون هم به پیشنهاد آقا جلال دو روز در هفته روزه بگیرم اگه بشه...
در روزای طوفانی به سر میبرم تا قبلش فکر به اینکار هم حالمو بدمیکرد ولی الان دوباره...
اومدم یکم حرف بزنم آروم شم دلم براتون تنگ شده بود به خصوص نویسنده پست...
نویسنده پست عزیز ایشالا مشکل مادرتون هر چه زودتر برطرف بشه و دوباره سرحال بشن تو هم واسه من دعا کن که بدجور به دعا نیاز دارم.T_T

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۳ 000000000
ممنون از راهنماییهاتون نمیتونم به شوهرم بگم به اندازه کافی بد بین و شکاک هست متاسفانه مشاوره هم نمیتونم برم .تصمیم گرفتم بهش فکر نکنم.من تو رابطمون طوری رفتار میکنم که انگار دارم کامل ارضا میشم و اون نمیفهمه.دوست دارم با هم حرف سکسی بزنیم بهم بگه دوست دارم قربون صدقم بره خودم خیلی گرمم و مرتب قربون صدقش میرم اصلن نمیتونم هیچی نگم ولی اون انگار نه انگار اصلن یاد نمیگیره.متاسفانه چون ارضا نمیشم تو هفته 3و4  احساس نیاز میکنم وقتی به شوهرم میگم میگه نه من حالشو ندارم.


۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۷ ......
ﺳﻼﻡ.ﻣﻨﻢ اﺯ اﻭﻝ ﻣﻬﺮ ﺗﺎ اﻻﻥ ﺗﻌﺪاﺩﺷﻮ ﻛﻢ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﻮ اﻳﻦ ﺩﻩ ﻣﺎﻩ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺩﻩ ﺑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ.اﻭﻧﻢ ﻳﻪ ﺟﻮﺭاﻳﻲ ﻣﺤﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ اﻧﮕﺎﺭ ﻳﻪ ﺟﻮﺭ ﺗﻮﻓﻴﻖ اﺟﺒﺎﺭﻱ ﭼﻮﻥ اﻣﺴﺎﻝ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﺷﺪﻡ و ﻭاﺭﺩ ﻣﺤﻴﻂﻲ ﻣﺜﻠﻪ ﺧﻮاﺑﮕﺎﻩ ﺷﺪﻡ و ﺗﻮ ﺧﻮاﺑﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻪ اﻳﻨﻜﺎﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﺧﻴﻠﻠﻠﻠﻲ ﺭﻭﻡ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻲ ﻣﺠﺒﻮﺭا ﻳﻪ ﺟﻮﺭاﻳﻲ اﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ اﻭﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻲ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ. ﺩﺭﺿﻤﻦ ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ.ﻓﻘﻄ ﻣﺸﻜﻠﻢ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ اﺯ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻌﺪاﺩﻭ ﻛﻢ ﻛﺮﺩﻡتﺗﻮ ﺧﻮاﺏ اﺭﺿﺎ ﻣﻴﺸﻢ اﺧﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﻣﺤﺘﻠﻢ ﺑﺸﻢ.اﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎﻫﻲ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ اﻳﻦ اﺗﻔﺎﻕ ﻣﻴﻔﺘﻪ ﺑﺮاﻡ ﺧﻴﻠﻲ اﻋﺼﺎﺑﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ??

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۹ ......
ﺳﻼﻡ.ﻣﻨﻢ اﺯ اﻭﻝ ﻣﻬﺮ ﺗﺎ اﻻﻥ ﺗﻌﺪاﺩﺷﻮ ﻛﻢ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﻮ اﻳﻦ ﺩﻩ ﻣﺎﻩ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺩﻩ ﺑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ.اﻭﻧﻢ ﻳﻪ ﺟﻮﺭاﻳﻲ ﻣﺤﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ اﻧﮕﺎﺭ ﻳﻪ ﺟﻮﺭ ﺗﻮﻓﻴﻖ اﺟﺒﺎﺭﻱ ﭼﻮﻥ اﻣﺴﺎﻝ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﺷﺪﻡ و ﻭاﺭﺩ ﻣﺤﻴﻂﻲ ﻣﺜﻠﻪ ﺧﻮاﺑﮕﺎﻩ ﺷﺪﻡ و ﺗﻮ ﺧﻮاﺑﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻪ اﻳﻨﻜﺎﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﺧﻴﻠﻠﻠﻠﻲ ﺭﻭﻡ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻲ ﻣﺠﺒﻮﺭا ﻳﻪ ﺟﻮﺭاﻳﻲ اﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ اﻭﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻲ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ. ﺩﺭﺿﻤﻦ ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ.ﻓﻘﻄ ﻣﺸﻜﻠﻢ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ اﺯ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻌﺪاﺩﻭ ﻛﻢ ﻛﺮﺩﻡتﺗﻮ ﺧﻮاﺏ اﺭﺿﺎ ﻣﻴﺸﻢ اﺧﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﻣﺤﺘﻠﻢ ﺑﺸﻢ.اﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎﻫﻲ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ اﻳﻦ اﺗﻔﺎﻕ ﻣﻴﻔﺘﻪ ﺑﺮاﻡ ﺧﻴﻠﻲ اﻋﺼﺎﺑﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ??

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۵:۵۳ نویسنده ی پست
اول سلام به همه
یکی از خودمون:
فک نمیکردم
چشم دیگه نمیپرسم:)
رضا کرد:
هر کس یک ماه بتونه پاک بمونه بهش یه شارژ تلفن همراه جایزه میدم(هنوز مبلغش معلوم نیست بستگی به تعداد برنده ها داره:)  )
چیزای غیر معمول منظورم چیزایی هستن که در حالت معمولی باعث اون اتفاق نمیشن(فرضا بوسه)
نوحه فراموشتون نشه:)
بنظرم شما خیلی راحت میتونید ترک کنید فرد با اراده ای بنظر میرسید:)
راستی راهکار خیلی خوبی بود یادم باشه اگر بهم فشار اومد از خودم قول مادی بگیرم(که مثلا اگر این کارو بکنم یه پول زیادی رو صدقه بدم)
موج مثبت عزیز:
خوبیم خوشیم عاااااالی و سلامتیم شما خوبی؟:)
آفرین بر تو ببینم چه میکنیا
منم باید بگیرم اتفاقا خوبه یه دوره با هم روزه میگیرم دوباره
منم دقیقا تو شرایط توام:(  میفهمم چی میگی هر جور شده از موقعیتی که توش اون حالت بهت دست داده فرار کن من عاشق رُفت و روبم تا این حس میاد سراغم دستمال و مواد شوینده ور میدارم میرم تو دل کثیفیها:D بیشتر مواقعی که تنهام متوجه این احساسام میشم وگرنه تا قبلش اگرم حس تحریک شدگی داشته باشم انقد سرم گرمه بهش فکر نمیکنم
کار خوبی منم هی میام اینجا که یه چیزی بنویسم یکم میمونم حرفامو مرور میکنم عهدی که بستمو یادآوری میکنم چیزی نمینویسم و میرم:| منم دلم برا همتون تنگ میشه نمیدونم چرا بچه ها زیاد سر نمیزنن آقای شترم که نیومده رفت:))
ایشالا هر چی از خدا میخوای عالی ترینشو بهت بده ممنونم از لطفت جدیدا خیلی به مادرم وابسته شدم میره بیرون دیرو زود میکنه کلافه میشم:(
00000000000:
عزیزم از مشاوره ی تلفنی استفاده کن و برای رابطتون مشورت کن مطمئنم اگر مشکلت حل نشه بازم اوضاعت بهتر از قبل میشه 
.....:
آفرین خیلی قدم بزرگی برداشتی بنظرم قدم بعدی اگر خوندن مضرات این کار باشه وقدم بعدیشم ایجاد کردن یه انگیزه برای آینده ت باشه خیلی خوب میتونی پیش بری من انگیزه ی آیندم یه همسر پاکه بهتر از این انگیزه سراغ نداشتم
پس در مورد خوابم توام شبیه منی؟
عزیزم گرمی جات رو حذف کن و تا جایی که میتونی سردی بخور عرق کاسنی بگیر روزی یه استکان بخور نذار اذیت بشی اگر نمیدونی چه چیزایی گرمی هستن بگو من لیستشو برات بذارم
ایشالا که موفق میشی این توفیق اجباری رو خدا به هر کسی نمیده ها خیلی دوست داشته:)

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۷ موج مثبت
به 0000000000
چقدر صفر!!! من نشمردم اگه زیاده یا کم خودت اضافه و کم کن.
عزیزم ماها هممون مجردیم و تجربه ای نداریم ولی فقط یه چیز میتونم بگم اونم اینه که باید در درجه اول خ.ا رو ترک کنی میدونم سخته میدونم با وجود متاهل بودنت و پاسخ داده نشدن به نیازت سخت تر هم میشه ولی میتونی ترک کنی.باید خودتو سرگرم کار کنی اگه شاغلی که بیشتر درگیر کارت بشو و اگه شاغل نیستی یطوری خودتو سرگرم کن هرچی از فضای خونه و بیکار بودن دور بشی بهتره(در صورتی که به زندگی متاهلیت لطمه نخوره!!!!!)
در درجه دوم باید کاری کنی شوهرت عاشقت شه به تمام معنا (مطالب این وبلاگو بخون کمکت میکنه )
در درجه سوم من شنیدم وقتی لذت نمیبری نباید وانمود کنی لذت میبری حالا شما تا حالا فیلم بازی کردی ممکنه اگه دیگه فیلم بازی نکنی شوهرت بیشتر شک کنه نمیدونم والا من اطلاعی ندارم 
همونطور که گفتم ماها مجردیم و متاسفانه گرفتار خ.ا...
هر چه بیشتر از فضای این مطالب دور باشیم بهتره پس شما میتونی به جای مطرح کردن مشکلت اینجا سوالتو تو قسمت محل پرسیدن سوال مطرح کنی اونوقت اونجا افراد متاهل هم میتونن به شما کمک کنن و برای کمک به ترک بیای اینجا تا به کمک هم ترک کنیم هممون 
شما باید مشکل اصلیت که رابطه با شوهرته رو اصلاح کنی تا خ.ا هم ترکش راحت تر بشه.
امیدوارم هممون هرچه زودتر از شر این بیماری خلاص بشیم. 
به..........
چرا رو اعصابته ؟؟وقتی خواب ببینی از شر فشار خلاص میشی و برات بهتره که...
به نویسنده
عزیزم منم با چیزای غیر معمول .....میشم.اره بعد خواب ادم بیشتر وسوسه میشه .ولی مهم اینکه سریع از جا بلند بشیم و به خوابمون فکرنکنیم!!
دوستان ظاهرا یه نفر  این موضوع خواب اذیتش میکنه بهتره هر چه زود تر این بحث تموم بشه...
با عرض معذرت از نویسنده جان...

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۱ یسنا
سلام به همگی ی چند وقتی بود نبودم چون تو این مدت رو قولم نموندم برای همین خجالت میکشیدم بیام ولی الان 8 روزه پاکم از خودم خجالت میکشم خیلی سعی میکنم سمتش نرم اما یه زمانهایی واقعا نمیتونم کنترلش کنم خدا خودش کمکمون کنه

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۸ به 000000
مشکل شما اینجا حل نمیشه بیشتر بچه های این پست هم متاهل نیستن.
شاید برا ترک بشه کمکتون کرد ولی برای مشکل رابطه اتون حتما نیاز به مشاوره دارید چون هر حرف و پیشنهاد ناشیانه ای ممکنه کار رو بدتر کنه.
کاش هرجور شده برید پیش یه ماور.این مشکل مشکلات بعدی رو هم ممکنه به دنبال داشته باشه.
هنوز اول راهید میشه درستش کرد.

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۳ موج مثبت
به نویسنده جان
ممنون...منم خوبم خوشم و سلامتم!!
ولی........
ایکاش چنددقیقه پیش پیامت اومده بود و من میدیدم!!!
باید این روش رفتن تو دل کثیفیا رو امتحان کنم و عادت کنم به این کار برای خلاص شدن از شرش 
روش خوبیه که بیام و حرفای خودم و تو و بچه ها رو دوباره بخونم و عهدمو به خودم یادآوری کنم )))
منم نمیدونم چرا بچه ها سر نمیزنن مثلا آقای دیکتاتور...همش فکر میکنم با حرفام ناراحتش کردم ایکاش میومد من از این عذاب وجدان خلاص میشدم 
خوش به حالت که مامانتو اینقدر دوست داری و خوش به حال مامانت که همچین دختر گلی داره!!کاش منم یکم نسبت به مامانم وابسته بودم.از نظر عاطفی!!
به یسنا
عزیزم خیلی خوشحالم که ۸روزه پیروزی...هدفت این باشه که فاصله هاش بیشتر بشه!!!!

۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۷ گل پاک
راستی آقای نجفی حکم ارضا شدن در خواب برای دختر چیه ؟؟؟؟ مثل آقایون اسم اونم احتلامه ؟؟؟؟ جز خودارضایی که محسوب نمی شه ؟؟؟؟؟
نظر:
سلام
در بحث این که غسل جنابت واجب میشه یا نه در بین مراجع اختلاف نظر وجود داره . باید به به نظر مرجع تقلیدتون عمل کنید .
مرجع تقلید شما ؟

۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۰ گل پاک
منم چند روز دیگه 7 ماهه می شم !!!!!! خیلی خوشحالم ......اصلا نگران برگشتم نیستم چون دیگه میلی به این عمل کثیف ندارم ....
راستی آقا جلال چند روز یکبار می یومد از سلامتش کامنت می ذاشت مدتی نیست انشالله سر قولش باشه ...
به سوال کننده
 عزیزم کاش یه اسمی بر خودت می ذاشتی اینطوری بهتر بوووووود
خوب بود بچه ها هم حداقل هر ده روز یکبار اعلام سلامتی می کردن و توی یه کامنت اسامی آورده می شد بر روحیه خودشون و بقیه هم بهتر بود .... موفق باشی گلم ...

۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۵ یه دانشجو
به  نویسنده ی پست:
ممنون بابت حسن نظر شما
به نظر من بیرون آشنا شدن برای کسی که اصلا نمیشناسید خیلی جالب به نظر نمیرسه، ولی اگه از اقوام باشند قابل اعتماد ترن(البته این نظر شخصی منه)
خدا حفظشون کنه مادرتون رو

به موج مثبت:
سلام
شکر خدا،شما خوب هستید؟
انشاالله که پاکی کامل نزدیکه

به  ......:
خیلی خوبه که فاصله بینشون رو زیاد کردید
یه چیزی که قبلا هم گفتم،این حالت هدیه خدا به بندگانشه به خاطر پاکیشون
خدا توفیق ترک کامل رو به هممون بده انشاالله

به یسنا:
اینکه دوباره تصمیم به ترک گرفتید یعنی خدا دوستتون داشته
موفق باشید

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۱ موج مثبت
به یه دانشجو...
خدا رو شکر ممنون خوبم.
ایشالا...
دوستان شبای احیا  همدیگه رو خیلی خیلی دعا کنیم....O:-)

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۵ Reza Kord

سلام همگی

خوبید؟خوشید؟

خداروشکر

 

به نویسنده:

به به چ جایزه ای خوبه منم ک شارژ لازم خخخخخخ

منم از 20 خرداد به اینور نرفتم سراغش

راستش دیگه برام لذت نداره  ازش متنفرشدم کثیف کاریه باو

ممنونم ولی بیشترش کمک خداست

به موج مثبت:

سلام خوبی شما؟

خوشحال شدم از اشناییتون

خدارو شکر ک 15 روز پاکید ان شا الله بیشتر میشه اگه خوتونم بخایید

روزه گرفتن خوبه ولی من تا حالا برای ترک اینکار ازش استفاده نکردم

 

به یسنا:

به خدا توکل کن

اگه واقعا میخای ترکش کنی بطور کامل وقتی مادرت داره نماز میخونه برو پیشش نمازش ک تموم شد دستو پاشو ببوس وازش بخاه برات دعاکنه بخاستت برسی

اون موقعه شک نکن شک نکن  ک دعاش رد خور نداره و حتما قبول میشه و ترکش میکنی

البته ارده خودتم لازمه

 

یا علی

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۲ یسنا
به موج مثبت
مرسی عزیزم چشم خودمم هدفم همینه
به ی دانشجو
مچکرم بخاطر پیامتون آدمو امیدوار میکنه
به رضا کرد
تا حالا این کارو نکردم ولی اینبار اینکارو میکنم مرسی داداشی
به گل پاک
خوشا به سعادتتون انشاالله ی روزی برسه تمام بچه های این گروه بیان بگن ی سال هست ترک کردن آمین

۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۰ گل پاک
به آقای نجفی 
 از لحاظ غسل و اینا نمی کم منظورم این بود خودارضایی که نیست انشالله ؟؟؟گناهی متوجه من نیست ؟؟؟ مرجع م آیت الله مکارم شیرازی 
نظر:
سلام
ارضاء شدن در خواب چون اختیاری نیست ، نه تنها خودارضایی محسوب نمیشه بلکه اصلا گناه نیست .
موفق باشید

۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۰ گل پاک
به یسنا 
ممنون ... باور کن سخت نیست ترکش ... بعد یک مدت که از ترکت گذشت خودت هنگ می کنی چرا فبلا اینکار رو می کردی ... درباره مضراتش خوب سرچ کن حتی اگه مطالب تکراری باشن اونا رو مدتها بخون در ترکت تاثیرگذاره .... یه چیز دیگه تو ترکت به فکر زیاد کردن فاصله نباش حالا که ترک کردی کلا بزارش کنار ... باور کنید اونقدرها هم سخت نیست ... راستی خودم پیگیر کامنتات هستم آخر ماه رمضون تقریبا باید 20 روزه شده باشی بیا خبر سلامت رو بده ...

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۶ موج مثبت
به Reza Kord....
ممنون.منم خوبم...
منم از آشناییتون خوشبختم.
انشاالا..
به نظرم حتما امتحان کنید دو سه روز پشت سر هم حتی اگه اعتقادی ندارید!!.... برای من که خیییلی تاثیر داشت البته سالهای قبل برعکس بود اما این ماه برا من خیییلی خوب بود ...این سه شبی که احیاست حتی اگه نمیخواید برید احیا ...این سه شب خیلی خیلی برا خودتون و ما دعا کنید حتی اگه نماز هم نمیخونید ولی از صمیم قلب از خدا بخواید..هرچی!!!... تو این سه شب دعا ها ردخور نداره...
من با اینکه خودمو مذهبی میدونم اما باعث خجالته که واقعا دینمو نمیشناسم خیلی چیزاشو نمیدونم حتی نمیدونم دقیقا شب احیا چیه ؟نمیدونم دعاهایی که میخونن چیه؟ولی فقط برا این میرم که با خدای خودم حرف بزنم و ازش بخوام گناهامو ببخشه تا آرامش بگیرم.
پس روزه رو حتما بگیرید چون این ماه فضاش فضای روزه و ایناس بهتره!! یه دو سه روز لااقل امتحان کنید.
البته شما گفتید در ماه یکی دوباره!!من چون فاصله هاش  نزدیک به هم بود برام تاثیر داشت شما رو نمیدونم!!بعدشم برا من از نظر فکری بیشتر تاثیر داشت یعنی موقعی که روزه بودم حتی خیال پردازی هم نمیکردم و اینکه خیال پردازی نمیکردم باعث شده بود یه آرامش فکری بگیرم و حواسم بیشتر نسبت به اطرافم جمع بود.
ببخشید اگه زیاد روضه خوندم و یا قضاوت بیجا کردم  دست خودم نیست دوست دارم اگه کمکی از دستم بر میاد انجام بدم!!!نمیتونم جلوی تایپیدنمو بگیرم خخخ به قول ب.ا رفتم  یه دور رو منبر 

به یسنا...
خواهش میکنم عزیزم.خوبه پس در راستای این هدف برو ببینم چیکار میکنی!!

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۸ 00000000
از همتون ممنونم .خدارو شکر 13 روزه پاکم.فیلتر شکن رو گوشیمو پاک کردم تصمیم گرفتن دیگه نصبش نکنم و تو فیس بوکم نرم.میدونید درسته من متاهلم ولی مشکل اصلیم خ.ا هست و تصمیم گرفتم ترک کنم و بدنم توری عادت بدم که با شوهرم ارضا بشم .هر وقت میاد تو فکرم صلوات میفرستم .با خدا حرف میزنم.از روزی که ترک کردم زندگیم بهتر شده انگار شوهرم بیشتر دوسم داره.خدا جون دلم میخواد ساله دیگه به این موقع بیام بگم 1 ساله پاکم بگم به ارامش رسیدم بگم وقتی شوهرمو بغل میکنم همه دنیا یادم میره نه اینکه عذاب وجدان داشته باشم.دلم میخواد وقتی باردار میشم پاک باشم .ساله دیگه بیام بگم 1ساله پاکم و باردار شدم.کاره خدا بود که یه دفعه با این گروه اشنا شدم شماها دومین کسایی هستین که بزرگترین تلخ ترین و بدترین رازه زندگیمو میدونید البته بعداز خدا که خجالت میکشم ازش.ایشالا این افت از جونه همه جوونامون دور بشه مقدمات ازدواجشون فراهم بشه.همه زن وشوهرا دل ارام باشن واسه هم.درسته هرکسی مصبب اعمال و کارای خودشه اما محیط خیلی تاثیر داره من تو محیطی بزرگ شدم که بابام بیکار بود و زن باز رفیق باز عرق خور فیلم عکس اونجوری و تنهایی هام .همه چیز دست به دست هم دادن.مامانم بیچاره قران خون و قالی باف بود.بابام مارو میبرد میزاشت خونه مامان بزرگم وقتی میمدیم تو سطلا دستمال کاغذی بود همه چی به هم ریخته بود رخته خواب نوشیدنی.......من کم کم میفهمیدم اینا یعنی چی شاید اگه تو اون محیط نبودم اینقدر زود خودارضایی رو شروع نمیکردم از 10و11 سالگی .

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۷:۵۹ جلال
سلام بر دوستان باحال و پایه.خیلی مخلصیم از بزرگواران " گل پاک" و "یسنا" تشکر می کنم.ان شاء ا... بتونیم که از این گناه رهایی پیدا کنیم.من 2 هفتهس که پاکم.چون اگه خدا بخواد دارم میرم خاستگاری. برام دعا کنید  چند بار رفتم خواستگاری و بخاطر شرایط کاری و مالی هنوز قسمت نشده.چون تنها بودم بهم فشار میومد و یکمی اعتقادم ضعیف بود ولی از وقتی این گروه تشکیل شده و به مضراتش پی بردم دارم ترک می کنم.  باید سعی کنیم تو این شب های احیا یه خونه تکونی حسابی بکنیم. اون پیشنهادی رو که 2 روز در هفته( 2شنبه ها و 5 شنبه ها) روزه بگیریم بسیار افاقه می کنه. آقا رسول ا.. هم سفارش می کردند و خودشون هم روزه می گرفتند.ان شاء ا... نظر خاصی بر گروه ما بکنند و همه از این دام رها بشیم.دوستان ببخشید زیاد حرف زدم. دلتون رو به خدا گره بزنین خدا همچین برداشتتون می کنه که خودتون متعجب میشید.یه بار امتحان کنید پشیمون نمیشید.التماس دعا. امید به آینده ای سبز و روشن.برای همه آرزوی موفقیت می کنم.یا حق

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۷:۵۹ نویسنده ی پست
اول سلام به همه
دیشب کامنتارو خوندم ولی وقتی اومدم براتون کامنت بذارم دیدم اینترنتم قطعه:(
موج مثبت عزیزم:
مرسی که جواب دادی عزیزم
راستی انگار ایشون اسمشون یکی از خودمونه چون تو پستای دیگه هم با همین اسم ، کامنت دیدم 
ولی به هر حال دیگه سعی میشه که پرسیده نشه
کامنت دومت: خدارو شکر ایشالا همیشه خوب و خوش باشی
آره خیلی خوبه حتما امتحان کن برا من که عالی بود یه لیست از کارایی که بنظرت خوبه انچام بدی تو ذهنت داشته باش هروقت این حس اومد سراغت برو سراغ اون لیست الان من کشوی لباسا و نشیمن مبلارو گذاشتم تو لیستم هر وقت این حس بیاد سراغم حمله میکنم:Dاون کامنتی که کنار اسمم نوشته بودم پیشنهاد خوبو خوندی؟ اون کمکی بهت نمیکنه؟پیشنهاد آقا رضای کرد هم خوب بود
بعید میدونم آقای دیکتاتور با حرفای شما ناراحت شده باشن ایشالا که ایشونم تا الان موفق عمل کردن 
شاید حق با تو باشه شاید واقعا وابسته م ولی دوس ندارم باشم و در عمل سعی میکنم بهش وابسته نباشم چون در ظاهر اصلا اینطور بنظر نمیاد که وابسته ی مادرمم اتفاقا برعکس بنظر میاد شاید چون جواب وابستگیمو بد داده اینجوری شدم وگرنه از علاقم چیزی کم نشده از ابرازش کم شده
مامان من این کارارو لوس بازی میبینه به جاش بشور بسابو خسته دیدن آدمارو خیلی دوس داره!!!کلا من فقط وقتی خواب یا بی آزاره دوسش دارم ولی به محض اینکه دوباره یاد این طرز تفکراش میفتم حالم گرفته میشه وقتی بهم میگه به جای این مسخره بازیا اگر واقعا دوسم داری برو ظرفارو بشور حالم ازش بهم میخوره بهشم گفته م گفتم تو منو فقط واسه کار میخوای وگرنه اگر کار نکنم هیچی حسابم نمیکنه اگر یه مدت خواهرم کارای خونه رو انجام بده هر چی اون بگه همون منم هیچی!! اگر بخواد غذا درست کنه فقط نظر اون اگر بخواد میوه بیاره فقط برای اون از منم در حد یه تعارف فقط میپرسه البته از اولم فقط خوراکیارو از من دور میکرد چون من شیکمو بودم هیچوقت نشد بهم چیزی تعارف کنه ولی در عوض سر سفره مدام به خواهرامو برادرم تعارف میکرد که اینم بخور اونم هست من خیلی ازین بابت همیشه دلخور بودم مخصوصا اینکه آخرین بچه و کوچکترینشونم بودم هیچوقتم اینو بهش نگفتم چون میدونم جز سرزنش هیچی نداره یه چن بار اشارتی زدم برگشت گفت خودت میدونی دیگه گفتم نمیخواد که!!!!
یا باید مث داداشم پول داشته باشم یا واسه ش کار کنم وگرنه به قول خودش به چه دردی میخورم؟؟ :( دوست نداشتم اینا یادآوری بشه برام دوست دارم الکی فرض کنم که چه کار کنم چه نکنم دوسم داره برا خودم نه برا خاطر خودش ولی گفتم شاید یه موقع باعث حسرتت شده باشم گفتم که بدونی اینجوریام نیست که همیشه گل و بلبل باشه یه موقعایی بوده که براش آرزوی مرگ کردم بخاطر رفتارای مزخرفش این پستم برا منه:
http://khbartar.blog.ir/post/4209
اون روزم داشت میرفت بیرون برگشت بهم گفت خوب بشور بساب کن تا من بیام 
بعد اون وقت وقتی که میاد میبینه من هنوز  افطار نکردم و دارم همچنان دور و برو تمیز میکنم الکی میگه نمیخواد مادر خودتو خسته نکن حالا قیافش داره میگه خوبه ادامه بده اون جاهارم بشور چرا دروغ واقعا؟
یا حتی یه موقعا میگه فلان جارو هم شستی ؟ یا فلانجا بنظرم کثیفه!! یا فلان جا چرا کثیفه؟
میگم خب کثیفه تمیز کن پرسیدن نداره که از صب تا شب دارم راه میرم صاف میاد سرغ مثلا پایه های میز که اینارم دستمال میکشیدی منم خودمو حسابی کنترل میکنم که بهش نگم چقد پررویی بهش گفتم اینارو خودتم میتونستی حالا بعدا ایشالا بعد میگه آآآره دیگه خودمم میتونم حالا میدونم چرا اینارو میگه ها مخصوصا میگه که من دستمال بیارم پاک کنم از خستگی لهم ولی بازم میخواد کار بکشه(ظاهرشو خیلی سعی میکنه حفظ کنه خیلی خودشو کنترل میکنه که نگه دستمال بیار پاک کن خیلی موقعام میگه ینی دریغ از یه ذره دلسوزی فقط میخواد کارش راه بیفته) خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی پرروووووئه خیلی بعد به من میگه پررو خندم میگیره یا یه موقعا به بابام یا فامیلاش میگه پررو منم اینجور موقعا میگم شمام همچین کمرو نیستین خیلی بدش میاد من خودشو خونوادشو از هر جنبه با بابامو خونوادش یکی کنم دوست داره خودش بالاتر باشه برا همین حسابی حرصش میگیره وقتی اینجوری میگم میگه ینی مارو با اونا یکی میکنی؟ یه موقعا خیلی مغرور و وقیح میشه اینجور موقعا میخوام سر به تنش نباشه سریع میذارم میرم که نبینمش 
یسنا گله:
عزیزم خجالت نداره که مهم دوباره شروع کردنه بعدشم شما لازم نیست بگی که برنامه ت چجوری پیش میره میتونی بیای با بچه ها حرف بزنی و کمتر به این مسائل فک کنی:)
گل پاک عزیز:
من که از وقتی قسم خوردم اصلا سمتش نرفتم یه موقعا برا یه لمس کوچیک به خودم التماس میکنم:( ولی بخاطر نظری که ضامن آهو و خواهرش بهم کردن قیدشو میزنم تا از محبت شون محروم نشم^_^
یا ضامن آهو
آقای یه دانشجو:
خواهش میکنم:) همراه با معرف منظورمه دیگه تنهایی که نه
خدا عزیزان شمارو هم حفظ کنه
آقای رضا کرد:
:) شارژارو چیکار میکنین؟هان؟(شکلک سر تکون دادن از تاسف)
پس مجبورم مدتشو بیشتر کنم:D چون تا بیستم باید شارژ شمارو بدم البته یکی از دوستان هم قراره به من کمک کنن
حالا شما فعلا برید تو بیان ثبت نام کنید تا من یه اقدامی برا این کار انجام بدم ایشالا
همش کمک خداست بیشتر و کمتر نداره
لحظه هایی که گناه میکنیم محض امتحان الهی رها شدیم وگرنه اون موقعایی که گناه نمیکنیم همش بخاطر کمک خداست
البته میدونم که شما بهتر از من بلدید راستی نوحه ی خوب چی دارین؟ من یکی آقامون دلبره رو دوست دارم یکی اونی که حامد زمانی و یکی دیگه امسال برای محرم خوندن یکیم اونایی که علی فانی برای امام زمان خونده یکی دوتام از کریمی دارم که در مورد حضرت زینب و ... ایناست اونم دوست دارم جز اینا چن تا دیگه هم دارم که کم گوش میدم دنبال چن تا با محتوا و خوبش میگردم ولی از بس زیادن نمیدونم چیکار کنم اینارم چن تاشو کسی برام ریخته یا خودم شنیده بودم خوشم اومده دانلود کردم وگرنه حوصله ی پیدا کردن نوحه ندارم:| با همینا همچنان گریه میکنیم :(
بهترینا نصیب همتون 
التماس دعای فراوان

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۱ موج مثبت
به 000000000
وای خدا قلبم درد گرفت واقعا تو شرایط سختی بزرگ شدی خدا به داد مامانت برسه.
آفرین به تو که میخوای ترک کنی...
خداروشکر کن که از اون جو اومدی بیرون و الان کنار همسرتی الان باید بهترین زندگی رو برا خودت بسازی درسته که محیط زندگیت باعث شده به این کار رو بیاری ولی باید فقط و فقط به آینده ای که برا خودت میخوای بسازی فکرکنی به گذشته و محیطی که توش بزرگ شدی فکرنکن...
سعیتو بکن خودتو و همسرتو خوشبخت کنی...
برات آرزوی موفقیت دارم.

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۹ دیکتاتور
سلام به همه
من دوبار ۳ روز و یه بارم ۵ روز  تونستم تحمل کنم .الانم ۷ روزه پاکم. روزه خیلی کمک میکنه .خوبه یه مقدار سرم خلوت شده . فعلا ورزش شروع نکردم اخه ماه رمضون جون برای ادم نمیمونه ولی خب سعی میکنم شروع کنم .از زمانی که شروع به ترک کردم تغییرات مثبتی هم داشتم برای مثال وزنم با وجود روزه بودن دو کیلو زیاد شده که برای من خوبه چون نسبت به قدم بیست کیلو کم دارم!  حالا وزن من چند ساله ثابت بود تکون نمیخورد. 
موج مثبت
من پیام ها رو از اخر داشتم نگاه میکردم. یه هو دیدم نوشتید فکر کنم اقای دیکتاتور ناراحت شده اولش فکر کردم شاید یکی دیگه پیام گذاشته . بعد که از اول خوندم دیدم لحنم شما رو به اشتباه انداخته . نه من ناراحت نشدم اصلا دلیلی برای ناراحتی وجود نداشت اون روز چون شکست خورده بودم و همچنین سر یه مسئله دیگه ناراحت بودم به خاطر همین لحنم شاید یه مقدار عصبانی بوده شما ببخشید.
براتون دعا میکنم و همچنین محتاجم به دعا .

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۷ یسنا
سلام به همه
ممنون بابت پیامای پر از امیدتون
به آقا جلال انشاالله هر چی خیرتونه اتفاق بیفته و بله رو از عروس خانم بگیرید و صد سال با عروستون در سلامت کامل زندگی کنید مارو هم از دعای خیرتون محروم نکنید

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۹ Reza Kord

سلام

 

به یسنا:

_اینکارو بکنید به امید خدا نتیجه میگیرید.

 

به موج مثبت:

_روزه گرفتن خوبه خیلیام به گرفتن روزه تاکید کردن منم بهش اعتقاد دارم نمیگم ندارم ولی خو برای ترک نگرفتم.

ابجی من کوچیکترو روسیا تر از اونم ک بخام برا کسی دعا کنم.خجالت میکشم از خدا چیزی بخام.همش از خودم ابراز تنفر میکنم.شمادعاکنید برامون.

راستش میرم سرکار کارشم بدو بدو زیاد داره نمیشه روزه گرفت.میشه ها چون خدا حتما کمک میکنه ولی خو تنبلی میکنم.

 

به نویسنده:

خخخخخخخخخخخخ چند وقته سایت دانشگامون خراب شده بعدش با رفیقا زیاد تلفنی حرف میزنیم واسه نمره و اینا.

اره درسته همش کمک خداست.ما ادما ولی مغرور میشیمو میگیم خودمن باعث شدیم.

یدونه نوحه داشتم قبلا در باره حضرت علی اصغر(ع) بود. خیییییییییییلی خوب بود خیییییییییییییلی.الانم بهش فک میکنم گرسم میگیره.

تقریبا میشه گفت غذای روح من نوحه است.ولی خیلیا دوست ندارن.بالاخره هرکسی ی سلیقه ای داره.

 

یاعلی

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۴ جلال
سلام."یسنا" بزرگوار ممنون.ان شاا... همه جوونا خوشبخت بشن.برای همه دعا کنید.شما جوونا قلبتون پاکه.(البته منم جوونم).موفق و پایدار باشید.

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۰ ب.ا
سلام..رییس
میشه ای میل بدی یا شماره کارت؟البته خودت با آقای نجفی هماهنگ کن چیکار کنیم...من یا ده تا شارژ دو تومنی یا بیس تومن رو برات بفرستم..اگه کارت داری.
البته اگه بشه من برا آقای نجفی شارژها رو بصورت خصوصی بفرستم ایشون بفرسته برای شما
یا روش دیگه ای زودتر بهم خبر بدید..نمیدونم.
اینم بگم اگه تعداد جایزه بگیرها بیشتر بود اخر سر بازم میتونم کمکت کنم.
ولی چون شاید کمتر سر بزنم از الان بفرستم اینا رو بهتره.
راستی توی پستهای مختلفی که گذاشته بودی یه سر و گوشی آب زدم..اوضاعت هر چقدر بد باشه به سختی زندگی ای که من کشیدم نیس.خداروشکر الان دعواها و مشاجرات و سختیهای زندگیمون یخورده کمتر شده نسبت به قبل...ولی هنوز اعصاب همه یجورایی سر مسائلی که هیچوقت حل نشده و نمیشه خورد میشه..مشکلات تو یجورایی قابل حلن...بعضی مشکلات هیچ جوری راه حل ندارن.
یه نکته ای که همه اش میاد تو ذهنم ولی نمیخام خیلی بحثشو باز کنم سر بلاا و دعواهایی بود که داداشم تو خونه راه مینداخت یه شب منم دعا کردم همونجوری که ما رو انقد زندگی ما رو تلخ کرده زندگیش تلخ بشه...الان واقعا زندگی بدو پرمشاجره ای داره ..الان با اینکه بازهم بابت این قضیه زندگی ما هم تحت تاثیر قرار میگیره ولی واقعا جیگرم براش کبابه...کاش اونطوری دعاش نمیکردم...
دوس ندارم بحث پست به حاشیه بره ولی بدون مشکل قابل حل مشکلی که یه روز بدونی تموم میشه ..شکر داره..بماند
یک توصیه شاید برا بهتر شدن اوضات میتونم بهت بکنم اینه که بری سر کار.من بیشتر مشکلات شخصی وابسته به خونه ام اینطوری حل شد..تو هم یا ازدواج یا شغل میتونه خیلی از مشکلاتت رو حل کنه.فعلا که خواهر بزرگترت با شرایطی که گفتی ...پس بهتره به فکر یه شغل باشی.
میدونم چی نوشتم شاید اگه بخونمش از اول بیشترش رو پاک کنم ولی این کارو نمیکنم...
برا قضیه جایزه زودتر بهم خبر بده باید چیکار کنم ... فعلا عزیز.

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۲ ب.ا
به یسنا:
از اون روز که گفتید اسم شما رو قبل از گزینه های خاص پست (شتر و دیکتاتور ) و بصورت پر وپیمونتر می آوردم اگه اجازه بدید فعلا آقا جلال رو بیارم در صدر.. کارشون ان شاءالله راه بیفته.

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۹ ب.ا
بخدا الان اسم دیکتاتور رو اون بالا دیدم یک ساعت پیش پیامهارو میخوندم اصلا ندیدم...فک کردم کسی نوشته   به دیکتاتور   
الان دیدم ایشون برگشتن...برادر من کجایی؟بخدا من یکی انقد نگران شما بودم همه اش آرزو میکردم یه بار بیاید فقط یه چاق سلامتی بکنیم چیزی هم درباره موفقیتتون نگفتید هم نگفتید...
چقد دیر ؟
الان نظرتون رو خوندم خیلی خوشحالم خیلی.امروز اصلا خیلی بد برامن شرو شد ولی خدایی شادم کردی.
سپاس ویژه بایت سرزدنت.
سپاس ویژه تر بابت فاصله انداختنت.
باور کن اشک اومد تو چشام..
دلت شاد برادر.

۱۴ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۱ یه دانشجو
به 00000000:
از صمیم قلب براتون آرزوی خوشبختی دارم
انشاالله که به پاکی کامل برسید

به جلال:
به به،خوشبحالتون داداش
هر وقت میشنوم که یکی داره ازدواج می کنه ناخوداگاه خوشحال میشم
با توکل به خدا برید جلو که انشاالله همه چی روبراه بشه


دعاگوی همه هم گروهی ها هستم
من رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید

۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۳:۵۹ نویسنده ی پست
سلام به روی ماه همتون
ازین به بعد پررنگ مینویسم که تابلو باشه کامنت مال منه


00000000000( :| عزیزم اسمی بذار کاری بکن:D خخخخ)  :
مام ازت ممنونیم که حواست به خودت و زندگیت هست
خدارو شکر ایشالا تا آخر پاک میمونی
آفرین به تو این یه قدم عالیه ازین جا به بعد خدا حسابی کمکت میکنه مطمئنم میتونی
به به پس خدا حسابی جبران کردن قدمایی که به سمتش برداشتی رو
آخی نـــی نـــــی ایشالا زودتر بیای خبر بارداریتو بهمون بدی^_^ من عااااااااشخ نینیهـَم نی نی،هِ نی نی،هِ :D عکسشم برام بفرستیا ^_^ فداش
فک نکنی بچه ندیده ما نههههه دو تا خواهر زاده دارم و یه برادر زاده 6و4ویک سوم ساله:D ولی خب همچنان دلم قنج میره بچه میبینم^_^
دیگه گذشته ها گذشته خودتو ناراحت نکن مهم اینه که تو همچون شرایطی بودی ولی میخوای زندگیتو رشد بدی و بهتر کنی


آقا جلال:
به به ماشالا به این داماد:) بزنید به افتخارش پس بگم ناپلئونی رِِ بیارن دیگه؟؟؟
به به ماشالا به این همت خدا خوب هواتونو داره ها بگید دست مارو محکم تر بگیره
ایشالا خدا خودش از غیب براتون بهترینارو میفرسته دعای منم در حقتون مستجاب کنه(عالی ترینا نصیبتون بشه ایشالا)
مطمئنا همه ی ائمه هوای دلامونو دارن شک ندارم
بازم بیاین از خودتون بگید خوشحالمون کردین من یکی رو که واقعا خوشحال کردین امیدوارم همه چی به بهترین شکل ممکن پیش بره و به مراد دلتون برسید
در پناه خالق مهربان

آقای دیکتاتور:
به به چشممون به جمالتون روشن گردید
خیلی خوش اومدین میبینم خبرای خوبی آوردین ماشالا به همتتون ایشالا که همینجور ادامه میدین به به ایشالا هم وزن میگیرین هم مث آقا جلال از اون دست خبرا برامون بیارین و حسابی چشم و دلمونو روشن کنین عین داداش خودم براتون دارم ذوق میکنم^_^ رو سفیدمون کنید خدا بد جور هواتونو داره هوای دل آقا امام زمانم داشته باشید که نور علی نور شده

یسنای گلم:
ایشالا بعدی خودتیا میای خبرای خوب خوب میدی بهم;) کادوی عروسیتم محفوظه^_^

آقا رضا کرد:
آقا رضا نوحه ها اسم ندارن؟:| یه چن تا اگه میشه معرفی کنید یا لینکشو برام بذارید میخوام منم داشته باشمشون اگر زحمتی نیست البته
من سعی میکنم زودتر شارژارو سامان دهی کنم:) 
ایشالا همه ازم بگیرن ازین شارژا
:)
البته نا گفته نماند خانم ب.ا هم به بنده کمک هزینه ای قراره بدن برای این شارژا دست ایشون هم درد نکنه اجرشون با امام زمانشون
راستی تو بیان عضو شدین؟؟؟؟؟؟زودتر عضو شینا لازمه


ب.ا عزیزم:
خخخ رئیس
من کوچیک همه هم هستم رئیس چیه؟
بنظرم شارژارو بفرستیم برای آقای نجفی بهتره چون بچه ها هم قراره از ایشون بگیرن ینی اول با همین اسمای خوشون عضو بیان بشن بعد وقتی که با کاربری بیان آنلاین شدن برای آقای نجفی پیامی همراه با ایمیلشون رو بذارن تا آقای هم کد شارژ رو براشون بفرسته الان نمیدونم چن نفر هستن که باید شارژ بگیرن فقط آقای کرد رو میدونم یه سرشماری میکنم لیستو میدم آقای نجفی
بذار با آقای نجفی صحبت کنم شاید ایمیلمو به ایشون دادم شما هم از ایشون بگیر چون پسوردم ضعیفه ممکنه هک بشم:|
عزیزم من که همه ی مشکلاتمو ننوشتم منم مشکلات غیر قابل حل مث اعتیاد پدرمو دارم مث ایدز خواهرمو دارم منم همه چیزو ننوشتم فقط محض اینکه یه موقع الکی کسی حسرت زندگیمو نخوره اون توضیحاتو به موج مثبت دادم
من یه مدت میرفتم سر کار ولی دیگه نرفتم ترجیح میدم تو خونه باشم و یادبگیرم با مشکلاتم مبارزه کنم با فرار کردن از مشکلات چیزی حل نمیشه اون موقعیم که میرفتم سرکار اوضاع بهتر نشده بود که بدترم شده بود حتی بعد از نرفتنم هم که خیلی بدتر شده بود مادرم حاضر نبود هیچ کاری برام بکنه میگفت باید وقتی پولت تموم شد من بهت پول بدم انگار من رفته بودم کار کنم که کمک خرج اون باشم خیلی پرروئه از یه طرف میخواد همیشه پس انداز داشته باشم از یه طرف میخواد تا قرون آخر پولامو با خوشحالی تمام بیارم بهش ببخشم ولی کو خونده اگه فک کرده من پولامو میدم به اون بعد واسه یه قرون دوزار میرم بهش التماس میکنم که آخر بی بیشعوری تمام کارت بانکیشو جلوم پرت کنه خیلی دوس داره آدما بهش محتاج باشن ولی باید این آرزو رو به گور ببره
منم واسه همین دیگه سرکار نمیرم چون اونوقت انتظار داره راه برم براش پول خرج کنم و هی بهش بگم نه نه دست تو جیبت نکنیا یه ماه کار کردم 600تومن گرفتم به اندازه ی برادرم که ماهی 5میلیون حقوقشه از من انتظار داشت واسش خرج کنم و اگر پولی ازش میخواستم قیافه میگرفت یا اگر خیلی بهش فشار میومد میگفت خودت که داری پس برا چی رفتی سرکار؟ منم گفتم برا این رفتم که تو پولاتو ذخیره کنی یه موقع چیزی ازش کم نشه تازه نه تنها میخواد پول وسایلای ضروریتو نده اگر خونه یه چیزیش خراب بشه تو بهش بگی میگه خب برو بخر یا اگر بخواد بره بیمارستان عمل کنه میگه تو داری بدی؟ بعد اگرم بدی بخوای پس بگیری میگه خجالت نمیکشی؟ ... استغفر... خیلی عصبانیم الان خدایا نذار دوباره نفرینش کنم 
از آدم بی چشم و رو متنفرم 
قضیه ی شارژ رو هم پیگیری میکنم ایشالا


از آقای شتر هم خبری نیست!!!









دوســــــــــــتان هر چه سریــــــــــــعتر بریــــــــد تو بیــــــــان عضـــــــو شــــــــید 
لدفن هر کس بگه چن وقته که در دوران سلامت به سر میبره 

۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۴:۰۴ نویسنده ی پست
موج مثبت فک کنم پیاممو ندید

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۱ یسنا
به نویسنده پست عزیزم من تقریبا چند ماه هست که عقد کردم عاشق همسرم هستم به همین خاطر میخوام ترک کنم از قبل خیلی بهتر شدم اما میخوام کامل کامل ترک کنم از زمان عضویتم تو این گروه خیلی بهتر شدم بچه های گروه به آدم انگیزه میدن از همگی متشکرم
بابت شرایط بد زندگیت خیلی ناراحت شدم برات دعا میکنم به بهترین شرایط ممکن برسی

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۸ موج مثبت
به نویسنده پست...
خواهش میکنم.
عزیزم من پیامتو دیده بودم اما دیشب که میخواستیم بریم بیرون امروز هم تا لنگ ظهر خواب بودم.فرصت نشدجوابتو بدم.الانم هنوز تو رخت خوابم که دارم میتایپم.خخخ
در مورد یکی از خودمون...واقعا؟؟!!نمیدونستم تو بقیه پستا هم هست.
پیشنهادات رو خوندم  یعنی قبلا هم خونده بودم یادم نمیاد چرا ولی زود ازش رد شدم درست نخوندمش.پیشنهادات عالی بود.
میدونی اینکه قصه زندگیتو و حال و احوالتو گفتی تا یه موقع حسرت نخورم برام یه دنیا ارزش داشت...
من تو شرایطی دست و پنجه میزنم که شاید اگه یه نفر دیگه زندگیمونو ببینه میگه ما هیچ مشکلی نداریم و بعید نیست همه تقصیرا رو گردن من بندازن...
تو خونواده ای بزرگ شدم که احترام به بزرگ تر خییییلی کمرنگه البته فامیلای مامانم اینطورین...و خیلی چیزای دیگه که باید توی یه خونواده باشه آموزش داده بشه به بچه ها که تو خونواده ما نیست!!!شاید من انتظارام زیاده نمیدونم 
من یه مشکل خاص ندارم یه مشکلی که بهش بشه گفت مشکل... نمیدونم این جای شکر داره یانه مثلا هرکی ازم بپرسه آخه چه مشکلی دارین تو خونواده؟؟؟نمیدونم چی بگم!!بگم مامان بابام طلاق گرفتن ،بگم بابام نزول خوره ،یا دستش کج میره ،بگم یکی از اعضای خونواده بیماری خاصی داره ،بگم نمیتونم راه برم فلجم ،بگم....
واقعا هیچ کدوم از این مشکلات رو نداریم خدا رو شکر سالم و سلامت داریم درکنار هم زندگی میکنیم اما...اما یه چیزایی هست که من نمیدونم واقعا چیه ؟یه سری رفتارا یه سری احساسا یه سری حرفا!!!نمیدونم چه طوری باید توضیح بدمشون!!؟؟
بذار از خودم برات بگم 
من یه آدم مغرورم نه از نظر اینکه موقعی که راه میرم سرمو بالا بگیرم و با تکبر جلوی بقیه راه برم یا مثلا موقع برخورد با آدما متکبرانه رفتار کنم..نه   ولی نمیتونم راحت احساساتمو ابراز کنم یعنی نمیتونم راحت برم مامانمو بغل کنم یا بوسش کنم (اگه هم اینکار رو انجام بدم فقططططططططط  به خاطر اینه که خدا گفته بهشت زیر پای مادراست اونا رو باید راضی نگه داریم احترامشونو نگه داریم و...شاید رضایت قلبی و دوست داشتن واقعی من ۲۰یا ۳۰درصدشو تشکیل بده )شایدم آدم مغروری نیستم چون اگه الان بخوام دست بابامو ببوسم با کمال میل اینکارو انجام میدم بابامو واقعا دوست دارم.
یه آدم درونگرام تا برونگرا بهتره بگم دوست دارم برونگرا باشم ولی محیطی که من توش بزرگ شدم باعث شده درونگرا باشم.
آدما محبتاشون سوریه یا مثه یخ و سنگ اند.
اینکه با وجود اذیت هایی که گفتی مادرت در حقت میکنه تو احترامشو نگه میداری یه کم هضمش سخته برام.
صد البته که بایدددد حتی اگه مامان و بابامون کافر هم باشن احترامشونو حفظ کنیم ولی همونطور که گفتم طوری تربیت شدم که واقعا احترام به بزرگ تر رو درک نمیکنم!!
میخوام احترام مادرمو نگه دارم اما گاهی واقعا مثه مته مغز آدمو سوراخ میکنه.همش سکوت میکنم وقتی حرف میزنه و غرغر اش شروع میشه من هیچی نمیگم انگار مادرزاد لال به دنیا اومده باشم و این عصبیش میکنه که من هیچی نمیگم.
هیچی نمیگم چون میدونم اگه چیزی بگم دیگه صدام از کنترل خودم خارج میشه و دیگه جلوی داد و بیدادام رو نمیتونم بگیرم برا همین خفه میشم و همه رو میریزم تو خودم.
بابام خیلی درکش بالاست من بیشتر به بابام رفتم تا به مامانم .
بابام یه آدم کاریه خیلی برامون زحمت میکشه و از خودش مایه میذاره اما نمیدونم شاید کارش برکت نداره شاید روزی ما همینقدره....نمیدونم...شایدم مشکل از کار کردن خودش باشه چون زرنگی تو کار اقتصادی نداره.
حس میکنم همون مشکلی که من درگیرشم بابامو هم درگیر کرده فکر کنم هر دومون دچار کمال طلبی هستیم...یه کمال طلبی بیخود که از کار و زندگی مارو انداخته 
مامانم یه آدم به شدت اضطرابی هستش این موضوع کاملا تو فامیلای مامانم دیده میشه به علاوه افسردگی 
کلا منو بابام ۱۸۰درجه با مامانم فرق داریم.البته یه داداش هم این وسط هست که یه سری رفتاراش شبیه مامانمه اما در کل زیاد کاری به کسی نداره از پس خودشم میتونه بربیاد این منم که خودمو درگیر مشکلات خونواده میکنم و سعی میکنم درستشون کنم.
من و بابام آدمای بی خیالی هستیم کسایی که به حرف مردم توجهی ندارند ریلکس و خونسردن میخوان ایده هاشونو تحقق ببخشن و مامانم آدمی که حرف مردم براش مهمه البته نسبت به فامیلاش درجه اش کمتره فامیلاش خیلی براشون حرف مردم مهمه 
با چیزایی که از بابام گفتم اینو هم بهش اضافه کن که بابام مردونگی نداره یعنی اصلا تو خونه حاکمیت نداره نمیشه بهش اطمینان کرد و بهش تکیه کرد(البته گاهی واقعا پشتیبان خوبیه من اگه با بابام یه دقیقه حرف بزنم اینقدر حالم خوب میشه که با مامانم اگه دوساعت حرف بزنم خوب که نمیشه هیچ بدتر هم میشه همونطور که گفتم فقط گاهی چون خیییلی کم پیش میاد من با بابام دو کلوم حرف بزنم )راه رفتنش حرف زدنش حس یه مرد رو به آدم نمیده اعتماد به نفس اجتماعی هم نداره همش از بچگی تو فامیل خودش طرد میشده.میگن پسرا از پدراشون این اعتماد به نفس و قدرت داشتن رو یاد میگیرن و من به خاطر برادرم نگرانم که شاید اون شبیه بابام بشه از یه جهتایی.
 میدونی خییییییییییییییییلی احساسات ما پیچیده است اگه بخوام برات بگم یه کتاب میشه.من میتونم دلیل یه سری از این رفتارا رو بفهمم ولی نمیدونم چطوری باید درستش کنم.
میدونم خیلی فشار رو مامانمه به خصوص اینکه ما الان یه سری مشکلات مالی هم داریم که پشت گوش انداختن های بابام به فشار های مامانم بیشتر دامن میزنه.
و یه چیزای دیگه که مامانم بیش از حد بزرگش میکنه شاید اینا باعث شده مامانم غرغرو بشه.
مامانم نمیتونه با آرامش با آدم حرف بزنه....نمیتونه با آدم طوری حرف بزنه که طرف نسبت به خودش احساس بدی پیدا نکنه....همش هول همش اضطراب....
چیزی که من ازش متنفرررررررررم 
من زندگی پر تلاطم  زندگی هیجان انگیز رو دوست دارم  اما کارایی که مامانم میکنه نه تنها هیجان انگیز نیست بلکه آدمو داغون میکنه 
میگن مشکلات آدمو بزرگ میکنه اما یه سری از مشکلات آدمو داغون تر از قبلش میکنه.
احساسای درونی خودم و اشتباه های خودم و رفتارهای خودم هم به سردگمیام بیشتر کمک میکنه.
گیج گیجم کاش یکی میگفت مشکلت فلانه اونوقت خودم میتونستم حلش کن.
ولی درگیری های ما خیییلی پیچیده است.به مشکلات روحی هم مربوط میشه.شایدم من پیچیده اش میکنم...
همون چیزایی که گفتی مامانت بهش میگه لوس بازی...دلم میخواست میتونستم برا مامانم اینکار را میکردم اما غرورم اجازه نمیده 
سرتو درد اوردم میدونم حرفام نسبت به جواب به کامنتت بی ربط بود نمیخوام باعث بشه موضوع پستت منحرف بشه هر وقت خوندیش بگو تا آقای نجفی این کامنتو پاک کنه.
امیدوارم مشکلات تو هم هر چه زودتر تموم بشه 
راستی درمورد خواهرت بگم 
گفتی ایدز داره (اگه همون خواهرت که تو خونه با هم دیگه اید باشه )باید درکش کنی شاید این توجهای مادرت به اون و به قول خودت پایمال شدن حقت به خاطر بیماری خواهرته شاید از نظر روحی نیاز به توجه داشته باشه باید کمکش کنی حتی اگه حقتو بدن به اون...البته این نظر منه!!

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۸ جلال
سلام.نماز و روزتون مقبول حق. دیشب احیا واسه همه دعا کردم البته نیاز به همراهی و همدلی شما هم هست.بالاخره گفتن که از تو حرکت و از خدا برکت.این شبای نورانی دلتونو بخدا گره بزنین.ازش بخاین که ارادتون رو محکمترکنه و تو مسایل مادی و معنوی هرچه بیشتر پیشرفت کنید.اگه بتونین نماز رو اول وقت اونم به جماعت بخونین که دیگه عالیه از نویسنده پست، دانشجو،ب ا، یسنا و کلیه دوستانی که منو مورد لطفشون قرار دادند کمال تشکر و قدردانی رو دارم.برای اون قضیه شارژها هم منم پایه ام.اگه موردی لازم بود بگین در خدمتم.ان شاا.. همه جوونا هم خوشبخت بشن.از همه التماس دعا دارم.

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۶ موج مثبت
به دیکتاتور...
سلااام چه عجب شما تشریف اوردین!!!خوب هستین ؟
گفتم چون اون فیلمه رو اسم اوردم شاید بهتون برخورده باشه و به خاطر همین دیگه نیومدید.
خیلی خوشحالم که از دست من ناراحت نیستید.
خواهشن بیشتر بیاید تا به کمک هم بتونیم ترک کنیم منم به تازگی دوباره شکست خوردم ولی ناامید نمیشم اینقدر ادامه میدم تا بالاخره شرش کنده بشه.
از تجربیاتتون هم برامون بگید...
راستی تبریک میگم...آره روزه واقعا کمک میکنه .
به Reza Kord...
در مورد روزه اختیار با خودته 
اما اینو بدون  خیلی ها تو شرایط خیلی بدتر و سخت تر روزه میگیرن...
منم همچین رو سفید نیستم داداش ولی با پررویی تمام از خدا میخوام که خودش کمکم کنه و همه رو کمک کنه.
البته این پررویی که میگم نه اینکه از کارام پشیمون نباشما پشیمونم بدجور منم نمازامو یکی در میون میخونم البته باید بگم میخوندم الان سعی میکنم همه رو سر وقت بخونم ولی وقتی یه اشتباهی میکنم سعی میکنم سریع از خدا بخوام ببخشدم و کمک کنه دیگه اینکارو نکنم از رحمتش ناامید نمیشم.
شما هم اگه شده حتی یه قدم به سمت اون بالاییه بردار...
برات بهترینا رو از خدا میخوام.

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۸ reza kord
سلام
 عضو شدممممممممم
اسم نوحه ها رو ک یادم نیست یاور کنید
لینکشونم ندارم ک پارسال تو گوشیم داشتم ولی الان گوشیم سادس به دلایلی ساده گرفتم.

عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیه دستتون درد نکنه.شارژ هم ی انگیزه میشه بالاخره.

پست هم لایک کردما :)
عکس گذاشتم نمیدونم اومد رو پروفایلم یا نه اگه اومد و دیدینش نترسیدا خخخخخ

یا علی

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۷ reza kord
بازم سلام
 الان اخر نوشه های نویسنده رو دیدم
 
لدفن هر کس بگه چن وقته که در دوران سلامت به سر میبره
خب من از بیستم اینای خرداد ترک کردم و الان به کمک خدا 25 روزه بهش فکرم نکردم ک برم انجامش بدم :).

یا علی

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۶ موج مثبت
به جلال...
راستی آقا جلال من یادم رفت بگم...میخواستم تو کامنت قبلیم بگم ولی اون موقع یادم رفت:
ایشالا هر چی زود تر خبر دوماد شدنتونو بشنویم.
منم وقتی خبر عروسی و ازدواج و اینا میشنوم نیشم تا بنا گوش باز میشه.خخخ  کلی ذوق میکنم فرقی هم نمیکنه کی باشه البته شما رو حسابی حسابی ذوق میکنم.
به نویسنده...
تا کی وقت داریم برای ثبت نام ؟؟؟
چطوری شارژ حساب میشه ؟؟؟
یعنی مثلا یکی یه روز پاک باشه با یکی یه ماه پاک باشه چه تغییری تو مقدار شارژ میدی ؟؟
به Reza Kord..
من که عکسی نمیبینم.چی هست حالا ؟؟عکس زامبی گذاشتی!!خخ   

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۱۲ نویسنده ی پست
اول ســــــلام

یسنای گلم:
خب خداروشکر(شکلک آسودگی خیال)
ممنونم ازت عزیزم دعات خیلی از ته دل بود حالمو حسابی آروم و خوب کرد^_^ ایشالا خدا هر چی میخوای بهترینشو بهت بده عزیزم

موج مثبت عزیزم:
خخخخ خوبه خواب بهتر از بعضی کاراس
آره منم اول فک کردم واقعا خودیه بعد دیدم نه حالا اگر پستی که توش نظر داده پیدا کردم میذارمش برات
خداروووشکر واقعا دو رکعت نماز شکر بخون حتما
حالا مامان من برعکسه میگه وقتی من حرف میزنم هیچی نگو من اولا نمیتونستم ولی الان میگم نمیتونم معنی نداره یه ربع خفه شدن بهتر از یک ساعت اعصاب خوردیه
مامان منم حرف مردم براش خیلی مهمه بر عکس من من میگم طلا که پاکه چه منتش به خاکه باور کن من آدمیم که خییییلی سوتی میدم خیلی موقعا حرفایی میزنم که ممکنه سوءتفاهم ایجاد کنه ولی انقد محبتام خالصانه و صادقانه س تاحالا نشده کسی که منو تا حدودی میشناخته از حرفم سوءبرداشت کنه ولی متاسفانه مادر من خییییییییییییییییییلی بازیگره ینی اصن معلوم نیست این کاری که داره الان میکنه از روی محبتشه یا اینکه با قصد و غرض خاصی داره این کارو انجام میده اکثرا محبتاش الکیه مثلا هی میرفت خونه داییم اینا هی میرفت میومد من میدیدم رفتاراش غیر عادی میزنه حدس زدم زن داییم بهش چیزی میده که انقد میره میاد حدس میزدم بهش پول میده ولی باورش برام سخت بود تا اینکه یه بار بهش گفتم و تایید کرد از بس میره میشینه گله شکایت میکنه از زندگی و فیلم بازی میکنه(بعد اونوقت با این همه آه و ناله برا اینکه پز بده بگه من خیلی آدم دست و دلبازیم و خیلی عروسمو دوس دارم میره بعد از به دنیا اومدن برادرزادم واسه عروسش نیم ست یه میلیونی میخره در صورتی که 120تومن ازش خواستم که برم میز کامپیوتر بخرم گفت ندارم!!!!!! ) ینی یه ذره عزت نفس برامون نذاشته بابامم عین خودشه میره بیرون میبینه یه چیزی رو گذاشتن آشغالی ببره حس کنه بدرد میخوره میزنه زیر بغلش میاره عین خیالشم نیست من خیییییییییلی حرص میخورم بدم میاد ازین کارا
بابامم حرف مردم خیلی براش مهم نیست ولی مادرم هرررررر کاری بتونه میکنه تا همه بگن وااااااااااای چه زنیه این زن حالا جالبیش میدونی چیه؟ اگر کاری واقعا برای خدا باشه عمرا انجام نده حتی جلوی منم میگیره مثلا اگر بخوام برم به زن داداشم کمک کنم اگر خونواده ی زنداداشم اونجا باشن با سر قبول میکنه و کلی هم دستور برای خودنمایی میده بهت که دست خالی نری فلان کار یادت نره بذار فلان چیزو بهمان چیزم بدم ببری یا شایدم اصلا قبول نکنه مثلا شاید خودش نتونه بیاد و میترسه از وجهه ش کم بشه یا مثلا من بهتر از اون بنظر بیام بگن ببین این خواهرشوهرش از مادرشوهرشم بهتره اصصصصصلا خوشش نمیاد کسی رو بهتر از اون بدونن حالا اگر بخوام خونه ی دوستم برم که وضع مالیشونم خوب نیست میگه برا چی فلان قدر پول خرج کردی فلان چیزو بردی؟ چرا فلان چرا بهمان یا اگر بعد از 200 بار که من رفتم خونه ی دوستم و به اندازه ی سه نفر آدم فقط ازم پذیرایی کردم اون بخواد بیاد خونم انقدر با حساب کتاب خرج میکنه که من حسابی شرمنده میشم اونا با اون همه نداریشون همچین ازم پذیرایی میکنن انگار یه هفته تو راه بودم ولی حالا که از ورامین تا تهران اومدن خونه م زورش میاد یه ذره بیشتر غذا درست کنه یا وقتی زیاد غذا میریختن نگا نگا میکرد این دوست من کسی بود که مادرش وقتایی که من تنها بودم برام یه عالمه غذا با مخلفات میفرستاد که دوستم بیاد پیشم برام غذا بیاره که تنها و گشنه نمونم کسی بود که مادر خودم موقعی که میرفت سرکار به فکر گشنگیم نبود ولی اون حواسش بود ولی میگم فقط زمانی که یه چیزی به وجهه ش اضافه بشه حاضره کاری انجام بده برعکس من
مامان منم دقیقا همینطوریه ببین باورت میشه تا حالا یه خواستگار پاشو تو خونمون نذاشته؟؟؟؟ باورت میشه؟ منم و دوتا خواهر 34و 25ساله ولی واسه هیچ کدوممون تو خونمون خواستگار نیومده همه رو بردیم بیرون خواهر بزرگمم که آخر با پسرعمه م ازدواج کرد و خواستگاری ای به اون صورت نداشتیم خواستگارای منو همه رو رد کرد چون بلد نیست حرف بزنه بابامم همینه حالا برررررررررعکس خودم انقد زبون دارم انقد سرزبون دارم و زبون میریزم که خدا میدونه ینی در عرض دو دیقه یه کاری میکنم یخ طرف آب میشه ولی اینا با دوستای صمیمیشونم تعارف دارن دوست خواهرم یه چن بار بخاطر کارای دانشگاه خواهرم رفت و اومد دفعه ی آخر میگفت من واسه خاطر تو اومدما من به شدت آدم خونگرم و مهمون دوستیم از بچگی هم همینطور بودم عاشق اینم که پذیرایی کنم و مهمونمو برای شام یا نهار نگه دارم ولی مامانم اصلا:(
ولی میدونی چیه؟ به مادرت حق بده فک کن این آدمی که بابای تو شـــــــوهر اونه حق داره اضطراب داشته باشه بقول خودت چندان نمیشه بهش تکیه کرد تو باید وقتی جیغ و داد میکنه فرض کنی الان مثلا دستش بریده باید با محبت بیشتری باهاش برخورد کنی هیچوقت فک نکن اون عمدا اینطوری رفتار میکنه چون رفتارت باعث پرخاش بیشتر اون میشه من موقعی که مامانم پرخاش میکنه با خودم فک میکنم اون الان دچار یه بحران شده و از سر دلسوزی بهش نزدیک میشم فک میکنم باید بهش کمک کنم تنها کمکیم که میتونم بکنم مهربونیه اینجور مواقع چون میدونم که خودشم میدونه داره چرت و پرت میگه بهش لبختد میزنم بعد خودشم خندش میگیره مثلا میگه والا بابا بعد میرم فشارش میدم میگم چرت کم بگو کم کم درست میشه باور کن الان کمتر جیغ و داد میکنه خیییییلی کمتر میدونی اون تو اون لحظه عصبانیه مثلا مامان من انتظار داره آدم علم غیب داشته باشه هر کاری میخواد بکنه ما بدونیم بریم انجام بدیم اکثر مواقع واسه همین جیغ و داد میکنه مثلا انتظار داشته من برم براش پیاز رنده کنم متوجه نشدم که داره چیکار میکنه نرفتم یا اصن متوجهم شدم کاری داشتم نرفتم کمکش بعد یهو برمیگرده با عصبانیت میگه اون پرده رو بزن کنار ببینم پختم تو این آشپزخونه بجنب بجنب درست پرده رو بکش خراب نشه بعد منتظره من مثلا بگم خیله خب حالا چته چرا اینجوری حرف میزنی؟ بعد اونم میگه رفتی لم دادی اونجا تازه میگی چته؟ بجای اینکه بیاد یه کمکی بکنه همش یه چیزی طلب داره کل خاندانتون همین جورین رو که رو نیست ....خلاصه انقد حرف میزنه تا بشوری بندازیش رو بند
اما من جدیدا نمیذارم کار به اینجاها بکشه چون اینجاش که میرسه حسابی از کوره در میرم و دلم میخواد سرتاپا شو....
برا همین هیچی بهش نمیگم پرده رو میزنم کنار میرم یا چون میدونم مشکلش چیز دیگه ایه میرم (با لبخندا) میگم باز چی شده؟ حرف اصلی رو بزن ببینم هان چی میخوای؟ بده من پیازو رنده کنم میگه نمیخوام میگم خب بذار ظرفارو بشورم ظرفا نقطه ضعفشن همین که ظرفارو میشورم ازین رو به اون رو میشه اصن گیرش همیشه رو ظرفاس ظرف تو ظرفشویی باشه دوس نداره کار کنه در صورتیکه اصن ظرفا ربطی هم به کار کردن اون ندارن ولی حساسه روشون توام بگرد نقطه ضعفشو پیدا کن کم کم حالش خیلی بهتر میشه یه مدت مدیدی ما روزی سه بار حداقل دعوا و شستشوی همدیگه رو داشتیم:D ولی الان سه روزی یه بار شاید...
حرفای ب.ا رو خوندی؟ میگفت برم سرکار ولی واقعا با سرکار رفتن چیزی درست نمیشه آدم باید یاد بگیره با هر کس چجوری رفتار کنه فرار کردن از مشکلات که هنر نیست بالاخره از سرکار که برمیگردم دوباره همون آش و همون کاسه س دیگه
10 شب از سرکار برمیگشتم خستگی رو به تنم میذاشت انقد جیغ و داد میکرد میدونستم مشکلش چیه میدونست از حقوق من چیزی بهش نمی ماسه با خودش فک میکرد به چه درد من میخوره این میره سرکار؟ یه مدت من همش لباسارو میشستم بعد که رفتم سرکار باورت نمیشه یه روزایی بود نمیدونستم باید چی بپوشم هیچکس لباسارو نمیشست اینه که سرکار که میرم وقتی برمیگردم میشم یه دیوونه ی زنجیری میریزم تو خودم فقط میخوام گریه کنم میرفتم سرکار گریه میکردم به حال خودم این پستم مال منه:http://khbartar.blog.ir/post/4210
:(
درسته یه مدت داغونی ولی بعدش بزرگ میشی ببین من الان ترک تحصیل کردم ینی تا دیپلم به زور خوندم و بعدم به زور خونوادم رفتم پیش دانشگاهی و کنکورم ندادم و هیچی به هیچی ولی با این حال به خاطر موفقیتی که تونستم تو رابطه با افراد خونوادم داشته باشم اینکه تونستم یه رابطه ای باهاشون داشته باشم که نه به کسی آسیب بزنم نه خودم آسیب ببینم احساس خوبی دارم احساس موفقیت دارم منی که انقدر مشکلات داشتم حتی اگر تو کنکور تو بهترین رشته قبول میشدم بازم چندان خوشحال نمیشدم چون اصل موفقیت برای یه زن روابطشه موفقیت یه زن تو رابطه با اطرافیانش تعریف میشه هی خواهرم میگفت برو دانشگاه برو یه راه دور برو از دستشون راحت شی(حالا بماند که خود خواهرمم یه جور مشکله برا من) ولی من میگفتم نه من یه خونواده ی صمیمی میخوام دلم نمیخواد فرار کنم من به شدت آدم میانجی گری هستم ینی اصلا دوس ندارم ببینم خواهر و برادرم مشکل دارن یا مثلا مادرم از برادرم دلخوره هرجور شده اینارو با هم آشتی میدم زنگ میزنم به برادرم(که خیلی دوسم داره) میگم مامان ازت دلخوره ها گناه داره ها بیا یه سر بهش بزن و ... بعد میره سرکار مامانم بهش سر میزنه مامانمم که نمیدونه من گفتم حسابی ذوق میکنه انقدم حرف گوش کنه نمیاد خونه میره سرکار مامانم:)) البته همه میدونن داداشم به خاطر من این کارارو میکنه ولی خب چون ما لو نمیدم کسی چیزی نمیگه
باید یه سری وجه مشترک با مادرت پیدا کنی تا از طریق اونا بهش نزدیک شی مثلا اگر مادرت در مورد لباس و اینا زیاد نظر میده و دوس داره توام سعی کن ازش سوال کنی بهش نزدیک شی کم کم صمیمی تر میشین 
نه عزیزم خیلی هم خوب بود حرفات بعدشم من این پستو برای کمک به افراد گذاشتم افرادی که مرتکب خ ا یی میشن اکثرا این مشکلات رو هم دارن برا همین دوس دارم که بچه ها بیان مشکلاتشونو بگن با هم درددل کنن تا اینجا براشون آرامش بخش باشه و آرومتر بشن یه جورایی دوست باشیم با هم و حس تنهایی رو بندازیم دور پس این چیزا موضوع پستو منحرف نمیکنه اتفاقا اگر زیاد در رابطه با موضوع اصلی بحث نشه بهتره فکرمونو به یه سمت دیگه هدایت میکنیم تا یه سری فکرا از ذهنمون بره بیرون
این خواهرم که ایدز داره از شوهرش گرفته شوهرش با خانم یا خانمایی در ارتباط بود که با خیلیا بودن و اینا از اونا گرفتن افسردگی گرفته خواهرم ولی خب الان شوهرش دیگه تقریبا مث قبل نیست بهتر شده هنوز برادرم قضیه ی ایدز و ... رو نمیدونه برادرم دوست صمیمی شوهر خواهرم بود :(ولی  ... یه روزایی بود خواهرزادم نمیخواست از پیشم بره انقد که دعوا بود تو خونشون من فقط سعی میکنم هوای خواهرزاده هامو داشته باشم رو اونا هم بی تاثیر نبوده این مسائل خواهرم خیلی پسرپرسته پسرشو بیشتر دوس داره برا همین خواهرزاده ی اولم که دختره با من بهتر از خواهرمه منو مامان خودش میدونه میگه بابام کجاست؟:)) در این حد انقدم خانومه که حد نداره خیلی برام عزیزه مث دختر خودم
خیلی حرف زدم امیدوارم اون بخش راهنماش بدردت بخوره
مرسی که به حرفام گوش میدی


آقا جلال:
خیلی خیلی ممنونم ازتون هم بابت دعا هم بابت اعلام آمادگی
خب اینجور که معلومه همه آمادگی دارن نمیدونم شما چقدر میخواید تقبل کنید ولی فک کنم میشه کادوی بزرگتری به بچه ها داد خیلی هم عالی باز هم از شما و خانم ب.ا تشکر میکنم


آقا رضا:
به به چه حرف گوش کن
دستتون درد نکنه 


آقای یه دانشجو:
دیگه به پستی که گذاشتید سر نمیزنین؟
چن بار رفتم دیدم خبری نیست دیگه کامنت نذارم؟





منم از روزی که قسم خوردم ینی 24خرداد دیگه خ ا نداشتم ینی 22 روز تا امروز
امروز مرحله ی سقوط رفتم و برگشتم:( خیلی بد بود خیلی نمیدونم شما اینم جزو ارتکاب میدونین یا نه؟؟؟ شما چجوری حساب میکنین روزای پاکیتونو؟ ینی تو این چن روزی که میگید پاک بودین اصلا اصلا سمتش نمیرید؟

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۸ نویسنده ی پست به موج مثبت
شارژ به کسانی تعلق میگیره که تا یکماه پاک مونده باشن به همه تعلق نمیگیره تا قبل از موعدی که بهتون تعلق میگیره باید ثبت نام کنید 
فک کنم عکس خودشو گذاشته:)

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۵:۵۳ نویسنده ی پست به آقای نجفی
سلام آقای نجفی 
در جریان جایزه ای که به بچه های اینجا میخوام بدم هستین؟
من میخواستم با کمک شما جایزه هاشونو بدم ینی اینجوری:
من و دوتا دیگه از دوستان برای شما رمز شارژهارو به صورت خصوصی میفرستیم من به شما اعلام میکنم کیا باید بگیرن این شارژارو بعد اونا اول تو بیان آنلاین میشن بعد به شما پیام خصوصی میدن و ایمیلشونو براتون میذارن تا شما رمزو براشون بفرستین
قبول میکنید آیا؟
ممنونم ازتون
نظر:
سلام
در خدمتم

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۷:۲۷ جلال جلالی
سلام بر"نویسنده پست" عزیز و تمامی دوستان.  امیدوارم حالتون خوب باشه.بچه ها بیاین تصور کنیم که پاک شدیم . یه نفرت عجیبی از این کار بهمون دست داده و ازدواج کردیم و یه زندگی خوبی رو شروع کردیم.از حالا برای اون روز برنامه ریزی کنیم.بالاخره هر کسی تو یه زمینه ای استعداد داره.بخدا موفق شدن سخت نیست فقط باید خودمونو  باور کنیم.با یه برنامه ریزی درست و یه پشتکار عالی میشه بهش رسید.یه مقدار هم باید این عواملی رو که تلف کننده وقت هست رو کم کنیم.مثلاً همین شبکه های اجتماعی و اینترنت.البته اگه درست استفاده بشه که خوبه ولی ما عادت کردیم حوصلمون که سر بره بریم تو اینترنت و یه چرخی بزنیم.(ماشالله اینترنت پر سرعت که داریم هم این قضیه بیشتر شده)بجاش عادت کنیم به مطالعه کتاب و اطلاعات کامپیوتری مون رو بالا ببریم.میدونین که اگه کسی تو زمینه کامپیوتر و زبان دارای مدرک باشه یه روز هم بیکار نیست(اینو برای اونایی میگم که میگن بیکاریم) بالاخره آدم باید یه جنمی از خودش نشون بده. البته این یه پیشنهاده ولی میشه روش حساب کرد. راستی "نویسنده پست" عزیز چجوری میشه شارژ رو بدستتون رسوند.بشما بدیم یا آقای نجفی؟ ببخشین زیاد حرف زدم.بازم چاکر بر و بچ باحال و با اراده هستیم.امیدوارم بزودی زود هممون به آرزوهامون برسیم.برای منم دعا کنین که سر و سامون بگیرم.ایام به کامتان.یا علی

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۱۷ یه دانشجو
به نویسنده پست:
انشاالله مشکلاتتون هرچه زودتر حل بشه به حق این شب بزرگ
در مورد مدت پاکی,من تقریبا یک ماه میشه که خ.ا نکردم
ولی مشکلی که من همیشه تو این سالها داشتم به غیر از خ.ا چیز دیگه ای هم بود
خیلی عذر میخوام که اینو میگم,من وقتایی که نیاز داشتم و نمیخواستم خ.ا کنم به قصد لذت با دستم...ولی تا اون حدی پیش نمیرفتم که به خ.ا کشیده بشه و مدت کمی این کار طول میکشید تا فقط حس درونیم یه مقدار کاهش پیدا کنه
تعداد این کار تو روزمم زیاد بود
چند وقتی به مکروه یا حرام بودنش حساس شدم(فکر میکردم مکروهه!)
بعد از چندین سال انجام این کار اوایل تیرماه از جاهای مختلفی سوالم رو پرسیدم و متوجه شدم,متاسفانه کار من حرام بوده و این سالها...
از دست خودم خیلی عصبانی شدم که این سالها...
توبه کردم و سعی کردم که دیگه این کار رو نکنم
ولی شیطان ملعون نمیشینه و کاری میکنه
گاهی وقتا که نیاز داشتم وچند روزی هم از احتلام خبری نبود,دیگه از احتلام ناامید میشدم و دوباره به این کار روی میاوردم
من قبلا(حکم حرام بودنش رو نمیدونستم)روزی 3-4بار این کار رو انجام میدادم
ولی بعدا وقتایی که دیگه نمیتونستم تحمل کنم با روزی 1یا دو روز 1بار کاهشش دادم
اولا این مورد رو گفتم که بدونید من همین روزهای ترک خ.ا اصلا خودم رو پاک فرض نکردم
دوما بقیه هم از لحاظ شرعی با حکم حرام بودن این عمل اشنا بشن که مثل من سالها با تفکر غلط درگیر کار حرام نشن
همین
خیلی به دعاهای همه نیاز دارم
خدا همتون رو کمک کنه انشاالله

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۰ موج مثبت
به نویسنده پست...
آره خب بهتر از بعضی کاراس ولی این خوابای من فکر کنم ناشی از افسردگی باشه.
از اینکه به درد و دلام توجه میکنی ممنونم گرچه فکرکنم مشکلات تو از مال من بیشتر باشه اما مشکلات من و تو جنسش فرق داره یجورایی!!اما همینکه باهم در موردش بتایپیم و درد و دل کنیم کلی از افکار منفی تو سرمونو میاره بیرون چون لااقل یکی پیدا شده به حرف آدم گوش بده ماها گاهی نیاز داریم فقط حرف بزنیم تا یکی به حرفامون گوش کنه...
چه جالب پس تو این مورد تفاهم داریم 
منم آدمیم که خیییلی سوتی میدم و حرفایی میزنم که ممکنه برای بعضیا سو تفاهم ایجاد کنه...و همینطور محبتام به همس و خالصانه همه رو دوست دارم دوست دارم به همه کمک کنم حتی اگه برام سودی نداشته باشه یه سریا خیلی سیاست دارن در صورتی طرف مقابل براشون مهمه که براشون سودی داشته باشن.
من آدم خسیسی نیستم اما از مهمونی به دلایلی بدم میاد از اینکه با آدما در ارتباط باشم بدم میاد.اما اگه باهاشون در ارتباط باشم باهاشون خوب رفتار میکنم.
خونه ما به غیر از این جمله ها چیز دیگه ای زیاد گفته نمیشه البته با من :
-بیاین ناهار ،شام،صبحونه 
-فردا صبح بیدار نمیشینا بخوابین 
-ظرفا رو بشور 
-این تلویزیون بدبختمون کرده 
-سلام و خداحافظ 
-چرا درس نمیخونی ؟
-...
چیییییی بشه من با مامانم دو دقیقه حرف بزنم.با داداشم بیشتر حرف میزنم اما هر چه زودتر میخوام برم تو اتاق خودم.بابام هم وقتی با من حرف میزنه که غرغرای مامانم کلافه اش کنه در مورد من...
میدونی دلیل اینکه من رابطه امو با مامانم درست نکردم اینه که چون یه سری مشکلات داشتم باخودم و میخواستم برم تو پیله تنهایی خودم تا بتونم حلشون کنم همیشه میذارم کار به جاهای باریک بشه بعد دست به عمل بزنم متاسفانه الانم دلم میخواست هیچکی کاری به کارم نداشته باشه من سرم به کار خودم باشه...
مامانم همش میاد در اتاقمو باز میکنه ببینه دارم چیکار میکنم و این اعصابمو میریزه بهم در واقع میاد ببینه دارم درس میخونم یا نه!!که اگه بیکارم بره غرغراشو شروع کنه 
بعضی وقتا دلم میخواد یکی پیدا میشد میرفتم بغلش و زار زار گریه میکردم کسی که بهم آرامش بده...ولی هیچکی رو ندارم.
درک نمیکنه اصلا درک نمیکنه یه ذره محض خدا یه ذره بلد نیس چطوری با بچه هاش رفتار کنه.با آدما رفتار کنه.با بقیه حرف بزنه.دیگه هم ازش نمیخوام انتظاری داشته باشم چون انتظار داشتنه که باعث میشه دلخوری بوجود بیاد اما خب انتظار نداشتن هم خیییلی گاهی سخت میشه.
اصلا صداشو که میشنوم اعصابم میریزه بهم میخوام نشنوم صداشو حرفاشو 
اونم از من انتظارایی داره که درک نمیکنه من نمیتوووووونم 
من همش تو فکرم درگیر خودمم حواس پرتم حتی یبار میخواستم چایی بریزم به جای لیوان بشقاب برده بودم و خیلی دیگه از اینکارا 
انتظار داره من علم غیب داشته باشم بدونم میخواد فلان کارو بکنه من برم کمکش منی که اینقدر گیج میزنم.
از حرف زدنش بدم میاد از صداش بدم میاد از کاراش متنفرم....
همیناس که باعث شده من بیشتر برم تو خودم، همیناس که از بچگی باعث شده من از ارتباط با آدما گریزون باشم.
باعث شده از ارتباط با آدما بترسم...حالا ربطش بماند.
حالا باید بشینم برا کنکور بخونم...آخه یکی به من بگه چطوری ؟؟واقعا چطورییی من درس بخونم؟؟
من صبرم خییییییلی زیاده عین تو ولی هی کارا رو عقب میندازم تا کار به جاهای باریک بکشه.
هیچ وقت به اینکه رابطه امو با مامانم درست کنم نبودم چون بیشتر به این فکر بودم که اول مشکل خودمو حل کنم تا بتونم مشکلم با مامانمو حل کنم.
آخه حل مشکلم با مامانم مشروطه...
مشروطه به اینه که من درس بخونم اونوقته که حالش خوب میشه یا مشروط به اینه که تو خونه کار کنم.
میدونم مامانم کلی آرزو ها داره برا خوشبختی ما میدونم براش سخته ببینه من هیچ کاری نمیکنم و همش دست رو دست میذارم تا زمان بگذره ولی کاش یکی این وسط به من میگفت چه مرگمه!!
بهت تبریک میگم شخصیت قوی داری منم همیشه فکر میکردم از لحاظ روحی قویم ولی الان حس میکنم ضعیف ترین آدم روی کره زمینم.
من از تو بیشتر ممنونم که به حرفامو میخونی و تسلی(تصلی )بهم میدی.

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۲ reza kord
سلام
خوبید؟خوشید؟
خب چ خبرا؟
خدا رو شکر هر روز دارم بهتر میشم
ولی خب نماز نخوندنو روزه نگرفتن عذاب وجدان به ادم دست میده
اهااااااااااااااا عکسمم اومد خخخخخخخخخخخ
عکسه نماد دی ماهیاس
نگا چققققققققققققققد ترسناکه
خب خب تا 20 تیر چقد مونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
4 روز خخخخخخخخ
عالــــــــــــــــــــــــــــــــیه

یا علی

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۹ ب.ا
سلام.
به رییس:
من قضیه سر کار رو فقط برای اینکه بتونی برای خودت میوه بخری و سلامتیت  بخطر نیفته گفتم...نمیدونستم که بقیه توی درآمدت دخالت میکنن...واینکه یخورده تو فضای خونه نباشی که ظاهرا بعدش بدتر میشه...
من خودم این دو تا مشکل رو ندارم.البته اینم بگم من از لحاظ مالی به خونه امون کمک میکنم.شاید فرق من با تو در این باشه که من رابطه ام با مامانم خوبه.
البته من تا دروران راهنمایی اصلا نمیدونستم مارد چیه و چکاره اس...ولی کم کم تحت تاثیر مطالعه ... فهمیدم مادر خیلی مقام بالایی داره و به گردن آدم حق داره...بعدش بخاطر اینکه خیلی هم تو خونه موزد ظلم بقیه قرار میگرفت باهاش خیلی خوب شدم و هنوزم هستم.
من هربار میخونم شما به مادرت میگی بی....خیلی ناراحت میشم میدونم سخته.واقعا سخته آدم با مادرش رابطه خوبی نداشته باشه تازه دختر هم باشه...ولی کلا گفتن این کلمات خوب نیست.
اگه اون خواهرت که همه بهش محبت میکنن مریضه خیلی خیلی بچه ای که به دل میگیری...فقط میتونم این رو بهت بگم و اگه از اش هم انتظار داری کارای خونه رو بکنه یا مادرت نسبت بهش  کمتر محبت کنه...من خونه شما نیستم ولی یخورده ...ولش کن هیچی.
به آقای نجفی عزیز:
اگه من بصورت ارسال نظر خصوصی ده تا شارژ رو بفرستم برای شما میشه؟
زحمتتون نیس؟عضو بیان هم نیستم و نمیخام هم بشم.ایراد نداره؟
نظر:
سلام
امکان پذیره.  
موفق باشید 

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۹ .....
ﺳﻼﻡ.ﺷﺮﻛﻤﻨﺪﻩ ﺩﻳﺮ ﺟﻮاﺏ ﺩاﺩﻡ. 
ﺑﻪ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﭘﺴﺖ:
ﻣﺮﺭﺭﺭﺳﻲ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﻓﺪاﺕ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﺩاﺩﻧﺖ.ﻟﻴﺴﺖ ﻣﻮاﺩ ﺳﺮﺩ ﺭﻭ ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﺧﻮﺩﻡ.ﻋﺰﻳﺰﻡ ﻓﻘﻄ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﻛﻼ ﺳﺮﺩ ﺷﻢ اﺧﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻡ اﻳﻦ اﺗﻔﺎﻕ ﺑﺮاﻡ ﺑﻴﻔﺘﻪ ﺑﺮا اﺯﺩﻭاﺟﻢ ﻣﺸﻜﻞ ﺳﺎﺯ ﻧﺸﻪ!!!
ﺭاﺳﺘﻲ ﻳﻪ ﺳﻮاﻝ ﺧﻴﻠﻠﻠﻠﻲ ﻣﻬﻢ ﺩاﺭﻡ اﺯ ﺷﻤﺎ و ﻫﻤﻪ ﺩﺧﺘﺮاﻥ
ﻣﻴﺨﻮاﻡ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﻛﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ اﻭﻧﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺨﺮﻳﻚ ﭼﻮ...
اﺭﺿﺎ ﻣﻴﺸﺪﻥ اﮔﻪ ﺑﺨﻮاﻥ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﻨﻦ اﻟﺒﺘﻪ ﻳﻪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻠﺶ ﺗﺮﻙ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻦ اﻳﺎ ﺗﻮ ﺭاﺑﻂﻪ ﺑﺎ ﺩﺧﻮﻝ اﺯﺿﺎ ﻧﻤﻴﺸﻦ?????

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۹:۲۹ موج مثبت
به Reza Kord...
سلام ممنون.شما چه طور ؟
پس شما دی ماهی هستی.من یه ماه بعدت به دنیا اومدم.
من که نفهمیدم آخرش این عکسه چیه..اژدهاست ؟عقربه؟غوله؟دایناسوره ؟گاوه نره ؟خخخ چیه؟آخه تو گوشیم عکسش تار نشون میده.نماد دی ماهیا چیه؟
نماد بهمنیا که دلوه.خیلی هم خوشگله خخخ 
به یه دانشجو...
کاری که شما میکردید همون خ.ا بوده دیگه خ.ا هم که کلا حرامه ...خداروشکرکه الان متوجه شدید.از الان دیگه روزای پاکی رو بشمارید سعی خودتونو بکنید.
خ.ا یعنی طرف یه کاری بکنه که از خودش لذت ببره حالا یا به ارگاسم میرسه یا نه...
و مرسی بابت اطلاع دادنتون 
امیدوارم موفق بشید و کم کم روزا تونو بیشتر بشمارید.
به............
عههه منم همین سوالو داشتم دوستان لطفا هر کی میدونه جواب بده....
به جلال جلالی....
سلام.شما همون آقا جلال خودمون هستید دیگه؟؟؟
مرسی بابت پیشنهاداتون.
انشاالله شما و همه ی جوونا هرچه زودتر سر و سامون بگیرن.
یه سوال داشتم بچه ها 
کسی که خیالپردازی هم میکنه ولی بدون هیچ عمل فیزیکی و فقط تو ذهنش لذت ببره باز هم خ.ا محسوب میشه؟؟یکی میگه محسوب میشه یکی میگه نمیشه!!من که آخرش نفهمیدم.هرکی میدونه جواب بده.
 

۱۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۳ 000000000
سلام به روی ماه همتون.نویسنده پست و موج مثبت عزیز ممنونم.خیلی خوشحالم باورتون نمیشه اگه بگم تو این 15و16روز که ترک کردم چقدر شوهرم بهم نزدیک شده و حس میکنم بیشتر دوسم داره خدارو شکر میکنم که کمکم کرد بتونم ترک کنم .خداروشکر وسوسه هم نشدم هم از خدا خجالت میکشم هم از شما که به هم قول دادیم دیگه این کارو بزاریم کنار واسه همین حتی بهش فکرم نکردم.نویسنده پست عزیز میدونی چرا اسممو گذاشتم 000000 چون وقتی با این گروه اشنا شده بودم که به صفر رسیده بودم و به هیچ کس نمیتونستم مشکلمو بگم.اما حالا یه اسم جدید میخوام بزارم از این به بعد پستهای منو با اسم خوشبخت بخوانید.ایشالا همتون خوشبخت بشین.

۱۷ تیر ۹۴ ، ۰۶:۰۶ نویسنده ی پست
اول ســـــلام

آقا جلال:
ما که خوبیم ایشالا حال شمام خوب باشه آفرین آقا جلال پیشنهاد زیبایی دادین باید ازین به بعد بیشتر قرآن بخونم هنوز یه بخشیش رو نخوندم 
به آقای نجفی باید بدید ولی صبر کنید اول ببینم چن نفرن به هر کس چقد باید بدیم؟ بعد اینکه شما چقدی میخواید بدید؟اینم مهمه چون خانم ب.ا هم هستن 
من دوست داشتم به همه ی بچه ها تو یه روز شارژارو بدیم و یه جورایی جشن بگیریم^_^ ولی خب میترسم یه موقع دلسرد بشن حالا اگه قبول کنن ایشالا 30امین روز پاکی آخرین نفرو جشن میگیریم باید ببینم قبول میکنن که همه با هم جایزه بگیرن یا نه؟ ایشالا که همه به هزار برابر اون چیزی که میخوان برسن و بهترینا گیرشون بیاد
ایشالا شما هم به بهترین نحو سر و سامون میگیرین و یه کادوی عروسی هم ازمون میگیرین
علی یارتون


آقای یه دانشجو:
ممنونم از دعاتون ایشالا مشکلات شما هم به بهترین وجه ممکن حل بشن

اتفاقا منم مث شمام:( منتها من بیشتر ماهی یکی دو روز رو اینطوری نیستم ینی خودمو کنترل میکنم چون قبلا که این کارو راحت انجام میدادم یه چن باری اون اتفاقی که نباید میفتاد افتاد و حسابی پشیمون شدم الان فقط بدترین زمان ممکن ینی زمانایی که به مرحله ی طوفان میرسم این کارو میکنم وگرنه اگر عادت کنم دیگه نمیتونم خ ا رو ترک کنم کم کم اگر خدا خواست و خ ا ترک شد اینم باید ترک کنم 
از خودتون زیادی انتظار نداشته باشین به خودتون انگیزه بدید وگرنه ممکنه دوباره تو دام شیطون بیفتین خودتونو تشویق کنید و بهش به چشم اولین قدم برای ترک نگاه کنید و پیشرفت حسابش کنید حس ناراحتی بعد از این کار اصلا با حس ناراحتی بعد از خ ا برابر نیست خ ا آدمو داغون میکنه باز با این یه جوری میشه کنار اومد شما تا اینجارو تونستید ازینجا به بعدشم حتما میتونید و این کارم حتما ترک میکنید نگران نباشین
محتاجیم به دعاتون
در پناه حق


موج مثبت:
آره ممکنه ممکنم هست از بیماری جسمی باشه خدایی نکرده منم یه مدت افسردگی داشتم منم زیاد میخوابیدم وقتی که حدودا 16سالم بود اگر میتونی سعی کن روزا بخوابی شبا بیدار باشی روزا عوامل آزار دهنده بیدارن سعی کن بخوابی نبینیشون شبا هم کارای مفید مث کتاب خوندنو ... انجام بده یا اصن ذهنتو خالی کن نوحه ای موزیکی چیزی گوش بده نماز شبم که اصن نگم برات بهترینشه
خواهش میکنم عزیزم منم از شما ممنونم^_^من اینارو مشکل نمیدونم اینارو حکمت خدا میدونم اگر مشکل میدیدم که روووووووانی میشدم شک نکن ولی الان همواره سپاس گزارم باورت نمیشه چقد حالم خوبه الان چون فقط به جنبه ی مثبت هر چیز نگاه میکنم خواستی بگو برات بگم به هرچیز چجوری نگاه میکنم شاید نخوای برا چی کامنتو طولانی کنم:D؟ 
آره خب هیچوقت مشکلات دو نفر عین عین هم نمیشه ولی تجربه بهم ثابت کرده اکثر آدما مشکلاتی شبیه مال ما دارن منتها ما چون ازشون بیخبریم خیال میکنیم اونا الان دارن حال میکنن ولی ما تو عذابیم در صورتی که تازه فهمیدم نه باااابا اصن اینجوری نیست واقعا هر کسی مشکلات خاص خودشو داره که اتفاقا کسی جز خود طرف ممکنه نتونه از پس اون مشکل بربیاد مثلا همین منو تو فک میکنی چرا این مشکلاتو داریم؟ اصن بذار یه جور دیگه بگم ببین مشکلات تو ممکنه برای من مشکل نباشه مسئله باشه یه مسئله ی آسون مثلا من یکمی وسواس دارم ولی خانوادم نع خب من کنار اینا اذیت میشم این برام مشکل محسوب میشه ولی برای تو ممکنه خیلی هم عالی باشه منظورم اینه که مشکلات برای من مشکلن برای تو مشکلن شاید اگه برا یه نفر دیگه اصن نشه بهش گفت مشکل شاید دوس هم داشته باشه مثلا یه نفر از شوهرش کتک میخوره این مشکلشه ولی یه نفر دیگه مازوخیسم داره عاشق اینه که شوهرش یه بار لااقل یه نیشگون بگیره نمیگیره میدونی چی میگم؟ یا اصن یه لحظه فک کن ببین خدایی ما چقد با بعضی صفات پدر مادرامون حال میکنیم انگار اصن این آدمه باید میشده مادر من انگار اصن این آدمه باید میشده بابای من بابای من طرز فکرش یه چیزیه تو مایه های آقای نجفی!!!! اصن در این حد تو اکثر مسائل ذهنش بازه ولی خب حالا خطاهایی هم داره ولی خدایی میبینم اگر این بابام نبود من اصلا اینی که هستم نمیشدم اصن اگه این بابام نبود من به خیلی چیزا نمیرسیدم انگار این بــــاید میومده تو زندگی من خیییلی کم پیش میاد کسی مث بابای من فک کنه بره به زنش بگه با بچه ها در مورد مسائل بعد از ازدواج صحبت کن بگه دخترم سوالی داشتی از مادرت بپرس یا حتی خودش جواب بده یا اگر مشکلی برات پیش بیاد میتونه تو آرامش راهنمایی کنه منطقی رفتار کنه یا مثلا اونقدی که بابای معتاد من حواسش به حریم ناموس مردم هست آدم سالما نیستن شوهر خاله های خودم همیشه عین بز میان تو در صورتی که بابای من کفش یه زن پشت در باشه همینجوری کلید نمیندازه بیاد تو  یا مادر من همینطور اونم یه سری خصوصیات داره که بقیه مادرا ندارن که اگر نداشت من زندگیم فلج بود مادر من وقتی من کوچیک بودم برام نقش خدارو داشت انقد دوسش داشتم انقدر که با من شل و ول و اخمو خوب کنار میومد من هر کاری که الان بکنه اون محبتارو هیچوقت فراموش نمیکنم من اعتقادم اینه که مادرم اگر خصوصیات بدی داره خدا مخصوصا اینطوری خواسته تا من این غرورمو بذارم کنار تا من اجبارا روی خصوصیات بدم کار کنم اگر مادر من آدم زورگویی نباشه من عمرا به فکر تغییر خودم نمیفتم من به اینا نمیگم مشکل میگم حکمت چون خدا میتونست یه دختر مظلوم به مادرم بده که هیچوقت دعواشون نشه ولی من قلدرو کرده تکیه گاه اون اونِ زورگو رو کرده وسیله ی پایین آوردن غرور و تکبر من که من انقد منم منم نکنم یه مشت آدمی که حق و حقوقمو در نظر نمیگیرنو کرده خونوادم کرده نزدیک ترین کسانم تا بهم اجبارا یاد بده گلیممو از آب بکشم بیرون تا بهم یاد بده خیلی مسالمت آمیز بتونم حقمو بگیرم اگر اینا خانوادم نبودن من هیچوقت این اجبارو نداشتم ولی اینارو خونوادم قرار داده تا مجبور شم چون حتما این صفتایی که در من ایجاد میشن یه روزی بدردم میخورن اوووووووف خیییییلی حرف زدم امیدوارم بدردت بخوره حالا این همه حرف زدم:Dدیگه ببخشید اگر زیاد خوب نمینویسم از ترس اینکه یادم بره تند تند تایپ میکنم بعدشم حوصله ندارم برگردم از اول
اینکه گفتی از مهمونی و ارتباط داشتن خوشت نمیاد ولی وقتی در ازتباطی خوب رفتار میکنی دقیقا عین من بود منم وقتی مهمون میخواد بیاد همش میگم چرا میخوان بیان چه خبره که میخوان بیان واااااای چن صد نفر دارن میان خخخخخخخخخ حالا همشم الکیه ها از استرسه فک کنم مامانمم میگه تو که راست میگی انقد غر نزن بیا کمک کن:D ولی ووووووقتی میان آقا اصن ازین رو به اون رو میشم بـــــــــه بـــــــــه آقا منور کردین (تازه یادم میاد چقد دلتنگشون بودم) آقا دلمون یه ریزه شده بود باید از الان قول بدین بازم میاینا خخخخخخخخ اصن یه موجود عجیبیم:D
داداشت چن سالش بود؟ بزرگتره؟فک کنم تنها کسیه که میتونی باهاش راحت تر و صمیمی تر باشی
مامان منم عین مامان تو بود مدام میومد تو اتاقم و هی سرک میکشید گیر میداد چرا فلان چیز فلان جاست چرا بیکاری؟ اگه نمیخوای درس بخونی لااقل یه کاری تو خونه انجام بده بیکار نشستی که چی؟ خلاصه از اشتباهات اولیه ی عمرم شروع مییییییکرررررد تاااا اشتباهاتی که در آینده مرتکب خواهم کرد!!!!!!!! ولـــــی از وقتی که رو آرامشش کار کردم حالش بهتر شده و کمتر این کارو میکنه ینی اگر قبلا روزی 5بار این کارو میکرد الان شاید روزی یه بار اونم فقط برای اینکه برا نماز بیدارم کنه(من تقریبا نزدیکای ظهر یا ظهر میخوابم تا نزدیک اذان برای اینکه نماز ظهر و عصرم قضا نشه بیدارم میکنه) همین الان دیگه از ترس اینکه قهر نکنم کارای خونه رو دستش بمونه دیگه زیاد سر به سرم نمیذاره دوست داره همینطوری بمونم من همه کار میکنم جز ظرف شستن همه میدونن من بدم میاد :) ینی اگه ظرف بشورم همه اینجوری میشن: o_O خخخخخ نه که متنفر باشم ولی چون پوستمم حساسه ترجیح میدم نشورم دستکشم دستم کنم انقدر عرق میریزم حین کار که واقعا کلافه میشم مجبورم با آب سرد بشورم و خلاصه دنگ و فنگ داره کارایی که من میکنم هیچ کس نه میکنه نه میتونه نه دوس داره که بکنه برا همین هیچکس به ظرف نشستنم ایراد نمیگیره:D
برو امامزاده انقـــــــــد خوبه که خدا میدونه من اشکامو نیگر (نگه)میدارم میرم امامزاده قشنگ زانوهامو بغل میگیرم و زار میزنم فقط دستمال کاغذی یادت نره:D
مامانامون خیلی شبیه همن مامان منم خیلی بد حرف میزنه اصلا مهارتای حرف زدنو بلد نیست چه برسه به راههای موثر حرف زدنو از همه چیزم میخواد سر در بیاره اصلنم به روی خودش نمیاره ها فک کن زمانی که داداشم و زنش دوست بودن و زن داداشم حالش بد بود برگشته بهش میگه نکنه حامله ای!!!!!! خواهرم داشت سکته میکرد میگفت من نمیفهمم این حرفا چیه مامان میزنه!!؟ من فک کردم داره شوخی میکنه خواهرم بعد دیدم جدی جدی همچین حرفی زده بعدشم میگه مگه چیه؟؟؟:| شانس آوردیم زن داداشم از داداشم یه شناخت خوبی داشت وگرنه میگفت ببین مادر طرف راجع به پسرش چی فک میکنه!!!!
بهش به چشم یه بیمار نگاه کن راحت تر درکش میکنی و باهاش کنار میای 
واقعا درکت کردم منم همش در اتاقم بسته بود که صداشو نشنوم انقد صداش برام عذاب آور بود سال تا سال از اتاقم نمیومدم بیرون که مبادا منو ببینه چیزی بگه که اصن بخوام صداشو بشنوم 
انتظارایی داره که نمیتونی؟ میگم به جای اینکه دلش بسوزه بیاد نصیحتم کنه بگه باید درستو بخونی فلان بهمان میگفت اگر الان نمیخوای درس بخونی بیا برو ظرفارو بشور یا اگر میرفتم دو دقه یه چرخی بزنم روحیه م عوض شه میگفت رختارو پهن کن رختارو پهن میکردم حالا فلان چیزو بیار فلان چیزو میاوردم حالا بهمان چیزو جمع کن بذار سر جاش حالا برو جارورو بیار یه جارو بزن زیییییییر فرشم جارو کردی؟یا درست جارو کن یا اصن جارو نکن واااااااااای ینی دیووووووونه م میکرد رواااانی کامل میشدم بعد حالا مگه میشه رفت درس خوند؟ انقد عرق ریختم باید برم حموم برا همین از اول بعد از دومین کار میپیچوندم که تازه اعتراضم میکرد ینی اگر ولش میکردی تا شششششششب برنامه داشتااا بعد اگر اعتراض میکردی میگفت چیکار مگه خواستم ازت؟ همه ی کاراشو نگه میداشت تا من از راه برسم کل کارایی که از اول که اومدیم تو این خونه دلش میخواسته انجام بده رو یه جا میخواست من براش انجام بدم:|:|:| تازه تعارف میکرد آخرای کار مستقیم حرف نمیزد مثلا میگفت وای این پرده هم خیلی کثیف شده ها باید بشوریمش این ینی برو بالا درش بیار من اینو بشورم بعد میگفتم باشه واسه بعد تند تند شروع میکرد چرت و پرت گفتن هیچ کار حاضر نیستی انجام بدی، شمام عین باباتونین،خدا آدمو محتاج شماها نکنه، مگه یه پرده در آوردن چقد وقتتو میگیره و.... حالا اصن بحث ، پرده هه نیستا بحث اینه که تموووووومی ندارن کاراش

منم مث تو گیج میزنم شلوارمو میپوشم بعد از اینکه پوشیدم همچنان دنبالش میگردم:|:|
این قضیه ی انتظارِ علمِ غیب داشتن رو فک کنم همه ی خانما کم و بیش دارن ولی خب مادرا چون بیشتر زحمت میکشن بیشتر
تو باید دیدتو عوض کنی نباید اینجوری به مادرت نگاه کنی نباید فک کنی عامل یه سری از مشکلاتت اونه حالا اینکه از ارتباط با آدما گریزون بشی یا هر مشکل دیگه ای 
به هر حال فراموش نکن که یه طرف قضیه همیشه به خودت بر میگرده دو تا چیز رو باید بررسی کرد1 اینکه ببینی محیط چقدر روت تاثیر داره و 2 اینکه همیشه یه مقدار زیادیش به خودت برمیگرده 
در مورد مورد اول باید سعی کنی تاثیر پذیریت از محیطو کم کنی باید سعی کنی قوی عمل کنی باید سعی کنی خود متکی باشی و این زمانی اتفاق میفته که بتونی به خودت این باورو بدی که من یه موجود مستقلم و برای این استقلال قدرت کافی دارم در مورد مورد دوم نه اینکه منظورم این باشه که خودت مسبب مشکلاتی شایدم باشی ولی منظورم این نیست منظورم اینه که مدیریتش با توئه و تاثیرگذاری روی اون مشکل از جانب توئه 
باید برای مشکلت راه حل پیدا کنی این مشکل مال توئه هیچکس بهتر از تو نمیتونه حلش کنه ببین ناخودآگاه تو همه چیزو میدونه ولی خودآگاهت نمیتونه راحت ازش استفاده کنه سعی کن با خودت حرف بزنی بفهمی باید چیکار کنی ببین اگر صمیمی ترین دوستت این مشکلو داشت بهش چی میگفتی؟ قطعا اون جوابی که میاد چون با کمک ناخودآگاهت هستش جواب دقیقیه یه راه دیگه اینه که بلند بلند با خودت حرف بزنی و از خودت سوال بپرسی و جواب بدی (البته وقتی تنهایی) مثلا از خودت بپرس چرا ناراحتی؟ چرا احساس ضعف میکنی؟ از چی عصبانی هستی؟ همینجور ادامه بده ببین به چه نتیجه ای میرسی به خودت نمیتونی دروغ بگی به جوابای خوبی میرسی دفعات اول احتمالا گریه ت میگیره و ذهنت منحرف میشه اما از دفعات بعد بهتر ادامه میدی هیچکس بهتر از خودت نمیتونه تورو ریشه یابی کنه
الان تو خونه چقد کار میکنی؟ ببین من یه مدت یه کارایی که میتونستم انجام میدادم ولی بعد هی توقعش ازم بیشتر شد و از همه چی زده شدم و دیگه کار نکردم اگر توام با وجود اینکه یه کارایی میکنی بازم مواخذه میشی دیگه کار نکن به هرحال اون که غرغر میکنه حالا اینم روش در عوض روی خودت کار کن و بیشتر به مغزت استراحت بده برو بیرون واسه خودت بچرخ سعی کن نبینیش بعد از اون اگر تونستی درس بخون اگرم نتونستی یه کارای خیلی کوچولویی انجام بده ولی مستمر انجام بده این خیلی مهمه مثلا فقط ظرفای ناهارو بشور اما همیشه بشور
اینکه نمیدونی چه مرگته دقیقا به افسردگی مربوط میشه باید بیشتر برای خودت وقت بذاری سعی کن از چیزایی که بهت انگیزه میدن استفاده کنی مثلا موهاتو مدل کوتاه کنی چمیدونم بند بنداز صورتتو بشین عکس چیزایی که دوست داری رو نگاه کن جاهایی که برات هیجان انگیزن اگه میتونی برو کتابای مفید بخون نماز شبم که یه بار گفتم خیلی کمک میکنه کتاب زندگی نامه و خاطرات شهدا رو بخون 
یاد مرگ هم خیلی خیلی کمکت میکنه یه سر به قبرستون بزنی حالت بهتر میشه برو مزار شهدا یه درددلی بکن خلاصه اصلا خودتو وا نده که بدتر میشی راستی پیاده روی هم عالیه حتما امتحان کن
نمیدونم بر چه اساس میگی قوی هستم ولی من اکثر ویژگی های خوبم ذاتی هستن ویژگی خوب ذاتی هم که داشتنش هنر نیست اصل ایـــــجاد کردن ویژگـــــی های خــــــوبه:)




آقا رضا:
ما خوبیم خوشیم شما خوبین خوشین؟
خبر بشور بساب=)) فعلا هیچ خبری نیست تا بعد از ماه رمضون
خب خداروشکر ایشالا بهتر ازینم بشین
والا ما که چیزی از عکس نفهمیدیم آپلود کنین بذارین ببینیم چیه اصن!!
آفرین به شما که انقد انگیزه داری باریکلا


ب.ا جیگرم:D  :
میوه بخرم؟=)) لابد بعدشم بیام جلوشون بشینم بخورم بهشونم ندم؟ اگرم بخوام به اونام بدم که کلا ورشکسته م=))
خب خیلی خوبه خدارو شکر دستتم درد نکنه خدا خیرت بده
ببخشید ولی کلمه ی بهتری پیدا نکردم برای توصیف کاراش اون لحظه خیلی عصبانی بودم 
چه گیری دادی به این خواهر من=)) نه بابا از منو شمام سالمتره هی طرف اونو میگیره استغفر... یه بار گفتین گفتم نه دیگه اون خواهرم که ایدز داره خواهر بزرگ متاهلمه این یکی خواهر مجرد تو خونه ایمه خداروشکر سالمم هست:D من بچه نیستم ولی انصاف چیز خوبیه که اینا انتظار دارن هر وقت احساساتی شدن یه تصمیمی بدون انصاف گرفتن من عین خیالم نباشه در صورتی که اصلا اینطوری نیست
مادر من چه حقی داره وقتی خواهرم لباسی که یکی دیگه برای من سوغاتی فرستاده وقتی خواهرم ورمیداره میگه وای چقد بانمکه بگه بردار مادر مال تو اصن مگه مال اونه که میخواد ببخشه؟؟؟ حالا کارش که بده هیچی حالا اگر من از لباس خواهرم خوشم بیاد هیچوقت مادرم اینجوری بذل و ببخشش نمیکنه کلا عادتشه از کیسه ی خلیفه ببخشه مال اینو اونو به دیگران میبخشه بعدم میگه وااااا خیلی کارت زشته خب خواهرته خب خواهرمه که باشه شما که دزد نیستی!! خودم بلد بودم ببخشم لابد نمیخواستم دیگه استغفر... باز دارم عصبانی میشم نکن خواهر من نکن راه نرو رو اعصاب ضعیف من داغوووونم داغووووون خواهر من چون از من از نظر فیزیکی ریزه میزه تره کلا کسی باهاش کاری نداره همه فقط بلدن به من سخت بگیرن از نظر اونا منم نه گشنم میشه نه تشنم میشه نه به محبت احتیاج دارم نه نیازی به لباس و وسایل شخصی دارم نه نیازی به استراحت دارم نه نیازی به مراقبت دارم نه نیازی به دلسوزی دارم نه نیازی به حمایت دارم نه نیازی به احترام دارم کلا به هیییییییییچ چی احتیاج ندارم فقط چون درشت تر از بقیه م منو یه سخت جان فرض میکنن دِ آخه بی وجدانا منم آدمم همه چی فقط بین خودشونه انقد با هم حال میکنن که خدا میدونه همیشه میشستن دست به یکی میکردن که منو گول بزنن یا عیدیا مو ازم بگیرن یا سوغاتیامو یه جوری از چنگم درارن بدن یکی دیگه یا برنامه میریختن با هم کجا برن و تفریح کنن هیچوقتم نظر منو نمیپرسیدن همیشه آخرین نفری که میفهمید جریان چیه من بودم بعد اونوقت چشاشون میخواد از کاسه در بیاد وقتی میبینن داداشم با من صمیمیه و دوتا دوتا و سه تا سه تا از چیزایی که دوس دارم برام میخره به دلم مونده یه بار که داداشم تو جمع ازم تعریف میکنه اینا اه و اوه میکنن بگم این عوض اون موقعایی که با هم دیگه خوش میگذروندین و من مجبور بودم تمام محبتمو صرف برادرم با اختلاف سنی 17سال کنم خانواده ی من جونشون در میره برا داداشم ولی داداش من با هیچکدومشون کاری نداره موقعایی که از دستشون دلخورم جیگرم خنک میشه وقتی میبینم داداشمم مث منه و حسابشون نمیکنه من به هیچکس جز برادرم اعتماد ندارم هیچوقت حقمو نمیخوره اضافه میذاره روش که کم نمیکنه بی حساب بهش محبت میکنم بی حساب جبران میکنه ولی اینا عین گربه کوره هستن هر کار کنی آخرم میگن ما که ندیدیم تا آرنج دستتو بکنی تو عسل آخرم میان گاز میگیرن نمیدونم به کی رفتن؟؟؟ بعد چشاشونم میخواد در بیاد وقتی میبینن واسه داداشم با دل و جون کاری رو میکنم مدام وای و ووی میکنن تا اون کاره تموم بشه ینی نه تنها کاری که برای خودشون میکنی نمیبینن کاری که یکی دیگه در حق دیگری کرده رو هم نمیبینن میگم چطور اون زمانی که همه کار برام میکنه نمیبینین ولی الان اگر بخوام کاری براش بکنم همتون چشم غره میرین؟؟ میدونم منظورشون چیه میگن ینی واسه ما چرا نمیکنی این کارارو؟؟؟ در صورتی که بیشتر از اوناشو براشون انجام دادم ندیدن اصلا :(( خیلی ناراحتم خیلی انگار دیواری که بهش تکیه دادی رو یهو بزنن کنار این هم کسی کنارت هست و هم نیست بدترین حالته امیدوارم هیچوقت جای من نباشی البته مطمئنم درک میکنی و ازین نعمتا بی بهره نموندی مشکل من اینه که خونوادم فک میکنن من دوسشون دارم عاشقمن ولی من با اینکه باهاشون کنار اومدم ولی ازشون متنفرم و دارم جوّ رو آروم نگه میدارم تا موعد رفتنم برام خیلی دعا کنیا خییییییییییییییییییییییییییییییییلی زیاد ایشالا هر چی از خدا میخوای بهتریناش نصیبت شه عزیزم

۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۲ ب.ا
سلام مستر نجفی.
من دیدروز براتون فرستادم..شارزها رو.ایمیل هم گذاشتم بگید رسیده یا نه.
اما بصورت خصوصی بود ارسالش.
وجوابی ندادید.واسه همین الان غیرخصوصی دارم پیام میدم.ببخشید.
شارزها رسیدن؟اگه نه دوباره بفرستم چون من اون صفحات رو print screen گرفتم هنوز دارمشون.
نظر:
سلام
بله رسیده
کدوم اپراتور ؟ ایرانسل ؟ همراه اول ؟ رایتل ؟

۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۶ ب.ا
به رییس:
شانس آوردی سه نفرید..با خودت.

۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۶ ب.ا
من ریزه میزه ام و خاهر کوچیکه ام درشته و کاملا برعکس.بچه که بودیم به دلایلی که بماند بشدت به خاهر کوچیکه محبت میشد از طرف دو نفر توی خونه...
چه شبهایی که نمیرفتم پشت بوم گریه کنم...
اصلا دوس ندارم پست رو به حاشیه ببرم...ولی همه اینها طی یک اتفاق که از طرف خواهرم برام افتاد بی معنی شد.شاید بگم از دوره راهنمایی تا اوایل دوره دانشگاه حسادت من به خواهرم طول کشید پیر شدم تو این قضیه...الان خیلی چیزایی که گفتی با اندک تفاوتی تو خونه ما بود(درباره محبتهایی که به خواهرکوچیکه ام میشد البته)...ولی برعکس تو خود خواهرم تقصیری نداشتو همین مشکل ما رو حل کرد.الان اکثرا هم یادم میفته پشیمون نیستم از اون همه حسرت و غصه که خوردم و کشیدم حق داشتم ولی خب خداروشکر قبلا هم گفتم خیلی تز مشکلات شخصی من بعد اینکه از لحاظ مالی مسقل شدم رفع شده...
اما توصیه ام به تو البته اگه مث قبلیا بی معنی نباشه برات:
گاهی اوقات رعد وبرق لازمه تا هوا رو یه کم تمیز کنه..کاش -دختران خوب به بهشت میروند دختران بد به همه جا -رو بخونی.(فک کنم جمله رعد و برق هم از اون کتاب بود).یه جورایی برای افرادی با شرایط توئه.
کمکت میکنه یخورده.
بنظرم تو خیلی خیلی کوتاه میای..اعتراض هم نمیکنی و فک میکنی با از خودگذشتگی همه چی درست میشه...بقولی:وقتی خوبی هات رو وظیفه ات میدونن رفتارت رو عوض کن.
من دیگه بیشتر ازین دوس ندارم خارج از پست حرف بزنم و چیزی بنویسم.
از همه دوستان هم عذر میخام..اگه خارج زدم.
من الان جواب اون بخش حرفهات رو جدا دادم که اگه کسی خاست نخونه..کاش میشد حذف رد حرفا بیربط به پست رو.

۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۲ موج مثبت
به خانم خوشبخت:
خواهش میکنم عزیزم.وقتی خوندم که نوشتی "   و این 15و16روز که ترک کردم چقدر شوهرم بهم نزدیک شده و حس میکنم بیشتر دوسم داره  "
خیلی خوشحال شدم.این پستی که برات گذاشتم رو سر بزن و بخونش من که خیلی ازش خوشم اومد البته مشکل اون خانم با مشکل شما فرق داشت اما من مطمئنم به دردت میخوره مطالب این وبلاگو اوناییش که مربوط به وظایف خانماس نسبت به شوهرشون رو بخون ازش استفاده کن تو زندگی و هر چی که به بهبود زندگیت کمک میکنه ازش استفاده کن نه فقط تو این وبلاگ بلکه سایت نوعروس و سایت نی نی سایت رو هم سر بزن و درکنارشم خ.ا رو ترک کن.تلاش کن برای ساختن زندگی خودت و همسرت.ایشالا همیشه خوشبخت باشی.
http://khbartar.blog.ir/post/1508
به نویسنده پست:
من خودم آدم خوشبین و مثبت نگریم کلا آدم منفی بینی نیستم اگه حرکتی یا حرفی یا چیزی از جانب کسی ببینم برا خودم هزار و یک دلیل میتراشم تا از کسی ناراحت نشم مثلا اگه تو یه جمعی یه نفر با من برخوردی کرد که حس بدی بهم دست داد یا طوری که حس کردم با من مشکل داره پیش خودم میگم شاید از جای دیگه ناراحته شاید حالش خوب نیست الان حس و حال نداره با من این رفتارو کرده و...تا جایی که بشه خودمو قانع میکنم که اونطوری که من فکر میکردم نبوده و اون آدم دلیلی داشته بعدشم وقتی من کاری نکردم که اون از من ناراحت باشه پس دلیلی نداره فکرکنم اون ازم ناراحته شاید از چیز دیگه ای ناراحته و این طوری افکارمنفی رو از خودم دور میکنم در مورد مسایل زندگی هم همینطور هی نمیگم نمیشه و نمیتونم و...سعی میکنم خوشبین باشم و به چیزای منفی فکرنکنم.اما خوشحال میشم راهکارای تو رو هم بشنوم!!برام بگو عزیزم.
تمام چیزایی رو که گفتی باهات موافقم.
یه داداش کوچیکتر از خودم دارم.صمیمیه صمیمی که نه منظورم اینه که باهاش بهتر میتونم باشم دعواهای بیخودی نداریم(البته قبلا سر کنترل تلویزیون و اینا دعوا داشتیم حسابی )الان اون بزرگتر شده رفتاراشم پخته تر شده.الان خیلی مهربون شده مثلا اگه غذا کم باشه خودش زودتر میره عقب تا بقیه غذا بخورن یا اگه یه قسمت پیتزا یا چیزی از قبل تو یخچال باشه و حق خودشم باشه اما من دلم بخواد (بدون اینکه من ازش بخوام )میده به من باکلی تعارف تیکه پاره کردن،یا خیلی مردتر و مسولیت پذیر تر شده.چون اون کوچیکتره نمیتونم بشینم باهاش در مورد مسایل خودم حرف بزنم بعدشم طرز تفکرمون یکم فرق داره و بیشتر این منم که حس مسولیتم در قبال اون میگیره کلا با هم دوستیم زیاد وارد افکار هم نمیشیم اما مشکلی هم باهم نداریم در کل خوبیم.
چیزایی که درمورد مادرت گفتی هم دقیقا مثه مال مامان منه.کم کم دارم به این نتیجه میرسم این موضوع در مورد مادرا بیشتریا دارنش 
تا زمانی که تو خونه قبلیمون بودیم خیلی کارمیکردم اصلا اونموقع جو یکم فرق داشت خونمون حال و هوای گرفته نداشت اما از زمانی که خونمونو عوض کردیم حالم تو این خونه خیییلی گرفته است اعصابم میریزه به هم وقتی میام تو این خونه این خونه خیلی گرفته و بی حاله بی نور و افسردگی اوره اصلا از موقعی که اومدیم تو این خونه مشکلاتمونم بیشتر شد (خونه ای که معمار نسازه و مهندس عمران بیاد نقشه اشو بریزه همینه دیگه )تو فکر اینم که بگم به بابام خونمونو عوض کنیم بریم یه جای دیگه.اما الان به دلیل مشکلات زیاد فکرنکنم بتونم حتی اسمشم بیارم.
از موقعی که اومدیم این خونه درس نخوندنام و یه سری چیزای دیگه باعث شد دیگه حس کار کردن نداشته باشم.اینم بگم تو خونه قبلی زود به زود کل خونه رو تمیز میکردم بدون این که مامانم ازم بخواد اما الان خیلی کم پیش میاد خونه تمیز کنم به همون شستن ظرفا رضایت میدم (من برخلاف تو از ظرف شستن بیشتر از همه خوشم میاد اتفاقا پوست دستامم خیلی حساسه همش پوست پوست میشه )یا اگه مامانم کاری ازم بخواد.تازه خونه قبلیمون من دو طبقه رو باهم تمیز میکردم کلا اونجا بیشتر حس کار میگرفتم.
پیشنهادا و راهکارات به دردم خورد مرسی 
قوی بودن منظورم اینکه با یه مشکل نمیری بشینی هی غصه بخوری گریه زاری کنی و اگه هم اینکارو بکنی ولی خودت به دنبال حل مشکل خودت هستی یعنی خودت از پس خودت و روحیه و احساسات و افکارت برمیای با چیزایی که ازت فهمیدم البته 
درسته اصل ایجاد ویژگی های خوبه ولی خواستم بهت بگم که قوی هستی 
یه چیزی که به نظرم اومد بهت بگم 
یه دوستی داشتم که بچه آخر بود و خواهرای بزرگترش که مجردهم بودن و برادر هم داشت خونواده پر جمعیتی بودن 
همش ناراحت بود از اینکه خانواده پر جمعیتی دارن خواهراش بیشتر با خودشون بودن و کاری به دوستم نداشتن اکثرا خواهر بزرگش براش تصمیم میگرفت بهش میگفت اینکارو بکن اونکارو نکن میگفت اصن منو آدم حساب نمیکنن برا خودشون و به سلیقه خودشون برا من لباس انتخاب میکردن و...
و دوستم بیشتر با دوستاش بود تا با خواهراش و خواهراشم از اینکه اون اینقدر دوست داره و با دوستاش صمیمیه ناراحت بودند یه جورایی حسادت 
درکل من فکر میکنم این یه ویژگی کلی برا کسایی که بچه آخرند البته هستند کسایی که با خواهر برادرای کوچیکتر از خودشون خیلی خوب و مهربونن از این مدلا هم تو دوستام داشتم و البته دوست داشتم خواهر یا برادر بزرگتر از خودم داشتم اما یه سریای دیگه رو هم که میدیدم که بزرگترا یه جورایی حق کوچیکترا رو میخورن (که البته من خودم اسمشو حق خوری نمیذارم )پشیمون میشدم.
من چون بچه اولیم بهت میگم احساسم نسبت به برادرم چه طوریه 
البته تو خونه ی ما مامانم بیشتر طرف داداشمو میگیره بیشتر با اونه تا با من منم گاهی از این بابت حسادت میکنم اما زود فراموش میکنم چون میدونم خودم هم مقصرم.
یه حس قدرت یا سلطه طلبی گاهی فکر میکنم باید یه چیز بگم و اونم بگه چشم چون بچه اولم (میدونم غیر منطقیه )
یه حس مسولیت اینکه همش نگرانشم یا میخوام تو زندگی به خطا نره کمکش کنم و از اینکارا گاهی منم بهش زور میگم اما خیییلی دوسش دار.م.گاهی چون فکر میکنم من بچه اولم و بیشتر به اون کوچیکه توجه میشه و یه جورایی انگار همه اینو وظیفه من میدونن که بخوام پخته تر و درست تر رفتار کنم عقده هامو سر اون بیچاره خراب میکنم.میدونم که درست نیست و اونم حق داره!!
اون دوستم هم میگفت که با اینکه خواهراش باهاش خوب نبودن ولی بهش ابراز محبت هم میکردن من میدونم که اون ابراز محبتا الکی نبوده و از ته دله 
فکر میکنم این یه ویژگی یا یه اصله که بین بچه های کوچیکتر و بزرگتر وجود داره گرچه گاهی درست نیست و گاهی بزرگترا فکرمیکنن هرکاری دلشون بخواد میتونن بکنن.

۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۲ نویسنده ی پست
.....:
سلام عزیزم دیشب برات نوشته بودم سیستمم هنگید همش پرید:( 
قربونت عزیزم امیدوارم تا آخر عالی پیش بری
دیشب نوشته بودم که برو یه آزمون مزاج شناسی بده ببینیم چجوریایی من خودم گرم و ترم معدمم خداروشکر خوب کار میکنه خیلی به ندرت پیش میاد سردیم کنه ینی کلا یکی دوبارشو یادمه نمیدونم تو چجوری ای؟ چون یه موقع هم میبینی معدت سرده زیاد ربطی به مزاج نداره اگر توام مث منی موقتا نباید مشکلی ایجاد کنه ولی چون یه پسره گفت بخاطر سردی زیاد معدم داغون شده من پیشنهادم اینه که روزی که در کل ماه برای تو روز اوج جنسی محسوب میشه رو پیدا کنی بعد یه هفته قبل و یه هفته بعدشو سردی مصرف کنی مثلا من 21روز بعد از اولین روز پریودم روز اوجمه از روز 14ام باید سردی بخورم تا روز28ام اینجوری به معدتم فشار نمیاد پیشنهاد مهمترم اینه که اگر دیدی با یکم سردی خوردن راحت میتونی خودتو کنترل کنی زیاد سردی نخور چون بعدش اگر یه کوچولو گرمی بخوری ممکنه کار دستت بده 
در مورد سوالتم فک نمیکنم اینطور باشه البته فک کنم به آدمشم مربوطه احتمالا آقای نجفی بهتر جوابو میدونن
0000000:
سلام عزیزم
خیلی خیلی خوشحالم عزیزم خیلی عالیه که خودت به تنهایی تونستی مشکلتو حل کنی و به این مرحله برسی آفرین به تو برا منم خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دعا کنیا خیلی زیاد من این پستو گذاشتم تا بلکه بخاطر دعای شماها خدا یه نظری به منم بکنه راستش من یه زمانی همش دلم میگرفت و افسردگی داشتم ولی الان با اینکه تقریبا اینجوری نیستم و نسبت به قبل خیلی کم پیش میاد دلم بگیره ولی وقتی میگیره حالم حسابی دگرگون میشه و مث ابر بهاری گریه میکنم اینجور موقعا نوحه گوش میدم تا لااقل هدفمند گریه کنم واسه اماما گریه کنم خیلی آروم میشم ولی فایده نداره چون همش حس میکنم یه گره ای تو کارمه که مانع رسیدنم به حاجتام میشه تورو خدا دعا کنین این گرهه هر چی که هست بره کنار رابطم با مادرمو بهتر کردم ولی بازم این گرهه هست نمیدونم چجوری بگم ولی قشنگ حسش میکنم حس میکنم دعاهام از یه جایی جلوتر نمیره من وقتی دعا میکنم خودم میفهمم که برآورده میشه یا نه شنیدی میگن دعا میره به سمت بالا و عرش و ازینجور حرفا؟ من حس میکنم تا یه جایی بالاتر نمیره خدا خودش کمکم کنه باید روی گناهای دیگم کار کنم ولی دعا شماها در حق من تا خود خدا میره بالا تورو خدا منو یادتون نره خیلی محتاجم به دعاهاتون خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشم بکنید:( تورو خدا وقتی واسه مریضا دعا میکنید منم دعا کنید به خدا منم دلم مریضه:(( خدا ایشالا هر چی که میخواین از بهتریناش بیشترینشو بهتون بده ایشالا از تمام نعمتاش بهتون ببخشه من سعی میکنم کسی رو نفرین نکنم همیشه سعی میکنم فقط دعا کنم امیدوارم دعاهام در حق همتون مستجاب بشه به حق این شبای بزرگ:((
به موج مثبت عزیز:
نه عزیزم تخیلات جزو خ ا محسوب نمیشن گناه هم نیستن به شرطی که مطمئن باشی منجر به گناه نمیشه اگر شک داری که بعدش مرتکب گناه میشی نباید انجام بدی چون اونوقت حرام میشه

۱۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۱۶ ب.ا
سلام آقای نجفی.
من اصلا حواسم نبود همه رو همراه اول خریدم...ایرانسل نیستن هیچکدوم.
نظر:
سلام
ایمیل تون رو چک بفرمائید

۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۲ نویسنده ی پست
سلام

ب.ا:
نه دیگه مام دقیقا مث شماییم من از همه کوچیکترم سه تا هم نیستیم 4تاییم فقط یه داداش دارم و دوتا آبجی
مشکل من با خواهرم بیشتر به خودش مربوط میشه تا مادرم چون میگم که مادرم یه موقعام هوای منو بیشتر داره ولی زیادی براش دل میسوزونه مادر من بیشتر برادرمو دوس داره از همه بیشتر بابامم همینطور ولی خب چون داداشم منو دوس داره کسی تو نمیتونه بهم بگه:D خدارو شکر ایشالا تمام مشکلاتت همه با هم حل بشن برن پی کارشون
عزیزم من کوتاه میام چون حرفمو نمیـــفهمن میفهمی؟ نمیفهمن 
ینی اصن درکشون کلا پایینه منم دیگه ازشون انتظاری ندارم راهمو ازشون جدا کردم
هدف و نیتمو عوض کردم
چون اونجوری فقط اعصاب خودم خورد میشه
من بارها بهشون گفتم مشکلاتی که باهاشون دارمو اولا که تا جدی حرف نزنم کسی بهم توجهی نمیکنه ینی حتما باید اخم و تخم کنم و جیغ و داد کنم یا ناراحت نشون بدم خودمو وگرنه با روی خوش اصولا حالیشون نمیشه من بارها گفتم اگر ازین خونه برم دیگه بر نمیگردم ولی اصلا انگار نه انگار من اصلا توقع ندارم کاری برام انجام بدن برن حموم دستشویی برام بشورن!!!همین که قبول کنن حرف من درسته همین که اشتباهاتشونو بپذیرن برام کافیه ولی خر خودشونو سوارن دوم اینکه فقط تا یه مدت کوتاهی رعایت میکنن و مثلا درک میکنن اونم نه برای اینکه مشکلمو فهمیدن بخاطر اینکه دهن منو ببندن و مثلا منو آروم کنن به من به چشم یه روانی نگاه میکنن نه یه آدم سالم با خواسته های طبیعی!!!!! برای همینه که گفتن مشکلات باعث ساییده شدن روح و روانم میشه بیشتر نفهمیشونو برام یاد آوری میکنه و دیگه نمیتونم مث قبل با آرامش کار کنم سوم اینکه من الان هر کاری میکنم برا دل خودم میکنم اصلا دیگه با اونا کاری ندارم هر اظهار نظریم در مورد کارام میکنن میگم من واسه شماها انجام نمیدم که نظرتون برام اهمیتی داشته باشه یا مثلا مامانم یه موقعا الکی ایراد میگیره میبینه حساب نمیکنم میگه مگه برا من نیست فلان جور انجام بده!!!! منم میگم نخیر اگر برا شماها بود که اصن انجام نمیدادم بعدشم دوباره همون قضیه ی همیشگی که میخوام یادت بدم و فلان و بهمان شروع میشه ولی به هرحال تصمیم گرفتم هیچی حسابشون نکنم و فقط به آرامش این دو روزی که کنارشونم فک کنم همش به مرگ فک کنم به اینکه دنیا دو روزه سعی میکنم اصلا باهاشون درگیر نشم 
خیلی خودشونو دوست دارن خیلی ازین قضیه حرصم میگیره مگه میشه اصن کسی انقد خودشو دوس داشته باشه؟یه میوه رو وقتی باز میکنن میبینن یکم کرم خورده میندازن دوباره تو سبد میوه اصلا حاضر نیستن زحمتی بکشن خب کسی جز من اون میوه رو نمیخوره اگر نخورم میندازن دور ینی یه ذره هم حاضر نیستن زحمت به خودشون بدن میگم خب این رفتاراتون بده مگه من آدم نیستم؟ خب شمام اون قسمتشو بگیرید بقیه شو بخورید میوه ی کرم خورده رو نمیخوره میندازه تو ظرفش سالمارو میخوره بعد من میام میبینم کرم خورده اس اکثرا من آدم نبودم؟ من میوه ی سالم دوست نداشتم؟ یا سر رخت خواب همینطور یه دشک سفت بود یکی دیگه نرم همیشه خواهرم میرفت جدا سوا میکرد نرمه رو ورمیداشت!!یه مدت اولا ما من بود من حس میکردم اون دشک سفته فقط برا من سفته(چون وزنم بیشتره گفتم شاید فقط من حس میکنم اینو) بعد از یه مدت دشک سفته میموند برای من من برام مهم نبود چون خودمم اوایل فقط اونو برمیداشتم ولی بعد دیدم نهههه اصن عین خیالشم نیست یه مدت مدیدی ازین داره استفاده میکنه و یه بار که اومدم بردارم میگه برندار میگم واسه چی؟ میگه آخه اون نرم تره!!!!!!ینی اصن خجالتم نکشیدا منم هیچی نگفتم چون اصن نمیفهمه اعتراض برای چیه!!!! مامانم قدش حدود13سانت فک میکنم از من کوتاه تره یه دشک داشت قد بابام بعد من یه دشک داشتم که همیشه پام 15سانت ازش بیرون بود میگفتم خب تو که تو این جا میشی چرا میری اون درازه رو ورمیداری که من اینجوری بشم؟ میگه آخه من با این راحت ترم پام اصلا بیرون نمیزنه!!!!اونوقت اگر پای من 200سانتم رو زمین باشه اصلا مهم نیست اصلا روحیه ی فداکاری ندارن ولی تا دلت بخواد ادعاشو دارن و تا دلت بخواد توقعشو از تو دارن تازه اگرم مثلا مادرم میفهمید خواهرم دشک نرمه رو ورداشته میگفت خب مگه چیه؟ خواهرته بذار رو اون بخوابه ولی من بچش نبودم که کوتاه ترین دشکو به بلندقدترین فرد خونه داده بود هعیییییی فقط فرار فقط فرار داداشمم همینجوریاس!!! ولی باز اون محبتاتو میبینه به روشم میاره نه مث اینا که وظیفت میدونن اگر یه کار ناشایستی در حقت انجام بده جبران میکنه منم اصن به دل نمیگیرم اگر یه زمانی پنیر صبونه رو تنهایی بخوره از اونورم اگر چیزی ازش بخوام بهترینشو برام میگیره اگر یه دونه هدفون ازش بخوام سه تا هدفون برام میاره پولشم نمیگیره نه مث اینا که تا عمر داری ازت بیگاری میکشن بخاطر اون هدفونی که صد سال پیش برات کادو خریدن:)) تنها کسی که محبتامو درک میکنه داداشمه بقیه میگن بقیه ش کو؟همین بود؟ اصن کاری ندارن تو وسعت چقد بوده به هر حال تو باید به اندازه ی توقع اونا کار کنی مادر من کادوی برادرمو میبینه چشاش برق میزنه مال منو یه نگا میندازه یه تشکر یواش و میذاره کنار تااااااااازه خبر نداری بعدنم میگه کدوم کادو؟؟؟؟؟ یه سال که میگفت تو روز مادر به من تبریک نگفتی ول کنم نبود چون نتونسته بودم کادو بخرم تبریکمم نشنیده گرفته بود به کل!!!!!!! فقط پول داداشم خوب حرفی میزنه فقققط پول پول داشته باشی مهر مادری هم همراش میاد پول داشته باش اصن به کسیم نده همه عین پروانه دورت میگردن:) واسه همین نرفتم سرکار دیگه چون میدونستم توقعاتشون تا چن ماه دیگه سر به فلک میکشه دیگه ولم نمیکنن مادر من نه تنها با نیم ست طلای نیم میلیونی میخواست چشو چار خونواده عروسمونو دراره بلکه میخواست به زور منم وادار کنه هست و نیستمو بدم تا چش و چارشونو درارم 
یه قرون پول به من نمیداد بعد از تسویه حسابم و گرفتن حقوقم بعد که رفتم بیمارستان برای زایمان زن داداشم برگشته جلو همه میگه چرا دست خالی اومدی؟ بلند بلند که ینی من دست پر اومدمااااا دست پر اومدن چیز مهمیه جز من هیشکی حالیش نیست میخواد بگه من اهل تربیت صحیحم در صورتی که به جا و به موقع هیچوقت حرف نمیزنه میخواستم بگم شما هر وقت به من پول دادی بعد بیا بگو چرا دست خالی اومدی اصل قضیه این بود که من یادم رفته بود چیزی ببرم چون قبلش جایی رفته بودم به کل از یادم رفت وقتی رسیدم یادم افتاد ترسیدم زمان ملاقات تموم شه گفتم غریبه که نیستن احتمالا هر کی اومده یه چیزی آورده حالا من نبرم طوری نمیشه عوضش واسه برادرزادم یه چیزی خریده بودم که زن داداشم فهمید ولی خب نخواست نشونش بدم چون هنوز کادو نکرده بودم و نمیخواستم بدم اونم چیزی نگفت بعدا که برم گفت این همونیه که اون روز خریده بودی؟ شانس آوردم خدا عزت و احتراممو همیشه برام حفظ کرده جلو همممه وگرنه آبرو برام نمیذاره این پستم مال منه:http://khbartar.blog.ir/post/3318
اینجام خیلی حرفا زدم یکمی آروم شدم بعدشم از نو شروع کردم و شدم این
انقد نسبت به حرفا و انتقادام بی توجهن که حس میکردم مشکل از منه ولی حالا فقط به چشم بیمار لاعلاج بهشون نگاه میکنم خواهر من خودش بعد از سالها بالاخره اقرار کرده که نسبت به من یه عقده ای داره که نمیذاره با من خوب باشه واسه همینه یه موقعا الکی منو ترور شخصیتی میکنه خواهر من اصلا آدمی نیست که اهل کمک کردن باشه اهل این باشه که ببینه کی چیکار داره بره کمکش کنه باید اوضات خیلی حاد باشه تا بیاد کمک خیلی حاد(مثلا زمان افسردگی شدید من)برای همین خواهر اولیم و مادرم که این رفتاراشو میدیدن مثلا میخواستن تربیتش کنن و به زور وادارش میکردن سفره جمع کنه یا حتی کارای سخت تر مث ظرف شستن انجام بده در صورتیکه زمانی که من همسن اون بودم چون خودم داوطلب بودم مادرم اینا حسابی خوششون میومد و بهمم اجازه ی کار نمیدادن چون میدیدن خودم دوست دارم و نیازی به اجبار نیست برا همین خواهرم نسبت به همه یه کینه ای داره و نسبت به من عقده داره من همیشه میفهمیدم اینو ولی فک میکردم ذاتا اینجوریه فک نمیکردم بخاطر عقدشه که منو اذیت میکنه مثلا اگر میخواست بوسم کنه اگر نمیذاشتم ولم نمیکرد به زور منو ماچ میکرد انقد بدم میومد که حد نداشت ازش متنفر بودم میفهمیدم که واقعا از روی محبت نیست ولی همه میگفتن وااااا خواهرته بذار ماچت کنه:|:| بهم گفت بهت حق میدم اگر ازم کینه به دل بگیری گفتم من نسبت به هیچکس کینه به دل ندارم چون جای کسی نیستم که بتونم با خودم مقایسه ش کنم و کینه به دل بگیرم گفت ولی من بهت حق میدم گفتم ولی من به خودم این حقو نمیدم چون شاید اگر من جای تو بودم بدتر از تو رفتار میکردم دیگه انقد باهاش حرف زدم تا گفت مامانم اینارم بخشیده 
کینه از درون آدمو نابود میکنه خیلی خطرناکه نگه داشتنش
واسه همینه میگم همشونو همینجوری پذیرفتم و نمیخوام بحث کنم چون اولا من آدم کاملی نیستم قطعا منم یه سری مشکلات دارم که به روم نمیارن یا حتی به رومم میارن ولی من نمیتونم حلشون کنم اونام بنظرم تو شرایط خاصی بودن پدر مادرمون که از اول ماهارو زیر نظر داشتن و بزرگمون کردن نمیتونن مارو قضاوت کنن ینی نباید این کارو بکنن من که دیگه از همه کوچیکترم عمرا نمیتونم اونارو قضاوت کنم و شرایطشونو درک کنم من از روی دلسوزی به اونا محبت میکنم جوری به اونا محبت میکنم که یه پرستار به یه بیمار فلج محبت میکنه اون پرستار هیچوقت انتظاری از اون مریض نداره چون بهتر از هرکس اون بیمارو درک میکنه و یقین داره که در توان اون بیمار نیست منم چون اینطوری نگاه میکنم میتونم هی بیشتر و بیشتر محبت کنم خدا کنه تا آخر همینجوری فک کنم من یه موقعا برای خواهر برادرام گریه میکنم و براشون دعا میکنم اونا شرایطی واقعا به مراتب از من سخت تر داشتن بابای من زندگیامونو داغون کرده برادر من که الان حقوق میلیونی میگیره زمان بچگیش گهگاهی دست فروشی میکرده من از وقتی اینو فهمیدم قلبم داغونه از وقتی که یادم میاد همشون داشتن واسه امرار معاشمون تلاش میکردن اما من چی؟ هیچی! من از اولم فقط یه مصرف کننده بودم:) الان اگر خواهرامو برادرم بودن میگفتن نوش جونت:) من یه حس دینی دارم نسبت بهشون آدم نمک نشناسی نیستم وقتی یادم میاد که مادرم با اون همه بدبختی و فلاکت با اون همه سختی که از کله ی سحر میرفت مهدکودک کار میکرد یه مسیر دو ساعته رو میرفت و برمیگشت تازه وقتی عصر برمیگشت یه عالمه کار میکرد و چیز میز درست میکرد که پول در بیاره که یه موقع بچش چشش رو چیزی نمونه!! بعد تازه باید غرغرای منم تحمل میکرد و ناز و نوازشم منم باید انجام میداد که یه موقع دلم نشکنه وقتی اینا یادم میاد وقتی یادم میاد که خسته و مونده میومد ولی بازم با من درست رفتار میکرد و با تمام بی حوصلگیش برا منم وقت میذاشت و برام کتاب میخوند خب میگم اینا کجا؟ رفتارای بدش کجا؟؟ اگر من بودم میتونستم؟؟؟؟فک کردن بهشم سخته ناسپاسی کردن کار راحتیه متّه گذاشتن رو مخ اینو اون کار راحتیه ولی لذتی که تو پذیرفتن آدما اونم همونجور که هستن توی این کارا نیست
من بنارو به سپاس گزاری میذارم میخوام ازین به بعد فقط زمانایی رو تصور کنم که همشون بی چشم داشت بهم محبت میکردن و شرایط سخت و بدبختیاشونو واسه خودشون نگه میداشتن که مبادا خواهرشون ناراحت شه خیلی جاهارو با بغض نوشتم ولی این بغضا قشنگ تر از اونایی هستن که از روی ناراحتین از روی دلخورین دیگه هیچوقت نمیخوام از کسی دلخور شم بدتر از اینا هم که باهام رفتار بشه بازم انقد حق به گردنم دارن که خم به ابرو نیارم رابطشون زیاد با هم دیگه خوب نیست اما محبت منو همشون خوب درک میکنن همشون منو دوس دارن برادر بزرگترم که یکمی از اوصافشو گفتم ولی مثلا خواهر اولیم با اینکه آدم سردیه ولی از کاراش معلومه خیلی منو دوس داره به هرحال دوست داشتنم یه چیز نسبیه وگرنه اگر من اونو با برادرم مقایسه کنم کلا باید از زندگیم بره بیرون:|:| خواهر اولیم برای تولد قمری منم کادو میفرسته^_^ یا مثلا بی مناسبت به یادمه برام لباس میخره هیچوقت از شرایط بد مالی بهش نمیگم چون حسابی برام غصه میخوره یا مثلا اون یکی خواهر بزرگم بچه که بودیم وقتی بهونه ی مامانمو میگرفتم میرفت برام با پول تو جیبیش آدامس میخرید یا پولاشو جمع میکرد برام ازین ماشین کوچولوآ میگرفت که میکشیدی عقب میرفت جلو نمیدونم اسمشون چی چیه یا مثلا شبا برام قصه میگفت هر شبم سیندرلا=))
خلاصه عیبشون نیک بگفتیم گفتم هنرشون نیز بگیم
خییییییییییییییییییلی حرف زدم دیگه ببخشید:|


موج مثبت:
ما مثکه خیلی شبیهیم:Dخیلی خیلی خوشبختم همزاد گرامی:D
به به چه داداش گلی^_^خدا کنه همینجوری بمونه خواهر من که نه میخوره نه میذاره من بخورم میذاره یخچال انقد میمونه تا دیگه قابل خوردن نباشه بعدشم میگه باید یادم مینداختی!! منم همون روز اول ازش میپرسم اگر نخورد میخورم حیفه والا یه موقعا چشمم رو چیزی باشه بهم نمیده!!!!حس میکنم اون موقعا داره بدی هامو مرور میکنه واسه همین دلخوریاش تازه میشن و دوباره میخواد انتقام بگیره
خواهر من اصن جوری نیست که حس خواهر بزرگتر بهش داشته باشم همیشه انگار برعکسه برعکس اون یکی خواهرم این یکی از پس خودشم به زور برمیاد چه برسه که بخواد منو مدیریت کنه بهشم میگم میگم من هیچوقت نسبت به تو حس خواهر بزرگترو نداشتم چون فقط به خودش فک میکنه نمیدونم به کی رفته!!!با این سن و سال هنوز به اندازه ی من کار خونه بلد نیست مادرم همیشه بعد از کار کردنش حرص میخوره برا همین وقتی از کار کردن من خوشحال میشه خواهرم حسابی حسادت میکنه هر چیم توضیح میدم هر چیو آخرش میگه مگه چی میشه؟ میگه چیه؟ مهم نیست که!! بشقابارو با آشغال میبره میذاره تو سینک بعد میگم آشغالاشو خالی کن میگه نمیخواد!!! بعدشم دستاشو تو ظرفا میشوره و میره بعد مامانم میاد به من غر میزنه میگم بابا من که هیچوقت اینطوری کار نمیکنم برو به خودش بگو=)) باز میگه هر کی !!! این چه طرز کار کردنه=))فقط باید صحنه رو ترک کرد
در مورد خونه آره واقعا نور خیلی تاثیر داره برا همین میگم برو پیاده روی دیگه اصن نور یکی از واجبات افراد افسرده س چجوری موقع خرید خونه توجه نکردین به این موضوع؟ من عاشق خونه هاییم که حموم دستشوییشونم نورگیر داره اصن حالم خوب میشه میرم تو حموم دستشوییشون ولی مال ما نورگیر نداره حموم دستشوییمون فقط باقی خونه خیلی خوب نورگیر داره بعضیا روزا هم باید لامپ روشن کنن!!! دق میکنه آدم تو خونه هاشون ایشالا خونه تونو زودتر عوض کنین ولی بهت پیشنهاد میکنم حتما یه زمانی از روزو برو بالا پشت بوم حالت بهتر میشه اگر کتابخونه نتونی بری بالا پشت بومم جای بدی نیست:D برو آفتاب بگیر و درس بخون یا فقط برو یه چرخی بزن و برگرد
خواهشمندم امیدوارم یه تغییر عالی داشته باشی
آره من از بچگیم هر وقت مشکل جدی پیش میومد اصن گریه نمیکردم فقط وقتایی که مشکل جدی نبود گریه میکردم=)) برعکس بودم الانم همش میریزم تو خودم آخه با گریه مشکل حل نمیشه اگر با گریه حل شدنی بود تا قبل پیدا کردن راه حل باید حل میشد دیگه انقد که زار زدیم:D من همیشه سعی میکنم منطقی رفتار کنم خاکسپاری خاله م مامانم خیلی بی تابی میکرد از همه بیشتر منم خیلی دلم میخواست یکمی خودمو مث اون تخلیه کنم ولی جز چن تا قطره اشک هیییچّی ینی هر کی منو میدید باورش نمیشد الان خالم فوت کرده تازه لبخندم میزدم تا قبل خاکسپاری خودمو میزدم به اون راه موقعیم که داشتن خالمو خاک میکردن حواسمو میدادم جای دیگه واسه این و اون آب میاوردم مامانمو باد میزدم دستمال پخش میکردم خلاصه هر کاری میکردم جز عزاداری چون میگفتم الان زمان گریه نیست باید یه کار مفیدتر کرد مادرم که فک میکنه من ناراحت نمیشم نمیدونه من انقد میخوام خودمو کنترل کنم از اونور بوم افتادم و خوشحالم هستم!! من سه تا خاله داشتم الان فقط یه خاله دارم خاله اولیم که فوت کرد من اصن خاکسپاریش نبودم حدودا 14 سالم بود ظاهرا خیلی خوشحال بودم و به جز مراسم هفتشم به اون صورت گریه نکردم و آرایش میکردم و لباسام همه رنگیو دوستامم که اصن نفهمیدن از حالم که خالم فوت کرده انقد عادی بودم و شاد مث همیشه اما آقا چشت روز بد نبینه اینا همه انباشته شد رو هم و هی خواب خالمو میدیدم هنوزم هروقت دلم تنگ شه خوابشو میبینم دو بارش خیلی واقعی بود و خیلی حالم دگرگون شد اولیش خواب دیدم رفتم مشهد تو حرمم که خالمو میبینم بهش گفتم خاله یه چیزی بهم بده خالمم یه عالمه شکلات ریخت تو دستام جوری که ریخت زمین خلاصه انقد این خوابه واقعی بود که تو رختخواب هم اشکام میومد و بیدار شدم یه بار دیگه هم همین اواخر خوابشو دیدم خیییییییییلی دلم برا خالم تنگ شده بود چون من خیلی پیش خالم میموندم و خالم خیلی دوسم داشت زیاد دلم براش تنگ میشه خونشونم دیگه زیاد نمیرم حس غربت میکنم خواب دیدم خونشونم همه هستن خالم رو صندلی ای که روبرومه به پهلو نشسته منم نشستم زمین انقد دلم براش تنگ شده بود تو خواب یهو رفتم بغلش کردم و انقد واقعی بود قشنگ خالمو حس میکردم و گریه میکردم تو بیداری هم داشتم گریه میکردم که یهو بیدار شدم آقا بعد از 6سال تازه تونستم واسه خالم گریه کنم گریه ها نه ازین گریه ها حالا گریه نکن پس کی گریه کن تاحالا اینجوری گریه نکرده بودم آبجیمم خواب بود بلند شد هی میگفت چیشده من نمیتونستم حرف بزنم میخواستم بگم خالم مرده=))خخخخخ بعد از سالها 
ینی اصن اگر بخوامم نمیتونم نمیدونم چرا شاید چون همه منو مث تو قوی میدونن و این باعث شده خودمم از خودم توقع داشته باشم چون تو تنهاییم باز راحت تر گریه میکنم زیاد قوی نیستم ولی خب وقتی میبینم همه فک میکنن من خیلی قویم بعد وقتی که وا میدم همه خودشونو وا میدن مجبورم صبورتر رفتار کنم 

اما راجع به خواهر برادر بزرگتر باید بگم که اینا قدرتشونو دوست دارن به رخ بکشن ولی من اجازه نمیدم ینی اصلا اجازه نمیدم تو این یه مورد کسی دست از پا خطا کنه استخوناشو خورد میکنم:D مثلا خواهر من موقعی که اعتراض کردم که چرا عصر تا شب اینترنتو تنهایی استفاده میکنی بعد اونوقت من باید شبا بیدار بمونم میگفت همینم قطع میکنم میرم فلان و بهمان میکنم ما دوتا سیستم داریم که یکیش لپتاپه لپتاپم مال برادرمه برادرمم که هر چی داره مال منه بعد میگفت لپتاپو ازت میگیرم گفتم فعلا که لپتاپ مال تو نیست که بخوای بگیریش البته میدونستم که انگار داداشم اینو داده با آبجیم ینی موقعی که آبجیم اینو ازش گرفته بود نگفت که داده به من ولی خب چون بابت کارای دانشگاه خواهرم لپتاپشو داده بود بهش یه جورایی میشد گفت مال آبجیمه ولی چون آبجیم میدونه که اگر مال اونم باشه من میتونم ازش بگیرم تهدیدش کردم که دیگه ازین حرفا نزنه وگرنه کل سیستمو ازش میگیرم:D احتمالا داداشم با من راه نمیومد ولی همین که بهش یادآوری میکردم من نسبت به اون تو اولویتم باعث شد دیگه حرف نزنه کلا دوس داره قدرت نمایی کنه الانم که مشکل اینترنت نداریم با هم و همه چی روبراهه هی الکی میگه اینترنتتو قطع میکنم میرم فلان میکنم بهمان میکنم که مثلا من حرص بخورم یا مثلا یه چیزی بگم که بهونه دستش بدم برا اینکه کلا ترور شخصیتیم کنه منم اصلا باهاش بحث نکردم که چرا و ... چیزی رو گفتم که اصن فکرشو نمیکرد گفتم تو غلط میکنی هر چی هیچی نمیگم پررو شدی فک کردی خبریه(سر قضیه ی شبونه شدن اینترنت و قطع کردنشو اینا تقریبا هیچی بهش نگفتم چون میدونستم همینو میخواد عوضش هیچی نگفت مظلوم شدم به هدفم رسیدم و اینترنتمو استفاده کردم)دیگه حق نداری حرفشو بزنی انجام بده تا بهت بگم دیگه هیچی نگفت فک میکرد من الان میرم التماسش میکنم ولی دید امروز انگار روز اون نیست 
خودش هر کاری بکنه مهم نیست من باید تحمل کنم ولی اگر یه ذره یه کاریم به مذاقش خوش نیاد میخواد از ریشه همه چی رو تموم کنه پررو همونطور که واسه ب.ا گفتم خودش اعتراف کرده که نسبت به من عقده داره همین کافیه تا دیگه ازش انتظار رفتارای انسانی نداشته باشم فقط با سیاست تمام به اهدافم میرسم و بس
اما در مورد اینکه به هر چیز چجوری نگاه میکنم:
 یه چیزی رو تو کامنت قبلی جا انداختم میخواستم بگم مشکلات واسه کسی مشکل محسوب میشه که راه حلشو بلد نیست وگرنه اون اتفاقا تو زندگیا خیلیا هست ولی فقط واسه اونایی مشکل میشه که بلد نیستن چیکار کنن منظور، اینکه این مشکلات میان تا ما با استفاده از فکرمون و تجربیاتمون حلشون کنیم و براشون راه حل پیدا کنیم تا هم اعتماد بنفسمون بیشتر بشه هم به تجربیاتمون اضافه بشه
اونم یه تجربیاتی که قطعا در آینده به دردمون میخورن ما باید به مشکلات با هدف نگاه کنیم اون موقع هست که با لذت حلشون میکنیم کتاب رازهایی درباره ی زندگی که هر زنی باید بداند(اگر عنوانو کاملا درست بگم)نوشته ی باربارا دی آنجلسه که اتفاقا همینارو توضیح داده که چرا از تغییرات میترسیم و چه کنیم نترسیم و اینکه چجوری با آرامش با مشکلات رفتار کنیم دقیقا همین قضیه ی حکمت داشتن رو توضیح میده میگه ما از خدا میخوایم که وضعمون بهتر بشه و به درجاتی برسیم خب اونم همینو میخواد و داره با این مشکلات و موانع بهمون آموزش میده ینی در اصل ما خودمون اینارو ازش خواستیم و اینا لازمه ی خواسته های ما هستن من خودم یه چیزی که میگم اینه که اگر آدم سعی کنه قبل از به وجود اومدن مشکل راه حلشو یادبگیره خیلی موفق تره همونطور که خود خدا میگه برید عبرت بگیرید از گذشتگان چن بار خدا اینو تکرار کرده؟ خیلی لااقل به حتم سه بارشو یادمه 
بنظر من اگر آدم قبل از به وجود اومدن مشکل راه حل ها و مهارت های حل مشکلو یاد بگیره اگر مشکلات دیگرانو مشکلات خودش بدونه و بهشون کمک کنه و راه حلا رو یاد بگیره دیگه موقعی که مشکل براش به وجود اومد با لااقل با آرامش بیشتر حلش میکنه چون اعتماد بنفس بیشتری داره نسبت به اونی که با مشکلات خودشم سعی میکنه روبرو نشه چه برسه به مشکلات دیگران
منم مث تو خوشبینم به همه چیز سعی میکنم مثبت نگاه کنم سعی میکنم اون فکر منفیه باشه واسه آخر مثلا همین قمی که رفتم جریان ازین قرار بود که خواهر زنداییم گفته بود من سه شنبه ی دیگه میخوام برم تو رو هم با خودم میبرم زیاد ازینجور جاها میرن خلاصه گذشت و شد سه شنبه خبری نشد من به دلم افتاده بود که حتما میرم قم و اتفاقا حدسم میزدم که این سه شنبه نباشه بعد مامانم که دید منفی از زنداییم داره هی از قبل گفتش که بیخود دلتو صابون نزن و واسه چی داری آماده میکنی وسایلاتو و ... ازینجور حرفا ولی من به شدت امیدوار بودم گفتم امکان نداره که منو نبره من تاحالا نرفتم گفته میبره خلاصه هی مامانم میگفت اونا تورو نمیبرن حالا یه چیزی گفته اصن یادش نمیمونه اون بیاد تورو ببره؟ خلاصه یه گوشم در و یه گوش دروازه تا اینکه چن روز بعدش خواهر زنداییم زن زد به مامانم واسه کاری و گفت که از طرف من از فلانی معذرت خواهی کن بگو مادرم مریضه مجبور شدم برم پیش اون ایشالا میبرمش فک نکنه یادم رفته مامانمم که دید یکمی ضایع شده گفت آره میگم که نمیتونه ببره و... ببین مثلا همین زنداییم خیییلی راجع بهش بد میگن یکی میگه خواستگار دخترمو پرونده یکی میگه بچه م ازش میترسیده یکی میگه .... ولی خب ظاهرا اصلا اینطوری نیست و جالبه بدونی که چقدم باهم صمیمی هستیم!!! چون من تمام شنیده هامو میریزم دور فک میکنم یه غریبه س که تازه آشنا شدیم میگم دلیلی نداره بد باشه تا بهم ثابت نشه ول کن نیستم
یا دختر خالم همینطور دختر خالم یه آدمیه که با همه درگیری لفظی پیدا کرده البته جزئی و از آدما یه جورایی دلخوره انگار ولی من باهاش صمیمیم تنهایی هم میرم خونه ش:) اصنم چیزایی که بقیه میگنو نمیبینم آی میوه نیاورد برام آی پذیرایی نکرد آی ناهار ندادن بهم آی فلان آی بهمان در صورتی که آدمو توقعشون چون زیاده اینارو میگن مثلا دخترخالم زیاد اهل تعارف نیست میخوری؟  -نه  -خیله خب
میدونی چیه؟ افسردگی داره کاملا هم تابلوئه ولی هیچکس نمیفهمتش به همه هم گفتم گفتم شماها خیلی بی وجدانید(کم پیش میاد اینجوری حرف بزنم) همه:o_O چی شده؟ گفتم شماها اصن درک ندارین گفتن چرا گفتم شما از یه بیماری که افسردگی داره خیلی توقعا دارین در صورتی که یه لحظه هم جای اون نبودین دختر خاله من کسیه که پدر مادرش فوت شدن شوهرش یه عمریه داره قرض ورشکستگیشو میده حالام رفته تو خونه ی مادریش زندگی میکنه و مدام پدر مادرش جلو چشاشن اونم مث من خیلیا حقشو خوردن درکشم نکردن فقط تحقیر و توبیخ شده اینارو میگم چون میدونم هیچی تو دلش نیست گفتم آیا این آدم همون آدم چن سال پیشه؟ چرا تا برخوردش عوض شد هیچکس نپرسید حالت چطوره همه فقط ولش کردین به امون خدا؟ به خدا آدمی که افسردگی داره جز محبت بی منت هیچی خوبش نمیکنه فقط نیاز به این داره که همه بدونن اون همون آدمه فقط نمیتونه خوب باشه خلاصه دیگه کسی الان حق نداره بدشو جلوم بگه 
ببین میدونی نظر من چیه؟ نظر من اینه که اگر شما تونستی تفاوت آدمارو درک کنی ینی خیییییییییییلی هنر کردی خیلیا میدونی چرا؟ چون شما اگر بتونی تفاوت آدمارو درک کنی دیگه گناهی مث غیبت جایی نداره دیگه گناهی مث سوءظن جایی نداره گناهی مث تهمت همینطور اگر شما تفاوت آدمارو درک کنی به جای غیبت امر به معروف و نهی از منکر اونم از روی دلسوزی انجام میدی به جای سوء ظن که بشینی با خودت فک کنی ینی طرف چه مشکلی باهام داره میری میشینی فک میکنی میگی نکنه یه مشکلی تو زندگیش پیدا کرده بذا برم کمکش کنم وگرنه این آدمی نبود که اینطوری رفتار کنه من میگم این شکلی باید نگاه کرد باید با یه دید دیگه ای به ماجرا نگاه کرد باید اگر مادرم جیغ میزنه بگم ینی مادرم تو چه شرایطی گیر کرده که اینجوری رفتار میکنه؟ وگرنه مگه میشه مادر با بچش اینطوری کنه؟ نکنه بابا اذیتش کرده؟ نکنه افسردگی داره خودش نمیدونه؟ بذار با محبت برم سمتش اگه مشکلی داره بگه شاید بتونم براش کاری کنم بذار براش داروی گیاهی بگیرم اگر افسردگی داره زودتر خوب بشه بذار اگه بخاطر خستگیشه برم کمکش فک نکنه من ازش دلخور شدم از خودش ناراحت بشه عصبی تر بشه
من میگم باید خوشبینانه ترین حالتو در نظر گرفت و شرایط آدمارو درک کرد
من میبینم بابام معتاده مواد فروشه خیلی چیزا براش بی ارزش شدن اونم در کنار این همه صفات خوبی که داره اونم آدمی که جوونیش عاشق زنش بوده یه مرد ایده آلی بوده دوس داشته زنشو خوشحال کنه لباس ست میخریده برای خودشو زنش بلد بوده زن داری کنه هنوزم بلده خب پس چیشد؟ آهااا یه جای کار میلنگه
ببین من از بابام متنفر بودم به معنای واقعی ینی اگر چاقو میدادی دستم خیلی راحت میکشتمش حتی تا همین چن وقت پیش ولی الان میگم حیفه:)) ینی فهمیدم که قضیه چیه!! اون حکمتی که برات توضیح دادمو یادته؟ گفتم در حد آقای نجفی حالیشه گفتم در و تخته رو خدا جور کرده(مثلا گفتم اینارم:D) حالا این دید رو هم بهش دارم خب من الان سعی میکنم درکش کنم میگم ببین این آدم اگر آدم سالمی بود کم کسی نبود مگه چن تا مرد هستن که انقد زنشونو دوس دارن؟ مگه چن تا مرد هستن که انقد با احساس برخورد میکنن؟ اصن از همین احساساتش بوده که ضربه خورده شک ندارم وگرنه مگه میشه یه آدم انقد عوض شه؟ بابای من ضمن این مشکلاتی که داره یه مشکل دیگه ای هم که داشته اینه که یه جور بیماری روانی داره که توهم میزنه و زنشو خائن میبینه ولی جالبه که با اینکه روانپزشک گفته اینا واقعا همچین چیزایی رو میبینن بابام همچنان مامانمو دوس داره ینی واقعا هم دیده ولی انقد دوسش داشته فقط تنبیهش میکرده:|:| 
بابای من اصلا کار نمیکنه ینی از وقتی که یادمه کار درست درمونی نداشته همیشه مامانم بوده که خرج میکرده ولی با اینحال میگم حالا اگر کار داشت ولی فهم و شعور نداشت خوب بود؟ بنظر من آدم حریم ناموس مردمو رعایت کنه خیلی بیشتر ارزش داره تا اینکه پولدار باشه از نظر من شوهرخاله هام یه قرونم نمیرزن
ضمن اینکه مادر منم بلد نبوده چجوری شوهرشو مدیریت کنه و بابامم به گفته ی مامانم بعد از فوت پدرش ضربه ی روحی بدی میخوره و عوض میشه
 خلاصه اینکه من نتیجه میگیرم پدر من شرایط خوبی برای معتاد شدن داشته شاید من بودم بدتر ازین میشدم و دیگه به خودم حق نمیدم که قضاوتش کنم اصنم دلم نمیخواد بکشمش ولی خب به هر حال دست از پا خطا کنه بازم با من طرفه:D
من زمانی افسردگیم شدت گرفت که با بابام سر مصرف موادش تو خونه درگیر شدم حدود شش ماه حالم خیلی بد بود اما الان سرحالم یه سری چیزا فهمیدم که خیلی بدردم خورد فهمیدم جز خودم هیچکسم کاری برام (یا حتی برا خودشون) نمیکنه همه میگفتن ولش کن با اینکه خودشونم اذیت میشدن ولی فقط منتظر یه  لقمه ی آماده بودن منتظر بودن بندازمش بیرون بعد همه بیان جشن بگیرن باهام هیچکس برا دیگری دل نمیسوزونه هیییییییچوقت روی دیگران حساب باز نکن بدبختت میکنن ولت میکنن رو احدی حساب نباید باز کرد حتی عزیزترین کست
امیدوارم اینام بدردت بخورن دیگه این دفعه واااااقعا طولانی شد ولی فک کنم ارزششو داره
از هر کدوم از پیشنهادام نتیجه ای حاصل شد منم در جریان بذار که از فوضولی نترکم:D


۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۳ ب.ا
به رییس:
عزیز میشه کامل مراحل جایزه گرفتن رو توضیح بدی؟طوری هم باشه دردسرش برای آقای نجفی زیاد نشه خواهشا.
خودت که پیشهادشو دادی کاش رییس این بخش هم باشی.
البته بعید میدونم کسی غیر از بچه های خودمون بیان جایزه بگیرن.
اگه ای میلی اینجا گذاشتم میتونی 24 ساعت وقت بذاری که اگه ای میل اون فرد نیست اعتراضشو همینجا اعلام کنه...وبعد از تایید ای میلها اگه خواست آقای نجفی ای میلشو پاک کنه.
بعضی شارژها که دست خودته و بعضی هم که دست آقای نجفیه ایشون برات بفرستن که خودت بدی به بچه ها.
اگه این روش رو قبول نداشتی خوب فکراتو بکن تا چند روز دیگه بگو چجوری.

۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۸ جلال
سلام.حالتون خوبه.عباداتتون مقبول حق
به"نویسنده پست": حالتون خوبه.فعلا در حال تحقیقاتیم.ان شاا.. حل بشه. حالا چی میخاید کادو بدین!!!!!! من شارژ قبول نمیکنما(با خنده خخخخخخ)باید مهندسی خرج کنین
به" موج مثبت": واقعاً این اسم زیبایی رو انتخاب کردین.شما هم بیشتر به بچه های گروه شارژ مثبت بدین و روحیشون رو قوی کنین.جامعه به افرادی مثل شما خیلی احتیاج داره .بله من تو سایت بیان این اسم رو گذاشتم ولی همون جلالم.التماس دعا داریم.
به"0000000" بزرگوار: ما بچه های گروه هم خوشحالیم که پاک شدین و امیدوارم این شیرینی زندگی تا ابد باهاتون باشه و روزگار به کامتون.مارو نیز از دعای خیرتون فراموش نکنید.

۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۱ گل پاک
دیشب مشهد بودم حرم امام رضا . برای همه ی بچه های وبلاگ برتر دعا کردم خیلی ها تو ذهنم بودن دونه دونه نام بردم برای بچه های این گروه مخصوص دعا کردم ...
مخصوصا برای نویسنده پست  ( چقدر کار خوبی کردی با ایجاد این پست ) ، یسنا ، جلال ، رضا کرد  و...رو به گنبد طلا ... انشالله قبول باشه

۱۸ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۴ موج مثبت
به نویسنده پست :
خخخخ.منم خوشبختم.
من خیلی نسبت به داداشم ساده ام داداشم سیاست بیشتری داره البته اینم بگم چون تو سن رشده تازه یه دفعه اخلاقش و رفتارش و کاراش پخته تر و بهتر شده.
راجع به خواهرت اگه همونطور که گفتی باشه من فکر میکنم خواهرت خودش داره از یه ضعف درونی رنج میبره و این موضوع رو طوری بروز میده که تو فکر میکنی خودخواهه احتمالا تو شخصیتش و درونش یه ضعف بزرگ یا همونطور که گفتی کینه داره که البته من چون ندیدمش نمیدونم واقعا از کینه است یا چیز دیگه ولی اگه همونطوری که گفتی کینه ای باشه...
اینم بگم آدمای کینه خودشون ضعف دارن که از بقیه زود میرنجن و کینه به دل میگیرن...
درسته هر کسی یه ضعفایی و یه قوتایی داره اما گاهی بعضی رنجای درونی به شکل یه ضعف ویا اختلال شخصیتی بروز میکنه..
خواهرت به احتمال زیاد به دلیل پوشوندن ضعف خودش میاد یه سری ایرادایی ازت میگیره یا ضعفاتو بزرگ میکنه یا بهت زور میگه تا از درد و رنج ضعف درونیش با تخریب شخصیتت کم کنه...
این نظر منه!!
خخخخ پس توام!!!!
من چندوقته بابا بزرگم فوت شده منو هم از بقیه نوه هاش بیشتر دوست داشت منم دوستش داشتم.روزی که فوت کرد من گریه ام که نمیگرفت هیچ تازه خنده ام گرفته بود(کدوم کار من شبیه آدمیزاده!!خخخ)باورت میشه؟؟من تو سوم و هفته و چهلمش خیلی به خودم فشار اوردم دوتا قطره اشک ریختم..گریه ام نمیومد نمیدونم چرا!!؟؟بعضی غریبه ها واسش گریه میکردن چه جور اونوقت من....
اخمامو کرده بودم تو هم تا لااقل نشون بدم ناراحتم...
بعضی وقتا فکر میکنم اگه خونواده ام خدای نکرده براشون اتفاقی افتاد من چه جوری گریه کنم.
برا بابا بزرگم هنوزم اشکم نمیاد...اصلا هم تا حالا به خوابم نیومده..نمیدونم این معنیش چیه ؟یعنی از من بدش میاد ؟نمیدونم.
طرز فکرت خیلی شبیه منه.
مسلما ارزششو داره.
خخ نترس نمیترکی حتما بهت میگم اگه نتیجه ای داد.
به آقا جلال:
ممنون...اصلا هدفم از این اسم دادن انرژی مثبت بود.شما لطف داری!!محتاجیم به دعا 

۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۲ یه دانشجو
به موج مثبت:
بله درست میفرمایید
ای کاش زودتر بااینجا و با حکم این کار اشنا میشدم,ولی بازم شکر خدا
سعی میکنم این کار رو هم ترک کنم
به نویسنده پست:
ممنون بابت همدردی و راه کاری که دادید
اینکه گفتید از خودم انتظار به جا داشته باشم خیلی کمکم میکنه
نزدیک به 3روزه که پاکم
فکرمیکنم به خاطر نیاز روحی که داشته و دارم خیلی ترک اینکار سخت شده,ولی با قدرت باهاش مبارزه میکنم
متاسفانه اخلاق ادم رو هم تحت الشعاع میذاره!
دعاگوی همه شما هستم
خیلی به دعاهاتون نیاز دارم

۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۵:۱۵ موج مثبت
به آقای یه دانشجو:
آره واقعا خدا رو شکر که الان متوجه شدید ولی همینکه قبلا تا حد زیاد جلو نمیرفتید خودش خیلی خوب بوده...
خوشحالم که ۳روزه پاک هستید ایشالا جشن یه ماهگیتون...ایشالا برای همیشه ترک کنید.
به نویسنده پست:
میخواستم یه چیز بگم تو کامنت قبلیم یادم رفت
چرا پدرتونو به مرکز ترک اعتیاد نمیبرید ؟همونطور که گفتی یه شرایط سختی موجب رو اوردن ایشون به مواد بوده بعدشم از بعد فوت پدرشون بوده.یعنی الان نمیشه ترک کنن؟؟
پدرتون راضی نمیشن که ببرینشون مرکز ترک اعتیاد؟؟؟؟
مشکل پدرت درمان نداره؟؟؟؟؟؟
راستی 
))))من همش نگرانم با اطلاعاتی که از خودت میدی یکی بشناستت (((((
امشب آخرین شب قدر بود من برا همتون دعا کردم برا هرکسی که دچار خ.ا هستش که خدا کمک کنه ترک کنه 
انشاالله مشکل هر کسی برطرف بشه.

۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۵:۱۹ نویسنده ی پست
ب.ا:
عزیزم گفتم صبر کن ببینم بودجه چقد میشه؟ به آقا جلال توضیح داده بودم که میخوام اگر بچه ها قبول کنن جایزه ها رو همه رو با هم بدیم ببین من الان 10تومن دارم شما چقدر هزینه کردی؟ آقاجلالم میخواستم این کارو بکنن باید ایشونم بگن ببینیم چقد میشه شاید بتونیم جایزه ی بهتری بدیم اینجوری خرد خرد خوب نیست خیلی عجولی دوستم 
آقا جلال:
سلام عبادتای شمام قبول
مرسی شما خوبین؟ تا خدا چی بخواد باید زمانی که ایشالا خواستین برین سرخونه زندگیتون ببینم اوضاع چجوریه!!:|  ایشالا 
دعا کنید خدا جیب مارو پر نگه داره چشم اونم میخریم
آقا جلال شما نگفتید آخر چقد میخواستید سهیم بشید تو خرید جوایز؟؟ اصن میخواین یا پشیمون شدین؟:))
گل پاک:
خیلی خیلی ممنونم ازت عزیزم ایشالا حاجتای خودت همه با هم روا بشه :) اصن مو به تنم راست شد اینو گفتی:( دعا کن آقا منم زود زود بطلبه آآآآآاخی خدا 

۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۵:۳۲ نویسنده ی پست
موج مثبت:
آره نمردیمو یکی مارو فهمید=))خخخخخ
خواهر من از همه کینه داره به همه یه دید بد داره خودش شاید خیلی کارارو نکنه ولی از همه توقع داره مثلا غذا میاره تنهایی میخوره ولی اگر من این کارو بکنم چه فکرا که تو سرش نمیاد و چه رفتارا که نمیکنه اصن بدترین برداشت ممکنو از رفتار آدما داره کینه اش جوریه که هیچوقت چیزای بد از خاطرش نمیرن هیچوقت!!!!! اگر فلانی فلان زمان بهش اخم کرده هنوووووووووز  یادشه اونم همیشه نه که فک کنی فقط یه لحظه در صورتیکه من برعکسم هیچی یادم نمیاد از بدی آدما خیلی خوب رفتار میکنم با کسایی که باهام بد کردن بعد که خوبیامو کردم تازه یادم میفته ااااااااا من قرار بود فلانی رو تنبیه کنم!!! ولی اصن یادم میره ولی برعکس ، خواهرم اگر دختر خالم یه بار چیزی بهش گفته هنوزم که هنوزه میبینتش اخم میکنه و کاری باهاش نداره!!!!
حرفایی که به ب.ا در مورد خواهرم گفتمو خوندی؟ دلایلش اکثرا هموناس همه رو مث خواهر و مادرم مغرِض میدونه
ایشالا که حرفام بدردت بخوره:)
آره حتما بیا بگو منتظرم
آقای یه دانشجو:
خواهش میکنم
آفرین بر شما خیلی عالیه برای شروع
سعی کنید با خدا بیشتر حرف بزنید تا از نظر عاطفی کمتر تحت فشار باشید
ویژگی های خوب اخلاقیتونو بنویسید و با کمک انرژی مثبتی که از اونا میگیرید اخلاقای بدتونو ترک کنید:)
محتاجیم به دعا ما همیشه دعا گوی شما هستیم:)

۱۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۲ reza kord
سلاممممممممم
سلاممممممم
سلام
سلام به هم
سلام به نویسنده
سلام به موج مثبت
سلام به جلال
سلام به خانم خوشبخت
سلام به گل پاک
خوبید؟
چند روز سرم شلوغ بود نشد بیام بهتون سر بزنم

چققققققققققققققققققد نوشتید شما دخترا ماشالله خخخخخخخخ
اومدم بگم ک به کمک خدا اصن به گناه فکر نمیکنم
ولی هنوز اون عذاب وجدانه هست
 
به خانم خوشبخت:
خوشحالم ک مشکلتون روز بع روز داره بهتر میشه خیلی.

به موج مثبت:
خخخخخخخخ عکس یه ادمه ک شاخ داره پشتش یه کوه اتیشه
اره نماد بهمنو دیدم خوشگله
کنکور دارید؟سوم هنرستانید یا میرید چهارم نظری؟؟؟
بخونید به امید خدا قبولید
منم پارسال کنکور داشتم معتاد نت شدم  اون چیزی ک مد نظرم بود قبول نشدم ولی خدا روشکر بخاطر دعای مادرم خدا بهم لطف کرد و اون چیزی ک اصلا انتظارشو نداشتم بهم داد .

به نویسنده:
 از خانم ب.ا تشکر کنید بابت شمارژ ها
من هم ایرانسل دارم هم همراه اول هم رایتل خخخخخخخخخخخخ
هر کدومش شد فرق نداره
ممنون بابات تشکیل این گروه

به گل پاک:
خوش به سعادتت ابجی
ممنون ک دعا کردی و فراموشمون نکردی
منم ارزومه بازم برم ولی قسمت نمیشه.

یا علی

۱۹ تیر ۹۴ ، ۲۱:۰۷ ب.ا
من گفتم دیگه خیلی مث قبل نمیتونم سر بزنم از قبل برای آقای نجفی فرستادم که بعدا شرمنده نشم...وفک کنید زیر قولم زدم که نیستم.
من ده تا شارژ دو تومنی فرستادم.
البته شما قرار بود عیدهاتون رو خرج کنید یادمه یعنی تا آخر باید وایسیم ولی ترسیدم من تا اونموقع نتونم بیام.
ضمنا گفتم تا چند روز آینده به روش درست برای پرداختها فک کنید که آقای نجفی کمتر اذیت شه.
وگرنه من میدونم الان وقتش نبود.

۱۹ تیر ۹۴ ، ۲۱:۲۸ به رضا کرد
سلام.مرسی بفکرمن بودید.
من وظیفه ام بود.
جناب رییس قبلا از من نخاستن من خودم دوس داشتم کمک کنم که ایشون زیاد تو خرج نیفتن یا از میزان شارژها به خاطر افزایش تعداد کم نکنن.اصلا نیاز به تشکرایشون یا کسی ندارم.واقعا دوست داشتم و دارم جایزه بدم.
کاش نویسنده تشکر نکنن.شما تشکر کردی و یادت بود کافیه. بخدا جدی میگم.
بازم هم میگم بعدا اگه دیدید تعداد بچه ها بیشتره من بقیه شارزها رو میدم فقط اینها رو فعلا فرستادم اگه نتونستم بیام بدقول نشم
ضمنا منم با مادرم رابطه ام خوبه.برای اینکه پست بیشتر از این به حاشیه نره متن کاملشو نمینویسم ولی یکی از ماجراهای شیخ بایزید بسطامی درباره اینه که (جون ایشون از بچگی از خدمت مادرشون مرخص میشن که به خدا خدمت کنن) بعد از سی سال بغداد و شام و درس خوندن و درس دادن به نزد مادرشون بر میگردن و میگن اون چیزی رو که در این سی سال دنبالش بودم فهمیدم که در خدمت کردن به مادر به دست میاد.
امیدوارم دعای خیر مادرتون همیشه همراتون باشه.
من که خیلی بهش معتقدم.
ب.ا

۲۰ تیر ۹۴ ، ۰۷:۱۷ جلال
سلام.امیدوارم همگی خوب باشین.:نویسنده پست عزیز ن سر قولم هستم فقط بگین چجوری بدستتون برسونم.یا لااقل یه ایمیل بدین از خودتون یا آقای نجفی.از همه التماس دعا دارم

۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۰ یسنا
سلام به همگی
چند روز نت نداشتم نتونستم بیام الان که اومدم به قول دادش رضا دخترای گروه چقد نوشتید ماشاءالله خخخخخخ
به گل پاک خوشا به سعادتت عزیزم مرسی ک ب فکر بچه‌های گروه هم بودی من معتقدم این همدلی ها انگیزه هممون رو بیشتر میکنه انشاالله زیارتت قبول باشه و به مراد دلت برسی(مرسی که منم یادت بود به قول نویسنده جان مو به تنم سیخ شد و اشک اومد تو چشمم)
به نویسنده پست منم میخوام تو جایزه شریک باشم چکار کنم؟؟؟؟

۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۰ نویسنده ی پست
موج مثبت:
فایده نداره 200 بار رفته بعدشم خودش وقتی نمیخواد ما چیکار کنیم؟؟ فقط میره ...ه تو پولا بر میگرده:|:| ببخشید!!
نه بابا کی میخواد منو بشناسه؟؟؟ بعدشم بشناسه من کلا مشکلی ندارم
دستت درد نکنه عزیزم ایشالا خودتم حاجت روا شی
آقا رضا:
سلام
من از خانم ب.ا قبلا تشکر کردم باشه پس احتمالا همون ایرانسل بهتون میرسه خواهش میکنم التماس دعا خواهشا:)
ب.ا:
نه عزیزم چه شرمندگی ای؟
کل عیدی هامو که قرار نبود خرج کنم!!!!!
پرداخت ازین درست تر سراغ نداشتم 
: | : | :  |

۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۷ reza kord

سلامی به گرمای روزای چهلو خورده ای تهران خخخخخخخخ

چرتو پرت میگم جدیدا.

خوبید همگی؟خو خداروشکر

من یه ماهه شدممممممممممممم خیلی خوشحالما اصن حد نداره

احساسم میکنم  خدا بهم نزدیک تر شده.

الان ی ماهه نگاه به نامحرمم به نزدیکای صفر رسوندم چون کنترل نگاه خودش جلوی 80درصد از کنا هارو میگیره.

 

 

به یسنا:

به به سلام چطوری خوبی؟کم پیدا بودی؟اها نت نداشتی.خو عبنداره فقط مراقب خودتو خوبیات باش.

 

به ب.ا:

دست گلت درد نکنه.

منم دوستدارم کمک کنم ولی فعلا دستو بالم باز نیست.

عالیه تا میتونید با مادرت خوب باش و دستشو ببوس خیلی تو موفقت تاثیر داره.

 

به نویسنده:

خب خب امروزم ک 20 تیر شدو وقت گرفتن جایزست.خخخخخخخ

محتاجم به دعا

 

یا علی

۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۵ نویسنده ی پست
آقا جلال:
سلام
شما بگید اول چقد میخواید هزینه کنید تا من باقیشو بگم 
قرار شد رمز شارژارو برای آقای نجفی از همینجا به صورت خصوصی بفرستید
یسنای گلم:
سلام
خخخخ کلا پرحرفم:| ببخشید دیگه
اول بگید چقد میخواید تقبل کنید تا من بدونم شارژ چن تومنی باید بخرید بعدشم که شارژارو خریدین رمزشو به آقای نجفی بفرستین تا به موقش بدن به بچه ها
به همــــــه:
بچه ها من فک میکنم حالا که همه دارن توی جایزه دادن شریک میشن اگر هرکس برای خودش جایزه بگیره بهتره:)) الباقی رو خودم جایزه میدم

۲۰ تیر ۹۴ ، ۲۱:۴۸ یسنا
به نویسنده جان من تا بیست تومن هزینه میکنم خانمی
به داداش رضا بهت تبریک میگم منم نصف شما میشه که پاکم دقیقا 15 روز شمام مراقب خودت و خوبیات باش

۲۰ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۲ موج مثبت
به نویسنده پست :
وای من اینقدر دوست داشتم یه خواهر داشتم که نگوووو تو هم مثه خواهر نداشتم.
افرادی مثه خواهرت رو  ما تو فامیل مامانم زیاد داریم تا دلت بخواد!!!
امیدوارم خواهرت هم قلبش مثه تو از کینه پاک بشه.امیدوارم هر چه زودتر خواهرت از این رفتاراش دست برداره اگه هم با خودش مشکلی داره سریع تر مشکلش حل بشه زودتر هم شوهر کنه تا تو یکم راحت شی.
و البته عروسی خودت!!ایشالا...همه بگید آمیییییین 
امیدوارم پدرت سفت و سخت تصمیم به ترک بگیره اکثر اینجور افراد نیاز به یه حمایت قوی دارن به کسی نیاز دارن که (اگه مرد باشه که چه بهتر)پیگیر کاراشون باشه و ترک کردنشونو جدی بگیره کسی که مراقبت کنه ازشون و سفت و سخت پیگیر کارای ترکشون باشه!!همچین کسی تو نزدیکاتون سراغ ندارید ؟؟؟اگه عمویی دایی یا کسی باشه که بهشون نزدیک باشه و یا صمیمی باشه  بهتر شاید بتونه کمک کنه.
امیدوارم مشکلاتت حل بشه.واسه منم دعا کن 
حرفات بدردم خورد خیییلی مرسی خانومی 
باشه برا خودت گفتم 
به Reza Kord:
سلام....چشم نخوریم ایشالا..خخخخ 
در مورد عذاب وجدان خواستم بگم 
منم همچین حسی داشتم والبته  دارم.....
اوندفعه مثه پیرزنا کلی نصیحتت کردم ننه...خخ 
ولی یکی به من بگه تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره...
نمازامو میخونم ولی اگه یکیش جا بیوفته زیاد فرقی به حالم نمیکنه حالا باز روزه هامو گرفتم ولی نماز....!!
نمازامو یکی در میون میخونم و همش فکرمیکنم چون دینمو خدامو و خیلی چیزای دیگه رو درست نمیشناسم این اتفاقا می افته و من نمازامو درست و حسابی نمیخوندم...
وقتی تو برنامه ماه عسل اون آقا رو دیدم که فقط با قرآن ایمان اورده بود اونم ایمان قوی از خودم خجالت میکشم که من این همه منبع دارم ولی هیچ تلاشی نمیکنم واسه شناخت...
باید یکم همت به خرج بدیم تکلیفمونو درست و حسابی با خودمونو دینمون مشخص کنیم...
یه نفر بود میگفت صبح که از خونه میخواید برید بیرون و دکمه های لباستونو میبندید از کجا معلوم بعد خودتون این دکمه ها رو باز میکنید شاید عمر ما کوتاه بود و اون موقع مرده شور داشت دکمه ها رو باز میکرد.
به این که فکرمیکنم میبینم واقعا تا کی قراره اینطوری وسط زمین و هوا برم و بیام با این ایمان و اعتقادای سستم اگه پس فردا افتادم مردم چیکار دیگه از دستم برمیاد؟ اصلا پس فردا نه یه دقیقه یا یه ثانیه دیگه!!؟؟؟دیگه دستم از این دنیا کوتاهه مرگ که آدمو خبر نمیکنه!!نمیدونم چرا همه فکر میکنیم عمر زیاد داریم ؟!!!بالاخره شتریه که در خونه همه میخوابه یکی زود یکی دیر فکر کردن بهش برای کسایی مثه من خییلی ترسناکه چون میدونم چقدر نامه عملم خط خطیه و سیاهه!!
من میگم شما که کنکورتونو دادید راحت شدید  رفت(خوشبحالتون ) حالا با یه برنامه ریزی مثلا روزی یه ساعت مطالعه راجع به دین و این حرفا و کلا تو زمینه اعتقادی اطلاعاتتونو ببرید بالا و با شناخت برو جلو کتاب و منبع زیاد بخونید فکر نکنم یه ساعت در روز خیلی از وقتتونو بگیره اگه هم گرفت نیم ساعت..دیگه اینو که میتونید!!؟؟هان؟؟
از اصله کاری شروع کنید...خدا …
که هست ؟نیست؟چطوری اثباتش کنم؟
همش فکر میکنم اگه که بت پرست بیاد از من بخواد خدا رو واسش اثبات کنم چی بگم که قانع شه؟
اینا رو گفتم چون فکر میکنم نماز خوندن خودم بخاطر اعتقادات بی دلیل و شاید بگم یه جورایی تقلیدیمه نه تحقیقی  شاید شما هم یه چیزی تو همین مایه ها باشه مشکلتون البته من از شما و دلتون خبر ندارم فقط یه حدسه 
من که امسال میرم چهارم نظری 
باید قبول شم مگه دسته خودمه!!!؟؟؟؟خخخ 
نگرانی من رتبه است و این اراده ضعیفم!!!!!!
اراده صفر..یعنیا کلا الان همه کاری میکنم جز درسخوندن حتی انگار میترسم برم سراغ کتابا 
دعا کنید واسم خیییلی زیاد 
ایشالا تو همون رشته ای که قبول شدید موفق باشید
خدارو شکر که دعای مادرتون پشت سرتونه از مادرتون بخواید برا همه جوونا (به خصوص کنکوریا البته اینو فقط شما میدونید )دعا کنن 
راستی نمادتون بدرد خودتون میخوره این دیگه چیه؟؟وای خدا 
و اینکه تبریک به خاطر یه ماهگیتون 
راستی یه پست تو همین وبلاگ بود نمیدونم خوندینش یا نه تو قسمت جستجوی وبلاگ چرا باید نماز بخونم ؟رو سرچ بزنید یه پست هست راجع به اینکه چرا نماز بخونیم اونو بخونید حتما شاید کمکتون کنه.
موفق باشید 
به یسنا:
بزنیم به تخته....خخخخ    
به ب.ا:
اگه هم نتونستی زیاد سر بزنی امیدوارم هرجاکه هستی سالم و سلامت و موفق باشی...
اوووووه دوباره چقدر من تایپیتما!!!

۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۲۶ جلال
سلام.خوبین دوستان عزیز.من تا 25 تا کارت شارژ دوتومنی ایرانسل میتونم بدم.ان شاا... اگه وضعم بهتر شد بیشتر میدم.برام دعا کنید

۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۵ نویسنده ی پست
سلام بچه ها
آقا رضا:
تبریک میگم بهتون نمیدونم شارژایی که ب.ا برای آقای نجفی فرستاده بودن هنوزم هستن یا نه یه پیام به آقای نجفی بده اگر بود ازشون بگیر
موج مثبت عزیزم:
ما خواهر هستیم منتها از یه نوع دیگش:) از نوع دینی ش
خدا کنه شوهر کنه بره ایشالا که دعات مستجاب شه
ایشااااالا خخخخخخخخخ آمین ایشالا عروسی خودت عزیزم^_^ منم دهوت(دعوت نه ها) کنیا:D
نه بابا همون بهتر ترک نکنه دو روز ترک میکنه سر هممون منت میذاره میخواد همه جلوش خم و راست شن بعدشم انقد بی اخلاقه کسی باهاش دوس نمیشه جز همون آدمایی که مث خودشن آبرو واسه هیچکس نذاشته انقد آزار داده فک کن با پسرخواهرش یه مدت کار میکرده از همسایه های پسر عمه م پول گرفته گفته فلانی گفته انقد بده آبرو واسه پسرعمه م نذاشته بود انداختش بیرون کلا همه جا همینطوره انقد از این و اون دستی پول گرفته دیگه هیشکی حسابش نمیکنه 
من مشکلی ندارم فقط دعا کن زودتر یه جوری بمیرم که از دست همه راحت شم یه جوری هم بمیرم که هیچ دینی به گردنم نباشه و مرگم یه جوری باشه حق همه رو ادا کرده باشم همین
ایشالا توام دنیات بهشت بشه دیگه به هیچی فک نکنی
خوشحالم که بدردت خوردن مرسی که توجه کردی
به همه:
 شاید یه چن روزی سر نزدم یا جواب ندادم ببخشید 
خیلی برام دعا کنید دعا کنید یه جوری بمیرم که هم من راحت شم هم کل دنیا از من


به آقای نجفی:
آقای نجفی آقای رضا کرد میتونن از شما شارژ بگیرن اگر درخواست کردن بهشون بدید لطفا

۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۵ موج مثبت
دوستان من همین جا دوباره تعهد میدم که تا ۵/۱۳  خ.ا نمیکنم.
من تا ۱۳مرداد پاک میمونم.تا اون موقع یه ماه میشه!!
فعلا ۹روزه پاکم...

۲۱ تیر ۹۴ ، ۲۱:۰۲ یسنا
به نویسنده پست
عزیزم از خدا بخواه حول حالنا الا احسن الحال که به بهترین شرایط بررسی چرا مرگ میخوای خیلی ناراحت شدم دیگه این حرفو نزن

۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۰:۱۱ موج مثبت
به نویسنده پست گل:
اون که بععله 
ایشالا خخ 
دعوت مجازی در خدمتیم ……اگه میشد واقعی حتمااا !!!
برا چی بمیری ؟؟خدانکنه عزیزم 
بگو ایشالا هر چی زودتر شوهر کنی بری و این مشکلاتو نبینی 
ممنون توام همینطور 
خواهش میکنم 

۲۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۹ خوشبخت (00000000 سابق)
سلام به خواهرا و برادرای گلم دوستای مهربونم.بچه ها میدونید من به یه نتیجه رسیدم اونم اینه که وقتایی فکره خ.ا به سرم میزنه یا وسوسه میشم که شوهرم اعصابمو خورد کنه یا وقتایی که دعوامون میشه واسه اینکه انتقام بگیرم و یه جوری اروم بشم این کارو میکردم الان 20 روزی هست که ترک کردم ولی دو بار وسوسه شدم اونم وقتایی که دعوامون میشه میخوام دقودلیمو یه جوری خالی کنم اینکارو میکردم ولی حالا که تو ترکم میریزم تو خودم چون دیگه از این کار متنفرم به نظرتون چیکار کنم؟

۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۰ موج مثبت به خوشبخت
سلااااااام.والا من درست نمیدونم شاید باید تحمل کنید حالا یه سری پیشنهاد دارم ببین به دردت میخوره؟؟بعدشم شما وقتی خ.ا میکنی که از شوهرت انتقام نمیگیری از خودت انتقام میگیری!!این کار به خودت ضرر میرسونه نه به شوهرت!!!
به این فکرکن با انجام این کار فقط خودتی که آسیب میبینی.
اما اگه به خاطر آروم شدن باشه باید یه چیزی جایگزینش کنی.
در ضمن به این هم فکرکن که اینکار شاید اولش حالتو خوب کنه اما در آخر اون حس بدی که از اینکار بهت دست میده بدتر از حسیه که موقع دعوا با همسرت بهت دست میده.
یه فکری دارم :چندتا فیلم بگیر فیلم خنده دار حالا خنده دار هم نبود عیب نداره (برای تغییر روحیه گفتم)هر وقت با شوهرت دعوات شد (اگه بعد دعوا  شوهرت میره بیرون از خونه )بشین یکی از فیلما رو ببین.فکرتو از اینکار و از دعوایی که با همیرت داشتی دور میکنه.
اون کارایی که تو کامنت قبلیم گفتم بدردت خورد؟؟؟
یه چیز دیگه ام اینکه من شنیدم برای کنترل خشم یکی از راه هاش لبخند زدنه یعنی زمانی که به شدت عصبی میشید سعی کنید لبخند بزنید فوق العاده تاثیر داره شاید این موضوع بدرد شما هم بخوره امتحانش کن.

۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۸ reza kord
سلامم
خوبید همگی؟
من دو روز اومدم اینجا کلی نوشتم بعدش گفتم زدم رو دست دخترا ک دیدم کلا نت هنگید.

به نویسنده:
دستتون درد نکنه باشه میگم.
چیشده؟؟؟؟؟؟؟/
چرا مرگ اخه؟تورو خدا حرف مگو نزن.نا امید نشو.نا امیدی بزرگترین گناهه ها حتی بدتر از خ.ا به خدا توکل کن برا حل مشکلاتت.
به موج مثبت:
اخ اخ اخ چقد نوشته بودم  حیف شد همش پرید.

الانم باید برم سر کار گفتم بیام ی سلامی کنمو برم.
همه نوشته هاتم خوندما نگی چون ج نداد نخونده. الان وقتش نیس وگرنه ج میدادم.

خوبه ک 9 روز پاکی خدا کنه بیشتر بشه.

به یسنا:
چطوری خوبی؟
خدارو شکر ک 16 روزه پاکی حتما بیشتر میشه اگه بخای.
راستی بوسیدن دست مامانتو فراموش نکنیاا.حتما ازش بخا برات دعا کنه.

به خوشبخت:
سلام
خو بهش بگید ازش بخایید دعوا نکنید.بهونه دست همدیگه ندید ک بحثتون نشه خو.میدونم گفتنش اسونه ولی سعی کن انجام بدید.
میگما وقتی خدایی نکرده بحثتون میشه و میخای دقودلیتو سر چیزی خالی کنی برو از این چینی ارزونه بخر اعصابت ک خرد شد بزن اونارو بشکون ک اروم بشی.:)))))))) بنظرم فکر خوبی باشه.یا برید ی باشگاه رزمی ثبت نام کنید هم ورزشه هم باعث تخلیه انرژی میشه و شادابتون میکنه وضعیت روحیتونم بهتر میشه.با هر کاری ک خودتون میدونید غیر از خ.ا.

یا علی

۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۹ موج مثبت
نمیدونم این کامنتم ثبت شد یا نه آخه یه لحظه اینترنت هنگید دوباره مینویسم.
به reza kord
سلام
 وای وای میدونم چه حس بدیه در اون لحظه دلت میخواد به زمان و زمین فوش بدی....!!!
 خیال رقابت با دخترا رو از سرتون بیرون کنید چون تو این زمینه همیشه پرچم دخترا بالاس ..ههه
 عیب نداره هر وقت فرصت کردید جواب بدید هر چه قدر طولانی باشه!!
خداکنه تا یه ماه دووم بیارم.خدا کنه همه بیشتر بشه.
 به یه دانشجو
حالتون خوبه؟؟کجایید شما ؟؟؟خبری ازتون نیست؟؟
آقا جلال 
چه خبر از عروس خانم بالاخره پیداش کردید یا نه؟ما کی شیرینی بخوریم؟؟
بقیه دوستان 
پس کجایید ؟

۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۲ ب.ا
سلام من هستم.
پایین منبر شما!

۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۸ به خوشبخت عزیز
سلام.من بازهم بهتون میگم ما اینجا اکثرا مجردیم وواقعا کمک خوبی بهتون نمیتونیم بکنیم.
کاش برید مشاوره.وقتی رو که برای خ.ا میذارید برا رفتن پیش مشاور بذارید بهتره.
دلیل هم نیارید.
اگه دلیل کارساز بود برای خ.ا نکردن که هزار تا دلیل هست...ولی انجام میدادید...
چی از زندگی مشترکتون مهمتره؟کی از شوهرتون تو زندگی مهمتره؟یهنی بخاطر اینها هم حاضر نیستید یخورده بجنبید؟
چاره کار شما یه جای دیگه اس.
ب.ا

۲۴ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۰ یه دانشجو
سلام به همه
طاعاتتون قبول
-------------------------------------------
به موج مثبت:
شکر خدا ،خوبم، شما خوب هستید؟
هر روز میام پستها رو میخونم،
راستش از اون لحاظی که گفتم 5 روز دووم آوردم،البته تا حالا فکر نکنم این تعداد روز تونسته بودم که این کار رو کنار بزارم!بازم خدا رو شکر
می خوام این دفعه بیشتر از قبل مقاومت کنم، با امروز 2 روز شده
-------------------------------------------
به امید پاکی کامل همه هم گروهی ها
موفق باشید

۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۷:۴۷ ب.ا
وا؟
نه بابا.
چند لحظه قبل نمایش نظر شما من پست رو باز کردم نظر شما نبود چند دقیقه بعد رفرش کردم نظرات جدید اومد...داشتم نظر شما رو میخوندم آخرش گفته بودید بچه ها کجایید؟منم سیطنتم گل کرد گفتم پای منبر شما.
ما که چرت و پرت از خودمون در نمیاریم بگیم که!!!علاقه ای هم به خودنمایی نداریم حداقل من ندارم.... نگرفتم چرا این جمله رو گفتی و یخورده حس بدی به لحنش داشتم ...ولی کلا شما راحت باش.
من اومدم باهاتون شوخی کنم.فقط...که ظاهرا بما نمیاد.
خوش باشید.

۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۹:۳۶ ب.ا
الان فهمیدم چرا ناراحت شدید گفتم منبر و...
فک کردید منظورم اینه زیاد حرف میزنید؟
1.اولا من منظورم اون نبود.
2.اونجا اصلا زیاد حرف مگه زدید که من چنین تیکه ای بخام بندازم..
3.بازم میگم منظورم اصلا اون نبود.من فقط صرف شوخی اون حرفو زدم.
4.اینکه چرا از شوخیم ناراحت شدید ذهنمو مشغول کرد که مگه من چی گفتم...نمیدونستم شما با منظور حرف من رو خوندید...چون اصلا بدون منظور اون حرفو زدم.
همون بهتر که باز نیام من..

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۸ موج مثبت
به ب.ا
عههه خب من شوخیشو نگرفتم!!
مثه اینکه زود قضاوت کردم اون جمله رو هم بیخیال...

آقای نجفی لطفا اون کامنت قبلی منو پاک کنید.

دوستان من از این به بعد دیر به دیر میام گفتم که اگه دیر جواب دادم بدونید دیر به دیر میام.

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۴ موج مثبت
به ب.ا 
عزیزم من ناراحت نشدم چرا نیای ؟بابا بی خیال من جنبه شوخی ندارم...اصلا من شوخیشو نگرفته بودم که بخوام جنبه شوخی داشته باشم یا نه 
چون دیدم کم سر میزنی گفتم شاید به خاطر زیاد حرف زدنمونه و...
بیخیال بابا 
من زود قضاوت کردم.ناراحت هم نشدم.
آقای نجفی پس چرا کامنت ۲۴تیر ۹۴ ،۲۳:۳۳رو پاک نکردین؟
به یه دانشجو 
سلام 
خدا رو شکر که حالتون خوبه...منم خوبم.
۵روز که خیلی خوبه بیشترم میشه!!!داره به یه هفته نزدیک میشه و این خیلی خوبه....
منتظر خبر یه هفتگیتون هستم.
مطمئنا موفق میشید.
(اینو برای آقای یه دانشجو  دوباره فرستادم چون فکرکردم ارسال نشده )
نویسندهههههههه پس کجاییییی؟؟ زودتر بیااااا!!

۲۵ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۲ یه دانشجو
ابجی ها (ب.ا و موج مثبت)یه سوی تفاهم شده,تموم شده رفته
بی خیالید
به قول ارسطو حساس نشو,حساس نشو...:)

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۲:۲۷ نویسنده ی پست
برام دعا کنید فقط 
یه مدت میخوام تو خودم باشم خسته م خیلی خسته م 
فقط برام دعا کنید همین
مث همیشه بهم دیگه کمک کنید تا منم به مرور برگردم:(

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۳:۴۰ ﺯﻫﺮا
ﺳﻼﻡ.ﺗﺮﻭﺧﺪا ﻫﺮ ﻛﻲ ﻣﻴﺪﻭﻧﻪ ﺑﮕﻪ
ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻪ ﺧﻮﺩاﺭﺿﺎﻳﻲ ﺭﻭ ﺗﺮﻙ ﻛﺮﺩﻡ اﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ اﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﭼﻮﭼﻮ...ﻫﻨﻮﺯ ﺣﺴﺎﺳﻪ و اﮔﻪ ﻳﺨﻮﺭﺩﻩ ﻭﺭ ﺑﺮﻡ ﺳﺮﻳﻊ ارﺭﺿﺎ ﻣﻴﺸﻢ ﻣﻦ ترﺭﻙ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﺣﺴﺎﺳﺒﺖ اﻭﻧﺠﺎﻡ ﻛﻤﺘﺮ ﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﻌﺪاﻥ ﺑﺘﻮﻧﻢ اﮔﻪ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﺧﻮﻝ اﺭﺿﺎ ﺷﻢ.ﺧﺎﻧﻮﻣﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﺮﻙ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﭘﺬﻳﺮﻱ اﻭﻥ ﻗﺴﻤﻦ ﻛﻢ مﻳﺸﻪ?????
ﺧﺎﻧﻮﻣﺎﻱ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﺗﺮﻭ ﺧﺪا ﺑﮕﻴﺪ اﮔﻪ ﺧﻮﺩ اﺭﺿﺎﻳﻲ ﺗﺮﻙ ﺑﺸﻪ اﻣﻜﺎﻥ اﺭﺿﺎ ﺑﺎ ﺩﺧﻮﻝ ﻫﺴﺖ???
ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻪ ﻓﻘﻄ ﺳﻲ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﺎ ﺩﺧﻮﻝ ارﺭﺿﺎ ﻣﻴﺸﻦ ﺣﺘﻲ اﻭﻧﺎﻳﻲ ﻛﻪ خ.ا ﻧﺪاﺷﺘﻦ اﻣﺎ اﻣﻜﺎﻥ ﺩاﺭﻩ ﻛﻪ ﻣﺜﻼ ﻣﻨﻪ ﻧﻮﻋﻲ ﺟﺰ اﻭﻥ ﺳﻲ درﺭﺻﺪ ﺑﻮﺩﻡ اﻣﺎ ﺑﺎ خ.ا ﺷﺪﻡ ﺟﺰ اﻭﻥ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺩﺭﺻﺪ????
اﮔﻪ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺩﻳﮕﻢ ﺑﮕﺬﺭﻩ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺸﻢ ﺟﺰ اﻭﻥ ﺳﻲ ﺩﺭصﺻﺪ????

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۸:۴۴ نویسنده ی پست به زهرا
هیچ طور نمیشه خیالت راحت همین که دیگه نری سمتش عالی ترین چیزه دیگه بهش فک نکن مشکلی پیش نمیاد

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۱:۲۲ موج مثبت
خوبه قرار بود دیر به دیر بیام.خخخ چیکار کنم خب دست و بالم به درس مرس نمیره جوگیر شدم یه چیزی نوشتم...
به یه دانشجو:
خخخ باشه حساس نمیشیم.
به نویسنده:
دعا میکنم مشکلت برطرف شه.سرحال بشی و برگردی...
به زهرا :
خانمی اینجا همه مجردند فقط یه متاهل داریم که ایشونم خیلی دیر به دیر میان 
میتونی سوالتو تو قسمت نوشتن سوال بالای وبلاگ بنویسی بعد چند روز میره تو صفحه اصلی اونجا متاهلا میتونن کمکت کنن....راستش این سوال من هم بود.اونجا بنویسش تا افرادی که تجربه دارن بتونن کمکت کنن.
بعد اگه نتیجه ای گرفتی اگه نتیجه ات رو اینجا بنویسی تا ما هم بدونیم واقعا ازت ممنون میشم.

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۶ reza kord
سلام یه همگی

جایزه من چی شد پس؟؟؟
جایزه نمیدید؟؟؟خخخ
بدید باو شارژ لازمم.

یا علی
نظر:
سلام
ارسال شد
ایمیل تون رو چک بفرمائید

۲۷ تیر ۹۴ ، ۰۳:۰۵ خوشبخت
سلام دوستای عزیزم.با تشکر از موج مثبت و ب.ا و reza kord عزیز راهنماییهاتون خوب بود.
به ب.ا دوست خوبم
هیچ چیز از زندگیم مهمتر نیست اما شرایطم طوریه که مشاوره نمیتونم برم اگه بخوام برم مشاوره مجبور میشم به شوهرم دروغ بگم تازه مشکلم بزرگتر میشه وگرنه خودمم خیلی دلم میخوادبا یکی حرف بزنم که بتونه راهنماییم کنه کاملا.
به موج مثبت دوست خوبم
اسمه پر انرژی دارین.از امشب امتحان میکنم راههارو ببینم کدومشون بهتره ولی از اون که گفتین فیلم کمدی خنده دار ببینم بعده دعوا خیلی خوشم اومد ممنون.
به reza kord دوست خوبم
اتفاقا یکی از راههایی که به ارامش میرسم همینه که دقودلیمو سره ی جسم بی جان در بیارم.شوهرم با باشگاه موافق نیست میخواد تردمیل و وسیله ورزشی بگیره تو خونه ورزش کنم.
خداییش شما جا من باشین اعصابتون خورد نمیشه؟دعواتون نمیشه؟حرصتون نمیگیره؟

۲۷ تیر ۹۴ ، ۰۶:۰۲ نویسنده ی پست به موج مثبت
ممنونم ازت همین برام کافیه
راستی عـــــید همــــــتون مبـــــــارکـــــ
ایشالا شیرینی عروسیاتون:)

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۸ موج مثبت
به خانم خوشبخت:
خواهش میکنم عزیزم 
یعنی به هییچ وجه نمیتونی از خونه بری بیرون ؟؟؟
به بهانه خرید،رفتن به آرایشگاه،رفتن خونه اقوام،چه میدونم....
برای اینکه دروغ نشه..مثلا وقتی میگی میرم خرید برو مشاوره ات رو برو (شاید برا نوبت گرفتن تلفنی بشه انجام داد )بعدشم برو خرید میتونی اگه دوستی آشنایی کسی رو داری باهاش برا خرید قرار بذاری و به این بهونه که با هم بودید بگی کارت طول کشیده…
یا نه اصلا باهاش حرف بزن و همه چیز رو بگو 
بگو میخوای روابطتون بهتر بشه و میخوام اگه مشکلی داریم تو زندگی و من راه حلی براش ندارم برم سراغ یه متخصص تا کمکمون کنه زندگی بهتری داشته باشیم باید سعی کنی با شوهرت در مورد مسایلتون صحبت کنی باید صمیمی بشین نه اینکه ازش بترسی هر چه قدرم که اخلاقش بد باشه (فرض)باید یاد بگیری چطوری با همسرت حرف بزنی...
مشاور یا متخصص گاهی چیزایی میگه که شما اصلا تا به حال بهش فکرم نکرده بودید اون بهتر میتونه کمک کنه...
من چند وقته پیش رفتم پیش یه مشاور و الان تازه مشکل خودمو فهمیدم تازه فهمیدم این همه که میگشتم تو اینترنت و اینا برای حل مشکلم در واقع مشکل اصلیم رو متوجه نشده بودم که خدا رو شکر فهمیدم و دارم برا بهبود زندگیم تلاش میکنم .همیشه فکر میکردم مشکل از بقیه است اما حالا میبینم مشکل تا حد زیادی از خودم بوده...
برو پیش مشاور حتی اگه شده به شوهرت بگو میخوای بری پیش مشاور اصلا اگه مایل بود با هم برید پیش مشاور ولی حتما برو...اگه مخالف مشاور و ایناس از رگ خوابش استفاده کن... هر مردی یه رگ خوابی داره دیگه...
ازش خواهش کن و دلش رو بدست بیار بگو بخاطر من بذار بریم یا برم پیش مشاور بگو همه اینا برای بهبود زندگیمونه چون دوست دارم و.... از این حرفا خودت بزن.اصرار کن!!و قبلشم یه مشاور خوب پیدا کن 
سعی خودتو بکن که بهش بگی!!!و بری پیش یه متخصص خوب حتما حتما حتما 

به نویسنده :
عید شما هم مبارک 
عید همگی مبارک 

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۳ reza kord
ُسلام

اقای نجفی ممنونم بابت جایزه.
نویسنده و ب.ا این جایزه رو هیچ وقت فراموش نمیکنم.
ممنونم.

به خانم خوشبخت:
خب اونم خوبه اگه شد ی کیسه بکسم بگیرید تاااااا میخوره بزنیدش:))))
راستی من شنیدمو دیدم زنا حرصسشون میگیره بازو دست اقاشونو ی گااااز محکمو حسابی میگیرن خخخخخخخخخ بعدشم ارومتر میشن.منم دوستدارم خانم ایندم انطوری باشه :)))))))))))ولی کووووووو تا 10 .11 سال دیگه و من برم زن بگیرم.
خلاصه اگه شد امتحانش کن خخخخخخخخ البته اگه شوهرت دوستداشتااا

به نویسنده:
چطوری؟حالت خوبه؟؟
کم حرف شدی؟؟پکر بنظر مبرسی چرا؟؟؟؟؟؟؟/
خدا کنه حالت خوب باشه و کم حرف شدنتم بخاطر ی مشکل بد نباشه.

به موج مثبت:
خخخخخخخخ تو دیگه چرا میخای دیر به دیر بیای؟؟؟؟
خخخخخخ درکت میکنم درباره ی حس درس نخوندن.ولی تلاشتو بکن گاهگداری به کتابات نگا کن اشتی کن باهاشون.:)))

یا علی

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۴ موج مثبت
به reza kord 
 ولی خدا کنه درس خوندنم رو به راه بشه 
گفتی کلی تایپ همین بود سه خط؟!!
من منتظر کلی حرف بودما!!منصرف شدی؟

۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۰ reza kord
سلام
به موج مثبت:
رو به راه میشه ولی به مرور.من قبلا خیلی درس میخوندم ولی الان کمتر شده ینی خیلی خیلی کمتر شده خخخخخخخ.
راستشو بخای بنظر من درس خوندن انگیزه میخاد.من قبلا داشتما زیااااااااادم داشتم ولی الان نه.ندارم
ی انگیزه داشتم ک بخاطرش رفتم باشگاه.کلاس زبانو واسه کنکور مث چی خوندم.خیلی سرحال شده بودمو زندگیم بهتر شده بود.ولی اون انگیزه رفتو برنگشت.کلا زندگیمو از این رو به اون رو کرد ک باشگاهو کلاس زبانو ول کردمو درس خوندنمم کم شد.
خلاصه اگه تونستی ی انگیزه پیدا کن ک بچسبی به درس.منم الان دنبال انگیزما چند موردم پیدا کردم ولی نتونستم برم جلو بدستش بیارم واسه خجالتو این حرفا و الانم انگیزه ندارم.اگه ی مورد خوب سراغ داشتی خبر بده بهم:))))))
 این چند روز کارم زیاد بود وقت نشد بنویسم وگرنه من قششششششششنگ میرم رو مخ با حرفام:)))
پریشبم تا 6 صب سر کار بودم رسدم خونه خسته بودم دیروزم بیشتر خاب بودم.

واسه اون کامنتت ک نوشته بودی برم خدا رو بشناسم مطالعه کنمو این حرفا.بنظرم ادم اول باید بره خودشو بشناسه تا خداشو بشناسه. چون خدا تو وجود خود ادمه و از شناخت خودش میتونه راحت تر خدارو بشناسه.

نماد دی ماه خیلی هم خوبه خخخخخخخ به این خوشگلی.حالا زیادم خوشگل نباشه ولی مردای دی ماهی عالین بهترین مردان خخخخخخخ:))))

خو همه میتونن از دعای مادرشون استفاده کنن تو هم برو دستاشو ببوس بخاه برات دعا کنه.خیلی تاثیر داره ها.

خخخخخخخ اینبار دیگه زدم رو دست دخترای گروه:)))))

یا علی

۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۴ نویسنده ی پست
ممنونم بهترم 
دلم خیلی گرفته بود الان بهترم 
شماها شلوغ کاری کنین تا من بیام:D
 آقا رضا اون شارژو خانم ب.ا دادن باید از ایشون تشکر کنید من کاری نکردم منم قراره جایزه ی آقای یه دانشجو رو بدم 
ایشالا بقیه هم کم کم میان جایزه میگیرن
بقیه ی بچه ها ایرانسلن؟ یا همراه اول؟


آقای نجفی از شما هم ممنونم:)

۲۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۲ موج مثبت
به reza kord...
ایول تا ۶صبح کار میکردی؟!!!باریک
خجالت برا چی ؟؟؟؟یه لحظه فکر کردم میخوای بری خواستگاری کنی که خجالت میکشی!!خخ.....آره؟؟؟
نمیدونم درست ولی یکی از انگیزه ها میتونه این باشه که ما میخوایم از زندگیمون لذت ببریم میریم دنبال علایقمون با پیشرفت تو زمینه های مختلف سری تو سرا برا خودمون میسازیم و شرایط خوبی برا زندگی برا خودمون بوجود میاریم .
خودت بهتر خودتو میشناسی و میتونی بگی چه چیزایی بهت انگیزه میده..!!
مشکل درس نخوندنای من خییییلی چیزاست و هدف دارم گر چه ازش زیاد اطمینان ندارم ولی تنها انگیزه من برا درس همونه...
راستی داشتن یه ازدواج خوب در آینده هم میتونه یه انگیزه خوبی باشه ربطشم اینه که ما داریم تو یه جامعه ی مدرک گرا زندگی میکنیم و کم و بیش بهش نیاز داریم برا همه چی شغل ،ازدواج و...
واسه اون که گفتی خودمو اول بشناسم بعد خدا...حرفت درست کاملا حق با شماست ولی چطوری؟؟؟
همیشه میگن خودتو بشناس ولی من نمیدونم چطوری ؟چندتا کتاب در این زمینه خوندم ولی مخم هنگید گذاشتمش کنار...من فکرمیکنم مطالعه در مورد خدا و دین و اینکه چرا اصلا باید دین داشته باشیم و از این حرفا راحت تره...
به نظر شما آدم چطوری باید خودشو بشناسه؟؟
راستی نوشابه بدم خدمتت بیشتر باز کنی!!خخخخ 
خانومای بهمنی هم خیییییییییلی گلن...والا...شک داری برو بپرس...نوشابه ام هم تموم شد همشو دادم به شما خخخ 
البته جدا از شوخی دی ماهی ها هم خیلی خوبن همه ی ماها خوبن
بله همه میتونن از دعای مادرشون استفاده کنن ولی من اوضام با مادرم شکرآبه گفتم که...چجوری برم دستشو ببوسم ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نه دیگه شما نامحرمی نمیتونی که....خخخ 

۲۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۵ موج مثبت
به نویسنده...
خدا رو شکر که بهتری …منتظرتیم بی تو صفا نداره خواهر جونم 
راستی عضویت توی بیان کلی دنگ و فنگ داشت من بیخیال شارژ شدم.
به همه...
دوستان کوه رفتن خیلی خوبه سعی کنید هفته ای یه بار برید  کوه هم برا روحیه خوبه هم انرژی اضافه رو میگیره تا به سمت خ.ا نریم و هم یه ورزشه و هم اینکه میتونید خانوادگی برید کوه یا با دوستاتون که خیلی هم دسته جمعی خوش میگذره و هم اینکه هزینه ای نداره ...۵امتیاز مثبت 
سعی کنیم یه مدت امتحانش کنیم اونایی که اهل کوه رفتن هستن که خوشا به حالشون …اونایی هم که اهلش نیستن سعی کنن اهلش بشن چون خییییلی خوبه.
میتونه یه برنامه هر هفتگی باشه با یه گروه از دوستامون...
راستی دوستانی که خبری ازشون نیست اگه خواستن روزای پاکیشونو اعلام کنن و به تناسب فاصله اندازی خودشون تعهد بدن و اگه مشکلی داشتن و صلاح دونستن بیان بگن تا به کمک همدیگه بتونیم حلش کنیم.(اگه خواستن )
من ۱۵روز دیگه یه ماه میشه برام...تعهدم هم همون ۱۳مرداده...
خوشحال و شااااااااااد باشید   

۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۹ خوشبخت
سلام به همه ی خواهرا و برادرای گلم.خوبید؟
با توکل به خدا و کمک و همراهیه شما 29 روز پاکی دارم ناگفته نمونه 3 مرتبه وسوسه شدم ولی با توکل به خدا طاقت اوردم.ایشالا که هممون به پاکیه مطلق برسیم.هر وقت وسوسه میشین حواستونو پرت کنید سره خودتونو گرم کنید برید تو جمع.خدا هم کمکتون میکنه.

۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۷ نویسنده ی پست
چقد خلوت شده مجبورم بیام دیگه چاره ای نیست خخخخخ
سلااااااااام به همگی
موج مثبت دنگ و فنگ ینی چی؟ تو ایرانسل بودی؟ 15روز دیگه تو فقط ایمیلتو تو خصوصی برای آقای نجفی بذار من میگم برات بفرستن:)

۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۸:۴۸ موج مثبت
خوش اومدی...
کلی اطلاعات ازم میکشید  ...اره من ایرانسل دارم....ممنون 

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۵ نویسنده ی پست
خوشبخت:
سلام عزیز
مرسی شما خوبین؟:)
ماشالا به این همت
به به پس کم کم باید جایزه بدیم
شما ایرانسلی یا همراه اول؟
موج مثبت:
مرسی عزیزم
خواهش مندم دست خانم ب.ا درد نکنه

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۰ reza kord
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
خوبید همگی؟؟؟؟؟؟؟
خو خدارو شکر
 به موج مثبت:
عاره واسه ماه رمضون بود تو یکی از پارکای تهران ک روز اخرش بودو باید وسایلو جم میکردیمو اینا ک دیر شد.
خخخخخخخخ خو خجالت میکشم برم سمتش دیگه خو من پسر خجالتیم.دوستدخترم نداشتمو اینا و اااااااره دیگه خخخخخخ
اره خو هر کی ی انگیزه ای داره منم ی انگیزه .راستش چطور بگم چند وقته دلم میخاد با ی دختر دوست بشمو اون بشه همه کسم و منم بشم مال یکسی تو این دنیا ولی میترسم برم جلو و با کسی دوست بشم.از این میترسم ک بعد چند وقت بره و کلا داغون میشم.باید بگردم یکیو پیدا کنم ولی مشکل اینجاست نمیدونم چطوری برم باهاش حرف بزنم. خلاصه اینکه این مسئله بدجور ذهنمو درگیر کرده.نمیدونمم دقیقا چیکار کنم.

خخخخخخخخ واقعا خودمم نمیدونم فقط تو کتابا خوندم ک ادم باس اول خودشو بشناسه تا بتونه خداشو بشناسه.
خخخخخخخخخ خو کسی ک ازم تعریف نمیکنه گفتم خودم ی نوشابه ای باز کنم واسه خودم.:)))))))))))))اره خو خانومای بهمنی هم گلن:))))))بر منکرش لعنت.
خو چطوری نداره برو در یک عملیات سریع دستشو ببوس برو ی طرف دیگه اصنم به رو خودت نیار.کم کم اونقد این کار برات لذت بخش میشه ک اگه ی روز انجام ندی ی حال بدی بهت دست میده.میدونم درک میکنم رابطتت با مادرتو ی جورایی ولی کم کم بهتر کن رابطرو.

خخخخخخخخخخ ی دست زدن ک گناه نیست(چشمک زدن)
فک نکنم کوه رفته باشم خخخخخ
کوهنوردی و اینکارا تو اخر هفته واسه بچه بالا شهراس ک دارنو میرن کوهو  پارکو عشقو حال نه ما.والا.البته منم بااااااااااااااید به امید خدا پولدار بشم خیلی کارا میخاستم بکنم ک نشد باید در اینده بکنم.

یاعلی

۰۱ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۴ روانشناسی
راهی که برای ترک اینکار خیلی موثره اینه اصلا به فکرتون نیارینش یعنی اصلا بهش فکر نکنین حتی به اینکه چند دوزه اینکارو ترک کردین اینجوری از ضمیر ناخودآگاه بیرون میره و ذهن با چیرای دیگه مشغول میشه یعنی به محض اینکه اینکار تو فکر شما ا ومد به مغز فرمان استاپ بدید.اینکه در این انجمن ها یا کمپ ها بیاید بگید که مثلا چند روزه ترک کردید و درموردش صحبت کنید باعث میشه تو ذهن شما ماندگار بشه و هرچیزی هم که توذهن بشینه منجر به عمل میشه.ولی اصلا بهش فکر نکنین.

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۵ جلال
سلام به دوستان عزیز.امیدوارم حالتون خوب باشه.یه اتفاق جالب افتاده.من به یه بنده خدایی علاقه مند شدم . فکر کردم دختر بزرگ خانواده اند(نگو ایشون دختر دوم خانواده بودند).مادرم رو فرستادم که یه صحبتی بکنند و ایشون یادشون رفت که بگند این بنده خدا مد نظر ماست.ما رفتیم خاستگاری بعد دیدم که این بنده خدا اون دختر مدنظر ما نیست.بعد مشخص شد که ما رفتیم خاستگاری خواهر بزرگتر.با کلی شرمندگی با دختر دوم صحبت کردیم.ایشون یکمی هول شده بود.طفلی خبر نداشت برای ایشون اومدیم.حالا قرار شده بما خبر بدن.البته ایشون گفتند چون خواهر بزرگشون ازدواج نکردند باید صبر کنند تا نوبتشون بشه.من به ایشون گفتم با خواهر و خانوادشون صحبت کنند.بچه ها دعا کنین درست بشه . آخه خیلی خانواده خوب و محرمی هستند.فعلا که دلم در تب و تابه.وای اگه بشه که محشره.هر وقت یاد اونروز میفتم کلی خنده ام  میگیره.ببخشین زیاد حرف زدم.فعلاً مرخص میشم.برام دعا کنید.

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۸ خوشبخت
سلام به همه .خوبید؟
33 روز پاکی تو یه شرایطه سخت ولی جلو خودمو گرفتم خدا هم کمکم کرد.نیازه جنسی غریضه ای هست که تو وجوده همه ی انسانها هست هیچ کس نمیتونه منکره این بشه اما خود ارضایی یه نوع انحرافه ما نباید از این نیازمون خجالت بکشیم بلکه باید راهی را انتخاب کنیم که درست باشه.من با این فکر ترک کردم.نمیدونم شما چقدر موافقید با این حرفا.اگه ناقصه کاملش کنید.
به نویسنده پست عزیز سلامت باشین ممنون ایشالا پاکیه همه بچه ها .من ایرانسل هستم.

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۰ گل پاک
تبریک به
خوشبخت عزیز ... یک ماهگی مبارک ...
بچه ها ترکش سخت نیست سخت نیست سخت نیست ... من در آستانه 8 ماهگی هستم راستش رو بخواید دیگه وسوسه هم نمی شم .... حالا که ترک کردید برای خودتون تاریخ نزارید تا فلان موقع ... بگید ترک کردم برای همیشه .... انشالله

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۰ نویسنده ی پست
آقا جلال:
سلام 
به به 
من که دلم روشنه ایشالا که به زودی خبرای خوب میدین بهمون منم دلشوره گرفتم:D ایشالا جواب مثبته منم در جریان بذارین
آقا جلال شما سی روز رو تموم کردین؟ایرانسلین؟
خوشبخت عزیزم:
سلام عزیزم مرسی شما خوبی؟
به به تبریک میگم 
گل پاک:
 خوش به حالت عزیزم:( تو ایرانسل بودی؟:D
آقای نجفی چن تا شارژ ایرانسل داریم؟
آقای نجفی چن تا شارژ ایرانسل داریم؟
آقای نجفی چن تا شارژ ایرانسل داریم؟

نظر:
سلام
یکیش رفته

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۱ گل پاک
به نویسنده پست
آخرشم یه اسم برای خودت نذاشتی یاااااا
مرسی عزیزم من جایزه نگیرم بهتره .....
راستی من میام اینجا خبر سلامتم رو می دم فقط به خاطر روحیه دادن به بقیستاااا
فکر بد نکنییییید ...... موفق باشید
یسنا خانوم کجایی ؟؟؟ چه خبرا ؟؟؟؟

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۲ یسنا
سلام به همه
داداش جلال انشاالله همه چی بر وفق مرادت پیش بره و بزودی رخت دامادی به تن کنی(آمین)
خوشبخت جان تبریک میگم بهت عزیزم واقعا برات خوشحال شدم
نویسنده پست من قرار بود شارژ بفرستم ی بار دیگه میگی چکار کنم؟

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۶ جلال
سلام بچه ها.خوبین ان شاء الله.ممنون از "نویسنده پست" و "یسنا" بزرگوار.
" خوشبخت" عزیز منم بشما تبریک می گم.برای دوستان هم دعا کنین.
از"روانشناس" و "موج مثبت"مهربون هم تشکر میکنم بابت راهنماییاشون.
منم دعا می کنم که همه جوونا خوشبخت بشن.من فردا 8 تا کارت شارژ ایرانسل 2 تومنی برای آقای نجفی میفرستم که بین دوستان تقسیم کنند.منم ایرانسلیم.چد روزه پاکم.سعی کردم سراغش نرم.هر موقع هم یادش میفتم صلوات میفرستم و ذکر" استغفر الله ربی و اتوب الیه" رو میگم.ان شاءالله همگی به پاکی کامل برسیم.

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۰ نویسنده ی پست
سلام
بچه ها این همه شارژ میخوایم چیکار؟
الان 9تا شارژ دو تومنی داریم 
الان چن نفر دوره شون تموم شده یا دو سه روز ازش مونده؟

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۸ زهره
سلام،من تازه امروز بااین سایت آشناشدم! من یه دختر20ساله م که تقریبأاز9سالگی به خودارضایی دچارشدم جالب اینجاست که تا16سالگی نمیدونستم چیکارمیکنم ودارم چه بلایی سرخودم میارم،بعدشم خیلی سعی کردم ترکش کنم ولی هرباربعدازتکراراین عمل بس زار زدم کورشدم!این عمل همه چیزمو ازم گرفت،زیرچشمام سیاه شده،سرم گیج میره،منی که همیشه شاگرداول بودم حالانآبودشدم اصلأنمیتونم موقع درس خوندم حواسمو جمع کنم باوجودیکه رشتمم رباتیکه ونیازبه تمرکزوهوش فوق العاده داره ولی من ترم اولو مشروط شدم،دیگه ازدنیابریدم بیشتر زجرم ازاینه که همه توی فامیل چه ازلحاظ پاکی چه درسی به من ایمان دارن! دوست دارم ازدواج کنم ولی چون بچه آخرمو بابام وابستگی زیادی بهم داره ودوستم داره هرکس که ازش منو خاستگاری کنه بدون اینکه بدونه طرف کیه بدون اینکه بخوادنظرمنوبدونه فوری ردش میکنه! دیگه بریدم،وقتی این تاپیکو دیدم خیلی خوشحال شدم،گفتم شایدبتونم عوض شم!کمکم کنید.....لطفأ! منم میخوام عضو شم.

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۲ زهره
اگه خدا کمکم کنه وبتونم ترک کنم.......کارت شارژ نمیخوام! اونموقع دیگه برام هیچ چیزشیرین ترو دلنشین تراز تشویقی که خدابرام درنظرگرفته نیست! به جای سیمکارتم....ترجیح میدم خودم شارژ بشم:) برام دعاکنین:'(

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۳ جلال
سلام بچه ها.خوبین. اول یه خوش آمد بگم از طرف نویسنده پست به"زهره" خانم با اراده. یه یاعلی بگو و شروع کن.امیدوارم کامنتای دوستان بهتون امید بده و راهگشا باشه و ان شاءالله بتونی ترک کنی
" نویسنده پست" عزیز. این شارژ ها رو بفرستم یا نه.یه خبری بهم بدین.راستی بچه ها برام دعا کنین.قراره خانواده دختر خبر تحقیقاتشون و نهایتاً جوابشون برای مراحل بعدی رو بدن.فعلاً.امید به پاکی و موفقیت تمام دوستان گروه

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۹ زهره
آقا جلال ممنون بابت قوت قلبی که بهم دادین،منم واستون دعا میکنم که انشاالله جوابشون مثبت باشه وخوشبخت بشین.چون هیچ چیز به اندازه در کنار نیمه ت بودن بهت آرامش نمیده. من این آرامشو واسه هممون آرزو میکنم،اینم بگم که من الان۵روزه پاکم😊

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۰ نویسنده ی پست
سلام
زهره جان خیلی خیلی بهت تبریک میگم امیدوارم از بودن کنار بچه ها حسابی لذت ببری همانا این بچه ها بچه هایی نایابند:)
ایشالا پاک پاک میشیم همگی بیشترین مدت پاکیت چقدر بوده؟ فک کنم 5روز مدت زمان خوبی باشه
آقا جلال یکمی صبر کنین راستش من نگرانم این شارژا بمونه ندونیم چیکارش کنیم یا مثلا دو جور بشه به بعضیا بیشتر برسه به بعضیا کمتر 

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۵ زهره
نویسنده پست عزیز کاش یه اسم واسه خودت میذاشتی که توصدازدنت راحت تر باشیم،ولی میخواستم بگم که من هرروز اینکارو نمیکردم!طولانی ترین مدت پاکیم یکماه هم بوده،سه ماه هم بوده،یکسالم بوده حتی! میگم حالاکه کارت شارژا رودستتون بادکرده منم هستم:) چه کنم دیگه؟ازبس که فداکارم:))) منم ایرانسلیم!!!:) عزیزم زیادناراحت زندگیت نباش... مطمئن باش توکه این گام مهم وحیاتی رو واسه مابرداشتی ومسبب این کارخیرشدی،خداخودش یه وقتی یه جوری یه جایی که حتی فکرشم نمیکنی شرایط زندگیتو جوری قشنگ کنارهم میچینه ودرستش میکنه که حتی خودتم باورت نمیشه! فقط......اینقدتوذهنت ازمامانت ذهنیت بدنساز! (مادراگرمنطق داشت که مادرنمیشد،مگرمیشود بامنطق این همه عاشق بود¿) اگه ذهنیتت وعوض کنی،دیدتو نسبت به اطرافیانت عوض کنی وخوب ببینیشون قبل ازهرچیزی این قلب خودته که آروم میگیره!به فکرخودت باشو به این باوربرس که خانواده م عاشق منن!ایشالاکه زودتربه آرامش برسی عزیزم!! ودرآخر....*هیچ لذتی توی دنیا وجود نداره که به گناهش بیارزه* خدایا ماراببخش بخاطرگناهانی که لذتش رفته.....امامسئولیتش مانده!!!

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۲ گل پاک
زهره خانوم
خوش اومدی ... بهت تبریک می گم ... ببخشید سوالم خصوصیه ولی خب اگه میشه حتما جوابم رو بده بعد ترک 1 سالت چی شد که دوباره اینکار رو کردی ؟؟؟ !!!!چه جوری دلت اومد ؟؟؟ منم 7 -8 ماهیه ترکم ولی فک می کنم دیگه اصلانتونم برم سمتش !!!

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۱۴ نویسنده ی پست
یه عالمه نوشتما همش پرید
فقط اینو بگم که مطمئنم دیگه کلا میذاری کنار با توجه به سابقت اینجا خیلی کمکت میکنه
در رابطه با خونوادمم دیگه دوران سکوت قبل طوفان به پایان رسیده:) به اندازه ی کافی مهلت دادم الان وقت تو در و دیوار پاشوندنه:)
یه سری حرف دیگه م داشتم که پریده و ایشالا بعدا میگم

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۲۴ ماندانا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
من ١٨ سالمه 
خل هم میباشم
خخ وقتی میخوام جلو خودمو بگیرم فک کنم کل شهر بفهمن
ما اپرتمان دو طبقه داریم من بالام مامان بابام پایین وقتی میخوام خود ارضایی نکنم
میرم تلویزیون رو روشن میکنم صدای اهنگ که تا ته با صدای قشنگم 😆 باهاش میخونم خیلی تاثیر داره هااااا
مخصوصا اهنگ ***** **** * *** ***

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۵ زهره
به گل پاک: عزیزم اگه کامنت اولموخونده باشی گفته بودم که از9سالگی گرفتارشدم!من اونموقع یه بچه بودم که نمیدونستم دارم چیکارمیکنم!اونموقع اصلأنیازی نداشتم! فقط بخاطرحس خوبی که بهم داده بودشده بودسرگرمیم ولی باوجود بچگیمم حس میکردم که کاربدیه ونبایدتکرارش کنم!اون یکسالم تو14،15سالگیم بود! که قصدترکم نداشتم ولی انگارفراموشش کرده بودمو درگیردرس وزندگیم شده بودم!دلیل اینم که دوباره برگشتم بخاطراین بودکه به بلوغ رسیده بودمو حس نیازم بیدار!ینی اصلأتوشرایط مناسبی نبودم!من ازشب قدرتوبه کردم بعدازون دوبارتکرارشد ولی هر2بارش بجای لذت بهم زجر داد!عملأزجرمیکشیدمو بعدشم سردردای کشنده میگرفتم!خواست خدابود!الانم دیگه حسش نیست،نمیخوام دیگه گناه کنم،باخودم میگم توکه ثواب نمیکنی حداقل گناه نکن!والا.....ماکه نفعی واسه خدامون نداریم حداقل ازخودمون ناامیدش نکنیم! به نویسنده پست: عزیزم توکه20سال صبرکردی یه مدت دیگه م روش،به امیدخداچندمدت دیگه ازدواج میکنی ومیری سرخونه وزندگی خودت!احترام پدرومادرتو نگه دار مطمئن باش که خدابه وقتش جبران میکنه وروزی میرسه که قدرهمه کاراتومیدونن! میتونی یکاری کنی،باخواهرت نوبتی کاراروکنین،روزایم که نوبت اونه بگوبه من چه هیچ کاری نکن،اونوقت فکرنمیکنن وظیفته وقدرکاراتومیدونن! فقط...فعلأ دست نگه دارو طغیان نکن تابعدیه تصمیم عاقلانه ودرست بگیری!

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۶ زهره
آقا جلال دامادشدید آیا؟آخه خبری ازتون نیست!!!!!!

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۵ نویسنده ی پست به زهره
چن روز پیش میخواستم از خونه فرار کنم
میخواستم یه چن روز گم و گور شم بدونن چقد تحت فشارم
نذاشتن حتی برام خواستگار بیاد نذاشتن ازدواج کنم درگیر این گناه لعنتی شدم گفتن و نوشتنش راحته ولی بغضش سنگینه یکی از دلایل عذابم این گناهه و یکی از دلایلش قطع شدن امیدم از ازدواجه که باعثش خونوادمن اگه یکم برای ظاهرم تو یه مهمونی وقت بذارم و هیجان داشته باشم بهم تیکه میندازن خواهرم میگه لازم نیست همه بفهمن میخوای ازدواج کنی خیلی دلم شکست فقط گریه نکردم من با یه مشت آدم عقده ای طرفم که فقط دوس دارن تخریبم کنن وقتی مهمون داریم مخصوصا کارایی که بدم میاد میکنه که عصبانی بشم و وجه م جلو بقیه خراب شه خوراکی میخوره دستشو با لباس من پاک میکنه کاری که اصلا در حالت عادی نمیکنه!!! ازین دست رفتارا همشون دارن اینکه بهم حق نمیدن که اعتراض کنم دیوونه م کرده دیووونه واقعا حق ندارم به این رفتارا اعتراض کنم؟ بنظرت حق با من نیست؟ حق ندارم بگم چرا اینترنتو تنهایی استفاده میکنه؟ حق ندارم بگم چرا دست کثیف به لباس تمیز من میماله؟ حق ندارم اعتراض کنم چرا هیچ وقت کاری که بهش سپرده میشه درست انجام نمیده و همیشه نصفه س؟حق ندارم اعتراض کنم چرا لباس سوغاتی منو پرو میکنه و بعد ور میداره میبره بذاره تو کشوش؟؟؟!!!
اینا فقط چن تا نمونه س دیگه خود خواهرمم بهم حق اعتراض نمیده و براش عادیه اصلا دیگه به اعتراضم واکنشم نشون نمیده از بس حق طبیعیش میدونه یه آدم پررو و حق بجانب
کلا هر چی بگم اهمیت نداره همیشه حق با خواهرمه فقط چون ازم بزرگتره هر غلطی بکنه اصلا مهم نیست و من نباید اعتراض کنم و باید کوتاه بیام جوابمم یه چیزه: مگه چی میشه؟خواهرته!!
خیلی خسته م خیلی از این همه بی عدالتی خسته م
دیگه خودمم باورم شده حقی ندارم عین آدمیم که ازش دزدی شده قاضیم میدونه ولی قاضی حکمی نمیده و حق طرفو نمیگیره تازه یه چیزیم بابت اعتراض کردنم بدهکار میشم:((
شاید مهاجرت کردم و پناهنده شدم دیگه هیچی برام مهم نیست
از همه بریدم

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۷ جلال
سلام دوستان عزیز.امیدوارم حالتون خوب باشه.قرار شد یه جلسه دیگه بریم منزلشون برای ادامه صحبت ها.
"نویسنده پست" عزیز امیدوارم خدا گشایشی براتون فراهم کنه و به قول زهره خانم احترام والدینتون رو داشته باشید.برای تموم جوونا دعا کنید که عاقبت بخیر بشن.
از" یسنا"  و "زهره" خانم مهربون هم تشکر می کنم بابت قوت قلب دادن به تمام دادمادهای آینده.

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۳ زهره به نویسنده پست
عزیزم خیلی برات ناراحت شدم!راست میگی....حق باتوئه. من جای توزندگی نکردم که بتونم به جات تصمیم بگیرم،واقعأشرایط سختی داری ولی فکرکنم بتونم درکت کنم منم مثل توبچه آخرموخواهربزرگتردارم که یکیشون بددددد بامن لجه!شایدهیچکس نتونه مثل من تورو درک کنه...چون توشرایط تقریبأشبیه توزندگی کردم! حسایی روکه توتجربه کردی روتجربه کردم! ولی هیچوقت تصمیمایی روکه توگرفتی رونگرفتم، باتوکل به خدازندگی کردم،خودموبه بی خیالی زدم که کمتراذیت شم! عزیزم اینجانمیتونم خیلی ازمسائلوبگم چون بحث ازموضوع خارج میشه وشایدبقیه دوستان روخسته کنه! بنظرم بتونم دوست خوبی برات بشم...... اگه خودت راضی بودی وخواستی آدرس ایمیلتو به آقای نجفی بگوبرام ایمیل کنن،تاراحت تر بتونم خیلی چیزاروبرات بگم! ولی بدون این راهش نیست، خونه پدرومادرآدم هرچیم جهنم باشه بهتر فرارازخونس! اونم برادختری که معلوم نیس چی درانتظارشه! ازکجامیدونی اگه ازخونه رفتی شرایطت بهترمیشه؟ بدترمیشه که بهترنمیشه..... خواهرتم فکرکنم سلامت روانی نداره چون اینکه میگی جلوبقیه دستشو بالباس توپاک میکنه این کاریه آدم سالم نیست!! عزیزم اگه ازنظرت اشکال نداره ایمیلتو بفرس.

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۷ زهره
ببخشیدمن همه کامنتای قبلیتو نخونده بودم!
مثل اینکه تویکیشون گفته بودی که اینجادردودل کنیم باهم وبااین کارازموضوع اصل خارج نمیشیم،ولی من توکامنت قبلیم برعکس اینوگفته بودم!عذرمیخوام ازین به بعدسعی میکنم برگردموهمه کامنتای قبلی روبخونم!بازم معذرت....
پس منم همینجاحرفامومیزنم.......
عزیزم پدرمنم اعتیاد داشت،ولی شدتش کم بود!الانم خداروشکر5،6سالی میشه که ترک کرده منم تودوران بچگیم اوضاع بدی توخونم بود،چون وضع مالی پدرم خوب بودو اعتیاد باعث شدکه ورشکست کنه!ینی همه چیزمونوباختیم ومن که خیلی کوچیک بودم بحثای توخونه میشدیه درد روی قلبم،همه میگفتن زهره خیلی لوسه!!!!ولی نمیدونستن چی تودل زهره میگذره،همین دردا زهره روبزرگ کرد،الان منطقی ترین وعاقل ترین بین خواهربرادرام منم ولی بازم همه میگن زهره لوسه!بخاطرهمینم بابام راضی به ازدواجم نمیشه چون فکرمیکنه هنوزبچه م!
اون خواهرم که گفتم همیشه تویه جمع سعی داشت منوضایع کنه مثلأوقتی توبحثاشون پیششون مینشستم،وقتی باهاش حرف میزدم وقتی طرف صحبتم اون بود عمدأخودشوبه نشنیدن میزد،نگاهم نمیکردوبایکی دیگه حرف میزد،جوری که بقیه تعجب میکردن!
منوکوچیک میکرد،یامثلأهرکسیومیدید شروع میکردومیگفت زهره توخونه هیچ کاری نمیکنه وحتی بلدنیس یه تخم مرغم بپزه و......منم ناراحت میشدم!
یامثلااگه2تابشقابومیشست هزارتافحش به من میداد،یااگه یه لیوان آب دست مامان میداد،منتشو سرمن میذاشت!
بعدشم که نامزدکرد،نامزدش ازخودش بدتر!
2تایی جلوهمه دست میذاشتن رونقطه ضعفای منو وبه اسم شوخی بهم میخندیدن،یاشوهراون هرجاکه میخواستیم بریم پیله میکردبه من که اینو نپوشو....
یاعروسی که بخوایم بریم بابام به من هیچی نمیگه اون سرتاپاموبراندازمیکنه وچشم غره میره که چرا اینجوری میخای بیای!درصورتی که من همیشه توپوششم رعایت میکنم!خوب من زورم ازاین میادکه به اون چه ربطی داره ک دخالت میکنه؟منکه خداروشکرسایه بابامامانم بالاسرمه واگه مسئله ای باشه خودشون گوشزدمیکنن!ازدخالتای بیجاش حالم بدمیشه ودیگه هم نمیگم به شماربطی نداره،فقط روزایی که حالمو میگرن یه بغض سنگین توگلوم میمونه که شب خالیش میکنم!من سالهاست که شبا باگریه میخوابم:'(
ولی الان بهترم،چون خواهرم ازدواج کرده نصف آرامشموبدست آوردم ولی بازم هروقت میبیننم نیش وکنایه شون به راهه!!!!
منم حالم گرفته میشه،منم بغض میکنم منم دلم ازعزیزام میگیره ولی هیچوقت فکرفراربه سرم نزده!آرامشموازنمازمیگیرم

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۴ زهره
درسته شرایط من باتوفرق میکنه...
خواهرمن مشکلش اینه که عصبیه وتندخو!عقلشم هنوزبچه س!
ولی خواهرتوانگاریه نوع عقده ونفرت نسبت به توداره!
اینیم که میگه بقیه طرف اونو میگیرن واقعأدردآوره میدونم...
ولی مگه نمیگی برادرم دوستم داره وطرف منه!به جای فرار اگه بازن داداشت مشکلی نداری بروخونه داداشت که یه مدت ازمحیط خونه دورباشی...
راستی تو جواب خواهرتو میدی؟
وقتی ضایعت میکنه توهم ضایعش کن،دعوامیکنه باهاش دعواکن،لباستوبرمیداره ریلکس برو ورش دارو بگو مال خودمه!دستشو بالباست پاک میکنه بلندبگو مگه بچه ای؟دیگه30سالت شده یکم بزرگ شو،(عمدأسنشوزیادبگو:))
بجای ناراحت شدن برای تخلیه خودت بشین نقشه بکش حالشو بگیر!اینجوری راحت وسبک میشی!
یکاری کن اون فکرفرارازدست تو به سرش بزنه!خخخخخ
چون منم همین کارومیکردم تخلیه میشدم:)
مثلاوقتی میگه میخای همه بفهمن میخای شوهرکنی،بگو آره توچرا داری میترکی،زورت میاد؟
آخ!اگه من جای توبودم یکاری میکردم این خواهرت سربه بیابون بذاره:)منو ببرخونتون تاخواهرتوادب کنمآ:)))
بابانشین قمبرک بزن یکم اکتیو باش وطی عملیات های انتحاری حالشوبگیر!
بخدااینقدتوفکرتم که انگارمشکل توروخودم دارم،دلم میخادهرکاری ازدستم برمیادبرات بکنم!دوست ندارم ناراحتی توببینم!
میبینین چقد حرف زدم؟؟؟؟؟
همش ازناراحتیمه هآآآ!!!!!
وگرنه مدیونید فکرکنیدمن پرحرفم!!!!!:)
دوستم راهکارهای بکری جهت حال گیری ازخواهرت دارم مشورت خواستی درخدمتم:)
من دیگه رفتم خعلی حرفیدم:))))))))))))

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۱ 15 ماه
سلام.
تقریبأ همه کامنتای این پست رو خوندم.
منم با اجازتون عضو میشم، البته یه عضو نیمه ثابت و هروقت فرصت کردم میام اینجا روزای پاکیم رو مینویسم.
خب اولش بگم که من یه پسرم و 15 سال متأسفانه درگیر این موضوعم. کلأ زندگیم به هم ریخته!! واسه همین 15 ماه واسه خودم ترک گذاشتم و بعد از 15 ماه پروندمو از شورای امنیت... نه نه ببخشید... خخخ از ذهنم بیرون بیارمو دیگه به این موضوع فکر نکنم.
خدایا به امید تو!
امروز یک ماه (31روز) و 20 روزه که پاکم...
.
درضمن بچه های زیادی اینجا کامنت گذاشتن دیگه نیستن؟؟؟ لطفأ این پست رو خالی نذارید.

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۰ نویسنده ی پست
سلام 
میخوام بگم خیلی خوشحالم که بین شماهام:)
از همتون بابت همدردیاتون ممنونم بابت اینکه دلسوزمین بابت اینکه برای درک کردنم و فهمیدنم وقت میذارین  
آقا جلال:خدا همیشه با منه همیشه هیچوقت ناشکری نکردم همیشه سعی کردم نیمه ی پر لیوانو ببینم مطمئن باشین این حرفای من دلیل بر ناشکری یا اقدام من به خیلی کارا نمیشه اینا فقط دردای دلمن که هیچکدوم از دور و بریام درکم نمیکنن منم نمیتونم و نمیخوام این دردارو اثبات کنم چون مجبورم وجه ی خواهر یا مادر خودمو خراب کنم که اصلا دلم همچین چیزیو نمیخواد به هر حال جدای از این اتفاقات حق هایی هم به گردنم دارن
زهره جونم:
ممنونم از لطفت عزیزم
محبت از حرفات میریزه^_^ ممنونم ازت عزیزم حتما ایمیلمو میدم تا با هم در ارتباط باشیم:) مرسی عزیزم خیلی خوب درکت میکنم منم برا همین دست گذاشتن رو نقطه ضعفاس که نمیخوام از هیچیم با خبر بشن و همه چی رو قائم میکنم تاحالا از هر چی ترسیدم ریختم تو خودم هر شکستی خوردم بین خودم و خدای خودم مونده چون جنبه شو نداشتن
باور کن چندین بار بهشون گفتم من اصلا قصد عوض کردنتونو ندارم اصلا نمیگم شما برام کاری بکنین فقط قبول کنید حق با منه به من حق اعتراض بدین همین ولی یه جوری رفتار میکنن که انگار من مشکل روانی دارم که دارم اعتراض میکنم این حس وحشتناکه اینکه همیشه غیرطبیعی بنظر برسی در صورتی که دقیقا برعکسی خیلی غم انگیزه وقتی داره از حرص خوردن قلبت وایمیسه بهت میخندن که ببین داره بابت چی حرص میخوره!!! در صورتی که اگر من همون کارارو بکنم چه حرفا که نمیشنوم:(الانم که مینویسم دستام خواب میرن و یخ میکنن
من نمیخواستم کلا فرار کنم میخواستم یکی دو شب برم جایی مث ترمینال که شب تا صب بازن برم اینور اونور بمونم یکی دو روز غیب شم بدونن حرفا و کاراشون ناراحت کننده س و تا هر وقت ادامه بدن تحمل نمیکنم ینی یه جورایی تهدید!!!
ولی حالشو نداشتم که به خاطر تهدید پاشم برم یکی دو روز نرم خونه:)) میخواستن برن سفر گفتم من نمیرم باهاشون از شرشون چن روزی خلاصم ولی نرفتن
انقد الکی ازم انتقاد میکنن سعی میکنم هیچ جا باهاشون نباشم تنهایی میرم خونه ی برادرم اونا برن من نمیرم انقد تو اون روزی که باهاشونم منو میچزونن که هر دفعه با خودم عهد میبندم نرم و دیگه هم نرفتم خیلی وقته سعی میکنم جاهایی که زیاد تو چشمشونم نرم بیشتر جاهای شلوغ میرم خودمونم اگر همه دور هم جمع شیم شلوغ میشه ولی خونه ی خواهر برادرمو تنها میرم همیشه از بس که چرت و پرت میگن مثلا خواهرزادم عاشق هیجانه باهاش بازیای هیجانی میکنم که بهم میگن مریض روانی مریض بیمار وحشی!!! بیشعور 
در صورتیکه وقتی اونا نیستن قشنگ با هم بازی میکنیم و خوشحال و خندون بر میگردم ولی وقتی هستن زهر مارم میکنن یا در رابطه با برادرزاده مم همینطور موقعایی که الکی گریه میکنه صدامو نازک میکنم باهاش حرف میزنم آروم میشه دیگه گریه نمیکنه حتی یه موقعا زن داداشم ازم میخواد این کارو بکنم تا گریه ش بند بیاد ولی اینا که هستن هی میگن وای بچه فلان میشه بهمان میشه بسه یه جور دیگه آرومش کن همه ی کارات باید با سر و صدا باشن؟ بعد حالا اینا حرفای یکیشونه اون یکی هم سریع ازش حمایت میکنه و یه چیزیم اون یکی میذاره روش واقعا چه حسی آدم میتونه داشته باشه؟ حس تنفر خودشون کین که اینجوری منو تحقیر میکنن؟ یا مثلا خدا نکنه یه کار اشتباهی انجام بدم حالا مثلا فرض کن برادر زاده م یه شیرین کاری ای بکنه من هیجانی شم مثلا بزنم رو پام یا جیغ بزنم بچه بترسه جلوی زن برادرم انقد بهم چرت و پرت میگن و انقد کوچیکم میکنن که ینی مثلا خودشون خیلی خوبن و من از اینا نیستم در صورتیکه حرفم نزنن همه میدونن چه اتفاقی افتاده مادرمم که منتظر یه بهونه س که خودشو توجیه کنه وقتی بهش گفتن چرا نمیذاری فلانی ازدواج کنه برگشت گفت هنوز بچه س حالا منتظر کوچکترین اتفاق از طرف منه تا کارشو توجیه کنه و بگه دیدی گفتم بچه س؟ در صورتیکه بدتر از رفتارای منی که عمه ی بچمو خالش باهاش داره ولی هیچکس چیزی نمیگه اونم مث من عاشق بچه س من واقعا عاشق بچه م ینی اصن بچه میبینم حس میکنم عزیزترین کسمو دیدم دلم میخواد جونمو بدم براش خودشونم اینو میدونن ولی هیچوقت نمیگن وای میدونیم دوسش داری خودتو کنترل کن میگن وحشی خودتو کنترل کن هر کدومشون جداگانه اعتراف میکنن که خیلی دوسم دارن و مشخصه من براشون با بقیه فرق دارم ولی خدا نکنه محبت یکی جلو بقیه ابراز شه همه خودشونو میزنن به اون راه ایش و ویش میکنن برادرم خیلی منو دوس داره یه موقعا خیلی ابراز علاقه میکنه لباسی که دوس دارم میپوشه میگه بخاطر تو پوشیدما یا مثلا چیزی بخوام دو تا سه تا برام میخره ازش یا چیزایی که دوس دارم همیشه یادش میمونه و میگه یا مثلا خدا نکنه منو "عشقم" صدا کنه همه حالشون بد میشه ما یه مشکل خونوادگی به اسم کمبود محبت داریم و هیچ کدومم چشم دیدن محبت اون یکی رو ندارن مثلا زمانی که برادرم تازه خونه عوض کرده بود شماره خونه ی داداشمو به خواهر متاهلم دادم سریع برگشت گفت مال مارو انقد زود حفظ نکردی در صورتیکه مال اونارو زودتر حفظ کرده بودم 
من عاشق خواهرا و برادرمم ولی اصلا خوشم نمیاد به هم دیگه حسادت میکنن از برادرم خواستم جلو بقیه خیلی کارارو نکنه ولی میگه برو بابا اصن باورشم نمیشه اینطوری باشن منم نمیخوام بیشتر از این چیزی بگم و بحثو باز کنم 
گرچه خواهرامم که خ ر نیستن دارن میبینن دیگه مثلا اگر سه تا چیز بخره برا سه تامون من بگم وای اینا چقد خوبن میگه همش مال تو :| ینی خواهرام کلا هیچی 
یه بار همینجوری یهو برگشت از پشت تلفن بهم گفت بیا بریم فلان جا(جایی که خودش همیشه کتونی میخرید) برات کتونی بخرم(با اینکه سرشم خیلی شلوغه) میدونستم که کتونی ای که اون بخره کم کم 100 تومن ارزششه و چیز بد نمیخره اصلا ولی خواهرم کتونی نداشت و میخواست بخره به داداشم گفتم کتونی واسه چی؟ گفت همینجوری گفتم من لازم ندارم(دوس داشتم بخرما کتونیم کهنه شده بود ولی خب خواهرم همونم نداشت) بیا با فلانی برو گفتم یا اصن اگر میخوای منم باشم منم میام گفت نه من برا اون نمیخوام بخرم واسه تو میخواستم بخرم خشکم زده بود خواهرمم صدامو میشنید و نتونستم ماست مالی کنم و حسابی ناراحت شدم ولی خب از طرفی خوشحال بودم که هوای خواهرمو داشتم خواهرمم یکم بعدش با مامانم رفتن براش یه کتونی خوب در حد 250 اینا خرید
یه بارم میخواستم یواشکی برم دکتر(مامانم خیلی الکی استرس وارد میکنه دوس ندارم بفهمه چی به چیه) به داداشم گفتم و اونم فک کنم 150 یا 200 تومن بهم داد ینی چن برابر چیزی که میخواستم که بعدا مامانم فهمید و زیاد خوشش نیومد 
اینه که من حس میکنم اینا هر بلایی سر من بیارن زیاد عذاب وجدان نمیگیرن میگن یکی هست که اینجوری دوسش داره بذار مام پشت هم باشیم نمیدونن من چقد بخاطر اینا بخاطر خوشحالیشون پا درمیونی کردم و با برادرم حرف زدم ازش خواستم بهشون توجه کنه سعی کردم خوشحالیامو تقسیم کنم الان بخاطر مامانم یه قرار بین خودمون گذاشتم که هر ماه خونه ی یکی دوره باشه که حداقل ماهی یه بار هم دیگه رو ببینیمو دور هم باشیم نه اینکه پراکنده و بدون برنامه باشه که ماه تا ماه همدیگه رو نمیبینیم گفتم اینجوری اگرم اون روز مشخص نتونیم همو ببینیم برای یه هفته بعدش قرار میذاریم و حواسمون هست نه اینکه کلا بیخیال شیم و مادرم چن وقت هیچ کدومشونو نبینه اونام قبول کردن 
من بیشترِ اینکه به برادرم زیاد سر میزنم بابت اینه که حس کردم چون ما ها کم میریم خونه شون و خونواده ی زنش بیشتر میرن زنش اعتراض میکنه و نمیذاره زیاد بیان اینجا مثلا شاید بگه چرا همش ما میریم و اونام مث خونوادم بیشتر بیان و ... ازین حرفا مادرمم خیلی دلش تنگ میشه برا همین تنهایی میرم که بهونه دست کسی نباشه آخه یه بار زن داداشم گفت بمونیم داداشم میگفت نه پاشو بریم 
بعد من گفتم همه زناشون نمیذارن بمونن یه نفرم که میگه بمونیم تو میگی نه؟ گفت این یه چیزی میگه تو باور نکن!!! منم راستش نفهمیدم شوخی گفت یا جدی ولی حس کردم اگر جدی نباشه شوخیم نیست برا همین گفتم یه کاری کنم که برادرمم راحت تر بیاد سر بزنه مادرمم خوشحال شه برادرم خیلی ذوق میکنه من میرم پیشش حس کردم از طرف خونواده ی زنش چرت و پرت شنیده و بی خونواده فرض شده(چون آدمایی هستن که اهل طعنه زدن باشن) که انقد از دیدن من ذوق میکنه 
موقعایی که برادرزاده مو کم ببینم اعصابم خورد میشه فردا یا پس فرداش من میرم خونشون یه بار تو ماه رمضون شب قبل از اذان تصمیم گرفتم برم زنگ زدم بهشو رفتم خونشون ساعت 10 شب بود وقتی رسیدم
داداشم برگشته میگه عشقم من مییییدونستم تو بچه رو کم دیدی امروز فردا میای:)) خخخخ
یه بارم خیلی دلم میخواست برم نشد ولی خواهرم رفت بعد فرداش با خواهرم اومدن دیدم دو تا از اون چیزی که قبلا سفارش داده بودم برام سوغاتی بیاره از سفر به در آویزونه خواهرم گفت مال توئه گفتم قضیه چیه بعد داداشم گفت من گفتم تو دیروز حتما میای حسم میگفت حتما میای برات اینارو خریدم  من:^__^  بقیه:  :|
کلا تنها کسی که بهش اعتماد دارم داداشمه اگر پول پیشش بذارم شاید چیزی بذاره روش ولی چیزی ازش کم نمیشه الانم طلا خریدم گذاشتم پیشش هیچکسم نمیدونه جز داداشم بهشم گفتم به هیچکس نگه بازم میخوام همین کارو بکنم بهشم گفتم اگر هر وقت لازم داشته باشه هیچکدومش قابلشو نداره میتونه ازشون برداره تنها کسیه که حاضرم براش همه کار بکنم حتی از زنشم از اول زیاد خوشم نمیومد اما بخاطر داداشم حسابی باهاش رفیق شدم الان باید بیای ببینی زنش خیلی دوسم داره منم واقعا دوسش دارم با اینکه مادرش تا حالا چن بار بهم تیکه انداخته ولی بخاطر اینکه خودش همیشه احترام مادرمو حفظ میکنه(که من واقعا اگر بگم بابت همین همه کار براش میکنم دروغ نگفتم) منم احترام مادرشو همیشه حفظ میکنم مادرش یه حرفایی زد که حسابی دلخور شدم ولی اصلا به روم نیاوردم بابت حرفایی که مادرش زد میتونستم زندگیشو جهنم کنم ولی به احدی حرفاشو نگفتم 
یه پسری بود باهاش ارتباط ازدواجی داشتم منتها اونا مال یه شهرستانی بودن من برام مهم نبود ولی خونوادم مخصوصا داداشم خیلی حساس بودن و خوششون نمیومد برادرمم بهم گفت به شهرستانی دختر نمیدیم و آّب پاکی رو ریخت منم گفتم نه و همه چی رو تموم کردم چون رضایت برادرم خیلی برام مهمه زن برادرم میگفت مهم نیست و به منم میگفت پای انتخابت بمون منم گفتم انتخاب من انتخاب برادرمه اون الان دیگه انتخاب من نیست که بخوام پاش بمونم ینی اینطور نبود که از انتخابم چشم پوشی کرده باشم واقعا منصرف شده بودم
بعد مادر زن داداشم برگشته میگه شما خودتونم شهرستانی هستین فرقی نمیکنه که!!!!!!
حالا من که اصن برام مهم نیست شهرستانی یا هر چی آدم باید انسانیت داشته باشه ولی حرفاش کاملا مسخره بود ما چندین ساله که تهرانیم فقط چن سالی بخاطر وضع مالیمون شهرستان بودیم و فامیلی مادرم هم کاملا مشخصه که اصالتش کجاییه و تربیت ماها به کجا برمیگرده بعد گفتم ینی بخاطر اون چن سالی که تهران نبودیم شهرستانی شدیم دیگه؟ گفت آره دیگه میخواستم بگم پس شما هم الان دهاتی هستین جایی که هستن بیابون به تمام معناست یه مغازه دور و برشون نیست حتی بعد به ما میگن شهرستانی تازه اصن بحث این نبودا
یه بارم بعد از اینا ازم پرسید ازدواج نکردی ؟ موردی نبود؟ گفتم فعلا نه گفت آزه دیگه آدمی که هدف نداره باید ازدواج کنه دیگه گفتم والا هدف که همه دارن آدم بی هدف که نداریم بعد میگه نه دیگه چه هدفی دیگه؟ همون باید ازدواج کنی!!!!!
حالا چون من دیگه بعد از کنکور ادامه تحصیل ندادم و یه کلاس میرفتم اونو ول کردم اینارو میگه
این دو جا من و زن برادرم و خونوادش تنها بودیم و از ما کسی نبود حالا یه بار تو جمع بودیم:
 بحث جهیزیه بود من گفتم من که جهیزیه نمیدم هم دختر ببرن هم جهیزیه؟ بعد یهو خواهر زن داداشم برگشت گفت کجات قشنگه که نمیخوای جهیزیه بدی؟ منم گفتم همه جام=))
(این خواهرش متولد دهه 50و مطلقه ست) شوهر خواهرمم حسابی پشتم در اومد و حسابی حمایت کرد و بعد مادر زن داداشم گفت با این برادر مظلوم چجوری میخوای این کارو بکنی؟ گفتم برادرم مظلومه شوهرخواهر دارم عین شیررررر خخخخخ
حالا این همه افاده دارن جالبه بدونی وضع فرهنگیشون خیلی نابودتر از ماهاست یه جورایی حسادت میکنن خدا میدونه زن داداشم برای ازدواج با داداشم چه کارا که نکرد بی حجاب بود چادری شد الانم که .... چه عرض شود به زور یه چیزایی میپوشه
ولی من همیشه سعی میکنم رویه ی خودمو داشته باشم همیشه احترامشونو حفظ میکنم محبت میکنم و خوشروئم حتی مادر زن داداشمم چون برادرزاده م خیلی خوشروئه میگفت به من رفته
دلم میخواد زندگی داداشم هر روز بهتر بشه دلم نمیخواد یه موقع مشکلی داشته باشه اونم مشکلی که من مسببش باشم اگر برادرم بدونه به من چیا گفتن حتما یه جوری تلافی میکنه و حالشونو میگیره یا بالاخره یه جا با زنش بحثش میشه زنش هروقت میترسه یه حرفی رو به داداشم بگه به من میگه ازش بخوام بعد فک کن برم بگم مادرزنت اینارو گفته ....فاتحه شون خونده س 
داداشم فک میکرد من به خاطر اختلاف عقیده و فرهنگمون ازشون بدم میاد یا زیاد خوشم نمیاد ازشون یه بار زنگ زدم برم خونشون گفت اینا میخوان بیان گفتم خب بیان خوبه که دور همیم میخوای نیام؟ فک کردم مشکلی هست نباید برم که اینجوری میگه گفت نه بیا بخاطر خودت گفتم گفتم شاید خوشت نیاد گفتم نه بابا از خدامم هست
اینجور آدمارو باید فقط شرمندشون کنی باید خودتو بزنی به اون راه چون خودشونم میدونن چیکاره ن!!! باید ازشون آتو نگه داری برای روز مبادا نباید هر کاری کردن تلافی کنی باید نگه داری یه جایی که زیادی زبونشون دراز شد یه جواب درست درمون بدی بهشون یه زمانی باید بگی که فکرشم نمیکنن که حسابی له شن بخوای تلافی کنی اونا ازت آتو میگیرن
خدا شکر با خود زن داداشم مشکل جدی ندارم میرم کمکش میکنم بچه رو نگه میدارم یه موقعا جارو میزنم خونشونو اگه خسته باشه ماساژش میدم براش روغن ماساژ خریدم:D میگفت اون شب داشتم از درد میمردم انقد گفتم آخ کجایی کجایی بیای ببینی چه حالیم که دیگه آخر داداشت دلش سوخت اومد منو ماساژ داد خخخخ برادرزاده م خیلی سرتقه باید ایستاده بخوابونیش برا همین همیشه مامانش کف پاش درد میکنه منم براش ماساژ میدم کلی دعام میکنه داداشم خیلی خوشش میاد اون یکی خواهرم که متاهله اوایل خیلی برا عروسمون قیافه میگرفت ولی من از اولم همینجوری بودم اینه که پیش داداشمم عزیزترم
چقددددددددددددد حرف زدم خخخ:D دلم خیلی پره میدونی!!!
خواهرم یه موقعا میگه حرف بزن حرف زدن یادت نره باور کن یه موقعا یادم میره حرف زدن یادم میره مثلا بخش دوم فعلای دو بخشی چیه؟ مثلا یادم میره حسرت میکشن یا میخورن!!!!
خواهرم میگه هر دوش=)) ولی من واقعا یادم نمیاد کدومه فک کنم میخورن یه موقعا میخورن یه موقعا میکشن=))
اینا همش بخاطر اینه که عادت کردم به نوشتن کمتر حرف میزنم از بس حرف زدن بی فایدس لال شدم تازه میخوام لالترم بشم باید التماسم کنن حرف بزنم والا میگم این همه حرف زدم چیشد؟
این روزا روزای خوبیه چون خدا محکمتر دستمو گرفته و منم محکمتر چسبیدمش چون جز اون پناهی ندارم جز اون هیچکس نمیتونه منو قضاوت کنه و راه درستو نشونم بده
توسلم به صاحب زمانم و توکلم به خدای همونه
شاعر چه خوب میگه:
تو کل دنیا فقط حسینه دلسوزمه

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۸ زهره
عزیزم منم برای اولین باربودکه حرفای دلمو گفتمو واقعأ سبک شدم!
الان شماتنهاکسانی هستین که ازخصوصی ترین موضوع های زندگیم که تاحالابه احدی نگفتم خبردارین!
خوشحالم که اینجاروپیداکردم ازون روزحالم خیلی بهتره:)


بقیه دوستان چرا نیستن؟؟؟؟؟؟!!!!!
ازوقتی من اومدم بقیه رفتن!!!!!
دوستان میخاین من برم شمابیاین!!!!:))



آقاجلال خوبی ازخودتونه،ایشالا که خوشبخت بشین!
ایشالا که تک تک همه بچه هابیان خبرازدواجشونو بدن.



دوستانی که نیستن سرقولشون نموندن آیااااا؟؟؟؟
باباحداقل بیاین خبرپاکیتونو بدین!!!!!!!



نویسنده پست خیلی طولانیه هااا...
حداقل اسم خودت سکرته:)اسم مستعاری،آرمیتایی پارمیدایی چیزی هان؟موافقی؟:)))))
دستتون دردنکنه دیگهههه....
حالادیگه به شهرستانی دخترنمیدین نههه؟؟؟؟
ینی مابدیم دیگهههه!!!
هعی روزگااااااار:(((
همه باید تهران بدنیابیان آیاااا؟؟؟؟
والا تهران گنجایش اینهمه آدمو نداره:)خخخخخ
به قول شاعرکه میگه:
بعضی ازتهرانیا انقدددد خودشونو میگیرن که هرکی ندونه فکرمیکنه که شیراز بدنیا اومدن:)))){من نگفتمآ...شاعرگفت!}
شوخی کردمااااااا لدفأ کسی ناراحت نشه!!!!!



عزیزم هروقت نیازبه دردودل داشتی ماهستیم(ینی من هستم،چون اینروزا بغیرازمن وتو گاهأآقاجلال دیگه کسی نیست:))))
منم جای خوبی واسه حرف زدن پیداکردم!
خداما رو واسه هم حفظ کنه:))))))




****راستی من یک هفته و2روز(ینی9روز:))هست که پاکم ****
گرچه به سرم زده ولی خب من قول دادم به خودم به خدا به شما وزیرشم نمیزنم!!!!
انشالاکه خدابه هممون کمک کنه!!!!!

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۴ گل پاک
بچه ها سلام انشالله اوضاع بر وفق مراد باشه
زهره خانمی مرسی جواب دادی انشالله پاکیت همیشگی باشه اینبار .
سوال کننده اگه برا خودت اسم نزاری ما میذاریمااااااشاد باشی
15ماه خوش اومدی... احسنت به ارادت. به امید ترک همیشگیت. بی زحمت یه اسمی برای خودت انتخاب کن وگرنه به تو هم هی گیر می دیمااااا.... نگی نگفتید

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۳ $^@
سلاااام...منم از امرومیخوام ترک بکنم.من از ۹۴/۵/۱۲
شروع کردم.شاهد باشیداااا خخخ
آقای نجفی قضیه جایزه چیه؟برا منم بدینا!

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۲ نویسنده ی پست(دوس دارم خودتون برام اسم انتخاب کنین^_^)
سلام
به دوست جدیدمون 15ماه خوش آمد میگم امیدوارم اینجا براتون خوب باشه:)
خیلی خوشحالم که یه عضو جدید داریم
شما حتما خیلی کمک کننده هستین برامون امیدوارم ما هم بتونیم کمکتون کنیم
بچه ها یکم سرشون شلوغه ولی اینجا خونه ی خودشونه هر جا باشن برمیگردن:)
من یکم جو رو متشنج کردم همه فراری شدن 
ایشالا ازیــــــــن به بعــــــد با گذاشــــــــتن خــــــــاطراتــــــ خــــــوب جـــــو شــــــاد ایجاد میکنیم و دور هم خوش میگذرونیم 
ماشالا هممونم خوش خنده و شوخ طبعیم حتما خاطرات خوبی برای گفتن داریم


زهره جونم:
میرم خونه ی داداشم ولی اونجا زیاد راحت نیستم گرچه شاید باورت نشه ولی من خونه ی خودمونم زیاد راحت نیستم یه موقعا تو خونه ی خودمونم تعارف دارم 
عوضش خونه ی دوستم انقد راحت بودم که نگو:| اونم ازدواج کرده و نی نی به دنیا اومده فک کنم الان یادم افتاد که از روز معیّنش گذشته هنو زنگ نزدم
خواهر من از خداشه من این کارارو بکنم چون اون که همیشه انقد ریلکسه و تو رابطه با بقیه موجه رفتار میکنه که اگر من عکس العملی نشون بدم همه فک میکنن این منم که زیادی عصبیم چون هیچ اثری تو صورتش نیست بیماره میفهمی؟بیمار تازه به من میگن بیمار ینی دیگه ببین اوضاع چجوریه!!!بقیه هم بیمارن اگر بقیه سالم بودن اونا سالم و منو بیمار نمیدونستن برا همین بقیه رو هم بیمار میدونم
از نظر من آدمی مث خواهرم یه عقده ای به تمام معناست حتی خودشم به تازگی اعتراف کرده که عقده داره نسبت به من ولی من نمیتونم به روش بیارم آدم عقده ای یه آدم بیماره ینی دست خودش نیست یه لحظه خوبه با محبته یه لحظه میخواد سر به تنت نباشه انقد آزارت میده خواهرم موقعی که من افسردگی داشتم کارای من و کارای خونه ای که وظیفم بود انجام میداد که حالم بهتر شه ولی عوضش مواقعی که حالم خوبه اینجوریه
ینی میخواد خوب باشه نمیتونه
من اگر به روش بیارم حالش بدتر میشه چون دست خودش نیست این رفتاراش ولی هرچی مدارا کردم بدتر شده هی به زور بوسم میکرد آزارم میداد میگفتن خواهرته دوست داره در صورتی که الان که خوب فک میکنم میبینم زمانایی که تنها بودیم اصلا این کارارو نمیکرد!!!!!فهمیدم بخاطر این این کارو میکرده که به واسطه ی مثلا محبت کردن به من جلب توجه کنه و مورد محبت قرار بگیره میدونی چی میگم؟ 
خواهر من یه آدم به شدت بی تفاوته ینی تو اگر داری جون میدی حتما باید بری جلو چشش جون بدی تا ببینتت و بهت کمک کنه باید حتما واضح باشه تا به چشمش بیای وگرنه هیچی
ولی من دقیقا برعکسم همیشه حواسم به همه چی هست میفهمم فلانی الان تشنه شه فلانی الان با فلان چیز خوشحال میشه فلانی هوس چی کرده از چی ناراحته یا .... هرچیز دیگه از بچگی اینطور بودم همش دوس داشتم تو خونه کمک کنم موقعایی که تو خونه تنها بودم بلد نبودم خونه رو جمع کنم و جای وسایلو بلد نبودم ولی همشونو یه جا جمع میکردم روشم یه چادر میکشیدم که ینی خونه تمیز شه مثلا=)) یا خودم سعی میکردم چای دم کردن یاد بگیرم و تو 5 سالگی مامانم خوابش برده بود تنهایی غذا پختم و به همه شام دادم!!! ولی خواهر من بهش بگی هم عین خیالش نیست برا همین مادر و خواهر بزرگترم همیشه وادارش میکردن کار کنه تا مثلا یاد بگیره اونم با چه ترفندایی!!! برعکس وقتی من به چیزی دس میزدم همش میگفتن نکن چون میدونستن خودم دوس دارم و در اصل کاری بودم 
مادر و خواهر بزرگترم برای کاری کردن این خواهرم خیلی اذیتش کردن برای همین وقتی میدیده که با من همچین رفتاری دارن حسابی عقده ای میشه (اینا حرفای خودشه) من چون خودکار بودم نیاز نمیدیدن که کار کنم میگفتن خودش دوس داره یاد میگیره ولی خواهرمو با کتک به کارای عجیب غریبی وادار کردن 
من قصد دارم برای خواهرم وقت مشاوره از یه مشاور خوب بگیرم خواهرم واقعا نیاز به مشاوره داره من دوسش دارم اون به من نیاز داره بارها بهم گفته بدون من میمیره و خیلی دوسم داره
ینی واقعا میفهمم که دست خودش نیست ازم خواست ببخشمش ولی من گفتم خیلی وقته بخشیدمش و شرایطشو درک کردم گفت ولی اگر من جای تو بودم هیچوقت نمیبخشیدم 
خواهرم از مادرو خواهر بزرگترم کینه ی عجیبی داره ینی از خیلیا کینه داره این باعث شده تنها بشه و تنها کسش منم خیلی باهاش حرف زدم که این کینه هارو بریزه دور بهش گفتم که چه فکرایی باعث شده خودشو ببخشم براش توضیح دادم و اونم فعلا گفته که بخشیدتشون ولی من حس میکنم یه موقعا کینه ش برمیگرده چون کلا کینه ایه
یه چیزایی رو تلافی میکنه که اصن فکرشم نمیشه کرد بخدا مغزم سوت میکشه از سالها پیش هنوز نبخشیده خیلی چیزارو هنوز یادشه و داره تلافی میکنه مثلا یه کاری که ازش میخوام و وظیفه ش میدونم میگم چرا انجام نمیدی؟ چرا اذیت میکنی؟ میگه فلان روز یادته گفتم فلان کارو بکن نکردی؟؟حالا اینم نتیجه ی همونه ینی تا این حد!!!!
مطمئنم هیچوقت احساس خوشبختی نمیکنه با این وضع باید ببرمش پیش مشاور
اینه که این رفتارایی که میگی رو هیچوقت نمیتونم انجام بدم چون جز من کسی رو نداره
من واقعا دوسش نداشتم هیچوقت ینی اصلا حس خواهر بهش نداشتم ولی وقتی دیدم تنهاس دلم میخواست از تنهایی درش بیارم و وقتی دیدم چقد زود با یه ذره محبت تحت تاثیر قرار میگیره فهمیدم یه مشکل جدی داره
همین برادرم که میگم خیلی دوسش دارم یه زمانی هیچکس جرئت نداشت بهش نزدیک شه ولی من میرفتم پیشش تا باهاش دوس شم حتی چن بارم ازش کتک خوردم بخاطر محبت زیادی!!!! ولی خودش شرمنده شد اونم مث خواهرم به من احتیاج داشت ولی بخاطر عصبانیتش هیچکس بهش نزدیک نمیشد حتی اوایل نمیذاشتن من بهش نزدیک شم بعد ازینکه کتک میخوردم میگفتن دیدی؟ چقد بهت گفتیم؟ حالا همه تو حسرت یه لحظه محبت برادرمن ولی من همیشه محبتشو دارم و نیاز نیست حسرتشو بکشم 
من خوشی هامو تو خوشی بقیه میبینم ولی وقتی میبینم طرف مقابلم ازم کینه داره حسابی دلسرد میشم و بهم میریزم از طرفی نمیتونه بهش بگم که من بهت محبت کردم تا تو ازین وضع در بیای این دستمزد من نیست چون اونوقت نقشه هام بر باد میره طرف میفهمه محبتام ترحم بوده اما اگر نقشه رو نفهمه بخاطر واکنشای خوبی که طرف به مرور نشون میده ترحم کم کم به محبت واقعی تبدیل میشه
آدما خیلی موقعا اونی نیستن که ما فکر میکنیم حتی خودشونم دلشون نمیخواد اونجوری باشن فقط کافیه شرایط خوب و صمیمی براشون ایجاد کنی تا ببینن صمیمیت چقد خوبه کم کم خودشون راهو یاد میگیرن مث بچه ای که یکی دوبار مادرش مدرسه میرسونتش و از دفعات بعدی خودش یاد میگیره چجوری اون راهو بره و برگرده
خواهر من خیلی توقع داره این یکی رو نمیدونم چرا!!! مثلا توقع داره منی که همه کار برای برادرم میکنم و همیشه جوری رفتار میکنم که روم حساب باز کنه با اون برای برادرم یکی باشیم و با اونم مث من رفتار کنه!!! خب خواهر من هر چقد پول بدی آش میخوری یه چیز منطقیه یا حتی انتظار داره با برادرم برام یکی باشه با برادری که هیچوقت بهم دروغ نگفته و بهم نارو نزده و هوامو داشته(ینی برعکس خودش)
من موقعی که برادرم مجرد بود همش هواشو داشتم شبا تو جیبش براش شکلات میذاشتم لباساشو اتو میزدم اتاقشو مرتب میکردم همیشه وقتی از سرکار میومد براش میوه میبردم از راه میومد میپریدم گردنشو میگرفتم ماچش میکردم ^_^کشوشو مرتب میکردم برا استخرش براش ساک میبستم و یه عالمه آجیل و شکلات تو ساکش میذاشتم برا حنابندونش خودم تمام خنچه هاشونو تزئین کردم کلی براش وقت گذاشتم کوچیکتر که بودم یادمه زنگ میزدم شرکتشون باهاش حرف بزنم=)) زن داداشم با داداشم همکار بوده میگفت همه منو میشناختن تا منشی تلفنو وصل میکرده میگفته خواهرشه^_^ خخخخخ
خلاصه همش هواشو داشتم چون داداشم واقعا تو خونه تنها بود میدیدم خواهرام با هم میرن بیرون با هم میگن میخندن همین که من میام اخمو میشن از طرفی داداشمم مث من بود خب باید از تنهایی میمردم؟ رفتم با داداشم دوس شدم خیلیم راضیم:D والا
همشون حسادت میکنن که چرا با اون اونجوری با ما اینجوری؟؟ دیگه نمیگن یه روزی تورو آدمم حساب نمیکردیم با هم دیگه حال میکردیم و به ریشت میخندیدیم من مادرم شاغل بود از صب تا عصر دنبال خواهرام بودم که یکم برام مادری کنن هوایی نشم ولی دریغغغ دریغغغ
یک شب محض رضای خدا زمانایی که مادرم نمیومد خونه خواهرم کنارم نخوابید هر چی ازش خواهش میکردم نمیومد حتی یه شب تمام این شبارو با گریه خوابیدم چون دلم برای مامانم تنگ میشد داداشمم که نمیتونست مادری کنه رومم نمیشد بگم بیاد پیش من بخوابه:(
حالا یا از حسادت میترکن یا تیکه میندازن حتی اون اولا که تازه با برادرم صمیمی شده بودم یادمه بهم میگفتن خودشیرین اما من واقعا برادرمو دوس داشتم اونارم دوس داشتم اونا منو آدم حساب نمیکردن اونا هیچ کدوم مث من از مامان دور نبودن هیچوقت درکم نکردن 
بچه ای که مادرش میره سرکار یه جورایی حس طرد شدگی داره که با پس زده شدن از طرف باقی اطرافیان این حسش تجدید میشه
یه موقعا بهم میخندن میگن توام که بیکار بودی تمام مدت تو اون آفتابا تو حیاط و باغچه بودی خیلی دلم میشکنه دلم میخواد بگم اگر شماها آدم بودین من خودمو با دو تا دونه کرم و حشره سرگرم نمیکردم تا مادرم بیاد ولی خب هر دفعه ازین حرفا میزنم همه اینجوری میشن: O_o
من حتی زمانی که بچه بودم و حدود 5سالم بود تو حموم زندونی شدم ولی یادم نیست یه جیغ زده باشم حتی 
ینی به شدت آدم درونریزی بودم برا همین همیشه فک میکردن چون چیزی نمیگم طوریم نیست
اکثر شبا هم گریه میکردم تو مهدکودک و مدرسه هم تقریبا هیچ دوستی نداشتم چن باری هم تو مدرسه دعوام شد از خودم میترسیدم یه موقعا
یادمه تو همون سن مهدکودک که بودم همیشه یه چیزی تو ذهنم بود یه آرزو
همیشه تو خیالم دست و پا و دهن همه ی افراد خونوادم رو میبستم اونارو میزدم و حرفایی که تو دلم بودو میگفتم
الان که بزرگ شدم حس میکنم واقعا انگار شرایط وحشتناکی داشتم وگرنه کدوم بچه ای اینطوری خیال پردازی میکنه؟ این فکرا برا چی بودن واقعا؟ شماهام همچین حسایی داشتین؟
یا من واقعا وحشتناک بودم؟
هیچوقت اینارو بهشون نگفتم چون قطعا فک میکنن مریضم و یه دلیل به مریض بودنم اضافه میکنن و تو بحثا به نفع خودشون استفاده میکنن و دیگه به حرفام توجه نمیکنن چون فک میکنن واقعا درست فک میکنن و من مریضم
راستی تهرانی و شهرستانی نداره من خودم صمیمی ترین دوستم شهرستانیه:)
اون نظر برادرم بود که البته نسبتا محترم بود
ما یه مدت شهرستان بودیم و من چیزی که فهمیدم اینه که یه سریاشون نسبت به ساکنین تهران یه عقده ای دارن گاها دیده شده از دیدن یه تهرانی بدبخت خوشحال میشن:))
ولی میگم فقط یه سریاشون همشون نه برادر منم بابت همون یه سریا نگران بود و میگفت نه که بعدا بهم ثابت شد طرف واقعا از همون سری بوده که داداشم نگرانش بود 
در گل بودن شما هیچ شکی نیست اینو جدی میگم و البته یه چیز دیگه اینکه من اگر اینجوری فک میکردم که از اول با اون پسر بنای آشنایی بیشتر نمیذاشتم 
من همیشه میگم خوب و بد ربطی به این چیزا نداره و آدم باید همیشه ذهنشو باز نگه داره حتی اگر گفتن همه بدن آدم باید به استثناها فک کنه و ذهنشو مثبت نگه داره
من برعکس خونوادم نسبت به همه با تواضع رفتار میکنم و از هیچکس فراری نیستم در صورتی که اونا همیشه فقط دنبال آدمایی عین خودشونن و فقط خودشونو خوب میدونن حرفای منم تا حالا تاثیری نداشته متاسفانه 
مثلا اگر من با یه بچه ی شهرستانی یا بهتر بگم دهاتی که خب اکثرا به ترگل ورگلی شهریا نیستن مث بقیه بچه ها مهربون باشم و مثلا نوازشش کنم یا بغلش کنم اینا چندششون میشه منم مخصوصا بیشتر این کارو میکنم که بدونن برا من فرقی نداره نظر اونا چیه و بدونن کار من مشکلی نداره که بخاطر نگاه اونا پشیمون بشم 
بعدشم بحث تهران به دنیا اومدن نیست بحث اصالتم هست اینا کلا میگن ما خوبیم یه مورد بود پسره اصالتا تبریزی بود ولی مادرش مث ما تهرانی بود مامانم ناراحت بود که طرف تبریزیه گفتم حالا نه که ما اصالتمون به ناف تهرون برمیگرده!!!!! اینه که من از تهرانیای اصیلم یه جورایی زده شدم چون مغرورن
شاعر خوب گفته=))
والا همه ی ایران سرای من است بعضیا نمیدونم چه اصراری به تفکیک کردن دارن
دمتم گرم شما خودت یه لشکر انرژی ای;)
کاکو شیرازی هَسی؟:D
به سرت زده؟ من به همه جام زده=))
امروز بیرون بودم ینی داشتم دیوونه میشدم 
هر پسری رو میدیدم ... اصن نگم برات
اومده بودم خونه که اصن ...
رفتم سریع یه نوحه گذاشتم کلی گریه کردم
انقد گریه کرده بودم سرم داشت منفجر میشد دیگه قدرت نگاه کردنم نداشتم سریع رفتم خوابیدم الان یکم بهترم ولی چشام هنوز باد داره
شاعر میگه:
دستـــــم را بگییییییر تو دریایی من کویر   امیری نعم الامیر یا ح س ی ن
ایشالا زیارت حرمش نصیب هممون 
برا من خیلی دعا کنین خیلی محتاج دعاهاتونم نمیدونین چقد
امروز همش از دلتنگی حرم آقا گریه کردم 
خدایا خودت قسمت هممون بکن شش گوشه ی حرم آقارو:( 
چقـــده بگم آقـــا هواتو کرددددم؟  کاش بیام به کربـــــلاتو برنگردم:(
حرمت دنیای من   دین من دنیای من    بنویسید روی سنگ قبر من آقای مـــــن دنیای مـــــن:((
برا ی فرج مولامون صلوات 

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۰ زهره
سلام دوستان
به گل پاک عزیزم:
خواهش میشه گلم!امیدوارم پاکی هممون همیشگی باشه!
منم فکرکنم مثل تودیگه اصلأنتونم برم سمتش چون حتی ازفکرشم حالم بدمیشه!



15ماه خوش اومدی!شماچندسالتونه؟
اگه میشه یه سری اطلاعات کلی بدیدکه یه آشنایی باهم داشته باشیم!


$^@خوش اومدی!شماهم یه اسم واسه خودت بزار،دختری یاپسر،یه اطلاعات کلی ازخودتون بگید!


خب حالانوبت***نویسنده ی پست بزرگواااار***میباشد.
گلم منکه گفتم جای توزندگی نکردم که بجات تصمیم بگیرم!
خودت بهترمیدونی عزیزم،توکه میگی بامحبت بهترکنارمیادخب بهش محبت کن!
اینکه میگی میخای به یه مشاورمعرفیش کنی فکرخیلی خوبیه!چون اینجوری که فهمیدم اون آدم بدی نیست به کمکت احتیاج داره کمکش کن!
خواهرمنم وقتی بچه بودم باهام بدبودولی دوستم داشتوهمیشه هم ازدلم درمیاورد!ولی الان خیلی بهترشده،جالبه بدونیدحتی وقتاییم که شوهرش سعی داره حرص منودربیاره اون طرف من درمیادوحتی بخاطرمن باشوهرش قهرم میکنه:))))ولی خب من دلم نمیخاد دلیل قهرشون من باشم آشتیشون میدم!
ما4تاجونمون بهم بنده!یه داداشم دارم که بااون یکی خواهرم2قلوهستن!اوناخیلی باهام خوب ومهربونن!
بیشتربحثامونم کل کلای خواهربرادریه که بین همه هست!
ینی خداروشکردیگه مشکلای گذشته رونداریم!
ازخدامیخوام که هرچه زودترمشکلات توهم حل بشه:-*
آره گلم شیرازیم ولی اگه حرف زدنموببینی اصلأ نمیفهمی که کجاییم!چون کااااملأخنثی حرف میزنم بدون هیچ لهجه ای!ولی شیرازیم بلدمآ،ولی کم خیلی ازاصطلاحاتشونو نمیدونم!مامان بابامم لهجه شیرازی توحرفاشون خیلی کمرنگه!فقط وقتی فامیلاشونو میبینن جوگیرمیشن ولهجه هه اوج میگیره!خخخح
*هیچ انسانی ازدیگری برتری ندارد،مگردرتقوا**
تهرانم یه شهریه مث بقیه شهرا....
آدماشم آدمایین مث بقیه آدما.....
اگه تهران پایتخت سیاسیه.......خب شیرازم پایتخت فرهنگیه!
ینی میخوام بگم هیچ فرقی بین مانیست ماها همه ایرانی هستیم همیشه هم هوای هموداریم همو هم خییییلی دوست داریم!مگه نه؟؟:))
گلی خانوم بخاطرحرف شمانبودا!اینارو همینجوری گفتم،چون عقایدخیلیا اینجوریه!
عزیزم گریه چرا؟؟؟؟
اینجورموقع ها2رکعت نمازبخونو چند صفحه قرآن وذکر
*فااستعذ بالله،انهو سمیع العلیم*معجزه میکنه!
به امید پاکی هممون:)

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۱ زهره
سلام دوستان
به گل پاک عزیزم:
خواهش میشه گلم!امیدوارم پاکی هممون همیشگی باشه!
منم فکرکنم مثل تودیگه اصلأنتونم برم سمتش چون حتی ازفکرشم حالم بدمیشه!



15ماه خوش اومدی!شماچندسالتونه؟
اگه میشه یه سری اطلاعات کلی بدیدکه یه آشنایی باهم داشته باشیم!


$^@خوش اومدی!شماهم یه اسم واسه خودت بزار،دختری یاپسر،یه اطلاعات کلی ازخودتون بگید!


خب حالانوبت***نویسنده ی پست بزرگواااار***میباشد.
گلم منکه گفتم جای توزندگی نکردم که بجات تصمیم بگیرم!
خودت بهترمیدونی عزیزم،توکه میگی بامحبت بهترکنارمیادخب بهش محبت کن!
اینکه میگی میخای به یه مشاورمعرفیش کنی فکرخیلی خوبیه!چون اینجوری که فهمیدم اون آدم بدی نیست به کمکت احتیاج داره کمکش کن!
خواهرمنم وقتی بچه بودم باهام بدبودولی دوستم داشتوهمیشه هم ازدلم درمیاورد!ولی الان خیلی بهترشده،جالبه بدونیدحتی وقتاییم که شوهرش سعی داره حرص منودربیاره اون طرف من درمیادوحتی بخاطرمن باشوهرش قهرم میکنه:))))ولی خب من دلم نمیخاد دلیل قهرشون من باشم آشتیشون میدم!
ما4تاجونمون بهم بنده!یه داداشم دارم که بااون یکی خواهرم2قلوهستن!اوناخیلی باهام خوب ومهربونن!
بیشتربحثامونم کل کلای خواهربرادریه که بین همه هست!
ینی خداروشکردیگه مشکلای گذشته رونداریم!
ازخدامیخوام که هرچه زودترمشکلات توهم حل بشه:-*
آره گلم شیرازیم ولی اگه حرف زدنموببینی اصلأ نمیفهمی که کجاییم!چون کااااملأخنثی حرف میزنم بدون هیچ لهجه ای!ولی شیرازیم بلدمآ،ولی کم خیلی ازاصطلاحاتشونو نمیدونم!مامان بابامم لهجه شیرازی توحرفاشون خیلی کمرنگه!فقط وقتی فامیلاشونو میبینن جوگیرمیشن ولهجه هه اوج میگیره!خخخح
*هیچ انسانی ازدیگری برتری ندارد،مگردرتقوا**
تهرانم یه شهریه مث بقیه شهرا....
آدماشم آدمایین مث بقیه آدما.....
اگه تهران پایتخت سیاسیه.......خب شیرازم پایتخت فرهنگیه!
ینی میخوام بگم هیچ فرقی بین مانیست ماها همه ایرانی هستیم همیشه هم هوای هموداریم همو هم خییییلی دوست داریم!مگه نه؟؟:))
گلی خانوم بخاطرحرف شمانبودا!اینارو همینجوری گفتم،چون عقایدخیلیا اینجوریه!
عزیزم گریه چرا؟؟؟؟
اینجورموقع ها2رکعت نمازبخونو چند صفحه قرآن وذکر
*فااستعذ بالله،انهو سمیع العلیم*معجزه میکنه!
به امید پاکی هممون:)

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۸ یه دانشجو
سلام به همه
انشاالله که همیشه خوب خوب باشید
اینکه دوستان فرموده بودند که چرا کسانی که قبلا بودن و الان نیستن
گفتم بیام و یه خودی نشون بدم:-)
من همیشه میام و نظرات رو تا جایی که بتونم میخونم
راستش مدت پاکیم4روزه
یعنی متاسفانه تقریبا 4روز پیش مرتکب گناه شدم
فکر کنم یکی از مهمترین چیزها واسه ترک کردن,انگیزه هستش
به جلال:
انشاالله که مبارکه,خوشبخت بشی داداش
به نویسنده پست:
ممنون که به پستم سرمیزنید
جواب رو تو پست خودم نوشتم
به امید پاکی همه جوونا

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۱ مهری
منم میخوام عضو این گروهتون بشم.

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۲ موج مثبت
’’’’’’’سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام دوستان...’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’
****من یه ماهه شدم ۳۰دقیقه از یه ماهه شدنم گذشته****
@@@@@یوهوووووووووووووو@@@@@@@@@@))
خیلی خوشحاااااااااااااااااااااالممممممممممممممممممممم$$$$
دلم میخواد جیغ بکشم....خخخ حس خییییلی خوبیه    حس قدرت داشتن،حس پاک شدن،حس خوب بودن،حس با اراده بودن،حس هدفمند بودن و با عرضه بودن و خیلی حسای دیگه با هم قاطیه....
شبای قدر از خدا خواستم به من و به همه کسایی که دچارشن کمک کنه تا ترک کنن حسی که الان دارم اینه که انگار خدا چهار چشمی مواظبمه انگار سفت منو گرفته داره کمکم میکنه چون روز به روز حالم و اوضاعم داره بهتر میشه.
دلم براتون تنگ شده بود شدییییییییییید...................
حرف داشتم تقریبا زیاااااااااااااااااااااااااااااد  البته نه دیگه اینقدر زیاد  خخخ .......
ولی الان باید برم بخوابم ایشالا فردا میام میگم،خواستم زودتر شما رو هم تو شادیم شریک کنم.
شب بخیر....Zzzzz
البته فک کنم باید بگم صبح بخیر چون این کامنت فردا صبح احتمالا تایید میشه پس...
صبح همگی بخیییییییییییر  

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۹ نویسنده ی پست
$^@:
سلام عزیزم خوش اومدی ایشالا که موفق میشی
جایزه هم که مشخصه دیگه به همه میرسه فقط به شرطی که یکماه رو سلامت طی کنن 
ایشالا شما هم 6/12 جایزه میگیری

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۶ نویسنده ی پست
سلام 
زهره جونم:
چمیدونم والا
میگم نگفتی شمام اون خیالات منو داشتین یا نه؟
اسمم که بهم پیشنهاد ندادی
بعدشم خواهر من با محبت حالش از بدتر به بد تبدیل میشه ینی اگر قبلا بقول معروف پاچه میگرفته دیگه کمتر این کارو میکنه وگرنه عالی که نمیشه اصولا ما باید عالی باشیم!!!
سلام به همشهریات برسون 
من که هم ایرانو دوس دارم هم ایرانیارو خیلی مهمون نوازن
مخصوصا همون دهاتیا
:)
ایشالا مشکلات شمام به معجزه آساترین شکل ممکن حل بشن و به شکلات تبدیل بشن^_^
مهری جون سلام خوش اومدی یه بیوگرافی بده لدفن:) بیشتر دوس شیم

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۲ گل پاک
به موج مثبت
تبریک تبریک تبریک ....صادقانه جواب بده الان فکرت آزاده یا نه باهاش درگیری و وسوسه می شی هر از گاهی بری سمتش ( البته خدای ناکرده ) ؟؟؟
به $^@
خوش اومدی .... میشه یه بیوگرافی از خودت بدی . حالا شما از در برس بعد جایزه بخواه خخخخخ
به مهری
شما هم خوش اومدی عزیزم
به نویسنده پست
من عوض صاحب خونه به همه خوشامد گفتم خ خخخخ .
برات اسم انتخاب کردم اگه قول می دی قبولش کنی و چونه نزنی بگم ؟؟؟؟؟!!!!


۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۷ گل پاک
یه سوال فنی
سلام به بچه های خوب گروه ... امیدوارم همگی سالم باشید و تندرست
هر کی می دونه لطفا جواب بده حتی شما آقای نجفی واقعا برام سواله  :
تا حالا چندبار اشاره کردم من مدت تقریبا 8 ماهه ترکم . خیلی جاها خوندم کسانی که  خ . ا . رو ترک می کنن به مرور زیباتر میشن پوستشون بهتر میشه ،‌چشمها نافذتر میشه یعنی برق چشم بر می گرده و... ولی من الان بعد این چند ماه هیچ تغییری نکردم حتی ضعف حافظه ای هم که داشتم بهتر نشده این چه معنی می ده ؟؟؟ یعنی چون من مدت طولانی مدت درگیر این مرض ،هناق ، کثافت بودم زمان بیشتری به بازسازی بدنم نیاز هست ؟؟؟ یا نه اگه قرار بود بهتر بشم تا حالا شده بودم ؟؟؟ میشه تو حالت خوشبینانه گفت من اصلا زشت نشده بودم که بخوام زیباتر شم ؟؟ یعنی داریم افرادی رو که سالها معتاد باشن و چهره شون زشت نشده باشه ؟؟
حالا با توجه به اینکه من در این موارد هیچ بهبودی برام حاصل نشده میشه نتیجه گیری کرد اگه ازدواج کنم مشکل عدم ارضا توسط همسر رو هم خواهم داشت ؟؟
 من الان هر از گاهی دچار فکر وخیال میشم ،‌ سو برداشت نشه هااا افکارم اینطوریه که یک نفر کنارم باشه که به هم محبت کنه دوسم داشته باشه و از این حرفا ،‌این نوع فکر و خیال که عاطفی هست و گاهی باعث هیجان میشه جز خودارضایی محسوب نمی شه ؟؟؟ گناه نداره ؟؟؟ اینها هم می تونه عوارض داشته باشه ؟؟؟  
واقعا منتظر جوابهاتون هستم دوستان گلم .

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۷ موج مثبت
این مدت یه بار تا پرتگاه رفتم ولی خدا رو شکر نیوفتادم.
یه چیز که خیلی بهش دقت کردم اینه که موقعایی که وسوسه میشم و کم کم به عمل میخواد نزدیک بشه همون موقع یه اتفاقی میوفته مثلا مامانم صدام میزنه،تلفن زنگ میزنه،فیلم مورد علاقم شروع میشه ،اذان میگه (که من وقتی داره اذان میگه واقعا شرمم میشه حتی بهش فکر کنم چه برسه بره تو عمل!! ) و یا بالاخره یه اتفاقی میوفته که حواسم نسبت به این موضوع پرت بشه...
شاید اون اوایل هم از این اتفاقا میوفتاد ولی من جلوش وایمیستادم و کار خودمو میکردم یه جورایی عزممو جزم کرده بودم که اون کارو بکنم برامم مهم نبود گناهه!!خب خدا هم که نمیاد با چوب و چماق جلو منو بگیره که ...نشونه هایی میذاره و این کاملا به اراده خود آدمه که به گناهش ادامه بده یا نه!!
راستشو بخواین اوایل اصلا ترک برام معنا نداشت یه چیز تازه پیدا کرده بودم که دوست داشتم باهاش خوش باشم یه تجربه جدید و به ظاهر دوست داشتنی اصلا نمیخواستم که ترک کنم ولی الان میخوام که ترک کنم به طور کامل....
اصلا نمیدونم چرا دارم این حرفا رو میزنم ولی دلم میخواد که بتایپم...
حواستون به اون نشونه ها باشه ، حواستون به  دراز کردن دست خدا به سمتتون باشه ...
و یه چیز دیگه اینکه اون خانم یا آقای روانشناس به نظر من کاملا حرفشون درست بود اوایل که حواسم به تعداد روزا بود بیشتر درگیرش میشدم شاید این برای کسایی که چند ماه ترک کردن زیاد تاثیر گذار نباشه ولی کسایی که با یه ماه نرسیده سعی کنن کمتر به شمارش روزا فکر کنن.
و یه موضوع دیگه اینکه این مدت درگیر درسو اینا بودم و یه ماهه شدنم رو مدیون پرت شدن حواسم توسط درس میدونم اگه بیکار میبودم درصد موفقیتم خیییییلی پایین میومد....
فکر و حواستونو در گیر درس و مرس و کار و کلاس و تفریح و اینا بکنین تا کمتر بهش فکر کنین...
الان یه حسی دارم جوری که به عملش دیگه تمایلی ندارم اما به تخیلاتش...
فکر میکنم این یه ماه ادامه پیدا میکنه و من برا همیشه ترک میکنم فکر میکنم دیگه به سمتش نمیرم امیدوارم دیگه به سمتش نرم ولی این فکرا..........
به نویسنده :
میگم اگه من بخوام برا آقای نجفی پیام خصوصی بذارم ایشون از کجا متوجه میشن که منم یا یه نفر دیگه ؟؟
به reza kord :
یه دست و دو دست نداره که گناه گناهه ...خخخ(شکلک چشم غره رفتن )
پس شما هم تو کتابا خوندی.جالبه همه این جمله رو میگن ولی شاید ۵۰درصدشونم ندونن یعنی چی ؟خخخ 
منظورتو متوجه نشدم چرا کوه رفتن فقط برا پولداراست ؟نمیدونم شاید تهران اینطوریه...
اگه بهت بگم من با چه کفشی رفته بودم نمیدونم عکس العملت چیه واقعا؟
در مورد اون دختر خانم...
یکم متنت ایهام داشت دو پهلو بود...الان میخوای بری خواستگاری و نمیدونی چی باید بگی ؟یا میخوای بری دوست دختر پیدا کنی نمیدونی چی بگی؟
اگه مورد دوم باشه که امیدوارم هیچ وقت موفق نشی.
اما اگه مورد اول باشه...
اگه شرایط ازدواج رو داری و اینا...
 برو به بهونه گرفتن جزوه یا پرسیدن یه سوال پیشش توی یه محیط مناسب ....
اول در مورد مسایل درسی و اینا الکی سوال یپرس یا جزوه رد و بدل کن بعدش آخرش یکم مکث کن و بهش نگاه کن یه جور که بفهمه میخوای یه چیز بهش بگی...
بعد در موردش حرف بزن...
راستش خودمم درست نمیدونم چی میگن به هم ولی مطمئنی که منطقی فکر میکنی ؟
چون میگن ترمای اول دوم از این عشقا زیاد پیش میاد که اکثرا از روی جو گیریه…
به خانم ب.ا :
دستت بابت شارژ درد نکنه.اما چرا دیگه نمیای ؟امیدوارم ناراحت نباشی.
به گل پاک :
ممنون...الان با اون وسوسه ها هنوز درگیر هستم اما از نوع تخیلاتش دقیقا همونایی که خودت گفتی البته من به چیزای دیگه علاوه بر قسمتای عاطفی هم متاسفانه فکر میکنم اما این که برم به سمت عمل نه این وسوسه ی عمل فقط موقع حمام به سرم میزنه اون پرتگاهی هم که گفتم مال یکی از همون زمانا بود.
منم چشمام ضعیف شده ولی نمیدونم دقیقا به خاطر خ.ا هستش یا زل زدن به صفحه گوشی 
از بس میرم تو هپروت همیشه حواسم پرته و فراموش کار میشم البته این قسمت هپروت بیشتر یه جوریه که داستان برا خودم میسازم و غرق میشم تو داستانام و من این قدرت غرق شدن تو تخیلات رو ناشی از همون تخیلاتی که گفتی میدونم.
به دوستان عضو جدید خوش آمد میگم.
بچه ها ببخشید هرچی سعی میکنم طومار نشه نمیشه!!!

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۶ زهره
سلام به دوستان با اراده ی خودم
خوب هستین؟همه چیز خوب پیش میره؟خب خداروشکر!

به نویسنده پست گرانقدر:
نه گلم من هیچوقت ازین فکراوحسا نداشتم!
شایدتو هم بخاطرشرایطت تواون دوره بوده!
بنظرم بهتره علاوه برمحبت یه نوع بی تفاوتی نسبت به آبجیت داشته باشی!ینی درست مثل خودش نسبت به کاراش بی تفاوت باشو ردشوازکنارش!حرص وجوش اضافه هم نخور!تاحالااینهمه حرص زدی چی شد؟جزاینکه اعصاب خودتوداغون کردی؟!راه حلش فقط وفقط بیخیالی طی کردنه!
منم که دیگه خداروشکرمشکلی توخوانواده مون نیست وهمه چی امن وامانه وفقط مشکل من باخودمه!
یه مدت هست که نمیدونم چمه؟
ولی ازوقتی که اومدم اینجاواقعأحالم بهترشده ولی هنوزم اون احساس گناهکاربودنه راحتم نمیذاره!
حتی شبایی هم خواب میبینم که2باره لغزیدم ووقتی که ازخواب پامیشم یه نفس راااحت میکشمو میگم خدایاشکرت که خواب بود،من دیگه نمیخوام به اون روزابرگردم!
الانم12روزه پاکم!
راستی توهم مدت پاکیتو بگو...چقده که پاکی؟
همشهریامم میبوسنت گلم(البته همشون نه هاااا....فقط خانوما)خخخخخخ

به یه دانشجو:
ناامیدنباش خدا انقدکه ازناامیدیت ناراحت میشه ازاین گناهت ناراحت نمیشه!
چراانگیزه نداریم،انگیزمون اینه که خودمونو پاک کنیم وبه استقبال همسرمون بریم،تاخداهم همسری پاک نصیبمون کنه!تاتوعالم پاکی بچه داربشیم وپیش بچه هامون شرمنده نباشیم!انگیزه بزرگتراز زنده بودنو زندگی کردنو بندگی کردن؟؟
پس بازم تلاش کن ایشالاکه اینبارموفقی!!!


به گل پاک:
اون ضعف حافظه ای که همگی داریم دلیل عمده ش بخاطر مدت طولانی زل زدن به گوشیه!
قرآن خوندن حافظه روتقویت میکنه!
این چیزایی که میگی به خودارضای مربوط نمیشه خ.ا بیشتر روحو تخریب میکنه تاجسمو،چون عوارض جسمیش بعداز6ماه بطورکامل ازبین میره ولی روحیه مونو خدا داند کی درست میشه!
گلم بشین یه عااالمه میوه بخورتاشادابیت برگرده قرص آهنوکلسیمم مؤثره،وگرنه اینا دیگه ربطی ب خ.ا نداره!

مهری جون خوش اومدی بیوگرافی بده لطفأ:)

من دیگه رفتم بای:*

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۰ موج مثبت
به همه 
سلام دوستان 
من دیگه نمیتونم بیام همون طور که تقریبا همه شرایطمو میدونید درگیر درسم هستم اومدن تو اینترنت حواسمو نسبت به درس پرت میکنه خواهشن فکر نکنید چون خرم از پل گذشته نمیخوام بیام که هنوزم کامل نگذشته....!!!
واقعا فشار از لحاظ درس خوندن روم زیاده.
دلم میخواد بعد کنکورم با خبرای خوب بیام...
 دعا کنید برام زیاااااااااااااد!!!!!!
ایشالا تا اون موقع البته زودتر خبر عروسی آقا جلال رو هم میشنویم و ایشالا هر کی مشکلی داره مشکلش بر طرف بشه و همه تا اون موقع یه ماه که چه عرض کنم بیشتر از یه ماه بشه!
فقط ناامید نشید!!!!!
من نهایتن تا فردا آخر شب میام سر میزنم ببینم کسی کاری باهام نداشته باشه و صفحه رو میبندم تاااااااااااا بعد کنکورم.
گفتم زودتر خداحافظیم رو بکنم.
آقای نجفی من براتون ایمیلمو تو پیام خصوصی براتون فرستادم . فقط زودتر شارژو بدید که حسابی شارژ لازمم... ایرانسل لطفا!!!ممنون 
نظر:
سلام
ایرانسل نداریم !

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۴ موج مثبت
به یه دانشجو:
بیشترین مدتی که پاک موندید چه مقدار بوده ؟
من پیاما رو اول تندتند خوندم اومدم پایین ولی الان داشتم دوباره با دقت میخوندم دیدم نوشته بودید برای ترک انگیزه میخواید!!
من از خودم میگم اینکه ترک کردم به خاطر این نبود که در آینده همسر پاک نصیبم بشه گر چه میخوام همسرم پاک بوده باشه ولی به خاطر این سعی نمیکنم ترکش کنم  (من کسایی رو که خ.ا میکنن ناپاک نمیدونم کسی که اهل ارتباط باشه رو ناپاک میدونم و به نظر من خ.ا یه چیزیه بین خود آدم و خدای خودش )
بیشتر به خاطر سلامتیم بود چون وقتی دچارش شدم حس کردم زیباییم تحت تاثیر قرار گرفته و زشت شدم و همش نگران این بودم که درآینده با همسرم به ارگاسم نرسم یا همسرم ازم بدش بیاد و اینکه دیگه اون شادابی و سرزندگی قبل رو تو ظاهرم پوستم و..نمیدیدم .پسراممکنه دچار زودانزالی بشن.
حفظ سلامتیتون نمیتونه یه انگیزه قوی باشه؟؟این که ممکنه بعدا با همسرتون مشکل پیدا کنین نمیتونه یه انگیزه باشه ؟اینکه با اینکار آدم روح و روانش به هم میریزه دیگه شاد نیست از خودش بدش میاد و اعتماد به نفسش کم میشه همش یه راز مخفی داره برای پنهان کردنش یه انگیزه نیست برای نیوفتادن این اتفاقا؟؟؟و مهم تر از همه اینکه با اینکار از خدا دور میشید و خدا از اینکار خوشش نمیاد یه انگیزه نیست؟؟
باید به این باور تنفر از این کار یا حداقل نخواستنش برسید و اینکه با این کار به خودتون دارید صدمه میزنید.
من اگه پسر بودم و کنکور هم نداشتم تابستونه دیگه پامیشدم حتی اگه قراره بیگاری ازم بکشن میرفتم کار میکردم تا بهش فکر نکنم هر چقدر بیشتر کار کنید به نفعتونه 
هدف داشتن خیلی مهمه داشتن یه هدف باعث میشه درگیرش نشید و بهش فکرنکنید.!
یه هدف پیدا کنید....!!!!!!!!

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۶ جلال
سلام دوستان. امیدوارم حالتون خوب باشه.یه خوش آمدید به "$^@:" و "مهری خانم" عزیز.امیدوارم اوقات خوشی رو تو این پست سپری کنید و تجربیات دوستان راهگشای شما و همه دوستان عزیز باشه.
به"موج مثبت" پاک: ممنون از لطفتون.ان شاءالله همه جوونا خوشبخت و موفق بشند. همچنین امیدوارم همینطور که تو امتحان اللهی موفق شدی تو آزمون کنکور هم موفق باشید
"نویسنده پست عزیز".هر موقع فرمودید من شارژهای ایرانسل رو برای جناب نجفی می فرستم.
"
$^@:" بزرگوارکمیشه لطف کنید و یه اسم خوب انتخاب کنین.چون نوشتنش یکمی سخخخته
راستی"نویسنده پست" گرانقدر یه پیشنهاد دارم.نظرتون چیه که  شمارو ""نوید پاکی"" صدا بزنیم؟؟؟ البته این فقط یه پیشنهاده.
ممنون از تمامی دوستان که به بقیه امید میدند. یا علی.

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۸ موج مثبت
عیب نداره آقای نجفی اگه کسی داد بهتون بی زحمت برا من ارسال کنید.
و پیشاپیش از کسی که شارژ ارسال میکنه ممنونم.

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۵ نویسنده ی پست
آقای نجفی جدا گفتین که شارژ ایرانسل نداریم؟
نظر:
سلام
بله

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۱ زهره
یه سوال.......


من اگه بخوام اسممو تو بیان عوض کنم باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟


نویسنده پست جوابمو ندادی کههههه: چقدره که پاکی؟ تازه ایمیلتم بهم ندادیااااا حواست هست؟؟؟؟

موج+عزیز امیدوارم که تو کنکورت موفق باشی برات دعا میکنیم. یه سال به خودت سختی بدی بعد که به نتیجه دلخواهت برسی خستگی از تنت در میره گلم موفق باشیییییی


بدروووود دوستان................

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۷ نویسنده ی پست
سلام
اول به موج مثبت عزیزم تبریک میگم آفرین آبجی 
جایزتو ایشالا فردا بهت میدم چون الان فقط همراه اول دارم:D
فقط مواظب غرور کاذبم باش
و اینکه فقط سعی کن فکر و خیالا رو از خودت دور کنی که ....آره دیگه خودت میدونی 
گل پاک قول که نمیدم باید ببینم چیه ولی قول میدم اگه خوب بود نه نگم اگرم خوشم نیومد بازم بخاطر تو خودم یه اسم انتخاب میکنم:)
راجع به سوالت باید بگم زیاد خودتو چک نکن همین که حست روز به روز بهتر میشه خودبخود رو قیافت تاثیر میذاره حتی اگر تا الان بخاطر انجام این گناه تاثیر بد نگرفته باشه ازین به بعد بخاطر دوری ازین گناه هزاران برابر نورانی تر میشه
من یه مدت زیارت عاشورا میخوندم رو چهرم تاثیر گذاشته بود هم یکمی بقول معروف نورانی شده بود هم چشام برق میزد ولی الان...
همه چی درست میشه بشرط اینکه باور داشته باشی و فقط به چیزای خوب فک کنی به چیزای خوبی که قراره اتفاق بیفتن نه به چیزای بدی که قرار نیست اتفاق بیفتن ینی فقط مثبت جات
تو باید باور کنی هر روز بهتر میشی همین
اصلا هم ازین فکرا نکن مطمئنا یه روزی بهتر از قبلت میشی
بعد از ازدواجتم هیچ مشکلی نخواهی داشت این خط___ اینم نشون --|--
خخخ
این فکرا گناه نیست بشرطی که حس لذت بهت دست نده(لذت جسمانی)
زهره:
خداروشکر که همه چی شکلاته:))
خواهر من که...
یه شب با هدفونش آهنگ گوش دادم کلا هدفونشو میذاره بالاسرش که مبادا من بردارم!!!!
هعی حالا خوبه مال خودم بود بهش دادم دلش نشکنه وگرنه داداشم گفت مال خودمه:)
بیخیال
خداروشکر
ایشالا تا 30 رو به سلامت طی میکنی
والا دیگه حساب نمیکنم هه
ولی خیلی باشه یه هفته نمیدونم
از پسر شیرازیا چه خبر؟ خخخخخخخخخ
بدون ما خوش میگذره بهشون؟:))
از طرف من ببوسشون:))
فک کنم بهتره اسم بوس نیاد:D:|
من یکم زیادی شیطونم خخخخ
برای اسمتم باید وقتی وارد شدی بری توی قسمت ویرایش یا تنظیمات الان وارد نشدم دقیق نمیدونم ولی اگر همچین چیزی ندیدی(که فک کنم نمیبینی) باید اول وارد بخشی به اسم پروفایل بشی
آقا جلال:
اگر شارژ خریدین یه دونه شو برای آقای نجفی بفرستین که به موج مثبت بده اگر نه خودم فردا دارم میرم بیرون میخرم براش میفرستم ممنونم ازتون
نوید پاکی؟
یکم زیادی ثقیله:)) آدم باس خاکی باشه هر چی خاکی تر بهتر
ترجیح میدم اسمم خاک پاک باشه:) که یاد مرگ هم همراهش باشه
آقا دوماد از عروسی چخبر؟کادو رو بدیم خدمتتون یا نه؟

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۸ نویسنده ی پست
راستی یادم رفت بپرسم یسنا کوووووووشی؟
همینطور خانم خوشبخت؟؟؟
ب.ا هم که...:(
بقیه هم که... بدتر از اینا

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۰ یه دانشجو
ببخشید فکر کنم حرفم رو خوب نگفتم
منظورم این بود که همه ما باید برای ترک کردنمون یه انگیزه داشته باشیم
فقط خواستم بگم باید اون انگیزه رو پیدا کنیم،

به زهره:
پناه بر خدا
ناامیدی! مگه داریم:)
من هیچ وقت ناامید نبودم و نیستم و انشاالله نخواهم بود
اتفاقا خود من انگیزه های مختلفی دارم که می خوام ترکش کنم

به موج مثبت:
بیشترین مدت تو این سالها،6ماه بوده فکر کنم
بازم شرمنده که حرفم رو درست نزدم
من انگیزه داااااااااااااااااااااااااااااااااااااارم:)))
هدفم دارم:)
همه این هایی فرمودید جزئی از انگیزه من هستن
راستی من الان سر کار هم میرم

به امید پاکی همه
همگی موفق باشید

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۴ پسر ورزشکار
سلام دوستان.. ..منم 2 هفتست که ترک کردم.. .  
27 سالمه

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۸ موج مثبت
آقا جلال و زهره جون خیلی ممنون از دعاهای قشنگتون ***
زهره جون این کادر سبزه هست که پایین قسمت ارسال نظر هست ،خب؟اونجا که نوشته اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید ....روی بیان ثبت نام کلیک کن.

آقای نجفی پس لطفا هر وقت به دستتون شارژ رسید یه ایرانسل برای من بفرستید لطفا!!ایمیلمو که دارید؟؟؟همون که اولش nداره.
براتون روزای رنگین کمونی آرزو دارم.:-D

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۰ موج مثبت
به نویسنده :
نه والا غرور کاذب چیه دیگهههههه؟؟؟؟اصلااااا همچین چیزی نیست به خدا!!باور کن..!!!!
نمیدونم شاید از خوشحالی لحنم مدل خاصی شده بود که باعث شد همچین فکری کنی شایدم از جوگیری بوده چون جو زیاد منو میگیره .
مدیونی اگه همچین فکری کنی برا من...
بیشتر بچه های اینجا حداقل یه ماه پاک موندن خب من تجربه اولم بود یکم ذوق کرده بودم یکم که نه زیاد ذوق کرده بودم و دوست دارم وقتی تجربه ای به دست میارم بقیه رو هم توش شریک کنم تا ازش استفاده کنن.
من ته تاقاری (شایدم ته تاغاری )گروهم ،همتون تاج سر منید.
بابت خیالات هم وقتی سرم شلوغ باشه در روز به یه بار هم نمیرسه و از الان دیگه سرم داره شلوغ میشه و خیالات هم کمتر..
و ممنونم به خاطر تبریکت 
خواهر گلم خدا خیلی دوست داره به خاطر قلب مهربونت یکی از اون دعا قشنگاتو برا کنکور من پیش خدا بکن.خیلی میترسم چون حس میکنم عقب افتادم.
به زهره :
وای ببخشید من جمله اتو اشتباهی دیدم فکر کردم نوشتی چطوری تو بیان عضو شم!!خخخ چشام آلبالو گیلاس میچینه!!
به یه دانشجو:
پس خداروشکر خوشحال شدم که هم انگیزه دارید و هم هدف و سر کار هم که میرید.بازم خدا رو شکرموفق باشید.
به عضو جدید خوشامد میگم فقط لطفا نری دیگه برنگردیا مثه بقیه که دیگه پیداشون نیست.

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۵ زهره
به نویسنده پست که من آخر توخماری اسمش به دیارباقی میشتافم:):
ایشالاکه مشکلات شمام به شیرینی یزدی تبدیل شوند!(خوردی تاحالا؟خعلیییی شیرینهههه!!!!!)
عزیزم توهم سعیتو بکن تا ایشالا کامل کامل ترکش کنی!
وقتیم بهت فشارمیاد به خودت تلقین کن که این یه درد لاعلاجه وهیچ راه درمانی نداره!باخودت بگو محلش نذارم خودش بیخیال میشه!
والا پسرشیرازیام خوش میگذره بهشون اونم چجورمممم!!!!!!خخخحخخخ
ولی ازون لحاظی که توگفتی فقط اخم من نصیبشون میشه ولی یکاری میتونم برات بکنم ازطرف توداداشمو میبوسم خوبه؟؟؟؟؟;)
آخرم ایمیل توبهم ندادی!هعی روزگااااار:'(
مرسی بابت راهنماییت حالابرم ببینم چی میشه!
منکه بهت گفتم گلی خانوم!!!!نگفتم؟؟؟!!!!!
برامن توهمون گلی خانومی:-*

به یه دانشجو:
پس خداروشکرخیالم راحت شد!ترسیدم خدایی نکرده ناامیدشده باشی،خوبه پس به مام انگیزه بده:)خخخخخخ
به به پس شیرینی سرکار رفتنت کو؟؟؟؟:)
عروسیم که درپیشهههه!کلی شیرینی بایدبهمون بدیآ حواست هست؟:))))))


به آقاجلال:
آقاجلال پس عروسی کی هست؟ من لباسمم خریدمااا:)))))
منتظرکارت دعوتم:)))))))))))

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۸ موج مثبت
سلام بچه ها من دیگه رفتم.
خوبی بدی چیزی دیدید حلال کنید اگه حرفی زدم چیزی گفتم که دلتون شکست منو ببخشید و بدونید هیییییییچ نیتی پشت حرفام به جز نیت خیر نیست.
خلاصه دیگه اینکه برام خییییییییلی خییییییلی دعا کنید!!!!!!!!!!!
منتظر reza kord بودم که اگه حرفی برای اون کامنتم داره بگه و من جوابشو بدم که نیومد پس داداش خداحافظ و شرمنده اگه نبودم و نتونستم بهت جواب بدم.
داداشا و ابجیای گل خودم موفق باشین براتون از خدا میخوام دلتونو همیشه بی غصه نگه داره!!!
و
خداحافظ به مدت یه سال!!!

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۵ FREEEEEE
سلام، من چند وقتی هست که ترک کردم، و بر خلاف دفعات قبل، تا الان خیلی کم تحریک شدم که برم دنبالش، چند تا راهکار براتون دارم که شاید بدردتون بخوره:

(((((قبل از همه چیز، به هیچ عنوان سمت دارو نرید، شما باید با اراده تون این اعتیادو ترک کنین، اگر با اراده نتونین ، اراده تون ضعیف میشه و در آینده هم میخواین توی مشکلات میانبر بزنید)))))

^^^^^^^^^^^مهمترین نکته و شاه کلید : کسی که بیکار باشه، شیطان براش برنامه جور میکنه^^^^^^^^^^^^

هیچ وقت اضافه ای نداشته باشید، اگر وقت اضافه گیر آوردید برید سریع یه کار پیدا کنید برا خودتون، مثلا برین ظرف بشورین، من با اینکه پسرم اما از تعداد موهای سرم بیشتر ظرف شستم :)

خودتون رو مشغول چیز هایی بکنید که تو زندگی برا تون مهمن، من درسم، مهارت های کامپیوتری و یه سری چیزای دیگه برام مهمن که وقتمو میذارم برای این کارا

ورزش کنید، اگر ورزش نکنید، انرژی های اضافه توی بدنتون میمونه و بلاخره میخواد بزنه بالا، کار دستتون میده و مجبورتون میکنه خود ارضائی کنید و انرژی رو خالی کنید، من چند وقتیه هر روز به طور منظم ورزش میکنم (میرم دو و پیاده روی حدود 1 ، 1.5 ساعت) و خیلی خوب تا الان جواب داده، هم قسمتی از وقتتون رو میگیره، هم خستته تون میکنه، تازه بعضی وقتا میخوابید بهتر :) بازم وقتتون بیشتر میره :) وقت اضافه نمیارید

نماز تون رو با توجه بخونید، تلفظ صحیح، یا لباس مناسب، با ادب، به عبارتی برا نمازتون ارزش قائل بشید، اگر میتونید حداقل 1 بار در  روز برا نماز جماعت به مسجد برید، خیلی برای من تاثیر داشته

تمام منابعی که ممکنه براتون تحریک ایجاد کنه رو از بین ببرید، اگر فیلم ناجور دارید، پاکشون کنید، "فی -- لت -- ر  شک--ن" تون رو پاک کنید، زیاد سر بالا توی خیابون راه نرید :) و ...

یه سری راهکار هایی دیگه هم هستن مثل اینکه میگن غذای گرم نخورین، ...، اما من فقط همینارو اجرا کردم، با اینکه وبگردی زیاد دارم، بازی کامپیوتری هم میکنم، توی لیست آهنگایی هم که گوش میدم تک و توک گروهی وجود داره که چند تا آهنگاشو خواننده زن خونده باشه، و عوامل تحریک کننده ی دیگه، بازم تا الان موفق بودم و اتفاقی نیافتاده.

 مهمترین نکته :

(((((نداشتن وقت آزاد، توی وقت آزاد و بیکاری، ذهنتون یواش یواش منحرف میشه به سمت موارد بد بد :) این یه اصله، من یه بار دقت کردم توی وقت آزاد 2 3 دقیقه ای از فکر کردن به تفنگ رسیدم به جاهای باریک!!!!!!! از یه جایی شیطان وارد میشه که فکرشو نمیکنین، پس این خیلی مهمه که اصلن براش فرصت رخنه ایجاد نکنید، اگر هم حس کردین دارین یواش یواش به سمتش میرین، اصلن ریسک نکنین و یه وقت نگین نترس، نمیرم سمتش، حواسم هست، بلکه بلافاصله محل رو ترک نموده :) و به یه کار مخصوصاً کاری در ملاء خانواده و ملاء عام مشغول بشین )))))

موفق باشین

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۵ زهره
سلام بچه ها....
اومدم بگم که من امروزبعدازسالها رفتم شاهچراغ!!!
خیلی خوب بود برای همتون دعاکردم و2رکعت نمازم به نیابت ازکل بچه های گروه خوندم وازخداخواستم که علاوه برحل این مشکل مشکلات دیگه ایم که توزندگیامون داریم حل شه!حس کردم خداصدامو بلندترازهمیشه شنیدوحتمادعاهامومستجاب میکنه،چون بعدش بدجوری سبک شده بودم!
ازخداخواستم حال هممونو خوب کنه....!

به موج مثبت:
اشکالی نداره عزیزم،منم پشت کنکورکه بودم چشام قیلی ویلی میرفت وهمه چیزو8تایی میدیدم:)))خخخخ
تو95کنکور داری بعدمیگی عقب موندم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه منو میدی چی میگفتی؟من فقط3ماه آخرودرس خوندم:)))))))خداحفظم کنه^_^


به پسرورزشکار:
خیلی خوش اومدی!به به ورزشکارم که هستی 2هفته ام هست که ترکی!چی ازین بهتر؟
همین ورزش کردن باعث میشه که دیگه به سمت اینکارنری،
البته انگیزه هم مهمه،مثلأمن طی یه قراردادنانوشته باخودم ازوقتی اولین کامنتو اینجاگذاشتم دیگه سمتش نرفتم ونمیرم!
امیدوارم شماهم اینجوری باشی:)


**پراز توام....یاعلی بن موسی الرضا،پرازتو!
به تهی دستی ام نگاه نکن....نگوکه هیچ نداری،ببین......"تورادارم"**

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۹ ب.ا
سلام رییس.
سلام بچه ها.
من هنوز زنده ام.
10روز دیگه با اجازه اتون برخاهم گشت.
الان محض حضور غیاب برگشتم فقط.
فقط یه چرفی رو حتما باید به رییس بگم بعد برم:
واقعا خوببود برا من یکی این پست.
حالا بعدا با تشکرات ویژه برخاهم گشت.
مهمترین چیز هم که این مدت بهش رسیدم همین کنترل فکر بود..اینکه بتونی با میل خودت افکارت رو از جاهای باریک بقول دوست جدیدمون برگردونی.(این جمله اشون عالی بود..دقت کردم توی وقت آزاد 2 3 دقیقه ای از فکر کردن به تفنگ رسیدم به جاهای باریک!!!)این اتفاقات یا به دلیل عادت کردن میفته یا ناخودآگاه و اتوماتیک وار...اما من این مدت واقعا از بس بخاطر بچه ها و قولی که داده بودم کنترل کردم فکرمو به جرات میتونم بگم دوری از این گناه به راحتی آب خوردنه...فقط وقتی برعکس قبل که عادت کرده بودی به چیزای تحریک کننده فکرکنی(یا نگاه کنی...من تمام عوامل تحریک رو وسایتهایی که میرفتم رو مدتهاس نه رفتم نه دلم میخاد برم) باید عادت بدی خودتو که سمتش نری..
حس خوبی داره وقتی ذهن و زندگیت رو پاک میکنی...
کاش اون دوست متاهلمون  و شترخان و دیکتاتور بیان ..بقیه فعالین کما بیش فعالن..از جمله یه دانشجوی عزیز و جلال خان..که سلام داریم خدمتشون ویسنا جون.


باز من رفتم رو منبر....
راستی چند روز پیش توی یکی از پستها یک برادر محترمی کنایه ای به این پست و خانمهای پست زده بودن که برید ببینید اونجا چه خبره..همه دخترها...وفتوا داده بودن همه از 9سالگی باید شوهرکنن... من یکی واقعا دلم شکست ولی کاش کسی که انقد خودش خوبه و از این بلاها سرش نیومده نه بیاد تو این پست نه طعنه بزنه...الان هم بغض کردم ولی هیچ کس واقعا از اینکه این کارها رو بکنه نه راضیه نه خوشحال...
خیلی جواب براایشون هم داشتم ولی واقعا حال جواب دادن بهشو نداشتم...چون مرتب باید میرفتم جواب بقیه فتواهای غلطشون رو میدادم .. میبینید که برم رو منبر پایین بیا نیستم!

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۱ نویسنده ی پست
سلام
پسر ورزشکار:
خیلی خوش اومدین
یکم بیشتر از خودتون بگین بیشترین مدت ترکتون چقد بوده؟ چن وقته درگیرین؟
موج مثبت:
غرور کاذب اون چیزیه که منم درگیرش شدم:)
فقط تذکر بود بخاطر تجربه ی خودم همین اصلا به برداشت من ربطی نداشت خواستم جوگیر نشی همین:D
منم چون اولین تجربه ت بود خواستم بزنم تو پرت که از لج منم شده نری سمتش^_^
شما آبجی خوجل منی^_^عجقم
ایشالا که هیچ طور نمیشه فقط سعی کن هر چی بلدی بزنی همین
اشتباه جواب دادن خرخوناشو از پا درآورده حواستو جمع کن
مطمئنم بهترین نتیجه رو میگیری عزیزم
ایشالا همونی میشه که میخوای
راستی حلالت نمیکنم یه نیمچه سر بهم نزنی^_^
امیدوارم دست پر برگردی آجی خوجلم
زهره:
زهره ایمیلمو برای آقای نجفی گذاشتم پیام خصوصی بذار ایمیلمو ازشون بگیر
اسمم پیشنهاد بده دیگه
آره شیرینی یزدی خوردم ولی اونقدرام شیرین نیست:D شیرینیای شمالی بنظرم شیرین تر بودن
ایشالا، دعا نمیکنین که!!!:D
داداشتو؟ از طرف من؟ غیرتت کجا رفته دختر؟:D نه خداییش غیرتی شدم اگه تو جای من بودی هیچوقت ازین پیشنهادا نمیدادم:Dمن هر کی نزدیک داداشم میشه میخوام شقه ش کنم=)) ولی خب اگر بخوای منم میتونم داداشمو بوس کنم بعد برات تعریف کنم که چجوریه=))خخخخخخخخخخخخخ
گلی؟ ووی چه دخترونه=)) اصن بهم نمیاد
اسم خودم خیلی بهم میاد حس شیرزن میده به آدما:)
FREEEEEEE:
خیلی خوش اومدین
دستتون درد نکنه
زحمت کشیدین
امیدوارم بقیه هم استفاده کنن من که استفاده کردم:)

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۵ زهره
سلام به همگی!

به شیرزن: خخخخخ
عزیزم داداش تو متأهلها هآ!!!
قبل ازینکه توبخوای کسیوشقه کنی زن داداشت ترتیبشو داده گلم:))))
توعالم شوخی،نه غیرت کیلویی چنده؟من همیشه بادوستام ازین شوخیامیکنم!ولی اگه جدی شه طرف به2نیمه نامساوی تقسیم میشه:)))))))))
نه مگه خودم نمیدونم چجوریه که توتعریف کنی¿¿¿¿¿¿
داداش خودموبوس میکنم تازه کلیم تحویلم میگیره:))))
ولی بعضی وقتام دادشو درمیارمآ:)خخخخخ


به خوانندگان محترم:
دوستانی که میاین اینجاومطالبومیخونینو بعدم هزارویک فکرناجور درمورد دخترای اینجامیکنین...
بهتره به عرضتون برسونم مثلأیه دختر9ساله که گرفتاراین بلامیشه، عقل داره؟!،میفهمه؟!،میدونه میل جنسی ینی چی؟!،قدرت تشخیص داره؟!
کسی بهش گفته اینکاربده نبایدانجامش بده؟؟؟؟؟
هااان؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
پس دختری که میره زنامیکنه چی؟زنای شوهرداری که خیانت میکننو زنامیکنن چی؟به اوناچی میگین؟حکم اوناچیه؟
این دقیقأچیزیه که توجامعه مثلأاسلامی مابیدادمیکنه!
ولی دخترای این گروه ازبچگیشون بوده!ازپاکیشون بوده که نخواستن جایشونو نامحرم ببینه!حالام که فهمیدن گناهه تصمیم به ترک گرفتن وخداهم دوسشون داره وکمکشون میکنه ولی خداتویی روکه ندونسته قضاوت میکنیو نمیبخشه!چون اینکارت تهمته،حق الناسه!
آقای به ظاهرمحترمی که قضاوت کردی تو منجلاب رفتن جرم نیست جرم اینه که توش بمونی ودست وپابزنی ونخای که بیرون بیای،ولی ماداریم بیرون میایم،اینا امتحانات الهیه،که مطمئن باش ماسربلندبیرون میایم!
خدام ازمون راضیه مطمئن باش!
سعی کن ....
عیب های خود رابا ذره بین ببینی وعیب های دیگران رابادوربین.
وهروقت خواستی درموردکسی قضاوت کنی اول خودتو بزار جاش،به جاش زندگی کن حسایی روکه تجربه کرده تجربه کن بعدقضاوت کن!

برا بعضی ازمردم سرزمینم متأسفم که انقد ظاهربینن وخودشونو پاکو دیگرانو ناپاک میدونن!

اللهم عجل الولیک الفرج
آمین...........

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۶ ب.ا
بچه ها اومدم یه صرفا جهت اطلاع بگم و برم.
اون برادرمون توی یه پست دیگه قبلاها عذرخواهی کردن از تمام کسانی که  ممکنه با نظراتشون ناراحت شده باشن..والبته طلب حلالیتشون قبل از حرفهای من و زهره خانوم اینجا بوده .
خدا از سر گناه همه امون بگذره.هم ما هم ایشون..بگید آمین. بهتره این قضیه رو تو این پست ادامه ندیم.

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۳ javad
سلام من فقط یک نظر بیشتر ندارم الان من 16 سالمه که 3 ساله ترک کردم و در این سه سال یک بار هم به طرفش نرفتم و خوب شد یادم امد من یه جوری ترک کردم که هیچ کس  این جوری ترک نکرد از من نه پرسین چه جوری که ...

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۴ زهره
به خانم ب.آ:
عزیزم منم مثل تو ناراحت شدمو واقعأ دلم شکست:'(
اگه اینارو نمیگفتم دق میکردم!
خوب شد که گفتم!!
میدونی؟!
آدما عادت کردن،حرفاشونو میزنن،نیش وکنایه هاشونو میزنن،دلاشونو میشکنن....بعدم بایه معذرت میخوام،حلالم کن سروته قضیه رو هم میارن!
حالاکاری به نیت این جناب ندارم شایدم واقعأپشیمون شده باشن!
به هرحال...من بایدحرفامو میگفتم.
الان حالم بهتره:)

"چه ساختن هایی که مراسوخت
وچه سوختن هایی که مراساخت
ای خدای من!
مرافهمی عطاکن که ازمقصدسوختنم،
ساختنی آباد ازمن به جاماند..."

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۲ مهدی بربری
من اگه خدا بخواد می خوام از امروز این کار رو ترک کنم و همه ی تلاشم رو می کنم، ان شاءالله خدا کمکم میکنه.

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۵ ..... F. R..... .
منم موخام عضو بشم خوووو😥😢

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۶ زهره
سلام.......

دوستان جدیدی که تازه عضوگروه شدین
چرا اینجوری میاین عضومیشین؟!
بابا یه اسمی،سنی،اطلاعاتی......
همینجوری خشک وخالی میاین میگین
"منم میخوام عضوبشم"
همین!!!!!!
بعدشم که میرین ودیگه پشت سرتونم نگاه نمیکنین!!!!
بابا یکم اکتیو باشین...........

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۸ ...... F. R........
من دوس دارم ناشناس بمونم وگرنه میگفتم دوست عزیز

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۱ ساحل فرهمند
سلام دوستان

من همون زهره هستم
راستش زهره اسم مستعارم بود
تو بیان به اسم خودم ثبت نام کرده بودم
نشد که عوضش کنم و همون زهره رو بذارم که شما گیج نشین
دیگه به هر حال گفتم بگم که بدونید من همون زهره م.....


نویسنده پست کجاااااایییییییی؟؟؟؟؟
چرا دیگه نمیاییییی؟؟؟؟؟؟:)))))))))

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۳۶ نویسنده ی پست
سلام
بچه های جدید خوش اومدین
شاید یکی دو روز نباشم ببخشید برمیگردم

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۸ ساحل فرهمند

اینجا از بیابانهای بی اب و علف هم سوت وکورتره

کسی صدامو میشنوههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فکر کنم از همه بیکارتر من باشم!خخخخخخخخخخخخخخخخخ

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۶ یه دانشجو
سلام به همه
قدیمیا، پای ثابتا، جدیدیا و گذری ها:)
ببخشید که کمتر میام، البته نظرات رو تا جایی که بشه می خونم

به زهره:
ممنونم
البته کار ثابتی نیست، ولی بابتش خیلی خیلی خدا رو شکر می کنم
من در خدمتتون هستم
عروسی، شما دعا کنید موانع ازدواجمون برطرف بشه، حتما شیرینی میدم:)، البته چون شما تشریف ندارید به جاتون میدم خواهر زاده هام بخورن:))))
شیرینی دست پخت خودم هم قبوله عایا؟:)
ایشالا عروسی خودتون
ممنونم از انرژی که به هممون میدید


به ب.ا:
سلاااااام، رسیدن بخیر:)
اردات داریم خدمتتون


۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۷ مهدی بربری

سلام

چرا بیکار؟ منم اینجام.

راستش تا بخوام دو ساعت صفحه گوشی رو بکشم پایین تصمیمم عوض میشه که پست بزارم.😄

من ۱۹ سالمه. دانشجوام.

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۸ ب.ا...صرفا جهت انتشار امواج امید درپست و به معاون پست.
من میشنوم..بده بده دستتو به من..آها..پاتوبذار رو اون برآمدگی..اینور..اینورتر..اونجا نه..آهان درسته ..همونجا خوبه..خوب حالا همزمان گفتم 1.2.3 با تمام توان خودتو بکش بالا..نه نه نامید نشو..تو میتونی..تووو میتونی!..دستمو ول نکنی ها..حالا...ییییک...دوووو...سه ع.
آفرین..آفرین...دیدی گفتم میتونی..دیدی گفتم..
الان مثلا من تو رو از تو چاه آوردم بیرون..الکی مثلا تو افتاده بودی توی یه چاه توی یه بیابون سوت و کور...
اومدم دلداریت بدم..من یکی اکثرا هستم ولی تا کسی نیفتاده باشه توی چاه مظهور!!! نمیشم...خدایی کامنت آخرت خیلی سینمایی بود..
من فرشته نجات خیلیا تو این بیابون بودم..حیف کسی قدر نمیدونه..باز رفتم تو حس!!!
بیکار هم نیستی همینکه یکی به فکر در وپیکر این پست باشه خودش کارمهمیه..
از این به بعد من شما رو به عنوان معاون رییس پست منصوب میکنم...میدونید من خودم کی هستم...مامور مخصوص حاکم بزرگ...بیتی اومان..احترام بگذارید..(اعترافات یک ذهن مشوش)
راستی شما چن سالته؟

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۶ ...
سلام اقای نجفی خسته نباشید
یه سوال ازتون داشتم
خودارضایی انرژی خیلی بیشتری نسبت به رابطه با همسر میگیره به خاطر اینکه علاوه بر اون عمل , ذهن و فکر هم درگیر میشه و باید به چیزی فکر کنی...درست؟
حالا سوال من اینه اگر خودارضایی با فیلم انجام بشه چون دیگه ذهن درگیر نیس انرژی ک میگیره مثل انرژی رابطه اس؟همیشه واسم این سوال بوده...من فقط این دو مورد از نظر اتلاف انرژیش پرسیدم ن موارد دیگه...اگر امکانش هست جواب بدید ممنون میشم
موفق باشید

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۶ ساحل(زهره سابق)
سلام سلام صدتاسلام

یه دانشجو:
شمامارودعوت کن من سه سوته میام:)
راستش من شیرینی دوست ندارم شیرینانوش جون خواهرزاده هاتون،به من فست فود بدید:))))
خدا از زبونتون بشنوه والا مردم قیافه منو که میبینن فکرمیکنن توقعاتم خیلی زیاده میترسن جلو بیان!
جدیدأتصمیم گرفتم یه پلاکارد بزنم دم خونمون بااین مضمون"دخدری باتوقعات کم دراین منزل موجودمیباشد!"
خخخخخخ
من وظیفمه انرژی بدم نصف عمده آدمای اینجا دپ میباشند:|


به مهدی بربری:
آقا من شیرازیم،تو دیگه چراحوصله نمیشه صفحه گوشیو بکشی پایین:))))
والا کار دوشواری نیس:)))))


به نمیدونم چی چی کومان؟اومان؟:(ب.ا سابق)
اونیکه داشت کاکتوسا رو آ

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۲ ب.ا
سلام.
حالا خوبه گفته بودم ده روز بعد میام!!!البته ده روز بعد برای گفتن یه مساله ای قرار بود بیام که شاید هم نگفتم..نمیدونم...
حالا بگذریم..
به زهره خانوم...ببخشید من دیشب اصلا به ذهنم نرسید که شاید تو کامنت اول سنتون رو گفته باشید..الان دیدم.این دوم باره این اشتباه رو کردم..شما  20سالتونه..(راستش فقط چند کامنت آخر رودیشب خوندم..)من یه ده سالی ازتون بزرگترم..البته کامنت اولم اشتباهانوشتم 32 ولی از اونجایی که کلا مث بقیه خانوما تو وادی سن و این چیزا نیستم دیگه تصحیحش نکردم.
اما غرض از برگشتن:
ظاهرا دوستان جدیدی به پست اومدن.بهشون سلام میکنم و از اونجایی که این پست واقعا برای من کمک کننده بود برا همین همونطوری که قبلا بچه های قدیمی شروع کرده بودن دوستان جدیدمون هم با همون روش کارکنن بد نیست.
البته این فقط یه پیشنهاده..ولی بهتره مث همون روزای اول پست..هرکسی حاضره دوره ترک رو شروع کنه (دوستان جدید) یا ادامه بده(بچه های قدیم) از یه تاریخی رو بذاریم همه بیان اعلام تعهد کنن ان شاءالله تا روز عرفه مثلا مدت ترکمون رو ادامه بدیم..من خودم بشخصه چون قول داده بودم اصلا دلم نمیخاست سمت این کاربرم چون بعدش باید میومدم از اول تعهد بدم..(اگه نمیومدم شاید به دیگران میشد دروغ بگم ولی به خودم که نمیتونستم)..حالا دوستانی که سختشونه میتونن مثلا بیان بگن من تا ده روز دیگه تعهد میدم..بعبارتی هرکسی میتونه تاریخ مدنظرشو خودش بگه یا به تاریخی که رییس یا معاون تعیین کرده عمل کنه.
اینم بدونید حتی فاصله انداختن هم خیلی خوبه و میتونه کم کم زیادتر بشه..
در هرحال این مساله از دیشب تو ذهنم بود که دوستان همینطوری نیان و خودشون رو معرفی کنن ولی هیچ برنامه ای نباشه..
اگه موافقید از امروز به بعد هرکسی خاست بیاد بگه تا کی تعهد میده سمتش نره.
برا فاصله انداختن از فردا تا تاریخ 1شهریور روز ابوعلی سینا هست(روز پزشک به مثابه روز سلامتی میشه در نظر گرفته شه)..میشه ده روز.
دوره اصلی تا تاریخ1مهر که عرفه اس.
اوناییم که از قبل دوره رو شروع کرده بودن اومدنی هم مدت ترک قبلشون رو بگن هم مدتی رو که تعهد میدن...حالا هر تاریخی که خودشون دوس دارن
ببخشید زیاد حرف زدم ولی واقعا حس میکنم این تعهد دادنه تو جمع خیلی کارگره..برا من که بود.

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۶ مهدی بربری

ب.ا

من با نظر شما موافقم. تا ۱شهریور، من اینحا پست میزارم البته اگه کسی باشه، من صدام میپیچه اینجا از بس خلوته ه ه

:)

به امید خدا

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۲ ب.ا
سلاااام صب بخیر..
اونی که کاکتوسها رو آ(تا اینجا اومده بود برا من)ب بده؟؟؟!!!!درست حدس زدم بقیه اشو؟شما بودی؟
دختر خیلی باحالی..آب دادن کاکتوس یه چیزی تو مایه آبیاری گیاهان دریایی هست..فقط یکی نیروی زمینی یکی نیروی دریایی روش کار و تحقیقا میکنه...
آقو صدای ای مهدی بربری هم دراومده ها..شیرازی هستی که هستی معاون هم هستی کنارش..
ملت حتی برا دو روز هم شده بیاید تعهد بدید..بخدا اسلام یه چیزی میدونسته گفته معامله هاتون رو بنویسید (قولنامه کنید) وشاهد هم داشته باشید..شما در قدرت نوشتن تعهد شک نکنید ..ماکه رمضون بود نصف وقتمون برا خوردن و رژه جلو یخچال هم به بیکاری و بی حالی تبدیل شده بود تعهد دادیم موثر بود حالا شما الان که هوا بهتره و میشه و رفت بیرون یا به امر خطیر سر فرو کردن در کشوهای یخچال میتونید برسید بیاید..والا تاثیر داره..
اگه قبلا نهایت یک روز تونستید این کار رو نکنید بیاید تعد دوروزه بدید..حتی اگه عهدتون رو هم شکستید باز بیاید از اول...بنووووویسسسید..جلو دوستان دیگه..اینجا کسی کسی رو بخاطر شکستن قول سرزنش نمیکنه..همه هم دردیم..وهمدیگه رو درک میکنیم..
بیاید وگرنه میام دونه دونه گوش همه اتون رو میکشم میارم...میدونم که الان داری این رو میخونی آره با خودتم بیا بعد خوندن اون پایین یه کادر خوشگل هستا...نوشته ارسال نظر..اره همون..بیا اونجا یه قول یه روزه بده به ما ما اقلا روی ماه شوووما رو زیارت کنیم انرزی بگیریم..فقط...
لامصب عجب اکویی داره...بابا بیاید اینجا رو شلوغ کنید...صدای همهمه جمعیت و صدای بهم خوردن زیردستی شیرینی و نوشدنی بیاد یخورده شاد شیم...انقد دپ نباشید...روایت داریم هرکسی دپ باشه گوشش رو مامورهای مخصوص میکشن(هشدار از طرف ب.ا مخفف بیتی اومان بجای میتی کومان).

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۵ ب.ا
مثلا اومدم از مهدی بربری تشکر کنما...مگه گذاشتید...
آقا مهدی دی دی دی دی ...مرسی سی سی سی (لطفا آخریا رو رو یواش و یواش و یواشتر بخونید نید نید نید!!!!)
این رضا کرد (سگارو) وروجک هم معلوم نیس کجاس؟ باید برم گوشش رو بکشم..دستان پرتوان...برسید به داد این بیتی اومان...

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۶ ساحل
سلام

بچه ها کامنت قبلی من ناقص اومده؟؟؟
آخه اینروزا نمیدونم گوشیم چش شده همه نظراتو ناقص نشون میده!!!!
میخوام بدونم اگه ناقصه کاملش کنم!
آقامهدی شمالطفأ بگیدبهم.


ب.ا:
منم بااین نظرتون موافقم:))
اول خودم اعلام میکنم:
من به امیدخدا از4مرداد شروع کردم وقول میدم که تا4شهریورپاک بمونم:)
خداروشکر تا الانم خیلی راحت پسش زدم.

بچه هابقیه تونم بیاید مثل من بگید........

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۱ نویسنده ی پست
سلااااااااااام
:))
خوشم میاد 200 روزم نباشم پست رو زمین نمی مونه:))
خوبین؟خوب خوب؟
من که عاااااااااااااالیم
چرا؟
چون دوس دارم عالی باشم 
هنوز کامنتارو کامل نخوندم میرم برمیگردم جوابتونو میدم

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۳ مهدی بربری
چرا ما رو به دادن کامنت های بی مورد تشویق می کنید؟ :)
نرم نرمک کامنت میزارم الآن یه خورده زوده خب.
من یکی از مهم ترین چالش هام دیرخوابیدن و دیر بیدارشدنه، می خوام از فردا روزی نیم ساعت زودتر بیدارشم از اون ور هم نیم ساعت زودتر بخوابم تا ساعات تنهاییم کم بشه.
از همتون واقعا ممنونم که اینجا کامنت مبزارین مخصوصا ب.ا عزیز.

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۲ ساحل
ب.ا :
ادامه......
اونیکه داشت کاکتوسا روآب میداد من بودم شمایکی دیگه رو اشتباهی نجات دادی برودوباره پرتش کن توچاه غریبه بوده:)))خخخخ
معلومه فیلم زیاد میبینیا!نه؟
عزیزم منظورم ازشیرازی بودن همون خصلت دوست داشتنیمونه!"تنبلیمونو میگم;)
که امروزه به کل کشورسرایت کرده:)خخخخخ
ولی دورازشوخی بخاطر آب وهوامونه!
مثلأماهاوقتی مسافرت میریم صبحازودترازهمه بیدارمیشیم!
یابرعکس وقتی بقیه میان شیرازمسافرت خعلی میخوابن!
والامن خودمم توشبانه روز5ساعت بیشترنمیخوابم...

دوستان یه اتفاق ناگواری رخ داده:((((
خواهرزاده م لپ تاپمو از رو میز شوت کرده پایین لپ تاپم به طرز فجیهی شکسته:'(((((
منم اینروزا همش دارم غصه میخورم:(
این گوشی لعنتیمم انقد اداواطوار میادتا این صفحه رو برام بازکنه تازه اونم نصفه نیمه:(
آخرشم این گوشیم باکمال احترام میره تودیوار:)))))))

نویسنده پست سرش شلوغو ها
معلوم نیست داره چیکارمیکنه کلک
تازه خوشحالم هست ;)
;) ;) ;)

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۲ ساحل
ب.ا :
ادامه......
اونیکه داشت کاکتوسا روآب میداد من بودم شمایکی دیگه رو اشتباهی نجات دادی برودوباره پرتش کن توچاه غریبه بوده:)))خخخخ
معلومه فیلم زیاد میبینیا!نه؟
عزیزم منظورم ازشیرازی بودن همون خصلت دوست داشتنیمونه!"تنبلیمونو میگم;)
که امروزه به کل کشورسرایت کرده:)خخخخخ
ولی دورازشوخی بخاطر آب وهوامونه!
مثلأماهاوقتی مسافرت میریم صبحازودترازهمه بیدارمیشیم!
یابرعکس وقتی بقیه میان شیرازمسافرت خعلی میخوابن!
والامن خودمم توشبانه روز5ساعت بیشترنمیخوابم...

دوستان یه اتفاق ناگواری رخ داده:((((
خواهرزاده م لپ تاپمو از رو میز شوت کرده پایین لپ تاپم به طرز فجیهی شکسته:'(((((
منم اینروزا همش دارم غصه میخورم:(
این گوشی لعنتیمم انقد اداواطوار میادتا این صفحه رو برام بازکنه تازه اونم نصفه نیمه:(
آخرشم این گوشیم باکمال احترام میره تودیوار:)))))))

نویسنده پست سرش شلوغو ها
معلوم نیست داره چیکارمیکنه کلک
تازه خوشحالم هست ;)
;) ;) ;)

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۶ ساحل
آقامهدی اتفاقأ باید کامنتا خارج ازموضوع پست باشه که ماکمتریادمون به اون موضوع بیفته!
باید جو اینجا شادباشه که به کللل اون موضوع فراموشمون بشه واینجادورهم شادباشیم وبگیم وبخندیم وخوش بگذرونیم!:))))))
:)))))
:))))))))
:))))))))))))
اوکی؟
آقامهدی ممنون کاری نکردم کهههه!!!!
تشکر دیگه واسه چییی؟؟؟؟!!!!!!
:)))))))))))))))))))))))))))))))))

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۵ ب.ا
شیرازی هستی که هستی(بنده هم کنایه به اون صفت دوس داشتنی زدم..) معاون هم هستی کنارش..
من اینهمه سینمایی بازی کردم مردم ترغیب شن بیان فعلا که همچنان صدا اکو داره.
اینا برا زهره خانوووم.
کامنت بی مرد ینی چی؟من نگرفتم...حالا احتمالا برا جواب دادنش مجبورید باز دو صفحه بیاید پایین و یه کامنت بی مورد دیگه هم بذارید برا من..اینم سهم آقای مهدی.

راستی من تعهد ندادم..من اگه خدا بخاد تا عرفه(چهل روز) تعهد میدم..
برای ترک و برای بهره مندی از تمام نعمات و رحمات خداوند مخصوصا شریک زندگی خوب برا همه ساکنان پست دعا میکنم هر روز.
ان شاءالله خدا قبول کنه.
بگید ان شاءاالله.

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۴۹ نویسنده ی پست
سلام
زهره:
دستت درد نکنه که دعامون کردی بازم برو:D
ایشالا پیر شی ننه :)ایشالا شمام به هرچی میخوای برسی
داداش من متاهله ولی جایگاه من هنوز محفوظه:D من از زنشم حساس ترم زنش زیاد اهمیت نمیده
میدونم بابا مگه میشه آدم رو داداشش حساس نباشه؟
یه بار یکی از همکلاسیام یه حرفی در مورد داداشم زد حسابی قاطی کردم 
من کلا همیشه خوشروئم و میخندم یهو همینجوری نگا نگاش کردم خودش فهمید چه گندی زده
همیشه بهم میگفت بیا بشین پیش من همیشه زنگایی که اون بود اصرار میکرد منم میشستم پیشش ولی بعد از اون دیگه نگامم نمیکرد 
گفت داداشت شکل توئه؟ گفتم نه زیاد ینی میشه گفت نه گفت همونم خوبه گفتم بنظرم از من بهتره گفت جووووووووووون:|:| منو میگی یه لحظه حس کردم به خودمم نظر داره اصلا انتظارشم نداشتم
من داداشمو خیلی دوس میدارم منم مث تو انقد اذیتش میکنم تا دادش در میاد کتک و کتک کاری و .... میگم آخه مگه دست خودته؟؟؟؟؟ خخخخ
لپم نداره یه موقعا مخصوصا موقعایی که لاغر میشه میگم لپتو باد کن:D:D:D لپشو باد میکنه بوسش کنم خخخخخ
انقد بازواشو چلوندم اندازش دستمه
جدیدا بازواش آب شدن میگم این چه وضعشه میری روشون کار میکنیا:D والا
من خیلی گرماییم بازوی داداشم اکثرا سرده میرم هی خودمو میکشم به بازوش (کف دست روی دست گردن لای انگشتا=)) ) کلافه میشه میگه خودتو با من خنک نکن:)) منم اصن توجه نمیکنه به حرفاش میرم دو دقه دیگه خنک تر شد دوباره میام خودمو خنک میکنم خخخخخخخخخخخخخخخخ خواهر زادم خودش میاد منو خنک میکنه میره
در این حد خخخخخخخخخ خودش میاد میگه اینجام خنکه یا مثلا اگر دستم بهش بخوره خنک باشه اون یکی دستمم بزنم بهش بفهمه دارم خودمو خنک میکنم خودش هی دستمو میذاره جاهای خنک تر ^______________________^ عزیییییییییییزمه  دخترررررررررمه دخمل خود خودمه 
بهش میگم من مامانتم یا اون(خواهرم)؟ میگه تو  بعد یکم گذشته برگشته میگه ولی فک کنم تو قیافت به خاله ها بیشتر میاد:)) عاشق مرامشم هم میخواد دل من نشکنه هم دل مامانش 
راستی به اعضای جدید زیاد گیر نده بیخیال فضا فضای کل کل میشه یه وقت
ب.ا:
خوش برگشتی عزیزم منتظرتیم
خوشحالم که براتون مفید بوده
راستش اول که این پستو گذاشتم فک نمیکردم زیاد بدرد خودم لااقل بخوره
فک نمیکردم انقد بچه ها صمیمی باشن و دوست شیم و استقبال شه
ولی خدا خواست و این اتفاق افتاد خیلی خوشحالم واقعا
منم از شما و بقیه ی بچه ها خیلی ممنونم خیلی خوب ، مهربون ، صمیمی و پیگیر
راستش من سایت خاصی نمیرفتم ینی پاتوقم همینجاست:)
عامل محرک من خودمم و اینکه زمانایی که عصبی میشم تو ناحیه ی ممنوعه یه حسی بوجود میاد که وسوسه میکنه مث زمانایی که تو قسمت اوج سیکل قرار داریم البته تجسم و تفکرات باریکم که جای خود دارند البته به کاری ختم نمیشن ولی خب هستن تو روزای اوج نا خودآگاه میان جوری که اصن یادم میره دارم چیکار میکنم البته یه بخشیش لازمه ولی ادامه ش نه بنظرم وجودش بد نیست این که یه تصویر هی تکرار میشه تو ذهن ، اینه که بده اون خطریه برا من که اینطوره
جدا؟ من ندیدم اون آقارو
اتفاقا رو منبر رفتن و بحث کردن اشکالی نداره به شرطی که هدفمون هدایت طرف مقابل و از روی دلسوزی باشه وگرنه به قول شما هی اون یه چیزی میگه هی شما یه چیزی میگی آخرم هیچی به هیچی کار به متن ستاره دارو اینا میکشه:D
راستی دلتم سر راه نذار که هر کی از راه رسید بشکنه اون آدم اگر هیچ گناهی تو زندگیش نکرده باشه هم همون موقع دل شمارو شکسته پی بی گناه نیست که بخواد بره بالا منبر واسه بقیه آدمی که نسبت به بقیه غرور نداره لایق این نیست که آدم بخواد به حرفاش توجه کنه که دلشم بشکنه والا
راستی بار آخرت باشه واسه من معاون منصوب میکنی هااااااااا=))
آقا مهدی بربری:
ایشالا که موفق میشین توکل بر خدا
باریکلا به شما که پیگیرین

F.R:
شما با اسم مستعار هم میتونین ناشناس بمونین ولی این اسما باعث از بین رفتن صمیمیت توی گروه میشه
میگم آقو ما دیگه خدافظی کنیم بریم=))
برو بچ خودشون دس گرفتن و ما دیگه حرفی برای گفتن نداریم;)

راستی یادم رفت اینو بگم
دلم عجیب براتون تنگ میشه انگار بهتون وابسته شدم:(
دلم تنگ میشه:
برا یسنا برا خوشبخت برا گل پاک برای موج مثبت آجی گلم 
هستم به یاد:
رضا کرد،شتر، دیکتاتور

بقیه تونم که هستین و بابت حضورتون خوشحالم و متشکرم ازتون

حافظه ندارم اگر کسی جا افتاده شرمنده

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۴ ساحل
سلام، به به بانو نویسنده پستم که تشریف فرماشدن! خوچ اومدی! باعث افتخارشماست که بنده به پست معاونی شمامنصوب شدم،:))))) تازه میخواستم به ب.ا جونمم سفارش کنم منو کنه نائب رئیس:))))))))))خخخخخ واقعأدوستات اینجوری میگفتن؟؟؟؟؟!!!!! دوستای من هیچوقت ازحدخودشون فراترنمیرفتن،ینی من نمیزاشتم!!!!!! عزیزم من که بهشون گیرندادم،فقط باراولی که گفتم اطلاعات کلی بدید،دیدمFRمثل اینکه ناراحت شد منم دیگه چیزی نگفتم!ینی پیگیرش نشدم دیگه..... بیخی بابا مهم نی:))))) میبینم که همتونم شیرازیتون عالیه دیگه زدین توخط شیرازی!!!!! ماشالاازمنم بیشتربلدین!خخخخخ خداحفظمون کنه^_^ نویسنده پست منکه اسم خودم لو رفت! میخوای اسم مستعارمنو بردارواسه خودت! بخدا خیلی طولانیه،بفکرماهم باش آخه:'( یه اسم مختصرومفیدبراخودت انتخاب کن...مثلأ"رز" خخخ

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۰ یه دانشجو
با سلام دوباره

به ساحل(زهره سابق):
فست فود منظورتون ساندویچ فلافله دیگه؟:)

همین که اینجایید یعنی به پاکی فکر می کنید و انشاالله که قسمت پاکترینها بشید
پس معلومه خدا یکی رو واستون کنارگذاشته
وقتش که بشه خودش میاد، به پلاکارد هم کاری نداره:)
منم میام شیرینی من درآوردی می پزم واسه عروسی:)

در پناه حق

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۰ ساحل
یه دانشجو:

انقد من دخدر قانعی هستممم که نگوووو!!!
به همون فلافلم راضیم بخدا!:)
قطعأهمینطوره،هرچیزی به وقت خودش اتفاق میفته،منم انقدرا که وانمودمیکنم عجله ندارم،ینی آمادگی اداره یه زندگی روندارم!
مسئولیت های زیادی توزندگی رودوش زنه!
اونایی که زودازدواج میکنن همه چیزو بازی میگیرن وفک میکنن زندگی همش مثل عشق وعاشقی اولشه وتاآخرشم گل وبلبل میمونه،ومنم تا آمادگیشودرخودم نبینم ازدواج نمیکنم!
تازه مثل شمام بلدنیستم شیرینی من درآوردی درست کنم:D
اینروزا مامانم بزور منو میکشونه توآشپزخونه تابهم آشپزی یادبده:)
مامانم همیشه میگه یه زن حتی اگه پروفسورم بشه بایدخانه داری بلدباشه!!!!
ولی خییییلی سختهههه:'(
من عروسی میاما! فلافلم دوس دارم....
شماروهم عروسی دعوت میکنم میبرمتون هفت خوان بهتون شیرینی میدم!
بهههههلههه!چنین آدم لارژیم من!خخخ
راستی شماچندسالتونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۹ خاکی(نویسنده ی پست)
سلام
خوشحالی من یه رازه:D
کنجکاوی نکنین:D
ممنون بابت خوش آمدگویی
وجود همتون باعث افتخارمه شما که جای خود دارین:)
اولا دوستام نه دوستم دوما دوستمم نه همکلاسی
اگر دوستم بود که خودم میرفتم پیشش میشستم نه که اون بهم اصرار کنه
دوستای من همه مثبتن از من خییییییییلی مثبت ترن
منم نگفتم گیر دادی یا قصدشو داری گفتم کلا بدونی و آگاه باشی که بیخی:))
ها کاکو مو عاشق شیرازوم و وصف بی مثالش;)
اسممو میذارم خاکی خخخخ که اگه خدا بخواد فرد فروتنی بشم
اینم اسم آسون
بچــــــــه ها از خـــــــــاطرات خــــــوبتون بگـــــین فضا عـــــــوض شه
از شیطونیای بچگیتونم بگید;)

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۸ ساحل
به خاکی جون:)))))))

عزیزم من کلأ آدم کنجکاو وپیگیری نیستم!
اون جمله رو هم جهت شوخی عرض کردم گلم
خوشحالم که خوشحالی:)))))))
مرسی عزیزم شیرازم عاشق توئه ; )
ولی شیرازیا"مو"نمیگن همون"من" میگن!
مو روبیشتر روستاییا استفاده میکنن اونم نه همشون!
آموزش زبان شیرازیم داریم اینجا : ) خخخخح
تا آموزشهای دیگر خدا.نگه دار:))))

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۵ خاکی(نویسنده ی پست)
تو چرا هی به خودت میگیری:D ؟
منم دارم شوخی میکنم معاون گرامی:))
مام روستایی ایم دیگه
شهر بهمون نمیسازه همون روستا بهتره
اتفاقا خوبه من دوس دارم یاد بگیرم
از کلمه های خاصشون بگو

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۲ ساحل
اون جمله رومن گفته بودماااااااا!!!!!!!!!!!
پس شعبون بی مخ به خودش بگیره؟؟؟؟!!!!!!!
خخخخخ
باورت میشه خودمم ازاصطلاحات خاصشون خبرندارم؟
راستش دیگه هم نسلای مااصلأ لهجه ندارن،ولی یکمشو بلدن،بیشتر قدیمیا شیرازی اصیلو حرف میزنن!
راستییییی..........
آقای نجفی برام ایمیلتو نفرستادآ!!!!!!
:(

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۴ رهگذر
دوستان سلام . بابت این تاخیر طولانی مدتم عذر میخوام .راستش یک ماهی بود که خودمو کنترل کردم مرتکب این عمل زشت نشدم اما متاسفانه به خاطر فشارهای زیادی که داشتم دوباره مرتکب شدم  از این بابت واقعا ناراحتم اخه زحمات یک ماهم از بین رفت ..الان یه سوال دارم ایا استفاده از قرص های کاهش دهنده برای یه دختر خیلی ضرر داره ؟اخه خیلی دارم اذیت میشم .

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰ ساحل
سلام


به رهگذر:
کی گفته که زحمات یکماهه ت به بادرفته؟؟؟؟!!!!!!!!
اتفاقا زمان خیلی خوبی رو مقاومت کردی!
کسی که ازماتوقع نداره یکباره بزاریمش کنار،مافقط میتونیم زمانشوطولانیوطولانی ترکنیم تاخداکمک کنه وکم کم ترکش کنیم......
خواهشأناامیدیوازخودت دورکن!
قبلأهم گفتم که خدابیشترازینکه ازین گناهمون ناراحت بشه ازناامیدیمون ناراحت میشه!
اینا همش امتحان الهی هست!
هیچوقت قرص نخوریااااااااا،ایناهمش سمه برا آدم
مخصوصابراماکه دختریمو ظریف!
اومدیمو زدی یه بلایی سرخودت آوردی اونوقت جواب خوانواده توچی میدی؟
این قرصابه خیلیاحتی به پسراهم نساخته!چه برسه به یه دختر!
ایناقرص فوق العاده قوی ای هستن وبدن یه دخترتوانایی مقاومت دربرابرشونداره!پس خودتوبدبخت نکن!
بجا این کاراوفکرا سعی کن اراده تو تقویت کنی!
آدمی که اراده نداره ینی هیچچی نداره!
ادمی که نتونه جلو خودشوبگیره فرداپس فرداهم نمیتونه جلوخیلیاروبگیره وراه به راه حقشومیخورن،
ایناحرفایی هست که من به خودم میزنم!
من روی سخنم فقط به توآبجی گلم نیست،بلکه باهمه مونه.
بیشترازهمه باخودم!
چون امروز خیلی سختی کشیدم،خیلی بهم فشار اومد!
یجورایی روزطوفانیم بود،ولی خداروشکرتونستم مفاومت کنم!20روزه که پاکم:)))))خدایا،شکرت:)
براناامیدشدن زوده من طولانی ترین مدت ترکم یکسالم بوده ولی بعدش لغزیدم،بازم ناامیدنشدمو دارم تلاشمومیکنم!
این سری دلم روشنه که میتونم!
شماهم تاخودتونو به این باورنرسونیدکه اینباردیگه واقعأمیتونید بازم میلغزید!
پس قبل ازینکه تواین دنیاترک کنید اول توذهنتون خودتونو یه ادم ترک کرده ببینید،توذهنتون به این باوربرسید.
انشاالله که خدا به هممون کمک میکنه،فقط یکم اراده میخاد
ناسلامتی ما اشراف مخلوقاتیم وجانشین خداوند در زمین
بس میتونیم.........مطمئن باشید:)

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۱ ایزل
شلام و عرض ادب...نفستون از جای گرم بلند میشه واسه پسرها خیلی سخته ترکش و چند هفته دیگه روز ازنو روزی از نو...جوونی هستم که 6ترمه کارشناسی حقوق رو گرفتم من در شهر خودم نفر اولم بین تمام دانشجوها...شهریور درسم تموم شد 22سالمه جوون نماز خونی بودم 10ماهه کامپیوتر خریدم وضعیتم بدتر شده ادم فوق العاده شادی بودم الانم هستم اما از درون فرو ریختم...هیچکسی نبود که پیش من باشه و شاد نشه الانم همینطوره اما فروپاشیدم و هیچکس خبرنداره...داغون شدم...از بین رفتم...از خودم بدم میاد از اطرافیانم بدم میاد...این چرخه ی توبه وگناه دائم درحال تکراره نهایت مدتی که میتونم خودمو نگه دارم دوهفته اس...10ماهه از فارغ التحصیلیم میگذره و من بخاطر نیاز فوق شدیدم هیچ کاری نمیتونم بکنم 5ساله این کار رو انجام میدم حافظه ی کوتاه مدتم هم ضعیف شده...روراست شرایطی بوده که دوستام گفتن بریم فلان جا و با یه دختر سکس کنیم اما خدای بالای سر شاهده هیچوقت راضی نشدم...از خودم بدم میاد به خودم میگم این کار رو نکردی خداروشکر ولی همیشه در حال گناه کبیره هستی...مسئولین تو رو به دین و مقدسات یه کاری واسه ازدواج جوونا بکنید...گل عمرمون در حال تموم شدنه...نابود شدیم...از بین رفتیم...خودمن اگه این مشگل نبود در اینده یکی از موفق ترین ادم های هم سن و سالم میشدم...استعداد خیلی زیادی دارم میخوام از 1شهریور شروع کنم به خوندن وکالت..میخوام برم دکتر و قرص مصرف کنم دیگه نمیتونم تحمل کنم...برام دعا کنید...از خودم متنفرم نمازمم ترک کردم ولی به پیغمبر فقط من مقصر نیستم به دین فقط من مقصر نیستم...زمان بر نمیگرده...عمر برنمیکرده...پیش خودم میگم کاش 3سال پیش میرفتم دکتر...چند سال خودم کنترل کنم...از 15 سالگی تا 30 سالگی یعنی 15 سال...تو رو به قران اخه چرا باید وضعیت اقتصادی بد تو جامعه باعث بشه 15 سال از عمر ادم که اتش فشان شهوته سرکوب بشه....؟؟حرف یه هفته دو هفته نیست هااااااااا...حرف 15 ساله...15 سال..میشه 5475روز تو شهوت بودن و کنترل کردن...واقعا میشه 5475روز با شهوت جنگید؟با هم روراست باشیم 30 سالگی زودتر نمیشه ازذواج کرد با این وضعیت اقتصادی...من مبنا رو 30 سالگی قرار دادم...باعث سرخوردگیم و شرمنده بودنمه که نماز رو ترک کردم اما با دستی که خود ارضایی کرده چطوری برم پیش خدا و باهاش حرف بزنم؟2سال نماز خوندم اما باز 3هفته دیگه این کارو میکردم...به خداوندی خدا قسم بارها وبارها گریه گردم عصبانی شدم بارها و صدها بار قسم خوردم که این کارونکنم اما 3هفته بیشتر نشد...لعنت به من...تو رو به دین قسم به فکر ازدواج ما جوونا باشید...ببخشید دردودلم زیاد شد...وهو الاول و الاخر والظاهر و الباطن....خدایا کمکمون کن...جوون ها ی زیادی متاسفانه فقط فقط بخاطر این مسئله از خدا فاصله گرفتن و راحشون کج شد جوونایی که خیلی هم معتقد بودن خدا فرصت توبه بهمون بده...خیلی از دوستام و اشنایانم تا 27 سالگی پاک موندن ولی 27 دیگه الوده شدن خدا از سر تقصیراتشون بگذره...این دفعه حتما با کمک خداوند و اراده ی خودم ترک میکنم قطعا به دکتر هم مراجعه میکنم....کسی دکتر خوب نمیشناسه؟ اینم بگم تو دلم نمونه بخدا قسم پاک ترین مردم جهان و بهترین مردم جهان رو داریم...ادم هایی که سریع دلشون میشکنه ادم هایی که دلشون قفل نداره کاش این یدونه مشگل حل بشه ما جوونای خوبی داریم...

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۵۸ خاکی(نویسنده ی پست)
سلام
رهگذر عزیزم:
عزیزم فک نمیکنم برا دخترا قرصی باشه
قرص مال پسراس 
برا دخترا چیزی نشنیدم
ولی بنظرم شما چن قدم به هدفت نزدیک شدی ناامید نباش خیلی پیشرفت خوبی داشتی
جایزتم محفوظه ایرانسلی؟

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۵۸ ب.ا
به رهگذر:
من اونروز گفتم میخام ده روز بعد برگزدم یه چیزی رو بگم یادته؟
بعد یه بار گفته بودم شاید نگفتم..گفتم شاید انقد مهم نباشه..شاید تاثیر بد بذاره..یه جورایی
واقعا نمیخاستم دیگه بگم...اما الان میگم شاید برا شما تاثیر خوب بذاره..امیدوارم
من اونموقع که رمضون بود و قرار چله رو گذاشته بودیم..اون وسط مسطای رمضون برا من چله شخصیم کامل میشد..برای اولین بار در طول عمرم خابای خیلی چندشی دیدم در حدی که...
قبلا ها هم خاب دیده بودم حالا هی نمیخام کلمه اش رو بگم خابای ج...ولی هیچوقت تو خاب تا نزدیکی اون حالت برام اتفاق نیفتاده بود..باورت میشه دو روز مونده به اتمام چله..یدار که شدم هیچ کاری نکردم فقط اونقدر با خودم فکرای ناجور کردم تا کامل..اون اتفاق افتاد...
اولش برام مهم نبود ولی بعداز طهرش انقد گریه کردم انقد ناراحت بودم..اولین بار بود با اراده خودم تا اون مدت پیش اومده بودم...قبلاها تحت فشار کاری و درسی و زده شدن  و.. تا یه تایم هایی رفته بودم اما این مدت هم شرایطش خیلی فراهم بود هم بخاطر روزه و رمضون یه ساعتهای بیکاری هم اضافه شده بود...
داغون شدم..از خودم بدم اومد...بچه ها در باره تنبیه حرف میزدن برام خیلی الکی به نظر میومد ولی تصمیم گرفتم خودمو تنبیه کنم..
واقعا خودم رو از یک لذت حلال که بشدت هم دوس داشتم هم دم دستم بود محروم کردم..اولش قرار گذاشتم یه روز..ولی بعدا خودم تا دوروز ادامه اش دادم
دوباره از اول چله رو شرو کردم
فک کنم یه 7.8 روز دیگه کامل شه..
اما یه تجربه هم پیدا کردم..اینکه اگه یه بار دیگه اونطوری شدم چیکار کنم
جالبه چند وقت پیش باز از اون خابا دیدم..به محض اینکه چشامو باز کردم..از جام پاشدم رفتم بیرون..مث دفعه قبل به افکارم پرو بال ندادم..
ویه چیز رو یاد گرفتم اینکه کسانی که این کاررو نمیکنن خدا از ین طریق جبران میکنه براشون
همیشه برام سوال بود برادرم این همه بیرون میره گاها فیلم میبینه همیشه هم تو هال هم میبینه هم میخابه چرا هیچوقت این کارا رو نمیکنه همیشه نمازاشو میخونه همیشه تنها هم که بوده یه دفعه برمیگردی اصلا غافلگیر نمیشه..یا خواهرم چرا هرچند وقت یه بار غصه اش میگیره خابای بد دیده.. درحالیکه همیشه خدا نماز و حجاب و همه چیش سرجاشه..برای اینکه این فشاری که بهشون یاد تو خاب براشون تخلیه میشه..
همه این حرفا رو زدم بگم میخام به روش اونا زندگی کنم دیگه به روش خیلی ادمهای دیگه که اونا هم این فشار رو دارن تحمل میکنن ولی دنبال خ.ا نمیرن..این مدت بهم ثابت شد میشه مث بقیه زندگی کرد...
اتفاقا مدتهاس ک نه سایتهای بد رفتم نه چیزهای بد دیدم..یلی هم احساس راحتی کردم هم ذهنا هم جسما.
نکته آخر رو هم بگم من اون مدت رمضون اسم همه دوستها رو برا دعا میاوردم..اسم شما رهگذر و رهگذر پ(فک کنم یه اسم جداس) رو هم میاوردم..اما اخیرا چون تعداد دوستان زیاد شده برا همه بچه های گروه جمعا دعا میکنم میترسم اسم کسی رو از قلم بندازم..اما بجاش یه کار دیگه میکنم..تقریبا هر روز یه تسبیح ذکر(اکثرا دعاهای تو قران که بنظرم جز کاملترین دعاهاس چون از طرف کسی هست که خودش نیاز بنده هاش رو میدونسته و این دعاها رو گذاشته سرزبون پیامبراش..اگرچه من یه خورده رابطه ام با خدا کمه ولی به دعا خیلی اعتقاد دارم و تاثیرش تو زندگی) از طرف بچه های گروه میگم..
مثلا ربنا آتنا فی الدنیا..یا دعاهای آخر سوره بقره یا دعاهای توی آل عمران یا دعای حضرت یونس یا موسی یا ...
به نظرم کم کم اثراتشون ظاهر میشن..شما ناامید نباشید..نیازی به قرص نیس..همونطور اون یک ماه تونستید(کاش ای میل بدید جایزه فک کنم مونده باشه بگیرید) بازم میتونید فقط ببینی چطور شد که بعد یه ماه اون اتفاق افتاد این بار اگه پیش اومد قبل اینکه شدید شه دور شید از محلش یا دلیلش یا فکرش...
از وقتی پیامتون رو خوندم هکه اش با خودم میگم بیام و تجربه خودمو بگم یا نه...چون واقعا شک داشتم اثر بذاره .. اما حس کردم حتی اگه یه ذره هم مفید باشه وطیفه دارم بگم
الان هم واقعا اشک تو چشامه نمیدونم چرا انقد ناامید شدید..نزدیک اذان صبحه..تا وقتی خابم ببره برای شما تکی دعا میکنم..ذکرهایی که مطمئنم بیشتر از حرفهایی که زدم مفیده..
فقط بدونید میشه..شدنشم با همین یه هفته و ده روز  ویه ماه شرو میشه..باید تا میتونیم امیدوارانه و مثبت به قضیه نگاه کنیم حتی به شکستامون.
دعاهامو براتون از دعای حضرت یونس برای رفع غم و غصه اتون شرو میکنم.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم.
لااله الا انت..سبحانک انی کنت من الظالمین.

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۷ تست
سلام آقا اگه گروه تشکیل دادید بگید که ما هم توش شرکت کنیم اگرم فک میکنید نمیتونید یه روز یه جا قرار بزارید به همه هم اعلام کنید اگه ایمیل های افراد رو دارید.
هزینه گروه تراپی فک کنم زیاد باشه ولی اگه خودمون جمع شیم بدون هزینه میشه خیلی بهم دیگه کمک کرد.
ممنون

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۳ خاکی(نویسنده ی پست)
سلام
آقای نجفی برای موج مثبت شارژی به دستتون رسید؟یا هنوز چیزی دریافت نکرده؟
نظر:
سلام
ایرانسل می خواستید ؟
هنوز چیزی دریافت نکردم

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۸ ایزل
سلام و عرض ادب اقای نجفی...خواهش میکنم مطلب من رو به صورت یه مطلب جداگانه قراربدید من 5تا نظر بالا نظر گذاشته بودم...ایزل هستم..شدیدا نیاز دارم تا درمورد مطلبم بحث بشه...مطلب خیلی مفیدی هم هست...خیلی ممنونم
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/5235
23:33

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۸ ساحل
سلام بچه ها!
یادتونه به همه امیدمیدادم؟
میگفتم اراده داشته باشید؟
میگفتم امیدتونو از دست ندید؟
همش میگفتم که من دیگه مطمئنم که به سمتش نمیرم؟
حتی نتونستم روحرف خودمم وایسم!!!
دیشب همه چیز به باد رفت:'(
ازخودم متنفرم...
دیگه چقد تلاش کنمو نشه؟
دیگه خسته شدم،بریدم!
روقولمم وانستادم که حداقل یه ماهو تحمل کنم!
همش21روزشد:'(
یه عمرتلاش کردم که شادباشم وبه بقیه شادی ببخشم!
غمای اطرافیانمو ازبین ببرم!
ولی هیچکس نفهمیدچه غم بزرگی روی دل خودمه!
همه راه به راه دلموشکستن!
دیگه هیچ امیدی برای ادامه زندگی ندارم!
تنهاجایی که حس خوبی بهم میداداینجابود،که دیگه اینجام روم نمیشه بیام!
تا باخودم یه دل نشم نمیام!
ببخشید.....

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۶ ایزل
سلام ساحل خانوم نظر من رو بخونید و نظرتونو بگید لطفا بالای نظر شما نظر گذاشتم مرسی

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۲ یه دانشجو
با سلام دوباره 
ببخشید که چند روز یبار میام
به ایزل:
داداش من
همه ماها شبیه همیم,اصلا به خاطر همینه که اینجاییم
اینجاییم که پاک بشیم
مطمعنا شکست هایی هم داریم و داشتیم
ولی همین که اینجاییم یعنی خدا هوامونو شدیدا داره
ببخشید ولی نکات مثبت رو تو زندگیتون بیشتر بزرگ کنید,حس کردم همش دارید نیمه خالی لیوان رو نگاه میکنید
دوباره برگردید و از نو شروع کنید
توکل به خدا فراموش نشه
موفق باشی داداش
به ساحل:
 ابجی ساحل
اصلا اینجا اومدیم که کنار هم به خودمون ثابت کنیم که دیگه اون ادم سابق نیستیم
ما اومدیم که پاک بشیم
مطمعنا تو این راه مشکلات زیادی هم داریم
مطمعنا تو این راه شکست میخوریم
ولی حق نداریم نا امید بشیم
اصلا اینجاییم تا امید داشته باشیم
اگه تصمیم به ترک گناه میگرفتیم و ترک میکردیم که دیگه نیازی به حضور ما تو این پست نبود
از نویسنده پست به خاطر اینکه این پست رو درست کردن خیلی ممنونیم
پس عهد دوباره ببندید و دوباره شروع کنید
خدا شما رو بخشیده اونوقت خودتون خودتون رو نمیبخشید!
انشاالله پیاممو بخونید
اگرم حال و حوصله جواب دادن ندارید مشکلی نیست
فقط رو حرفام یه نمه فکر کنید
همه ما ممکن الخطاییم
اگر فرشته بودیم و گناه نکردیم که هنر نداشتیم
با اجازه نویسنده پست:
دیگه نبینم کسی نظر ناامیدانه بزاره,اگه بزاره جریمه داره:-)
والا اصاب مصاب نمیزارن واسمون(الکی مثلا من عصبانی ام):-)
راستی روز دختر به همه دخترای گروه مبارک باشه
انشاالله هرچه زودتر روز زن رو خدمتشون تبریک بگم

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۳ موج مثبت
سلاااااام
 اومدم یه نیمچه سر بزنم و برم.
اوووووو ۴۰۰تا نظر!!!!!بابا ایول داریم ما بیشتر از اون آقای نجفی!!
روز خودم مبارکککککک روز همه دخملای گل مبارککک 
دیدم خبری از جایزه مایزه نیست گفتم بیام ببینم چی شد پس ؟؟؟و مهم تر اومدم حالتونو بپرسم که چند تا نظر آخری دپرسم کرد!!
ناامیدی ؟؟؟؟مگه داریم ؟مگه میشه؟
خب  بسه دیگه باید برم رو فاز منبری!!!
ساحل گل 
۲۱روز که خیلی خوبه بابا!!!!!!…یعنی ۳هفته!!!خب بعد میشه ۲۲روز بعد میشه ۲۳روز بعد ۲۴بعد ۲۵بعد ۲۶ بعد ۲۷بعد ۲۸ بعد ۲۹ بعد یه ماه!!!!
به قول یه دانشجو نیمه پر لیوان رو ببین تو هدفت یه ماه بود درست؟خب تو سه چهارم هدفت رو اومدی جلو!!
این که عاااالیه یعنی بیشتر از نصف راهو رفتی.
پس الان باید خوشحال باشی که داری به هدفت نزدیک میشی.نه؟؟
تو بیشتر از اینکه دل بقیه رو شاد کنی نیاز داری مثله یه دوست خوب دل خودتو شاد کنی به خودت امید بده.
به خودت بگو اشکالی نداره دفعه بعد ۲۲روز میشه نه ۲۱ روز.
به خودت بگو هر چی بوده گذشته!!
الان دوباره پاشو الان دوباره روحیه جنگجوییتو بدست بیار برو به مبارزه.
اینکه بشینی و ناراحت باشی اون دشمنت خوشحال میشه تو اینو میخوای که شیطون خوشحال بشه ؟؟؟؟
اگه اینو میخوای پس بشینو گریه کن.
ایزل
 
اولا خوش اومدی.
دوما...
داداش شما چرا هی به ۳۰سالگیه فکرمیکنی؟؟
برنامه زندگیتو تا اون موقع چیدی درست!!باشه قبوله!! ولی وقتی به راه طولانی که داری فکرمیکنی هر کی دیگه جای شما بود همین احساسو داشت.چشم به هم بزنی شده ۳۰سالت ولی اگه الان به خودت بگی اینو به این باور میرسی که حالا کوووو تا ازدواج ؟!!!
راه ازدواج رو دور میبینی و این میشه که...
به خودت بگو هر چه زودتر شرایط آماده میشه انشاالله!!!
میدونم که شرایط برای پسرای الان خیلی سخت شده و چون من یه دخترم نتونم درست درکت کنم ولی خودم هم وقتی با خودم فکرکنم مثلا قراره سی سالگی برم خونه بخت خب میگم بابا کی توانایی این همه سال مبارزه رو داره اونوقته که احساس سستی و فکرای منفی میاد سراغ آدم.
به تعداد سال پیش روت نگاه نکن شما  نمیدونی در آینده قراره چی بشه !!!
اومدیمو شما دو سال دیگه نه اصلا زود تر ازدواجت جور شد.
دور دیدن ازدواج =خ.ا  
نویسنده آخ ببخشید خاکی جون 

آخرین پیام آقا جلال رو خوندی؟؟
نوشته بودند که اجازه ارسال شارژ رو صادر کنی.
خب پس دستور رو صادر کن دیگه !!
آقا جلال 

پس لطفا شما هم شارژ ایرانسلا رو ارسال کنید دیگه …
راستی نتیجه خواستگاری چی شد؟؟؟
reza kord هم که ناپدید شد!!
در آخر هم بازم روز دخملا مبارک
پسرا دلتون بسوزه روز پسر نداریم 
 آخیییش!! یه بارم به نفع ما دخترا رای دادن  خخخخ
آقای یه دانشجو مرسی از تبریکت
اون جمله آخر هم...
انشاالله...(شکلک الکی مثلا خجالت و لپ گلی شدن )
نه که احساس هول بودن داشته باشیما...نه اصلاااا!!!!!!
همگی شااااااااااد باشید بیخیال غم و غصه هر وقت دلتون 
خدای نکره پر غصه شد بزنید شبکه نسیم خندوانه رو ببینید کلا از این رو به اون رو میشید.
آخ دلم هندونه خواست....

برم که دوباره روده درازی کردم.... 


۲۶ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۴ ایزل
ممنون از موج مثبت ویه دانشجوی عزیز...شدیدا گرمایی هستم فک کنم دکتر لازمه برای من...اگه دکتر نرم موقعیت عالیمو از دست میدم...سربازی معاف شدم 22 سالمه و کارشناسی حقوق دارم باید برم دکتر میخوام واسه وکالت و ارشد بخونم واقعا نیاز دارم به دکتر...از اینکه وقت گذاشتید و راهنماییم میکنید خیلی ممنونم ازتون ایشالا مشگل هممون حل شه

۲۶ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۵ ایزل
روز همه ی دخترهای سرزمینم مبارک

۲۶ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۹ موج مثبت
آخ ببخشید آقای یه دانشجوفکرکردم اسم شما رو هم پررنگ کردم...... حواس پرت شدم تازگیا !!!
ایزل 
خواهش میکنم.
دکتر برید... ولی سردی هم بخورید و به اون چیزی هم که گفتم فکرنکنید.

۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۶ یه دانشجو
به ساحل:
بعد از اینکه نظرمو فرستادم متوجه شدم که خیلی حرفای دیگه از قلم افتادش
ولی به قول شاعر:
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
به موج مثبت:
سلام
رسیدن بخیر
خواهش میکنم, پررنگ یا کمرنگ ارادت داریم:-)

۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۵ ساحل
آقای یه دانشجو
میشه خودتون بگیدبقیه حرفاتونو؟!
اونقدری حال روحی مناسبی ندارم که بتونم خودم به حرفاتون برسم!
البته اگه براتون زحمتی نیست....
چون اینروزاشدیدأ نیازبه این دارم که یکی بهم امیدبده.........

۲۶ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۲ مهدی بربری

سلام

می خواستم کامنت بزارم، بعد از چهار روز الآن چهار ساعته که اینترنت مون وصل شده.

ساحل عزیز ممنون ازت به خاطر نظراتت، شما لطف دارید.

منم دو روز پیش بعد از پنج روز اشتباه رو تکرار کردم، ولی این دفعه مثل قبلا نبودم، امیدوارتر بودم و شادتر، خدا رو شکر الان هم روحیه م خوبه و خدا رو واقعا شکر می کنم.

این دو سه روزه یه صندلی کهنه رو که ماله چندساله پیش بود رو بعد از کلی تر و تمیز کردن رنگ کردم، پنبه و چرم و میخ منگنه گرفتم کردمش مثل روز اول، خیلی باحال شد. 😊

الان هر کی می بینه فکر نمیکنه همونی بوده که داشته خاک میخورده. من از همون اول به توانایی های خودم ایمان داشتم. 😂

۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۸ رهگذر
سلام ب همگی . باسپاس فراوان از دوستان ب ویژه ساحل جان .خاکی عزیز و ب.ا مهربون
صحبتاتون خیلی ارومم کرد .واقعا ازتون ممنونم . ب خودم قول دادم که ی چله دیگه رو شروع کنم اما با اراده و امید بیشتر .

۲۸ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۴ ی
سلام ببخشید دوستان عضو این پسسسسست الان مثلا دارین ترک خود ارضایی میکنین والا خدا یکم راهنماییتون کنه شوخی کردم خخخخخ ولی الان بحث اصلی اینجا چیه دقیقا شماها که دارین شارژ رد و بدل میکنین    ؟؟؟؟  دلیل اصلی که من اینجا اومدم این بود که اینجا رو یکم بهم بریزم بعدشم فحش بخور خیلی حال میده ولی گفتم ولش گناه دارین در کل امیدوارم خوش باشین در ضمن شماها خعععیلی باحالین  عاشقتونم بای 

۲۸ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۵۸ ب.ا

میخام یه ذره برم رو منبر خخخخ

چندپیام بالا رو بخونید میبینید همه در وضعیت مشابه هم هستیم..

 

دقیقا قبل شما من اومدم از شکست خودم گفتم..تازه برای من در اوج دوره (چله قبلیم) پیش اومد دوروز مونده به چله..فک کنین ینی چی..ینی همه زحمات برآب؟نه بر هوا؟نه بر خاک؟نه برآتش؟ نخیررررر.

باورکنید اصلا هیچ زحمتی بی نتیجه نمیمونه..من وقتی 38 روز تونستم پس 40 هم میتونم..امروز 41مین روزم بود..اومدم بگم امیدوارباشیم..حتی اگه بعد چندروز باز میریم سراغش..این خیلی بهتر از اینه که هررزو بریم سراغش..

امروز با خودم فک میکردم نکنه من سنم نسبت به بقیه بالاس تونستم..ولی دیدم ربطی نداره..من چند ماه پیش بطرز شدیدی گرفتاربودم..واقعا آزاردهنده بود..میدونید چرا..چون همه اش خودم رو درمعرض چیزایی که تحریکم میکردن قرار میدادم..مطمئنم الان هم بعد این همه تمرین و تقویت اراده اگه درهمون حد یا شاید بیشتر خودم رو مورد رودررویی با اون مسائل قرار بدم شاید یه مدت بتونم کاری نکنم ولی اگه مث اون موقع مدام تکرار بشه بعضی مسائل همون اتفاقها میفته..هرچی از چیزایی که تحریکم میکنه دورتر باشم راحت ترم چون فکر وذهنم درگیر نمیشه..که بعدش جسمم هم درگیرشه..

با خودتون فکرکنید..خدایی ببینید چی باعث شد این دفعه آخر برید سمتش؟اگه غیر ازاین بود که خودتون رفتید سمت چیزای تحریک کننده..بیاید بگید..

اصلا هم به نظرم لازم نیس بعضیامون از چله شروع کنیم..از بیسته هم نه از دهه هم نه بخدا از هفته هم لازم نیس شروع کنیم از سه روز حتی از دو روز هم فاصله انداختن شرو کنیم..فقط سعی کنیم هرروز نباشه..یه مدت دو روز یکبار..انجامش بدی..آره انجامش بدید..یا کسی که میتونه 3روز یا 4 روز یکبار..ولی هرتعداد روزی که میتونید رو ببینید چند روزه تا چندین مدت با همون فاصله انجام بدید..بعدش  خودبخود آدم دلش میخاد امتحان کنه ببینه میتونه این مثلا دوره های 3روزه رو 4روز کنه...یه بار تونس سه بر نتونس هم خوبه..بالاخره کم کم سعی میکنیم 4روزی بشیم..بعدش 5روز..بعدش..

حتما همه که نباید نیت چله بگیرن..هرکی اندازه وسع خودش..سنگ بزرگ علامت نزدن است..

 

بینهایت خوشحالم وقتی میبینم دوستی میگه" این دفعه مثل قبلا نبودم، امیدوارتر بودم و شادتر، خدا رو شکر الان هم روحیه م خوبه و خدا رو واقعا شکر می کنم." یا" ب خودم قول دادم که ی چله دیگه رو شروع کنم اما با اراده و امید بیشتر."..اینجا شده محله شادی کنون..یادتونه توی ببخشید شما یه جاش گزارشگره به یه خانوم هربار میرسید میگفت نظرتون درباره فلان شغل چیه..طرف میگف إإإإإ چه جالب اتفاقا منم دارم میرم مراسم همون شغل کنون فلان فامیلم..الان اینجا هم برای من شده محل مراسم امیدوار کنون شاد کنون کیف کوک کنون ...باورکنید وقتی این جملات رو خوندم خیلی خوشحالم کردید و البته امیدوار..

منم اون بار که شکست خوردم از اینکه با اراده خودم تونسته بودم اون مدت رو تحمل کنم خیلی برام امیدوارکننده بود که بازم بتونم...

 

 

به ایزل عزیز:من توی دانشگاه(ذوره ارشد) بخاطر رتبه ام (بین 10 تا 15 بود)استعداددرخشان بودم..پایان نامه ام رو از 18 ، 17 شدم..تازه قراره یک نمره دیگه بهش بخاطر مقاله اضافه شه..با معدل کل 17و نیم تقریبا..هم سراسری هم ارشد روزانه بودم..چندین سال هم قبل و الانم بعد از ارشدم شاغل بودم..اصلا منظورم تعریف از خودم نیس ..ولی میخام بگم این قضیه باعث نمیشه که استعداد آدم کورشه یا زندگیش فلج شه..

من از فکر کنم اواخردبیرستان شرو شد..کم کم..ولی سال دوم دانشگاه(دوره لیسانس) جزو بدترین وشدیدترین دوران زندگیم بود ازاین بابت..ولی  گذشت..کنارشم هم تلاشم رو برای کارهای دیگه ام میکردم..من اصلا نه میدونستم اسم اون کار چیه نه میدونستم کاربدیه نه هیچی اصلا هیچی واقعا نمیدونستم..بخدا فکر میکردم فقط من در تمام دنیا این کار رو میکنم..تا اون حد..دو سه ساله فهمیدم اسم این کار چیه..چون اصلا نمیدونستم دیگران هم به این چیزا گرفتار شدن..و براش اسم هم گذاشتن.

اصلا نگران نباشید..شما فقط برنامه اتون رو تو این زمینه روی این بذارید که فاصله بندازید..خداروشکر 2هفته هم که گفتید عالیه به نظرم..فعلا ترک کردن شما درهمین حد باشه کافیه..

ضمنا من نمیخام فتوا صادرکنم ولی خدا اگه شما رو خلق کرده پس  میزان نیاز و میزان توان شما رو هم بعلاوه ی شرایط شما رو هم درک میکنه...یه معلم از یه دانش آموز که توان ذهنیش کمتره انتظار کارهای یه دانش آموز تیزهوش رو نداره..همینکه اون دانش آموز بتونه درحد توان خودش پیشرفت کنه براش کافیه..شما هم ناامید نباش خدا از هرکسی اندازه وسعش تکلیف میخاد..راستش من همون کامنتهای اولم هم گفتم اعتقادی به گناه بودن این کار ندارم..قصدم تشویق کسی نیست ..هرکسی میتونه نظرش متفاوت باشه..اما من شاید مثلا سال دوم دانشگاه این کاررو نمیکردم ممکن بود کارهای دیگه ای بکنم که جبران ناپذیر باشه..اقلا خیالم راحته حق و احساس کسی رو ضایع نکردم.

شرایط خیلی سخت شده برای ازدواج درست..ولی شما با دس رو دس گذاشتن درقبال این شرایط به جایی نمیرسی..بجای اینکه به این فکرکنی که چون شرایطم تا سی سالگی درست نمیشه پس ازدواج هم تعطیل به این فکر کن..اگه شرایطم تا سی سالگی جور نشد پس صددرصد تا قبل اون موقع ازدواج کردم..شما حداکثر رو در نظر گرفتی یخورده حداقل رو هم ببین..بارها گفتم مرد باید یه کار هرچند کم درآمد هم داشته باشه..من الان داداشم لیسانس گرفت نمیخاد ارشد بخونه کاملا تشویقش میکنم..نمیگم شمام نخون ..چرا اگه کسی استعداد داره باید بخونه ولی ترجیحا اول به فکر شغل باش نه ارشد..با شغل میتونی به ازدواجت فکرکنی ولی با ارشد نه..

خواهرانه دارم بهت میگم...کار برای مرد خیلی مهمتره از مدرک.

اون  کلیپ شکرستان رو دیدی که طرف میره از کوزه آب بخوره کوزه اب نمیده..بعد بالای کوزه یه چیزی نوشته بود...خیلی با مفهوم بود..بعد آخرش که مرده آب رو خورد میدونی چی گفت؟عاشق اون جمله اشم..عجب امکاناتی برا ما...نمیگم مزه اش برای کسانی که دیدن نریزه..من با دیدن اون کلیپ قهقهه زدم..دمشون گرم..اونا گفتن ف..تو بخون فرحزاد..از اونجایی که میگن دیگران رو به کاری که خودت نمیکنی تشویق نکن..باید بگم من اولش میخاستم دکترا بخونم..و میتونم بخونم ولی دیگه چنین قصدی ندارم..ترجیحا میخام تو کارم پیشرفت کنم نه مدرکم..(ازمجموعه اعترافات ب.ا خخخخ)

به رهگذر خانوووووم:

اون شب یه اتفاق جالب افتاد..بعد ارسال نظرم رفتم وضو گرفتم و امودم تو جام و تسبیح دستم گرفتم و گفتم خدایا از الان هرچی دعا میکنم تا وقتی خوابم ببره به نیابت از رهگذر(توضیح دادم کدوم رهگذر..رهگذر کدوم گذر..راستی تو چرا انقد کم میای واقعا عجب اسم برازنده ای داری) واززبون اون هست..اولین دعا و ذکر رو که میخاستم بگم..اذان صبح گفتن..خیلی جالب بود..تو لحظه ای که تاریکی به نور بدل میشد..این رو یه نشونه خوب دونستم..راستی فک کنم تا یکی دوساعت بعدش کلا بیدار بودم و خوابم نبرد..(شکلک لبخند ملیح لطفا).

به مهدی:ما هم به تواناییهای شما ایمان داریم..بابا مهندس..ای وللل

به ساحل:ینی یه بار دیگه بیای امواج منفی از خودت متشعشع(چی شد!) کنی من میدونم و تو ها..یاد بگیر از بقیه..پاشو پاشو اول برو کاکتوسها رو آب بده..بعد بیا اینجا کارت دارم..تو به یه گوش پیچی اساسی احتیاج داری..دختره ناامید خجالتم نمیکشه..

اتفاقا توی یکی از کامنتهای اول یه دوستی گفته بوددوره رو معمولا 21 یا 40 روز وعده میذاشتن برا من این همیشه تو ذهنم بود 21 روز رو تا حالا نشنیده بودم..ولی تو به فال نیک بگیر..خیلی خوبه 21 روز تونستی..به افتخار ساحال عزیز...دست و هورااا..هوراااا



۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۸ خاکی(نویسنده ی پست)
موج مثبت و رهگذر عزیزم جایزه هاتون پیش آقای نجفیه میتونید تحویل بگیرید:)
بابت تاخیر معذرت میخوام 
محتاج دعاهاتونم
التماس دعا

۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۱ ب.ا
به ساحل:
ینی مدیونی اگه حتی به خودکشی فکرکنی...مدیون بابایی که اونقد دوسش داری..
میدونی خدای نکرده فقط بدونه به چی فکر میکنی چقد ناراحت میشه..من بعد مرگ بابام خیلی به خودکشی فک میکردم ولی بخاطر مادرم موندم..که اوضاع روحیش بدتر نشه..
اگه من بهت اون حرفا روزدم فقط بخاطر این بود که از کارت شرمنده نباشی و احساس بدی نداشته باشی..حتی الان خاستم جملاتت رو کپی کنم وبگم بخاطر کدوم جمله هات و چه جوابی براشون داشتم ولی واقعا دوس نداشتم برات تکرار بشن..گفتم افکار منفی ساطع نکن بیشتر برا خودت بود..دیدی که بقیه خداروشکر باشور و شوق دوباره دوره جدیدشون رو شروع کردن..خاستم تو هم مث اونها بشی..وگرنه من غلط بکنم که رو نظر تو نظر بدم..ولی الان هم میگم با این افکار ناامیدانه درباره خودت صحبت نکن..
منم دوسال اول دانشگاه داغون بودم..وبارها وبارها مراحل کامل مردنم و روشش رو مرور میکردم..ولی درادامه اش همه اشش مادرم رو هم تصور میکردم که ممکنه چه زجری بکشه..
خداشاهده تنها بخاطر اون این کاررو نکردم وگرنه الان اینجا نبودم که حرف بزنم..
تنها چیزی که میتونه کمکت کنه اینه که یخورده صبرکنی اوضاع عوض شه و دعا کنی..خیلی خیلی به قدرت دعا اعتقاد دارم چون تاثیرش رو تو روح خودم بارها حس کردم..
من سال دوم دانشگاه تقریبا همه کلاسهام رو دو دره کردم..اصلا برام مهم نبود بیفتم مشروط شم ..ولی فکر کنم تو یه دلیل ناراحتیت همین مشکل درسیت باشه..بذار این دوره زمان خودش رو طی کنه..طبیعیه که الان انقد افسرده باشی..مهم اینه از این وره چطور بیرون بیای..خیلی خوبه الان که انقد دلت شکسته با خدای خودت بیشتر حرف بزنیو ازش کمک بخای..اونم همین رو میخاسته..بعدش میبینی چقد قشنگ دستت رو میگیره و از اون مشکلی که خودش عمدا پیش آورد که صداش بزنی درت میاره و میبره بغل خودش..
یادم میفته هم اذیت میشم چقد اون سال برای ما اردو گذاشتن..من یه دونه اش رو نرفتم..اصلا نمیتونستم..شادی بچه هامون رو میدیدم پوزخند میزدم که اینا چقد دلشون خوشه..برم اردو که چی..بارها تو خوابگاه تنها موندم ... اما گذشت باید پوست کلفت باشی..توایران همه تو سن تو میرسن دچار این یاسها و مشکلات میشن..بیکاری..نگرانی از آینده تلف شدن استعدادها..فقر و مشکلات اقتصادی..وهزارن مشکل شخصی دیگه که هرکسی ممکنه داشته باشه..فقط کافیه یه ذره صبور باشی.. این حالتها مث یه آونگ میمونه...از غم و غصه های کوگیک شرو نیشه و میره میره تا به اوج بدبختی و کارد به استخون رسیدن میرسه کم کم  شادیها شرو میشن و میره میره تا به اوج شادی برسه..زندگی همینه..فقط باید سعی کنی وقتی داری به اون عمق غمها نزدیک میشی مطمئن باشی نشونه خوبیه چون کم کم شادیها ازراه میرسن...ووقتی به ته شادیها رسیدی با تمام وجود کیف کن و لذت ببر..تا میتونی طولش بده..
همه مشکل دارن همین بچه های اینجا..خیلیا از درداشون گفتن چن نظر بالاتر از نظرهای امیدوارنه دوستان رو بخون..میفهمی چی میگم..
حرفام یخورده پراکنده بود ببخشید ولی اگه هیچکس تورو درک نکنه من قشنگ درکت میکنم چون یکی دوبار اون موقعها که سن تو بودم اقدام هم کرده بودم..ولی الان با وجود تمام مشکلات دیگه ای که هنوز تو زندگیم و زندگی خونواده ام هست پشیمون نیستم که خودکشی نکردم..
قبلا هم به یکی از دوستان گفتم چند تا مشکل توی زندگی ما هست که اصلا قابل حل نیستن..ینی هیچ امیدی به حلشون نیس..ولی خب به این نتیجه رسیدم که اونم جزیی از زندگیه ماست و درکنار اونها باید جنبه های خوب زندگی رو هم دید..
شاید اگه انقد از اینکه من باعث ناراحتیت شدم ناراحت نبودم بهتر میتونستم کمکت کنم ولی الان فقط میتونم بگم معذرت میخام.

۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۸ ساحل
ب.ا
عزییییییییزممممممم کی گفته توباعث ناراحتیم شدی؟؟؟؟اصلنننننن!!!!فکرشم نکن.
من مشکلم اونقدرام که نشون دادم حادنیست به خدا!
ببخشیدکه انقدرشورش کردم!
من وخودکشی؟؟؟؟؟؟
من؟دخدر به این گلی؟به این خوشکلی؟خانم مهندس2سال دیگه؟نه باااااباااا
من هزارتا ارزوی ریزودرشت دارم هنوز،گفتم که فقط درحدیه فکرمسخره س!وگرنه منو این غلطا؟؟؟؟؟؟
ببخشییییدددد؟؟؟؟؟!!!!!
توازکجامیدونی من مشکل درسی دارم؟؟؟؟؟؟؟
بابا اون ترم اول بود،همه مشروط شدن فقط من نبودم کهههه!!!خخخخ
اتفاقابخاطراین موضوع کلیم دورهم خندیدیم وخوشحالی کردیم:))))))
ترم دوم معدلم عااااالی شد!
من به نصف بچه های کلاس،غریبه وآشنا تقلب میرسونم!
الان دیگه همه منو خ ر خ و ن کلاس میدونن:)))))
خدامنو واسه هم کلاسیام حفظ کنه^_^
اصلأمن غلط کردم اون چرتو پرتا روفرستادم!
من مشکلم اینه:
خیلی نازک نارنجی و زودرنجم،
جدیدأهم افکار مالیخولیایی خیلی به ذهنم میرسه!
یه کتاب روانشناسی گرفتم که بخونم انشا الله!
آجی گلم منو ببخش لطفأ من اون موقع که اون نظرو فرستادم همون افکارمذکوربه سراغم اومده بود!
دوستت دارم آبجی جون حتی ازآبجی بی عقل خودمم بیشترترترتر:-*

۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۷ رهگذر
یه سلاااااااااام پراز انرژی مثبت ب همه دوستان :) :)
ب.ا عزیز ازت بابت دعاهای قشنگت سپاس گزارم
درحال حاضر به اینترنت خیلی دسترسی ندارم و مجبورم بیام کافی نت برای همین کم میتونم بهتون سر بزنم و اما ...
راستش به یه مطلب برخوردم که برای خودم خیلی کمک کننده بود اینکه اگه هر روز بعداز نماز صبح 11تا سوره توحید رو بخونید در طول اون شبانه روز شیطان نمیتونه شمارو وسوسه کنه حتی در خواب !!!!
امیدوارم به دردتون بخوره :)
راستی خاکی جون ایرانسلیم !!!!

۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۰ یه دانشجو
سلام دوباره خدمت همگی
ببخشید که دیر اومدم، ولی آمدم:)

به ساحل:
آبجی خوبم
به قول خودتون که گفتید به همه امید می دادید، حالا چرا نا امید و غمگین باشید!
تازه 21 روز که فرمودید خیلی هم خوب بوده و آفرین به ارادتون
یه چیزی هم به نظرم باید هممون مد نظرم باشه این هست که نباید از خودمون انتظار بیش از حد داشته باشیم(نهایت تلاشمون رو بکنیم ولی بیش از حد انتظار نداشته باشیم)،اینطوری با یه اتفاق ناراحتی کل وجودمون رو نمیگیره، چون می دونیم که نهایت تلاشمون رو کردیم، اراده کردیم و از خدا کمک خواستیم ولی اینکه نشه، نباید ما رو خدای نکرده نسبت به هدفمون سرد کنه
شما الان به 21 روز رسیدید، حالا باید یه هدف بالاتر رو نشونه بگیرید،
هدف:پاک بودن به مدت 21+1 روز!
وقتی به 22 امین روز رسیدید و (انشاالله که) پاک بودید به تعداد روزهای که بیشتر پاک موندید یه هدیه(هدیه می تونه یه امتیاز مثبت باشه، مثلا رفتن به همون رستوران هفت خوان:)))) یا گردش با دوستان و یا هر کاری که به قول خودمون عشقتون میکشه:))
و انجامش براتون لذت بخشه)
یه مساله دیگه این هست که به نظرم بشینید و به اون روزهایی که مرتکب این گناه میشدید و اصلا نمی دونستید که این کار گناهه فکر کنید و خدا رو شکر کنید که متوجه این مساله شدید
به این فکر کنید که اگه خدا هواتون رو نداشت(خدای نکرده)و هنوز متوجه اشتباهتون نمیشدید چه تاثیری رو زندگیتون گذاشته بود
به این فکر کنید که الآن می دونید این کار گناهه و تمام سعیتون رو برای ترکش می کنید و در برابر سختی ها، فشار ها و وسوسه ها با نهایت سعیتون می ایستید و نمیزاید پاکیتون از دست بره،
به این فکر کنید که یکی اون بالا هست که هواسش شدیدا بهتون هست
به این ایمان داشته باشید و از خدا و ائمه کمک بگیرید
یه مساله دیگه هم اینه که تو مشکلاتی که برامون پیش میابد بهتر اینه که به مشکلات دیگران نگاه کنیم، اون وقت دیگه مشکلات و سختی های خودمون فراموشمون میشه

بازم بابت تاخیر در ارسال پیام عذر خواهی می کنم، راستی پیام قبلیتون رو نشد که جواب بدم، یعنی تا اون پیام رو خواستم جواب بدم متوجه پیام جدید شدم:

انشاالله که زودتر ازدواج کنیدو برنج شفته و دم نکشیده بدید خدمت همسر گرام تا قدر مادرتون رو بدونید که زورکی میخوان آشپزی یادتون بدن:)))))
یعنی ما کنسیم که فلافل میدیم:|
:)))))
سنمم پرسیده بودید که خدمتتون عارضم 24 سالمه


دعاگوی همگی هستم
التماس دعا
روزهاتون بی گناه

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۷ ساحل
سلاااااااامممم

به یه دانشجو:
مرسی داداشی خوبم^_^
راستیییییی...............................
کی زن میگیری بیام براش خواهرشوهربازی دربیارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:))))))
داداش خودم(البته شمام داداش خودمیا)که زن نمیگیره هرچی بهش پیله میکنم،حداقل شمابگیرکه من حسرت به دل نمونم واسه یکی خواهرشوهربازی دربیارم!:)
اونم کی؟من!والابلدنیستم ازینکارا....شماجدی نگیر!
درضمن.....
دیگه منو جمع نبندیاااااا،نیگامن چه راحت باهات حرف میزنم؟:)
راحت باش جناب برادر:))))))))))خخخخخخخ

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۳ موج مثبت
پس جایزه من کووووو آقای نجفی!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟??????????
نظر:
سلام
صبر !
ایرانسل یا همراه اول ؟

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۵ دیکتاتور
سلام بر همگی
امیدوارم حالتون خوب باشه . حال من که خیییلی بهتره .از دو ماه پیش که به طور جدی قصد کردم ترک کنم پیشرفت خوبی داشتم .من که ماهی بیشتر از صد بار انجام میدادم .تو ماه رمضون ۶ بار و از ماه رمضان به بعد هفته ای یه بار انجام دادم.
واقعا این پست خیلی خوب بود بعضی وقت ادم نیاز به یه تلنگر داره تو این دو سالی که متاسفانه شدید انجام میدادم کلا نسبت به اطرافیان و بیشتر از همه خودم دیدگاهم منفی شده بود و احساس میکردم تو یه لجنزارم و اصلا برای بهتر شدن تلاش نمیکردم یه جورایی چون شکست زیاد خورده بودم دیگه تسلیم بودم ولی وقتی این پستو دیدم اولش گفتم ولش کن تلاش الکیه ولی وقتی تلاش دوستانو دیدم از خودم خجالت کشیدم که چرا اینقدر بی اراده شدم ولی الان خییلی بهترم درسته هنوز تا ترک فاصله دارم ولی تغییراتو تو خودم قشنگ حس میکنم .اصلا کامنت های قبلیمو میبینم حالم بهم میخوره همش فاز منفی میدادم .اقا اصلا من اون نیستم تکذیب میکنم :))
البته این یک ماه چون بیکار بودم واقعا تحملش سخت تر بود. کلا بیکاری ادمو روانی میکنه . این سایت نمیومدم چون خطررریه ادم دلش ازدواج میخاد و شدیدا ازدواجی میشه منم که شرایطشو فعلا ندارم :))
قراره از یکشنبه هم برم بستری شم مرکز ترک اعتیاد با دکترهای مجرب که همین یه هفته یه بارم انجام ندم:)))
ممنون از همگی

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۷ محسن نجفی
به خاکی :
سلام
...7776 همراه اول ؟
...9447 ایرانسل ؟ 

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۶ ایزل
سلام دیکتاتور عزیز دکتر ترک خودارضایی؟میشه شماره و ادرسش رو بدی؟

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۷ من رو سیاه
سلام دوستان من بعد 80 روز باز سمتش رفتم حالم خیلی بده از دست خودم خسته شدم فکر میکنم خدا دیگه منو قبول نداره چندین ساله میخوام ترک کنم اما باز بعد یه مدت میم سراغش من خیلی گرم مزاجم خسته شدم از دست خودم
میدونم دیگه خدا منو نمیبخشه اما دعام کنید حالم خیلی خرابه برای اینکه یکم روحم آروم بشه هرکس میخونه یه صلوات بانیت اینکه عزم واراده ام قوی بشه بفرسته ممنون

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۲ موج مثبت
سلام آقای نجفیببخشید کم حوصلگی به خرج دادم من ایرانسل دارم.
آقای دیکتاتور خیلی خوشحالم که باز اومدید و ایندفعه با خبرای خوب  خوشحالم که دیگه به خودتون موج منفی نمیدید و از این به بعد  رو موج مثبت کارمیکنید.
بیکاری واقعا خیلی بده!خب خودتونو مشغول کنید.
من رو سیاه عزیز شما دخترین یا پسر ؟!!!
من صلوات فرستادم...
۸۰روز یعنی دو ماه و خورده ای خیلی خوبه!!! دفعه بعد باید بیای بگی ۸۱روز ترک کردم....نگران هیچی ام نباش خودش کم کم درست میشه،فقط کافیه خودتو باور کنی وقتی بیشتر از دفعه قبل ترک میکنی باید به خودت امید بدی و امیدوارتر شی نه اینکه ناامید ترو خسته تر!!حتی اگه از دفعه قبل هم کمتر بشه حق نداری ناامید بشی اینجا ما همه با همیم و مثل هم به همدیگه کمک میکنیم که ترک کنیم اگه کامنتا رو بخونی متوجه میشی که بیشتریا به دلیل تعهدی که اینجا میدن برای ترک انگیزه بیشتری پیدا میکنن و متعهد تر میشن این پست برا هممون مفید بوده و ممنونم از پست گذارنده عزیزش ....خودتو مشغول کن به شدت!!!مفیده خییییلی 
یکی از دوستان گفت که بعد از نماز صبح ۱۱تا سوره توحید بخونید خواستم ازش تشکر کنم واقعا خیلی بدرد خورد هر وقت افکار چیزدار میومد من ۱۱تا رو میخوندم(نه صرفا بعد از نماز صبح) بعد خیلی کم پیش میومد فکرم بره سمتش تقریبا اصلا نمیرفت انگار ناخودآگاه آدم اونو به عنوان یه سپر میپذیره ...فک کنم خانم ب.ا بود.شرمنده چون با گوشی کامنتا رو میبینم سخته هی بخوام این کامنتا رو بالا پایین کنم.
خودمونیما قرار بود یه نیمچه سر بزنم چیکار کنم خب اینجا یه آهنربای قوی نه یه آدمربای قوی داره !
نظر:
سلام
ارسال شد

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۵ ب.ا
سلام.
به دیکتاتور:شیررررره...بابا ای ول.تبریک ویژه...خیلی خوشحالم براتون خیلیییی.واقعا از ته دلم خدا رو شکر میکنم...ان شاءالله هر چه بیشتر کنید این فاصله هارو...تا ترک کامل.
بیشتر از این هم بابت روحیه اتون خوشحالم...از خدا میخام این روحیه خوب و امیدوار  رو ازتون نگیره...واقعا خواستن توانستنه...بعد میدونید جالبیش کجاس؟هرچی فاصله ها رو بیشتر کنیم بعدا از رفتارهای خودمون بیشتر تعجب میکنیم..که چرا نتونستیم...همه اش میگیم من که الان انقد راحتم چرا اون موقع انقد اذیت میشدم..
درباره این سایت راستش میتونم بگم تحریک نمیشدم هیچوقت ولی بشدت با بعضی پستها هوایی میشدم برا ازدواج..واسه همین الان خیلی کمتر میام و بعضی پستها رو نباشه بقیه رو نمیخونم..روزبروز هم بیشتر کمتر!!میشه..مگه پستهایی که دوس دارم حتما برم.
به روسفید: شما خیلی درباره خودتون ناامید و با بدبینی حرف میزنید..شما هششششششتاد روز طرفش نرفتید حالا هم که رفتید اصلا ایرادی نداره ما قرار نیس از همین اول کامل ترک کنیم...بنظر من طبیعیه که این اتفاق بیفته...خب شما سعی تون باید الان رو این باشه که دفعه بعد بیشتر از 80روز باشه و چون تایمتون هم ماشاالله طولانی بوده نمیگم 81 یا 82 میتونیم بگیم اینبار تا 90 یا حتی بیشتر دوره رو درنظر بگیرید...80روز عالیه واقعا جای تبریک داره..
راهکار آخرتون هم خیلی جالب بود و چشم..وان شاءالله.

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۱ خاکی(نویسنده ی پست)
جفتش ایرانسله آقای نجفی

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۲ ساحل
به ایزل:
مگه دکتر ترک خودارضاییم داریم؟؟؟!!!!!
بچه هایه سؤال....
قرص کاهش دهنده واسه دخترام هست؟
خودم نمیخواماااا!!!!
فقط واسم سؤاله!

به من روسیاه:
چرا انقد نا امید؟
ما اینجاهمه مثل همیم!باشرایط یکسان.
همه مون شده که بعدازیه مدت طولانی دوباره به سمتش رفتیم!
ولی بازم بایدتلاش کنیم!
بنظرمن ما میترسیم!!!!!
این ترسه تو وجودمونه که باعث میشه2باره به سمتش بریم!
این ترس باعث میشه که به خواسته هامون نرسیم!
مامیترسیم.....
میترسیم ازینکه اگه اینکاروبذاریم کنار یه بلایی سرمون بیاد،درصورتی که این ترس وجودمونه که مداااام توگوشمون میخونه"تو نمیتونی!تووو نمیتووونیییی!"
باید مارو ترسمون احاطه داشته باشیم
درصورتیکه الان این ترسه که روماکنترل داره!

خانومای گروه حتمأحتمأبهتون پیشنهادمیکنم کتاب"رازهایی درباره زندگی که هرزنی بایدبداند"نوشته باربارا دی آنجلس رو بگیرید وبخونید،
خیلی کمک کننده س خیییییلی!!!!!

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۹ یه دانشجو
سلام دوباره خدمت همگی

به ساحل:
خواهش آبجی
راستش، هر وقت خدا بخواد:)
یعنی من که واسه ازدواج اقدام کردم ولی دختر مورد علاقم گفتن که فعلا میخوان درسشون رو ادامه بدن!
ایشون از اقوام هستن و تعدادی از اقوام یه چیزایی در مورد علاقه من به ایشون میدونن(چونکه این علاقه به چندین سال پیش برمی گرده)
البته دوباره یه حرکتی جدید دیگه ای می خوام برای خواستگاری شروع کنم(استفاده از یک واسطه)که انشاالله آخر این ماه و یا اوایل مهرماه انجام خواهد پذیرفت:))))(دوباره لحنم دیپلماتیک شد!)
توکل بر خدا

خواهش آبجی
البته منظورتون خواهر شوهر خوبه دیگه :)

ببخشید، سعیم رو می کنم دیگه جمع نبدم،
البته این جمع بستنه به خاطر این نیست که راحت نیستم، نه اصلا اینطور نیست
بیشتر به خاطر حفظ احترامه خواهر:)

خوشحالم که ریکاوری شدید!
اینم مشت محکمی بر یاوه گویی شیطان:))


به دیکتاتور:
به سلاااام داداش
رسیدن بخیر
ورود دوباره و پرقدرتتون رو به گروه خوش آمدی می گوییم
موفق باشید داداش

به ایزل:
داداش بیخیال قرص
هزار و یک عوارض داره
اراده کن و تو مسیر عادی ترکش کن
نگو نمیشه که مطمئن باش میشه
از ما حرکت از خدا برکت
موفق باشید

به شمای رو سفید!:
بابا 80 روز که عالیه
دیگه ناامیدی و فاز منفی واس چیه!!!
خدا رو شکر کنید

به خاکی(نویسنده پست):
اسم جدید مبارک:)
کمتر سر میزنید، نکنه سرتون شلوغ شده
خبریه!؟:)
انشاالله که خبرییه:))



۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۵ موج مثبت
ممنون آقای نجفیرسید.
خاکی  چقد کم حرف شدی!!؟؟؟
به نظرم اگه میتونی و پدر مادرت اجازه میدن و مشکلی نداری یه حرکت تفریحی بزن یا توی یکی از این سفرا هست که دسته جمعی زنونه ای  ثبت نام میکنن با دوستات برو  اگه زیارتی باشه فکرنکنم خونواده بخوان حساس بشن !! واسه روحیه ات خوبه!!چون حس کردم یکم دپرسی 
راستی ممنون بابت شارژ زحمت شد برات 
ساحل میشه یه خلاصه ای ازش بگی کارای این نویسنده رو دوست دارم ولی این کتابو نخوندم الانم فرصتش نیس اگه میتونی یه خلاصه بگو در مورد چیا گفته ؟!

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۷ دیکتاتور
به ایزل
نه  بابا دکتر چیه . قراره برم سربازی اونجا از دکتر ها بهترن . دنبال دارو نباش چون تاثیر موقت داره و عوارض بد چون اکثرا هورمونی هستن. مخصوصا رو خانم ها چون دیدم خانم ساحل بالا هم نوشتید اصلا دنبال این چیزها نرید حتی اگر رفتید دکتر اونم تجویز کرد (برای این مشکل) به نظر من مصرف نکنید . با تغذیه کنترل کنید بهتره .من مزاجم گرم و خشکه سعی میکنم گرمی نخورم.

به موج مثبت
البته دیر یا زود باید از سرکار بیرون میومدم چون باید برم سربازی ولی خب از جهتی هم این بیکاری(منظور سرکار رفتن) به کم کردن تعداد دفعات کمک کرد و از جهتی دیگر کارمو سخت کرد . 
به ب.ا
اره روحیه ام خیلی بهتر شده . خودم هم تعجب میکنم . تازه باید برم سربازی راستش این مدت هی میخاستم از شنبه ورزش کنم ولی اخرش ورزش نمیکردم ولی الان دیگه اجباریه باید برم بدو بدو و بشین پاشو ولی به درد منه تنبل میخوره . 
خب این سایت خوبه ولی خب شرایط ازدواج فعلا نیست تا دو سال که با حقوق ۱۰۰ باید سر کرد . تازه دو برادر بزرگتر از خودم هم دارم . 
 
دیدم در مورد خواب نوشتید . راستش من تا به حال خواب اونجوری ندیدم .با وجود اینکه قبلا فیلم های غیراخلاقی خیلی زیاد دیدم (که متاسفانه هنوزم تصاویرش تو ذهنم هست . اصلا یکی از معضلات و لغزش گاه های من همین حافظه تصویری قوی که دارم که منم قشنگ این نعمتو در جهت گناه به کار بردم ولی دارم کار میکنم تا ذهنمو از این تصاویر پاک کنم و چیزهای خوب جایگزین کنم )  ولی بازم از این خواب ها نمیبینم . خواب های مختلف میبینم ولی اینطوری تا به حال پیش نیومده البته تو خواب ... میشم  . بین دوستام هیچ کدوم اینطوری نبودن حتی بعضی هاشون اهل هیچ فیلم و عکسی نبودن. دوستام میگفتن چون با هیچ دختری نیستی اینطوریه چون من با دخترهای همکلاسی هم خیلی کم صحبت میکردم ولی بعضی هاشون هم مثل من بودن با هیچ دختری نبودن حتی فیلم و عکسم نگاه نمیکردن ولی بازم خواب میدیدن. 

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۲ ب.ا
به دیکتاتور
آخ جون ورزش.
بنظرم حقته تنبل خان!!!!انقد خودت ورزش نکردی الان باید بری سربازی ورزش کنی...بنظرم برات خوبه..مرررردت میکنه...
میتونی ای میلت رو بدی به آقای نجفی؟تپاگه گذاشتی بگو من برات جایزه دارم..قبل رفتن به سربازی..بخصوص که گفتی قبلا فیلمای غیراخلاقی میدیدی ..ینی الان نمیبینی..این عالیه..
درباره خواب ..خب شما فیلم میدیدی تو دنیای واقعی دیگه تو دنیای خیالی لازم نداشتی..ولی درباره دخترها فک کنم بعضیا که ذهنشون پاکه و اون کارم نمیکنن ممکنه از طریق خواب دیدن جبران بشه براشون..مثلا پسرها که درحالت عادی بدون خواب دیدن هم میشن اما برا دخترها چون این مکانیزم خودبخودی وجود نداره پس از طریق خواب دیدن میشن..نمیدونم..من اول باره که از این جور خابا و این اتفاقا برام میفته گفتم شاید بخاطر این مدت و..بوده..شایدم نه.نمیدونم..زیاد دراین زمینه اطلاعات ندارم.من تازه درباره آقایون هم تو این سایت این چیزا رو فهمیدم..اصلا تو بعضی چیزا خیلی شوت بودم و احتمالا هنوزم هستم..
بعضی دستان جدید هم با علایم نگارشی واومدن و مهری و 15 ماهه و پسرورزشکار و فریییییی... براتون آرزوی موفقیت میکنم.
به 15 ماهه: 15 ماه شاید خیلی زیاد باشه ولی ان شاءالله که بتونی..اگر هم خدای نکرده یکی دوبار پیش اومد به این فک کن که تو این 15 ماه میخای تمرین کنی کمش کنی..همین خودش خیلیه.
دوستان همگی موفق باشید..والبته یادتون نره هرازگاهی بیاید یه سربزنید از موفقیتها و یا تصمیمات جدیدو دوباره اتون بگید..
ما میتونیم.

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۸ ایزل
سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان....ساحل=اره خب هست قرص میدن واسه کاهش شهوت...اما دوستان عزیز میگن سمت قرص نریم بهتره......یه دانشجو= چشم داداش تاجایی که بتونم به معنای واقعی تمام توانمو میذارم الان 10 روزه پاکم تا 40 روز و بعدش این پست رو دنبال میکنم و بیشتر نظر میذارم....دیکتاتور عزیز=چشم حداقل یکی دوماه خودمو امتحان میکنم به امید خدا که اصلا سمتش نمیرم...خوش به حالت....خدمت...کافور دیگه اجازه ی نفس کشیدن هم بهت نمیده چه برسه به خودارضایی و....خخخخخخخخخخ.....داداش ایشالا که به سلامت بری و برگردی...دعای خیرم همیشه بدرقه ی راهته

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۸ من رو سیاه
سلام دوستای خوبم من دخترم
ممنون از دلداریتون
من عهد کرده بودم واسه همیشه بزارمش کنار اما باز عهد شکستم
میدونم دیگه خدا یادش رفته منو باورتون نمیشه اینقدر زندگیم بهم ریخته است که فقط خدا میدونه
واسه هرکدومش دعا میکنم درست نمیشه
میدونم به خاطر گناهامه
اما من که جز اون کس رو ندارم پس چرا صدامو نمیشنوه میدونم خودم مقصرم اما دیگه خسته شدم از همه چیز هیچ چیزی درست نیست که دلم خوش باشه حتی خودم که پر از گناهمو روحم کثیفه من زیر قول وقرارم زدم حق داره خدا دیگه منو نخواد ...
برام دعا کنید  شاید خدا حرف شما رو گوش کرد وباهام آشتی کرد

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۲ ایزل
سلام و عرض ادب واقعا به خاکی عزیز تبریک میگم بخاطر این پست فکر عالی هستش منم قبل ترها به فکر تشکیل همچین گروهی بودم خداروشکر که تشکیل شد....مدیر همچین پستی هم بودن واقعا  سخته چون از اسم گروه معلومه که دنبال گننده های زیادی داره و از تعداد نظرات معلومه که نظرات این پست زیاده..پس به خاکی عزیز هم باید حق داد چون اولا قطعا سرش شلوغه دوما چون اگثرن نظرات زیادی هرروز ردوبدل میشه چند روز یه بار پیام بده میتونه جواب همه ی دوستان رو بده.....من رو سیاه عزیز=بخدا شما خیلی روسفیدی خیلی روسفیدتر از من و خیلی های دیگه تو این گروه...اصلا نا امدنشو...نا امیدی یعنی خودارضایی اینو کاملا جدی گفتم...80روز مگه الکیه؟مگه کمه؟ارزوی خیلی ها از جمله منه من که از خدامه ب 80 برسم و ایشالا اگه شد ازش رد شم اگرم نشد80 عالیه اصلا از این موضوع ناراحت نباش همه ی ما گاهی میلغزیم نه خودمون نه بقیه نباید انتظار داشته باشن که یکدفعه و تو ی بار ترک کنیم اصلا محاله اصلا بدنت قبول نمیکنه و مجبورت میکنه...پس نا امید نباش....نا امیدی یعنی بی ایمانی...بیدی با باد نلرزه دیدی ماییم....در اخر یه تشکر از همه ی کسایی که تو این پست و همه ی پست ها نظرمیذارن چون با هم خیلی راحت تر مشکلات حل میشه از اینکه انقد با انرژی بهم کمک میکنیم واقعا خوشحالم از همه تون ممنون که انقد خوبید و دلسوز

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۴ ساحل
سلام

به یه دانشجو:
خب خودت گفتی فلافل میدم:(
نه کی گفته خدایی نکرده شماخسیسی؟منکه نبودم!:)
برو باخود دخدره حرف بزنن یواشکی:)
دخترا ازین نازا زیاد دارن:))))
اره بابا من خواهرشوهرگلی میشم^_^
بههله!مرگ برشیطان!!!!!!!


به پشت کنکوری گروه:D
عزیزم کتابه تازه اولاشه،ولی خعلی خوبه واقعا!
راه های به آرامش رسیدن روح رو گفته
درضمن...برا ترک همیشگی اینکارم خیلی مؤثره!
دخدرا حتمأبگیرین بخونینش!


به ب.ا:
سلام عرض شد!
منم هستم......!!!!!!!!!


به دیکتاتور:
آخیییی!!!!
میخای بری سربازی؟؟؟
من انقد دلم واسه سربازا میسوزهههه:(
نه داداش منکه نخواستم بخورم فقط پرسیدم،
بعدم من بخام بخورمم روم میشه برم داروخونه بگم قرص واسه این جریانات خاک برسری میخوام؟؟؟؟
عمممرنننن!!!!

درضمن فک کنم قرص واسه خانوما خیلی بدباشه!
فک کنم باعث شه که پریود نامنظم شه،بعد تخمکا ضعیف شه بعدم که میدونید دیگههه!!!
تخمکا ضعیف شن طرف درآینده نمیتونه حامله شه!
اینم واسه خانومایی که توفکرقرص خوردنن!


*خدایا ازمن بگیر هرآنچه که تورا ازمن میگیرد*
آمین

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۱ خاکی
ببخشید دیگه کم حوصله شدم 
200 بار باید یه چیزو بخونم تا بفهمم چی به چیه روانی شدم
به دوستای جدیدمون خوش آمد میگم 
میرسم خدمتتون
میخوام یه چند روز تو حال خودم باشم دوس دارم تنها باشم
تنهای تنهاااااااا 

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۷ جلال
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام آقای نجفی. امیدوارم حالتون خوب باشه . این 5 تا رمز شارژ ایرانسل 2000 تومنی رو خدمتتون می فرستم.
****************
****************
****************
****************
****************
ممنون از اینکه حامی و پشتیبان این گروه هستید.موفق و پایدار باشید.
نظر:
سلام
دریافت شد
موفق باشید

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۴ موج مثبت
یه خاطره خیییییلی بدی دارید ،
خاطره ای که با فکر کردن بهش حس ریش ریش شدن سلولای مغزتون بهتون دست میده ،
خاطره ای که هیچ رقمه از ذهنتون پاک نمیشه ،
و بدتر از اون اینکه اون خاطره رو ممکنه بقیه (که تصادفا از  یه عده ایشون متنفررررررید )دارن برا هم تعریف میکنن و میخندن و حس زجر کشیدن شما رو هم درک نمیکنن ،اونا فقط به فکر خودشونن ،فقط به خوشیای خودشون فکر میکنن ،
دوست نداشتید که یه روزی این اتفاق برا شما هم بیوفته ولی افتاده ،
و شما یه اتفاق بد دارید تو زندگیتون .
اتفاقی که با هر بار فکرکردن بهش کلی از اعتماد به نفستونو میاره پایین!!باعث میشه کلی احساس حقارت بهتون دست بده!!
.
.
.
اگه خودتونو بذارید جای کسی که این احساسا رو داره چیکار میکنید؟؟
چطوری اون خاطره رو از توی ذهنتون پاک میکنید ؟
چطوری اون خاطره رو از توی ذهن دیگرون پاک میکنید؟
هیپنوتیزم ؟؟
فرار از بقیه؟؟
تنها زندگی کردن؟
رفتن پیش رمال (گرچه خودم هیچ اعتقادی بهشون ندارم )؟
خودکشی؟
خودزنی؟
کشتن اون آدما ؟
نفرین کردنشون ؟
با چی خودتونو آروم میکنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لازم نیست توی ذهنتون به جای اون اتفاق مثال بزنید یا حدس بزنید فقط لطفا جواب منو بدید.

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۰ یه دانشجو
سلام

به ساحل:
نه باو، شوخیدم
شما دعا کن بهشون برسم، هرچی امر بفرمایید، در خدمتم:)
ای داد بی داد!یواشکی!!!!نمیشه
یعنی یه دفعه بهشون پیام دادم(که ای کاش نمی دادم)و البته خودم رو معرفی نکردم(به پیشنهاد مادرم)ایشون خیلی ناراحت شده بودن:(
از ناراحتیشون خودمم تا یه هفته حالم به قدری بد بود که اصلا حوصله هیچ کاری نداشتم
یه هفته طول کشید تا دوباره ریکاوری بشم
البته این قصه سر دراز داره....

پس باید بهشون پگم:
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا....:)


به خاکی:
انشاالله که هر چه سریعتر حالتون بهتر بشه
و برگردید


موفق و پیروز باشید

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۲ شتر
سلام

من رو که یادتونه؟!!!

تو ماه رمضان سعی کردم اینجا نیام. تا آخر ماه رمضان هم دوام آوردم. آخر ماه رمضان یه روز تو خواب محتلم شدم. بعد از چند سال بود. یه حس خاصی داشتم. بدنم آتیش گرفته بود انگار. خواب بدی هم ندیدم. همینطوری بیدار شدم دیدم محتلم شدم. انقدر بهم مزه داد که این بار از راه حلال بود. اما بعد از ماه رمضان بند رو به آب دادم...

این چند روزه از نظر روحی کم آوردم. دارم به یه دوست جنس مخالف فکر میکنم. خدا رحم کنه فقط

ضمنا یکی از دلایلی که نظر نمیگذاشتم این بود که کلا تو ماه رمضان اینجا نمیومدم چون که تحریک میشدم. بعد از ماه رمضان اومدم و خوندم اما باز هم نظر نذاشتم. این روزا تحت فشارم که اومدم. دعا کنید برام

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۶:۵۳ جلال
سلام دوستان.امیدوارم حالتون خوب باشه.ورود دوستان جدید رو هم خوش آمد میگم.امیدوارم همه ما به آرامش حقیقی برسیم.منم اگه خدا بخاد دارم داماد میشم.چند جلسه با دختر خانم صحبت کردم و خدارو شکر با هم تفاهم داریم.میمونه بحث مهریه که ان شاءالله اون هم طی هفته های آینده حل میشه.امیدوارم تموم جوونا خوشبخت بشند و نیمه گمشدشون رو پیدا کنند. برای همه جوونا دعا کنید. ان شاءالله زیر سایه آقا مرتضی علی زندگی خوب و خوشی رو داشته باشید و همه به پاکی مطلق برسیم. برای منم دعا کنید که مسئله مهریه با آرامش حل بشه و سروسامون بگیرم.
خیلی دوستتون دارم.
یا علی

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۳ ب.ا به آقا جلال
سلام
مبارکه
خداروصدهزار مرتبه شکر
ان شاءالله خوشبخت بشید خیلی خبر خوبی بود خیلی
ان شاءالله قضیه نهریه هم به سبکی و راحتی برگزار شه و برید سر خونه زندگیتون...و خوشبخت بشید.
بچه ها هرکی خبر آقا جلال رو خوند یه صلوات ن
بفرسته که به میمنت و برکت ازدواجشون شکل بگیره.خودم که ده تا صلوات دادم.
هورااااا خیلی خبر خوبی بود.

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۵۶ موج مثبت

آقا جلال وای خیییییییلی خوشحالمون کردید!!پیوندتان مباااااااااااااارک ……!!

مهریه ام با خوبی و خوشی حل میشه انشاالله...

شما هم ایشالا همیشه خوشبخت باشید و غم و غصه تو زندگیتون نداشته باشید.

برا ماها هم کلی دعا کنید ...میگن لحظه عقد هر دعایی کنی براورده میشه نمیدونم شایدم یه لحظه دیگه بودخخخ به هر حال براهمه خییییلی دعا کنید برا اونایی که میخوان برای همیشه ترک کنن و خصوصا برا من برا کنکور منم دعا کنید...خواهش!!!!!!!!!

خیلی خوشحال شدم براتون 
ما هم شما رو خیلی دوست داریم.(از جانب خواهر برادری البته!)
خاکی خوب میشی زودتر!


ساحل دفعه آخرت باشه به من میگی پشت کنکوریا!!خخخ 

خدانکنه کاربه اونجا ها بکشه!باشه بعد خودم میخونمش مرسی 


یه دانشجو برات دعا میکنم به علاقه ات برسی فقط مصر باش  (پس منم دیگه جمع نمیبندم گر چه احترام همیشه برام مهم بوده ولی کلی طول میکشه یه تون بنویسی )!!


چه باحال یکی یکی همه دارن سر و سامون میگیرن حس و حال اینجا عوض شده باحال بود خیلی باحال تر شده خصوصا با ورود اعضای سابق 


دیکتاتور  پس توام  به زودی تبدیل به کدوتنبل میشی (موهاتو میگم خخخخ).خوش بگذره...


شتر خوش اومدی!!!
چرا میخوای جا بزنی ؟هدفت یادت رفته!بجنگ...!!!!دوست دختر چرا ؟؟تو میتونی فقط داری به خودت تلقین میکنی که اینکار خیلی سخته!خیلی از  کسایی که فکر میکردن خیلی براشون ترک طاقت فرساس ترک کردن!!!!

همه ما داریم برای این هدف میجنگیم همگی مثه همیم نباید جا بزنیم همه داریم تو یه تیم بازی میکنیم و به هم کمک میکنیم ،فقط مبارزه کن همین!!!!برات دعا میکنم خیلی خیلی...موفق باشی داداش 

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۱۹ یه یارو
سلام
من تازه این پستو دیدم
واقعا چیز خوبیه
شاید آشنایی با شما باعث بشه دیگه از انجام این کار خجالت بکشم و یه کم آدم بشم
من مذهبی ام ولی انقدر خود ارضایی کردم که دیگه قبحش واسم ریخته
اصلا احساس بدی بهم دست نمی ده
هر کار هم که بگید امتحان کردم، اصلا خودم بعضی اوقات به بقیه مشورت میدم!
ولی کار خودم زاره، گاهی چند ماه پاکم، گاهی هم هرروز یا روزی چند باز خود ارضایی می کنم
توکل به خدا می خوام از حالا شروع کنم
برام دعا کنید.

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۸ خاکی(نویسنده ی پست)
سلام بچه ها
این دفعه غیبتم طولانی تر میشه 
مث همیشه هوای همو داشته باشین تا من برگردم 
به یه یارو:
خوش اومدین ایشالا شما هم ازمون یه جایزه بگیرید:)

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۰ مصطفی
قدرت جنسی چیزیه وجود داره و در همه هم وجود داره و اینکه نمیشه جلوشو گرفت 
باید یه جوری  تخلیه بشه حالا اگه میخاید از طریق خود ارضایی نباشه باید به سایر راه ها رو بیارید ( ازدواج ، دوستی با رابطه جنسی ، یا پولی )  . فکر نکنید فقط شما هستید که اینکارو میکنید مطمئن باشید 99 درصد آدما غریضه جنسیشون رو ارضا میکنن ، اونی که متاهله یه جور ، اونی هم که مجرده یا کسی رو برای اینکار نداره از طریق خود ارضایی

۰۶ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۱۱ خاکی(نویسنده ی پست)
بچه ها کسی به 30 نرسیده جایزه بدیم بهش؟
تا من برمیگردم سنگرو خالی نکنید 
برام دعا کنین زودی میام

۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۴:۲۸ من
بچه ها یه سر به این سایت بزنید عالیه
www.tobe40.com

۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۵ ساحل
سلام بچه ها خوبین؟خوشین؟سلامتین؟همه چی بروفق مراد هست انشاالله؟ میبینم که دوباره اینجا به کویر لوت تبدیل شده؟؟؟ بچه ها کجااااییییییین؟؟؟؟؟؟ به اقا جلال: بههههههه اقا دوووومااااااد مبارکااا باشه ایشالا که خوشبخت خوشبخت شین به امید خدا...... به ب.ا: سلام حس میکنم از دستم ناراحتی! بخدا من واقعا حالم خوب نبود دروغ نگفتم تظاهر به شادی کردم که بچه هارو ناراحت نکنم که خدایی نکرده شما فک نکنی دلیل ناراحتیم شدی! باخودم گفتم که حقی ندارم بامشکلاتم شما رو ناراحت کنم. ولی انگار کارو بدتر کردم:( به هر حال منو ببخش اگه ناراحتت کردم بخدا از وقتی که دیگه جوابمو ندادی مدام عذاب وجدان دارم! قول میدم ازین به بعد دیگه خارج از بحث حرفی نزنم .......... به یه دانشجو: اگر کسی را دوست داری ازادش بذار اگه قسمت تو باشه برمیگرده... وگرنه بدون...که ازهمون اولم مال تو نبوده! عاقلانه تصمیم بگیر داداش عشق قبل ازدواج به هیچ وجه قابل مقایسه با عشق بعد ازدواج نیست. عشق وعلاقه واقعیتو واسه همسرت نگه دار داداشم بجه ها من یه روندو پیش گرفتم که بنظرم خیلی موثره ورزش تا 40شب حدیث کسا به نیت ترک گناه نماز مداوم خییلی تاثیرگذاره امتحانش کنین. بچه ها من دیر به دیر میام.. فعلا

۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۴۴ الف.ج
خیلی تنهام.  نمی دونم چرا اینجا حرفامو میزنم. از تکرار روزهای زندگی خسته ام. از مسیر پیش رو.  
خیلی تلاش کردم تا زندگیمو درست کنم اما نشد. قدرتشو ندارم. آب داره از سرم میگذره. 
دیگه آینده رو حتی نمی تونم پیش بینی کنم. گاهی وقتا آدم دلش میخواد  بره ته دریا و به آخرین لحظات زندگیش نگاه کنه. 

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۳۲ خاکی به الف.ج
افسرده شدی
ورزش حالتو بهتر میکنه یه ورزش خوب برو یه ورزشی که بهش علاقه داری
حال امروزتو تجربه کردم 
فقط دنبال چیزایی باش که حالتو بهتر میکنه یه مدت خودتو آزاد بذار بهتر میشی

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۳۷ خاکی به ساحل
سلام
چه عجب:))
خوبی؟
بازم تو اینا که خوابن

۰۹ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۰ یه یارو
سلام
یه لغزش داشتم ولی الآن دو روزه پاکم (نسبت به وضعیت هفته پیشم دو روز پیشرفت خوبی حساب میشه)
شرمنده همتون
اصن یه جوری اعتیاد پیدا کردم که نگو
عین اینه که مواد بهم نرسیده باشه
دعام کنین

۰۹ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۴۱ جلال
سلام دوستان.خوبین.من که دارم خودمو برای جلسه مهریه آماده می کنم.از دوستان خوبم"ب.ا" و "موج مثبت" ، "ساحل" و تمام دوستان بزرگوار کمال تشکر و قدردانی را دارم.
راستی نویسنده عزیز چند وقتیه نمیبینمتون؟
برای همه جوونا دعا کنید که به محبوبشون برسند.مخلص تمام بروبچ هستیم.فعلاً.با خبرای خوب برمی گردم.یا علی

۰۹ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۹ یه یارو
بازم سلام
با آرزوی موفقیت برای آقا جلال
آقا من یه سوال داشتم
طرز کار این گروهتون چجوریه؟
یعنی اگه من یه آدم سست عنصر بی اراده باشم که همش دوباره و دوباره چله ی ترک خودارضاییمو بشکونم و از سر بگیرم ناراحت می شین و به من میگین دیگه اینجا نیام؟
چون واقعا من همچین آدمی شدم.
هرچیزی که اطرافم هست، هرچی می بینم منو تحریک می کنه که خود ارضایی کنم
موقیعتم هم اینطوریه که همش تنها میشم
کسی نصیحتی واسه من نداره؟ (جدید باشه لطفا)
بازم  میگم، دعام کنین

۰۹ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۱۴ ب.ا
سلام
به ساحل:
شیطونه میگه بیام باز گوش پیچیت بدم..ینی من انقدبی جنبه ام..عایا؟کاش میشد الان اینو مینویسم از صفحه لپ تاپ بیام تو ووقتی اینو میخونی از صفحه لپ تاپت بیام بیرون..بعد اونوقت...
به یه یارو:
اون روز پیغامتون رو خوندم موند تو ذهنم..الان اومدم بگم بابا فا         ص       له...
شما فعلا غاصله بنداز فقط بعد هرکاری میخای بکنی بکن..حق سرزنشم نداری اگه انجام دادی..چون فعلا هدف شما ترک کامل نیس تمرین برای ترکه...
الان که اومدم پیغام دومتون رو دیدم..انقد خوشحال شدم..خدا روشکر دقیقا خودتون هم به نتیجه درست رسیدید..خدایی خوشحالم کردید..ان شالله همیشه امیدوار به همه چی نگاه کنید..
منم قبلاها ممکن بود روزی چند بار انجام بدم..اما الان مدتهاس که نرفتم..میشه..فقط بخاید و ناامید نشید..از بچه کوچولوها یادبگیریم صدها بار میفتن ولی چون معنی ناامید شدن رو هنوز یاد نگرفتن..بازم بلند میشن..این خیلی مهمه..
به الف.ج:
خیلی از روزها منم اینطوری بودم..و میشم..همین امروز مثلا..عصر بایت قضیه ای انقد داغون شدم..رسیدم خونه فقط میخاستم بخابم بهش فک نکنم..جسما خسته بودم 3روز بود ووقت نمیشد استراحت کنم شاید درطول این 3روز 5.6ساعت وقت شد بخابم تونم با استرس..ولی اتفاقی که تو روحم عصر افتاد کله پام کرد..رسیدم خونه از زور خستگی روحی ای که تو همون چند ساعت پیش اومد وسنگین بود خابیدم..ولی بعد پاشدنم دوباره گفتم اگه مردی دس بکارشو وگرنه حقت همینه...با خودم کلنجار رفتم یخورده تا آروم شدم..
هنوزم زیاد حالم خوب نشده از اون بابت..اما میدونم ناامیدی راهش نیس.
واقعا شما برای تنهاییتون هیچ راه خروجی نیس؟هست یخورده فک کنی هست..ضمنا خیلی تلاش کردید..پس منتظر نتیجه هم باشید..گاهی نتایج بلافاصله بعد تلاشها نتیجه نمیده..تو شرایطی که لازم باشه نتیجه میده..آب از سرتون گذشته؟حس میکنم این رو بخاطر سنتون گفتید..ولی من به این نتیجه رسیدم گاهی لازم نیس حتما ما هم مث بقیه خوشبخت شیم..درسته سخته ولی راههای دیگه ای شاید برای ما جواب بده..هرکسی از اول تو یه مسیری گذاشته میشه ولی خب خیلی از اتفاقات تومسیر رو میتونه خودش تغییر بده..شاید اتفاقات ما با دیگران خیلی مشترک نباشه ولی میتونه درعین حال از بابت دیگه ای دلخواهمون باشه..
ان شاالله حالتون رو به بهبود بره و از دپرسی در بیاید..بگو ان شاالله.

۰۹ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۱۷ ب.ا
الان خبرمرگ یه بازیگر خیلی جوون رو خوندم..اصلا باورم نمیشه..خیلی نزدیکه ..خیلی..کاش لحظاتمون رو بهتر و شادتر سپری کنیم..و انقد غصه های الکی نخوریم..
خدایا به برکت این ماه عزیز  تمام دست تمام بچه های این پست رو بگیر و خودت سر وسامونشون بده ..وعفو و عافیت و معافات خودت رو در هردو دنیا نصیبشون بکن..و خودت ضامن عاقبت بخیری همه اعضای این پست و خونواده هاشون باش.
آمین.

۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۸ الف. ج
حالم بدتر و بدتر میشه. از خود ارضایی نیست. راستش دیگه اهل هیچ لذتی نیستم.  این عمل لعنتی فقط حال آدمو بدتر میکنه.  اهل این کارا نیستم. از زندگی کردن سیرم. از لذتها ، از خوردن ،خوابیدن و بودن. ارشد هم قبول  نشدم. چه حس افتضاحی. 
این روزا فقط به یه چیز فکر میکنم. مرگ.   
جلال از محبوبش گفته.  محبوب اصلاً یعنی چی؟
یعنی بخشی از همون لذت ؟  
شاید شما هم مثل من خیلی تنهایین و اینجا توی سایتی که کار و بار یه نفره ،جایی برای درد دل میخواهید. شاید به جای فکرهای برزخی ومیگرن آور ،بهتره توی این دنیای مجازی حرف بزنیم. 

۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۰۷ ناشناس
خیلی ممنون بابت این کار خوبتون

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۰۶ جلال
سلام دوستان
به"الف.ج" بزرگوار: من یه زمانی فکر می کردم تنهام.البته دوست زیادی هم نداشتم. اهل دوست دختر هم نبودم.چندجا رفتم خواستگاری ولی شرایط ازدواجم مهیا نمیشد. یکی میگفت کارت رسمی نیست.یکی مهریه بالایی می خواست. یکی میگفت طاقت دوری از خونواده رو ندارم(کارم خارج از استان محل سکونتمه). بهرحال یه موردبلطف خدا  داره جور میشه و همونه که قبلاً خبرشو دادم. شما هم به خدا توکل کن و به اون بسپار. گناه خیلی کردم ولی امیدمو از دست ندادم. نگران نباش.همه چیز درست میشه

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۴۶ یه یارو
با سلام و با تشکر از همه تون
دوباره دوروزه پاکم، امیدوارم ادامه پیداکنه؛ به خدا گفتم من سعی می کنم خود ارضایی نکنم، عوضش تو یه پسر خوب واسم پیدا کن که یه لذت واقعی رو باهاش تجربه کنم...
به دعاتون محتاجم
خداحاف...
راستی؛
الف.ج جان!
احساس می کنم حالتو می فهمم. شاید چون خودم هم احساسی شبیه به اینو داشتم.
سعی کن از چیزای کوچیک لذت ببری، چیزایی که معمولا تو زندگی روزمره نادیده می گیرمشون...
می دونم این کلمه (لذت) چن وقته واست بی معنی شده، ولی «سعی» کن.
باور کن روزای خوب گذشتت همینجوری خودش برنمیگرده، سعی کن یکی دونفرو خوشحال کنی، کم کم یادت میاد خوشحالی و لذت چه حسی داره.
به امتحانش می ارزه!
ببخشید که شروع کردم به نصیحت کردن،
گفتم شاید بتونم کمک کنم.
خداحافظ همگی

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۸ دیبا
سلام بچه ها.
منم می خام تواین گروه باشم وباید بگم دو روزه پاکم
ایشالا بتونم با کمک شماها منم ترکش کنم

۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۹ الف. ج
تموم  خوبی ترک توی اینه که طعم رهایی رو بچشی. نه اینکه خیلی زود یه جواب شرعی برای نیازت پیدا کنی. اینو به خانوم   یه یارو _میگم  . اشتباه ترین ازدواج ها اونه که بر اساس غریزه و هوس و عشق آنی و پول و...  باشه. چون ازدواج فقط همینا نیست.  
همین حال بد ، بازم میاد. 
همه ی فلسفه ی  خسته کننده زندگیها هم همینه.  فکر کن همه ما جزء ی از یک برنامه ی از پیش تعیین شده هستیم که فقط از روی رد پای همدیگه راه میریم.  خسته ام از این راه.   از این برنامه هفتگی ابدی. 
فکر کنم جریان مطالب اینجارو دارم عوض میکنم.  باید بگم دوروز پاکی ارزش بیان نداره. کسی تا حالا اینقد رک بهتون نگفته. باز کنید این گره های شهوت و  ضعف رو. سر این گره توی فکرتونه. فکر را سنگسار کنید. چون اونجاست که به ما خط میده از کجا شروع کنیم  چه جوری ادامه اش بدیم  یا کی تمومش کنیم چه. پس چرا بهش یاد نمیدیم برای همیشه تمومش کنیم؟
دیبا و جلال و یارو  و... از حرفم برداشت سرزنش آمیز نداشته باشین

۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۸ یه یارو
سلام
دوباره شکوندمش و الآن یه روزه پاکم (گفتین خجالت نکشم و بگم) خیلی شرمندتونم و خدامنو ببخشه
الف.ج جان نمی دونم چی بگم! (نمی دونم آقای نجفی این پیام منو حذف می کنن یا نه) من خانوم نیستم، منم مث خودت پسرم! افتاد؟
این که گفتم خدا واسم یه پسر خوب پیدا کنه یه راه حل شرعی نبود! بخاطر این بود که من گی هستم. (شاید این هم یکی دیگه از نقص های من باشه که ایشالا با کمک شما اصلاح شه)
بعدشم دو روز پاکی رو اگه نسبت به روزای گذشتم حساب کنی ارزش گفتن داره، اگه تو یه روز 5 بار خود ارضایی کنی و چند هفته به همین صورت بگذره، اونوقت دو روز پاکی یه انقلاب حساب میشه، معجزس.
آره خلاصه
التماس دعا

۱۴ شهریور ۹۴ ، ۰۵:۱۰ العبد
سلام به دوستان،اول از همه میخواستم بگم همین که اراده کنیمو بخوایم ترک کنیم خودش یه نشونه دوست داشتن و مورد نظر لطف خدا وامام زمونه،مهم ترین چیز تو این راه اراده و کنترل کردن احساساته،در کل واقعا گروه محشری هستیم،التماس دعا

۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۸ ...
اولین روز پاکیم،هوورررا

۱۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۴۹ شتر
من هم در بهتم
مثل ب.ا

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۳ یه یارو
بازم سلام
اصلا اوضام یه طوریه که نگو
معلومه که دعا نمی کنید
ب.ا جان 
تا جایی که من می دونم خود ارضاعی بدترین گناه در مورد اینجور مسائل جنسی و این حرفاس. از همجنس بازی هم بدتر. بعدشم این ربطی ب مذهبی بودن نداره، من که همجنس باز نیستم (خدارو شکر)؛ «همجنس گرا» هستم. و خودم هم اذعان دارم که این یه مشکله که باید درست شه والا اینجا مطرحش نمی کردم.
بعدشم همه ی ما اینجاییم تا بتونیم توی یه فضای مجازی بدون رفتن آبرومون و بدون اینکه توسط دیگران قضاوت بشیم راحت حرفامونو بزنیم و مشکلامونو بگیم و به هم کمک کنیم. اگه می تونستم این مشکلمو به کسی تو دنیای بیرون بگم یا اینقدر راحت که تو داری میگی درستش کنم که اصلا اینجا نمیومدم، اونوقت تو میگی برو حلش کن؟؟؟
(ضمن اینکه از نظر درونی هم انگیزه ای برای حل کردن این مشکل ندارم. منظورم اینه که مثلا وقتی یه نفر احساس میکنه مورد «الف» واسش جذاب هست و مورد «ب» حال بهم زنه؛ چی باعث میشه بره و تلاش و کوشش کنه تا به زور خودش رو از مورد «الف» دور کنه و به سمت مورد «ب» ببره؟ نمی دونم تونستم منظورمو برسونم یا نه؟ ابدا منظورم توهین به زن ها نبود)
انتظار کمک و هم دردی و هم فکری دارم، نه دعوا و تشر و تنفر.
واقعا محتاجم به دعاتون
خداحافظ

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۰۶ جلال
سلام.آقای "یه یارو" شما واقعاً با همجنس بازی به آرامش می رسی؟ چه چیزی تو رو به این نتیجه رسونده که با همجنس ارتباط نامشروع داشته باشی و به لذت برسی؟ وایییییییی قضیه قوم لوط رو نخوندی؟ تا کی میخای به این ارتباط ادامه بدی؟ دوستان ببخشید اگه رک گفتم

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۹ ب.ا
من اصلا قصدم دعوا و تنفر و تشر نبود.الان فقط اومدم این رو بگم.اگر با چنین لحنی پیام من رو خوندید مطلقا درست نخوندید...من خیلی مودبانه نوستم حرفامو.
خب شما خودتون دارید دعا میکنید خدا یه مورد پسر خوب نصیبتون کنه که لذت واقعی رو باهاش تجربه کنید..من از این بابت حس کردم خودتون این رو قبول کردید..حرفتون درمورد حس نداشتن به زنها رو قبول میکنم چون عکس شمارو من میتونم حس کنم .. ولی خب حل کردنش به نظرتون به راحتی و تو این فضا امکانش هس..من منظورم حل کردن حرفه ای و از طریق مشاوره بود که گفتم برید دنبالش...اگه شرایطش رو ندارید اون وقت آره میشه به فضای مجازی امید داشت... 
من الان فقط اکمدم رفع سوتفاهم کنم و بگم اصلا لحن و منظور بدی بجز کمک در پیام من نبود.
براتون راستش تا حالا دعا نکردم چون دقیقا نمیدونستم برا چی شما دعا کتم..برای این مساله که فک کردم راضی هستید..برای ترک هم که شرط گذاشته بودید اگه ترک کروید خدا یه پسر خوب نصیبتون کنه که من از این بخشش بیشتر ترسیدم دعا کنم
..حالا که میخاید چشم...حتما.ان شاءالله همه دوستان هم دعا کنن.من برای رفع هر دو مشکلتون دعا میکنم.
من فعلا عجله ای اینا رو نوشتم...بر میگردم دوباره...ولی از این لحظه به بعد برای حل مشکل شمام دعا میکنم...

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۵۴ ب.ا
بچه ها من امروز سر دوبار اومدن تو پست نزدیک ده بار شایدم بیشتر صفحه رو باز میکردم و هربار رفرش و رفرش..باز نمیشد که.. اون اعداد نمایشم هم هربار با من بالا میرفتن ...
فک کنم نصف تعداد نمایشها بخاطر باز نشدن صفحه و بستن و باز کردن مجدده...
صرفا جهت اطلاع

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۴ الف. ج
آقای یارو   تو دیگه خیلی شلی. مشکل هورمونی نداری؟ اگه مثلاً با الف حال میکنی نه با ب ،خب میتونی با ب هم همون حالو داشته باشی.  نسخه تو فقط ازدواجه   . با خانمی که روحی و جسمی ،کمی خشنه.  
هر چند که فکر میکنم یا سرکاری حرف میزنی یا یه خانم خالی بندی. 
بعضی وقتا فکر میکنم این قوم لوط چه احمقایی بودن. پلیدی و گناه در هر صورتش کثیفه  . فقط کافیه پاتو روی اولین پله اش بذاری و یه کم هم لذت ببری...  دیگه رفتی،  رفتن تا اوج پستی!
اگه همین گناه خود ارضایی هم  دست کم بگیری نابودت میکنه  . اگر چه بیشتر مبتلاهاش که مومن و معتقد هستن واقعا  زیر فشار غریزه جنسی به سمتش میرن. ولی همون حال هم دارن با اکراه میرن ،با درد میرن سراغ این لعنتی. انگار یه فرشته ی خدا داره دستشونو میکشه و التماس میکنه که نه نه نرو  و بلیس نازتو میکشه و میگه بیا این یه بار هم بیا.  
بگذریم  به قول جلال تا کی میخوای ادامه بدی  .  راستی ب. ا از حرفای گرمت متشکرم

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۲ یه یارو
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
**** ** *** ***
*** *** **** * ******* ***** ** *** ****** ** ***
دوست گلم آقا جلال
اولا که مبارک باشه
دوما همجنس باز خودتی!
همجنس گرا هستم من؛
راستی ب.ا خانوم
اون مثالی که زدم صرفا جهت فهموندن بی انگیزگی بود. نه اینکه من هم واقعا فقط گی باشم و ارتباط با جنس مخالف برام معنایی نداشته باشه.
اصلا مگه میشه کسی به جنس مقابل بی احساس باشه وقتی خدا انسان رو موجودی مجذوب به جنس مخالف خلق کرده؟
ضمنا چون می دونم مشکله و باید حل بشه بیانش کردم. می خوام درستش کنم ولی فقط انگیزه و اشتیاق ندارم.
راستی
اینکه گفتم به قول شما خ.ا بدتر از ه.ب هست، تا جایی که می دونم مستند به روایاته؛ نه مستند به عقل ناقص من و شما. (بد بودن خود ارضایی از نظر من فقط به خاطرگناه بودنشه و یه سری از مسائل کم اهمیت و قابل حل پزشکی. تنها چیزی که منو وادار به ترکش می کنه اینه که خدا دوستش نداره. حالا اینکه خدا از چی بیشتر بدش میاد رو باید مستند به عقل شما کنیم یا بریم از امام هامون بپرسیم؟)
تازه عقل هم اگر دقت کنید همین رو می گه. (اونکه می گید همجنس بازی و زنا باعث به گناه انداختن و ضایع کردن حق یه نفر دیگه هم میشه مربوط به بحث حق الناس میشه. در حالی که منظور من اینه که گدوم یک از خود ارضایی و همجنس بازی حق الله و حق النفس بزرگ تریه! دقت کنید)
 ملتمسیم شدید
به مدت مدید

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۰۴ یه یارو
راستی
دعا برای اینکه خدا هرچه زود تر یه پسر خوب برام پیدا کنه می تونه یه دعای خوب در حد دعا برای شهید شدن باشه! (حالا هی می خوام نگم ریا نشه نمی ذارید که!)
آدم که شهید شه یا خوب باشه و بمیره میره بهشت؛ یه نعمتایی اونجا به آدم می دن به اسم حورالعین (که البته توی جمال و جلال و... به پای زنای مومن نمی رسن؛ یعنی حتی نزدیک هم نیستن)
یه نعمتای دیگه هم هست به اسم «غلمان» (به سوره واقعه مراجعه کنید) که از اونها، هم خانوما می تونن استفاده کنند هم مردای مومن همجنس گرا! (از این بابت می گم که توقرآن می گه تو بهشت هرچی بخوای هست. هرچی دلت بخواد)
می دونم که گرایش به جنس موافق شاید یه جور اختلال به حساب بیاد؛ برای همین هم وقتی توی اون کامنت نوشته بودم «یه لذت واقعی رو باهاش تجربه کنم...» منظورم این نبود یه پسر همجنس باز جذاب گیرم بیاد!
چون اساسا توی این دنیا اینجور لذت ها یه لذت حقیقی و واقعی به حساب نمیان.
هی من می گم مذهبیم شما باور نمی کنید!
(می دونم شاید یخورده جو زدگی باشه یا بچه گونه به نظر بیاد ولی شما پیشنهاد بهتری دارید؟)

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۳۱ ب.ا
حالا اینکه خدا از چی بیشتر بدش میاد رو باید مستند به عقل شما کنیم یا بریم از امام هامون بپرسیم؟
حالا هی منم نمیخام بعضی چیزا رو بگم شما دستتو میکنی تو حلق ادم...بابا من به احادیث و روایات کلا اعتقاد ندارم...چیزایی هم که منتسب به امامها هست رو همینطور...بحثش بماند شخصیه... ولی درباره عمل قوم لوط تو قرآن بحث شده اما درباره خ.ا نه.منم بیشتر به حرف خدا اعتقاد دارم تا حرف بنده هاش(چون خیلی از احادیث و روایات تحت تاثیر منافع شخصی و سیاسی و حتی جنسیتی...نوشته شدن و منسوب شدن به امام و دین و ...).من عقل ناقص خودمو بیشتر قبول دارم ..تا احادیث وروایات...اون جا هم اولش گفتم...
فقط دو تا نظر میدم ولی اصلا ادعای درستیشو ندارم.. یعنی برحسب عقل ناقص خودم!!
اینکه خ.ا بدتر از ه.ب هست، تا جایی که می دونم مستند به روایاته؛ نه مستند به عقل ناقص من و شما...خب اینم نظرشماس...من نظرم کاملا برعکسه...عقل من حتی اگه ناقص باشه اصلا قبول نمیکنه خ.ا بدتر از ه.ب باشه...اصلا این تو کتم نمیره...هروقت ثابت شد احادیث جعلی نیستن منم روشون حاضرم فکر کنم
بد بودن خود ارضایی از نظر من فقط به خاطرگناه بودنشه ... اونوقت به نظر شما ه.ب که نه حتی همجنس گرایی گناه نیست؟واقعا برام قابل درک نیست که انسان با شهوت به همجنسش نگاه کنه ولی ادعا کنه ... بگذریم...

اما در مورد پیشنهاد: راستش باید یه مدت با عقل ناقصم فک کنم ولی پینهادهای خانوم الف.ج به نظرم موثره...
البته یه چیزی هم بگم..شما منکر گرایش به جنس زن هم نمیشید(هرچند تو مثالتون گفته بودید حال به هم زنه اما فرض کنیم اون صرفا مثال بوده)..ینی هم به زنها گرایش دارید هم به مردها؟؟درسته؟؟نمیشه گرایشتون رو به زنها تقویت کنید از طریقی؟
شما تا حالا عاشق هیچ جنس مونثی نشدید؟ اگه شدید احساستون چطور بود اون زمان؟بنظرم شاید جواب این سوال بتونه یکم کمک کننده باشه..
نگفتید چن سالتونه..

پ.ن: راستش از نوع مذهبی بودنتون بازم دارم مبهوت میشم..موجود عجیبی هستید..

۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۱ ....
شد سه روز پاکی 
هوووووووو

۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۶ العبد
سلام عزیزان،درسته که تو ترک این عمل دعا و یاری خداوند مهمه ولی مهم تر از اون اراده ماست و اون حس حفظ پاک موندنمون پس بیایید بیشتر از اینکه منتظر دعای اینو اون باشیم اراده خودمونو تقویت کنیم 

۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۳۴ ب.ا
دوستان جدید سلام.
ماشالا آقا یه یارو پاک همه چی رو از یادمون بردن.
خو اومدید.
حرف العید عزیز رو منم قبول دارم...تا حرکت نباشه هیچ دعایی برکت نداره..(بجز مواقع اضظرار که خدا خودش رحم میکنه)
تا خودمون نخایم دعای کسی هم در حق ما قبول نمیشه..
.... عزیز تبریک.واقعا لذت داره.بقول دوستمون یه دانشجو: به امید رسیدن به پاکی کامل.
زهره ؟وروجک؟کوشی؟

۱۶ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۵ گل پاک
در آستانه نه ماهگی ...

یا رب ار نگذری از جرم و گناهم چه کنم؟       ندهی گر به در خویش پناهم چه کنم؟

۱۷ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۳ ...
چهار روز پاکی
 اینهههههه
 یووهههههووووو

۱۷ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۱۳ جلال به یه یارو
سلام.شما یه تعریفی از همجنس گرا برای ما بکنید؟ چه فوایدی داره

۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۲۴ خاکی(نویسنده ی پست)
سلاممم بر همگی
حال؟
احوال؟
اوضاع؟
همه چی میزونه؟
منم خوبم بهترم الحمد... خدا بخواد ازینم بهتر میشم
دکتر رفتم دارو میخورم بهترم
یکم از کسلی هام مال بیماری جسمیمه یه بخشیش(بنظرمن جزئی) هم مال افسردگیمه(که البته میگن اینم یه جورایی جسمی)
تازگیا به یه چیزی پی بردم
افسردگی من ارثیه
بابامم که معتاده احتمالا مال همین موضوع بوده
خواهرمم افسرده س
مادرمم همینطور
نور علی نوره اصن=))
اصن یه وضعی
خخخخخخخخخب یه سلام ویژه هم به دوستان تازه وارد
الف. ج
دیبا
العبد
...
امیدوارم یه روزی هم برسه که به شما عزیزان جایزه بدیم(آقا جلال از قبل تقبل کردن از ایشونم تشکر میکنم)
به ناشناس:
التماس دعا عزیز ممنون از توجهت
یه مدت نبودم جو متشنج شده ها:D
افتادین تو بحث
ولی تو این مدت حالم بهتر بود دیگه نمیخوام هر روز سر بزنم بچه ها
هفته ای یه بار بهتره
بستگی به حال خودمم داره دیگه
شاید هر روز بیام شایدم برا یه هفته خدافظی کنم
ولی دم همتون گرم به آرزوی قلبیم رسوندین منو
دوس داشتم این پست خودجوش باشه که خوشبختانه و خدارو صد هزار مرتبه شکر همینطور شده
خدا هممونو هدایت کنه
خدا عاقبت همه رو بخیر کنه
دست مارو تو دست ائمه بذاره
گناهان مارو ببخشه
شرایط بدست آوردن ثواب رو برامون فراهم کنه
دستمونو محکم تر از همیشه بگیره
به زندگیامون برکت بده
زندگی پاک به هممون بده
مارو تو مسیر خودش قرار بده
سختی ها رو از سر راهمون برداره
عزیزانمونو برامون حفظ کنه
دوستای واقعی و خدایی بهمون بده
جیب پر پول سلامتی دل خوش به همه بده
لیاقت جلب رضایت خودش و اولیائش رو بده
دوست و دشمن رو از ما راضی و خشنود کنه
عزت و آبرو و شرافت عظیم به همه عنایت کنه
محبت صمیمیت و گرما به خونواده هامون عطا کنه
مارو در کوتاه ترین مسیر برای رسیدن به خودش قرار بده
دعاها و خواسته هامونو برآورده به خیر کنه
همگی بگید آآآآآآآآآمّیــــــــن
خیلی خیلی همتونو دوس دارم
برای اونایی که ترک کردن خیلی خیلی خوشحالم و بهتون تبریک میگم
برای اونایی که تلاششونو بیشتر کردن آرزوی موفقیت ابدی میکنم و باز هم به خاطر تلاششون تبریک میگم بهشون

۲۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۱ خاکی(نویسنده ی پست)
سلــــــــــــــــــاااااااام
کســــــــی خــــــــونــــــــه نیــــــســــــت؟؟؟؟؟؟؟

۲۱ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۰ یه یارو
می دونم این حرفا ربطی به موضوع این پست نداره
واسه همینم آقای نجفی جان اگه صلاح دونستید پاکش کنید

اونطور که من حسش می کنم؛ همجنس گرایی احتمالا یه جور بیماری یا اختلاله؛ یه بیماری جذاب مثل اعتیاد یا هر چیز دیگه.
تا حالا شده یه آدم خیلی زیبا و جذاب و خلاصه ایده آل از جنس مخالف ببینید و احساس کنید دلتون براش می ره و قلبتون تند تند می زنه و نیمه گمشده تون رو پیدا کردین و ازین جور حرفا؟
این احساس چیزیه که ممکنه برای من هم پیش بیاد. در واقع اینکه یه نفرو ببینم و ازش خوشم بیاد و دوست داشته باشم باهاش رابطه صمیمی داشته باشم؛ برای من محدود به جنس مخالف نمی شه. اصطلاح دقیق ترش رو اخیرا یه جایی خوندم: دوجنس گرا. (البته طرف مردش قویتره)
اما اینکه یه نفرو ببینم و فقط احساس کنم جذابه؛ یعنی یه جور جذابیت جنسی از طرف اون فرد احساس کنم و خلاصه .. کنم و ازینجور حرفا؛ این حس بیشتر موارد در مورد جنس موافق برام پیش میاد.
و اما عشق به جنس مخالف!
چرا یه دفعه شدم، بدجور؛ واضحه که بهش هم نرسیدم. می دونم چی تو ذهنتونه و باهاش موافقم؛ احتمالا همین قضیه توی همجنس گرایی من تاثیر داشته. یادمه اون موقع ها که خیلی تو حال و هوای عاشقانه بودم اگه چشمم به یه دختر تو خیابون می خورد اصلا به چشمم زیبا نمیومد. شاید همون حالت باشه که هنوز واسم ادامه داره.

(در مورد روایات هم لطفا برید دو سه تا کتاب بخونید به جای این حرفای بی اساس. نمیخوام توهین کنم ولی فقط کافیه یخورده در مورد این قضیه مطالعه کنید تا بفهمید نظرات الانتون چقد خنده داره. البته نه کتابای هرکسی رو، کتاب یه نفر که چهارکلاس تو این زمینه سواد داشته باشه:D)

۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۰۰ خاکی(نویسنده ی پست) به آقای یه یارو
اینکه شما این مشکلو دارین گر چه معنیش به ته خط رسیدن نیست ولی مهمه اما مهم تر از اون توجیه شما در مورد این حسه
قطعا شما تنها کسی نیستین که این مشکلو دارین ولی خودتونم میدونین که پر و بال دادن به این احساسات کار دستتون میده
از نظر قانونی هم کسی که با جنس موافق رابطه داشته باشه حکمش اعدامه!!!!
http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=117759
پس خواهشا یکم رو این توجیهاتتون بیشتر فک کنین

۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۰ یه یارو
توجیه نبود خاکی جان
آقا جلال گفت یه خورده درمورش توضیح بدین
منم دادم و البته بابت صراحتم معذرت می خوام
میدونم حس دردسر سازیه ولی مجازاتش اعدام نیست
اونی که مجازاتش اعدامه همجنس بازیه نه همجنس گرایی
اگه بتونی حستو کنترل کنی و تو خودت نگه داری و مثلا به همچین جایی بیای تا مشکلتو با بقیه درمیون بذاری؛ باعث میشه این گناهو مرتکب نشی
التماس دعا

۲۳ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۰۷ خاکی(نویسنده ی پست)به یه یارو
من منظورم این نیست که حکم شما اعدامه
منظور من اینه که زیاد به این حستون بها ندید
که کار به جاهای باریک نکشه
دنبال توجیه احساستون نباشین
و صد البته اینکه نگید:
خدایا من سعی می کنم خود ارضایی نکنم، عوضش تو یه پسر خوب واسم پیدا کن که یه لذت واقعی رو باهاش تجربه کنم...
من اینو میگم
میگم بهتره دنبال درمان باشین

۲۴ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۲۲ یه یارو
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
**** ****** **** ****** **** ****** ****** ** ***** ** ***** **** *****
** *** **** **** ** ***** ********
 راستی ب.ا جان حالا که شما تسلیمید؛ کسی مورد خوبی واسه من سراغ نداره؟ D:
نحوه استدلالتون هم خیلی باحاله: (اگه اینجوریه که هرکی تو عشق شکست خورده باید بره....)
آخه چه حرفیه این حرف؟ اصن چه ربطی داره؟ من گفتم احتمالا یه تاثیرایی داشته، یه چیزایی رو تقویت کرده نه اینکه همه ی علتش همین بوده؛ بعدشم نگفتم که قطعا همین باعثش شده، گفتم شاید؛ تازه، آدما باهم فرق میکنن، یکی ممکنه حتی از سرما خوردگی بمیره، یکی پوست کلفت تر بشه، یکی...
یه چیز دیگه
یکی نگاهی به پستای قبلی بندازین(دقیق لطفا)
من یادم نمیاد جایی ازتون خواسته باشم جواب منو بدین، یاحتی در این مورد اظهار نظر کنین؛ 
خود شما یهویی اومدین وسط و شروع کردین به نظر دادن درمورد این موضوع و بازخواست کردن، من هم فقط جواب بعضی حرف ها و سوالاتون رو دادم، منّتی هم نیست، ولی شما دیگه خواهشا منت نذارین که خنده داره! (گفتم شاید یکی تونست با یه بیان خوبی یخورده منو به خودم بیاره یا خلاصه یه جورایی کمکم کنه، که حرفای شما حتی شبیه این هم نبود. البته به جز کامنت سومی تون از آخر.)
خلاصه ممنون از کسایی که تو این مورد و کلن سعی داشتن کمکم کنن  و یا حتی دعوام کردن که منو ازین حس برگردونن. ایشالا دیگه حرفی ازش نمی زنم. فقط یادتون نره که هنوز محتاجم به دعا.
راستی حدود یه ماه دیگه تولدمه! دعاکنید بتونم این یه ماهو پاک بمونم. می دونم خیلی همت می خواد ولی دعام کنید یهو دیدید شد!

۲۴ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۲ یه یارو
ب.ا جان در مورد روایات
وقتی گفتم قصد توهین ندارم واقعا نداشتم، اگه گفتم خنده داره به خاطر این بود که خب واقعا خنده دار به نظر میومد
شما اقرار می کنید که مطالعه و بررسی ای تو این زمینه نکردین، اون وقت به راحتی دارین درموردش نظر می دین و اساس کل روایات و روایت خونی رو زیر سوال می برید! خب اینو هرکسی خنده دار می دونه! حتی خودتون.
مثل اینکه یه نفر که هیچی در مورد اینترنت نمی دونه بیاد به شما که هرازگاهی وبگردی می کنید بگه اینترنت اسم یه جور لپ تاب مدل جدیده. شما بهش نمی خندید؟ اگه حرف اون به نظر شما خنده دار بیاد بهش توهین کردید عایا؟ اگه بهش بگید دیگه این حرفو جایی نزن بهت می خندن توهین به حساب میاد؟
خود شما اگه باشید چقدر واسه حرفای کسی که توی یه زمینه هیچ تخصص و مطالعه ای نداشته و در موردش نظر می ده اهمیت قائل می شید؟ نه واقعا چقدر؟ 
اصلا چی باعث شده شما در مورد روایات یه همچین دیدی پیدا کنید؟ به جز چند تا حدیث که از جاهای مختلف به گوشتون خورده؟
 همون عقل که ماشالا شما مقدار زیادی ازش دارید اقتضا می کنه آدم اول یه سرک بکشه ببینه توی اون زمینه که هیچی ازش نمیدونه چه خبره، بعد بیاد در مورد اون زمینه نظر بده یا تخطئه کنه یا هرچیز دیگه.
پی نوشت: من اگه می خواستم کارای خودمو توجیه کنم یا جانماز آب بکشم یا تریپ به راه راست هدایت کردن بگیرم اصلا نمیومدم اینجا به این نقصای بزرگم اعتراف کنم یا از کسی همدردی و کمک بخوام.
آره داداش
من یه آدم مزخرفی ام که تاحالا مثل شو ندیدی
ملتمسیم شدید

۲۴ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۹ یه یارو
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ****
***** **** **** **** *** ***** *** ***** *** ** *** ***** **** **** ***** **** *** ****** ** *** **** *** *****
**** **** ****** **** * *** *** ***** **** *** ***** ***** ** ** ****
**** *** ***** ****
نظر:
سلام
نمی تونیم وارد این بحث ها بشیم .
موفق باشید

۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۶ خاکی(نویسنده ی پست)
ب.ا:
به اعصابت مسلط باش عزیزم
یه یارو:
پیشاپیش تولدتون مبارک
خلاصه خدمتتون عرض میکنم :
در بد بودن همجنس بازی شکی نیست و نیازی هم به روایت خوانی نداره
همین که بدونیم تنها راه مجاز داشتن همسره کافیه تا هر راه دیگه ای رو غیرمجاز بدونیم 
پس خواهشا انقد با هم دیگه بحث نکنین
بعدشم شما باید بدونین که توجیه کردن این افکار و امیال نهایتش میشه انجام دادن عملی در جهت ارضای امیالتون(همجنس بازی)
بنده براتون دعا میکنم که پاک بشید و همسری شایسته نصیبتون بشه 

۲۵ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۵۸ موج مثبت
سلام دوستای خوبم .امیدوارم حالتون خوب باشه !
یه متنی دیدم گفتم حتما به درد شماها هم میخوره ...حتما ببینیدش.
http://www.pasokhgoo.ir/node/78165
یه قسمتشو انتخاب کردم امیدوارم مفید باشه براتون البته اگه قبلا خودتون نخوندینش .
مانند یک محقق دست به تحقیق در زمینه افکار، احساسات و رفتارهای انگیزاننده میل به خودارضایی در خود بزنید. در طی مدت یک ماه مراحل آغاز تا پایان یک وهله خودارضایی را در برگه‌ای یاد داشت نمایید . این کار را برای وهله‌های دیگری که اتفاق می‌افتد، تکرار کنید. زمان و مکان و شرایط جسمی و روحی در قبل و بعد از خودارضایی را ثبت نمایید. در طی یک ماه ببینید یک وهله خودارضایی با چه فکری آغاز می‌گردد، سپس این فکر مزاحم چه احساس در شما برمی‌انگیزد و این احساس چگونه به رفتار خودارضایی در شما می‌انجامد، همچنین معمولاً در چه زمانی‌هایی و در چه مکان‌هایی و در چه شرایط جسمی ـ روحی میل به خودارضایی در شما تشدید می‌گردد.
پس از پایش و رصد روانی یک ماهه به تجزیه و تحلیل و جمع‌بندی نتایج بپردازید . از نتایج این تحقیق می‌توانید راهکارهای کارآمد ترک یا لااقل تعدیل خودارضایی را استخراج نمایید، مثلاً وقتی که اعصاب تان خرد است، وقتی که دوستان متأهل خود را می‌بینید، وقتی که با مادرتان جر و بحث می‌کنید، وقتی که اضطراب امتحان دارید، یا وقتی که به فیلم یا تصویر خاصی می‌اندیشید.
عیناً همین قضیه در زمینه مکان‌های تحریک‌زا تکرار می‌گردد. وقتی در اتاق خواب هستم، وقتی تنها در خانه هستم، وقتی دستشویی می‌روم و...
از سوی دیگر نگاهی موشکافانه به پرونده گذشته خودارضایی خویش بیفکنید، ببینید در چه شرایطی توانسته‌اید بر خودارضایی فایق آیید. با چه تکنیک‌های فاصله بین وهله‌های خودارضایی را افزایش داده‌اید، چه زمانی برای ترک کوتاه مدت یا دراز مدت خودارضایی موفق بوده‌اید.
در این مرحله نیز تحقیق نیز به تجزیه و تحلیل و جمع‌بندی نتایج بپردازید. پایش روانی دست شما را برای اتخاذ یک راهکار مناسب باز می‌کند.

اگه دفعه اول که خوندین حس کردین قلمبه سلمبه گفته دفعه دوم سوم که بخونید کاملا متوجه منظورش میشید.

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۲۳ ب.ا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
****** **** **** ****** *** ******** ********** **** ** *****
**** ******* ** ***** * ***** *******
*** ****** *** ** *** ***** ******* *********
**** *** **** ** ****** *******
************ ****** ** ***** * *******
نظر:
سلام
اگه موردی مونده بیان بفرمائید

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۲ یه یارو
سلام به همه گی 
ب.ا جان
****************************************
****************************************
****************************************!!
تونستم چهار روز پاک باشم
ممنون از دعاهاتون
هنوز تا یک ماه خیلی مونده
بازم التماس دعا

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۴۱ yalda 68
سلااام من امروز با این گروه اشنا شدم ، عایا هنوز هستید
منم مبتلام ولی شده چند ماه انجام ندادم بعد دوباره رفتم سراغش
راستش نمیخوام روحیتون ضعیف کنم ، اما اگه به دید نیاز بهش توجه کنیک خب هر نیازی باید یه روز برطرف بشه ، من دختر به این امید ترک میکنم که یه روز با ازدواج نیازم برطرف بشه درسته ؟ دخترا نگن نه چون اکثرا به این امیدیم ، حرف من اینه شاید من خانم هیچ وقت شرایط ازدواج واسم پیش نیاد چقد نیازم سرکوب کنم که با هر دفعه انجامش حس گناهم دارم
راستی از بچه ها کدوم موفق شدید ؟
سوال کننده رو هنوز هست ؟
ب ا  شما اگه هستید اعلام کنید اخه یه سوال دارم ازتون
راستی امیدوارم همه موفق بشید

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۱۳ ب.ا
سلام.
بله هستم.
بااجازه آقای نجفیالبته.
چون من طبق پیامی که برای آقای نجفی نوشتم و متاسفانه یادم رف تیک نظر خصوصی رو برنم و بعد ازشون درخواست کردم نظرم رو تایید نکن ایشونم لطف کردن ستاره دار کردن..قرار بود تا آخر این چله دوم نیام ولی بخاطر شما و باعرض معذرت از آقای نجفی اومدم بگم بله فعلا هستم کماکان.

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۱۷ ب.ا
یادم رف بگم اگه خاستید ای میل من رو آقای نجفی دارن بهتون میدن.
من ممکنه زیاد سر نزنم..

۲۷ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۴۵ ستاره
منم به این بیماری مبتلام.خیلی متنفرم ازش اما متاسفانه هست قبل ازدواج زجه میزدم به درگاه خدا که خدایا اگر شوهر داشتم اینجور نمیشد اما الان شوهرم دارم اما....حالا الان پنچ ساله ازدواج کردم اما به انگشتای دست نمیرسه انجام کار زشتم..... منم میخام توجمعتپن باشم الانکه مینویسم چهار ماه هست سمتش نرفتم

۲۷ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۹ خاکی(نویسنده ی پست)
سلام به همه
به یلدا68 عزیز خوش آمد میگم
خیلی خوش اومدی عزیزم حرف شما درسته ببینین شما خودتونم مشکل رو فهمیدین مشکل اصلی اینه که به این نیاز توجه میکنیم شما دقت کن ببین ما دو تا پیامبر مجرد داشتیم خب اینا که گناه نمیکردن قطعا راهی برای کنار اومدن با این نیازشون داشتن و بنظر من بهترین راه بی توجه بودن به این نیازه
ضمن اینکه شما نباید از ازدواج ناامید باشی
ناامیدی از رحمت خدا چرا بزرگترین گناهه؟
چون اگر فردی از رحمت و نعمت خداوندی ناامید شد سیل گناهان به سمتش هجوم میارن
از ازدواج کردن ناامید===>زنا میکنه
از پول درآوردن و کسب روزی ناامیده====>دزدی میکنه کم فروشی و گران فروشی میکنه
از پاک موندن و گناه نکردن ناامیده====>چی میگه؟ میگه آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب باز میره سراغ گناه فقطم به خاطر ناامیدی
اصلا شیطون همینو میخواد  میخواد که شما ناامید بشی میخواد که یه جوری امیدتو از خدا قطع کنه که به سمت اون بری و الّا شما اگر امیدت به خدا باشه اگر بدونی خدا اونچه رو که میخوای بهت میده مگه دیوانه ای بری گناه کنی؟
نمونه ش همین آقای یه دانشجو که اینجان(یه چن وقته کم پیدان) ایشون یه نفرو عاشقانه دوس دارن تا وقتی تو ذهنشون این امید هست که به اون خانم میرسن حالشون خوبه همین که ناامید میشن دوباره برمیگردن سمت گناه از خدا میخوام تکلیف ایشونم زودتر مشخص بشه و به اونچه که به صلاحشه برسه
من در حال حاضر دارم به هدفم نزدیک میشم و فک میکنم حدود20 روزه که دووم آوردم این دفه خیلی مصمم هستم و اصلا بهش فکرم نمیکنم برا همین تعداد روزای دقیقش دستم نیست قراره برم مشهد مصمم هستم که تا اون موقع هیچ خطایی نکنم و بعد از اون هم همینطور
امیدوارم شما هم موفق شی
خدارو شکر شما مشکلت بیشتر درگیری ذهنی با این موضوعه چون گفتی که قبلا تونستی ترک کنی
امیدوارم یه همسر شایسته نصیبت شه عزیزم

۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۳ ساحل
سلام بچه ها خوبین؟
چرا جو انقد متشنج شده اینجا؟؟؟؟


به یه یارو:
داداش من تا شما خودت به این باور نرسی که این احساس که این کار خوب نیست وبه صلاحت نیست نه کسی میتونه به شما کمکی کنه نه دعایی در حقتون اثر میکنه.
هر عملی که ما بخوایم انجام بدیم جدا از هرگونه روایتی یا اینکه حتی تو قران اومده باشه ما از درون یه حسایی نسبت به اون عمل پیدا میکنیم.
همه ما انسانها یه فطرت خداسرشت تو وجودمون داریم که نفس هر عملی رو واسه ما روشن میکنه.
هر کار بدی کنیم یه چیزی از درونمون به جونمون میفته وباعث میشه وجدان درد بگیریم!
وهرکار خوبی که انجام بدیم یه حس خوبی تو وجودمون بیدارمیشه که از خودمون و کارمون راضی باشیم.
حتی وقتی که اسم همجنس بازی|گرایی میاد ادم تو وجودش یه حس بدی احساس میکنه.
هیچکس نگفته که خودارضایی بدتره یا همجنس بازی....
خودارضایی...زنا...لواط  هر سه از گناهان کبیره هستند.
بزرگترین گناه اونیه که اونو کوچیک بشماری...
هر پسری دلش میخواد یه روزی پدر بشه  یه روزی در کنار همسرش به ارامش برسه  یه روزی بنیان و پایه یه خانواده باشه  تکیه گاه یه زن باشه...
شما که روایات رو قبول دارید...تو یکیش گفته از دامن زن مرد به معراج میرسه!
بفکر خودت باش برادر من.... این احساس شاید خودت متوجه نشی ولی به مرور نابودت میکنه از پا درت میاره  چیزی جز احساس گناه و عذاب وجدان برات باقی نمیذاره!
پس تا دیر نشده به خودت بیا....


به ب.ا:
سلام ابجی
من چند بار بگم بابا بخدا تو باعث ناراحتیم نشدی؟!!
اصلا تو چیزی نگفتی که من بخوام ناراحت بشم.
منم رفته بودم زیارت امام رضا حساااابی براتون دعا کردم!
با من بودی گفتی: زهره؟وروجک؟کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا یهو شدم زهره؟؟؟؟!!!!!
ابجی منم خیلی نمیتونم به این پست سر بزنم میتونم ایمیلتو داشته باشم؟؟


به خاکی:
اهاااااااااایییییییییی کجااااااااایییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟
من کارت شارز میخوامااااااااا...............



اومدم بگم که یکماهو تموم کردم خیییییییلیییییی تحملش برام راحت بود!
خدارو شاکرم که کمکم کرد.ازش میخوام که ازین به بعدم تنهام نذاره....
خدایا ما جز تو کسی رو نداریم...تنها پناهمون تویی....دستمونو این روزا محکمتر بگیر!!!

یا صاحب الزمان
یه کاری کن نشیم دلیل گریه هات...نشیم دلیل طول غیبتت........

۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۱ ¯_(ツ)_/¯
کاش میشد یه گروه تو‌تلگرام‌بسازین...

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۴۳ yalda 68
سلام یه دنیا ممنون
اقای نجفی والا من بلد نیستم با این سایت کار کنم میشه ایمیل ا ب رو بهم بدید
نظر:
سلام
الان خودشون حضور دارن . اگه جلوی اسمشون پاکت نامه وجود داشته باشه ، نشونه ی اینه که ایمیل شون رو گذاشتند .

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۱۹ یه یارو
سلام به همگی
آقا این چه حسیه که هیچ وقت آدمو راحت نمی ذاره
بازم لغزش داشتم
از همتونم معذرت می خام
دعام کنید

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۹ خاکی(نویسنده ی پست)
سلامممممممممم
ساحل جونم:
سلام عشقم
از سفر اومدی؟
خوبی؟ خوشی؟
چـــــــشم جایزتم میدم:)
ینی در اصل آقا جلال زحمتشو کشیدن 
امیدوارم دیگه نیازی به ترک نداشته باشی
منم چن روز دیگه یه ماهم تموم میشه دارم برای ماه دوم نقشه میکشم دیگه به رابطه فک نمیکنم 
خداروشکر
خدا و ائمه دارن جوابمو میدن انگار
امیدوارم خودشون کمک حال هممون باشن
در پناه خودشون

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۵۵ ب.ا
سلام.
یلدا خانوم من
ای میلو گذاشتم.
به ساحل جون:من زهره رو بیشتر دوز دارم..
یادمه اوایل زهره بودی..حالا سعی میکنم من بعد بگم ساحل..
عزیز ای میلو گذاشتم.خوشحال میشم ...

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۲ خاکی(نویسنده ی پست)به آقای نجفی
سلام آقای نجفی
آقای نجفی نوبت جایزه ی ساحل جونه لطفا یکی از شارژارو برای ساحل جون بفرستین :)
ممنون
نظر:
سلام
ایرانسل یا همراه اول ؟

۲۹ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۰۸ خاکی(نویسنده ی پست)به آقای نجفی
ایرانسل
نظر:
سلام
ارسال شد

۲۹ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۴ خاکی(نویسنده ی پست) به ب ا
عزیزم ساحل میگه اشکالی نداره بهش بگی زهره خخخخ
میگه به زودی لپ تاپ میرسه دستش خودش میاد:D

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۲ ب.ا
سلام.
رییس مرسی. بله خودش پیام داد و دیدم و ج دادم.
ممنون.
راستی اون روز گفته بودی به اعصابم مسلط باشم..به چی قسم بخورم اصلا لحن عصبانیت تو حرفای من  نبوده..البته بعد حرف شما فهمیدم آره میشه با لحن دیگه هم خوند پیامو  و احساس کرد طرف لحنش عصبانی بوده..ولی بخدا من بی تفاوت ینی با لحن بی تفاوتی اون مطالب رو نوشته بودم..من میگم لحنم مورد داره شما باور کنید..من اون پیام رو با هر لحنی نوشته باشم با لحن عصبانیت نبوده مطمئن...کلا لحن خاصی نداشته پیامم.
مرسی به فکر من بودی و هستی..حقا که رییس مسئولیت پذیری هستی.
راستی بابت این پست بازم ازت تشکر میکنم..خیلی برا من یکی خوب بود..خیلی..خدا خیر دنیا و آخرت رو نصیبت کنه.
زهره وروجک..تو من به من گفتی آبجی؟اولین کسی هستی که این عنوان رو بهم دادی..ممنونم از لطفت.ان شاءالله لیاقتشو داشته باشم مث آبجیای خودت باشم...بابا دمت گرم..آبجی کوچیکه.

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۶ ستاره
یچکس به من محل ندادشکلک ناراحت من چجوری وارده گروهتون بسم شکلک چشمک

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۶ ستاره
یچکس به من محل ندادشکلک ناراحت من چجوری وارده گروهتون بسم شکلک چشمک

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۵۶ من رو سیاه
سلام دوستان من سی روز شد که پاکم منم کارت شارژ میخوام
الووووو خاکی کجایی؟
جایزه من رو بدید 
آقای نجفی من جایزه میخوام
برام صلوات بفرستید لطفا ممنون

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۵۴ موج مثبت
ستاره جون شما همین که باشی یعنی عضوی!!
خوش اومدی @@@
 آفرین به تو چهار ماه خیلی خوبه!!
 یه خانم دیگه ام تو جمعمون بودن که ایشونم شوهر داشتن ولی متاسفانه مبتلا ....
خانم خوشبخت بودن .
خوشحال میشیم تجربیات ترکتو برامون بگی ...
منم خیر سرم میخواستم دیگه نیام ولی نمیشه .(شکلک کلافگی )
موفق باشی خواهری 

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۲۷ فرهاد
سلام
تا حالا ندیده بودم یه پست تو قسمت نظارتش اینقدر دووم بیاره؛ تقریبا اینجا مثل یک گروه صمیمی شده! داشتم مضرات خود ارضایی و... رو تو اینترنت می خوندم که عنوان این مطلب منو جذب کرد. به ننظر من کار قشنگیه، ایول داره؛ آقا دست مریزاد!
می خواستم بگم منم به این قضیه اعتیاد دارم. و این اعتیاد خیلی اذیتم می کنه، این که انگار هیچ اراده ای ندارم که در مقابلش مقاومت کنم.
به جز این، مشکلی با خود خودارضایی ندارم. به نظرم گاهی اوقات لازمه؛ حتی اگه آدم با یه نفر تو رابطه باشه یا حتی ازدواج کرده باشه.بخاطر همینم ترک اینکار واسم تقریبا غیرممکن شده.
فقط اینکه اراده رو از آدم می گیره یخورده اذیت کنندس. باعث می شه تو شرایط دیگه و حتی گاهی اوقات توی جمع سر چیزای دیگه شخصیت آدم زیر سوال بره.(نمی دونم تجربه کردین یانه)
خلاصه از پستتون خیلی خوشم اومد، بازم سر می زنم.

۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۷ جلال
سلام دوستان.امیدوارم حالتون خوب باشه.هفته گذشته رفتیم واسه مهریه و قباله خدارو شکر به توافق رسیدیم.جواب آزمایش هم مثبت بود و عقد کردیم.انقدر حس خوبی دارم که نگو و نپرس.واسه همتون دعا می کنم. شما هم واسه من دعا می کنم.از تمام دوستانی که تو این مدت بهم قوت قلب دادند صمیمانه تشکر می کنم.موفق و پایدار باشید.اگه امکانش بود  همتون رو به یه بستنی دعوت می کردم ولی حیف.از حالا دیگه باید تو خرج کردن صرفه جویی کنم. امیدوارم همه خوشبخت بشن. فعلاً با اجازه

۰۲ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۶ گل پاک
ستاره جان خوش اومدی ... مهمونا زیادن صابخونه سرش شلوغه
انشالله ترک همیشگیت .
باور کن من فکرش رو هم نمی کردم متاهلا هم به این مرض مبتلا باشن !!!! اینجا چند نفر متاهل اینو گفتن !!!!! مشکل از کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟

۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۲ ساحل
سلااام دوستان....
به اقا جلال:
خدارو شکر مبارکتون باشه....ایشالا که یه عمر باخوبی و خوشی کنارهم زندگی کنید!

دوستان نویسنده پست رفته مشهد....تا پنجم اونجاست....فک کنم نت نداره....

ستاره خانوم شما اگه عاشق همسرتون باشین بخاطر اونم که شده همه تلاشتونو واسه ترک این ماجرا میکنین....من مطمینم که موفق میشید:)

۰۳ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۷ ب.ا
سلام ساحل جان..
چه خبر همه رو از جمله خودمو داریا...روابط عمومیت بالاس.
من چن دیقه دیگه تو راه خونه خاهم بود..فردا حتما میام..برای یه مساله ای در این پست.
😊😊

۰۴ مهر ۹۴ ، ۲۱:۵۴ ب.ا
سلام به همگی.
من طبق تعهدی که قبلا داده بودم برا چله دوم قرار بود روز عرفه برگردم و گزارش بدم.
من دومین چله خودمو هم خدا رو شکر با موفقیت به آخر رسوندم واگه اون اتفاق تو خواب چله اولی که با این پست شرو کردم نیفتاده بود میشد 120 روز.ینی 3 تا چله ترک ..اما حیف که در 38مین روز دفعه اول کم آوردم.
این مدت کلی اتفاقات خوب برام افتاد..بخصوص دقیقا روز عرفه یکی از بهترین اتفاقات زندگیم افتاد..
زهره خانوم خبر دارن!!!
این چن روز نبودم ولی همه اش تو ذهنم بود بیام خبر چله رو بدم ولی الان یادم افتاد اون اتفاق خوب هم تو عرفه بود ولی از بس قبلش هی دیگران به من یا من به دیگران گفته بودم یک مهر یک مهر..متوجه نشده بودم یک مهر که اون اتفاق قرار بود بیفته همون روز عرفه هم هست..
از رییس هم ممنونم ایجاد این پستش نه تنها تو ایجاد اراده در ترک این قضیه بلکه تو اراده تو چند زمینه دیگه هم کمکم کرد...که همزمان با این کار خودم تصمیم گرفته بودم روشون کار کنم..(البته میدونم این ترک همیشگی نیس و ممکنه بازم دچار وسوسه یا خطا بشم..همین دیروز و کمی هم امروز واقعا اوضاعم جالب نبود..ولی خداروشکر به هرضرب و زوری بود تونستم ازشون بگذرم..هرچند اون جنبه عاطفی همچنن سرجاشه لامصصصصب..اما جنبه جنسی اش خیلی قابل کنترل تر شده)..
همیشه شروع سخته ولی توی یه مسیر افتادی بقیه اش راحتتر طی میشه..
اینکه عادات بد راحت به دست میان ولی زندگی رو سخت میکنن و عادات خوب سخت به دست میان ولی زندگی رو راحت میکنن مصداقش تو همین قضیه برا من اتفاق افتاد.
در هرحال..اومدم حلالیت خواهی از تمام بچه های پست ..
یلدا خانوم من جواب ای میلتون رو دادم عزیز..نمیدونم بهتون رسید یا نه..
اگرچه میدونم جوابام به زهره جون رسیده پس احتمال زیاد برا شما هم رسیده باشه..
قصدم  حلالیت خواهی وخداحافظی بود ولی فعلا خداحافظی نمیکنم شاید لازم شد برا کمک به دوستان جدید که ازم خاستن ویا حتی افراد جدیدتر که بعدا بیان- هرچند ازم نخان!!- بیام وسط بازم!!! اما حلالیت خواهی از همه میخام بکنم هرکی ازم ناراحت شده بهم بگه سعیمو میکنم یه جوری از دلش دربیارم.
برای ملتمسین دعا هم در اوج ناراحتی و دلشکستگیم دعای خیر کردم حتی با زبون روزه.امیدوارم خدا قبول کنه و بقول مدیر سایت خدا عاقبت همه امون رو بخیر کنه.

۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۲ فرهاد
جالبه
از وقتی اون پیامو تو این پست گذاشتم تا حالا خود ارضایی نکردم
چه گروه با برکتی!

۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۱ الی 15
سلام من از 82 تا اواسط 87 خود ارضایی می کردم و نمی دونستم.
سال 88 رفتم حرم امام حسین ...
تا بهمن 93 خداییش پاک بودم تا اینکه به طور اتفاقی با داستان س ک س و فیلم هاش آشنا شدم من الان 21 سالمه یعنی خداییش
تا بهمن 93 اصلا نمی دونستم فیلم پورن چیه؟؟
دوست نداشتم ببینم چون قصد ازدواج نداشتم .و دوست نداشتم حواسم پرت بشه .
راستش از بهمن 93 تا حالا 20 بار خود ارضایی کردم و 10 بازش توی دوران قاعدگی
بوده .و خطرش خیلی بیشتره.تا 40 روزم ترکم رسید ولی باز ...فیلم پورن نگاه کردم و خود ارضایی لعنتی ...
کاش اون موقع برای اولین بار اون فیلم رو نمی دیدم تا حالا چند بار توبه کردم مذهبی هستم تقریبا نماز هم می خونم 
خسته شدم خیلی خسته از اراده خودم ...
دوستان الان 2 روز هست پاکم تا 40 روز میام و می نویسم پاکم ...هر روز ...
برام دعا کنید تو رو خدا ...
تا فردا

۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۲ الی 15
سلام من از 82 تا اواسط 87 خود ارضایی می کردم و نمی دونستم.
سال 88 رفتم حرم امام حسین ...
تا بهمن 93 خداییش پاک بودم تا اینکه به طور اتفاقی با داستان س ک س و فیلم هاش آشنا شدم من الان 21 سالمه یعنی خداییش
تا بهمن 93 اصلا نمی دونستم فیلم پورن چیه؟؟
دوست نداشتم ببینم چون قصد ازدواج نداشتم .و دوست نداشتم حواسم پرت بشه .
راستش از بهمن 93 تا حالا 20 بار خود ارضایی کردم و 10 بازش توی دوران قاعدگی
بوده .و خطرش خیلی بیشتره.تا 40 روزم ترکم رسید ولی باز ...فیلم پورن نگاه کردم و خود ارضایی لعنتی ...
کاش اون موقع برای اولین بار اون فیلم رو نمی دیدم تا حالا چند بار توبه کردم مذهبی هستم تقریبا نماز هم می خونم 
خسته شدم خیلی خسته از اراده خودم ...
دوستان الان 2 روز هست پاکم تا 40 روز میام و می نویسم پاکم ...هر روز ...
برام دعا کنید تو رو خدا ...
تا فردا

۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۶ اسی
سلام من از دو سالگی خودارضایی میکردم البته اون وقت نمیدونستم این کار چیه و فقط به دلیل لذتی ک داشت انجام میدادم بعد وقتی وارد دانشگاه شدم تازه فهمیدم این میشه خودارضایی خیلی بدم اومد از خودم همون موقع ترک کردم اتفاقا اصلا هم سخت نبود شاگرد اول رشتمون شدم یعنی اراده ای مثل فولاد داشتم تا 4 سال بعد وقتی سال دوم ارشد بودم تو خوابگاه با لپ تاب و اینترنت همیشگیش بدبختانه بازم شروع کردم هر چی میگم دیگه نمیکنم گوشم بدهکار نیست تازه روزی شده دوبار انجام میدم اما حالا میخوام ترک کنم همین جا ب همتون قول میدم و دوباره ی ماه دیگه میام همین جا مینویسم که تو تصمیمی ک داشتم موفق شدم میخوام اصلا دگه ب مسائل جنسی فک نکنم پایانامه دارم و باید روی اون تمرکز کنم برام دعا کنین ایشالا ک سری بعدی ک خواستم انجام بدم یاد این حرفام باشم

۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۵ ب.ا
به شاه داماد:هرچند بعیده دیگه سر بزنید ولی مبارکهههه..دست راستت رو سر پسرای گروه...
به ستاره:عزیز خوش اومدی...فعلا ملت همه درگیر مهرن...شما به خودت نگیر...این بی مهری رو..
به فرهاد:عالی بود حرفای پیام اولتون بخصوص چن خط آخرش...ولیییی پیام دوم خیلی خووووب بود..ای ول
بعلت عدم حضور رییس و معاون بنده به نیابت ازشون نطر دادم..اومدم وسط باز...خخخ

۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۷:۱۳ جلال
سلام به همه دوستان.امیدوارم تو تصمیمتون ثابت قدم باشید.
خانم "الی 15" و "اسی" با یه اراده و پشتکار و یه "یا علی" این کار رو ترک کنید.مثل تمام دوستانی که تو این گروه به لطف نویسنده پست عزیز و پشتکارشون ترک کردند. هر چند اولش سخته ولی آرامشی که بعداً نصیب آدم میشه این سختی ها رو قابل تحمل می کنه.
 از نویسنده پست، معاونشون(خانم ب. ا) و معاون معاونشون(ساحل خانم ) کمال تشکر و قدردانی رو به خاطر تقبل این مسئولیت سنگین رو دارم.ان شاءالله در تمامی مراحل زندگی موفق و پایدار باشید.اجرکم عند الله.یا علی

۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۴۸ الی 15
سلام امروز پاکم ...
یا علی

۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۲ ساحل
سلام بچه ها....

به دوستان جدید خوش امد میگم.
اینجا وااقعا خوبه...واااقعا کمک کننده س!
فقط کافیه یه ذره عزت نفستون رو ببرید بالا....اراده تون رو ببرید بالا....حتمااا موفق میشید!

من اومدم بهتون خبر بدم که انشاالله و به امید خدا فردا چله اول ترکم تموم میشه...
واقعا حس سبکی و راحتی دارم الان...از خدا میخوام این حسو تا ابد برام نگه داره!

با تمام وجودم از خدا میخوام که تک تکتون این حسو تجربه کنید!

نویسنده پست؟؟؟؟؟؟؟؟
کجاااییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلمون برات تنگ شده هااااااا........

۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۴۸ فرهاد
سلام به رفقا
و درود به این یکی دو نفر دیگه ای که تازه اومدن. واسشون آرزوی موفقیت می کنم.
قدیما وقتی یکی اسم آقا فرهادو می شنید یه بچه باحال یادش میومد که حافظه فوق العاده ای داشت و تقریبا شاگرد اول کلاس بود (البته شکست نفسی می فرمایم!)
ولی از وقتی عادت به خود ارضایی کردم مثل اون یارو تو فیلم ممنتو شدم. هیچی یادم نمی مونه، انگار اصلا حافظه کوتاه مدت ندارم؛ مثلا میام تو اتاق بعدش یادم می ره اصلا تو اتاق چی کار داشتم. حافظه بلند مدتم هم که اصلا تعریفی نداره. یکی از رفقام یه دفعه منو دید همینطوری بی مقدمه گفت خیلی جق می زنی؟!
کلی خجالت کشیدم.
خیلی وقته از رفقام دور شدم. تنها رفیقایی که زیاد باهاشون می پرم لپتابمه و چنتاپورن بی کیفیت
دیگه خسته شدم
چند روزه نزدم؛ کاشکی بتونم برسونمش به یه ماه...
راستی این چهل روز که تو بعضی از نظرات دیدم جریانش چیه؟ چرا چهل روز حالا؟ یا مثلا چرا یه ماه؟ منظورم اینه که ملاک خاصی داره یعنی؟

۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۱ الی 15
سلام پاکم

۰۹ مهر ۹۴ ، ۰۸:۲۷ جلال
سلام دوستان.خیلی ارادت داریم.یه تبریک به الی 15 و ساحل خانم و داداش فرهاد.امیدوارم این پشتکار ادامه داشته باشه و به پیروزی نهایی(دور کردن شیطان از وجود خود) برسین.با توکل به خدا درست میشه.
آقای نجفی بزرگوار اگه شارژ ایرانسل برای بچه ها خواستید یه ندا بهم بدید. در خدمتیم.
دیگه خبری از نویسنده پست عزیز نداریم.کسی خبری داره؟؟؟؟؟؟؟؟

۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۱ ساحل
سلام به همگی....

به اقا جلال:
ممنون بابت لطفتون......شارزی که به من دادن هم مثل اینکه شما زحمتشو کشیده بودین...تشکر میکنم بابتش:)
نویسنده هم به من گفته بود که تا پنجم مشهده....ولی بعداز اون دیگه خبری ازش ندارم!
ایشالا که سالم باشه....!


به اقا فرهاد:
جریان اون 40روز که براتون سوال شده اینه که کلا میگن هر کس که 40روز متوالی یه کاری رو انجام بده براش میشه عادت...و همچنین اگه 40روز کاری رو انجام نده اون عادت از سرش میفته و دیگه انجامش نمیده!
جریان یکماه هم اینه که نویسنده پست اولش گفتن هرکس که تلاش کنه و روزای پاکیشو به یکماه برسونه براش یه جایزه در نظر میگیریم که همون رمز کارت شارزه!
بنظر من شما باید یه روز دلتونو به دریا بزنیدو با یه اراده محکم همه فیلم وعکسایی که باعث تحریکتون میشه رو پاک کنیدواگه فیلتر شکن هم دارید پاکش کنید و کلا اطراف چیزایی که خودتون میدونید که باعث تحریکتون میشه افتابی نشید!
فقط یکم اراده میخواد که خودتونو نگه دارید...انشاالله که موفق میشید!


به الی15:
الی جان بنظر من بهتره که یه دوره ترک واسه خودتون تعیین کنید!
مثلا بیایدوبگید من از امروز تامثلا ده روز دیگه قول میدم که پاک بمونم...بعد وقتی ده روز گذشت و به امید خدا پاک مونده بودید بیاید بگید که من موفق شدمواین ده روز پاک بودم!
بعدش دوره ترکتونو زیادتر کنید مثلا تا20روز!و........همینجور ادامه بدید تا یکماه و جایزتونو بگیرید:)و...... اتمام چله اول به امید خدا!
بنظر من ایجوری اعلام کنید پاکیتونو بهتره:)
موفق باشید........




"هر خوشی کاذبی....یه تاوان بزرگم پشت سرشه!"

۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۸ موج مثبت
سلام به دوستای قدیم و جدید خوب گروه 
به فرهاد 
سلام 
ما تلاش میکنیم که فاصله های خ.ا رو زیاد کنیم و وقتی کسی فاصله اش به یه ماه برسه  به عنوان جایزه دوستان بهش شارژ سیم کارت میدن .
میگم نکنه بقیه ام برا من همون فکرا رو میکنن ؟!!!!!
البته هیچ وقت نمیشه از ظاهر کسی به همین راحتی قضاوت کرد.من تقریبا همیشه همین جوری بودم چه قبلش و چه بعدش !!!!بعدش یکمی بیشتر تر 
بچه ها من میخوام دوباره تعهد بدم ...
دفعه قبلی ۲ماه و خورده ای طول کشید .
حالا قول میدم از الان که ۹مهره تا آخر دی پاک بمونم .یعنی ۳ماه و خورده ای !
خدایا خودت بهمون کمک کن.

۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۸ ب.ا
سلام.
به نظر من الی خانوم 15 اگه هرروز بیا بگن شاید بیشتر احساس تعهد کنن و به این قضیه عدات شه براشون اونطوری ملکه ذهنشون میشه که هرروز پاک باشن و بیان اعلام کنن...ضمن احترام به نظر وروجک.
حالا خودتون ببینید با کدوم روش راحتتره ترک تون.
شاه دوماد مرسی که سر میزنید...مرسی از بودنتون...
اینجا یه رییس داره و به معاون بنام ساحل خانوم...از اینکه من رو معاون دومستید و منم معاون دار شدم کلی حال کردم...اوه معاون... کجاییییی بیا من رو با پر طاووس باد بزن...جنبه ندارم که..
به ما معاونت نمیاد همون مامور مخفی بهتره...

۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۰:۳۱ فرهاد
که اینطور
پس یه قرار بین خودتونه؛ چه باحال
آقا من پایم
از پریروز نزدم؛ ایشالا تا یه ماه دیگه
اگه بتونم به خودم پیروز بشم و فیلم و عکسارم پاک کنم که عالیه

۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۷:۱۱ اسی
سلام امروز روز ششمی بود که پاک بودم اما باز خرابکاری کردم توی این 6 روز اصلا ب خودم اجازه فک کردن درباره این موضوعو ندادم و سخت هم نبود وقتی بهش فک نمیکنم اصلا بهش نیاز ندارم اما باز گفتم حالا یکم استراحت وسط درس خوندم همین که رفتم یه مطلب خوندم بعدش عکس و . . . بعدشم خرابکاری کردم قرار بود یه ماه ترکم طول بکشه اما فقط 6 روز شد.  از حالا قول میدم اگه سری بعدی سر درسام خواستم استراحت کنم لپ تاپو میبندم و میرم با دوستام حرف میزنم یا کارای دیگه انجام میدم البته فیلم خارجی هم هر چند پورن نیستن اما همشون صحنه دارن اونهایم دیگه نگاه نمیکنم از حالا برای یه ماه پاکی قول میدم ایشالا بتونم برام دعا کنین

۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۷:۱۹ سروناز
من بعد چهارماه............. جالم از خودم بهم میخوره.. احساس عذاب وجدان شدید.... حالم خیلی بده.....خدا منو دوس نداره...... من شوهر دارم عقدم شبی که کنارم باشه ارضا میشم اما من همیشه غرداشم میخام پیشم نمیاد هرچقد التماسش میکنم میگه زشته کسی میاد نپ اتاق من نمیام بخاطر همین اکثرا فردا صبح شبه اومدنش من به گناه می افتم توروخدا کنکم کنید

۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۷:۵۰ تو...
سلام دوستان عزیزی که میخوان ترک کنن به سایت www.40tobe.com حتما سر بزنید عالیه
سایت توبه هست ازتون خواهش میکنم حتما به این سایت مراجعه کنید و مطالبش رو بخونید

۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۱:۵۲ آراز
ترک خود ارضایی واقعا نیاز به این مسخره بازی ها و گروه زدن و اینها نداره

شما برید ایمانی که دارید رو از اول مرور کنید ببینید به چی اعتقاد دارید ببینید واقعا به اون چیزی که میگید ایمان دارید یا رو هوا فکر می کنید این عمل گناهه

من دو سال پیش یه تحولاتی تو فکرم ایجاد شد چند ماه درگیر یک سری مسائل پایه ای توی دین بودم و وقتی ایمانم مستحکم شد چنان نیرویی داشتم که دو سال تمام هیچ خود ارضایی نکردم حتی طرف یک عکس مستهجن هم نرفتم در حالی که میل جنسی بالایی داشته و دارم و قبل ترک خود ارضایی هفته ای چند بار حتی گاهی روزی چند بار این کارو میکردم ولی بدون هیچ روانپزشک و قرص و این چیزها گذاشتمش کنار

البته بماند که اخیرا به یک سری نتایجی رسیدم که باعث شده به صورت محدود و کنترل شده این کارو دوباره انجام بدم اما اگر تفکراتم همان بود که دو سال پیش بهشون رسیده بودم شده تا ابد هم دوباره خود ارضایی نمی کردم

اینا رو گفتم که ببینید واقعا کجای کارید کمی فکر کنید به چیزهای مهم و پایه ای دین و این چیزها و تحلیل کنید تا به نتایج درست برسید بعد این چیزها خودشون حل میشن

۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۱ ناشناس
سلام، خانم سروناز منظورتون رو متوجه نشدم لطفا توضیح بیشتری دهید. متشکرم

۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۰:۳۹ فرهاد
آقا یه توصیه
تجربه کردم که میگما
حموم نرید اصن
یا اگه میرید اصلا از شامپو استفاده نکنید(واسه پسرا میگم)
یعنی این حموم قوی ترین اراده هارو هم در هم می شکنه!
اصن یه وضعی

۱۳ مهر ۹۴ ، ۰۲:۴۷ فرهاد
سرونازخانوم
ازون جایی که شنیدم ارگاسم تو زنا بیشتر مربوط به تفکر و تصورات و آرامش و ازینجور چیزاس، به نظر من وقتایی که تنها میشی اصلا به شوهرت فک نکن؛ خودتو مشغول کن و سعی کن به آقاتون فکر نکنی که تحریک نشی. حتی موقع هایی هم که پیشته یخورده کم محلی کن و واسش ناز کن(متعادل باشه که دل زده نشه) و یا مثلا گاهی که خودش می خواد باهم سکس داشته باشین بهونه بیار؛ اون چیزی رو که می خواد همیشه بهش نده، بذار تشنه بمونه؛ یخورده جذاب باش؛ اونوقت می بینی حتی از پنج دقیقه هایی که تنها میشین هم نمیگذره تا باهات معاشقه کنه!
نمدونم چرا اینقدر دوس دخدرای ما مارموزن و با این روشا پدر ما رو درمیارن اونوخ شما اینقدر نجیب مجیبین!
راستی من شنیده بودم که دخترا ارادشون خیلی قویتره که؟!

۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۶ یه یارو
سلام به همه
مدت نسبتا زیادیه که پاکم
با خودم یه عهد شدیدی کردم  می خوام ببینم دووم میاره یانه
چن روز دیگه تولدمه!

۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۰ سروناز
شکلک گریه شدید.... اقافرهاد من خیلی گرمم دسته خودم نیست رفتارم شوهرم ده روز یبارم با التماس من میاد..... من اونقد تشنع ام که کار به اونجاها که میگی نمیکشه.... من ناز کردن اصلااااا بلد نیستم محاله ببینم همسرم دلش میخاد و ناز بیام محاااااااال من سه ساله عقدم و این مدت حتی یبارم بهش نگفتم نیاد

۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۵ اسی
من هنوزم نزدم حالا شد دو روز, از این به بعد هر وقت به فکرش بیفتم میامو مینویسم

۱۷ مهر ۹۴ ، ۰۳:۴۵ نمیگم :)
من یه دخترم. 9 ساله خودارضایی میکنم. از 15 سالگی

تجربیاتمو در اختبارتون قرار میدم شاید به دردتون بخوره! و بتونین ترک کنین:
1- دوست پسر/دختر نداشته باشین (اگه نمیتونین سعی کنین عاشق کسی باشین که فاصلش با شما زیاده و بهش دسترسی نداشته باشین. مثلا خواننده ای چیزی. این توهم بهتون دست میده که دوست دختر/پسر دارین و دنبال این کارا نمیرین خخخخخخخ باور کنین جواب میده. خودمم چند ساله از این روش با هیچ پسری دوست نمی شم)

2- فیلم ........ نگاه نکنین (همچنین عکس و داستان و ...) حتی فیلمی که احتمال میدین صحنه بدی توش باشه نگاه نکنین

3- هیچ وقت تنها نباشین (به هیچ وجه تنها نباشین! بازم تاکید میکنم تنها نباشین!!)

4- خودتونو به یه کاری مشعول کنین (زیاد مهم نیست چه کاری. هر کاری!)

5- اگه این کارو تا حالا نکردین اصلا شروع نکنین واسه اولین بار. ترکش خیلی سخته (بسوزه پدر کنجکاوی)

6- به این کار فکر هم نکنین حتی (فکر باعث شروعشه. فکر نکنین حتی به چیزایی که باعث می شه فکرتون به این کار ختم شه)
اینا خیلی نتیجه میدن. با اینکه نماز و روزمم سرجاشه ولی روزی چند بار هم بعضی وقتا خودارضایی می کردم. اما الان با همین روش ها شده دو سه ماه یه بار. با اینکه خیلی خیلی گرم مزاجم. خیلی بیشتر از پسرا حتی. هر روز بالای 10 بار فکرش میاد تو سرم و فقط با این کاراست که می تونم جلوی خودمو بگیرم. خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنم. من حتی استادمون بیاد پیشم وایسه تو بغل خودم تصور می کنمش. 
خدایا منو ببخش من نمی خوام آدم بدی باشم. الان افسردگی گرفتم به خاطرش. واسه دخترا خیلی سخت تر از پسراست. دخترا با این کار درد خیلی شدیدی رو میکشن موقع عادت ماهیانه. بعضی وقتا با خودم میگم کاش میل جنسی وجود نداشت یا حداقل واسه مجردا وجود نداشت. همیشه حسرت اون دخترایی رو می خورم که سردمزاجن. خوش به حالشون واقعا.
کاش اطلاع رسانی کنن از همون سن کم. تا افرادی مثل من دچارش نشن. کاش از همون بچگی معاینمون می کردن می دیدن اگه گرم مزاجیم چند تا قرص سرد مزاجی می ریختن تو حلقمون تا این جوری بزرگ نشیم. من راه حل مناسب تری به ذهنم نمی رسه خخخخخخ
واقعا نمی دونم چه جوری می شه درمانش کرد. کاش سن ازدواج پایین تر میومد. ولی نه. این جوری می خوردم شوهرمو! همون روش های بالا رو برین شاید نتیجه گرفتین. توکل کنین به خدا و توبه کنین خدا می بخشتتون

۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۴ 090
بنظر من انیکارو کنید عالیه
دخترا بعد از هربار خودارضایی 10 تومن از پولشونو بسوزونن و پسرا 20 تومن(چون پسرا وضع مالیشون بهتره پول بیشتری بسوزونن)
ضرر مالی خیلی بده واسه همین دیگه اینکارو نمیکنین.چون با خودتون میگین میتونستم پولامو جمع کنم باهاش مانتو-شلوار یا هرچی که میخواستینو بخرین

۱۸ مهر ۹۴ ، ۰۲:۵۶ فرهاد
اوووفففففف
نزدیک بودا!

۱۹ مهر ۹۴ ، ۰۱:۵۷ من
به این سایت سر بزنید افرادی که میخوان ترک کنن عالیه 
Www.40tobe.com

۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۳ الی 15
سلام تا امروز پاک هستم تو این سایت نمی یام بنا به دلایل اینکه وسوسه نشم مطالب متاهل ها رو بخونم بعد تحریک شم پورن ببینم ...
الحمد الله ...من نگرانی برای قاعدگی هست که گند اونجا می زنم وقتش 2 یا 3 هر ماه هست می خوام توی اون دوران اصلا نت نیام و گوشی رو سر به نیست کنم تا چند ماه آینده که لعنتی رو کنار بزارم...
خدایا منو به خاطر گذشته ببخش

۲۱ مهر ۹۴ ، ۲۲:۵۹ گل پاک
10 ماه پاکی ...
پولاتونو جمع کنید تولدم نزدیکه ... نزدیکه .... نزدیک
اگه عمری باشه

۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۶ مرتضی
من اینکارو 6-5 ساله انجام میدم . در بدترین حالت هفته ای 4 بار بوده . 4-5 بار تصمیم به ترک گرفتم ولی بعد از 20-25 روز تو خواب دچار انزال شدم !! یعنی خواب های ... دیدم :(( آیا این طبیعی هست ؟ چون وقتی ترک نیستم و هفته ای 2-3 بار اینکارو میکردم خواب نمیدیدم. اینا خواب دیدن ها باعث شد فک کنم مشکل دارم و ترک کردن دیگه فایده نداره

۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۶ ندارم
سلام خدمت دوستای گل
من خیلی سکس دوس دارم ولی شرایطش نیست 3 ساله عقدم هرزگاهی سکس ساده داریم ورزش میرم کار هم میکنم ولی سکس نباش هوس و خود ارضایی میاد سراغم و انجومش میدم بنظرتون چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۲۴ مهر ۹۴ ، ۰۱:۴۹ خانوم گل
سلام من اولین بار توسط دخترداییم این کارو یاد گرفتم.فک کنم چهارم پنجم ابتدایی بودم و تا الان که 17 سالمه ادامه داشته.دختر داییم همون اولا ترک کرد ولی من نتونستم.اینم بگم که به شدت گرم مزاجم و شکلاتم خیلی مصرف میکنم که اصلنم واسه گرم مزاجی خوب نیس.عاشق سکسم و اصلن نمیتونم ترک کنم خودارضایی رو.وضعیتمم طوری هس که بیشتر اوقات توو خونه تنهام ولی جالب اینجاس که اونموقع ها اصلن فکرم به خودارضایی نمیره.تا حالا دوس پسرم نداشتم.بیشترین ترکمم 9 روز بوده.تو رو خدا کمک کنین.موقع قاعدگی خیلییییییی اذیت میشم(شکلک گریه) اگه داروی گیاهی میشناسین معرفی کنین.روشای بالام هیچکدوم روم جواب نداده متاسفانه....

۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۷ گلرخ
سلام.چند ماهی بود انجامش می دادم غافل از این که بدانم چیست و چرا حس عجیبی در من بوجود می اورد...روز ها گذشت و گذشت ...ومن خوشحال از این که بالاخره کاری پیدا شد که با ان شهوتم رو خاموشکنم.بهد از چند ماه به طور کاملا اتفاقی فهمیدم چه کلاهی رو سرم رفته.همون موقع از این که دیدم مردم چن سالی ان رو تکرار می کنند و انجام می دهند به خودم بالیدم که زود متوجه خطایم شده ام و این شد تنها انگیزه من برای رهایی....گذشت و گذشت تازه متوجه شدم که معتاد شده ام...به در سم لطمه زدم...هرروز عصبانی میشدم و داد می زدم ...از خودم متنفر بودم ارزوی مرگ می کردم در یک چهار دیواری تاریک شب و روزم رو می گذروندم...الان 2 سال است می گذره...یاد دو سال پیش که می افتم دختری نوشته بود من 2 سال هست که مبتلام و من از تعجب شاخ دراوردم...حالا مثل اون دخترم ...با این تفاوت که تاوان سنگینی می پردازم.کمک کنید همین

۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۳ خاکی(نویسنده ی پست)
ســـــــــــلامٌ علیــــــکم و رحمــــــــة ...   : )
حال همتون خوبـــــه؟^_^
خُب خداروشکر ان شاء... که همیشه خوب باشین
میبینم که خییییییییییلی شلوغ شده چقـــــــد دوست جدید اومده
دوستــــــــان همگی خوش اومدین
امیدوارم همتون موفق بشین 
شک نکنین که حضورتون در اینجا روی روند موفقیتتون موثر خواهد بود شک نکنید
من خودم اوایل شک داشتم ولی الان ....^_____^  الحمدل.. پاک پاک رسیدم خدمتتون: )
خییییییییییییلی طول کشید خیلی
ولی ناامید نشدم
شمام ناامید نشین اینجا همه با هم مهربونن با همدیگه دوس شین بهم دیگه محبت کنین به پاک شدنتون کمک میکنه: )
تو این مدت میخواستم یکمی ازینجا دور باشم حس میکردم زیادی درگیر اینجا شدم وابسته شدم و این مانع ترکم میشد
اما حالا عوضش دست پر اومدم
ــــــبــــــــ . ا کجـــــــــاییی که ببینی رئیس خودشم موفق شد بالاخره:))
راستی یه چیزیم بگم
من فک میکنم یه هفته پیش اومدم کامنت گذاشتم بعد در یک حرکت ناجوانمردانه همش پرید(طولانی میشه بگم چیشد) منم انقد با احساس براتون نوشته بودم که خورد تو ذوقم و دیگه نتونستم بنویسم 
اما حالا اومدم دوباره براتون بنویسم:)
ب.ا:
چطوری عزیزم؟
من حس میکردم ازین زودجوشایی که چیزی تو دلشون نیس:D
به هر حال نوشته همینه دیگه نمیشه لحنو تشخیص داد 
منم یه موقعا ازم خرده میگیرن موقعی که دارم متنی جواب میدم در صورتی که اصلا منظوری ندارم
به هر حال تنها راهش بنظرم استفاده از کلمات محبت آمیز و استفاده نکردن از کلمات و افعال تنده
تازه اینم 100درصدی نیس
ممنونم از لطفت عزیزم مسئولیت پذیری از خودته که همچنان کنارمی:) مهلبون
و بازم ممنونم از بخاطر لطفت به من به این پست و تمام همراهیات و همینطور به خاطر دعای قشنگت منم از خدا همینو خواستم از خدا خواستم یه گره گشایی ای در زندگی دنیام باشه و یه کمکی برای آخرتم
کامنت بعدی:
کار خوبی میکنی دمت گرم خخخخ
کامنت بعدی:
به به موفق باشی الهی
حالا نمیشه به ما هم بگی در گوشی با ساحل؟؟؟
ساحل؟؟؟؟؟
خواهش میکنم عزیزم خوشحالم که تونستم کمکت کنم
احسنت الهی که همیشه موفق باشی و با اراده
ممنونم از دعاهات الهی که هممون حاجت روا بشیم و عاقبت بخیر بازم ممنونم بابت همراهیات تا شماها هستین خیالم راحته بابت اعضای جدید نگرانی ندارم چون چن تا راه بلد کنارشون هستن که از منم بهتر بلدن راهنمایی کردنو: )
کامنت بعدی خخخ:
شما مسئول نظارتی: ) از معاونت حساس تره
خخخ
ستاره:
سلام عزیزم خوش اومدی
چجوری نداره شما الان وارد شدین:)
من رو سیاه:
سلام
ما دیگه فراموشت کرده بودیم 
ایرانسلی؟
موج مثبت:
آبجی خوبم چطوره؟
امیدوارم موفق بشی تو میتونی شک ندارم: )
فرهاد:
خیلی خوش اومدین به گروه
ممنونم از لطف و تعریفتون از پست
طرز فکرتون چقد عجیبه چرا آدم باید با وجود همسر بازم گناه کنه آخه؟اینجوری به رابطشون آسیب وارد میشه
در مورد زیر سوال رفتن شخصیت تو جمع منظورتون مستقیما بود؟ یا از نظر درونی؟؟
آخی امیدوارم که موفق بشین
چقد دوستتون زرنگ بوده!!
یا شایدم شما خیلی تابلو شدین!!!
یه چن تا دوست خوب پیدا کنین چن تا دوست سالم که ازین چیزا دور باشن
فیلمارو بریزین دور اونا عامل اصلین
چهل که کلا عدد مقدسیه عدد چهل توی خیلی از احادیث اومده (مثلا یکیش حدیث امام صادقه که میگن:(نقل به مضمون)خوردن گوشت هر 40یکبار واجبه و حتی اگر نداشتین قرض کنین و گوشت بخورین)ولی اینکه چرا برای ترک گناه اکثرا چهل روز مداومت میکنن رو دقیقا نمیدونم اینکه ما یکماه رو در نظر گرفتیم بخاطر این بود که هم زیادی طولانی نباشه که انگیزه مون از بین بره هم زیادی کوتاه مدت نباشه چون به هر حال جایزه هم میدیم ممکن بود ورشکسته بشیم:)) دلیل خاصی نداشت پیشنهاد دادیم موافقت شد الانم اگر موافقت شه میتونیم بکنیمش 40روز
راستی دوست دختراتونم بذارین کنار:|
چقد مانع دارین برای ترک!
اول موانعو بردارین:
فیلما
عکسا
دوستاتون
دوس دختراتون
و...شامپو:))
جلال:
به به برادر عزیز آقا جلال گل
مبارک باشه برادر خیلی خوشحال شدم واقعا
ان شاء... که این حس و حال خوبتون همیشگی باشه
ممنونم از لطفتون ایجاد کردن این پست خواست خدا بود من فقط وسیله بودم
خدا کنه ثواب ناچیزش اون دنیا گرهی از مشکلم باز کنه:)
آقا جلال خیلی خوشحالم که از پیشمون نرفتین وقتی گفتین عقد کردین یه غم بزرگی اومد تو دلم فک کردم دیگه نمیاین: (ولی الان خیلی خوشحالم : )
خوشبخت بشین الهی
گل پاک:
چطوری خانمی؟
تولد تولد تولدت مبارک^_^
مبارک مبارک تولدت مبارک
120سالگیتو تبریک بگم عزیزم^_^
تو هم متولد مهری؟
منم تولدم دهه ی اول بود
ساحل( معاون : )    ) :
چطولی دوستم؟
دلم برات تنگولیده بود
واقعا بهت تبریک میگم عزیزم منم موفق شدم^______^
خیلی گرسنم شد میرم برمیگردم جواب باقی دوستانم میدم فعلا این کامنتو ارسال کنم تا دوباره نپریده
کامنت بعدی در جواب :
الی15 - اسی-سروناز- تو... -آراز - یه یارو -نمیگم - 090 - مرتضی- ندارم -خانوم گل -گلرخ

۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۱ گلرخ
ما تازه واردی ها چیکار کنیم با شما هماهنگ بشیم اخه؟؟؟؟؟

۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۹ وحید
بیست و دو ساله هستم مشکل من بیشتر خودم هستم هر جا میرم تو خیابون راه میرم دخترا بهم نگاه میکنن تو دانشگاه تو موسسه ها نمی دونم دیگه چیکار کنم 
پیلاتیس کار می کنم بدن زیبایی دارم قبلا لباسهای تنگ میپوشیدم بعد گفتم شاید بخاطر این باشه که جلب توجه می کنم تصمیم گرفتم لباسای گشاد بپوشم تا جلب توجه نکنم ولی انگار فایده ای نداره. موهام هم فر هستش و این کار رو بدتر کرده. وقتی دخترا به من نگاه می کنم واقعا دوست دارم گریه کنم اون لحظه. این نگاه کردنا خیلی فشار روم میاره طوری که بعد از 10 روز دیگه نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم. الانم خیلی تحت فشار بودم اومدم خونه گفتم بلخره اینجا مثل بقیه دوستان کامنت بذارم چون قبلا سر میزدم ولی فقط خواننده بودم.
لدفا برای منم دعا کنید بتونم مرتکب این گناه نشم

۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۷:۱۵ ب.ا
سلام به دوستان جدید..و البته قدیم.
گلرخ خانوم شما لازم نیس با کسی هماهنگ شید.. همینکه اومدید تو این گروه ینی هماهنگید..
فقط محض راهنمایی میگم (چون رییس خودشون برگشتن خداروشکر..سلام رییس..)اینکه بیاید یه دره بیشتر از اون تعداد روزی که تا حالا ترک داشتید رو اعلام کنید..همینکه اینجا گفتید تعهدتون شرو میشه..سعی کنید بهش پایبند باشید اگه شکستید..اعلام تعهد جدید کنید .. موثره..واقعا این کار.چون بعدش مجبورید بیاید اعلام وضعیت کنیدوگزارش بدید.
من خودم چن روز پیش .. ولی اصلا ناراحت و ناامید نشدم و نیستم چون خیلی برام خوب بود اومدن تو این گروه و تو یه تایم ظولانی و بخصوص تو مدتهایی که تعهد داده بودم تونستم با اختیار و اراده خودم موفق بشم..
الانم میخام باز تعهد بدم..این بار طولانی مدتش تاآخر پاییزه..ولی سرهر ماه هم میام میگم شد یا نه..
ضمنا بازم میگم درس و دانشگاه شرو شده همه سرشون شلوغ شده..این ج ندادن و ج ندیدن رو بخودتون نگیرید..
اگه تا یکی دو روز دیگه رییس نیومد من میام به بقیه دوستان جدید ج میدم..الان فقط اومدم سر بزنم و اعلام کنم که به مشکل خوردم و تعهد بدم باز..ضمنا اینکه سر چی مشکل پیش اومد..رو برای دفعه بعد اگه بهش برخوردم میدونم باید چطور ازش بگدرم..مطمئنم.
آقا وحید همینکه اومدی کامنت گداشتی خودش خیلی قدم بزرگیه..ینی میخای..ان شاءالله که بتونی.فعلا در همین حد میتونم بهتون بگم..بیاید برا 11 روز یا مثلا دو هفته قول بدید نرید سراغش..میشه..من خودم جزو کسانی ام که اصلا فک نمیکردم بشه..ولی شد..
ان شاءالله برای شما هم خدا گشایشی حاصل کنه و مشکلتون رو به بهترین نحو حل کنه..آمین
هرکی خوند نامرده آمین نگه..براشون.آمین.

۳۰ مهر ۹۴ ، ۰۴:۲۶ خاکی(نویسنده ی پست)
سلامممممممممم به همـــــــــه
الی15:
عزیزم خیلی خوبه مطمئنم موفق میشی فقط لطفا اون فیلما و کلا هر چیز محرکی که دور و برت هست رو بریز دور مطمئنم خیلی زود ترک میکنی بهت قول میدم
برای دوران فاعدگیت برنامه بریز نذار بهش فک کنی
بعد یه چیزی ببخشید:
اگر توالتتون ایرانیه(اگرم فرنگیه سعی کن ازش استفاده نکنی) تا جایی که میتونی مث زمان اجابت مزاج(دفع مدفوع) به خودت فشار بیار بذار هر چی اون داخل هست بیاد بیرون(مستحبم هست اگر به جز دوران قاعدگی همیشه هم انجام بدی ثواب داره) هم از نظر پاکیزگی بهتره هم از این نظر که محتویاتی که اون داخل هستن تو یه حرکت بیان بیرون که در طی روز هی تو واژن نباشن تحریک کنن من خودمم حس میکنم نقطه ی جی برجسته ای دارم تو قاعدگیم کاملا عبور محتویات رو متوجه میشم و تا حدودی تحریک هم میشم
منتظرتم خواهر گلم
هر روز
اسی:
به به تبریک بابت ارادتون
منتظر خبرای خوبتون هستم
مطمئنا خیلی زود ترک میکنین چون باور خوبی دارین اونایی که گفتن نمیتونیم هنوزم نتونستن اما شما میتونین موفق باشین
راستی رشتتون چیه؟(ببینم آقای شاگرد اول چی میخونن حالا:) )
کامنت دوم:
احســــنت این ینی اراده ی واقعی
از الان منتظر روز جایزما امیدمو ناامید نکنین
کامنت سوم:
احسنت یه عضو وفادار:)
سروناز:
سروناز جان نمیتونی با حرفای .... یکمی خودتو کنترل کنی؟
مثلا فرداش ازش بخوای باهات حرفای ... بزنه و اینجوری از نظر روحی ارضا بشی 
یا مثلا یه برنامه ای برای اون روز بچین که دیگه بهش فک نکنی
ناامید نباش ان شاء... عروس میشی همه چی حل میشه
ولی بنظرم شوهرت سرده
تو...:
تا حالا چن بار این سایت معرفی شده ولی بنظرم اینجا یه چیز دیگه ست بازم ممنونم از شما حتما مطالبش بدرد بچه ها خواهد خورد
آراز:
خداوند خودش میگه انسان فراموشکاره شما هر چقدم که معتقد باشی یه موقعا یادت میره چی به چیه
این گروهم فقط یه گروه ترک خ ا نیست این گروه یه گروه صمیمی برای حل تمام مشکلاته
شما هم لطفا به خودتون آسیب نزنید و این کارو ترک کنید محدود و غیرمحدودش هر دو ضرر داره
یه یارو:
خیلی امیدوارتر از اول بنظر میاین مطمئنم این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست
تولدتون پیشاپیش مبارک(شایدم پساپس)
منم مهریم:) گل پاکم مهریه
چه جالب
نمیگم:
ممنون از راهنمایی هاتون امیدوارم شما هم بتونین کاملا بذاریدش کنار فک نکنید که فقط خودتون این شکلی هستین ماها اکثرا همینطوریم(بقول شما گرمیم:)) ) من همیشه از همین فکرا ضربه خوردم:
من خیلی گرممم
این حرف خیلی روی اراده ی آدم تاثیر منفی میذاره چون خودتو از بقیه جدا میبینی
 090 :
ممنون البته فک میکنم قبلا کسی پیشنهاد داده بود اما یادآوریش لازم بود مرسی
من:
قبلا مطرح شده ممنونم از لطفتون
مرتضی:
شما کاملا طبیعی هستین منم اوایل ترکم تو خواب....
اتفاقا خیلی خوبه کم کم شاید دیگه این خوابا رو هم نبینید برای اولش که کاملا کاملا طبیعیه پس خواهشا ادامه بدین
ندارم:
خب شما که عقدی چرا؟ با نامزدتون درمیون گذاشتین؟
خانوم گل:
عزیز دلم توصیه هام به الی15 رو حتما بخون
بعد اینکه شما نمیخواد داروی گیاهی بخوری فقط همون شکلات و چیزای خیلی گرم رو حذف کن سردی هم زیاد نخور دچار مشکل میشی(مث من)
مانع بعدی(تنهایی) رو هم کاملا حذف کن تا جایی که میتونی بیا به بچه های اینجا سر بزن برو کلاس برو مهمونی برو تفریح خلاصه تنهاااا نباش خواهشا
نکته ی آخر:
به هیچ وجه ناامید نباش من این پستو تو اوج ناامیدی نوشتم فک میکردم دیگه نمیتونم خسته شده بودم
اما کم کم روحیه گرفتم و شد!!!
الان یه ماهم بیشتره که تو ترکم پس میشه
تمام تلاشتو بکن کار نشد نداره
راستی چطوری توصیه هامونو انجام دادی و نشد؟ ما که همش میگفتیم از چیزای محرک از تنهایی و... دور بشین شما که هم شکلات میخوری هم همش تنهایی: |
گوش کن به توصیه ها تا نتیجه بگیری
گلرخ:
عزیزم به خودت سخت نگیر توام مث بقیه ی ماها خدایی خیلیا شاید فکرشو نمیکردن ترک کنن ولی کردن چون تحت تاثیر دوستای هم گروهیشون قرار گرفتن و از اونا انرژی گرفتن و بهم تعهد دادن
شما هم یه یاعلی بگو و تعهدتو اعلام کن و برای ترکت تلاش کن
شما هر موقع تعهد بدی هماهنگ شدی ببین آقا اسی چه سریع هماهنگ شد!!نگفته خودش هماهنگ شد
وحید:
آقا وحید شما یه عزم جدی داشته باش و در عمل هم یه کارایی بکن حتما نتیجه میگیری:
اولا سعی کن اصلا حواست به جایی جز جلوی پات نباشه که متوجه نگاه دخترا بشی
ثانیا اگر واقعا مشکل موهاته کلاه بذار یا از ته بزن موهاتو
ثالثا هر وقت فکر دخترا اومد تو ذهنت به چیز دیگه ای که مورد علاقته فک کن
مطمئنم شما هم میتونی به راحتی ترک کنی 10 روز ترک عدد کمی نیست روی 11 روز تمرکز کنین
ب.ا:
به به سلام به روی ماهت
ممنون از راهنمایی هات
احسنت به این امید و اراده و همت
تا آخر پاییز اگر خودتو نگه داری یه جایزه پیش من داری هم بخاطر همراهیات(سایه ت رو سر این پست مستدام) هم بخاطر اراده و همتت
منم واقعا فک نمیکردم بشه ولی امام رضا(قربونش برم) بدجور دستمو گرفت الان بیشتر از یه ماهه سمتش نرفتم از آقا فقط توفیق ترک گناه خواستم برای خودم برای شماها هم رسیدن به آرزوهای قلبیتونو خواستم
التماس دعا گلم
خیلی همتونو دوس دارم محتاج دعاهاتونم
اگر ذره ای این پست توی زندگیاتون تاثیر مثبت داشته برای حاجت روا شدن من از ته دلتون یه صلوات با عجّل فرجهم بفرستین
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم


خداکنه تا ظهور آقا این پست فعال باشه
برای ظهورش صلوات

۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۰ من رو سیاه به خاکی
سلام خاکی جان نه همراه اول ولی فعلا لازم نیست امیدوارم سر عهدم بتونم بمونم 

۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۷ نیلوفر
سلام،ممنون بابت زحماتتون و این کار خیری که مسببش شدین.منم به امید به خدای بزرگ از امشب میخوام شروع کنم و بجنگم و ارادمو ثابت کنم.التماس دعا...

۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۶ گل پاک
به خاکی
قربونت عزیزم ولی
اون تولدم نههههههه
تولد ترکم رو میگم دوربر 20 آذر بود خ . ا ترک کردم دارم یکساله می شم
خدایا شکرت شکرت
اون محرم کجا و این محرم کجا
شبای قدر پارسال کجا و امسال کجا ...

۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۲ خاکی(نویسنده ی پست)
سلاممممممم بر همه دوستای گل
من رو سیاه:
عزیزم حتما ایمیلتو برای آقای نجفی بذار من از قبل خریدم برای ایشون میفرستم شارژو
التماس دعا عزیزم
نیلوفر بانو:
احسنت گلم بهت خوش آمد میگم
ببینم چه میکنی دخمل
جایزت محفوظه ها

گل پاک:
آها 
خـــب پس بازم تولدت مبارک: )
احسنت ممنون از همراهیت خدا کنه همیشه همینجوری باهامون بمونی تا تولدهای بعد و بعد و بعدتر
: )خدارو شکر
واقعا اون محرم کجا و این محرم کجا
هر چی دارم از آقاست 
کاش اون آقای حاضر و ناظرمون هم ظهور کنه خیلی محتاجشم
اللهم عجّل لولیک الفرج

۰۲ آبان ۹۴ ، ۱۹:۰۱ حسین
سلام 
من مدت زیادی اعتیاد دارم . متاسفانه اعتیادم شدیده .بارها خواستم ترک کنم ولی شکست خوردم . من شده روزی شش دفعه هم انجام دادم ولی به نظرم فاصله انداختن اصلا موثر نیست پنج ساله میخام با این روش ترک کنم نمیشه. باید یه دفعه گذاشت کنار . دیگه خسته شدم :((( 
 از امروز شروع میکنم برام دعا کنید .

۰۳ آبان ۹۴ ، ۰۲:۲۰ من
کل نظر هام رو از یک آبان پاک کنید ممنونم
اونی که خودتون هم جواب دادید رو هم بی زحمت پاک کنید

۰۳ آبان ۹۴ ، ۰۸:۵۹ خاکی(نویسنده ی پست) به آقا حسین
سلام
شما چن سالتونه؟
من فک میکنم شما هم میتونین موفق بشین اکثر بچه ها تا یکماه رو تونستن دووم بیارن نگران نباشین توکل به خدا
فقط یه نکته ای:
از خودتون توقعات زیادی نداشته باشین یهو کنار گذاشتن سخته برای موفقیت های کوچیک خودتونو تشویق کنین و حتما یه سرگرمی خوب برای خودتون جور کنین که انگیزتون براش بیشتر از این کار باشه

۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۹ موج مثبت
سلام 
چه عجب نویسنده اومد!!!بهت تبریک میگم.هم تولدتو هم پاکیتو .....
یه سوال :یه دانشجو و خوشبخت چرا دیگه نمیان ؟؟
و 
یه سوال دیگه :بچه ها من فکر میکنم یه مشکلی دارم .
زیاد از حد میرم تو خیال ...تو رو خدا بگید شماهاهم همینطورین یا من فقط اینطوریم ؟؟؟؟؟
فکر کنم به فکر و تخیل معتاد شدم.تا فرصتی بشه دوست دارم بشینم خیال پردازی کنم.در مورد همه چی نه فقط موضوع مورد بحثمون ....کسی هست اینطوری باشه؟
مثه اون یکی سوالم نکنین که هیچکی ماشالا قابل ندونست جواب بده ها !!
خواهشن اینو جواب بدین !………
به دوستای جدیدمونم خوشامد میگم ...چه پر جمعیت شدیم ما!!

۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۰:۲۹ الی 15
سلام به خاکی عزیز
ممنون دوست گرامی من نفهمیدم در مورد تخلیه منظورت چی هست یعنی منی میره سمت مدفوع؟
یعنی چی خوب اگر تحریک نکنی که هیچ مایعی ازت نمی یاد حتی تو دوران قاعدگی من منظورت رو نفهمیدم.،
بیشتر توضیح بده
راستش شب عاشورا عادت ماهیانه شدم از امام حسین خواستم کمکم کنه تا این لحظه پاکم 
خدا به دادمون برسه صلوات
اگر جلوش رو نگیرم می ترسم کار به زنا برسه ،دختر سنگینی هستم ولی می ترسم وقتی بعد از 6 تا 7 سال
برگشتم سمتش ناخواسته!
یعنی گناه نزدیکه

۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۳ خاکی(نویسنده ی پست)
سلامممممممممم
سلاممممممممممم
سلاممممممممممممممم
صد تا سلاااااااامممممممممممم
هزار و سیصد تا سلامممممممممممممممم
خخخخخ
موج مثبت:
خوبی آبجی گلم؟
نمیدونم خیلیا دیگه نیومدن منم خیلی دلم میخواد برگردن دلم براشون تنگ شده 
در مورد سوال دومت آره منم اینجوریم البته فکر و خیال جنسی کمتر ینی ممنوعه فقط موقعایی که تحت فشارم اونم تا جایی که بشه کم: (
انگار تازه فکرم باز شده:)) شاید توام تازه ذهنت باز شده که میری تو تخیل 
عزیزم اون یکی سوالت چی بود؟ یادم نمیاد سوالی رو بی جواب گذاشته باشم شاید متوجه نشدم
خدارو شکر جمعیتمون زیاد شده ولی دلم برا قدیمیا لک زده کاش برگردن خوشحال شدم کامنتتو دیدم خیلی دوست دارم:(
الی15:
نه عزیزم منظورم این نیست
رحم یه ترشحاتی داره که در طول روز کم کم از واژن خارج میشه(مث همون ترشحاتی که بعد از خ ا خارج میشه این ترشحات هم از همون جا خارج میشن)
(ببخشید) وقتی از توالت ایرانی استفاده میکنی موقع دفع مدفوع وقتی زور میزنی به رحم فشار وارد میشه که باعث میشه اون ترشحات داخل رحم هر چی که هست خارج بشه و دیگه در طول روز توی واژن نمونه که بخواد تحریکت کنه(البته این ترشحات چون برای پاک کردن رحم و خروج میکروبا هست خارج کردنشون برای جلوگیری از عفونت هم خوبه)
مگه میشه هیچی نیاد؟ حتی تو دوران قاعدگی؟؟؟! 
تو دوران قاعدگی توی رحم و واژن پر خونه
تو این دوران هر وقت رفتی دستشویی خوب زور بزن که هر چی هست زودتر خارج شه و تو واژن نمونه
امیدوارم نکته ی مبهمی نمونده باشه
نگران نباش وقتی 6-7سال نرفتی سراغش ینی ارادشو داری فقط سعی کن خودتو تحت فشار نذاری که :" تو باید هر چه سریع تر ترک کنی"
نه، به خودت مهلت بده کم کم ،کم کم میذاری کنار مطمئن باش

۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۲ مرتضی
حسین :
روزی 6 دفعه مگه میشه ؟؟ قدرت جنسی انسان اینقدر نمیتونه باشه !! ولی با این اعتیاد شدیدی که میگی حتما یه فکری بکن حتی شده به پزشک مراجعه کن

۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۳:۵۰ موج مثبت
مرسیییی تو چطوری ؟
آره منم دلم براشون تنگ شده .
یه کامنتی  خیلی وقت پیشا نوشته بودم که همشم بولد بود .ولی مهم نیست چون فکر کنم راهش رو خودم پیدا کردم .راهش فقط اینه که آدم بهش فکر نکنه و اتفاقات رو تو ذهنش بازسازی نکنه .


دوست داشتم به تک تک اعضای جدیدمون خوشامد بگم اما شرمنده باید برم .

دیروز نزدیک بود ولی خدا رو شکر تا آخر نرفتم یکم اولش وسوسه شدم و همون موقع یکی زنگ زد و...(از همون کمکای خدا که قبلا گفته بودم.)
قول میدم که عهدم تا پایان دی پایدار باشه .
وقتی دایما خیال پردازی داشته باشیم (مثه خودم!!!)ترک سخت میشه .میخوام کنترل ذهنمو بدست بگیرم تا اینقدر افکارم منو شیفلت دیلیت نکنه !
اگه کسی راهکاری داشت بگه لطفا تا هر کسی ام این مشکل رو داره برطرف بشه .

۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۶:۵۸ الی 15
از بهمن شروع شد از یک سایتی که نمی دونستم چیه؟فقط با یکبار اشکال نداره و تا الان ادامه پیدا کرد 
تو این لحظه پاک نیستم !
جام تو این جمع نیست ...کاش زمان به عقب بر می گشت ،
4 عادت ماهیانه که نشد کنترلش کنم .
خدا یار شما باشه از خودم متنفرم

۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۶ خاکی(نویسنده ی پست)
چرا اینجا انقد خلوت شده؟:(
من اولین کامنتم مال 11خرداده و تا الان که 4آبانه و تقریبا 5ماه از ایجاد این پست میگذره تو این پست فعالیت داشتم حقیقتا کم آورده بودم و دلم میخواست اینجا رو به یکی از بچه ها تحویل بدم و یه مدت ازین جا دور باشم ولی اصلا کسی نیستش که بخوام اینجارو بهش بسپرم:( اصلا انگار من میرم دیگه هیشکی پیگیر اینجا نیست
اینجا رو خودتون میگردوندین من هیچ کاره بودم از اولم این پستو برای شماها درست کرده بودم نه فقط برای خودم اما تا من میرم بقیه هم بیخیال میشن
این گروه متعلق به شماهاست خواهشا حضور یا عدم حضورتون وابسته به حضور یا عدم حضور من نباشه
من یه موقعا مجبورم فقط برای اینکه دوره همی این گروه از هم نپاشه بیام
 دوس دارم که میاین به هم کمک میکنین اما ....
خواهش میکنم جدا از اینکه با من در ارتباطین با بقیه ی بچه ها هم رابطه برقرار کنین دوس ندارم از سر اجبار بیام اینجا ولی وقتی میبینم من نباشم گروه اینجوری میشه مجبوری میام این برای خودمم حس بدی ایجاد میکنه 
یکی از دلایلی که باعث شد انقد با انرژی برگردم و حالم خوب باشه این بود که دیدم با اینکه من نبودم چن نفر بهمون اضافه شدن و از حالت خاکی(نویسنده ی پست) گردان به خود گردان تغییر پیدا کرده : ))


همـــــــیشه همینجوری باشین
دوستون دارم
خییییلی

خدا میدونه از دیدنتون چقد خوشحال میشم امیدوارم هر جا هستین خوشبخت ترین آدمای رو زمین باشین
ماهایی که درگیر این مرض شدیم
شاید خیلی موقعا تحت فشار باشیم 
شاید همیشه احساس گناه داشته باشیم
شاید یه موقعا این حس لعنتی کلافمون کنه
شاید به اونایی که این گناهو نکردن و نمیکنن غبطه بخوریم
شاید آرزوی زمانایی رو داشته باشیم که پاک بودیم از این گناه
شاید حسرت بخوریم که ای کاش اصلا این کارو شروع نمیکردیم
شاید دلمون برای روزایی که با این گناه از دست دادیم بسوزه
شاید دلمون برای فرصتایی که به خاطر این گناه از دست دادیم بسوزه

امـــــــــــــا  چیزی که من حس میکنم اینه که قلبمون از خیلیا مهربون تره 
یکی از دلایل خوب بودن این گروه اینه که بچه هاش معرفت دارن و عجیب و غریب دلسوزن

این اون چیزیه که خیلی مهمه

بهتون افتخار میکنم بچه ها^_^ اشک تو چشام جمع شد اصن

فهلا

۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۸:۴۱ ساحل
سلام بچه ها....
خوبین؟خوشین؟سلامتین؟
ببخشید این مدت نبودم.....
درگیرم شدید......
اخه دارم ازدواج میکنم:)
امروز دقیقا65روزه که پاکم......
این ترکم همیشگیه......انگار یجورایی نسبت به این موضوع سرد شدم:)
خدایا شکرت.....
از خدا میخوام این حس شیرین نصیب همتون بشه...

۰۴ آبان ۹۴ ، ۲۰:۲۲ الی 15
گفتم اینجا بنویسم شاید رها شدم 

http://jehalat.avablog.ir

۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۳ موج مثبت
نویسنده 
ما هوای همو داریم خواهری ...
ساحل 
به به عروس خانم گل...وااااااای نمیدونی چقدر من خوشحال شدم 
تا باشه از این گرفتاریا !!!
من از این دعا که میگن ایشالا به پای هم پیر شین خیلی بدم میاد .
برا همین میگم ایشالا ۲۰۰سال به پای هم جوون بمونید .

تا حالا دو نفر از این گروه به خونه بخت رفتن ببینیم بعدی نوبت کیه ؟؟؟؟

۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۷ <سجاد>
سلام
من رو هم به گروه راه میدید دوستان؟
راستش کامنتا خیلی زیاد بود و حوصله نداشتم همش رو بخونم.
میشه یک نفر دوستان این گروه رو معرفی کنه؟
من از بدو ورود به سال سوم راهنمایی گرفتار شدم تا همین الان.
تا بهمن پارسال به مدت 5 سال و 5 ماه گرفتار بودم.
از بهمن ترک کردم تا تیر امسال ، یعنی 5 ماه تو ترک بودم.
ولی الان سه ماهه که باز گرفتارم.
این بار دیگه میخوام واقعا واقعا رها بشم.
فقط هم میخوام مث دفعه قبل ضربتی ترک کنم.
امروز روز اوله .... به امید خدا ....

۰۹ آبان ۹۴ ، ۱۳:۵۰ موج مثبت
چی شد اینجا آقای نجفی؟؟
سجاد
نه راه نمیدیم....=-O
معلومه که راه میدیم .خوش اومدی دوست عزیز
اینجا خیلیا هستن کم کم آشنا میشی .بعضیا نا پدید شدن بعضیام هم چنان فعال 
بعضیا مزدوجن و بعضیا مجرد 
موفق باشی 
نظر:
سلام
؟

۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۵ خاکی پاکی(نویسنده ی پست)
سلااممممممممم به دوستای بهتر از برگ گلم
خوبین؟ خوبِ خوب؟
من همچنان پاک پاکم 
با وجود وسوسه های زیـــــــــــــــــــــــاد اما حتی یک لمس هم نداشتم
در برابر کوچکترین لذتها هم مقاومت داشتم
چهل روز هم تمام شد 
یا ضامن آهو
ممنونم ازت
اولین چیزی که ازش خواستم ترک گناهام بود خاک پاتم آقا
همه عزت و حیثیت من شمایید
بازم منو بطلب آقا
حاجت همه ی خانواده برتریا رو هم بده علی الخصوص مدیر محترمش رو که خیلی زحمت میکشه
موج مثبت:
عزیزم قطعا چیزای دوست داشتنی تری هم تو این دنیا وجود دارن که فک کردن بهش حالتو عالی میکنه یه حس خوب که بعدشم عذاب وجدان نداشته باشی مث حسی که بعد از فک کردن به یه خواب خوب داری مث فک کردن به عزیزی که خیلی دوسش داری و دلت براش تنگه 
به این چیزا فک کن
ببین من جدیدا که ترک کردم همش دلم میخواد از یه ور دیگه خودمو ارضا کنم مثلا به (ببخشید) لاس زدن علاقه مندتر شدم یا مثلا دلم میخواد شوخی های اونجوری کنم (البته نه که انجام بدما فقط در حد علاقه س) اما خودمم دلیلشو میدونم
من به شخصه از اول عاشق جنس مخالف بودم همش دلم میخواد برم بچسبم به یکی!!!
همش حس میکنم نگاهام بیشتر از 1ثانیه طول میکشه همش حس میکنم آدم هیزی هستم
شایدم نباشم اما هر چی که هست باید به خودت اینطور القا کنی که درست میشه
من هی به خودم میگم درست میشم هی میگم بهتر میشم هی میگم یه روزی میرسه که کامل کامل کامل از هرگونه گناه جنسی پاک میشم و با یه فرد پاک مث خودم ازدواج میکنم
خلاصه یه مدت سفت و سخت بگیر به خودت حتما کمتر میشه
مطمئنم تا آخر عهدت پاک میمونی 
تو میتونی
احسنت به تو که همراه همیشگی خواهرتی^_^
دوشت دالم آجی
الی15:
عزیزم تو الان داری بهترین کارو میکنی 
همین که میای اینجا حرف میزنی بهترین کاره باور کن
جای تو دقیقا توی همین جمعه
کامنتای گذشته رو خوندی؟
ببین چقد بالا پایین داشتیم تا ترک کردیم
4444444ماه
5ماه از ایجاد این پست میگذره من تازه 40روزه ترک کردم!!!!
پس ابدا ناامید نباش که تازه اول راهی
ساحل:
خداروشکر
زود به زود مارو در جریان بذار
آقا سجاد:
خیلی خوش اومدین 
به به پس این دفعه دیگه قطعا موفق میشین
طبق قانون همیشگی:
عکس مکس کلیه عوامل تحریک کننده===> حذف
عهد بستن تا تاریخ مشخص و کوتاه مدت ===>حتما(مثلا 40روز)
گزارش از عملکرد ====>به دلخواه
فعالیت و درددل با هم گروهی ها===>الزامـــیه
هر راهکار و خلاقیتی در جهت ترک داشته باشین هم خوشحال میشیم به اشتراک بذارین
راستی به کسی که بتونه دوره ی خودش رو کاملا پاک طی کنه جایزه ی کوچیکی هم داده میشه(شارژ تلفن همراه 2تومنی)
از تازه واردای دیگه خبری نیستش
میاین عضو میشین در میرین؟؟؟؟؟

۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۴ موج مثبت
آقای نجفی من جوابتونو دادم ولی مثه اینکه نرسیده .
اون کامنت آقا فرهاد که آخر نوشته بود نیست .چرا پاکش کردین؟که نوشته بود یه ماهه شده .جزو دو تا آخری بود .
چقد اینجا سوت و کور شده !!؟ظاهرا هیچکی بیکارتر از من نیست .
چرا دیگه مثه قبل که اینقدر با انرژی بودیم نیست ؟؟
انگار همه دیگه خستن .....!!
چرااااا؟؟؟
میخواید بازنشسته تون کنن ؟؟
فک کنم حرفامون به ته کشیده .
خودمم دیگه خستم ....خوابم میاد ولی باید برم بخونم که امروز هیچی نخوندم .دعا کنین خوابم نبره که بدبخت میشم.
نظر:
سلام 
شوخی یا جدی مورد داشت 

۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۶ گلرخ
وقتی که تنهام سریع افکار منحرف به ذهنم میاد امتحان کردم اگه سرم گرم خوندن باشه اصلا چنین فکرهاایی نمی کن.بچه لازمه بگم من اصلااااا فیلم و عکس تحریک کننده ندیدم و نمی بینم وهم چنین من ورزش هم می کنم.پس چرا نمی تونم ترک کنم....خسته ام خسته از زندگی ای که همه چیز ش حسرته و حسرت.زیر چشمای من ان چنان حلقه های سیاهی دیده میشه که خودم وحشت دارم به ایینه نگاه کنم.من اگه سرم شلوغ باشه یعنی درسامو بخونم و نماز بخونم مطمعنم می تونم.مشکل دارم .با خدا هم قهرم خسته ام از بس به در گاهش گریه کردم واون باز نکرد .برای من دعا کنین .کاش من هم عین شما ها درس نداشتم واسه کنکور.اون موقع بهتر می تونستم کاری کنم .گاها برای این که از خودم متنفر بشم این کارو می کنم... من از خودم بددددددددددددم میاد خداییییییییییییییییییا بسه دیگه طاقتم طاق شد.دیگه نمیتونم.دیگه خسته شدم... .

۱۲ آبان ۹۴ ، ۰۲:۳۲ خاکی پاکی(نویسنده ی پست)
سلام 
دوستان لدفن مسائل مربوط به حذف کامنتو رعایت کنین که کامنتا حذف نشه 
موج مثبت:
عزیزم من هستم بقیه هم کم کم میان اگر خدا بخواد
خوشحالم سر میزنی و هستی آبجی
فرهاد چی گفته بود مگه؟

۱۲ آبان ۹۴ ، ۰۸:۵۴ سروناز
سلام من هستم از اون روز تا الان پاکم 
میام میخونم ....
با شوهرم صحبت کددم بهم قولدا ه بیشتر حواسش بهم باشه ....
منم به حرفه اقا فرهاد گوش دادم و دارم بقولش ناز میام خودتو مشتاق نشون نمیدم

۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۴ خاکی پاکی(نویسنده ی پست)
سلام 
آقای نجفی پس کامنت من کو؟؟:|
ینی نیومده اصلا؟؟
موج مثبت:
عزیزم من هستم بقیه هم کم کم میان 
گلرخ:
عزیزم تنها نمون خب یه سرگرمی برا خودت جور کن 
من مطمئنم تو میتونی عزیزم ناامید نشو برا من 44444ماه طول کشید تا تونستم ترک کنم ینی من که نویسنده ی پستم خودم از همه دیرتر ترک کردم الانم چهل روز رو هم رد کردم و تو دوره ی بعدیمم
باور کن میتونی منم خیلی موقعا ناامید میشدم ولی ببین هر وقت ناامید میشی سعی کن به چیزای امیدوار کننده فک کنی بعد بیا احساسات خوبتو اینجا بنویس حرفای ناامید کننده رو اصلا ننویس یا مثلا بنویس پاک کن یا رو کاغذ بنویس خط بزن این کار خیییلی مفیده
ببین من دقیقا حستو میفهمم ینی هممون میفهمیم فقط کم نیار همین اگر توبه شکستی بازآ باشه؟؟؟
خودتو ول نکن شل نگیر
بعد اون سیاهی زیر چشمتم به خاطر ضعف و استرسه حتما حتما برو دکتر ازش بخواه هر چیزی کم داری برات بنویسه که مصرف کنی میوه زیاد بخور فک کنم نمیخوری اگر یبوست داری یه چیزی بخور حل شه مشکلت (خاکشیر کیوی ....)
خدا صداتو میشنوه تو یه عزم جدی داشته باش توقع زیادی هم از خودت نداشته باش کم کم کم کم ترک میکنی به لطف خدا توسل به ائمه یادت نره محرمم هست حتما به اباعبد... متوسل شو
ببینم چه میکنیا
حرفای امیددهنده یادت نره

۱۳ آبان ۹۴ ، ۰۱:۳۷ خاکی پاکی(نویسنده ی پست)
سلام
سروناز:
آفرین عزیزم تو میتونی
احسنت به ارادت داری خوب پیش میای جایزت محفوظه ها ایرانسلی؟

۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۱ موج مثبت
نویسنده 
منم دوشت دالم آبجی 
ما خیلی شکل همیما ...فکرای من یجورایی معتادانه است ...فک کنم افسردگی گرفتم برای خلاصی از حال و هوای ناجورم بیشتر میخوام که بهش پناه ببرم ....ولی تازگیا اینقدر اعصابم داغونه که حتی درست به اونم نمیتونم فک کنم .
اگه منم بخوام بگم که منم سانسور میشم !!!!
چیز خاصی نبود ولی  آقای نجفی صلاح دیدن نباشه.
فقط باید جایزه شو بدید چون یه ماهه شده .
راستی ماه ها رو واقعی که نبود هان؟
گلرخ 
منم کنکوریم عزیزم کااااااملا میفهممت اینا ناشی از اعصاب خوردکنیای کنکور هم هست ....
لطفا خسته نشو حق نداری خسته بشی .....
یه متنی تو کتاب (برای آن به سوی تو می آیم ....)دیدم خیلی دوسش داشتم برات مینویسم 
به او اعتماد کن ،وقتی که تردیدهای تیره به تو هجوم می آورد !
به او اعتماد کن ،وقتی که نیرویت کم است!
به او اعتماد کن زیرا وقتی به سادگی به او اعتماد کنی ،
اعتمادت سخت ترین چیزها خواهد بود .



آیا راه سخت و ناهموار است ؟
آن را به خدا بسپار!
آیا می کاری و برداشت نمیکنی ؟
آن را به خدا بسپار !
اراده انسانی خود را به او واگذار
با تواضع گوش کن و خاموش باش 
ذهن تو از عشق الهی لبریز میشود 
آن را به خدا بسپار !

تو الان فرصت خوبی داری برا ترک 
یعنی کنکور !!!!
فرصت خوبیه چون سرت شلوغه ...
رشته ات چیه عزیزم ؟
بیا تو قسمت کنکوریای 95به هم روحیه میدیم و کمک میکنیم البته من اونجا اسمم یه چیز دیگه است .

سروناز 
خوشحالم....خیلی ...که تونستی تا الان پاک بمونی 
و اینکه شوهرت بیشتر هواتو داره   
فقط یه سوال به شوهرت گفتی که خ.ا میکنی؟
فرهاد 
تبریک تبریک تبریک ...
نه بابا ما هم به اندازه شما زجر میکشیم .
ساحل 
عروس خانم قصد فضولی ندارم برا خودم میخوام بدونم ...یه سوال 
شوهرت که دراین باره چیزی نفهمید هان؟
مشکلی در اینباره باهاش نداشتی ؟
دوست داشتی ج بده دوست نداشتی هم ج نده .
 من همش نگرانم ...

۱۳ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۰ فرهاد
سلام
بابا آقا نجفی چرا هی منو حذف می کنی؟!
من یه ماه شدم دیگه!
نکنه جایزه ها تموم شده؟!

۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۲:۱۶ خاکی پاکی(نویسنده ی پست)
سلاممممم
آقا فرهاد:
جدا یه ماهتون کامل شده؟
ینی به همین سرعت ترک کردین؟؟
آفرین
خواهشا از تذکرات آقا نچفی ناراحت نشین بازم بیاید منتظرم ایمیلتونم برای آقای نجفی به صورت خصوصی بذارید
راستی ایرانسلین؟
موج مثبت گلم:
ااا از چه جهت؟ ینی توام تو همشون شبیه من بودی؟ امیدوار باشم؟:))
اعصابت سر چی داغونه عزیزم؟ توکلت به خدا باشه اگر تلاشتو کردی دیگه نباید حرص بخوری اگرم نکردی و استرس داری توکلت به خدا باشه استرسو بذار کنارو دوباره تلاش کن 
بذار یه موجودی از آقای نجفی بگیرم انگار باید چن تایی جایزه بخرم:)
منظور جمله آخرتو نفهمیدم؟ منظورت زمانی که طول کشید تا ترک کنمه؟؟؟!!! کدوم ماه ها؟:D
آقای نجفی
آقای نجفی
آقای نجفی
موجودی داریم آیا؟؟
همراه اول فک میکنم دوتا داریم 
ایرانسلم داریم؟
نظر:
سلام
بله هست

۱۴ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۹ فرهاد
با عرض معذرت از رفقا
ای بر پدر این اینترنت خوابگاهی...
ولش کن
دیگه جایزه لازم نیست
البته یه ماه شد
ولی...

۱۵ آبان ۹۴ ، ۰۴:۵۰ خاکی پاکی(نویسنده ی پست)
سلام به همه
آقا فرهاد نگفتید ایرانسلین یا همراه اول؟؟؟

۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۸ سروناز
سلام من با گوشی میام میخونم نمیتونم کامنت بذارم زیاد ......الانم یلحظه با کامپیوتر اومدم اما کلا کم میام اما هستم .....نه عزیزم به شوهرم نگفتم و هر گز هم نمیگم ایشون منو خیلی دختر نجیبی میدونن من حاضر نیستم نجابتم پیششون خدشه دار بشه ....من از هفت سالگی دچار این بیماری بودم بدون اینکه بدونم چیه ......تازه سوم دبیرستان فهمیدم چیه و غسلم داره و ....ینی تمام نماز روزه هام رفت رو هوا از اونروز خیلی کمش کردم ....ینی مثلا شش ماه پاکم خوب بعد یبار پام میلغزه خوب بعد من یماه تو نا امیدیم و از خودم متنفرم و روزی پنج بار انجام میدم خوب؟ بعد دوباره توبه میکنم و هفت ماه پاکم

۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۱ سروناز
راستی من جایزه نمیخام .....
همینکه بدونم هستید برام کافیه .....
اقا فرهاد راس میگه من خودم دقت نداشتم اما من تجسمم شدیدا قوی هست ینی خیال پردازیم از صدم بالاتره من با فکرم تحریک میشم و ارضا ......باید نذارم ذهنم اونور اینور بره....

۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۱ ....؟
سلام من یه... یکی مث تو که فک میکرد نمی تونه هیج کاری انجام بده من مثل تو بود اصلا یه معتاد که دائم این کار انجام میداد و خسته بود از خودم هالم به هم می خورد ...  خیلی فکر کردم نمی شد احساس می کردم من مرده م  ...کلنجار اینور اونور .. تا وقت رسید خرداد 93 من 1 هفته مونده به امتحان ها.. روز شنبه وظهر بود 26 اردیبهشت بود که تصمیمو گرفتم یا عوض می شم یا میمرم...به خودم گفتم من امتحان دارم باید ترک کنم و از شنبه بود که تجلی در من شد که تت الان هنوز ادامه داره و به اونای که مثل( من قبلی بودن یه پیشنهاد دارم) اقا خواستن توانستن هس یه بار بخواه برای همیشه به خودد زیاد فشار نیار می تونی بسم الله...
در ضمن اگر کسی مشکلی داشت می تونم راهکار بهش بدم(اگه مدیر پاک نکنه reza.mohajer25@gmail.com

۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۹:۰۳ وحید
سلام به همه مخصوصا ب.ا و همچنین خاکی(نویسنده ی پست)
خیلی ممنون از شما که وقت گذاشتین راهنماییم کردید واقعا فکر نمی کردم روزی بتونم مشکلمُ به کسی بگم اما الان که دارم این نظر رو می نویسم احساس خیلی خوبی دارم امروز 21مین رو بود خدارو شکر همه چی خوبه امیدوارم حال همه شما دوستای گلم هم خوب باشه خیلی خیلی محتاجیم به دعا.

۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۱ فرهاد
سروناز
اگه اینی که ایمیل گذاشته با تو کار داره به حرفش گوش نکن «....؟»
 
نمی دونی من خودم چن بار تاحالا اینطوری دختر تور کردم.
اولش به بهونه راهنمایی و مشاوره اس ولی بعدش کم کم...
منظورم این نیست که طرف آدم ناجوریه و به این بهانه می خواد تورت کنه؛ حتی شاید واقعا هم نیت خیر داشته باشه، ولی وقتی رابطه شکل بگیره (تو هر زمینه ای که باشه، حتی مشاوره علمی) به رابطه عاطفی کشیده می شه؛ همونطور که من هم توی دفعه اولم قصد تور کردن و... نداشتم!
مخصوصا درمورد کسایی که مبتلا به خود ارضایی ان و احساسات نسبتا بی ثبات تری دارن. ارتباط با یه پسر دیگه بیشتر تحریکت می کنه به خود ارضایی، حتا اگه در جهت ترک خود ارضایی باشه!
راستی، شوهرتو چه کردی؟ اومد طرفت؟ یعنی باید اینقدر تحریکش کنی و از پا دادن ممانعت کنی که مجبور شه بهت تجاوز کنه!

۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۹:۲۰ فرهاد
راستی خاکی جون من ایرانسلم
ولی دیگه مشمول جایزه نمی شم
چون پاکی مو شکوندمش
بابام بهم گفت می خواد واسم زن بگیره! فرض کن! من! برم زن بگیرم!(شکلک از شدت خنده در حال مردن)
بهش گفتم نمی خوام؛
آخه تازه با یه دختره آشنا شدم(به جون شما می خواستم این کارا رو کنار بذارم ولی طرف خیلی جذاب بود) 
الآن یخورده دودل شدم، نمی دونم باس چه کنم؟

۱۶ آبان ۹۴ ، ۰۵:۱۳ خاکی پاکی(نویسنده ی پست)
سلام 
سروناز:
خب پس با این حساب خیلی راحت میتونین ترک کنین چون ترک طولانی هم داشتین فقط یه ذهن مشغولی خوب نیاز دارین کلاس های مورد علاقتون ثبت نام کنین فک کنم مفید باشه
...؟
ممنون از همراهیتون

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۷ سروناز به اقا فرهاد
سلام خدمت همه دوستای خوبم.....
به اقا فرهاد عزیز که بجای برادر نداشتم دوسش دارم ....
اقا فرهاد این بنده خدا با من نبود و قصدش هم خیر بود اما چشم داداش غیریتیم من تو ایمیلشون نمیرم البته کلا ایمیل ندارمم ....دارم تمام سعیمو میکنم که پیشنهاد ندم ....الان ده روزه من نگفتم اوشونم نگفته .....منتظر عکس العملشم ....اما شوهرم مغروره نکنه اگر اشاره کردن پاسخ مناسب ندم اونوقت کلا قیدمو بزنه؟مثلا اگر اشاره کرد به رابطه چجوری پاندم که ناراحت نشه و بهش برنخوره در نظر داشته باشید این اولین بارمه  ناشیم هیچ حضور ذهنی ندارم چی باید بگم ....
یبار گفتم الان حالش نیست بذار برای بعد گفت هرجور راحتی ....شکلک گریه ...سهماه پیشم نیومد فکرشو بکن....
من همیشه پایه بودم یکی بخاطر اینکه بهم گفته بود خودارضایی میکنه و شبا خاب میبینه منم دلم نمیخاست این اتفاقا تکرار بشه برای همین پایش بودم یکی هم بخاطر اون حدیث که زن باید صبح و شب خودشو بر شوهرش عرضه کنه .....و اینکه خودمم شدیدا گرمم و دیر به دیر می امد طاقتم نبود .....اقا فرهاد الان که دارم مینویسم بغص گلومو گرفته چونکه شرمم میشه که اونقد زنونگی بلد نیستم که ناز بیام برای همسرم و دارم از داداشم کمک میگیرم کاش اینهمه کند ذهن نبودم .....
درباره ازوواجتون من بعنوان خاهر کوچیکتون  خیلی دوس دارم ازدواج کنید چرا به پدرجون خندیدی اخه خوب شاید دختر خوبی معرفی کنن...
درباره مخ زدنم باید بگم مخ من نزده زدست.....وای بحال حرف زدن با کسی پسر خاله شوهرم متاهله چندبار بهم پیام داد منم باهاش درددل کردم اخرش فرمودن عاشقم شدن و خاستن من طلاق بگیرم زنشون بشم از خودم حالم بهم خورد و دیگه با هیچ پسری نحرفیدم جز این سایت و با شما اونم دلیلش اینه منو نمیشناسید .....
اقا فرهاد یادم نمیاد چی میخاستم بگم یادم اومد میام میگم .....
به خاکی نویسنده عزیزه پست.....من حق هیچ کاری ندارم....نه همسرم اجازه میدن سرکار برم نه هیچ جای دیگری .....من هیچگونه سرگرمی ای ندارم جز اینترنت همسرم دوس داره من مثه فرشته ها باشم همون اندازه زیبا و نجیب و پاک و دوست داشتنی ....هرچقد پول بخام بهم میده هرچقد فکرشو بکنی میگه دلیلی نمیبینم بذارم بیرون بری تعریف از خودم نباشه قیافم خوبه و بقول همسرو دوستام جذابم ینی سریعا میتونم کسی رو جذب کنم بخاطر پر انرژی بودن و خنده رو بودنم و زبون چرب و نرمم.....
.

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۷ ب
زیر 18 صحبت کنین شما که بدتر می کنید زشته

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۷ سروناز به اقا فرهاد
اون که یادم رفته بود یادم اومد ......درباره اون دختر خانم جذاب بود 
داداشی؟؟؟؟؟؟
تا کی اخه؟ چرا زندگیتو هدر میکنی .....هم من میدونم و هم خودت که ارزش نداره ....تا وقتی اینکارورو میکنی نمیتونی راحت و با ارامش زندگی کنی زندگیت رو هواست .....تازه وقتی ادم زن میگیره زندگیش سروسامون میگیره ....
نمیخام نصیحتتون کنم اما حقیقتا از ته دل دوستون دارم چون قلب پاکتون رو میتونم حس کنم شما خیلی خوبید خیلیم مهربونید و بی اندازه باهوشید .....حیف عمرو جوونیت هست که هدر بره شما میتونید بهتر مهندس برق بشید ....تا کی میخایید به این کار ادامه بدید من نمیدونم چند سالتونه اما دلم میخام اینده زیبایی داشته باشید ...اینکه به این گ وه وومدیدو اینجا هستید و سر میزنید ینی قلب پاکتون دلش میخاد مثه اولش جایگاهش بشه خداش نه عشقای دوروزه ی بی سرانجام ....سکس در زندگی مهمه نمیگم نیست اما از راه حلالش دلچسب تره......فرهاااااد به فریا  دلت گوووش کن دلش میخاد پاک بمونی ....

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۱ موج مثبت
نویسنده 
سلام چطوری ؟
ببخشید دیر ج میدم .
آره امیدوار باش ...خخخخ ....
ولی خداییش اونا که گفتی از قصد نیس منم گاهی دچارش میشم و احساس حقارت بهم دست میده که فک کنم منم همچین آدمیم !!!منظورم و میفهمی که؟
همون ۴۴۴۴!!!…واقعیه یا رندش کردی؟
میخواستم به یه نفر یه چیزی بگم گفتم شاید بهش بربخوره و ناراحت بشه بعد اون دنیا هلم بده تو دره !!خخ
به نظرت یه چیزی بهش بگیم یا نه؟به نظر من کارش اصلا درس نیس همونطور که ممکنه ما گاهی اشتباه کنیم اونم یه اشتباهایی داره میکنه .
(بیشتر جملاتم رمزی بود خخخخ یعنی باید درک کرده باشی تا بفهمی چی میگم !)

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۲۶ فرهاد
اون تیکه مهندس برق خیلی قشنگ بود، خوشم اومد؛ انقدر خندیدم که نگو
قشنگ معلومه چرا آقاتون می گه نمیذارم بری بیرون!
در رابطه با این که می گی ده روزه من نگفتم اوشونم نگفته و شوهرم مغروره و...؛ یا شوهرت خیلی بیلمزه یا خیلی به قوانین جذب وارده. انقدر نمی گه تا خودت بخوای، اگرم نگفتی می ره نیازشو با خودارضایی برطرف می کنه.
متاسفانه آسیب خود ارضایی به رابطه ها همینطوری بروز می کنه...
راه حلی که گفتم فقط پاندادن و درخواست ندادن نبود. باید براش محرک هم باشی. این دو تا باهم تاثیر می ذارن، و گر نه اگه یه آدم غیر جذاب بخواد بهت بی اعتنایی کنه و بهت پا نده که بهش جذب نمیشی، گوسفندا هم به کسی اعتنا نمی کنن، به هیچکی هم پا نمیدن، باعث جذابیتشونم نمی شه.
اون حدیثی که گفتی خیلی قشنگ گفته، زن باید روز و شب خودشو به شوهرش عرضه کنه؛ آره ولی نه اینکه دم به دقیقه بره به شوهرش بگه بیا ...؛ عرضه بکنه یعنی مثلا از همین عشوه مشوه و اینجور حرفا، طوری که وقتی می بینتت تحریک بشه، اون زیبایی خدادادی که داری رو باید عرضه کنی، چیزی رو که با خودارضایی بهش نمی رسه.
فرض رو بر این می گیرم که مطالب این وبلاگ رو در مورد آموزش ناز و عشوه زنونه نخوندی. بخونش که خیلی مفیده. یجوری نوشته انگار....! خلاصه واقعا موثره، اگه همینطور که می گی تفریحت فقط اینترنته یخورده وقت بذار و در مورد جذاب بودن فیزیکی و ناز عشوه مطالعه کن؛ مخصوصا مطالب این وبلاگو که خود نجفی جون نوشته.
جلوی آقاتون با آرایش باش، لباسای خوشگل، لباسای زیر جذاب، تنوع در تیپ(این خیلی مهمه، یه دختر که تیپ های متنوع بزنه می تونه به اندازه ی چندین دختر جذاب باشه!) حرکات و کار های جذاب و...
مثل آشپزی می مونه؛ بعضیا تو خون شونه و بعضیای دیگه باید یاد بگیرن، اولش از روی دستورالعمل های کتاب آشپزی می ری جلو و بعدش کم کم خودت حرفه ای می شی و با توجه به سلیقه و ذائقه ی مخاطبت چاشنی ها رو کم و زیاد می کنی و...؛ ولی به هرصورت زنونگی و جذابیت و این چفت بازیا که زنا سر مردا در میارن تو وجود هر زنی هست؛ فقط باید توی خودت بگردی پیداش کنی.
آره خلاصه

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۱ پاکی
دوستان کیآ واقعا دوست دارن طعم پاکی رو برای همیشه بچشن؟؟؟؟؟؟ودیگه سراغ این جور کارا نرن؟؟؟؟دوستان عزیز اول این که باید به خودتت تلقن داشته باشی و یه بار واقعا از ته ته ته دل تصمیم بگیرن که برای همیشه بزارید کنار اگه خواستید راهشو بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۰:۱۸ سروناز
سلام موج مثبت:
احیانا اگر مخاطبت منم لطفا بگو ...
به داداش فرهاد؛:
سلام جدی گفتم با این هوشی که شما داری بخدا حیفی......من چیزه دور از ذهنی ن فتم من فقد زیبایی های دیگرانو بهشون یادووری میکنم ....همسر خودم وقتی باهاش ازدواج کردم هیچی نداشت نه کار نه خونه نه ماشین...اما اونقد توانمندی هاشو بهش یاداوری کردم که الان هم خونه داریم و هم کار داره بهش اعتماد به نفس دادم بره نمایندگی سایپای شهرمونو بگیره اونقد گفتم تا رفت دنبالش و الان برای خودش کسی شده....الانم به شما میگم شماهم برادرمید شما هم خیلی باهوش هستید اینو جدی میگم جناب مهندس.....
وای یکساعت تموم به مثاله گوسفند خندیدم بهترینمثالی بود که میشد زد حقیقتا....درباره یک زن خوشتیپ بمراتب جذابتر از یه زن خوشگله حقیقتا باید با طلا نوشتش ....خوشحالم که حداقل شما اینو فهمیدید ....
درباره اینکه تیپ بزنم و اینا من به برکت پولایی که همسرم بهم میده تیپم خوبه چه توخونه وچه بیرون یکی ازدلیلای اینکه همسرم نمیذاره بیرون ب رم همینه میگه نگات میکنن ....تیپ و ارایشم تو خونه هم خیلی خوبه منو تا حالا بدون ارایش ندیده اصلا ....استادشونم بابا ....اما زیبایی هامو نمیبینه انگار ....همه ازم میپرسن فلان لباسو از کجا گرفتی و با حسرت نگام میکنن امااین ......اگر نازو عشوه ایناست که گفتی خیلیاشو رعایت میکنم و ذاتیمم هست  شاعرم و ظرافت های زنانم زیاده اما مشکل اینه که مهارت نه گفتن ندارن و این توانایی رو ندارم که به همسرم اجازه ندم سمتم بیاد و حریصم بکنمش ...پس فک کنم این همسرمه که مشکل داره ....من تمام اینارو دارم خیلی از نازوعشوه هارو بعد عروسی میشه اجراش کرد من عقدم....اقافرهاد من ازمهربونی زیادم ضربه میخورم جز چشم گفتن دلم نمیخاد به همسرم چیزی بگم ....اما به ضررم تموم میشه حرفام ودیدگاهام تو قلبم میمونه  و میشن عقده وقتی هم بهش میگم تاثیری نداره وقتی گریه میکنم وبهش میگم چرا مثه همه نامزدا نمیای بریم بیرون دور بزنیم چرا مسافرت نمیریم میگه سرم شلوغه ....زیاد نمیاد بهم سر بزنه و اینکه محدودم میکنه

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۲ سروناز
قانون جذب نمیدونه چیه اصلا .....
همون بیلمز خودته....شکلک خنده

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۴ یه دانشجو
با سلام خدمت تمام دوستان و هم گروهی های عزیز
خیلی وقت میشه نیومدم اینجا
از غیبت یهوییم معذرت میخوام
از اینکه دوستان تو نظراتشون ازم یاد کردن ممنونم
این چند وقته به سه دلیل نتونستم باشم:
1-اثاث کشی
2-بحران روحیم به خاطر همون قضیه که بعضی از دوستان درجریانن
3-تصمیم یهویی برای ترک کامل گناه. باعث شد خیلی خیلی بدتراز قبل تو این گناه غرق بشم
خواستم اینو بگم  که هرگز نخواید یهویی ترک کامل کنید اصلا جواب نمیده
لااقل واسه من که بدتر شد متاسفانه متاسفانه
کم کم خودتون رو جدا کنید از این گناه کذایی
این چند وقته همش با خودم درگیر بودم
هوس میگفت خودارضایی کن ولی عقل میگفت نه!
منم بین این دوتا موجود عجیب غریب :-)مونده بودم
رفتم حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)ولی امادگی ترک نداشتم و زیارت جمکران هم کارساز نبود
احساس میکردم دلم نیومده زیارت فقط تن خاکیمه که داره زیارت میکنه
خلاصه نمیدونستم چطور از بیشتر شدن خ.ا هام کم کنم
میخواستم برم دنبال متعه(صیغه)ولی نمیدونستم ایا همسرم این رو قبول میکنه که من قبلا با کس دیگه ای بودم یا نه(لطفا در مورد صیغه بحث نکنید)
بیخیال صیغه هم شدم
دنبال بارقه امید گشتم,چیزایی که باعث میشد از خ.ا فاصله بگیرم رو تو ذهنم بزرگ کردم
بالاخره با کمک خدا موفق شدم
از امروز ساعت5عصر با یاری خدا دوباره برگشتم و توبه کردم,انشاالله که خدا توبمو بپذیره
الانم حالم خیلی عالیه
ببینید دارم میخندم:-)
نگید دوباره"یه دانشجو"ناامیده ها;-)
خب این از ما
همگی خوب هستید؟
تازه چه خبرا؟
کیا مزدوج شدن؟دعا کنن سر سفره عقدشون,میگن دعای تازه عروس داماد گیراس:-)
ببخشید که اولین پستم بعداز مدتها اولش ناراحتی بود
ولی اخرش فکر کنم خوب بود
فعلا همینا به نظرم رسید
انشاالله هممون هرچه زودتر به پاکی کامل برسیم
یاعلی
بازدید : 2066 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:29 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

کوچکی سایز سینه های خانم و نارضایتی شوهر

کوچکی سایز سینه های خانم و نارضایتی شوهر

......................................................................................................

من 2 ساله که ازدواج کردم . خانومم از همه لحاظ خوبه ولی فقط به علت کوچیک بودن سایز سینه هاش از زندگی خسته شدم . شاید براتون خنده دار به نظر برسه. ولی این قضیه بعد ازدواج برام خیلی مهم شده . نمیدونم باید چکار کنم. دارم به انحراف کشیده میشم . اینو هم بگم که قبل ازدواج نه اهل دیدن فیلم های پرنو بودم و نه اهل دختر بازی ولی نمیدونم چرا خدا با من اینکارو کرد؟

موافقین ۴ مخالفین ۱ ۹۳/۰۸/۰۶
------------------------------------------------------------

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۱:۴۷ !
اگه زنتون از سایز اندام خاص شما راضی نبود به نظرتون باید چیکار میکرد؟

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۲:۳۸ سوال کننده
اقای نجفی خیلی ممنون از اینکه سوال منو برای نظر خواهی گذاشتید
در جواب دوستمون باید بگم . ظاهر جنسی معمولا برای اقایون خیلی مهم تره و خانوما تقریبا با هر ظاهری میتونن کنار بیان . من غیر از سایز کوچیک سینه های خانومم . یه مشکل دیگه هم دارم که خانومم خیلی سبزه هست و من سفید دوست داشتم ولی به خاطر کرم سفید کننده که در مراسم خواستگاری زده بود. نتونستم بفهمم . بصورت خلاصه بگم از شب اول ازدواج تا الان دارم خودمو نفرین میکنم . از خدا هم نازاضی هستم . نمازم دیکه نمیخونم

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۲:۴۴ زمستان
سلام 
آخه آقای عزیز من الان به شما چی بگم؟
مگه می شه فقط به خاطر ناراضی بودن از سینه های خانمتون از زندگی سیر شده باشید ٬ منطقی نیست.
یعنی الان اگه متناسب با سلیقه شما بود دیگه هیچ مشکلی تو زندگیتون وجود نداشت؟
می گید اهل دیدن فیلم و دختربازی نیستید پس علت ناراحتی نمی تونه این چیزا باشه.
شاید شما در زندگیتون از لحاظ روحی اون جور که باید ارضا نمی شید و حتی خودتون هم متوجه نباشید و این خلا روحی این شکلی خودشو نشون داده. البته این فقط یه حدسه.
شایدم زندگیتون اصلا مشکلی نداشته باشه و شما فقط دارید (با عرض معذرت) بهانه گیری و ناشکری می کنید. 
لطفا قدر زندگیتونو بدونید. برای بدتر نشدن مشکل به یه مشاوری چیزی رجوع کنید.

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۰ **
من یه دختری هستم که سینه های کوجیکی دارم و این من و نکران کرده که در اینده با همجین مشکلی مواجه بشم.البته صورت خوبی دارم و بایین تنه هم بر.

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۳ سوال کننده
دوست عزیزم ( زمستان)  باید خدمتتون بگم . من از اول هم ظاهر خانومم برام جداب نبود ولی به خاطر اصرارهای خانواده و اینکه همسرم از لحاظ اخلاقی و خانواده نسبتا خوب بود قبول کردم ولی الان این قضیه واقعا برام حاد شده . من دیگه با همسرم تحریک نمیشم . اهل رابطه نامشروع هم نیستم . نمیدونم باید چکار کنم . حسرت خانوم های دیگران رو میخورم . خیلی انتخاب بهتری میتونستم داشته باشم . جدیدا به فیلم های پرنو نگاه میکنم . چشم چرون شدم .کارهایی که تو مجردی انجام نمیدادمو دارم انجام میدم . ازدواج برای من نتنها مشکلات جنسی رو کمتر نکرد بلکه بدتر هم کرد . خلاصه بگم من روحم ارضا نمیشه . حتی یک بار هم نشده

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۷ زری
یعنی یه آدم فرق صورتی که کرم خورده با پوست طبیعی رو متوجه نمیشه؟ برو زندگیتو بکن برادر من. نیست حالا شما نماز نمیخونی خدا هم براش مهمه. شما اگه بخونی واسه خودت خوندی منت هم سر خدا نذار. ضمنا خود کرده را تدبیر نیست. جای زنت باشم اینقد روت ایراد میذارم که واقعا از زندگی خسته شی.حالا خودت خیلی سفیذبرفی هستی؟ اعتماد به نفس نیست که اعتماد به سقفه.

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۰ سوال کننده
دوستان من همیشه سعی کردم  قبل از ازدواج جلوی خودمو در روابط نامشروع بگیرم به این امید که خدا لذت واقعی رو در ازدواج بهم نشون بده ولی الان که اینظور شد به همه چیز شک کردم . شاید من بنده خوبی نبودم . فقط اینو بگم خدا بدجوری حالمو گرفت.

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۸ شاپرک 1
یعنی نماز خوندن شما قبل ازین بخاطرپیداکردن همسر کامل ازنظر جسمی بوده که حالا تارک نماز شدی؟ تاحدودی درک میکنم که تو ذوقت خورده باشه واسه این دوتاموضوعی که گفتی ولی اصلا توجیه مناسبی واسه ناشکری و مخصوصاترک نماز نیست. به هرحال هرکسی از یک موضوعی تو زندگیش ناراضیه،حالا یکی مشکلش بزرگتره ویکی کوچکتر. مطمئن باش که هیچکس از همسروزندگیش صددرصد راضی نیست.اگه آدم بخواد آرمانی فکرکنه همیشه حداقل یک چیز مطابق میلش نیست. پس بجای ناشکری به این فکرکن که مشکلات بزرگتری مثل خراب بودن بی وفایی زن،عدم تمکین و...انشالله وجودنداره تابامشکلت راحتتر کناربیای.
درضمن الان که راههای پزشکی وزیبایی واسه افزایش سایزسینه خانماهست چه باپروتز وعمل یا حتی برخی خوراکی ها که خانمتون میتونه استفاده کنه .بعدم اصلا اینطوری فکرنکن که خانما اندام (حالا چه جنسی چه اندام وظاهربطورکلی)مرد واسشون مهم نیس.چون واسه بعضیا مهمه وممکنه نتونن باهرظاهری کناربیان

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۹ سوال کننده
زری جان من چون با دختری رابطه نداشتم کلا همه دخترا برام جداب بودن ولی الان میفهمم که رنگ سبزه تیره خانومم و سایز کوچیک سینه هاش دیگه برام قابل تحمل نیست . از همون شب اول اینو فهمیدم ولی تا چند ماه اول به روش نیاوردم . ولی الان قضیه خیلی بحرانی شده . باور کنید از سرکار دیگه دوست ندارم برگردم خونه

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۰ سهیلا
ببینید برادر من شما بچه که نبودید کاملا مختار بودید .درسته خانوادت اصرار کردند اما شما اگر نمیخواستید میتونستید مقاومت کنید.پس حرفتون منطقی نیست.تازه شما باید از خدات باشه که زنت سبزه است چون زنان سبزه گرم مزاجند وپایه.حتی اگه هرشب رابطه بخوای نه نمیگن.الانم که رنگ پوست تیره مد شده آدمها کلی هزینه میکنن تا سبزه بشن.چند نفر تو فامیل داریم خودشون مثل برفند زنهاشون سبزه اند اما عاشق ومعشوقند معرفند تو فامیل .در عوض چندتا داریم زنه مثل پریه اما اخلاق نداره وسرد مزاجه .شوهرش ناراضیه ازش دایم دعوا دارند.زیبایی معیار نیست .از خودتون نگفتید.خودتون زیبایید ؟؟یا بهم میاید؟ برای سینه که بره پروتز بذاره مثل همونایی که توفیلمها میبینی میشه.فیلم ناجور سلیقه شما رو تغییر داده.بقول پیامبر وقتی زن زیبایی دیدید به خونه برید وبا زنتون رابطه برقرار کنید خدا همه خوبیها رو در زن شما میذاره وشما اونو بهترین زن دنیا میبینید.
دیدن فیلم های پورنو متوقف کنید هیچ زنی به زیبایی بازیگران نیست چون اونها گریم چند میلیونی روی صورت دارند وانواع مختلف جراحی زیبایی.که اگر تو هم پول هزینه کنی واسه جراحی زنت از اونا خوشگل تر میشه.الان دوست داری ما بگیم برو زنا کن ؟صیغه کن؟ازدواج مجدد کن؟یاظلاقش بده؟یا خودارضایی کن؟نه برادر من انتخاب نهایی با خودت بوده و خانمت گناهی نکرده که پوستش سبزه است شما اشتباه کردی اون چوبشو بخوره؟انصافه؟چندشب پیش رفتیم عروسی زنه خیلی زشت بود اما مرده خیلی زیبا درسته اینهمه تفاوت بده اما داماد عین پروانه دور زنش دور میزد ومیگفت بهترین هدیه خدا زنم بوده.به زندگیتون بچسبید.نشنیدی میگن زیبارویان بی وفایند

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۲ طرفدار خانوم
سلام ازخودت میپرسم یعنی الان خانمت این وسط مقصره؟خودت مقصری؟استغفرالله خدا مقصره؟
کی میتونه مشکلتو حل کنه؟ فقط خودت میتونی حلش کنی ،،،همه چیز زندگی فقط مسایل جنسیش نیست که!
یکیو میشناسم که خانمش خشکله من خود این آقا رو از همه لحاظ قبولش دارم همه چی!ایمانش بیسته ولی متاسفانه متوجه شدیم که خانومش بینهایت بداخلاق و اهل غر زدنه ،،،خود این آقا ب برادرم میگفت فقط اخلاق طرفو رو  تو خاستگاری بسنج یه ماه فقط درمورد اخلاقش تحقیق کن که زن بداخلاق آدمو ذره ذره نابود میکنه
حالا آقای محترم من مطمعنم این خانمتون از لحاظ اخلاق همه چیزش درسته که شما وقت کردی بچسبی به این مورد بیخود کوچیکی سایز سینه ها! منت نمازتم برای خدا نذار ،،،فک کنم اون قبلی هاتم با منت بوده عزیز جان 

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۵ ---
خانومتون لاغرن؟ اگه لاغرن وقتی چاق بشن هم پوستشون روشنتر میشه هم ... هاشون بزرگتر میشه.بابا کدوم زن متاهلی رو میشناسین که بچه دار شده باشه و ... های کوچیکی داشته باشه؟ اتفاقا آشنایی که قبل از بچه دارشدن ...های کوچیکی دارن بعد از مادر شدن سایز ... هاشون نرمال میشه وگرنه اگه از قبل بزرگ باشه که بعدش بهم میریزه وزشت میشه..سبزه بودنم که الان مده.مردم میان خرج میکنن و کلی دردسر میکشن تا برنزه شن حالا خانوم شما خودش برنزه هست.مثبت نگاه کن به قضیه.از حرفاتون اینطور استنباط میکنم که مشکلات اساسی تو رابطه جنسی با خانومتون دارید و این حرفای شما فقط ظاهر قضیست. حتما به به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنید تا ریشه یابی کنن و مشکل اصلی رو حل کنند. 

۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۵۳ واقعا که.....
پس باید به این نتیجه رسید چیزی که برای بیشتر اقایون مهمه ظاهر وقیافه زیبا  مهم هست نه اخلاق و معرفت واقعا که شما باید جذب زیبایی باطن خانومتون بشید جذب نجابتش فک کنید خانومتون اون ویژگی هایی که گفتید داشت ولی اخلاق نداشت اون موقع بیشتر عذاب نمیکشیدید.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۸ من
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*** *******

با این حرفات از همه مردا متنفرتر میشم.

یعنی چی سبزس؟سینه هاش کوچیکه؟؟کرم زده؟؟؟خوشت نیومده بود همون اول تو خاستگاری میگفتی نمیخامش!!!!مگه مردم مسخره شما پسرهااان.بخدا موندم باید به کدوم سازتون برقصیم.

خوشبحال خودم که شوهر نکردم و هنوز با موجوداتی مث شما جز از دور آشنا نیستم.

بمیرم واسه اون دختر بیچاره...طفل معصوم...

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۱۷ کمیل

خخخخخخ

اومده از سایز سینه زنش شکایت میکنه.

بدبخت دختر بی عقل بد اخلاق ندیدی....

اگه به جای سبزه بودن و کوچولو بودن سینه هاش اخلاق نداشت...یا عقلش رشد نکرده بود...یا از تو بدش میومدو نمیخاست باهات بسازه و بمونه اونوقت پدرتو در میاورد ....اگه که....استغفرالله...برو برو الکی چرت نگو...برو که داغون این سوالام این چن روزه.....

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۲۱ یه دختر سبزه
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

راهی که در پیش گرفتی واسه حل مشکلت عالیه....حرف نداره یعنی...نماز نخون...چشم چرونی کن..به زن مردم نگا کن...حسرت خانومای دیگه رو بخور...فیلم مستهجن مزخرف نگا کن...دیگه....تازه از خدا هم ناراضیه....*****.....** **** *** ** **** ***.....

تو بدبخت خواهی شد....اینو من سبزه رو میگم بهت....

اصلا برات دعا نمیکنم و هیچ آرزویی برای **** ** شما ندارم..***** ***** *** **** ** *** *** **** * ***** *********

نظر:
سلام
دلیل ستاره دار شدن :
بیان الفاظ تند ( بدون الفاظ رکیک )

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۲۳ زمستان
خب ببینید اولا اینکه شما اشتباه کردید. درسته که اخلاق و خانواده خوب داشتن مهمه اما ظاهر هم نه به اون اندازه ولی مهم هستش. البته گفتن این حرف ها الان دیگه درست نیست شما ازدواج کردید.
اینکه روابط نامشروع نداشتید و جلوی خودتون رو گرفتید باید برای رضای خدا بوده باشه نه صرفا به خاطر داشتن ازدواج موفق.
با دیدن فیلم های پورنو و چشم چرونی کردن نه تنها روحتون ارضا نمی شه بلکه تشنه تر هم می شه و سطح توقعتون از خانمتون هم بالاتر می ره. این کارهارو بگذارید کنار خواهشا.
 شما الان به خانمتون متعهد هستید. گناه دارن به خدا

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۲۶ ........
یه جوری میگه دیگه من نماز نمیخونم که انگار خدا به این 4 رکعتی که میخونیم احتیاج داره نه برادر من این ماییم که به اون احتیاج داریم ارتباطت و با خدا بهتر کن از خودش ارامش بخواه به زن و زندگیت بچسب خدا رو شکر کن که زن خوبی داری همون طور که نوشتی از لحاظ اخلاقی و خیلی چیزای دیگه که الان به چشمت نمیاد و ظواهر برات خیلی پر رنگ شدن اگه وقت کردی برو یه سری به دادگاههای خانواده بزن بعضی از زنا رو ببین بعد قضاوت کن بعضیا بساز نیستن  قانع نیستن و هزار تا مشکل دیگه

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۴۲ ناشناس
سلام فقط میتونه بگم خدا بحق این شبا ی عزیز هدایت کنه ناشکری

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۱:۱۲ فرناز
واااای .. اون جوک قدیمی رو شنیدین ؟؟
هموون که آقااهه زنش سبزه بووده .. 13 به در , از پنجره پرتش میکنه بیروون !!
...
ببخشین .. یهوویی یااد این جوک افتاادم !
تاازه یااد چند تاا جوک دیگه ام افتاادم . اماا چوون ایاام محرمه ؛ دستم بسته س .


۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۱:۳۱ زینب
یعنی با خانومتون از لحاظ اخلاقی و بقیه موارد مشکلی ندارین اصلا؟؟؟؟ باورش سخته
به نظرم باید با ایشون صحبت کنید البته خیلی نرم و ملایم،
زن سبزه هم می تونه سکسی باشه، قطعا
شاید خانومتون حواسش نیست و تا حالا بهش فکر نکرده.
وگرنه کافیه یه دوره ارایشگری بره تا استایل ها دستش بیاد.
سینه ها هم با بدن سازی تا حدی بزرگ می شه
این موارد رو باید خیلی محتاطانه و عاشقانه به همسرتون بگین، خیلیییییی ... 
رابطتون رو خراب نکنید یهویی.
در ضمن کسی از قهر با خدا سود نکرده شما هم انتخاب سرسری خودتون رو گردن خدا نندازین و برگردین به آغوشش.
موفق باشین
یاعلی

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۱:۴۹ آقا ابوالفضل / دانشجوی دانشگاه شریف
بیبن داداش! من آدم مقدسی نیستم، بهتره بگم نسبت به ادای فرایض دینی کاهلم؛ البته گفتن این مسائل درست نیست و بنا بر روایات، اظهار گناه بدتر از خود گناهه ولی چاره ای نیست باید بگم که منم یه آدمیم مثل خودت بی نماز و لاقید.

اینو می خوام بهت بگم یه عبارتی در یکی از کتب یه عالم بزرگ اخلاقی دیدم که خیلی برام جالب بود و وقتی بهش فکر کردم دیدم واقعا یه حکمت و واقعیته و منی که با خیلی از دختران محشور بودم به صدق این گزاره ایمان پیدا کردم، اونم این بود که:

"اگر بر فرض محال، تمام زنان یک شهر نصیب یک مرد شود، باز او به زنان شهر دیگر نظر و گرایش خواهد داشت!!!" این جمله کنایه از اینه که شهوت جنسی علی الخصوص در مردان، سیری ناپذیره!

اگر مثلا زیباترین و مه رو ترین و سپید ترین و خوش اندام ترین و در کل س ک سی ترین زن دنیا هم نصیب شما بشه هیچ تضمینی وجود نداره که بعد از مدتی شما ازش زده نشی!

اونچه که در زندگی مشترک اهمیت مضاعفی داره خلق خوش همسره نه سایز 85 سینه و بینی قلمی و ابروی کمونی و چشمای خمار و پوست سفید و کفل پرگوشت و بزرگ!

مبادا این حرفایی که اینجا زدی رو به خانمت بگی چون هیچ وقت از ذهنش پاک نمیشه و مثل نقش روی سنگ روی قلبش حک میشه. به خدا سبزه بودن و کوچیکی سینه، دلایل مناسبی برای تلخ کردن زندگی و خسته شدن از روزگار نیست! داداش یه کم به دیدت وسعت بده! ما دغدغه های مهم تری هم تو زندگی داریم!

پس برو زندگیتو کن و دیگه از این گلایه ها نکن ...

برو داداش! برو!

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۱:۵۶ اوه مای کامپیوتر
خدایا این سوال کننده رو هدایت بفرما و زندگی خودش و زنشو از این چالش پیش اومده نجات بده .

حاجی بورو خدارو شکر کن که از بی کاری و سرخوشی ..رفتی واسه خودت مشکل تراشیدی ..

بورو زنتو چارچنگولی و دو دستی بچسب و قدر همو و با هم بودنتونو بدونید که زندگی ... تمام زیباییش همین لحظات باهم بودنه !

نه به ما که توی سردترین و تاریک ترین فضای غمبار دلمون گوشه گیر شدیم و سوختیم و رفتیم .... نه به این ملت قدر نشناس ...
خدایا.... شکرت ....


خوشبخت و موفق باشید .
و من الله توفیق .

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۲:۲۹ وت
نتیجه بی توجهی به ظاهر در ازدواج.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۸:۰۸ لیلی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
شما از اول هم آدم خوبی نبودی فقط شهامت نداشتی و همه چیز رو در خودت خفه کردی و الان عقده هات ** *** * ******* بیرون زده شما فقط ادای آذمهای خوب رو در می آوردی به نظر من زنت رو طلاق بده و واقعیت رو بهش بگو بیشتر از این باهاش بازی نکن *** **** ** **** ** ** ******* **** *** من خودم معنویت و انسانیت رو به هر چیزی تو این دنیا ترجیح میدم خدا بنده شناسه از اول تورو میشناخت اون رو که نمیشه سیاه کرد
نظر:
سلام
دلیل ستاره دار شدن :
بیان الفاظ کمی تند

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۸:۳۵ فریحـــــــــا
من الان هنگم!!!!!!
چی بگم؟؟؟
همه ی کامنتا لایک داره...
ولی اگه میبینی واقعا نمیتونی با این موضوع کنار بیای و خیلی خیلی دوست داری که ظاهر خانومت بابت میلت باشه
یه مبلغی رو بذار وسط و ببرش تا هم بالاتنه رو پروتز کنه هم پایین تنه رو
اون موقع به قول خودت از لحاظ روحی که چه عرض کنم از لحاظ ظاهریم خوب ارضــــا میشی!هههه
ولــــی اینم بگم اگه اینکارو بکنی یه جور بی احترامی به طرفت...
بعدم بیشتر برو این فیلمارو نگاه کن هیچ عیبیم نداره...
امروز میای میگی سایز سینش کوچیکه فردا میای میگی ناخناش فلانه صورتش بمانه...
 اینقده ایراد نگیر...
اگه من خودتو میشد ببینم خوب بود...
میخام بدونم یعنی خودت ایراد نداری؟؟؟
برادرمن اینا که تو این فیلما هستند از ناخنشونو بگیر تا.....همش عمل کردس نمیشه که خانومتو با اونا مقایسه کنی!!!!؟؟؟
نمازم خوندی برا خودت میخونی نخوندیم برا خودت نمیخونی به حال ما هیچ فرقی نداره...
پس به جا بهونه آوردن بچسب به زندگیت و نا شکـــــری نکن...

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۹:۱۱ ناناز
برادرمن سایزسینش کوچیکه؟به نظرت اگه سایزسینش بزرگ بودواخلاق درست وحسابی نداشت خوب بود؟واقعا که.برو زندگیتوبکن.خداروشکرکن زن پاکی داری.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۹:۱۶ :-)

هی هی هییی من نمیدونم تو که به خاطر سایز سینه زنت یقه خدارو گرفتی کسی که سرطان داره چی باید بکنه

تپل سفید دوست داشتی اولش چشمت رو باز میکردی نه حالا

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۹:۱۷ رها
اشتباه از شما بوده چرا از خدا دلگیرین؟
خدا به شما چشم و گوش و عقل داده آقای محترم
خودتون انتخاب کردین چرا از خدا دلگیرین؟
شما اختیار عمل داشتین
اینا همش وسوسه های شیطانه
نذارین شیطان کانون گرم خانوادتون رو از هم بپاشونه
روی ویژگی های مثبت همسرتون تمرکز کنین
اونم خیلی خوبی ها داره که بقیه ندارن یکم بهش نزدیک تر بشین
اینهمه مادی گرا و ظاهر بین نباشین
نمازتون رو بخونین و از خدا بخواین تا دلتون رو با نور ایمان پر کنه و نذاره خطا برین

۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۹:۱۹ بهانه
جسارت نشه شاید خانمتون از اون خانمایی هستن که همه افتخارشون خلاصه شده تو اخلاق و رفتار! که فکر میکنن بعد ازدواج نیازی نیست به ظاهرش برسه. اگه حدسم درسته ازش بخواین طبق سلیقه تون آرایش کنه لباس بپوشه، دلبری کنه و... خلاصه به ظاهرش برسه. باهاش حرف بزنید (البته نه اینجوری که اینجا مطرح کردین) از سلیقه تون بگید، از خواسته هاتون از چیزایی که براتون جذاب و تحریک کننده ست. بگید زنمی دوست دارم برام اینجوری و این شکلی باشی. راستش فکر میکنم خانمتون آرایش کردن بلد نیست که پوست سبزه شو ،سفید کرده بوده! ملت پوست سفیدو برنزه میکنن، قیافه شون س ک سی و تحریک کننده میشه! برا کوچیکی سینه هم فکر کنم بره باشگاه بهش برنامه مخصوص بدن. یه سری حرکاتی هم تو اینترنت هست.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۰:۱۴ عباس
سلام عزیزم با این کارها چی به دست میاری دلت را می خواهی سر کی خالی کنی میگه خدا به تو اختیا نداده بودبابا دخترمعصوم چه گناهی کرده اون وخانواده اش برات کارت دعوت نفرستاده بودنداخه خاقت ورنگ پوست وسایز سینه هم که دست خودش نبوده عزیزم این جمله اقامون اباعبدالله را یادمون باشه اگر دین ندارید لااقل ازاده مرد باشید خوب حالا خدا را کنار گذاشتی دوست نداری ازاد مرد باشی دوست داشتی شخصی شوهرخواهرت بشود واین بهانه ها را به سرش در بیاورد پس عزیزم هرچه برخودنمی پسندی بر دیگران مپسند نگران نباش خداوند محبت را در قلب ها ایجاد می کند وارد لشکرشیطان نشو که وعده هایش سراب ودروغ است به شما قول می دهم بعد ازمدتی اب زیر پوست خانمت می افتد که از دیدنش کیف کنی درموردسایز سینه اگر بزرگ باشد نمی توان ان را کوچک کرد ولی سایز کوچک با انجام دادن ماساژهای جنسی بزرگ وبه اندازه دلخواهت میشه عزیزم قیاس کردن کار شیطان است او بود که خودش را ازادم بالاتردانست وتکبر کرد واز درگا ه خداوندرانده شدهیچ وقت خانمت را با خانم های دیگر مقایسه نکن چون ارامش روحی به هم می ریزد هرزنی یک خصوصیتی دارد که شاید در زن دیگر نباشد

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۵ سوال کننده
از تمام دوستان تشکر میکنم و واقعا تعجب کردم که هیچ کس حقی به من نمیده . درسته من از اول با ظاهرش مشکل داشتم ولی  با خودم گفتم مهم اخلاقه ولی الان میفهمم ظاهر و خوش اندامی هم به اندازه اخلاق مهمه . زن ادم باید همه جوره همسرشو ارضا کنه که بعد ازدواج حسرت بقیه رو نخوره . زن من باید اونقدر برای من جذاب باشه که خانوم های دیگه در محل کار و کوچه خیابون برای من جذابیت دیوانه کتتده نداشته باشه . همه چی اخلاق نیست . بخدا ظاهرم مهمه .خانواده همسرم در دوران خواستگاری اجازه ندادن من حتی یک بار باهاش بیرون برم و فقط چندبار در محیط خونه دیدمش . حالا دیگه گذشته ها گذشته کاریشم نمیشه کرد . انقدر هم نامرد نیستم که طلاقش بدم . حتما خدا دوست داره من عذاب بکشم . ولی از اینده میترسم . میترسم که به گناه بیفتم

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۱:۱۷ سوال کننده

دوستان من با ازدواجم از همون مخالف بودم ولی اصرار خانواده باعث شد که قبول کنم . باور کنید خیلی سعس کردم با این قضیه کنار بیام . بهش میگم که تو خونه ارایش کن . لباسهای جذاب بپوش و ....... متاسفانه اون هم خیلی همکاری نمیکه . فضای زندگیمون روز به روز داره سردتر میشه .یه جایی خوندم علت 50 درصد طلاق ها مربوط به عدم ارضا نیاز جنسی میشه . مشکل من هم دقیقا همینه . دارم روانی میشم . خیلی بداخلاقو ایراد گیر شدم . من اگر جای اون بودم میذاشتم میرفتم ولی اون فعلا طاقت اورده

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۱:۲۳ سوال کننده
درجواب دوستانی که میگن باید ظاهرشو چک میکردید و ربطی به خدا نداره باید بگم . من 4 بار قبل از ازدواج ایشون رو دیدم ولی دفعه اخر که خواستم  به این قضیه دقت کنم( سایز سینه) متاسفانه به دلیل اینکه همسرم مانتویی پوشیده بود که سینه هاشو حجیم نشون میداد گول خوردم. ( از اون مدل مانتوهایی که کمربند داره و قسمت بالاش پف میکنه ) اینم از شانس منه . باور کنید دستهای خدا در کار بوده

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۱:۲۶ جوون

هر چی خیره از طرف خداست و هر چی شره باعثش خودمونیم خدا نسبت به بنده هاش از

مادر مهربانتره 

از متنی که شما نوشتی و خدای متعال را باعث مشکلت خطاب کردی این جور به نظر میاد

که مشکل اصلی  طرز تفکر خودتونه .

یه ذره به هدف زندگی زناشویی فکر کن دربارش مطالعه کن تحقیق کن انشاالله حل میشه.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۱:۳۲ سوال کننده
در جواب دوستان که از ظاهر خودم پرسدن باید بگم به لطف خدا و به گفته دیگران ظاهرم و تیپم خیلی خوبه . اگر همسرم از 10 نمره اش 5 باشه بدون تعصب و اقرار میگم خودم حداقل 8 هستم . البته اینم لطف همون خدایی که این همه حالمو گرفته

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۲:۴۵ !
به قول دکتر انوشه
مردا هر چقدر هم زن خوشگل وهمه جوره هم گیرشون بیاد باز چشمشون دنبال دختر زشت همسایه س!

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۲:۵۲ زری
ببرینش سینه هاشو پروتز کنین. بهش خواسته هاتونو بگین. اینطور که من فهمیدم شما زیاد با هم حرف نمی زنین.به قول دوستان سبزه الان مد شده.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۰ حنیفه

یه جا گفتین که بهش  میگم آرایش کن و لباس جذاب بپوش خیلی باهام همکاری نمیکنه خانمم/

یه بارهم گفتین که بداخلاق وبهونه گیر شدم وباهاش بداخلاقی میکنم توخونه ولی اون طاقت میاره من بودم میذاشتم میرفتم

بنظر من صاف وپوست کنده بهش بگین که دلیل بداخلاق شدنم آرایش نکردن ونپوشیدن لباس جذابت هستش البته بامهربونی بهش بگین وقتی پوشید تعریف کنین خانما اگه ببینن شوهرشون مهربونه وبا محبت چیزی وازشون میخواد حتما حتما باهاش راه میان ومیگن واسه دل شوهرمم که شده این کارو انجام میدم چون مهربونه چون دوسم داره

اگه قبل اینکه باهاش بداخلاق شی بهش گفتی ولی توجه نکرده شاید اهمیت این ظاهر رو برای شما درک نکرده ونمیدونه که براتون مهمه ؛ نمیدونه که زندگیتون سرد میشه

شاید الانم که طاقت میاره واسه اینه که زندگیتون از هم نپاشه ودوستتون  داره وتمام چفت وبست از هم نپاشیدن یک زندگی رو تو خوش اخلاقی وصبور بودن میبینه حتی اگه شوهر خیلی بدخلق شه ولی به ظاهر و ظرافت توجهی نداره ونمیدونه که اونم اهمیت داره

ولی راجب رنگ پوستش وسایز و.. اصلا بهش حرفی نزنین چون دیگه رغبت نمیکنه به خودش برسه ودلش میشکنه واگر هم روزی روزگاری ظاهرش مطابق میل شوهر شد بازم باخودش فک میکنه شاید شوهرم داره بخاطر دلخوشی من میگه وافسرده واز خودش متنفر میشه

الان نمونه های  لباس زیر زیادی تو بازار وجود داره که سایز وافزایش میده (درظاهر) میتونین بهش بگین من اونا رو دوس دارم که زیر لباس اصلیت بپوشیش بهشم نگین چون اندامت کوچیکه واسه این دارم میگم ؛بگین مثلا بنظرم خوشگل تر میشی وقتی اینو میپوشی

اگه خودت شما سعی کنی خداوند هم زنت رو زیباترین زن درنظرت جلوه میده شاید اولاش سخت باشه یاخانمت حرفت رو گوش نکنه بگه حوصله ندارم و... ولی بالاخره به اهمیتش پی میبره وآرایش ولباسای که میخوای برات میپوشه

فقط شما یه کاری کن همین طور که هرچی بدخلقی کردی از قصد؛ خانومت طاقت آورد و صبور بود شما هم تواینجا براش جبران کن هرچقدرهم که گفت حوصله ندارم وبلد نیستم یا چطور وچجوری و... شما هم طاقت بیار وباهاش راه بیا .

البته باهم صحبت کنین خیلی جدی وبااحترام وبخاطر بداخلاقی که از قصد داشتی معذرت خواهی کن وازش بپرس که دوس دارم شما هم هرچی تو زندگی باعث دلسردیت میشه یا اعصابت روبهم میریزه ازجانب من؛ برام بگی تارفعش کنم شاید اون بنده خدا هم حرفای ناگفته ویه آرزو هایی  بدل داشته باشه

 

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۸ محمد رضا
سلام آقای محترم ببخشید طرز تفکر شما از زندگی خیلی ایراد داره آخه عینه یکی از آقایون فامیلمونه ایشون خانمی داشتن از هر لحاظ خوب طوریکه هزاران خواستگار داشت این آقا اول به پیشنهاد دیگران خواستگاری رفته بود ولی خدایش بعد خودشم بدش نمیومد ودل دادو ازدواج کرد این آقا بعد از ازدواج سروسامانی گرفت  وضعش خوب شددیگه دغدغه ای نداشت ولی به جای اینکه شکر گذار باشه رفت سمت فکر کردن به اینکه چرا نمی بایست خودم عاشق  وپیشقدم میشدم چرا دیگران برام تصمیم گرفتن چون تصمیمهای من همیشه درست ازآب در میان به فکر دیگران بودن غلطه!من میبایست عاشق میشدم بعد باطرف کلی حرف میزدم اونو میدیدم بافکر خودم جلو می رفتم بهتر بود.بهانه گیری میکرد جوریکه اون خانم عیبی نداشت ازهر لحاظ تکمیل بودوقتی از هر ایرادی  شکست میخورد میرفت سراغ بهانه بعدی...جوری پیش رفت که میگفت اگه زن باانتخاب خودم بد ازآب درمیومد میساختم ومی سوختم سمت هیچ گناهی وطلاق نمی رفتم چون خودم انتخابش کرده بودم.البته داشت خودشو گول میزد
این دوست ما کلی غرورگرفته بودش.ولی من مطمئنم ضررشواین آقا میکنه!نه خانمش
آقای محترم بعنوان یه دوست که تجربه ای مثل شمارودیده توزندگی زناشویی اخلاق ایمان ودرستی حرف اولو میزنن.
اگه خانمت وبعدازاون خانواده ش تورو دوست دارن واین ویژگیهارودارن شکر خداکن.
چشم چرانی معتاد شدن به فیلمهای نامناسب نماز نخوندن وبی توجه به خدااز گامهای شیطان است
آقای محترم حالا به نظرخودت فکرت وطرز برخوردت بازندگیت خداییه یا شیطانی؟
اول از خدا کمک بخواه که راه فکر درستو نشونت بده!وعشق حقیقی ولذت اصلی زندگی تودنیارو که اول عشق به خودشه روبهت بده.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۳:۴۶ احمد
سلام
سوال کننده محترم نوشتن: به نظرتون شاید خنده دار بیاد

بابا جون شاید نه
واقعا خنده دار میاد
من کلی شاد شدم به حرفات
نه جونه من اینارو واقعا میگی؟
به خاطر کرم نفهمیدی؟
سینه خانومت کوچیکه نماز نمیخونی؟؟؟؟
من خداوکیلی باور نمیکنم که شما راست بگی
خودت حرفایه خودتو خوندی؟

اخلاق واسه یه آدم معمولی و دیندار حرف اول رو میزنه و تمام خصوصیات زن در حاشیه قرار میگیرن
مشکل از خانومه طفل معصومت نیست
مشکل از خودته
بگرد تو زندگیت ببین چرا اینجوری شدی و دلیل واقعیش چیه
عمرااااااااا که فیلمایه پورنو نگاه نمیکردی
شک ندارم نگاه میکردی
بدون که زندگی فقط سینه نیست
رنگ پوست نیست
یکم برو سمت خدا برو زیارت امام رضا
دسته زنتو بگیر باهم برین مشهد زیارت
واقعا تاثیر گذاره
خودتو کنترل کن همه حرفات نفسانیه فقط راهش کنترل نفسه
موفق باشی

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۷ فرناز
آقااای شااکی 
یه نگااهی به یکی از پستاای گفتگووی آزاد آقاای نجفی بندااز 
تماام آقاایوونی که اوونجا نظر گذااشتن ،، گفتن این قضیه ساایز سوتین اصلااا برااشون مهم نیست .. 
نظر منم اوونجاا بخوون 
همسر من باا همه ی عشقی که به هم دیگه دااریم نظرش خلااف نظر شمااست . 
همین الااان اون پستو بخوون 
اعصاابمونو خوورد کردی 
منم که هی جوکاای نااجوور یاادم میااد اماا نمیتوونم بگم 
داارم خفه میشم 
بااز الااان یه چیز میگم عبااس میگه شعاار نده 

" مردم چه دغدغه هااای بی ارزشی داارن " 
عبااااس ؟؟؟؟ بااز شعاار داادم ؟؟؟ 

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۴:۰۴ ترنم
بشین یه جور که ناراحت نشه باهاش صحبت کن که یه تغییری تو تیپ و لباس پوشیدن و نوع ارتباطش بده ، خودت هن به خدا توکل کن و استغفار کن از کارهایی که می کنی ، دیگه کاریه که شده، گناه داره به خدا
اصلا با هم برید پیش یه مشاور خیلی خوب ، حتما جواب خواهید گرفت
همونطور که شما تو خیابون حسرت بقیه خانوما رو می خورید چه بسا مردان بسیاری که حسرت زن شما رو بخورن، البته این در صورتیه که زنتون خیلی انچنانی بیرون بره ، دخترایی که تیپ های افتضاح و جلفی دارن می تونن توجه شما رو جلب کنن وگر نه دختری که با حجاب کامل بیرون بیاد نه سایز سینه هاش معلومه نه بقیه اندامش و نه رنگ واقعیه پوستش که شما در حسرتش بمونی 
امیدوارم به حق این ماه عزیز دیدگاهت عوض بشه و از این کارا دست برداری

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۴:۱۱ بهانه
نمیدونم چرا تا کسی یه چیزی میگه ملت ندونسته حمله میکنن بهش. اگه قرار بود با حرفای شما ایشون نظرش عوض بشه که اصلا موضوع اینقدر براشون بغرنج نمیشد. راستش من به این آقا حق میدم. من که اصلا تحمل آدمایی که به خودشون نمیرسنو ندارم. آقای سوال کننده : خانمتو بیار اینجا توجیه کنیم!! بشینید جدی باهاش حرف بزنید. با سلیقه خودتون براش لباس بخرید. هرروز که از سرکار برمیگردین اگه دیدین نامرتب و بدون آرایشه بهش بگین همین الان میری درست و حسابی آرایش میکنی لباس خوب میپوشی ،به موهات میرسی بعد میای. بفرستینش آرایشگاه خودآرایی یادبگیره، همین باعث میشه بره اونجا خانما رو ببینه بفهمه دنیا چه خبره. اصلا خودشم سر ذوق میاد. یه کم سر غیرت بیارینش که حواسش بهتون باشه. گفتن داریم تا گفتن باید جدی بهش گوشزد کنید تا متوجه اهمیت موضوع بشه.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۷ !
چی میشد شما مردا هم به جای سایز سینه های خانمتون سایز قلبشون رو میدیدین؟

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۵:۰۲ ناشناس
سلام
جناب سوال کننده، شما از ظاهر خود تعریف کرده ای!
از طرفی می گویید دیگر نماز نمی خوانید!
خدا شما را در عرصه ی امتحان زیبایی و جسم و تن همسرتان قرار داد تا بداند چقدر باز او را دوست خواهید داشت! شما نماز را به خاطر جسمی رها کردید!!
از طرفی، اگر هم این موضوع امتحان نباشد، شما می توانستید راحت آن موقع بگویید نمی خواهم، اما اخلاقیات شما را کمی وادار کرد! شما اگر هم ناراضی هستید، چوب ضعف در انتخاب خود را می خورید، آن خانم چه گناهی کرده؟؟؟
شما فقط خودتان را می بینید، فقط فکر کنید، چه اتفاقی برای او خواهد افتاد؟ آیا ایشان نمی توانست با پسری ازدواج کند که پوست سبزه دوست داشته باشد؟؟ ایا شما با سستی در حق انتخاب خود، این فرصت را از او نگرفته اید؟

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۸ گلپری
ظاهر هم اندازه باطن توی ازدواج مهم هستش مخصوصا در مورد خانم,من مورد مشابه شما زیاد دیدم,ولی میتونی با مهربونی به همسرت بگی که بیشتر به خودش برسه,کلاس خودآرایی بره,واسه سایز سینه هم بدنسازی کنه,یا اگه میتونی هزینه کنی پروتز کنه,ولی دیگه فیلم پورنو نبین ,چون تاثیر منفی زیادی روت میزاره,نمازتم بخون و ار خدا بخواه همسرت در نگاه تو زیباترین باشه

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۷:۰۰ ناناز
برادرمن ازنظرمن شمابایه چیزدیگه مشکل داری.شماخانومتودوسش نداری.مشکل همینه.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۷:۰۱ ارزو

نمیدونم چی بگم اول دلم برای اون خانم به شدددددت میسوزه و بعد شاید برای این اقا

خیلیییی سخته خیلیییمن اگه حس کنم شوهرم درمورد من این حسو داره از غصه میمیرم زن وقتی ازدواج میکنه شخص اول زندگیش شوهرش میشه عاشقش میشه اگه اونم درموردت اینو بگه باید ادم دق کنه‎:'(‎

ان شاالله خدا خودش به حق این روزای یه فرجی بکنه و مهر این زن بشدت به دل این اقا بیوفته

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۷:۰۴ فریحـــــــــا
این پست فتوکپی پست"شب زفافم شکل آلت تناسلی خانمم زد تو ذوقم"
از یه طرف بهت حق میدم از طرفی نه 50.50
از طرفی از اون دسته از اون خانومایی که به خودشون جلو همسرشون نمیرسن بدم میاد که این دست رو باید یه آرپیچی کامل کرد
از طرفی اگه جا زنت بودم و میفهمیدم دور از چشم من فیلم پرنو نگاه میکنیا چش چرونی میکنی یه گوش مالی جانانه بهت میدادم تا یاد داشتی فراموش نمیکردی...
همونجور که خودت میگی باهات همکاری نمیکنه و زندگیت بی روح شده!
ببرش خرید تو خرید کردن اون دسته لباسایی که دوست داریو و رنگش باب میلته بیشتر لباسایی رنگ روشن بخر تا پوستش سبزس قشنگتر باشه رو براش بخر و وقتی خریدی ازش بخواه که تو خونه برات بپوشه اونم موظفه که بپوشه یه مدت که پوشید کم کم عادت میکنه
از سلیقت درباره ی آرایش کردن بهش بگو،بگو دوست دارم زنم اینطوری آرایش کنه،خوشم میاد از رنگ مثلا قرمز تو آرایش هاش استفاده کنه،لذت میبرم وقتی زنم جلوم آرایش کرده باشه و به ظاهر خودش جلوم برسه اینارو بهش بگو مطمین باش اونم میکنه...
ازش بخواه که بره تو مغازه هایی که لباس خوابا و لباس س....میفروشن و بخره بعد وقتی برات پوشید تو اینقده محو میشی تا سایز مایز یادت میره.و.....
زنت باید اینقده به ظاهرش جلو شما برسه و  چشم و دلت رو چه از لحاظ روحی چه جنسی پر کنه که نری یا دنبال فیلم س...یا چش چرونی کنی یا حسرت خانوما دیگه رو بخوری...

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۱ کمک

 

من نمیگم فقط شما مقصری.میگم که هفتاد درصد شما مشکل داری.سی درصد خانومت.

برو بشین بهش بگو خانومم زندگیم عشقم من دوس دارم واسه من تو خونه آرایش کنی.لباس تنگ بپوشی.سینه هاتو این مدلی کنی بری باشگاه سرچ کنی ببینی چطور میشه سینه هات بزرگ تر بشه که من تحریک بشم و این بهشتی که با اخلاقت ساختی برام بهتر و بهتر بشه....تو هم هر چی بخوای من انجام میدم.هرکاری که به آرامشت و بهتر شدن زندگیت برسه رو با جون و دل انجام میدم....

برو برو که خودتم میدونی بهوونت بهونه نیست!!!راه داره...چیزیه که خیلی راحت درست میشه...هیچ زحمتی جز زبون نرم و مهربون و دل صاف نمیخاد.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۷:۵۲ لیلی
با این اوصاف و طرز تفکرت بپذیر که حتما خدا خانمت رو خیلی دوست داشته که پری رو و بزرگواری چون تو نصیبش کرده در ضمن تو این زمینه اگه مرد باشی بنده خدا رو طلاق میدی بره دنبال زندگیش اگه با همین دیدگاه و طرز تفکر باهاش ادامه بدی چه بسا کارت جنایت و نامردیه

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۸:۵۲ متاهل
یه توصیه به پسرای مجرد:

سعی کنید دختری رو واسه ازدواج انتخاب کنین که  آرایش نمی کنه و لباسای تنگ و کوتاه و چسبان و ... نمیپوشه

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ابوالفضل
گاهی اشتباهات کوچیک فاجعه به بار میاره این زنای بدحجاب خیابون کاری می کنن که بعضی از آقایون نسبت به خانم هاشون سرد بشن تا جایی که اصلا نتونن رابطه برقرار کنن داداش من اون زنایی که بیرون میبینی قیافشون همش رنگه صبح ساعت 5 ببینیشون از ترس فرار میکنی با خانومت برو مشاور تا بهش دلبری و زیبا کردن خودشو یاد بده خودتم یه پولی رو بذار کنار برای جراحی زیبایی که خیلی تاثیر گذاره الان حتی فک و کله رو کوچیک می کنند چه برسه به دماغ و دهن و ... 
اون دیگه زنته نزدیکترین کس بهته براش هزینه کن خودتم سعی کن از حالت ظاهر بینی بیای بیرون 

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۶ ثمین
عزیزم اینکه کسی به شما حق نمیده معنیش این نیست که شما نباید از همسرت لذت ببری
اتفاقا این حق مسلم شماست
اما دلیل برخورد بعضا تند دوستان اینه که شما همسرتو،ناموستو،چشم و چراغ خونتو با سایز سینه هاش و رنگ پوستشو تیپ و قیافه ش میسنجی
همسر شما حتی اگه سایز سینه هاش و رنگ پوستش هم دقیقا باب میل شما بود باز شما از یه چیز دیگه ش ایراد میگرفتی و میگفتی از زندگی خسته شدم
چون نمیتونی با روح همسرت ارتباط برقرار کنی نمیتونی ذاتشو،وجودشو،قلبشو دوست داشته باشی
تا نتونی این مساله رو برای خودت حل کنی تا نفهمی این کسی که تو خونه ته چه گوهریه تا نفهمی این چیزی که تو داری آرزو و حسرت خیلی از پسرای هم سن و سال توئه حتی اگه همسرت زیباترین دختر کره زمینم باشه مشکلی از تو حل نخواهد شد
اول برو ببین همسرت درکنار این دوتا مساله ی از نظر تو بد(رنگ پوستشو سایز سینه هاش)چه خوبیایی داره
یه دفترچه وردار روزی 5تا از ویژگیهای خوب خانومتو بنویس
بعد از یک ماه یه گنجینه داری که مجابت میکنه همسرتو دوست داشتن که نه بلکه بپرستیش
هروقت به این درجه از دوست داشتن و ارتباط روحی رسیدین برو یه عطاری معتبر و یه روغن حجم دهنده بخر هرشب سینه های همسرتو باهاش ماساژ بده یا صابون حجم دهندخ براش بگیر یا اصلا ببرش پیش دکتر جراح براش پروتز بذار
ببرش طب سنتی بدنشو زالو بندازه هم واسه سلامتیش عاااااااااااااااااالیه هم رنگ پوستش چندین درجه روشن میشه
عزیز دلم
من برادر ندارم اگه داشتم اینا رو بهش میگفتم:
حق مسللللللللللم و مبرهن شماست که از بدن همسرت نهااااااایت لذت رو ببری اما لذت واقعی وقتی نصیبت میشه که دوسش داشته باشی روحشو دوست داشته باشی 
هیچ مشکلی نیست که چاره نداشته باشه ولی چاره هیچ مشکلی قهر کردن با خدا و چشم چرونی کردن و.... نیست
تو دلتو با خودت صاف کن هزارتا راه هست تا اندام همسرتو بکنی دقیقا اون چیزی که دلت میخاد
هرکیم بگه کارت غلطه با من طرفه(کف گرگی میاد تو صورتش خخخخ)
برنامه ماه عسلو ماه رمضونا میدیدی؟
یه زوج امسال مهمونشون بود اسمشون احسان و سولماز بود
خدا کنه اون برنامه رو دیده باشی
اگه ندیدی دان کن ببین
اصلا همین اسم"احسان و سولماز"رو بسرچ برات روشن میشه منظورم چیه
موید باشی

۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۹:۴۹ ماه بانو
کی گفته زن سبزه با سینه های کوچیک زشته؟؟!‌ 
من یه دختر سبزه ام با سینه های کوچیک!!! ولی از نظر بقیه بسیار زیبا هستم!!! 
همین چند ماه پیش هم عقد کردم! همسرم هم قبل از عقد در دوران آشناییمون خیییلی منو دید و خیلی رفت و آمد کردیم با هم! اینو بگم که خودش منو انتخاب کرد و اصلا معرفی و اینا در کار نبود!
از همون موقع هم تا به حالا که بیشتر از هفت ماه می گذره، به نظرش خیییلی زیبا و س ک س ی و ... هستم!!! 
نکته ی آخر اینکه: همسرم پوستش کاملا سفید برفیه!
فقط خواستم بگم که سبزه ها با سینه ی کوچیک هم می تونن زیبا باشن!!! اصن این مواردی که گفتین ربطی به نازیبا بودن نداره!!! این نشد بهونه آقای محترم!!!
آقای محترم سوال کننده، برو چشماتو درویش کن و دودستی به زنت بچسب! فکر هم نکن ضرر کردی!

۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۰:۳۰ وت
از سایرین تقضا دارم،اول مشکل سوال کنندهو درک کنن بعد پست بذارن.اینکه زنش اخلاقش
فلانه اگر فلانش بهمان بود اخلاقش بسار بود،از سایز سینه خانمش راضی نیست،تمام حرفاتون
پاک کردن سواله،اگر راهی برای بزرگ کردنش دارید بفرستید.

۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۶ وت

1-ماساژ سینه  در حالت خوابیده

یکی از روشهای موثر که به بزرگ شدن پستان ها کمک می کند ماساژ آنها است.برای بزرگ شدن پستان در این روش شما باید سوتین خود را باز کرده و پستانهایتان را آزاد کنید و کاملاْ به حالت افقی قرار بگیرید، (بهترین حالت وقتی است که شب می خواهید بخوابید) سپس کف دستان خود را یعنی کف دست راست را روی پستان راست و کف دست چپ خود را روی پستان چپ بگذارید و به آرامی شروع به مالیدن پستانها کنید به طوریکه دو پستان را در جهت مخالف با یکدیگر و خیلی آهسته و آرام حرکت دهید و بمالید. می توانید هر شب ۱۰ الی ۱۵ دقیقه این عمل را انجام دهید و در مدت تقریباْ کوتاهی مثل ۶ ماه نتیجه مطلوب آنرا مشاهده کنید که روشی خوب و موثر در عین حال بی خرج و زحمت است. البته روش های علمی و پیشرفته جدید مانند استفاده از دستگاه وکیوم تاثیر بالایی داشته و زودتر نتیجه می دهد.

 

2-تمرینات صورت

یکی دیگر از راههای موثر برای بزرگ کردن سینه ها تمرینات ورزشی است. سعی کنید روزی بیست بار با انقباض ماهیچه های گردن ماهیچه پکتورالیس بزرگ (ماهیچه واقع در زیر پستانها) را نرمش دهید. تمرین دیگر تلفظ حرف «ایکس»، آنهم با باز کردن هر چه بیشتر دهان است. انجام این تمرین روزی ۲۰-۱۰ بار  توصیه می شود.

 

3-از گرما خودداری نمایید

حرارت حاصل از تابش آفتاب و یا آبتنی با آب داغ موجب منبسط شدن رگها و کند شدن جریان خون در رگهای پستان می شود؛ از طرفی قبلاً نیز اشاره شد که قرارگیری در معرض نور شدید آفتاب باعث پیری پیش از موعد پوست، زایل شدن رشته های الاستیک و در نتیجه چروکیده شدن آن می شود.

 

از این رو توصیه می شود سینه های خود را از حرارت شدید بدور نگه دارید و سعی کنید با آب خنک پستانها را مالش داده و با تحریک جریان خون در رگها، بافت آنها را تقویت کنید. یک دوش دو دقیقه ای آب سرد برای پستان های کوچک و سه دقیقه ای برای سایز بزرگ توصیه می شود. دوش آب سرد گردش خون در رگها را سرعت بخشیده و به دفع توکسین ها (مواد سمی) کمک می کند.

توجه: در انجام این تمرینات از یک دوش استفاده کنید و سینه ها را با یک حرکت چرخشی مالش دهید. در صورت عدم دسترسی به دوش می توانید با یک لیف ابری بزرگ آب سرد را کم کم روی سینه بریزید و آن را بمالید.

 

4-انقباض سیــنه ها (روش اول)

هر دو دست رو از منطقه آرنج به هم قفل کنید،یعنی با دست راست آرنج دست چپ و با دست چپ آرنج دست راست را بگیرید.

بعد دستها را به سمت هم محکم فشار بدهید و تا ۶۰ شماره بشمارید و رها کنید و چند دقیقه بعد دوباره اینکار را تکرار کنید. درطول روز اگر تا ۱۵ یا حتی ۲۰ بار اینکار را تکرار کنید و عضلات زیر بغل و سیــنه را کاملا منقبض کنید و نگه بدارید بعد از گذشت دو هفته میبینید چقدرپستان های خوش فرم و سفت شده ای دارید.

 

5-انقباض سینه ها (روش دوم)

این روش هم مثل روش بالایی فقط نحوه گرفتن دست فرق میکند.

هر دو دست را مشت کرده و مقابل هم مشتها را به سمت هم فشار بدهید.

یعنی مشت دست راست و دست چپ به سمت هم فشار داده شود وعضلات زیر بغل و سیــنه ها را منقبض کنیدتا ۶۰ بشمارید و رها کنید.این روش را هم مثل روش بالایی روزی ۱۵ تا ۲۰ بار تمرین کنید.

 

6-استفاده از ماساژ روزانه

ماساژ روزانه پستان ها به فرم دادن و بزرگ کردن پستان ها کمک می کند ، سینه ها را آزاد کرده و  روی تخت صاف یا زمین دراز بکشید با دست راست سیــنه چپ را در دست بگیرید و با نوازش از طرفین به سمت نوک سیــنه انرا خیلی آرام ماساژ دهید.

با نوک انگشتان به صورت دورانی از نوک سیــنه تا طرفین حرکت کنید.

بعد همین حرکات را کمی محکم تر انجام بدید طوری که فشار را احساس کنید.

یادتان باشه کاری با نوک سیــنه نداشته باشید و فقط روی عضلات سیــنه تمرکز کنید.

سیــنه را با دست محکم فشار بدید انگار که دارید آب لیمو میگیرید و رها کنید. این کار رو تا ۱۰ بار انجام بدید.

ولی یادتون باشه هرگز فشار را زیاد نکنید که درد ایجا شود.

ماساژ پستان باید برای شما لذت بخش و آرام کننده باشد.

حالا همین کارها را با دست چپ برای پستان راست انجام بدید.

هنگام ماساژ پستان ها میتونید از روغن خراطین استفاده کنید.

 

7-استفاده از کرمهای حجم دهنده روز و شب که مخصوص اینکار تهیه شدند

من مصرفشان را  به شما توصیه نمیکنم چون اثر چندانی ندارند وحتی ممکن است نوع تقلب آنها عوارض بعدی ایجاد کند.

 

8-استفاده از قرص های ضد بارداری ( ال دی.اچ دی. ژاسمین و ...)

البته اگر به مدت ۶ ماه ( ۶ دوره ۲۱ روزه ) از هر کدام از این قرصها ( مخصوصا ژاسمین ) استفاده کنید یک تا ۳ سایز رشد سیــنه خواهید داشت ولی عوارض این داروها را از یاد نبرید. ( افسردگی، دلدرد، سر درد، سر گیجه، تنبلی تخمدان و... )

 

9-مصرف ویتامین E

( روزی یک عدد به مدت ۱۵ روز ) بعد ۱۵ روز استراحت بدهید دوباره شروع به خوردن کنید اینو میگم چون ممکنه ویتامین E زیادی هم براتون ضرر داشته باشد و باعث پرخوری و چاقی بشود.( مشورت با پزشک )

 

10-انجام ورزش باتر فلای

یکی دیگر از روشهای موثر در بزرگ کردن پستان ها و فرم دادن آنها انجام ورزش باتر فلای است.( باز و بسته کردن دستها به طرفین سیــنه با سرعت و قدرت ) به بزرگ کردن و فرم دادن پستان ها کمک می کند درباشگاههای بدن سازی دستگاه باتر فلای موجود است اگر باشگاه نمیروید ، میتوانید در منزل دستها رو به طرفین سیــنه باز و بسته کنید.

 

11-شنا

شنا یکی از ورزشهای مناسب برای پستان هاست، بخصوص شنای قورباغه، آنهم بدلیل این که ماهیچه های پشت و سینه را وادار به مقاومت در مقابل فشار آب می کند. در واقع فشار آب خود نوعی ماساژ فوق العاده برای سینه ها حساب می شود. برای تمرین بیشتر می توانید پاها را در کف استخر بگذارید تا جایی که آب شانه هایتان را بپوشاند. دستها را بالا برده و آهسته در جلوی خود پایین آورید. ۱۰ بار این عمل را تکرار کنید. این عمل تاثیر بالایی در سفت شدن و فرم پستان خواهد داشت.

 

12-استفاده از کرمها و روغنهای مخصوص سینه

استفاده از کرم و روغن های مخصوص به فرم دادن و بزرگ کردن پستان کمک می کند،استفاده از کرمهای مخصوص علی رغم تبلیغات گاه اغراق آمیزشان شاید معجزه ای در پستانها ایجاد نکنند.استفاده از عصاره های گیاهی و روغنهای طبیعی و یا بیولوژیکی روی سینه ها علاوه بر اینکه ما را به ماساژ پستان ها وادار می سازند، نقش بسزایی در حفظ رشته های کشسان پستان دارد.

توجه : هنگام قرار گرفتن در نور آفتاب نیز سعی کنید برای حفظ پوست از مضرات اشعه ماورای بنفش از کرمهای ضد آفتاب استفاده نمایید. پس از هر بار دوش گرفتن بدن خود را با لوشن های مخصوص نرم و مرطوب کنید تا پوست رطوبت از دست داده خود را باز یابد.

 

دستورات لازم برای حفظ زیبایی پستانها

۱-تغذیه و پرورش اندام به طور علمی ۲-هیدروتراپی سرد ( ماساژ با آب سرد) ۳-ماساژ با وغنهای ویژه

۴-انتخاب صحیح سوتین(متناسب با اندازه پستان به نحوی که سینه ها تحت فشار نباشند )

 

http://www.beytoote.com/wedlock/learn/effective1-methodd-enlargement.html

۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۸ زینب
ببینید اقای سوال کننده
اینکه بچه ها حق رو بهتون نمی دن معنیش این نیست که شما هیچ حقی ندارین
بدون شک ظاهر هم باید برای دو طرف مهم باشه
ولی این مشکلی نیست که واقعا بخواین بخاطرش اینقدر به طلاق فک کنید
درسته به اصرار ازدواج کردید. ولی خوب همین الان هم هستن کسایی که با عشق ازدواج کردن الان طلاق گرفتن. اینقدر این مسئله رو بزرگ نکنید.
اگر واقعا اومدین اینجا تا جوابی برای مشکلتون پیدا کنید
بهتون پیشنهاد میکنم :
خیلی سریع پیش یه سکسوتراپ برین. یا به مراکز مشاور خانواده مراجعه کنید.
مشکل شما واقعا جدی نیست. منظورم این نیست که اصلا مهم نیست. منظورم اینه که حلش کار سختی نیست.
همسرتون با کمی ارایش ماهرانه می تونه به اندازه کافی سکسی بشه برای شوهرش.
و سایز ... هاشونم با ورزش و کمی چاق شدن (نمیدونم این خوبه یا نه) حل می شه . خدا وکیلی بچه ها راست می گن
زنتون اگر اخلاقش خوبه و باهاتون می سازه اذیتش نکنید.
گناه داره اونم خوب... 
امیدوارم زودتر مشکلات خودتون رو حل کنید.
نتیجه اش رو به ماهم بگین.
بیاین بگین که عوض طلاق و طلاق کشی عین دوتا ادم بالغ مشکلتون رو حل کردین.
موفق باشین
یاعلی

۰۸ آبان ۹۳ ، ۰۹:۳۴ سوال کننده
از تمام دوستان عزیزم ،خواهرهای مهربونم و براردرهای گلم که وقت گذاشتید و سعی کردید با راهنمایی هاتون به من و گرم نگه داشتن زندگیم کمک کنید صمیمانه تشکر میکنم . خیلی خوشحالم که در جامعه ما به مشکلات هم دیگه اینقدر اهمیت میدیم و از سایت خوب خانواده برتر هم کمال تشکر رو دارم
دوستان عزیزم من این مشکلو تا حالا با کسی در میون نگذاشته بودم و فقط تلویحا به خانواده گفته بودم که از ازدواجم ناراضیم . حالا که نظرات شما عزیزان رو خوندم فهمیدم که باید به شکل متفاوتی  به فضای زندگیم و همسرم و خودم فکر کنم. نمیخوام بگم با خوندن نظرات شما کاملا مشکلم حل شده ولی باید اقرار کنم در حل مشکلم کمک خوبی به من خواهد کرد
در مورد رابطه با خدا باید بگم که من حتی یک روز هم خدا رو فراموش نکردم و نماز رو هم چندین بار در طی این دو سال شروع کردم و خوب به دلایلی ادامه ندادم . جمله دوست عزیزمون که گفتند (من نمیدونم تو که به خاطر سایز سینه زنت یقه خدارو گرفتی کسی که سرطان داره چی باید بکنه) خیلی منو به فکر وا داشت  واقعا از تون ممنونم ای کاش میشد شماره شمار رو داشت تا از طریق وایبر با هم یک گروه خوب داشته باشیم و در حل مشکلات هم به هم کمک کنیم
در جواب ثمین خانوم باید بگم که من هم در برنامه ماه عسل زوج سولماز و احسان رو دیدم و واقعا در زمان پخش اون به شدت به فکر فرو رفتم و شما یاداوری خوبی کردین
بعضی از خانوم های عزیز ناراحت شدن و فکر کردن سبزه بودن و داشتن سایز کوچیک چیزه بدیه من همینجا عرض میکنم که به هیچ وجه قصد توهین به شما عزیزان رو نداشتم . این فقط صلیقه منه که اون هم بعد ازدواج متوجه شدم و دست خودم هم نیست
دوستان عزیزم بارها و بارها نظرات ارزشمند شما رو مطالعه خواهم کرد و البته منتظر نظرات جدیدتون هم هستم . دوستای گلم اینو بدونید که خیلی ماهید
از سایت خانواده برتر هم تقاضا دارم که در صورت امکان مثل خیلی از سایت های مجاز یه پیج در فیسبوک داشته باشید تا دوستان راحت تر بتونن تبادل نظر داشته باشند

۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۱:۵۷ سهیلا
سلام بچه ها.امروز یه چیزی دیدم خیلی تحت تاثیرشم.رفتم واسه چکاب یه آزمایش یدم یه دختر همسن خودم 26ساله اومده بود من فکر کردم ده سالشه.قدش یه متر صورت چروکیده وزرد.کمرش قوز داشت لاغرلاغر بود نمیتونست قشنگ حرف بزنه بعد فهمیدم 26 سالشه.نمیدونم چرا اینجوری بود یا اسم بیماریش چی بود اما همونجا گفتم خدایا شکرت که ما رو از چنین امتحاناتی معاف کردی.خیلی صبر میخواد .ما بخاطر چه چیزایی گلایه میکنیم به خدا که تو مارو نمیبینی.حواست به ما نیست.خدایا شکرت وممنونم که تن سالم بهم دادی.خدایا اون دخترو هم شفا بده.آمین
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1644

۰۹ آبان ۹۳ ، ۰۰:۵۶ یه دوست

جناب سوال کننده

من نصیحت یا راهنمایی نمیخوام کنم، فقط یه چیزی تعریف کنم واستون تا شاید قدر زندگیتون رو بدونید.

خواهر جوان من که مدت زیادی هم از ازدواجش نمیگذره مبتلا به سرطان سینه شده. خواهرم پوست سفید و سینه های بزرگی داره، اوایل همسرش به تخلیه ی سینه هم راضی شده بود اما سرطان به سایر بافتهاش نفوذ کرده و چند ماهی میشه که برای درمان شیمی درمانی میکنه. تمام موهای سرش به خاطر شیمی درمانی ریخته.شوهر خواهرم فقط یه چیز میخواد، حاضره تمام زندگی شو بده، اما دوباره خواهرم رو سرحال و سلامت ببینه، هروقت که خواهرم از شیمی درمانی برمیگرده شوهر خواهرم مدتها تنها میره توی اتاق و با چشمای قرمز برمیگرده.

خدا همیشه شما و همسرتون رو سلامت نگه داره، اینقدر ناشکر نباشید،حسرت زندگی کسی رم نخورید، شما از هیچی خبر ندارید.

شاد باشید...

۰۹ آبان ۹۳ ، ۰۹:۰۲ مهفام
جایی خوندم شیطان بعد ازدواج بیکار نمیشینه،  چون هرشخصی باازدواج نیمی از دینش رو حفظ کرده شیطان از راههایی که فکرشم نمیکنیم وارد میشه تا این پیوندو ازهم بپاشه..حواستون به این قضیه باشه..
یه پستی بود باعنوان " از خانمم کتک میخورم" از قسمت جستجوی سایت سرچش کنیدو بخونید اونوقت به خاطر زندگیتون خداروشکر میکنید.

۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۱:۲۸ سوال کننده
ممنون دوستان . من هم موافقم که  مشکلات ما در مقابل مشکلاتی که در زندگی بعضی از افراد هست اصلا به چشم نمیاد و اینکه سریع از خدا شاکی میشیم از ظرفیت کم ماست و تلاش شیطون برای دور کردن ما از مسیر خداست . البته دوستان من هم در زندگیم مشکلات کوچیک و بزرگ زیادی رو پشت سر گذاشتم که لزومی نداره به همه اونها اشاره کنم . خداوند هممون رو هدایت کنه

۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۴۴ سوال کننده

خانوم یا اقای ( یه دوست) برای سلامتی خواهرتون دعا میکنم و ارزوی سلامتیشون رو دارم . ممنون از پیامتون

۰۹ آبان ۹۳ ، ۲۲:۳۹ ساینا
بابا شیش میلیون بده پروتز کنه ... کارى نداره که ؟ 
اکه تهرانی بکو ادرس دکتر بهت بدم ... 
من فکر میکنم مشکل اصلی شما اینکه همسرتون از اول به دلتون ننشسته . . . این از عذاب های خداست . . . 

۱۵ آبان ۹۳ ، ۰۲:۴۶ چشماتو خوب باز کن وگرنه درشون میرم اون چشاتو
سلام داداشم .من یه زن سفید پوستم با سینه هایی که قبل از ازدواج خوش فرم و سفت و اندازه ای عالی داشت .هیچ کس نمیگفت سینه هات کوچیکه .دوازده ساله ازدواج کردم دو تا زایمان انجام دادم که میشه روی هم مجموعأ سه سال و خورده ای شیر دادم .همسرم هم داغ غ غ .زده سینه هامو نابود کرده در حد اصن یه وضی .آرزوم برگشتن سینه هام به اون روزای طلاییه .آخ چقد ظلمه که حسابی هم ازم ایراد میگیره اعتماد به نفسمو زده داغون پاغون کرده .چون پوستمم سفیده آن چنان وحشتناک داغ نیستم اما مجبورم هر شب حالو بدم وگرنه زندگیم داغون میشه .هر چی زن سینه کوچیک دیدم با مهارت شوهرش و زایمان بعد از چند سال خوشکل ترین سینه هارو داره بین بقیه زن ها .تازه خانومت سبزه هست برو حالشو ببر که نزده رقاصه برات .شوهر من داره تو تب یه سینه کوچیک میسوزه تازه همش شخصیت منو خورد میکنه بهم میگه .آخه به عقلت رجوع کن سینه بزرگ بعد از زیادی ور رفتن افتاده میشه و لخت .مثل مال من .خدا دوستت داشته اتفاقأ که همه ی این خوبیا رو یه جا به پاس پاکیت بهت داده .منم میدونم چکار کنم شوهرم از اون وضع توپاست میرم سینه هامو پروتز میکنم میکشم بالا خوشکلش میکنم که اینقد زنا رو تو خیابون میبینه دلش ضعف نره .بمیرم براش الهی .( انقد خودمو جلوت کوچیک کردم داداشی تا شاید قدر عزیز نابی که خدا نصیبت کرده رو بدونی )

۱۵ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۰ سوال کننده
ممنون خواهرم ( خانوم چشماتو ...) امیدوارم همیشه زندگیتون شاد باشه . ولی من نمیدونم چه مرگمه . هر دختری رو میبینم که سینه هاش از زیر مانتوش برجسته شده . انگار دست و پام شل میشه . چکار کنم خانوم خودم این مدلی نیست . توکل به خدا عوضش محاسن دیگه ای داره

۲۰ آبان ۹۳ ، ۰۰:۵۹ .................
من به شخصه قدم 170 وزنم 77 پوستم سفید و سایزم 90
تاحالا هم هر کسی اومده خواستگاریم گذاشته رفته چون باربی میخواسته 
تو الان از کدوم سیاره ای که ناراحتی

۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۶ سامان متاهل جنوب
داداش گلم سوال کننده

خیالت راحت به محضی که بچه دار بشی، همه جای خانمت اونی میشه که تو می خوایی.
اینو یه کسی میگه که خودش دوتا بچه داره. تازه به قول دوستان همه دنبال .... های کوچیک اند و اون وقت شما درشتش می خوای.

جسارتا شما هر چه رو ... هاش کار کنی و تمرکزت رو بذاری رو بازی اون محل کم کم خودش اندازه اش جور میشه.

تو نگران باش وقتی بچه دار شدی بزرگ نشن. بعضی ها هزار جور خرج می کنن که بعد از زایمان سایز خانم شون بالا نره و کلی خرج می کنن.

جسارت نشه به خانم ها
یه استادی داشتیم دانشگاه خیلی شوخ طبع بود می گفت خانم ها رو اگه لخت کنی. از گردن به پایین همشون مثل هم اند.

پس غصه بی خودی نخور .
اگه سبزه هست خودتو جای اون بذار . حاضری بهش خیانت کنی. اون بهت اعتماد داره. روت حساب باز کرده. تو مرد اونی. محرمشی. عفتش رو بهت داده که بعد از دوسال بشنوه که گفتی سبزه هست؟؟؟

خداییش خودت رو جای اون بذار چه حالی بهت دست میده. فکر کن اون خواهرت هست. دوس داری شوهرش بعد از دوسال این حرف رو بهش بزنه؟؟؟؟

پیشنهاد می کنم اصلا این مسئله دیگه به خونه بابات اینا هم ارجاع نده.
سعی کن هیچ فیلمی نگاه نکنی خصوصا ناجور. همچنین به دختر و خانم ها هم نگاه نکن. واقعا همون دختر سوسول ها که خیلی هم خوشگلند. دوستداشتی خانم تو بودن؟؟؟
نداشتی دیگه

آدم  خوشگلترین زن دنیا هم داشته باشه بعد از چندماه ظاهرش براش عادی میشه.
انشالله زندگی تون شیرین تر بشه.

۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۱:۵۴ jooje
salam
man inja bitarafam ba inke khodam zean zare man nemishe ba nasihat nemishe be kasi goft" zanetoo doost dashte bash dadash"
eshgh bayad khod joosh bashe in agha zanesho doost nadare
tahal2 aham dare be khodesh feshar miare ke bahash zendegi kone va taahamhesh kone.manama migam shoma hagh nadarid bache dar beshi aslan fekre bache dar shodano az saret biroon kon. in agha bayad in mozoo ro be moshaver motakhasese jensi bege. ma ke moshaver nisti begim chi kar kon chikar nakon. bayad be moshavere khanevade , moshavere jensi , va yek farde dindar e vaghe moraje ee koni ta inshaalah ba tadbire chand ta adame kar balad he she. manzooram az hal shodan ya talagh ya zendegi ba eshghe vaghe ee be hamoon hamsare sabzereoo va lagharetoon hast

۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۷:۵۹ سوال کننده
اقا سامان و خانوم ............ از راهنماییتون ممنونم . به هرحال کسی در زندگی موفقه که بتونه با شرایط موجود کنار بیاد

۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۷ ؟؟؟؟؟؟

نمیدونم سکوت چقدر جایزه دراین مورد

هی روزگار...

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۳:۵۸ آبجی مهسا
اکثر زن ها سوتین اسفنجی و جک دار می پوشن که سینه هاشون بزرگ دیده بشه
من خودم به عنوان یه زن بهت میگم
در ضمن اکثرا از  پایین تنه چاقند تا بالا تنه اینو یادت نره

تو که سینه بزرک دوست داری پول دربیار برو پروتز کن

۰۶ آذر ۹۳ ، ۰۵:۴۷ نیلا
وای این چه تبیه تو اقایون افتاده که ایرادی شدن
والا دختر باربی یه جیز دیگس ای و در اینده میفهمی...قدر زنتو بدون...اونجاشم خودت با یکم تلاش میتونی رو فرم بیاری

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۶ سوال کننده
خانوم نیلا و ابجی مهسا از راهنماییتون ممنونم. دارم سعی میکنم باهاش کنار بیام

۱۲ آذر ۹۳ ، ۰۰:۵۹ محمود آقا
دادا بچسب به جاهای دیگه.یادت باشه اگه زن بی عقلی بود کل زندگیت به انداره نوک ممه تنگ میشه.اونوقته که میگی کاش مث اصغر اقا یه زن اهل داشتم.اگه بییییییب بود که دیگه بدتر.شهره شهر میشدی خوب بود.زن خوشکل واسه مردمه مث همونهایی که تو دید میزنی ها....گفته باشم

۱۷ آذر ۹۳ ، ۲۱:۵۴ الینا امیری
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
واقعاً که برات متاسفم !!!!!!!! **** ***** **** **** *** ******** ******

۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۶ پنجره
سلام..من نظرم از بقیه دوستان کمی متفاوت هست..نظر همه دوستان در مورد اینکه قدر زندگیتون رو بدونید و به خصوصیات خوب همسرتون فکرکنید و افراد پایین تر رو ببینید کاملا درست هست..اما فکرمیکنم مشکل شما جدی تر از این باشد که با این صحبتها حل بشه..من یکی از نزدیکانم مشکل شما رو داشته و دارند..مشکل شما اگر از اواسط زندگی مشترکتون شروع شده بود ممکن بود با این دلگرمیها بشه فکرشمارو تغییر داد..ولی این ذهنیت شما از همسرتون به قول خودتون از شب اول ازدواج تا الان بعد از 2سال با شما هست..و مطمئن باشید اگر به فکر حلش از طریق یک متخصص نباشید تا اخر زندگی مشترک باهاتون هست..یکی از نزدیکان من با خانمی ازدواج کرد که ظاهرش رو از همون ابتدا دوست نداشته(حالا اینکه چرا ازدواج کرده و بقیه مسائل به کنار) الان سالها از زندگیشون میگذره و چندبچه هم دارند..ولی هنوز همون حس پابرجاست برای اقا و بارها به همسرش خیانت کرده و زندگی خودشون و بچه ها رو خراب کردند..البته در موارد دیگه ای هم باهم اختلاف دارند که خداروشکر شما اینطور نیستید..ولی مسئله ظاهر هیچ وقت برای اون اقا حل نشد که نشد..من به عنوان یه همنوع ازتون خواهش میکنم این مسئله رو جدی بگیرید..با فکرکردن به اینکه فلانی از همسر من خیلی پایینتره یا فلانی فلان مشکل رو داره میتونید برای لحظاتی ساعاتی یا چندروزی اروم بشید اما مطمئن باشید نمیتونید تا همیشه با این افکار همسرتون رو بپذرید..شما باید  همسرتون  رو با این وجود که هم کسانی هستند که از اون بالاتر هستند و هم کسانی هستند که پایین تر هستند بپذیرید..و اصلا به فکر مقایسه نباشید..درسته وقتی ما به مشکلات دیگران فکرمیکنیم ارامش پیدا میکنیم و حس میکنیم مشکل ما ازخیلی ها کمترهست و خداروشکر میکنیم..اما نمیشه این راه رو تا اخر عمر برای مقابله با مشکلات انتخاب کنیم..من کاملا شما رو درک میکنم و اصلا سرزنشتون نمیکنم..چون مشکل شمارو از نزدیک دیدم..به همین خاطر ازتون خواهش میکنم تا قبل از اینکه بچه دار بشید حتما حتما حتما در مورد این مشکل به یک مشاور خوب و ماهر مراجعه کنید..ممکن هست این مسئله فقط یک وسواس ذهنی باشه..و یا ممکنه یک مشکل اساسی با ظاهر همسرتون..تشخیصش با مشاو هست..و مطمئن باشید یکنفر که متخصص هست خیلی از بهتر از ما افراد عادی راهنماییتون میکنه..و اون موارد مث فیلم نگاه کردن رو حتما کنار بذارید تا به مشکلتون بیشتر دامن نزنید.. مطمئنم با مراجعه به یک مشاور خوب حتما مشکلتون حل میشه و زندگی خوبی خواهید داشت..به امید خوشبختی شما..یاحق

۱۸ آذر ۹۳ ، ۲۲:۴۵ سوال کننده
خانم یا اقای پنجره ممنونم از راهنماییتون . بله مشکل من اساسی تر از این حرفهاست که البته همش رو نمیشه اینجا گفت

۱۹ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۶ پنجره

ان شاءالله با مراجعه به یک مشاور خوب میتونید این مشکل رو به خوبی حل کنید..توکل کنید به خدا و از خداوند بخواهید هرچیزی که مصلحتتون هست براتون مقدر کنه..موفق و سربلند باشید

۲۰ آذر ۹۳ ، ۰۳:۱۷ احمد
فقط میتونم بگم متاسفم براتون، خیلی دیدتون سطحیه، مطمئنم خیلی از آقایون هستن که آرزو داشتن همسری مثه همسر شمارو داشته باشن.چون شما فقط از ظاهر خانمتون ایراد گرفتین.ولی خیلیا هستن که رفتارشون اینقد بزرگوارانه است که جای هیچ ایرادی از رفتارشون نمیذارن(مثه همسر محترمتون) و ادم سطحی نگری مثل شما ناچار میشه برای تخلیه خودش از ظاهر شریک زندگیش ایراد بگیره.شما لیاقت همسرتونو ندارین،مطمئنم یروز از کاری که کردین بشدت پشیمون میشین.

متاسفم

۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۰:۵۵ سردرگم
نمیدونم پیام منو میخونید یا نه.
به نظر من هر فردی یه سری خصوصیت داره. زیبایی، اندام، اخلاق، خوش صحبت بودن و هزار چیز دیگه. مجموع همه این خصوصیات رو بزار یه عدد بگیم 100 داریم. مثلا من شاید تو ظاهر 20 اخلاق 40 اندام 30 و... جمعا 100 باشم.
خانومتون شاید اندامی که شما میخواهید رو نداشته باشه. عیب نداره ببینید چی داره که شما دوست دارید؟ مثلا خانوم من (به نظر خودم) خوشکله اما یکم چاقی دور شکمی داره. خب این منو اذیت میکنه اما کمکش میکنم که لاغر بشه. خودش هم تلاش زیادی میکنه. اگه چیزی رو دوست دارید که میشه با آرایش و اینجور چیزا درست بشه الان امکاناتش هست اما سعی کنید خوبیای خانومتون رو ببینید. شاید اگر با زنی  بودید که خوش اندام و خوشکل بود اما اخلاق درستی نداشت و خداینکرده اهل بددهنی و خیانت بود اصلا درست بشو نبود.

۲۰ آذر ۹۳ ، ۲۲:۲۶ افشین
به نظرمن مشکل از تفکرات عقب افتاده ست اگه این آقا قبل از ازدواج میتونست خوب اون دختر رو ببینه این مشکل امروز پیش نمی اومد.

۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۱:۴۱ سوال کننده

دوستان ممنون از راهنماییتون . پستی رو امروز تو همین سایت خوندم که اقایی از دیدن پاهای خانوم ها تحریک میشه و دست خودش هم نیست . من هم از سینه خانوم ها تحریک میشم . یعنی یه چیزی فراتر از حد معمول و جالب اینه که اینو بعد ازدواج متوجه شدم چون قبل ازدواج از همه جای خانوم ها تحریک میشدم و البته همون زمان سینه نقش بیشتری داشت . ولی الان سینه منو دیوونه میکنه و حالا منکه این مدلی هستم خانومی دارم که سینه هاش از حد معمول هم کوچیکتره . یعنی از هر 10 تا دختر شاید 2 نفر مثل اون باشن . جای من نیستید دوستان که انقدر راحت منو سطحی نگر میدونید

۲۳ آذر ۹۳ ، ۲۲:۰۸ محمد ۱۰۱۱
خخخخخخ
این نر۸۶ هست یعنی تا قبل از این نظر ۸۵ تا کامنت دیگه گذاشته بودن
تاکید میکنم ۸۵تا
خخخخخخخخخخخخخ

۲۶ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۵ نوید
با سلام خدمت همه دوستان
نظر من نسبت به این موضوع اینه که شما اگر می خوای نگاه به فیلمای ناجور کنی ، به خودتون مربوطه و اگر می خواید نماز نخونید باز اونم به خودتون مربوطه ، این موضوع ها به نظر من هیچ ربطی به این جریانی که درش هستید نداره .
کلاً خانمها با تجاربی که من در زندگی مشترکم به دست آوردم ، همشون یک شکل هستند ، بیشتر از نظر ظاهر و کمتر از نظر درون ، این شما هستید که باید پخته باشید و خانمتون رو اون جور که باید بسازید نه اینکه اوشون شما رو بسازه ، کلاً تا خانمها حرف از حقوق برابر با مرد میشه قد علم میکنن و میگنن ما باید همه برابر باشیم و زن ها هم باید مثل مرد ها باشن و از این حرف ها ، ولی این ها تا موقعیه که براشون نفعی داشته باشه و موقعی که براشون ضرر داشته باشه ، موقعیه که میگن تو با من فرق داری و اونجاست که با ارز پوزش کون مردها میسوزه ، البته من به خانمای ایرانی حق میدم ، کسی که تا سر ازدواج نه باباش گذاشته بره بیرون ، نه مامانش گذاشته آرایش کنه ، نه میگذارن که مرد و زن با هم فعالیت داشته باشن ، چه توی دانشگاهامون و چه هر کجا ، توقعی هم نمیشه کرد که چنین مشکلاتی بوجود نیاد و همه این مشکلات موقع ازدواج بر میگرده به شوهر بیچاره و اونه که باید حلش کنه ، زن ها حاضرن ساعت ها یه موضوعه بی اهمیت رو کش بدن ولی پای حرف مردشون و درد و دل اون نشینن . این یک واقعیته و یه درد بزرگه که همه مردها دارن و دیگه پذیرفتن که باید برن بیرون کار کنن تا زنشون بخوره و تازه دوغورتونیمش هم باقی باشه ، ولی تا حرف از نیاز مردها میشه ، هزار تا تبصره میزارن ولی اگر اونا یه چیزی بخوان باید بدون شرط و آنی باشه . واقعاً تاسف باره که بعد از این همه سال و این همه تمدن هنوز زن و مرد نمیدونن چطور با هم برخورد کنن و ...
به نظر من هم شما مشکلتون خیلی جدی نیست اگر مشکلتون اینایی باشه که گفتید ، چون نقطه تحریک کننده در بدن زن ها بسیار زیاده و هنر شماست که اونا رو پیدا کنید ، و این چیز ها اصلاً محقق نمیشه اگر روش کار نشه ، فکر نکنید کسایی که همدیگرو خیلی دوست دارن و میپرستن هم اولاش خیلی همدیگرو دوست داشتن ، شما باید بیشتر با هم بیرون برید ، باید با هم گذر عمر کنید تا اون عشق واقعی به وجود بیاد ، من از آدمهایی (منظورم هم زن و هم مرده)که فقط به ظاهر اشخاص نگاه میکنن واقعااااااً متنفرم ، بین دوست داشتن و نفرت فاصله کمیه اینو هیچ وقت فراموش نکن ، اونا با هم صحبت کردن و مشکلاتشون رو با هم در میون گذاشتن تا به اینجا رسیدن ، و اگر گفته های شما غیر از اینه من نمی تونم نظری بدم و اون دیگه بستگی به خودتون داره ، من به شخصه با ترک فیلم های ناجور هم موافق نیستم ، به نظر من اگر شما اینارو ترک کنید بدتر میشید درصورتی که نگاه میکنید !
موفق باشید .

۲۷ آذر ۹۳ ، ۰۱:۵۳ وحید
مشکل اینه که نه میشه با کسی که میخوای باهاش ازدواج کنی رابطه داشته باشی نه حتی میتونی قبل ازدواج اینجور چیزارو بهش بگی.حق داری.درکت میکنم

۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۴:۰۴ راهنما
به نظر من حتما به یه روانشناس مراجعه کنید
شما با این بی میلی زندگی رو برا همسر بیچارتونم جهنم کردین برا افزایش سایز سینه هزارتا راه وجود داره امتحانشون کنین بجای اینکه به سمت هرزگی برین

۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۱:۰۱ سوال کننده
نوید جان ممنون که وقت گذاشتید

۳۰ آذر ۹۳ ، ۰۳:۴۴ نگار
نگوسعی میکنم باهاش کناربیام چون نمیشه وهمیشه تودلت میمونه من خودم خانمم ولی حق رو به شما میدم من هم فکرمیکنم خانمتون قدیمی فکرمیکنه که میشه بااخلاق خوب وصبر تحمل شوهرونگه داشت نه الان اینطوری نیست بایدبفهمه که تویه رقابت وبرای اینکه رتبه بهتری داشته باشه باید تلاش کنه وبه خودش برسه نمیدونم چرا بعضی خانم هااینطورن تحصیل کردند وفقط درس براشون مهمه؟اخه بعضیا اینطورین بشین قشنگ باهاش صحبت کن درسته اخلاق مهمه وزیبایی هم خیلی مهمه اول باید کسی به دلت بشینه بعدتوی اخلاقش دقیق بشی کاملا حق با شماست اونم چیزی که دوست داشتین والان ندارین ولی مشکل قابل حله اونم با علم خودتونومجبورنکنید با مشکل بسازید نه حلش کنید چندوقت پیش خوندم یه دکتر هشت بارزنشوعمل کردتا زنی که میخواست بشه بگین که نیازایی دارین واونقدری که شماتلاش میکنین اونمباید تلاش کنه بگین حتی شده با دعوا البته ببخشیدا اگرگفت شما بایدبدون این چیزا دوسش داشته باشین رد کنین وبگین نمیتونین چون حقوقی دارین سایزسینه دست خودش نیست وپوستش دست خودش نیست اما رفتارش چی اون جوونه باید با طراوت باشه اگه الان به خودش نرسه توسن ۴۰سالگی چی میشه بره باشگاه ورزش عمل جراحی اول شما کامل فکرکنین ببینین چقدردوسش دارین نمره بدین به علاقتون ببینین اگه نباشه زندگیتون چجوره براتون اگه ازعلاقتون مطمین شدید عزمتونوجزم کنیدتا خوبش کنیدحتی باهاش قهرکنید بفهمونید وضایفی داره وفقط مهربون بودن وصبوری زندگی رو حفظ نمیکنه 

۰۴ دی ۹۳ ، ۲۱:۱۵ سحر
زندگی من سر همین موضوع داره از هم میپاشه .با این تفاوت که شوهر من سینه ی کوچیک دوست داره ولی از قد من خیلی ناراضیه الان 11 ماهه که عقد کردیم و در شرف طلاق فقط و فقط به خاطر همین موضوع .تو رو خداااا دوستان بگین مم چیکار کنم .شوهرم خودش خیلی از این موضوع ناراحته .پیش دو تا مشاور رفتیم اصلا فایده نداشت 

۰۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۴ مرد متاهل
بنام خدا   با سلام
دوست عزیز بنظر من تو بازی داری جرزنی میکنی قطعا هم حدود اندازه سینه هم حدود روشنی پوست قابل دیدنه قدر نعمتهای خدا رو بدون کفران نکن معمولا  سایز سینه هم در مرور زمان بحد دلخواه شما خواهد رسید بدان که ما اول انسان هستیم 
پادشاهان معمولا حرمسرا داشتند چون اینهمه زن انها را راضی نمیکرد باز بدنبال بعدی بودند مثل شاهان نباش تا عاقبتی مثل پادشاهان پیدا نکنی
موفق باشی

۰۶ دی ۹۳ ، ۲۰:۰۱ یک دختر ناشناس
یه جایی جرفای قشنگی خوندم ...
میخوام بگم تا اقای سوال کننده بی نصیب نمونه..
با جون و دل بخون
یه دختر خانومی عاشق یکی دیگه شده بود (حین نامزدیش) ... و شدیدا افسرده بود...
با مادرش غیر مستقیم درمیون گذاشت 
مادرش حرفای پر باری زد
گفت:
زمانی که ۵ سالت بود دوست داشتی خلبان بشی(ایرانی نیست)... وقتی ۱۰ سالت شد دوست داشتی دکتر بشی ... وقتی هم ۱۵ سالت شد دوست داشتی معلم بشی ...
گفت دیدی؟/؟ با گذشت زمان سلیقه ها متفاوته ( توی زمان های مختلف هممون فکر میکنیم این چیزی که میخوایم الان بهترینه و لج میکنیم ... نفهم میشیم ... چون خودشناسیمون ضعیفه) ....
خطاب به دخترش: پس بدون ***خدا بهتر میدونه که چی واسه ما بهتره*** و ***صلاحمون توی چی هست*** ...
یادت باشه چیزی رو به اجبار نخوای ... چون ندادن هر چیزی پشتش یه حکمته 
از طرفی میشه پوست رو روشنتر کرد ( مثلا خوابیدن در حمام شیر... میتونی اطلاعاتتو ببری بالا .... اینجور که پیداست خیلی مهمه واست)
واسه سایز سینه هم راهکار های جراحی و ورزشی هست 
زیبایی زندگیتو ببین ...
این چیز ها درست شدنی هست
در ضمن با عشق همسرت رو همراهی کن
و بدون هر زنی با لحن ا جباری نه تنها بهتر عمل نمیکنه بلکه زده هم میشه 
موفق باشی

۰۶ دی ۹۳ ، ۲۰:۳۵ یک دختر ناشناس
اونوقت آقایون از خانوما ایراد میگیرن...
بیچاره خانوما میرن سینه پرتز میکنن ...
اما ایا میدونید که بیشتر سرطان سینه توی خانوم هایی هست که جراحی سینه انجام دادند؟
هرچند هنوز قطعی نیست
پس خواهشن با همه این چیزا از دخترایی که میرن برای زیبا تر شدن عمل جراحی میکنن ایراد نگیرید و مسخره نکنید... بدونید اون ها هم اذیت میشدن 
میبینیم گاهی غیر از اعتماد به نفس پایین یه چیزای مهم تری هست ... مثل همین  از هم پاشیدنه زندگی ...
یه چیزی هم هست البته !!
ماشالله خانوم ها با این سوتین های اسفنجی(جادویی!! افزایش ساز!!پرتز کننده) و مانتو های تنگ چشم خیلی اقایون رو از کاسه در میارن ... جتی اگه خانومش همه چی تموم باشه بازم شما چیز دیگه ای هستید...
پس خانوم های عزیز قبول کنیم که این ها حق الناس هست (باعث میشید که تشویق کننده ی خیانت یک مرد به همسرش بشید.. این ها واسه منم هستا ...منم باید رعایت کنم )
فکر کنید اگه مردی تنها زیبایی های زنش رو ببینه دیگه به خاطر اندام به زنی جذب میشه؟ خیر ( درصدش شاید به صفر برسه ) چون زنای دیگه زیبایی شون رو نشون نمیدن 
بعد تازه مرد سعی میکنه بیشتر به خانوم برسه تا زنش رو رنگارنگ ببینه ... اما با وجود خانوم های رنگارنگ دیگه که دم دست هستن بدون هیچ هزینه ای این سعی رو نمیکنه و سریع دلزده میشه 
***یادتون باشه اولین نفر خودمون هستیم که نفع میبریم ***
هرچند مرد نباید چشم چرانی کنه ( اینکه بحثش جداست ... اما بدونید در اکثر موارد شما محرک اولیه هستید ... وگرنه اگه با عرض اندام تحریک نکنیم دیگه چشم چرانی به حداقل میرسه ... اونم در مواردی که فرد مریضه و کلا کرم داره که به خانوم با پوشش هم گیر بده ...)
چشماتون به روی زیبای زندگی باز تا زندگیتون شاد باشه 
موفق باشید

۰۷ دی ۹۳ ، ۲۱:۳۸ amir
من پسرم و عاشقه سینه های کوچیک

۰۷ دی ۹۳ ، ۲۳:۵۶ سوال کننده
دوستان ممنون که وقت گذاشتید

۱۰ دی ۹۳ ، ۱۸:۴۳ ........
سلام اقای نجفی  سحر در  روز 4 دی ساعت 21وپانزده دقیقه سوالی پرسیده که کسی جوابشو نداده اگه میشه بذارید تو لیست سوالها بخاطر اینکه کمکی باشه به ایشون
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2275

۱۰ دی ۹۳ ، ۲۱:۲۱ ......
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ** *** *******
حالا این حرفو بزن ببین خدا چجور میذاره تو کاست
مطمئن باش اگه از زنت جدا بشی خدا یه زنی نصیبت میکنه که توبه کنی.
یعنی این چیزا اینقد مهمه !!!!! من که باورم نمیشه.
من ار شوهر بدم میومد، با این حرفت دیگه اصلا به پسرا نگاهم نمیکنم چه برسه به شوهر.
واقعا برات متاسفم

۱۱ دی ۹۳ ، ۲۲:۰۱ ........
اقای نجفی سوالو که هنوز درست نکردید؟همون پست که نوشته شوهرم از قد من ناراضیه دلایل اشتباه بودنشم که گفتم حتما این نظر هم رفت پیش اون انتقادی که تو خانواده برتر مخصوص والدین کردم نه منتشر شد نه دلایلتونو گفتید که چرا همچین نظری که توش ترویج اعتیاده چرا باید تایید بشه که بخواد بعد حذف بشه اصلا حذف شد؟فکر میکنم این نظر هم میره پیش بقیه نظرات که تایید نمیشه چراشو نمیدونم
نظر:
سلام
اون نظر اعتیادی ! که کلا حذف شد 
در مورد بحث قد هم نظری از شما در اون پست نیست .

۱۱ دی ۹۳ ، ۲۲:۲۴ ........
سلام تو همین پست براتون توضیح دادم که شما نظر سحر در  روز 4 دی ساعت 21وپانزده دقیقه را یکبار دیگه بخونید و پستو اصلاح کنید چون ایشون منظورشون از قد سایز سینه بود که کلا شما سوالو طور دیگه طرح کردید  ممنون
نظر:
ایشون گفتند که :
" زندگی من سر همین موضوع داره از هم میپاشه .با این تفاوت که شوهر من سینه ی کوچیک دوست داره ولی از قد من خیلی ناراضیه الان 11 ماهه که عقد کردیم و در شرف طلاق فقط و فقط به خاطر همین موضوع .تو رو خداااا دوستان بگین مم چیکار کنم .شوهرم خودش خیلی از این موضوع ناراحته .پیش دو تا مشاور رفتیم اصلا فایده نداشت "
بنده هم عنوان رو زدم  : " شوهرم از قد من خیلی ناراضیه "
!!!!!!!!!!
ایشون علت در خواست طلاق رو قد می دونن نه سایز سینه

۱۱ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۲ ........
بله گفته شما درسته ولی از منظری که من گفتم هم میشه استنباط کرد چون تو این پست نظر گذاشتند کاش خودشون بودند (خانم سحر)و رفع شبهه میکردند و درباره مشکلشون بیشتر توضیح میدادن

۲۰ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۰ آبجی مهسا
پول بده پروتز کنه

۲۵ دی ۹۳ ، ۱۰:۵۱ ناشناس
فقط تلقینه. به خودت تلقین نکن. اگه به بقیه حریصی چون خودن رفتی سراغش. تو اگه چشم پاک بودی چه میدونستی سایز سینه بقیه خوبه یا بده. نکن. آدم حسابی نکن. به خودت تلقین کن که دوستش داری. دوست داشتن یه تلقینه. خانمها فقط سکس نیستند. منشا محبت هستند. اگه محبت کردی صد برابر محبت میبینی. شما هر چی مشکل هست از خودته. از تلقین. از چشم چرانی، فکر کردی چرا میگن نگاه به نامحرم تیریست زهزآلود از جانب شیطان که به دل مرد میشینه. واسه همینه. چرا تو سعی نمیکنی همسرت رو دوست داشته باشی. یک ماه سختی هات رو دو برابر کن و تا میتونی بهش محبت کن. تا میتونی باهاش باش. قربون صدقش برو. به خدا یک ماه دیگ محبتش رو به جوش بیاری خندت میگیره از این حرفی که میزنی... انشاا... موفق باشی دوست عزیر

۰۴ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۱۴ @-}--
سلام،سه چیز تو دنیا وفا نداره،رو( صورت) ، مو،  شو(شوهر) بدبختی آقای سوال کننده یاحق

۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۵۵ رز
من هم اوایل شوهرم بهم می گفت که سینم کوچیکه و رنگ پوستت مثل شیر برنجه ،آخه خودش سبزه بود،برعکس شما!!د.شما آقایون خیلی ایراد می گیرین ،بعد از چند سال با مالش و لمس های جنسی،سینه ها بزرگ میشن،بدون هیچ عملی،پروتز و غیره.زیاد بهش فکر نکن .

۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۴۰ پسر
وای  از  ناشکری
خدایا نعمت رو به بنده های  ناسپاسی  دادی
راضی به  رضات نیستن 

۰۷ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۵۳ .....
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

**** ***** **** *****  یعنی تو فقط و فقط به ظاهر توجه میکنی بعد یه مدت همه چی عادی میشه 

۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۵۷ مصطفی
سلام یه جا گفته بودی من نماز میخوندم و گناه نمیکردم قبل از ازدواج ،اما خدا بد گذاشت تو کاسم و زنم ارضام نمیکنه
من فکر میکنم مشکلت اینه که هدفت رو اشتباه مشخص کردی
چرا فکر میکنی خدا قراره جواب همه کاراتو توی همین دنیا بده این دنیا محل گذره محلیه که تا میتونی ازش استفاده کنی برای پر کردن توشت برای اخرته نه بچسبی به لذات دنیا 
شاید خدا دوست داشته که توی این دنیا بهت سختی میده که در اون دنیا راحت باشی و پاک وارد اون دنیا شی
فکر کردی که ممکنه چند سال تواین دنیا زندگی کنی 40 سال 50 سال 100 سال بالاخره تموم میشه
خوب یا بد تموم میشه سعی کن اخرتت رو که تموم شدنی نیست اباد کنی .با حرف هایی که زدی فکر نمیکنم به اخرت و معاد ایمان نداشته باشی
و در اخر با یک روایت زیبا سعی میکنم نظرت رو درباره دنیا عوض کنم
از معصومین علیهم السلام نقل شده:مردم دنبال چیزی میگردند که خداوند ان را خلق نکرده
"آسایش دنیا"

۱۱ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۲۸ یکی مثل تو
من اظهار نظری نمیکنم جز اینکه خدای بزرگ داره امتحان بزرگی ازت میکنه،امتحانات الهی هم درست همونجایی هست که حساسی ،پس برادر من مواظب باش این آزمایش بزرگ رو چطور جواب میدی ،من تجربه کردم ،فقط از خدا بترس

۳۰ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۵ سرور

من یه مقداری بهتون حق می دام چون واقعا ظاهر مهمه. نه اینکه بگم خوشکل باشه نه. چون زیبایی هم یه چیزه کیفی هست و نمیشه همه بهش یه نمره بدند. باید ظاهر طرف به دل بشینه.

ولی حالا که این عمل صورت گرفته و با توجه به توضیجاتی که دادید شما نیاز جنسی تون به طور کامل برطرف نمیشه برا همین علت را داین موضوع دیدید که این هم با مشاوره حل می شود. چون من چنین تجربه ای در اطرافیانم داشتم که با زندگیش دچار مشکل شده بود اساسی ولی با مشاوره خانواده و مشاوره جنسی حل شدو الان دارند زندگیشونو می کنند که البته تو جلسات مشاوره مطمئتا خانمتون را هم می خواهند چون ایشون هم باید همکاری داشته باشند.

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۱۴ پسر 30 ساله
چقد این مشکل بده...

۱۰ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۵۸ لیلی
میفهمم چی میگی ولی
بنظرم بیخودی زندگی رو برا خودتو همسرت تلخ کردی
خوب افزایش سایز هزار جور راه داره و راحت و آسون میتونی بهش برسی که اینجا همم کلی راه حل براش دادن دوستان
برو خداروشکر کن سایز بزرگ نیس
 اونایی که سایزشون بزرگه راهی برا کوچیک کردن ندارن..و شاید به سختی بهش برسن
سعی کن سایر خوبیهای همسرتو ببینی
یه مدت ب این شکلی بهش نگا کن: اینکه همسرت انقدر خوبه که بدیهای کوچولویی هم که داره توش گمه(مییدونم بزرگه بدیش اما تو کوچیکش کن )
زندگیرو شیرین کن الکی ، بذار واقعا شیرین شه

درباره افزایش سایز بازم میگم که راهای فراوووووووووووونی وجود داره که نخای بخاطرش عذاب بکشی
امیدوارم زندگیتون شیرین شه به امید حق

۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۴۵ خانم حقوقدان
سلام اقای سوال کننده بنظر من مشکل اصلی شما چیز دیگس .مردی که از لحاظ روحی تامین بشه هیچ چیز جسمی اذیتش نمیکنه.رفتارای خودتو نگاه کن گفتی ایراد گیر شدی خب این کارا زندگی رو به زنتم تلخ میکنه و رفتار اونم بد میشه و نارضایتیت بیشتر.سعی کن با خانومت صحبت کنی اسمی از بدنش نیار و فقط اون خلا های عاطفی و روحیتو بگو با درستی و دور از دعوا.مثلا شاید نیاز به احترام بیشتر یا همدردی باعث خلا های روحی شده و الان ناخوداگاه سینه رو بهانه کردی. به زنت بگو که مثلا دوسدارم اینجوری باهام رفتار کنی یا نیاز به محبت دارم کلا هر خلا روحی داری بگو بهش.به زنت محبت کن و از خدا استغفار کن بخاطر ناشکریت مطمان باش خدا بی جواب نمیذاره.وقتی به زنت محبت کنی اون جونشم برات میده و خلاهای روانیت که پر بشه جسمش برات زیباترین میشه.چشمتو از زنان نامحرم بگیر اگه ناخوداگاه چشمت به کسی خورد و تحریک شدی پناه به خدا ببر و خوبی های زنتو بیاد بیار .بنظر من مشکل شما بیشتر خلا روانی و روحی هست.سعی کن با خانومت به مشاور رجوع کنید مطمان باش اگه بخاطر سینه دل زنتو بشکنی و در آینده حتی بر اثر فشار زیاد بری زن دوم بگیری حتی اگه سینه درشتی داشته باشه با خلاهای دیگری عذاب میکشی از جانب اون.پس بهتره تا دیر نشده برید پیش مشاور تا ریشه یابی بشه مشکلتون و از ریشه حل بشه.در ضمن بخانواده یا دوستان از زنتون شاکی نشید که گاهی دلسوزی اونا برای شما و تایید حرفاتون باعث میشه مشکلتون پیش چشمتون بزرگتر جلوه کنه وبیشتر عذاب بکشید.خدا بهتون توفیق بده

۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۱۵ یک عدد دختر
ببینین نگاهتونو عوض کنین.....90 درصد زن هایی که توی خیالون می بینید که سینه هاشون بزرگه محصول سوتین های جادویی و جک دارن..... و یک سری محصول عمل....خیلی به ندت پیش میاد که سینه خانم هم بزرگ باشه و هم اندامش متناسب....افرادی که سینه های بزرگ دارن اصولا افرادین که اضافه وزن زیادی دارن و مقدار زیادی از این اضافه وزن رفته توی سینه ها...که بدون زدن سوتین اصن زیبایی ندارن
اگه فکر شما محصول عکس مجله و فیلم پورو و هالیوو و بالیوود است....اکثر بازیگرایی که سینه های بزرگی دارن به علت پروتز سینه هستش...عکس قبل از عمل و بعد عمل رو ببینین....نه تنها سینه ها بلکه تک تک اجزای صورت...فقط هنر دکترای اونا اینه که یه شکل عمل نمیکنند
برید عکس این بازیگر کره ایها رو قبل عمل ببینین...اوقتون میاد به چهره طرف نگاه کنی....که اینقد عمل زیبایی روی صورتشون کردن که شدن این....یا چه میدونم همین جنیفر لوپز...کتی پری و یا خیلیای دیگه قبل آرایشو ببینین....حتی آیشواریا با اون همه زیباییش
فقط میخام بگم تو این دوره زمونه به مدد عملهای زیبایی دیگه انسان زشت نداریم...البته اگه ملاک شما همین افراد باشن واسه زیبایی....یکم واسه سر و وضع خانمتون خرج کنین...اگه خیلی کوچیکه سینه هاش...پروتز آخرین و بهترین راهه....اگه مشکل بینیو اینا داره که ممکنه با یه عمل کوچیک فوق العاده زیبا بشن ...البته نه دلقک...ببینین چه تغییری واقعن زیباش میکنه
حتمن عکسای بدون ارایش و قبل عمل ادمای مشهرور ببینین....میفهمین خانمتون خیلیم زیباست و خیلیم میتونه پتانسیلشو داشته باشه به شرطی که شما هم ببینین

۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۲۲ یک عدد دختر
یه چیزی که هست اینه اقایون سعی کنین با اون زنی که قبلش یه فانتزیایی ازش تو ذهنتون ساختین ازدواج کنین...اقا وقتی سفید اینقد مهمه سفید بگیر...نگو اخلاقش خوب میشه...چون برات مهمه...یا اگه قد بلند برات مهمه...همینطور...چون تجربه و خیلی نظرات تو همین سایت میگه مهمه و بعدش واسه هر دو طرف مخصوصن اونی که نداره شرایطو بوجود میاره و هیچوقت از ذهنش پاک نمیشه...
خاهشا با اونی که نه دقیقن ولی تقریبن شبیه فانتزیاتونه ازدواج کنین....اخلاق خیلی مهمه...بله...ولی با جامعه الان...اینترنت...مجله و بدتر از اون خانومای توی خیابون که میبینیم...نباید منکر رسیدن و ظاهر شد...که همش بگیم اخلاق....چون ادمای الانم دیگه ادمای سابق نیستن....و به خیلی چیزا راحت دسترسی دارن........
اینم بدونیم خانما با اخلاق و منش طرف بیشتر کنار میان و یه اقا تو طبیعتشه...ظاهر براش مهمه و بصریه...نباید ایشونو متهم کرد....ولی ایشون به امید تغییر ازدواج کرده

۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۴۳ سپیده
لعنت به هر چی مرد هوس بازه ..........دلم برا زنت میسوزه واقعا که با چه امیدی با تو ازدواج کرده............ادم ازدواج میکنه شخصیتش بهتر بشه ولی رو شما برعکس جواب داده بی شخصیت تر شدی..........این کارت خیانت مطلقه......... حتما زنت هم به خاطر خائن بودنت ونداشتن مردونگی حسرت میخوره

۱۷ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۰۱ ونوس.ای
دوستان چرا اراجیف میبافین؟!
شوهرشه....مردشه...حق داره از زنش لذت ببره و انتظار داشته باشه....
هوس باز؟!
خدایی به مردی که سایز سینه ی زنش براش مهمه میگین هوس باز؟!!!
براتون متاسفم!

آقای سوال کننده،
شما حق دارین
منتها راه درستی رو انتخاب نکردین...
اولا از نظر من خانوم شما به مشاوره نیاز دارن،به دلیل همکاری نکردن با شما(ارایش و...)
دوما راهکار هایی برای بزرگ شدن سینه وجود داره خب،
دنیا که به اخر نرسیده دوست من!
موفق باشی

۱۸ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۱۴ دشتوی
سلام با طب سنتی قابل حل است یه دوره ی چهل روزه و آسان به شمارم زنگ بزن تا بهت بگم چکار کنی 09399635213 واعظی. 

۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۷ آبجی مهسا
خوب پول بده پروتز کنه .
چرا جواب نمی دی هان؟
چرا تو دوران عقد جدا نشدی؟

۲۴ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۲۹ علی مراد

اینکه میکن سایز مثلا فلانه

 

منظورشون مساحتشه ؟ حجمشه ؟؟ محیطشه ؟؟ ارتفاعشه ؟؟ طوله ؟ چیه ؟؟؟

۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۰۲ فاطمه
متاسفم برای شما و از طرفی هم کمی حق میدم ، یکی رو میشناسم چون سینه بزرگی داره همش غصه میخوره و به حال امثال زن شما غبطه می خوره و  خود من هم چون پوست خیلی سفیدی دارم به خانومتون غبطه میخورم ، مثلا چندتا بدی پوست  سفید : 1. اولین نفری که تو آفتاب میسوزه منم 
2. اولین نفری که تو زمستون سرما میخوره بازم منم 
3. یه جوش خیلی ریز  کل زیباییت رو به هم میزنه
 و کلی چیزهای دیگه و اینکه سبزه ها هم جذابیت خاص خودشون رو دارن ، از کجا میدونی خانومت از دست شما به مرد های دیگر چشم نداره ؟ از کجا میدونی خانومت به خانوم های دیگه به خاطر همسرشون غبطه نمی خوره؟ شما اول خودت رو اصلاح کن اونم خوب میشه . 

۰۹ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۱۲ یه خانوم
سلام 
این سوال مال شش ماه قبله و آخرین پست سوال کننده مال سه ماه قبل ولى من خیلى کنجکاو شدم بفهمم آخر و عاقبت ایشون و همسرشون چى شد؟ 
من با دوستانى که به اشاره به این مطلب داشتن که این بخاطر یه مشکل روحیه که خودشو اینجورى نشون داده به شدت موافقم؛ البته اینو کاملا میپذیرم و به شما حق میدم که ویژگى خاصى در ظاهر همسرتون مدنظرتون باشه ، ولى اگه فقط این بود خودتون دنبال راه حل هایى که دوستان اینجا گذاشتن میرفتین و حتما تا الان به یه طریقى اونو با همسرتون در میون گذاشته بودین نه اینکه اینقدر تو دلتون بمونه و بغرنج بشه 
حتما به روانشناس مراجعه کنید تا ریشه یابى بشه به قول دوستان احتمالا نیاز روحى شما برآورده نشده! 
من فکر میکنم قسمتى از این مشکل همین باشه و حل بشه، مشاور حتما همسرتون رو براى مشاوره میخواد ایشون خیلى چیزا رو نمیدونن که با آگاهى پیدا کردن و تغییر رفتار ایشون که با آموزش توسط مشاور و به صورت تدریجى انجام میشه خیلى از مشکلاتتون حل میشه و اصلا صحبت مستقیم خودتون با همسرتون چون دقیقا نمیدونید باید چى بگید و چطور باید وارد بسید رو اصلا پیشنهاد نمیکنم 
اینکه این اتفاق امتحان خدا ست رو قبول دارم ولى به نظرم فکر کردن و دنبال راه حل بودن همون صبر کردنه و معنى صبر این نیست که چشمت رو به روى مشکلت ببند اصلا بهش فکر نکن یا باهاش بیاد چون با این کار فقط صورت مسئله رو پاک کردى
البته با دوستانى که میگن جدا شو مخالفم به نظرم راه حلهایى که براى مشکلت رفتى همه باعث شدن حالت بدتر بشه امیدوارم به توصیه دوستان ترکشون کرده باشى 
آخه شمام اگه یه تغییراتى در نگرشتون ایجاد نشه و خلا هاى عاطفى و جنسى و ... پر نشه همسرتون هر چقدر از نظر ظاهر اونى باشه که میخواى یا حتى اگه با یه همسر دیگه جایگزینش کنید!!!! بازم راضى نمیشید
خیلى پر حرفى کردم خدا کنه تا الان مشکلتون حل شده باشه و همیشه خوشبخت باشید!

۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۴۳ سوال کننده

خانوم ( یه خانوم ) نه متاسفانه مشکل حل نشده . چند روز قبل به خانومم میگفتم من سه چیزو در خانومها دوست دارم که متاسفانه تو هیچ کدومشو نداری . اولیش سینه های بزرگ . دومیش رنگ روشن پوست و سومیش تیپ ، رفتار و اندام دخترونه که متاسفانه رفتار و حتی طرز صحبت کردن خانوم من و حتی تون صداش هم خیلی دخترونه نیست . میدونم تقصیر خودم هست. زیادی رو کمک خدا حساب کرده بودم . چون مادر نداشتم و شرایط خواستگاری رفتن هم نداشتم فکر کردم خدا خودش همونی رو که دوست دارم جلوی پام میزاره . ولش کن باید روزگار رو بگذرونیم تا ببینیم چی پیش میاد

۱۱ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۲۷ طاهرـــم

به سوال کننده

سلام

1- نمیدونم کی هستی ولی اینو بدون اگه گذاشتی با خدا مطمئن باش خیرت در همین زندگیه گاهی وقتها ما ها صلاحی که خدابرای مادیده دوست نداریم . این خود خواهی ونادونیه. تو بهتره به این فکر کنی نکنه که جلو خواست خدا باستی ؛یا زنت از خدا شوهری خواسته که اونا خوشبخت کنه و اون نفر توئی .

2-از قدیم مونده میگن زن خوشگل مال مردمه . دائم اعصابت خورده که توخیابون به زنت نیگا میکنن؛ یادمه کوچیک که بودم پیره زنا که که دور هم جمع میشدن گاهی این شعر را میخوندن

سفید سفید صد تومن  سفید سیاه دویست تومن  حالا که میگی که سبزه هرچی بگی  می ارزه

3-مشکلتون در مورد سایز سینه دقیقا برعکس منه من خودم را میگم مشاور خوبی نداشتم اوایل زندگی افتادم به جون سینه ها حالا شده اندازه خورجین خانومم هم کمر درد گرفته به خاطر بزرگیش

4 -از ظرز جوابها اینطو بر میاد که بجز سه چهارتا ازدوستان بقه مجردن .

5-دوست سوال کننده به این دقت کن که آیا خانومت اهل تمیزی وجمع وجور کردن زندگی هست ؟ چون اگه نباشه کوه شهوت هم که باشی وقتی در راباز میکنی میبینی خونه مثل خونه کولی هاست انگار یه سطل آب یخ ریختن روت همه چیز از یادت میره و برعکس اگه تمیز باشه و بعده خوش آمد گویی زنت توی بغل همدیگه هستید خستگی کار ازتنت درمیره

۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۱۹ هیچکس
شما شنیدید که لیلی خیلی سبره و زشت بوده
پس مجنون چطور عاشقش بوده؟
شما برو شعر جنون و عیب جو رو که تو کتاب ادبیات راهنمایی بوده دوباره بخون و کمی به معنی اش فکر کن...

۱۵ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۴۹ پاسخگو
سلام آقای سوال کننده
به نظر من آدما بعداز مطرح کردن مشکلاتشون دو دسته میشن: دسته ی اول اونایی که واقعا دنبال پیدا کردن راه حل و رفع مشکلشونن و موفق هم میشن و دسته ی دوم اونایی هستن که فقط دنبال اینن که دیگران حق رو بهشون بدن تا بتونن خودشون رو موجه تر نشون بدن و به راه حلها توجه نمیکنن
شما جزو دسته ی دومین، دلیلتون از بیان این مشکل این بود که نظرات دیگران همسو با نظر شما و تایید کننده ی کارهای ناشایستی که انجام میدین باشه. در واقع به خاطر احساس گناهی که از انجام این کارها میکنین با حرف مردم دنبال توجیه کارهاتون هستین و منتظرین یکی بگه: "حق با شماست من هم اگه جای شما بودم همین کارها رو میکردم".
همه ی زن ها دوس دارن به چشم همسرشون جذاب ترین و زیباترین زن باشن و این وقتی تحقق پیدا میکنه که مردها عاشق همسرانشون باشن. مطمئن باشین خانومتون بیشتر از شما داره عذاب میکشه چون هم سینه های کوچیکی داره و هم تایید شما رو نداره.
اگه واقعا واقعا واقعا دنبال راه حل باشین مشکل سایز خانومتون با تزریق ژل، جراحی، وزرش و... برطرف میشه اما چیزی که با هیچ جراحی و ورزشی درست نمیشه طرز تفکر شماست، پس انقدر خودتون رو برتر از خانومتون ندونین چون مشکل شما خیلی جدی تره.

۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۴۰ یکی بدتر از خانوم شما
سلام
من دقیقا مشکل ظاهری خانوم شما رو دارم به اضافه این که دماغ ام هم بزرگه.
و همسرم خوش چهره و قد بلند و چشم رنگی و سفیده.
همسرم یک سال اول ازدواج از اندام من راضی بود تا این که باهم به عنوان آموزش چند تا فیلم نگاه کردیم و توقعاتش بالا رفت و اشتباه بزرگ ما فیلم دیدن بود.
یکم بعد شوهرم باهام حرف زد و گفت که میتونی کاری بکنی که سینه هات بزرگ بشه و سفید بشی؟ من بعد از تموم شدن حرف هاش احساس کردم دنیا رو سرم خراب شده تپش قلب گرفتم و حتی نای جواب دادن بهش هم نداشتم.الان یک سال از اون موقع گذشته و روزی نبوده که من به این موضوع فکر نکنم و آرامش داشته باشم هر روشی هر جای اینترنت دیدم امتحان کردم ولی بی فایده بود.
البته شوهرم زندگی شو دوست داره و از این که ببینه من اذیت میشم ناراحت میشه و میگه اشتباه کردم اون حرف ها رو زدم و البته به این مشکل اونقدر پر و بال نداده که نتونه زندگی و تحمل کنه.
اینجا منم که اذیت میشم و هر وقت شوهرم نگاه ام میکنه فکر میکنم داره مشکل هامو میبینه.البته شوهرم خداروشکر اونقدر انسانیت داره که ازم تعریف میکنه و میخاد جنبه های مثبت من و ببینه ولی چون من دیدم که اون از دیدن فیلم ها چقدر تحریک شد میدونم که چقدر براش مهمه و همیشه تلاش میکنم تا یه روز به نتیجه برسم.
اما درمورد مشکل شما:
درمورد سفید بودن:
به همسرتون بگید که هیچ وقت بدنش مو نداشته باشه تا حد زیادی سفید میشه.
و اما درمورد سینه:
من چندین خانوم رو دیدم که سینه های کوچکی داشتن و به 6 ماه بعد از ازدواج نکشید که از این رو به اون رو شدن و سینه هاشو خیلی بزرگ شد ازشون پرسیدم همه شون این و گفتن که به خاطر ماساژ بیش از حدی که شوهرشون به سینه هاشون داده این طوری شده شما دیدید دختری قبل از ازدواج سینه ی خیلی بزرگی داشته باشه؟ مگر این که اضافه وزن شدبد هم داشته باشه.
پیشنهاد من اینه که دیوانه وار و عاشقانه سینه های خانم تون و ماساژ بدید.
مطمئن باشید خیلی ها مثل شما و خانوم تون هستن و دوست دارن خوب زندگی کنن و از زندگی لذت ببرن ولی مطمئن ام که راهش جدایی نیست.
مطمئن ام که از ته دل دوست دارید مشکل تون حل بشه.
اگه حل نشد حتما بگید تا اگه تونستیم کمک تون کنیم.

۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۲۹ ....
جدا چرا سینه های همسرتون رو ماساژ نمی دید خیلی تاثیر داره 

۱۸ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۰۶ سوال کننده
ماساژ زیاد دادم خانوم . تاثیر نداره . پروتز هم دوست ندارم هم هزینه اش بالاست و هم مصنوعیه . خدا دقیقا دست گداشته رو نقطه ضعف من . من وقتی برجستگی سینه رو از روی لباس یا مانتو میبینم . میخوام غش کنم . متاسفانه خانوم خودم ......

۱۹ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۳۳ جوجو
اقای سوال کننده من واقعا دلم برات میسوزه الهی....با چ امیدی داری ادامه میدی؟؟؟؟؟؟من احساس میکنم زندگیت خیلی سرد شده واقعا نمیدونم چی بگم.کاش میتونستم کمکت کنم .برو پیش مشاور ایشالا که مشکلت حل بشه.هرچی شد بهمون بگو من که واقعا نگران شدم.ایشالا که بزودی شاد بشی...

۲۰ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۴۴ هستیا
سینه بعد از زایمان خیلی بزرگ میشه. اینم امتحان کنید.

۲۱ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۰۲ ....
ببخشید رک می گم یکی مثل من از ترس بزرگ شدن سینه نمی گذاره شوهرش زیاد با اون ور بره علی رغم در خواستش ،یکی هم مثل شما ، خاصیت این دنیا اینه ،اونی که می خوای نمی شه به این هم فکر کنید 

۲۱ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۰۶ ..
ببخشید این رو مطرح می کنم سینه خانم ها که سایزش مشخصه اون زمان متوجه نشدید ؟قصدم ناراحت کردن شما نبود برام سواله ،مطمئنا بخاطر حساسیتتون باید توجه بیشتری می کردید باز هم متاسف هستم اگر از سوالم ناراحت شدید 

۲۵ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۵۵ میخواستی چشماتو بازکنی
میخواستی چشماتو روز خواستگاری بازمیکردی میدیدی؟؟؟؟؟ حالا سایز سینشو متوجه ندیدی دیگه رنگ پوستشو دیدی یا تن صداش که میگی دخترونه هم نیستو شنیدی میخواستی چشاتو بازکنی والااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.این مردا چقدپرتوقع اند دیگه شورشو دراوردن بخدا هروقت به این وبلاگ خانواده برترسرمیزنم یا میبینم یکی پست گذاشته رو پوستم ترک دارم شوهرم سردشده نسبت به من یا یکی نوشته ارایشم عادی شده واسه شوهرم چیکارکنم یا یه مردی پست گذاشته شکل الت تناسلی خانومم شب زفاف خورد تو ذوقمو الی اخر..........اح اح بسه دیگه.خوده شما مردا فکرمیکنید همه چی تمومید؟؟؟؟!!!! خودتون خیلی خوش هیکل و جذابید؟؟؟؟؟یا التتون مثه ابرای اسمونه انقد که قشنگه!!!!!!! این دخترپسرای مجرد میان اینجا اینارو میبنن که از ازدواج میترسن دیگه از اون طرف دختره میترسه تو دلش میگه نکنه همسرایندم از اندام من خوشش نیاد نکنه منم جذاب نیستم نکنه سینه منم کوچیکه وووووهزاران فکردیگه میاد توسرش و ازاون طرفم پسرا تودلشون میگن نکنه واسه ما همچین چیزی پیش بیاد نکنه طرف سینه هاش اندازه نخود باشه ووووووو فکرای دیگه....این نگرانی ها رو امثال شما ایجادمیکنن.به خودتون بیاید.

۲۵ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۰۱ 71
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود/ پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود
  میدونم تو ذوقت خورده اما مرد ناحسابی یذره اون مغزتوبکاربنداز میدونی بادل اون زن چکار میکنی؟؟؟آیا او خواسته سبزه باشه یا..کوچیک؟؟؟اونیکه مثلا باهاش قهر کردیو نمازشو ترک کردی،او این تصویروبرا خانم شما نقاشی کرده،حوری دل همسرتو میشکنی فکر نکردی پیش خدا کاری نداره یتصادف کنی یاتویه آتیش سوزی زشترین و کریهترین مرد دنیا بشی؟؟؟ ***** *** *** ** آبروی ناموس مردمونبر با چشم چرونی...*** *** ** ** *** فکرنمیکنی امتحان خداست..**** **** ***** بخاطریه همچین چیزی خودتو بگناه انداختی اخلاق مهمترین چیزتو زندگیه برات متاسفم. *** **** ***

۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۳۹ یه پسر
من با دختری که بخوام ازدواج کنم همه مسائل رو بررسی میکنم هم اخلاق و رفتار و نوع صحبت کردنش هم ظاهر صورت و اندامش . دیگه با پوشش های امروزی مسخرس که بگی از فلان اندام خانمم خوشم نمیاد

۲۸ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۳۱ سوال کننده
 دوستان خوبم واقعا این عدم جذابیت همسرم برای من تبدیل به یه مشکل اساسی شده . اصلا برام تحریک کننده نیست . دارم عقده ای میشم . اینکه میگم سینه هاش کوچیکه . چون میدونم اگر فقط و فقط سینه هاش یکم بزرگتر بود و ایراردهای دیگه اش هم سرجاش بود باز میتونستم باهاش تحریک بشم . چون سینه برای من خیلی خیلی تحریک کننده هست . اصلا یه وضعی ...... متاسفانه در کنار سایز گوچیک سینه هاش اندام ضمختی هم داره و تیپش هم خوب نیست . شما جای من بودید چکار می کردید . ضمن اینکه من از اولم به ایشون اشتیاقی نداشتم و رو اصرار خانواده و اخلاق خودش پذیرفتم . الان هم روزی صدر بار خودمو لعنت میکنم . به خدا قبل از ازدواج حال و روزم خیلی بهتر بود . خیلی ارامشم بیشتر بود . اگر ازدواج این چیزی هست که من تجربه کردم من به هیچ کس پیشنهاد نمیکنم ازدواج کنه

۲۸ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۷ علی
من تو یه مقاله روانشناسی می خوندم که مردای پولدار طرفدار سینه های کوچیکن و مردایی که امنیت اقتصادی ندارن و رفتارشون با زنا مناسب نیست طرفدار سینه های درشتن،من خودم عاشق سینه های کوچیک یا متوسط رو به کوچیکم، اصلا از سینه درشت چندشم میاد ولی تا چند سال پیش چندشم نمیومد بحثش طولانیه ولی منظورم اینه که گاهی وقتا یه سری جوکا یا دیدن سینه های فوتوشاپ شده و عمل شده تو قالب فیلمای پورن و ... باعث میشه سلیقه آدما به مرور تغییر کنه اینا همه ذهنیه،از نظر ما روانشناسا ۹۰درصد سکس به ذهن مربوط میشه و فقط ده درصدش جسمیه

۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۸ من ...
سلام جناب سوال کننده. من یه دخترم. با اینکه واقعا از این موضوع ناراحت شدم و یه لحظه خودمو جای خانمتون گذاشتم، واقعا دیوانه کننده س. بخدا وقتی یه دختر ببینه شوهرش اینقدر ظاهر واسش مهمه که حتی داره ازش سرد میشه اونم دیگه انگیزه ای واسش نمیمونه که بخواد باهاش رابطه داشته باشه!
ببخشید اینو میپرسم ولی میشه بگید سایز سینه خانمتون چقدره؟ چجوریه که میگید رو مانتو برجسته نیست؟؟؟یعنی اصلا مشخص نمیشه؟؟؟
نمیدونم میدونید یا نه اما هرچی بیشتر همسرتون رو تحریک کنید و باهاش رابطه داشته باشید رو هورمونهاشون تاثیر میزاره! مالش سینه هاشون هم خیلی میتونه بهتون کمک کنه..
فقط یه خواهش دارم که این مشکلتون رو به خانواده تون نگین تا بیشتر به همسرتون صدمه نخوره!

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۳۴ هلمان
من یه زنم کاملا اقای سوال کننده رو درک میکنم کاملا هم بهش حق میدم نه تنها به اقای سوال کننده بلکه به تمام مردان حق میدم مردا وقتی به سن بلوغ میرسن لحظه شماری میکنن که ازدواج کنن و یه رابطه جنسی داغ با همسرشون داشته باشن اونوقت یکی گیرشون میاد که زشته حالا به هر دلیلی خب معلومه که سرد میشه معلومه که به گناه میوفته البته این مجوز گناه نمیشه اما خب ادما گناه میکنن عذابشم میبینن نوش جونشون اقایونی که اینجا برای اقای سوال کننده نظر گذاشتن که مشکل ندیدی به این میگی مشکل و غیره خودش از همه بیشتر سینه و باسن بزرگ دوس دارن دقیقا همونی که تو فیلم پورن دیدن و شما خانومایی که خیلی بهتون بر خورده باید خدمتون عرض کنم که این یک واقعیت مردان که سینه و باسن بزرگ و گوشتی دارن چون اون جوری دیدن حالا یکی مثل این اقا بروز میده یکی بروز نمیده و با زنش میسازه که بروز بده بهتره چون اینجوری لاقل زنشو فریب نداده تمام لذت زندگی در هر دو دنیا لذت رابطه جنسی میخاین قبول کنین میخاین قبول نکنین من خودم یه داغ رو دلم کاریم نمیتونم بکنم چون دست خودم نیست من لاغرم متاهلم هستم شوهرم بهم میل جنسی نداره اما به هیچ وجه اینو بهم نشون نمیده میگه خیلی دوسم داره و هزار چیزه دیگه ولی میدونم براش از لحاظ جنسی هیچ جذابیتی ندارم دلم براش میسوزه چون حق داره زنش سفید و خوشگل وتو پر باشه که ازش لذت ببره و لذت ببخشه چون لذت دو طرفست من خیلی بهش گفتم طلاقم بده ولی نمیده وبه من میگه دوسم داره اما من میدونم که چون ادم مومن وخوبی اینکارو نمیکنه وگرنه میدونم تو س ک س ادم گرمیه ولی چون من زیاد زیبا نیستم و لاغرم سرده ای بابا در دل خودم باز شد ولش کن

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۴۵ هلمان
واقعا چرا یعنی فقط زنای خوشگل و توپر باید از س ک س لذت ببرن چون مردا اونجوری دوس دارن و وقتی زنشون اون شکلی باشه با تمام لذت باهاش رابطه جنسی برقرار میکنن و لذت میدن و لذت میبرن ایشالا قسمت مردا یه زن خوش هیکل و خوش اخلاق بشه مرداهایی که در اینجا مجردن و میخان ازدواج کنن چون واقعا رابطه جنسی مهم ترین بخش زندگیه که در تمام ابعاد زندگی موثر اگه دروغ میگم بگین دروغه

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۱ فاطمه
منم سینه هام کوچیکه حتی بعد از بچه دار شدن الان یه پسر دو ساله دارم همسرم سینه بزرگ دوست داره اما همیشه منو دلداری میده میگه من بنده آلاتم نیستم همیشه میگه بیست دقیقه تحریک و ارضا شدن ارزش اینو نداره زن خوبی مثل تو ناراحت کنم همین که سینه هات میره تو دهنم برام کافیه شما هم دست از بچه بازی در بیارید زندگیتونو بکنید زنتون صبوره این بزرگترین نعمت خداست برید سرنوشت سامان متاهل جنوب بخونید

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۰ سوال کننده
 فاطمه خانوم مشکل من فقط کوچیکی سایز سینه نیست . ایشون اصلا برای من جذابیت جنسی ندارن . اون اندام دخترونه . رفتار دخترونه هم ندارن . حتی طرز نشستنش هم دخترونه نیست . میگید چکار کنم . به خدا من ادم هوسران و تنوع طلبی نیستم ولی خانوم من خیلی خاصه از نظر من . اصلا با اون چیزی که من از دخترها تصور میکردم و از همسر اینده ام انتظار داشتم کیلومترها فاصله داره . این چه شانسیه که من دارم

۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۰۶ ..
باریک ا.. به معرفت بعضی مردا 
ده سال با همسرم ازدواج  سنتی کردم ، شوهر بسیار منطقی دارم ،بهم گفت از این به بعد همه جوره باهاتم هر مشکلی برات پیش بیاد رو من حساب کن ، 
اون رو قبول کنم یا این رو !!!!!

۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۱۴ میین
من خودم ی مرد هستم بگذارید رک بهتون بگم 
می دونم حرف حق تلخه اما این رو باید یکی به شما بگه 
شما جزو ادمهای تنوع طلب هستید مشکل اینه نه موارد دیگه ...
قبل ازدواج خوب چشمانتون رو باز کنید و بعد ازدواج ببندید 

۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۰ 33333 به هلمان
به نظر نمی یاد شما خانم باشید !!!
زندگی مشترک یعنی ایثار فداکاری یعنی زمانیکه حتی برای همسرتون حادثه ای رقم خورد پشتش باشی تفسیر شما از زندگی یعنی غریزه جنسی که در حیوانات هم هست بفرمایید فرق انسان با حیوان در چی هست ؟
خوبه زمانیکه اقایون ور شکسته میشن یا قطع نخاع میشن ما هم اونها رو رها کنیم به حال خودشون !!! 
بشینید فکر کنید هدف از اینکه تو این دنیا اومدین شهوت هست یا چیز دیگری ..
ادم که دیگه تو خلوتش به خودش دروغ نمیگه .

۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۲ ---

منم با "پاسخگو" موافقم . چرا از ته دل تلاشی نمیکنی؟ چون نمیخوای تلاش کنی، چون با خودت داری لجبازی میکنی، توقع داری چی بهت بگیم؟ دوس داری از بقیه تایید بگیری واسه "کارات". هیچ کس تاییدت نمیکنه و همه راه حل میدن واسه مشکلت. اگه میگی با روشای پزشکی جواب نمیگیری چرا نمیری پیش ی روانشناس؟ خب اینم امتحان کن دیگه البته نه با هر روانشناسی. باید خوب و خبره باشه

۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۴۶ عرش
انشا ا... نگرش به زندگی عوض بشه مشکلات هم حل میشه .

۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۲ به هلمان
باور کردنش سخته که تو هم یه زن باشی!!! اگه هم اینجوری باشه وقتی هم جنسامون اینجورین دیگه انتظاری از مردا نیس!!!

۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۴۷ ذر
ببخشید ظاهرا این خانم هلمان شخصیت اقایون رو از خودشون بهتر میدونه!

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۳۹ zahra
vaqean k,baradare man,4 ruz dg miyofti mimiri,nakir monker size sinehaye zaneto nemiporsana,valla,az ma goftan bud,y kam b khodet biya

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۵۳ احسان
سلام
اگر جای من بودی چی می گفتی، من مشکلات تو رو دارم(سایز سینه و ...) به علاوه اینکه زنم خیلی بد اخلاق و سرد مزاجه.(قابل توجه خانم ها: تو خواستگاری سوتین اسفنجی خیلی بزرگ بسته بود. از این کارا نکنین)
ولی من سعی می کنم به جای توجه به کمبود هاش به خوبی هاش نگاه کنم ، نیمه پر لیوان و ببینم. با هم اختلاف داریم ولی سعی می کنم به اختلافات دامن نزم.
واقعاً اگر نمی تونی طلاق بده و راحت شو وگرنه این چیزایی که میگی فقط توجیه.

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۵۴ ...
همسرم میگه من خوب میتونم خودم رو کنترل کنم میگم تو سایت اقایون میگن ما نمی تونیم خودمون رو کنترل کنیم خدا ما رو اینطور افریده ،میگه اونا مرد نیستن!!رو ایمانتون کار کنید به دیدگاهتون تو زندگی به اخرت به اینکه شرایطتون برای امتحان الهی هست فکر کنید عمیق فکر کنید .

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۰۲ به هلمان
با سوال کننده نیستم با کسایی هستم که فیلم پورن نگاه کردن
پسری که فیلم پورن نگاه کرده حقشه حالا بسوزه این تاوان اون گناهشه هر گناهی تاوانی داره 
چه با افتخار هم میان میگن فیلم پورن نگاه کردم باید مثل اونا باشید!

۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۱ به سوال کننده :
میدونی آدم وقتی حرفهای شما رو میخونه از ازداوج کردن به کل پشیمون میشه....
خیلی ناراحت کننده 
خییییییییییییییییییلی
آدم نظرش درباره مردها عوض میشه ....
اصلا حالم بد شد ...
من سینهام بزرگه .... پوستمم خیلی سفیده .... اگر بفهمم مردی فقط بخاطر این دوتا باهام میخواد ازدواج کنه .... نه بخاطر شخصیت و تفکرم ....
اگر قبل از عروسی بفهمم بهش جواب رد میدم بعدهم از افسردگی دق میکنم...
اگر بعد از ازدواج بفهمم
جفت سینهامو میبرم بعد اینقدر میخوابم تو آفتاب تا بشم شکل کربن سوخته حسرت جفتش به دلش بمونه.....
فقط میدونم اون هوس لعنتیتو کنترل میکردی چشماتو باز میکردی قبل از اینکه این دختر خانم رو بگیری و زنش بکنی .... زنی میگفرفتی با ملاکهای خودت....
فقط میدونم اگر الان ولش کنی بری آآآآآآآآآآآآآآهههههههههههش میگردت ... خدا قهرش میگیره بی انصافیه ....

۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۳:۲۲ به هلمان
اکثر مردا سینه های کوچیک دوست دارن چرا مغلطه میکنی .کلا تو سبک مینیاتوری هستن.

۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۲ حسین الهی
شکر نعمت نعمتت افزون کند 
کفر نعمت از کفت بیرون کند؟
هوس و خواسته انسان تمامی ندارد اگر قدر داشته هارا دونستی و به آن عشق ورزیدی و بهترین لذتها را از آنچه داری بردی بردی وگرنه چشمت دنبال نداشته ها و آرزو ها و.... بووود هیچوقت از زندگی آرامش و لذت نخواهی دید مگر لحظاتی استثنایی و زود گذر .
برادر عزیز تو غرورتو بشکن و به انسان بودن توجه کن همه را انسان و مخلوق خدا و بالاتر از خود بدان آنوقت ببین همه دنیا برات لذت بخش میشود. اگر خوب بیاندیشی سیاهی و کوچکی خانمت از تاثیر رفتارتونه نه ظاهر.؟؟الکی هم موضوع را کش نده و تو داری خود تحریکی و خود ارضایی میکنی  چون مطلب را فهمیدی خودت را به اون راه زدی؟

۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۸ سوال کننده
 خانوم ها ناراحت نشید . به نظر شما زن نباید برای شوهرش جذاب باشه ؟ به نظر شما زن نباید همه جوره همسرشو ارضا کنه ؟ اگر این کشش جنسی در اقایون و خانوم ها نبود هیچ کس زیر بار ازدواج نمیرفت . من از این ناراحتم منکه جلوی خودم رو تو رابطه نامشروع گرفتم و همین الان هم راضی به روابط نامشروع نیستم . منکه خدا میدونه چقدر دوست دارم نگاهمو کنترل کنم و پاک زندگی کنم . چرا همسری نصیبم کرده که انقدر زجر بکشم . انقدر چشم چرون بشم . این همه دختر سفید با سینه های معمولی تو این شهر هست اونوقت باید کسی نصیب من بشه که با صلیقه ام 180 درجه متفاوت هست . بابا تو خواستگاری سایز سینه هاش بزرگ نشون میداد . انقدر هم سبزه به نظر نمیرسید . شما دخترها بلدید چطوری خودتونو عوض کنید.

۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۱۴ یک زن
اوایل ازدواجم شوهرم شاکی بود که چرا شاد نیستم و هیجانم پایینه . بعد از یه مدت گیر داد که چرا گرشمه و زنانگی تو رفتارم ندارم دلیلش رو  من بهتر از خودش میدونم اونم اینه که همکار خانومش  اوایل عادت داشت خیلی بلند بلند بخنده و قهقهه بزنه بعد از ازدواجش یهو تغییر ماهیت داد و شد یک کرشمه بیار واقعی( من که یه مدت ندیده بودمش این تغییر رفتار برام کاملا ملموس و عجیب بود). بگذریم از احساس من . شما فک نمیکنی که داری زنتو با کس خاصی مقایسه میکنی!؟ 

۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۷ حسین الهی
 نامشروعترین رابطه  رابطه بد با اطرافیان مخصوصاً‌ًًًٌ همسر است 
نامشروعترین کار عیب گذاشتن به خلقت خداست.
نامشروعترین کار چشم بسته انتخاب کردن و بعداً به زیر تعهد زدن است .
نامشروعترین کار کفران نعمت و منفی نگری و عیب جویی است .
"""""""""""""""""" شکستن دلی است که به تو دلبسته و تو در مقابلش مسئولی.
""""""""""""""""" عزیز من تو از اول گرفتار رفتار نامشروع بودی و هستی  هی  میای از خود تعریف میکنی و قدیس مینمایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو خود خواهی و تجارتتو بزار زمین به وادی انسانیت وارد شو بعد ادعای ارث و توجه خدا کن و مهمتر اینکه هروقت راضی به رضای خدا شدی  قدم در این راه نهاده ای وگرنه ادعا و شعاری بیش نمی دهی خودت و ما را گوووول نزن/

۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۳ غزل
ای بابا خب بیچاره داره راست میگه دیگ
اما با اینجال ی مشکلی وجود داره ک تجربی فقط میتونه بفهمه اونم این ک سینه بزرگ بعد یک مدت خستش میکنه
اما سینه کوچک بزرگ میشه و روز ب روز قشنگ تر
راهی برای کوچک کردن سایز سینه سراغ ندارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۳ !!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این همه راه جلو پاتون گذاشتن واسه حل مشکلتون با این حال بازم شما مینالین. شما دردتون اینه ک همه بهتون بگن حق با شماس برو زنتو طلاق بده، بعد اینو یه مجوز واسه خودتون بدونین ک همسرتونو طلاق بدین و بگین اگه بقیه جای من بودن همین کارو میکردن. ما ک نمیگیم طلاق بگیرین چون درس نیس بنابراین از همین راه هایی ک دوستان گفتن استفاده کنین یا هم، هرکار دلتون خواس بکنین ولی نیاین اینجا همش سوال بپرسین و شکایت کنین.

۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۴۴ سوال کننده
آقای الهی و دیگر دوستان عزیز ممنون از نظراتتون. یه چیزه عجیب رو تو زندگیم احساس کردم . اگر با همسرم بداخلاق و سختگیر باشم. پشت سرهم بدبیاری میارم طوری که همه توش میمونند و میگن این اتفاق ها معمولی به نظر نمیرسه . نمیدونم ازدواجم و انتخاب اشتباهی که داشتم نتیجه حماقت خودم هست و یا امتحان الهی . اگر اینو بدونم راحت تر میتونم با این قضیه کنار بیام . امیدوارم عاقبتم ختم به خیر بشه.

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۴:۵۸ شیما کو
سلام نمیدونم چی بگم برای حل مشکل شما.اینکه به خانومتون راجه به این مشکل گفتید چی گفت به شما؟شاید تندی اخلاقش به خاطر اینه که فکر میکنه عاشق خودش نیستید و  .. البته حق میدم به شما هم ولی حتی زیباترین زن هم بود باز شما زده میشدید من خودم قبلا سفید بودم با سینه درشت و...حتی تو رابطه شوهرم خیلی خوشش میومد البته من چاق نبودم مناسب بودم اما ده کیلو که لاغر شدم خیلی اندامم ناز تر شد ولی دو جام کوچیک تر شد همسرم کم تحریک میشه حتی بارها متوجه شدم فیلم های پورن میبینه.من استایلم خیلی زیباست میخام برم باشگاه چون تاثیر داره اینم بگم هرکی یه استایل دوس داره زیر مانتوی خیلی ها الکیه بعدم راسته میگن ماساژ خوبه دخترخاله خودم بااینکه چاق بود سینه نداشت اماوقتی شوهرش قبل رابطه بیست دقیقه باسینه اش...الان خیلی بزرگه دیروزم تو ارایشگاه از استایل یکی خوشم اومد گفتم چیکار میکنی گفت قبلا هیکلش با سینه اش نمیخورده انقد که سینه نداشته شوهرش که ماساژ داده...بعدم رنگ پوست سبزه س.. تره مخصوص با ست های سفید فقط بفرستش باشگاه بعدم هیچکی عالی نیست انقد این خارجی ها به خودشون میرسن که نگو.اونا همه کک هستن و کل بدنشون کرم و اسپره های مخصوص میزنن و ورزش میکنن بعدم هرشهری یه رنگ پوست مرسومه مال کدوم شهرید؟سوال ها جواب بدید تا بگم چیکار کنی بعدم سیب زمینی آپز عالیه و دم کرده نعناع خشک و خوردن انواع مغز اجیل ها فیلم بذار کنار باشه؟زندایی من زشت بود سبزه بود الان باهمون سبزه گیش ماه شده با ورزش و اینا.بگو موهات و رنگ کن رنگ مسی شکلاتی سبزه رو جذاب میکنه با رنگ کردن ابرو و رژ های قرمز که به نارنجی میخوره.جواب سوال هارو بده

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۴۳ به سوال کننده
خیلی از خانما دارن با کمبودای شوهرشون میسازن چه اشکالی داره شما هم با خانمتون بسازین؟
دوست من قبل ازدواج سینه های خیلی کوچیکی داشت در حد دختر بچه ای که تازه به سن بلوغ رسیده ولی الان که ازدواج کرده و بچه دار شده سینه هاش خیلی بزرگ شده اتفاقا این دوست من سبزه هم هست قیافه انچنانی هم نداره ولی دختر خیلی خوبیه اما شوهرش رو ببینی از همه نظر کامل قیافه خوب اخلاق خوب همه اطرافیانش تعجب میکردن که چی شده این دختر رو انتخاب کرده ولی الان بهترین زندگی رو دارن شوهرش به تعهداتی که داده عمل کرده کوچکترین بی احترامی بهش نکرده چشم چرون نیست همدیگه رو دوست دارن
این مشکل سینه حل میشه حالا یا با ماساژ یا با عمل یا به طور خود به خود در طول زمان 
اما در مورد رفتارش هر چی زن عشق و محبت دریافت کنه رفتارش زنانه تر میشه.

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۸ ناز آفرین19
سلام دوستان عزیز من یک سوال از آقا پسرها دارم ازتون خواهش میکنم رک و راست نظرتونو بگین.
 مشکل من شکل دست هام هستش!!! من به طور ارثی رگ های دستم برجسته هستن و پوستش خیلی صاف نیس چیزی که تو پزشکی پیری زود رس بهش میگن البته خیلی هم پیر نیستن فقط واسه سن من زیاده. ولی برعکسش پوست صورتم سفید و شفافه که اتفاقا سنم رو کمتر نشون میده به گفته اطرافیانم وهمین طور خودم چهره خوبی دارم بعضی هم میگن جذابی. ولی دستام اعتماد به نفسم رو خیلی پایین اورده.
حالا خواهش میکنم بگین شکل دست چقد براتون مهمه؟ اگه یه دختر چهره و ظاهرش خوب باشه دختر پاک و باهوشی هم باشه ولی دستانش زیبا نباشن چه احساسی بهتون دست میده آیا ممکنه از علاقتون به اون دختر کم کنه؟؟  لطفا رک و راست نظرتونو بگین. البته اینم بگم این مشکل با تزریق چربی زیر پوست حل میشه تقریبا ولی خیلی زحمت داره من که حالا حالاها درس میخونم برام مقدور نیس. منتظر جواباتون هستم خیلی ممنون.

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۲۴ سوال کننده
خانوم شیماکو ممنون از نظرتون . در مورد ماساژ که بقیه دوستان هم گفتن تقریبا کار هر روزه منه . خیلی تاثیری نداشته . سفید شدن پوستش که قطعا یه رویا میتونه باشه . همسرم به خودش تقریبا میرسه . موهاشو همون تور که شما گفتی رنگ کرده . اخه اندامش هم خیلی ظریف و دخترونه نیست . مشکل اصلی من اینه که باهاش تحریک نمیشم . برام جذابیت جنسی نداره . فکر کنم با ورزش خوش استایل تر بشه

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۳۷ ناز آفرین19
آقای نجفی خواهشا سوالی که پرسیدم رو به صورت پست بزارین تا دوستان جواب بدن خیلی برام مهمه. اصلا تایید هم نشده سوالم!! 
نظر:
سلام
زیادی حساس شدید . نگران نباشید

۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۴۳ به سوال کننده
شاید خانم شما از نظر هورمونی مشکل داشته باشن تا حالا دکتر رفتین؟

۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۶ *
اینکه میگید با همسرتون تحریک نمیشید رو میتونید با یه مشاور درمیون بزارید. اما بنظر من بخاطر اینه که همسرتون رو بناچار قبول کردین و الانم احساسی بهش ندارین! وگرنه هر چی یه زن زشت و بداندام باشه اگه شوهرش عاشقش باشه این مشکل مطمئنم پیش نمیاد.
من اینارو به عنوان یه خانم گفتم. راستی اگه واستون اشکال نداره میشه بگید سایز سینه همسرتو چنده؟ اخه من هر سایزی رو دیدم که شوهراشون عاشقانه دوسشون دارن چه کوچیک باشه چه بزرگ مهم شخصیت و محبت زنه.
انشالله خدا مهرشو تو دلتون میندازه.

۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۹ ندا
من کاری به نظرات دوستان دیگه ندارم.
من خودم سبزه ام اما سینه هام متوسطن و تقریبا بزرگ. درک می کنم ایشون چی میگه چون همسر خودمم خییییلی زیااااد با سینه هام تحریک میشه.
در کل حق با شماس جناب .
اما چیکار می تونین بکنین؟
می تونین طلاقش بدین؟ که خب اینکار خیلی بی انصافیه به نظرم .
به نظر حالا که هیچ راهی نداری با اجازه خودش یه زن دیگه بگیر.
حالا که هیچ راهی نداری این آخرین راهه.
اما توصیه من اینه که تحمل کن اگه باردار بشه بعد زایمان به خاطر شیر دادن بچه سینه هاش بزرگ میشن.
پس سعی کن بچه دار شین.

۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۴ به ندا
یه زن دیگه بگیره که چی بشه؟
این زنشم بشه مترسک بشینه نگاه کنه؟
زنها هم میتونن وقتی دیدن از سایز اندام جنسی مرد خوششون نیومد و بر وفق مرداشون نبود یه شوهر دیگه کنار شوهرشون داشته باشن؟

۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۳:۵۴ ؟؟؟؟س
ازامام زمان خجالت  بکش

۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۱۴ ندا
بالاخره یا این آقا باید با این وضعیت کنار بیاد یا دوباره زن بگیره.
که خب منم نگفتم برو الان ازدواج مجدد کن اگه درست نظرمو میخوندین میدیدین که نوشتم این کار انصاف نیس.
اما چرا همه تون فک زن قصه هستین؟
پس این آقا چی؟
ببینید آقای ....میتونی بسازی با زنت بساز و زندگی تو بکن.
اگه نمی تونی هم تحمل کنی ازدواج مجدد بهتر از اینکه چشت همش دنبال ناموس مردم باشه و تو کف سینه های این و اون باشی.

۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۴ مهر

متاسفانه فانتزی های ذهنی جنسی آقایون بسختی تغییر میکنه پیش یک روانکاو یا سکسولوژیست برین ببینین قابل حله یا نه

۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۴ ندا
اگرم ایشون دوست نداره یا وجدانش نمیذاره زن دیگه بگیره یا خانومشو طلاق بده یه سرچ تو نت کنه درباره راه های بزرگ شدن سینه و کارایی رو که گفته انجام بده شاید افاقه کرد.
یه سوال داشتم از شما آقایی که سوال پرسیدی. مگه شما قبل از اینکه بیای سر خونه و زندگیت عقد نکرده بودی؟
دوران عقد واس همین چیزاس دیگه که اگه زنت با فانتزیات جور نبود از هم جدا شین.
نظرام شاید یکم تند و تیز باشه و خب خیلی از قدیمیای این سایت باهام مخالف باشن اما خب جذابیت جنسی هم خودش خیلی حرفه که اگه طرفت نداشته باشه چه زن و چه مرد دلزده میشه.
در جواب (به ندا)
ببین زن مسئله اش جداس مرد جدا.
زن میتونه فقط یه شوهر کنه اما مرد تا هفت تا آزاده پس خواهشا مسائلو با هم قاطی نکنین.
زن شاید نتونه دو تا شوهر داشته باشه اما راه دیگه ای به نام طلاق هس.
که اگه علاقه ای بین این آقا و زنش بود مطمئن باشین بعد دو سال از سایز سینه زنش ناراضی نبود . اگه علاقه بود زنش واسش لوند ترین زن دنیا بود.
مشکل علاقه اس که نیس . و اگه میخواس بوجود بیاد طی این دو سال ایجاد شده بود.
اگرم هستو و ما نمیدونیم به زندگیتون برسین و این ماساژایی رو که دوستان گفتن انجام بدین .
اینا به طرفداری از آقا بود.
اما اگه من یه درصد همسری مثه شما داشتم که با هام لذتی نبره حاضر به تحمیل خودم نبودم و خودمو خوار و خفیف نمی کردم  پیش چنین مردی .
ختم کلام...
علاقه داری بهش بمون و تحمل کن که اگه علاقه باشه اینکار سخت نیس.
اگه علاقه ای نیس پس راه دیگه ای نیس نه خودتو زجر بده نه غرور خانومتو له کن . اگه واسه تو زشته و لوند نیس شاید باشه یکی که واسش فرشته باشه.

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۲ به ندا
خانما که به خودشون رحم نمیکنن از مردا چه انتظار؟
اگه انصاف نیست چرا پیشنهاد میدی؟
چی مثلا مسئله زن جدا مسئله مرد جدا؟
چرا خون اقایون رنگین تره؟
این هفت تا رو از کجا اوردین؟
خدا گفته اگه دیدین از سایز سینه ی یکی خوشتون نیومد برین یه زن با سینه بزرگ بگیرین؟
یا هفت تا داشته باشن در انواع رنگ و سایز؟
اگه برای زن راه حلی به نام طلاق هست همین راه برای اقایون هم وجود داره!
اگه به بن بست رسیده اگه راه حلی نمونده که نرفته خب بره طلاقش بده مسلما هیچ زنی دوست نداره شوهرش تحمیلی اونو بپذیره.
فقط خیلی متاسفم برای ادمایی که ارزش وجودی زن رو فقط تو جسمش خلاصه کردن و با زندگی مردم بازی میکنن.
با این اوضاع ترجیح میدم ازدواج نکنم نه اینکه نقصی داشته باشم ولی نمیخوام به روح مردی تکیه کنم که به جسم من تکیه کرده!

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۳:۲۰ آرام
اقایون شما  که تو  سایز سینه  ماهرید  سینه   قبرستون  سایزش  چنده  یکم  به فکر قیامت   باش ین 

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۱ سوال کننده
نظر همه دوستان منطقی هست چه اونهایی که مثل ندا خانوم مشکل منو بهتر متوجه شدن و چه اون افردی که منو هوسران، سطحی نگر و بی انصاف می دونن . همه نظر ها منطقی هست ولی کل ابعاد ماجرا رو پوشش نمیده . من حق رو به خودم میدم و از طرفی خراب کردن زندگی همسرمو انصاف نمیدونم . فقط میتونم به موارد زیر فکر کنم شاید این موارد بتونه به افراد مجرد کمک کنه که اشتباهات من و خانوادمو تکرار نکنن

1) ای کاش قبل از ازدواج تمام خصوصیات ظاهری و باطنی همسر دلخواهمو برای خودم می نوشتم و مشخص میکردم

2) ای کاش در مورد علایقم در خصوص همسر ایندم بیشتر فکر میکردم و با خودم تکلیفمو روشن می کردم

3) ای کاش در انتخاب همسرم اولویت اصلی رو اخلاق و رفتار قرار نمیدادم و حداقل بخشی هم برای دل خودم برای حس شهوتم و برای ارضا نیاز جنسینم ملاک قرار میدادم و ارزش قائل میشدم

4) ای کاش خانواده همسرم اجازه میداند که من با دخترشون حداقل یک یا دو بار بیرون از خونه با هم ملاقات کنیم و بیشتر با ظاهر و باطن هم اشنا بشیم. نه اینکه با 3 یا 4 جلسه خواستگاری همه چی قطعی بشه

5) ای کاش وقتی پدرم و خانواده ام برای ازدواج با همسرم شدیدا اصرار میکردند محکم جلوشون وا میستادم و میگفتم من دلم با این دختر نیست. میگفتم این برام جذاب نیست و میرفتم دنبال علاقه ام

6) ای کاش همسرم با مواد ارایش و کرم پودر خودش رو از سبزه شدید بودن در نمی اورد و با پوشیدن مانتوهای خاص اندامشو جور دیگه ارائه نمیکرد و همون چیزی که بود رو نمایش میداد.

7) ای کاش انقدر به خدا اطمینان الکی و غیر واقعی پیدا نمیکردم و نمیگفتم خدا خودش همونی رو که من میخوام جلو پام میزاره

8) ای کاش همسرم الان که ناراحتی منو میدونه . تلاش کنه اون چیزی بشه که من میخوام و نه اینکه بگه میخواستی چشماتو باز کنی من همینم

9) ای کاش خانواده ام  در خصوص ازدواج فرزندشون با یه نفر خاص انقدر زیاد اصرار نمی کردند

10) ای کاش تحت تاثیر حرف های خانواده ام قرار نمیگرفتم و یه ننننننننننننننننننننننننننه قاطع میگفتم

11) ای کاش تکلیفم با خودم روشن بود

12) ای کاش انقدر سینه خانوم ها برای من جذاب نبود ( در حد مرگ ) وقتی بعضی از آقایون در مورد تحریک شدن با ساپورت خانوم ها صحبت میکنند تعجب میکنم من که هیچ حسی ندارم. سینه منو دیوونه میکنه

13) ای کاش با این همه سختی که تو زندگیم تحمل کردم حداقل تو زندگی مشترکم طعم خوشبختی رو احساس میکردم .

14) ای کاش ازدواج هم راه برگشتی داشت

15) ای کاش یک روز چشمامو باز میکردم و میدیدم که همه اینها فقط یه خواب بوده
.
.
.
.
.
.
.
.


۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۶ به سوال کننده
من خانم هستم و از شرایط کاری همسرم راضی نیستم نمی تونم توضیح بدم بیشتر اما به خدا گفتم امتحانه یا من بد اوردم؟استخاره کردم به قران اومد ما شما رو زن و مرد رو به مصلحت ...
از اون موقع تا حالا نشستم سرجام سوالت مث سوال خودم بود اونم اخلاقش عالیه 

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۴۸ به سوال کننده
شما اگه دوسش نداری برو طلاقش بده بذار تموم بشه بره.

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۰۳ به سوال کننده
من  خانم متاهل هستم دقیقا من هم مشکل شما رو دارم اما از حیث جنس مخالف با موارد دیگه ،حرفهای دل من رو زدید شاید براتون عجیب بیاد ولی هست ، منم دارم زندگیم رو می کنم واسطه ازدواج همش اصرار به پاک بودن همسرم داشت و میگفت خوشبخت میشی ، معتاد نیست سیگاری نیست الکلی نیست ، واقعا هم پاک بود اما خوشبختی برا ی هر کس تعبیرش فرق میکنه !!!
حسم به شما خیلی نزدیکه ،مال من که یک جلسه بیشتر نبود بخاطر دوری راه !اما زمانیکه خطبه عقد رو میخوندن متوجه شدم بهم نمی خوریم چون خیلی خانوادش خودشون رو نشون دادن ،خواستم عقد بهم بخوره نگو همسری نذر کرده بود همون موقع به دلم بد افتاد !الانم خودش که هم از ظاهرم راضیه هم از خانوادم فقط از اخلاقم راضی نیست اونم معلومه چرا .قبل بچه دار شدنمون گفتم توافقی جدا شیم نخواست الانم دارم زندگی میکنم انشا ا... اخرتم به خیر بشه بیخیال دنیا ،شده گذشته کاری نمیشه کرد .با اینکه میدونه راضی نیستم مهریه ام هم بالاست ،هزار سکه ، خونمون رو هم به نامم زده .

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۰ uبه سوال کننده
منم از زندگیم راضی نبودم و میخواستم همش خواب باشه ،من و شوهرم بچه دار شدیم موقع زایمان مشکلی برام پیش اومد و گفتن اکسیژن کافی به بچه نرسیده(زود هم دنیا اومد ) و احتمالا عقب مونده میشه ،الان بچمون 6سالش هست ،خدا رو شکر باهوش هم شده الان ،همون باعث شد که بدونم که ناشکری کردم دو سال اول همش درگیر دکترش بودیم این رو چک کن او رو چک کن ،حرف نزد ،راه نرفت ،مغزش اب نیاورد ه ،چشمش سالمه کور نیست و ....
بقدری از این افکار فاصله گرفته بودم ،میگفتم من چقدر خوشبخت بودم و نمی دونستم !
قدر سلامتیتون رو بدونید وقتی تو شرایطش که باشی می فهمی الان خدا بهت چیا داده ،خدا خیلی خیلی بهمون رحم کرد خییییییییییییلی .
متوجه شدم نماز میخونید تو نمازتون از خدا بخواید مهر همسرتون رو به دلتون بندازه براتون دعا میکنم از خواننده های سایت هم خواهش میکنم براتون دعا کنن .

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۵ به سوال کننده
ببخشید اگه خواستید جواب بدید 
شما سنتون تو دهه 20 هست یا 30؟

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۶ ندا
این ای کاش گفتن شما فایده نداره .
از طرفی هرچی فک می کنم حق رو به شما میدم و از طرف دیگه وقتی خودمو میذارم جای خانوم شما به این فک می کنم اگه شوهرم بگه از اندامم لذتی نمیبره برای همیشه ازش متنفر میشم.
دوران نامزدی و عقد واسه همین چیزاس اگه شما مدتی رو محرم بودین الان این مشکلو نداشتین .
اما انقد نگید خدا اینجوری خواست و خدا اینکارو کرد . خود کرده را تدبیر نیس. پس همه ی اتفاقا رو نندازین گردن خدا .
شاید تو این کارشم حکمتیه . خدا به شما اختیار داده . میخواستید میگفتید نه .
پس درست نیست خودتون رو تبرئه کنید .
برای خدا مشکلی ایجاد نمیشه اگه یکی از بنده هاش نخوادش و نمازشو نخونه و...
اتفاقا اگه به خدا نزدیک بشی خودش کمکت میکنه که دیگه چشت دنبال اینو و اون نباشه و  علاقه ات به زنت بیشتر شه.
خانومتم باید وقتی می بینه شوهرش اینجوریه بیشتر به خودش برسه.
زن دایی من واسه شوهرش جذاب نبود . اما انقد سر و زبون داشت و به خودش می رسید که الان داییم خانوم جان صداش میزنه.
مردا کافیه ببینن زنشون به خودش میرسه دیگه حاضر نمیشن تو خیابونم به یه زن نگاه کنن چه برسه کار دیگه.




۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۸ ل
من خودم خانم هستم لطفا تو خواستگاری خودتون باشید ،ناراحت شدم بد جور 

۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۰۶ محمدباقر
از این سؤال من فهمیدم که شوهره عاشق شما نیست چون شاعر میگه:
اگر در دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
داستان از این قراره که یه انسان عیب جویی به مجنون میگه چرا عاشق لیلی شدی او زشته هزارتا عیب داره و...  اما مجنون میگه که در هر عیب او یه زیبایی وجود داره و اگه از دید مجنون نگاه کنی او را زیبا میبینی. شوهرتون باید خودتونو دوست داشته باشه اگه خودتونو دوست داشته باشه سینه تونم زیبا میبینه و به دلش میشینه.

۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۳۸ به محمد باقر
سوال کننده اقا هستن.

۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۷ به محمد باقر
شما ظاهرا مجرد هستی داداش وگر نه میدونستی هیچ مرد عاشقی وجود نداره !!!!بیشتر تو سایت بچرخی متوجه میشی .

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۰۱ هادی
سلام آقای سؤال کننده. به نظرم مسئله اصلی که وجود داره اینه که اندام جنسی و رابطه سک سی در زندگی برای شما اولویت اصلی رو داره. خودتم میگی که قبل ازدواج به این قضیه فکر نکرده بودی و معیارهاتو برای خودت نشمرده بودی. این نظر شخصی شماست و حق دارین. الآن کار از کار گذشته شما متأهلی و زنی وارد زندگیت شده پس بهتره فکر راه حل باشی تا تأسف خوردن. میگی خانمت از نظر اخلاق و خانواده شرایط خوبی داره. پس این دو امتیاز مثبت برای ایشون به حساب میاد. اخلاق خوب باعث میشه شما بتونی منطقی و با تفاهم و احترام و البته چاشنی عشق با خانمت صحبت کنی و نیازهاتو بهش بگی. اینطور که متوجه شدم تا حالا با خانمت اینطوری حرف نزدی. بیشتر بابت نداشتن اندام جذاب و رنگ پوستش سرزنشش کردی. خب هر آدمی باشه در مقابل شما جبهه میگیره و جوابتو میده که همینه که هست میخاستی چشماتو باز کنی. زنها عاشق کلمات احساسی هستند. اگر کسی با محبت و کلام عاشقانه کلید قلبشون رو به دست بیاره حاضرن هر کاری برای طرفشون انجام بدن. اینو من بهت میگم که تجربه شکست عاطفی سختی داشتم و واقعا مطمئن بودم عشقم به خاطر من حاضر بود تمام دنیاشو به پام بریزه اما متأسفانه نشد و به هم نرسیدیم. به نظرم این بهترین راه حله که میتونی روش حساب کتی. بزرگترین و قدرتمندترین پادشاهان جهان اسیر دست چاپلوسترین افراد دربارشون میشدن و ارادشون رو در برابر اونها از دست میدادن. حالا شما که با یک زن عاقل و خوش اخلاق طرفی اگه نتونی دلش رو به دست بیاری قصور از خودته. باید ازش تعریف کنی. از قیافش، تیپش، اخلاقش، خانوادش، اندامش، هوشش و موارد دیگه. سعی کن با حرفات به زنت اعتماد به نفس و شخصیت ببخشی. من در دوران عاشقیم از دختر مورد علاقم چنان تعریف میکردم که حرفام جنبه رویایی و تخیلی پیدا میکرد. یادش بخیر یک بار رفته بود با دوستش درباره پایان نامش مشورت کنه. چنان از استعداد و زیرکی و علمش تعریف کردم که خودمم باورم شده بود انگار با یک دانشمند متخصص حرف میزنم!. اینطوری به وجدش میاوردم. شما هم همینطور با زنت حرف بزن. زنها به این احتیاج دارن که از طرف شوهرشون تأیید و تعریف بشن. این که میگی تو خونه به خودش نمیرسه یه دلیلش همینه که حرفا و رفتار شما باعث شده اعتماد به نفس و طنازی زنانشو از دست بده. والا هیچ کسی از زیبایی و مورد تصدیق دیگران واقع شدن بدش نمیاد.
اما نکته دوم که مهمتره به نظرم شما عاشق زنت نشدی تا عیبهاش رو در نتیجه خوبیاش فراموش کنی. همه ما فقط باید با یک نفر زن یا مرد ازدواج کنیم و به اون دل ببندیم، این شخص ممکنه ایده آل نباشه اما با هنر عاشقی میشه اون رو به زیباترین فرد زندگیمون تبدیل کنیم. اگر غیر از این باشه هزاران مرد بهتر و خوش تیپ تر از شما و صدها زن زیباتر و دلرباتر از همسرت در عالم وجود داره. آیا دلیل میشه ما همسر خودمون رو رها کنیم و به اونها فکر کنیم؟
یکم به خودت بیا. سعی کن با دید جوانمردی، عشق و وفاداری به این قضیه نگاه کنی. ظاهر و قیافه خوب شما نباید منتی روسر همسرت باشه. اگر چهره و هیکلت برای زنان دیگه جذاب بود ولی یک لحظه دلت نلرزید و به کس دیگه ای غیر زنت فکر نکردی هنر کردی و میتونی ادعای پاکی کنی.
فعلا به این حرفام فکر کن اگر خواستی بازم با هم حرف میزنیم.

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۴۸ .به اقا هادی
من هم مشکل مشابه سوال کننده دارم لطفا راهنمایی کنید .

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۵۸ محمدباقر
آخه اگه مردی زنشا دوست نداشته باشه و عاشق زنش نباشه نمیتونه باهاش رابطه جنسی داشته باشه البته اینو بگم که مردها تو زمان خواستگاری دیدشون از نظر دید جنسیه،یعنی فقط نگاه میکنند ببینند که زنه چقدر خوشگله، اندامش خوبه بده اگه بخوام معاشقه داشته باشم با طرف ارضا میشم نمیشم و ... ولی دید خانوما ۱۸۰ درجه فرق داره اونا به دنبال پشتوانه محکمی هستند که به او تکیه کنند و یارو در سختی ها مقاوم باشه و... مرد با توجه به معیارهای خودش عاشق خانومه میشه میبینه سینه خانومه خوش فرمه اندامش قشنگه خشگله و ... پس عاشقش میشه و باهاش ازدواج میکنه نه اینکه عاشقش بشه و مثل این دوست عزیز بعد ازازدواج از سینش ناراحت باشه چون معیار هر مردی زیبایی زنش و سینه هاشه چون اگه دختره سینه قشنگی نداشته باشه بعد ازدواج برای مرده مشکل بوجود میاد ولی زنان راحت از کنار مسایل جنسی میگذرند و معمولا هم حاضرند به خواسته های شوهرشون گوش بدند و شوهرشونو ارضا کنند چون این چیزا براشون مهم نیست لپ کلوم اینکه از نظر دخترا مرد باید مرد زندگی باشه از نظر پسرها دختر باید خوشگل باشه و بلد باشه قشنگ شوهرشا به ارگاسم برسونه.

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۸ محمدباقر
آقای سؤال کننده خدا بهت عقل داده و چون خدا اختیار مطلق داره خواسته تو هم اختیار داشته باشی.این تفکر شما یه تفکر جبرگراییه یعنی هر اتفاقی که می افته رو تقصیر خدا می اندازی تو زمان بنی امیه خلیفه های بنی امیه و بنی عباس این عقیده را رواج دادند و گفتند که هر اتفاقی که می افته را خدا خواسته بیفته، امام حسینا شهید میکنند میگند خدا خواسته شهید بشه به من چه پول مردما بالا میکشند زنان زیبا را به قصر می آرند میگند خدا خواسته ما هم این وسط مقصر نیستیم.شما ازدواج میکنید زنتونا برمیدارید بره بعد میگید خدا خواسته مرا عذابم کنه اصلا به خدا چه خدا هم میگه من به تو عقل دادم میخواستی فکر کنی منتو را مجبور نکردم و میگی که قضا و قدر الهی بوده که من عذاب بشم.
بذار یه روایت از امام علی نقل کنم، امام علی زیر دیواری نشسته بود که خراب بود بلند شد و به همراه یارانشان به زیر دیوار سالم که اونطرف تر بود رفت یکی از یاران میپرسه یا امیرالمومنین از قضا و قدر الهی میگذرید؟ امام علی میفرماید از قدر الهی به قضای الهی پناه میبرم.
قدر یعنی خصوصیت هر چیز مثلا فرم پستان زن شما،قضا هم یعنی اینکه شما اختیار دارید که متناسب با قدر الهی که خصوصیتیه که خدا برای هر چیزی تعیین کرده انتخاب کنید.
حالا مشکل شما قابل حله راه حلشم خیلی سادس و شما این همه پیچیدش کردید.اولین قدم اینه که زناشویی با زنتون خواسته هاتونا مطرح کنید زنتونم به خودش میرسه و خودشا آرایش میکنه طبق فرمایش دوستمون هم برای بزرگ کردن پستان اقدام کنید.اگه شما سینه زنتونا ماساژ بدید زودتر نتیجه میگیرید.به همین راحتی دیگه این کار داشت؟

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۱۰ به محمد باقر
پس واقعا درسته قلب عاطفی مردها در اندام جنسیشونه!
پس مردها عشق رو تو اندام جنسی زن خلاصه میکنن یعنی هر چی خوشگل تر و خوش اندام تر باشه عشق بیشتر و هرچی از نظر قیافه و اندام پایین باشه عشق کمتر! البته حیف کلمه عشق که در این مورد بکار ببریم.
واقعا این خانم حرف درستی زد که مرد عاشق وجود نداره.
اگه زن دنبال پشتوانه محکمیه چطور میتونه به مردی تکیه کنه فقط عاشق اندامشه این اندام که همیشگی نیست ممکنه بر اثر سانحه یا در طول زمان این خوشگلی اندام از بین بره اونوقت چی مردی که عشق رو تو اندام زنش خلاصه کرده حالا عشقش از بین میره و میره دنبال یه نفر دیگه با اندام خوشگلتر!
به نظرت اصلا چنین مردی میتونه پشتوانه محکمی باشه؟

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۲ هلمان
بابا به خدا من یک خانوم هستم که متاهلم هستم خطاب به کسانی که میگن فک نکنم شما خانوم باشین بعدشم عزیزانم من فقط نظرمو فتم که یک واقیعت تلخ اصن از اقایون همین سایت بخاین که بگن من راس میگم یا دروغ عزیز من بیشتر مردا همینن حالا یکی جلو خودشو میگیره یکی نمیگیره 

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۰ هادی
سلام دوست عزیز اگه مشکلت دقیقاً مشابه سؤال کنندس که این همه براش کامنت گذاشته شده و تقریباً روی نظر این شخص هم تأثیر گذاشته. هر چند مشکلشو حل نکرده اما طرز نگاهش رو تغییر داده. شما هم این پیامارو بخونی تا حدودی بهت کمک میکنه. اما اگه مشکلتون در ارتباط برقرار کردن عاطفی با خانمته میتونم راهنماییت کنم. بیشتر توضیح بده تا بگم

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۴۴ دوربین مدار بسته
با سلام و سپاس بسیار عالی بود موفق باشید

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۱ ....
هلمان حلال کن ولی هنوزم باورم نمی شه ....ی خانم اینهمه شناخت از اقا !!!

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۵۷ به هادی
ممنون از شما دوست عزیز همین کار رو دارم میکنم . باز هم ممنون  

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۴ دلشکسته
دادشی ی چیزی بپرسم !؟!؟
اگه زنت سینه برجسته داشت واز زیر لباس معلوم بود ... بعد مردای دیگه با هوس بهش نگاه میکردن چه حالی میشدی وچی فکر میکردی !؟!؟


۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۵۳ 000 به به محمد باقر
ببینید خانم عزیز اقایون هم مث ما خانمها همه سطحی دارن 
درسته اقا باید پشت خانمش باشه اما تو گروه ما هم هستن که اقا ور شکسته بشه طلاق میگیره یا ...
همسر خود من گفته تو نباشی تحت هیچ شرایطی زن نمیگیرم ،نه اینکه عاشق باشه ها،نه ،ی ازدواج سنتی ی ادم معمولیه ،من بارها با نظرش مخالفت کردم مجردی برام معنی نداره اما میتونه برای راحتی بچم زمان بیشتری واسه انتخاب همسرش بگذاره ، اونها هم مث ما یا از این ور بوم میافتن یا اونورش ، کلا بستگی به شانس داره چی در بیاد این ازدواج .
به سوال کننده خرده نگیرید خودش درد داره ،دردش رو با سرزنش زیادتر نکنید ،چیزی که فهمیدم مث اکثر ما تکلیفش اول با خودش مشخص نیست 
لطفی که به ماها کرد اینه که فهموند خطاهامون تو زندگی چیه که ی کم جدی تر باشیم .

۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۳۷ یه پسر متاهل به محمد باقر
این نظر اولت چه چیز مزخرفی بود که گفتی؟
ما هم مجرد بودیم و خواستگاری رفتیم و ازدواج کردیم اما اصلا معیارامون اینا نبود و عاشق اینا نشدیم. ایمان و اخلاق واسمون اولویت بود. نمیگم توی مدت خواستگاری هیچ فکری به این قضایا نکردیم اما اصلا این جوری که شما گفتی نبوده. برای دوستانم هم تا جایی که میدونم اینجوری نبودن.
متاسفم که اینقدر ازدواج انسانی رو حیوانی جلوه دادی

۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۰ به سوال کننده محترم
اولا از مشکلی که براتون پیش اومده واقعا متاسف و ناراحت شدم.

ثانیا بگم برادر من مگه ما چقدر در این دنیا زنده ایم که اینقدر قصه چیزهای بی ارزش رو بخوریم. نمیگم برای حل مشکلت تلاش نکن ها ولی باور کن ارزش نداره که یک انسان دغدغه زندگیش این مسائل باشه
اما در مورد اعتمادتون به خدا باید بگم که

اینکه شما در تصمیمتون اشتباه کردید یا خیر رو نمیدونم اما به هرحال گذشته و شما فقط میتونید در صورت اشتباه در انتخاب پشیمون باشید و درس بگیرید تا اشتباه مشابهی نکنید ولی مسلما همون موقع و الان کار کلا به دست خدا بوده و هست و هر تغییری در شرایط می تونسته و می تونه ایجاد کنه پس برید میونه خودتون با خدا رو سر این موضوع اصلاح کنید.

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُون
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏ گیرند
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ
و به یقین کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته ‏اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد

 اولا قرار نیست ما هرچی دلمون خواست خدا توی این دنیا بهمون بده هرچند به طور عملی مطمئنم که اگه شما استقامت میکردید (هنوز هم دیر نشده میتونید توبه کنید و بعدش در راه عفت استقامت کنید) خدا در همین دنیا هم جواب درخوری به این استقامتتون میداد و از همین لحاظ راضیتون میکرد اما زود وا دادید و از خدا نا امید شدید. با خودتون و خدا قرار بگذارید و برگردید به دامن پرمهر و آغوش بازش.

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعا برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى‏گشودیم ولى تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم

یکی میگفت خدا مثل مربی وزنه برداریه و قدرت انسان در مبارزه با نفسش و شیطان هست. اگه یه وزنه سنگین بهتون داد که طاقت نیاوردید و انداختیدش، کلا از وزنه برداری انصراف ندید تلاشتون رو بیشتر کنید.

سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰
إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ﴿۳۰﴾
به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!

تلاش و امیدتون برای اون دنیا باشه و با سختی های این دنیا کنار بیاید که همه ش خیلی زود میگذره

برای رفتارهای دخترونه هم توصیه میکنم پست های مرتبطی که توی همین وبسایت راجع به این موضوع قبلا بوده رو در اختیار همسرتون بگذارید چون این یک موضوع یادگرفتنی هست.

ببخشید طولانی شد حرفام زیاد بود

۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۳۷ محمدباقر
اولا اینکه ۹۰ درصد پسرا فشار جنسی را شرط اصلی ازدواج میدونند را من نگفتم روانشناسان خانواده میگند درثانی من نگفتم همه پسرا گفتم ۹۰ درصد اونا یعنی ۱۰ درصد پسرا  ممکنه به دلیل دیگه ازدواج کنند درضمن منظور دلیله نه شرط یعنی دلیل اینکه یه پسر ازدواج میکنه فشار جنسیه یعنی واسه فشار جنسی ازدواج میکنه اما شرایط میتونه ایمان باشه اخلاق باشه و ... .
درضمن من گفتم بعضی از پسرها تو شهوت و مسایل جنسی میمونند اینا گذرا هستند باید از کنار مسایل جنسی راحت بگذرند و به اهداف والاتری بیندیشند.

۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۵۳ به یه پسر متاهل
ثواب بزرگی کردی با نظری که دادی ،همسر من هم دقیقا نظرش مث شما و دوستانتون هست ،فکر میکردم همسر محافظه کاری دارم خیلی بهش بد بین شده بودم ،ایشون هم میگه به مسائل جنسی فکر میکرده اما تو حاشیه بوده براس منم بهش گفتم پس چرا اقایون دیگه اینطور نیستن ،نظر محمد باقر هم بد جور تو فکر برد من رو !

۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۱۹ یه پسر متاهل
آقا محمد باقر شما گفته اید:
«اینو بگم که مردها تو زمان خواستگاری دیدشون از نظر دید جنسیه،یعنی فقط نگاه میکنند ببینند که زنه چقدر خوشگله، اندامش خوبه بده اگه بخوام معاشقه داشته باشم با طرف ارضا میشم نمیشم و ... ولی دید خانوما ۱۸۰ درجه فرق داره»

خدا شاهده که ما دیدمون توی خواستگاری اینجوری نبوده. اینو قبول دارم که شاید اگر فشار جنسی نبود، انگیزه مون برای ازدواج کم میشد و معنی جمله قبلتون رو هم قبول دارم که رابطه جنسی آرامش بخش و لذت بخش با همسری هست که واقعا محبوب آدم باشه اما این طور نیست که آدم فقط با مولفه های جذابیت و تحریک جنسی دلداده کسی بشه.
فکر میکنم آدم با دیدن و درک کردن محبوبترین صفات (از دید خودش) در طرف مقابلش دلداده اون میشه و اون وقت روابط خصوصیشون هم گرم میشه و نیازهای همو تامین میکنن.

اون قضیه قلب عاطفی هم فکرمیکنم خود آقای نجفی هم موافق باشن که یعنی مردها به خاطر نوع نیازشون و نگاهشون، وقتی باورشون میشه که همسرشون واقعا دوسشون داره که نیاز جنسیشو خوب درک و تامین کنه.

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۳۴ هلمان
من مردا رو خیلی خوب میشناسم شوهرم پاشو چپ بزاره من میفهمم اما همین تیز بودنم اذیتم میکنه گاهی اوقات تو بعضی چیزا اگر ندونی بهتره البته خب هستن مردهایی که ایمان دارم و حتی فکر گناه هم نمیکنن که شاید چند نفر بیشتر نباشن و همین مردا اون دنیا با خیال راحت پیش خدان ولی بازم خدا وعدشون هزاران حوری داده من که از حکمت و عدالت خدا سر در نمیارم یعنی اگه ما بریم بهشت حتی تو بهشت هووو داریم اونم نه یکی نه دوتا بلکه هزارتا)عکس خنده)

۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۰۸ محمدباقر
ما یه احور داریم یه حورا.حورا زنان سفیدپوست زیبای چشم سیاه بهشتیند که زیبایی وصف نشدنی ای دارند.احور غلامان مرد سفیدپوست سیاه چشم زیبا و آرایش کرده بهشتی با زیبایی غیر قابل وصف است اینا غلام هستند و برده تو ولی زن و شوهر تو بهشت میتونند از هم لذت ببرند .احورها مال زنان بهشتی اند حورا ها مال مردان بهشتی اند.

۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۳ به محمد باقر
والا من به قدری از مردا بی عدالتی و بی انصافی و ظلم دیدم که تو اون دنیا هم حاضر نیستم یه مرد کنارم باشه حالا میخواد احور باشه یا چی باشه:) بیشتر شبیه فرشته های عذابن:)
حالا چه خودمم حواله کردم وسط بهشت:)

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۰۳ صبا
خیلیابرای زنت دلسوزی میکنن ولی من برای تو.دخترایی هستن ک الان همونین ک نو میخوای مث زنت نیستن. با یه سری راه ها زنت شاید بر طبق احتمالات و کلی خرج برای تو جذاب بشه ولی تانقدهست نسیه چرا؟چون همین دخترا ک خیلیم دلبرن باز یه احتمالات ودردسرهایی ب دنبال خودشون میارن که باید قید لذت به قیمت گناه رو بزنی.این حقته ک تو زندگی چندروزه دنیا با دلتم راه بیای ولی نه به هر قیمتی درسته اگه با این خانوم ازدواخ نکرده بودی علی رغم مشکلای دیگه ب خواست دلت رسیده بودی ولی الان الانه باوضع الن ب حال دلت برس نه باوضع گذشته

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۸ محیا
کاش مشکل همه مردم دنیا همین بود

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۲۱ دخترک
با توجه به اینکه دو ساله ازدواج کردین فک میکنم احتمالا بچه ندارین
اگه میخواین با خانومتون زندگی کنین و (همونطور که خودتون گفتین) انقد انسانیت دارین که بخاطر این موضوع طلاقش ندین زودتر بچه دار شین چون سینه خانوما تو بارداری و شیردهی خیلی بزرگتر میشه و شما میتونی تو این دوران لذتشو ببری
البته بعدش اگه اشتباه نکنم دوباره کوچیک میشه ولی نه مث اولش
مهم اینه که همین دوران نزدیک سه سال طول میکشه و عطش شمام میخوابه دیگه!!!

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۲۴ به صبا
منم مجردم ولی حاضر نیستم زندگی یکی دیگه رو بهم بزنم به امید باز شدن راه برای من!
مواظب نظراتی که میدی باش.
چون خداوند لعنت کرده کسایی رو که باعث جدایی بین زن و شوهر میشن.

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۱ سوال کننده
 با تشکر از راهنمایی همه دوستان

خانم محیا .
جداب نبودن زن برای شوهرش مشکل کمی نیست
اینکه دوران مجردی جلوی نیازهای جنسیتو بگیری به امید ازدواج و بعد از ازدواج هم ارضا نشی مشکل کمی نیست
اینکه نتونی یه رابطه عاطفی و جنسی رضایت بخش با همسرت داشته باشی مشکل کوچیکی نیست
اینکه در دوران مجردیت چشماتو کنترل کنی و کاری به ناموس مردم نداشته باشی و بعد ازدواج بی اندازه تشنه بشی و چشم چرون و هزارتا فکر ناجور به دهنت برسه که حالت از خودت به هم بخوره به نظرم مشکل کمی نیست
اینکه در انتخاب همسر فقط به فاکتور اخلاق و خانواده توجه داشته باشی و پا بذاری روی خواسته دلت ( به اصرار خانواده ) و الان بشی یه عقده ای سردرگم فکر نمیکنم مشکل کوچیکی باشه
اینکه نه میتونی و  نه دلت میاد که اون دختر رو طلاق بدی و زندگیشو خراب کنی و نه میتونی دیگه طاقت بیاری به نظر شما مشکل کوچیکیه ؟
اینکه با خدا قرار بزاری و ازش بخولی با ازدواج ارامش پیدا کنی و ازدواج اسبابی بشه که بهش نزدیکتر بشی و حالا با این وضعیت مواجه بشی اصلا مشکل کوچیکی نیست
و
.
.
.
.

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۵۵ ...
فکر میکنم اگه دوستان ی مشاور خانوادگی خیلی خوب به این اقا معرفی  کنن تا قبل بچه دار شدنشون بدونن کجای زندگی هستن ثواب دنیا و اخرت رو کردن ، اوایل فکر نمی کردم موضوع انقده حاد باشه !
حتما حتما پیش ی مشاور خانوادگی خبره برید .

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۷ یا ابوالفضل....
من یه دخترم! پوستم گندمیه .سینه هامم کووووووووووووچیکه! شدیدا حساس و احساساتی ام خیلی زیاد و اهل تخیلات زیبا و رویایی....خیلی خیلی دوست دارم ازدواج کنم و همسرمو خوشبخت کنم...همیشه به لباس عروسا نگاه میکنم و خودمو تصور میکنم....اما..... مدتیه که تو این سایتای آقای نجفی میچرخخمم و الان چند روزه که با تمام وجودم حالم از همه ی مردا بهم میخوره از همشون متنفرم و قسم خووردم که هیییییییییییچ وقت هیییییچ وقت ازدواج نکنم یه بار یکی از دبیرامون گفت که دخترا دیوونن که ازدواج میکنن حالا فهمیدم حرفشو......وقتی تصور میکنم که شوهرم حتی یک نقطه ایی از من رو دوست نداشته باشه واقعا زجر آوره مردا موجودات وحشتناکی ان و باید ازشون دوری کرد خدارو شکر میکنم که تو این سن این موضوع رو فهمیدم . قبلا بزرگترین هدفم تشکیل یه زندگی عالی با همسرم بود اما الان تنها هدفم شده درس خوندن و پرورش استعدادهام! حداقل اینجوری احساساتم خدشه دار نمیشه!

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۰ نوید به یا ابوالفضل
سلام.خواهشا طرز تفکرتان را اصلاح کنید و در مورد اقایان این طوری نظر ندهید.همین طرز تفکر است که انسان را به ازدواج بی میل می کند.امید وارم دوباره به ازدواج کردن فکر کنید.ان شا الله خداوند همسر شایسته ای را به شما عطا بفرماید. موفق باشید.

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۵۵ . به سوال کننده
حتما به مشاور خانوادگی مراجعه کنید  دوستان نظراتشون رو دادن  زمان رو از دست ندید شما باید به زندگی برگردید .

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۴ هلمان
به محمد باقر من این چیزی که شما میگی رو تا به حال نشنیدم با توجه به ایات قران به غلامان مرد بهشتی قلمان گفته میشه و به زنان خدمتکار بهشتی حوری گفته میشه 

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۵۹ صبا
من راهو برای کسی باز نمیکنم فقط خواستم بدونید هستن دخترایی که سینه های بزرگ دارن ولی کسی که زن داره دیگه نباید به این دخترافکرکنه چون حتی فکرکردن هم بهش گناهه

۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۰۰ دوست ایران
دوست ایران به خانومی که با نام یا ابالفضل نظر گذاشتن
حواهر من این طرز تفکر شما درمورد اقایون اصلا درست نیست هرچند میدونم با خوندن  پست سوال کننده از سر عصبانیت این حرفا رو زدی ولی موارد اینطوری رو نمیشه ملاک اظهار نظر کلی قرار داد که مردا فلانن و چنان نه اینطوری نیست به دلایل مختلف اول اینکه ظاهر واسه همه مهمه حتی واسه خانوما من پستای زیادی دیدم که خانوما گفتن از بازوی بزرگ همسرمون یا...خوشمون میاد ومسلما داشتن یه بازوی خیلی لاغر میتونه اون خانم رو ناراحت کنه هرچند که به روی خودشم نیاره پس اینجا مثله شمانمیشه گفت حالم از هرچی دختر بهم میخوره بعدشم اینجا مکانیه که کسانیه که مشکل دارن میان ومشکلاتشون رو میذارن په بسیار ادایی من سراغ دارم که حتی با وجود اینکه خانومشون حداقل های زیبایی رو هم نداره بشدت به خانمشون عشث میورزند پس این موارد رو ملاک تصمیم گیری قرار ندید.در ضمن این موارد کاملا سلیقه ایه خیلی از اقایون از سایز کوچک.....خوششون میاد بعضی از سایز بزرگ،بعضیا زن چاق دوست دارن بعضیها لاغر پس خانومها با خوندن این پستها استرس نگیرن که من سایز.....کوچیکه یا مسائل دیگه مهم اخلاقه ومنشه بعدش ظاهر
موفق باشید

۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۰۹ مریم
الان یک ساله ک تو عقدم و شوهرم لاغره ولی خودم اندام خوبی دارم جوری ک همه از اندامم تعریف میکنن.منم لذت کافی رو از شوهرم نمیبرم.بنظر من اینکه میگین برای زنا مهم نیس ک اندام شوهرش چجوری باشه برام عجیب بود.من برام مهمه ولی بخاطر اخلاقهای خوبی ک داره این مورد و ندید میگیرم گرچه گاهی اوقات واقعا ضربه میخورم

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۷ دلشکسته
اگه خانومتون قیل از ازدوهج حتی برای یک بار ب چشم شما زیبا اومده باشه حالا به هر طریقی با کرم سفید کننده ومانتوی گول زننده الانم میتونه به چشمتون زیبا بیاد یکم به خودتون تلقین کنید بازم سعی کنید گول بخورید.ان شاء الله مشکلتون حل بشه

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۲ صبوری/ خانم
دوستان انقد جبهه نگیرین بنده خدا اومده مشکلشو مطرح کرده حداقلش اینه که نه براش نقش خدارو بازی کنیم که کفر نگو و هوسباز نباش و ... نه از زندگی دلسردش کنیم، مثه یه دوست راه حلاتون رو بگین و براش دعا کنین به قول صادق هدایت:
" در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارندو اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -
اشکم دراومد و دلم شکست... بیاین همه مون برای عاقبت به خیری ایشون و همه جوونایی که دردهایی از این قبیل دارن دعا کینم تنها کاری که از دستمون بر میاد
برادر گرامی الهی به حق این شب که شب تولد آقا ابوالفضل العباس هست مشکلتون حل بشه

۰۲ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۳ بی تعارف
سلام من یه پسر مجردم و دو ساله شاغلم تا حالا چند تا مورد رو بی تعارف به خاطر اینکه با فانتزی ذهنیم مغایرت داشتن رد کردم خدارو شکر پاک زندگی کردم و اهل هیچی نبودم و نیستم و مهمترین چیز برام ایمان و اخلاق طرفه اما دوس دارم همسرم قد بلند، لاغر معمولی و سفید باشه تا الان فکر میکردم ظاهر بین شدم اما با دیدن مشکل شما و خوندن نظرات بقیه فهمیدم که به ملاکهای ظاهری مد نظرم باید اهمیت بدم و خدا رو شکر میکنم که اونایی رو که بهم پیشنهاد میشد و خوبم بودن و ازشون تعریف میشد اما به دلم نشسته بودن تأیید نکردم که اگه میکردم به مشکلی مثل شما دچار میشدم امیدوارم مشکلتون به هر روشی فقط هر چه زودترحل بشه و شاد و بی دغدغه زندگی کنین

۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۸ amir1fm
یه مدت فیلم پورن نبین همه چی درس میشه.همش به خاطر این فیلماس که توقعت زیاد شده داداش.

۰۲ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۷ سوال کننده
 دوستان خوب و مهربانم

روزی که این پست رو گذاشتم اصلا فکر نمیکردم بیشتر از 200 تا کامنت داشته باشه . واقعا مهربانی و دلسوزی شما دوستای خوبم منو شرمنده کرد . مدت زیادی هست که فیلم پرنو نگاه نمیکنم . اصلی ترین مشکل من در ازدواج این بود که تکلیفم با خودم روشن نبود. خودم هم نمیدونستم دنبال چی بودم . سایز سینه که برام مهم بود ولی خوب همسرمو برانداز نکردم . دقیقا از شب اول که با خانومم همبستر شدم فهمیدم چه غلطی کردم و تا چندین ماه به روش نمی اوردم چون اون بنده خدا از همه جا بی خبر عاشقانه به من محبت می کرد ولی من اصلا احساس خوشبختی نمیکردم . ولی دیگه صبرم تموم شد و کنایه ها شروع شد که تو چرا موهات بلند نیست . تو چرا تیپت اسپرت نیست . تو چرا سینه هات کوچیکه . تو چرا انقدر سبزه ای . چرا سبزه بودنتو از من پنهان کردی ؟ چرا جوری ارایش نکردی که من بفهمم اندامت چقدر تیره هست اخه مگه تو خواستگاری به غیر از صورت آدم جای دیگه ای رو هم میشه دید؟. من دیدم اونقدر هم صورتش سبزه و تیره نیست و میدونستم که معمولا اندام دیگه ادم  ها معمولا از صورتشون روشن تره ولی برای ایشون برعکس بود . منکه پسرم اندامم خیلی از اون روشن تره . اخه بدبختی اینه که اندامش خیلی ظریف و دخترونه هم نیست . انگشت های ظریف . پاهای ظریف . صدای نازک و دخترونه . اوایل  بهش میگفتم احساس میکنم با یه پسر ازدواج کردم .فقط یه قلب مهربون داره که منو تا حالا کنار خودش نگه داشته . ولی نمیدونه که من چقدر دارم عذاب میکشم . میدونید چی بیشتر از همه چیز منو عذاب میده
اینکه قبل ازدواج چشم چرون نبودم ولی الان خیلی هیز شدم . منکه از این کار متنفر بودم الان به این روز افتادم از خدا میپرسم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا چرا ؟ این بود حق من ؟ این بود جواب اون کنترل نگاه ها . نمیگم پسر پیغمبر بودم نه ولی به یه سری چیزها هم مقید بودم
منکه هیچ وقت دنبال زنا نبودم و الان هم نیستم . چرا ازدواج حالمو بهتر نکرد . اخه پس خدا کی میخواست یکمم به من توجه کنه
بگدریم . بچه ها اگر کسی رو با تمام وجود نپسندیدید باهاش ازدواج نکنید . به اصرار دیگران هم توجه نکنید اونها تو قلب شما نیستند. اگر با کسی که نپسندیدید ازدواج کنید در حق اون هم ظلم کردید چون فرصت یه ازدواج بهترو هم از اون گرفتید . مثل کاری که من با خانومم کردم . برای همین خودمو مقصر میدونم و اگر ازش جدا بشم اطمینان دارم عداب وجدان ولم نمیکنه فقط اینو میتونم بگم
دردهایی تو زندگی هست که نه میتونی حلش کنی و نه میتونی به کسی بگی . باید تو دلت بریزی و زیر لب بگی اینم قسمت من بود.

۰۲ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۸ دلشکسته به بی تعارف
من یه دختر مجردم سه سال تموم یه آقاپسر به من ابراز علاقه میکرد ومیگفت منو برای زندگیش میخواد ولی میگفت چون فعلا وضیت مالی خوبی نداره فعلا پاپیش نمیزاره سه سال با تمام مخالفت ها منتظرش موندم ولی الان میگه که چون تو قدت بلنده و لاغری ما بهم نمیایم.میخوام بگم اگه خوب بودن تنها برای به دل نشستن کافی نیست که قطعا هم نیست سریعا این موضوع رو ابراز کنید تا به احساسات طرف مقابل لطمه نخوره.زمان روهم مد نظر قرار بدید چون ناگهان به خودت میای میبینی چقدزوددیرشده.همه بهم میگن چقدر مردانگی داشته ک بهت گفته هیکلت براش جذاب نیست ولی کسی نمیگه من سه سال پیش هم همینجوری بودم چقدر نامرد بود که فکراحساس منونکرد

۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۳ !!
علی رغم اینکه زیبا هستم همسرم کمتر ابراز میکنه و من تو این ده سال بجز عروسیم موهام رو رنگ یامش نکرده بودم تصمیم گرفتم دل رو به دریا بزنم و این کار رو کردم البته شوهرم از اون مدلایی هس که برای کارای شخصیم کاملا ازاد گذاشته و مشگلی ندارم ،وقتی همسرم شب من رو دید گفت تو چقدر زیبایی 
چرا من قدر تو رو نمی دونم ؟؟؟     فقط بخاطر ی مش احساساتش گل کرده بود حتی رژ هم نزده بودم 
اینا تاثیر داره اما من فکر میکردم صرفه جوییه  باعث میشه رو سلامتیم تاثیرداشته باشه و ازش دریغ کردم 
خانمها به خودتون برسید چیزی که من تو این ده سال نفهمیدم و صددر صد تاثیر داره .

۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۷ فاطمه
خییلی بی رحمی.هیچ وقت زنت وقتی عاشقانه داره برات غذا درست میکنه نگاه کردی...سفید یا سیاه چه فرقی میکنه اون زنته همدم روزای زندگیت...کسی که وقتی غصه داری فقط کافی یواشکی بهش نگاه کنی بخدا داغون از غم شوهرش...بخدا به خود خدا اگه یک هفته توی حونت راه نره نباشه صداش نشنوی دیوونه ای انگار که یتیم شدی...اصلا هیچوقت خودت درست تو اینه نگاه کردی...با همتونم با همه شما مردا همه ی شما مذکرها خیییییلی پستین اگه زنتون بخاطر زیبایی ظاهر ترک کنین

۰۵ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۱ .....
شاید یک دختر  دیگه در زمان مجردیتون شما رو دوست داشته ولی شما  مثلا به دلیل مخالفت خانواده بهش توجه نکردید و با احساسش بازی کردید و اونو زیر لگدهاتون له کردید و خیلی بی رحمانه ولش کردید و باهاش ازدواج نکردید و دختر دلش شکسته باشه و بعد آه اون دحتر شما رو گرفته باشه و خداوند برای تنبیه و کفاره شما رو به این روز درآورده و همسری به شما داده که به دلتون نمیشینه و در چشمتون زیبا نیست. نمیدونم شاید هم امتحانتون در زندگی باشه.

۰۵ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۹ آیدا
مشکل شما فقط یه چیز هس، اونم فک میکنم اگه زن شما طوری رفتار کنه که مردهای غربیه بهش توجه کنن، حس مالکیتت بیشتر میشه، پس اگه این رفتار در ایشون نیس وافعا قابل تحسینه، چون بعضی از خانوما رو دیدم که با توجه به نداشتن ظاهری زیبا چطور بقیه رو به خودشون جذب میکنن.
 اینو هم بگم هیکل و ظاهر مرد خیلی واسه زنا مهمه(البته من خودم خیلی به شخصیت انسان ها ارزش میدم اما نه در موردی که از ظاهرم ایراد گرفته بشه)، مخصوصا دختری که خیلی گرم مزاج باشه.
 پس زیادی خودتو دست بالا نگیر تا به اون میزان رضایتت از زندگی برسی...

۰۶ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۷ ...
با ایدا موافقم منم این مورد برام پیش اومد و همسرم از اون به بعد عجیب جذبم شد ولی من کاری نکرده بودم خواست خدا بود ی تلنگر به شوهرم بزنه 

۰۶ خرداد ۹۴ ، ۰۴:۴۲ الی
واقعأ که!!!!کسی که بخواد ب خاطرهیکل توپ وزیبایی آنچانی بره سراغ یه دختر ظلم ب یه خانمه حالا خیلی از همین مردا که خیلی ادعا خیلی معمولی و روبه پایینن پس لطفأ اندام را بهونه بی مهری به همسرتون نکنین کسی که دنبال بهونه باشه هر طور شده پیدا میکنه یکی بچه را بهانه میکنه ویکی اندام را من خودم یه معلم داشتم که خوشگل نبود و بچه دار هم نمیشه ولی با وجود اینکه بیست و خرده ای از زندگیشون میگذره شوهرش بدون معلممونغذا نمی خورد تا هر وقت کلاسش طول میکشید دم مدرسه منتظرش میموند پس با یه دید بازتر ب زندگیتون نگاه کنید

۰۶ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۰ SIIH
سوال کننده شما ی چرخ تووبلاگ بزن ببین بعضی اقایون چه مشکلاتی با همسرشپن دارن اونوقت میبینی خیلی ناشکری،اگه شما جای همسرتون بودید دوس داشتید این رفتار باهاتون بشه؟بهترین حسنش همون قلب و اخلاقشه ک گفتید بقیه نباشه ادما میتونن باهاش کنار بییان،شما از خودت بپرس اگه ی زمان تصادف کتید یا ب هر دلیلی مثل ادم قبل نباشید فاج شید یا ی مشکلی براتون پیش بیاد خانمتون تنهاتون میذاره؟اصلا از خودش بپرس، دلیل خودتو ک سبزه بودن و سایز پا و سینه و غیرست رو با دلایل تنها گذاشتنتون مقایسه کنید میبینید وجدان چندانی ب خرج ندادید،زن ها وقتی شوهرشون وقتی ک فقط ی مورد از حرفای شما رو بزنه فکرشون میریزه ب هم ک شوهرم منو دوس نداره،نمیخادم،و غیره،شما تمام احساس و غرور خانمتونو از بین بردید بعد میگید وجدانم اجازه نمیده تنهاش بذارم
مرغ همسایه غاز نی، بعضی وقتام کرکسه شما خوشگل میبینیش،چون فکرتون نسبت ب داشته هاتون مثبت نی
همسرتون ب مراتب وضعش بدتر از شماس،این دلیل عقلی و انسانی نیس ک چون موش بلند نی،سبزس ظریف نی بذاریش کنار،هر کی یجورافریده شده،خود شما شاید از نظر ی نفر خیلی زشت باشی و برعکس خانمت زیبا
امیدوارم عاشق شی،عاشقش نیسی

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۴ عجب ادمایی پیدا میشن!!!!
عجب ادمایی پیدا میشن... میتونم از شما این قبیل مردا بپرسم اخه شما خودت چی داری که یه همچین انتظاراتی دارید؟ تا حالا فکر کردید که ایا شما هم اون چیزی که زنتون میخاد هستید یا نه؟ راحت باش.... میخای ببریمت مدل های مختلف و رنگ ها و سایز های مختلفو ببینی هر کدومو خواستی برات بخریم؟

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۰ مهساااا74
سلاممممم..دوست عزیزاین حرفای شماهمه بهونه است یکی ودیدی خوشت اومده برای همین اینارومیگی..شماکاراشتباهی میکنی که خانمتوبابقیه خانمامقایسه میکنی...منم خودم پوستم جوگندمیه وهمسرم سفیده وچون لاغرم بقیه اندامم هم لاغره اماهمسرم هیچوقت ازاین موضوع ایرادی نگرفتههه..(بعضی ازاقایون ایرادبنی اسراعیلی میگیرن)

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۴ الینا
با سلام...
آقای سوال کننده،سینه های خانومتون رو به آرومی ماساژ بدین تا تحریک بشن،این کار به بزرگ شدنشون خیلی کمک میکنه.
ولی تو رو خدا به روش نیارید که از سینه هاش ناراضی هستید.
تو زندگی مشترک چیزای خیلی مهمتری برای دوس داشتن هست.

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۱ منم عاشق سینه هستم
اوههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه این همه نظر
واسه کوچیکی سینه .
آقاجون راه حل یک چیزه : یک ماه وقت بذار سینه هاشو خوب بمال و ماساژ بده ببین چی میشه
فکر میکنی اونایی که سینهاشون بزرگه ،از کجا بزرگ شده ؟؟؟
آقاجون از همین الان برو سینه اشو بمال ماساژ بده و لیس بزن و بخور ، بهت قول میدم یک ماهه پف کنه بیاد بالا (شکلک ژست مشاور)

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۹ 313

لطفا حتما این لینک را برای بزرگی سینه بخون. طب سوزنی خیلی تاثیر گذاره:

http://www.niksalehi.com/rep/post/071745.php

 

برای سفیدی پوست هم از ماسک حنا و سدر و ماست و گلاب استفاده کنه.

همچنین می تونه از پودر دکلره بدن (داروخانه ها دارند!) به کل بدنش بزنه. به مرور سفید میشه

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۵۳ رضا

سلام همانطور که ازدواج در اسلام هست طلاق هم هست  و اگر از زندگیت ناخوشایندی میتونی حق و حقوق  زنت رو  بپردازی  و طلاقش  بدی .

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۲ مینا
سلام
اون گوشه و کنایه هایی که شما به همسرت زدی، مهربونترین و خوش قلب ترینِ زن ها رو دل چرکین می کنه، بهتره از دلش دربیاری.
یه حدیثی از پیامبر هست که میگه: هر وقت با دیدن هر زنی تحریک شدین، سریع به خونتون برین و با زنتون هم بستر بشین، چون زن شما هم همون چیزی که زن های دیگه دارن رو داره، فقط شیطان اونها رو در نظر شما زیباتر جلوه میده.
حتما این حس رو تجربه کردین که بعد رابطه و ارضاء دیگه هیچ میل جنسی ای ندارین. بهتره به این حدیث پیامبر عمل کنین و مطمئن باشید که خدا داره امتحانتون میکنه، چون هیچ برگی از درخت نمیفته مگه به اذن خدا، اینو خودم شخصا تو زندگی تجربه کردم و بهش رسیدم.چون به لطف خدا به یه جایی رسیدم که اکثر دخترای فامیل دوست دارن جای من باشن و من همه رو مدیون خدا می دونم و ازش سپاسگزارم.
امیدوارم از این امتحان الهی سربلند بیرون بیاین.

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۲ مریم
سلام. من خیلی ناراحت شدم از این مسیله ای که شما درست کردید و ازش کوه ساختید.ان شالله خدا یاریتون کنه. دوس دارم کمکتون کنم ولی خودتون علاقه ای به درست کردن ندارید و فقط قصدتون تخریب و بزرگ نمایی مسیله است.من خانمم و مثله تمومه خانمها دوست داشتم شوهرم قد بلند و چهارشونه و عضله ای و با ایمان و نماز خون و وضع و شان اجتماعی بالا داشته باشه خواستگارای زیادی داشتم بیشترشون ایمان و نماز رو نداشتن بقیه خصلتارو داشتم به خودم گفتم با خودت رو راست باش تو میخوای زندگی کنی بچه هات میخوای نمازخون و با ایمان باشن تو هر شب بدون قران نمیخوابی پس خوب تصمیم بگیر چون هی مثله بچه ها باید بگی مرد نماز خوندی التماسش کنی روزه بگیره و من سر این مسیله مطمینم کم میارم و شب و روزم گریه میشه تا اینکه مردی واسم اومد که فقط خصلتهای ظاهری منو نداشت با کمال میل قبولش کردم اصلا هیچوقت زیباییمو به رخش نکشیدم والا اگه اهله زندگی باشی این بهونه مسخره رو نمیاری زمونه زمونه بدی شده دخترا هم بد شدن همش دنبال عمل و دوس پسر بازی روابط جنسی و بوس و بغلن.همونجوری که مرد زندگی کم شده زن زندگی هم کم شده و در مورد مردها بیشتر مثله الان شما که سازتون ساز رفتن و بی وفایی بهتر بگم نامردیه .نظر خودتون زندگی خودتونه ولی شما که همش حرف خودتونو زدید کاش هیچوقت نظرخواهی نمیکردید من دلم واسه زنتون میسوزه که شوهرش بهونشو گذاشته سینه زنش.اگه زنتون قبله ازدواج اهله سکس و دخترای بد این زمونه بود که حتما سایز سینه اش بهتر بود کاش دست زنتو میبوسیدی و میگفتی واسه بی مهریام منو ببخش میخوام زندگی کنم مثله همه مردا و ببرش یه سفر مشهد یا قم بهش بگو تو هم مثله تازه عروسا باش . خیلی قلبم گرفته زنان سرزمینم چه بی رحمانه شکنجه میشن از خدا میخوام که کمکت کنه و ببخشت تو هم بخواه اراده کن 

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۸ مریم
سلام من از این مسیله خیلی ناراحت شدم ایشالله خدا یاریتون کنه و در مسیله ای که خودتون تیشه به ریشه زندگیتون زدید کمکتون کنه. شما از صحبتهایی که کردید رغبتی به جمع کردن زندگیتون ندارید و اهل زندگی نیستید . همه امتحان میشن یکی از آشنامون بدنش تحلیل میره نمیدونم اسم بیماریش چیه ولی تو این ده سال دست و پاهاش به مقدار زیادی رفتن این مرد بخاطر بیماریش نمیتونه ازدواج کنه آیا شما هم نمیتونید ازدواج کنید و آیا از سلامتی بی بهره اید و آیا چشم چرونی گناه و خیانت نیست و آیا این مرد که بخاطر بیماری نمیتواند ازدواج کند باید چشم چرونی کنه نه اتفاقا اهل نماز و با ایمان بود حتی  تموم اینها رو امتحان  خدا میدونهنه .منم مثله بیشتر دخترا دوس داشتم شوهرم با ایمان و نماز خون دوستدار هم باشیم و چشم پاک باشه و شان اجتماعی و تحصیلات و قدبلند و خوش هیکل و چهارشونه و زیبا دوس داشتم ولی خواستگار هم هر چی داشتم ایمان و نماز رو نداشت  منم جواب رد میدادم منم گفتم دختر تو هر شب قران میخون محاله بتونی تحمل کنی مردی رو که هی باید بگی نماز نخوندیا برو بخون و التماسش کنی روزه بگیری .هر کی هم نماز میخوند میگفت دست و پا شکسته ولی میخونم بخاطر شما گفتم بخاطر من لازم نکرده تا اینکه کسی اومد واسم  که همه چی داش غیر ظواهر من با کمال میل قبول کردم و کاملا راضی هستم چون آدم الویت داره و همه چی با هم محاله پیدا بشه اگه الویت شما مسایل جنسی پس نگید قبل از ازدواج با ایمان بودم آدم عاقل فرع رو فدای اصل نمیکنه  .من زمان مجردی نصف روز تو خونه تنها بودم هیچ خلافی نکردم حتی ماهواره هم داشتیم ولی فقط شبکه های ایران و ورزشی میدیدم والا غریزشم همه دارن ولی خدا عقل داده آدم چشم چرونی کنه بعد بگه تقصیر خداست !!از کجا معلوم که تو بعدها معیوب نشی همونجور که خدا بت داده ازتم میگیره .زمونه بدی شده دخترا وپسرا نصفیشون بد شدن دنباله دوستی و سکس شدن اگه خانمت هم مثله اون دخترا که لباسشون تنگه و دیدشون میزنی  قبلا سکس داشت شما راضی تر میبودی بزرگتر میشد یا یه عیبه دیگه پیدا میکردی.کاش این سوالو هیچوقت طرح نمیکردی وقتی تلاشی نمیکنی کاش میرفتی دست زنتو میبوسیدی میگفتی ببخشید نا مهربونی کردم بگو مثل عروسها بشو و ببرش مشهد از خدا و امام رضا کمک بخواه و زندگیتو شروع کن  و شیطان رو از درونت بنداز بیرون و افکار و فتارت رو درست کن.به زنت محبت مطمین باش هم بخودش میرسه بمرور و هم میره ورزش .الهی یا رب العالمین

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۵ سارا
اخیییییییییی چه مشکلی!!!!!!!!!!!!!! به نظرمن تو کمبود مشکل داری اینجورچیزا شده برات مشکل!
اگه سینه زنتو بابقیه مقایسه کنی دوست داری بدن توام با بقیه مردا مقایسه شه؟ یا نکنه توازهمه جهت خوب و تکی که از اسمون افتاده
خودتم میگی خانومت از همه لحاظ خوبه بجز این پس نباید انتظار داشته باشی بی عیب باشه تازه راه هایی واسه بزرگ کردنش هس

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۷ *******
والا من زبونم بند اومده. واقعا جای تاسف داره. بعد میگن چرا جهان سومیم به خدا کمه جهان سوم. عین حیوونا فقط فکر اینجور مسایلیم اونوقت دم از روشن فکری میزنیم. واقعا افسوس و صد افسوس. و دیگر هیچ....

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۲ سوال کننده
 به مریم خانوم ، سارا خانوم و ****
 
اگر به کامتهای من بیشتر توجه کرده بودید متوجه میشدید که همسر من برام جذابیت جنسی نداره . سایز سینه یه نمونه بود که گفتم . از شما خانوم ها هم انتظار ندارم مشکل منو درک کنید . فقط یه مرد متاهل که شرایط منو تجربه کرده باشه میتونه بفهمه من چه حالی دارم .

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۴ نگار
اگه سینه هاشم بزرگ بود بعد یه مدتى مثلا بعد 2 سال واست عادى میشد انگار که دیگه دارى یه تیکه گوشتو میمالى مثل بقیه جاهاش باسن و شکم و.. الان واسه خودت یه بت درست کردى از سینه هاى بزرگ!
سینه بافتش از چربیه زنها وقتى چاق یا لاغر بکنند سینه هاشونم بزرگتر و کوچیکتر میشه. براى زنها سر سینه هاشونه که حساسه و تحریکشون میکنه بزرگى یا
کوچیکیشون فرقى نداره, اصلا شما به لذت بردن خانومت هم فکر میکنى ؟؟!!!!!
من وقتى ازدواج کنم فقط وقتى لذت میبرم که حس کنم اون از وجود من داره لذت میبره و خوشحاله از اینکه با منه. یعنى از لذت اون لذت میبرم
اگرم عاشقش باشم حتى اگر زشتم باشه واسم میشه جذابترین مرد! ولى شما ها......
چرا اینجورین آخههه ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! بیچاره زنها
منم اگه بدونم شوهرم حالش ازم بهم میخوره واسش ناز و عشوه نمیام!!! چه انتظارى دارى ازش؟؟ اصلا انگیزه واسش میمونه که بره به خاطره تو هیکلشو بهتر کنه و تو باز بزنى تو ذوقش؟ تو زن نیستى و نمیفهمى چقدر زنها واسشون مهمه که شوهرشون از ظاهر و زیبایىشون تعریف کنه, چه برسه به اینکه بخواد مثل تو بدى هم بگه اونم از چیزایى که دست خودش نیست مث رنگ پوست و... خانومت احتمالا از ترس آبروش فقط داره این زندگی و تو رو تحمل میکنه...
اگه میخواى به خودش برسه و اخلاقش زنونه بشه بهش محبت و عشق بده تا اونم باورت کنه و برات تلاش کنه! پیش یه مشاورم ببرش و ازش بخواه به زنت یاد بده چیکار کنه. به تو هم یاد بده چجورى باید با زنت رفتار کنى! البته اگه واقعا برات مهمه که اوضاعت بهتر بشه اگرم نه که ...

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۷ مریم

سلام من قصدم کمک بود نمیتونستم سکوت کنم واقعا دلم شکست ولی من خودم رو جای خانمتون گذاشتم نه شما چون من زنم و هیچوقت شما رو درک نمیکنم مثل اینکه بعضی مردا از سیاره ای دیگه ای اومدن که قابل درک نیستن!!فقط اینو بگم دوستم مشکلش کوچکی سینه اش بود نامزد کرد مرد همش ازش تعریف میکرد چندبار بش گفت ریزه میزه من و منظورش سینه زنش بود چون دختره هیکلدار بود دختره ازش سرد شد و نامزدیشو بهم زد پسر گریه و زاری که من عاشقتم دوست دارم ولی دختر گفت ازت خوشم نمیاد و پسر هیچوقت نفهمید دلیل جدایی و سردی چی بوده.پس بفهم زنت چی کشیده و چقدر مهربونه تو دلش چقدر آتیش و چه جهنمیه .نمیدونی چه گناهی مرتکب شدی.زنت کمیابه قدرشو بدون هیچ زنی تحمل زنتو نداره. میدونم دوس داری طلاقش بدی ولی بعدها پشیمون میشی.یکی از دوستای بابام زنش بچه دار نمیشد چون عاشق زنش بود بعد پانزده سال یه زن گرفت بخاطر بچه الان چهار تا بچه داره ولی زندگیش جهنمه هزار بار جلو بابام گریه کرده که غلط کردم بچه واسه چیم بود این زن عفریته است فقط خودت هم تلاش کن از افکار بد فرار کن هر شب یه صفحه قر


ان با معنی بخون تو مشکلات من که کمکم کرده .ایشالله خدا کمکت کنه

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۸ مهساسا
خووووش به حالتون به خاطر چه چیزی از زندگی خسته شدین ,اخهههههههههه اینم شد مشکل??!!!!!!!یکم دست تو جیب مبارک بکن اسم خانومتو بنویس کلاسای ورزشی که خوش اندام بشه بهشم بگو تو خونه همون کرم هایی که تو خاستگاری زده بودو بزنه والااااااااااااااا:*)

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۳ فاطمه
واقعا که اینم شد مشکل مردم تو این دوره زمونه نمیتونن شکمشونو سیر کنن تو موندی تو سایز سینه همسرت  آقا نمیدونم چند وقت ازدواج کردی ولی این همه ناشکری برای چی؟ من مردی رو تو خانواده میشناسم که همسرش مریضه راضی دارو نداره شو بده تا اون خوب بشه  حالا که تو میگی اخلاق همسرت خوبه چه نیازی به قیافه داری برو خدا رو شکر کن واین قدر نا شکری نکن 

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۹ مینا
سلام اقای محترم من به سوال دارم من به زنم ۲۹ سالمه یه بچه ۷ ساله دارم از لحاظ خانواده ی ودری خیلی موقعیت خوبی دارم صورتن تعریف از خود نباشه واقعا زیباست اندامم هنوز دخترونه مونده خلاصه شاغل هستم و با این که یه زنم و بچه دارم و شوهر دارم هنوز دور و ورم ور از وسرهای خوشتیپ و خوشگل که خیلیهاشون واقعا عاشقم شدن و جدیدا یه مورد خودکشی هم داشتم اما شوهرم یه مرد متوسطه چه از لحاظ مالی چه از لحاظ قیافه تازه اینکه از لحاظ مالی متوسط شده باز کمک من و خانوادم بوده به نظرت یه بچه رو و یه مرد که عاشقم هستن نابود بکنم بخاطر هوسم برم دنبال خوشیهای خودم؟
تظرت چیه خدا بهت یه زن اینجنینی بده بعد حالتو بگیره 
زیبایی صورت نیس فقط زیبایی اخلاقه سیرته شوهرم با این که شبیه ادمهای دور و ورم نیست ولی یه تار موشو با هیچکس عوض نمیکنم نگاهتو عوض کن 

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۲ ن
چرا فکر میکنید مستحق عذاب کشیدن نیستید ؟؟ پاک بودن فقط به نماز خوندن نیست شمایی ک به خاطر ارضا نشدن جنسی<< خدا>> رو کنار میذاری ( واقعا نمیدونم چی بگم !!!!!)  هرچیزی سرتون بیاد حقتونه 
  خدایا واقعااااااا ممنون ک جای همسر ایشون نیستم من واقعا بابت این موضوع نماز شکر خواهم خواند 
(لطفا تایید کنید)

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۶ ......
خوب هر مردی که دوست داره ارضا بشه و زنش در نظرش زیبا باشه حق طبیعی اش چنین است. ولی این امتحان شماست. بیشتر فکر کنید. نمیدنم کار به طلاق میکشه یا نه. امیدوارم هر چی مصلحته اتفاق بیفته.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۴ هی خدا

بروبرادر برو خجالت بکش

برویه سر به بیمارستانا به دادگاه ها به زندان ها به پایین شهر و...بزن ببین مردم چه مشکلاتی دارن اونایی که اینقد مشکل دارن مث تو نشدن که نماز نخونن وباخدا لج کنن .اینا چیزی نیس که ادم ذهنشو مشغول کنه به خدا اعصابم رو خرد کردی با حرفات(شکلک عصبانیت)

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۶ سوال کننده
بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم  اونقدر ها که من فکر میکردم تقصیر خدا نیست . خودم مقصر بودم . بله خودم

به قول یه بزرگی که میگفت

کار خودتون رو با جدیت انجام بدید

کار دیگران را به دیگران واگدار کنید

کار خدا رو هم به خدا واگدار کنید

مشکل من این بود که کار خودم رو به خدا واگذار کرده بودم

۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۸ دختر...
من با تمام وجود درکتون میکنم شاید دختر  باشم ولی میفهمم
عاشق یه پسر شدم که شده بود کل زندگیم ولی وقتی فکر میکردم باهاش رابطه جنسی داشته باشم
چندشم میشد  حالم ازش بهم میخورد بقول شما اصلا برام جذابیت جنسی نداشت
ولی عاشقانه دوستش داشتم ،از دوستداشتنم گذشتم و قبول نکردم ...
ولی شما حتما برین پیش مشاور خییییلی بهتون کمک میکنه  توصیه میکنم حتما برین
حالا که وجدانتون راضی نمیشه زندگی  یه نفرو خراب کنین حداقل شرایطتون بهتر کنین تا جایی که  میتونین  همیشه هم از خدا بخوایین مهر خانومتونو بدلتتون بندازه..

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۳ :-)
مشکل شما این بود که به حرف خانواده تان گوش کردید.

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۶ یک دختر
امیدوارم قبل ازدواج، دل یک دختر دیگری را نشکسته باشید که نتیجه اش شده باشه این چیزی که بعد از ازدواج دیدید.

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۳ سوال کننده
خانوم  "یه دختر "

متاسفانه تمام ناراحتی منم همینه که چرا باید این شکلی تاوان بدم . نه اصلا در دوران مجردی جزء کسایی نبودم که دختری رو به خودم وابسته کنم یا اهل سوءاستفاده از دخترها باشم ( با اینکه بارها شرایطشو داشتم ) برعکس همیشه هم به این فکر میکردم کسایی که تو این خط ها هستند چه جوری نمیترسند که بخواین تو زندگی مشترک تاوانشو بدن .

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۴ سوتین جادویی
بهمین  سینه هاهم قانع باش دوستداشته باش سینه کوچک لذتش بیشتر ناشکری نکن س کوچک تو دست جامیگیره سیه گنده زشته اویزون جلون دستته مثل هندونه زیربغل  زنتو دوست داشته باش قدرشوبدون ازش ایراد نگیر نعمت به این خوبی داری ناشکری نکن 

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۰ مریم
من نمیفهمم این آقای سوال کننده منظورش دقیقاً چیه از تاوان؟ چشم پاکی؟
هان؟ یعنی هر کی چشم پاک بوده توی مجردیش، باید یه زن سینه گنده گیرش بیاد ؟
یا هر کی هیز و بی حیا بوده باید خدا بی ریخت ترین هیکل با یه سینه مردونه نصیبش کنه؟
این منطق توئه ؟این برداشت تو از جواب خداست؟
چه مردهای نامرد و حقیر و هوسبازی داریم که کوچکی فلان جای همسرشونو ، تاوان یه اشتباه میدونن!! 
ببخشید این طور رک گفتم آخه چند ماه یه بار سر میزنم به این سایت ، الان میبینم سوال کننده همچنان در شکایت از تاوان و سینه زنش داره میناله . 
پاشو خودتو جمع کن تا خدا ازت ناامید نشده

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۳ هدی
12 سال پیش من یه همچین حسی نسبت به شوهرم داشتم یقه خدا رو چسبیده بودم که چرا؟؟...
توی دفتر خاطراتم می نالیدم ومینوشتم ...هنوزم دارمشون
الان روزی نیست که خدا رو شکر نکنم از داشتن این شوهر ...در حد پرستش دوستش دارم 
وقتی دفترمو می خونم هم از خدا خجالت می کشم هم از نوشته هام خندم می گیره... 
از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم فکرمو عوض کنم شما هم برادر من دیدگاهتو عوض کن تلقین مثبت داشته باش دوباره زندگیتو بسپار دست خدا 
در ضمن اینقدر همسرتو با ایرادات خرد نکن این حرفا رو بهش می زنی انتظار کرشمه و سکس انچنانی هم داری....

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۹ فریماه
یکبار برای یه مشکلی گذرم به یکی از این کلینیک های جراحی زیبایی و زنان و...  تهران افتاد. یه خانومی حدود ٣۵ساله به بالا در یکی از اتاقها بستری بود یک لوله که خونابه از خارج میشد از زیر سینه اش آویزون بود و در کل حالش خوب نبود گفتم مشکل شما چیه ؟ گفت سینه ام کوچیک بود عمل کردم!! 
خانوم پروتز گذاشته بود. حالا بماند که در جریان صحبت با همسرش که بعداً  اومد فهمیدم دو بچه هم دارن  و آقا خوش ظاهر تر هم بود. اون موقع خیلی از کار اون خانوم بدم اومدیعنی از عملش.  اما الان دارم می بینم بیچاره حق داشته. مردای داریم مرگ!! خواسته هایی داریم لالیگا. چندشهایی داریم شوهر. 
راستی اینم بگم روی تابلو عملهای اون روز توسط پزشکان  ،فقط سه چار مورد دیگه عمل مامو پلاستی هم ثبت شده بود!  
حالا آقا این قدر خود خوری نکن. دلم واست سوخت. یه سرچ ساده از تصاویر و توضیحات این عمل داشته باش توی اینترنت ،کلی پزشک میبینی که دارن منت میکشن خانومتو بسپری به تیغ جراحیشون و بعدش اون چیزی رو که میخوای تحویل بگیری

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۹ سوال کننده
خانوم هایی که اخیرا کامنت گذاشتید . ممنون از اظهار لطفتون

ولی مشکل من که فقط سایز س نیست . اگر کامنت های قبلی منو بخونید کاملا متوجه عمق فاجعه میشید . عدم جذابیت جنسی همسر، رنگ تیره پوست و ... حالا سایز س هم جزوشونه و این قضیه اونقدر حاد میشه که دیگه تقریبا تحملش زجر اوره

در ضمن من قبلا هم  گفتم که دیگه از خدا شاکی نیستم .

به امید روزهای بهتر برای همه

 

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۶ راهنمایی میخوام
سلام دوستان 
این مطلبو خوندم ،کلی دلم گرفت
ازتون خواهش میکنم کمکم کنید.
منم مثه خانم ِ این آقا هستم،سبزه البته گندمگون با سینه های کوچیک ... اما قد بلند و وزنم نرماله ،تیپم خوبه ،ینی خیلیا میگن تیپت عالیه.. 
نامزدم سفید پوست و خوشتیپه...
همش به من میگه دلم میخواد بهترین باشی که میرم بیرون حالم از همه دخترا به هم بخوره...
میگه دوست دارم بینیتو عمل کنی،
چاقتر بشی که پوست صورتت روشنتر بشه،
 میگه دلم میخواد سینه هات بزرگ بشه...باسنت بزرگتر بشه...
البته اینم گفته که منم به خودم میرسم همونجور که میخوای...
من همه ی اینارو قبول کردم و خیلی به خودم میرسم و دارم تلاش میکنم همونی بشم که اون میخواد چون واقعا دوستش دارم...
دائم ازم میپرسه وزنت تغییر نکرده؟ ، سینه هات چی؟ منم میشکنم از حرفاش اما چیزی نمیگم...
من وقتی به خودم میرسم جذاب و سکسی میشم اما هرچقدر هم که به خودم میرسم ، میگه از اینم بیشتر به خودت برس!
کسی که الان انقدر حساسه ، اگه بعد اینهمه تلاش سینه هام بزرگ نشد چی؟؟!!! اگه تغییر نکردم چی؟؟!!!
اصن میتونم روش حساب کنم واسه یه عمر زندگی؟
من حاضرم با همه چیش بسازم با نداری با خواسته های تقریبا غیر منطقیش ، با همه چیش ... بهش پایبند و متعهدم ....
ینی ممکنه بعدا مثه این آقا بشه ؟؟؟؟!!!! ازم زده بشه و حتی بهم خیانت کنه؟؟؟ 
اگه اینجوری بشه من دق میکنم!!!!
چرا مردا اینجورین آخه؟؟؟
کمکم کنید!! خواهش میکنم راهنماییم کنید!!!!!!!!

۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۴ مریم
این چه حرفیه شما میزنی خانم....من خودم یه زنم لاغرم سبزه م سینه هام کوچیک قیافه م معمولیه ریزهمیزه هم هستم....شوهرم یه بار هم ازم نخواسته خودمو عوض کنم سینه هامو بزرگ کنم .....منو همینطوری دوست داره وقتی بغلن میکنه میگه قربون خانم کوچولو خودم بشم....هیچ وفت هم چشم چرونی نمیکنه....مردی که مرد باشه هرگز خیانت نمیکنه....انقد هم بعش رو ندین که توقعش خیلی بالاست اگه شما رو به عنوان همسر قبول کرده این همه درخواست بیجا خیلی مسخره ست....

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۱ سوال کننده به خانومی که راهنمایی میخوان
خانوم محترم اینکه همسرتون میگه دوست دارم اونقدر برای من جذاب باشی تا دیگه به کسی تمایل نداشته باشم به نظر من چیزه بدی نیست . این حسو من خودم هم دارم که متاسفانه همسرم تو این زمینه موفق نیست . اما اینکه میخواد از شما کسه دیگری رو بسازه حالا صرفا در خصوص ظاهر به نظر من حتما مشکلی وجود داره . احتمالا شما با علایق اون منطبق نیستید و این داره ایشون رو آزار میده و میخواد شما رو شبیه کسی بکنه که در افکارش پرورونده ( همون فانتزی ذهنی که میگن ) اگر در دوران عقد هستید فعلا ازدواج رو به عقب بندازید و هرگز هم با ایشون رابطه جنسی کامل نداشته باشید . اگر اون آقا مثل من داره عذاب میکشه  بهتره هرگز ادامه ندید ولی اگه از سر محبت و عشق داره ازتون ایراد میگیره خیلی نگران نباشید . به نظر من ببینید به فیلم های سکسی تمایل پیدا کرده . ببینید چشم چرونی میکنه . اگر جوابتون مثبت باشه اوضاع خرابه . بهتر هم هست واضح با خودش صحبت کنید طوری که راحت حرف دلشو به شما بزنه

امیدورام خوشبخت باشید

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۳ نیلو
آقای سوال کننده اگه زنت زیاد به خودش نمیرسه شاید اونم ازتوراضی نیس،شمازیادی خودتو دسته بالاگرفتی،زناهرچقدم که جالب نباشن ازنظر خیلی چیزااز مردا سرترهستن،اینومن نمیگما همه میگن،شما که انقدظاهرش واست مهمه یکم دست بکن توجیبت ،خودت برو به سلیقه خودت واسش لباس بخر،بغیرازاینا دست زنتوبگیر برو مشاوره،کارشما با حرفای ما حل نمیشه،برو مشاور که به خانومت رهکارای زنونرو یاد بده به شما هم یکم عقل،،واقعاجدی میگم حتما برو،بتظرم علاقه توزندگی شمااصلانیس که داری بهونه میگیری،ظاهرمهمه اما شما که تاالان باهاش ادامه دادی یعنی نمیخای طلاقش بدی پس بهتره بایه مشاورصحبت کتی،بنظرم اگرم روزی طلاقش بخای بدی مطمئن باش آهش میگیره ویکی خیلی بدتر نصیبتمیشه،

۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۱:۵۷ ریحانه

آقای سوال کننده لطفا تمومش کنید دیگه

ملت هشت ماهه دارن در مورد سایز سینه های خانمتون نظر میدن ولی شما قانع بشو نیستید!

شما واسه دخترایی مثل من با سایز س کوچیک اعتماد به نفس نگذاشتید، گناه ما چیه که سایزمون کوچیکه!

اصلا خودتون خیلی رو فرمید؟ همه چی تمومید؟

تا به حال شده از خانومتون بپرسید  شما واسش جذابیت جنسی دارید یا نه؟ شاید شما هم از نظر ایشون کلی ایراد تو اندامتون داشته باشید...

واقعا براتون متاسفم خواخواهی هم حدی داره.

 

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۹ SIIH
سوال کننده شما هنو زنده اید؟؟؟؟؟؟
مگگگگگگگه داریم؟؟؟؟؟مگگگگگگگگه میشه؟؟؟؟بابا ول هاکن برادر، چه پیله ای هسی شما خو کوچیکه دیگه ای بابا،داداش خیلی بزرگ دوس داری؟؟؟؟خیلی میخای رو فرم باشه؟؟؟؟
دس زنتو بگیر ی چند میلیون پول ناقابلم بردار و خانمو ببر جراحی زیبایی سایزی هم ک میخای رو کاغذ بکش ب دکتره بده!مایکل جکسونو ببین دماغو چیکار کرد،پوست تیره رو چیکار کرد، پس شدنیه،پولاتو جمع کن و عمل وتمام،وگرنه اینقد غر نزن

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۸:۴۴ سوال کننده

بله دوستان من تمومش کردم . هرچند که برداشت همه اینه که من فقط از سایز کوچیک س همسرم ناراحت هستم ولی اصل قضیه عدم جذابیت جنسی بطور کلی هست که حالا سایز س هم جزوشونه . از آقای نجفی خواستم عنوان پست رو عوض کنند و بنویسند ( عدم جذابیت جنسی همسر و نارضایتی شوهر ) . حتی یه مدت بنا به دلایلی بخش ارسال نظرات این پست غیر فعال بود و من از آقای نجفی خواستم این بخش رو مجددا فعال کنند چون من به مشاور مراجعه کردم و همچنان نیز ادامه داره و میخوام نظرات مشاور رو اینجا بنویسم شاید برای دیگران هم مفید باشه . بزودی این کار رو میکنم . به هر حال از همه دوستانی که پیام گذاشتند و راهنمایی کردن ممنونم .

و اما شما ریحانه خانوم

لطفا به هیچ وجه اعتماد به نفس خودتون رو از دست ندید . سایز کوچیک س برای خیلی از پسرها جذاب و تحریک کننده هست . من خودم پسرهایی رو دیدم و ازشون شنیدم که اصلا به سایز بزرگ س علاقه ندارن و حتی یک نفر رو میشناسم که میگفت اگه همسرم اصلا س نداشته باشه بهتره . صلایق متفاوت هست . هر کس یه فانتزی ذهنی داره که شاید خیلی هم دست خودش نباشه . منم به هر حال این شکلیم . شما اصلا نگران نباشید . براتون آرزوی خوشبختی میکنم


۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۱ حمید
سلام
راه حل مشکل این برادر فقط وفقط ازدواج مجدد یا ازدواج موقت هست والسلام

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۸ سینا
 5 سال دیوونه وار عاشق دختری هستم که خیلی سبزه است.تازه اونجور که من فهمیدم س بزرگی هم نداره ما به دلیل مخالفت خانواده من نتونستیم ازدواج کنیم امروز بعد این  مدت دیدنش یا  شنیدن صداش برام شده یک ارزو 
تمام روز و شبم شده یک حسرت 5سال خدارو التماس کردم اما هیچ اخرشم گفتم بازم راضیم به رضای تو و تمام این مدت با یک خیال پوچ با یک حباب  زندگی کردم امروز تصادفی چشمم افتاد به این صفحه ، نظر یک اقا در مورد خانومش!!! خیلی تعجب کردم که یک مرد در مورد ناموسش اینطوری فکر کنه ما ادما چقدر متفاوتیم.
فقط بهت بگم داری اشتباه می کنی قدر چیزی رو که داری بدون هر چقدر هم که دلت نخوادش و خدا رو شکر کن که شکر خدا زندگیتو بهتر میکنه  خدا خیلی صبوره اما اگه نا شکری کنیم و  از کار ما ادما ناراحت بشه عذابش خیلی دردناکه و طولانی حتی تو همین دنیا امتحانش برات مجانیه میتونی نا شکری کنی و دل خانومتو بشکنی ببینی خدا چطور میزاره سر راهت.

۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۳ نیلو به حمید
آقا حمیدشماهیچ میفهمیدچی میگید،همین افکارشماهاس ک جامعرو ب لجن کشیده،اگه بنظرشما اینطوری  خوبه چطوره وقتی خانوما هم ازشوهرشون راضی نبودن برن طلاق بگیرن یابرن خیانت کنن یا برن مهریه اجرا بزارن؟؟؟؟ها؟؟؟بنظرتون این خوبه؟؟؟؟ازهردستی بدی ازهمون دستم میگیری،مشکل شمااقایون اینه ک فک میکنید هر غ میتونیدبکنید،اقای سوال کننده مشاورتو ادامه بده بلکه مشکلت حل شه

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۲:۲۹ ناشناس
من فقط براتون دعا میکنم که هم مهر شما به دل خانمتون و هم مهر ایشون به دل شما بیفته....
اولش نگران بودم چون با هر بار خوندن پیغامهای شما میدیدم شما همه اش به خودتون تلقین منفی میکنید و خیلی خیلی گنده میکنید هر بار قضیه رو.اماشکر خدا تعداد پیامهایی هم که بخاد تلقین مثبت بشما بکنه کم نبود...
قبل از هر چیز تو این پست یاد برادر خودم افتادم که عاشقانه ازدواج کرد...باکسی که بشدت در نظر آقایون ایده آل بود از لحاظ بدنی...ولی دقیق بعد از یکسال و خورده ای ازش جدا شد.مهریه اش رو کامل داد و گفت فقط بره...از تندخویی و رفتارهای قلدرانه خانمش به تنگ اومد...من که توی زندگیشون نبودم ولی با اون شیفتگی ای که برادرم نسبت به ایشوون داشت هیچوقت فکر نمیکردم برادرم حاضر به جدایی بشه.
اما مطمئنا شنیدن این چیزها دردی رو از شما دوا نمیکنه به اندازه کافی بهتون گفتن اخلاق مهمتره و... اما کاش شما با ملایمت بیشتر با خانمتون سعی در حل مشکل میکردید...بالاخره یک طرف قضیه هم ایشون بودن...من خودمو میذارم جای ایشون میبینم اگه شوهرم از من با رفتارهای سرد و تو ذوق زدن و به رخ کشیدن مشکلاتی که توش دخیل نبودم بخاد کاری رو انجام بدم محاله ولی اگه با زبون خوش و مهربونی وطوری که نشون بده با حل این مشکل کیفیت زندگیمون بهتر میشه ازم بخاد هر کاری میکنم براش...بخدا مهربونی و زبون خوش ما زنها رو از این رو به اون رو میکنه اگه قبلا بطرز بدی به روش آوردید باید اول اون رو جبران کنید بعد بفکر حل شکل بیفتید.
ضمنا اونجایی که گفتید اگه عمل کنن مصنوعی میشه...بخدا بیشتر زنهای خوش هیکلی که شما تو فیلمهای خارجی میبینید یا همون مصنوعیشو دارن یا کوچیکش رو دارن...من که به ندرت دیدم زنها و بازیگرای معروف سینه اشون بزرگ باشه...یا متوسط بوده یا کوچیک.
یک توصیه خواهرانه هم بکنم :اون دوستانی که مییگن بچه بیارید تا شاید سینه خانمتون بزرگتر بشه ...اصلا چنین اشتباهی رو نکنید تا زمانی که شما مشکلتون با خانمتون حل نشده نباید بچه ای پاش بیاد وسط...بخص.ص اگه از بچه برای حل مشکل میخاید استفاده کنید بزرگترین اشتباهه. 

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۰ مریم
کاش امام زمان ظهور میکرد از شر این زشتیها خلاص میشدیم

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۰ غزل
سلام خوبى دوست عزیز 
من ٢٤ سالمه و ازدواج کردم 
من دنبال یک مطلب براى سرطان سینه مى گشتم اتفاقى سئوال شما رو خوندم 
واقعا از خوندن پیام هاتون ناراحت شدم ، بعضیا حرف مفت زیاد مى زنن اصل ازدواج مسائل جنسى اش هست ، این که فکر کنى هزار نفر بدبختن و سرطان سینه دارن یا خراب هستن مشکل کسى رو که با همسرش تامین نمى شه  حل نمى کنه ، متاسفانه این مشکل توى ایران هست که از نظر جنسى با هم مچ نمى شن قبل ازدواج و به بیرون رفتن اصلا ربطى نداره ,که حالا فکر کنین بیرون نرفتین نشناختینش تو این مسائل !
من فقط مى خواستم یک چیزى رو بهتون بگم اینکه شما کاملا اشتباه کردید و طر فتون رو از نظر ظاهرى باید مورد تائید قرار مى دادید بعد عاشقش مى شدید این اصل عشقه که اول از نظر منطقى قبولش کنى بعد با همه ى خوبى و بدى هاش عاشقش باشى 
من ازدواج که کردم اوایل ازدواج لاغرتر بودم و سایز سینه ام ٧٠ بود بعد ازدواج نمى دونم ناشى از تغییر هورمون و اینکه چاق تر شدم حدود ٨ کیلو سایز سینه ام ٧٥ شد 
ولى از همان اول از نظر جنسى با همسرم خیلى خوب بودیم هیچ مشکلى نداشتیم ، یعنى مشکل شما از نظر ارضا نشدن با همسرتون هست نه سایز سینه اش ، اگه لذت کافى رو به شما مى داد سایز سینه اش اهمیتى نداشت واقعا شما باید این مشکل جنسى که چرا تحریک نمى شید و لذت نمى برید رو پیدا کنین 
به چیز دیگه هم که مى خواستم بگم این بود که به عنوان یه مرد به همسرتون ارامش و اعتماد به نفس بدید ، من چهره ى خیلى ظریف و زیبای دارم اندامم ظریفه مسلما سایز سینه من ٩٠ باشه خیلى بد تیپ خواهم شد ! اما همه ى دوستام انقد که جک مى فرستادن ٨٥ نمى دونم یا مى گفتن هى اعتماد به نفسم اومده بود پایین ، یک مدتى گیر دادم که برم پروتر کنم بعد یک سال با هزار زور همسرم رو راضى کردم که بریم. رفتیم دکتر من پشت پرده که لباسم رو در اوردم دکتر بهم گفت سینه ات خوبه که توهم از اون تیپ هایی هستى که شوهرت عوضیه با زنای ماهواره مقایسه ات مى کنه مى گه برو عمل کن  ! شوهرم تا دو هفته باهام قهر بود دیگه جرات نکردم حرفشو بزنم ، انقدر بهم اعتماد به نفس راجع به خودم و تیپم مى ده که واقعا براش حاضرم از جونم مایه بزارم
شما اگه به زنت ثابت کنى واقعا دوستش دارى براى خودش مى خوایش، برات همه کار مى کنه تو رابطه تا تحریکت کنه و بهت بیشترین لذت رو بده ، یاد بگیر باهاش چجور رفتار کنى 
من خودم خیلى کارا رو دوست نداشتم و متنفر بودم ولى وقتى همسرم همش به فکر راحتى من بود و ازم سوال مى کرد اینو دوست دارى ندارى ، دردت نمیاد، لذت مى برى ، هر چى تو راحت تر باشى و بخواى، اونوقت
من دقیقا همون کارای که دوست ندارم ولى مى دونم همسرم ازش لذت مى بره ، الکى بهش مى گم دوست دارم ،براش انجام مى دم که لذت ببره ، چون بهم عشق و تزریق کرد منم با تمام وجودم بهش پس مى دم 
بهش ثابت کن دوسش دارى همه کار برات مى کنهههه ، عشق مثل آینه است باید بدى تا بگیرى ،،،،پیش مشاوره هاى جنسى برین حتما ....در اخر بعد همه ى مراحل اگه باز نشد به نظر من ازهم جدا شین دو تا تون برین سراغ کسى که اول منطقا قبولش کنید بعد عاشقش هم شید ، بزرگترین لذت دنیاست عشق ،،،  خدا همه رو دوست داره اما زندگى کسى رو درست نمى کنه ،!خودت خرابش کردى خودتم درستش کن .......خوشیخت باشى

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۳ غزل
سلام خوبى دوست عزیز 
من ٢٤ سالمه و ازدواج کردم 
من دنبال یک مطلب براى سرطان سینه مى گشتم اتفاقى سئوال شما رو خوندم 
واقعا از خوندن پیام هاتون ناراحت شدم ، بعضیا حرف مفت زیاد مى زنن اصل ازدواج مسائل جنسى اش هست ، این که فکر کنى هزار نفر بدبختن و سرطان سینه دارن یا خراب هستن مشکل کسى رو که با همسرش تامین نمى شه  حل نمى کنه ، متاسفانه این مشکل توى ایران هست که از نظر جنسى با هم مچ نمى شن قبل ازدواج و به بیرون رفتن اصلا ربطى نداره ,که حالا فکر کنین بیرون نرفتین نشناختینش تو این مسائل !
من فقط مى خواستم یک چیزى رو بهتون بگم اینکه شما کاملا اشتباه کردید و طر فتون رو از نظر ظاهرى باید مورد تائید قرار مى دادید بعد عاشقش مى شدید این اصل عشقه که اول از نظر منطقى قبولش کنى بعد با همه ى خوبى و بدى هاش عاشقش باشى 
من ازدواج که کردم اوایل ازدواج لاغرتر بودم و سایز سینه ام ٧٠ بود بعد ازدواج نمى دونم ناشى از تغییر هورمون و اینکه چاق تر شدم حدود ٨ کیلو سایز سینه ام ٧٥ شد 
ولى از همان اول از نظر جنسى با همسرم خیلى خوب بودیم هیچ مشکلى نداشتیم ، یعنى مشکل شما از نظر ارضا نشدن با همسرتون هست نه سایز سینه اش ، اگه لذت کافى رو به شما مى داد سایز سینه اش اهمیتى نداشت واقعا شما باید این مشکل جنسى که چرا تحریک نمى شید و لذت نمى برید رو پیدا کنین 
به چیز دیگه هم که مى خواستم بگم این بود که به عنوان یه مرد به همسرتون ارامش و اعتماد به نفس بدید ، من چهره ى خیلى ظریف و زیبای دارم اندامم ظریفه مسلما سایز سینه من ٩٠ باشه خیلى بد تیپ خواهم شد ! اما همه ى دوستام انقد که جک مى فرستادن ٨٥ نمى دونم یا مى گفتن هى اعتماد به نفسم اومده بود پایین ، یک مدتى گیر دادم که برم پروتر کنم بعد یک سال با هزار زور همسرم رو راضى کردم که بریم. رفتیم دکتر من پشت پرده که لباسم رو در اوردم دکتر بهم گفت سینه ات خوبه که توهم از اون تیپ هایی هستى که شوهرت عوضیه با زنای ماهواره مقایسه ات مى کنه مى گه برو عمل کن  ! شوهرم تا دو هفته باهام قهر بود دیگه جرات نکردم حرفشو بزنم ، انقدر بهم اعتماد به نفس راجع به خودم و تیپم مى ده که واقعا براش حاضرم از جونم مایه بزارم
شما اگه به زنت ثابت کنى واقعا دوستش دارى براى خودش مى خوایش، برات همه کار مى کنه تو رابطه تا تحریکت کنه و بهت بیشترین لذت رو بده ، یاد بگیر باهاش چجور رفتار کنى 
من خودم خیلى کارا رو دوست نداشتم و متنفر بودم ولى وقتى همسرم همش به فکر راحتى من بود و ازم سوال مى کرد اینو دوست دارى ندارى ، دردت نمیاد، لذت مى برى ، هر چى تو راحت تر باشى و بخواى، اونوقت
من دقیقا همون کارای که دوست ندارم ولى مى دونم همسرم ازش لذت مى بره ، الکى بهش مى گم دوست دارم ،براش انجام مى دم که لذت ببره ، چون بهم عشق و تزریق کرد منم با تمام وجودم بهش پس مى دم 
بهش ثابت کن دوسش دارى همه کار برات مى کنهههه ، عشق مثل آینه است باید بدى تا بگیرى ،،،،پیش مشاوره هاى جنسى برین حتما ....در اخر بعد همه ى مراحل اگه باز نشد به نظر من ازهم جدا شین دو تا تون برین سراغ کسى که اول منطقا قبولش کنید بعد عاشقش هم شید ، بزرگترین لذت دنیاست عشق ،،،  خدا همه رو دوست داره اما زندگى کسى رو درست نمى کنه ،!خودت خرابش کردى خودتم درستش کن .......خوشیخت باشى

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۸ بنده خدا
به نام خدا
سلام علیکم به کاربران محترم
من جوانی تقریبا 24 ساله دانشجو رشته حقوق هستم و میخواهم در آینده استاد دانشگاه شوم وامرار معاش خود را این شغل قراردهم شرایط ازدواج را ندارم و میخواهم بعد از اینکه تمکن پیدا کردم ازدواج کنم ولی مسئله ای که ذهن مرا به خودش مشغول کرده این است که من دوست دارم همسرم بعد از مومن بودن و خوش اخلاقی و  خانه دار بودن و دارا بودن دیگر فضایل اخلاقی از نظر ظاهری چهره زیبا وسفید .چاق زیبا نه خیلی چاق .و سینه های خیلی بزرگ و باسن پهن و بزرگی داشته باشد ولی مسئله این  است که هیچ دختری قبل ازدواج دارای این سه خصوصیت قبلی نیست ومن علاقه ای به ارتباط جنسی با دختر لاغر ندارم این مسئله را با دیگران نیز در میان گذاشته ام ولی آنها گفته اند بعد ازدواج به همان شکلی که میگویی زنت به همان شکل در می آید ولی من میخواهم از اول زندگی همچنین زنی داشته باشم و گفته دیگران با واقعیت مطابقت ندارد یعنی اینکه احتمال دارد همسرم به همان شکلی که میخواهم در نیاید وبا سوال کاربر محترم شک من به این مسئله بیشتر شده است.آیا خواسته من غیر طبیعی است.

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۱:۲۳ سوال کننده به بنده خدا
نه عزیزم خواسته شما غیر منطقی نیست. از من میشنوی برو دنبال علاقه ات . بگرد پیدا میکنی به این حرفها هم گوش نده که میگن بعد از  ازدواج بهتر میشه. اگر نشد چی ؟ پس بهتره از اول دنبال اون شکل و ظاهری که میخوای باشی . البته اخلاق و موارد مهم دیگه رو هم فراموش نکن

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۴ نیلو
بنده خدا کمتر دخترلاغری هس ک بعد از ازدواج چاق بشه،پس از همون اول یه زنی ک دلت میخادبگیر،دختر لاغرم نگیر بدبختش نکن،ای خدا چ ادمایی پیدامیشنا!من لاغرم قربون نامزدخودم برم ک بهم نمیگه لاغرمیگه باربی 

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۶ ناشناس
ملت چقدر بیکارین که یکسال بیشتر از تاریخ این مسخره بازی میگذره ول کن نیستین.این اقا خودشو زده به اون در مسخرشو هم شما ملت در اوردین پیشنهاد میدم اسم خانومتو تو گینس بدی بنویسن فکر کنم تا حالا در مورد سینه های یک خانوم اینقدر اظهار
نظر نشده باشه تو دنیا.اگه خودش بفهمه بعد از خوندن این نظرات مردم فکر کنم از اعتماد به نفس بالا تورو پرت کنه تو کوچه

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۳ غزل
خیلى ذهنمو مشغول کردى
از دیروز همش به زندگیم و همسر عزیز تر از جونم  نگاه مى کنم خدا رو شکر مى کنم فقط !
خیلى سخته زندگى با کسى که نه دوستش دارى نه بهت آرامش مى ده نه لذت !
البته من فکر مى کنم مشکلت با همسرت اینه که عاشقش نیستى فقط همین ، وقتى عاشق کسى باشیییى چرتکه نمى ندازى که چند درجه رنگ پوستش تیره است یا سایز سینه اش چقدر یا هرچى ! 
من یه خانمم ولى ظاهر براى خانم ها هم مهمه خیلى ! اما وقتى همسرم تو کیش  رو به افتاب خیلى نشستیم هر چى بهش گفتم ضد آفتاب نزد لباسشم لختى بود به طرزى سوخت که تا دو ماه پوستش اول قرمز بعد تیره شد ولى تو همه ى این مدت من اصلا یه لحظه نشد که نخوامش !! 
چرا اول منطقى تصمیم نگرفتى بعد عاشق همسرت نشدى تا ازدواج کنى ؟ 
فکر کردى چند بار قرار زندگى کنییی؟؟یا الان با واژه قسمت خودتو گول مى زنى جوونیت که از دست میره چى جاشو مى گیره ؟ یه راهى پیدا کن عاشق همسرت شى ،،،،
اینکه فکر کنى سینه اش بزرگ شه یا روشن شه دوستش خواهى داشت اشتباهه ، اینم بشه تو خیابون یه سفید تر ببینى یا سینه بزرگتر ببینى باز اونا رو مى خواى ، همه ى زنا رو هم  به دست بیارى ، اخر بقول یه بزرگى  با سگ خوابیدن برات جذاب تره تا همه ى زنا ! تا وقتى دوست داشتن نباشه اوضاعت همینه 
از اینا گذشته به نظرم اگه همسرت بدنشو لیز کنه که موهاى زائد کلا بره ، و سینه شو پروتز کنه شاید برات جذاب شه اگه موضوع دوست داشتنشو حل کنى ، در مورد پروتز من از خدام بود که بابام قبل ازد و الان همسرم مى ذاشت مى رفتم مى کردم اصلا بحث سایز نیست ، سینه رو خیلى خوش فرم و سفت مى کنه ! ظاهرش زیبا میشه اگه تهران زندگى مى کنى من جراحاى خوبى رو مى شناسم واسه این کار !!! 
اما قبل همه ى اینا عاشق زنت باش اگه نتونستى هم خودتو راحت کن هم اونو هیچ کدومتون دیگه جوان نمى شین که این لحظه ها رو تجربه کنین 

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۳ بنده خدا
کاربران محترم به خواسته ها و نظرات دیگران احترام بگذارید و شخصیت و سلایق کسی را مسخره نکنید.طبیعتا اگر کسی این کار را با شما بکند ناراحت میشوید.بنده فقط نظرات عقلا این جمع را میخواستم .سخن گفتن بیهوده کار آسانی هست و اجازه دادن اینکه همسرتان به شما لقب هایی که با شخصیت شما سازگار نیست بدهد کار درستی نیست.تشکر میکنم از سوال کننده به خاطر راهنمایی شان واز خداوند بزرگ میخواهم که خواسته قلبی آنها را بر آورده سازد.

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۸ دخمل
سایز سینه ی من 95هستش انقد خجالت میکشم.ارزومه سینم 60بود

۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۰:۵۹ از بنده خدا به دخمل
چرا خجالت میکشید.از علل خجالت شما  می تواند این باشد که فکر میکنید خوب به نظر نمی آییدو دیگر اینکه اطرافیان شما را مسخره میکنندکه هر دو افکار بیهوده ای است زیرا که اولا شما اعتماد به نفس ندارید ثانیا مسخره کردن دیگران علتی دارد که یا آنها به شما حسادت میورزند که سینه بزرگی ندارندو اینکه به مانند آنها نیستید.اگر ازدواج کرده اید نظر همسرتان را راجع به سینه تان بپرسید  و اگر نه اگر شما دختر با ایمان و خوش اخلاق باشید و چهره نسبتا زیبایی نیز داشته باشید این امتیاز {بزرگی سینه}باعث جذب مردها خواهد شد و در نظر داشته باشید که مردها از اندام زنانه زن خوششان می آید نه اندامی که شبیه مرد باشد.از خداوند بزرگ طلب بر آورده شدن خواسته های قلبی تان را دارم.

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۲ سوال کننده
 غزل خانوم ممنون از نصایح زیباتون

ولی این حرفها برای قبل از ازدواج به درد میخوره . الان دیگه کار از کار گذشته . نمیشه با زندگی یه دختر که با هزار امید ازدواج کرده به همین راحتی بازی کرد . نمیتونم طلاقش بدم اصلا دلم نمیاد از خودم میپرسم اینده اش چی میشه . نظرش در مورد مردها چی میشه . الان که دخترهای مجرد شانس ازدواج پایینی دارن اون دیگه تقریبا اصلا شانس ازدواج حداقل بایه فرد مناسب رو نداره . ضمن اینکه تقصیر من بوده که علایقمو نمیشناختم . من بودم که تصمیم اشتباه گرفتم . چرا اون باید تاوان بده . وقتی به این موارد فکر میکنم با خودم میگم پسر این چه فکریه زندگیتو بکن .
مشاوری که رفتم میگفت ازدواجت اشتباه بوده و ازدواج خوبی نکردی . میگفت 50 درصد لذت ازدواج همین موارد ظاهری هست و لذت بردن از ظاهر همسر هست که تو ازش بی بهره هستی . به هر حال بعضی اشتباها جلوگیری ازش خیلی راحته ولی وقتی انجام شد درست کردنش دیگه خیلی سخته . مثل یه انتخاب اشتباه در ازدواج

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۳ سوال کننده به آقای نجفی

با سلام

لطفا اگر امکان داره عنوان این پست رو به شرح ذیل تغییر بدین . واقعا ممنون میشم

" عدم جذابیت جنسی همسر و نارضایتی شوهر "
نظر:
سلام
به دلایل فنی بهتره که انجام نشه . الان عنوان پست جا افتاده .
موفق باشید

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۵۸ مریم
سلام به آقای بنده خدا . از نظرات دیگران چیزی بدل نگیرید . یه درخواستی از شما داشتم که حتما در انتخاب همسر دقت کنید که خدا نکرده چند سال بعد موجبات ناراحتی خانمتون رو ایجاد نکنید معیاری که واسه همسر آینده دارید خیلی ساده پیدا میشه ولی اصل مطلب اینه که این مسیله هم حتما در نظر بگیرید که بعد زایمان و شیردهی چاقتر میشه خدانکرده بعد تو ذوقش نزنید چون اگه قبل از ازدواج چاق میخواید حتما ارثیه و بعد ازدواج چاقتر هم میشه .این مورد هم در نظر بگیرید لطفا.این مسیله رو بیشتر واسه همسر آیندتون گفتم که سرخورده نشه.انشالله هم استاد میشید وهم زن خوب نصیبتون میشود.در مورد آقای سوال کننده هم حرفی ندارم بزنم ایشون ماشالله بس که مردم پیام و راهنمایی بشون دادن خودشون صاحب نظر و راهنما دهنده شدن و ای کاش کمی به رفتار خودشون هم نگاه میکردن که از روی عمد است و سینه خانم بدون عمد و کار خداست.خانم دخمل عزیزم سینه بزرگ قشنگه ولی اگه راضی نیستی میتونی با ورزش سفت و خوش فرمش کنی به حرف مردم بی تفاوت باش خودت باید راضی باشی مگر نه سلیقه ها متفاوته  و از نگاه آلوده مردا  خودتو بپوشون الهی به همین روزای قشنگ دل تموم مردم رو شاد کن و همه از زندگیشون کمال خوشبختی و بهره رو ببرن ان شالله

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۷:۵۶ بنده خدا
سلام علیکم به خواهر گرامی مریم خانم.
از کلام شما میتوان به این مسئله پی برد که شما دختر با کمالاتی هستید و چقدر قلب مهربانی دارید.من هم برای شما و دیگر مردم برآورده شدن خواسته های قلبی شان را از خداوند بزرگ مسئلت دارم.
 بسیار سپاسگذارم از نظرات مفیدتان. مسئله این است که حساسیت من در لاغری است یعنی اینکه چاقی بیشتر هم باشد اشکالی ندارد چون با کمی ورزش میتوان مقداری لاغر تر شد.                                                                                                                                                                                                                                      
بنده از نظراتی که برای من و دیگران مفید باشد استقبال میکنم واگر عیبی در شخصیت من است و گوینده غرض بدی از سخن خود نداشته باشد قبول میکنم.
متاسفانه عده ی بسیاری از مردم هنگام نقد سلیقه و گفته کسی با کلمات توهین آمیز او را رنجیده خاطر می سازند. این فقط یک ادعا نیست بلکه به عینه دیده ام.
من به هیچ عنوان اندیشه وسلیقه خود را برتر نمیدانم شاید این یک ایراد در من است و خود غافل از آن هستم.فکر نکنید که من به مسائل جنسی بیشتر می اندیشم و برای من فقط بر طرف شدن آن نیاز مهم است.
  این به سلیقه من بر می گردد واز دوران بلوغ دختری که می خواستم با او ازدواج کنم دختری با خصو صیات ذکر شده بود و اگر فضای مجازی نبود من نمیتوانستم بی پرده سخن بگویم و از عنوان کردن این مسائل شرم میکردم.
 عده ای براین عقیده هستند که فیلم های مستهجن باعث این طرز تفکرات شده است از نظر بنده تاثیری ندارد . سلایق انسانها بنا بر مثالی بر اساس این است که یک نفر از خوردن میوه سیب لذت میبرد و نفر دیگر از خوردن میوه پرتغال و دیدن بیشتر یکی از میوه ها  باعث به وجود آمدن علاقه یکی از افراد به یکی از میوه ها و بی میلی به میوه دیگر نیست و این علاقه در وجود  ادمی است.
از خصوصیات شخصی من این است که خدای نکرده اهل دوستی و ارتباط تلفنی با دخترها نیستم و این کار را امری ناپسند میدانم حتی در دوران دبیرستان نیز همکلاسی هایم به کنایه به من میگفتن که پسر به این خوش تیپی و خوشگلی چطور دوست دختر نداره و میخواستن در باطلاقی که خودشان در آن در حال غرق شدن هستند من را نیز غرق کنند ولی من قبول نمیکردم.
سخن و توصیه بنده نیز به آقای سوال کننده این است که با روش های متداولی که هست میتوان آن بدنی که مورد علاقه تان است به وجود آورد انشاالله.
از نظر جذابیت جنسی به نظر بنده این روش ها شاید مفید باشد.
1- تمام جمله های تحریک کننده ای که دوست دارید همسرتان به شما بگوید را روی کاغذی نوشته وبدون اینکه به او بگویید که این ها را به من بگو به او بدهید زیرا اگر مستقیما به او بگویید دیگر از شنیدن آن جملات تحریک نخواهید شد چون که خود شما از او خواسته اید نه آنکه همسرتان آن جمله ها را به یکباره به  شما بگوید و در همان کاغذ این خواسته را از او بخواهید و این کار را متقابلا همسرتان با شما بکند و در حین ارتباط یا قبل از آن از آن جملات برای تحریک و تشویق استفاده کنید. حین اینکه شما به همسرتان همان جملات را میگویید همسرتان یک سیلی نرم به صورت شما میزند و به شما میگوید که ببخشید باید این سیلی را میزدم چون خیلی جمله  بی ادبانه ای بود .
 2-همسرتان یک لباس تحریک کننده پوشیده مثل سینه بند و یک دامن بلند یا کوتاه  که شلوار نپوشد و به جای آن یک شورت تحریک کننده بپوشد و با آرایشی غلیظ و مورد  علاقه شما  و با رقصیدن با همان لباس جلوی شما به طوری که به مرور همان لباس ها را نیز در حین رقص از بدنش خارج کند البته خیلی سریع نه بلکه مثلا بچرخرد و تمام پاهایش را ببینید و یا اینکه مقداری از سینه اش را از سینه بند بیرون آورده و دستش را برای اینکه مثلا شما سینه اش را نبینید جلوی سینه اش بگیرد وبعد با خنده های تحریک کننده به یکباره دستش را از روی سینه اش بردارد و دیگر عشوه هایی که زن ها خود در آن متبحر هستند انجام دهد.
 البته زنی که دارای سینه خیلی بزرگ و باسن پهن و بزرگی باشد انجام این روش بسیار تحریک کننده است زیرا که سینه و باسن خیلی بزرگ هنگام  راه رفتن زن به لرزه در می آیند پس با رقصیدن لرزش آن بیشتر شده در نتیجه تحریک کننده تر خواهد بود. این اندام بسیار تحریک کننده تراز اندامی است که سینه و باسن کو چکی داشته باشد.

3-همسر شما یک پیراهن یقه باز به طوری که نصف سینه اش باز باشد و یک دامن کوتاه یا بلند بدون شلوار بپوشد و شما نیز روی زمین یا روی مبل دراز کشیده تلویزیون تماشا میکنیدو همسرتان یک دستمال در دست میزی که نزدیک و رو به روی شماست را تمیز میکند و این حالت باعث تحریک شما میشود یعنی اینکه همسر شما به طوری میز را تمیز میکند که خم  شده سینه هایش نمایان و در حال لرزیدن باشد و باسن و پایش نیز به این صورت شما را تحریک میکند که تمیز کردن را به این صورت انجام دهد که باسنش پشت به شما و به یکباره خم شده به طوری که شما بتوانید کل باسن او را مشاهده کنید ولی باید همسرتان یک شورت تحریک کننده نیز بپوشد در این موقع شما بی تفاوت باشید تا همسر شما مثلا عصبانی شده نزدیک شما شده یک سیلی نرم به صورت شما نواخته و به شما بگوید که مرد من یک ساعته دارم همه چیمو بهت نشون میدم تو اصلا اعتنایی نمیکنی .بعد همسرتان کنترل تلویزیون را از شما گرفته و شما را روی مبل یا به اتاق خوابتان برده و به شما میگوید که باید منو ارضا کنی.
البته به خواسته های همسرتان احترام گذاشته شما نیز همان ها را اجرا کنید .ودیگر اینکه تخیلات جنسی تان را بیشتر کنید
 تا یکنواختی ارتباط ملال آور نباشد .و در نظر داشته باشید که لذت های دنیا خاصیت عادی شدن را دارند پس فاصله ارتباط را بیشتر کنید ودر مواقعی که شهوت بر شما و همسرتان چیره نشده آمیزش نکنید . زیرا این کار برای هر دوی شما لذت بخش نخواهد بود. البته اگر یکی  از شما احساس نیاز کرد دیگری فداکاری کرده و نیازش را باید بر آورده سازد.
البته روش های ذکر شده از تخیلات جنسی بنده بود و شما خود میتوانید روش های دیگری را امتحان کنید.من شرایط شما را درک میکنم زیرا تا حدودی خواسته های جنسی من با خواسته های جنسی شما مشترک است ولی امیدتان را از دست ندهید و با تو کل بر خدای بزرگی که بر همه کارها قادر مطلق است روش ها ی بنده و و روش های دیگری که مفید است را به کار ببندید انشاالله مشکلتان بر آورده میشود.

 از همه کاربران محترم به ویژه شما برادر ارجمند پوزش میطلبم که اینقدر بی پرده سخن گفتم وهدف بنده برطرف کردن مشکلات شما بود نه خدای نکرده چیز دیگری.و از خداوند بزرگ میخواهم که همه حوائج قلبی شماو دیگر زنان و مردان مومن را برآورده سازد.انشالله

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۲ مریم
آقای سوال کننده نظر آخرتون واسم جالب بود ازتون ناامید شده بودم.شما مرد مهربونی هستید پس تلاش کنید هم خودتون و هم همسرتون و اینکه اگه قصد زندگی دارید و همسرتون رو از نظر اخلاقی میپسندید بچه دار بشید چون تنهایید به این مسایل گیر میدید با بچه زندگیتونو قشنگ تر کنید حلالم کنید

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۵ .....
شاید قبل ازدواج، به صورت سنتی و خواستگاری قول ازدواج به یک دختری دادید ولی زیر قولتون زدید  و دل آن دختر را شکستید و فکر کردید دختر خوب و زیبایی نیست و خدا هم شما را تنبیه کرد و نتیجه اش شد زیبا نبودن همسرتون در نظر شما.

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۲ غزل
خیلى خوبى ، مهربونى 
مطمئن باش خدا از آدم هاى بدش هم انتقام نمى گیره چه برسه به شما 
حالا که مى خواى زندگیت رو ادامه بدى بهم جواب ندادى که چرا نمى گى بره پروتز کنه و حتى با لیزر uv-b
مى تونه پوستش رو سفید تر کنه 
حالا این مهم نیست همسرت حتما ویژگی هاى مثبتى داره که دوستش داشته باشى ،دوسش داشته باش ، بهش بگو دوستش دارى ازش تعریف کن ، تو رابطتون به فکرش باش که تو چه حالى هست ، بهش نشون بده به فکرشى ،،،، من به عنوان یه زن حاضرم قسم بخورم که اینا معجزت مى کنههههه ، اونوقت ببین چقدر به خودش مى رسه ، از جونش برات مایه مى ذاره ،،،،
باور کن ظاهر مهمه واسه مردا اما ارضا شدن خیلى مهم تره ، ما ها واقعا چشم و گوش بسته بودیم باید یادش بدى که چیکار کنه چجورى رفتار کنه ، این هنر یه زن که بتونه مرد رو تحریک کنهه که ظاهر فقط بخشیش هست 
امیدوارم خىشبخت بشى ولى مثل یه قربانى زندگى نکن حالا که تصمیم دارى باهاش بمونى سعى کن هم بیشترین لذت و بهش بدى هم خودت لذت ببرى
زندگى همه از بیرون قشنگه به زندگى هیچ کس حسرت نخور من دوستایی داشتم که همسراشووون نمى تونستن رابطه ى خوبى داشته باشن ،، یا خیانت کردن جدا شدن ازدواج دوم کردن خیلى موفق تر شد !! 
من خودم و اونایی که از زندگیشون راضی هستن  علتش هم فقط دو تا چیز ، دوست داشتن ، از خود گذشتن 
اونوقت که هر کارى مى کنى تا طرفت خوشبخت و خوشحال باشه 
خوشبختى را با تمام وجودت حس کنى.....

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۵ مهسا
 سوال کننده محترم  ماساز مستمر سینه زنها در بزرگ کردن انها بسیار موثر هست .اکثر دختر خانمها قبل از ازدواج سینشون کوچیکه بعد از زایمان مطمئن باشید تا  دو سایز افزایش اندازه پیدا می کنن ولی در کل زیاد به سینه خانمتون گیر بدین از حالت طبیعی خارج می شین.

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۳۹ علی
بابا برید زندگیتونو بکنید..!!!!متاسفم برای اقایونی ک درگیره سایزن.....یعنی زندگی رو تو سایزه سینه میبینید؟؟؟؟؟؟؟یعنی فقط با سایزه سینه ارضا میشید؟؟؟؟؟؟

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۰ Amir hossein
الان من یک سوالى داشتم میشه جواب منو بدی ! 
شما اشنایتون فقط ٤ بار بود ، بیرونم نمى خواستین بریم !! ( که اینم جالب نیست )ولى مى رفتین تو خونه ى  ایشون طى چند ماه باهام حرف مى زدید ، بیشتر ظاهرش و مى دید 
بعد دوره ى عقد نداشتین که بدنشو ببینى!!!!!! ! اولین بارى که دیدیش تو رختخواب شب زفاف بود یعنى شما شب اول رفتى سراغ اصل مطلب یه دفعه ؟ 
بعد حالا خودت به خانومت تو رابطه تون لذت میدى !! یا مثل ٩٠ درصد مرداى ایرانى فکر خودتى که از رختخواب بیاى بیرون ؟من ٣ ماه نامزد بودم با خانمم ، ٦ ماه عقد ، شب اول باز آماده نبود ، شماها چجور مى رید سر اصل مطلب یه دفعه ! 
رابطه ى دهانى واسه مرد خیلى تحریک کننده هست ، با این کار مى تونن کاملا تحریکتون کنن ، چرا این کار رو نمى کنین ؟ 
اون دوره ى عقد بهم جواب بدید ؟؟؟ مگه داریییم ؟!شب زفاف همه و ببینید یه دفعه !!!

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۴ سوال کننده
امیر حسین جان نه عزیزم یه دفعه نرفتیم سر اصل مطلب . دوران عقد هم داشتم ولی روحیاتم اون موقع جوری نبود که به طلاق فکر کنم . اصلا به فکرمم نمیرسید. اما دوران نامزدی نداشتم . به نظر من الان دوران نامزدی خیلی ضروریه . حتما لازمه دختر و پسرها قبل از عقد مدتی رو با هم زیر نظر خانواده ها باشن تا با ظاهر و باطن هم بیشتر اشنا بشن . متاسفانه خانواده همسرم این اجازه رو به من ندادند که نتیجه اش این شده

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۰ Amir hossein
داداش واقعا نمى دونم چى بگم  که الان اوضاعت اینه 
ولى خودت خیلى زیاد اشتباه کردى  که الان اوضاعت دوست ندارى اخه آدم زیر بار همه چى مگه باید بره ؟ تو عقد همه چیز رو بهم مى زدى آسیبى به اون دختر وارد نمى شد !
مگه خودت نمى تونستى همسرت و انتخاب کنى !من زنمو با معرفى خواهرم پیدا کردم اول هم خودمون با هم رفتیم بیرون ، خیلى هم خانم و نجیبه ( با گذر کوتاه در این سایت ،  فکر نصف  افراد در این سایت این هست که دخترى که پا بده نجیب نیست اصلا اینطور نیست اول هم و دیدیم دفعه دوم رفتم خواستگاریش)
من حالا یک چیزى مى گم شاید به خیلى ها بر بخوره ، مرد عشق بازه تا وقتى از نظر جنسى اوکى نشه نمى تونه عاشق شه ، این خانم محترم غزل خانوم دیدگاهشون از نظر یک خانم گفتن ولى من مطمئنم که نمى شه !
( من زنم و خیلى دوست دارم ،وضع ام خیلى خوبه همه چیمو به پاش مى ریزم , همه کار براش مى کنم تا فقط خوشحالیش و  ببینم ،  ولى مطمئنم اگه پاسخ نیاز هامو نمى داد با وجود دوست داشتنش نمى تونستم این جور باشم باهاش ، باید مرد باشى تا بفهمى ! مرد باید از نظر جنسى ارضاء بشه تا بتونه عشقشو بروز بده ، زنى که برات جذابیت نداره یا داره ولى بهت اهمیت نمیده یعنى فشار روى تو رو نمى فهمه ، یعنى دوست نداره !) 
واقعا اگه ارضاء ت نمى کنه با دادن حق و حقوق ش که بهش آسیب وارد نشه ازش جدا شو مطمئن باش موقعیت داره این چه حرفیه  که مى زنى اخه !این که تو خیلى مردى باهاش موندى از نجابت تو هست 
داداش امیدوارم مشکلت حل شه ! اگه کارت خوب نیست ،من کارخونه دارم ، به یه حسابدار احتیاج دارم ، جاهای دیگه هم سراغ دارم  مى تونم برات کار نسبتا خوب پیدا کنم  
 
رو حرفام فکر کن  درباره ى زنت
درباره سایز سینه هم من واسه خودم خیلى مهم نبود ، سایز زنمم معمولى بود ازدواج کردیم اما بعد ازدواج چاق تر شد سینه اش کلا خیلى بزرگتر شد ، دخترى که رابطه جنسى نداشته هیچ وقت سینه هاى بزرگى نداره مگه اینکه خیلى زیاد چاق و بد تیپ باشه ، سینه اش بزرگ مى شه اما جذابیت جنسى اش اگه بدتر نشه بهتر نمى شه برات مطمئن باش 

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۵ باران
همسر من دقیقا مثله شما بود، یکماه بعد از عقد منو متقاعد به بخشش مهریه ام کرد و بعد از اون شروع به بهانه گیری کرد، به هر نحوی که تونست ازهیکلم، رنگ‌پوستم و صورتم ایراد گرفت، در صورتیکه ایراداش کاملا غیرمنطقی بود، با مشاوره صحبت کردم و فهمیدم اونی که مشکل داره من نیستم،قبل از ازدواج اینقدر روابط آزاد( به گفته ی خودش و البته ثابت شده به خودم) داشته که الان هر نکته ی مثبت در وجود هر دختری رو که دیده تماما در وجود من انتظار داست و این محال بود، اون بهانه میگرفتو من بیشتر محبت میکردم تا بلکه عوض شه اما عوضی تر میشد به حدی که با صراحت تمام از روابطش قبل ازدواج برام میگفت و تحقیرم میکرد، من مهریمو بخشیدم تا اون خیالش از عشقه من راحت باشه اما این شد یه سلاح واسه براحتی پس زدنه من،اونقدر اینکارو ادامه داد که در نهایت دادخواست طلاق دادم، خوشحالم که آقای سوال کننده حداقل قصد نامردی در حق همسرشونو ندارن، حرفم اینه که برادرای عزیز خواهش میکنم اینجوری با زندگی یه دختر معصوم که با هزارتا امید بله داده بازی نکنید، سعی کنید تا حد ممکن براندازش کنید، بخدا ما دخترا گناهی نداریم که پوستمون سبزس یا سایزمون کوچیک...موفق باشید

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۴ فوری

انگار شما پسرا تا حالا عاشق نشدید اگه عاشق بشید دیگه این چیزا براتون مهم نیست.....

دخترا هواستون جمع باشه  به بعضی از این مردا نمیشه اعتماد کرد بعضی وقتا از حیوونم پست ترن. خداییش اگه یه دختری بفمه بخاطر ممه هاش یه پسر دوسش داره باهاش ازدواج میکنه  نه خدایییییییییش ............

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۷ حمید
سلام دوست عزیز،سوال کننده
قبول دارم جذابیت جنسی خیلی مهمه تو زندگی.
ولی یک سوال
آیا جذابیت جنسی مهم تره یا اخلاق خوب؟
به نظر من اخلاق خوب مهم تره.
خانم شما جذابیت جنسی نداره برای شما، شما اخل اقتون بده، اینکه میگم بده به این دلیله که بدترین کار ممکن رو با اون زن بیگناه کردین یعنی تحقیرش کردین، عوض اینکه باهاش مردونه حرف بزنین،
پس یک یک مساوی، ولی کار شما بدتر، چرا؟
چون اخلاق از جذابیت جنسی مهم تره
چون تقصیر خودتون این بوده که با این خانم ازدواج کردین
چون خانمتون در ظاهرش نقشی نداشته ولی شما در بداخلاقیتون نقش دارین
چون اگه شما چشماتون رو باز میکردین و با اصرر بقیه ازدواج نمیکردین، اون خانم ممک بود با مردی ازدواج کنه که پوست برنزه،بخاد و سینه های کوچک و مثل پروانه دورش بچرخه.

به نظر من شما دارین بد میکنین به این خانم،
خیلی هم بد میکنین
اونطور که میگفتین اعتقاد به این دارین که ظلم های ما تو این دنیا به دیگران باعث شکست تو زندگی بشه، پس نذارین آه این خانم خوش اخلاق که بعد خدا تکیه گاهی جز،شما نداره شما رو بگیره.
خواهشم اینه خودخواهی رو کنار بذارین و به فکر اون خانم باشین.
ازدواج موقت میتونه مشکلتون رو حل کنه، چ،ن حق دارید لذت جنسی مطلوب رو ببرید.
البته با آگاهی و کسب اجازه از شریک زندگیتون.
بهش بگید نیاز دارم، ولی نه طوری که روحیشو ازز بین ببرین، بگین تنوع طلبیم گل کرده، همیشه روراست باشین، این بهترین کاره.

۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۴ حرفه ای
احمد بول بده بره بروتز و زل بزاره

۱۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۶ مرمری
سلام به سوال کننده
شما میتونید از عمل های زیبایی برای همسرتون استفاده کنید، مثلا باهاشون صحبت کنید و پیشنهاد عمل پروتز سینه رو بهشون بدید. در مورد رنگ پوست هم که میگین سبزه اس به متخصصین پوست مراجعه کنین تا طبق نظر پزشک کرم های روشن کننده استفاده کنن
امیدوارم مشکلتون حل بشه

۱۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۸ مرمری
سلام به سوال کننده
شما میتونید از عمل های زیبایی برای همسرتون استفاده کنید، مثلا باهاشون صحبت کنید و پیشنهاد عمل پروتز سینه رو بهشون بدید. در مورد رنگ پوست هم که میگین سبزه اس به متخصصین پوست مراجعه کنین تا طبق نظر پزشک کرم های روشن کننده استفاده کنن
امیدوارم مشکلتون حل بشه

۲۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۴۵ هانا گلم
خدایا اینارو از ما نگیر......خخخخخخخخخخخ
این دیگه چ وضعیه؟؟!!!!!!!!!!!!

۲۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۴۹ هانا گلم
ببین عاقای نسبتا محترم ی تمرین هست که به خوش فرم شدن سینه کمک میکنه:
دست هارو از بازو باز کنن ببرن بالا بهد دوتا کف دست هارو محکم ب هم فشار بدن تا یک دقه (به ماهیچه سینه فشار بیاد) در عرض 2 هفته میگن ردیفه...
دقیقش تو نت هست این تمرین...

۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۸ مهسا
سلام من هم ازهمسرم پوستم تیره تره البته سبزه نیستم اماخب نسبت به همسرم تیره تره...وقتی هم ازدواج کردیم سایز من کوچکترین سایزبوداماهیچ وقت همسرم ازاین موردایرادی نگرفت ....

۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۶ ففففف
همسر منم همینطوری بود البته من هم سفیدم هم به قول خودش مهربون ودلسوز...

اینا مریضن هیچ جور درمان نمیشن

الانم دارم تلاق میگیرم

۲۱ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۸ سوال کننده
 خانوم فففف  میشه بفرمایید ما چه مرضی داریم ؟؟؟؟؟
در ضمن چرا شما دارید طلاق میگیرید ؟ میشه بیشتر توضیح بدید . چه تلاشی کرید تا حالا که زندگیتون بهتر بشه ؟ مشکل اصلی شوهر شما با شما چیه ؟

۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۵۰ afsoon
سلام
به دوست سوال کننده،
اقای عزیز من معتقدم همیشه یه راهی هست..
برا کوچکی سینه ورنگ پوستشون:ایشون البته اگراضافه وزن ندارندبایدچاق بشن موادی حاوی پروتئین مث سویا رازیانه سبزیجات..مصرف کنن هم پوستشون بازترمیشه هم سینه شون بزرگتر،
ماساژسینه و ورزش های مخصوص هم باعث بزرگیش میشه،
امااگرحوصله ووقتش نیس..
شمامیتونی ببریش عمل تزریق چربی ویا پروتز روانجام بده :-)
برارنگ پوستش ببرش دکترپوست کرمای روشن کننده میده روشن میشه پوستش،اگرپوستش نازک وحساس نیس ازداروخونه براش لایه  بردار بگیر درعرش یک ماه پوستش شفاف وروشن میشه،بدنش روهم یروزدرمیون حموم بره باماست که لایه بردارطبیعی هست وابلیمو ماژبده ..
بعدچندوقت به ارزوت میرسی..توکل برخدا کن،همه چی حل میشه

۲۳ تیر ۹۴ ، ۲۲:۳۹ mana
اینکه فکر میکنی خانم ها به ظاهر توجه نمیکنن خیلی خنده داره!عزیز من خانما خیلی هم به این چیزا توجه میکنن هیکل،سایز ،مهارت طرفشون...همه این چیزارو در نظر میگیرن که هیچ تازه همه چیو ب هم میگن!مطمئن باش الان دوستاش از کوچکترین عیب و ایرادت خبر دارن...!برو خودتو درس کن چون بعییید میدونم خودت تیکه ملسی باشی...اگه بودی میفهمیدی  قدر زنی که به قول خودت تنها عیبش سینه های کوچیکه رو میفهمیدی.....

۲۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۷ یونیک
واقعا چ ب سر مردای ایرانی اومده 

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۲ س
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام اقای محترم اما شما مشکلت سینش نیست روراست باشیم *** *** شدی امروز سینشه فردا باسنشه پس فردا چونشه ...... برو مشاوره به راه راست هدایت کند جدی میکم سراغ سینه 100بری راصی نمیشه دکترفرهنک و بهت معرفی میکنم بزار ذهنتو پاک کنن هم خودت راحت بشی هم نفرین خانومت بعد ار طلاق کریبانت نشه

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۷:۳۷ نگین
وایی اقا من الان نشستم و تمام این کامنتا رو خوندم....
.
.
.
.
خسته نشدی؟؟؟.....از ابان درگیری تا الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و نظری که میتونم بدم اینه شما مشکل داری....بله بله میدونم که مسائل جنسی و تحریک پذیر بودن مهمه.....50%نه اصلا100%
شما هم یک تکون به خودت نمیدی ملت از کجاااااااااا تا کجا دارن راهنمایی میکنن انواع راه ها رو پیشنهاد میکنن هی نق میزنی....میگن پروتز کنه....نطق میکنی مصنوعیه دوست ندارم
مسئله جنسی خیییییلی مهمه میگن طلاق بگیر....میگی دلم میسوزه گناه داره....
شما خودت مشکل داری...آدمی که خدا رو مقصر میدونه (فرقی نمیکنه برای چی چه دور از جون ایدز باشه و چه کوچکی سینه) خودش مشکل داره.....
میگن اخلاق میگی داره ...............
هم فقط لم دادی هرچی ملت کمک میکنن فقط میگی جاذبه نداره جذبم نمیکنه...........
به جهنمممممممممممممممم که جذبت نمیکنه ......
یک اشتباه کردی با این ازدواج کورکورانه هم زندگی خودتو تباه کردی و هم زنتو.......با موندن تو این وضعیت تباه تر نکنید زندگیتونو
جدی و مصمم پیگیر باش زنت همکاری نمیکنه تو جاش دوبل همکاری کن....
اگر موثر نبود جدا شید.....اون بخاطر چیزی داره ترد که میشه که خدا بهش داده مطمئن باش خدا براش جبران میکنه و مرد عاقل و فهمیده ای رو تو مسیرش قرار میده.....
تو هم برو یکی از همون سینه گنده های تو خیابون رو بگیر تا زندگیت قشنگ و عالی بشه..........
روزگار خودتو و زنه بیچاره رو هم بیشتر از این سیاه نکن....

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۷ مددکار اجتماعی
ایمان و وفاداری مهم ترین چیز در زندگیه ،هم برای مرد هم برای زن،عایا دوست می داشتی الان سر مهریه زندان می بودی؟ عایا بدخلقی و اظهار چندش ازت از سوی زنت جذاب بود؟ عایا دوست می داشتی که زنت در غیابت به نامحرمان دل و قلوه می داد؟ عایا با فرض طلاق و ازدواج با فرد دیگر که سفید روی و سینه بزرگ باشد عیب جدیدی نخواهید تراشید؟ عایا....
مرد حسابی برو به نیمه ی پر لیوان فکر کن.
خدا در قران فرموده آدما اگه هم شکل نیستند فقط برای اینه که از همدیگه مجزا بوده و شناخته شوند. این ما هستیم که تعریف می کنیم زیبایی چیست و زشتی چیست؟! این ما هستیم که تعریف می کنیم چه چیزی مد شده ،پس زیباست و چه چیزی از مد افتاده و زیبا نیست.
در زمینه تعریف خود از زیبایی تجدید نظر کنید.

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۹:۰۶ سوال کننده

نگین خانوم ممنون نظرتون عالی بود . بله من با خودم مشکل دارم . به قول مشاوری که باهاش در ارتباطم . میگه که حتی اگر تو با زنی با همون ویژگی هایی که داری میگی ازدواج کنی باز هم من احتمال میدم از زندگیت لذت نمیبری . برای اینکه اطمینان پیدا کنه ازم  تست شخصیت گرفت با 370 سوال. هنوز جوابش مشخص نشده. ببینیم خدا چی میخواد . فقط یه چیزی رو میدونم اگر من مشکلی دارم باید درمان بشم . اگر همسرم مشکلی داره که به نظر مشاور حتما داره باید خودش رو اصلاح کنه . در غیر این صورت جدایی . چون واقعا ادامه این وضعیت زجر اور هست . توکل به خدا

۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۲ نگین
ببخشید من اخرش تند رفتم....قصدم یک کامنت معمولی بود یکهو عصبی شدم....
خدا رو شکر.....من تا اخر نظرات رو پیگیری میکنم شما هم مرحله به مرحله گزارش بده....ان شالله مشکلتون حل بشه

۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۳ ....ً........
بانظرنگین کاملا موافقم واقعا دستت درد نکنه حرفهای دلم منو گفتی خدا خیرت بده هر کاری کردیم این آقا قانع نشد شاید این حرفهای شما روش تاثیر بذاره آخه یکی نیست بگه مرد حسابی مردم تو این دورو زمونه نمیتونه شکمشو سیر کنه این مونده تو فکر سینه خانومش  آخه میگی اخلاقش خوبه دیگه از خدا چی میخوای چرا این همه ناشکری مگه ممه بزرگ به چه دردت میخوره آخ اگه جای خانوم تو بودم میریه رو میذاشتم اجرا وویگفتم ااگه سینه هامو دوست نداری حالا طلاقم بده  وبامردی مثل تو حتی یه ثانیه هم زندگی نمیکردم

۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۱ ......
نگین خانوم اصلا هم تند نرفتین خوب اگه مشکل جنسی هم داشته باشه باید حتما با زنش حرف بزنه تا خودشو درست کنه واسه زندگیش و اگه هم که درست نشد جز طلاق راه دیگه ای نیست چون رابطه جنسی به نظر من تو زندگی زناشویی خیلی مهمه

۲۸ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۸ نریمان
از این کامنت گذاشتن تند نگین خانوم کاملا مشخص شد که این فرد دارای سینه های کوچیک است!
عزیزم خودت رو خوب خالی کن تا راحت شی

۲۹ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۷ صبا

سلام

خب حالا این مشکل پیش اومده

به نظر من چارش

۱ی مقدار پول جمع کنین برا پرتز سینه همسرتون

با خودش برید و براش لباس خواب به سلیقه خودتون بخرید و وقتی میپوشه ازش تعریف کنینو مثل پروانه دورش بچرخید ذوق میکنه بیشتر میپوشه

 

من خودم موهام فره اما شوهرم موهای لختو بلند دوست داره

بدون این ک به روم بیاره رفت ی کلاه گیس تا زیر باسن برام خرید هر وقت میزارم سرم انقد از خوشگلیم تعریف میکنه قربون صدقم میره ک من گرمارو تحمل میکنمو میزارمش

در مورد ارایشم باید بیفته تو این خطا با چاهار تا دوست ک اهل این چیزا باشن بگرده راه میفته البته باید بگم خرجتون میره بالا ک خوب هر ک طاووس خواهد لاجرم  حور هندوستانم باید یکشه دیگه

۲۹ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۳ نگین به نریمان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
شرمنده که تشخیصتون کاملا عکسه اون چیزیه که واقعیته....
به قول معروف من چون خودم نفسم از جای گرم بلند میشه اونجور کامنت گذاشتم....خدا رو صد هزار مرتبه شکر ** ***** *** ***********

۲۹ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۳ نگین
منظورمم از تندی ...لحنمه که بعضی جاها دعوایی شده وگرنه که هرچی گفتم خوب گفتم...

۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۶ به نگین
باور کن تست شخصیت بدی 100 میشی مسخره نمی کنم جدی میگم 

۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۱ سانا
به قول دوستی 
من ی بار بیشتر همسرم رو ندیدم قرار بعدی ازمایشات  عقد بود دیدم وحشت کردم یکی دیگه بود ،نگو رفته ارایشگاه طرف مدل سربازی زده بود با ارایشگر پیر در گیر شده بود لفظی ،میگه میخواستم بگم غلط کردم ولی نشد 4سال پیش  خودش میگه تا پارسال میگفتم اییییش من با این ازدواج کردم چه گناهی به درگاه خداوند کردم 

۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۳۸ مرسانا
به نظرم نگین خانم هر چیزی رو که لازم به ذکر بود رو گفتن...
موندن تو این شرایط حماقته...
واقعا کنجکاوم بدونم نتیجه تست شخصیت و صلاح دید مشاور چیه...

۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۲ 1
راه دعاهای مخصوص برای انداختن محبت در دل زن و شوهر را هم پیگیری کنید.مثل سایت این اپلای. دیدم تاثیر گذاشته. دعا همیشه خوبه. این را هم امتحان کنید. ضرر نداره. البته با توکل و اعتقاد.

۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۱ امید
تا حدودی حق میدم ولی من اگه جای شما بودم به هیچ وجه زنم رو طلاق نمیدادم. توصیه برادرانه من اینه:
"برای مدت کوتاه یه ماهه یا کمتر با یه خانم حدود 45 تا 50 ساله که سایز سینه اش بزرگه و رنگ پوستش سفیده صیغه کنید متوجه خواهید شد که سینه بزرگ و پوست سفید همچین آش دهن سوزی نیست و شما الکی بهش گیر دادید. به احتمال بسیار زیاد این دغدغتون رفع میشه."

۰۲ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۹ سوال کننده
 امید جان

این صحبت شما تقریبا نظر مشاور هم هست . مشاور میگه که خصوصیات ظاهری خانم شما با علاقه شما فاصله داره و اینو هیچ کس نمیتونه انکار کنه . ولی شما در این خصوص دارید بزرگ نمایی میکنید . عملا حرف شما رو میزد و میگفت اون مواردی که برای شما خیلی پررنگ شده عملا آش دهن سوزی نیست و گفت اگر ازدواج مجدد داشته باشی میفهمی به اصطلاح علی آبادم شهری نیست . ولی چیزی که برای مشاور مهم بود اینه که میگفت شما نباید فشار مضاعف تحمل بکنی . این بهت آسیب می رسونه . البته ایشون پیشنهاد ازدواج موقت رو نداشتن . یعنی در شرایط الان در خصوصش اصلا صحبتی نشد.

۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۶ Faezeh
چند روزه با این سایت آشنا شدم دارم نظرات مردها ى مثلا با ایمان و مذهبى رو مى خونم 
قبلنا فکر مى کردم با وجووود اینکه بابام بسیار ثروتمند و سرشناس هست با هر خواستگاریم که مى رفتم بیرون اولین سوالى که ازش مى کردم این بود که نماز مى خونه یا نه ! اصلا براى من مهم نبود پول دار باشه ! 
این چند وقته فهمیدم کسى هم منو بخواد به خاطر سفیدى و چیزاى دیگه است ! 
فهمیدم اتفاقا پسرایی که فکر مى کردم خوبن بى نهایت عقده اى هستن و نشستن یه فانتزیایی واسه خودشون درست کردن در حد کیم کاردشیان !! من از ظاهر و اندام هیچى کم ندارم اما حاضرم زنده زنده بسوزم دست این مردا نیوفتم که به خاطر رنگ پوست و سینه مى خوانت !
ایمان دیگه واسم مهم نیست چون پس فردا صیغه و هزار جور انگ دیگه بم قراره بزنه 
به خدا ادم با پسراى بى دین و مذهب ازدواج کنه بهتره، حداقل هر آشغالى هست رو بازى مى کنه  ! 
متاسفم برات بى نهاااایت آقاى سوال کننده 

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۵ متین
وقتی این مطلبو خوندم واقعا تاسف خوردم ..یعنی زندگی فقط رنگ پوستو سایز سی..ست که اینجور ادم خودشو درگیر کنه . ببخشید ولی اینکه از نظر اقایون دختر، باایمان و صادق و ... باشه بهانه ای بیش نیس لیاقت این مدل مردا اینه که زناشون بهشون خیانت کنن!!  وقتی اینجور رفتار میکنن پس نباید انتظار بالایی از همسرشون داشته باشن (واقعا ادم بسوزه ولی این مردارو توی زندگیش راه نده)رفتار مردایی مثل شما کمتر از خیانت نیست در حالی که اگه واقعا عاشق همسرتون بودین این چیزارو راحت حل و هضم میکردین یا مشکلتونو باهم به بهترین شکل درست میکردین< در حالی که واقعا معلومه عشق کشکه و چیزای دیگه ای مهمه برای ارضاء خواسته های ظاهری و جنسی.  متاسفم متاسفم

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۶ ملوس
رک بگم تو زنتو دوس نداری
حررررررررف اول رو دوس داشتن میزنه
خاااانومهاااااا اقاییییووون
این سوووال کننده چون زنشوووو دوس نداره بهونه گیر شده فقط دردش همینه

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۲ نگین
واقعا متاسفم برای کسی که اومده و بجای من کامنت گذاشته...
من بعد کامنت اولم اومدم یک عذرخواهی جهت تند بودن لحنم کردم و تمام...
صبح همون روز رفتیم مسافرت تا همین دیشب و من اصلا به اینترنت دسترسی ندارم
نمیتونم هدف این افراد بی فرهنگ رو  تشخیص بدم....
واقعا براش متاسفم...

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۷ جواد
مرد حسابی معلومه که اصلا عاشق زنت نیستی......مشکل تو چیز دیگس وگرنه سینه و اینا بهونس....

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۲۰ زهره
سلام،الان طرفای نماز صبح،اقای سوال کننده من براتون یه صلوات فرستادم
الهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم استغفرالله ربی و اتوب الیه 
فکر کنم همین کافی باشه

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۵۷ نگین
 آقای نجفی چرا کامنت دومم رو تایید نکردید؟
مگه حرف بدی زده بودم؟....
نظر:
سلام
محترمانه تر لطفا

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۳ زن زندگی
ینصیحت به تمام خانومها...
در زندگیتان با هر شکل و ظاهرو اندامی که هستید باید قوی با اعتماد بنفس سیاستمدار مغرور خود پرست متکی به خود مستقل و..باشید.در کل تمام خصوصیاتی را که لازم است در زندگی داشته باشید که به خودتان ثابت کنید کسی هستید که نیازی به شخص دومی (چه زن چه مرد)ندارید آن موقع هست که هر کسی خواهان ارتباط با شما خواهد بود.ما خانومها تا زمانی که ضعیفیم بهانه های همسرانمان کوچک بودن سایز سینه و سبزه بودن خواهد بود. این دوست عزیز هم اگر در کنار خود همسری قوی میدید مشکلاتش اینها نبودند. مهربان وخوش اخلاق بودن تمام چیزی نیست که بشود با ان مردها را راضی کرد مهربان بودن و داشتن سینه های بزرگ و روشن بودن پوست تنها ملاک خوشبخت شدن در کنار مردها نیست. شاید مردها در ظاهر وباطن قوی باشند ولی در برابر زنان قوی بچه هایی هستند که دوست دارندبه زنانشان پناه ببرند.مردانی که زنانی قوی دارند سینه های کوچک ویابزرگ زنانشان میشود تکیه گاهی که بشود سر بر آن گذاشت و ارام گرفت. اگر قوی نباشیم مهربانیهایی که  اسم انرا فداکاری وگریه هایی که اسم انرا دلسوزی گذاشته ایم میشود عاملانی که مارا ضعیفتر عاجزتر ناتوانتر نشان خواهد داددر حالیکه مهربانی و دلسوزی زنان قوی  میشود لطفی که شامل حال مردان شده است.تمام  مردان دنیا که خود را خوشبخت میدانند زنانی با اندام متناسب ندارندبلکه زنانی هنرمند دارند که بمردانشان ثابت کرده اند که ما قویتر از آنیم که بتوان بخاطر انداممان ما را ضعیف شمرد.  

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۸ الی
سلام
به نظر من چیزی که شما می خوایید اصلا غیر منطقی نیست...هر دو شما باید از کنار هم بودن لذت ببرید، مساله اینه که زن و مرد میتونن به روشای مختلف از هم لذت ببرن ،قرار نیست که حتما سینه باشه ... اگرم سینه خیلی مهمه ماساژ بهترین راه حله ... یه موردی هم که شما خودتون خیلی گفتین اینه که همسرتون همکاری نمیکنن باهاتون، به نظرم وقتی که میگید اخلاقش خیلی خوبه ، با همسرتون باهم برید مشاوره چند تا راهکار جلوتون بزاره ، من فکر میکنم درست میشه همه چی...
مهمترین دارایی هر انسانی ، اخلاقه ... چون زیبایی به حادثه ای بنده...
باهاش مهربون باشید ،اون موقع میبیند که تمام وکمال برا رضایت خاطر شما تلاش میکنه.

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۸ عزب اوقلی
شما حق داری ولی هیچ وقت هیچی کامل نیست.
واقعا ناراحت کنندس ولی تا میتونی به مشاوره و درمان ادامه بده. چقد همسرت داره زجر میکشه.
سعی کن تو این امتحان الهی شکست نخوری هرچند خیلی سخته.
ارضای جنسی مثل غذا میمونه اکثر مردم فسنجون رو دوست دارن با اینحال بعضیا میگن فسنجون باید شیرین باشه بعضیا میگن باید ترش باشه بعضیا میگن باید ملس باشه.
جالب کسایی که فسنجون ترش دوست دارن از فسنجون شیرین حالشون بهم میخوره وبالعکس. 

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۳ مجرد
با نظرت موافقم در مورد سایز سینه کوچیک
من پسری هستم مجرد 
اهل مذهب و بشدت گرم مزاج 
حالا که میتونم راحت حرفمو بگم پس بشنوید
اطرافیانم به عنوان انسانی مذهبی و معتقد منو میشناسن 
و خدایی تا الان راه بد و کار بد هم نکردمه.
ولی اینقدر به سایز سینه همسرم در اینده 
حساسم که نگو و نپرس 
اگر همه امتیازات از جمله اخلاق و خوشکلی و ... رو داشته باشه و سایز سینه هاش 
کمتر 85باشه حتما نظرم در موردش عوض میشه.
نمی دونم چرا ولی من عاشق سینه خانمها هستم 
و برعکس همه از پایین تنه خانمها خوشم نمیاد.
درکت میکنم مشکل بزرگی داری 
ولی برای هر مشکلی راه حلی وجود داره بگرد 
راه منطقی و درست حل مشکلت رو پیدا کن 

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۸ نگین
آقای نجفی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعاااااااااااااااااااااا....نکنه شما ناراحت شدید؟؟؟؟؟؟....من که منظوری نداشتم؟؟....:)))))
نظر:
سلام
ناراحت ؟ در مورد چی ؟

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۲ maryam
چرا اینقد پسرای ما بیسوادن؟آقای *مجرد*!!خانمی که سینش 85  عه شکمش هم 85  و هم سطح با سینه هاش میباشد!!!به عنوان خانم سینه زیاد دیدم......و واقعا سینه متوسط و خوش فرم بهتر از 85  هست که صد درصدافتاده و شل هست......ضمنا سینه 85  مال خانم متاهل هست که زایمان چنبار داشته!!تازه اگه چاق باشه....
شمام بهتره دنبال دختر چاق بگردی.....تازه اگه اونا 80   باشن
ضمنا شما عاشق نشدی که این حرفا رو میزنی
خوبه یکی از شما قد بالای 90 و اندام ورزشکاری بخا د؟که قحطیه تو مملکت ماشالا

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۲ مجرد
نمی دونم شاید چون مجردم و تا الان رابطه خاصی نداشتم.
شاید عاشق بشم و سایز برام مهم نباشه.ولی تا الان که چنین مشکلی پیدا نکردمه.
درسته هیچی جای تجربه رو نمیگیره.
در ضمن به اندازه خودم سواد دارم و خدا رو شکر توی این 
30سالی که عمر کردم راهمو خوب طی کردم.
در ضمن دختر مجرد و سایز 85هم وجود داره و نیاز به توضیح بیشتر نیست.

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۷ مریم
سلام
یه صحبتی داشتم که هیچ وقت یه مرد رو به زن صیغه ای تشویق نکنید!! آقایی که حرف از زن صیغه ای میزنی خودتون راضی هستید زنت بره با یه مردی هم بستر بشه من از لحاظ اخلاقی و وفا و عقل میگم نه از لحاظ شرعی.اینا باعث فساد اخلاقی میشه بی بند و باری میاره .یکی از همکارام که خانمه وقتی فهمید شوهرش زنی رو صیغه کرده شروع کرد به دوستی با مردا بخاطر تلافی کردن به شوهرش .دو تا هم بچه داره!!این خانم ضعیف بود از لحاظ روحی داغون شد میل جنسیش هم زیاد بود  اینکارو کرد کار وحشتناکی هم کرد.بد جامعه ای شده که زن صیغه ای رو راه حل میدونن واسه مردا اونوقت زنای جامعه ما باید بسوزن چون بمون تزریق شده که زنه مادره باید بخاطر بچه اش بمونه. کسی که رفت دنبال زن صیغه ای تا آخر عمرش دنباله زن صیغه ای دیدم که میگم.شونه مرد باید تکیه گاه فقط زنش باشه نه چند تا زن !!
مریم خانوم عزیزم یه صحبتی با شما که با آقای مجرد داشتید ایشون حتما زن چاق دوست دارن لابد سلیقه ها متفاوته .البته مردا هم ممکن تحت تاثیر پیامهایی که در مورد سایز سینه است قرار میگیرن .با شما هم از این نظر موافقم که زنا  مرد قد بلند و عضلانی جذبشون میکنه ولی بعضی ها از این خواستشون میتونن بگذرن بخاطر اخلاق و خانواده وکار و بعضی ها هم نه کاملا شخصیه

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۸ maryam به مجرد
آقای مجرد......دختر 85.   هم هست....ولی خیلی کم....تو سایتهای مختلف خارجی خوندم .......و تجربه چشمی من هم اینو ثابت میکنه تو باشگا و جاهایی که میرم........که.................خانمها به طور طبیعی دارای کاپ های A  و B  هستند....که سایزهای کوچیکی محسوب میشن............
منن به قرآن این حرفا رو میزنم به خاطر آرامش خود شما آقا پسرها هست که فردا پسفردا خانومتون سایز کوچیک داشت٬سرد نشین بهش..........................تازه کوچکی سینه خانم کاملا چیز درست شدنی هست.........................
سلبریتی ها و همون هالیوودی هایی که شدن نماینده برای سایز سینه !!همشون بدون استثنا عملی هستن........و تازه با عمل سایزشونوB یا C  خوشحالت میزارن....که 75  ههست به سایز ایران..........جالبش اینه که همین اروپاییا به صورت ژنتیکی سایزشون از ایرانیام کمتره.......................
هزینه عمل سینه هم تو ایران گرون میشینه برا مردم.....وگرنه از عمل دماغم جلو میزد...........

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۸ *
پیشنهاد من پروتزه سینه هست , هزینه کنید مشکلتون حل می شه 

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۷ صادق
بله وقتی بعضی از دخترها برای فریب پسرهای جوون از سوتین هایی با کلی کاپ استفاده میکنن که مثلا سایزشون رو بجای 70 تا نزدیک 90 میرسونن یا اینکه اونقدر آرایش میکنن که فکر میکنی ملکه زیبایی هستن و وقتی آرایششون پاک میشه از جن هم ترسناک تر میشن اینم آخرش میشه!

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۴ Faezeh به آقاى مجرد
اره شما قسم ت مى دم به خدا که برو سراغ سایز ٨٥ 
حتما از دختر خانم قبل ازدواج ت بپرس دقیقا ٨٥ باشه 
خواهش مى کنم اگه این دخترا کم هستن یا به خاطر اخلاق و قیافه و .... ویژگى هاى مثبت یک نفر چشمتو رو سایز سینه نبند 
و یک دختر پاک و در آینده عذاب نده ، بدبختش نکن کى هى بخواى تو سرش بزنى ، شماها تحمل دو-سه سالم ندارین که سایز سینه بزرگ شه از همون اول برو سراغ اون که مى خواى 
عاشق م نشو چون بعدش چشمت و باز مى کنى سایز سینه شو مى بینى 
فقط من موندم اون چه دختری که این موضوع رو بدونه بعد قبول کنه باهات ازدواج کنه و دوست داشته باشه ! 

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۸ مهدی
اخی درکت میکنم

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۶ ماهی
آقای سوال کننده چه خبر؟
مشکلتون حل شد؟ 
کجایین؟ نیستین... کامنت نمیذارین.. 
البته من تا حد زیادی با آقای سوال کننده موافقم که دختره ایشون رو گول زده و قیافه و اندام طبیعیش رو نشون نداده, تا حدی هم خودشون کم کاری کردن که زیاد دقت نکردن...
برای خوش اندام شدن خانوم ها عرق رازیانه و سویا و سیب رو پیشنهاد میکنم 
یعنی روی خودم سویا و سیب تاثیر داشته, رازیانه هم مرتب استفاده نکردم, گاهی فقط

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۱ آرش به همه دوستان
دوستان عزیزم بهتر نیست بجای صحبت از بالاتنه خانمها موضوعی رو بحث کنید که گرهی از مشکلاتتون باز بکنه؟بهتر نیست موضوعی رو بحث بکنید که به معلومات زناشوییتون اضافه کنه؟ از نظر من یک سر به موضوعی که در همین سایت با عنوان بزرگترین راز زنان قرار گرفته بزنید تا با دونستنش شگفت زده بشین و چیزی رو بفهمید که تا بحال روحتون هم ازش خبر نداشته. همین عنوان  "بزرگترین راز زنان" رو در بخش جستجوی سایت وارد کنید و یا به آدرس  http://khbartar.blog.ir/post/4865 یک سر بزنید. مطمئن باشید یک گام بزرگ برای موفقیت زناشوییتون در حال یا آینده برداشتین. موفق باشید دوستان.

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۰ زن زندگی
باسلام قبلا از این گفتم که زن باید قوی باشه تا بتونه مردارو کنار خودش نگه داره .میخوام از خودم بگم...ده سال پیش تو سن 20سالگی ازدواج کردم دختری با قدبلند و اندامی بسیار متناسب و باچهره ای زیبا که به جرات میتونم بگم توی دانشگاه تک بودم بدون اغراق..پسر عموم که اونم ازلحاظ قد و چهره و اندام خوب بود به خاستگاریم اومدلیسانس داشت ولی بیکار بود و بدون هیچ سرمایه ای!!!!!!با همه این تفاسیر بهش دلبسته شدم و بهش جواب مثبت دادم. دیوونه شده بودم یدختر عاشق که چشمش هیچجارو نمیدیدجز اون. مثل پروانه دورش میچرخیدم .بعد ازازدواج مشکلات شروع شد تا هنوز خوش اندام بودم مشکلش اینبود که چرا با یدختر پولدار ازدواج نکرده!!! آخه ما ازلحاظ اقتصادی قشر متوسط محسوب میشدیم.منم که عاشق آقا بودم شبو روزم گریه بود که چرا پولدار نیستم که بتونم شوهرمو خوشبخت کنم!هرجور شده یکار دست وپا کردم تا کمکحال شوهرم باشم تقریبا نصف مخارج زندگی رو متقبل شدم تا حدودی شوهرم ارامش داشت گذشت تا زمانی که بخاطر مشغله کاری تمام اندامم بهم ریخت اضافه وزن پیدا کردم خلاصه دردسرا شروع شد تمام موجودیتم رو زیر سوال برد اونقدر ایراد میگرفت که باز شب و روزم گریه بود آخه یکی نبود بگه بی انصاف یدختر 20ساله شب وروز داره بخاطر آرامش تو کار میکنه درحالی که اصلا موظف نیست. خلاصه زندگی که نداشتم روزی هزاران بار واسه خودم آرزوی مرگ داشتم اونم نبخاطر خودم بخاطر اینکه شوهرم ناراضیه و باید کاری کنم که راضی بشه تا اومدم تصمیم بگیرم واسه لاغری باردار شدم  و وزنم بیشتر شد .خانوادم مدام بهم میگفتن اشتباه نکن برو لاغر شو تا شوهرت راضی بشه ولی مگه زمانی که انداممو کسی نداشت شوهرم راضی بود؟؟ نمیتونستم دنبال برنامه لاغری برم از ترس اینکه مبادا کارمو ازدست بدم و شوهرم از لحاظ مالی بمشکل بربخوره !!آخه کارم جوریه که باید شب و روز پشت کامپیوتر انلاین باشی حتی نصف شب.تو 24 ساعته شبانه روز فقط 4تا5 ساعت میخوابیدم.خودمو بدرو دیوار زدم تا بتونیم صاحبخونه بشیم بدترین جاهای شهر زندگی کردم بشدت قناعت کردم نصف مخارج زندگیرو متقبل شدم حتی بجرات میگم بیشتر مخارج بزرگ شدندخترمو خودم پرداخت میکردم تا بالاخره خونه دار شدیم همه اینکارا بخاطر این بود که شوهرم راضی باشه ولی نبود....با هزارتا مکافات وام گرفتم و واسش ماشین خریدم که راحت باشه ولی راضی نبود.... دل و بدریا زدم و رفتم باشگاه واسه لاغر شدن و تا حدودی لاغر شدم و همه منو تحسین میکردن بغیر از شوهرم آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟مشکل کجاست که تمام جوونیمو گذاشتم پای اینکه شوهرم راضی باشه ولی راضی نبود؟؟بخاطر تمام فشارایی که  از طرف کارو شوهرم و خونه و بچه روم بود دیوونه شدم قید همه چیرو زدم قید کار و شوهرو خونه وزندگی  و ... همه چی بجز دخترم. بشوهرم گفتم همه چی توی زندگی خوش بر حلالت فقط در قبال بخشیدن مهریه یدستنوشته بهم بده که حضانت دخترمو بمن بدی با خنده و مسخره بازی اینکارو کرد ...دیگه بهش ابراز علاقه نمیکردم دیگه تو مخارج خونه کمکش نکردم مثل تمام زنا که توخونه حق و حقوقی دارن ازش طلب پول میکردم  کارمو کم کردم دیگه باشگاه نرفتم و وزنم برگشت و دوباره چاق شدم .برام مهم نبود چکار میکنه حسابی شوکه شده بود آخه من زن زندگی بودم منو چکار به این کارا...خلاصه غرور از دست رفتم برگشته بود. بخاطر اینکه شوهرم فهمیده بود که دیگه فکر نمیکنم اگه نباشه میمیرم وبخاطر اینکه بهش ثابت شده بود از پس همه کار برمیام و بخاطر اینکه فهمیده بود دیگه گداییه محبت ازش نمیکنم و بخاطر اینکه فهمیده بود تمام داراییه عشق و محبت وعلاقه ووجودمو دیگه بپاش نمیریزم و بخاطر اینکه فهمیده بود بخاطرش لاغر نمیکنمو.... احساس قوی بودن میکردم .تمام کارایی که توی زندگیم کردم فداکاریهایی بودن که دربرابر نداشتن غرور جز ضعیف جلوه دادن من هیچ سودی برام نداشته.الان اضافه وزن دارم ولی خوشحالم درامدم کمتر شده ولی خوشحالم دیگه دنبال شوهرم واسه ابراز علاقه نیستم ولی خوشحالم .دیگه محتاج محبت شوهرم نیستم ولی خوشحالم وهمه اینا بخاطر اینه که احساس قوی بودن میکنم . جالبه که شوهرم بشدت در برابر همین غرور وحس قوی بودن با وجود اضافه وزن و اندام نا متناسب و نداشتن درآمده بیشتر، احساس ضعیف بودن میکنه و دیگه جرات نمیکنه از اندامم ایراد بگیره الان خیلی خوشحالتره وبرام ارزش و احترام زیادی قاءله بخاطر اینکه یزن قوووووووی ومغرووووووورکنارش داره....

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۷ از مجرد به زن زندگی
خوشحال شدم متوجه اشتباهت شدی 
نمی دونم الان چند سال داری ولی مطمئن باش راه زندگیت رو خوب پیدا کردی.
کار زن زحمت کشیدن و کار کردن و ریختن توی حلق شوهر نیست.
مرد با مرد باشه خودش کار کنه.
شما هم مشکلت این بود که شوهرت رو خیلی دوست داشتی و نشون میدادی 
گاهی نباید همه حرفی زد و همه کاری کرد.
گاهی باید عقب نشست و سکوت کرد و 
گاهی نباید کمک کرد 
تا طرف مقابل به اشتباهاتش پی ببره.
تجربه شما دنیایی می ارزه و 
اره منی که اقا هستم دوست دارم زنم با غرور و محکم باشه.
غرور زن عامل موثری هستش توی جهت گیری جنسی و مادی و عقیده یی مرد.
امیدوارم زنگیتون روز به روز بهتر بشه.

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۸ تابستان
آقای سوال کننده سلام

من در اینترنت گشت میزدم و خودم هم از موضوعی زناشویی ناراحت بودم که اتفاقی به مسئله شما برخوردم

راستش بذار رک بگم ولی ناراحت نشو. مشکل شما همسر شما نیست. بلکه دنیای کوچک شماست. یه چاله از بینهایت دریا خبر نداره. شما اون چاله هستی و از دنیای بزرگ آدما و یا بهتر بگم دینای آدم بزرگا خبر نداری. واسه همین تا یک ریگ افتاده تو چالت اینجوری هم میخوری. شاید بگی چرا این حرف رو میزنم. خودت میگی تا قبل از ازدواج به هیچ دختری نگاه نمیکردم. حتی تو جلسه خواستگاری نفهمیدم صورت خانم کرم داشته. مشکل از خودته. پس این همه سال کجا بودی؟ تو ده زندگی میکردی؟ خواهر و مادرت تا حالا جلوی روی تو کرم به صورت نزده بودن؟ اصلا قبل از ازدواج با فامیلاتون رفت و آمد داشتی؟ به صورت دخترای فامیلت نگاه کرده بودی؟ یا نکردی یا اگه کردی خیلی گیج بودی که نفهمیدی دخترها کرم میزنن به صورت.
حالا فکر کردی چی. اصلا فکر کن این دختر رو هم طلاق دادی. بعد کی میخواد بیاد با تو؟ تو هنوز یه چاله هستی. فکر کردی تنازهای تهران میان بهت پیشنهاد بدن؟ از اینجا مونده و از همه جا رونده میشی.
به جای اینکه فیلم پورنو نگاه کنی، نگاهت رو به جامعه روبروت بازکن. چشمت رو باز کن. بزرگ شو. خدای تو هم بزرگه. پس جای نماز با چشم بسته مسولیت زندگی رو قبول کن. چشمت رو باز نکنی نماز بخونی یا نخونی چه اهمیت داره؟
نماز یه بچه دو ساله رو که ادا در میاره کی اهمیت میده؟ ولی یه مرد چهارشونه و ریش سفید که 40 سال 50 سال آبرو خریده رو همه بهش اعتقاد دارن. حتی بی اعتقادها. برو بزرگ شو. اون وقت دستت به جاهایی میرسه که نه تنها سینه خانمت یادت میره بلکه میفهمی چقدر فرصت و موضوع باحالتری برات هست که تا حالا ازش بی خبری بودی.
یه کلام. مشکل از چشم و گوش بستگی و کوچیکی خودته

امیدوارم حالت خوب شه

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۳ نینا
چرا شما مردا این مدلین؟
بر عکس شما که گول مآنتو خانومتو خوردی
من همیشه یه مانتو ای میپوشیدم که هیچیم به چشم نیاد 
همکار هم بودیم 
یک سال منو میدید
بعد اشنایی گفت یکم چاق شو
من فک کردم کلی میگه
بعد که نامزد شدیم محرم شدیم منو دقیق تر دید گفت نه خوبی
گفتم وا چرا
گفت سینه هات به چشم کوچیک بود الان خوبه
چی بگیم به شما مردا
خب با سینه هاش بازی کن بزرگ میشه
خخخخخخخخخخخخ

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۵ امیر به مجرد
وقتی نظراتت رو میخونم مثل اینکه:  جذابیت زن در قدرتش هست و... واقعا متاسف میشم که یک مرد این قدر در وجودش احساس ضعف در مقابل زنها داره. یا نظری که 7مرداد داده بودی که من به عنوان یک مرد از زن محکم و مغرور خوشم میاد.   واقعا در دنیای وارونه زندگی میکنیم  زن که مظهر لطافت و ظرافت و محبت و زیبایی و ضعفهای جذاب زننه هست کسی بیاد بگه جذابیت زن در قدرت و غرور و محکم بودنشه! از نظر من مردایی که در وجودشون احساس ضعف میکنن و خصوصیات زنونه داری باید تغییر جنسیت بدن (شرع هم که مجاز دونسته)  با این کار به جامعه مردا ضربه نمیخوره.

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۶ از زن زندگی به مجرد و سوال کننده
ممنون از اظهار لطفتون.
هیچ چیز توی زندگی 100درصد خوب نیست و خوب پیش نمیره چه بهترکه  یاد بگیریم  با تمام کمبودها بهترینهارو واسه خودمون رقم بزنیم.
خطاب به سوال کننده:
برای رسیدن به هر چیزی که دوست داری به این فکر کن که قراره فقط یکبار زندگی کنی اونموقع حتما تلاشتو میکنی بدستش بیاری . هیچ حسی در آدمی وجود نداره که بشه اونو نادیده گرفت به میل جنسیت بدیده ی یکی از عزیزانت نگاه کن آیا آدم نسبت به خواسته عزیزانش بیتفاوته؟اگر نسبت به مثلا پدرت بیتفاوت باشی آیا دلخور نمیشی آیا همیشه توی فکر پدرت نیستی اگر مقصر هم باشن تمام فکرت درگیرشون هست مطمئنا عاملی میشه که نتونی درست کار کنی بخندی وبدتراز اینها زندگی کنی!پس بخاطر خودت هم که شده مشکل رو حل میکنی.چه کسی عزیزتر از خود آدمیه؟؟ به این فکر کن که تمام اعضاء بدنت، تمام احساساتت، بچه هایی هستند که منتظرند پدرشون نیازاشونو بر آورده کنه الان هم یکی از بچه هات نیازش درست براورده نشده .دلخوره وشماهم دلخورین.نیاز تمام آدمای دنیاکه یکی نیست اونکه مشکل شمارو مورد انتقاد قرار میده  آیا به اینفکر کرده که اگه طریقه ای که دوست داره با اون میل جنسیشو برطرف کنه رو دیگه نداشته باشه بازم به این راحتی قضاوت میکنه؟. آقای سوال کننده همه ما حق خوشحال بودن رو داریم از خوشحال بودنت نگذر تمام تلاشت رو کن که واسه خودت یزندگیه خوب رقم بزنی .لازمه یتلنگر به خانمتون بزنید خانمتون خیالش خیلی راحت تر از اینه که فکر کنه وضعیت شما بحرانیه. بذارید شرایط بحرانی رو درک کنه اون موقع میفهمه باید زندگیش رو بهر شکلی که شده نجات بده .حتی اگه اون بزرگ کردن سینه هاش ویا شاید روشن کردن پوستش باشه.

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۱ سوال کننده

خانوم " زن زندگی " تجربه شما برای من جالب و تکان دهنده بود . امیدورام شوهرتون قدر فداکاری های شما رو بدونه.

آقا یا خانوم "تابستان " شما از همه ابعاد قضیه مطلع نیستید و فکر میکنم یه خانوم باشید . قبلا هم گفتم فقط یه مرد متاهل که تجربه منو داشته باشه میتونه منو درک کنه . باز هم ممنون از کامنتتون .

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۷ از مجرد به امیر
وجدانی شما چند سالتونه؟؟
من گفتم زن محکم و مغرور 
نکنه برداشت شما از حرف من این بوده که زن باید سبیل داشته باشه؟؟ 
نه برادر من شما هسته گردو رو در نظر بگیر نه پوسته ی گردو.
زن باید لطافت های زنانه داشته باشه ولی در عین حال مغرور و محکم هم باشه.
چیه انتظار داری هر زنی جلو شوهرش کم بیاره و همیشه بگه هرچی شوهرم بگه همونه؟؟
اگه منظورتون اینه که هر زنی تسلیم کامل در مقابل شوهرش باشه واقعا در اشتباهید 
زن درسته باید مطیع شوهر باشه ولی نباید کلفت باشه که.
زن میتونه زن باشه همسر باشه شاغل باشه مادر باشه 
شما به تمامی این نقش های زنها باید واقف باشید و بتونید زن رو به خواسته هاش برسونید.
در ضمن چه زن چه مرد اگر مغرور و محکم نباشن البته به اندازه نرمالش 
حتما انسان های مرده یی هستند و با مرده متحرک هیچ فرقی ندارن.
زن حق داره توی زندگی مشترک ابراز علاقه کنه و ابراز عقاید داشته داشته باشه.
زن که فقط شریک جنسی نیست برادر که هر وقت خواستی باشه و هر وقت نخواستی محل بهش نزاری.
زن را خدا برای اسایش مرد افریده و برعکس.
پس قرار نیست کسی به کسی زور بگه خواسته هاشو به دیگری تحمیل کنه.
شما باید مطالعه کنید تا در شما این حس برتری جویی و ادعای زیاد برچیده بشه.
بشخصه کتابهای خودشناسی مطالعه میکنم و بنظرم در تعالی افکار بسیار سودمند 
هستند به شما هم پیشنهاد میکنم مطالعه کنید برادر.
در ضمن دو جنسه و این حرفها چیه شما میگید؟؟
شما توی خانه اشپزی کنی کمک همسرت دوجنسه ای؟؟؟
شما کمک حال همسرت توی خانه باشی دو جنسه محسوب میشی؟؟
باید قبول کنیم که زن برای کلفتی ما اقایون افریده نشده 
افریده نشده که بجای ما کار کنه و خرج زندگی رو بده 
اگر دوست داشت کار کنه بکنه در امدش مال خودشه 
اگر دوست داشت درامدش رو توی زندگی خرج کنه یا صرف بچه هاش کنه خب بکنه.
مرد باید مرد باشه زنش رو ستایش کنه زن رو پشتیبانی و حمایت کنه تا از لحاظ فردی و اجتماعی زنش پله های ترقی رو طی کنه.
احتمالا شما از پسرهایی هستید که احترامی در خور و شایسته همسرتون نخواهید گذاشت و درک درستی از جنس زن نخواهید داشت لطفا مطالعه کنید.
موفق باشید 

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۵ فریبا
از وقتی مشکل سوال کننده رو دیدم و کامنتا رو خوندم خیلی ناامید شدم. احساسم به مردا و ازدواج تغییر کرد. آخه منم س خیلی کوچیکه. من طاقت اینکه کسی که به عنوان یه تکیه گاه بهش بله گفتم بخواد بخاطر این چیزا ازم سرد بشه رو ندارم. 

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۸ از امیر به مجرد
سلام .اگه فکر میکنی کسی رو میشناسی که به اندازه من برای خانمها ارزش و احترام قائل هست سخت در اشتباهی . اگه فکر میکنی مرد جدی بودن با مهربون بودن در تضاد باید بیشتر فکر کنی. اگه فکر میکنی مردای قاطع و مغرور احترام کامل برای همسرشون و خانمها قائل نیستن سخت در اشتباهی. اگر فکر میکنی زن ظریف و مهربون با ضعفهای دلربای زنانه و لطافتهای خاص زنانه نشانه مردنی بودنه باید بگم نه مرد رو شناختی و نه زن رو. ناراحتم که چرا هر کس میخواد حرفها و خواسته های جنسیشو بیان بکنه اول میگه من یک مرد مذهبی یا دختر چادرییم. شمایی که اول گفتی حدود 30سالمه و من یک پسر مذهبیم و بعد از علاقت به سایز 85 سینه گفتی و از عدم علاقت به پایین تنه زنها میدونی این حرفا نشانه چیه؟ من کتمان نمیکنم زمانی بود که متاسفانه عکس زنهای برهنه رو بسیار نگاه میکردم ولی خدا شاهده اگر تا 1 ماه پیش میدونستم سینه خانمها سایز بندی داره. من که از شما بزرگترم و  ادعای مذهب مثل شما ندارم از این مسائل بی اطلاعم شما چه مذهبی داری که از سایز اندام زنها خبر داری؟ میدونی دلیل عدم علاقت به پایین تنه زنها چیه؟ متاسفانه باید بگم شما یک جوون مد گرا هستی که فکر و احساسات خودت رو تعطیل کردی و هرچی در تبلیغات ماهواره و کلیپهای نا صحیح میبینی اصاعت میکنی. چند ساله صنعت سکس تبلیغات گسترده ای روی سینه خانمها کرده تا با تغییر ذاعقه از اندام جنسی به سینه بتونه فیلم و کلیپها و محصولات تجاری جدیدش رو به فروش بیشتر برسونه شما هم  به علت دیدن زیاد تبلیغات ماهواره و کلیپهای بطور ارادی یا بوسیله ناخوداگاهت باورت شده که سینه خیلی چیز جذابیه وگرنه مگر میشه مرد علاقه ای نداشته باشه به اندام جنسی زن که خداوند برای بقا در نهاد مردها  قرار داده. این تغییر ذاعقه شما فقط بخاطر باور پذیریت از تبلیغاته. حرفهایی رو که خوندی روش فکر کن زود جواب نده. من با شما که نه دیدمت نه میشناسمت دشمنی ندارم. هدفم کمک به شما و دوستانی هست که در عصر رسانه های مدرن(که البته بسیار مفید هست و باعث افزایش خرد شدن) مثل شما شدن .  بعد از فکر کردن اگر انتقاد یا هر حرف دیگه ای داشتین پذیرا هستم. پیروز باشید.   

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۷ زن زندگی
چه مجرد چه امیر هر دو به احتمال زیاد ازدواج نکردن (البته مجرد که بیان کرده).دنیایی که زن و مرد بعداز ازدواج در کنار همدیگه دارن با دنیای مجردی 180درجه متفاوته. صحبت کردن در مورد زن ومرد واحترام به همدیگه با توجه به طرز تفکرات شخصی هر فرد مجردی راحته . دنیای زناشویی رو باید تجربه کنی تا در موردش قضاوت کنی. چه قدر خوبه که طرز تفکر هر دوی شما احترام گذاشتن وارزش قائل بودن واسه زنه ولی بیایید هرکس تو هر مرحله از زندگی که هست در مورد همون مرحله صحبت کنه مجرد بودن واظهار نظر در مورد متاهل بودن اونم دنیایی که حتی یک لحظه تجربش نکردی اشتباهه .هیچ چیزی توی دنیای متاهلی پیش بینی نشده میتونی تا مجردی معیارهای ازدواج ورفتار های بعداز ازدواج رو واسه خودت تعیین کنی ولی میتونم به جرات بگم کنار هم قرار دادن دونفر ازجنس مخالف اونم با ازدواج اصلا به این راحتی که گفته میشه نیست من میتونم آقای سوال کننده رو درک کنم چون ازدواج کردم هر دلیلی توی زندگی  زناشویی معقول وغیر معقول میتونه دلیله بر نارضایتی باشه ولو باتمام احتراماتی که بهم گذاشته میشه. احساس نارضایتی کاذب یا غیر کاذب مقطعی یا غیر مقطعی دلیلی میشه که به این فکرکنی کاش ازدواج نمیکردم کاش با شخص مورد علاقه ام ازدواج میکردم و هزاران کاش دیگه در حالیکه هیچ مطلقی وجود نداره که ایده آل ها علائق طرز تفکر شمارو تضمین کنه. میتونی با احساس نارضایتی زندگی کنی در صورتیکه قدرت این رو داشته باشیکه نذاری این نارضایتی خللی تو روابط ایجاد کنه واگر قدرتشو نداشته باشی  نارضایتی دلیلی میشه که نا خواسته بی احترامی بیتفاوتی تنفر تحقیر و...ویا حتی جدایی رو پیش روت میذاره. به عقیده من مجرد ها قبل از انتخاب معیارهای ازدواجشون راضی بودن در هر شرایطی  رو تمرین کنند چون انسانهای  راضی تنها کسانی هستند که پذیرفته اند با وجود تمام بهانه هایی که میشود زندگی نکرد باید زندگی کرد....

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۷ از مجرد به امیر
سوالت اینه:
چه مذهبی هستم که از سایز سینه خانمها خبر دارم.
جواب:یه مذهبی که سعی میکنه متحجر هم نباشه.
داشتن مطالعه و اطلاعات نه گناه نه توسط دین محدود شده.
خواندن اطلاعات و پست های جنسی همین سایت اگه نتونی و ندانی چطور ازشون استفاده کنی و حدود و حریم دین رو نتونی رعایت کنی ویران کننده است.
دانستن باید باعث تعالی اخلاق و معرفت انسان باشه. 
ندانستن باعث سرشکستگی و عیب هستش.
دانش و اطلاعات داشتن باعث کمک به خودت و دیگران میشه.
نمیخوام باز کنم این مسائل رو.
در خصوص ماهواره و صنعت سکس و این چیزا 
نه برادر گرامی منم نه ماهواره دارم نه به داشتنش احتیاجی دارم.
اینجا که نباید تفتیش عقاید انجام بدید برادر گرامی
مذهبی ام اگه خدا قبول کنه ولی ادعایی ندارم 
درجه ایمان نشان دهنده شایسته بودن و نزدیک بودن هر شخصی نسبت به الله است.
انسان که اسلامی باشه چه مسیحی چه یهودی و...
نیازهای همه ی انسان نیارهای فطریه 
منم از نیازهای فطریم گفتم از علاقه ام گفتم همین
نباید باز خواست کنید علاقه است علاقه که عیب نیست ...
کاش جاش و وقتش بود تا با شما بحث مفصلی داشته باشم البته حضوری ...
خیلی علاقه دارم دیدگاه های دیگران رو بشنوم و فیض ببرم.
اینکه بزرگتری هم احترامتون واجبه.
ولی خدایی پست قبلی منو بخوان.
من گفتم انسانی که ادعا نداشته انگار مرده ی متحرکه.و گفتم البته ادعا بع اندازه اش.
بنظرم ما حرفمون و موضعمون یکیه فقط انگار شما کمی مذهبی تر هستید.
که این مذهبی بودن اگر شما رو از شناخت دیگران و خصوصا جنس مخالف عقب نگه داره کمی ناراحت کننده است.
خوشحال شدم. بنده در این رابطه دیگه حرفی ندارم 
چون در چند پیام نمیشه خودم رو کامل تشریح کنم و شناخت کاملی از شما بدست بیارم
ممکنه باعث دلخوری بشه که اصلا دوست نداری کسی از من و خرفای من ناراحت بشه.

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۶ اخخخخخ
دختر باید لاغر باشه سینه گنده به درد نمیخوره چیه ....




 سینه کوچیک دختر لاغر و ریزه میزه خیلی خیلی بهتره ...(البته زیادم مهم نیست فقط چاق چاق نباشه...)





نه این که خودم ریزه باشم ها نه من خودم 185 قدمه 80 هم وزنمه ولی خیلی از دخترای ریزه میزه خوشم میاد دخترایی که مثل یه دختر 30 ساله حرف میزنن پخته شدن اخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ اب داره از لبو لوچم میریزه....

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۹ به مجرد
درسته که میگین دانش و اطلاعات لازمه. اما برا منم این سواله که شما از کجا و چجوری میدونین سایز 85 چقدر میشه در حالی که میگین مذهبی هستین؟

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۳ مریم
 سلام
فریبا دختر خوب اصلا ناراحت نباش فقط باید تو امر ازدواج دقت کنی که آدم سالم و مهربونی انتخاب کنی .والا من از وقتی این سوال رو از چند هفته ای دیدم خیلی دقت کردم به اطرافیان و همکارام که لاغرن و اندامشون مشخص نیست و جالبه بدونی سه تا همکار دارم که چنین خصوصیاتی دارن یکیشون که لاغر و سبزه ده ساله ازدواج کرده و خیلی خوشبخته و دیگری یکسال ازدواج کرده و ایشون هم همینطور و سومی که داره از خوشحالی پرواز میکنه شیش ماه ازدواج کرده والان هم بارداره و  به قول خودش به آرامش واقعی رسیده مهم نیست سایز چی باشه مهم اینه که تو انتخابت دقت کنی و همیشه اعتماد به نفس داشته باشی و بخودت برسی به زندگی امیدوار باش عزیزم و حرفای که زدم عین واقعیته.
ولی یه چیز که خیلی ناراحتم میکنه حرف سایز سینه است والا من که خانمم ازشون میپرسم سایزشونو و اصلا واقعا نمیدونم بعد چیزی که خودتون ندارید بعد فیلمش رو هم ندیدید چطور میگید علاقه به هشتادو پنج دارید .خواهشا پسرای جون شما هم دقت کنید که سایزی که ندیدید رو چطور انتخاب میکنید کاش معیارهای بهتری داشتید من فکر میکنم تبلیغات فراون چه پیامهای مجازی و لباسهای تنگ خانمها و چه مسایل دیگه تاثیرشو کاملا گذاشته و ارزشها تغییر کرده .مسایل جنسی حقه هر آدمیه خیلی ضروریه منم متعهلم ولی گفتن اندازه سایز از زبون مرد مجرد جایز نیست و خیلی سنگینه همه ی اینا پیامد این  فرهنگسازیه.من منظوری نداشتم  ولی تو انتخاب همسر دقت کنید ایشالله  به زن دلخواهتون برسید

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۳۸ ادرس یه فروشگاه اینترنتی
سلام
واقعا دارم خجالت میکشم ولی خب 
این مقاله اموزشی در مورد اندازه های سوتین
Http://nbbiran/brasize
من واقعا معذرت میخوام از خانمها 
البته سایت مجازه خود ایرانه ها.
یه فروشگاه اینترنتیه.
درهمین حد بلدم.

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۰ گل رز
سایز سینه سینه سینه د یا بیکارید یا توی زندگیتون مشکل ندارید آقای سوال کننده برادر من برو زندگیتون رو بکنید باورکنید چون اول زندگیتون هستید اینها براتون اینقدر مهم شده با گذشت زمان خودتدن هم میبینید همه ی اینها براتون عادی میشه انشالله.

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۹ ...
به امیر 
سپاس گزارم برای این پاسخ خوب و عادلانه ای که دادید 
چه بسا که این روزها خیلی از افراد پشت نقاب مذهب هرآنچه را میخواهند انجام میدن اینها از منافق بد تر هستن 
عالی بود..

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۷ شما عصر حجری هستید
نباید اینقدر فکرتون سطح پایین باشه 
که یه انسان مذهبی رو یه انسان احمق کودن گاگوله بیسواد بدانید.
مطمئن باشید این برداشت شما از مذهب اشتباه است.
به ایات و احادیث ائمه امامان و پیامبر اکرم مراجعه کنید.من جایی خواندم که پیامبر خودشان با زبان خودشان  توصیه های جنسی رو به دخترشان حضرت فاطمه س 
تعلیم دادن.
توصیه های ائمه رو ببینید و بخوانید.
متاسفم رای انسانهایی که فک می کنند انسانهای مذهبی انسان های احمق و عقب مانده ای هستند. و به منافق تشبیه می شوند.
متاسفانه کم عقلی و بیسوادی  در افراد کم سن و سال بیداد میکند.
البته نه همه ها.
چرا طلاق ها زیاد شدنه؟؟
علت طلاق ها چیه؟؟
وقتی دختر و پسر بدونه داشتن اطلاعات خصوصا جنسی اقدام به ازدواج می کنند بایدم این نارضایتی ها و طلاقها زیاد پیش بیاد.
متاسفم.
برید علت طلاق ها رو بخونید واقعا ادم تعجب میکنه 
70درصد طلاقها علت اولیه اش نارضایتی جنسی بوده
تکرار کنم.
مذهب این نیست که شما فقط کج و راست بشی و هی دعا بخونی 
به خودتون بیایید...

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۴ ساناز

سلام

من خانم 26ساله متاهلی هستم که یک ساله از عروسیم میگذره از لحاظ ظاهری ازهمسرم بالاترهستم نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی حقیقتا پوست خیلی سفید قدبلند چشمای عسلی وکلا بورهستم.ملی متاسفانه در رابطه ی جنسی همسرم تمایل زیادی نشون نمیده یعنی این طور بگم که شاید اون هفته ای یک بار بخواد ومن 3بار چیکارکنم لطفا راهنمایی کنید

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۶ بهار
سلام اقای محترم من پیشنهاد میکنم سینه های خانومتو پروتز کنی.اون موقع میبینی پوست سبزه با سینه بزرگ خیلی جذابه.مشکل شما با چندتا عمل حل میشه فقط باید خرج کنید

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۴ یه دختر
سلام من دختری هستم سفید و تو پر با سینه های بزرگ و برجسته ولی شوهرم میگه سینه هاتو کوچیک کن بدنتوکن من ورزشکارم و هرکسیم منو میبینه میگه چه خوش هیکلم ولی شوهرم گاهی اوقات ایراد میگره اینو گفتم که همه بدونن مردا هیچوقت راضی نمیشن این آقاهم خوشی زده زیر دلش خانومش زیادی بهش خوبی کرده

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۲ سوال کننده <ساناز>
میشه منم راهنمایی کنیدونظربدین الان چندماهه که درمورد اون اقادارین نظرمیدین

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۳ زن زندگی به ساناز
سلام عزیزم  مشکل شما یکی از مسائل جنسی هست که براحتی قابل حله از یپزشک کمک بگیر واسه شوهرت دارو افزایش میل جنسی تجویز میکنه که خیلی سریع تغییراتشو میبینی. جاری من هم همین مشکل رو با شوهرش داشت که با دارو برطرف شد.

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۷ سانازخطاب به اقای سوال کننده

سلام

بذارین من از تجربه ی شخصی خودم براتون بگم نمیدونم کامنت قبلیه منوخوندین یانه من خودمم راهنمایی خواسته بودم ولی خالی از لطف ندیدم که براتون ی نکنته ای روتوضیح بدم  من ظاهری نسبتاخوب دارم تعریف از خود نیست ولی حقیقته 85تا90درصد میتونم بگم حتی بدون هیچ ارایشی زیباهستم وسینه های پری هم دارم ولی این ظاهرمن باعث شد که بعد ازازدواج همسرمخیلی روم حساس بشه هم بدلیل اینکه ازلحاظ ظاهری ازش بالاترم گاهی فکرمیکنه من دوسش ندارم یاپشبمونم از ازدواج باهاش یا موقعیتهای بهتری میتونست گیرم بیاد وهم نگاه ادماتوی خیابون متاسفانه به این قضیه دامن زده باورکن اصلا تیپ جلف لباس تنگ و بدی نمیپوشم ی تیپ شیک زنونه دارم ولی بازم بدنگاه میکنن چندروز پیش تومطب دکتر ی اقایی چنان به اندام من نگاه کرد وخیره شده بود که ترسیدم اگه ی وقت شوهرم ببینه دعواشه پس زیبایی درد سرها ومحدودیت هایی هم دارههمیشه شوهرم میگه که چادر سرتکن ولی من چون از اول عادتنداشتم نمیتونم در ضمن اینو از من که ی خانمم بپذیر خانمایی که توخیابون اینجوی خودشونوباارایشای غلیظ و لباسای تنگ درست میکنن همش گریمه چهره هاشون زیبایی واقعی باید طبیعی باشه ودر ضمن به قول ی مشاوری میگفت این خانماوقتی لباسای ناجور میپوشن اون قسمتی که لخته مثل صورت که قابل دیدنه ولی اون قسمت که پوشیدس ادم به بهترین نحو ممکن تجسم میکنه پس اواز دهل شنید از دور خوشست درضمن ی خانم هرچقدر زیباباشه به هر حال برای همسرش عادی میشه فکرنکن بقیه خیلی افرادیت هستن وهمسرت کمبودداره هیچ انسانی در ظاهرش بی عیب نیست

 

 

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۷ ساناز

باسلام نمیدونم متن منوخوندین یانه من خودم راهنمایی میخواستم از دوستان ولی دوست داشتم ی صحبتی باتون داشت باشم واز تجربیات خودم براتون بگم شاید خالی از لطف نباشهببینین من ی تقریبا میشه گفت بدون ارایش 85درصد زیبایی طبیعیودارم قدبلند پوست سرخوسفید چشای روشن و کلا بور هستم واز همسرم هم از لحاظ زیبایی بالاترم نمیخوام  بگم همسرم زشته نه ولی من خیلی بالاترم وسینه های درشتی دارم ولی گاهی حتی باوجود این قیافه همسرم از بینی منم ایراد میگیره میگه عمل کنی  قشنگتر میشی و باوجود اینکه اصلا تیپ جلف یاخدایی نکرده لباس تنگ وزننده نمیپوشم ولی اقایون زیاد نگاه میکنن بعضیاانقدر ناجور به هیکل وقیافم نگاه میکن که خجالت میکشم چندروز پیش توی مطب دکتر این اتفاق افتاد فقط اگه شوهرم میدید مشکل ساز میشد یاتوی دندونپزشکی اقای دکتربه سینه هام نگاه میکرد ومن معضب بودم همین موارد باعث شده همسرم حساس بشه گاهی میگه تومنو دوس نداری یاازدواج بهتر میتونستی بکنی گاهی میگه چادر بپوش که برای من سخته.حساسه روی تنهابیرون رفتنم میگه جامعه خرابه مزاحمتومشکلی برات پیش میاد پس این مشکلاتهم هست برای ظاهر خوب.در ضمن ی چیزی بهتون خانمایی که توخیابون باصدقلم ارایش ولباسای تنگ میان باکلی گریمووسوتین اسفنجی این شکلی شدن اگه این ارایشاروپاک کنن متوجه میشین تفاوت هارو.به قول معروف اواز دهل شنیدن از دور خوشست.واین خانمای که توی فیلمای سوپر میبینین باکلی خرجو گریمهای کمپانیایی که روشون سرمایهگذاری میکنن این شکلی شدن همه که اینطوری نیستن اینا برای شغلای کثیفشون صدتا جراحی کردن پس گول این هیکلاو قیافه هارو نخورین به نظر من قدر خانمتونوبدونین به خدابیرون از چهار چوبه خونواده هیچ خبری نیست...امیدوارم متن منوبخونین

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۹ خانوم دکتر 24
سوال کننده محترم / :(((( متاسفم از اول یواشکی ازش میخواستی بهت خودشو نشون بده ...والاااااااااااااااااااااااااااااا اه حالا میای میگی ندیدمش ..ندیدی میخاسی نگیری ..خیلی ناراحت شدم ..ولی بهتر که راجع به این چیزا موقع خواستگاری صحبت بشه ..و دیده بشه .. چون هرروز توقعات ما ادما بالاتر میره

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۴ ساناز<سوال کننده>
باتشکر از راهنماییتون زن خوب. اخه اقایون که غرورشون اجازه نمیده برن دکتر وزیر بار نمیرن.به هر حال گاهی خستگی و مشغله یزیاد بهونست گاهی هم چیزای دیگه.منم وقتی اوایل گفتم ودیدم انچنان که من تمایل دارم تمایل نشون نمیده دیگه نمیگم.باور کنین وقتی خودم پیشنهاد میدم انچنان دلچسبم نیست ولی گاهی خودش که میاد طرفم حتی نصفه شب و توی خواب انقدر تحریک میشم که عمل دخول بدون معاشقه ی انچنانی قبل سکس براحتی انجام میشه ومن اینجوری دوست دارم

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۲ ساناز سوال کننده
سلام ممنون از راهنماییتون زن خوب.اخه اقایون که  راحت  زیر بار دکتر رفتنواینا نمیرن غرورشون نمیذاره.میگن من که مشکلی ندارم شایدم من داغ باشم نمیدونم وی مورد عجیب اینه که وقتی توی سیکل ماهیانه هستم تمایلاتم بیشترم میشه.من کلا خیلی دوست دارم همسرم پیش قدم بشه در رابطه.باور کن وقتی خودم حتی ی پیشنهادکوچیک میدم باوجودی که قبول میکنه ولی برام مثل زمانی که خودش میاد طرفم دلچسب نیست گاهی که برای رابطه میاد پیشم حتی توی خواب ونصفه شب ولی انقدر تحریک میشم که حتی بدون معاشقه ی طولانی که قبل سکس باید برای یک خانم انجام بشه دخول به راحتی صورت میگیره.نمیدونم باید چیکار کنم

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۰ ساناز سوال کننده خطاب به زن خوب
سلام ممنون از راهنماییتون زن خوب.اخه اقایون که  راحت  زیر بار دکتر رفتنواینا نمیرن غرورشون نمیذاره.میگن من که مشکلی ندارم شایدم من داغ باشم نمیدونم وی مورد عجیب اینه که وقتی توی سیکل ماهیانه هستم تمایلاتم بیشترم میشه.من کلا خیلی دوست دارم همسرم پیش قدم بشه در رابطه.باور کن وقتی خودم حتی ی پیشنهادکوچیک میدم باوجودی که قبول میکنه ولی برام مثل زمانی که خودش میاد طرفم دلچسب نیست گاهی که برای رابطه میاد پیشم حتی توی خواب ونصفه شب ولی انقدر تحریک میشم که حتی بدون معاشقه ی طولانی که قبل سکس باید برای یک خانم انجام بشه دخول به راحتی صورت میگیره.نمیدونم باید چیکار کنم

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۹ فریبا
سلام مریم خانم. شاید باورتون نشه ولی این موضوع خیلی روم تأثیر گذاشته،به نحوی که حتی تو جمع زنانه هم خجالت میکشم که بدون حجاب حاضر بشم، چه برسه به اینکه بخوام همسری داشته باشم که این موضوع براش مهم باشه. چیزی هم هست که نمیشه به خواستگار گفت! موندم بخدا چیکار کنم!

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۵ ساناز به مریم

سلام مگه مشکل شما چیه که نمیشه به خواستگار گفت>

 

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۳ زن زندگی خطاب به ساناز
عزیزم تااونجا که من در جریان دردو دلهای جاریم بودم با اینکه تازه ازدواج کرده بودن ماهی یکبار رابطه داشتن .شوهرش وسواس داره و داشتن رابطه زیاد رو از لحاظ جسمی خوب نمیدونه!!! حتی زمانیکه هرجور شده دارو مصرف کرد ازلحاظ جنسی به حدی رسیده بود که دیگه خانمش میگفت خسته شدم  چه خبره!!!!!!!! ولی دوباره بخاطر وسواسش داروهارو کنار گذاشت گفت معتاد میشم ! ولی الان داره داروهای عطاری و گیاهی بهش میده بخوره اونم نبراحتی بلکه یواشکی!تاثیرش به اون شدت نیست ولی از هیچی خیلی بهتره.  

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۲ سانازخطاب به زن زندگی
مرسی دوست خوبم..دیشب خیلی دلم گرفته بود اندازه ی ی دنیا.باورت نمیشه.انقدر گریه کردم که چشام باد کرد متاسفانه ادم نمیتونه همه حرف دلشو بزنه.....ولی حس بدی به سراغم اومده بود بی کسی بدبختی بدشانسی یاد همه یغصه های ندگشم بایجرقه افتادم

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۵ به ساناز
عزیزم من فریبا هستم که این مشکل رو گفتم. مشکل منم سایز خیلی کوچیکه!

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۵ دختر ناز نازی

من از بلوغ تا فوق لیسانس و البته الان که شاغلم تنها 1 دوست داشتم با سایز سینه 85 !!! که البته از لحاظ وزنی هم آن خانوم جز دسته چاقها بود . بابا ژن سینه زن ایرانی کوچیکه حالا هی خودتون رو گول بزنید  85 می خوام !!! اونم دختر مجرد !!!لابد بدون کوچکترین شکمی
خاطر خواهی سایز 80 به بالا برای سینه زن برابر آلت 20 به بالا برای مرد هست !!! خدایی چند درصد مردان ایرانی آلت بیست دارن ؟؟؟ !!!

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۵ ساناز به اقای سوال کننده
سلام کامنت منوخوندین لطفا بخونین به خدااخلاق چه زن چه مرد از همه چیز مهمتره اگه خانمت زیباترین باشه ولی نجابت اخلاق و خیلی پارامترایخوبونداشته باشه دوروزه ازش متنفرمیشی اینو مطمئنم که میگم نیمه ی پرلیوان هم نگاه کن البته این حرفاکاملا منطقیه و شمام مطمئنم قبول داری ولی متاسفانه مشکلتوحل نمیکنه..ولی اگه خیلی میگی که با خانمت تحریک نمیشی به نظر من بدون اینکه عیوبی که ادر نظرشماست به روش بیاری باهم فیلمای تحریک امیز ببینین این توفکرم بودگفتم بگم.ولی در کل میگم من حس شمارو درک میکنم ومیدونم که سایز سینه ی خانمت ورنگ پوستش یکی از دلایل کوچیکه خیلیعاملهای دیگم هست که باعث میشه طرف جذابیت جنسی برای شمانداشته باشه وکلا من مطمئنم اگه سینش الان بزرگ میشد و رنگ پوستش روشنتر بازم باب میل شمانبود.درسته؟میتونم بپرسم چندوقته عروسی کردی؟

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۱ متاهل
مشکل شما این چیزهانیست برادرمن ....حتما برو روانشناس

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۶ ساناز به فریبا
سلام فریبا جون عزیزم مشکل کوچک بودن سینه دراین دوره زمونه مشکل خادی نیست الان که باهزار تا عمل جراحی بزرگ میکنن.درضمن به مرور زمان باافزایش وزن وزایمانوشیردهی هم خودش بزرگتر میشه.ولی به نظر من اگه این موضوع نگرانت کرده به خواستگارت بگوالبته نه توجلسه های اول ی جوری ازش بپرسونظرشو جویاشو.خیلی از اقایون تازه از کوچیک خوششون میاد در ضمن میتونی باشگاه بری وباکار کردن روی عضلات سینهبزرگترشون کنی باید ی مقداری تلاشو مت نشون بدی من چندین نفرو دیدم که باورزش به نتیجه رسیدن

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۵ ساناز به فریبا

فریبا جون سلام

عزیزم کوچک بودن سینه در این دوره زمونه مشکل حادی نیست الان با جراحی میتونن بزرگش کنن در ضمن مطمئن باش باازدواج و چاق شدن و زایمان سایز سینت به فرم دلخواهت میرسه.در مورد نگرانی برای ازدواج اول از همه ی نکته رو بگم که خیلی از اقایون از سینه ی کوچیک خوششون میادتابزرگ.ضمن شما میتونی به خواستگارت بگی من شایزم کوچیکه البته نه در جلسات اول یا ی جوری مطرح کنی و سلیقشو جویا بشی که اگه ازاون دسته اقایونی هست که از بزرگ خوشش میاد جای هیچ بهونه وبحثی نباشه.ی نکته ی دیگم اینه که میتونی باشگاه ثبت نام کنی وباکار کردن روی عضلات سینه بزرگترشون کنی باور کن جواب میده من چندین مورد دیدم فقط ی ذره تلاشو همت میخواد.امتحان کن

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۱ ساناز به فریبا

فریبا جون سلام

عزیزم کوچک بودن سینه در این دوره زمونه مشکل حادی نیست الان با جراحی میتونن بزرگش کنن در ضمن مطمئن باش باازدواج و چاق شدن و زایمان سایز سینت به فرم دلخواهت میرسه.در مورد نگرانی برای ازدواج اول از همه ی نکته رو بگم که خیلی از اقایون از سینه ی کوچیک خوششون میادتابزرگ.ضمن شما میتونی به خواستگارت بگی من شایزم کوچیکه البته نه در جلسات اول یا ی جوری مطرح کنی و سلیقشو جویا بشی که اگه ازاون دسته اقایونی هست که از بزرگ خوشش میاد جای هیچ بهونه وبحثی نباشه.ی نکته ی دیگم اینه که میتونی باشگاه ثبت نام کنی وباکار کردن روی عضلات سینه بزرگترشون کنی باور کن جواب میده من چندین مورد دیدم فقط ی ذره تلاشو همت میخواد.امتحان کن

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۲ ساناز به فریبا

فریبا جون سلام

عزیزم کوچک بودن سینه در این دوره زمونه مشکل حادی نیست الان با جراحی میتونن بزرگش کنن در ضمن مطمئن باش باازدواج و چاق شدن و زایمان سایز سینت به فرم دلخواهت میرسه.در مورد نگرانی برای ازدواج اول از همه ی نکته رو بگم که خیلی از اقایون از سینه ی کوچیک خوششون میادتابزرگ.ضمن شما میتونی به خواستگارت بگی من شایزم کوچیکه البته نه در جلسات اول یا ی جوری مطرح کنی و سلیقشو جویا بشی که اگه ازاون دسته اقایونی هست که از بزرگ خوشش میاد جای هیچ بهونه وبحثی نباشه.ی نکته ی دیگم اینه که میتونی باشگاه ثبت نام کنی وباکار کردن روی عضلات سینه بزرگترشون کنی باور کن جواب میده من چندین مورد دیدم فقط ی ذره تلاشو همت میخواد.امتحان کن

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۵ ساناز به فریبا

فریبا جون سلام

عزیزم کوچک بودن سینه در این دوره زمونه مشکل حادی نیست الان با جراحی میتونن بزرگش کنن در ضمن مطمئن باش باازدواج و چاق شدن و زایمان سایز سینت به فرم دلخواهت میرسه.در مورد نگرانی برای ازدواج اول از همه ی نکته رو بگم که خیلی از اقایون از سینه ی کوچیک خوششون میادتابزرگ.ضمن شما میتونی به خواستگارت بگی من شایزم کوچیکه البته نه در جلسات اول یا ی جوری مطرح کنی و سلیقشو جویا بشی که اگه ازاون دسته اقایونی هست که از بزرگ خوشش میاد جای هیچ بهونه وبحثی نباشه.ی نکته ی دیگم اینه که میتونی باشگاه ثبت نام کنی وباکار کردن روی عضلات سینه بزرگترشون کنی باور کن جواب میده من چندین مورد دیدم فقط ی ذره تلاشو همت میخواد.امتحان کن

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۱ سوال کننده
 ساناز خانوم و دیگر دوستان ممنون

بعضی وقتها میگم اگر خانومم یکم معمولی تر بود این حسو بهش نداشتم . به خدا من خیلی سخت گیر نیستم ولی همسر من خیلی خاصه . از لحاظ سبزه بودن و.... طبیعی هست که هر مردی نتونه با این شرایط کنار بیاد

از هر دختر یه نفر به سبزه بودن اون دیدم . از هر دختر یه نفر با اندام اون دیدم . چی بگم به خودش هم که نمیرسه .

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۲ مریم
سلام فریبا خانم حتما لازم نیست ببینه کاملا از روی لباس مشخصه مردا خودشون دقیق هستن سوتینی نپوش که بزرگ کنه مشخص باشه که سینه ات چقدر هست .اینقدر خودت رو اذیت نکن دختر خوب مشکل شما ارثیه و بعد ازدواج و شیر دهی تا دو سایز بزرگتر هم میشه .ولی الان باید اعتماد به نفست رو ببری بالا و کلاس ورزش هم برای روحیه و خوش فرم شدنش خوبه.نمیدونم چند سالته ولی فعلا به زندگیت بچسب و با این افکار خودتو مریض نکن.سعی کن همیشه سر زنده باشی و به خودت برسی و در ازدواجت دقت کنی که یه مرد سالم انتخاب کنی .خدا شاهده یه دوست دارم فوق العاده زیبا و ورزشکار و هیکل فوقالعاده زیبا بخدا عینش ندیدم و خوش تیپ  اونوقت شوهرش دنباله زنای مردمه و با زنش سکس نداره و زندگیش جهنمه جالبه اون زنا ناخن کوچیکه دوستم هم نمیشن.ازدواج خیلی مرحله حساسیه و دقت زیادی رو میخواد.خودت رو درگیر این مسایل نکن به پیشرفتت فکر کن و بخودت برس و همیشه به خدا توکل داشته باش

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۷ سانازبه سوال کننده

من دقیقا متوجه منظور شما هستم ودرکت میکنم اقعا درکت میکنم میفهمم اگه طرف مقابلت باب میلت نباشه چه حسیه؟حس ناجوریه حس ناامیدی وشکست وپشیمونی حس بدیه وقتی طرفت اونجور که میخوای نیست انگار دنیاروسر ادم خراب میشه وقتی به عقب برمیگردی ومیگی چه اشتباهی کردم.ای کاش از اول ازدواج شما صورت نمیگرقت تابه این جاهانمیرسیدخانم شماسرد مزاجه یاگرم؟.ولی اقای سوال کننده من چی باید بگم من که از لحاظ ظاهری در سطح بالایی هستم چراشوهرمن بامن بدرفتاری میکنه چراروابط زناشوییش بامن کمرنگه؟من چیکارکنم به خدادلم گرفته منم ادمم انسانم هم نیاز جنسی دارم هم عاطفی ولی به صورت کامل تامین نمیشم.دیگه منم دارم حسرت زندگی بعضی دوستامونوکه باهامون رفتوامد دارنومیخورم شوهرم مغروره وغرورش زیاده اگررفتاراشتباهیم بکنه خودشوازتکوتا نمیندازه رفتاراش تنده ودر ضمن شهوتشم زیاد نیست اونقدری نیست که من میخوام ببخشید اینومیگم ولی بعضی شباخوابای اونجوری میبینم برگشتم به دوران مجردیم انگار...من چیکارکنم دوست داشتم شوهرم اگه رفتاراشتباهی داشت ازدلم در میاورد وست داشتم برای سکس پیش قدم همیشه اون بود...منم حسرتای شمارودارم ولی به ینحو دیگه فقط نوعش فرق میکنه

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۶ ساناز خطاب به اقای سوال کننده
سلام من واقعا شمارو درک میکنم وبهتون حق میدم در عجبم که چراخانم شما به خودش نمیرسه اخه یکی از وظایف اصلی یک زن وحتی یک انسان توجه به خواسته های طرف مقابلشه.من خودم از شوهرم شاکیم اگه کامنتای منوخونده باشین شوهرمن هم غرور بیجاداره هم رفتار تند وهم اینکه در روابط زناشویی زیاد فعال نیست یعنی اینکه من گاهی نیاز دارم ار ایشون میخوام ولی میگه خستم خیلی به غرورم برمیخوره چراماادمابه خواسته هایهم احترام نمیذاریم.مندوست دارم همسرم در سکس پیش قدم باشه وانقدراین قضیه بهم لذت میده ولی متاسفانه من بیشترپیشنهاد میدم شایدم به خاطر غرورشه.ضرب المثله که میگه بیرونمون مردموکشته تومون خودمونو....هرکی ندونه میگه زن زیبا سکس زیادوعالی ولی این خبرانیست باورکنین اصلاتعریف یا خدشیفتگی نیست ول یخیلیاارزوی زنی مثل منودارن ولی اونی که داره انگار براش زیاد فرقی نمیکنه دلم میگیره واقعا میگم من چه گناهی کردم من که بدی در حقش نکردم شایدم ذوسم نداره به خودشم گفتم.خیلی ناراحت کنندس برام به خدامنم مثل شماحسرت زندگیای بعضیارو دارم میخورم اخه منم انسانم قلب دارم.فکرکنم مثل شوهرمنم کم باشه اکثرمرداخیلی داغن دوستای متاهلم که اینومیگن..منم انتظارنابه جایی ندارم وقتی کسی نفهمتت خیلی بده..خانم شما باوجود اینکه میگین خیلی سبزس گرم مزاجه یاسرد؟فقط به خودش نمیرسه یااین که توی رابطه هم برای شما کم یذاره اینکه شمابخواین واون بگه نه حالشوندارمونمیشه وی سری بهونه های بیخودی؟

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۸ زن زندگی خطاب به ساناز
عزیزم برو اولین کامنتای منو بخون بعد متوجه میشی که ضربه روحی خوردن یعنی چی!!من الان 30سالمه وقتی20سالم بود ازدواج کردم. نوشتم که چقدر از لحاظ ظاهری خوب بودم همه حسرتمو میخوردن ولی عزیزم توجه کردی که لااقل پیش خودمون اینو متوجه شدیم که زنایی که زیبایی انچنانی ندارن خوشبخت ترن؟من زنی رو سراغ دارم که دماغش نیاز به3دوره عمل جراحی داره اونقدر لاغره و سایز سینه هاش کوچیکه که شوهرش همیشه شاکیه ولی روزی سه بار رابطه دارن!! ولی من بشخصه اونقدر از لحاظ طبیعی دماغم خوش فرمه که بارها تو خیابون ازم سوال شده کجا عمل کردم. عزیزم تنها دلیل اینکه امثال منو شما به این حال وروز افتادیم اینه که شوهرامون فکر میکنن اگه بهمون بیشتر بها داده بشه با وجود زیبا بودن از فرط غرور و اعتماد بنفس اونارو پس میزنیم  در حالی که نمیدونن فطرت زن اینه که هرچی  بیشتر بهش محبت بشه بیشتر وابسته میشه. ازون جاییکه شوهرامون این تفکرات اشتباه رو دارن بهمون کم محلی میکنن و ما زنها فطرتا نیاز بیشتری به محبت کردن ومورد محبت قرارگرفتن داریم.متاسفانه زنانی مثل ما بخاطر همون طرز تفکر غلط شوهرامون زیاد مورد محبت علنی قرار نمیگیریم (در حالی که ممکنه بصورت پنهانی همسرامون بما علاقه زیادی هم داشته باشن )واین مورد محبت انچنانی قرار نگرفتن باعث میشه ما محبت دیدن رو به شکل محبته بیشتر کردن بروز بدیم آخه میخواییم کمبود محبت دیدن رو جبران کنیم و این میشه که یزن زیبا محبت شایسته خودشو نمیبینه در حالی که داره بیشتر از حد معمول بشوهرش محبت میکنه .این رفتار ناخود آگاه ،برای زن حس تحقیر شدن، زیر پا گذاشته شدن، کم کم بی اعتماد بنفس شدن، حساس شدن،احساس بد شانس بودن کردن ،احساس بدبخت بودن کردن وهزار تاثیر مخرب روحی دیگه روبه ارمغان میاره.عزیز من مسبب این گرفتاریها خودمون هستیم بخاطر تمام آشفتگیهای درونی که واسمون بصورت غیر منتظره پیش اومده طبیعتا کنترل رفتار و تفکرات رو اونطور که باید وشاید از دست دادیم چون وقتشو نداریم درست فکر کنیم آخه داریم به بدبخت بودن به بدشانس بودن، به محبت ندیدن، به راه های بیشتر محبت کردن و ... فکر میکنیم .مگه میشه تا این فکرا هست حواسمون بغرورمون به اعتماد بنفس داشتنمونو و بقیه چیزا باشه؟ کلا میشیم زنایی که لا اقل در نظر شوهر ضعیف جلوه میکنه وضعیف بودن مسبب بروز  هزار رفتار ناشایسته از طرف شوهره.آخه عزیز من کاملا باید به رفتاراشون حق بدیم، خودت تصور کن یزن زیبا دارن که اگه باهاشون تند هم برخورد بشه صداشون در نمیاد و در عوضش بهتر باهات رفتار میکنن حتی شاید بخاطر رفتار تندی هم که باهاشون داشتی ازت عذر خواهی هم کنن. میدونی دلیله این رفتارامون چیه؟ بخاطر اینکه ما از محبت ندیدن ترسیده شدیم مبادا حرفی بزنیم یا کاری کنیم همون یذره محبت رو هم از دست بدیم واینها همش میشه اشتباه پشت اشتباه . من بعد از سالهای سال تونستم خودمو جمو جور کنم وقتی به آخرش میرسی یه آن از احساسات خالی میشی اونموقع هست که عقلت سر جاش میاد، کنترل رفتارهاتو بدست میگیری و بهتر رفتار میکنی. من خیلی سختی کشیدم که عقلم سر جاش اومد شما عزیز من تا اول زندگیت هست یاد بگیر یسیاستمدار خوب باشی تا بتونی درست رفتار کنی. حتما لازم نیست تمام لطافت و ظرافت زنانت رو رو کنی تا یشوهر خوب داشته باشی .با سیاست تمام از زن بودنت در برابر شوهرت استفاده کن. نیازی نیست بری رودر رو ومستقیما بشوهرت اعلام کنی که من نیاز به ایجاد رابطه دارم صحبت نکن، عمل کن. رفتارهای زیرکانه ی  زنانه که مسبب یرابطه جنسی هست رو یاد بگیر و اعمال کن . متاسفانه بخاطر طرز تفکر اشتباه بعضی از آقایون تو جامعه ما بیان درخواست رابطه جنسی از طرف زن اشتباهه وپاسخ مثبت به این درخواست زن رو توی نیازهای جنسیش بی پروا میکنه و عواقب نابهنجاری داره. از اونطرف هم توجامعه ی ما  به اشتباه به زنها  القاء شده تو بیان در خواست رابطه جنسی از شوهراشون باید حیا کنند واین میشه که بیان در خواست رابطه جنسی از طرف زن خودش احساس گناه رو خواه نا خواه بوجود میاره چبرسه به اینکه شوهرت هم بخواد جواب رد بده دنیاست که روی سر زن بیچاره خراب میشه. میدونی چرا همسرت زمانی که عذر شرعی داری بیشتر خواهان رابطست؟ چون تا حدودی خیالش راحته که همسرش نمیتونه توی اون رابطه نیازشو اونجور که باید برطرف کنه وزنش تمام وکمال در خدمته خودش هست .بنظرت با وجود این همه طرز تفکر اشتباه باید رابطه جنسی علنا بیان بشه؟ ؟پس عزیز من توی این مسائل محتاط تر باش چند تا رفتار متفاوت رو در نظر داشته باش و تو زمانهای مختلف انجامشون بده اونی که تاثیر بهتری رو داره در نظر داشته باش همون رفتار رو تقویت کن مطمئن باش هر شوهری یقلقی داره که باید وقت بذاری پیداش کنی.

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۰ ساناز به زن خوب
ممنون که این همه وقت گذاشتی عزیزم خوب من زیاد بلد نیستم ی سری رفتارارو نه خواهربزرگتر از خودم داشتم که سیاستوازش یاد بگیرم نه مادری که خودش خبره باشه تواین مسائل میشه راهکارای خودتوبه منم یاد بدی شماچه کارای یکردی چه کارهایی کردی که شوهرت به سمتت کشیده بشه برای منم بگو لطفا چیکارکنم از لحاظ جنسی جذبم بشه بهم محبت کنه؟اون بهم پیشنهاد رابطه بده؟

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۵ آازاده
خانمتون لاغرن ؟ طبعشون گرمه ؟ 
بافت سینه ٩٠٪ بافت چربیه ؟ تا حالا دیدى کسى چاق باشه سینه اش کوچیک باشه ؟ 
چاق بشن سایز سینه بزرگ مى شه من ١٨ سالم بود سایزم ٦٥ بود تا ٢٧ سالگى حدود ١٠ کیلو چاق شدم سایزم ٧٥ شد 
غصه ى چه چیزایی رو مى خورى  ، من آنقدر خوش بدن، سفید، خوشگل ، سینه م هم ازدواج کردم ٧٠ بود خیلى خوش فرم و تو پر هست ، یک دونه خال رو بدنم ندارم ،،، پارسال از شوهر بى لیاقتم جدا شدم ،، به خوبیاى زنت فکر کن ،، همه ازت پرسیدن زنت لاغره یا نه جواب ندادى ؟ لطفا جواااب میدى؟ لاغر ؟ طبع ش سرده؟

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۹ یه نفر
برادر من این حرفا چیه میزنی؟ نمازهاتو بخون با خدا حرف بزن ازش بخواه هدایتت کنه وگرنه
ممکنه خانمت ناراحت بشه و از دستش بدی ها. اون موقع پشیمون میشی.من از شما یه سوال دارم شما خودتون از همه لحاظ کامل هستید؟یعنی هیچ مورد منفی رفتاری اخلاقی
ظاهری در شما وجود نداره؟ اصلا به نظر شما آدم کامل وجودداره؟
این افکار مسخره رو بذارید کنار.خانمتون رو دوست داشته باشید.اگه این حرفا رو به خودش بگید
خیلی دلش میشکنه ها خدا رو خوش میاد؟؟؟؟این همه خوبی داره شما اونارو نمی بینی
بعد گیر دادی به این چیزا؟خنده داره.
برادر من هرچه سریع تر به راه راست هدایت شو .وگرنه همه چی خراب میشه ها. اون فیلم های خاک بر سری رو هم بذار کنار خواهشا.فکر نمیکنی چون از خدا دور شدی یه همچین چیزی برات دردسر شده؟؟؟خدا تو قرآن گفته هرکی از یاد خدا دوری کنه شیطان همنشین
او خواهد بود.برو قدر خانمت رو بدون. دیگه هم به این چرت و پرت ها فکرنکن.
به جای تشکرته؟به زن بد اخلاق فلان فلان داشتی خوب بود؟؟؟

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۵ ساناز خطاب به اقای سوال کننده

سلام فقط به هیچ عنوان بچه دارنشین اینواز من بپذیر حرفایی که میزن بای بچه زندگیتون گرمترمیشه مهروعلاقت زیادتر میشه همش سرابه هیچ تفاوتی اونضاع نمیکنه غیر ازاینکه ی موجود بی گناه قربانی میشه.شمامشکلتون حل شدنی نیست ببخشید رک میگم چون علاقه ای نیست مشاورهم به نظرمن تلکه ی پوله منم میتونم همه حرفای مشاوراروبه شما بزنم همه این حرفاروبلدن تاخودت نخوای وتوذهنت باش کنار نیای حل نمیشه این قضیه.من دوست ندارم گولت بزنم یابهت حرفای امیدوارانه بزنم چون اونجوری میشه گول زدن هم شماهم خودم.واقعا نمیدونم چه راهی بگم که نه سیخ بسوزه نه کباب.ی سوال دارم همسرتون شمارو دوست داره؟از لحاظ رابطه جنسی برات کم نمیذاره؟گرم مزاجه یاسرده؟

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۲ دخی
اقایونی که انتظار سایزه 85 دارن برن با دخترای تپل ازدواج کنن نمیشه اتظار داشته باشی که دختره شکمش بدون چربی و تخت باشه وسینه 85 هم داشته باشه اصلا مگه همچین چیزی داریم؟؟؟

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۹ سوال کننده

ازاده خانوم اینها رو میدونم . ایشون نه لاغر هستند و نه چاق . چند کیلویی هم اضافه وزن داره . خوب که چی ؟ ژن زنانه در ایشون ضعیف هست از رفتارش هم مبشه فهمید . تقریبا میتونم بگم سرد مزاج هست یا شده . به قول یکی از دوستان من اصل عاشق ایشون نشدم و نیستم . از همون اول نسبت به ایشون اشتیاقی نداشتم و این اشتیاق هیچ وقت ایجاد نشده . چون اندام و رفتارش با فانتزی های من خیلی فاصله داره . اشتباه کردم خانوم، میفهمی اشتباه کردم به ندای دلم بی توجه بودم . از اون ور دیوار افتادم فقط به اخلاق و نجابت توجه کردم .  غافل از اینکه اینها نمیتونه جای نداشته های یه زن رو پر کنه  همینطوری که صورت و اندام زیبا نمیتونه جای اخلاق و رفتار خوب رو جبران کنه هر کدومشون که نباشه یه جای کار میلنگه .
زندگیمو با دست خودم داغون کردم . الان هم نمیدونم باید چکار کنم . حتی اگر سایز سینه هاش هم 85 بشه باز هم اونقدرها در نظر من جداب نخواهد شد .

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۶ ساناز به سوال کننده
اگه کامنت منوبخونین به حرف من میرسین منم همینوگفتم گفتم که شما ایشونو دوست نداری ولو اینکه سایز سینش بشه بزرگ ورنگ پوستش بش روشن...من دقیقا فکر شمارو خوندم.شما تا الان بهش خیانت کردین حتی تلفنی یا جنسی بای خانم؟

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۹ ساناز خطاب به سوال کننده
همون حرفی که من زدم شد گفتم که اگه زن شماالان سینه هاشم بزرگ میشد وپوستش روشن بازم برای شماجذاب نبود چون دوستش نداری.شماتاحالابهش خیانت کردی به هر صورت تلفنی یاجنسی راستشوبگین جواب این سوال شاید کلید مشکل شماباشه

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۳۹ یکی...
خب سایزشون چند هست؟ تیپشون مگه چجوریه؟ اون شما رو دوست داره؟ اصن از شما راضیه؟ لطفا ج بدین.

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۲۱ زن زندگی
سلام آقای نجفی راهی هست کامنت من رو فقط خانم ساناز ببینند بخاطر اینکه ممکنه حرفایی زده بشه که خوشایند بقیه دوستان نباشه واز حریم اخلاقیه سایت خارج باشه

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۸ سوال کننده
هرگز روابط جنسی نامشروع نداشتم چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج ، خیلی هم بی عرضه نیستم و شرایطی هم پیش اومده که اگر میخواستم میتونستم اینکار رو بکنم ولی خوشبختانه یا بدبختانه من اینکاره نیستم یا حداقل تا الان نبودم .
همسرم به من علاقه نشوم میده اما شک دارم که قلبی باشه، فکر کنم میخواد زندگی رو حفظ کنه . در کل ذاتا ادم مهربونی هست و همین مورده که باعث شده من تا الان زندگی رو با ایشون ادامه بدم با تمام زجرهایی که میکشم. همین خوش اخلاقی و مهربونیش باعث شده که به خودم اجازه ندادم ازش جدا بشم . همونطوری که در اندامش خاص و ویژه هست در اخلاقش هم خاص و ویژه هست و من همیشه ارزو میکنم ای کاش متعادل تر بود با اندامی بهتر و اخلاقی معمولی تر اون وقت قطعا زندگی شرینتری با ایشون داشتم

چند روز پیش بهش گفتم بیا توافقی از هم جدا شیم ( البته نه چندان جدی ولی با لحن نسبتا جدی ) میدونید چی بهم گفت؟ چند لحظه مکث کرد و بعد با یه حالت بی تفاوتی گفت، جدا شیم که چی بشه . واقعا جالبه رفتارش


۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۸ دشت شقایق
برادر من وقتی انقد از خانمت فراری هستی که حتی دوست نداری از محل کارت به خونه برگردی پس صد در صد رو رفتارتون تاثیر گذاشته و سرد برخورد میکنید،و در مقابل نباید انتظار یه رابطه ی گرم از خانمت داشته باشی 
اگه انقد سایز و رنگ پوست خانمتون براتون به یه مشکل حاد تو زندگیتون  تبدیل شده سر کیسه رو شل کنید 
برا رنگ پوستش به یه متخصص پوست مراجعه کنید!
برا سایزشم پروتز فکر میکنم بهترن راه حل باشه!

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۰ خطاب به اقای نجفی
سلا بله اگه میشه کامنت خانم زن خوب فقط اختصاصی برای من فرستاده بشه من از ایشون به عنوان ی خواهر راهنمایی خواسته بودم....

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۴ ررررر
شما هی میگید اندامشون خاصه، خب بگید ببینیم این خاص بودن چجوریه؟ سایز هم که نمیگید؟ ای بابا!

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۴ ررررر
شما هی میگید اندامشون خاصه، خب بگید ببینیم این خاص بودن چجوریه؟ سایز هم که نمیگید؟ ای بابا!

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۶ دلشکسته
سلام من تازه امروز وارد بحث شدم ،وفقط نظرات ابتدایی را خواندم . من شخصی هستم که همسرم خودش مرا انتخاب کرد وعاشق هم بودیم و تا ده سال بچه نداشتیم ومشکل از شوهرم بود بعد از ده سال باردار شدم ودر اوج ناباوری ونامردی و..نمیدونم چه صفتی برای برخی میشود گذاشت، خانمی در ماه چهارم بارداری که تازه موضوع را فهمیده بود با من تماس گرفت وگفت چهار سال است صیغه شوهر من است، برادر عزیز نماز خوندن ونخوندن مهم نیست شوهر من اهل نماز وروزه است ولی آنچنان داغی به دل من گذاشت که بعد از سالها هنوز میسوزم تو رو خدا کاری که شوهر من با من کرد با دشمنتون هم نکنید. خدایا شکرت که هستی وهزاران شکر که قیامت هست. بترسید از آتشی که خودتان در دنیا براش هیزم فراهم میکنید.

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۴ سانلز خطاب به سوال کننده

خوشحال شدم از اینکه گفتین تاحالا خیانت نکردین بهش.در حقیقت نه به اون بلکه به خودت..چون وجدان خودت راحتتره.افرین شمامرد خوبی هستی ذات پاکی داری که باوجود این شرایط حاضرنشدی بیرون چهر چوب زندگیت رابطه ای رو شروع کنی شما بدشانسی اوردی که وارد ازدواجی شدی که طرفتو دوست نداری من درک میکنم وقتی اززندگیت راضی نباشی تلاش کردن برای زندگی هم برات سخت میشه انگیزه ای نداری برای کارورمان تعطیل شدن رفتن به خونه وداشتن رابطه ای زیبا باهمسرت..ازاون طرف باتوجه به لحنوجواب همسرت برای اونم زندگی معنی شده هیچ انگیزه وامیدوعشقی نیست شما وخانمت فقط دارین همدیگه رو تحمل میکنین دارین همدیگه رو دور میزنین.ببخش نمیتونم گولت بزنم مثل بقیه باید بگم گاهی ادامه دادن ی زندگی و هر روز سردترشدنش باعث به گناه افتادن وخیلی عواقب بدتری میشه تا جداشدن.ولی وی فرهنگ ایران جوردیگه ای جاافتاده.میتونم باادامه دادن شما عاشق دزنتون نمیشین چون شرایطی برای این اتفاق نیست وی سری حرمت ها ازبین رفته پرده هایی که نباید دریده شده وغرور خانم شمام خدشه دارشده...میتونم بپرسم توی تهران زندگی میکنین یاشهرستان؟خانواده یهمسرت مذهبین؟

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۵ رکسانا
آه خدا چشمام میسوزه ولی نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم که نظر نگذارم.
الان نزدیک یک ساعته مداوم تمام کامنت ها رو خوندم.
جناب سوال کننده چند تا مسئله کاملا روشن شدست و بحث دربارش بی فایده.
اندام همسر شما هیچ جوره شما رو جذب نمیکنه و هیچ عمل و ورزش و ... کار ساز نیست.
الحمدالله اهل خیانت و صیغه نیستید.
همسرتونم برای بهتر شدن این شرایط کم میگذارند.
گفتید به مشاوره مراجعه کردید و تست شخصیت دادید. نتیجه چی شده.؟
اگر این مشکل درست نشه واقعا باید جدا بشید.شما هنوز جوون هستید.هم شما و هم همسرتون.الان جدا بشید. درسته یک شکسته تو جوونی ولی فرصت های زیادی دارید پیش رو.هم شما و هم همسرتون هنوز شانس ازدواج دوباره رو دارید .
این زندگی دووم نمیاره. یا حدود 40 سالگی (که دیگه دیره برای از نو شروع کردن خصوصا برای همسرتون ) جدا میشید.
یا محکوم به زندگی میشید تا آخر عمر که از جهنم بدتره و با این کار گناه کردید چون حق شاد بودن و راحت بودن رو از خودتون گرفتید. در حالی که راه حلش موجوده.
شما تنها مقصر نیستید همسرتون دارند کم میگذارند اینطور که من تا الان متوجه شدم.
الان برنامه ی شما چیه؟
تو خونه نشستید و مینالید آی چه کنم وای چه کنم؟
به مشاوره مراجعه کردید؟
پی درمان حل مشکلید؟
دقیقا برنامه ی شما * الان * چیه؟
دارید عمرتون رو به چه کاری هدر میدید؟
همسرتون رو پیش مشاور نبردید؟تو این دوره زمونه پیدا کردن آدمی که از لحاظ اخلاقی خوب باشه سخته که شما پیدا کردید. اگر بتونید این موضوع رو حل کنید خیلی خوب میشه.
ایشون در جریان حاد بودن شرایط و در ورطه نابودی بودن زندگی مشترکتون هستند؟
اصلا پیشرفتی تو این ماه ها دیده نشده در حالی که یک جورایی تمام پست های مطالب پر بحث تر مشکلشون حل شده و رفته.
من دیگه دارم کم کم عصبی میشم از بی بخار بودن شما. واقعا مشکل شما چیه که هنوز این مسئله حل نشده ؟ چه با طلاق و چه با اینکه همسرتون اوضاع رو جدی بگیرند؟
نمیگم مشکل شمایید. حرف های شما کاملا حقه. ولی چرا این وضعیت هیچ پیشرفتی نداره؟

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸ ساناز خطاب به دلشکسته ودشت شقایق

واقعا برای این موردی که براتون پیش اومده ناراحت شدم واقعا بی انصافیه ولی مشکل شما ربطی به اقای سوال کننده نداره چون این بنده خداباوجود هیچ تمایلی به زندگیش تاحالا خیانتی نکرده باوجودی که موقعیت هایی براش پیش اومده وظاهر خوبی داره مشخصه ذات پاکی داره وباوجدانه...بعضی اقایون باوجود اینکه کاملا زنشون خوشکله وباب میلشونه میرن رابطه های نامشروع رو شروع میکنن پس نباید موضوع هاومشکلات رو باهم قاتی کرد.در پاسخ به دشت شقایق باید بگم خانم محترم اخه کدوم دکتری میتونه رنگ پوست سبزه وسفیدکنه!!!!!واقع بینانه حرف بزنین وقضاوت کنین.درضمن به نظرمن سینه ی پروتز شده غیر از هزینه ی بالایی که داره مصنوعیه وغیر عادیوزشت من اصلا نمیپسندم

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۵ دشت شقایق
ساناز جان من نگفتم بره دکتر سفید برفی میشه این احتمالو دادم که شاید تاثیری داشته باشه
درمورد پروتز باید بگم از بس تو این کار افراط شده شاید یه نوع بیزاری از  این نوع عمل ها تو جامعه بوجود اومده،ولی وقتی میتونه یه زندگو نجات بده و وسواس فکری این اقا رو کم کنه دیگه خوشامد دیگران مهم نیست،دل خودش مهمه

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۳ ساناز به دشت شقایق
اخه عزیزم اگه قرار بود بااین چیزامشکلش حل شه که خودشم بلده بره دکتر ویا پوتز کنه ایشون وسواس نداره همه ی کسایی که نظر گذاشتن مشکل این اقا رو نفهمیدم مشکل ایشون اینه که از اول به زور وارد ی رابطه شده وعلاقه ای در بین نبوده حالا اگه سایز سینه خانم ایشون بزرگم بشه ورنگ پوستشم سفید من میگم ایشون علاقش بیشتر نمیشه چرا؟چون که ایشون خیلی پارامترای دیگه هست که ارزوشو داره همسرش داشته باشه ونداره متوجه حرف من میشی؟من خودم ازدواج کردم بهتر ایشونو درک میکنم ومیفهمم چی میگه ودرک میکنم اوضاعشو.درضمن سینه و پوست حرفه دوسش نداره باید از اول به اینجاهافکر میکرد شاید بر اثر بی تجربگی یااصرار خانوادش تن به این ازدواج دادوحالا حاصلش شده پشیمونی وناراحتی وزجرهم برای خودش هم طرف مقابلش.

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۳ دشت شقایق به ساناز
بله ساناز گلی خودم متوجه مشکل این اقا شدم منتها وقتی کامنت اولمو گذاشتم فقط نظرای ابتدایی رو خونده بودم و فکر میکردم فقط رنگ پوست (اونم فکر میکردم یه جاهای خاصه که شاید با رفتن پیش یه دکتر حل شه)و یا سایز سینه شه ولی وقتی بقیه رو خوندم کااااااااملا به نتیجه ای که شما رسیدیم
من نه این اقا ونه همسرشونو نمیشناسم و بدون هیچ غرضی نظر دادم و هدفمم این بود که یه زندگی از هم نپاشه،نظری مطابق میلش ندادم چون فقط منتظر یه تلنگره تا این زندگی رو کات کنه

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۸ سمانه
آقای سوال کننده چرا بهانه میاری؟ از اول میگقتی میخوام زنم و طلاق بدم و این همه وقت الکی کسی وقت نزاره. شما شاید یکی رو در نظر گرفتین و دنبال تایید دیگران هستین! خیلی دلم به حال خانومت میسوزه. لیاقتشو نداری. طلاقش بده که کمتر تحقیر بشه. مطمئن باش بعدا یه مرد واقعی تو زندگیش میاد و فقط حسرت واسه شما میمونه. 
البته ببخشید که اینقدر تند گفتم چون اگه قرار بود شما نظرتون عوض بشه تو این چند ماه یه ذره اثر داشت نظرات دوستان.

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۶ ساناز به دشت شقایق

اره عزیزم کسی که به قول تومنتظر ی تلنگره که زندگی رو کات کنه چه بهتره که الان این کارو بکنه چون این زندگی نه برای ایشون زندگی میشه نه برای طرف مقابلش.الان بهتر از وقتیه که ی بچه بیاد مجبور بشن برای بچه تااخر عمر باناراحتی وبدون میل زندگی کنن..منم نمیشناسم نه ایشونونه خانمشوولی میفهمم چی میگه ودرک میکنم ی سری شرایطشو.همیشه از هم پاشیده نشدن ی زندگی البته اونم در ظاهر وجلوی دیگران خوب نیست چون تبعات وعواقب بدتری رو به دنبال داره....

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۵ آرزو
سلام ب همه خانم های عزیز دوست دارم با دقت بخونید من روانشناسم ازتون خواهش میکنم اگه میخاین زندگی خوبی داشته باشین نیازای همسرتونو جدی بگیرین قبل ازدواج حداقل 6ماه نامزد باشین صادق باشین هر چی ک هست رو ب خواستگارتون بگین بهتر از اینه ک بعد تو ازدواج ب مشکل بر بخورین بعد ازدواج ب پوششتون اهمیت بدین هر  چی دوس دارین برا همسرتون خودتونو زیبا کنین ولی قبلش همونی ک هسین باشین تا خواستگارتون بدونه قرار با کی ازدواج کنه حتی تو دوران نامزدی در مورد اندامتون توضیح بدین در مورد سرد یا گرم بودن.اینطوری زندگیتون با روراستی شروع میشه و مشکل کمتر عس

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۱ سوال کننده

رکسانا خانوم مطالب جالبی رو مطرح کردید . این بی بخار بودنو  خوب اومدید . خودم هم سردر گم هستم . مشاوره که مدتهاست نرفتم . تست شخصیت هم جوابش اومد ولی برای تفسیرش باید یه جلسه مشاوره بگیرم . البته با مطالعه ای که خودم کردم و چند دقیقه ای در موردش با مشاور صحبت کردم  فهمیدم که افسردگی دارم و بقیه موارد تقریبا نرمال هست . جلسات مشاوره رو هم باید ادامه بدم . مشاور که از اول میگفت با تلقین منفی به ناخوداگاه خودت اسیب رسوندی و .... ولی اینو بدونید روزی نبوده که به این فکر نکنم که چی شد من این انتخاب رو داشتم. امیدوارم هرچی میخواد بشه فقط عاقبتش به خیر باشه

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۹ سوال کننده
 ساناز خانوم و خانوم دشت شقایق من دنبال یه تلنگر و یا تایید از طرف بچه های این سایت نیستم که همسرمو طلاق بدم . اگر تمام مردم دنیا بگن باید طلاق بدی و خودم به این نتیجه نرسم هرگز این کار رو نمیکنم . حداقل این ازدواج اشتباه یه درس بزرگ به من داد که به عقل خودم و به ندای قلبم بیشتر توجه کنم و الان قلبم میگه زندگی رو ادامه بده و سعی کن همه چیز رو بهتر کنی ولی این اتفاق اگر امتحان خدا بوده واقعا من تحملش رو نداشتم و ندارم و اگر نتیجه حماقت خودم هست با وجود اینکه خودم رو ملامت میکنم از خدا هم شاکی هستم که اگر من دارم یه راه اشتباه رو میرم چرا تو جلوی منو نگرفتی ؟ پس تو به عنوان خدا کی و کجا باید به داد من برسی . این همه تحمل فشار جنسی در دوران مجردی کافی نبود؟ منکه در دوران مجردی نمیگم خیلی پاک بودم ولی حداقل تو رو هم به یاد داشتم .چرا تو منو فراموش کردی . اگر قراره که ادم تو زندگیش فقط متکی به فکر و تصمیمات خودش باشه و خدا این وسط هیچ نقشی رو ایفا نمیکنه پس بهتره کلا خدا رو از زندگیمون حذف کنیم حداقل اینجوری تکلیفمون با خودمون و این دنیا روشنه . بعضی وقتها زیادی رو کمک خدا حساب میکنیم و فکر میکنیم کار رو به اون سپردیم و خودش با قدرت بیکرانش همه چی رو درست میکنه غافل از اینکه اون کنار ایستاده و با ارامش و لبخند داره حماقت ما رو نگاه میکنه .
 منکه در دوران مجردی سعی میکردم نگاهمو کنترل کنم الان که متاهل شدم به شدت چشم چرون و هیز شدم و این خیلی زجر اوره واقعا زجر اوره.  فقط خدا اینو بدون من خواستم مثل ادم زندگی کنم خودت نذاشتی

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۲ آرزو
اینطوری نگین خدا ب ادم عقل داده شما خودتونم مقصر بودین ک نتونسین ب پدر مادرتون حرف دلتونو بگین حداقل الان سعی کنید با خانمتون بیشتر صحبت کنید تا لباس پوشیدن و مسایل دیگه درست بشه تا ی خرده ب ارامش برسین متاسفانه ما از این خانما زیاد داریم ک اصلا ب لباس پوشیدن توی خونه توجه ندارن.مسایل اتاق خواب 85درصد زندگی هر ادمی هس اگه اینا خوب پیش بره اون 15 درصد بقیه خود ب خود حل میشه ک باید متاسفانه بگم خیلیا مسایل جنسی رو ب شوخی میگیرن قبل ازدواج اصلا بهش دقت نمیکنن مثلا مردی ک سرد هس ب هیچ عنوان نباید با خانم گرم مزاج ازدواج کنه چون نعوظش کم هس و نمیتونه نیازاشو براورده کنه...لطفا و خواهشا قبل ازدواج ب مسایل جنسی توجه کنید و در موردش بحث کنید

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۶ سانازخطاب به سوال کننده
سلام امیدوارم عاقلانه تصمیم بگیرید هرتصمیمی که میگیرین چه جدایی وچه زندگی کردن باهمسرتون.انشاالله بهترین تصمیمو اخذکنین که به صلاحه زندگیتون چه در حال چه در اینده باشه همیشه  چندسال جلوترتونو ببینین وتصمیم بگیرین واین دفعه باعقلتون تصمیم بگیرین نه بااحساستون.این که گفتین تصمیم به ادامه ی زندگی گرفتین خوشحالم کرد البته ببخشید اینو میگم ولی بااطمینان قریب به 90درصد میگم حرف دلتون نیست به نظر من شما با خودتون صادق نیستین و انقدر گیج شدین که اصلا نمیدونین باید چیکارکنین ببخشید اگه از دست حرفای من ناراحت شدین به هر حال حلال کنین قصد فقط خیرخواهی بوده وبس...

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۷ ساناز خطاب به سوال کننده
سلام امیدوارم عاقلانه تصمیم بگیرید هرتصمیمی که میگیرین چه جدایی وچه زندگی کردن باهمسرتون.انشاالله بهترین تصمیمو اخذکنین که به صلاحه زندگیتون چه در حال چه در اینده باشه همیشه  چندسال جلوترتونو ببینین وتصمیم بگیرین واین دفعه باعقلتون تصمیم بگیرین نه بااحساستون.این که گفتین تصمیم به ادامه ی زندگی گرفتین خوشحالم کرد البته ببخشید اینو میگم ولی بااطمینان قریب به 90درصد میگم حرف دلتون نیست به نظر من شما با خودتون صادق نیستین و انقدر گیج شدین که اصلا نمیدونین باید چیکارکنین ببخشید اگه از دست حرفای من ناراحت شدین به هر حال حلال کنین قصد فقط خیرخواهی بوده وبس...

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۷ ساناز خطاب به سوال کننده
سلام امیدوارم عاقلانه تصمیم بگیرید هرتصمیمی که میگیرین چه جدایی وچه زندگی کردن باهمسرتون.انشاالله بهترین تصمیمو اخذکنین که به صلاحه زندگیتون چه در حال چه در اینده باشه همیشه  چندسال جلوترتونو ببینین وتصمیم بگیرین واین دفعه باعقلتون تصمیم بگیرین نه بااحساستون.این که گفتین تصمیم به ادامه ی زندگی گرفتین خوشحالم کرد البته ببخشید اینو میگم ولی بااطمینان قریب به 90درصد میگم حرف دلتون نیست به نظر من شما با خودتون صادق نیستین و انقدر گیج شدین که اصلا نمیدونین باید چیکارکنین ببخشید اگه از دست حرفای من ناراحت شدین به هر حال حلال کنین قصد فقط خیرخواهی بوده وبس...

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۶ hoonam
اگه مشکلت خیلی حاده و با مشاوره و این جور  چیزا حل نمیشه به نظرم جدا شید چون اگه بچه دار شید طلاق برات مشکل میشه و اون بچه هم بدبخت میشه...

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۲۰ حامد

با سلام

دوست عزیز  افرادی روسراغ دارم که دچار مشکل شما هستند اگه خانمت باهات همکاری میکنه میتونی سایز سینه هاش روبزرگتر کنی وحتی وزنش روبالاتر ببری .از طرفی زنهای سبزه اگه آرایش کنند زیبایی خاصی دارند .خوردن عرق رازیانه کنجدو...(به متخصص مراجعه کنید ) باعث بزرگ شدن سینه ها میشن مطمئن باشید اگه همسرتون باهات همکاری کنه خیلی از این مشکلات حل میشه.بچه دارشدن هم همیشه نمیتونه سایز سینه ها روبزرگتر کنه.درضمن ایشون مشکلی درزندگیشون هست که میخوان حلش کنند اگه کسی نمیتونه راهنمایی کنه وراه حلی نداره دلیلی نداره توهین کنه .مشکلات انسانه متفاوت هست وهرکسی باید دنبال رفع مشکلش باشه

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۷ زن زندگی خطاب به سوال کننده
رسیدن به این نقطه از زندگی که شما مجبور شدید این حرفا رو بزنید**خدا این وسط هیچ نقشی رو ایفا نمیکنه پس بهتره کلا خدا رو از زندگیمون حذف کنیم حداقل اینجوری تکلیفمون با خودمون و این دنیا روشنه ***رو کاملا درک میکنم . هرکس که بشما میگه مقصر خودتونید و چرا یقه خدارو گرفتید هنوز به مرحله ی شما نرسیده.انسان جایزالخطاست وعقل کل هم نیست که تمام تصمیماتش درست از آب در بیاد. پس با هر خطایی قراره به خدا رو بیاریم اگه خدا هم رومون رو نگیره نتیجش میشه اینکه مجبور بشیم اینحرفارو بزنیم***بعضی وقتها زیادی رو کمک خدا حساب میکنیم و فکر میکنیم کار رو به اون سپردیم و خودش با قدرت بیکرانش همه چی رو درست میکنه غافل از اینکه اون کنار ایستاده و با ارامش و لبخند داره حماقت ما رو نگاه میکنه ****.منم توی زندگیم به این نقطه رسیدم ،آستینامو بالا زدم به خدا گفتم قربونه کریمیت برم میدونم خیلی بزرگی ولی قربونت فعلا یگوشه باش تا ببینم باید با زندگیم چیکار کنم ما انسانیم و صبرمون کم. خدا که رفت کنار دیگه کسی نبود بهش بند کنم و مدام بهش بگم آخه چرا من باید زندگیم این بشه؟دیگه کسی نبود که منت خوب بودنمو سرش بذارم،دیگه کسی نبود چشم امیدم بهش باشه مننظر معجزش باشم .این شد که خودم رو تک وتنها دیدم و واسه زندگیم دنبال راه چاره گشتم نمیگم الان همه چی نرماله ولی خیلی بهتر از قبله. خدا هم قربونش برم تو زندگیم هست ولی فقط نظاره گره چون خودش یچی بهم داده که ازش استفاده کنم اونم عقله ازین بهتر دیگه چی میتونه باشه.برادر من از عقلت کمک بگیر الان 3 ساله ازدواج کردی قراره خدا عمر بده حالا حالاها با خانومت زندگی کنی. برادر من برای خودت دنبال راه چاره باش نمیدونم چرا شما میری مشاوره هیچ انسانی با مشاوره رفتن نمیتونه حس جنسیشو سر کوب کنه اصلا مگه سرکوب میشه؟خانم شما  باید الان زندگیشو جم وجور کنه وگرنه خواه نا خواه از دستش میده.شما اول زندگیتون هست وخودتون اعتراف میکنید چشم چرون شدید باور کنیدنارضایتی از مسائل جنسی انحراف میاره تا خودتون و زندگیتونو همسرتون رو به نابودی نکشوندید یفکری بحال این مساله بکنید شاید الان دلتون واسه خانمتون بسوزه ولی بدون شک ده سال دیگه اینجوری نیست.

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۲ ....
به نظر من قبل از ازدواج با همسرتون به یک دختر دیگری که بهش قول ازدواج داده بودید ظلم و ستم کردید و حالا این شده نتیجه ظلمتون به یک دختر دیگر. منظورم دوست دختر نیست منظورم اینه که مثلا یک دختر دیگه بوده که مثلا به خواستگاریش رفتید و تحقیر و مسخره اش کردید و گفتید که دختر به درد نخوریه و خدا هم شما را تنبیه کرده و یک همسر زشت به شما داده. مطمان هستی قبل از ازدواج در خواستگاری از یک دختر دیگه دل دختر دیگری را نشکستی؟!

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۴ دشت شقایق به سوال کننده
سلام خواهشا از حرفی که زدم نرنجید،قصدم توهین نبود
آخه برادره  من نمیدونم چرا شما پسرا چشماتونو میذارین کف پاتون یا علی پا میشید میرید خواستگاری،این مشکل شمارو پسر خاله بنده هم دارن منتها اگه شما تو قیافه از 10 نمرتون 8باشه خانمتون 5،اون نمرش9.5 خانمش 3،خانمتون ساکته و مهربونه اون خانمش کولی و برای کوچکترین چیز حارو جنجال راه میندازه 
ولی تفاوت شما با پسر خاله بنده درینه که اون میگه خانمم فرشته ی زمینیه(خدا از دلش بشنوه)
از شما بدترم هستن ولی به روشون نمیارن،پس تلقین چیز بدیه واقعا ازش دوری کنید
به هر حال ارزوی خوشبختی براتون دارم

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۰۵ رکسانا
کار شما با کامنت ها حل نمیشه
یک دوست واقعی (خواهر یا برادر ) باید شما رو بگیره یک فصل کتک بزنه بعد با چوب بالا سرت وایسه تا بری مشاوره و پیگیر باشی
مرد حساب الان مشاوره تنها راه موجود برای حل این مشکله
دلت بحال زنت نمیسوزه... دلت بحال زندگیت نمیسوزه...
دلت بحال خودت بسوزه
چرا یک زندگی آروم نداشته باشید؟ چرا برای تموم شدن ساعت کاریت و رفتن به خونه ثانیه شماری نکنید؟
فکر نکنم حرفام بخواد تاثیری روتون داشته باشه چون اگر قرار بود داشته باشه طی این چند ماه از این همه کامنت تاثیر میگرفتی ولی میگم شاااااااااااااااااااااااااید یکم تاثیر بگذاره
میگن سنت امتحان یک سنت عامه . یعنی برای همه ی آدم هاست.
یک بنده هرچقدر که بهتر باشه امتحانش سخت تره تا برای خدا خالص تر بشه.
(اینو دیگه هر بچه دبیرستانی میدونه )
شما خودت گفتی تو جوونی بچه ی چشم پاک و خوبی بودی
شاید خدا میخواسته امتحانت کنه و درصد خالصی ایمانت رو بسنجه...
که البته شما هم ترک نماز کردی و خدا رو مقصر دونستی و زندگیت رو زهرمار خودت کردی
ولی اگر خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم اون قدر ها هم گند بالا نیاوردی
پی هرزگی نرفتی . برای مسئل جنسی صیغه نکردی . زنت رو بخاطر اندامش طلاق ندادی و بخاطر اخلاقش باهاش موندی
باور کن خدا مهربونیش بیشتر از اونه که ذهن ماحتی توانایی درکش رو داشته باشه.
به قول مادربزرگم گاهی بنده ها لیاقت بهترین ها رو دارن ولی جنبه ی بهترین ها رو ندارن
شاید سزاوار چیزی که میخوان باشن ولی خدا میدونه که در آینده ی دور به واسطه ی اون چیز به گناه میوفتن و از خدا دور میشن پس بهشون نمیده...
مادر بزرگم تعریف میکرد یکی بوده تو اون دنیا نامه اعمالش رو دادن دستش . نگاه که کرده دیده خیلی از اون اعمال رو انجام نداده وقتی سوال کرده فرشته ها گفتن اون ها رو خدا تو نامه ی اعمالت گذاشته بجای چیزایی که خواستی , لیاقتش رو داشتی ولی برات خوب نبوده و خدا نداده

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۰۵ رکسانا
کار شما با کامنت ها حل نمیشه
یک دوست واقعی (خواهر یا برادر ) باید شما رو بگیره یک فصل کتک بزنه بعد با چوب بالا سرت وایسه تا بری مشاوره و پیگیر باشی
مرد حساب الان مشاوره تنها راه موجود برای حل این مشکله
دلت بحال زنت نمیسوزه... دلت بحال زندگیت نمیسوزه...
دلت بحال خودت بسوزه
چرا یک زندگی آروم نداشته باشید؟ چرا برای تموم شدن ساعت کاریت و رفتن به خونه ثانیه شماری نکنید؟
فکر نکنم حرفام بخواد تاثیری روتون داشته باشه چون اگر قرار بود داشته باشه طی این چند ماه از این همه کامنت تاثیر میگرفتی ولی میگم شاااااااااااااااااااااااااید یکم تاثیر بگذاره
میگن سنت امتحان یک سنت عامه . یعنی برای همه ی آدم هاست.
یک بنده هرچقدر که بهتر باشه امتحانش سخت تره تا برای خدا خالص تر بشه.
(اینو دیگه هر بچه دبیرستانی میدونه )
شما خودت گفتی تو جوونی بچه ی چشم پاک و خوبی بودی
شاید خدا میخواسته امتحانت کنه و درصد خالصی ایمانت رو بسنجه...
که البته شما هم ترک نماز کردی و خدا رو مقصر دونستی و زندگیت رو زهرمار خودت کردی
ولی اگر خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم اون قدر ها هم گند بالا نیاوردی
پی هرزگی نرفتی . برای مسئل جنسی صیغه نکردی . زنت رو بخاطر اندامش طلاق ندادی و بخاطر اخلاقش باهاش موندی
باور کن خدا مهربونیش بیشتر از اونه که ذهن ماحتی توانایی درکش رو داشته باشه.
به قول مادربزرگم گاهی بنده ها لیاقت بهترین ها رو دارن ولی جنبه ی بهترین ها رو ندارن
شاید سزاوار چیزی که میخوان باشن ولی خدا میدونه که در آینده ی دور به واسطه ی اون چیز به گناه میوفتن و از خدا دور میشن پس بهشون نمیده...
مادر بزرگم تعریف میکرد یکی بوده تو اون دنیا نامه اعمالش رو دادن دستش . نگاه که کرده دیده خیلی از اون اعمال رو انجام نداده وقتی سوال کرده فرشته ها گفتن اون ها رو خدا تو نامه ی اعمالت گذاشته بجای چیزایی که خواستی , لیاقتش رو داشتی ولی برات خوب نبوده و خدا نداده

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۲ رکسانا
کلام آخر
آدم ها نمیان تو این دنیا تا خیلی ساده با قوانین خدا زندگی کنن و برن بهشت...هدف داریم .
ما همه نقص داریم .
تو این دنیا هستیم تا نقص هامون رو برطرف کنیم (با قوانین خدا) و آماده ی بهشت بشیم
صبور بشن کم طاقت ها , اعتماد کنن شکاک ها , ایمانشون قوی بشه ضعیف ها و ...
من نمیدونم شما تو چه دسته ای هستی ولی میدونم از شرایطت مشخصه امتحان و خواست خداست برای تقویت یک ضعف بزرگ (اگر ایمان داشته باشی)
یکم آرمانی حرف زدم ولی خدا شاهده یک روز تمام فکر میکردم چی براتون بنویسم
نمیخواستم یک چیزی بگم و برم بی توجه به تاثیرش که میخواد داشته باشه یا نداشته باشه.
 **************تو رو خدا یکم بفهم ***************

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۱ محمد
یا عجبا
0_o
با خوندن مطالب دوستان من عمرن زن نگیرم 
عاقااا خیلی ترسناکه زن بگیری صداش مردونه باشه 
سینش جوش باشه 
هیکل نخراشیده داشته باشه 
و هزار تا چیز دیگه 
اخرشم بیای بست بشینی تو یه سایتی ،هی بگی خدایا این حقم نیس 
بعد دو هزار هزار نفر بیان درباره ی جوش به اصطلاح زنت نظر بدن 
خیلی تو ذوقم خورد 
عجب 
من موندم چرا هیچ کی کامل نیس برا طرفش 
خدا یا من یکی صبرم کمه ، این موردو برای من در نظر داشته باش ...
یا حق 

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۴ محمد
دوست عزیز سوالت جوابش اینه 
طلاق برا همین روزاس 
قدیما تو  روستاها وقتی مردی از زنش از زنانگیش از خونه داریش یا مواردی مث این خوشش نمیومد ،به راحتی با احترام و عزت و توافقی و دوستانه طلاق  میداد ،جامعه اون موقع راحت میپذیرفت ، بعد که اون خانم با کس دیگه ای ازدواج میکرد ،و بعد از ازدواج دوباره خانم ،،،،،
این خانم و اقا روابط خانوادگی نزدیک هم میداشتن 
عاقای عزیز شاید شما به درد هم نمیخوری الکی ادامه نده 
اینجوری بهتره 
خدایی یه بار برو سوره ی نسا رو بخون 
زیاد سخت نگیر 
زنو مرد برا ارامش هم دیگه ان اگه نداری جدا شین 
طلاق بد نیس مهرشم بد نیس 
حرامم نیس 
اینم یه راهه قانون خداس 
فقط قبلش فکراتو بکن همه چیرو در نظر بگیر 
ولی مرد باش و جونمرد 
اون برده ی تو نیس که بخوای بد رفتاری کنی 
اگه خوشت نمیاد دلیل نمیشه اخمو تخم کنی و بد رفتاری کنی 
خیلی محترمانه و با احترام جداشید 
حقوقشم بده راضی جدا شید 
تا خدا هم ازت راضی بشه

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۱ سوال کننده
 رکسانا خانوم ممنون از وقتی که گداشتید . امروز داشتم به قضیه ای فکر میکردم که تقریبا بر میگرده به یک سال قبل . از یکی از دوستانم که مجرد هست و رابطه جنسی هم زیاد داره یک بار پرسیدم اگر بعد از ازدواج متوجه بشی که اندام و خصوصیات همسرت مطابق علاقه ات نیست چکار میکنی ؟، دوستم جواب کوتاه و با معنی داد . گفت سعی میکنم علاقه ام رو منطبق با خصوصیات اون تغییر بدم به بیان دیگر میشه گفت پذیرش شرایط موجود
البته من در این زمینه تلاشهایی هم داشتم اما چون علایق من بر میگرده به فانتزی های ذهنی که سالها در من شکل گرفته. به راحتی قابل تغییر نیست ولی فصد دارم رو این زمینه هم کار کنم . مشکلی که من دارم بر میگرده به ذهن و قوه تخیل و تعریفی که من از زن دارم و .... به هر حال اگر بخوام گزینه طلاق رو حدف کنم باید رو ذهنم بیشتر کار کنم.

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۷ چرا چاپ نکردین؟
من خطاب به سوال کننده و زن زندگی مطلب گذاشتم ولی چاپ نمیکنین در حالی که نظرات توهین آمیز و رکیک بقیه رو چاپ میکنین. 
و اما محمد که اینقدر از کلمات بد استفاده کردی و از صدای مردونه و جوش استفاده کردی مگه خودت کاملی؟ شما مردا فکر کردین خانما که چیزی نمیگن همه از اندام شما راضین؟ در ضمن اول چشاتونو باز کنین که بعدش یقه خدا رو نگیرین و شاکی نباشین. قربون خدا برم با این بنده هاش!

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۰ سارا
اگه زنت تا الان عالی بود و الان یه کتری آب جوش میریخت رو صورتشو سینش چیکار میکردی ؟ خوب بودن و انسانیت حرف اولو میزنه

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۲ احســـــــان . خ
دوست عزیز من هنوز مجردم، ولی وسواس شما رو درک می کنم.
برید پیش یه مشاور باهاش صحبت کنید مطمئن باشید جواب میگیرید.
اگه این کارو نکردید دو راه دارید، طلاق یا زندگی کردن با خوبی ها و ویژگی های مورد پسند همسرتون.
خیلی ها هستند سبزه هستن و با سفید ازدواج می کنن، بچه هاشون پوستشون یه سبزه خیلی نمکین میشه، همسایه ما هم این شکلیه.
سایز سینه هم اکثر خانما این شکلین، برید چربی تزریق کنید درشت بشه، هر سایزی که دوست دارید. این قابل درمانه و وظیفه شوهر به نظرم اینه از زنش بخواد اینکارو بکنه.

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۷ بدبخت شدم
با سلام آقای سوال کننده من چون مشکل شما رو دارم در حین گشت زنی در اینترنت با این سایت آشنا شدم چه بگم از روزگار و از خدا و از سرنوشت من دقیقا روحیه و گرفتاری شما رو دارم یعنی با مطالعه کامنتها انگار خودم این کامنتها رو گذاشتم و دقیقا حرفهای دل من بر زبون شما جاریه ما دیگه بدبخت شدیم منم 29 سال زن نگرفتم و اخرش هم از اونجا که روحیه مذهبی داشتم و فقط حاضر بودم با چادری جماعت ازدواج کنم افتادم داخل همان دامی که شما در اون گرفتارید و چادر تمام زشتی های زنم رو از من مخفی کرد این در حالی بود که من قبل از این دختر شرایط ازدواج با دخترهای به مراتب بهتر از این  رو داشتم که بخاطر ایده الهای زندگیم که مثلا نباید کار کنه و چادر باشه و سنش از من کمتر باشه و خوش اخلاقی و غیره از همشون گذشتم خلاصه من از اونجا که ادم وسواس و حساس ودقیقی بودم قبل از ازدواج چندین بار دختره رو با چادر به صورت نامحسوس دیدم و مهرش تو دلم نشست و بعد تصمیم گرفتم که برم جلو ولی چشمتون روز بد نبینه همین که چادر از روش رفت کنار دنیا رو سرم خراب شد خدایشش اینو من نمیگم حتی خونواده اش  و دوستانش هم میگن قیافه اش زیر چادر زمین تا اسمون با حالت طبیعی فرق میکنه تاریک ترین و تلخترین و بدترین دوران عمرم سه سال زندگی با زن شد نمیدونید چقدر زجر میکشم و دوستهای چادری خوشگلش رو میبینم تمامی دوستانش رو میشناسم که حتی پیشنهاد ازدواجش.ن رو به من دادند و من به دلایل مختلف تعلل کردم تا اینکه به این رسیدم انگار فقط این دختر ازبین اینها زشته خداشاهده از خدا شاکی هستم که دیگه خوصله عبادتش رو ندارم گناه من این بود که چون بچه مذهبی بودم تلاش کردم معیارهام برای زنگرفتن منطبق با دستورات و اموزه های دینم باشه و حتی مسئله ظاهر رو هم خیلی جدی گرفتم  و در انتها با در نظر گرفتن همه شروط عقلی با توکل به خدا گفتم افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد و رفتم جلو و این شد حال رو روزم خدا شاهده چون دختره مهربونه و من هم بسیار عاطفی هستم به زور و با فیلم بازی کردن سر سفره عقدش نشستم و این مسئله رو از هم مخفی کردم  ولی اون هم تا سه ماه اول زندگی خیال میکرد که خوشبخترین دختر دنیاست چون با تحقیقاتی که در محل انجام داده بود جز خوبی از من نشنیده بود ولی بعدا کم کم متوجه شد که من حوصله زندگی باهاش ندارم ولی به روی خودش نمیاره و با تمام ظلمهایی که من با بیتوجهی بهش کردم با من اخترام کامل برخورد میکنه و تلاش میکنه یک زن خوبی برام باشه

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۰ به اقایی که میگی بدبخت شدم
مگه شما خانومتون رو ندیده بودین؟ چطوری میگین زشته؟ متوجه منظورتون نشدم که گفتین زشته ولی باهاش عقد کردم و الان ناراضی هستین؟ میشه واضح تر بگین؟

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۲ بهبدبخت شدم

یعنی چی خانمت زشته مشکل اندامی داره یاصورتی؟

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۰ +++
یعنی نه تو خواستگاری نه هیچ جا ندیدی صورتشو؟
ببین بذار یه چیزی بهت بگم یه درد دل
 من زیبایی خاصی ندارم که کسی دید بگه چقدر خوشگله جذابه 

من تا چند سال پیش همش می گفتم خدا چرا من زشتم چرا چرا چرا و این نظر من نبود فقط اینکه از زبون کسی بشنوم خیلی هر دفعه کلی گریه می کردم تا حتی یه بار که عموم گفت یعنی میشه که عروسیتو ببینم منم گفتم که نمی خوام ازدواج کنم  پسر عموم کوچیک بود اون موقع گفت 

.؟؟؟چون زشته نمی خواد ازدواج کنه راستم میگفت یه دلیلش این بود خیلی حالم بد شد همیشه می گفتم که بچه ها شاید اهمیت ندن یا خیلی متوجه نشن 

اما از اون حرف  پسر عموم ناراحت نیستم از اینکه انقدر فهمید اصلا موندم 

خلاصه چند سال همش گریه می کردم از خدا می پرسیدم چرا تا اینکه یه مسافرتی رفتم دیدم کسانی که خوشگل بودن و البته بدشون نمیومد چه جوری مردا ازشون دوست داشتن سو استفاده کنن و خلاصه از اون به بعد بازم چیزای بدتری دیدم 


گفتم خدا اگه قرار بود من هم خوشگل باشم و جنبه نداشته باشم پس همون بهتر نمی گم همه خوشگلا اینجورینا اونایی که متاسفانه تو این را ها افتادن بعد دیدم بعضیا میرن بینی عمل می کنن و...خب گفتم که مرسیخداجون  که از این نظرا مشکلی نیست و چیزای مثبتم رو دیدم  

حالا همش می گم دوس دارم اگه قرار شد با کسی ازدواج کنم اول سعی می کنم اخلاقم رو درست کنم و بعد بگم که این چهره منه با همه زیباییها و زشتی ها که داره ببین دوس ندارم بعده چهرم به نظرت بیاد اعضای خانوادم دخترا همشون خوبن خوشگلن دوس ندارم که اونا رو دیدی قیافه منو به چشت نیاد و تو دلت ...

می گم ببین از اینکه به خاطر زیبایی زن دیگه به گناه بیفتیو زل بزنی بهش  چون ممکنه من برات اونجوری نباشم  ببین همشو ببین چون اگه تو قبول کنی چهرمو اگه کسی حرفی زد میگم مهم تویی که خوشت میاد چون یکی که ازدواج میکنه همه اطرافیان دوس دارن ببینن چه شکلیه و یه چیزایی بشنوم و بریزم بهم 
من همه جا ارایش نمی کنم اما اگه خواستگاری اومد زیاد ارایش نمی کنم که به قول یه اقایی خانومش تو خواستگاری زیاد ارایش کرده بود و بعدا متوجه نازیبایی های صورتشون شده بود و خیلی عصبی بود
ببین خیلی از زنایی هستن که برا ما شاید زیبا نباشن اما برا همسرشون هیچی کم ندارن همه چی تمون
یعنی همسرت غیر از مهربونی که چیز کمی نیست ویژگی مثبتی نداره ؟اخلاقی
اگه دوستان ایشون رو از نزدیک میشناسید شاید یه اخلاقای بدی داشته باشه که همسرتون نداره یعنی چیزا منفی و مثبت خانومتون رو با هم ببینین
از حرفتون ریختم بهم می گم کاش میشد درد و دلای خانومتون رو میشنیدید یا تو نامه بهتون می گفت می پرسیدین تو این سه سال چه جوری میبینه
و در انتها با در نظر گرفتن همه شروط عقلی با توکل به خدا گفتم افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد و رفتم جلو و این شد حال رو روزم خدا شاهده چون دختره مهربونه و من هم بسیار عاطفی هستم به زور و با فیلم بازی کردن سر سفره عقدش نشستم و این مسئله رو از هم مخفی کردم

تقصیر خودتونه از کجا می دونید این از همون توکل نباشه ؟مگه نسپردی به خدا ؟پس وقتی سپردی یعنی هر چی تو بخوای راضیام اونوقت این حرفا یعنی چی ؟ انتخابت اگه اشتباه باشه تقصیر خودته نه خدا به زور و با فیلم بازی کردن سر سفره عقدش نشستم و این مسئله رو از هم مخفی کردم یعنی چی این حرف ؟مگه بچه بازیه مگه لباسه که بگی می پوشم چند وقت دیگه می ندازمش دور با یه دختر ازدواج کردی که مثل هر دختری خوبی و بدی داره زشتی و زیبایی داره خانواده داره ارزو داره دوس داشته که همراه داشته باشه اونوقت به خاطر این کار شما الان میدونی چه حال بدیه زنی حس کنه مردش دوسش نداره مخصوصا که دوسش داشته باشی مردتو


برو از همه زاویه به زندگی خودت و دیگران نگاه کن 

من اگه این حرفا رو میشنیدم میترکیدم  

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۲ شایسته به سوال کننده
سایز خانمتون چنده؟؟
من60م.ولی عشقم وحشتناک دوسم داره...اصن کاریم به سایزم نداره

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۷ سوال کننده
اقای "بدبخت شدم" اشتباه من و شما ناشی از چندین موارد هست که من به چندتاشون اشاره میکنم

1) توهم اینکه خدا قراره به ما کمک کنه و کسی رو که دوست داریم و با هاش به ارامش میرسیم جلو راهمون قرار بده

2) بی توجهی به نیاز جنسی خودمون و خلاصه کردن خصوصیات همسر در اخلاق و عفاف و ...

3) عدم ارزیابی صحیح از اندام و قیافه طرف مقابل قبل از ازدواج

4) ازدواج سنتی و عواقب آن ........

5) دلسوزی پیش از حد برای طرف مقابل،( منم مثل شما خیلی دلم راضی به این ازدواج نبود اما چون مهربانی طرف مقابل رو دیدم یه جورایی خودم رو راضی کردم و حالا کم اوردم )

....

....


حالا بفرمایید با شرایط موجود چه جوری کنار امدید ؟ به فکر طلاق هستید یا مثل من دارید تحمل میکنید ؟

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۰ الناز
اقایون اگر واقعا همسرشون رو به خاطر وجود خودش دوست نداشته باشن هیچوقت نمیتونن به اوج لذت جنسی برسن مردیکه بگه همسرم باید خوشگل باشه جذاب باشه اندامش سینه هاش یا هر جیز دیگه ای قشنگ باشه اگرم به خواستش برسه بعد یه مدت ذیگه ای همه چی براش عادی میشه و دیگه لذتی نمیبره چون اقایون تنوع طلبند حتی اگه زیباترین زن دنیا رو داشته باشن باز هم چمشون حسشون دنبال زنان زیبای دیگه ویا شاید معمولی میگرده.ولی اگه مردی همسرش رو به خاطر وجود خودش بخواد هیچوقت ایرادای همسرش رو نمیبینه و بهترین لذت جنسی رو ازش میبره.میخوام بگه حتی اگه زن زیبایی هم داشته باشین بعد یه مدت براتون تکراری میشه و لذتی رو که اوایل بهتون میداد رو دیگه یهتون نمیده پس اگه میخواین بهترین لذت جنسی رو داشته باین حتما سراغ زنیکه عمیقا دوسشدارین برین تا همیشه براتون تازگی اولیه رو داشته باشه

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۹ الناز
همسرتون با ارایش زیاد و سفید کردن خودشون چهره طبیعی خودشون رو از شما پنهون کردن و شما فریب خوردین و ایشون هم در سرنوشت خودشون مقصرن و اگه میبینن همسرشون دوسش نداره نباید گله ای بکنن چون خودشون باعثش شدن هر کس باید خودش رو همونجوری که هست نشون بده تا دو طرف انتخاب درستی داشته باشن

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۱ نظر من متفاوته
سلام
حق داری 
تجربه امو میگم
من عاشق پسر عمه ام بودم وقتی زن گرفت داغون شدم. تا ده روز فقط گریه کردم و دعا!
به حضرت زهرا متوسل شدم از صمیم قلبم.
روز دهم بعد نماز صب خیلی گریه و دعا کردم وقتی بیدار شدم احساس کردم یه چیزی اندازه یه مشت از سمی چپم کنده شده. دیگه حسی به پسر عمه نداشتم حضرت زهرا مهرشو از دلم برداشته بود.
توسل از ته دلت کن و توبه کن برای گناهات مهر زنت تو دلت غوغا میکنه. 
مهر گذاشتنی و برداشتنیه دعا کن و از گناهی بزرگ توبه کن و از ائمه بخواه مهرشو تو قلبت بزارن.

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۲ به سوال کننده
سلام هنوز هم همچنان مشکلتون پابرجاست؟خودتون چه کمکی برای حلش کردین میشه بگین اصلا تلاشی کردین یاکلا ناامیدین به حلشوایجاد عشقوعلاقه به خانمتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۹ به الناز
شما از کجا میدونی که خانم ایشون اینقدر آرایش کرده بودن که چهرشون قابل تشخیص نبوده؟ مگه ایشون قبل عقد فقط یبار خانمش رو دیده بوده؟ 
شما چرا دلیل زیاده خواهی این آقا و تنوع طلبیشون رو به خانمشون نسبت میدی و مقصرشون میدونین؟ شما مگه حرفای اون خانم رو شنیدین؟ از کجا میدونین خانمش از این آقا خوشش میاد و راضی باشه؟ چرا یه طرفه نظر میدین؟ از شما که خانم هستی این حرفا زشته بخدا!

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۹ مهرو

تو این پست خ راهنمایی شده ولی مشکل شما متاسفانه ادامه داره، چند نکته هم به نظر من:

1.مطمئن باشین که خانوم شما هم جاذبه جنسی دارن منتها باید به چشم شما بیاد اگر نداشت که خدا موقع خلقتش بهش میگفت شما یکی از حجاب استثنایی چون اصلن بهت جذابیت جنسی ندادم!!!!ولی مگه میشه؟؟یعنی اگه خانومت ببخشید کاملا عریان بره تو خیابون هیچکس توجهش جلب نمیشه؟؟؟؟  

2.دیگه اینکه گفتین افسردگی دارین،این بیماری با کاهش میل جنسی هراه هست پس ممکنه با درمانش مشکلتون هم حل شه .

3.میگید دیدن چهره های زیبا و س ی ن ه خانوم ها تو خیابون براتون تحریک کننده س و حسرت میخورین که چرا خانوم شما این مدلی نیس،آخه موندم شما که یه بار گول زیبایی ناشی از آرایش(کرم و .....) و سایز س ی ن ه از روی لباس رو خوردین (طبق گفته خودتون که خانوم در مراسم خواستگاری کرم زده بود و مانتوش هم طوری بود که نشون نمیداد سایزش کوچیکه) الان چرا فکر نمیکنید اونایی که تو خیابون اینقدر جذابن تو خونه هاشون یکی هستن مث خانوم خودتون!!!!!   

4.راستی شما واسه حل این مشکل شدیدا به همکاری خانوم نیاز دارید منتها با حرفهای نسنجیدتون حالا هر چند که حس واقعیتون بوده باشه(به قول معروف هر راست نشاید گفت) زدید اعتماد به نفسشو،هویتشو،شخصیتشو،زنانگیشو......همه رو داغون کردین خب این بنده خدا با کجاش با شما همکاری کنه؟؟؟؟اول باید این هارو از  نو درستش کنید اونم به این صورت که بار روانی که براش ایجاد کردین رو کم کنید بهش بگید که این شمایید که مشکل دارین(افسردگی) و به این خاطر حستون نسبت بهش عوض شده نه اینکه اون نقصی داره،ازش تعریف کنید حتی اگه از ته دلتون نیست و اینقدر بهش محبت کنبد و تحسین تا نهایتا ببینی که چقدر براتون زززززن میشه!

5.یه کامنت از دوستان بود که خ خلاصه و مفیده بد نیست چند روز یکباری باخودتون مرورش کنیین هرچند که سخته همیشه ماورایی فکر کردن یا به اصطلاح از بالا به قضیه نگاه کردن ولی خب گاهی اوقات لازمه : کامنت خانوم" آرام "

اقایون شما که تو سایز سینه ماهرید سینه قبرستون سایزش چنده یکم به فکر قیامت باش ین "

 

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۴ الناز
ایشون خودشون گفتن که همسرم با ارایش پوستشون رو سفید کرده بودن وچون ایشون قبل ازدواج به این موارد وارد نبودن فکر کردن طبیعیه همانطور که ما خانم ها دوست نداریم طرفمون خود حقبقی شو نشون بده مخصوصا اخلاق اقایون هم دوست دارن طرف مقابلشون هر انچه که هست رو نشون بده. به قول اقای دهنوی اقایون دیداری هستن و خانم ها شنیداری یعنی مردا از چشم عاشق میشن و زن ها با گوش پس شما سعی کنید همسرتون رو با حرفها و کلمات محبت امیز عاشق خودتون کنید تا ایشون همیشه خودشون رو همیشه برای شما اماده کنن و تلاش کنن شما روبه سمت خودشون جذب کنن

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۴ نگار

خانومتونو دوس ندارید بهانه گیر شدید فقط همینه

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۰ R
سلام
ایشون کاسه شهوتش پر شده و هر روز هم حرص و ولع بیشتر میشه تمومی نداره تا وقتی که اتفاقی یا حرکتی آزاد و رهاش کنه...

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۰ مریم
سلام
به نتیجه ای جالبی رسیدم که هر دو خانم که شوهراشون باشون ارضا نمیشن مهربونن!!نباید همیشه در برابر بی احترامی و گستاخی همسر سکوت کرد . وشما دو مرد خودتون هم در اشتباهی که کردین مسیولید میدونم سخته از اندام طرفتون باب دلتون نباشه ولی شما اخلاق ندارید چیزی که بنا زندگی رو ندارید نتونستید با شرایط موجود خودتونو وفق بدید پدر و مادرتون رو چون زشت هستن میتونید بی احترامی کنید چون دوسشون ندارید جواب محبت محبت .الان اندامه فردا بافرد دیگه زندگی کنید به مسیله ای دیگه گیر میدید من فکر میکنم شما کلا ناسازگار هستید ان شالله که اینطور نباشه ولی وقتی تلاشی واسه تغییر علایق و زندگی نمیکنی چه معنی میتونه داشته باشه هیچی بهتر از اخلاق آدما رو به هم پیوند نمیده .البته آدم نباید زیاد هم مهربون باشه اونوقت طرفش قدرش رو نمیدونه نمیدونه وقتی آدم بداخلاق بشه غر غرو شدن یعنی چی!! وقتی مهربون شد میپرستش میگه عجب جواهری دارم .محبت و سکوت زیادی اگه طرفش بهانه جو و بداخلاق باشه خریت و حماقته فکر میکنه طرفش احمقه باز بی احترامی میکنه.واقعا آدمایی که میبینم که خیلی لاغرن یا خیلی چاقن بزور راه میرن و شوهراشون خوش هیکلن چطور خوشبختن بقران دیدم که میگم زیاد هم دیدم .خانم زن زندگی واقعا حرفاش درسته.یه بحث رو الکی کش ندید برید مشاوره و همت کنید نگرشتونو عوض کنید مهربون باشید جواب مهربونی فقط مهربونیه.بعد یا ادامه زندگی با نگرش جدید یا طلاق رو انتخاب کنید موفق باشید

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۶ roya
والا بااین حرفا که شنیدم ازشما نگران شدم واسه آینده
نکنه همچین بلایی سرمون بیاد :'(
واقعا میگم نگران شدم
خدالعنت کنه این دخترایی که توخیابون  با ادا و اطوار میان و دل مردای متأهل رو سرد میکنن :'( 
نبین آقا توروخدا اون فیلمارونبین
سخته ولی کنترل کن خودتو،بخاطر خودت نه بخاطر خدا ،بخاطر اینکه بابداخلاقیات بازم خانومت پیشت مونده ،تنهاش نذار،تونمیدونی چقد سخته برای یه زن وختی شوهرش نخادش،همه چی براش تموم میشه :'( 
خیلی خود خواه و بی انصافی،خیلی :'( 
میفهمم این مسائل مهمه،اما نه اونقد که ... ان شاء الله خداکمکت کنه برادر :-) 

۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۴ به اقای بدبخت شدم
شما که قبل از عقد فهمیدید باید جلوی عقد رو می گرفتید

۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۴ یه نفر
منم سایز سینه هام کوچیکه و سبزه ام.پس هرگز نباید به ازدواج حتی فکر کنم. واقعا ناراحت
میشم اگه همسرم این جوری باهام رفتار کنه.اصلا ازدواج کار درستی واسه من نیست.
بهتره درسم رو بخونم یه شغل آبرو مندانه پیدا کنم و یه زندگی خوب رو بگذرونم.
آره همین درسته.آقایون محترم واقعا چه طور به خودتون اجازه می دید دل یه دختر رو بشکنین؟
وقتی میرین خواستگاری دقت کنین.بعد دوران نامزدی ...خلاصه بعدا نیاین بگین ما خیلی آدم
خوبی بودیم نمیدونیم چرا خدا با ما این کارو کرد!!!!!هر اشتباهی که کردین بندازین گردن خدا
شما هم که پاک و بی تقصیر همیشه حق با شماست دیگه!!!!درسته؟
بعضی هاتون یه چیزایی میگین ادم ترجیح میده فقط سکوت کنه.

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۳ س
به نظر من که از قول مادربزرگم میگم بچه راه حل شماست من یه خاله دارم خیلی سفید و خوش اندام با چشمان سبز خواستگار زیاد داشت اما اخر سر با یه مردی ازدواج کرد که همش میشست پای چت با دخترای مجرد چت میکرد خاله ام خیلی باهاس کنار اومد اما اون تا اعصابس خرد میشد میگفت برو خونه بابات خیلیا حسرت زیبایی خاله منو میخوردند از جمله خودم تا این که بچه دار شد دنیاشون خیلی عوض شد با توجه به تین که سینه هم بزرگ میشه به نظرم براتون راه مناسبیه

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۶ گوهر
 یه سوال از آقای سوال کننده دارم  اگه میشه لطفا بهم جواب بدین  مهمه برام


شما اگه خانمتون هیکل فوق العاده داشت دیگه رنگ پوستش براتون مهم نبود؟
یا هردو مورد براتون به یه اندازه مهمه؟

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۰ تینا
من همه نظراتو خوندم.راستش کلى خندیدم.چون بخاطر سایز سینه افسردگى گرفتید.شما مردا واقعا بچه اید.که خب این اصلا طبیعى نیست.تا وقتى این دید اسباب بازى بودن رو از رو زن برندارید درست نمیشه.البته خانومتونم کمى غیرعادى به نظرمیان!!!!خیلى سرد مزاج هستن و اینم اصلا طبیعى نیست و باید موشکافى شه.ضمنا شما باهرکسى ازدواج کنى همین احساسو بهش پیدا میکنى.چون زیادى درگیر فانتزیاتى.توقعتو بیار پایین چون هیچ زنى اینقدر ایده آل نیست.حتى الکسیس!!!درنتیجه یا بکن از فانتزیاى جنون آمیزت یا تا آخر عمر از واقعیت زجر بکش.زناى ایرانى اندامشون همین شکلیه کلا.همینى که هست دگ.

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۵ مریم به آقای بدبخت شدم
بدبخت نشدی! خوشبخت شدی که همسری فهمیده و باشعور نصیبت شده که در برابر بی انصافیت صبور و باگذشت و مهربونه. بدبختیت از خودته و افکارت و رفتارت. بدبختی وقتیه که زن آدم، زن زندگی نباشه. نق بزنه و ناسازگاری کنه و تحقیر کنه و قهر و تهدید کار هر روزه اش باشه. هرزه باشه و تو خیابونا دنبال....
لا اله الا الله...
اونوقت شما بعد از سه سال هنوز حسرت دوستای همسرت رو می کشی؟ هنوز تو گذشته ات و دخترایی که رفتی خواستگاریشون موندی؟ حالا اگه زن خوشگل می گرفتی، از طرف خدا قول رسمی داشتی که تا آخر عمرش خوشگل بمونه؟ خوشگلی به یه تب کردن بنده. همسرت که همه ایده آل هات رو داشته. یکیش رو نداشته. این همه شاکی؟ 
 عمو... شتر رو کشتن و حاجی خلاص. تموم شد رفت پی کارش. بچسب به زن و زندگیت. این همه خطا، از شکایت به خدا و بی حوصلگی در عبادت گرفته تا فکر کردن به نامحرم و مقایسه کردن همسرت با اونا و ظلم به همسرت، دختری که با همه سرمایه اش، نجابتش و جوونیش به تو اعتماد کرده. اونوقت می گی من بدبختم. برو بنده خدا، برو دخیل ببند به امام زاده ای جایی، شب و روز دعا کن، استغفار کن و از خدا بخواه مهر همسر نجیب و فهمیده و بادرایتت به دلت بیفته. برو که بهشت تو از وسط قلب زنت می گذره. برو و به خدا التماس کن به بهشت راهت بده. 

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۵ 99 به سوال کننده
آقای سوال کننده نمیدونم این چیزی که نوشتم رو میخونین یانه امت تو تین مدت تلاشی کردین برا بهتر شدن رابطتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من همه کامنتارو خوندم هرچی مردم راه جلو پاتون میزارن شما همش دلیل میارین که فلانه و بهمانه. به نظرتون خودتون یه همسر ایده آل و عالی هستین براشون که انتظارات اینچنینی هم دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همیشه اینو در نظر داشته باشین داشتن این ویژگی های ظاهری دست خودش نبوده. باهم برین به مشاوره با جفتتون صحبت کنه. با ورزش کردن و باشگاه رفتن میتونه هیکلش رو روی فرم بیاره. ولی با عرض معذرت فکر نمیکنم برای شما اثری داشته باشه چون اگه واقعا میخواستین زندگیتون درست شه با این همه کامنت و حرف هایی که مردم براتون زدن باید یک اثری روی طرز تفکر و نگاهتون میذاشت. و درآخر ازتون خواهش میکنم دیگه همچین فیلم هایی رو نبینین. یاعلی

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۶ 99 به سوال کننده
آقای سوال کننده نمیدونم این چیزی که نوشتم رو میخونین یانه امت تو تین مدت تلاشی کردین برا بهتر شدن رابطتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من همه کامنتارو خوندم هرچی مردم راه جلو پاتون میزارن شما همش دلیل میارین که فلانه و بهمانه. به نظرتون خودتون یه همسر ایده آل و عالی هستین براشون که انتظارات اینچنینی هم دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همیشه اینو در نظر داشته باشین داشتن این ویژگی های ظاهری دست خودش نبوده. باهم برین به مشاوره با جفتتون صحبت کنه. با ورزش کردن و باشگاه رفتن میتونه هیکلش رو روی فرم بیاره. ولی با عرض معذرت فکر نمیکنم برای شما اثری داشته باشه چون اگه واقعا میخواستین زندگیتون درست شه با این همه کامنت و حرف هایی که مردم براتون زدن باید یک اثری روی طرز تفکر و نگاهتون میذاشت. و درآخر ازتون خواهش میکنم دیگه همچین فیلم هایی رو نبینین. یاعلی

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۸ نانسی
بعضی ها هم عقل ندارن هم زن لاغر میخوان هم میخوان باسنش بزرگ باشه و سینه اش بالای هشتاده و پنج!!!!! مگه میشه مگه داریم!!!!!!

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۱ ناشناس
نمیدونم اسم تو رو چی باید بزارم اگه بهت بگم مرد به خیلی ها توهین میشه اخه ادم ناجور اگه تو معنای زندگی رو درک میکردی این چیزا  برات مهم نبود  اگه عاشقش بودی این چیزا اصلا ارزش نداشت به قران اگه معنای عشقو بدونی که اصلا نمیدونم ادمی با درک اندک تو چیزهایی که میگم رو حالیش میشه یا نه اگه به تو بگن ادم به خیلی ها توهین میشه نمیدونم اسمتو چی بزارم نمیدونم چی ایینی چه کیشی داری دلم به حال اون زن ساده میسوزه که با چه خیالی با چه امیدی با تو ازدواج کرده تا به ارامش برسه اما تو ...... خدایا تا کی این بشر میخواد به ظلمش ادامه بده تا کی میخواییم سرمونو بکنیم تو برف تو میدونی احساس زن چه قدر لطیفه اخه تو میدونی یه زن موقعه ازدواج خصوصیات شوهرش اصلا براش ارزش نداره  به این که این حرفا روت تاثیر بزاره امید ندارم فقط  میخوام بگم اون زن بیچاره هم مقصره که قبل ازدواج نفهمید تو ظاهر بینی تو رو قران واسطه ازدواج که مهمترین مسیر و انتخاب زندگیه عجله نکنیم

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۵ سوال کننده
به خانوم ناشناس، خانوم تینا و ....

قبلا گفتم بازم مجددا تکرار میکنم . فقط یه آقا که تجربه ازدواج رو داشته باشه میتونه شرایط منو درک کنه . به هیچ وجه از آقایون مجرد و خانوم ها انتظار ندارم که بتونن این قضیه رو درک کنن . فقط اینو بدونید که مشاور هیچ کدوم از حرفهای شما رو نزد و البته حق رو به من داد که دارم فشار مضاعف تحمل میکنم و البته گفت که ازدواج خوبی نداشتی .
من دارم تمام تلاشمو میکنم که همسرم به چشمم جذاب به نظر برسه و زندگیمون شیرین بشه . امیدوارم که تلاشهام به نتیجه برسه . در ضمن پیشنهاد بچه دار شدن رو اصلا باهاش موافق نیستم . در جواب خانوم گوهر هم باید بگم رنگ پوست و اندام تقریبا به یه اندازه برام مهمه

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۹ علی
من یه پسر مجردم .تا الان به ازدواج فقط به عنوان س ک س نگاه میکردم .و هدفم از اینکه بخوام ازدواج کنم را ارضاء کامل نیاز جنسیم میدونسنم من هم از سینه های متوسط لذت میبرم و دوست دارم همسرم سینه های خوبی داشته باشه .ولی الان متوجه شدم اگه هدف ازدواج فقط ارضاء نیاز جنسی باشه بعد ازدواج چون میبینی زنت مانند اون تخیلاتت نیست بهونه گیر میشی و تو ذوقت میخوره ولذت هم نمیبری .اگه دنبال زن ایده آل باشی فقط باید تو بهشت دنبالش بگردی چون همه حتما یه نقطه ضعف دارن .باور کنید تا الان به زن ها به عنوان ابزار ارضاء جنسی نگاه میکردم ولی میخوام نگتهما متفاوت کنم تا بعد ازدواج دچار مشکل نشم .فکر کنم اگه مرد و زن ارتباط عاطقی قویی داشته باشن با هر اندامی به حداکثر ارضاء میرسن هم زن هم مرد.
البته از خانم ها عذر میخوام که راجع بهشون اینطوری فکر میکردم

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۵ دختر شنگول و منگول
برو برادر من خجالت بکش..........................

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۷ م
می خوای بده بقیه سایزش برات درست کنن. یه کم که دست بخوره عالی میشه.

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۵۸ عاطی
ظاهر مهمه اما خدایی نکرده صورتش نسوخته که.به صفات خوب همسرتون بیشتر توجه کن.سعی کن عاشق صفات باطنیش بشی.وقتی عاشق صفات معنویش بشی ظاهرش زیاد برات مهم نمیشه.من با پسری هستم که از نظر ظاهری متفاوتیم.تمام دوستام روزی سرزنشم کردند.اما الان همه به زندگیم حسودی میکنن چون اونا باظاهر ازدواج کردن اما من با عشق به معرفت انسانیت توجه و خیلی چیزای دیگه ی همسرم ازدواج کردم.ظاهر مهمه.اما نه انقدر  ....

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۲ آزاد

سلام به همگی....چه مشکلاات جالبی شما دارید....ما آدما وقتی نمیتونیم چشمامونو کنترل کنیم...گیر میدیم به طرف مقابلمون.....ایرانی کم فرهنگ...

 

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۰ مژده

 

اقایمحترم سوال کننده خداوکیلی حوصله یهمه روسر بردی شعر میگی یاقصه داستان میگی یاواقعیت؟الان8 -9ماهه ی ملتو گذاشتی سرکار بااین حرفات بااین فکر خرابت یعنی چیاقای نجفی این پستوببندین این اقا خودشم نمیدونه چی میخواد همش بهونست اینا..اینا اهل زندگی نیستن که فقط دنبال تنوع طلبیشونن ایرادای بیخود میذارن رو زنبیچارشون میخواستی چشاتو واکنی از اول...در ضمن مطمئنم خوب عشقو حالاتو بازنت کردی حالا فیلت یاد هندستون افتاده هر چیزی لیاقت میخواد که شما نداری ارا لیاقت زن خوبو نداری اگه داشتی دودستی میچسبیدیش در ظمن این حرفاو فیلمات مال این سایته جلوی زنت دقیقا بر عکس رفتار مینی این چهوضعیه

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۲ مژده

 

اقایمحترم سوال کننده خداوکیلی حوصله یهمه روسر بردی شعر میگی یاقصه داستان میگی یاواقعیت؟الان8 -9ماهه ی ملتو گذاشتی سرکار بااین حرفات بااین فکر خرابت یعنی چیاقای نجفی این پستوببندین این اقا خودشم نمیدونه چی میخواد همش بهونست اینا..اینا اهل زندگی نیستن که فقط دنبال تنوع طلبیشونن ایرادای بیخود میذارن رو زنبیچارشون میخواستی چشاتو واکنی از اول...در ضمن مطمئنم خوب عشقو حالاتو بازنت کردی حالا فیلت یاد هندستون افتاده هر چیزی لیاقت میخواد که شما نداری ارا لیاقت زن خوبو نداری اگه داشتی دودستی میچسبیدیش در ظمن این حرفاو فیلمات مال این سایته جلوی زنت دقیقا بر عکس رفتار مینی این چهوضعیه

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۴۱ لیلا
سلام، من همه ی کامنت ها رو نخوندم ولی فک کردم لازمه چن تا چیزو بگم، آقای سوال کننده شما با گفتن سه چیزی ک دوست دارید ولی خانومتون نداره خوردش کردین، باید بیشتر حواستون به احساسات یک زن باشه، ضمنا چطور به خودتون اجازه میدین زن و دختر مردم رو زیره نظر بگیرین و بعد به این کار نگین خیانت و نامردی اما به طلاق بگین نامردی، خدا دست گذاشته رو نقطه ضعف شما؟ آخه وقتی این همه براتون مهم بود باید خیلی توجه میکردین، آدم کم توجهی خودشو میذاره پای خدا؟  اصلا نمیدونم چی باید بگم، هرچند سرزنش کردن کاره خیلی بدیه اما حتما پیش روانشناس برید، بعد از ازدواج اگه همسر آدم خیلی از ویژگی های مورد نظر رو نداره فقط باید از زندگی باهاش لذت برد و همه اون مسایل رو فراموش کرد نه اینکه با مقایسه و نگاه کردن به بقیه زندگی رو برای خودتون تلخ کنین، نمیشه همیشه اینطوری زندگی کرد که، با همه ی اینا ممکنه جدایی راه حل بهتری باشه، اون خانوم ک گناه نکرده ک بهش بی مهری میکنید. بذارید بره پی بخت خودش شما هم با کسی که دوس دارین ازدواج کنین. ضمنا اگه تصمیم ب جدایی گرفتین ب نظرم اصلا بهش نگین علتش سایز... هست چون تا همیشه رو ذهنش تاثیر منفی میذاره و از مردها بیزار میشه.
حتما ب متخصص مراجعه کنید پیش از اینکه تصمیمی بگیرین

۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۱۸ تینا
سوال کننده محترم رشته دانشگاهی من راهنمایی و مشاوره هست.البته اصراری ندارم حرفمو باور کنید.اما با اطمینان خدمتتون عرض میکنم اون مشاوری که حق رو به شما داده از نظر من کاملا ناآگاه و کارنابلد هست.تا دلتون بخواد مواردی مثل شما تو سمینارهای آموزشی که شرکت کردم بررسی شده.اولا اینکه حس میکنم به همسرتون هم به اندازه شما ظلم شده.صدالبته باید حرفای خانوم شما رو هم شنید.نمیشه کوچکترین قضاوتی درمورد ایشون کرد.اما درمورد شما.باید بدونین یک مرد و یک زن در صورت رعایت بهداشت با هر شکل و شمایلی که باشن با هر چهره و قیافه ای فقط به علت اینکه یک زن یا یک مرد هستن کاملا لذت بخشن.یعنی شکل طبیعی قضیه این هست.توجه بیش از حد شما روی بی عیب و نقص بودن اندام یک زن توهمیه که از فیلم های پورنو به ذهن یک مرد میاد.فیلم هایی که یه تجارته.تبلیغاته.و میخواد نشون بده سکس از اون چیزی که هست خیلی مهمتره.اگر این اندازه سایز سینه براتون مهمه تا حدی که دارید زجر!!!!!میکشید بدونید مشکل از خود شماست.وگرنه هرزنی فقط به علت زن بودن در رابطه زناشویی برای لذت بردن کافیه.شما باید دارو مصرف کنید تا میزان شهوتتون کنترل بشه.خانوم شما هم واقعا هنوز نمیدونم چطور شخصیتی دارن.اما ممکنه لذت دادن بلد نباشن که باید چند جلسه سکس تراپی بشن.اما شما فقط میگی عشوه بلد نیست سینه هاش کوچیکه ارضام نمیکنه و وای وای وای....اینقدر لوس نباشید.

۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۵ سعید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
یعنی چی ماتو 8-9 ماهه سرکار گذاشتی مرد حسابی مشکل از خودتونه نه همسرتون والا مگه هرکی ازدواج میکنه همسرش 100درصد کامل و عالیه؟من 4ساله ازدواج کردم و ازدواجم هم کاملا سنتی بود چهره خانمم معمولی بود رنگ پوستشم سبزه است. هیچ مشکلی هم باهاش ندارم . *** *** ****** *** **** **** ***** و نگاه کردن به همچین فیلم هایی هم به مشکلتون دامن میزنه. اون مشاورم فوق العاده بی سواد بوده  که گفته حق باشماست. زندگی ی دخترو نابود کردی خدا ازت بگذره اما اون حلالت نکنه چی؟ به عنوان یه مرد خجالت کشیدم از دلایلت کاملا پوچ و بی پایه هست. فک کن یکی با خواهرت یا دخترت همچین رفتاری داشته باشه.چشم چرون بودنت جای تاسف داره .

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۴۱ امید
اگه مشکل شما فقط سایز سینه بود اگر خانومت موافقت می کرد نهایت با پروتز یا با گذر زمان حل میشد
ولی رنگ پوستو نمیشه خیلی کاریش کرد

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۱۷ سوال کننده

لطفا خانوم ها و آقایون مجرد که زندگی زناشویی رو تجربه نکردن و در توهم قبل از

 ازدواج به سر می برن در این پست کامنت نذارن.


باتشکر از همه دوستان

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۸ تینا
سوال کننده گرامی شما چندان حرفای متاهل ها رو هم قبول نداری!!!!امیدوارم مشکلت حل شه.که البته بعید میدونم چون قبول نداری مشکل از خودته.موفق باشید

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۰۴ به سوال کننده
"من 2 ساله که ازدواج کردم . خانومم از همه لحاظ خوبه ولی فقط به علت کوچیک بودن سایز سینه هاش از زندگی خسته شدم"" آقای سوال کننده این سوال شما بود که به عنوان یک مشکل مطرح کردین، این سوال واقعا جای تعجب داشت، و وقتی دیدین خیلیا بهتون معترض شدن درخواست کردین عنوان سوال رو عوض کنن بعد هم هی ایرادای مختلفی رو به خانومتون نسبت دادین تا جایی هم ادامه دادین که یه سری اومدن بهتون حق دادن و ندیده خانومتون رو مقصر کردن در حالی که مقصر اصلی خود شمایی. کمتر کسی باور کنه شما بهانه نمیارید. و اینکه میشه اسم و آدرس اونی رو که به عنوان مشاور پیشش میرید رو بگید که ببینیم کی به این آقا مدرک داده؟
تا الان خیلی از اونایی که راهنماییتون کردن متاهل بودن ولی شما توجه نکردین و حالا میگین فقط متاهلا نظر بدن. تا کی میخوای اون دختر رو عذاب بدی، بخدا طلاق خیلی بهتر از تحقیر هستش مطمئن هستم بعدش با کسی که لیاقتشو داره ازدواج میکنه. این نظرات رو شما هیچ تاثیری نمیزاره. به قول معروف کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد اما کسی که خودش رو به خواب زده نه! 
امیدوارم زودتر تصمیمتونو بگیرین.

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۴۴ مینا
من چند وقتی نظرات رو میخونم اما تا حالا ساکت بودم با خودم راجع به مشکل شما فکر میکردم تا امشب که نظر آقای سعید رو خوندم من صددرصد با نظر ایشون موافقم درضمن اسم خودت رو نذار مذهبی از خدا گلایه کن به دوست های همسرت قبل ازدواج که نگاه میکردی الانم که به نامحرم نگاه میکنی فیلم پورنم که میبینی من نمیدونم واسه چی از خدا گلایه داری برو خودت رو درست کن خدا ازت بگذره.در ضمن من متأهلم ویه بچه هم دارم پس میتونم نظر بدم 

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۲ هادی
بدبخت مشکل از خودته نه اون طفل معصوم

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۵ ساره
برو بابا مگه خودت چی هستی 
الکی حرف نزن تو چرا زنتو بدبخت کردی خجالت بکش از خودت بخاطر اینکه زنت سبزس و سینه هاش کوچیکه نماز نمیخونی افرین افرین میخوای سفید برفی بهت بدن خدا چه ادمایی افریده حقته بری ته جهنم زورم در اوردی خودت چی هستی که بهترین رو میخوای سفیدی بوری خوش اندامی چشات رنگیه لاغری قیافه داری ها بگو دیگه خودتو جمع کن بابا نماز نمیخونم نماز نمیخونم خدا نماز خوندن کسی مثل تو رو هم نیاز نداره جون خودتم هیچ فیلمی ندیدی ای بابا

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۴ سرینا
تو دیگه از الفاظ رکیک هم رد کردی
خدا تو رو به راه راست هدایت کنه
بعدش نه خیلی الت تناسلی خودش خوشگله ؟؟؟؟؟ حتما مال تو ابی اسمونیه
من هیچ وفت ازدواج نمیکنم خودم تنها زندگی کنم بهتره تا درگیره یکی *** مث تو بشم
اینا هم از الفاط رکیک
** ** **** ************

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۰۱ فرنیا
الان درخواست داری یه مشت پسر بیان بهت بگن
اره سینه زن منم کوچیک بود سفید هم نبودم داشتم میمردم بعد طلاقش دادم یه زن گرفتم سفید بود و سینه هاشم بزرگ بود دیگه خوشبخت شدم برو پی کارت لیاقت ف*ش دادن هم که نداری

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۰۷ به سوال کننده ..
شمایی که میگی خدا رو کنار گذاشتی، بیشتر از این ازتون انتظار نمیره. کفر شاخ و دم نداره همینه. آقای سوال کننده زنتو طلاق بده که لااقل با یه مرد خداشناس ازدواج کنه و خوشبخت بشه. و شما هم تا آخر عمر در حسرتش. شما گفتی قبل ازدواج اصلا سینه براتون مهم نبوده ولی بعد ازدواج مهم شده، شک نکن ازدواج مجدد هم داشته باشی بازم یه مشکل دیگه ای برات پیش میاد و زیاده خواه میشی.خواهشا نطرمو چاپ کنین.

۰۶ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۰۶ مریم
سلام به همگی
آقای سوال کنندا شما گفتید که مشاور گفتن که شما تقصیری نداری!!!آیا خانمتون به خواستگاری شما اومده بود یا شمااا؟!شما هنوز تو مرحله انکار هستید و نمیخواید قبول کنید اشتباه اول از شما بوده!!
من آدم مذهبی هستم ولی چادری نیستم ولی حجاب خوبی دارم و هر وقت خواستگار واسم میومد دقت میکردم بخدا یکی از خواستگارا رو بخاطر اینکه پهلو داشت و سبزه بود رد کردم چون نمیخواستم خودم و اونو بدبخت کنم میخوام یه عمر زندگی کنم مگه لباسه!!دقت و ریزبینی میخواد من مذهبیم ولی نزدیک دو ماه با مردی حرف زدم که بشماسمش البته بعد تایید خانواده و خواستگاری چون مرحله حساسی احتیاج به دقت داره با دو برخورد که نمیشه آدمو شناخت بلاخره خودشو نشون میده بش جواب رد دادم دوسش داشتم ولی با عقل تصمیم گرفتم بهم نمیخوردیم الان هم از زندگیم راضیم و بهترین انتخاب رو کردم خداروشکر
در ضمن میدونم شرایط روحی بدی واسه خودت و خانمت ساختی ولی این دلیل نمیشه به کسانی که از روی ناراحتی که بین شما و خانمت بوده پیامی گذاشتن شما همه ی مجردا توهین کنید صبور باشید و احترام به کسانی که زندگی شما و خانمتون واسشون مهمه بزارید .یکم بخودتون بیاید و خدا عقل و اختیار داده و شما از هیچ کدوم استفاده نکردید واسه انتخاب همسر پس کی مقصره!!
البته من نمیخوام شما رو بازجویی کنم فقط قصدم کمکه مثله تمام کسانی که کامنت میزارن دقت کنید و عمل کنید فقط نظاره گر نباشید شیطان تا حالا موفق بوده ار یک آدم مذهبی یک کافر ساخته خودتونو و آینده تونو نجات بدید

۰۶ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۵۰ مهربون
آقاے سوال کننده شمافقط بهونه گیرید.من یه دختر گندمے مایل ب سفیدهستم.چهرم فوق العادس ولے قدواندامم خیلے عالے ندارم.امایبار نشده همسرم ازم تعریف بد کنه،همیشه میگه توبهترین فیس و بهترین اندامو دارى.توروخدا یذره عشق بپاش تو زندگیت،انقد ک انرژے میزارى وبا سینه اینواون تحریک میشے یذرم انرژے بزارو ب خانومت محبت کن.من همه کامنتارو خوندم،شماتکلیفت باخودت معلوم نیس،همشم حرف خودتو میزنے،شما ب لحاظ روانى بیمارے(البته ببخشیدااااا)...امیدوارم تو راهے ک پیش گرفتے موفق باشى،فقط عشق ودوسداشتن باشه دیگه ھیچی ب چشم نمیاد.قربون عشق خودم بششششششم

۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۹ نرگس
سلام دوستان.من هم یک دخترم.خداروشکر.خداهم پوست سفید بهم داده هم صورت خوب وهم اندام خوب.اما....

سینه هام واقعا کوچیکه.تازگیا نامزد شدم .نامزدم اصلا ب سینه هام دست نمیزنه.خودم بهش میگم سینه هامو بگیر.باخوندن این سوال.....نگران شدم.نکنه نامزد منم از من دست بکشه ب خاطر سینه هام؟؟؟؟؟

۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۵۵ مهران
خدا همه محاسن یه جا به کسی نمیده شما هم پوستت سفیده هم صورت و اندام خوبه جای نگرانی نیست همه زندگی هم به این چیزا نیست سیرت زیبا هم داشته باشید سینه کوچک بین این همه محاسن گم میشه و به چشم نمیاد

۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۹ به نرگس
سلام عزیزم منم مشکل شما رو دارم. میشه بگین سایز شما چنده؟ در چه حده؟ آخه مال منم خیلی کوچیکه!

۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۴۷ به نرگس
سلام عزیزم منم مشکل شما رو دارم. میشه بگین سایز شما چنده؟ در چه حده؟ آخه مال منم خیلی کوچیکه!

۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۴۷ به نرگس
سلام عزیزم منم مشکل شما رو دارم. میشه بگین سایز شما چنده؟ در چه حده؟ آخه مال منم خیلی کوچیکه!

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۸ shiva

دوس داشتی خانومت همچیش عالی بود و یه روز میفهمیدی دور از چشم تو با مردای دیگه هستش و ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگه عفت برات مهمه دمت گرم و خدا پشتو پناهت و اگر عفت برات مهم  نیس برا وجود بی غیرتت متاسفم و اینو مطمئن باش خدای اون خانوم یه روز حالتو بد میگیره

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۷ یه دوست
دوستان عزیز خواهشا مشکلات خودتونو تقصیر خدا نندازید برید ببینید کجا خودتون اشتباه کردید

۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۹ متاهل
برادر  من به خودت  یه  فرجه  40 روزه بده یعنی تواین  40 روز نمازتو  مرتب بخون وبه یکی از ائمه ازته قلب متوسل  شو (واگه میتونی تو قنوت نمازت این دعارو بخون:ربنا هبلنا من ازواجنا وذریاتنا قرء اعین) مراقب چشمات باش و هرکاری که باعث نزدیکیت  به همسرت وبهبود اوضاع میشه انجام بده از خرید لباس زیر ولوازم آرایش وابراز عشق وثبت نامش تو باشگاه ورزشی و رفتن به سفر وگردش.....بعداز این 40 روز اگه محبتت به همسرت جلب شد که خدارو شکر درغیر این صورت حق وحقوق همسرت رو کامل بده وازش جداشو

۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۶:۵۳ متاهل
دعای قنوت (آیه 71 فرقان).....تواین  40 روز حتما دوتاییتون  پیش یه  مشاورخوب برید مرکز روشنا توخیابون  پاسداران مرکز خیلی خوبه برای مشاوره(22889121)  یه نکته دیگه هم بهت بگم اینه که خدا بنده هاشو امتحان میکنه  با چیزای  مختلف از بیماری وفقر وهمسر واولاد و. ...در واقع همه رویدادهای زندگی ما یه امتحانه  وخداوند شاهد وناظر  اعمال ماست که چه جوری عمل میکنیم فرصتمون هم خیلی کمه ودر ضمن شیطون هم در کمین ماست تا نزاره راه درست رو انتخاب کنیم و چیزهای  بیهوده وزشت رو برای ما زینت میده  تااز مسیر اصلی منحرف بشیم پس باید خیلی مراقب باشیم وبااستفاده از عقل و ایمان بهترین تصمیم هارو برای زندگیمون بگیریم (ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله  فهو حسبه ان الله  بالغ امره  قدجعل الله  لکل  شی قدرا )....

۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۲۴ س
مشکل اینجاس که زنهای دیگه رو ندیدید فکر میکنید زنتون زشت ترین زن دنیاس اما اگر زنها رو برهنه از نزدیک ببینید خیلیاشون عیب و ایراد زیاد دارند شایدم اخر سر زنتون رو طلاق دادید رفتید یکی دیگه گرفتید بعد به این نتیجه رسیدید صد رحمت کفن دوز اول!

۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۸ نرگس
ممنون اقا مهران.....امیدوارم ک اینطوری ک شما میگین  بشه

۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۴۴ سمیه
سلاممممم

چرا یاد گرفتید همش سرزنش کنید خب حساسه رو این مسئله

خانومتو بفرست باشگاه بگو عزیزم سایزسینه هاتو واسم بزرگ کن

خانومت سبزس یا سیاه این دوتا خیلی باهم فرق داره ؟


۱۰ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۱۷ س
سایز سینه با باشگاه درست نمیشه 

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۵۵ یه آدم
اقای محترم شما دچار کمبود عاطفی بودی و وقتی ازدواج کردی نمی دونستی عشق واقعی و تشکیل خانواده یعنی چی. زیبایی در نگاه انسان است نه در معشوق. آنهایی که سال های سال در کنار هم خوشند زیبایی عاشقانه را می بینند نه زیبایی شهوانی. وقتی از درون پاک شدی و عشق واقعی را شناختی از صحبت هات شرمنده می شی. پاک شو اول و بعد دیده در آن پاک انداز

۱۲ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۹ m h
چرا نمیفهمید طرف 85 دلش میخواد 

۱۳ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۴۱ به m h
اولا ۸۵ میخواد از اول چشاشو باز میکرد.
دوما مگه زن کفشه که بگه کوچیکه میرم بزرگترش رو میگیرم؟
سوما اگه مرد بود دو سال دختر بد بخت رو عذاب نمیدهد بخاطر هوسش! اگه مردی طلاقش بده و یه زن سینه بزرگ بگیر.

۱۳ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۱۹ ناشناس
ببین قبلا هم واست کامنت گذاشتم الان تنها چیزی که بلدی بگی اینه لطفا اقایون و خانمهای مجرد کامنت نزارن تنها کمک واقعی که میتونم بهت بکنم برو به اسایشگاه روانی خودتو معرفی کن ا میدونی زنتم مقصره که داره  عمرشو با یه انسانمایی مثل تو حروم میکنه

۱۴ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۲ Eli
ب نظر من ک اگه کسیو واقعا دوس داشته باشی این چیزا مهم نیس'
من خودم هیکلم خیلی خوبه مثلا کمرم باریکه حدودا۶۰ سانت درکل خوبه ولی سینه هام کوچیک بود خب مسلما سینه بزرگ بهتره 
نرگس اگه میخوای بزرگ شه روزی ۱۰minقبل خواب با دوتا دستت اطراف سینه اتو یکی ساعت گرد یکی خلاف جهت اون یکی ماساژ بده از روغن هم استفاده کن برای چرب کردن دستت 
من حدودا یک ماه اینکارو کردم نتیجه داد برای سفت شدنشونم زیر دوش اب سرد ماساژشون بده .الان مال من بدون لباس زیرم انگار ک سوتین بستم!
حتما نتیجه میگیری . 
اونیم ک سوال کرده میتونه ب زنش بگه این کارو کنه یا خودش زنشو ماساژ بده
دیگه هم بهانه الکی نیاره

۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۱۹ الف
عزیزم علت اینکه شما چشم چرون شدید و کارای ناشایسته میکنید اینه که ایمانتون ضعیف شده ضمنا میتونید به خوبیهای همسرتون نگاه کنید نه به مشکلاتش وقتی به داشته هاش بنگرید ناخداگاه مشکلاتش براتون ناپدید میشه نمازتون رو بخونید و از خدای خودتون کمک بخواین یا حق

۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۵ شکست خورده
من قبلا همین مشکل رو داشتم  .تیپم نسبتا خوبی بود ولی نتمزدم یکسره غر میزد الان که از شرش خلاص شدم خیلی خوشحالم دیگه غر زدنشو نمیشنوم

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۶ متاهلم
سلام به نظر من باید به صورت کاملا منطقی که همسرتون ناراحت نشه در این مورد صحبت کنید و یه نتیجه بگیرید و هر نتیجه ای که گرفتید روش ثابت قدم باشید حتما مشاوره جنسی هم برید خیلی کمک میکنه یه چیزه دیگه هرچه بیشترتلقین کنید که از رابطه تون ناراضی هستین بدتر میشه اصلا فکر منفی نکنیدچیزای خوب همسرتون رو ببینید انشاله موفق باشید

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۶ آی تک
میگن طب سوزنی می تونه 2 یا 3 سایز سینه رو بزرگ کنه .
امیدوارم مشکلت حل بشه .رابطت رو با خدا قوی کن.

۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۴۸ شادی.76
آقای سوال کننده،لطفا خودتون وخانمتون باهم برید مشاوره...

۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۶ yalda 68
ایییییی وایییی
منم سینه هم کوچیکن ، دپرس شدم اقای سوال کننده با سوالت
خاکه عالم یعنی این مردا نمیتونن بخاطر نیازشون از یه سری خواستشون دست بردارن
الی جون واقا ماساژ که گفتی خوبه
اقای سوال کننده زندگی هزاران مشکل داره این مشکل شما با افکار خودتون حل میشه

۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۰۷ Eli
به یلدا:
اره خوبه ولی حوصله میخواد!

۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۱۰ نوید

به سوال کننده،

دوست عزیز شما چرا به خانمتون نمیگید که سینه هاشو عمل کنه؟

به خدا جراحی میتونه از هر زنی یه زن کاملا زیبا و متناسب با خواسته های شما بسازه.

اگر هم همسرتون قبول نکرد میتونین خودتون به باشگاه بدنسازی برید و هیکل مناسب و زیبا بدست بیارید تا خانمتون این رو ببینه و خودش هم دست به کار شه و پروتز کنه.

۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۳۹ 1
جالبه دیگه جوابم نمیده!! بیست دفعه پرسیدن سایز خانمت چنده که میگی کوچیکه؟ مگه جواب میده!!!
ایشون خودش مشکل داره. از ادمایی  هم که ادعای مذهبی بودن رو دارن واقعا باید ترسید!!
شرم آوره کارای ایشون و طرز فکرشون! دل به حال اون دختر میسوزه که داره بپای ایشون نابود میشه!

۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۲۳ سوال کننده

مشکل من و امثال من فقط متوجه خودمون نمیشه . فرهنگ و جامعه مون هم مشکل داره . خانواده ها هم مقصرن، تفسیر اشتباه از دین و .... همه تاثیرگذارن . به آمار بالای طلاق نگاه کنید تقریبا فکر میکنم  30درصد ازدواج ها به طلاق منتهی میشه و ریشه بیشتر اونها هم موارد جنسی هست . پس نباید نوک پیکان انتقادها رو فقط به سمت یه نفر گرفت
وقتی در دوران مجردی نیاز جنسیتو سرکوب میکنی . وقتی با دیدن دخترها به شدت تحریک میشی  و تمام وجودت میشه نیاز . وقتی دخترهای جذاب رو میبینی و میگی یعنی میشه یکی از اینها هم یه روز مال من بشه و ..... اون وقت اینها برات میشه یه عقده . حالا اگر یکم ادم معتقدی هم باشی میگی اشکال نداره ازدواج میکنم و همه این مشکلات بالاخره یه روز برطرف میشه . بالاخره به تمام این نیازهای سرکوب شده پاسخ میدم و عقده گشایی میکنم
حالا اگه از بد حادثه همسرت اونی نباشه که باید باشه . اگر نتونه ارومت کنه . اگر همچنان تمام اون عقده ها باهات بمونه و .... اونوقته که دنیا رو سرت خراب میشه . اونوقته که فکر میکنی واقعا به بن بست رسیدی و انگار ارامش برای تو تعریف نشدست . انگار قراره تو همیشه زجر بکشی. ازدواجت نتنها برات عقده گشایی نمیکنه بلکه خودش میشه یه عقده جدید. نتنها حالت رو بهتر نمیکنه بلکه تبدیلت میکنه به یه ادم افسرده و داغون. حتی نمیتونی دلیل افسردگیت رو برای دیگران توضیح بدی . دلت نمیاد دل پدر و مادر همسرت رو بشکنی و بگی که انتخابت اشتباه بوده . بگی که حسابی پشیمونی و دیگه نمیخوای به این زندگی ادامه بدی . اخه شنیدن این حرفها برای یه پدر و مادر خیلی سخته. مخصوصا اینکه ادم های محترمی باشن و تا حالا از گل کمتر هم بهت نگفته باشن
اونقته که هزارتا فکر از ذهنت عبور میکنه . مدام گذشته رو مرور میکنی . هر روز میگی چی شد که اینطور شد؟ کی این وسط مقصره ؟ بعد میفهمی که پیدا کردن مقصر هم که دردی رو دوا نمیکنه . با خودت میگی خدایا کجای راه رو اشتباه رفتم ؟ منکه منتظر هدیه تو بودم پس چی شد ؟ به خیانت فکر میکنی بعد میبینی که نه بابا اینکاره هم نیستی . میبینی که تحمل بوی گند روابط نامشروع رو هم نداری. به طلاق فکر میکنی میبینی که حق اون دختر این نیست . حقش نیست زندگیشو نابود کنی به خاطر خوشی خودت. وقتی میبینی اون دختر اصلا تمایلی به طلاق نداره حالا دلیلش هر چی که هست . وقتی میبینی مدام سعی میکنه بهت محبت کنه. با خودت میگی که اصلا این کار منصفانه نیست . از طرفی هم تحمل این شرایط برات سخت شده . حالا که دیگه اون ادم گذشته هم نیستی . نه نشاط داری و نه شادابی . نه حال و حوصله خودت رو داری و نه کسه دیگه رو . وقتی به این فکر میکنی که حتی یک روز هم حس خوشبختی رو تجربه نکردی . وقتی میبینی چه فرصت هایی میتونستی داشته باشی و از دستش دادی . وقتی میبینی از خدا دور شدی و دیگه اونو حامی خودت نمیدونی . وقتی هنوز هم دیدن دخترها دلت رو میلرزونه و .... حالت از خودت بهم میخوره
تنها راهی که برات میمونه اینکه بگذری از خواسته هات که اون هم عواقب خودش رو داره . نمیدونم چی میشه امیدوارم آخرش ختم به خیر بشه



ممنون از همه دوستانی که پیام گداشتن. همه پیام ها رو چندین و چندین باره خوندم . از بین همه پیام ها . جملات خانوم رکسانا خیلی بیشتر به دلم نشست که قسمت هایی از اون رو کپی میکنم



آدم ها نمیان تو این دنیا تا خیلی ساده با قوانین خدا زندگی کنن و برن بهشت...هدف داریم .
ما همه نقص داریم .
تو این دنیا هستیم تا نقص هامون رو برطرف کنیم (با قوانین خدا) و آماده ی بهشت بشیم
صبور بشن کم طاقت ها , اعتماد کنن شکاک ها , ایمانشون قوی بشه ضعیف ها و ...
من نمیدونم شما تو چه دسته ای هستی ولی میدونم از شرایطت مشخصه امتحان و خواست خداست برای تقویت یک ضعف بزرگ (اگر ایمان داشته باشی)
یکم آرمانی حرف زدم ولی خدا شاهده یک روز تمام فکر میکردم چی براتون بنویسم
نمیخواستم یک چیزی بگم و برم بی توجه به تاثیرش که میخواد داشته باشه یا نداشته باشه.
 **************تو رو خدا یکم بفهم ***************





در ضمن روابطم رو با همسرم دارم بهتر میکنم تا زندگی شرین تر بشه . چیزی که تقریبا تو اکثر پیام ها شما دوستان بهش اشاره کرده بودید . وقتی یه خانوم توجه و محبت از همسرش ببینه حاضره که براش هر کاری بکنه . این چیزی بود که شما دوستان بهم یاد دادید و واقعا هم همینطوره


خیلی خیلی ممنون از همه شما دوستان


۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۰ سلام
با بادکش سینه سایز سینه رو بزرگ کنید
برای روشن شدن رنگ پوست هم مخلوط ماست و حنا رو شنیدم تو اینترنت جست و جو کنید

۲۳ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۴۴ عسل بانو

آقای سوال کننده اگر من خواستگار و یا خاطر خواه  نداشتم با خوندن این متن فکر خودکشی میزد به سرم ها.... چونکه من هم لاغرم هم سبزه ام:)))

شرایط تون و واقعا خیلی سخته نه خودتون تقصیر دارین  نه همسرتون...البته شما خودت هم یکم مقصری تو دوران عقد یک کم میتونستین کشف کنید حقایق رو من تعجب میکنم چطور نتونستین؟ محرم بودین که.

به نظر من به صورت نوشتاری حرف هاتون و به همسرتون بگین .همین هایی که اینجا گفتین. البته ویژگی های مثبتش و هم یاد اوری کنید .ولی حتمن بش بگین تا از این عذاب نجات پیدا کنید. خانومتون هم بی گناهه ولی شاید اگه بدونه چی به چیه شاید شرایط عوض بشه.تو رابطه همه چی 50 به 50 هست. بهش بگو تلاش میکنی شاید اون هم تلاش کرد و با راهکار هایی که دوستان دادن مشکل تون حل شد توکل بر خدا.

باهم و دونفری برید پیش مشاور نه یک نفره. 

 

۲۳ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۵ سما
 آقای سوال کننده خدا گفته بهت بگم  بدون امتحان نمیفرستم  اون دنیا.فعلا سوالای امتحانی من واسه تو شده همون دوتا اشکال  کوچولو  از نظرت نه از نظر بالا دستی ها.منتظرم فوق العاده جوابشونو بدی .حال فرشتمو نگیر دوسش دارم.خودم خواستم اون شکلی باشه.به خواست من احترام بذار و به گذشت زمان اعتماد .محبت و عشق رو بهت هدیه میکنم.به نماز و صبر تکیه کن.میرسونمت.

۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۳۲ عسل بانو
راستی اقای نجفی لینک اون پست که شکل الت تناسلی خانومم خورد تو ذوقم و بزارید برای من. من تازه امدم این سایت تازه فهمیدم هم چین مطلبی هست.
عاقا کمک کنید من وحشت کردم از ازدواج کردن . به خواستگارم نه بگم پس! از کجا معلوم مثل اقای سوال کننده نشه:))
نظر:
سلام
اون پست حذف شده

۲۵ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۱۳ یه خواهر
بسیار خوشحال شدم که تصمیمی درست و جوانمردانه گرفتین ان شاالله به آبروی حضرت زهرا پروردگار اجر این تصمیم خوب شما رو بده . در پناه حق خوشبخت باشید

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۰ مهسان
مزیت سینه بزرگ:قبل ازدواج جذاب تره
معایب سینه بزرگ:در برخی موارد با رابطه بزرگ می شود.در همه ی موارد با بار داری بزرگ یم شود.آن وقت بسیار بزرگ شده و زیبایی اندام را می گیرد.
معایب سینه کوچک:پیش از ازدواج زیاد جذاب نیست
مزیت سینه کوچک:با رابطه در برخی موارد بزرگ شده و به حد نرمال می رسد.در همه ی موارد با بارداری بزرگ شده و به حد نرمال می رسد.و زیبایی اش آشکار می شود.
انتخاب با شماست.

نظر:
سلام
منطقی بود

۲۷ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۸ حیات
به مهسان:
اینکه گفتی "معایب سینه بزرگ:در برخی موارد با رابطه بزرگ می شود.در همه ی موارد با بار داری بزرگ یم شود.آن وقت بسیار بزرگ شده و زیبایی اندام را می گیرد." بر چه اساسی است؟؟!!
بنظر من که هرچی بزرگتر بشه س ک س ی تر میشه

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۳ م.ب
سلام ....دوست عزیز............این فکر خیلی اشتباه است...............خدا از این نوع ادما نگذره ...ایشالله مگه دخترای بیچاره مسخره تو شدن......ینی چی ...اومدی دیدیش ...اینا چیه میگی.......حالا ایشالله زندگیتون خوب بشه....اما دلا پردرده .................چی بگه ادم......یکی از دوستام اینجوری بوده....پسره میگفته برو پروتز کن...گونه بزار...من از تو خجالت میکشم ببرمت تو ....روستامون.....برو دندوناتو ارتودنسی کن......چرا موهات اینجوریه؟من دوس دارم لخت باشه........به همه چشم نظر داشت....اقایون محترم دخترا بازیچه دست شما نیستن .....حالا زشته که حرف بد بگم.....الانم دختر طلاقشو گرفته .....مهرشم گرفته .....نشسته تو خونه..............اما اینقد دوستم نفرینش میکنه که نگو.......اینجا نمیشه بگم اما خود نامردش خیلی ایراد داشت به دختر مردم ایراد میگرفت....اقایون خوب میدونن ایراد چیه....................................دختر بیچاره رو مجبور میکرد به اینکه بره پروتز کنه ..اما اینکارو نکرد......من باور نمیکردم این چیزا وجود داشته باشه اما واقعا یه مشت ادم نفهم .........بیکار ....بیهدف هستن .......تو هم برو اون دخترو طلاق بده الافشم نکن ....................ان شاالله این جور ادما هیچ خیری از زندگیشون نبینن.......روز به روزم پیرتر بشن......اینا میدونن که چقدر نفرین دنبالشونه............پس بهتر یکی دیگه رو با خودشون بدبخت نکنن....

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۸ -----------------
دوستان اینا اصلا اهل زندگی نیستن.......................فقط میخان اذیت کنن ..خدا انشاالله ازشون نگذره 

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۵۷ llllllllll
فکر میکنم اینجا یک رغابتی هم هست بین بانوانی که سینه بزرگ دارن با کسانی که سینه کوچیک دارن ..... بس کنید دیگه اون مردی ( نامرد) که تو رو به خاطر سین فکر میکنم اینجا یک رغابتی هم هست بین بانوانی که سینه بزرگ دارن با کسانی که سینه کوچیک دارن ..... بس کنید دیگه اون مردی ( نامرد) که تو رو به خاطر سینت بخواد ولش کن بره گم شده مطمءن باش یک روز فیلش یاد هندستون میکنه یه چیز دیگه دلش میخواد ... ت بخواد ولش کن بره گم شده مطمءن باش یک روز فیلش یاد هندستون میکنه یه چیز دیگه دلش میخواد ...

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۳۷ مهشید
سلام.من الان این سایتودیدم.یه ساله که دارید بحث میکنید.و شما هم بازنتون زندگی روادامه میدید.اقای محترم. به نظرمن شماادم باخداوپاکی هستین.هم خوشتیپید هم خوش اخلاق. شایددلیل انتخاب شما واسه همسرتون وخانوادش همین بوده. همه خصوصیات خوب یه جا تووجودشمادیدن..پسندیدن. کمترپیش میادکه دوتاخوشکل یادوتازشت باهم جور بشن. خدای عزیزم همیشه دروتخته رو باهم جور میکنه. مگه چه عیبی داره خانواده ای که همشون سبزه ولاغرن یه داماد خوشکل وخوش اخلاق نصیبشون بشه وکیف کنن.یه داماد باوقار خوش فکر خوش اخلاق.کسی که زنش وقتی باهاش راه میره همه حسرت شوهرش رو بخورن.هی بگن خدا چه شانسی بهت داده دختر...چه مردفرشته ای..چه مردخوبی....آقای محترم این افکارشماخیلی بچه گانس.سینه کوچک وسبزه بودن رو میگم..به نظرمن زن شماخیلی خوشکله. فقط افسرده س.وقتی شمارومیبینه.دوس نداره به خودش برسه.میگه هر کاری کنم باز شوهرم دوسم نداره.توخودش میره..میدونی چیکارکن یه کم ازش تعریف کن.بگو چقد خوشکلی امروز. چکار کردی زود بگو.هروقت کارخوبی کردبگو..چه بوی عطری میدی بوی بهشت میدی خانوم..لباسای قشنگ براش بخر..حتی اگه نخاد..به حرفای همسرتم گوش کن..خوب اگه اون ایراد داره وشماارضانمیشین یه بارم به حرفای زنت گوش کن شاید خودتم یه ایرادایی داشته باشی که زنت اینجوری سرده..و دلش نمیادبگه..شایدم یه غصه هایی داره که روش نمیشه بگه میترسه همه جاجاربزنی..زنت بایدبهت اعتمادکامل داشته باشه اقا.درضمن شماتنهایی فیلم میبینی یادمیگیری چه جوری رابطه داشته باشی بازنت..اون وقت زنت ازکی یادبگیره این کاررو.مادرزادی که نیس.دخترایی که باهیچکس نبودن و همیشه توخودشون بودن..وباحجب وحیابودن الان چه جوری یه دفه همه چی بلدباشن یه رابطه بی نقص وکامل هر روز واسه شوهرشون اجراکنن..اقای محترم به زنت یادبده که چکار کنه.باشوخی کردن نه درحدطعنه زدن.طعنه زدن وحشتانکترین کاردنیاس.عین یه خنجرکه فروکنی توقلب. همون جوره..درباره زنت هم هرگز حتی بابهترین کس زندگیت  حرف نزن.نگوبدنش اینجوریه.اینجاش اون جوریه..زن ومرد لباس همدیگن.مث آینه. به آینه یه نگابنداز.هرعیبی داشتی برطرفش کن.نزارعیبها روهم تلنباربشه..زن خوبی داری  خوبم نباشه شماروکه ببینه اونم خوب میشه..به خدایه زن لاغر وزشت همیشه یه غصه هایی داره که اون سرش ناپیدا.. اگه به زنت برسی یه هفته ای اینقدجذاب میشه که نگو..وگرنه اگه اینجور پیش بره خودشماهم از ناراحتی شکل زنت میشی. اون وقت بیاودرستش کن.به جااینکه زنت چاق وخوشکل بشه هر دوتاتون ازهم ناراضی میشین..به زنت بگو ازچی ناراحتی.. شاید اون الان فکرایی دیگه ای بکنه ونمیگه..آدم از یه دقیقه بعدش خبرنداره..میدونی دخترای توفیلم چراخوشکلن.چون پروون.براشون هیچی مهم نیس..خوب میخورن.خوب میخابن.خوب میرقصن..رحم ومروت ندارن.غصه نمیخورن.فقط خوشی.خوشی.شماکه ازنزدیک بااونا زندگی نکردین.خداروچی دیدی شایدم اونام دوس داشتن سبزه بودن ویه شوهرخوب داشتن به جااینکه مردهای هرزه ناپاک ناپاکترشون کنن. مردپاک نعمت خداس.زن پاکم همینطور. دنیا به نمازخوندن وروزه گرفتن نیس به اینه که خدارو چقد دوس داری..آقای محترم خداروبیشتردوس داشته باشی زندگیتم مث بهشته..آدم نبایدباحرف مردم زندگی کنه. اونی که بایدازت راضی باشه اون بالاس.نه این پایین.شما قدر خودتونو نمیدونین..درسته دوستات زن خوشکل دارن وتو حرص میخوری.امابهتره یه نگا به خودت بندازی یه نگا به دوستات. شاید شمایه چیزی دارین که اوناندارن.حجب وحیاتون. مرد بودنتون.باخدابودنتون..فرداپس فرداعیدقربانه..اگه زنتون واقعا زن خوبیه.فحاش نیس.بی حیانیس.بیشعور نیس. خانم خونس.عزیزخونس..همه کس شماس..تنهاایرادش اندام ضعیفشه.پس یاخدا....ازهمین الان یه ارزو کن..زنت اونی بشه که خودت میخای.خودتم اونی بشوکه خدامیخاد.....هر چی خدا بخادهمون میشه..توقران خوندم که دوتامردبودن دوتا مزرعه داشتن هردوشون سرسبز وعالی.هرروز زحمت میکشیدن براشون.مرداولی گفت اگه خدابخاد مزرعه من خیلی بهترمیشه.بهترکارمیکنم همه چی میترسم.دومی گفت من خودم کارمیکنم زحمت میکشم.مطمئنم به همه چی هم میرسم. صب وقتی هردوتابیدارشدن دیدن مزرعه مرددومی که خودش زحمت کشیده بودصاعقه زده ونابودش کرده.اما مزرعه مرداولی سرسبز وزیبا سرجای خودش بود...پس هرچی که خدا بخاد همون میشه آقا....عیدتون مبارک پیشاپیش 

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۹ ناشناس
در جواب به خانم ناشناس میگم...خانوم عزیز من دلیلی نمیبینم زنا حجابشونو رعایت کنن که مردای زن دار نمتونن خودونو کنترل کنن...خانوم حق دارن هرجور دوست دارن تو جامعه بگردن....مانتو تنگ بپوشن ...اسفنجی ببندن یا غیره این دلیل نمیشه مردا بیان چشم چرونی این خانوما و با دیدن اونا خانوم خودشونو ترک کنن...این مشکل مردای ایرانیه والا اگ تو خیابون با یه مرد 2دقیقه حرف بزنی نه اصلا حرفم نه فقط کنارش با رعایت فاصله بشینی تو بهترین حالت کلی فکر خراب پیش خودش میکنه....اگه شما یه سفر به کشور های کافر مثلا المان داشته باشی یه عمرم بغل دست یکی از مرداشون بشینی حتی اگر لوند ترین زن دنیام باشی نگتهت نمیکنن.....پس نباید تقصیر گردن دخترایی که خوشکلن یا خوشکل میکنن بنندازی تقصیر مرداس که نمیتونن پشماشونو کنترل کنن

۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۹ الوین
اون بنده خدارو پشیمون کردین از سوالش  , الان داره زندگیشو میکنه شما به جونش افتادین .  ولی با همه این تفاصیر کار ندارم خوش بحاله اونایی که سینه های بزرگی دارن

۲۹ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۱ l...l.;
سلام ............این طرز تفکر بسیار اشتباه است ادم نمیتونه با چنین تفکری زندگی کنه............بنظر من مگه اون خانم رباطه؟که هر روز با اون سلیقه ای که داره به خانومش بگه ...حالا دوس دارم که ابروت اینجوری باشه؟حالا نه یه مدل دیگه......حالا امروز برو اینجوریش کن..............اقا این مسخره بازیا چین در میاری....برو اگر مرد زندگی هستی برو بچشسب به زندگیت چرا یه نفر دیگه رو بدبخت میکنی با این تفکرات....بنظر من اینجور ادما خودشون روانی هستن.........مشکلات زیادی دارن..........بعد میان برا بقیه عیب میگیرن.....شکل رو خدا میده .........حالا به هر صورتی هست....تو کار خدا دخالت نکنید...خدا بهتر میدونه هر کسی رو چجوری درست کنه............اصلا اینجور حرف ها ملاک نیست...من با یه وکیل حرف میزدم..میگفت این جور ادما یه مشکل بزرگ دارن ...مشکلی که اگر برای هر مردی بوجود بیاد از سرطان بدتره.....همش خودشونو بدون عیب میدونن اما بقیه رو پر از عیب......یکی از این نوع ادمایی که من باهاشون سرکار داشتم..اینه که دوس دارم تو خیابون ارایش کنی...دوس دارم با قیافه ارایش کرده بری بیرون...در حالی که فک نکنم ادم عاقلی همچی حرفیو بزنه............ارایش زن مال تو خونه هست نه بیرون.............اقایونی که همچی طرز تفکری دارید...برید مشکل خودتون که یه مشکل بزرگ هست و نمیخام اینجا بگم درمان کنید................بقیه رو با خودتون بدبخت نکنید...........

۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۲۴ 313به سوال کننده

لطفا برو سایت inapply.com

توی اون سایت دعاهای مخصوص برای محبت بین زن و شوهر هست. حتما برو.

۲۹ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۳۶ مهدیس
این سوالات احمقانه فقط جو رو خراب میکنه.از کجا معلوم اصلا چنین آقایی وجود خارجی داشته باشه؟شاید یه مریض روانی واسه متشنج کردن افکار جوون های ما این رو مطرح کرده یا مطرح میکنه.لطفا ثبت شود.

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۳ سروناز
سلام سوال کننده ی مهربان.... میخام بگم اولا مرد خیلی خوبی هستی که تا حالا خیانت نکردی و مطمعن هستم که هرگز هم اینکارو نمیکنی چون قلبی پاک و ذاتی خوب داری... میخام یچیزی که تجربه خودم هست برات بگم اخرشم باهم یه نتیجه گیری کنیم من تو ذهن زنونه خودم منتظر مردی بودم بسیار قد بلند هیکل بروسلی!! بسیار سبزه دست خودم که نبود دلم میخاست چون خودم سفیدم شوهرم سبزه باشه.... بسیار احساساتی و شوخ و با ایمان و سینه ای پراز مووووووو.... و یه عالمه سبیل و.ریش ببین من همچین مردی رو عاشق بودم اهان دلمم نمیخاست هرگز مرد ایندم شلوار لی و یا تیشرت بپوشه راستش مردو اینجوری میپسندیدم..... بعد خاستگاری برام اومد و منم اخلاق و ایمانشو ملاک قرار دادم و خانوادم اصرار کردن پسر خیلی خوبیه و باهاش ازدواج کردم میخوای بدونی این مرد چه شکلی بود؟بسیار لاغر سفید مثه برف چشمای درشت قد معمولی بعد فاجعه ای که من مثه شما تازه بعد ازدواج فهمیدم این بود که شوهرم سینه هاش حتی یه تارمو هم نداشت شوهرمن سبیل و ریشم نداشت من فک میکردم شب خاستگاری اینهارو با تیغ زده نگو اصلا نداشته بقول معروف عامیانه کوسه بوده!!!! شکلک خنده... التشم کوچیک. بعد همسر محترمه فقدم تیشرتو شلوار لی میپوشیده!!!! ینی صد درصد با فانتزیای من مغایرت داشت و داره منم شب عروسی بدجوررری تو ذوقم خورد اما همسرم معاشقه ی بینظیری داره یه ماسازور شاندرمنیه برای خودش و اینکه مهربونه اهان خداییش اون صفته احساساتی رو داشت ناحقی نکنم..... اما من چشم پوشیدم از فانتزیام چشمامو رو این مسایل بستم و حسابی از هم لذت میبریم... یبار با خاهر شوهرم داشتیم درباره ی خاستگار اون. صحبت میکردیم منم فانتزیامو گفتم تا به خاهر شوهرم بگم مثلا زیاد فک نکن به فانتزیات حتی اگر مردی شبیه فانتزیای ادم نباشه میشه ازدواج عاشقانه ای داشت بعد نگو شوهرم تو اتاق دیگر بوده و شنیده بود همون شب اومد پیشم گفت سروناز من اونی نیستم که تو میخای؟منم همه چیزو بهش گفتم گفت میخام یه حقیقتی رو بهت بگم گفتمش بگو... گفت راستش منم عاشق زنی بودم سبزه اما تو سفیدی عاشق زنی بود لاغر و ظریف قد متوسط لاغر چشم درشت سینه بزرگ اما توهم هیچکدوم اینا نبودی اما من بخاطر مهربونی صداقت و خوش اخلاقیت حاضر به ازدواج باهات شدم الانم احساس خوشبختی دارم ما دوتا تازه اونجا فهمیدیم فانتزیامون فرق داره.... اینهمه سااال هیچی نگفته بودیم اهان بهم گفت دلش میخاسته یه رقاص قهار باشم اما من اصلا نمیتونم..... ببینید ما دوتا نشستیم بتهم صحبت کردیم و قرار شد ایشون سینه هامو ماساژ بدن و روغن خراطین بزنیم و من باشگاه برم و سینه هامو بزرگ کنم رقصو هیچجوره نمیتونم... شوهرمم که قرار شد باسگاه بره کمی چاقتر بشه ببینید اگر مهربانانه و صادقانه با همسرتون صحبتکگ کنید مطمعن باشید اونم فانتزیایی داشته که شما مثه اون نبودید اما هیچی نمیگه شما باید بهم کمک کنید سینه و باسن رو با بدنسازی میتونید چهاربرابر کنید بعله اگر همسرتون شکم دارن باهاشون پیاده روی برید اگر از لباس های همسرتون در منزل خوشتون نمیاد برید خودتون تنها بازار براش اون لباسی که میپسندید بخریدو بیارید هم همسرتون عاشق تر میشه هم میفهمه سلیقه شما چیه اون که نمیدونه سلیقتون چی رو میپسنده... ببینید این مشکل حادی نیست که بخایید بخاطرس غصه بخورید دقت کنید تو خارج کشور زنا همه میرن لب ساحل دراز میکشن سبزه بشن چون سبزه بودن سکسی تره و همسرتون دراین مسعله بی تقصیره من که بشخصه عااااشق پوست سبزه هستم یه زیبایی منحصر بفردی داره..... دیدتون رو تغییر بدید... سینهها شم قابل بزرگ کردنه شما ماساژ بدید و باشگاه بفرستیدش...ببینید قهر با خدا چه سودی داره من دوستم یه زنه زیبای به تمام معناست اما سرد مزاجه به چه دردی کیخوره اخه قدر بدونید ببینید همه مشکلات دارن دنیاتون رسیدن به کمال الهی باشه نه ارضای جنسی من الان اصلا بچشمم نمیاد اندام همسرم کلیم باهاش حال میکنم چون برام مهم نیست دیگه اما اوایل خیلی مهم بودا   گ

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۵۸ Faezeh
سلام 
من دیدیم رو به عنوان یک خانم مى گم 
شما همه ى مسائل رو گفتین این که همسرتون زیبا نیست ، خوش اندام نیست ، خوش پوست نیست ، و البته همه ى اینها کاملا سلیقه اى هست ! 
گفتید خودتون عالى هستید خوش تیپ و خوشگل و ....
اما نگفتید وضع مالیتون در چه سطحى هست، نگفتید خونه ، ماشین ، کار ، سفر و رفاه رو تا چه حدى براى همسرتان فراهم کردید ؟ 
براى یک خانم بعد از اخلاق و ایمان ، موقعیت شغلى و مالى همسرش مهم هست ، شما از حرفاتون راجع به هزینه ى پروتز مى شه فهمید یک حداقلى رو براى همسرتون فراهم کردین و اون داره با این مسائل شما میسازه  
خوب بود به خاطر این مسائل رد تون مى کرد تا شما مثلا ٣٥ ساله بشید و بیشتر از این تو تنهایی و مشکلات جنسى باشید تا خونه و ماشین و....بخرید!!! 
شما از داشته هاتون گفتید ،،، ولى از نداشته هاتون نگفتید 
نمى بینید همسرتون داره با اخلاق نادرست و مشکلات دیگر شما میسازه 
شما خیلى خودخواه هستید ، فقط خودتون رو مى بینین ، فقط خواسته هاى خودتون رو تکرار مى کنین، حتى تحمل ندارید زمانى صرف کنید تا با روش هاى باشگاه و طب سوزنى جواب بگیرین ،، حاضر نیستسد هزینه کنین براى چیزى که دوست دارید 
شما دنبال راه حل نیستید فقط مى خواید ناله کنید و از همه ى دنیا ایراد بگیرین ، اما یک لحظه فکر نکنید که مقصر اصلى خودتون بودید نه هزار تا عامل دیگه که مى گین
مشکل شما فقط در صورتى حل مى شه که بخواین راه حل پیدا کنید نه مقصر و قربانى ....

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۰۵ سروناز
راستی اینو یادم رفت بگم اونایی که تو خیابون میبینی سینه هاشون بزرگ نیست اکثرا لباس زیرشون ابری هست که حجیم نشون میده و اینکه لباس زیر ابری برای باسنشون میپوشن شما باور نکن اونا بزرگن... 

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۰۵ سروناز
راستی اینو یادم رفت بگم اونایی که تو خیابون میبینی سینه هاشون بزرگ نیست اکثرا لباس زیرشون ابری هست که حجیم نشون میده و اینکه لباس زیر ابری برای باسنشون میپوشن شما باور نکن اونا بزرگن... 

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۶ تینا
صحبت های خانم غزل درسته..
اما در مورد من به هیچ عشقی منجر نشد. بنده خدا کلی تلاش کرد تا ازم جواب بگیره بعدم خیلی سریع منصرف شد. مشکل اون آقام مشابهه سوال کننده این پیج بود اینکه اصلا خودشو نشناخته بود نفهمیده بود که زیباییه همسرش تو انتخاب ، اولویت نگم صد در صد بالایه نود درصد بوده نه به قول خودش اخلاق و خانواده... وگرنه وجدانش اجازه نمیداد با چنین خانواده آبرو دار و محترمی ، ظالمانه ترین رفتار و انجام  بده. ظلمی که اگه بخوام با جزییاتش بگم شک ندارم بلا استسنا حق رو به من خواهید داد،خدا خودش از همه نیت ها باخبره..
من خدارو شکر زیبا هستم و قد بلندی هم دارم( تیپ مانکنی) الان یک ساله ازدواج کردم و تو نوبتای دادگام .بخاطر دقت نکردن آقا پسری که رو علایقش بیشتر دقت نکرده بود و به راحتی با زندگیم بازی کرد. خوبه این آقا حداقل داره به خودش زمان میده شاید بتونه مسالشو حل کنه. شوهر من که هیچ چیزو جز سایز سینه تو زندگیش درنظر نگرفته و خیلی راحت قید همه چیرو زده. خدارو شکر جزو یک خانواده بااصل و نسب هستم و محجبه همه بهم میگفتن تو باهرکی ازدواج کنی خوشبختش میکنی در هد المپیک...
اما خب ازونجایی که میگن همیشه بر عکسه ب کسی جواب مثبت دادم که متاسفانه انگار ذره ای انصاف تو وجودش نداره هرچند منم اسراری به زندگی باچنین شخصیتی ندارم. چون بعد ازدواج فهمیدم مشکلی که داره خب آرامشمو تو زندگی مختل خواهد کرد.
تو این پیج نظرات متفاوتی رو دیدم، بنظرم درصد کمی هستن ک مثل شوهر من فکر کنن...
ولی واقعا من از کجا باید میفهمیدم که اون همچین بهانه هایی میگیره،والا ظاهرش به.... نمیخورد....
 

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۹ تینا2
آره سروناز جان آدم میتونه نگاهشو عوض کنه، اگه بخوام بگیم فقط فلان مدل که خودمونو محدود کردییییییم. و این آزار دهندس..

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۸ بچه خوشگل
خانم سروناز ،  شماگفتی اونی که باهاش ازدواج کردم اونی نبوده که توفانتزیام بوده، ولی دقیقا خدا همون فرد وواست فرستاده، چون شماخصوصیات بروسلی رو دادی، خودتم می دونی بروسلی هیچوقت مونداشت، چاقم نبود خخخ،  یکم تحدید نظرمیکردی تواسمادقت میکردی، یه بازیگردیگه رو اسم میبردی،    پس خداروشکرکن اونقددوستت داشته دقیقا بروسلی روفرستاده، ولی توش موندم رمز موفقیتت چی بوده خدا دقیق همونو فرستاده،  منم میخام،   

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۱ مشاور
باسلام
من به برادر خوبمون پیشنهاد می کنم که خانومتون رو به یه پزشک زیبایی ببرین و ازش بخواین که عمل زیبایی پرتز سینه رو انجام بده .


باتشکر

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۴ سرونازبه بچه خوشگل
ب..ینی ترکیدم از خنده من تاحالا بروسلی رو ندیدم فقد میدونم ادم قوی ای بوده... مگه لاغره؟موهم نداره؟واااااااای خاک عالم پس عجب سوتی ای دادم....... بابا من هیکل گنده میخاستم حالا نمیدونم کدوم بازیگر یا بدنساز هیکل بزرگه همونو تصور کن پس اگر بروسلی نبوده ارنولد بوده اون چی اونم لاغره؟شکلک خنده....بابا نمیتونه منو بلند کنه من دلم میخاست مردم منو بلند کنه این تا میرم روش میگه خفه شدم نفسم رفت توروخدا بیا پایین 

۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۱:۵۴ سحر به سوال کننده
من یه دخترم.ولی به شما حق میدم,چرا نا امید هستید,ازش جدا شید!!!!به همین راحتی,و یه دلیل محکم هم براش دارید و عذاب وجدان هم نباید داشته باشید!!!و اون اینه که اون با فریبکاری و عنوان نکردن ایرادهاش شمارو فریب داده.
شجاع باش و به فکر خودت باش,
همین.
حتما جدا شو,

۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۶:۴۰ محمد حسن پور
سلام
گنه کرد در بلخ اهنگری به شوشتر زدن گردن مسگری
داداش از خدا ناراضی هستی !ازش طلبکاری!گمان بد درباره اش داری!نمازو برااون می خونی!!!!
عزیز من خدا اینقدر با برنامه و حکیم هست که یک کار می کن به هزار دلیل اما تو 1000کار می کنی به یک دلیل .داداش با خشم و کینه ونفرت تو ضرر می کنی تو ارامشتو ازدست میدی تویی که مریض میشی به اش با خدا رفیق تر شو سعی کن با ارامش و امید کارو پیش ببری یک شب زمانی که از لحاظ ذهنی ارامی ببین چه امکاناتی برای حل این مسئله داری یا میتونی داشته باشی شروع کن با توکل واقعی و توسل بدون حساسیت و نتیجه گرایی به اقدام حل عزیزمن همه کاره عالم خداست اگر می خواست حالتو بگیره دماغتو به خاک می مالید پسر 

۰۳ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۰ به سحر
نمیدونم واقعا دختری یا نه! ولی با این حرفت امیدوارم یه روز چوبشو بدجور بخوری. خیلی حقیر و بدبختی که پشت سر یه دختر به اون نجیبی و پاکی که حتی شوهرش قبول اینو قبول داره  اینجوری حرف میزنی. خدا به دادت برسه!

۰۳ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۰ به سحر
نمیدونم واقعا دختری یا نه! ولی با این حرفت امیدوارم یه روز چوبشو بدجور بخوری. خیلی حقیر و بدبختی که پشت سر یه دختر به اون نجیبی و پاکی که حتی شوهرش قبول اینو قبول داره  اینجوری حرف میزنی. خدا به دادت برسه

۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۶ ***ملکه روشنایی****
سلام به خانواده برتروهمگی واقای سوال کننده 
دنیای عجیبیه..این همه سال عمرکردم فک نمیکردم هیچ زن ومردی به خاطراین چیزادعواکنن یاغصه بخورن. همیشه دوست داشتم خوشکل باشم.وخوشتیپ.امانمیدونستم بدن اینقدمهمه واسه طرف.فک میکردم فقط دوست داشتن مهمه وعشقی که بین دوطرفه...شایدعقلم قدنداده به این چیزافک کنم شایدم این قدتوفکراین بودم که خداازدستم یه وقت عصبانی نشه هرگز فکر افکاردیگرون نبودم که بخام بپرسم از کسی.که زندگی چه جوریه..زن ومرد ازچی خوششون میاد..  همیشه خجالتی بودم.بدم میومد توجمع دیگرون بشینم و ازین حرفابشنوم.ازخداخجالت میکشیدم.میگفتم خدابهم فحش میده.میگه این حرفا واسه خودزن ومردهاس. نشنو. گوش نده.خداعذابت میده. به نظرم کارخوبی نکردم..خانواده ها بیشترمقصرن.اگه ازبچگی به دختر وپسرشون بگن به فکر قیافت باش.به فکرخودت باش. این جورنمیشه. خانم محترم شما هورمون مردانشون بیش ازحدممکنه..اونم به خاطرافکار غلطی بوده که توبچگی تومغزش کردن.حالایاخانواده بودن یا دوستانش خداعالمه.اما یه وقتایی افکارمردانه داشتن باعث میشه مردانه دربیای پابه پای خانواده کارکردن و سختی زندگی باعث میشه ادم به فکر شکل وقیافه واندامش نباشه. هرچیزی یه دلیلی داره.میتونی خانمتو ببری دکتر وازمایش هورمون بده..وبادارو حل میشه.هورمون زنانه ش برمیگرده شایدم اون قد زییابشه  که شاخ دربیاری فقط کافیه اراده کنی و باتمام وجود به خدا اعتمادکنی..اقای سوال کننده شما  افکارتون بابقیه خیلی فرق میکنه..هیچوقت نخاستین دیگرون روناراحت کنین.فک کردین اونا بهترمیدونن چه تصمیمی برات بگیرن واسه همین دخالت بیجاکردن ونزاشتن هردوتاتون واسه آیندتون تصمیم درست حسابی بگیرین.. شاید خانمتون هم عین شما مجبورش کردن ازدواج کنه.. حیا وشعورش اجازه نداده حرف خودشو بزنه..کاریه که شده. حالا چن سالیه که ازدواج کردین.نمیدونم الان دارین ادامه میدین یا خدای نکرده جداشدین..اگه دارین زندگیتونو میکنین لطفا افکارتونوعوض کنین..نزارین بقیه زندگیتون باافکارپوچ دیگرون بگذره.نزارین هیچکس توزندگیتون دخالت کنه. به جای اینکه اینقدپول مشاوربدین بشینین درست حسابی با زنتون حرف بزنین.مشاوراهم مث خودشماهستن مشکلات زیاد دارن.افکارغلط وپوچ هم زیاددارن.فقط تودارن و بروز نمیدن. هستن مشاورایی هم که واقعا زندگی طرف رو بهشت میکنن اما سخت میشه تشخیص داد کی راس میگه کی غلط.. فقط یه جرقه.یه نور..یه روشنایی..لازمه تا زندگی ازین رو به این رو بشه..هرگزحرفاتوباطعنه به زنت نزن.خوردکردن شخصیت زن کار خیلی خطرناکیه..مخصوصاشکل وقیافه واندام...دیدتون رو نسبت به زندگی عوض کنین.خیلی به خودتون دارین سخت میگیرین..آدم نبایدتمام کارهاشوبه خداواگذار کنه.خدا به ادم عقل داده.اونی که میتونه زندگی شمارو تغیر بده خود شما هستید ازشماحرکت.ازخداهم برکت...میدونم این چیزارو بلدید.شمامیگیدخانمم منوفریب داده بالباسای بزرگ که بدنش خوشکل دیده بشه.خوب کدوم دختر رودیدیدکه روز خواستگاریش مث یه  مردریش وسبیل داشته باشه و کت وشلواربپوشه.خوب معلومه لباسای خوشکل میپوشه و دوس داره بهترین باشه..دوس نداره همه عیباشو ببینن وطعنه بزنن. خانم شما هم باشمازیادسراین مسائل حرف نزده.شایدفک کرده براتون مهم نیس.فک کرده همونجور قبولش دارین...وقتی که شرط میزاشتین بهش میگفتین که چی دوس دارین.هر چند شاید هانواده هاتون شرط هارو خودشون گذاشتن.شایدشما یاخانمتون بیش ازحدخوب بودین.حسودهم که زیاده نفرینتون کردن.چشمتون زدن زندگیتون اینجوری شده..خداروشکر کنینن که ازین بدترنشده..اگه زن فحاش وبی حیا گیرت میومد اونوقت میفهمیدی یه تارموی گنندیده یه زن خوب با هزار تا این زنهامی ارزه.کسی که ارامش برات بیاره...احترام خانوادتو بگیره..حرمتهارونشکنه..حالاکه بدن خانمت اینقد مهم شده برات.خودت بشین یه فکردرست حسابی بکن. منتظر معجزه دیگرون نباش.معجزه تووجودپاک هردوتاتونه....هم عاقلیدهم فهمیده...هم باخدا.....فقط دعای منولازم دارین .امیدوارم  خدا یه راه خوب بزاره جلوپاتون.که هیچکدومتون لطمه نبینین... هرچی خدابخاد همون درمیاد..پس یاخدا....بهترین دوستت فقط خداباشه وبس....دیگه همه چی حله....یاحق

۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۳:۲۴ هانی
دنیا آینه است دوست عزیز
هر کاری بکنی نتیجه ش عینا به خودت برمیگرده
شما قبلا در ازدواجت بی دقت بودی حالا نتیجه ش رو داری میبینی
حالا هم اگر دور از انصاف رفتار کنی، دو روز دیگه چوبشو میخوری
مشخصه که آدم با وجدانی هستی
اما وجدان فقط در طلاق ندادن نیست، همسر شما هم به امید خوشبختی ادامه زندگیش رو برای سر کردن با شما قمار کرده

شما هر چقدر هم بگید که همسر من خاصه و فرق داره و ... بازم یک زنه و از قواعد کلی یک زن خارج نیست

یک خانم حتی اگر جذابترین هم باشه وقتی از شوهرش سرد بشه بی تفاوت میشه و جذابیتش به کلی از بین میره

یک زن گرم و جذاب میخواید، پس باید برای داشتنش تلاش کنید:

1-اولین قدم اینه که ذهنیت منفیتون نسبت به همسرتون در مورد متفاوت بودنش رو کنار بذارید و قبول کنید که رفتار شما اونو به چنین لاک دفاعی فرو برده

2-حالا که پذیرفتید بدونید میشه سد این سردی و بی تفاوتی و رفتار مردانه رو با محبت واقعی شکست، به قلب همسرتون نفوذ کنید، عمیق

زنی که همسرشو دوست داشته باشه همه قوای زنانش رو برای جذب اون به کار میگیره
اون وقت در سیکلی قرار میگیرید که روزبروز به هم علاقمندتر میشید

3-خود این علاقه بخش عمده این مشکل رو حل میکنه، چه از طرف خانومتون که سعیش رو برای جذابتر شدن به کار میگیره و چه از طرف شما که کمک میکنه این جذابیت رو ببینید

4-این رو هم در نظر داشته باشید که اون جونورایی که به اسم زن تو فیلمای پورن دیدید هیچیشون طبیعی نیست که شما میگید من پروتز دوست ندارم چون طبیعی نیست، ضمن اینکه اتفاقا خیلی هم طبیعیه وگرنه این هم مرد گول طبیعی بودنش رو نمیخوردن و زناشون رو با اونا مقایسه نمیکردن

5-برای روشن شدن پوست هم راه زیاده، مثل لیزر و کرم های دست ساز و ... ولی بدونید که نهایتا چند درجه روشنتر میشه، سفیدبرفی نمیشه پس واقع بین باشید که بعدا ناامید نشید

6-ضمنا زنای جذاب تو خیابون و تو فیلم و... برای جذابیتشون خرج کردن، حالا یا شوهر یا خانواده یا تهیه کننده فیلم!! پس اگه زن جذاب میخوای یه کم به خودت فشار بیار و خرج کن

7-این تلقینات منفی که مجبورم کردن و من اشتباه کردم زیر بار رفتم و ... رو هم حتی اگر درست باشن فراموش کن چون یا باید این فکرا رو کنی و یه عمر به قول خودت زجر بکشی و حسرت بخوری، یا طلاق بگیری با واقعیت امروز روبرو شی و سعی کنی از داشته هات به بهترین شکل استفاده کنی و بهترشون هم بکنی

8-ضمنا شما همش به قبل ازدواجت فکر میکنی، اون شرایط دیگه گذشته و شما الان دیگه یک مرد متاهلی، همونطور که هیچکس نمیتونه پدر و مادر و خواهر و برادرش رو بعد تولد تبدیل به کس دیگه بکنه بعد ازدواج هم نمیتونه همسرش رو تبدیل به کس دیگه بکنه بلکه میتونه همون شخص رو در حد معقولی به ایده آلهاش نزدیک کنه

موفق باشید
امیدوارم روزی در همین صفحه شرح خوشبختیتان را بنویسید

۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۱:۲۶ سحححححر
ببخشید اقای سوال کننده من یه خانومی میشناسم سینه هاش خیلیییییی کوچیکه قیافشم خیلیییییی معمولیه ولی شوهرش دوست داره خیلی باهم خوشبختن پس چرا شوهر اون مشکلی نداره؟ بعدشمممممم شما تو دوران عقد مگه ندیدی ک خانومت جذابیت نداره؟! نمیدونمممم ولی ایشالله زندگیتون خوب بشه خدا بهتون کمک کنه..

۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۱ *****کهکشان*****
سلام..آقای سوال کننده..
واقعاچرادنیااینجوریه..آدم فکرای مثبت وخوب بکنه برعکس درمیاد.یه عمررعایت کنی.به امیدیه زندگی عالی.و بهترازهمه. آخرش میبینی بهترکه نه بدترهم میشه..بعدبه آدم میگن عقده ای..مگه چیه خوب زندگیتوبکن..دیگه چی میخای..آقا.خانم... به خداحتی یه لحظه هم نمیتونی جای بقیه باشی.حتی تو فکر. چه برسه به واقعیت..وقتی یه عمر جون بکنی.آدم خوبی بشی.آخرش هیچی گیرت نیاد و مسخرت کنن وبقیه رو ببینی که بدون زحمت خدابهشون همون زندگیو که تو میخاستی به اوناداده حالت گرفته میشه.مغزت قاطی میکنه و میگی چرا من..خدا..چرا؟..چه چوب تری بهت فروخته بودم.مگه ازت چی خاسته بودم..آدم ازکارخداسردرنمیاره.فقط یه چیزی می مونه این وسط..آدم درسته زندگیش اونی که خاست بدست نیاورد اما حداقل یه چیزی داریم که هیچکس نداره..خدا...خدارو داریم..سربلندی روداریم.پیش خدا عزت داریم..شاید آدم چشم شور دوروبرمون زیادبوده..یادمون رفته صدقه بدیم.اینجور شده زندگیمون..آقای سوال کننده..به خداهیچکی نمیتونه جای بقیه زندگی کنه..فقط بایدافکارتوعوض کنی..اون چیزایی که تو مغزته رو هرگز نباید تو واقعیت انجام بدی.حتی اگه تمام فیلمهای دنیا رو نگا کنی..آخرش هرزگی می مونه ورسوایی.. بعضیا خیلی زرنگن..زن دارن و هرکاری دلشون میخاد میکنن. با بقیه میگردن.خوش میگذرونن..همه دخترا رو هرزه میکنن.. بعد میگن زن پاک داریم..خدا چقد خوبه.ازش تعریف میکنن.. ومیگن دخترای مردم کثیفن.هیچکی زن خودم نمیشه..خدانسل همچین مردهایی رو منقرض کنه از ریشه..مردهای پاک خیلی کمن.خیلی..گذشته شما به گفته خودتون مث آب روان صافه..هیچ ریگی توش نیس..شاید زن شماخیلی خوشبخته وخبرنداره..شایدم فهمیده.واسه همین باطعنه هات میسازه.براش مهم نیس..پاک بودن شیوه ی پیغمبریست.وگرنه هرگبری به پیری شودپرهیزکار...اکثر مردهای امروزی مغزشون معیوبه.دختربازی رو باکفتربازی اشتباه گرفتن..آقا اینقدفیلم نگانکنین.اینجاخارج نیس..تا یه نامردنباشه که دخترمردم خودبه خودبدبخت نمیشه..یه کم چشماتونو واکنین..مث آقای سوال کننده پاک باشین و سرتون رو باافتخاربلندکنین..به خاطر عقده دلتون به هرکس وناکسی دست نزنین اخرش یه نفردعامیکنه دستتون قط بشه.این خط --این نشون++++ ...........آقای سوال کننده.بروخداروشکر کن هنوز تومنجلاب نیفتادی مث بقیه..اونا به نظرخودشون خوشبختن..ازعقده ای هم عقده ای ترن..اونازن خوشکل دارن اما عقده ی چیزای دیگه رو باهرزگی کنار دخترای دیگه پر میکنن..بعضی وقتا شما میبینین بعضی وقتام فقط خدا میفهمه...پس اینقد ناله ونفرین نکن دنیارو....خدابهت عقل داده..توهنوز بچگونه فکرمیکنی..هیچوقت خودتو با دیگرون مقایسه نکن.چون خاک کفشتم نمیشن..پس نزار تو خاک کفش اونابشی...خاروخفیف شدن به چه قیمتی..یه اهنگ شاد بزار واسه خودت وزنت.افکارت عوض بشه..بقیه رو بسپار دست خدا..اگه دوستات فقط راه غلط نشونت دادن.دوستاتو عوض کن..دوستت فقط خداباشه وبس..فقط کافیه بهش اعتماد کنی..حالا زندگی خودته.هرجور صلاح میدونی بسازش.. فقط رو کمک خداحساب کن..آقایون وخانمای محترم همشون دستشون دردنکنه تجربه های خودشونو نوشتن..من منظور حرفام هیچکدوم ازآقایون محترم اینجا نیس.کساییه که بیرون هستن و این اقا ی سوال کننده اکثرشون میبینه.. یا تو فیلمهاهستن..بهرحال.....
آقای سوال کننده...کاش مینوشتین که زندگیتونو چه جور دارین ادامه میدین..چیکارکردین آخرش.؟ اون نقاب تاریک رو از جلو چشماتون بردارین..توتاریکی زندگی کردن جز ذلت و تنهایی چیزی نصیب آدم نمیکنه..عاشق نباشه آدم..حتی خدا غریبه س...عاشق شو..عاشق خدا..عاشق زندگیت..خدارو ول نکن ضرر میکنی..خدا آدم رو ول کنه دیگه تمومه....آدم به سر حد جنون میرسه..پس  خودتو تباه نکن.. ازته قلبت رازهاتو به خدابگو..مطمئن باش که زندگیت تغییر میکنه...ازدید دیگه نگا کن به زندگیت..فقط نزار دیگرون برای بقیه زندگیتون تصمیم بگیرن..هرچی خدابخاد...فقط امیدوارم خیر وخوشی توش باشه...درپناه حق..‌

۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۴ درب ضد سرقت
هنوز معنای واقعی زندگی رو نفهمیدید

۱۳ مهر ۹۴ ، ۰۳:۲۶ سلام بر غریب عالم
به نام خدا 
سلام 
فقط به عنوان پیشنهاد :
تاقبل از برطرف شدن مشکلتان بچه دار نشوید.
حتما از یک مشاوره مومن وصالح بهره بگیرید.
مشکل شما مهم هست ولی  از همه مهمتر....
نداشتن هدفی که به شما اجازه نده با مشکلات کمر خم کنید.....یا افسرده بشید
می دونید مشکل اکثر آدما چیه ؟
حتی اونایی که مذهبی هستن؟
می دونید چرا ما آدما  وقتی مشکل داریم احساس آرامش نداریم ؟
همه ی ما می دونیم خداوند تمام آسمان ها و زمین را خلق کرد برای انسان و انسان را خلق 
کرد برای خودش.
وتنها راه رسیدن به خدا........
امام زمان( سلام الله علیه) است .
کسی که محبتش از تمام  محبت های پدر ومادر های عالم به ما بیشتر است.
من مذهبی خدا رو  (استغفرالله ) مانند چوب جادو یا غول چراغ جادو می دونم تا خواسته هامو 
برآورده کنه.خدا یی رو می پرستم که بقول آقای رحیم پور تو جیب جا می گیره سرشم میشه 
کلاه گذاشت.
ما آفریده نشدیم مگر برای بندگی خدا . بندگی خدا از نماز و ......شروع می شود اما پایان آن   
نیست.وگرنه عصر عاشورا قاتلین امام حسین (سلام الله) غسل کردن و نماز خواندن (چون نماز بدون ولایت بود)
خاتمه ی آن صرف محبت به اهل بیت و قبول زبانی هم نیست.چرا که اهل کوفه هم آقا  رودوست داشتن 
منتهی نه بیشتر از دنیا شون........
بندگی یعنی یار امام زمان (سلام الله )بودن نه بار....
امامی زمانی که الآن وسط کربلا ست ........تنها............غریب............کل یوم عاشورا وکل 
عرض کربلا
گوش کنید صدای فریاد امام رو .....هرلحظه .......هر ثانیه ........از شرق تا ......غرب عالم .....
کیست که مرا یاری دهد؟..........
اگه علی (سلام الله ) در چند سال حکومتشون ....  خار در گلو داشتن  ......... خودتان حساب 
کنید حال امام زمان (سلام الله) را در ....1400 سالی که  گذشت.
اگر اندکی تنها اندکی محبت آقا رو دارید .............پس بدونید امام زمان (سلام الله) روی شما
حتی گنهکار یا بی گناه .......حساب باز کرده. ..........منتظرتونه .......آقا از غصه و 
مشکلات شما ناراحت می شون......
برید گلزار شهدا مدتی اونجا باشید.......ان شاءالله به جواب تمام سوال هایتان می رسید ولی به مرور زمان.
یه نگاه به اون جوونایی بندازید که از جان ومال و زن و بچه گذشتن و دارن در سوریه وعراق و....
مبارزه می کنن       جوونای از جنس خودت ....هموطن خودت...
وقتی تمام زندگی .....تمام آرزو...... تمام دقدقه ی آدم ..... درد آدم ...تمام خواستن آدم ..... آرامش زندگی.... رسیدن 
به قافله   مهدی (سلام الله) باشه.......
مشکلات آدمو اسیر خودش نمی کنه   آدم شکسته نمی شه  .......آدم به حاشیه کشیده نمیشه
درد و سختی این راهم از عسل گوارا تره..........والله تازه آنجا انسان زنده می شود ....نفس 
می کشد......آرامش می یابد.....لذت واقعی را آنجا می چشد.
و
ولله ....ولله اگه تمام دنیا رو هم داشته باشیم بازهم لنگ می زنیم
بازم یه چیزی کمه.....
در واقع اگه نرسیم به کاروان آقا یعنی تباهی .....یعنی خسر الدنیا والاخرت.....
نکند که دیر شود
والسلام یا علی.
صبحت بخیر آقای من           آقای تنهایی               من دور افتادم ارت اما تو نزدیکی
امروزمو با تو شروع کردم ...که اینجایی 
گناه من به انتظار تو نشستنه
نشسته عاشقی  گناه عشق رفتنه
اگر که دل خوشی به من    گناه از تو نیست
اگر که خیسه چشم تو          گناه از منه  
اللهم ارنی طلعت رشیده
دیگه جونم به لب رسیده         همه دنیا ازام  بریده  تو  اما نه
عهد می بندم دیگه اشکاتو در نیارم  ولی سخته دوم بیارم    توی عشق تو کم می ذارم تو.....
اما نه
 تو هفته ای دوبار گریه می کنی برام         تو هفته ای دوبار توبه می کنی بجام
تو منتظر تر از منی تموم شه غیبتم             دروغ میگم عاشقم           ولی بذار بیام
خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت                 دعا بکن که خوب بشم آقا به حرمتت
یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات                  یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت              
   
التماس دعا

۱۳ مهر ۹۴ ، ۰۳:۲۶ سلام بر غریب عالم
به نام خدا 
سلام 
فقط به عنوان پیشنهاد :
تاقبل از برطرف شدن مشکلتان بچه دار نشوید.
حتما از یک مشاوره مومن وصالح بهره بگیرید.
مشکل شما مهم هست ولی  از همه مهمتر....
نداشتن هدفی که به شما اجازه نده با مشکلات کمر خم کنید.....یا افسرده بشید
می دونید مشکل اکثر آدما چیه ؟
حتی اونایی که مذهبی هستن؟
می دونید چرا ما آدما  وقتی مشکل داریم احساس آرامش نداریم ؟
همه ی ما می دونیم خداوند تمام آسمان ها و زمین را خلق کرد برای انسان و انسان را خلق 
کرد برای خودش.
وتنها راه رسیدن به خدا........
امام زمان( سلام الله علیه) است .
کسی که محبتش از تمام  محبت های پدر ومادر های عالم به ما بیشتر است.
من مذهبی خدا رو  (استغفرالله ) مانند چوب جادو یا غول چراغ جادو می دونم تا خواسته هامو 
برآورده کنه.خدا یی رو می پرستم که بقول آقای رحیم پور تو جیب جا می گیره سرشم میشه 
کلاه گذاشت.
ما آفریده نشدیم مگر برای بندگی خدا . بندگی خدا از نماز و ......شروع می شود اما پایان آن   
نیست.وگرنه عصر عاشورا قاتلین امام حسین (سلام الله) غسل کردن و نماز خواندن (چون نماز بدون ولایت بود)
خاتمه ی آن صرف محبت به اهل بیت و قبول زبانی هم نیست.چرا که اهل کوفه هم آقا  رودوست داشتن 
منتهی نه بیشتر از دنیا شون........
بندگی یعنی یار امام زمان (سلام الله )بودن نه بار....
امامی زمانی که الآن وسط کربلا ست ........تنها............غریب............کل یوم عاشورا وکل 
عرض کربلا
گوش کنید صدای فریاد امام رو .....هرلحظه .......هر ثانیه ........از شرق تا ......غرب عالم .....
کیست که مرا یاری دهد؟..........
اگه علی (سلام الله ) در چند سال حکومتشون ....  خار در گلو داشتن  ......... خودتان حساب 
کنید حال امام زمان (سلام الله) را در ....1400 سالی که  گذشت.
اگر اندکی تنها اندکی محبت آقا رو دارید .............پس بدونید امام زمان (سلام الله) روی شما
حتی گنهکار یا بی گناه .......حساب باز کرده. ..........منتظرتونه .......آقا از غصه و 
مشکلات شما ناراحت می شون......
برید گلزار شهدا مدتی اونجا باشید.......ان شاءالله به جواب تمام سوال هایتان می رسید ولی به مرور زمان.
یه نگاه به اون جوونایی بندازید که از جان ومال و زن و بچه گذشتن و دارن در سوریه وعراق و....
مبارزه می کنن       جوونای از جنس خودت ....هموطن خودت...
وقتی تمام زندگی .....تمام آرزو...... تمام دقدقه ی آدم ..... درد آدم ...تمام خواستن آدم ..... آرامش زندگی.... رسیدن 
به قافله   مهدی (سلام الله) باشه.......
مشکلات آدمو اسیر خودش نمی کنه   آدم شکسته نمی شه  .......آدم به حاشیه کشیده نمیشه
درد و سختی این راهم از عسل گوارا تره..........والله تازه آنجا انسان زنده می شود ....نفس 
می کشد......آرامش می یابد.....لذت واقعی را آنجا می چشد.
و
ولله ....ولله اگه تمام دنیا رو هم داشته باشیم بازهم لنگ می زنیم
بازم یه چیزی کمه.....
در واقع اگه نرسیم به کاروان آقا یعنی تباهی .....یعنی خسر الدنیا والاخرت.....
نکند که دیر شود
والسلام یا علی.
صبحت بخیر آقای من           آقای تنهایی               من دور افتادم ارت اما تو نزدیکی
امروزمو با تو شروع کردم ...که اینجایی 
گناه من به انتظار تو نشستنه
نشسته عاشقی  گناه عشق رفتنه
اگر که دل خوشی به من    گناه از تو نیست
اگر که خیسه چشم تو          گناه از منه  
اللهم ارنی طلعت رشیده
دیگه جونم به لب رسیده         همه دنیا ازام  بریده  تو  اما نه
عهد می بندم دیگه اشکاتو در نیارم  ولی سخته دوم بیارم    توی عشق تو کم می ذارم تو.....
اما نه
 تو هفته ای دوبار گریه می کنی برام         تو هفته ای دوبار توبه می کنی بجام
تو منتظر تر از منی تموم شه غیبتم             دروغ میگم عاشقم           ولی بذار بیام
خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت                 دعا بکن که خوب بشم آقا به حرمتت
یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات                  یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت              
   
التماس دعا

۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۹ انسان به سؤال کننده
مشکل شما مشکل جدیدی نیست، از قدیم بسیاری از مردها با این مشکل روبرو میشدند، به هر حال دنیا همینه دیگه، یه جایی بهت روی خوش نشون میده یه جایی نه، اما همه اینها تحت اراده خداونده، به نظر من نیت کلی شما که صاف و ساده با توکل جلو رفتی جای ستایش فراوان داره، البته از نظر تحقیق و تفکر و اینا سادگی کردی، من مشکلاتی نه مثل شما اما شبیه به مشکل شما دارم، آخرین راه حل تحمل و وسیع کردن روح خودمونه، درسته مسائل جنسی و رسیدن به آرامش بخصوص برای مرد خیلی خیلی مهمه اما همه زندگی نیست، تو بدترین حالت شما ضمن ادامه زندگیت و انجام وظائف و مسائل جنسی، فکر کن اصلاً مجردی و همینکه خودترو تخلیه میکنی و به گناه و انحراف نمیافتی خودش خوبه، بعضی وقتا چارهای نیست جز اینکه حداقلی به زندگی نگاه کنی، البته یه مسائل دیگه هم هست که اینجا جایه مطرح کردنشون نیست، ولی من اگه تو شرایط شما بودم، حتماً به زندگی مشترک با امید فراوان ادامه می دادم، و در عین حال زندگی رو مدیریت می کردم، نشکستن دل نازک یک دختر معصوم کار بزرگیه، شاید یه معامله بزرگ با خدا باشه، دلت رو بزرگتر کن و دیدترو وسیع تر

۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۸ سعید
به نظر من برو یه زن دیگه که خوشت میادبگیر

۱۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۴۴ سارا
سلام جواب برای سوال کننده

1.کرم سبزه کننده ملایم یا با دستگاه مخصوص سراسری بدن

2. عمل جراحی برای بزرگ کردن سینه

علم پیشرفت کرده وشما پول دراور خرج زنت کن اونی بشه که دوست داری

۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۳ یک دوست
دوست من این مشکلی که شما مطرح کردی باید ریشه ای حل بشه،من اصلا موافق این نیستم که دو نفر زیر یک سقف مدتی زندگی کنن بعد بفهمن که بدرد هم میخورن یا نه ولی در دوران نامزدی بایییید هر دو حداقل چند بار بیرون برن و حق هر کسیه که اندام همسر آیندشو تو حالات مختلف ببینه تا مشکلات بعدی پیش نیاد و اگر هرکسی در دوران نامزدی فرد مقابل براش هیچ کششی نداشت باید قاطعانه و محترمانه نه بگه

۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۸:۵۲ تارا به سوال کننده
سلام به دوستان    من تازه اومدم تو این سایت  به نظر من اگه روابط جنسی بین زن و شوهر به بهترین شکل انجام بگیره اغلب مشکلات اصلا به وجود نمیاد شاید افراد مجرد بگن که آدم بخاطر هوسش ازدواج نمیکنه  اما این رابطه تو زندگی خیلی مهمه
من موقعی که ازدواج کردم سن پایین داشتم واصلا هم بهش فکر نمیکردم ولی با اصرار خونوادم که میگفتن جوون پاکو نجیبیه ازدواج کردم    ولی از همون اول فهمیدم که هیچ حسی بهش ندارم و مدام ازش فرار میکردم  یکی از اولویت های من واسه ازدواج تیپ و قیافه بود که شوهرم از نظر بقیه داشت ولی منو راضی نمیکرد  واسه همین مدام اونو باشوهرای دوستام مقایسه میکردم(اینم اینجا بگم که مقایسه آفت زندگیه   چون آدم بدیای طرفشو با خوبیای بقیه مقایسه میکنه ،مدام اونو تو ذهنش محکوم میکنه که شاید در واقعت جور دیگه باشه) وموقعی هم که به دانشگاه رفتم بدتر شدم   وخودمو سرزنش میکردم که چرا ازدواج کردم و همه اینا در حالی بود که شوهرم عاشقانه منو دوست داشت واز هر فرصتی برای بودن با من استفاده میکرد هر کاری که داشتم بدون کوچکترین منت برام انجام میداد  همیشه تو هر مسئله  از من جلو خونوادش حمایت میکردهمسرم تو رابطه هم خیلی گرم بود منم گرم بودم اما برا همسرم نمیتونستم گاری کنم که همین مسئله  گاهی اوقات خیلی عصبانیش میکرد ولی خو ب بعد میومد معذرت خواهی میکرد من خواستگار دیگه ای هم داشتم که دوسش داشتم ولی خونوادم ناراضی بودن فک کنم شوهرمم فهمیده بود ولی به روش نمیاورد   این مسائل  منی رو که دختر نجیب وآرومی بودم رو به یه فرد پرخاشگگرو سرد تبدیل کرد که حتی شوهرمم با کارایی که میکرد نمیتونست درستش کنه  چون دردمو به هیچ گس نمیتونستم بگم     تو اون مواقع اصلا دوست نداشتم با  کسی رفتو آمد داشته باشم       ولی از یه جایی به بعد به خودم اومدم  فهمیدم که این زندگیه خودمه وخودمم دارم تباهش میگنم   من که به هیچ عنوان قصد جدایی نداشتم تصمیم گرفتم اول خودمو اصلاح کنم  بعد چیزایی که از زندگیم میخوام در نظر بگیرم و سعی گنم با داشته های الانم به اونا برسم  افکارات منفیه تلقینی رو از ذهنم دور کردم  سعی گردم مقایسه اصلا انجام ندم  و به خودم بگم همسرمو دوست دارم ..............تا الان گه بعد چند سال از عقدمون شوهرم با تمام عشق ورزیدناش ومهربونیاش باعث شد دوسش داشته باشم  حالا شوهرم بهم یاد داد که افرادو بخاطر خودشون دوست داشته باشم نه کارایی که برامون انجام میدن
نمیخوام بگم شما رو درک میکنم چون من یک خانمم  ولی میفهمم چی دارید میگید
من هنوز ۲۱ سالمه شاید نتونم خوب راهنماییتون کنم اما چند نکته رو میگم   اول اینکه سعی کنید باخودتون کناربیاید  چون هر کس خودشو بهتر از بقیه میشناسه  بعد به ا خانمتون خیلی راحت وبا احترام بگید که انتقاداشو از شما بگه و در مقابل شما هم خواسته هاتونو بگید     سعی کنید به نظرات خانمتون بها بدید تا ایشونم به شما کمک کنند شما اعتماد به نفس خانمتونو درباره اندامش آوردین پایین چون خانما رو این مسائل  حساسن و اونم در مقابل برای حفظ غرور ش در برابر حرفاتون بی تفاوته   سعی کنید خانمتونو تو کلاسای ورزشی و خودآرایی شرکت بدین چون بالاخره اونجا افرادی هستن که این مسائل  و خوب بلدن و این رو خانمتونم تاثیر داره (ببخشید من این حرفو میزنم ولی فک میکنم یا خانمتون سنتی فک میکنن یا هم واقعا نمیدونه برا حل شدن مشکلش باید چی کار کنن)کارای کوچیکی مثل خریدن شاخه گل یا خرید کردن اونم به سلیقه خودتون براش میتونه خیلی تو روحیش مفید باشه  چون خانما با دلاشون زندن  شما هم واسه اینکه خانمتون همراتون بشه باید روحیشو خوب کنید  میدونم سخته ولی پیشنهاد میکنم رابططونو با خدا محکم کنید و فقط ازون بخواین مهر همسرتونو به دلتون بندازه اون وقت میبینید که چه قدر زندگی میتونه شیرین باشه 
امیدوارم تونسته باشم کمکی بکنم خییلی براتو،ن ناراحت شدم  درد بدیه که کسی درد آدمو نفهمه    دلم واسه خانمتونم میسوزه  خواهش میکنم هر کاری میکنید دلشو نشکنید                    ببخشید طولانی شد 

۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۱:۵۹ مژگان
با توجه به همه ی نظراتی که خوندم و با سلیقه ی شما مردان عزیز آشنا شدم لازم دونستم معیارهای خودم برای ازدواج رو ذکر کنم. 
1-قد بالای 190
2-دارای سیکس پک و کات رو سینه
3-پوست برنزه
4-بازو های بسیییاااررر بزرگ
5-بدن عضله ای.
6-صدای خسته و مردونه
7-عطر تلخخخخ
8-چشمای درشت مشکی
9-دماغ زیبا بدون عمل
10-جذابیت های ظاهری و باطنی و دقیقا هحونجور که میخوام بدون یک درصد تفاوت
11-نوکر من باشه و همیشه بگه چشم.
12-عاشقم باشه
13-بسیااار زیبا باشه از صد کیلومتری زیباییش تو چشم بزنه
14-مغرور
15-وبسیاری ویژگی های دیگر که در این مغان نمیگنجد.
کاملا جدی گفتم.شما معیاراتون اونجوریه مام اینجوریه.
دوره زمونه جوری شده یه پسر زشت ایکبیری خواهر انجیلنا جولی رو میخواد. پسرای ایران  غول اعتماد به نفسن.

۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۷ مژگان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
درضمن شما سوال کننده عزیز که گفته آید به خودتون میگفتید یک روز یه دختر جذاب مال من میشه. باید خدمتتون عرض کنم هرکه بامش بیش برفش بیشتر. 
فک کردی دختری که جذاب و زیبا و همه چی تمومه میاد با تو اخه؟خودش آنقدر خاطرخواه داره که نگو.
درضمن خانومشما از نظر من که هیج ایرادی نداری و همه ی خانوما از همه ی اقایون سر ترن ولی هر عیبی هم که داره اگر نداشت که زن شما نمیشد!
مطمئن باش بهتر ازین بت نمیدادند. 
بیچاره زنت چه موقعیت های خوبی براش بوده.چه عشق و محبتهایی که میتونسته دریفات کنه.خیلی با تو حیف شده. ** *** *** ******

۲۷ مهر ۹۴ ، ۰۲:۰۱ فریباا
والا من ی دختره خوشگلم با سایز 90 که سفیدم اما شوهرم به خاطر ترک های سینه ام اونم ماله بعد زایمان منو نمیخاد و میگن بخوای عمل کنی بدتر میشه الانم کم مونده شوهرم بره یکی دیگرو بیاره نمیدونم چیکار کنم والا  اما میدونید سینه هام باهاشون ور میرن همون حالت میمونه تغییری هم نمیکنه تازه عملم نکرم شوهرمم تحریک میشه اما با دیدن ترکها حالش گرفته میشه والا نمیدونم دیگه چیکار کنم

۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۱:۱۱ روشنا
من نتونستم پاسخها رو بخونم  از سوال شما هم زمان زیادی گذشته خیلی اتفاقی به این سایت اومدم و نمیدونم شما هنوز پاسخها رو می بینید اما اومدم فقط یه چیز بکم برادر من مشکل اصلی شما ایمان ضعیفه حدیث داریم که نگاه تیری از تیرهای شیطان هست پس نگاهتو کنترل کن چشماتومواظب کن و اتیش جهنم رو با نگاه حرام برای خودت نخر اومدم اینو بگم در ضمن پیشنهاد میکنم خانم رو برای عمل پروتز سینه و بزرگ کردن پیش دکتر ببری  در ضمن از مشاور هم کمک بگیری  امیدوارم موفق باشید

۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۳۱ به فریبا
چه خبره 90 خیلی بزرگه !!!!😲
فکر کنم میشه اندازه هندوانه!!😁
به احتمال زیاد وزنت بالاست سعی کن بری باشگاه کوچیکش کنی بعد ترک هاشم کمرنگ میشه 

۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۱ به به فریبا
بابا این فریبا پسره از لحنش متوجه نشدی!!

۲۸ مهر ۹۴ ، ۲۱:۴۰ مینا
فکر میکنم اگه خانومتون رو خوب ارضاء کنی همون میشه ک میخوای. چون تاثیر هورمون ها رو واقعا نمیشه نادیده گرفت و... ارضاء خیلی موثر بخصوص اگ کامل باشه.حتما این چند وقت چون از اندامش لذت نبردی اونم خوب ارضاء نکردی.این رو امتحان کن.تمام سلولهای خانم ها باز میشه انگار بادکنک تو وجود آدم.پوست روشنتر و سینه بزرگتر.حتی اگ نمیتونی چشم هاتو ببند و قربون صدقه اش برو

۲۸ مهر ۹۴ ، ۲۱:۵۱ !! به به به فریبا
واقعا پسره !! اصلا متوجه نشدم خوب به نظرت چرا باید اینجوری بگه اونم جای دختر?!
من همون به فریبا هستم 

۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۰ جاوید
سلام
عاقا معلوم نیس خودتم چی میگی وچی میخای..یه بار میگی کرم سفیدکننده زده بودیه بارمیگی اصلا خوب ندیدمش..الان میگی از تن صداش وتیپ وقیافه  مردونه ش حالم بهم میخوره سینه نداره وازین حرفا...خوب برویه مرغ بگیرباهاش ازدواج کن...والا....دیگه این مسخره بازیاچیه درمیاری...نکنه خودت سلمان خانی خبرنداری...آخه به شماهام میگن مرد...اگه واقعا ترسونبودی وسرخم نمیکردی جلو تیروطایفت ..نمیتونستن برات تصمیم غلط بگیرن وبه این روزبیفتی..فک کردی چی.. به اونابگی چشم هرچی شمابگین بعد عقده هاتو سرزنت خالی کنی ویه وصله بهش بچسپونی که بایه مرد ازدواج کردی وازین حرفا...بعدطلاقش بدی دوباره سرخم کنی و بگی هر چی شمابگین عموها..عمه وخاله ها....آره...این بارفقط یه حور برام بگیرین..ودرآخرهرچی شمابگین...دوباره ازاول تکرار شه ..بابا مردی گفتن زنی گفتن..جوانمردی گفتن..شماخیلی خیال پردازی..چرانویسنده نشدی.اگه نمیدونی بدون ...توی صد نفر یکیش به تمام آرزوهاش میرسه وتمام چیزایی که تو رویاش فک میکنه بدست میاره...بشین زندگیتو بکن ..زن دوم بگیری عین خرتوگل می مونی..ازبس زن اولت نفرینت میکنه..خودشم نفرین نکنه تیر وطایفه خودت کافیه...مثلا تو خیلی عجیب بودی روحرف بزرگتر حرف نمیزدی ..‌بابا ول کن این حرفارو...بحث یه عمرزندگی بوده..مگه الکیه..بادست خودت  زدی توسرخودت..حالابشین وکیف کن...زنتم همون جور...منت روسرش نزار..به کسی هم نگوزنت این عیب رو داره اون عیب روداره..آخرش خدایه عیب بهت میچسپونه این هوا.......مگه نشنیدی هرکی عیب دیگرونوجاربزنه خدا بهش یه عیب گنده میچسپونه حتی اگه اون عیب رونداشته باشه واز بهشت افتاده باشه پایین..پس خوب گوشاتو واکن بچه ننه..باهردستی بدی باهمون دست هم پس میگیری..بازنت دست مردونه دادی..پس تاآخرش مرد باش....چون دم از مردی میزنی مردانه باش..طاقت مردی نداری...چون زنان درخانه باش.ا.....

۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۳:۱۳ منتقد
واقعا متاسفم که ملاک انتخاب در اغلب اکثر مردای ایرانی زیبایی هست والبته بیشترشون همه چی تموم میخوان آخه یکی نیست بگه ای خدا آخه خودتونم از همین خانم های ایرانی که اغلبشون سبزه رو هستن بدنیا اومدین ،یکی نیست بگه این انصافه ،بابا برید دنبال دخترای سبزه و بانمک وخوش اخلاق ،مطمئن باشین ضرر نمیکنید.

۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۰ به جاوید
شما آقا هستی ؟ آخه خیلی خوب گفتین.... 
بابا این سوال کننده خودشم نمیدونه چی میگه!... از قدیم گفتن دروغگو کم حافظه س، این آقا هر بار یه چیزی میگه... هر بار عیب های بزرگتری رو زنش میزاره که بیشتر ازش حمایت بشه...
در ضمن سینه بزرگ الکی بزرگ نمیشه، یا طرف چاقه یا متاهله...
شمام یه چوب اذیت هایی که به خانمت رسوندی میخوری شک نکن....

۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۰ نازنین
چرا (بیشتر) مردای ایرانی اینجورین واقعا چرا ؟؟؟؟ فقط در گیر و دار ظاهر زناشون .انگار فقط دوست دارن با ی پورن استار ازدواج کنن. الان میفهمم ریشه اینهمه عملهای جراحی تو خانم ها و اینن همه  ارایش کردن چیه  علت همین آفایون هستند. وقتی آدم به بلاد کفر!!!!!! سفر میکنه و میبینه 90 درصد زنهاشون با ی کش موهاشون رو بستن و با ی لباس ساده اومدن بیرون دهنش از تعجب باز میمونه که چی بر سر زنهای کشورم اومده .یعنی انگار مردا ترجیح میدن زنشون بی اخلاق باشه اما هیکلش و قیافش و ادا اطفار شبیه ی بازیگر فیلم های پورن باشه.
خدا تمام مرداها و زن های سرزمینم رو به راه راست هدایت کن

۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۱ tayebe
نظرات خیلی زیاد بود همشو نخوندم..نمیدونم راهکار مشابه من گفته شده یا نه
ببینید آقای محترم شمارو درک میکنم...مردهارو هم میشناسم..شهوت برای مردان خیلی اهمیت داره..من به شما حق میدم
ولی عزیز من اتفاقیه که افتاده
طلاق آخرین راه است.
مطمئنا همسر شماهم مقصر است که تیلی بی تفاوت برخورد میکنه
شما بو همسرتون صحبت کنید که این زندگی جدا باید تغییر کنه...نه فیط اندام همسرتون کل رندگی شما ام هم خصوصیات رفتاری همسرتون که خانمانه و نیس و هم حس ناامیدی شما
پیشنهاد بدید و ببینید همسرتون چقد برای احساسات شما وامیت قائل هست و تلاش میکنه...اگر قبول کرد خب خیلی عالیه و شما با امید ادامه بدید مطمئن باشید خیلی از خشوصیات جسمانی و اخلاقی اکتسابی هست و همسر شما میتونه تغییر کنه ولی لحن گفتگوی شما و نوع بدخورد شما خیلی مهمه مطمبن باشید که زندگیتون خوب میشه...من پزشک هستم داروهای هورمونی مثل قرصهای ضدباردای به خاطر هورمون که دارن روی سایز سینه موثر هستن...و ورزشهایایروبیک برای خوش فرم شدن بدن موثر هستن...همسر شما باید به این نتیجه برسه که ملیح تر بشه...و میتونه اینکارو بکنه ..اینچنین خصوصیاتی تا حدی ذاتی هستن ولی انسان موجودی باهوش هست و خیلی از خصوصیات خوب را با تمرین میتونه بدست بیاره ...شماهم دیدتون را عوض کنید..این چند صباح زندگی ارزش اینهمه غصه خوردن نداره...روحتونو از بکر کردن بیش از اندازه به این م ضوع آزاد کنید...مهربان و خ ش رفتار بشید دست از دلسوزی بردارید...اگر شما اول مقصر بودید که خ ب نگاه نکردید الان هم همسر شما مقصر هست که هیچ تلاشی نمیکنز برای بهتر شدن....با امسرتون همدل بشید پشتیبانش باشید و باش صحبت کنید و سعی کنید دو نفری تلاشکنید....ولی اگر همسرتون با شما همکاری نمیکنه و میگه همینی که هست خب ایشونم مقصره  دیگه...زندگی یک جریان مستمر و رو به بهبود باشه..اگر نتونستید توافق کنید برای بهتر کردن این زندگی بهتره خودتونو برای پایان دادنش آماده کنیدم

۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۹ یه متاهل
من یه زن متاهل و دانشجوی ارشد روانشناسیم و با این نوع مشکلات معمولا برخورد دارم.از اون بخش زن بودنم که به قضیه نگاه کردم واقعا برای همسرتون ناراحت شدم و اشک تو چشمام حلقه زد واقعا.اینکه شما صرف نظر ازینکه حق باهاتون بوده یا نه چه ضربه کشنده ای به روان همسرتون زدید که من اگر جاشون بودم قطعا از زندگیتون میرفتم بیرون.با اینکه ازین چیزا زیاد میبینم ولی روحم هربار جریحه دار میشه.اگر بعنوان یه جوجه روانشناس نگاه کنم بشما حق میدم شما حق دارید خوب زندگی کنید و بهترینهارو داشته باشید.و بابت هیچ چیز شمارو سرزنش نمیکنم الا یک چیز. که واقعا سزاوار تاسف هستید:شما چرا از مشاور کمک حرفه ای نخواستید تا حالا.تو نظراتتون ندیدم بگید رفتم مشاوره.زندگی شما به نوعی کاملا امادگی تخریب رو داره البته دیدم این اواخر ذهنیت مثبت تر و متفاوتی رو داشتید ولی واقعا چرا؟ذهنیت شماست که زندگیتون رو میسازه اساتیدی هستند که میتونند واقعا کمک کنند حتما حتما مراجعه کنید.بخاطر داشته باشید همونطور که اگر مریض شدید و دکتر رفتید و خوب نشدید نمیگین دیگه دکتر نمیرم یا خودم خوب میشم یا میمیرم, دکترتون رو عوض میکنید;روانشناس هم همینطوره,ممکنه مشاوری مشکلتون رو درست تشخیص نده یا راهکار درمان درستی در نظر نگیره اگر نتیجه نگرفتید ناامید نشید و مشاورتون رو عوض کنید. واقعا امیدوارم باز اینجا سر بزنید نظرم رو بخونید و بگید حال این روزهای خودتون و همسرتون رو.از صمیم قلب ارزوی خوشبختی و ارامش و شادی براتون دارم.

۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۲:۳۹ علی
واقعاااااااااااااااا برات متاسفم، مطمین باش خدا یه روز جواب اینهمه لی محبتی و گربه صفتیتو میده

۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۶:۴۶ سوال کننده
با تشکر از همه دوستان عزیز

باید خدمتتون عرض کنم به مشاور هم مراجعه کردم و حتی تست شخصیت هم دادم  و مشاور گفت این تست رو میگیرم تا متوجه بشم شما خیال باف هستید یا واقعا داری اذیت میشی . که البته نتیجه تست خیال پردازی رو تایید نمیکرد و گفت که من افسرده هستم که البته دلیل افسردگیم رو ازدواج ناموفقم میدونم .

زندگیم روز به روز بدتر شده تا جایی که همسرم چند هفته قبل به طور کلی خونه رو ترک کرد و الان جفتمون به شدت دنبال طلاق هستیم . دیگه هیچ انگیزه ای برای ادمه ندارم . من میگم تو به خودت نمیرسیدی و تو روابط جنسی ضعیف عمل میکردی اون میگه تو خوش رفتار و مهربون نبودی . من میگم دلیل بداخلاقیام ویژگی ها و عدم همراهی تو بوده و اون میگم علت عدم همراهی من و عدم انجام خواسته های تو بداخلاقیت بوده
به هرحال رسیدیم به یه دور باطل و دیگه ادامه زندگی به نفع هیچ کدوممون نیست .
برامون دعا کنید بهترین مسیر رو انتخاب کنیم حالا یا جدایی یا ادامه زندگی

۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۱ مجید
منظور از ازدواج فقط مسایل جنسی نیست بلکه ازدواج درک وحدت کوچک با خداوند میباشد تا آزمایش کوچکی وتستی هم از ما گرفته بشیه 

۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۸ sosha
یعنی واقعا بعضی بحثاتون بچه گانس
س*** یه چیزه سلیقه ای هستش هرکی یه نوعشو دوس داره به جا این بحث ا سعی کنین با عشقتون کنار بیاین هر دو طرف کنار بیان یکم این از خواسته هاش بزنه یکم طرف مقابل نه این که خود خواه باشین
حالا یکی خشن دوس داره یکی عاشقونه 
یکی آنال دوس داره یکی از جلو یکی اورال (دهانی)
یکی سفید یکی برنزه
اینا دلیل نمیشن که اینجا بخواین نظراتتونو به هم تحمیل کنین


۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۲۶ عسل بانو
دیدید اقای سوال کننده دوستان درست میگفتن؟؟چون شما باهاش خوب نبودی(دست خودت نبود شاید) اونم میتونست تورو راضی کنه .زنها اگر بفهمن شوهرشون دوستش داره هرکاری میکنن...البته زنها محبت ببینن خود ب خو به صورت  فطری زنانگی هاشون هم بیشتر نمود پیدا میکنه....الان هم برای اخرین بار یک فرصت دیگه به هم بدید ..اتفاقا خوب شد که ....خیلی رک بش بگید چه جوری و چه سلیقه ای دوست دارین چه جوری نیازهاتون ارضا میشه اون هم تلاش میکنه یا میشه یا نمیشه دیگه....فراموش نکنید تو ذات همه زنها هست منتها بعضیا استفاده میکنن بعضیا استفاده نمیکنن....دوباره میگم تو رابطه همه چی 50 ب 50 هست ..هرچقد مایه بزاری همینقد میبینی

۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۸ محمد

سلام

برادرم

من همسرم سفیده و ریز نقشه ولی همیشه از خانومهای درشت خوشم می اومد

با روانشناس هم مشورت نکردم چون همسرم رو خیلی دوستش دارم

و از یک طرف خدایم را، تمام مشکلاتم با نماز خواندن واقعی و از ته دل حل شد.

من مردها و زنهای زیادی را میشناسم با اینکه طرف مقابلشان زیبا و خوشتیپ هستند باز هم به همدیگر خیانت و به شیطان سلام می کنند.

خدای زیبا رو بشناس نه بنده زیبا رو

۰۹ آبان ۹۴ ، ۲۰:۰۹ به سوال کننده
مقصر اول و آخر این ماجرا خودت بودی! وقتی از اول بخاطر اندام خانمت باهاش بی مهری کردی اونم دیگه انگیزه ای واسه رابطه نداره! جای تعجب اینه که خانمت خیلی خانمی کرده که تا حالا هم کنارت مونده بود با این اخلاقت..  الانم طلاقش بده با تمام حق و حقوقش، یا اینکه اینقدر اذیتش کردی که  بدون حقش حاضر به طلاق شده؟؟
در هر صورت امیدوارم یکی که لایق همسرت باشه بیاد تو زندگیش و شما هم اینقدر شجاعت داشته باشی که بعد از ازدواجت بیای و از زندگیت بگی، و خدانکنه تا آخر عمر پشیمونی و عذاب وجدان باهات نمونه، البته اگه وجدانی باشه. انشالله خانمت بهترین ها براش رقم بخوره.

۰۹ آبان ۹۴ ، ۲۰:۰۹ به سوال کننده
مقصر اول و آخر این ماجرا خودت بودی! وقتی از اول بخاطر اندام خانمت باهاش بی مهری کردی اونم دیگه انگیزه ای واسه رابطه نداره! جای تعجب اینه که خانمت خیلی خانمی کرده که تا حالا هم کنارت مونده بود با این اخلاقت..  الانم طلاقش بده با تمام حق و حقوقش، یا اینکه اینقدر اذیتش کردی که  بدون حقش حاضر به طلاق شده؟؟
در هر صورت امیدوارم یکی که لایق همسرت باشه بیاد تو زندگیش و شما هم اینقدر شجاعت داشته باشی که بعد از ازدواجت بیای و از زندگیت بگی، و خدانکنه تا آخر عمر پشیمونی و عذاب وجدان باهات نمونه، البته اگه وجدانی باشه. انشالله خانمت بهترین ها براش رقم بخوره.

۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۵:۰۲ مریم
ما چرا اینقدر ظاهربینید.اون زنهاا و دخترایی یی ک شما بیرون میبینید و دست و پاتون شل میشه هیچ میدونید خیلی هاشون سینه های خودشون نیست؟اونا از لباس زیر برجسته استفاده میکنن.ازخانمتون بپرسید احتمالا میدونن و براتون توضیح میدن.و اونایی هم ک توفیلمای اونجوری میبینید همه عمل میکنن.نمیگم زن با سینه های بزرگ اصلا نداریم ولی اکثرا سینه بزرگ ها سینه هاشون افتادست.هرکسی ی ایرادی داره.اگ خیلی ناراحتین خوب ب همسرتون بگین سینه هاشو عمل کنه.پوست سبزه ها که نمکی ترن.بخدا خودم سفیدم فک نکنی سبزه ام و از سبزه ها دفاع میکنم.من خودم دوس داشتم همیشه سبزه بودم.فقط میدونم اینا همش از بی مشکلی و خیال راحتی و شکم سیریه.بچسب ب زندگیت برادر منوای ش

۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۲:۲۷ سانی
من نمیدونم چرا همه این بنده خدارو مقصر میدونن و اصلا درک نمیکنن ک دوس داشتن ی سری چیزا دست خوده آدم نیس.من ی دختر مجردم ولی به همون اندازه ک اخلاق طرفم برام مهمه ظاهر و هیکلشم مهمه برام و این دوس داشتن اصلا دست خودم نیس.نمیتونم آیندم رو در کنار مردی تصور کنم ک از لحاظ جنسی برام جذابیت نداره.خواهشن یه سریا موقع نظر دادن درررررررک کنن.بابا به خدااااا دست خودمون نیس

۱۲ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۹ به سانی
عزیزم اوناییکه اینقدر این مسائل براشون مهمه هنوز به درک و بلوغ واسه ازدواج نرسیدن و نمیدونن هدف از ازدواج چیه!
شما هم لطفا تا اول هیکل و ظاهر طرف رو ندیدی و پسندت نشد مث این آقا یه نفر رو بدبخت نکن.

۱۲ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۴ یه سوال دارم...
اگه کسی میدونه راهنمایی کنه. از نظر پزشکی کسی میدونه سایز ۵ واسه سینه یعنی چی؟ اینو دکتر بهم گفت!!!

۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۶:۰۱ داداش سعید
واقعا که خانوما خیلی طرفداری همو می کنن.
یاد بگیرین آقایون.
شما مشکلتو با مشاور یا آدمای باتجربه مطرح کنی بهتر به نتیجه میرسی.
گرچه زندگی خلاصه نشده در سکس ، من که اخلاق خانمم برام خیلی مهمتره.

۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۳:۰۰ به داداش سعید
شما مجردی یا متاهلی که میگی اخلاق خانمت مهمتره ؟؟؟

۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۳:۰۰ به داداش سعید
شما مجردی یا متاهلی که میگی اخلاق خانمت مهمتره ؟؟؟

۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۵:۰۴ زهرا
سلام،یعنی تا این حد،ظاهرواسه آقایون مهمه،من نگران شدم!!!
نظر:
سلام
همه ی آقایون نه

۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۷:۲۱ زهرا
حتما اون آقایونی ظاهر واسشون مهم نیست که خودشونم به لحاظ ظاهر مشکل دارن!!!!! آقایون جواب بدن

۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۲ رسول به زهرا
خیر ...
ظاهر شاید مهم باشه، ولی نه دیگه در این حد ...
این یک مورد خیلی خیلی خاص هست ...
شما بیخودی نگران و ناراحت نباشید ...
اندام اکثر دخترا در حدی هست که پسرا براشون غش و ضعف کنن ...

۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۴:۱۸ زهرا

البته واسه خود منم ظاهر مهمه، ولی درک و شعور طرفم مهم تر ازظاهرشه، اینکه زبون همدیگرو بفهمیم و تو هیچ زمینه ای باهم رودرواسی نداشته باشیم و مجبور نباشیم همدیگرو تحمل کنیم، من اصلا طاقت ندارم شوهرم ،از سر دلسوزی با من زندگی کنه،دوست دارم عاشقم باشه!

۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۴ زهرا

البته ی سوالم واسم پیش اومد، تو جلسه خواستگاری چطوری از طرفمون بپرسیم: ظاهر و به ویژه اندام طرفش چقد واسش مهمه؟ تو خونه ما که وقتی داریم با خواستگارمون حرف میزنیم،همه گوش میشن!!

۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۳ خواهشا آقای سوال کننده
آقای سوال کننده خواهشا به خودتون بیایید.
من خودم زنم.من اگر محبت نبینم و کسی ناز منو نکشه عمرا امیدوار بشم و شور و شوق داشته باشم که برای همسرم جذاب بشم. این جور چیزا شور و شوق می خواد که یه مرد باید با مهارت و سیاست در زنش ایجاد کنه! با تعریف، با گفتن خواسته به طور سیاست مدارانه.
با اینکه بگید دوست د ارم این طوری بژوشی.خوشگل تر می شی. وای چقدر این جوری ناز می شی...
اینها به یه زن انگیزه می ده!!!

در ضمن شما به سایت این اپلای مراجعه کردی؟
لطفا برای بزرگ کردن سینه این لینک هم بخون و کرمش را بخر. امیدوارم نتیجه بده

http://bazaak.ir/%DA%A9%D8%B1%D9%85-%D9%81%D8%B1%D9%85-%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D9%80%D9%80%D9%80%D9%86%D9%87-%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%B3%DB%8C/

۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۰ محمدباقر به زهرا
بعضی آقایون ظاهر زنشون براشون مهم نیست بلکه در درجه اول ایمان زن حرف اولو میزنه چون زنیکه ایمان نداشته باشه زیباییش رو برای همه مردها قرار میده و شوهرش احساس ناراحتی خاصی میکنند. من به عنوان یه پسر میگم خانم محترم که پسرها ذاتا از دختری خوششون میاد که دست نیافتنی باشند. یعنی به عنوان مثال چادر سرشون کنند و زیبایی ها و اندام خودشون رو نمایان نکنند. دوما یه دختر لازم نیست زیبا باشد بلکه عشوه گری و ناز کردن باعث جذابیت یه دختر میشود که جذابیت جنسی خانمها رو زیاد میکند. در هنگام رابطه و معاشقه خانمها بهتر است همان دفعه اول لخت نشوند بلکه با ناز کردن و عشوه کردن مقابل شوهرشون خود را دست نیافتنی کنند. چند بار اگه اینکار رو کنند عطش شوهرش زیاد میشه و دفعه بعد خانم خودش رو در اختیار شوهر قرار میدهد و دو طرف لذت میبرند دفعه های دیگه دوباره با دست نیافتنی کردنخودش و ناز کردن شوهر را تشنه کنید و چند بار با ناز کردن دوباره خودتون را در اختیار شوهر قرار بدید تا هرکاری میخواهد با شما بکند. خواهید دید که هر دوی شما کاملا لذت خواهید برد. حال اگه زنی ایمان نداشته باشد اندام خودش را نمایان میکند و زیبایی هایش را بر همه عرضه میکند که باعث ناراحتی شوهر میشود. خودم دوست دارم انشا... زنم چادر مشکی داشته باشد که هم دیگران از مفسده دور بمانند و هم خودم عطش جنسیم زیاد بماند. البته مردها با هم متفاوتند اما اکثرا این ویژگیها را دارند.

۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۹:۲۷ محمدباقر به به سانی
آقای به سانی ابتدایی ترین علت و شاید مهمترین علت ازدواج برطرف کردن نیاز جنسی به شیوه صحیحه. مشکل خیلیا اینه که فکر میکنند نیاز جنسی یه نیاز حیوانیه. خیر اینطور نیست برقراری رابطه جنسی یک عبادته که حتی از نماز خوندن هم نزد خدا با ارزش تره. بله داریم اگه زنی داره نمازش را میخونه ولی شوهرش تو رختخواب منتظرشه باید نمازش را بسیار سریع تا جایی که میتونه تموم کنه و به نیاز جنسی شوهرش برسه. یا تو روایات داریم اگه زنی به طور کامل نیاز جنسی شوهرش را برطرف نکرد و شوهرش خوابید تا صبح تمام فرشتگان و نیز خداوند متعال اون زن را لعنت و نفرین میکنند تا زمانیکه شوهرش از خواب بیدار بشود. از این دست روایات بسیار داریم. من با شما مخالفم که می فرمایید کسانیکه این چیزا واسشون مهمه هنوز به بلوغ نرسیدند چون اینا تازه به وجود همسر در کنارشون نیاز دارند چون اگه ازدواج نکنند به گناه کشیده میشوند مانند خودارضایی و دیدن فیلم و... بر این دسته از افراد ازدواج واجبه چه به بلوغ فکری رسیده باشد چه نه فعلا واجبه که عقد کنند تا نیازش رو برطرف کنه تا به گناه نیوفته. اینم بگم که رابطه جنسی باعث رسیدن به هدفهای دیگر ازدواج به خودی خود میشود و باعث به کمال رسیدن انسان و نزدیک شدن به خداوند و ثواب بیشماری دارد برخلاف باور عمومی که فکر میکنند اینکار کاری حیوانی و یا دور از انسانیت است. ایمان هم مهمه اگه زنی ایمان داشته باشد اخلاقش خوب می شود و نیز نیاز جنسی شوهرش را خوب برآورده میکند همه اینا به هم مربوطند. البته شوهر هم واسه اینکه زنش به گناه نیوفته وظایفی دارد.

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۰ به آقای محمد باقر
سلام. من همونم که خطاب به سانی نوشتم. شاید من خیلی تند نوشتم و شایدم نتونستم درست بیان کنم! من خودم یه دختر مجردم و وقتی سؤال این آقا و کامنتاشون رو خوندم خیلی دلم به حال خانمش سوخت چون وقتی خودمو به جای اون دختر گذاشتم دیدم چه عذابی کشیده تو این مدت زمان طولانی و با وجود همه بی مهری های همسرش ساخته. اما ایشون که از اخلاق خوب همسرش نوشته و از خانواده است همسرش تعریف کرده ، خدایی درسته فقط به دلیل اینکه از اندام خانمش راضی نیست اونم چیزی که دست خودش نبوده بهش بی محبتی کنه؟
منم میدونم تنها راه سالم واسه تامین نیاز جنسی ازدواجه اما این موضوع نباید باعث بشه که تمام خوبی های همسرت رو نادیده بگیری! اگه من به سانی اون حرفا رو زدم واسه این بود که اگه اینقدر تیپ و ظاهر طرف براتون مهمه چرا از اول چشاشونو باز نمیکنن که آینده طرف مقابل رو بدبخت نکنن فرقی هم نمیکنه چه زن چه مرد! ... مثلا من خودم یه دختر چادری و تحصیل کرده هستم و مهم ترین ملاکم ایمان و اخلاق و خانواده ی طرفمه، شاید یه خواستگاری که از نظر خیلیا ظاهر خوبی نداشته باشه مورد پسند من باشه چون برام مهم اینه که طرف به دلم بشینه....  یه نکته ای هم که وجود داره اینه که اونی رو که محجبه هست رو مگه میشه تیپشو دید؟ پس اگه واسه یه پسر مهمترین چیز تیپ خانمشه میتونه اون دخترایی رو انتخاب کنه که ظاهر و تیپشون رو در معرض نمایش قرار میدن اونوقت دیگه بهانه ای هم پیش نمیاد! 
من مخالف این نیستم که باید به نیاز های جنسیشون توجه کنن اما به چه قیمتی؟ باور کنین اونایی که تنها دلیلشون واسه ازدواج همینه بعد یه مدت که نیازشون تامین شد از ازدواجشون پشیمون میشن مخصوصا پسرایی که تو سن کم ازدواج میکنن. اما اگه همراه با تامین این نیاز هدفشون رسیدن به آرامش و تکامل باشه خیلیم خوب و پسندیده اس. 
تنها چیزی که باعث میشه یه زن از هیچی واسه همسرش کم نزاره و تمام وجودشو واسش بزاره شک نکنین مهر و محبت همسرشه. اما وقتی یکی مثل این آقا بخاطر اندام خانمش باهاش سرد برخورد کنه و محبتی نبینه دیگه دلشو به چی خوش کنه که بخواد به خودش برسه؟ شاید همسر ایشون در مورد رابطه زناشویی مهارت کافی رو نداشتن، و خیلی راحت میشد این مهارت رو کسب کرد با همکاری و حرف زدن در موردش، و اینم وظیفه شوهرش بود که کمکش کنه نه بی توجهی! 
ببخشید خیلی طولانی شد و امیدوارم تونسته باشم اینبار منظورم رو برسونم. آخه دلم میسوزه وقتی یه زندگی بخاطر همچین چیزایی از هم میپاشه! وقتی به یه زن بگی چون اندامتو دوس ندارم طلاقت میدم! حالا خانم این آقا فک کنید با این افکار میتونه اینو تحمل کنه و آرامش داشته باشه؟ تصورش هم آدمو داغون میکنه! من وقتی یه غریبه بهم محبت میکنه حاضر نیستم هیچ وقت ناراحتش کنم و این آقا چند سال با این خانم زندگی کرده و بقول خودش از محبت دیده چطور میتونه عذابش بده؟  انشالله همه ی جوونا خوشبخت بشن و عاقبت به خیر.
یا علی

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۶:۵۰ به آقای محمد باقر
سلام. من همونم که خطاب به سانی نوشتم. شاید من خیلی تند نوشتم و شایدم نتونستم درست بیان کنم! من خودم یه دختر مجردم و وقتی سؤال این آقا و کامنتاشون رو خوندم خیلی دلم به حال خانمش سوخت چون وقتی خودمو به جای اون دختر گذاشتم دیدم چه عذابی کشیده تو این مدت زمان طولانی و با وجود همه بی مهری های همسرش ساخته. اما ایشون که از اخلاق خوب همسرش نوشته و از خانواده است همسرش تعریف کرده ، خدایی درسته فقط به دلیل اینکه از اندام خانمش راضی نیست اونم چیزی که دست خودش نبوده بهش بی محبتی کنه؟
منم میدونم تنها راه سالم واسه تامین نیاز جنسی ازدواجه اما این موضوع نباید باعث بشه که تمام خوبی های همسرت رو نادیده بگیری! اگه من به سانی اون حرفا رو زدم واسه این بود که اگه اینقدر تیپ و ظاهر طرف براتون مهمه چرا از اول چشاشونو باز نمیکنن که آینده طرف مقابل رو بدبخت نکنن فرقی هم نمیکنه چه زن چه مرد! ... مثلا من خودم یه دختر چادری و تحصیل کرده هستم و مهم ترین ملاکم ایمان و اخلاق و خانواده ی طرفمه، شاید یه خواستگاری که از نظر خیلیا ظاهر خوبی نداشته باشه مورد پسند من باشه چون برام مهم اینه که طرف به دلم بشینه....  یه نکته ای هم که وجود داره اینه که اونی رو که محجبه هست رو مگه میشه تیپشو دید؟ پس اگه واسه یه پسر مهمترین چیز تیپ خانمشه میتونه اون دخترایی رو انتخاب کنه که ظاهر و تیپشون رو در معرض نمایش قرار میدن اونوقت دیگه بهانه ای هم پیش نمیاد! 
من مخالف این نیستم که باید به نیاز های جنسیشون توجه کنن اما به چه قیمتی؟ باور کنین اونایی که تنها دلیلشون واسه ازدواج همینه بعد یه مدت که نیازشون تامین شد از ازدواجشون پشیمون میشن مخصوصا پسرایی که تو سن کم ازدواج میکنن. اما اگه همراه با تامین این نیاز هدفشون رسیدن به آرامش و تکامل باشه خیلیم خوب و پسندیده اس. 
تنها چیزی که باعث میشه یه زن از هیچی واسه همسرش کم نزاره و تمام وجودشو واسش بزاره شک نکنین مهر و محبت همسرشه. اما وقتی یکی مثل این آقا بخاطر اندام خانمش باهاش سرد برخورد کنه و محبتی نبینه دیگه دلشو به چی خوش کنه که بخواد به خودش برسه؟ شاید همسر ایشون در مورد رابطه زناشویی مهارت کافی رو نداشتن، و خیلی راحت میشد این مهارت رو کسب کرد با همکاری و حرف زدن در موردش، و اینم وظیفه شوهرش بود که کمکش کنه نه بی توجهی! 
ببخشید خیلی طولانی شد و امیدوارم تونسته باشم اینبار منظورم رو برسونم. آخه دلم میسوزه وقتی یه زندگی بخاطر همچین چیزایی از هم میپاشه! وقتی به یه زن بگی چون اندامتو دوس ندارم طلاقت میدم! حالا خانم این آقا فک کنید با این افکار میتونه اینو تحمل کنه و آرامش داشته باشه؟ تصورش هم آدمو داغون میکنه! من وقتی یه غریبه بهم محبت میکنه حاضر نیستم هیچ وقت ناراحتش کنم و این آقا چند سال با این خانم زندگی کرده و بقول خودش از محبت دیده چطور میتونه عذابش بده؟  انشالله همه ی جوونا خوشبخت بشن و عاقبت به خیر.
یا علی

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۰ یه زن
خوب باید بگم مثل این که ازته دلت یه برق و یه ذوقی در حال گذره 
یه حسی هم بین خوشحالی و ناراحتی داری  چون بالاخره یه کاری کردی که پای طلاق به زندگیتون باز شد 
ولی این رو بدون تو از اون مردایی هستی که هر زنی فقط یکی دو سال با سلیقه اش جوره 
بالاخره بعد از یه مدتی دلتو میزنه و یه عیبی روش میذاری 
پس برو به هوسبازیت برس و خوش باش رو  زنتم عیب نذار 
اونم انشالله میره یه کسی رو پیدا میکنه که قدرشو بدونه راستی امیدوارم شماهم بعد از طلاق یه خانم باسایز  عالی و از خودت سر تر پیدا کنی و باهاش ازدواتج کنی بعد از شش ماهم بهت بگه که تو یه شرایط و هیکلی داری که به دردش نمیخوری و اصلا تحویلت نگیره تا حالت جا بیاد
آخه تا بوده همین بوده 
باهر دست بدی با همون دست پس میگیری......

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۰:۲۲ سوال کننده
سلام بچها دگ کامنت نزارین مشکلم حل شد
دیروازدادگاه اومدم داریم طلاق میگیریم
ممنون بابت دلسوزیهاتون

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۶ ناشناس
سلام اینو فقط خودتون جواب بده افای نجفی
سایز سینه واقأ چقدر مهمه؟! 
یعنی اصلأ کسی هست کوچیک باشه ولی زندگی کرده باشن؟! 
والا ماهرکه رو دیدیم کوچک بود شوهرکرد بعده یه مدت بزرگ شده بود...
لطفأ راهنمایی کنید         
کامل... 
نظر:
سلام
در زندگی زناشویی بعضی از چیزها بی اهمیت یا عادی ، بعضی مهم و بعضی از موارد خیلی مهم و حیاتی هستند . هدف از ازدواج ، تعیین کننده ی اهمیت ملاک هایی زندگی زناشویی هستند .
حقیقت اینه که برای مجردها ، ممکنه مواردی حیاتی باشند که همون موارد از دید متاهل ها شاید حتی عادی به نظر برسند .
 " سایز سینه واقعا چقدر مهمه ؟ "
سایز سینه در مقابل معیارهای اخلاقی که باعث دوام و شیرین شدن زندگی مشترک میشن ، درجه اهمیتش " عادی " محسوب میشه .
فرض کنیم زنی ایده آل ترین سایز سینه رو برای شوهرش داشته باشه ، ولی اون زن مثلا ایراد گیر باشه ، چشم و هم چشم باشه و ... ، چیزی که مسلم و قطعی هستش ، اینه که شوهرش از سایز سینه های اون لذتی نمیبره !
حقیقت بعدی اینه که اخلاق خوب زن ، می تونه مانع از طلاق بشه ولی سایز سینه ایده آل چنین قدرتی نداره .
در جلسات خواستگاری خانم ها با سوالاتی که مطرح می کنن می تونن پی به این ببرن که خواستگارشون به بلوغ های ازدواج رسیده یا نه .
بدون شک باید عذر خواستگاری رو که در جلسات خواستگاری بحث سایز سینه رو پیش میکشه ، خواست . این آدم برای زندگی زناشویی آماده نیست .
موفق باشید

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۰۰ الی خانوم
یکی این پست , یکی م اون خانمی که گفته بودن شوهرم ایمان و اخلاقش شرایطش خوب بود ظاهرش پسندم نبود منتظر بودم بعد ازدواج درست شه, که میگفت هر وقت باهاشم همه ش لحظه شماری میکنم تا زودتر تموم شه!!!
این دو پست بشه آینه ی عبرت !!!!
برای تمام افرادی که.     هییییییچ.     سهمی برای جذابیت جنسی در ازدواج و انتخاب قائل نیستن !!
شما رو به خدا قسمتون میدم اگر واقعا با ایمان هستید و خدا ترس! کسی رو برای ازدواج انتخاب کنید که از این نظر هم خوشایندتون باشه!! 
نه خودتون رو بدبخت کنید نه یه نفر دیگه رو
با هیچ کس هم تعارف نداشته باشین! خودتون رو هم بیخودی گول نزنید 

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۴۱ حالا هر کی به تو چه
سلتم  خدا از هر چی مرد ظاهر بین و هوس  پرسته نگذره .اگه از خوشی میری ایشالله بیفتی تو تنگی اگه تنگی میری بیفتی تو خوشی.
من برات ارزوی موفقیت نمیکنم.
ایشالله خدا حق ضایع شده اون خانکو ازت بگیره تو لایف خوبی نیست.
دختراااااا چشماتونو باز کنین تورو خدا پول و ظاهر براتون مهم نباشه اصالت خانوادگی و بادرک و فهم ب دن طرف مهم باشه.تورو خدا خودتونو بدبخت نکنین 
نکونه این مردای ظاه  بین تو جامعه زیاده
حالا خ به قاضی علت طلاقو بپرسه اینم بگه قاضیم یه بادکنک بهش بده بگه برو تو کوچه بازی کن خوشگلم
من جای اون زن باشم مهریه و اجرت المثلو همه رو میگیرم پدر طرفو در میارم ولی اگه نمیخوادش بدون اصلا ادم حسابت نکرده و حال بهم زن شدی.از غصه میخوام گوشیو بزنم به دیوارمن

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۸ به سوال کننده
دلسوزی برا شما نبود! برا خانمت بود که چند سال عمر و جوونیش رو حروم کردی!
فقط خدا کنه تمام حقوقشو بهش بدی. و بعدش حتما بیا از حس و حالت بگو خیلی دوست داریم بشنویم!
فقط یه سوال حال خانمت الان چجوریه؟ الان حالشو تو ذهنت نگه دار که بعد یه مدت که حال خودت همینجوری شد بهش شناخت داشته باشی.
در ضمن از اول هم قصدت همین بود دنبال فرصت میگشتی!

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۸ به سوال کننده
دلسوزی برا شما نبود! برا خانمت بود که چند سال عمر و جوونیش رو حروم کردی!
فقط خدا کنه تمام حقوقشو بهش بدی. و بعدش حتما بیا از حس و حالت بگو خیلی دوست داریم بشنویم!
فقط یه سوال حال خانمت الان چجوریه؟ الان حالشو تو ذهنت نگه دار که بعد یه مدت که حال خودت همینجوری شد بهش شناخت داشته باشی.
در ضمن از اول هم قصدت همین بود دنبال فرصت میگشتی!

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۶:۰۸ به آقای سوال کننده
سلام. آقای سوال کننده شما که تصمیم خودتون رو گرفتین امیدوارم عاقبتش برای هر دوتون خیر باشه. 
فقط خواهشا یه سوال داشتم که اگه جواب بدید ممنون میشم. منم سایز سینم کوچیکه و با این مشکل شما افسرده شدم که خدای نکرده منم ازدواج کنم همسرم دوست نداشته باشه. میخوام بدونم سایز خانم شما چند بود ؟؟ و چجوری بود که از زیر مانتو برجسته نبود؟؟؟؟
تورو خدا جوابمو بدین تا بتونم قبل ازدواج یه فکری واسش بکنم و اگه خدای نکرده خوب نشد قید ازدواجو بزنم!!ممنون میشم.

۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۸:۳۹ یا امام زمان
خدایا مارو اینجور امتحان ن
خدایا ما دخترا غلط کردیم  ما شوهر نمیخوایم.خدایا ما ز چاله در نیار تا بیفتیم تو چاه
 بذار تو چاله باشیم. خدایا ناشکری مجردهارو ببخش.
خدایا ما دخترا چه گناهی کردیم  مگه تو خودت ما رو اینجور درست نکردی مگه ما خودمون بدنمونو ساختیم
خ

۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۵ سمانه
واقعا چرا اخه

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۲ به آقای محمد باقر
سلام. من همونم که خطاب به سانی نوشتم. شاید من خیلی تند نوشتم و شایدم نتونستم درست بیان کنم! من خودم یه دختر مجردم و وقتی سؤال این آقا و کامنتاشون رو خوندم خیلی دلم به حال خانمش سوخت چون وقتی خودمو به جای اون دختر گذاشتم دیدم چه عذابی کشیده تو این مدت زمان طولانی و با وجود همه بی مهری های همسرش ساخته. اما ایشون که از اخلاق خوب همسرش نوشته و از خانواده است همسرش تعریف کرده ، خدایی درسته فقط به دلیل اینکه از اندام خانمش راضی نیست اونم چیزی که دست خودش نبوده بهش بی محبتی کنه؟
منم میدونم تنها راه سالم واسه تامین نیاز جنسی ازدواجه اما این موضوع نباید باعث بشه که تمام خوبی های همسرت رو نادیده بگیری! اگه من به سانی اون حرفا رو زدم واسه این بود که اگه اینقدر تیپ و ظاهر طرف براتون مهمه چرا از اول چشاشونو باز نمیکنن که آینده طرف مقابل رو بدبخت نکنن فرقی هم نمیکنه چه زن چه مرد! ... مثلا من خودم یه دختر چادری و تحصیل کرده هستم و مهم ترین ملاکم ایمان و اخلاق و خانواده ی طرفمه، شاید یه خواستگاری که از نظر خیلیا ظاهر خوبی نداشته باشه مورد پسند من باشه چون برام مهم اینه که طرف به دلم بشینه....  یه نکته ای هم که وجود داره اینه که اونی رو که محجبه هست رو مگه میشه تیپشو دید؟ پس اگه واسه یه پسر مهمترین چیز تیپ خانمشه میتونه اون دخترایی رو انتخاب کنه که ظاهر و تیپشون رو در معرض نمایش قرار میدن اونوقت دیگه بهانه ای هم پیش نمیاد! 
من مخالف این نیستم که باید به نیاز های جنسیشون توجه کنن اما به چه قیمتی؟ باور کنین اونایی که تنها دلیلشون واسه ازدواج همینه بعد یه مدت که نیازشون تامین شد از ازدواجشون پشیمون میشن مخصوصا پسرایی که تو سن کم ازدواج میکنن. اما اگه همراه با تامین این نیاز هدفشون رسیدن به آرامش و تکامل باشه خیلیم خوب و پسندیده اس. 
تنها چیزی که باعث میشه یه زن از هیچی واسه همسرش کم نزاره و تمام وجودشو واسش بزاره شک نکنین مهر و محبت همسرشه. اما وقتی یکی مثل این آقا بخاطر اندام خانمش باهاش سرد برخورد کنه و محبتی نبینه دیگه دلشو به چی خوش کنه که بخواد به خودش برسه؟ شاید همسر ایشون در مورد رابطه زناشویی مهارت کافی رو نداشتن، و خیلی راحت میشد این مهارت رو کسب کرد با همکاری و حرف زدن در موردش، و اینم وظیفه شوهرش بود که کمکش کنه نه بی توجهی! 
ببخشید خیلی طولانی شد و امیدوارم تونسته باشم اینبار منظورم رو برسونم. آخه دلم میسوزه وقتی یه زندگی بخاطر همچین چیزایی از هم میپاشه! وقتی به یه زن بگی چون اندامتو دوس ندارم طلاقت میدم! حالا خانم این آقا فک کنید با این افکار میتونه اینو تحمل کنه و آرامش داشته باشه؟ تصورش هم آدمو داغون میکنه! من وقتی یه غریبه بهم محبت میکنه حاضر نیستم هیچ وقت ناراحتش کنم و این آقا چند سال با این خانم زندگی کرده و بقول خودش از محبت دیده چطور میتونه عذابش بده؟  انشالله همه ی جوونا خوشبخت بشن و عاقبت به خیر.
یا علی

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۵۳ معین
سلام آقا سوالتونو خوندم 
میخوام اینو بهت بگم 
من ٤ ساله از دواج کردم و خانومم از نظر زیبایی عالیه پوست سفید ، قد بلند اندام عالی وظاهر زیبا داره 
و تنها چیزی تو چند سال ازش خواستم اخلاق خوب بوده ،که نداشته و من واقعا از این بابت خیلی رنج میکشم واقعا اذیتم میکنه خودمم موندم باهاش چیکار کنم که بعضی وقتا ازش متنفر میشم،،،اخلاق بزرگترین نعمته چون زیبایی بعد از مدتی عادی میشه و اخلاقه که باعث میشه اگر همسرت زیبا هم نباشه اونو زیبا ببینی 

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۸ دخترمعلول
اینقدر گفتین اندام و ظاهر واسه آقایون مهمه که امید رو از یه سری گرفتین! دختری مث من که بخاطر معلولیت از این نظر مشکل دارم یعنی با وجود زیبایی چهره، تحصیل کرده و اخلاق خوب و مهربون (اینو خودم نمیگم بقیه هم میگن) ... باید تا آخر عمر مجرد بمونم؟ واقعا چرا؟؟؟

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۳:۴۱ سوال کننده


دوستان من این پیام رو نذاشتم و نمیدونم چرا فرد دیگری به جای من این پیامو ارسال کرده

(سلام بچها دگ کامنت نزارین مشکلم حل شد
دیروازدادگاه اومدم داریم طلاق میگیریم
ممنون بابت دلسوزیهاتون)

نه ما هنوز طلاق نگرفتیم . داریم سعی میکنیم یه مشاور خوب پیدا کنیم و بریم مشاوره . داریم سعی میکنیم تا جایی که امکان داره وضعیت و حال و هوای زندگیمونو تغییر بدیم و طلاق رو گذاشتیم برای اخرین مرحله

در ضمن دوستان من برای صدمین بار میگم مشکل من با خانومم فقط کوچکی سایز س نیست . اون متاسفانه در کلیه موارد ظاهری با سلیقه من فاصله داره . من از همون اولم تمایل زیادی به ایشون نداشتم ولی متاسفانه اصرار خانواده و پیش از حد اهمیت دادن به اخلاق و ... و کم اهمیت جلوه دادن موارد ظاهری باعث شد به این ازدواج تن بدم ولی الان اینو فهمیدم هم ظاهر مهمه و هم باطن و شاید هر دو به یه اندازه اهمیت داشته باشه

بازدید : 18139 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:16 نویسنده : درمان وب نظرات (1)

دو ماهه که ازدواج کردم ولی همسرم هنوز باکره است

دو ماهه که ازدواج کردم ولی همسرم هنوز باکره است

.....................................................................................................................
سلام

متن اصلی سوال به درخواست سوال کننده حذف شد


موضوع سوال ماجرای آقا و خانمی بود که دو ماه از ازدواج اون ها گذشته بود ولی به خاطر ترس خانم از نزدیکی ، موفق به دخول نشده بودند و بکارت خانم حفظ شده بود .

و ...

 

مطالب مشابه :

بعد از شش ماه هنوز باکره ام

 آقایون متاهل ، از کجا متوجه شدید که همسرتون باکره است ؟

سوال یک تازه داماد در مورد باکره بودن یا نبودن همسرش

چرا همه ی پسرا دنبال دختر باکره میگردن؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۸
--------------------------------------------------------

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۲ بوی یاس

چقدر زود حرف از طلاق میزنید شما هنوز مشاوره نگرفته فکر طلاق افتادین

خب شما همسرتون رو بیارین این سایت انشالله درست میشه قبلا هم یه خانمی بود که مثل خانم شما میترسید سوالش رو اینجا مطرح کرده بود اخر سر اومدن و گفتن که دیگه همه چی خوب شده

ترو خدا تا موضوعی پیش میاد زودی به فکر طلاق نیفتین طلاق اخرین مرحله هست کلی گفتم

شما معاشقه خوب داشته باشین خانم خودش خواهان دخول میشه

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۳ حبیب

به نظر من . اول برید پیش مشاور .

 

فکر طلاق هم از ذهنت دور کن و اولویت طلاق روهم بزار آخر (زمانی که به هیچ صراطی مستقیم نبود) .

 

 

 

 

 

 

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۵۵ برنامه نویس
بشین باهاش صحبت کن، اگر به جایی نرسیدی با ی بزرگتر مثه پدر یا مادرش صحبت بکن
وگرنه برو طلاق بگیر.از مهریه اش هم نترس.
یکی از حقوق مرد اینکه هرموقعه از زنش رابطه خواست باید قبول بکنه( تمکین )
حالا که قبول نمیکنه، دادگاه حقو بتو میده و مهریه رو نمیدی

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۵ سوال کننده
مشاور رفتم به پدر مادرش گفتم یه روز معاشقه داشتم هیچ کدوم اثر نداشت آخر به من میگه هوس باز منی که تو عمرمم رابطه جنسیرو تجربه نکردم خود مشاور به من گفت بهتره که جدا شید چون همسر شما آدم بی منطقیه بعد از کلی مشاوره مشاور از دستشخسته شد ببینید دیگه توان پرداخت مهریشو ندارم من آدم آرومی بودم الان روانی شدم نمی دونم چیکار کنم

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۶ لیلیک
برید پیش مشاور پس من چی بگم 6ماه بعد عروسی تازه با کلی ترس به رابطه تن دادم همسر مهربون من می گفت تو فقط آروم باش اصلا رابطه نداشتیم هم اشکال نداره.این ترس ها طبیعیه.واقعا باید قدر عزیزمو بدونم.تازه الانم یه کوچولو توو راهی داریم

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۹ فاطمه 30
وااااااااااااعجب آدمهایی پیدامیشن.خدابهتون صبربده.

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۲۷ بوی یاس

مشاور داریم تا مشاور هنوز دوماه هست یعنی چی روانی شدم تا الان صبر کردین سخته ولی باز واسه درمان همسرتون صبر کنین. دوران عقدتون چطور بود؟فقط یه بار معاشقه؟؟


از دردش میترسه یا کلا ذهنیتش راجع به رابطه بده؟قصدش رو از ازدواج بپرس باهاش اروم صحبت کن خب. در اخر اگه باز نخواست اونوقت حرف از طلاق بزنین .مهریه وقتی که هنوز دخولی صورت نگرفته نصفش تعلق میگره در اخر سر هم اگر تمکین نکنه فکر ننم مهریه ای تعلق بگیره.


بهتر بود سنش هم میگفتین

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۴۰ SIIH
ببرش دکتر هیپنوتیزش کنن،من یکی از آشنامون اینطوری بود 3 سال عقد بودن اصلا هیچ قسمتی از بدنشو نشون شوهرش نمیداد،حجاب کامل،وقتی دکتر رفت مشخص  شد تو بچگیشون مردی رو مادر زاد لخت تو راه مدرسه میبینه

اون مشاوره اگه مشاور بود از دس مریضش خسه نمیشد،درس خونده پ چیکار کنه؟؟؟اگه خودش منطق داشت بی منطقی خانومتونو توجیح میکرد،پ مشاور مریضه نه خانومت!!!
ببرش پیش متخصص اونم متخصص کار بلد نه هر کسی ک از راه رسیده ی مدرک گرفته ی مطب زده
کتاب براش بگیر بخونه فک نکنه دکترا هم دروغ میگن،باهاش دوستانه حرف بزن،نمیدونم شمایی ک ازش متنفر شدی چطوری میخای دوسانه باهاش حرف بزنی
اذون شد،کمکش کن ولش نکن

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۴۰ حبیب
طلاقش بده .  البته به پدر ومادرش بگو یعنی دوباره تاکیید کن . بگو که دختر شما این اخلاق رو داره . وبه نیاز من توجهی نمیکنه .وبهم میگه هوس باز. ومن میخوام طلاقش بدم . ومهریه هم نمیدم . چون واقعا مثل زنم نبوده دراین مدت . . وهیچگونه آسیبی هم ندیده دیگه از دست من . وفقط  معاشقه خالی داشتیم .. ولی اگر هم جواب نداد . به بابات یا مامانت بگو که برن با خانوادش حرف بزنن . که مهریه ازت نگیرن یا (10/0000/000 یا کمتر یا بیشتر دیگه باخودته) بهشون بده توافقی اونم به خاطر این اسم حضرت عالی داخل شناسنامه دخترشون هست 

خدایا قسمت میدم به این ماه عزیزت همه جوان هارو عاقبت به خیر کن . و  خانم این آقا هم از خرشیطون بیا پایین . نگزار زندگیشون از هم بپاشه.. واقعا سخته .

داداش عزیز . خودتو ناراحت نکن .بهت حق میدم که ناراحتی . اما سلامتی خودت از همه مهم تره

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۱:۰۵ مهدی
نمیشه یه طرفه بقاضی رفت!!! شاید اون خانوم چیزی در این آقا دیده!!!
که فهمیده موردی چیزی داره، باید حرفهای اونم شنید!!!! باید باکره بمونه!!!
قضاوت یکطرفه اشتباهه.

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۱:۴۶ کوش طلا
ای خدا
اگه مشاوره جواب نداده ،بشین باهاش صحبت کن
بگو هدفش از ازدواج چی بوده؟
به  رابطه جنسی فکر کرده که شوهر کرده؟
اگه کوتاه اومد مه خوب،وگرنه بهش بگو طلاقش میدی
بترسونش

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۳ رعنا
به خانومتون بگید
من برای رسیدن به تو این همه تلاش کردم حالا لایق ی رابطه جنسی نیستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۴۵ اوه مای کامپیوتر
صبر لازمه اش هست .
شما فعلا صبوری کن . مرور زمان باعث میشه که متنبّه بشه و خودش پا پیش بذاره انشاا...
کم کم درست میشه . فقط شما معاشقه یادت نره !!! محبت یادت نره .
فکر کن زنت یه کوه از فولاد اب دیده باشه ! و از موضعش عقب نکشه .... قبول ؟...
تو انقدر محبت کن که این کوهو آب کنه . که مطمئن باش آب میکنه !!!
معاشقه معاشقه معاشقه. تا جایی که ممکنه باهاش معاشقه ی بدون دخول کن. همه جوره !!
به زودی به دخول هم رضایت خواهد داد انشا ا...   فقط شما بهش گیر نده واسه دخول. بذار خودش رضایت به این کار بده . که مطمئن باش بهت این رضایتو میده.

مطمئنم حرفای بعضیارو شنیده و ترسیده !!!
حالا باید حرفای بعضیای دیگه رو بشنوه که ترسشو بریزن و تشویقش کنن و شهامت این کارو بهش بدن . از مادر و خواهر خودش و خودت بخواه که باهاش در این باره صحبت کنند.
یا این که ببرش پیش یه متخصص زنان و ازش بخواید که راهنماییش کنه و بهش بفهمونه که اصلا چنین ترسی از اساس بی دلیله و اشتباه متوجه شده . و هر چه که باعث این ترسش شده ، ناشی از توهمات بی پایه و اساسه. و این کار ترس نداره . درد هم میتونه نداشته باشه اگر شوهر به درستی این کار رو براش انجام بده و خودش هم ترس الکی به دلش راه نده !
دوستان محترم اینایی که گفتم تنها ناشی از مطالعاتم می باشد و من هیچ تجربه ی عملی نداشتم .!! یه وقت تصورات نابجایی از این حقیر نداشته باشین هااااااا  !!!
من هرچی خوندم رو فقط میگم . وگرنه من در واقع صفر کیلومتر صفر کیلومتر هستم... همین.

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۰ رضا
اینجوری میگی ما رم از ازدواج بیزار می کنی  خیلی سخته آدم با یک زن بی احساس زندگی کنه اگه مطمىنی راه دیگه نداری طلاق بگیر

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۸ سوال کننده
بهم میگه من کلا از این کار بدم میاد حالا هرکاری می خوای بکن بازم میگم همه کار کردم درست نشد که نشد منو درک نمی کنید   پول ندارم  مهریشو بدم اینا هیچی مهربونم نیست معاشقمون کاملا یک طرفست

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۶ امیر محمد
اه اه اینجور چیزا رو میبینم بیشتر به مجرد بودنم افتخار میکنم ...
فکر اینکه طرف مقابلت اصلا از تو خوشش نیاد و تو واسش عذلب روحی باشی خیلی بده..
اینا همش تو فیلماست که میگن زندگی عاشقانه!!!
کو ؟! ما که ندیدیم شما دیدید به منم بگید..
داداش طلاق نده بیخیال اون دیگه زنته..

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۳۵ لاک پشت
پیشنهاداتی که میتونم بدم اینه:
اول مشاوره رو عوض کن آقای عزیز صبر کردی یه چند ماه روش اگه تلاشات جواب بده خانومت از اینکه خواستی چنین لذتی بهش بدی ازت متشکر میشه
دوم میل جنسی در خانوما به خیلی عوامل بستگی داره از شرایط تمیزی و نظافت شریک زندگیشون (بوی عرق یا بوی بد دهان یا نوع خشونت  در رفتار)و خیلی عوامل عاطفی دیگه
بعد مطمئنین ایشون دچار افسردگی نشدن؟ افسردگی به شدت میل جنسی رو سرکوب میکنه؟
یا اتفاق بدی در دوران کودکی دچارش شده باشن؟ که میل جنسی در خاطرش منفور و پست بشه. اگه اینطور شما باید افکارشم اصلاح کنید. گاهی خود آدم هم نمیده چرا از یه چیزی بد میاد اینه کار یه مشاوره خوبه..
اگه نه اصلا میل جنسی به معنی نیاز بدنی در وجودشون احساس میکنه اگه میلی جسمی ندارن حتما باید به پزشک زنان مراجعه بشه سرد مزاجی با مختل بودن این میل کلا قضیه فرق میکنه سرد مزاجی با خوردن گرمیجات بهبود داد ولی اگه شرایط جور دیگری باشه بعضی قرص ها شیمیایی هست که پزشکان اجازه تجویز اون رو دارن و خیلی هم قوی هستن.
من از حق طلاق منعت نمی کنم اما صبر کن حتما سخته حفظ خودت (تحریک شدن و تامین نشدن) . ایشالا جواب میگیری.
.
.
.
اگه نشد و نشد و نشد بدترین حلال خدا هست در مورد اون هم با یه وکیل صحبت کن. تمنا میکنم اول نرو سراغ راه حل آخر

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۷ در راه خدا
سلام; به نظرم برای حل این مشکل، اول باید ریشه آن را پیدا کرد. چون تا زمانی که شما ندونید ایشون چرا از رابطه جنسی بدش میاد و ترسش برای چی هست، تلاش تون نتیجه معکوس میده و باعث میشه که از همدیگه بیشتر فاصله بگیرید. سپس باید قلق همسرتونو بشناسید و بهش اطمینان بدید که ترسش بی دلیل هست و تمام تلاشتونو می کنید تا هر دو طرف از این رابطه سود ببرید. مثلا اگه ایشون به مسائل مذهبی اهمیت زیادی میدن; یه روحانی میتونه مشاوره بهتری بهش بده و بهش بگه رابطه جنسی زن و شوهر نه تنها بد نیست، بلکه خداوند ثواب زیادی برای این کار در نظر گرفته. یا به خانم تون بگه اگه امروز به نیاز جنسی شوهرت بی توجهی کنی و اونو سرکوب کنی، این باعث میشه که احتمال به گناه افتادن شوهرت زیاد بشه و در اینصورت شما مقصر هستی. چون حالا که ازدواج کردی، وظیفه ات اینه که از شوهرت تمکین کنی و از این غریزه به صورت درست استفاده کنی تا آرامش بر زندگی خودت و شوهرت حاکم بشه. یا بگه که رابطه جنسی زن و شوهر حلال هست و توی قرآن اومده که نباید حلال خدا را حرام کنید. اگه این نوع مشاوره رو تا حالا استفاده نکردید، حتما امتحان کنید. / موفق باشید

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۲:۲۶ SIIH
ب نوع تربیت خونواده و اطرافیانم هم بستگی داره اینقد تو گوشش خوندن این روابط بده بده درد داره درد داره ک شما رو هم یادش رفته،با پدر و مادرش حرف بزنید،خجالت و غرور رو بذارید کنار،بیاریدش تو همین سایت مطالبو با هم بخونید،ضررهایی ک برا خودش داره رو بگید کمی اغراق کنید بگید کم کم سرد مزاج میشی تا آخر عمرت بچه دار نمیتونی بشی،امکان داره کلیه هات از بین بره،زودتر یائسه بشی،زودتر پیر میشی،تو 30 سالگیت انگار آدم 50 ساله میشی من همه اینا رو بخاطر خودت میگم،کمی باهاش راه بیا،با خشونت باهاش رفتار نکن،صبر داشته باش،کمی بترسونتش بابت تمکین و این ک راحت میتونم طلاقت بدم و مهریه ای نداری(آخرین مرحله و دیگه چند روز گزشت و دیدید همه راهکارا و متن ها و توصیه ها و اقداماتون و. ..فایده نداره این حرفو بزنید کاملانم با آرامش و مهربونی،طوری بگید ک ترسش خنثی بشه نه بدتر بشه)،اما ب زور و خشونت نه،اگه مذهبیه،از راه مذهب وارد شید، بفکر خرج عروسی ک گرفتید باشید طلاق یعنی چی بعد 2ماه پول مهریشم ک میگی ندارم،خاهشا بابت این ک تمکین نمیکنه و رو حساب این ک مهریه نداره فردا نرو طلاقش بده!!! باید ثابت شه تمکین نمیکنه بعدشم مهریه تعلق میگره! و تحت شرایطی نمیگیره و کلا دردسر طلاقتون بیشتره تا کمی صبر!
اصلا فک کنید ببینید طلاقش بدید شرایطتون بهتر میشه؟ صیغه؟ تا کی؟ ازدواج؟ پولش و دخترش هس؟ غیر مشروع؟ همین معاشقه ی طرفه هم از بین میره و باید مدتها پله های دادگاه رو بالا پایین کنید،بعدش چی میشه؟مدتی مجردی، یا خودارضایی یا غیر مشروع! در کل بعدش بدبخت میشید هم شما هم ایشون!!!سبک سنگین کنید ببینید ارزش داره طلاق بگیرید
تو دوران عقد چطوری بوده؟ جفتتون با هم مطالب سایتو بخونید، حرفای کامپیوترو کامل رعایت کن،خانوم شما یا هیچی از مسایل جنسی نمیدونه یا ذهنیت بدی  از گذشته داره،یا حرفی ک خودتون زدید ترس  و این قابل حل شدنه،از شما مهربونی ببینه مهربون میشه 1 سال تحملش کن خوب نشد طلاق بگیر نه 2 ماه اونم بخاطر دخول!!! مطالب سایتو کامل بخونید،نفرتتون رو بذارید کنار من نمیفهمم چطوری دوس داشتنتون 2 ماهه ب نفرت تبدیل شده!
میگید حجابتو رعایت کن چیکار میکنه؟رعایت میکنه؟ اگه نه یعنی بدش نمیاد کمی شما رو اذیت کنه! کارای خونه رو چی؟ انجام میده؟خودش اصلا تحریک نمیشه نشونه ای نداره؟شاید بهش گفتن تو وظیفه ای نداری کاری کنی شوهرت خودش بلده چیکار کنه! در همه زمینه ها مشکل دارید؟ اگه فقط همینه قابله حله
اگه میگه کلا از این کار بدم میاد یعنی از بقیه کارا بدش نمیاد باهاش مهربون باشید مرحله ب مرحله جلو برید بازم میگم مطالب سایتو کامل بخونید و کمی صبر داشته باشید،شما دارید عجله میکنید 2 ماه خیلی کمه،مطالب سایتم با عجله نخونید با دقت بخونید،ب هم ریختن ی زندگی تشکیل شده آسونتره تا  ساختن دوبارش. شما اول زندگیتونه و این مشکلات هس،ی مدت خودتونو بزنید ب مریضی ماه رمضونم هس خسه و مونده و بیحال بیاید خونه ببینید مهربون هس؟بسترتون رو اصلا جدا نکنید،ی بار اینقد خونه و بیرون کار کنید،تو خونه پا ب پاش کار کنید کمی فیلم بازی کنید ک اصلا چشتون داره میره دلشو ب رحم بیارید بعد بگید بریم بخابیم؟ شما برو بخاب کمی منتظرباش نیومد بگیر بخاب اگه نتونستید خودتونو بزنید ب خاب!اگه مذهبیه فرداش بهش بگو زنی ک شوهرش از نیاز جنسی خوابش ببره و زن بهش توجه نکنه تمام فرشته ها اون زن رو لعنت میکنن! حدیٍثه تو کتاب تنظیم خانواده
این ک 2 خط کامنت میذارید یعنی اصلا حوصله و اصاب ندارید و شایدم تنبلید،درست میشه کمی زمان میبره،گفتم ک درس نشد سر سال طلاقش بده،امیدوارم بیاید بگید مشکلتون حل شده

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۵ سوال کننده
23 سالشه اوایل ازدواج فقط نازشو کشیدم گفت از شب زفاف بدش میاد گفتم  عیبی نداره رفته رفته دیدم اصلا به من توجهی نداره فقط به فکر خودشه ازش پرسیدم چرا به من بی توجهی گفت  من دوست دارم ولی اگه تو منو دوست داری نباید هیچوقت رابطه داشته باشیم گفت کلا از این رابطه حالش بهم می خوره خودم همه کار کردم که میگم طلاق می خوام مهریش 114 تاست نصفش تعلق می گیره ولی من هفتاد ملیون ندارم که بدم حقوقم ماهی یک هشتصده  بخدا من تقصیری ندارم خودشم میگه خودش میگه با هرکس دیگه ای بودم تن به این کار نمی دادم من نفرینش کردم هیچ کاری از دستم برنمیاد میام خونه دیگه باهاش حرف نمی زنم بهش نگاه نمی کنم اصلا جدا می خوابم بازم اینکارام روش تاثیر گذاشته یکم بهتر شده  لوس بازیاشو گذاشته کنار یکم به خودش اومده ولی خدارو خوش نمی یومد که یه پسری که حاضر بود جونشمبرای همسرش بده اینقدر عذاب بکشه خانم ها درک نمی کنند اگر مردی تحریک شه و بعدش ارضا نشه چه عذابی می کشه البته کاملا حس جنسی عاطفیمو بلکل از دست دادم

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۷ عقل میگه دورش بزن اگه دورت زد

سلام برادر ، چون من متاهلم میدونم واقعا خیلی مشکل بزرگی داری و حتی اگه خانمت راضی

بشه که شما دخول داشته باشی باز هم چون معاشقه یه طرفه ست شما از لحاظ روحی

مشکل خواهی داشت و نکته های طلایی من اینه که ، اگر دیدی همه تیرهای شما به سنگ می خوره شما چند راه داری

قدم اول متوجه کردن خانمت و خانواده ها از اقدامات زیر قبل از انجام دادن ، برای یک

 هشدار واقعی ، که اگه خدا بخواد شاید مشکلت حل بشه و اگر جواب نداد کارهای زیرو

 انجام بده .ولی بازم همه جوانبو بسنج ، شاید خانمت مشکلی داره نمیتونه بگه . 

 1) فکر کنم چون خانمتون تمکین نداره شما مینونی نفقه ندی

2) بدونه اینکه این خانمو طلاق بدی برو دنبال یه ازدواج دیگه

3) از راه های حلال دیگه خودتو تامین کن

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۶ محمد
همسر شما ناشزه هستش و نفقه براش حرامه اصلا مرد وظیفه نداره تا شب عروسی صبر کنه چه برسه به دو ماه بعد عروسی شما تا الانشم فراتر از وظیفت کار انجام دادی خدا هم می بینه همسر شما عذاب اخروی وحشتناکی داره زنی که تمایل جنسی داره بهتره هیچوقت ازدواج نکنه که یک پسر سالمو بدبخت کنه صبر بسته  مهریشو قصدی کنطلاق بگیر خودتم بسپرش به خدا  خدا جوابشو میده

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۴ یگانه
شما همه کار کردین براش بنظرم بطور جدی بهش بگین طلاقت نمیدم اما یک زن صیغه ای میارم خونه  جلوی چشمت نازشومیکشم باهاش حرف میزنم تاعذاب بکشی بفهمی من چه حالی دارم (فقط بگید عملیش نکنیدا).چند تا از احادیثی که تاکید به تمکین از همسر دارن براش نشون بدید بگید بخاطر عقاید مسخره ات داری آتیش جهنم را به جونت میخری .یک مدت هم بجز خوراک منزل پول  برای خرید وتفریحات دیگش راقطع کنید که بفهمه عدم درک یعنی چی .

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۴ زری
داداش تا اونجایی که من میدونم به دلیل عدم تمکین بهش مهریه تعلق نمیگیره. ولی اگه دوستش داری و نمیتونی طلاقش بدی و از اونطرف هم نیازهاتو داری سرکوب میکنی برو یه نفرو صیغه کن. صیغه واسه اینجور جاهاست. کار خلاف شرعی هم نمیکنی. حالشو جا بیار.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۷ سهیلا
برادر من بارها از روانشناسان شنیدیم که در آخرین جلسه خواستگاری نظر همدیگه رو درباره مسائل جنسی بپرسید وحتی اگه گرمید بپرسید گرمند اگر سردن بهم بزنید؛شما هیچی نپرسیدی؟شاید شما رو دوس نداشته مجبور به ازدواج شده؛شاید قبلأ کس دیگه ای رو دوس داشته؛شاید از درد بکارت میترسه؛شاید در کودکی یکی از همجنساتون خواسته بهش تجاوز کنه؛باید تو دوران عقد بیشتر معاشقه میکردین تا عادی شه واسش؛واسه مرد رابطه جنسی فقط بعد جنسی داره اما واسه زن بعد روانی و عاطفی هم داره؛شما فقط به خودت اهمیت میدی؛اینطور که معلومه از اول دوسش نداشتی که الان اینقد راحت از طلاق حرف میزنی؛کمکش کن اگه عاشقش بودی؛برنامه ماه عسل ۲روز پیشو ندیدی؟زنه تو دوران عقد تصادف کردو قطع نخاع شد اما مرده که راحت میتونست بره نرفت۵ساله عروسی کردن تمام کارای شخصی خانمو واسش انجام میده؛میگه سخته ولی عاشقشم؛شرایط شما که بدتر نیست؛اونوقت ناراحت میشید آقای نجفی میگه اونجاتون قلبتونه؛

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۴ علامت تعجب
عمو نجفی قرص خواب آور جواب نمیده؟ بریزه تو چائیش و فرداش ثابت بشه که تحملشو داشت؟

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۱ م
با این شرایط مهریه تعلق نمی گیر ه با یک وکیل صحبت کن چون تمکین نمی کنه مهریه به گردن شما نیست  بنده خدا ازدواج کرده ده به آرامش برسه نه دنبال دوا دکتر خانم بگرده این لوس بازیها دیگه چیه شاید این خانم برای مهریه نقشه کشیده یا عاشق کس دیگه ای هست میخای جون این بنده خدا رو به لب برسونه نه برادر من یک ریال مهریه نده ونترس وکیل بگیر

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۸ نیلوفر
دنیا رو میبینی .من ارزو چنین شوهری رو دارم .همیشه باید خودمو کنترل کنم که خود ارضایی نکنم.اونوقت خانم شما چنین شوهری داره ولی بی میل.من شما رو واقعا درک میکنم.حالم از این حیای احمقانه که دخترو پسر هنگامخواستگاری دارند بهم میخوره.اگه قبل از ازدواج راحت میتونستند در مورد این مساعل حرف بزنند الان وضعیت جامعه ما اینجوری نبود.زنه سرده ولی مرده گرمه یا برعکس.به نظر من یه مدت بهش بی محلی کنید شاید خانومتون راضی شد.اخه کسی نیست بگه که دختر خوب تو اگه از این کارا بدت میاد چرا یکی دیگرو بدبخت کردی .میرفتی با یک مثل خودت ازدواج میکردی.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۶ یاس

سلام

من به شخصه از مطالب این سایت بسیار آموخته ام از مدیر محترم و تمام دوستان که راهنمایی های مفید میکنن تشکر میکنم اما دوستان توجه کنن در مورد برخی موضوعات ممکنه افراد بدون علم به خیلی زوایای پنهان موضوع راهنمایی هایی میکنن و نسخه هایی میپیچن که بعضا ممکنه یه زندگی رو متلاشی کنه.

من واقعاً به این آقا توصیه میکنم به همراه همسرشون به صورت حضوری به مطب مشاوره تشریف ببرند و سعی کنند موضوع رو حل کنند، وقت برای طلاق زیاد هست حتی در صورت پاسخ نگرفتن شرع برای شما راهکارهای زیادی در نظر گرفته و حقوقی رو براتون در نظر گرفته، ولی در مرحله اول از صاحبان فن مشورت بگیرید.

امیدوارم مشکلتون زودتر حل بشه.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۴ سلام
از خانم ها معذرت میخوام ولی فقط همین یک جا توصیه دارم میکنم،تهدیدش کن که با این شرایط اولا که نفقه بر شما واجب نیست و دوما میرید بدون طلاق ایشون(چون توان پرداخت مهریه رو ندارید)یه زن خیلی خشکل و هات عقد میکنید و میاریدش تو همین خونه.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۳ عقل میگه دورش بزن اگه دورت زد

درباره نوشته های من بیشتر فکر کن و پیشنهادهای منو در آخرین مراحل انجام بده و سعی

 کن بیشتر بترسونی تا عمل کنی ولی سعی کن طلاق نگیری.طلاق عرش خدا را به لرزه

 درمیاره. دعا کن انشاالله درست میشه.نگو نمیشه امید داشته باش.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۹ 1

سلام.طاعاتتون قبول. شما چقدر کم طاقتین. بابا بنده خدا شاید ترسیده.

این دو تا مقاله را بهش نشون بدین. بگید ببین چقدر میشه قشنگ و بدون درد این کار را کرد؟

بعد بذارید بخونه و کامل درد و دلاش را بهتون بگه:

راهنمای شب زفاف برای داماد ها

راهنمای شب زفاف برای عروس خانم ها

 

2 ماه اصلا زیاد نیست.من تو همینجا خوندم که خانومایی می گفتند با عشق همسرشون چندماه صبر کرد و خانم خودش خیلی خجالت می کشید.

شما یه کاری کن که او هم تحریک بشه.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۹ سوال کننده
از اول بگم زمان عقد اصلا روم نشد حرفی بزنم خودش روز عروسی گفت از شب زفاف وحشت داره منم گفتم شب زفافی نداریم به خاطر اینکه بهش خوش بگذره گذشت من اصلا نیاز جنسی رو ول کردم فقط بهش محبت کردم همیشه بوسیدمش بغلش گرفتم  آخرا بهم میگفت  اه اه بزار راحت باشم بردمش پیش مشاور مشاور تو چند جلسه باهاش حرف زد به نتیجه نرسید بهم گفت به پدرمادرش بگم گفتم پدرمادرش باهاش حرف زدن نتیجه نداشت همه راه ها رو امتحان کردم آخر بهم گفت خودتم بکشی تن به این کار نمی دم هوس باز دیگه خسته شدم دختر بی محبتی هم هست بعد عقد اخلاقش بد شد زورش میاد منو ببوسه فقط عاشق تیپ وقیافشه  تا حالا یکبارم بعد ازواج باهاش ارضا نشدم بدنشم تاحا کاملا ندیدم بعضی ها به من گفتید کم صبرم مطمین باشید شما جای من بودید با این اوضاع صد در صد  دیوونه می شدید اگه طلاقش بدم  دیگه ازدواج نمی کنم خودمم می برم عقیم می کنم راحت میشم

۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۶ lida
شاید بر بخوره بهت ولی بشین باهاش دردو دل کنو گریه کن..اگه با گریت تاثیری توش ندیدی بفهم زن نیست سنگه.. بهش رکو راست بگو میخوام برم صیغه کنم..خیلی جدی بگو.شاید اصلا دوست نداره..فقط میخواسته باهات پز بده.

۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۱:۳۹ سهیلا
شما پیش ۱سکس تراپ باید برید؛باعرض معذرت از خانم ها وآقایون چون هدف کمکه بی پرده بگم بهتره؛جایی خوندم سکس دهانی طولانی باعث میشه زن کنترلشو از دست بده تاجایی که خودش درخواست دخول میکنه؛۱بار معاشقه داشتید حالا تصمیم بگیرید که اگه تونستید راضیش کنید چندماه فقط معاشقه داشته باشید بهش قول بدید بدون دخوله بعد از چند بار شروع به سکس دهانی کنید واسه همسرتون؛مطمئن باش جواب میده؛تو  ماماسایت خوندم خانمی بعدچند سال این هفته دخول روتجربه کرده؛برید اونجا سوأل بپرسید از خانم ماما؛تعجب میکنم این زمونه روز بعد نامزدی درباره مسائل جنسی حرف میزنن بعضی هم عمل؛شما چطور چیزی نگفتی عجیبه؛دنبال طلاق نرو فامیل ما۲ساله میره دادگاه میگن بروتمکین کن؛این زمانو خرج درمانش کن

۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۲:۳۹ نیلوفر آبی
به سوال کننده:
ایا خانم شما در مقابل چیزهایی که شادش می کنه عکس العملی نشون میده؟! مثلا زمانیکه براش کادو میگیرین!  یا خبر شادی بشنوه- ایا ذوق می کنه- واکنش نشون میده ؟ یا خیلی راحت میگه ممنون- دستت درد نکنه- بدون هیچ عکس العملی
ایا در برخورد با دیگران خونگرم برخورد میکنه؟ مثلا خیلی احوالپرسی گرم- یا دوستش زنگ بزنه خیلی گرم صحبت می کنه ؟ یا واکنشی نداره - معمولی برخورد میکنه
-----
اگه درمقابل اینه هیچ واکنشی نداشته باشه و معمولی برخورد کنه- کلا خانم شما ادم سردی هستن(منظورم طبع سرد یا گرم ادمها نیست)- توانایی بروز احساساتش و نداره- کلا از لحاظ احساسی ضعیف هست- حتی اونها توان درک غم و ناراحتی و گریه در مقابل یه مشکل رو ندارن- و این عکس العملها براشون گنگ هست
در نهایت اگه توان تحمل همچین سردی(جدای از مسائل جنسی) رو ندارین- فکر کنم طلاق بهترین راه هست- چون این خانم در اینده نمی تونه یک مادرمناسب وهمسر خوبی باشه

۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۲ سهیل !!
از یک کاربر
یه آمپولی قرصی چیزی نیست که بعضی دختر ها را تا قبل از ازدواج بشه واژینیسموس کرد وبعدبایه آمپول دیگه درستش کرد؟!! :-)
......................................
به سوال کننده
این ویژگی ها که دوباره گفتی بیشتر میاد که وسواس باشه.
صبرشما تا حالا از سرشم خیلی زیاد بوده
در هر صورت شما به شرط سلامت ازدواج کردید ولی او از نظر روانی سالم به نظر نمی رسه وبه قول خانم آقای "م" مهریه احتمالا بهش تعلق نمی گیره. با وکیل مشورت کن دوباره ازدواج کن .برای کسی که غمت را نداره هیچ غمت نباشه. همونطور که خودت گفتی بذار با تیپ وقیافش خودش تنهایی حال کنه.

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۱:۲۲ بزغاله

یه فایل صوتی گوش داده بودم سخنران مشاور خانواده بود و درباره مورد مشابه شما حرف میزد. ایشون میگفتن با حرف زدن با دختر به این نتیجه رسیدیم که ایشون یه تجربه تلخ توی گذشته شون دارن. با رضایت شوهرش ایشونو هیبنوتیزم کردیم و متوجه شدیم توی ۹سالگی یکی میخواست بهش تجاوز کنه ولی موفق نشد و این باعث شده بود از رابطه جنسی متنفر باشه. در اخر هم نمیدونم چجوری ولی این خاطره رو از ذهنش پاک کردن و همه چی درست شد.

 

شما بهتره یه مشاور درجه یک پیدا کنی. باور کن هرچی هزینه کنی برا درمانش پشیمون نمیشی. به مشاور هم بگو ممکنه یه تجربه تلخ توی کودکی داشته باشه.

خیلی وقتی مسخره ترین راه حل مناسب ترین راه حله!!

اینو هم بگم که یه نمودار هست به اسم" نمودار استخوان ماهی". حتی توی بزرگترین شرکت ها و کارخانه ها برای حل مشکلاتشون از این نمودار استفاده میکنن.

من جای شما باشم از این نمودار استفاده میکنم . توی اینترنت دربارش میتونی مطالب خوبی پیدا کنی

توی

 

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۰ سوال کننده
از صیغه بدم میاد به هیچ عنوان اینکارو نمی کنم
کلا آدم بی منطقیه حرف حساب تو کلش نمی ره تصمیمم برای طلاق قطعی شد مهریه بهش نصفش تعلق می گیره که قصدیش می کنم می دم تمام روش هایی که گفتید و صدبرابر بهتر به پیشنهاد مشاور انجام دادم
اصلا مشاور به من گفت شما با این آدم خوشبخت نمیشید فردا بایک وکیل حرف می زنم ببیم چجوری از دستش راحت بشم
تا حالا بدنشو بهم نشون نداده  چه برسه بخوام اونکاره سخت و چندش و انجام بدم حرفا می زنیدا  کلا یک آدم بد هستش که خودشو بعد عروسی نشون داد تنها مشکل این نیست تو خونه هیچ کاری انجام نمیده میگه وظیفم نیست با پدر مادرم با ادب حرف نمی زنه فقط یه مصرف گره به درمانش اصلا امیدی ندارم چون ذاتش خرابه موفق باشید ممنونم از راهنماییتون

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۶ : )
سلام
 اول به lida خانم بگم که واقعا نمیدونم ذهنیتتون چیه که این راهنمایی رو به سوال کننده دارین. اخه ادم مگه توی ازدواج گدایی محبت میکنه ؟! گدایی سکس میکنه ؟!!
یعمی چی که برید پیشش دردو دل کنید گریه کنید ، گریه کنه پسر بیچاره ک چی بشه.

به سوال کننده عزیز :

دختر خانم اصلا شما رو دوست نداره ، علاقه عاطفی به شما نداره. من فکر میکنم قبلا در حد 15 یا 20 درصد شما رو دوست داشته. چون بوسه و معاشقه داشتین. ولی الان شاید اصلا علاقه ای وجود نداره !! دلایلشم یکی اینه حیای جنسیش رو برملا کردین برای خانوادش ، به قولی تابلو شده جلوی خانوادش الان دیگه گارد بیشتری در مقابل شما گرفته و دلیل دیگش مشاوره بردن خانمتون بوده. به نظر من شما باید صبر بیشتری میکردین و فقط شما مشاوره میرفتین نه خانمتون . تا از طریق مشاور های مختلف و ازمایش راهنماییاشون در زندگیتون نتایج رو بصورت غیر مستقیم برسی میکردین.

اما اینطوری به نظرم یه جورایی پلای پشت سر رو خراب کردین. چاره کار دو راهه یا پلای پشت سر رو دوباره بسازین .. یا دیگه این خانم رو طلاق بدین و به عقب بر نگردین!! (قانونا و شرعا هم حق با شماست ) اما اگر به عهد و وفا و دوست داشتن یکطرفه خودتون پایبندین ، به زندگی خودتون کمک کنید و هر بار دوباره تلاش کنید و دوباره همه چیز رو از سر بگیرین.
 
در مورد همسترتون باید گفت : نداشتن این علاقه عاطفی ممکنه چیزای مختلفی باشه : قبلا کسی رو دوست داشتن. بخاطر همین به شما علاقه ندارن. یا جسارتا قبلا رابطه داشتن و بکارت ندارن و نمیخوان شما بفهمی تا ابروشون بره. یا تربیت درست خانواده رو نداشتن ، ادمی لوس و خود خواه بار اومدن !! یا بلوغ فکری و جنسی ندارن و الان براشون زوده و بسیار میترسن و واقعا مشکل دارن .. به عبارتی بسیار زود ازدواج کردن .. هرچند که از نظر تیپ و قیافه و اندام کامل هستن.

و البته نداشتن علاقه همسرتون غیر از این موارد میتونه در شما باشه : گاهی ادم فقط خودش و اطرافیانش (بجز همسر) فکر میکنیم که خوبیم . اما در واقع خوب نیستیم.
بهترین دختر هم اگه شما این اشکالات رو داشته باشین ممکنه ازتون خیلی زده بشه ، اما برو خودش نیاره .

مثلا:
بیرون برا دوستا و خانواده و غیره خوبین اما برا همسر اصلا خوب نیستین. بد اخلاقین.
لوسین ، زیاد گرمین ، رفتار بچه گانه دارین، تربیت جنسی ندارین. عجله زیادی در سکس دارن.
انتظار بی جا دارین .
تصورتون از عمل جنسی با تفکر عمل جنسی همسرتون متفاوته .
وقتی میخوستین ازدواج کنین از روی فشار جنسی بیشتر بوده.
صبر و حوصله زیادی ندارین ..


در هر صورت همه این چیزهای گفته شده احتمال ها هستن.
پیشنهاد :
قبل از هر چیزی خوب به این موضوغع فکر کنین که این زندگی رو میخواین یا نه .. اگه نمیخواین که هیچ ولی اگه میخواین باید براش تلاش کنین.

باهاشون همیشه معاشقه داشته باشین. صبرو حوصله در معاشقه بخرج بدید. معاشقه فقط این نیست که داخل تختخواب معاشقه داشته باشین. وقتی از سر کار میرین برین ببوسینش. یا وقتی تلوزیون میبینین ببوسینش. یا مصلا داره خودشو ارایش میکنه ببوسینش.. یا داره لباس میپوشه ببوسینش. یا وقتی دارین کاری تو خونه میکنین که یهو توجه همسرتون جلب میشه .. بدونه اینکه تابلو بازی در بیارین ببوسینش.. در کل منظورم اینه که خراشی که در زندگیتون افتاده رو ابتدا باید درمان کنید. سعی کنین نه زیاد بهش توجه کنین که تابلو باشین نه کم توجه کنین.. معولی باشین .. میدونم قبلا شاید این کار که معمولی بودین رو شاید اجرا کردین ولی الان رابطه شما خدشه بهش وارد شده و خانواده دختر و شاید خانواده شما فهمیدن. از این به بعد خانواده ها رو در جریان نذارین .. واقعا عادی رفتار کنید.

کم کم بعد از وقت گذاشتن های زیاد ، مهر و علاقش رو به زندگی بیشتر کنید .. مستقیم دیگه باهاش حرف نزنید .. الان دیگه کار از مستقیم حرف زدن گذشته .. ایشون گارد گرفتن نسبت به شما .. مشکل هر چی که باشه، باز هم ایشون گارد گرفتن، و نمیخوان دخول انجام بشه.

وقتی مهر و علاقه همسرتون به حالت سابق برگشت اون موقع هستش که تازه سر خونه اولتون رسیدین ! از اون موقع به بعد باید دو برابر تلاش کنید. مثلا موقع هم بستر شدن باید روش های مختلفی رو در پیش بگیرید .. البته به غیر از اجبار و زور!!

خیلی چیز ها رو با نوشتن اینجا نمیشه گفت .. امیدوارم تلاش بیشتری کنی







 





  




 

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۱ محمد
حالم از اینجور زنا بهم میخوره اه اه طلاقش بده راحت شو فقط خدا جوابشو بده با زندگیت بازی کرد چقدر یک زن می تونه پلید باشه زندگی با چنین زنی کفاره داره تقصیر خودته ای آقا پسرا هرجا رفتید خاستگاری مهریه بالای چهارده تا رو قبول نکنید تجربه دارم که میگم دیگه تو خونه زن میشه سرور شما می شید نوکر  
 زنانی که فقط با مهریه بالا حاضر به ازدواج می شوند شوم و بی برکت اند
مهریه کم رو قبول کنید ولی مردونه زنتونو بچرخونید بهش محبت کنید احترام بزارید دنیارو براش بهشت کنید

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۸ سهیلا
آقای نجفی نظر شما چیه؟بنظرتون زود نیست واسه طلاق؟آقایون این پست راهنمایشون طلاقه حتی اونایی که مدعی اند قلب عاطفیشون سرجاشه نه پایین تر؛البته به نظر من این آقا خانمشو دوست نداشته و ازدواج کرده وگرنه به فکر طلاق نمی افتاد اگه دوستش داشت دوران عقد حتمأ معاشقه ازش میخواست؛ایشون خودشونم مقصرند_منتظر نظر شماهم هستیم
نظر:
سلام
به نظر بنده باید دید خانم نسبت به رابطه ی جنسی عوض بشه . باید مشخص بشه دلیل تنفر ایشون از رابطه ی جنسی چیه ؟ اون وقت میشه اون رو توجیه کرد . 
موفق باشید

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۷ گل نازار
العجب   !!!!!!!!!!!!!!!!!
این دیگه چطور آدمیه؟!!!

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۲ سوال کننده
آقا یا خانوم گلنازار من آدم بدی نیستتم بی وفا ننیستم 
خانم سهیلا اگر اخلاقش خوب بود تا آخر عمر باهاش  زندگی می کردم حتی خودمو عقیم ی کردم
خودتونو بزارید جای من حالا مثلا شوهر کردید شوهر شما به نیاز جنسی شما بی توجه بود اخلاق نداشت دست بزن داشت به هیچ صراتی مستقیم نبود مشاور ازش نا امید می شد شما به چه چیز این آدم باید دل می بستی  که باهاش زندگی کنی

۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۳ گل نازار
آقای سوال کننده من منظورم به شما نبود من از رفتار های خانمتون تعجب کردم یعنی واقعا فکر نمیکردم همچین زنی هم وجود داشته باشه.در هر صورت من که کاری از دستم بر نمیاد ولی برای سعادتمندی و عاقبت به خیری هر دوتون دعا میکنم.ان شاء الله که خانمتون هم عاقل بشه

۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۵ یا حق

 به سوال کننده:سلام برادر خوب من خانمی هستم که توی عقد شوهرم با من همین مشکلو داشت من مذهبی بودم و همسرم هم مذهبی بود من دوسش داشتم امابرام راحت بودن ورابطه سخت بود کم کم شوهرم ازم متنفر شد...دیگه منو با بی تفاوت بودن تنبیه می کرد حتی می شد 10روز همو نمی دیدیم من خیلی دلم براش تنگ می شد تا یه شب که بی تفاوت کنارم نشسته بوذ گفتم ما باید اعتراف کنیم ازدواجمون اشتباه بود تا فردا فکر کن بهم جواب بده دیگه اادامه بدیم یا نه.فردا شبش اومد دنبالم چند ساعت با هم حرف زدیم گفت ازم دیگه بدش میاد گفت که رابطه چقد براش مهمه و من ازش دریغ کردم گفت که از دست کارای من به خدا پناه می برده و گریه می کرده کاش می شد من با خانمت صحبت کنم که اشتباه بزرگ منو تکرار نکنه........که من خیلی پشیمونم که دوران عقدمو به گند کشیدم اما حرف زدن ما بدون غرور و از ته دل با هم ما رو نجات داد غدورمونو کنار گذاشتیم یه رو شدیم دیگه کم کم فهمیدم زن نباید برای شوهرش مغرور باشه .کتا ب کتاب کتاب در باره روابط زن و شوهر و خصوصیاتشون زیاد خوندم و خیلی خیلی بهم کمک کرد و بیشتر از همه دلی حرف  زدن شوهر بود راست و حسینی هر چی ته دلمون بود به هم گفتیم بشین کنار زنت دستشو بگیر تو دستت بدون واسطه باهاش حرف بزن مشاور خوبه اما پدر مادر و خانواده رو  قاطی ماجرا نکنید چون بعدا یه عمر تو چشتون می زنند.الان هر دو گرم و خوشبختیم هرچند مشکلات زندگی زیاده...من می دونم خانمت داره چه اشتباه بزرگی می کنه  کاش بدونه...من وقتی حرفای شوهرمو از ته دل شنیدم 2شبانه روز گریه کردم و نخوابیدم دیگه زانوهام نا نداشت من خواهرام تو عقد خیلی به سرد بودنم انتقاد می کردن حالیم نمی شد هیچی مثل حرفای خودش و مطالعه به دادم نرسید.دیگه به جایی رسیده بود که می گفت ازت متنفرم هرچی نبینمت دلم برات تنگ نمی شه شنیدنش برام خیلی سخت بود اما خدا خواست درکش کردم گفت من که یه عمر پاک بودم چرا باید این لذت رابطه رو از زبون دیگران بشنوم و تو ازم دریغ شدیم  بعد از اون اما کم کم  به راه اومدم فهمیدم چقدر از غافله عقب بودم تقصیر خودم نبود از بچگی تو غصه ها غرق بودم و برای  جبران روزگارم رو فقط به درس خوندن  و بلافاصله بعدش به کار گذرونده بودم و ظرافت های زنانگی را یاد نگرفته بودم تذکر مادرم هم فایده نداشت تا این که زودپز صبر شوهرم ترکید و خالصانه از من خواست ومن ادم شدم...و از ان روز کم کم   ....باحوصله باش ... کم کم....یه زن  واقعی شدم....اما هیچ وقت چراغ امید تو دل زنت خاموش نکن بدار بدونه هنوز دوسش داری اگه خودشو اصلاح کنه کاری نکن که باهات لج کنه ....مواظب باش خردش نکنی

 

۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۶:۵۶ سهیل !!
به یه کاربر

هههههههههه
این دستگاه جلو گیری هم گاهی چیز گیر میشه موردی اورژانسی همینطور دیدم که زن ومرد را پیچونده بودن بردنشون نمی کدوم اتاق تا جداشون کردند دقیق متوجه اتفاقشون نشدم فقط در همین حد فهمیدم که دستگاه جلوگیری باعث شده.!!!!

۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۳ به سوال کننده
اینطورکه شما میگیداصل بدن ایشونو ندیدید. پیشنهاد میکنم وقتی حموم هست یهویی برید تو وغافلگیرش کنیدوبعد معاشقه کنید. اخه از رو لباس که هیچ حسی نداره معاشقه!!!!!!!!!!!!

۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۹ bib
شما حق داری واقعا یه ادم بی منطقی هستن ، اگه تصمیم  طلاقتون قطعی هست پس بهتره همین کارو بکنید ولی امیدتون به زندگی رو بعد از ایشون از دست ندید شاید خدا این جوری صلاح میدونسته با یه فرد دیگه از لحاظ مسایل جنسی نرمال باشه ازدواج کنید و به زندگیتون ادامه بدید

۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۵ ...

من باحرف یاحق و و کابر لیدا موافقم گاهی یه حرف ته دل و گریه خیلی تاثیرگذاره.

خودم زمان عقد هرچی شوهرم میگفت دوست دارم برام تصنعی بود حس میکردم تو کتابا خونده ما زنها از این کلمه خوشمون میاد هی میگه به غرورم برمیخورد یکبار دیگه آمپرش زد بالا و شروع کرد به گریه کردن که واقعا دوستم دارم چرا باورنمیکنی باچه زبونی بگم...

و اینجا بود که من باورم شد

دیدن گریه یک مرد خیلی سخته یعنی اوج سختی و بنظرم خیلی تاثیرگذار

۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۷ آزاده
یه پست بود با عنوان "تا حالا این حرفا رو به کسی نگفته بودم " که یه خانم از اینکه شوهرش 12 ساله که به روش طبیعی ارضاش نمیکنه حرف زده بود و درددل کرده بود . هیچکس به اون زن نگفت از شوهرت جدا شو . حتی کسانی هم که براش ابراز احساسات کردن صراحتا نگفتن تقصیر شوهرته . بقیه هم که مستقیم خانم رو سرزنش کردن و گفتن ایراد از تو ئه . اون خانم 12 ساله که با کمبودای زندگیش ساخته . اما این پست رو داشته باش . تا آقا 2 ماه از ازدواجش گذشته و خانمش نتونسته ارضاش کنه بی تاب شده . سیل نظرات سرازیر شده یکی گفته طلاقش بده یکی از خانومه ابراز تنفر کرده یکی آرزو کرده جای این مرد نباشه . اما هیچکس به این آقا نگفت صبر کن . هیچکس نمیگه آقای محترم شما چطوری مدعی هستی که در عرض زمان کوتاه "دو ماه " همه راهها رو رفتی و میگی راهی نمونده که نرفته باشم ؟ در عرض دو ماه ؟ اینجا میشه وفای زن و مرد رو با هم مقایسه کرد . اون زن قبل از ازدواج به شما گفته که از شب زفاف ترس داره . فریبت که نداده . من هم برای اون خانم که 12 سال بی مهری شوهرش رو تحمل کرده بود ناراحت شدم . هم برای شما . نه اینکه بخوام به شما حق ندم اما شما هم شرعا مسؤولی هم نفقه خانمت رو باید بپردازی .  البته اگر به رساله و تقلید اعتقاد داشته باشی و مثل بعضی از آقایون ادعای تفسیر دین رو طبق سلیقه خودت نداشته باشی . جدای از مشکل خانمت که باید حل بشه و هرچه زودتر بینتون صلح و صفا بشه این جمله رو بخون و بارها با خودت تکرار کن و بدون اون آقایونی که بهت میگن خانمت گناه میکنه و چون تمکین نمیکنه نفقه ای هم بهش تعلق نمیگیره تا بحال لای رساله رو هم باز نکردن : 
بسم ا.. المنتقم الجار
مساله 2565 رساله آیت ا... فاضل لنکرانی:
"اگر موقع خواندن عقد دائم برای دادن مهر مدتی معین نکرده باشند زن میتواند پیش از گرفتن مهر از نزدیکی کردن شوهر جلوگیری کند چه شوهر توانائی دادن مهر را داشته باشد و چه نداشته باشد "
 اما :
" اگر پیش از گرفتن مهریه به نزدیکی راضی شود و شوهر با او نزدیکی کند دیگر نمیتواند بدون عذر شرعی از نزدیکی شوهر جلوگیری  نماید ". اون تمکینی که آقایون شنیدن مال این بخش دومه . مطمئنم الان سیل اعتراضات و انتقادات تو ذهن آقایون شکل میگیره . اما باید در برابر حکم خدا تسلیم بود . 
بله همان شرعی که به مرد اجازه داده صیغه کند به زن هم اجازه داده تا مهریه اش را نگرفته اساسی ترین نیاز شوهرش را برآورده نکند . من نمیگم این خانم این کار رابکند اما میگم اگر هم بنا به هر دلیلی انجام داد اونقدرها هم که فکر میکنید حق به جانب مرررررررررررد نیست . 
قربون حکمتت برم خدا . 

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۰:۱۸ بزغاله

شما از روز اولی که مشکلتونو مطرح کردین فقط و فقط حرف از طلاق میزنین !!

اگه واقعا تنها راه حل باقی مونده براتون همینه پس چرا مشکلتونو اینجا گفتین ؟؟

و اگه دنبال راه حلی به جز این میگردین لطف کنین این کلمه رو دیگه اینجا مطرح نکنین.

دو ماه برا همچین تصمیمی زمان خیلی کمیه.

با طلاق گرفتن هم خودتو بدبخت میکنی هم خانومتو و مطمئن باش چیزی هم بدست نماری

 

دنبال روانشناس برو

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۴ حسن
شما چرا همه چیزو تو اون صد گرم گوشت خلاصه کردین ؟

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۸ حسن

اگه اینقدر دردت کاریه شب یه پارچ دوغ به خوردش بده و بذار با خیال راحت بخوابه و ..

وقتی بیدار شد خودش میفهمه چه اتفاقی افتاده ..!!

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۰ محمد
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
 خانم ***** شما یک فمنیست درجه یک هستید  همه جا به مردا توهین می کنید
اولا شوهر اون خانم اخلاقش خوب بود و بخش اعظمی از وظایف خودشو به درستی انجام می داد ولی خانم این آقا هیچ کاری نمی کنه دوما این آقا گفته اگه زنش مهربون بود خودشو عقیم می کرد خوب حالا من از شما می پرسم اگه شما با مردی ازدواج می کردید کهه هیچ کدوم از وظایفشو انجام نمی داد چیکار می کردید با این رو حیه ای که از شما سراغ دارم سر هفته در خواست  طلاق می کردید
ددور اطراف ما زنان زیادی هستند که شوهر فرشتشون رو با اوج بیرحمی با ابزار مختلف به خاک سیاه کشوندن ولی ما عقل داریم ***** ***** ****** و می دونیم همه زنا مثل هم نیستند

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۴۶ ابوالفضل
خانم آزاده خواهر محترم من مردی در زندگی شما بهتون اذیت کرده که این همه به مردان سوظن دارید اگه کرده من از طرف اونآقا از شما معذرت می خوام 
خواهر من به خدا مردا اونطوری نیستند که شما فکر می کنید  مرد خوب و فرشته خیلی زیاد داریم در بعضی از کامنت ها البته عذر می خوام ولی لهنتون یکم تنده خواهش می کنم یکم مهربان تر حرف بزنید
من از این آقا یک انتقاد دارم اونم اینه که حداقل یک سال صبر کنه بعد حرف طلاق بزنه ولی اون خانوم به کوچکترین وظایفش پایبند نیست  اینم باید در نظر بگیریم 
خواهر محترم من خوب و بد بودن به زن و مرد بودن نیست به ذات طرف بستگی داره
اگه انتقادی حرفی با من دارید منتظر نظرتون هستم و برای شما آرزوی موفقیت می کنم در پناه حق باشید

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۰ سوال کننده
خانم آزاده من مقلد آیت الله خامنه ای ام و قانون کاملا از من دفاع می کنه هم شر تازه اگه ثابت بشه مشکل جنسی داره مهریه بهش تعلق نمی گیره ولی من خیلی وجدان دارم که تا الان طلاقش ندادم چون اگه شما جای من بودید با این اخلاق ظرف یک دروز طلاقش می دادید گفتم بارها میگم دیگه به خاطر مصرف قرص اعصاب تمایل جنسیمو از دست دادم و فقط به خاطر اخلاقش می خوام طلاق بگیرم  شوهر اون خانمی که شما گفتید با اخلاق و وظیفه شناس بودن و فقط به ارضا همسرشون اهمیت نمی دادن که با پیگیری درست می شه ولی برای من هیچ کاری انجام نمی ده   با وکیل مشورت کردم گفت کاری می کنم یک قرون مهریه ندی ولی من دلم نمیاد طلاق بدم بازم یک سال برای  وجدانم صبر می کنم خانم یا حق من در دوران زندگی مشترکم و این مشکلو دارم نهدوران عقد باید اعتراف کنم  در دوران عقد خودم هیچ تمایلی به معاشقه نداشتم به خاطر حیای پسرانه ام ولی بعد ازدواج برای من سخت شد حساب کنید زمانی که شما می تونید در آغوش و کنار همسرتون بخوابید بایدجاتونو جدا کنید تا فشار جنسی اذیتتون نکنه مشاور همه ی این ها رو به اون گفت ولی با بی منطقی قبول نکرد اصلا درست بشو نیست

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۸ آزاده
خیییییییییییییلی خوشحال شدم آقای سؤال کننده که گفتی طلاق رو تا یکسال عقب میندازی . میبینی آقای ابوالفضل تلنگرم کارساز بود .  من یه شوهر بیست و درجه یک دارم که البته اهل منطق و گفتگوئه . نگران من نباشید . اما علت اینکه فکر میکنید من تند حرف میزنم چیه ؟ تو حرفام غیر از کلام حق چی پیدا کردین ؟ یه جمله اشو بگین . کجای حرف زدن از احکام خدا با افکار فمینیستی همخوانی داره ؟ چرا فکر میکنید زن خوب زنیه که در برابر افکار مردان همه جوره تسلیم و بی نظر باشه ؟ من از بچگی با پدرم که فرهنگیه راجع به مسائل مختلف حرف میزدیم . با دخترا تون گفتگو کنید . بذارید به حقوق و وظائفشون آشنا بشن . بذارین بلد باشن خوب حرف بزنن . زنهای جامعه ما اونقدر تسلیم و کم حرف بودن که مردا فکر میکنن زن یعنی همین .  من بعنوان یه زن با عاطفه که ده ساله با شوهرش زندگی مشترک خوبی داره هم  به حقوق خودم آشنام هم به وظائفم. مثلا اجازه خروج از منزل رو برای تمام عمرم از شوهرم گرفتم چون اگه زنی این کار رو نکنه هربار که از خونه بیرون میه شرعا مسؤوله . اما از طرفی به آقای سؤال کننده میگم زن شما از لحاظ شرع الان ناشزه حساب نمیشه و باید خرجیشو بدی (قانون گل و بلبل مملکتمونو رو نمیدونم چی میگه اما شرع رو میدونم ) .نگران من نباشید شوهرم از نوع زنهای قوی خوشش میاد . . اما راجع به مقایسه این دو تا پست که گفتم بیشتر فکر کنید . باور کنید تا حد زیادی حق با منه . آقایون یه خورده بیشتر فکر کنید . 

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۶:۳۵ نقاب
تو یکی ازکشورا بنظرم هند که اماربالایی ازتجاوزها روبه خودش اختصاص داده ؛ دخترا شلواری اختراع کرده بودن که درصورتی که متجاوزی بهشون  نزدیک میشد بلافاصله  دکمه ای رو که روی اون شلوارمخصوص نصب بود روفشار میدادن و این دکمه بمنزله ی هشدارو خطربود وسریعا با اولین ونزدیکترین بازرسی پلیس محل ارتباط میگرفت و پلیسا  می اومدن واسه دستگیری متجاوز!!!!  هههه

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۷:۱۵ x

همسرتون مشکل جدی داره..واقعن دلم براتون سوخت شما چقدر صبوری ماشالا.2ماه کم نیست.زودتر تمومش کنید . حق شما ضایع شده.

 

 

یاد اون پست مدیروبلاگ افتادم ((((قلب عاطفی مرد کجاست؟))))

بنده خدا داره سکته میکنه

 

شما که میفرمایید پیش مشاور رفتید و مشکل حل نشده تمومش کنید دیگه جای حرف نمونده

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۴ نیلوفر آبی
اتفاقا جریان شما شبیه یکی از دوستان بود:
دوسال عقد کرده بودن- همدیگرو خیلی دوست داشتن اما بعد از دو ماه که از عروسی گذشت از هم جدا شدن- چون طی این مدت اقا پسر نگفته بود که توانایی جنسی نداره- و التش رشد نکرده و...- برای همین خانم با علاقه زیادی که بهم داشتن از هم جدا شدن-
چون نمی تونستن همدیگرو تامین کنن- و خانم علاقه به بچه داشت-
-------------------
عدم تامین این نیاز در اوایل ازدواج ضررهای روانیش بیش از ضررهای جسمی هست- و نمی توان با چیزی مقایسه و یا جایگزین کرد

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۰:۴۰ رزگل
تمام پستاوخوندم..
اقای سوال کننده حالا که اینجا اومدی دنبال بهترین راه حل باش وعجولانه تصمیم نگیرید!!
اینطور که من دیدم شما 18 تیر سوالتونو مطرح کردین بعد 20 تیر تصمیم به جدایی گرفتین..
یعنی شماااا هنوز راهکارهایی که دوستان بهتون ارائه دادن رو عملی نکردین!!!!
پس تصمیم واسه طلاق برا شما خیلی زوده...
از طرز نوشتنتون هم مشخصه که ادم کم حوصله ای هستین.. وهمه پیشنهاداروهم کامل نخوندین!!!

من همه حرفاتون رو قبول دارم اما واقعا شما واسه خانومتون وقت نذاشتین چطور انتظار دارین دو روزه خوب بشه؟؟؟.

پس بیشتر صبوری کنید ..دوستان متاهل راهنمایی هایی کردن استفاده کنید..

اما بنظر منم هیچوقت جدا از همسرتون نخوابیدبذاریدببینه که کنار هم میخوابید اما رابطه ای ندارید شاید به خودش بیاید و این حدیثم خیلی کارسازه بهش بگید که اگه مردی از زنش رابطه بخاد واون زن بی محلی کنه اون شب فرشته ها تاصبح لعن ونفرین میکنند اون زن رووو.
.
به نظر من هر کاری از دستون برمیاد بازم براش انجام بدید فقط صبوری بیشتری کنید..
خانواده ها روهم دیگه زیاد در گیر خودتون نکنید یه مدت بریدمسافرت بیشتر با هم باشید بیشتر وقت بگذرونید..

شما صب تا شب میری سر کار انتظار داری اونم دلش شما رو بخاد سعی کنید از کارتون کم کنید و بیشتر با خانومتون وقت بگذرونید.
.
باور کنید شما تک تک راه حلایی که دوستان ارایه دادن رو ازش پرینت بگیرید هر شب یکیشووو انجام بدید کم کم دوماه طول میکشه تا همشو انجام بدید و به نتیجه برسید

خاهشا عجولانه تصمیم نگیرید وهمچنان پیگیر بر طرف کردن مشکلتون باشید.

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۱:۳۵ ابوالفضل
خانم آزاده من به لحن تند شما انتقاد کردم کمی لحنتون تندهه  شما می تونید منظورتونو بالحنی بهتر بیان کنید یکم صمیمی تر از نظر شرعی فقط آیت الله لنکرانی  این عقیده رو داره بقیه آیت الله ها این عقیده رو ندارن همه می دونیم که خانم این آقا ناشزه هست با توجه به قانون و نظر اکثر آیت الله ها در کشور حق زنان کجا ضایع میشه بفرمایید در کشور ما  اصلا حق زنان ما ذره ای هم ضایع نمیشه فقط خانم های ما به خودشون تلقین می کنند و در مورد وفاداری خانم نیلوفر آبی یک مثال آوردن خوب بیایم وفای زن و مردبا این خانم بسنجیم وفا داری به زن یا مرد بودن نیست به ذات طرف بستگی داره خانم آزاده چه بخواهید چه نخواهید باید قبول کنید که افکارتون فمینیستی هستش چون در تمام کامنت هایی که گذاشتید مردان را مقصر شناختید حتی اینجا که همه می دانیم صد درصد تقصیر خانم هستش  تا حالا در کامنتتون یک بارم ندیدم که کسی رو راهنمایی کنید فقط دنبال انتقاد از مردان بودید  این رفتار شما درست نیست خوب به خیلی از مردان بر می خوره خواهش می کنم یه تجدید  نظری داشته باشید  و بدونید که حقه مردان همبه اندازه  زنان ضایع میشه خیلی از مردان هستن که فقط دارند از طرف همسرشون عذاب می بینند مثل این آقا پس چه کسی ازشون حمایت کنه در ضمن این آقا هزینه همسرش رو پرداخت می کنه و قانون ما و شرع هم کاملا درست از این آقا حمایت می کنه

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۶ ابوالفضل
خانم آزاده شما می فرمایید این خانم هیچ تقصیری نداره درحالی که هممون می دونیم این خانم ناشزست هم از نظر قاون هم از نظر شرع و نظر اکثر آیت الله ها و شما می فرمایید بنا به نظر یک آیت الله این خانم از مهریش سو استفاده کنه همین آیت الله و بنا به شرع مرد می تونه چهار زن بدون اجازه از همسران دیگه اختیار کنه ولی قانون ما رضایت همسران دیگه رو هم اولویت قرار داده خوب اینم از شرع آیا شما این دستور شرع را قبول می کنید یا نه
شما باید به این آقا راهکار می دادید نه اینکه ایشونو محکوم کنید و با اون لحن تند باهاش حرف بزنید 

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۷ سوال کننده
خانم آزاده حرف های شما هیچ تاثیری در من نداشت من فقط به خاطر وجدانم صبر می کنم تازه وکیل گفت تمام نفقه ای که در مدت عدم تمکین دادی میتونی پس بگیری و مهریه هم ندی  ولی با این حرفا چون دوسش دارم دلم براش سوخت الان اگه خودشم رابطه بخواد من تمکین نمی کنم تا اخلاقشو عوض کنه اخلاقشو درست مثل دوران قبل عروسی کنه  بهش حرفای وکیلو گفتم خیلی ترسید داره درست میشه

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۳ ستاره
برای اولین قدم خوبه.امیدتون رو از دست ندید.سخنرانی های دکتر حبشی رو دانلود کنید بدید گوش بده. 

۲۳ تیر ۹۳ ، ۲۲:۲۴ آزاده
کاملا انتظارش رو داشتم . برام عجیب نیست . بیشتر مردای ایرانی طرز فکرشون همینه که تو کامنت ها نوشتن . دیگه کسی که اسم خودش رو چنگیز خان بذاره ببین دیگه..... یوووووووووووووووووووهو . خدایا دوستت دارم . 

۲۴ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۸ یگانه
آقای سوال کننده وقتی نتیجه حرفای وکیل بهش اثر کرد بیاین خبر بدین بالاخره بفهمیم ترسوندن  تونست کارساز باشه یانه؟ .

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۱:۱۹ رضا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
خانم ***** کم آوردی حرفی نداری  بزنی اینو بدونید مردان ایرانی بهترین مردان دنیا هستند  چرا چون شرع بهشون اجازه داده چهار تا زن اختیار کنند و این عمل و مستحب دونسته و مردان ایرانی اکثر غریب به اتفاقشونن به خاطر وفاداری و دوست داشتن همسرشون این اجازه دین رو نادیده  می گیرند ولی مردان آمریکایی پیشرفته ترین کشور دنیا مدافع حقوق زنان 
توجه کنید طبق آمار انتشار یافته این کشور صد در صد مرد آمریکایی روابط جنسی خارج از خانه داره این یعنی چی پس ما مردای ایرانی فرشته ایم قدرمونو بدونید  خیلی دلتون مرد خارجی می خواد
آقا ابوالفضل ممنونم با چه منطقی فمینیست هارو تسلیم کردی شما مدرکتون چیه اول با مهربانی بعد با جواب منطقی قاطع خیلی ممنونم به قول شما این مدل خانم ها فقط به خودشون تلقین می کنند مردان ایرانی فرشته اند شک نکنید کفران نعمت نکنید

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۷ رضا
خانم آزاده ناراحت نشیا ولی واقعیت اینه که شما یکم بیش از حد سوظن داری  همسر من یک فرشتست  و قدر شناس از جونم بیشتردوسش دارم من یک جامعه شناسم ولی شغلم آزاده هرموقع میام خونه به خاطر مهربونیاش خستگیم کلا در میره خودش به من میگه من زیر کولر نشستم همه ی سریالارو نگاه می کنم اونوقت تو زیر این آفتاب گرم برای نون حلال باید کلی زحمت بکشی این قدردانیش به من روحیه ای میده که کوهم منو از پا در نمیاره حاضرم جونمم براش بدم و کلا از صیقه و این حرفا بدم میاد حتی بمیرم نمی رم دنبال این حرفا به خاطر آرامش همسرم داحتی آسایشش هر کاری می کنم چون عاشقشم چهار ساله  ازدواج کردیم بفرمایید من به عنوان یک مرد ایرانی چیکاری باید در حق همسرم بکنم که نمی کنم همه ی دوستام برادرام مثل من هستند

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۱ ابوالفضلبوالفضل
خانم آزاده ما که کاملا با منطق حرف زدیم ذره ای بی منطقی تو حرف های ما نبود انتظار داشتید ساکت باشیم اهانت و تهمتشما رو با آغوش باز بپذیریم با منطق از خودمون دفاع کردیم معمولا خانوم های فمنیست همیشه با منطق کم میارن این طبیعیه 
و اینو بدونید خدا زنای فمینیست رو دوست نداره
شاید شما دور اطراف شما خانم هایی هستند که حقشون ضایع شده و سو ظن پیدا کردید و اینم بدونید دور و ور ما هم مردای زیادی حقشون ضایع شده ما هم بیایم به حق و نا حق به خانم ها توهین کنیم 
به قول آقا رضا پس حقوق مردان چی  مردا آدم نیستند مردای ایرانی فرشته اند دیگه توهین نکنید خواهشا
من نمی دونم خانم های با این تفکر دنبال چی هستن چی می خوان می خوان بشن سرور بشن سلطان 
 پیامبر فرمودند اگر سجده به غیر از خداوند حرام نبود دستور می دادم زناننان بر مردانشان سجده کنند

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۰ سوال کننده
کم کم درست شده مخصوصا اخلاقش مظلوم شده دیشب با اینکه پیشش نخوابیدم اومد منو از پشت بغل کرد خوابید دلم براش می سوزه تا حالا اصلا از این کارا نکرده بود منو بوسید باورم نمی شد ولی خیلی اینکارا برای من بی ارزش شده چون ترسوندمش و احساس می کنم به خاطر ترسش داره  محبت می کنه به نظرتون حالا چیکار کنم فعلا خودم به هیچ عنوان حاضر به نزدیکی نیستم چون سابقش خرابه و موقعیتی که من توش هستم از بین میره

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۳ سوال کننده
بابا همتون منو ول کردید چسبیدید به آزاده ولش کنید بابا یه چیزی گفتت خودشم پشیمون شد

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۸ آزاده
جز کلام شرع چیزی نمیگویم : 
 ریشه هاى درونى مجادله (مراء) :
مراء از بیمارى هاى اخلاقى است و شخص مبتلاى به آن ، روح و نفسى بیمار دارد. سرچشمه این رفتار ناپسند صفات زشت نفسانى است که عبارتند از:
1 - دشمنى و کینه جویى
گاه خرده گیرى بر گفتار دیگران در دشمنى با ایشان ریشه دارد. شخص کینه توز براى ابراز نفرت خویش به اشکال گرفتن و ستیزه کردن با دیگرى پرداخته ، مى کوشد بر او چیره شود.
2 - حسد
رشک بردن بر مال یا مقام دیگرى ممکن است انسان را به مراء و پیکار گفتارى با او بکشاند؛ زیرا فرد حسود، خواهان خوار کردن دیگرى به هر وسیله ممکن است .
3 - تکبر
گاه اظهار برترى بر دیگران فرد را به ایراد و اعتراض بر گفتار آن ها وا مى دارد.
4 - حب مقام یا مال
اشکال گرفتن بر دیگران ممکن است براى رسیدن به دنیا باشد. گاه علاقه به مقام یا مال انسان را به ورطه مراء مى اندازد؛ البته تمام این موارد، خود در دو قوه شهوت و غضب انسانى ریشه دارند.
احادیثی در باب مجادله بیهوده با کسی که میدانی فایده ای بر آن مترتب نیست :
روزى شخصى خدمت امام حسین (علیه السلام ) آمد و به امام گفت :
اجلس حتى نتناظر فى الدین فقال یا هذا انا بصیر بدینى مکشوف على هداى فان کنت جاهلا بدینگ فاذهب فاطلبه مالى و للمماراه و ان الشیطان لیوسوس للرجل و یناجیه و یقول ناظر الناس فى الدین لئلا یظنوا بک العجز و الجهل (297).
بنشین تا با هم مناظره کنیم . امام فرمود: اى فلانى ! من از دینم آگاهم و اگر تو از دینت آگاهى ندارى ، برو جست وجو کن و آن را یاد بگیرد. من اهل مراء نیستم . همانا شیطان در اشخاص وسوسه مى اندازد و مى گوید: برو با مردم مناظره کن تا گمان نکنند ناتوان و نادان هستى .
لا یستکمل عبد حقیقه الایمان حتى یدع المراء و ان کان محقا(291).
هیچ بنده اى حقیقت ایمان را کامل (درک ) نمى کند، مگر این که جدال را رها سازد؛ اگر چه حق با او باشد.
انا زعیم ببیت فى اعلى الجنه و بیت فى وسط الجنه و بین فى ریاض ‍ الجنه لمن ترک المراء و ان کان محقا(293).
من ضامن خانه اى در بالاى بهشت و خانه اى در وسط آن و خانه اى در باغ هاى بهشت هستم ، براى کسى که جدال را ترک کند؛ اگر چه حق با او باشد. (پیامبر اکرم (ص))
والسلام علی من اتبع الهدی.

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۳ سمانه
سلام به همگی . میبینم که آقایون محترم تو این پست های اخیر جانب انصاف  رو زیاد رعایت نکردن . من کاری به مشکل سؤال کننده ندارم انشا... که با راهنمائی های بعضی دوستان کارشون به طلاق نکشه اما حالا که صحبت از برخی احکام شرعی شده در تکمیل حرفهای خانم آزاده  ازتون میخوام مطلب زیر رو مطالعه کنید که برگرفته از سایت "معاونت حقوقی و امور مجلس " است و اشاره به اجماع نظر فقها در مورد حق زن بر جلوگیری از دخول قبل از گرفتن مهریه اس : (برادرای محترم زمونه زمونه منطقه نه کینه جوئی) :
نکاح‌ با مهر، در حکم‌ معاوضه‌ و از فروعات‌ آن‌ است . در معاوضه‌ هر کدام‌ از متعاوضین‌ حق‌ امتناع‌ ازتسلیم‌ عوض‌ خود را دارند تا دیگری‌ تسلیم‌ نماید و موسر یا معسر بودن‌ آنها در تحصیل‌ فایده‌ تعویض‌ مؤثرنیست‌ پس‌ حاکم‌ آنها را بدون‌ اولویت‌ یکی‌ بر دیگری‌ مجبور به‌ تقابض‌ با هم‌ می کند نکاح‌ نیز چنین‌ است‌ ومسأله‌ تمکین‌ زوجه‌ بر قاعده‌ متعاوضین‌ متفرع‌ شده‌ است .
امتناع‌ زوجه‌ از تمکین‌ برای‌ گرفتن‌ مهر و مجبور کردن‌ زوج‌ برای‌ تسلیم‌ آن‌ در ابتدا به‌ علت‌ فرقی‌ است‌ که بین‌ مهر و بضع‌ است‌ و آن‌ اینکه‌ اگر مال‌ تحویل‌ شد استرداد آن‌ ممکن‌ است‌ اما اگر بضع‌ تحویل‌ شد قابل استدراک‌ نیست .
شهید ثانی‌ (ره ) در این‌ خصوص‌ می فرماید:
و هنا لایمکن‌ الابتداء بالمرأه‌ لأن‌ منفعه‌ البضع‌ اذا فاتت‌ تعذر استدراکها و المال‌ یمکن‌ استرداده‌ و لا فرق‌ فی هذه‌ الحاله‌ بین‌ کون‌ الصداق‌ عینا و منفعه‌ متعینا و فی‌ الذمه 1
جواز امتناع‌ زوجه‌ قبل‌ از دخول ، تا آن‌ که‌ مهر را بگیرد بر اساس‌ اجماع‌ فقهای‌ عظام‌ است 2 و نصی‌ برای‌ آن وجود ندارد و امثال‌ روایت‌ ابی‌ بصیر از امام‌ صادق‌ (ع ): اذا تزوج‌ الرجل‌ المرأه‌ فلا یحل‌ له‌ فرجها حتی‌ یسوق الیها شیئا درهما فما فوقه‌ أو هدیه‌ من‌ سویق‌ او غیره 3
در خصوص‌ عدم‌ جواز دخول‌ به‌ زوجه‌ قبل‌ از قبض‌ می باشد از افاده‌ حرمت‌ قصور دارد و علی‌ جهه الافضل‌ وارد شده‌ است‌ و کراهت‌ دخول‌ در صورت‌ امتناع‌ زوجه‌ را می رساند. لیکن‌ اجماع‌ علما موافق‌ با قواعدشرعیه‌ است . به‌ این‌ معنی‌ که‌ عقد نکاح ، استحقاق‌ بضع‌ برای‌ زوج‌ و استحقاق‌ مهر برای‌ زوجه‌ را واجب‌ می کندلذا اخلال‌ هر کدام‌ از آنها در صورت‌ امتناع‌ دیگری‌ جایز نیست .

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۷ به سوال کننده
چطور وکیل شما گفته  که حتی میتونی نصف مهریه رو هم نپردازی؟

اصل هشتم(8) اگر زن قبل از دوخول و جماع طلاق داده شود و در حالی که برایش مهریه تعیین شده است نیمی از تمام مهریه به او می رسد، مگر اینکه شوهر با رضایت خویش بخواهد تمام مهریه را پرداخت نماید در این باره به آیه زیر توجه فرمایید:
وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (سوره بقره، آیه: 237)
ترجمه : و اگر زنان را پیش از آن که با آنان تماس بگیرید ( و جماع نمایید ) طلاق دادید ، در حالی که مهریّه ای برای آنان تعیین نموده اید ، ( لازم است ) نصف آنچه را که تعیین کرده اید ( به آنان بدهید ) مگر این که آنان ( حق خود را ) ببخشند و یا (شوهر) همان کسی که عقد ازدواج در دست او است ، (تمام مهریه را به داده و به زن) ببخشد ، و اگر شما ( مردان ) گذشت کنید ( ودر این صورت نیز تمام مهریّه را به زنان بپردازید ) به پرهیزگاری نزدیکتر است ، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید . بیگمان الله به آنچه انجام می دهید کاملا بینا است .

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۱ نیو کاربر
درکت میکنم
فکر کنم شما باید به اتفاق خانومت برین پیش وکیل تا یه مشاور
خیلی سخته
هیچ کس تورو نمیفهمه
مخصوصا خانوما که اصلا نمیفهمن
یک عمر تحمل کنی این همه فشار رو بعد که زن میگیری تازه میفهمی فشار یعنی چی.
خدا بهت صبر بده
به منم داده ولی بیشتر سعی کن
اگه دوسش داری بیشتر سعی کن
کاری نکن که بعد پشیمون بشی
باهاش بساز
بهش محبت کن
تو عصبی بودنت به خاطر فشار جنسیته نه بی اخلاق بودنه ایشون و خودت اینو متوجه نمیشی
مصرانه بهت پیشنهاد میدم یک نفر رو صیغه کن
صیغه قانونه خداست
دوست ندارم که نشد حرف اگه میخای زندگیت خوب بشه باید دوس داشته باشی
به حرفام خوب فکر کن
اینارو یه آدمه با تجربه بهت میگه
موفق باشی

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۲ رضا
خواهر من خانم آزاده زمانی که تسلیم حق و منطق شدید خواهشا یا عذر خواهی کنید یا جواب ندید 
چیز خوبی از شما یاد گرفتم هرموقع هرجا چیزی نداشتم که بگم متنی که نوشتیدو براش می نویسم تا شاید آبروم نره
به خدا اینقدر غرور و لجبازی برای یک خانم خوب نیست این متنی هم  که نوشتید دقیقا به خود شما صدق می کنه نه ما 
دیگه تمومش کنید خواهشا

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۴ ابوالفضل
خانم آزاده مجادله رو شما آغاز کردید پس این متن دقیقا اشاره به شما داره
چقدر مقاومت می کنید خواهش می کنم با منطق حرفامو رد کنید اگه نهمعذرت خواهی کنید
من از شما بابتسخن آیت الله لنکرانی معذرت می خوام تو اون مورد حق با شما بود خانم سمانه درست میگن 
ولی از نظر اخلاقی به نظرتون کار درستیه بازم نگاه کنید خانم آزاده حق مردان چگونه ضایع شد اگه این آقا می دونست مهری ی اون خانومو حتی یک سکه هم قبول نمی کرد
تجربه بزرگی شد برای من که مهریه کم قبول کنم و اول ازدواج پرداخت کنم تا مشکلی پیش نیاد برای من
خانم آزاده از من دلخور نشیدا من خودم بعضی جا ها با حقوق زنان موافقم مثلا صیغه رو بی انصافی می دونم ولی خداییش قبول کنید بعضی جاها تند رفتید

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۳ محمد
بعد خوندن متن خانم آزاده کلی خندیدم
با این شناختی که از ایشون دارم اگه جواب داشت ول نمی کرد شما آقایونم ول کنید خودش اعتراف کرد که جوابی نداره
ولی بازم بی ادبی کردید و همه ی آقایونو نادان خطاب کردید
منطق نداشتید به هیچ عنوان بس کنید خواهشا 
جاز خدا می خوام همسرم به هیچ عنوان مغرور لج باز نباشه

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۰:۲۵ سوال کننده
خانم آزاده دقیقا اخلاق همسر من عین شماس بی منطق حرف می زنه و فکر می کنه حق با خودشه
وکیل بهم گفت اگر ثابت کنیم مشکل جنسی داره تعلق نمی گیره مگرنه باید نصفشو بدم 
ای  پسرا مهریه بالای چهارده تا خریته اصلا قبول نکنید

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۷ سوال کننده
من از بچگی آرزو داشتم یک زندگی عاشقانه داشته باشم همیشه دوست داشتم یک همسر مهربان داشته باشم از اول زندگیمو با از خود گذشتگی شروع کردم مهریه114 قبول کردم گفتم جهیزیه نمی خوام گفتم خودم همه چی دارم اینقدر دوسش داشتم که زمان عقد حرفی از مسایل جنسی نزدم که مبادا روحش آزرده شه از شب عروسی می ترسید گفتم  ولش کن صبر کردم  دو روز بعد عروسی رفتم سرکار برگشتنی انتظار داشتم همسرم ازم استقبال کنه ولی  به جای استقبال بهم گفت  چقدر زود اومدی سعی کردم همیشه باهاش مهربون باشم شب ها کنارش می خوابیدم تن تن می بوسیدمش حتی یک بوسه ام دریافت نمی کردم انگار من حق ندارم محبت ببینم شب ها از فشار جنسی کنارش جنب می شدم ولی تحمل می کردم چون دوسش داشتم  بعد یک ماه همینجور گذشت حتی کوچکترین محبتی دریافت نکردم انگار من سنگم رفتیم پیش مشاور مشاور برای بهتر شدنش هرکاری کرد ولی درست نشد بارها باهاش دوستانه زن و شوهری حرف زدم تاثیر نداشت افکارش به شدت فمینیستی بود تا حالا دست پختشو نخوردم تو خونه هیچ کاری انجام نداد کم کم حس دوست داشتن مبدل شد به نفرت

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۴۳ سوال کننده
همه کار کردم درست نشد کم کم دیگه نا امید شدم جامو عوض کردم که حداقل از دست فشار جنسی راحت بشم تو خونه دیگه بهش نگاه نمی کردم چقدر فشار جنسی چجوری می تونید منو درک کنید خود به خود  روانی شدم رفتم دکتر و قرص اعصاب مصرف کردم خوبی این قرصا این بود که از دست فشار جنسی راحت شدم بی میل شدم  بازم کم نیاوردم اومدنی از سرکار براش گل می خریدم همیشه به معاشقه بی میل بود تا که الان شده سه ماه من تو این سه ماه تو جهنم بودم ای کاش همسرم مهربون بود ولی نیست تمام روش هارو امتحان کردم درست نشد تصمیم به رهایی از جهنم گرفتم  تمام رویا های قبل ازدواجم پوچ ود هیچکدوم به حقیقت نپیوست تصمیمم قطعی شد رفتم پیش وکیل  وکیل هم راه های شیطانی برای فرار از مهریه گذاشت جلوم قبول نکردم بازم به خاطر وجدانم ادامه دادم از صیغه بدم میاد چون دوست دارم فقط رابطه پاک رو با عشقم تجربه کنم نه  با هر کسی ولی هنوز دپسرم  حالا تصمیم گرفتم یکسالم تو جهنم بمونم تا به من نگن بی وفا  نگن هوس باز حرفای وکیلو بهش گفتم ترسید حالا یکم بهتر شدهشده ولی چه ارزشی داره که به خاطر ترسش بهتر شده هیچکس منو درک نمی کنه خانم ها منو مقصر می دونن میگن باید بهش حق بدی تا  مهریشو ندادی  حق نداری نزدیکی کنی پس حق من چی من زندگیمو اینطور شروع کردم من یه مهره سوخته ام کاری ازم بر نمیاد نمی خوام با کلک مهریشو دور بزنم نصفشو می دم با در آمد کمم ولی می سپارمش به خدا  من زندگیم با روح پاک تباه شد چقدر بی توجهی من آدم نیستم به محبت نیاز ندارم   حالا بازم خانم ها حق رو به همسر من میدن میگن حق با اونه شرع از اون دفاع می کنه باشه انصاف چی وجدان چی بازم بازم از اون دفاع می کنه بعد نوشتن این متن لباسم از گریه خیس شد جایی ندارم درد و دل کنم آقای نجفی این حرفای منو با کامنت نا تمام قبلی پست کنید ببخشید به زحمتتون انداختم

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۴ به سوال کننده
اینکه کار زن شما اشتباه س شکی نیست
ولی میدونی خیلی وقتا تا چند سال مرد هم نیاز جنسی زنشو براورده نمیکنه خوب این هم ظلم نیست
تو همین وبلاگ یه زنی پست زده بود که شوهرش چهار ساله که بهش نزدیک نشده
خوب این خانوم دل نداره نیاز نداره
مردا زودی به فکر طلاق میفتن ولی این زنهای بیچاره باید چیکار کنن؟

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۰ یگانه
خانماشمابراساس قانون وشرع کاملا راست میگید ولی خیلی بی انصاف رفتارمیکرده  خانمش بااین فهم وشعوری که همسرش نسبت بهش داشته واقعا این آقا3ماهه زندگی نکرده از لحاظ روحی داغون شدن/.آقای سوال کننده شما که فعلا میخوای یکسال صبر کنی پس به این رفتارای خانمت که یکم عوض شده سعی کن بادید مثبت نگاه کنی  میدونم سخته ولی به این فکرنکن بخاطر ترسش اینطورشده شاید خودشم ازدرون واقعا ناراحته ولی یک عاملی که شماخبر نداری داره آ
زارش میده فعلا بهش فرصت بده ببین درست میشه یانه .ولی خودت را فراموش نکن یکم صبر بایکمم بیخیالی تابه اعصابت بیشتر ازاین فشار نیاد .سخته ولی دنیا که به آخر نرسیده شما حق زندگی داری  حق  لذت پدرشدن داری اگه فرصت تمام  شدو خانم متحول نشدن توبایدبتونی خودتو بالا بکشی ونجات بدی تا به زندگی تواین دنیات ادامه بدی ( امیدت را از دست نده خدا بهترین پناهته برای ادامه)

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۳ ثنا

آخ بمیرم اشکمو درآوردی ؟آخه یکی نیست به این دخترهای لوس بگه وقتی مشکل دارید چرا ازدواج میکنید یکی دیگه رو هم بد بخت میکنید .والا به خدا.شرم وحیا یک هفته دو هفته ،خیلی زیاد یک ماه .اگرم مشکل افسردگی یا روانی دارن اول باید درمان بشن بعد ازدواج کنن.آخه این بنده خدا چیکارکنه (شکلک حس همدردی از ته دل لطفا)

من مرد نیستم ولی تا حدودی میتونم درک کنم آدم شب زنش کنارش خوابیده باشه (تازه عروسش)بعد جرات نکنه حتی بهش دست بزنه .

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۳۲ SIIH
اونم شما رو دوست داره و شمام اونو،همه اینا از ناآگاهیه هم از طرف شما هم ایشون،ترس براش فعلا خوبه ترسش از این روابط از بین بره خوب میشه،زندگیتون میفته رو غلطک و فکر طلاق نباشید،خ.ب نشد الکی بگید همین فردا یکی رو ضیغه میکنم میارم تو همین خونه تو دس ب سیاه و سفید نزن!!!

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۲ سهیلا
آقا ابوالفضل: ممنون میشم این حدیثی که از پیامبر گفتی عربیشم بنویسی وهمچنین منبعش_شنیده بودیم سجده به مادر نشنیده بودیم به شوهر_بگید اگر راسته که دینمونو عوض کنیم؛مسخرست این روایاتی که میارید

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۸:۰۳ چنگیزخان
داش تو که جیگرت خون شده جیگر مارم خون کردی الانم که میگی اخلاق مثل ازادس هیچ ارزش نداره بش رحم کنی تو خیلی آقایی کردی من اخلاق خودمو میگم که اگر جای توبودم فقط وفقط به تجاوز رو می اوردم به هر شکل ممکن اگه جیغش به هفت اسمون بره رابطه برقرار می کردم بعد رهاش می کردم ودیگه تحویلش نمیگرفتم از لحاظ روحی تنهای تنهاش میذاشتم .اجاز رفتن بیرون یا اومدن فک فامیلاش را نمی دادم. قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید کسی لیاقت  اسایش را نداره باید مصیبت بارش کنی تا کف کفشات را لیس بزنه. دلم نمیخاد بهت بگم ولی خیلی به جنممون برمیخوره این حرفا رو مشنویم بی عرضه نباش زور جوابش زوره.

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۸:۴۹ یه زن
با آزاده مؤافقم . لحنش تند هست ولی حرفش حقه . آقایون شما خودتونم به این خانم توهین کردید . برای شما چون مردید ایرادی نداره تند باشید اما برای زن چون زنه ایراد داره ؟ حرف حق رو باید قبول کرد . 

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۲:۵۳ ابوالفضل
خانم   سهیلا  یک جست و جو  تو اینترنت کنید بنویسید      سجده زن به شوهر

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۴ ابوالفضل
خانم سهیلا از دین ناراحت نشید منظور دین برتری مرد نیست بلکه سرپرستی مرده
آقای چنگیز این چه حرفیه میزنی مگه میشه آدم کسیرو که دوست داره باهاش اینجوری برخورد کنه مگه آدم دلش میاد با جنگ و جدل هیچ وقت کار درست نمیشه
ولی بعضی خانم ها بازم از خانم این آقا حمایت کردند آقای محترم سوال کننده با بی خیالی ادامه بدید  مطمین باشید خدا داره ازت امتحان می گیره  تا حالا سربلند بودی سربلندم ادامه بده تحمل کن  تقصیر خودتم هست نباید مهریه خارج از توانتو قبول می کردی دور و ور کلی آدم مثل شما هست که خانما از مهریشون به عنوان اهرم فشار استفاده می کنند کسی هم نیست ازشون حمایت کنه 
به هیچ عنوان زیر بار مهریه بالا نرید خواهشا اصلا دختری که با مهریه بالا حاضر به ازدواجه زندگی عاشقانه نمی تونه داشته باشه و هدفش فقط استفاده ابزاری از مرده

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۵ نسیم شمال

چنگیز خان شما زیادی تند رفتی (اخه بهتر نیست یک ذره مهربون تر و بخشنده تر باشید) درسته رفتار اون خانوم اوایل اشتباه بوده ام اما ممکن هست که بخواد جبران کنه  

با نظر هیس موافقم  اقای سوال کننده درسته رفتار خانمتون قبلا اشتباه بوده اما شما بهتره برای اخرین بارم که شده بهش یه فرصت بدید شاید بخواد رفتارش رو تغییر بده و زندگیشو از نو بسازه

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۱ علی
دمت گرم داداش باید داستان تو  رو تو تلوزیون نشون بدن تا همه ی پسرای عاشق دلسوخته بیدار ش
بعد ماه رمضون میرم خاستگاری اگه مهریه بالای چهارده تا گفتن بلند میشم میام بیرون به دوستامم جریان شما رو میگم تا درس عبرتی بشه براشون هرچند بار رفتم خاستگاری مهم نیست ولی در عوض با دختری ازدواج می کنم که زیر دستش نشم
عموی من رفت خاستگاری دختره خانوادش گفتن 1365 عموم مرد و مردونه گفت نمی خوام الان یک زن کم توقع گرفته با مهریه کم برو ببین چه زندگی عاشقانه ای دارن همون دختر پرتوقع الان مجرده به مهریه کمم راضیه ولی هیچکس پیدا نمیشه

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۲ رعنا
به نظر من شما طلاق بگیری بهتره خیلی از دخترا آرزو دارن شوهرشون مثل شما باشه و قدر شمارو خوب می دونن هر محبتی که بهشون می کنید دو برابر به شما محبت می کنند این خانم خوشی زده زیر دلش فکر می کنه کی هست طلاقش بده تا با آدمی مثل چنگیزخان ازدواج کنه حالش جا بیاد
ببین خدا شوهر مهربونو صبورو به کی می ده اگه شوهر من اخلاقش این طور باشه میزارمش رو سرم تمام نیازاشم برطرف می کنم
نترس برادر من همسر شما استثناست به ازدواج مجدد نا امید نشید
همسر شما از نظر من ناشزت  حالا قانون مزخرف میگه

۲۵ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۹ بوی یاس

اکثر کانتهارو خوندم خانم  اقایونی که اینهمه ادعاتون میشه چرا وقتی از افکار یه خانم مطلع نیستین برچسب فمنیسم بهش میچسبونید خانم ازاده در مورد پستی حرف زدن که قبلا تو همین وبلاگ بوده چرا اونجا حرف از طلاق نشده ولی اینجا اکثر اقایون گفتن طلاقش بده طلاقش بده واقعا زندگی اینه؟ تا یکی از طرفین بد شد طلاقش ؟؟

اقای سوال کننده خانم شما به گفته خودتون بهتر شده حالا چه به روز تهدید یا ترس حالا این شما و این میدون بفرما این ترس رو تبدیل به رضایت کن هر جور که میتونی پس الکی نگو خانمم بی منطقه و اله و بله خانمت قابل تغییره فقط فکر کنم چون از بس در مورد این مسایل بهش بد گفتن ذهنش اونوری میره شما به عنوان شوهر این خانم وظیفته که کمکش کنی. راستی اینم بگم فکر کنم شما تو خونه اقتدار ندارین که کتک میخورین. دوماهه زندگی شروع کرده فکر طلاقه عجب

اکثر زوجهای جوان اوایل زندگی مشکلات دارن حالا جنسی نباشه جور دیگه ای هست پس همشون باید طلاق بگیرن؟

خدارو صد هزار مرتبه شکر چه بهزور تهدید یا ترس خانمت اومده سمتت پس تلاش کن زندگیرو شیرین کنی و اونو شرمنده این کاراش هنر اینه طلاق دادن هنر نیست.حالا شما گذشت کن و این محبت و بوسه رو جواب بده به حساب ترسش نگذار

در ضمن انصافا فکر کن و بگو شما از نظر وجدانی راضی به طلاقش نبودی یا ترس از ابرو و تنها شدن و خیلی چیزای دیگه؟

۲۶ تیر ۹۳ ، ۰۷:۰۳ سهیل !!
به بوی یاس
اون پست واین پست را مقایسه میکنم.هرجا خطا گفتم اگر حوصله داشتی به من بگو اینجا این نکته را غلط گفتی.دقیق مشخص کن.
در اون پست"تا حالا این حرفا رو به کسی نگفته بودم" که ظاهرا حذف شده
 1- مرد رابطه برقرار می کرده اما خانم به ارگاسم نمی رسیده  اما اینجا اصلا خانم اجازه رابطه نمی ده
 2- اونجا مقصر مرد نبود چون خانم برای یه مدت طولانی بیماری زنان داشته(12سال شاید از اول ازدواج) وتحت درمان بوده و هنوز اثرات بیماری در بدنش بود. وسوزش های واژنی نمیذاشته ارضا بشه مرد چه کاری از دستش برمیاد؟اما اینجا بحث مریضی جسمی نشده که بگیم درمون بشه عقلش ایراد داره ازنوع شدید.
 3- اونجا خانم خودش گفته بود اخلاق شوهرش خیلی خوبه اما اینجا  خانم  کارای خونه را گفته به من چه!! تا حالا دستپختشو مرد نخورده دریغ از یه ذره محبت ،یه بوسه ،حرف مشاور بی اثر حرف پدر ومادر بی اثر، فقط به فکر تیپ وقیافه درست کردن پوچ
 .4- اونجا خانم شکایت داشت که بعد از 12سال که زندگی دیگه عادی شده دم به دم نمی گه دوستت دارم . در مجالس مهمونی مردهارو ول نمیکنه بیاد ور دلش بشینه و پز بده! اما اینجا اولین واساسی ترین وظیفه رو زن انجام نمیده در واقع این پسر بی خودی خرج کرده ازدواج کرده واگر همینطور ادامه پیدا کنه همه مخارج وپس اندازی که خرجش کرده بی دلیل سوخته!
5- اونجا زن ومرد هردو هم دیگه رو می خواستن احساس کمبود زن مربوط می شد به انتظارات زیادیش وشاید به حدس من کمبودهای مادی دیگه که در توان شوهر نیست ویا مقایسه کردن بوده چون حضرت علی در باره زن میگه"...اگر گوشه اى از خواسته هاى آنان انجام نگیرد تمام لطف و محبت ها را نادیده گیرند، و شر و بدى را در گوشه خاطر جا دهند..."شاید یه حرکت جزیی باعث شده 12 سال زندگی وکنار هم بودن را فراموش کنه!!!ولی اینجا همونطور که می بینی مرد همه پس زدن ها را نادیده می گیره، چه قدر داره از خود گذشتگی میکنه ولی نتیجه ندیده ومجبور به زور گفتن شده .
6- اونجا 12 سال زندگی را همه دیدن وخوش بودن اخلاق شوهر را دیدن بیماری زن را دیدن پس هیچکس حرفی از طلاق نزد ولی اینجا از روز اول بنای نافرمانی هست و این زن مشکل روحی روانی داره که معمولا درمان کامل نداره وفقط با چند مسکن عصبی شاید بشه کنترلش کرد وخیلی بعید میدونم درست شدنی باشه پس میگن طلاق ،شاید این زن با کس دیگه ازدواج کنه خوشش بیاد واز این کارا نکنه یا شاید سرش به سنگ بخوره واخلاقش را درست کنه.
7- اونجا مرد ارضا می شد ولی ازبس راه دکتر را رفته بود خسته شده بود وگفته بود دیگه راه دکتر را که بعد 4-5 سال یاد گرفتی خودت برو در واقع تشکیلات زیر شکمی مرد ارضا شده بود ولی قلب عاطفی مرد که در وجود واقعی وروحی روانی هست شاید به دلیل ناامیدی از علاج خسته شده وچاره ای براش نمونده اما اینجا با اینکه تشکیلات زیر شکمی به شدت توسرش خورده مرد هنوز از روی عاطفه ای که در روح وروانش جایگاه داره به دنبال راه چاره حتی از راه مکر ودروغ وزور هست تا این زن را کمی سر عقل بیاره!! بخاطر همین  می بینیم اون دوست داشتن روحی روانی فقط یه طرفست میگن طلاق بده واگر یکی مثل چنگیز اون راه حل را میده کاملا از نظر روانی راه درمانش را میگه وضرب المثلش را هم نوشته وتجربه شده وسعدی اون را به عنوان نمونه گفته.
امیدوارم بدت نیاد با این همه اختلاف بین اون پست واین پست ،انتظار نسخه یکسان داشتن نشونه ای از همون چیزی هست که امام بین مرد وزن فرق گذاشته،یک نمونه عملی ودیدنی برای اثبات خطبه معروف حضرت علی هست که این بزرگواری که مقامش از تمام پیامبران غیر از خاتم الانبیا بالاتر هست با درایت تمام وکاملا واضح وشمرده وبا دلایل متصل به احکام شرع ویژگی زنان را شمرده ولی متاسفانه عده ای مقام امام معصومشون را سفیهانه پایین میارن وغیرمستقیم میگن از یه زن عصبانی بوده نعوذ بالله نفهمیده چی گفته.العیاذبالله.یه عده اون همه حدیث های دیگه ای را که این خطبه تایید میکنه وکلام وحی که این خطبه باهاش مرتبط هست را نمیبینن وعقلشون را میدن به قلب زیرشکمشون میگن سندش اشکال داره.یه عده دیگه دیگه مقام عصمت امام را چنان میکوبن زمین میگن منظورش چیز دیگه بود کلمه بهتر پیدانکرده بگه العیاذ بالله. علامه ای که خوش بینانه به حدیث نگاه کرده حضرت علامه جعفری میگه بدون شک عقل ذاتی یعنی نوع اوله ولی اونایی که قلبش لیز خورده افتاده تو شرتشون بدون هیچ تحقیقی رو هوا میگن عقل دوم را گفته واین در حالیکه حضرت علامه طباطبایی که در علوم ودانش رودست نداره با اینکه عقل را تقسیم بندی کرده ولی این خطبه را منحصر به عقل اول ودم نکرده مطلقا قبول کرده که حضرت درست گفته وباایات قرآن کاملا تطابق داره.
واولین کسی که اینجا بحث را شروع کرد وخوشبختانه من تا این لحظه ساکت بودم تاببینم مردای دیگه چی میگن دیدیم که چطور کسی را که حرف امام را کوبیده زمین خودش را کوبیدن واین کار خداست.
و حتما لازمه یرای ایتکه مبادا به دل بگیری بگم اگر امام چنین وچنان گفته باز با همه تاکید فراوان همه علما گفتن مفهوم برتری هست اما توهین نیست بلکه انتظارات با توجه به ویژگی های نوعی باید همخوانی داشته وهیچ برداشت توهینی در مجموعه وبه طور کلی نیست.
امیدوارم فرق این پست با اون پست روشن شده باشه.

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۳ سوال کننده
خانم بوی یاس ترس از آبرو ترس از تنهایی اینا همه مربوط میشه به همسرم من می تونم کاری کنم بعد طلاق همیشه تنها بمونه آبروش بره و هیچ کس دیگه باهاش ازدوج  نکنه چطور  الان میگم 
به همه میگم به خاطر مشکل جنسیش ازش طلاق گرفتم  به خاطر اینکه هیچ وقت حاضر به تمکین نبود با این اوصاف آبروی من میره یا اون دیگه هیچکس باهاش ازدواج نمی کنه همیشه تنها میمونه فقط باید من مهریه پرداخت کنم اونم نصفش البته اونم میشه با روش هایی دور زد مثلا ثابت کنی مشکل روانی یا جنسی داره که بعیدم نیست که اونم بعد یه سال صبر با این طریق وارد میشم و مهریه نمی دم 
دوما  خیلی از زنها هستن سر هفته بدون دلیل مهریه رو گذاشتن اجرا شوهرشونو بدبخت کردن چرا منو با اونا نمی سنجید تازه اون خانم گفت شوهرش خوش اخلاق و وظیفه شناسه من گفتم همسرم اگه خوش اخلاق بود خودمو عقیم می کردمو باهاش زندگی می کردم چرا اون زنو با زن من نمی سنجید اگه شما شوهری داشته باشید روزای اول سرکار نمی رفت کتکتون می زد هر کار زشتی که ازش بر میومد انجام می داد شرط می بندم شما سر هفته ازش طلاق گرفتید زن منم کپ اون مردی که گفتم از خانم های با انصاف که از من حمایت تشکر می کنم ولی کسانی که از زن من فقط می تونم بگم خودتونو بزارید جای من اون خانمی ام که به زور پیدا کردید میزید تو سرم برای درست شدن شوهرش چیکار کرد هیچ کار فقط اومد دردو دل کرد بعد از 

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۸ سوال کننده
برای درست شدن شوهرش چیکار کرد اصلا کاری انجام داد درفت مشاور باهاش درست حسابی حرف زد تازه من هرچقدر فکر می کنم نمی دونم برای چی یک زن بعد دوازده سال درد بکشه مگهه عفونت داره چرا این مشکلشو برطرف نمی کنه اگه شوهرشخوبه پسچرا به ارضا شدن همسرش اهمیت نمی ده کلی تناقض تو اون تاپیک دیدم اصلا هیچ کدوم از حرفاش باورم نمی شه اگه مردی اینطور باشه  چون من مردم می دونم میشه حیوان ترین مرد دنیا که نمی دونه اخلاق چیه نمی دونه مسیولیت چیه  مگه میشه اشک های همسر رو آدم تاثیر نزاره شاید اون خانم داره خودشو لوس می کنه 
بگذریم همسرم بابت گذشته اش ازم عذرخواهی کرد و گفت همش تقصیر خودشه  به پام افتاد خیلی دلم براش سوخت منم منفجر شدم هرچی که تو دلم بود بهش گفتم بازم عذرخواهی کرد گفت طلاقم نده ولی من بهش اصلا اعتماد ندارم اصلا خلاصه بدجور گیج شدم اگه بخوام شروع کنیم از کجا معلوم عین اولش نشه اونوقت باید به جای نصفش کل شو پرداخت کنم اونوقت هیچ راهی برای دور زدن مهریه ندارم

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۱ علی
اگه داره درست میششه داداش بهترین روش اینه داداش
بهش بگو من الان می ت بونم طلاقت بدم خیلی راحت بدون مهریه خلاصه بترسونش بعد بگو اگه می خواد یه فرصت دیگه بهش بدی صدتا از مهریشو ببخشه  بشه چهارده تا  بگو اگه می خوای خلوص نیتتو ثابت کنی اینکارو کن اگه نکرد بدون داره فیلم بازی می کنه طلاقش بده بره راحت شو تازه مهریشم به هر روشی شده دور بزن اون به تو چیکار کرده بجز اینکه روانیت کرده خلاصه زرنگی کن بهترین موقعیته

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۷ x

به سوال کننده

میتونم بدونم ازدواج شما  به قول معروف سنتی بوده یا نع؟  واینکه دوران عقدتون چند ماه بوده حدودا؟

 

*ممنون از دوستانی که تجربه هاشونو دراختیار دیگران قرار میدن *

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۷ به سوال کننده
شما همش دنبال دور زدن مهریه هستی
اینجا زنت و قانون و شرع دور زدی اون دنیا هم میخوای خدا رو دور بزنی؟
همه مردا که دارن بهت توصیه میکنن مهریشو دور بزنه چوبشو بالاخره یه جایی میخورن 
چرا وقتی یه حدیث به نفع خود مرداس زمین و زمان رو به هم میدوزین که ثابت کنین راسته و هر گونه مخالفت با اونه مخالفت با خداس!
ولی وقتی اینجا خود ایه قران رو میذاری که خدا گفته اگه زنت و قبل از رابطه طلاق دادین باید نصف مهریشو بپردازین هنوز سفارش کرده اگه میتونید کلشو بپردازین این به پرهیزگاری نزدیکتر است و خدا به هر کاری که میکنید بیناست
حالا شما برای اینکه از زیر دادن مهریه دری بری میخوای انگ روانی بودن و مشکل جنسی داشتن رو هم بزنی علاوه بر یه گناه چند تا گناه دیگه هم میکنی
بعد همه اینها واقعا میتونی زندگی موفقی داشته باشی؟

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۳ بوی یاس

اقا سهیل من اون پست رو نه دیدم نه خوندم. حرف من کلیه خداوکیلی تو همین پست بخونین ببینین اکثر اقایون گفتن طلاق .چرا وقتی مشکلی واسه اقایون پیش میاد حرف از طلاق میارن ولی یه خانم مشکل مطرح میکنه مشاور میدن و تشویق به زندگی میکنن.

کاش خانم اقای سوال کننده هم میومدن و حرفاشونو مینوشتن اونوقت بهتر میشد قضاوت کرد ادم وقتی عصبی میشه دیگه هیچ خوبی نمیبینه سرتا پای طرف رو بد میبینه

اقای سوال کننده خانم شما به زور تهدید یا هر چیز دیگه عوض شده به گفته خودتون خب شما گذشت داشته باشین یه مدت باهاش راه بیایین ببینین شاید کلا بهتر شد انشالله در ضمن چقدر مهریه مهریه میکنین یا من اشتباهی درامدتون رو متوجه شدم یا (یک هشتصد) اگه این درامدتون باشه که خوبه نسبت به کسایی که دست خالی هستن

اینم بگم ولی ببخشید تندو تلخه. مردی که از زنش کتک بخوره مرد نیست.

شما همه راهارو ول کردین فقط فکر مهریه هستین که اگه درست نشه همشو باید بدم

زندگی که توش اعتماد نباشه همون نباشه بهتره

شما با این شک و تردیداتون بهتره طلاقش بدین و همون مجرد بمونین

خانمش اشتباهشو فهمیده عذرخواهی کرده ولی اقا هنوز داره ناز میکنه

در ضمن اقای محترم اگر حرفی نظری مطابق میلت هم نباشه بهتره نظر دهنده ها رو از هم جدا نکنی(خانمایی که از من حمایت کردن تشکر میکنم)

۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۲:۴۰ یاس

سلام

من به شخصه از این سایت خیلی آموختم، اما در مورد برخی مسائل حساس زیاد جالب نیست سوال در معرض نمایش عمومی قرار بگیره و همه نظرشونو اعمال کنن. البته نظر همه ی دوستان محترمه اما هیچ کسی به اندازه ی شما از زندگیتون مطلع نیست و نمیتونه کمکتون کنه. شما شاید از دست خانومت عصبانی هستی میای یه چیزی میگی، همه به استدلال از حرف شما تائیدتون میکنن، یا بر عکس ردتون میکنن. در مورد چنین مسائلی بهتره مقالات سایت رو پیدا کنید، مطالعه کنید و خودتون نتیجه گیری کنید.

متاسفانه یه جو بدی که اخیراً در وبلاگ به وجود اومده مطرح شدن جنسیته، خیلی از کاربران بر اساس جنسیت نظر میدن، حتی ممکنه ادامه ی بحث یه پستی در اینجا مطرح بشه. عواطف انسانی لطیف تر از اونی هستند که بشه از هر راهی آزمودشون. این خانم همسر شماست، نه حمایتش میکنم و نه در مقابلش موضع میگیرم. زندگی معامله نیست که مواظب باشیم کلاه سرمون نره، بیشتر از مهریه با جدا شدن از این خانم روحیات شما هم آسیب میبینه. گاهی باید یه نفر بیشتر از حد توانش از خودگذشتگی کنه تا زندگیش پا بگیره. من نمیخوام قصه زندگیمو باز کنم، اما من در زندگیم مجبور شدم در مورد مسئله ای سالها خویشتنداری کنم و یک تنه فداکاری کنم، اما الان دارم نتیجه اشرو می بینم و شکر خدا خوشبختیم، همسرم همیشه قدر این فداکاری رو میدونه. شاید اگه جاهامون عوض هم میشد اون همون کارو میکرد، من در شرایطی بودم که میتونستم انتخاب کنم بمونم یا نه، اما همسرم در این شرایط نبود تا انتخاب کنه.

نگید چرا من، خودتون رو با دیگران مقایسه نکنید، گاهی زندگی خیلی به آدم سخت میگیره. باید خدا رو شکر کنید، خدا از هیچ کس بیشتر از توانش نمیخواد، چرا خدا رو شاکر نیستید که این توانایی رو در شما دیده و چرا به این که در برابر این صبر پاداش میگیرید فکر نمی کنید؟

من نمیگم طلاقش بدید، نمیگمم ندید، فقط خوب فکر کنید، اگه این زندگی، این زن، ارزش حفظ کردن داره تنها کسی که میتونه حفظش کنه شمایید، همسرتون به دلایلی این توان رو نداشته و نداره، شما حفظش کنید، اگر ارزشش رو داره.

۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۳ لاک پشت
میدونم که میدونید با طلاق چیزی که خانم از دست میده بیشتر از شماست "ذهنیت جامعه و حرف هایی که در مورد دلیل جدایی پخش میشه"
بردار عزیز سوال کننده، فرصت بدید و دلتون رو صاف کنید و یه مدت ذهنیت این که محبتش به خاطر ترس یا تهدید هستش رو بزارید کنار. شما فرصت جبران بهش دادید اما اگه ته دلتون هنوز چرکین باشه بازم محبت هایی رو  از خانومتون بیبینین بازم به واقعی بودنش باور ندارید
این رو  قبول دارم که خیلی سختی کشید کار هر مردی نیست و هر کسی طاقت این همه فشار رو نداره اما تا الان رو به زیبایی و بزرگواری رد کردی پس بقیه اش رو به متانت طی کنید
خانمتون داره یاد میگیره پس این فرصت رو ازش نگیرید و با پیش داوری ذهنتون رو آشفته نکنید. شاید داره کم کم دل میبنده و عاشق میشه اونم به سبک خودش!

۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۶ رضاا
کماکان بعضی ها از این زن حمایت می کنند 
خانم بوی یاس این به چیه اون خانم اعتماد کنه بهترین راه حل راه حل علی بود حتما این کار رو آقای سوال کننده انجام بده حرف خانما رو هم جدی نگیر که بعضیاشون از روی تعصب با بی انصافی حرف می زنند

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۹ سوال کننده
خانم بوی یاس من کجا گفتم ازش کتک خوردم اگه بخواد همچین غلطی بکنه بی چارش می کنم جرات نداره همچین کاری کنی حرف از اعتماد زدی من به چه چیز این بشر اعتماد کنم  شما می تونی بی یه سابقه کار به قیمت بدبخت شدنت اعتماد کنی حرف های آقا علی کاملا درسته بهش گفتم مهریشو کامل ببخشه قبول نکد گفت عمرا یک سکه کم کنم باشه برقصه تا برقصیم منم اون روم بالا اومد از فر بی چارش می کنم تمام اون کاراش الکی بود نقش بود این دختر مریضه خانم بوی یاس خدا یه دونه از اینا قسمتت کنه تا اون موقع ببینم چی میگی

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۷ محمد
من صراحتا میگم اگه آقایی بود که به اندازه ی زن این آقا به خانمی اذیت می کرد من ظرف دوماه نه بلکه به اون خانم می گفتم سر هفته طلاق بگیره هیچ فرقی بین زن و مرد نیست

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۱:۳۴ لاک پشت
بعضی ها از دوستان به جای اینکه شرایط رو آرومش کنن یه آبی باشن رو آتیش یه مرهمی باشن رو درد. هی چوب به کوره این آقا میدن که آتیشش جای دیگه رو بسوزونه. این آقا خودش دل سوخته است

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۵:۵۵ سهیل !!
به بوی یاس
نمی خواستم شما رو ناراحت کنم وفکر کردم شما اون پست رو خوندی ولی الان  میگین نخوندین وصرفا به استناد حرفای یه خانم دیگه احساساتی شدین .ولازم می دونم بگم که این پست واون پست بهترین مثال برای تفاوت دیدگاه عقلی واحساسی برای قضاوت هست. واز طرفی همونطور که می بینید من که مرد هستم جزئیات اون پست  که حذف شده را در حافظه ام دارم اما اون خانم اگر به جزئیات دقت میکرد قضاوت احساسی حداقل نمی کرد.گاهی نگاه به جزئیات احساسی هست مانند نوع ودوخت و مدل وجنس پرده خونه همسایه که خانمها خیلی دقیق هستند ولی مردها اصلا پرده را شاید نبینند اما موقع قضاوت لازم هست که موشکافی بشه وبرای همه یک نسخه نمیشه داد بخاطر همین شهادت دوزن معادل یک مرد هست و حق قضاوت را هم نداره .وحضرت علی علتش را در عقل میدونه
حضرت علی برای شش زنا کار که هم زمان زنا کرده بودند شش نوع حکم کرد وهیچکدوم مثل هم نبود ودلیلش را هم گفته سرچ کنید پیدا می کنید.(فقط خواستم ارزش خطبه حضرت را روشن کنم)
.......................................................
امیدوارم امیدوارم امیدوارم که سوال کننده خانمش از فرصت بدست اومده نهایت استفاده را ببره وکارشون به طلاق کشیده نشه.
اگر می بینید اکثرا رای به طلاق دادند چون می بینند روز هایی را که نباید بیاد .از جمله پیش قدم شدن زن برای درخواست رابطه با حرکات تحریک کننده زنانه که مرد را به لذت بیشتری میرسونه واز این گذشته معاشقه دو طرفه باید باشه و  اگر زن هنگام رابطه رفتار های جنسی نشون نده ومثل مرده از سر ناچاری افتاده باشه مرد خودش را در مقام تامین کننده نمی بینه فقط در مقام تامین شونده وچیزی نزدیک به حالت خود ارضایی بهش دست میده و آرامش عصبی لازم را بدست نمیاره. ووووو
با همه این توصیفات به سوال کننده توصیه میکنم که حرفای اولین کامنتم را اصلاح میکنم با این حدس که خانمت اطلاعات کافی ولازم را در زمینه س ک س نداره وباید با آرامش وکمک از محارم دلش نرم بشه وانشاالله همسر خوبی بشه
چون خانم ها ناراحت شدند از نظرات مجبورم اینطور توصیه کنم که وقتی از کار برگشتی صاف برو اشپز خونه و مشغول درست کردن شام باش و به اندازه ای درست کن که فردا ناهار خانمت بتونه اضافیش را بخوره !!  بعد هم ظرفها و بعد ببین اتاقها نیاز به جارو وگرد گیری داره انجام بده یه دوش بگیر ونگذار رختهات بمونه بو بگیره همون موقع بشورشون .وصبح که می خوای بری سر کار صبحونه را خوب آماده کن خودت سیر وپر بخور برای خانمت هم بزار بمونه سرو صدا راه ننداز بیدارش نکن بد خواب میشه طفلکی!موقع رفتن هم یادت باشه اگه پول وپله توی خونه نیست به مقدار کافی وبلکه بیشتر جایی بذار که ببینه وبره وسایل ارایشی لازمه را بخره و چه نیازی به بوسه وخداحافظی واین چیزا؟چار چوب در را ببوس وبرو چه فرقی داره!!
....................
به سوال کننده
اینایی را که نوشتم برای تو نبود فقط شوخی بود. از اینکه میخواهی فرصت بدی خوشحالم .سعی کن چیز هایی را که نمیدونه یادش بدی .

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۳ فاطمه30
به سوال کننده: من مدام قضیه شمارو پیگیرم ومطالبتون ر مطالب دو.ستان رومیخونم. ولی عقل حکم میکنه که کمی صبوری کنید ولی اگر نشد(خب صبرهم اندازه ای داره) با توضیحاتی که شما راجع به همسرتون گفتید صلاح نیست بقیه عمرتونو تلف کنید.مگه انسان در زندگی جز آرامش روحی که اونهم با اظهار عطوفت وابراز محبت در زندگی زناشوییه چی میخواد .یادمه یه خانمی تو وب قبلی جمله خوبی گفتند که من آویزه گوشم کردم. گفته بودند چون همسرتو دوست داری باهاش سکس میکنی وچون سکسی کردی اون لذت علاقه شمارو بیشترمیکنه به هم وبیشترهمدیگه رو دوست خواهید داشت پس سکس هم از دوست داشتن طرفین نسبت به همدیگه است.(البته مفهوم جمله رو گفتم خود جمله دقیق یادم نیست) موردی مثل شمارا هم دیدم که آقا وخانواده اش مسربودن برا طلاق. بهر حال  بچه که نبودند میدونستن ازدواج مسدولیتهایی داره که یکیشون همسرداریه. امیدوارم که مشکلتون به بهترین وجه حل بشه.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۸ سمیرا
سلام برادر خوبم
هیچکس تو این وب نمیتونه خودشا جای شما و خانمت بزاره .بیخودی سرنوشت خودت و زندگیت و خانمت را دست ماها نده چون هیچکی نمیدونه واقعا تو زندگی شما و خانمتون داره چی میگزره .هیچکی از روحیات و اخلاق شما و خانمت خبر نداره .باور کن سه ماه فرصت کمیه اگه زندگیتا دوست داری برای حفظ کردنش بیشتر تلاش کن .این وقتی که میخای صرف طلاق و دادگاه بکنی صرف خوب شدن خانمت و رابطتتون کن .یکی از اقوام ما تا سه سال بعد عروسیشون هنوز دختر و پسر بودند ولی خیلی دکتر رفتند و اخرش هم خدا کمک کرد و نتیجه گرفتنو هفته پیش هم بچشون به دنیا اومد.
باور کنید طلاق برای جفتتون خوب نیست .مطمین باش اگه خانمتا وقتی طلاق میدی دختر باشه خیلی براش بهتره تا اینکه زن باشه.پس فکر نکن او حالا میخاد بات رابطه برقرار کنه تا کل مهریه را ازت بگیره .تازه اگر هم داشته باشی که نداری .
باز هم خودت خوب فکراتا بکن تا میتونی باهاش صحبت کن شاید نتیجه بگیری.
من تو اطرافیانم خیلیها مشکلات زیادی دارند ولی باور کن همه کار میکنند که زندگیشونا حفظ کنند و اخر هم جواب صبر و تحملشون را میگیرند.
ایشالا مشکل شما هم حل بشه.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۰ سمیرا
راستی شما چند بار تو نظراتتون گفتید دوستش دارید گفتید بخاطر ترسی که بهش دادید داره بهتر میشه.شما شرایط سختی را دارید میگذرونید ولی باز هم بهش فرصت بدید فکر کنید تو دوران عقد بودید و فقط حق داشتید با هم معاشقه داشته باشید .شما کار اشتباهی کردید که وقتی اومد طرفتون و به قول خودتون شما را در اغوش گرفت و بوسید اونا نبت به خو دتون بی اعتماد کردید.چرا بهش گفتید مهریتاوکم کناون الان فکر میکنه شما ی نقشه ای برا اون کشیدید.به قول خودتون وقتی ترسوندیش و بهش گفتید لطاقت میدم یا مهریه بت تعلق نمیگیره بهتون گفته طلاقم نده.مطمین باشید خانم شما قصدی برای شما نداره ای کاش موقعی که اومد سمتتون اینجور همه چی را خرابش نمیکردید و فقط با هم معاشقه داشتید .باور کنید هر کس دیگه ای جای خانم شما بود با اون حرفایی که شما از مهریه و طلاق بهش زده بودید حاضر نمیشد که تو اون شرایط مهریشا کم کنه چون اون هم اعتمادش به شما کم شده.باور کن مشکل خانم شما ترسه کمکش کنید این ترسا از بین ببره.در مورد اخلاقش هم به نظر من پیش مشاور مذهبی برید بهتره .
مشکلات مثل شما را همه با شکلهای جور واجورش تو خونهاشون دارند ولی خوب اگه قصد دارید زندگیتونا حفظ کنید باز هم بهش فرصت بدید.
امیدوارم حرفی نزده باشم که باعث خرابی زندگیتون بشه.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۷ بهانه
آقای سوال کننده حالا آقای علی یه چیزی گفت شما رفتین بدترشو انجام دادین گفتین همه مهریه تو ببخش!! حالا که قبول نکرده میگین پس داره نقش میکنه؟ استدلال شما بعنوان یه مرد اینه! ولی بعنوان یه دختر استدلال من اینه: دوست محترم راستش بعید میدونم هرکس دیگه ای هم بود اینو قبول میکرد.میدونید چرا؟ چون ایشونم به احتمال زیاد داره فکر میکنه شماهم دارین نقش بازی میکنین تا بعد اینکه مهریه شو بخشید طلاقش بدین وحتی ممکنه فکر کنه حرفای اون وکیلم برای مهریه دروغ بوده. خب میتونستین بگین 30% مهریه تو ببخش، نه که ازاون ور بوم بیفتین بگین تمام وکمال ببخش. کلا بنظرم بد موقعی قضیه مهریه رو وسط کشیدین. حالا که نرمش نشون داده دیگه نندازینش سر لج. البته یه کم بی محلی بنظرم براش بد نباشه. ازش بخواین همه حرفاشو براتون بنویسه وشماهم متقابلا. بنویسه که دلیل ازدواجش چی بوده وقتی که رابطه براش بی معنیه؟ اصلا چرا شمارو انتخاب کرده؟ چه توقعاتی از شوهرش داره؟ زندگی مشترکو تو چی می بینه؟ همه اینارو خودتونم براش بنویسین. اینکه دوست دارین دست پختشو بخورین. هنر خونه داریشو ببینید. اینکه دوسش دارین. بهش بگین خوشگلی خوش تیپی ولی اگه مهربون نباشی زن خونه نباشی، پشیزی ظاهرش براتون جذابیت نداره. من فکر میکنم مشکل اصلی شخص شما اینه که نمیتونین درست حرفتونو بیان کنین ودر واقع بخاطر همین نمیتونین حقتونو ازش بگیرین. شما با بعضی حرفای متناقضی که اینجا زدین یه جورایی حرص منو بعنوان یه دختر در آوردین دیگه چه برسه به همسرتون. نمیشه گفت شما آدم بدی هستین که اینجوری حرف زدین یا من وخانمتون یا خانمای دیگه که باشنیدن حرفای شما وبعضی آقایون ناراحت میشیم آدمای بدی هستیم، بنظرم مشکل اینجاست که ماها از جنس مخالفمون شناخت کافی نداریم ونمیدونیم بعضی حرفای پیش پا افتاده ازطرف ما میتونه برای جنس مخالف خیلی سنگین باشه. اشتباه نکنید منظورم دفاع از همسرتون نیست. رفتار همسرتون اشتباهه ولی شماهم بارفتارای اشتباه زندگیتونو به بن بست رسوندین وبه نوعی ایشونو جری تر ولجبازتر کردین بخصوص با طرح موضوع بخشش کامل مهریه. شما بجز جدا خوابیدن وحرف زدن با وکیل راجع به مهریه وبیان مداوم مشکلتون باهمسرتون وجواب نگرفتن از طرفش و رفتن پیش مشاور چیکارکردین؟ اون مشاور وقتی دید همسرتون قانع نمیشه باید به شما راهکار میداد که چطوری از طرف خودتون رفتار درست وتاثیر گذاری داشته باشین. اون گفته نمیخوام شمام گفتین باشه وبعدش فقط غر زدین و علنا از حقتون گذشتین اگه حرف روش اثر گذار بود تا الان اثر کرده بود. وقتی اینهمه حرف زدن جواب نداده دیگه وقتشه وارد عمل بشین! جسارتمو ببخشید ولی بنظرم باید قبل از خواب باهاش معاشقه کنید(حتی اگه مانع شد و معاشقه یه طرفه بود) قسمتهای حساس بدنشو لمس کنید بخصوص سینه وکلیتوریس تا حدی که کمی تحریک بشه، بعد رهاش کنید، بهش پشت کنید بخوابید. تا متوجه بشه که خودشم نیاز داره. یا حتی بی هوا در طول روز اینکارارو انجام بدین بعد انگار نه انگار که اتفاقی افتاده به کارای دیگه تون برسید. چندبار اینکارو تکرار کنید اگه مشکلش نشات گرفته از ذهنیت غلطش باشه نه جنسی، طبیعتا باید تغییراتی تو رفتارش بوجود بیاد.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۷ سوال کننده
خانم به سوال کننده  زن من مشکل روانی داره و شرعا و قانونا مهریه بهش تعلق نمی گیره دستور خداست اگر دید زنتون بعد ازدواج مشکل داره مهریه بهش تعلق نمی گیره اونم نیاز نیست من روانی بودنشو ثابت کنم اون دیگه مربوط میشه به پزشکی قانونی بعد خدا منو ول می کنه که این همه صبوری از خود گذشتگی کردم و از زن سرکش حمایت کنه برید حدیث های امام رضا درباره ی زنان سرکش رو بخونید که صراحتا به مردان گفته یا زن جدید اختیار کنید یا آنها را طلاق دهید به هر حال از دادن نصف  مهریه هیچ ترسی ندارم به هرحال من درخواست بررسی مشکلات روانی و جنسیش رو می دم که مطمینم از این امتحان  رد میشه حضرت علی به قول آقا سهیل کاملا در مورد زنان راست میگه این همی خوبی های منو ندیدن میگن خیلی بدی که می خوای مهریشو دور بزنی تقصیر خودمه اسمشو گذاشتم دور زدن دور زدن چیه دستوتور شرع و قانونه سر من کلاه رفته بعد طلاق به همه پسرا میگم مهریه فقط در حدی که خیلی راحت بتونید همشو اول ازدواج بدید تا زن شما طبق دستور دین بشه زیر دست شما نه سرور شما

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۲ سوال کننده
خانم بهانه خواهر خوب من این روش ها رو امتحان کردم کلا این مو ضع گیری های من می دونید از کی شروع از چند روز پیش قبل اون مهربون ترین همسر دنیا بودم خودم خیلی عاطفی و مهربونم اگه می بینید حرف های سنگین می زنم از عصبانیته بوه خدا کم آوردم منو درک نمی کنید خىلی سخته خیلی اصلا بعد جنسی رو بزارید اونور خودم الان از همسرم به خاطر فشار روانی سردتر شدم ولی من از مردای بی وفای دیگه چی کم دارم که خدا مهربون ترین همسر دنیارو بهشون میده ولی بازم دنبال یه معشوق دیگه اند منی که تو محیط کارم پر هستند دخترایی که  با مهربونی و ناز عشوه حرف می زنند و فقط منتظر عکس العملی از من هستنند خودتون می دونید با وجود این همه بی مهری بی محبتی بد اخلاقی بهش وفا دار بودم اصلا سراغ صیغه نرفتم وقتی میام اینترنت ومی بینم آقایون از مهربونی و اخلاق خوب همسرشون میگن از حسودی آتیش میگیرم  یا زنانی که از محبت خودشون به شوهرشون میگن خوب من آدممم یاز به محبت واقعی دارم نه الکی  من  آدم بدی نیستم اول خیلی خونسرد بودم خیلی فشار روانی بهم اومداین جواب های تند دست خودم نیست وقتی می بینم خانمی از همسر من حمایت می کنه با هیچ منطقی نمی تونم قبول کنم 

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۴ سوال کننده
خواهر محترم من خانم بهانه از متنتون مشخص بود آدم منطقی هستید ولی شما همسر منو از نزدیک ندیدید که آدم عجیبیه این کار ها روی یک آدم منطقی جواب میده ننه یک آدم بی منطق دختری هستش که سابقه کتک زدن مادرشو داره و دوستی به خاطر اخلاقش نداره و در دوران عقد و عروسی با رفتارش منو فریب داد من هم تقصیر دارم که به برخورد ظاهر اکتفا کردم و اصلا تحقیق نکردم  خلاصه من از تمام خانم هایی که با لحن تند حرف زدم معذرت می خوام من آدمی ام که نه راه رفت دارم نه راه پیش هرکی یه چیزی میگه  اگه تناقض تو حرفام می بینید به خاطر مصرف قرص اعصابه و زمانی که می بینم  به ناحق واقعا به نا حق حقو به همسدم میدن عصبانی میشم  اگر با این آدم برخورد کنید می فهمید من چی میگم همه کاراش بعد ترسش الکی بود نقش بود من نگفتم کل مهرتو ببخش معذرت می خوام گفتم نصفشو ببخش اونم گفت نه به منم حق بدید که نتونم بهش اعتماد کنم بازم صبر می کنم ببینم چی میشهس

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۴ سهیلا
وقتی شنیدم همسرتون بهترشده خوشحال شدم من کتاب روانشناسی زیاد میخونم خواستم کمکتون کنم رابطتون درست بشه_اماانگار خودتون نمیخواید_باراهنمایی اکثر آقایون فهمیدم کامل العقل ها هم گاهی چنان پیشنهاد احمقانه وسطحی میدن که ماناقص العقل ها به ذهنمونم نمیرسه از امام علی خواستم کمکم کنه جواب مدعیان عقل روبدم چه زود خودشون جواب خودشونو دادن_شما باپیشنهاد بخشش مهریه گور رابطه عاطفی وجنسیتونو کندید وباطناب آقایون کامل العقل که اتفاقأ قلبشون توشرتشون نیست۱تصمیم احساسی گرفتید ورفتید ته گور کنده شده_طرف شماخانم بود پس باید از خانمها کمک فکری میگرفتیدنه آقایون_من نه از شما حمایت کردم نه از همسرتون خانمتون ۱اشتباه کردشماچندتا؛حالا میگم منم بودم مهریمو نمیبخشیدم_تازه دیگه نباید انتظار داشته باشید بازم بیاد بهت بچسبه چون ردش کردی توروحیش اثر میذاره_میخوای دورش بزنی مهریه ندی؟اگه دلیلت جنسی باشه به دادگاه میگه من بهش گفتم خودش نخواست_دروغم نگفته_دادگاهم میگه برید تمکین کنید_اگه امیدت به بعد روانیه که ایشون تحت نظر پزشک نیستن دارو هم مصرف نمیکنن_احتمال تأیید سلامتشون بالاست برعکس شماکه دارو مصرف میکنید_پس راه در رو ندارید چون دارو مصرف میکنید حتی میتونه بگه شما کم توانی وجوابگوی نیازش نبودید_باپیش کشیدن مهریه کارو خراب کردی_اینه دیگه پسرا دهنش بوشیر میده وبه بلوغ عقلی نرسیدن زن میگیرن_بیشتر آقایون این پست مجرد به نظرمیرسن نظراشون به مجردا میخوره میل باخودته_فکرنکنم دیگه درست شه اون الان فکرمیکنه میخوای مهرشو ببخشه که بعدأ راحت طلاقش بدی حق داره اعتماد نکنه_ببخشید اما انگار قرصا بغیراز میل جنسیتون که خودتون گفتید روی مغزتونم اثر گذاشته که به حرف علی وبقیه رفتید توچاه

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۷:۴۵ یاس

سلام

جناب سوال کننده من از چیزی که در مورد زندگیم گفتم قصد آزردن شما رو نداشتم، اگه با توجه به روحیات شما این اتفاق افتاده معذرت میخوام. اول حرفم گفتم بحث جنسیت رو باید کنار زد. اما یه چیز رو بدونید، خیلی ها در مورد زندگیشون حقیقت رو نمیگن، حتی در یک محیط مجازی هم ممکنه تظاهر به خوشبختی کنند. مطمئن باشید خوشبختی یه مسیر دو طرفه ست اگه خانمی به شوهرش محبت میکنه یا آقایی از محبت همسرش میگه متقابلاً اون محبت رو از طرف مقابلش دیده، فقط خدا میتونه بی هیچ چشمداشتی به بنده هاش محبت کنه.

اما گاهی شرایط خاصی مثل شرایط شما به وجود میاد. شما باید به تنهایی بار همسرتونم به دوش بکشید، نه تا ابد، تا جاییکه این رابطه شکل دو طرفه بگیره. الان بهترین راه رو شما خودتون انتخاب کردید، صبر، یکم به هردوتون زمان بدید، اگر همسرتون اصلاح شد مطمئن باشید تا همیشه قدردان لطف شما خواهد بود و مثل پروانه دورتون میچرخه. این مدتم باهاش رفتارهای سرد داشته باشید، شما همین که صبر کنید کار بزرگی کردید، لازم نیست قربون صدقشم برید. بذارید اون به طرف شما بیاد، فقط اعتمادشو از بین نبرید، ازش نخواید مهریشو ببخشه یا چیز دیگه ای. قابل اعتماد اما سرد باشید و بهش حالیش کنید دلیل سرد بودنتون رفتارای خودشه. اگر حفظ زندگیش واسش مهم باشه مقاومت میکنه و مداوم خودشو به شما نزدیکتر میکنه. اما اگر نه ترسی از جدایی داره، نه تلاشی واسه حفظ زندگیش میکنه، شما وظیفه ای در برابرش ندارید، به صبرتون خاتمه بدید. شما تنها کسی هستید که میدونید همسرتون ارزش فداکاری داره یا نه.

امیدوارم زندگیتون پا بگیره.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۱۰ یاس

خدا همه چیزو با هم به همه نمیده. گاهی هم به بنده های عزیزش مشکلات بیشتری میده شاید خیلی پیشش عزیزید. مشکلی که من داشتم دقیقاً در آخرین جلسات خواستگاری مون مشکلی برای همسرم و خانواده اش پیش اومد که تا عقدمون 6 سال طول کشید! شاید شبیه رماناست، اما واقعاً این که تو اون سالا چی به من گذشت شنیدن داره! دیگه خانواده ام مخالف بودن، صبرو جایز نمیدونستن، از طرفی امیدی نبود اما من امید داشتم. ببینید درست لحظه ای که با خوشبختی فاصله ای نداشتم این خوشبختی 6 سال به تعویق افتاد که هیچ، 6 سال تمام بدون اغراق هر شب با گریه میخوابیدم. اون زمان خیلی از هم سن و سالام خیلی راحت ازدواج میکردن، منم گاهی فکر میکردم چی ازشون کم دارم؟

یا الان توی همین سایت خیلی از دختر و پسرا رو می بینید که هیچی کم ندارن، اما به دلایلی که حکمتش رو فقط خدا میدونه شرایط ازدواجشون مهیا نشده. دخترانی که از شما سنشون بیشتره و تا الانم پاک پاک زندگی کردن، اونا هم بگم مگه ما چی کم داریم از دخترایی که خیلی زود و راحت ازدواج کردن؟ اونا منتظر رحمت خدا نشستن تا خوشبختی رو انشاالله نصیبشون کنه اما فرقشون اینه که شما هنوز واسه رسیدن به خوشبختی یه قدمایی واسه برداشتن دارید که شاید هنوز برنداشتید.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۲۶ .
اگه همه اینایی که گفتی راسته اگه همه راهها رو رفتی جواب نداده طلاقش بده تموم کن.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۷ بوی یاس
اقا رضا اگر بگیم طلاقش بده اونوقت از خانم حمایت نکردیم؟ متاسفم واسه طرز فکرتون
اقای سوال کننده شما تصمیم خودتون رو واسه طلاق گرفتین از همون اولش پس واسه چی اینجا وقت گذاشتین مطرح کردین
با هر کسی که میگه طلاق بده دستت درد نکنه و تشکر نثارش میکنی ولی هر کی از طلاق حرف نمیزنه اونوقت انگ حمایت از خانمت رو میزنی.
اقای محترم یکی که بخواد زنش رو طلاق بده هر عیبی که به ذهنش میاد به طرفش میچسوبه شما م درست همین کارو میکنین ما هم که تو زندگی شما نیستیم ببینیم واقعا همسرت روانیه یا تو دید شما روانیه
بفرما برو طلاقش بده .قصدم کمک بود ولی انگار نباید حرفی میزدمچون چیزیرو گفتم که ذهن شما اصلا تو این اطراف پرسه نمیزنه
اقا سهیل من ناراحت نشدم منظورم کلی بود
خود من برادرم همسرشو طلاق داد زن خوبی نبودولی سنش کم بود با اینکه از اولش مخالف بودم ولی بعد عروسی دیگه عضوی از خانوادمون بود برای بهتر شدنش خیلی پشتش وایسادم ولی یه کار خلاف کرد دیگه رفتنی شد.
اقایون خانما طلاق اخرین مرحله هست نه اولین مرحله به خدا .

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۹ موافق

با نطر بوی یاس و یاس کاملا موافقم !

خطاب به آقایون (رضا ، علی ، سهیل ، سوال کننده) هر وقت از حقیقت و عدالت هر زنی یا دختری حرف زد و به نفع شما نبود بالفور انگ فمینیسم یا ناقص العقل رو بزنید حقیقت تلخه!

 

به سوال کننده اولیه این پست : آقای محترم چرا جو سازی میکنی برای مهریه مگه قرار هست همه زنها و دخترها مثل هم باشند همه زندگی ها کپی هم باشند ، چرا ذهنیت آقایون اینطوریه؟ زن رو تافته جدا بافته می بینند ، آزاده حکم همون قرآنی رو گفته که 90درصدش به نفع شما مرداست ، آهان قرآن رو قبول دارین ولی مهریه رو که خدا گفته توی قرآن قبول ندارین ، چرا شمایی که از دوران عقد دیدین هیچ سنخیت احساسی رفتاری اخلاقی و .... بین تون نیست جدا نشدین؟! به امید کی ووقت گل نی!

در ضمن همون 114 تا مهریه تا الان مانع جدایی تون شده!

برای باورهایی آقایونی که گفتن زنت رو دور بزن خیلی متاسفم ، برای افکار مردهای آبنده ما که زندگی رو از الان میدون جنگ می بینند و فقط به فکر منفعت شون هستند !

خواهش میکنم با این باور تو رو خدا زیر یک سقف نرید با یک دختر ، هیچ دختربا شعور و انسانی انسانی بخاطر پول و سکه ازدواج نمیکنه بخاطر یک لقمه نون ازدواج نمیکنه بخاطر یک شب بغل خوابی ازدواج نمیکنه بخاطر یک دست لباس ازدواج نمیکنه بلکه نیت و قصدش از ازدواج خیلی بزرگتر و زیباتر از اینهاست ، برای موندن مردن در کنار کسی که دوستش دارم و بهش میگه مرد ، مردش میدونه ، واژه مرد یک دنیا حرف احساس جوانمردی صداقت انسانیت محبت فداکاری غیرت و .... پشتش هست یک دنیا ، نه یک سبیل یک آلت مردانه یک رابطه جنسی یک پول یک لباس یک خوراک و ....

 

برای شما داستان واقعی از جلب اعتماد یک زن توسط شوهرش حرف میزنه :

زن و مردی ازدواج می کنند نمیدونم تعداد مهر خانوم چقدر بوده ، خلاصه مرد میگه مهریه یک دین ( بدهی ) هست به گردن من و بالاخره باید پرداختش کنم و دوس دارم الان مهریه ت رو بدم ، زن ساده میگه حالا که خودت دوس داری و در تنگنای مالی قرار نمی گیری باشه مهرم رو ازت میگیرم زن بدبخت ساده و خوش باور پیش خودش میگه چه شوهر خوبی که چقدر به فکر این هست که زیر دین من نمونه ، بعد از دریافت مهریه ، مرد میگه میخوام خونه بخرم و به پول مهریه ت نیاز دارم ، زنم با اعتمادی که از رفتار مردش گرفته باشه پول مهریه رو میده به همسرش و شوهرشم سند خونه رو به اسم خودش میزنه زن هم میگه خوب شوهرم هست مرد زندگیم هست من اون نداریم ، بعد گذشت دو سه ماه مرده دست تری میزنه در ... زنش و میکنش بیرون ، به سادگی این زن رو گذاشت کنار ، زن از زور غصه و ناراحتی داشت دق میکرد ، هر چی دووندگی کرد نتونست اثبات کنه که اون خونه خریده شده و سند خورده به اسم مرد پول مهریه ش بوده خلاصه چیزش رو که داد هیچ ، داغونم که شد بماند ، چیزکی هم بالاش داد آیندشم تباه شد نابود شد اینم از آخر عاقبت اعتماد کردن ، اینا همش درس عبرت هستند

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۱ .
تو شبکه اموزش یه برنامه ای پخش میکرد به نام مشق عشق خیلی اموزنده بود نمیدونم کیا نگاه کردن
به سوال کننده 
شما اگه فکر میکنید همه راهها رو رفتین و همه کاری کردین به نتیجه نرسیدین و اخرین راه حلتون طلاقه  خوب طلاقش بدین


‏ وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً ‏

‏و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید ، هر چند مال فراوانی هم مهر یکی از آنان کرده باشید ، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال دریافت دارید . آیا با بهتان و گناه آشکار ، آن را دریافت می‌دارید ؟ ! ( مگر مؤمنان را چنین کاری سزد ؟ ! ) .

تما حرفایی که دوستان در مورد حق و حقوق خانمتون گفتن صحیحه

چه شرعی چه حقوقی

ولی از لحاظ اخلاقی درست نیست وقتی دختر و پسری با هم ازدواج میکنن همش دنبال حق و حقوقشون باشن

و اینکه هنوز خانم دو ماه اجازه رابطه به شما ندادن

و اینکه تا کی میخواد این ماجرا ادامه داشته باشه

شما  هم میتونین از حق و حقوق شرعی خودتون استفاده کنین 

ولی اگه همه تلاشتون رو کرده باشین و دیگه چاره ای نداشته باشین  ولی من فکر میکنم دو ماه خیلی فرصته کمیه 

سعی کنین فقط سر لج و لجبازی نیفتین و عاقبت کاراتون رو در نظر بگیرین

شما میتونین از اقای نجفی در خواست کنین این پست رو حذف کنن و خانمتون رو با اینجا اشنا کنین  تا حرفای اونم شنیده بشه و شاید مشکلتون برطرف شد 

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۱:۰۳ بهانه
شاید هرکدوم از ماهایی که راهکاربرای تداوم زندگیتون دادیم ،اگه جای شما بودیم خیلی زودتر ازاینا کم میاوردیم وبا زور وکتک حرفمونو به کرسی می نشوندیم یازودترازاینا میرفتیم سر بحث طلاق. نمیدونم چی بگم.من فکرکردم شاید مشکل ایشون فقط اینه که دید بدی نسبت به رابطه جنسی داره ومتوجه نیست خودشم این غریزه رو داره. بااین چیزایی که شما گفتین بنظرم ایشون به بلوغ اجتماعی وفکری نرسیدن که به احتمال زیاد ریشه در کودکی وتربیت غلط خانواده داره. هیچ کدوم از ماها نمیتونیم کاملا شمارو درک کنیم وهمینطور خانمتونو. اجازه بدین یه داستان واقعی براتون بگم :یه آقای تحصیلکرده به اجبارخانواده بایه دختری زیبا ازدواج میکنه که تربیت و سطح فرهنگش خیلی پایین بوده. این خانم بارفتاراش همیشه باعث خجالت وآزار شوهرش بوده وحتی با شوهرشم بداخلاقی وبدهنی میکرده.تاحدی که اون آقا دچار مشکلات عصبی وروحی میشه. بچه دار میشن و بخاطر بچه آقا از فکر طلاق میاد بیرون،خلاصه 20 سال میگذره وزندگی بازنی بداخلاق و بی منطق که به هیچ صراطی مستقیم نبوده رو تحمل میکنه. تااینکه آقاهه از دست کارا و رفتارای خانم سکته میکنه وراهی بیمارستان میشه.دخترشون که شاهد حال وخیم پدرش و رفتارای مادرش، مادری که حتی رفتار درستی با دخترش هم نداشته. به پدرش اصرار میکنه بخاطراون زندگی با مادرشو تحمل نکنه وراضیش میکنه طلاقش بده. دوسال از طلاقشون میگذره که این مدت مشکلات روحی وجسمی آقا هم بهبود پیدا میکنه. تااینکه دختر از پدرش میخواد یه فرصت دیگه به مادرش بده. پدر میگه خودت اصرار کردی به طلاق. دختر توضیح میده که تمام این دوسال مادرشو پیش یه مشاور میبرده تا کمک کنه رفتارشو درست کنه. وقتی آقا همسر سابقشو می بینه باورش نمیشده این آدم بعد اینهمه سال تغییر کرده باشه. شاید این داستان بی ربط بود به مشکل شما ولی منظورم از طرحش این بود که یه آدم باراهنمایی ومشاوره درست تو میانسالی تغییر کرده پس روزنه امیدی برای یه جوون هم میتونه باشه. شاید شما هم به یه شخص سوم احتیاج دارین که کمک کنه برای حل مشکلات هر دوتون. چون در حال حاضر شما خودتون دچار مشکلات عصبی وروحی شدین وسخته به تنهایی بتونین به همسرتون کمک کنین.اون شخص میتونه یکی از اعضای خانواده یا دوستان که مورد اعتماد هستن تا بیطرف براتون مشاور خوب پیدا کنه و جداگانه باهرکدوم مراوده داشته باشه برای بهبود روابطتون. بازم میگم حرف زدن آسونه ولی در عمل شاید شخص من اینهمه صبروحوصله نداشته باشم، به توان وظرفیت خودتون نگاه کنید وتصمیم بگیرید. قرارم نیست بهای بهبود رفتار وشخصیت همسرتون ذره ذره آب شدن شما باشه. بنظرم قرص اعصاب تاثیر منفی روتون میذاره وبامشورت پزشک دیگه مصرف نکنید. ببخشید زیاد حرف زدم ولی واقعا ناراحتتون شدم ونتونستم بی تفاوت بگذرم. به هر حال امیدوارم مشکلتون حل بشه قبل از اینکه شما بیشتر ازاین آزار ببینید وهمسرتون شوهری مثل شما رو از دست بده.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۳ موافق۲
با سهیل موافقم چون تفاوت حافظه زن ومرد در شهادت دادن و عقل لازم برای قضاوت را خوب نشون داد. رضا هم تفکرات فمنیستی را خوب تشخیص داد علی هم با توجه به این که بعضی ها از مهریه سو استفاده می کنند وپسر بیچاره را تیغ می زنند بعد میرن با دلخواه خودشون ازدواج می کنند،یا حتی ممکنه قبلا پرده خودشون را در اثر رابطه یا اتفاق از دست داده باشند.راهی را برای امتحان زن پیشنهاد کرده.
ولی سوال کننده با توجه به ترس دختر از طلاق اگر نتیجه بگیره که مهریه برای تیغ زدن نبوده وگواهی سلامت هم داره و فرار دختر از رابطه شاید مربوط به نوعی ترس ناخودآگاه از پرده زدن باشه دور زدن مهریه ناجوان مردانه هست وبا دادن فرصتی بیشر با شرط وشروط بلکه با آرامش در زندگی برسه.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۶ رضا
داستان خانم موافق من درآوردیه چون تو قانون اسلامی اگر مرد بدون دلیل بخواد زنشو طلاق بده باید نصف دادایی بعد ازدواج به همسر بده بنابراین بهتره اصلا به مهریه یکم بالا هم فکر نکنید چون حتی اگه مهریه هم پرداخت کنید و بخواهید زنتونو طلاق بدیدباید نصف دارایتونو بدید

۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۶ ابوالفضل
داداش برادر خوب من تمام افرادی که اینجا هستن سلیقه شخصی خودشونو دارن بهترین کار اینه
به آقای نجفمی بگو این تاپیکو حذف کنه انگار نه انگار اینجا بودی حرف های همه رو فراموش کن از سردر گمی بیا بیرون همین فردا بگرد دنبال بهترین مشاور شهرتون صبح زمانی که از خواب بلند شدی همسرتو ببوس و بگو تمام سه ماه گذشته رو فراموش کنه بعد برید پیش اون مشاور  سیر تا پیاز ماجرا رو بهش بگو  و ازش کمک بخواه ان شاالله زندگیت درست میشه اگه اینم جواب نداد به فکر طلاق باش اونم نصفشو بده چون خودت قبوگل کردی البته با یک روحانی بابت مهریه مشاوره بگیر شاید از نظر دین نیازی نباشه مهریه بدی به هر حال کارتو با رضایت خدا انجام بده در ضمن زیر یک سال به طلاق فکر نکن خدا بهت صبر بده قوی باش

۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۱ شاپرک
با سلام خدمت همه خانمهای محترم . عزیزان من شما حرفتون رو بزنید اما به قول یکی از اساتید تفکر مردسالاری در لایه های زیرین جامعه ما نهادینه شده و حتی خیلی از خانمها هم قبولش دارند . این تفکر به مردها اجازه میده خودشون رو حق به جانب بدونند و به زنها القاء میکنه که زن خوب زنی هست که تسلیم باشه . متاسفانه همین طرز تفکر باعث شده خانمهای ما در تربیت برخی از پسراشون درست عمل نکنند و به پسرها بیش از حد بها بدند . نتیجه اش میشه اعتماد به نفس کاذب . نتیجه اش میشه آقایونی که به خانمهایی که به حق خودشون واقفند برچسب فمنیست میزنن . نتیجه اش میشه مردایی که از اعضاء بدن زن فحش درست کردن و به کوچکترین بهانه و درگیری تو خیابون بدون توجه به حضور زن و بچه مردم اونها رو بکار میبرن . نتیجه اش میشه مردایی که خودشون رو محق میدونند تا زن رو تحقیر کنند . و ................ البته من نمیگم همه آقایون اینطورین اما خیلی از مردایی که دیدم اینطور بودند. خانمها ایراد از خودتونه . شما که مادران آینده هستید سعی کنید پسراتونو درست بار بیارید . 

۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۲:۰۶ نیلوفر آبی
ببخشید-برام سوال بود-
خانم شما تو دوران عقدبرخوردشون چه جوری بود که شما اون موقع متوجه نشدیدین؟ چه جوری بعد ازدواج اخلاقش عوض شده؟ مگه اون موقع بهتون ابراز محبت نمی کرد؟ حالا نمیگم رابطه جنسی- اما باید در این دوران به همدیگه محبت می کردین؟
چی شد که این فرد اینقدر تغییر کرده؟ یعنی از اول هم برخوردش سرد و اخلاقش خوب نبود؟ یا شما متوجه نشدین؟

۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۳:۵۶ موافق به رضا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

هیچم من درآوردی نیست دیروز توی مجلس فاتحه یکی از اقوام نزدیک ما از فامیل شوهریش صحبت کرد ، خیلی راحت هر حرفی که به نفع شما نبود انگ (فمینیسم یا ناقص العقل) بزنید هر صحبتی هم که از زندگی فلان کس شد و باز هم به نفع شما نبود انگ غیراقعی و غیر حقیقی بودن رو بزنید ، متاسفانه واقعیت تلخ هست و ما دخترا هم باید خیلی حواسمون باشه که خر نشیم خرمون نکنید با زبون چرب و نرم تون !!  

 

به رضا هیچم اینطور نیست هیچ مردی یک آجر از دیوار خونش به زنش به جزء مهر و طلاش نمیده و نداده !! 

 

بخدا قسم اگر که یک درصد از 114 سکه کوتاه بیام با حرفهایی که از شما 4 کاربر ( رضا ، علی ، سهیل ، سوال کننده ) شنیدم ، طرفم با این همه دوس داشتن و عملکرد درست جونی خدایی وجودی حقیقی به من اعتماد نمیکنه اون وقت من بیام با باورهای شبیه شماش + حرفهای که شما 4 کاربر گفتید به طرف اعتماد کنم .

 

هر 4 نفرتون ***** توی باور و ذهنیت من ، مخصوصا اون **** یک دندنه که فقط حرف حرف خودشه و اصن زن یا دختر مثل برده میبینه که فقط باید بگه *** ***** * *** ***** ،

بخدا زن یک انسانه سراسر وجودش احساس پاک هست (همه نه ولی بیشتریا) مهربونه عاطفیه با گذشت و فداکار هست ، اژدها یا هیولا که نیست !

 

 

یک داستان واقعی صحبت میکنم از یک دختر دانشجوی زیبایی ..... (قبلش از خانوما مخصوصا خانومای دانشجو عذر خواهی میکنم ) این دختر (ساده تر بگم زن ) به علت تنگنای مالی خانواده و عدم تامین مالی توسط پدر میفته توی خط هرزه گری ، اونم چون مجبور می دیده خودش رو { یک متجاوز یا خائن تنها متجاوز جنسی یا وطن فروش نیست بلکه پدر و مادری که توانایی تامین بچه رو ندارند نباید بچه دار بشند از نظر من اونا یک خائن هستن به جامعه به بچه شون چون فقط برای ارضای روحی و اون رفع نیاز دلشون بچه میارن چرا انسان بچه ای رو به دنیا بیاره و نتونه براش یک دست لباس بخره و شکمش رو سیر کنه و .... از نظر من این افراد متجاوز و خیانتکار هستند بچه ای رو بیاری و ویلون و آواره کوچه و خیابونش کنی مگه خوش خدا میاد؟! "" قبل از اینکه آیه ردیف کنید که خدا روزیش رو میده این آیه مختص کسی هست که به اصطلاح یه آب باریکه داره و تلاشش رو بیشتر میکنه بگذریم }

این زن میفته تو خط بدی و با هر مردی که رابطه برقرار میکرده ذکر کنم توی شهری دیگه میرفته بیطوری ، دانشگاشم شهری دیگه بوده ، خونشم شهری دیگه ، از هر رابطه جنسی با هر مردی پول میگرفته (حرام و حلالش بماند اطلاع ندارم) ، تا اینکه به تور مردی میخوره و به مرده پیشنهاد میده مرد قبول رابطه نمیکنه ، به این زن میگه دخترم تو با این همه زیبایی حیف نیست دختره هم در مورد زندگیش تعریف میکنه و میگه اینجوریه پدرم نمیتونه تامینم کنه و من تا الان 25 میلیون پول جمع کردم و بعد درسم میرم دکتر میدم بکارتم رو میدوزه و پسرعموم خاطرخواهم هست و پسر ساده ای هست باهاش ازدواج میکنم و توبه میکنم  (( اشاره کنم این دختری که به بیراهه کشیده شده اولین مفصرش پدرش هست و بعد مادرش و بعد خودش ، اصن نباید زوجی که توان تامین فرزند رو نداره بچه دار بشه که آخر و عاقبت خوبی بچه نداره ، و نفرات چهارم مردا بودن که تنها به صرف نیاز جنسی خودشون با این دختر رابطه برقرار کردند )) 

اگر قلب عاطفی تک تک مردهایی که به این شخص برخورد کردند سرجای خودش بود این دختر به چنین روزی نمی افتاد هر کسی یه مبلغ ناچیزی بهش میداد نه سوء استفاده. 

 

با این حرفها به این 4 کاربر خواستم اینو بگم که فکر نکنید اگر زنی قصدش از ازدواج فقط پول و سکه باشه تنها از راه مهریه میتونه بهش برسه بلکه هزاران هزار راه وجود داره که شما خود مردا بهتر میدونید ، پس اون دختری که درست باشه یا زنی که درست باشه هیچوقت هیچوقت برای پول شوهر نمیکنه به قصد بدبخت کردن و نردبان ترقی قرار دادن پسر مردم شوهر نمیکنه ، شوهرش رو بانک نمی بینه و ....

اگرم نگفتم زن با وازه دختر راحت ترم

 

خواه باور کنید خواه نکنید !!

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۴ ابوالفضل
داداش برادر خوب من تمام افرادی که اینجا هستن سلیقه شخصی خودشونو دارن بهترین کار اینه
به آقای نجفمی بگو این تاپیکو حذف کنه انگار نه انگار اینجا بودی حرف های همه رو فراموش کن از سردر گمی بیا بیرون همین فردا بگرد دنبال بهترین مشاور شهرتون صبح زمانی که از خواب بلند شدی همسرتو ببوس و بگو تمام سه ماه گذشته رو فراموش کنه بعد برید پیش اون مشاور  سیر تا پیاز ماجرا رو بهش بگو  و ازش کمک بخواه ان شاالله زندگیت درست میشه اگه اینم جواب نداد به فکر طلاق باش اونم نصفشو بده چون خودت قبوگل کردی البته با یک روحانی بابت مهریه مشاوره بگیر شاید از نظر دین نیازی نباشه مهریه بدی به هر حال کارتو با رضایت خدا انجام بده در ضمن زیر یک سال به طلاق فکر نکن خدا بهت صبر بده قوی باش

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۷ بهانه
بس کنید دیگه آقای رضا. اگه خانم آزاده فمنیست هستن شماهم یه مرد سالار تمام عیار هستین. اول میگین درصورتی که مرد بدون دلیل بخواد همسرشو طلاق بده باید نصف اموالشو بده بهش. بعد میگین مهریه کم بدین چون موقع طلاق باید نصف اموالتونو بدین! این یعنی اینکه به مرد این حقو میدین که بدون دلیل زنشو طلاق بده وباکمترین هزینه زنشو با اردنگی بندازه بیرون. حالا مثلا تو این دوره زمونه بعد سه چهار سال ازدواج چقد میشه دارایی جمع کرد که بادادن نصفش به زن ، مرد بیچاره بشه وزن پولدار بشه وخوش خوشانش؟ بعدم نقش اون زن تو این چند سال زندگی برگ چغندر بوده؟ باکم وزیادش نساخته که حالا آقا دلش بخواد طلاقش بده باکمترین هزینه. اگرم طلاق برای مشکلات عدم تمکین واین چیزا باشه که فکرمیکنم قانون تبصره هایی به نفع آقایون داره. پس این افکار و بدبینی های خودتونو که به نفع یه جنس (مرد) هست رو به جوونا القا نکنید. من یه دخترم ولی هیچوقت آدما رو براساس جنسیت شون قضاوت نمیکنم بلکه شخصیت وانسانیت شون برام مهمه. یه کم انسانی تر به جنس زن نگاه کنید.

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۳ لاک پشت
 برای همین تربیت غلطه مادران هست که پسرها بیشتر زن صفت شدند مسئول اصلی تربیت یه پسر به عهده ای پدرش هست بنظرتون کدوم مردی هستش که بتون با زنی که صبج خروس خون تا کله سحر میجنگه یا جدل میکنه زندگی کنه؟ آیا آرامش تو اون زندگی هست؟ شاید باشن مردهای سلطه پذیر.اما اونموقع میتونه تمام خصوصیات یه مرد به عنوان تامین کننده نیاز زن داشته باشه.
همینطور که مرد در برابر لطافت و ضرافت زنانگی یه زن ضعیفه و زن هم در برابر اقتدار و جسارت مرد ضعیف هست بعضی ها میخان تمام خصلت های هر دو جنسیت رو به حد اعلا داشته باشن "نقل به مضمونم میشه گفت بعضی از بهترین خصلت مردان بدترین خصت زنان و بعضی از بهترین خصلت زنان بدترین خصلت زنان هست"
افرادی که زیر وبمی نکات مثبت جنسیت و خصلت خودشون رو نمیتون حتی پیدا کنن و پرورش بدن همیشه لنگ نداشته ها هستند نه افتخار چیز های رو که دارن.
اینهمه مطالعه می کنیم که به یه راه حل برسیم اما هنوز نمیدونیم که کدوم خصلت جز اخلاق پایه ای یه جنسیت حساب میشه؟ همین طور نباید هیچ وقت محبت رو از زن دریغ کرد زن هم نباید هیچ وقت اقتدار مرد رو هدف بگیر تا نابودش کنه

بعد نکته دیگه آقایون گل تا حالا 114 میلیون یه جا دیدین؟ ولی من دیدم! این کیسه های حمل پول بانک دیدم پنج تا بود! خخخخخخ تازه مامور حمل پول خیلی بد به من هی نیگاه نیگاه میکرد. خو داشتم حساب میکردم چند تا کیسه میشه 114 میلیون!

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۲ رضا
اولا من هیچ توهینی به هیچ خانمی نکردم من خودم همسر دارم از نوع فرشتش که بهترین زن دنیاست و یک زن فوق العادست 
دوما شما فقط اونور سفمکه رو می بینید ما هم اینورو می دونید چطور خیلی از پسرا به خاطر ارزش قایل شدن به جنس زن مهریه بالا قبول می کنند و درصد بالایی از اون ها مثل این آقا دچار سرکشی و زیر دست شدن زن می شن و هیچ کاری هم نمی تونند بکنند هیچ کار و من نمی دونم رو چه حسابی از این زن سرکش حمایت می کنید خوب اگه شما خانم ها هدفتون بالاست مهریه ای در حد توان  شوهر آیندتون تعیین کنید درست عین همسر  من بگذریم یک خانم گفت جامعه ای که از اعضای بدن زن فحش درست می کنه مگه تو این فحش ها اعضای بدن مرد نیست مگه توسط خیلی از زنان استفاده نمی شه  خودتون می دونید من چی میگم
شما گفتید اول باید این آقا مهریه رو پرداخت کنه بعد از زنش انتظار تمکین داشته باشه پس ما هم میگیم باید مهریه در حد توان باشه تا مرد بتونه بپردازه بد گفتیم اصلا چرا بهتون برخورد هدف زن  پول در آوردن نیست اسیر کردنه  مرده همین مگر نه باشه همتون هدفتون بالاست پس مهریه تونم متناسب با اون هدف بالا تنظیم کنید نه 

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۲ رضا
اولا من هیچ توهینی به هیچ خانمی نکردم من خودم همسر دارم از نوع فرشتش که بهترین زن دنیاست و یک زن فوق العادست 
دوما شما فقط اونور سفمکه رو می بینید ما هم اینورو می دونید چطور خیلی از پسرا به خاطر ارزش قایل شدن به جنس زن مهریه بالا قبول می کنند و درصد بالایی از اون ها مثل این آقا دچار سرکشی و زیر دست شدن زن می شن و هیچ کاری هم نمی تونند بکنند هیچ کار و من نمی دونم رو چه حسابی از این زن سرکش حمایت می کنید خوب اگه شما خانم ها هدفتون بالاست مهریه ای در حد توان  شوهر آیندتون تعیین کنید درست عین همسر  من بگذریم یک خانم گفت جامعه ای که از اعضای بدن زن فحش درست می کنه مگه تو این فحش ها اعضای بدن مرد نیست مگه توسط خیلی از زنان استفاده نمی شه  خودتون می دونید من چی میگم
شما گفتید اول باید این آقا مهریه رو پرداخت کنه بعد از زنش انتظار تمکین داشته باشه پس ما هم میگیم باید مهریه در حد توان باشه تا مرد بتونه بپردازه بد گفتیم اصلا چرا بهتون برخورد هدف زن  پول در آوردن نیست اسیر کردنه  مرده همین مگر نه باشه همتون هدفتون بالاست پس مهریه تونم متناسب با اون هدف بالا تنظیم کنید نه 

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۲۷ علی
چراشما خانم ها اسم مهریه کم میاد ناراحت میشید چیه مگه خانم آزاده نگفت چون مهریه ندادی حق نداری بهش دست بزنی باشه اول مهریه رو می دیم به شرطی که ممهریه کم باشه توان پرداختشو داشته باشم خانم موافق کوتاه نیا مگه کسی از تو خواست کوتاه بیای حالا هرچقدر دوست داری مهریتو بالا بگیر ولی اینو بدون پسری که اون مهریه رو قبول کنه به درد زندگی نمی خوره و کم عقله اگه واقعا هدف زنندگیتون بالاست به دستور دین عمل کنید و مهریه کم رو قبول کنید نه هدف شما بالا نیست هدفتون سواستفاده است اصلا چرا ممهریه کم رو قبول نمی کنید 
تحقیقات نشون داده بیشتر طلاق ها در همین مهریه های بالا رخ می ده خیلی از پسرا با مهریه بالا بدبخت شدن  ولی ما پسرا دیگه بیدار شدیم زیر بار ذلت نمی ریم تموم شد رفت حالا هرچی می خواید بگید

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۹ به موافق
خانم موافق شما به وجود شخص پسر مقابل اعتماد کن تو نمی کنی اون اعتماد کنه  بعد دستور خدا و دینه که مدیریت خانواده دست مرد باشه ولی شما با این مهریه می خوای جلوی دستور خدا و دین بایستی  بچه ها گفتن مهریه بالا قبول نمی کنند به شما خانما بدجور برخورد دارید می سوزید
کسی از شما نمی خواد مهریتو کم کنی هرچقدر دوست داری کن یک ملیارد سکه کسی از شما گدایی نمی کنه تفکر ما مردا اینه شما ناراحتی ازدواج نکن

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۵ به همه خانما
زنانی که با مهریه زیا حاضر به ازدواجند شوم و بی برکت اند از ازدواج با آنها بپرهیزید
چشم به روی چشم

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۰۲ سهیل !!
از***یکدنده به رضا
۱-موافغ همون عاضاده هست او بیشتر وقت ها فحاشی میکنه ودر حدیث داریم از پیامبر به زید که با زن بد دهان ازدواج نکنید.
شوهر چنین زنانی در هر دو دنیا در جهنم به سر می برند.

۲-داستان پردازی های بی سر و ته از طرف چه زنانی هست؟زنانی که از سر در ماندگی  برای الگو قرار دادن هرزه ها به منظور توجیه یا سر پوش گذاشتن روی کارهای پشت پرده خودشون درغبیت شوهر یا همون پسر عمو های ساده وبا توصیف بهتر **** صرفا برای دلخوشی خودشون می بافند.والبته با توجه به قدرت درکشون متوجه نمیشن که خریدار نداره
۳-بد دهانی از روی احساس درونی وویژگی های محیطی هست که پرورش پیدا کرده.

۴- سهیل مقایسه این پست با اون پست "تا حالا این حرفا را به کسی نگفته بودم" و حکم یکسان را نهایت نقص در عقل اعلام میکنه به عنوان یک نمونه بارز عملی در همین جا که حرف امام را اثبات میکنه.
۵-مردان متاهل، امشب مثل من سرا پای همسرتون را غرق در بوسه کنید وخدا را شکر کنید که همسرتون از این قماش نیست بلکه فرشته ایست که خدابه شما بخشیده.
..................
۶-به سوال کننده
این فکر که او از ترس به ملایمت رو آورده تو را نباید سرد کنه. فرصتی را که دادی بهش واون داره استفاده میکنه را خرابش نکن اگر بهت رو میاره رو بر نگردون سعی کن دلهره را از دلش بیرون کنی وهمزمان با معاشقه تحریکش کنی ورابطه جنسی را برقرار کنی وبا آرامش رامش کنی از اونجا که اون ترسیده پس هدفش دورزدن تو نیست تو هم فکرهای شیطانی دور زدن را بریز دور . مردنباید ابتدا سراغ کلاه برداری بره ولی باید هوشیار باشه که کلاه سرش نره.

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۰۵ محمد
من به جنس زن ارزش زیادی قایلم ولی خواهران من مهریه باید در حدی باشه که داماد پرداختو داشته باشهه
واقعا زن اگر زن باشه واقعا فرشتست ولی ما چیزی که بین پسران می بینیم و می بینیم که دوستان متاهلمون از فشار و آزار اذیت همسرشون به خاطر مهریه بالا میگن و همشون پشیمونن و این آقا خانم موافق قبول کرد و اعتماد کرد که سرنوشتش شد این

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۹ سنجاقک
به شاپرک
روحیه مردسالاری در در دین ماست اگر به دین معترض هستید اعلام کنید.
برو به استادتون بگو کشف نکردی دیر بیدار شدی ،بچه ننه ها معمولا دیر بیدار میشن بعضی ها شونم میل جنسیشون انحراف پیدا می کنه به همجنس. واین خصلت به خاطر روحیه فمنیستیه 
بالا رفتن آمار طلاق همون چیزی هست که فمنیست با خوشنمایی ودلبری دنبال کرده و وجود عقل کافی لازم هست که درک کنه این بالا رفتن طلاق بیشتر به ضرر کی هست. وصد البته تیوری پردازان فمنیست کاملا به موضوع ریپ زدن عقل آگاهی وعقیده دارند واز همین ضعف دارند خوب استفاده می کنند.

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۴ سهیل !!
نکته مهم به سوال کننده
یکی از کامنت هات را الان دیدم که در پاسخ به سهیلا در خصوص سکس دهانی گفتی اون کار سخت وچندش اور!!!!
من از روی این حرفت تا حدودی به رفتار خودت شک کردم وشاید نزدیک به نیمی از تقصیرات را فعلا از خودت می بینم. اگر قبل از مصرف قرص های اعصاب یعنی از اول این اخلاق را داشتی این وسواس تو محدود به یک نکته ای که گفته شدنمی شه واحتمالا رفتارهاس وسواسی دیگه هم داری.حدس میزنم رفتار های معاشقه  را نمی دونی و زنت را تحریک نمی کنی .از طرفی بارها گفتی خیلی دوستش داری!!! سراپای زن برای شوهرش که نه در حد عاشق بلکه یک رابطه دوست داشتنی درجه های پایین تر هم باشه دلپذیر و اگر ستاره دارنشه خوردنیه .
دوم اینکه گفتی اخلاقش را بعد از ازدواج نشون داد. که دروغه چون خودت گفتی قبل از ازدواج گفته از زفاف می ترسه وتو چندان توجهی نکردی وخوت هم از شرم وحیای پسرانه حرف زدی که مانع شده اونو فبل از ازدواج بسنجی در واقع خودت هم چندان گرم به نظر نمی رسی!!! اگر چه 2-3 ماه تحمل کردی اما بازهم وظیفه داری که برای جبران کم توجهی در دوران عقد فرصت بیشتری پیش بیاری .
سکس دهانی( وقتی که بیماری خطرناک در کار نیست) هیچ چندش وسختی نداره واگر هم صحبتی از میکروبهای معمولی که حتی روی کف دستت هم همیشه هست، در جاهای مختلف میشه ،فقط با سه وعده آنتی بیوتیک میره پی کارش.
تا اینجا هر دو مقصرید وتو باید رفتار های تحریکی معاشقه را یاد بگیری وبکار ببری.

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۶ موافق

به علی : "" خانم موافق کوتاه نیا مگه کسی از تو خواست کوتاه بیای حالا هرچقدر دوست داری مهریتو بالا بگیر ولی اینو بدون پسری که اون مهریه رو قبول کنه به درد زندگی نمی خوره و کم عقله اگه واقعا هدف زنندگیتون بالاست به دستور دین عمل کنید و مهریه کم رو قبول کنید نه هدف شما بالا نیست هدفتون سواستفاده است اصلا چرا ممهریه کم رو قبول نمی کنید "" مهریه 114 سکه کجاش بالاست ، چه تضمینی هست با 14 سکه گوش آدم رو نگیرن بذارن بیرون ، اتفاقا اونی که مهریه رو نه خیلی زیاد مثلا همون 114 سکه 200 سکه یا حتی 700 سکه تقبل میکنه نشون دهنده اینه که انگی زیر دنگش نیست و طرف رو دوست داره و بهش اعتماد داره و میخواد زندگی کنه ، در خصوص هدف ، هدفم عدم متلاشی شدن زندگیم به سادگی ، عدم کنار گذاشتنم به سادگی ، عدم زیرآبی رفتن همسرم ، عدم تاوان عشق و دوست داشتنم دادن ، عشق ورزی و تربیت فرزند صالح ، لذت بردن از لحظات عمرم در کنار کسی که دوستش دارم و بچه دار شدن ازش ، عمر جون انرژیم رو صرف بچه مرد زندگی کردن ، و ... هست .

 

تحقیقات نشون داده بیشتر طلاق ها در همین مهریه های بالا رخ می ده خیلی از پسرا با مهریه بالا بدبخت شدن  ولی ما پسرا دیگه بیدار شدیم زیر بار ذلت نمی ریم تموم شد رفت حالا هرچی می خواید بگید (( تحقیقات نشون داده که این انتخاب از بی عقلی بوده ، عدم سنخیت حتی سنخیت ذات هر دو طرف ، نفهمیدن و عدم درک همدیگه که میشه توقعات مادی و معنوی بیجا ، عدم اعتماد و زدن برچسب مثلا خیانت بهم ، چشم چرون هوس باز ، دخالت خانواده ها ، و خیلی موارد دیگه وگرنه مهریه شعار طلاق هست دلیل اصلی طلاق نیست .
 
منم با کسی ازدواج میکنم که بهم اول اون اعتماد کنه مثل مردهای فامیل ( ما الحمدلله حتی یک مورد طلاق نداریم توی فامیل ) بعدش من به اون اعتماد میکنم یا میبخشم مهریه م رو در طی سالهای زندگیم بعد از اینکه عملکردش رو دیدم و اعتمادم جلب شد خدا رو وکیل میگیرم که برای همسرم این کار رو انجام میدم ، صد درصد همسری که میخواد با بنده ازدواج کنه شاید امروز توان مالیش نباشه ولی در چند سال آینده وضعش بسیار خوب میشه .
 
 
علی آقا فکر میکنم منظور شما از هدف والا در راه خدا باشه ههههههه
اصن ازدواج میشه بگی به نیت و قصد در راه خدا؟!

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۵۷ موافق

موافق  : به موافق 

نقل قول : (((خانم موافق شما به وجود شخص پسر مقابل اعتماد کن تو نمی کنی اون اعتماد کنه  بعد دستور خدا و دینه که مدیریت خانواده دست مرد باشه ولی شما با این مهریه می خوای جلوی دستور خدا و دین بایستی  بچه ها گفتن مهریه بالا قبول نمی کنند به شما خانما بدجور برخورد دارید می سوزید

کسی از شما نمی خواد مهریتو کم کنی هرچقدر دوست داری کن یک ملیارد سکه کسی از شما گدایی نمی کنه تفکر ما مردا اینه شما ناراحتی ازدواج نکن ! )))
 
 
چون طرف من یکبار اعتماد منو شکسته به راحتی به سادگی (( به نظر شما آیا میشه به کسی که بدون در نظر گرفتن عواطف و احساسات طرفش به سادگی کنار میذاره و ترک میکنه و طلاق میده اعتماد کرد؟  )) خواهشا جواب سوالم رو بدین
از کجا معلوم یکبار دیگه این بلا شدیدتر به سرم نیاد ، الان مادر در کنارم هست شاید روزی خدایی نکرده زبونم لال پاش از وسط بلند داشت ، پدرم ول معطله تموم آرامش من به یمن وجود مادرم هست ، شاید برادرهامم منو حمایت نکردند ، اونوقت تکلیف چیه؟ اونم با مردی که میگه تو فقط بمون خونه و خونه داری کن و بچه بیار و با یک .... بماند
 
من کی گفتم میخوام اختیار عنان رو از دست همسر بگیرم؟ مردی که مدیریت و ریاست درست و صحیح نداره باید بره غاز بچرونه 
 
 
ازدواج میکنم ولی ولی ولی با شخص قابل اعتمادم !! 
 
 
 
شما هر 4 کاربر ( اسم براتون انتخاب کردم چارچنگولی ههههه) شما اینقد که از طلاق و زندگی نکردن مطمئن هستید از زندگی کردن مطمئن نیستید ، چرا ما دخترا باید اول اعتماد کنیم وقتی به پاس تبعیض نژادی اختیار نفس کشیدن مون هم میفته دست شوهر بعد ازدواج ، چرا؟ چرا؟ مگر ما انسان نیستیم؟ دل نداریم؟ عواطف نداریم قلب نداریم؟ جون نداریم؟غرور نداریم؟ (( اختیار نفس کشیدن و حتی مردن در فراق پدر و مادر بدون اجازه شوهر ، کم اختیاری هست؟ کم قدرتی هست دست مرد؟ دیگه چی میخواد ؟ میخواید علامه دستور صادر کنند به نفع شما حق مرگ همسر رو هم دارید بریدن نفسش )) تا دیگه خیالتون راحته بشه که هر دوکی بخواید میتونید بریسید به گردش   
 
موافق : به سهیل
 
از نظر سهیل و به لطف دین اسلام زن یک کالاست و فقط برای لذت و بردگی مرد خلق شده ((((چون : احساساتی هست ، حق ارث کمتری میبره ، شهادتش برابر با شهادت مرد نیست ، هههه تابع نفس خودش هست از مسخره و میره میپره توی خیابون به همه اصن تمومی این تجاوز ها که میشه زنا به مردا تجاوز میکنند از نظر سهیل ، حضرت علی ( ع ) در خطبه 80 نهج البلاغه گفته بهشون ناقص العقل ، در خصوص عبادت چون پریود میشن و تعدادی از روز در ماه رو کمتر از مزدها عبادت میکنند ، چونکه در مقابل حرفهای سهیل دلیل و برهان میارن و انگ فمینیسم و ناقص العقل میخورن ، چون مرد سالاری و مدیریت در چشم قربان و بله قربان خلاصه میشه ، و خیلی موارد دیگه ))) 
 
سهیل به موافق : ای دختر فمینیسم ناقص العقل
 
 
یک قسم میخورم به جون عزیزترین کسم و خدا رو وکیل میگیرم : ( از وقتی که با شما 4 کاربر حرف زدم و باوراتون رو شنیدم در مورد حق حقوق زن و تبیعض نژادی ، قسم میخورم اگر همسری نصیبم شد که به حق و حقوقم به عنوان یک انسان یک زن احترام گذاشت و عادل بود مهریه که سهل هست جون شیرینم رو برای خودش و زندگیش بدم با عمل به اثبات میرسونم بهش اگر شخصی در ذهنم باورهاش اخلاقش فهمش عدالتش وجدانش و ... به تصویر کشیده میشه معلوم نیست کی باشه ولی ولی جوینده یابندست !! 
 
 
 
 
 
 
موافق به : به موافقم (( اون جام طلایی که خونم داخلش گرفته باشه خاک میکنم نه میخوام سرتا پام جواهرات باشه ، نه کاخ نیاوران خونم باشه ، نه همسرم برد پیت باشه ، نه ماشین زیرپام میلیونی میلیاردی باشه ، نه کلفت نوکر داشته باشم ، نه حساب بانکیم پر پول باشه ، نه پست شغلیم رئیس جمهوری باشه و نه خیلی چیزهایی دیگه فقط فقط سالم و عاقبت بخیر باشم و مونسم انسان ، عادل و با وجدان و مرد باشه همین بس . 
 
مونس خوب مونس خوب!!
 
 
 

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۴:۵۸ فاطمه30
به موافق:اینا چه چیزایی بودکه برای توجیه کردن کار خلاف شرع یه زن بدکاره آوردی. یعنی چی واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اولا از کجا معلوم پدرومادر ایشون اوایل زندگی وقتی ایشونو بدنیا آوردن فقیر نبودند ولی بعدها فقیر شدند؟؟/مگه نیستن آدمهایی که اول زندگی پولدار بودند ولی بعد ورشکست شدن. هیچ کس از آینده خودش خبر نداره. یکیش همین فیلم شبکه 1 مدینه که بخاطر نزول از عرش به فرش رسیدن. دوما وقتی توان مالی نداره کسی مجبورش نکرده دانشگاه درس بخونه مگه دانشگاه رفتن نونه شبه که نباشه نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟سوما وقتی قراره با پسرعموش ازدواج کنه بره زندگیشو بکنه کسی مجبورش کرده که به اسم دانشگاه رفتن بره هرزگیشو بکنه وپدرومادر رو مقصربدونه.؟؟؟؟؟؟؟چهارما با چه رویی میخواد با پسرپاکی (پسرعموش) ازدواج کنه درحالی که نه روحش ونه جسمش باکره نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نمیدونم خانمی یا آقا ولی هرکی هستی خیلی اشتباه میکنی که کارهای اشتباه همچین فردی رو چنین توجیه میکنی. خدا از تو و ایشون بگذره. به عنوان یه دختر تحصیلکرده از خوندن متنتون کاملا عصبانی شدم (درحدانفجار) برای یه دختر هیچ چیز  بالاتر از عفت وپاکدامنیش نیست که بخواد خدای نکرده به بهانه فقرو دانشگاه رفتن حراجش کنه.یاد فیلم روز سوم افتادم که دختر برای حفظ عفتش سه روز بدون آب وغذا تو حیاط خونه شون تویه جایی شبیه قبر خوابید تا برادرش  با نیروی کمکی بیاد ونجاتش بده.اونوقت چه آدم هایی(بهتره بگم چه حیونهایی) به اسم دانشگاه رفتن چه غلطهای زیادی که نمیکنن و این موجودات باعث بدنامی بقیه دخترهای تحصیلکرده هم میشن وباعث بدنامی خوابگاه و تحصیل علم میشن. واقعا که...................

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۸:۴۵ سهیل !!
از چارچنگولی به عاضاده
نمی دونم کدوم خدا را قسم خوردی!
خدایی که علی (ع) را آفرید!!!!!وبه عنوان جانشین پیامبر امام قرار داد !!!و توسخنانش را به استهزاء بگیری یا به خدایی که علامه طباطبایی را آفرید به طوریکه علمش زبانزد دنیاست!!!و تو دستور اونو مسخره می کنی!!!؟؟///!!!

ما مسلمونیم
از نظر ما
خدا زن را به منظور آرامش مرد برای "مودت ورحمت" آفریده نه به عنوان  یک نقطه چین:

« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ »روم آیه 21
«و از آیات خداست، اینکه از جنس خودتان جفتی بیافریند که در بر او آرامش و سکون یابید و میان شما دوستی و مهربانی برقرار نمود. همانا در این‌ها نشانه‌ها و آیت‌هاست برای آنان که می اندیشند.»

از نظر ما
خدا زن ومرد را مثل لباس، پوششی برای عیب های هم دیگه آفریده

« لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ» بقره آیه 187
«زن لباس ستر و عفاف شما هستند و شما هم لباس و عفت آن‌ها هستید»

از نظر ما
خدا زن را برای بقای نسل بشر آفریده

«نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنىَ‏ شِئْتُم‏» بقره 233
«زنان شما کشتزار هستند پس به کشتزارهایتان نزدیک شوید هرگاه که خواستید.»
از نظرما
خدا زن را برای مادر شدن آفریده سختی های اونو در زمان حمل ووضع حمل و دوران شیر دهی برای مرد تاکید ویادآوری کرده
«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ...»
«ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می‌کند و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است.» احقاف 15

از نظر ما مقام زن در مادر بودن هستش با این الگوها
مادری مثل زهرا(س)
«إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ....» ازبس  شنیدی توضیح نمیخاد
مادری مریم مریم (س)
که لیاقت گفتگوبا ملائک وغذای غیبی داره
«کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابآل عمران37« «هر زمان زکریا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏دید. از او پرسید: «اى مریم! این را از کجا آورده‏اى؟!» گفت: «این از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد.»

مثل مادر موسی که  لیاقت الهام  از غیب داره.


«وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی‏ وَ لا تَحْزَنی‏ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ»قصص7

«ما به مادر موسی الهام کردیم که او  را شیرده. پس هنگامی که بر او ترسیدی او را در دریای نیل بیفکن و مترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از رسولان قرار می‌دهیم.»
...............................................................................
از نظر ما

 

زن شایسته یکى از دو عامل پیشرفت خانواده است.(پیامبراکرم ص)

 مستدرک  ج14 ، ص171 

 

بیشترین خیر و برکت در زنان است.(امام صادق ع)

من لایحضره الفقیه، ج3، ص385، ح4352

بهترین زنانتان، آن زن زایا، بسیار مهربان و پاکدامن است که براى شوهرش خودآرایى مى کند و از غیر او خود را محفوظ نگه مى دارد، حرف شوهرش را مى شنود و فرمان او را اطاعت مى کند... .(پیامبراکرم ص)

 کافى ج5، ص324، ح1

 


خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هیچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى کند، مگر آن که خداوند متعال او را در قیامت شاد مى کند.(پیامبراکرم ص)

کافىج6، ص6، ح7

 

کارى که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گُلى است (ظریف و آسیب پذیر) نه قهرمان و کار فرما.(امام علی ع)

نهج البلاغه، نامه31


یکدیگر را به رفتار نیک با زنان سفارش کنید.(پیامبراکرم ص)

مسترک ج14 ، ص253



  هنگامى که زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است که با جان و مالش در راه خدا جهاد مى کند و هنگامى که فارق شود ، پاداشى دارد که نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى که شیر بدهد ، در هر بار مکیدن ، پاداش آزاد کردن یکى از فرزندان اسماعیل علیه السلام براى اوست و آن گاه که شیردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گوید : «عمل را از نو آغاز کن که بى تردید ، آمرزیده شدى» (پیامبر اکرم ص).امالى (صدوق) ص 412 - 411 


از ما نیست کسی که وسعت زندگی بر او داده شود و او بر خانواده اش سخت بگیرد.
(پیامبر اکرم ص) مستدرک ج 2 ص 643


جبرئیل به قدری در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نیست مگر این که عمل زشتی (فاحشه بینه) از ایشان آشکار گردد.
(پیامبراکرم ص) مکارم الاخلاق طبرسی


بعد از ایمان به خدا نعمتى بالاتر از همسرموافق و سازگار نیست.
(پیامبراکرم ص) مستدرک ج 2 ص 532

آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند ، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید.

(علی ع) مستدرک جلد 2 ص 551
بقیه را سرچ کن خیلی سفارش در مورد احترام زنان پیدا می کنی.
......................................
اماهرزنی لایق احترام نیست
از نظر ما


با برکت ترین زنان، کم مهریّه ترین آنان است. (پیامبر اکرم ص)نهج الفصاحه ص475 ، ح1536

بهترین زنان شما ، زن عفیف راغب است که در ناموس خود عفت و به شوهر خود رغبت داشته باشد پیامبر اکرم (ص). نهج الفصاحه ، حدیث 1534

زنی پرسیدای رسول خدا! حق مرد بر زن چیست ؟
حضرت صلی الله علیه و آله فرمود : این که او را اطاعت کند و سرپیچی نکند و از خانه چیزی را بدون اجازه او تصدق ندهد و بی اجازه او روزه مستحبی نگیرد و در هر حال در امر زناشویی او را ممانعت نکند و از منزل خارج نشود مگر به اذن و اجازه او و اگر بدون اجازه او از خانه خارج شود ، ملائکه آسمان و زمین و فرشته های غضب و رحمت او را لعنت می کنند تا وقتی که به منزل برگردد. مکارم اخلاق فی حق الزوج علی المراة (ط بیروت ص 214) 

 

سرچ کنید هرجا از زن خوب حدیث هست در باره شوهر داری وعفت وحیا هست

از دید شما اگر این ویژگی ها مربوط به کالاست که خب چه کنیم دینمون اینطور میگه.

اما اگر زن را از نظر اسلام کالا بود نمی گفت حجاب داشته باشه می گفت کاباره براش بسازید حال حولتونو 4-5 سال ببرید بعد ولش کنید هرغلطی خواست بکنه.

 ما هرسخن فمنیستی را،در راستای توسعه هرزه گری میبینیم!!!

از نظر سهیل کلام امام معصوم همتراز با آیات حق هست چون معصوم غیراز قرآن نمی گوید  ومنکر او مرتد است

تبعیض نژادی هم در کار نیست ههههه سرخ وسفید وزرد وسیاه یکسانند اما بعضکم علی بعض در مورد جنسیت را خدا گفته برو هرچی میخوای به خودش بگو!!

لا یکلف الله نفسا الا وسعها را هم خدا گفته

.............................
یک بار یک مردی یا به قول خودیاتون یک نری! اعتمادت راشکسته که نمی دونیم چقدر زرنگ بوده که زود به اخلاقت پی برده البته این اخلاقی که اینجا میبینم نه اخلاق واقعی شاید اینجا فیلم بازی می کنی ودر واقع خیلی هم خوب باشی!!!
به هر حال همه اونطور که تو فکر میکنی نیستند.
من که رفتم دکتر گف چیزیت نیست ضرر نداره که یه سری بزن!!!!!

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۷ هرکی به همه

اوووووووه...چقدر تو این پست دعوا کردین!!!!

راسیتش که همچین پستای که دعوا ومجادله میشه من اصلا نمیخونم!! هههه

برو بابا حوصله داریناااا ...

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۹ بوی یاس

چه خبره اینجا

خدا عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه انشالله

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۰ لاک پشت
به موافقم
یه پیشنهاد محترمانه دارم این طور که به نظر میاد شما یک بار در زندگی شکست خوردید و جدا از اینکه علل موضوع رو نمیدونم با این فرض ادامه میدم که شما در تجربه تلخ قبلی مظلوم واقع شدید و احساساتتون نادیده گرفته شده.  فکر میکنم زخم اون اتفاق التیام پیدا نکرد اگه احیانا میخواید وارد یه ارتباط تازه بشید براتون مشکل ایجاد میکنه این خشمی که از تک تک کلماتتون میاد از اون اتفاق سرچشمه میگیره اگه نتونین اون اتفاق و این زخم التیام بدید ارتباط جدیدتون هم دچار عاقبت خوشی نمیشه چون هر اشتباه هر چند کوچکی آقا با موضع گیری چند برابر سخت تر شما مواجه میشه.
به این باید توجه بشه که اشتباه قبلیتون  شاید به دلیل بد تحقیق کردن یا انتخاب غلط یک فرد بد بود نه اینکه اگه مهریه رو اونجا زیاد قرار میدادید مشکلتون حل بود.
از منظر فیزیولوژی نفس کشیدن یه رفتار غیر ارادیه!

مسئله ای رو که میگم شاید اکثرا متاهلین اینجا روش صحه بزارن که یکی از مهم  ترین نکات زندگی مشترک "گذشت" هست چون هر دو طرف میدونن دو آدم ممکن الخطا گاهی از رفتارهایی از دستشون در بره. که به خودشون میگن "کاش این کارو نمیکردم"

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۲ به ارکیده
یخده فک کن بیبین از اون جکای ک یوختایی یجایی بچشت خرده بود ها همونا یدت میایه؟
ازونا بوگو.

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۴ موافق به فاطمه 30

فرق بین نیاز و خواست رو میدونی؟! نه نمیدونی اگه میدونستی تو قضاوت نمیکردی در ضمن خوب کامنت های من و سایر کاربران رو بخون که بحث " مهریه " مطرح بوده و با تعریفم خواستم به آقایون بگم که فکر نکنند تنها برای یک زن یا دختر نادرست مهریه راه پول درآوردن هست !

فرق خواست با نیاز : وقتی نیاز هست یعنی اجبار و الزام هست مثل نیاز به هوا ، خوراک پوشاک ، آموزش ( هم شده نیاز شما چی خوندی خانوم تحصیل کرده وقتی سریع و بالفور قضاوت میکنی و منظور منو نگرفتی ، این 4 تا آقای کاربر ماشاالله بقدری تیز هستن تا اشاره کردم گرفتند منظورم چیه و هدفم از تعریف این داستان چی بود ، نه توجیح ) قبلا میگفتند علم بهتره یا ثروت؟! همه میگفتند با علم میشه به ثروت رسید ، ولی الان تا ثروت (پول) نداشته باشی میتونی به علم برسی به ثروت برسی؟ مسلمه تا پول ایاب ذهاب نداشته باشی ، پول شهریه نداشته باشی ، پول کتاب و هزار کوفت و زهر مار نداشته باشی نمیتونی به علم برسی چه برسه به ثروت ، بعدش باید ثروت (مایه) داشته باشی تا تجربه کسب کنی نه به صرف یک مدرک یا چند واحد تئوری به جایی نمیرسی با این همه بازار رقابت ! 

بله شمای تحصیلکرده فوق لیسانس آموزش ( دانشگاه ) برات خواست بوده نیاز نبوده چون تامین هستی ، شما از کجا میدونی اون دخترم مثل خودت که میگی فوق لیسانسم و نتونستم کاری گیر بیارم اونم به هزار در نزده باشه که در موردش قضاوت میکنی از کجا معلوم روسپی گری گزینه مورد انتخاب آخرش و ناچاریش نبوده باشه ، شما خودت تامین هستی در نظر بگیر دختری رو که حتی توان خرید یک لباس نداشته باشه ، انسان وقتی دیدی نیاز داشته باشه و اجبار باشه و چاره و راه دیگه ای نباشه گوشت سگ هم بهش حلال میشه ، این دخترم انسان هست از کجا معلوم پسر عموشم پاک باشه ، اونوقت از کجا معلوم پسرعموش بدون جهیزیه قبولش کنه ، شما از تنهایی نیاز به همسر چون آینده رو تنهایی می بینی سایت رو به ستوه آوردی و به هر کسی التماس دعا داری که شاید فرجی در کارت بشه و به هر کار درستی دست زد تا بلکه گره از بختت باز بشه ، اون دخترم نیاز مالی داشته و نیاز داشته که تامین مالی بشه و اونم مثل شما دیده آینده ای نداره و آینده ش به خطر هست اومده برای خودش دس پس کرده و رفته دانشگاه شاید به نیت اشتغال !! 

 

فاطمه 30 به عنوان یک دختر ازت سوال دارم کدوم زن هست که دوس داره خودش رو در معرض حراج بذاره هرزه هاشم بیذارن ، و هر ساعت دست یک اجنبی به وجودش بخوره و مثل یک آشغال باهاشون رفتار بشه ، هیچ جایگاهی نداشته باشند ، پس اینو بدون که اگر زنی در مسیر نادرستی قرار میگیره : 1. ناچاری و برحسب نیاز

2.برحسب اشتباهات خودش

3.و خیلی موارد دیگه

 

یک سایت بهت معرفی میکنم پست هاش رو جستجو کن با روسپی ها مصاحبه شده زنه میگه آرزوی مرگ خودم رو دارم ، به خاطر 2 قرون پول رابطه جنسی رو با هر مردی قبول میکنه وقتی میره می بینه دسته جمعی میخوان باهاش رابطه داشته باشند

( سایت : www.gizmiz.com ) 

 

جو فیلم شبکه 1 و روز سوم بود نمیدونم اگه درست گفته باشم برندارت ، اونی که یکبار ثروت بدست میاره و ورشکست میشه دوباره میتونه ثروت رو بدست بیاره چون مغزشم رو داره وولی اونی که از اول هیچ پخی نبود آخرشم هیچ پخی نیست ، فیلم روز سوم هست اوضاع زمان جنگ بوده هیشکی از دیگری وضعش بهتر نبوده و همه زنها و دخترها باید از عفت و جونشون مراقبت میکردند نه تنها اون بازیگر نقش اول !!

 

 

نظرت در مورد دختری که بخاطر کار کردن و استقلال مالی میره فلان شرکت کار میکنه بخاطر ضجر مالی که کشیده ، بعدش به سبب همین ضعف مدیر عامل مخش رو میزنه و همسر دوم ( رابطه پنهانیش ) میکنه چیه؟!

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۷ ابوالفضل
خواهر من خانم موافق زندگی یعنی گذشت مطمین باشید مهریه بالا زندگیرو نگه نمی داره اگه کسی بخواد شما رو به خاطر مهریه کم بندازه بیرون ارزش زندگی کردن نداره همون بهتر که ازش جدا شید ولی خیلی ها هستند که مهریشون فقط یک جلد کلام الله مجیده ولی شوهرشون اونارو از جونشون بیشتر دوست دارن عصبانی نشید اگر این احادیث که می گویند زن ناقص العقله به معنای این نیست ارزش زن از مرد کمتره چه بسا در بعضی جاها واقعا نقش زن از مرد پررنگ تره مانند نقش مادری ولی به خاطر احساسات بالا زیاد نمی تونه احساسات رو از تصمیمش دور کنه حقیقتهخداوند فرموده رییس خانواده مرده و یکی از وظایفش محبت و تامین تمامنیاز های زنه خواهر من اطاعت از شوهر به معنای بردگی و ذلیل شدن نیست بلکه نشانه علاقه زن به فرمان خدا و قبول وظایفش است و مرد زندگی شما قطعا یزید نیست حتما یک آدم عاشقه که خوبی شما رو می خواد شما دوست دارید در کنار شوهرتون حرف آخرو بزنید ببینید میشه دو نفر یکجا حرف آخرو بزنند این موجب اختلاف میشه     موفق باشید و سعی کنید در مورد مهریه بالا تجدید نظری کنید

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۲ سمانه
سهیل قبلا حدس زده بودم که با چند تا اسم کامنت میذاری اما از اینکه راجع به خانم آزاده این فکر رو کردی برام یقین حاصل شد که خودت اینکاره ای که به دیگران هم شک داری . ادبیات آزاده و خانم مؤافق با هم کاملا فرق داره . اون بنده خدا که شما رو واگذار کرد به خدا و بحث بی نتیجه رو رها کرد مگه چی گفته که اینقدر ناراحت شدی که دیگه ولش هم نمیکنی ؟ امشب شب قدره . کاش القائات شیطان دست از سر هممون برداره . 

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۰ موافق به سهیل

آزاده نیستم ، تک تک حرفهایی که زدی رو قبول دارم ممنون از اینکه جایگاه و مقام " زن " و "مادر" بودن رو باری دیگر به خودت و ما نشون دادی .

 

ما خانوم ها تنها خواستار احترام گذاشتن به نظرمون هستیم و پذیرش حرف حق و منطق را نیز داریم خواسته زیادی نیست .

احترام و عدالت = اعتماد ما به آقایون

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۹ رعنا
خانم موافق مهریه بالا خوشبختی نمیاره تمام دوستام که مهریشون کم بود خوشبختن و برعکسش همه ی دوستام با مهریه بالا تو زندگیشون مشکل دارن اصلا خدا به زندگی که با مهریه بالا شروع بشه کمک نمی کنه من خودم تصمیم گرفتم مهریم کم باشه و از شوهرم حرف شنوی داشته باشم چون این وظیفه رو قرآن به من داده در ضمن آقایون توهین نکردن که اینقدر ناراحت شدید من عاشق شوهرم خواهم بود و مطمینم خدا این احساسات پاکمو با دادن شوهر خوب جبران می کنه همون طور که خواهرای کم توقعم خوش بختن و شوهراشون دوسشون داره

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۸ به طرفدارن مهریه کم
حال با موضوع این پست کاری ندارم
چند تا سوال دارم از شماها در مورد مهریه
1.از نظر شما مهریه کم چقدره؟
2.از نظر شما مهریه زیاد چقدره؟
3.شماها احتمالا خواهر و دختر و بالاخره یه جنس مونث دارین که با شما نسبت داره مهریشو رو چقدر قرار دادین؟
4.این مهریه ها رو کی تعیین کرده؟
5.ایا حاضرین دختر و خواهر خودتون رو با یک سکه یا 5 سکه یا 14 سکه اصلا به هیچی به عقد پسری در بیارین
6. ایا شما دوست داشتین جای زنها بودین و فقط بهتون مهریه تعلق میگرفت به جای همه اختیاراتی که دارین
7-تو اطرافتون تعداد زنهایی که مهریشون رو گرفتن چقدره؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/937

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۲۶ رضا
چی میگی موافق همه چیرو با هم قاطی کردی یه ذره منطق نداری هیچ کدوم از حرفات مورد پسند قرآن و اهل بیت نیست و به خانم متشخص فاطمه 30 و چهار مردی که فقط دستورات دینو نوشتن توهین کردی با این تفکر شما ازدواج نکن به هیچ وجه که شوهرتو با این توقع و بی منطقی بیچاره میکنی آقای نجفی سانسور نکنی ها 
طلبکاری مگه  زنای با مهریه بالاهمشون فکرشون مثل تو هستش باید همشون تا آخر عمر مجرد بمونن
بابا جواب این بی منطقو ندید هر چقدر دلیل بیارید  با برهان و استدلال حرف بزنید انگار دارید با دست رو سنک می کوبید نمی فهمه آقا زور که نیست 

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۳۹ علی
موافق دوست داری چی بشی دوست داری چیکار کنی ها ها اصلا خودت می دونی چی میگی فاحشه گری رو توجیه می کنی زن های آبرو مندی هستند که از گرسنگی می میرن ولی دست به اینکارا نمی زنند اصلا مسلمونی بگو ببینم احادیثی که آقا سهیل آورد قبول داری یا نه اگه نداری و اگه مسلمون نیستی به فرما بیرون یک کدوم از این احادیثو نتونستی در موردش نظر بدی چون جوابی نداری

۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۳:۰۲ موافق

موافق به : علی

مگر مسلمونی تنها در ذکر چند حدیث خلاصه میشه ، احادیث رو قبول دارم چون با استدلال و منطقم موافق هست ، چون حرف حساب جواب نداره ، تنها جواب در مقابل حق و حقیقت سکوت و احترام هست ، شما چی مسلمونی از نوع تجارت؟! تو که مسلمونی چطور قضاوت میکنی در مورد من از پشت یک مانیتور ، بشین توبه کن خواهر مسلمونت رو ناراحت کردی باید رضایتم رو بدست بیاری وگرنه میری به جهنم ( حق الناس به گردن داری ، دل شکستن هنر نیست دل بدست آوردن هنر هست )

من کافرم تو مسلمونی رو برای من تعریف کن !

مسلمونی به چیه؟ ( صرف نماز خوندن  ، روزه گرفتن ، پذیرفتن خطبه 80 نهج البلاغه ، مهریه کم ، ذکر احادیث در سایت ، از قرآن به عنوان حربه استفاده کردن برای زنان و ... )

نصیب گرگ بیابون هم نشی مگر سهیل نیست چقدر به زیبایی و ظرافت سخن بیان میکنه یاد بگیر !!

 

به قدری زیبا سخن میگه که موجب پذیرش میشه

۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۳:۵۵ موافق به ابولفضل

سلام برادرم ، ممنون از نظرت با تک تک نظراتت موافقم ، بخدا مهریه بالا نظر منم نیست چون تضمین خوشبختی نیست ، ولی به مثابه یک دل گرمی یک دل قرصی میمونه که مردی که عادت داره به تنهایی و طلاق عاطفی دادن ، شما وابستگی عاطفی و طلاق عاطفی رو لمس کردید زار بزنید از دست طرفتون از زور گریه ، بهت بگه نفسم بدون تو میگیره ولی بعد 3 روز به راحتی و سادگی کنارت بذاره ، ( اگر انسان ها خوب باشند و بی اعتمادی وارد رابطه نکنند ، حرف شون رفتارشون با روز اول یکی باشه ، خواستن همون باشه ، و به نظر و حقوق همدیگه احترام بذارند ، حق جو باشند ، عادل باشند ، یک جور رفتار کنند ، باورها رو نشکنند که تصویر زیبای خودشون شکسته میشه و خیلی موارد دیگه مهریه معنی نداره ، نیازی به قانون در روابط نیست ، دادگاهها تعطیل میشه ، من دوس دارم حرف اول و آخر رو همسرم بزنه (ولی نظر منم بپرسه اگر درست تر بود در بعضی جاها مثلا احترام بذاره ، مرد باید تعیین و تکلیف کنه کجا بریم ، با کی رفت آمد کنیم ، به چه سبکی زندگی کنیم ، حدود اختیارات و آزادی های یک زن مثلا یک زن بدون اجازه و رضایت همسرش نباید از خونه بیرون بره و حتی مالی ببخشه و حتی بدون اجازه و مشورت با همسرش مهمونی دعوت کنه ، نوع پوشش و خیلی موارد دیگه که ما خانوم ها احترام میذاریم و میگیم به اجازه مرد و مرد میگه با مشورت با خانومم ولی تموم کننده خودم هستم ، یک زن باید مطیع باشه در هر امری ، دوست و محرم اسرار شوهرش و زندگیش باشه و خیلی موارد دیگه

 

مادر خودم الان مهریه ش 100 تومان هست ولی پدرم که طلاقش نداده ، اینم بگم رابطه جدیدی نیست بلکه ادامه همون رابطه هست ، من میخوام زندگی کنم مگر انسان چندبار به دنیا میاد و فرصت زندگی کردن داره ، که لحظات عمر بگذره در تنهایی و حسرت ، دوست داشتنی که حقیقی هست گذشت میاره ، من دوس دارم طرفم منو تنها بخاطر اینکه فاکتورهای مدنظرش رو تا حدود زیادی دارم نخواد بلکه بخواد خدا وکیلی تا آخر عمرش در کنار من زندگی کنه ، در کنار هم باشیم نه در مقابل و جدای از هم ، خدایی نکرده یک روزی قصد تنوع طلبی نداشته باشه ، قصد ترک کردن نداشته باشه ، با خودش صادق باشه اول بعد با من که قصد زندگی کردن داره ، من با 14 سکه مخالفتی ندارم اگر اعتماد من و خانواده م رو بتونه جلب کنه ، شماره تماس یکی از محل های کارم رو بهش میدم زنگ بزنه در مورد مادیات و حسن سابقه م بپرسه تعریف از خودم نیست به میلیارد پول زیر دستم بوده یک ذره نظر به مال یا حتی ناموس مردم نداشتم مدیرعامل فلان شرکت زنگ زده بود به شرکت دوستش برای همکاری با بنده خدا شاهده میگفت تموم زندگیم زیر دست این دختر بوده  ، اون بیاد جلو و شناخت از نزدیک بدست بیاره من مطمئنم که اعتماد میکنه ، به فاطمه زهرا قسم آقای ابولفضل اگر مادیاتی بودم و بخاطر سکه و مهریه میخواستم ازدواج کنم تا الان بخاطر موقعیت هایی که داشتم شاید بچه هم داشتم ، یا شاید در همین چند ماه آینده عروسیم بود ولی چکار کنم این دل صاحب مرده ول کن نیست گیر کرده !

 

اینم بگم تعریف از خود کردن اشتباهه ولی هر کسی رو که بخوان بشناسند باید از محل زندگی و محل کارش تحقیق کنند .

 

ببخشید طولانی شد اگر راهنمایی کنید  ممنون میشم

۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۴:۱۰ سمیرا
اینقد شما چنتا به هم پریدید که سوال کننده را هم فراری دادید .اخرش معلوم نشد چ تصمیمی گرفت واسه زندگیش.کاش میومد و میگفت 
تو را خدا تموم کنید هیچ کس حوصله خوندن حرفای طولانی شما را نداره.الکی خودتونا خسته نکنید.
ی سوال :انگشتاتون درد نمیگیره اینقد تایپ میکنید یا لمس میکنید؟!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۲ ابوالفضل
خواهر من به خاطر اون اتفاق براتون متاسفم واقعا به جای اون آقا از شما شرمنده ام چیزی ندارم بگم ولی خانم موافق نا امید نشید همه مثل هم نیستند شما نظراتو تو همین پست ببینید که چقدر با هم متفاوته در واقع اون آقا شایستگی شما رو نداشت حتی اگه مهریه شما هم بالا اون آقا وجود شما رو با  بی علاقگی تحمل می کرد این زندگی چه ارزشی داشت متاسفانه خیلی از دختران احساساتشان بازیچه یه مشت آدم از خدا بی خبر میشه و بهترین روش آگاه کردن دختران ما هست باید دختران ما بدونند که تمام پسرایی که قبل از دوران عقد تن تن ابراز علاقه می کنند هدفشون پاک نیست پسرانی که هدفشون پاکه فقط به ازدواج فکر می کنند من نظر آقایون و شما رو خوندم جالبه که دیدگاهتون تفاوت چندانی نداره فقط یکم سو تفاهم پیش اومده بهتره از هم عذر خواهی کنید 
اگر من میگم مهریه در حدی باشه که مرد توان پرداختشو داشته باشه چون این حق زنه حتی اگه در این دنیا پرداخت نشه باید در اون دنیا این دین پرداخت بشه و الگو ی همه ی ما ازدواج حضرت علی و فاطمه هست که خالی از هرگونه دلبستگی از امیال دنیویه و کاملا معنویه من از دختران و پسران می خوام ازدواج معنوی کنند به هم وفادار باشند و مهریه و جهیزیه براشون مهم نباشه

۳۰ تیر ۹۳ ، ۲۰:۲۹ سوال کننده
همسرم خیلی درست شده انگار معجزه شده خودش از من عذرخواهی کرد بابت کل کاراش  اصلا 180 درجه چرخیده فکر کنم یک کسی یک جایی نصیحتش کرده فکر کنم تو همین اینترنت حالا عین من تو سایتی یواش یواش عوض شده  البته بداخلاقی دست خودش نیست داره تمرین می کنه بهتر شه دست اون کسی که نصیحتش کرده درد نکنه مشاور از دستش کم آورد ولی نمی دونم چجور رام شده در عجبم سردرگم خودش درخواست هم خوابی داره باهم می خوابیم ولی دوست ندارم فعلا جنسی باشه تا اخلاقش کاملا درست شه خیلی مهربون شده پس چرا قبلا اینجوری نبود چجور این همه عوض شد در عجبم در حیرتم خانم ها می دونید دلیلش چیه چرا یک دختر اول اینجوری می کنه بعد درست میشه یعنی به خاطر ترسه البته من دیگه بهش بی محلی می کنم و خیلی سرد برخورد می کنم عین مرد غریبه

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۹ گل نازار
آقای سوال کننده همه ی ما انسان ها یه وقتایی کارایی میکنیم که به نظرمون خیلی درست و خوب میاد ولی حقیقتا کارمون اشتباهه. تا اینکه تلنگری بمون وارد میشه تازه متوجه میشیم که ما کجای کار بودیم.خانم شما هم تازه متوجه اشتباهش شده و میخواد که جبران کنه خواهشا از رفتار هاش تعجب نکین و گذشته رو به یادش نیارین چون خجالت میکشه و شرمنده میشه.در عوض از رفتارهاش استقبال کنید.

امیدوارم به برکت این ماه عزیز مشکل زندگیتون به زودی کاملا حل بشه.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۴۳ سمیرا
سلام 
حالا چرا شما داری ناز میکنی؟؟؟؟
شاید اون روز تا حالا فکر میکرده چون دوستش داری  همه جوره باهاش کنار میای ولی الان که کمی ترسوندیش شاید به خودش اومده که نه شما هم صبر و حوصلتون ی اندازه ای داره.
خدا را که مشکل جنسی نداشته که اگه داشت نمیتونست به این راحتی خودشا در اختیارتون قرار بده.پس حالا که اومده طرفتون پسش نزنید ولی خوب اگه بهش شک دارید فقط با هم معاشقه های خوب داشته باشید و مرحله اخرا بگزارید وقتی مطمین شدید.
شاید اخلاقش هم که میگید بده بخاطر این بوده که همه چیز برای اون هم مهیا بوده ولی اون هم نتونسته به لذت برسه پس مطمین باشید حال و احوالات اون هم بهتر از شما نبوده ولی شایز بخاطر ترسش نتونسته اینکارا انجام بده.
مطمین باشید اگه زن و شوهر رابطه جنسی سالم و دو طرفه ای داشته باشند که هر دو به لذت برسندتو اخلاق و رفتارشون خیلی موثره و تو طول روز کاملا خودشون متوجه میشن .شما هم سعی کنید معاشقه خوبی داشته باشید که هردوتون راضی بشین ببینید واقعا رو خودتون و خانمتون اثر میذاره یا نه.
به نظر من اخلاقش هم کم کم درست میشه.پس حالا که خودش اومده پسش نزنید امتحان کنید ببینید جواب میده یا نه.
رابطه جنسی خیلی میتونه روی اعصاب و روان ادمها اثر بگزاره و انرژی مضاعفی را بهشون وارد کنه.
امیدوارم باز هم خبرهای خوب بشنویم.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۴ یاس

سلام.

تبریک میگم خیلی خوشحال شدم انشاالله مشکلتون خیلی زود از بین بره. فعلاً همین روندو پیش بگیرید باهاش سرد باشید اما قابل اعتمادش باشید، بذارید تشنه شما بشه. شاید از محبتای شما اونقدر مطمئن شده بوده که خودشو فقط در مقام ناز میدیده و شما رو نیاز.

انشاالله به طور کامل درست میشه و بگذارید خودش اول برای درخواست رابطه پیش قدم بشه. اما  بعدش سعی کنید این دو سه ماه رو فراموش کنید و بشید همون آدم.

براتون آرزوی خوشبختی میکنم.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۷ لاک پشت
آفرین به خانمتون که داره تلاش میکنه و آفرین به شما که صبر میکنید شما هم کم کم باید فازتون رو از بی اعتنایی به توجه و محبت تغییر بدید.
ان شاالله به حق همین شب ها روز به روز زندگی تون شیرین تر بشه.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۹ :|
مراقب باش بی محلیات نزنه تو ذوقش !!

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۶:۱۳ نفس
من تاالان نظرى ندادم اکثر دوستان چیزهاى ک بایدگفته میشد گفتن،مقصراصلى خانم شما هست قبول وکاملأ حق باشماست،اما آقاى خوب مگه نگفتى دوسش دارى؟اگه واقعأ میخواى باهاش زندگى کنى بشین باهاش حرف بزن وتوقعات،خواسته ونیازهایی که دارى بهش بگو،ازحرفهایی که درمورد زندگى عاشقانه زدى براى ما به همسرتم بگو بزاربدونه چى میخواى ازش فقط به رابطه جنسى فکرنمیکنى،بهش زمان بده تغیر کنه خودتم کمکش کن بگو وقتى همه چیز درست شد بعدش من اون اعتمادى که از دست رفته رو به دست آوردم میتونیم 1شب به یادماندنى داشته باشیم وبقیه ماجرا
اگه زندگیت رو دوست دارى بایدگذشت کنى ببخشى وگذشته رو فراموش کنى سخته اما میشه
نمیدونم چطور بایدمطمئن بشى ک کاراش واقعیه اگه صلاح میدونید ببریدش مشاوره
2باره نظر همه دوستان رو بخونیدلطفأ

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۹ SIIH
ببین آقایی ک از خانومت متنفر بودی ببین چی شد؟خیلی سریع گفتی مریضه،گفتی منطق نداره و خیلی چیزای دیگه اینجا تو این دنیای مجازی خیلی ب خانومتون توهین کردین،و ب دیگرانم این اجازه رو شما دادین ک ب خانومتون توهین کنن،برا حرفا خودتون جواب پیدا کنید!کسایی ک راهکار طلاقو دادن براشون جواب بذارید! خودتونم ب خودتون جواب بدید
خانومتون کاملا سالمه(تا شما چ چیزی رو سلامت بدونین) این مشکل شما هم بود ک نه تو دوران عقد شناختینش نه تو این 2ماه،خاهشا 2 روز دیگه ی نظر نذار ک بگی همه اینا فیلمش بود و غیره،شماها شناختی ک تو این همه مدت باید کسب میکردید از هم نکردید حالا باید این شناختا رو بدست بیارید
امیدوارم زندگی خوبی داشته باشید و خودتون این خوب بودن رو خراب نکنید

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۹:۵۶ بوی یاس

افرین همینطور بی محلی کنین تا این بار خانمت بیاد مشکلشو مطرح کنه اونوقت ما برای ایشون راهکار بزاریم و بعدش ما بیایی و این روند همینطوری ادامه پیدا کنه

اقای محترم مثل یه مرد غریبه چیه حالا که ایشون اومده سمت شما شما داری ناز میکنی؟لااقل مثل برادر براش باش منظورم اینکه اینهمه بهش بی اعتنا نباش. قبول کن خودت بدتر از اون مریضی.

خانم شما از شب زفاف میترسیده و میترسیده اگه محبتی کنه شما میری سمتش و .... برای همین اینقدر به شما بی محلی میکرده الان هم که درست شده شاید دوستی اشتایی از این بابت خیالش رو راحت کرده و از خواب خفته بیدارش کرده این گوی و این میدان از این به بعد کار شماست که بهش ارامش بدین و خیالش رو از هر بابت راحت کنین در ضمن اینهمه کینه ای نباشین این خانم قصدش پیچوندن شما نیست بهش اعتماد کنین تا زندگی خوبی داشته باشین انشالله

موفق باشید

اقایونی که دم از طلاق میزدین متاسفم براتون

۰۱ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۲۴ سهیل !!
این مورد را اینجا زنها درست می گن کله شقی حدی داره اون به اندازه کافی فکر وخیال داره مواظب باش دیوونه نشه وقتی میاد پیشت ناز بکش آخرین کامنتی که به خودت نوشتم رابخون وسواس نباش آروم آروم بخورش خودش تا التماس کنه که ب....نیش.تو انگاری هیچی بلد نیستی!!

۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۳ سوال کننده
خانم های محترم اگر هر کدوم از شما جای من بودید خیلی زود تر از این ها کم می آوردید مطمین باشید 
همسر من الان خیلی خوب شده دلیل کاراش رو ازش پرسیدم بهم گفت تصمیم گرفته دیگه درست بشه و ازم خواست دلیلبداخلاقیش تو اون سه ماهو نپرسم میگه یه دلیل شخصه داشته که الان  برطرف شدههر چقدر فکر می کنم نمی دونم چی بودهخودش میگه خانوادگی بوده و مربوط به خانواده من میشه ولی دیگه کامل نگفت یعنی این سه ماه از من دلخور بوده دلیلشم کامل نمیگه خلاصه شده یک زن معمولی ازم می خواد معاشقه ه رابطه جنسی داشته باشیم من یکم اخلاقمو بهتر کردم سعی کنم  عین اولم بشم کم کم   داریم درست میشیم فعلا من به خاطر بیماری روانی توانای  رابطه جنسی کامل ندارم فعلا م قرصامو قطع کردم تا به حالت عادی بیام یکم طول می کشه 
از نظر همتون متشکرم

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۵۷ موافق به سوال کننده

الهی شکر که شمام بهم افتادید و از خر شیطون جفت تون اومدین پایین !

 

عامو برو بپر وسط باغ ههههه دیگه چی میخوای اخلاقشم که الحمدلله خوب شد

ناز تعطیل !

 

شب عروسی کی هست به سلامتی؟! ههههه تا با تار تنبک بیایم در حجله

میگن شب عروسی کمتر از صبح پادشاهی نیست راسته؟!!!!!!!!! دانشمندان در حال بررسی هستند خخخخخخخخخخخخ

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۳۹ به سوال کننده

واقعا ؟؟؟؟؟؟، خیییییییییییییلی خوشحال شدم! 

دیدین همیشه نباید زود جا زد وخسته شد ؟؟

خدا رو شکر که شیرینی اول زندگیتونو بدست اوردین!!

امشب چه شبی است شب مراد است امشب.../ دوماد وببین درحال ناز است امشب !!

حالا یه جوری نشه خانمتون بگه اره شما پا پس بکشی ؛ دوباره زبونم لال خانمت بیاد اینجا بگه شوهرم سرد شده!!!  هههههه

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۶ به : به سوال کننده
هههههههه

دیدین همیشه نباید زود جا زد وخسته شد ؟؟ صد البته باید عرقها ریخت و زحمت کشید هههههه

 

عایا موافقین با یک موز و دو عدد کیوی به دیدار این دو گل نو شکفته بریم؟! خخخخخخخخ

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۶ آشوسان
ب نظر من مشاورتون یه آدم ناشی بوده که به جای ابراز ناتوانی خودش در حل مساله ی شما به شما گفته راهی نیست و قطع امید کرده !

زندگی مسئولیت و تعهد بیش ازین نیاز داره
آدم متاسف میشه برای اینهمه عدم تعهد از جوون های این مملکت که تا ی کم سختی رو دوششون میفته اول میگن طلاق !
برای تک تک اونایی ک پیشنهاد دادن همی الان این آقا بره طلاق بگیره متاسفم

همسرت میترسه ، این ترس احتمالا دوماهه ب وجود نیومده ک دوماهه تموم بشه ! اونم با برخوردایی ک شما گفتی طی دو ماه داشتی !
در ضمن میدونم سخته ، میدونم خانومت اشتباه میکنه ، میدونم نادانی میکنه ، ولی ب خدا این راهش نیست ! عاقل باش .. مرد باید مرد باشه نه ی لحظه عاشق ی لحظه فارغ !

حرفای بالا رو قبل از آخرین پستتون نوشته بودم ک البته بیشتر حرفام و پاک کردم بعد خوندن کامنتتون
خیلی خوشحالم ک داره مشکلتون حل میشه
ولی این درست نیست ک شما الان کاملا حق ب جانب شدید
الان وقت حرف زدنه وقت تمرین کردن محبت و عشق و رابطه ی درست متقابله !
کتاب بخونین هر دوتون .. در مورد زن درمورد مرد در مورد روابط درست
زندگی شما همین یکی دو روزه آینده نیست ک بخواین فقط ب تنبیه فکر کنید ؛ تعادل مهمه و رفتار درست در شرایط مختلف
طوری رفتار هاتون رو تنظیم کنین که سال های سال زندگی خوب و آروم در کنار هم رو تضمین کنه رفتارتون
موفق باشید

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۳ آشوسان
راستی همین شب گذشته ی بنده خدایی داستان زندگیش رو تعریف میکردم ک سه سال عقد و ازدواجش انجام شده ولی شوهرش کار نمیکنه روزا میخوابه ، شبا بازی کامپیوتری میکنه تا صبح و رابطه ی جنسیشون کامل نیست و خانوم ناکام هستن همیشه ! روابط اجتماعی هم نداره آقا
خانوم اینهمه سال تحمل کرده بود حالا میخواست بدونه برای چنین شوهری راهکاری هست یا باید به جدایی فکر کنه !
اونوقت ما ب دو ماه میگیم هر کاری از دستم براومده و خیلی خوبم ک تحمل کردم !
تو رو خدا انقد زود برای هیچ چیزی تصمیم نگیرید ب خصوص برای امری مثل طلاق که وقت اتفاقش عرش خدا ب لرزه در میاد ...

در ضمن فراموش نکنیم گاهی خیال میکنیم خیلی کارا کردیم و تلاشمون کافی بوده
بعضی ها حتی تلاش هاشون هم اثر عکس داره چون تلاش درست نمیکنن یا حتی از رفتار های منفیشون انتظار نتیجه ی مثبت دارن ! بعد همینا میان بعدا ک زندگی خودشون رو نابود کردن همه جا حق و ب جانب میگیرن و ..

امیدوارم ما ازین دسته نباشیم

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۳۲ زهرا
خدا رو شکر.گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.من به دخترم که نامردیم ب خاطر مشکل جنسی شوهرم بهم خورد و طلاق گرفتم.تموم راهها از درمان و عمل و مشاور و....امتحان کردم.
الانم تنهام.شمام ب جای بحث با هم برای خوشبختی خودتون و سوال کننده دعا کنید.

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۶ نازی
خدارو صدهزار مرتبه شکر
الهی که زندگی تون شیرین و شیرین تر بشه
دوستان لطفا دیگه این اقارو سرزنش نکنید که ماکه گفتیم.......... توکه گفتی .............
تمومش کنیدو براشون ارزوی خوشبختی کنید
شادباشین همگی

۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۸ اوه مای کامپیوتر
تبریک میگم به شما و همسرتون .  نگفتم باید صبر کنیییییی؟ خودش درست میشه !!!

خوب الحمدلله که مسئله حل شد . خیلی خوشحال شدم.   :)

ولی من چون اصولا بددل هستم ؛ تا به طور کامل از علت دوری کردنش مطمئن نشم ، بهش دست هم نمیزنم !
و اگه بهم راستشو نگه و از سیر تا پیازشو برام تعریف نکنه ؛ بهش میگم می خوام طلاقت بدم !
چون به وفادارید و سلامت یا خیانت ذهنی و فکریت بدجوری شک کردم . !!!!!!

موفق باشید .

و من الله توفیق .


۰۵ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۱۱ به به سوال کننده

خدایا این بنده های شروشیطونت رو هرچه زودتر به راه راست هدایت کن !آمــــــــــــیــن!

(قبلا هم دعا عاقبت بخیری رونوشتم نمیدونم چرا درج نمیشه جز قوانین نیست مثل اینکه!! ههههههه)

۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۰ ---
اقای سوال کننده خییییییییییلی خوشحال شدم که رابطتون با همسرتون بهتر شده.امیدوارم خوشششششبخت بشید.
میشه بفرمایید الان اوضاع زندگیتون چطوره؟

۰۹ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۸ Zzz
حالا بــــــــــــــیا وســــــــــــــط.... این کـــــــــــمــــــــــــــــره یا ...
ببخشید خب کجا بودیم اصلا حواسم نبود. خوشحال شدم شدید... من همین امروز نشستم کل کامنت ها رو خوندم و رسیدم به اینجا که همه چی به خوبی و خوشی به پایان رسید. ایـــــــــــــــول ایــــــــــــــول
خانمت رو دوست داشته باش... خیلی هم ناز نکن... موفق باشی

۱۹ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۶ عقل میگه دورش بزن اگه دورت زد

خیلی خیلی خوشحال شدم

ولی دیگه تمومش کن دو رکعت نماز شکر بخون

اینقدر هم به خودت تلقین نکن که مشکل روانی داری .

سعی کن ارتباط جنسی را برقرار کنی این خودش خیلی خیلی کمک کننده است .

خدایا شکرت.

۲۰ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۰ سامان متاهل
داداش من،  تو که دوماهه ازدواج کردی می خوای طلاق بدی و تو فکر مهریه شی . منی که 15 ساله دارم زنم رو  تحمل می کنم باید چند بار طلاقش بدم.  بذار یه کم پخته شی تو زندگی. عجله نکن.
فکر کنم به این آدرس  سری بزنی یه چیزهایی دستگیرت میشه.

http://khbartar.blog.ir/post/1050

۰۲ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۴۲ دریا
اگه خوب شده و پشیمونه بگو حداقل نصف مهرییشو ببخشه.فقط کارى نکن که بعداپشیمون شى

۱۱ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۲۱ inaz ss
اقا ی سوال کننده واقعا از صمیم قلبم خوشحال شدم وقتی  اخرین نظرتونو خوندم ک همسرتون سر عقل اومده باور کنین این قدر خوشحال شدممم ک نگو و نپرس  ایشالا ک همیشه خانومتون
براتون اون طوری ک می خواین باشه ایشالا از این ب بعد درست می شه نگران نباشین:)
خانومتون درسته زجرتون داده ولی شما بزرگی کنینو ببخشینیش امیدوارم میل جنسیتون برگرده خیلی زود...نا امید نشین و با امیدواری زندگیو ادامه بدین :) اگه بدونین چقدر من الان خوشحالم:)
بخدا باورتون نمی شه خیلی خیلی خیلی براتون خوشحالم ...براتون ارزومی کنم ک خدا ارامش غیر قابل توصیفیو ب زندگیتون ببخشه ...موفق باشین:)

۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۱:۵۸ یه دخمل
به سوال کننده : امروز این پست و تمام نظرات را خوندم. خیلی خوشحالم که آخرش ختم به خیر شد و دعا میکنم که بعد از این شما و همسرتون فقط طعم خوشبختى را بچشید...
و از خدا برای همه مسلمین و مسلمات خیر دنیا و آخرت و عاقبت به خیری، طلب میکنم  

۲۱ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۳ سحر
الهی همه زندگیارو عاشقانه و دوست داشتنی نگه دار .

۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۵:۴۱ زهرا .....
مگه میشه یهویی خوب شده باشه..??مسخره
شایداومده اینجاحرفای همه رودیده!!هههه
ایشالله ک واقعاخوب شده باشه وخوشبحت بشین

۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۵ حسین
سلام
یه واقعتی اینجا هست اگه زن عشق و یا دوستی کسی رو در دل داشته باشه ار رابطه اول بیزار میشه تا زمانی که بفهمه اون براش تموم شده به شوهرش تمایل نشون میده
حالت بعدی اینه که زن بی احساسه که این یک نوع بیماری باید بره پیش پزشک اگه هم درمان نشد باید یا دو همسری رو قبول کنه یا از هم جدا شید
در این شرایط به نظر قاضی ممکنه مهریه رو به نصف کاهش بده یا شرایط رو برای مرد آسون بگیره ...

۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۶ امیری
وااااااااای خییلی خوشحال شدم که زندگیشون سرو سامون گرفت اما دلم میخواد الان از زندگیش بفهمم ببینم چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۲۹ آبان ۹۳ ، ۰۹:۴۴ با منی
سلام ب اقای سوال کننده.همه ی نظر دادن منم میگم اقا دست زنتو بگیر ببرش ی جای باحال ی جوری ک براش رویایی باشه بعد در مورد بچه و اینده صحبت کن          یکیرو ک دیدید با زن بچه اش راه میرن یا بازی میکنن بخند و ی اهی بکش تو خیابون بچه ی نوزاد دیدی باهاش بازی کن شااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااید بهش بر بخوره

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۵:۴۴ Sahar
سلام من دختر 34 ساله و مجردم هنوز نتونستم همسر مورد علاقه ام رو پیدا کنم اما برام عجیبه خانم هایی که ازدواج کردند تن به سکس نمی دهند آخه مگه می شه؟  در حالی که اگه همسرشون معاشقه درست داشته باشه بی شک خانم سکس رو دوست داره من با اینکه مجردم همیشه فکر کردن به این موضوع هم برام شیرین بوده اما متاسفم که هنوز همسری ندارم.

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۹:۰۶ لیلی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
من الان یک ماهه عقد کردم. چند ماه دیگه عروسی میکنیم انشالله. قبل عقد حدود سه سال با هم بودیم. شوهرم یک سال اول هیچ کاری بهم نداشت. بعد یک سال یواش یواش یه کارهایی میکرد که هی احساس منو تحریک میکرد. تو مدت دو سال کامل منو مشتاق رابطه جنسی کرد. حالا که عقد کردیم دیگه اصلا نمیتونم خودمو کنترل کنم. **** ****** ** *** ***** ** *** **** * ****** **** *****. ولی مطمینم که اگه شوهرم قبل ازدواج منو اماده نکرده بود الان من هم اوضاع خانم شما رو داشتم و از رابطه متنفر بودم. اشتباه شما همین بوده که تو دوره عقد یواش یواش همسرتونو اماده نکردین. میدونید شهوت درون خانم های ایرانی خفته است. شما مرها باید بیدارش کنید. وقتی بیدار بشه دیگه خودتون هم حریفش نمیشید. *** **** ** **** ***** **** ** ******

۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۰:۲۷ سینا
واقعا یاد بوف کور صادق هدایت افتادم... اونم زنش همینطور بود...

۲۲ آذر ۹۳ ، ۱۷:۳۵ ناشناس
سلام ،من خودم همچین شرایطی داشتم ،یازده ماه با همسرم زیر یه سقف زندگی کردیم ولی هنوز باکره ام ،و اصلا رابطه جنسی نداشتیم ،چون هیچ حسی بهش نداشتم ،آدم گرمی هم هستم ،از همون اول از ازدواج باهاش پشیمون بودم ولی چون خانواده هامون سنتی بودن میترسیدم عنوان کنم،حتی یه بار به مامانم گفتم که اصلا من اونو نمیخوام ،بغلشو دوست ندارم ،هیچ حس جنسی بهش ندارم ولی هیچ درک نکردن ،سرزنشمم کردن ،دوست داشتم عروس خانواده شون باشم ،یا اینکه بابای بچه هام باشه ،شما بگید من چ طوری میتونستم خودمو گول بزنم و زنش شم و باهاش رابطه داشته باشم ،منی که تو دوران نامزدی این روز و میدیدم پس لطفا سر سری قضاوت نکنید شاید این دختر هم هیچ حسی به شوهرش نداشته و یا به زور زنش شده

۰۴ دی ۹۳ ، ۲۳:۰۰ NM
به نظر من خیلی خود خواهی که بخاطر نداشتن حس یا ترس یا... نیاز طرف مقابلتو نبینی اگه قراره که به کسی حس نداشته باشی چرا باهاش ازدواج میکنی و زندگیشو خراب میکنی حتی اگه خونادت اجبار کردن

۰۵ دی ۹۳ ، ۰۱:۴۷ محسن
به نظر من گول هیچ کدوم از حرفای بالا رو نخور ایراد از مادر خانمته. اون زیاد جو خونه رو تو دوران مجردیش مذهبی ساخته. که اون خودشو یه قدیسه میبینه. راه های زیادی هست اگه به غیر از مسائل جنسی مشکل دیگه ای نداری قدر زنتو بدون

۰۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۵ ققنوس

نظر من واسه مشکلی که مطرح کردید
با اینکه یه زن هستم ولی عادلانه میگم تمام حقوق شما پایمال شده.
بنا به مشاوره ها یی که داشتم مورد شما اصلا عادی نیست و زمان فقط مشکل و بزرگتر میکنه
تعجب میکنم از خیلی هایی که طرفداری همسر این اقا رو میکنن و میخوان صبر داشته باشه
صبر برای کسی که حتی علاقه عاطفی به همسرش نداره چه برسه به علاقه جنسی
عشق و محبت باید دونفره باشه
حتی الان دخترای پشت کوه هم از رابطه ی جنسی اطلاعات کافی دارن.همسر شما که میگید خیلی به تیپش میرسه پس کاملا مشخصه که برای جلب توجه جنس مخالف اینکارو میکنه و حالا بخاطر مشکلی در بچگی یا بیماری خاص به هر دلیلی الان از رابطه جنسی امتناع میکنه.
خوب این مشکلی نیست که خودش متوجه اون نشده باشه و تا قبل از ازدواج نه تنها تلاشی برای رفع این مشکل نکرده بلکه الان هم زیر بار نمیره که مشکل داره.
با اتفاقاتی که برای شما افتاده
میل جنسیتون از بین رفته.قرصهای اعصاب میخورید و قطعا رفتارتون هم تغییر کرده
تا چند وقت دیگه همسرتون ادعا میکنه 1-شما توانایی جنسی لازم رو نداری 2- قرص اعصاب مصرف میکنی 3- توهم داری و به دروغ اظهار میکنی که همسرت مانع رابطه میشه و ...
دلایل و شواهد کافی برای این موضوع هم که موجود هست
شما نه تنها قرص اعصابتو بزار کنار بلکه تمایل عادی جنسیت و مثل قبل داشته باش و تو اولین ساعت ازادت به یه وکیل خوب و کاربلد مراجعه کن.
همسر شما میتونه برای خلاص شدن از این شرایط اجازه نزدیکی بهتون بده ولی فقط یکبار و بعد از اون دوباره همین رفتارها رو تکرار کنه
در حال حاضر شما حالات روحی و روانیت و به حالت اول برگردون و اجازه نده بیشتر از این بهت ضرر بزنه
توی اولین ساعت پیش یه وکیل خبره برید.نگرانی های که در مورد مهریه دارید وکیل برطرف میکنه
هر اتفاقی که افتاد بخاطر مهریه و ابرو .... دست نکشید و ازش طلاق بگیریدوگرنه تا چند وقت دیگه دادگاه حکم بیاری روانی و عقیمی شما رو به نفع همسرت صادر میکنه
دوره این حرفها گذشته اقا عاقلانه قضیه رو ببین و قبل از اینکه شما متهم بشی خودت و خلاص کن و لحظه لحظه زندگیت و کنار کسی باش که تاخیر پنج دقیقه ایت به خونه تپش قلبش و تند بشه و نگرانت بشه
تو اولین ساعت پیش وکیل بر و تا طلاق نگرفتی کوتاه نیا

۰۷ دی ۹۳ ، ۱۰:۳۰ نیما
من شنیدم بعضی ها این مشکل رو دارن .
باید ی روز یا شب حسابی معاشقه کنی : حداقل 30 دقیقه تا 1 ساعت "
و بعدش که خوب تحریک شد باید یهویی وارد عمل بشی و البته باید زوری باشه .

نترس بدش نمیاد . بعد از اولین سکس حالش جا میاد و دیگه بی خیالت نمیشه .
فامیل یکی از دوستان این مشکل رو داشت و از همین روش استفاده کرد و الان 15 ساله باهم زندگی میکنن و 3 تا هم بچه دارن .
مرد باید جذبه داشته باشه و البته برای زنش قدرتمند باشه .

۰۷ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۰ من نه خوش بینم نه بد بینم!! من شد و هست وشود بینم...عشق را عاشق شناسد زندگی را من...
اه حالم بهم خورد از هرچی ازدواجه!!
هم رفتار شما درست نبوده و نیست هم رفتار خانومتون!حالا هم که او راضی شده شما ناز میکنی؟؟!
بچسبید به زندیگیتون دیگه!ملتو درگیر خودتون کردی!
براساس شاید و اما و اگر رفتار نکنید!واقع بین باشید و براساس عقل ومنطق با چاشنی احساس زندگی کنید دیگه !
خستم کردید!ای بابا:@
موفق باشید.

۰۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۲۷ ........
نظر aynaz در روز 6 دی ساعت شانزده و سیو نه دقیقه به یه ویرایش احتیاج داره خط چهارم میتونست بگه دخول یا مقاریت و انجام بده نه به این نحوی که گفته البته بازم هر جور صلاحه

۰۷ دی ۹۳ ، ۱۶:۱۰ یک دوست از راه دور

کات آخر

خسته نباشید دوستان

بساط فیلمبرداریو جمع کنید

اون دوربین بپا نیفته

شمام بیکار نشین دکورو جمع کن

ههههههههههههههههههه

سلام . خسته نباشید به همه دوستان

من از اول این مکالمات

ازون روز که فقط یه شکایت بود تالان خوندم

اما هیچ نظری از من نمیتونید ببینید!!

این اخر کاری که همه چی ختم به خیر شدش اومدم  خداقوت بگم به همه دوستان

برای من مث فیلمنامه بودش

البته ادم بی احساسی نیستما

فکر نکنید نشسته زندگی دردناک یه جوونو میخونه کیف می کنه

نه ،

هر روز منتظر بودم بیاد بگه همه چی درست شد دوستان برن سر زندگی خودشون

که خدارو شکر درست هم شد.

عاقبت به  خیری همه جوونا بخصوص ذوج مذکور صلوات

 

بعد این ختم کلام توسط منم کسی پست نذاره که فیلم نامه لوس میشه دیگه

۰۷ دی ۹۳ ، ۲۳:۴۱ زهرا خانم
سلام . با توجه به این که فرمودید در دوران عقد معاشقه ای از طرف شما نبوده و اینکه الان به مهریه بیشتر از باهم بودن فکر میکنید به نظر بنده شما خودتون سر مزاج هستید و باید تغییرات رو از خودتون شروع کنید

۱۰ دی ۹۳ ، ۰۶:۵۲ مجتبی
از این زنی که من از گفتار شما شنیدم و حاضر نیست حتی یک سکه رو ببخشه شما گول خوردی تاوانش رو یه چند وقت دیگه میدی وقتی که دخول کردی باید مهریه کامل پرداخت کنی ...
انشالا که اینطور نباشه 

۱۲ دی ۹۳ ، ۰۰:۳۸ مصطفی
داداشم من حقوق میخونم نترس قانون جدید مهریه اگه پول نداشته باشی زندان نداره برات قسط بندی میکنن. من با چشمایی خودم دیدم که هر 3 ماه ی ربع سکه قسطش شده

۱۲ دی ۹۳ ، ۰۰:۳۹ مصطفی
اگه بکارتش سالم باشه نصف مهریه تعلق میگیره

۱۳ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۲ مینا
شاید میترسه چیزه بدی شنیده* باهاش به مدت مهربون باش سعی کن خیلی بهش نزدیک نشی  خودش طرفت بیاد* ایشلا حل شه

۱۳ دی ۹۳ ، ۱۷:۳۵ الیسا gh
سوال کننده این پست مشکلش برطرف شده دیگه نظر ندید

۱۳ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۵ آسمان آبی
   سلام برادر مشکلت حل شد؟

۱۳ دی ۹۳ ، ۲۰:۴۵ M&M
ب آسمان آبی

بله خواهر! احتمالا الان دیگه بابا هم شده!! چه ول کن نیستید یکی مشکلشو میگه!!
ای بابا ای بابا ای بابا
این پست تاریخ گذشته اس!!!
چرا میاید پستای قدیمی؟؟؟؟؟

۱۷ دی ۹۳ ، ۰۲:۵۷ ی عاشق
اول سلام من چه جوری میتونم عضوشم




منم یه سوال دارم منم همین مشکل و دارم 4ماه عروسی کردم

فقط دوبار نزدیکی کردیم










من میترسم

ولی هیچ وقت شوهرم درباره طلاق حرف نزده

۱۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۲۲ مهسا
واقعا خیلی متاثر شدم ..بنظرم خانومهام یکم زیادی شورشو در میارن ..رابطه جنسی اوج عشق هس ..نه ترس نداره جز لذت ..حالا اینکه میترسه دو حالت داره یا ذهنیت بدی داره گزشته اتفاقی افتاده براش یا مزاجش سرده... اقایون و خانومها تو خاستگاری یا قبل عقد حتمن اط طرفتون بپرسید مزاجش گرمه یا سرد ...میل جنسیش زیاده یا کم تا بتونید درست تصمیم بگیرید بیشتر طلاقها متاسفانه بخاطر همین شکستهای رابطه هس ...یکی شدن دوتا روح و درواقع جسم محبت میاره ..خانومهایی که متاسفانه سردن زندگی رو جهنم میکنن برای همسراشون ..اصلاح کنن خودشونو قبل فاجعه ای به نام طلاق.....با تشکر دانشجوی ارشد مدیریت

۱۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۷ مهسا
من خودم خانومم ولی کاملا به این اقا حق میدم ..ازدواج میکنی تا به ارامش برسی نه ارامشتو از دست بدی با خودخواهی یه نفر ..بنظرم مشکل خانوم این اقا اصلا طبیعی نیس ادم درسته شاید بترسه یروز دوروز نه دیگه دوماه!!!!اگه سرد مزاجه یا کلا دوس نداشت نباید ازدواج میکرد الان این اقا شکایت کنه قاضی طلاق صادر میکنه و مهریه و نفقه هم تعلق به همسر این اقا نمیگیره ..من دادگستری بودم و کاملا واقفم ...زوری نمیشه رابطه باید دوطرفه و با رضایت کامل باشه ..چون لذت هردو باید ببرن اگه یکی مانع شد صبر جایز نیس باید قانونی برخورد کنی تا طرف سواستفاده نکنه این اسمش نه هوس بازی نه وفا ..این حقه تو هس از حقت پسرخوب دفاع کن ..خدا هم راضی نیس داری خودتو شکنجه میکنی یکی از وظایف خانوم همبستر شدنه وظایف زناشویی هس نه اختیارات...با سپاس دانشجوی ارشد مدیریت

۱۸ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۴ فرهاد
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
برادر رابطه جنسی زمانی برای همسر(زن) غیر قابل تحمل خواهد بود که در گذشته رابطه تنفر برانگیزی داشته یا اینکه شرایط جسمانی و بهداشتی همسر براش مهمه ؛ در هر حال بستگی بع وضعیت روحیه خانمت داره چاره اصلیه شما فقط و فقط مشاوره صحیح هست. 
توکل به خدا کن در برابر قضا و قدر خدا تسلیم باش حکمت خدا هرچی که هست باید سر فرود آورد.
***********
مشاوره خانواده

۱۸ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۹ نیما

آدامس تحریک جنسی هم می تونی براش بخری ببینی جواب میده یا نه البته سکس دهانی که اون آقا گفت حتما جواب میده

کاش میومدی بگی وضعیتت چی شد

۲۲ دی ۹۳ ، ۱۸:۲۴ یاسین
عزیزم باس اول قانعش کنی که برداشتن پرده بکارت سخ نیس و هیچ ترسیم نداره ایشون بخاطری ترسی که دارن دم به تله نمیدن شما یا خودتون یا یکی که باهاش راحته صحبت کنه حل میشه.اگه دیدید فایده نداش ب زور متوصل بشید چون یه دفعه ترسش بریزه دیگ تمومه.

۲۳ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۷ یوسف
خودم بنده تا 25 سالگی می رفتم خواستگاریش ولی به خاطر پول ردم می کردن الانم 6 ساله که تو اینترنت ثبت نام کردم ولی پیدا نمی شه به خاطر پول ولی راهکارش چیه اگه زن می خواهی ابتدا غیرت بزار کنار مثالی ساده تو باید صبور باشی تا اون پول داره با کسی که می خواهیش حال کنه و چون که از این جور دخترها تو بساطش زیاده احتمالا بعد 3 سال یا کمتر ولش می کنه و می ره البته حالا یه کم سن دختره بالا رفته و خوب نمیشه باهاش کاری کرد مثلا 26 یا 27 سالش شده و البته تازه اون وقت با کلی همه ناامیدی و ترس از زندگی با تو که شایدم بدبخت بشه می آد باهات ازدواج کنه ولی تو اونا نمی گیریش چون دیگه حالشا نداری آخه چی می خواهی بگیری بعدم به فکر جوون ترش می افتی البته اونم که دوباره پول می خواد البته بیشتر و حال چه باید کرد البته دومی هم باهاش کارهایی را انجام داده اند ولی قیمت باکره شدن هم یک میلیون تومان است پس سیب زمینی نشان باش و یا بی غیرت اصلا چرا باید ازدواج کرد ما ککه دانشگاه نرفتیم ولی دانشجو می گفت دختران دانشگاه به این خاطر به هم کلاسی هاشو .....چون با هم سریک کلاس می رن پس در اینجا بازنده این بازی کیست او که بدون استفاده از آن دختر در سنین جوانی اش باید اکنون با او ازدواج کند یا دختری که کلی همه..... با لاخره دختره هم براش ککیفی تو کار بوده و الا چرا باید که باید 

۲۴ دی ۹۳ ، ۰۱:۰۵ قاسم
سلام. به نظر من هیچ ترحمی نسبت به زنها نباید کرد. طلاقش بده نگران مهریه هم نباش وقتی در دادگاه محکوم به پرداخت مهریه شدی میتونی دادخواست اعسار از پرداخت مهریه بدی و تقاضای تقسیط کنی که رویه دادگاه ها هم به همبن منواله.

۲۴ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۰ به سوال کننده

سلام

من صد درصد مطمینم شما با محبت زیادی فرصتی برای ایجاد عشق تو وجود همسرتونو بهش ندادید.

دو ماه خیلی کمه برای به نتیجه رسیدن و درست شدن رفتارش

به نظر من مشل همسرتون فقط تن ندادن به این رابطه نیست مشکل اون رفتار شماست

که در مسایل دیگه هم کوتاهی میکنه اون میدونه هرکاری کنه و هرچی باشه همه جوره شما اونو میخواین و این از جذابیت مرد برای زن کم میکنه زنا عاشق مردای مغرور و کمی مهربون میشن که احساسشو دیر به زبون میاره

و مردا عاشق زنای دست نیافتنی و مهربون

به نظرم اول خودتون برید مشاوره و رفتارتونو طوری تغییر بدید که هیچ کس اجازه نده به راحتی حقوق فردی شما رو زیر پا بزاره اگر این زن هم طلاق بدید تو ارتباط بدی با زن جدید با محبت بیش ازحد و عدم مدیریت رفتارتون دچار مشکل میشید شاید به این شکل نه ولی همین حق بد حرف زدن با خانوادتونو خودتون بش دادید باید از خودمون شروع کنیم

۲۵ دی ۹۳ ، ۱۸:۰۵ .....
سلام شما با مشورت در سایت رهروان ولایت به پاسخ سوالاتان خیلی منطقی دست پیدامیکنید چون مشاورین پاسخگوی شمایند بعد نظرات افراد(خودم تجربه استفاده ازش داشتم که پیشنهادکردم)
نکته:هیچکس به خوبی خودتان نمیتواند زندگیتان را درست کند.
بنده مشاور نیستم فقط نظر شخصیم رابه عنوان یک خانم واز دید خودم مطرح میکنم: به اضافه مواردی که دوستان مطرح کردند یک مورد دیگر اینکه بعضی ازخانم ها چون دراطراف خود شاهد نگاه ابزاری به جنس زن بودند (مثل: انجام کارهای منزل به تنهایی نه با تقسیم کار یا افراط زیاد همسر از رابطه جنسی) اول ازدواج با این دید که بهشون نگاه ابزاری نشه و به خاطر اینکه بخواهند به طرف مقابل خود بگویند من همچین آدمی نیستم که هر کاری میخوای باهاش بکنی دست به یکسری از این اقدامات میزنن که به قول خودشون گربه را دم حجله بکشند تا طرف مقابل ازشون توزمینه کارمنزل یارابطه جنسی افراط نکنه خانم شماواسه اینکه زندگیش شبیه آنهانشه بدلیل سن کمش و تجربه کم خودش راه غلط رفته وافراط کرده و حالا متوجه اشتباهش شده درضمن شما سعی کنید اشتباهش را بخشیده و به رخش نکشید و هر بارمحبتی ازش دریافت کردید تشویقش کنید نه باکنایه که چه عجب لبخندت را دیدم بلکه یک کار خوشایند یا یک کلمه خوشحال کننده جهت تایید وتشویق کارش بدهید .که در ناخودآگاهش اینکار بماند.درمورد مسئله جنسی یک چیز طبیعیست که خانم شما میترسدخیلی از خانم ها این مشکل دارن وبعد ماه ها یا حتی سالهابعد به حالت نرمال میرسند(یک موردبودخانم 10سال با آقانتونسته بودرابطه برقرارکنه این را فقط به این جهت میگم ببینیدمورد شما خیلی هم حاد نیست قابل حل است) که به خاطر فرهنگ سازی غلط ایجادمیشه و باعث میشه خانمها فک کنن کار بد و ناشایسته ایست شما از فایده رابطه زناشویی برایش بگوییدوتاکید خدا بر این رابطه رابگیدچون بعضی ها بدید گناه به آن مینگرنداما قبل از همه خانم خود را درمورد اینکه شما از نظر جنسی با او فرق دارید روشن کنید "اکثرخانم ها نمیدونن آقایان از طریق نگاه تحریک میشوند "چون خودشان از طریق حس لامسه تحریک میشن واسه همین فک میکنن شما هوس بازید ودر این باره نمیدونن واگر آگاه بششن دیگربدیدهوسباز به شما نگاه نمیکند سعی کنید سایت یا کتابهایی که تفاوت زن ومرد چه از نظر جنسی و چه از نظر اخلاقی نوشته در دسترسش قرار دهید.(خودبنده هم فکر میکردم آقایان هوس بازند اما وقتی متوجه شدم که از طریق نگاه تحریک میشوند فهمیدم چقد خویشتن دار هستن )
درضمن اینطور که کامنتاتون خوندم فرد فهمیده و دارای ویژگی های برتری هستیدنبایدبذارید یک فشار روحی چندماهه انقد راحت ازپا در بیارتون فکر طلاق بیافتیدقبول دارم فشار زیادی رو تحمل کردید بخصوص از نظر روحی ولی به این نکته توجه کنید که ساختن یک بنا از نو خیلی سخت تر و وقتگیر تراز ترمیم یک بنایی است که بخش هاییش با صلیغه شما فرق دارد.
درضمن شما از ویژگی های خوب خانومتون اصلا چیزی نگفتید؟نگذارید فشار روحی باعث بشه نیمه پر لیوانتان را هرچند که خیلی هم نسبت به نیمه خالی آن کم است فراموش کنید چون حس امید در زندگی به شما غلبه میکند وباعث نامیدی میشود وکمترشما را به ترمیم رابطه تان سوق میدهد. به صبر خود افتخار کنید زیرا خراب کردن را هرکس بلد است اما استحکام وترمیم را همه کس نه.به همسرتون اعتماد کنید چون بی اعتمادی بیشتر از اینکه همسرتون رو رنج بده خودشما رو نابود میکنه ودر آخرتوکل به خدا همه چیز را درست میکند.فردی قوی باش

۲۷ دی ۹۳ ، ۰۲:۱۸ مریم
دوست خوب من خودم تقریبا همون مشکل رو دارم . البته نمیخوام در مورد خانمتون نظری بدم . میخوام کمی از زندگی خودم بگم .من چند سال پیش با یه پسر آشنا شدم و حدود یک سال با هم ارتباط داشتبم چون قبلا با خصوصیات پسرها آشنا نبودم  همش فکرم سر درس و مشقم بود . بعد از دوس شدن باهاش اون منو با یه حس جدید که تا به حال تجربه نکرده بودم آشنا کرد . خیلی برام لذت بخش بودن آشنا شدن با یه حس جدید و خیلی عزیز بود و هست اونی که منو با این حس آشنا کرد .  ما از هم جدا شدیم با اینکه هر دو همدیگه رو میخواستیم . ولی تا حالا نتونستم کسی رو  به جاش قبول کنم .با وجود شرایط خوب خانواده و خودم خواستگار زیاد دارم . ولی هر پسری بهم محبت میکنه بیشتر ناراحت میشم . فک میکنم برا گرفتن جای عزیزم تو قلبم ، اومده پیشم . نمیتونم خیلی سخته . من این درد  رو میفهمممم .

۲۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۴ زرنگ

بابا همتون سرکاربودید این مشکلی که این اقا ازش حرف میزنن کاملا کذب محظه وفقط وقت شما کاربران رو گرفته اگه همه کامنت هاشو بخونید متوجه ضدونقیص هاش میشید مخصوصا با توجه به تاریخ هاش . بیود همو  اذیت نکنید بخاطر 4تا حرف یک ادم  همو دوست داشته باشید

۲۸ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۸ رز
سلام حالا که زنت نمیخوادبکیر به زوکارش بساز حالم از زنای که ادا درمیارن وناز میکنن بهم میخوره  روانی .من خودم باشوهرم مشکل دارم سراخلاق بدش  وشکاکیش الان مهریه ام تعیین شد 1سکه جلو با4ماهی 1سکه حقوقشم 1200000هزارتومانه  اگربیرونش کنی نفقه بهش تعلق میکیره البته رابطه نداشتی سکه بهش بده هرچندماه  چون حقوقت 1800000هزارتومان شاید 2سکه جلو با3ماهی 1سکه بدی اما طلاقش نده تا اسیرش کنی ومهرحلال وجون آزادبکنه بعدا بروبگومشکل داره زود نامه بهت میدن بری زن بگیری برو یه زن خوب خوشگل بگیرتا این عذاب بکشه من یه زنم دلت بحال زنا نسوزه داداشم

۳۰ دی ۹۳ ، ۱۱:۵۱ نازنین

سلام ....سوال کننده چی شد؟ انشاءالله این دفعه همسرت که برات فیلم بازی نکرد .هان؟ همه چی بخیر گذشت خوبید؟ یا عالی هستید؟

اگه عالی هستید از خدا میخوام این حال عالی تون رو ماندگار کنه.

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۰ منا
سلام  لطفا به منم کمک کنین  6ساله ازدواج کردم  شوهرم شاید 3 ماه یه دفعه با منه اونم  شاید به خاطرمن اصلا هیج احساسی نداره خیلی بی احساسه  میگم شاید من و دوست نداره  ولی  خودش میگه مگه میشه دوست نداشته باشم  زندگی ما  بدون روابط جنسیه  بعد 5 ماه با هم بودیم از اون رابطه باردار شدم  من نمی خوام زندگیم و خراب کنم  جه کنم؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2534

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۱۶ ناشناس
میخواهم درجواب اون آقا بگم این یه نوع بیماری به اسم واژینیسموس است برای کسب اطلاعات بیشتر به وبلاگ roozikezanshodam.blogfa.com بروید. ممکنه خانم شما هم جز این افراد باشه . سریع تصمیم طلاق نگیرید و سعی کنید هرچه بیشتر بهش مهربانی کنید مطمئن باشید خودش از مهربانی تون خجالت میکشه و بیشتراز شما طالب رفع این مشکل میشه .

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۱۸ رکسانا
شما فقط همین رو از زندگی فهمیدین؟روابط زن و مرد و طلاق؟؟
این درست نیست دوست عزیز.تا حالا شده این درد و دل و یا حرف هایی رو که با ما در این وب میزنین به خانومتون هم بزنین؟دلیل های منطقی و یا شاید غیر منطقیه اون رو بدونین؟شاید ایشون مشکل خاصی دارن که نمیتونن به شما بگن ویا اگر هم میخواستن به علت یکسری رفتار که میشه فهمید نگفتن..شما باید سعی کنین مشکلاتتون رو با حرف زدن حل کنین یا رفتن پیش روانشناس.دکتر زنان.مشاور.و...........
نه همون اول بگین (خب این مشکل داره.ما با هم نمیسازیم پس طلاق!!!!!!!!!!!)
این فکر کاملا اشتباه است. کاملا غیر منطقیه؟
ممکنه یکسری بیان و بگین که دارم بیراه میگم و یا با خشونت حرف میزنم ولی فردا شما برای درخواست طلاق و هزاران مکافات و مشکلات دیگه باید پیش افرادی مثل من بیاین

پس خواهش میکنم بیشتر فکر کنین و دنبال راه حل باشید
نه طـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاق

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۲۵ رکسانا
رز عزیز
این طرز فکر مال عرب ها در دوران قدیم بوده
نظرت چیه اصلا زنده به گورش کنه ها؟؟؟
اگه خانم هستی که بعید میدونم باشی خودت جای خانم این اقا بودی این حرف رو میزدی؟اگر میزدی که یقین پیدا میکردم احمقی!!!مگه ماوحشی هستیم که به زور متوسل بشیم؟این نظرات رو برای خودت نگه دار!اون موقع وضع این خانم بدتر میشه!!ممکنه حتا به خودکشی هم برسه!!!
اصلا فکر میکنی چی میگی؟؟؟؟این دیگه چه روشیه؟کارش رو بساز!!!!!


۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۵۷ بهار
زنتو ببر پیش ی مشاور ،چیزی.شاید مشکل داشته باشه

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۱۶ محمد
چند بار باید از زنم درخواست سکس کنم چگون در خواست کنم

۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۵۶ شهروند
ببین شازده زنا از پسری که التماس کنه خوششون نمیاد از مرد با ابهت خوششون میاد و دوست دارن از آقاشون حساب ببرن نه التماسشو بشنون منم همین مشکل رو داشتم ولی وقتی با اقتدار برخورد کردم مشکل حل و عیال رام شد

۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۴ علی
آقا چی شد رابطه جنسی داشتی باهاش ؟درست شد ؟

۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۱۸ دیونه
سلام..عاقا جوش نزن منم بیست وسه سالمه دو ساله عروسی کردم اما هنوز باکردم..چون میتررررسم...بخدا به شوهرمم رحمم میاد خیلیم دوسشدارم اما هرکار میکنم نمتونم همیشه میگم ایندفه میزارم ولی باز وقتش کع میشه انچنان میترسم که انگار میخواد سرم رو بزنه....توروخدا بگید چیکار کنم..فقط و فقط هم از دردش میترسم انقد که از اطرافیانم شنیدم درد داره همش تقصیر اوناس

۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۱ مینا
ما که در دوران عقد دخول کامل با جلوگیری از بارداری ودر خفای کامل داشتیم.تازه بیشتر روزها باهم بودیم تاشبها!!!!پس راست می گویند دردنیای امروز اگر کسی عقد قانونی باشد ورابطه کامل صورت نگیرد حتما یکی از انها یا هردو بیمارند.....داشتن رابطه کامل در دوران عقد این مشکلات را روشن میکند....به نظر من طلاق بگیر دراین جامعه امروز که جامعه ومحیط الوده وبسیار تحریک امیز است باین زن مریض زندگی نکن  من خودم از همان اول عقد به این نیاز خودم وشوهرم احترام گذاشتم.وبعداز پانزده سال بسیار خوشیختم.

۰۸ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۵ عجوبه ی سال
با اینکه میدونم خانومم اینومیخونه اما میخوام بهش بگم خیلی دوسش دارم اگر شب بدرفتاری کنه برام مهم نیست درسته سکس بخشی از زندگی یک ادمه اما مواقعی میشه باید بخاطرکسی که دوسش داری بگذری گفتم مواقعی نه همش درکل زنها از معاشقه زیاد خوششون نمیاد دلیلش هم شرموحیایی که دارنه

۰۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۱۴ کیان
به سوال کننده:
به جوابایی که میشنوی خوب فکر کن من میدونم شما دل پری داری و میخوای. خودتو خالی کنی ولی فکر کنم اینجا جاش نباشه چون هر کس داره یک چیز میگه و تو این وسط داری قربانی افکار بقیه میشی به نظر من این یک مشکل شخصیه همسر شما هرچقدرم بد باشه نباید اجازه بدی دیگران اینطوری در موردش صحبت کنن شما احتمال داره رابطتون خوب شه و کلی کلی سال با هم زندگی کنید شما با این نظرات دوستان بسشتر از ایشون متنفر میشید من فکر میکنم شما مشاورتو عوض کن و از اول همه چیزو با مشاور در میون بزار مطمعا باش خیلی بهتر میتونه بهت کمک کنه

۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۸ احسان
یک مدت برادر بهش بی محلی کن کار خودتم از راه حلالش راه بنداز ایشالا وقتی بی محلی ببینه کم کم خودش درست میشه و دنبال راه حل میگرده

۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۵۳ دل شکسته
سلام من دو سال پیش ازدواج کردم الآن دارم از همسرم جدا میشم خیلی تو این مدت شکنجه روحی شدم چکارکنم بهتر بشم ??

۱۰ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۴۵ دخی
حالا اون سرد مزاج یا هرچی ، بگین منه گرم مزاج چیکار کنم دارم دیونه میشم خوشگلم هستم ولی هنوز بدون شوهرم یه کارای میکنم ولی کمه به منم کمک کنید لطفا

۱۲ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۳۴ باران
محالش نکن بهش کمی فرصت بده درست نشد ترکش کن دنبا ل زندگی جدید باش ارزشش رو نداره

۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۹ علیرضا
سلام
آقا انشاء الله مشکلتون حل شده باشه
اما اگه تا حالا حل نشده میتونید به وبلاگ خورشید خانواده رجوع کنید .
میتونید پیام بدید یا تماس هم بگیرید .

۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۴۳ 111
من الان یک سال و نیم عروسی کردم و سه سالم تو عقد بودم اما هنوز باکره ام . اما شوهرم واقعا مرده . نه اینکه فک کنید مث بعضی شماهاست که تو خلوت یا به دور از من کار غیر اخلاقی کنه نه  ، میگه منتظر می مونم تا از لحاظ روانی آماده بشی . زندگی فقط سکس نیست . زندگی فقط یه سوراخ نیست اینجوری فرق ما با حیوونات چیه . هر چی فک می کنم دم شوهرم گرم . یک سال و نیم کجا دوماه کجا . جا زدین . فقط همینو می تونم بگم .

۱۴ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۳۹ پریسا
بالاخره چی شددددددددددددددد من از اول تا حالا همه پستا رو خوندم.شما خیلی خیلی خیلی مرد ماهی هستی خیلی صبر و تحمل داری واسه زنتم متاسفم که قدرتو نمیدونه ولی ان شالله با هم خوب خوب خوب شین

۱۵ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۰۲ مسعود
درود بر شما
مشکل ما اینجاست که قبل از ازدواج درباره مسائل زناشویی صحبت نمی کنیم شما اگر از اول در مورد این مسائل صحبت می کردید الان به این مشکل نمیخوردید.
امیدوارم حل بشه انشاالله...

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۴۸ سارا

سلام.من نامزدم .خانواده ی نامزدم نمیذارن با هم بخوابیم فقط میتونیم توی خانه ی ما خوابیم اونم هفته ای یه بار نامزدم خجالت میکشه بیاد خونه ی ما ؟برای همین موضوع بعضی موقع اختلافمون میشه حالا من چیکار کنم ؟

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۴ دلاور
این خانومهایی که میگن آمادگی روحی نداریم شوهرمون درک بکنه همشون مریضا. گیریم میترسن. از چی ؟ قراره بمیرن ؟ قراره عملی چیزی بکنن؟ موندم چه چیزش رو واسه خودشون دلیل میارن ؟ ازدواج با یه زن یعنی امیزش و الا همجنس خیلی بهتر از یه زن آدم رو درک می کنه پس حرف چرتو مثلا روشنفکرانه نزنین، چون لازمه پیوند شما سکس هست. حالا عشق و محبت هم ملزومات با هم مونده.
مثل بچه آدم بشین با زنت صحبت کن اگه دیدی نمی فهمه بدون یه مریضه مستقیم طلاق. در ضمن عدم تمکین نیازی به مهریه دادن نداره. چون شروط عقد تمکینه زنه و عدم تمکین موجب ابطال عقد میشه.

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۱۶ زهرا
چه زنی

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۰۵ روانشناس
سلام :
اول اینکه از نظر حقوقی این خانم میتواند حتی در صورت بچه دار شدن به بچه شما شیر ندهد ودر قبال شیر دادن پول بخواهد واین از حقوق اوست...اما نمیتواند تمکین به نزدیکی نکند و دادگاه چنانچه همسر شما عدم تمکین در روابط جنسی معقول باشما نداشته باشد به این خانم هیچ حقی نخواهد داد ومهریه به ایشان تعلق نمیگیرد این از بابت نگرانی شما....اما درمان...هوشافی ......
دوست عزیزابتدا بهتر است مروری به گذشته کنید ببینید اصلا این خانم از روی علاقه با شما ازدواج کرده یا نه..ایا این خانم رفتارش با خانوده خودش و در اجتماع چگونه بوده است آیا فردی معنقد است یا بی تفاوت به ارزشهای اخلاقی است.... فاکتور سن هم در نظر بگیرید... به آرایش بی تفاوت است یا بسیار آرایش میکند.....آیا شاغل است یا خانه دار ....وضعیت شما با میهمانیهای خانوادگی ودوستان چگونه است...نسبت به الکل ومشروبات وماهواره چگونه دید وکاربردی دارد...نسبت به مسجد نماز ادعیه وسایر امور مذهبی  چطور حال فرق نمیکند چه مسلمان باشد یا مسیحی یا هر مذهبدیگر بنا به همان مذهب باید سنجیده شود...آیا عزیزی را از دست داده است...آیا  پدر ومادر ایشان از نظر آیین زندگی در چه سطحی است...برادران وخواهران ایشان وچطور ..... داری سطح عاطفی روان است یا سخت...طرز صحبت کردن او چطور است..سرگرمی مورد علاقه ،لباسهای مورد علاقه ، ورزش مورد علاقه  او چیست. ...چطور ساعت وکفش وکیفی دوست دارد..نگاهش به کار اقتصاد آینده وبهداشت وفرزند وهمسرداری چیست...وضعیت خواب وبیداری  وحساسیتش نسبت به بیماریها چیست..خاطات کودکی او چیست چگونه وچه خواب میبیند.نظرش درباره حال وگذشته چیست....این فقط بخشی از آنچه است که میتوانددر به وجود آوردن مشکل شما دخیل باشد....پس بهترین راه مراجعه به روانشناس بالینی است..ممکن است همسر شما دچار فوبی خاص باشد.یا ممکن است از افشائ رازی بهراسد ..یا خودش را عاشق شما نداند یا به شما اعتماد برای خوب بودن نداشته باشد ...اما بهتر است که رابطه با دوستان غیر متاهل والکلی وبی بند وبار را اگر دارید قطع کنید فقط با خانواده های متدین رفت وآمد کنید....به تفریحات مفرح بخصوص کوه بروید...به ایین های مذهبی بروید در راه دست همسرتان را در دست خود بگیرید در گوش او نجوا کنید از او تعریف کنید بانوان از راه گوش بیشتر عاشق میشوند از این موهبت به واسطه عاطفه گفتاری استفاده کنیدوبه او اطمینان دهید حتی اگر بدلیل حادثه دختر نباشد برایتان مهم نیست و شما وجود اورا دوست داریدو این سبب میشود به شما اعتماد کند از ادکلنهای تحریک کننده استفاده نمایید .طی یک شوخی با محبت تمام اورا بغل بگیرید ونواحی گردن گوش. وسینه را با شوخی مکیده تا به احساس جنسی برسد کمی هم شجاعت واعتماد بنفس داشته باشید یادتان باشد عشق خیابانی ولحظه ایی ماندگار نیست و اگر همسرتان کسی را دوست داشته باشد با اوصادقانه صحبت کنید به او بگویید که شما هیچ کس را غیر از او دوست ندارید وموبایلتان را راحت در اختیار او قراردهید وبه اوهم بگویید که دیگر ازدواج کرده وعشق  واقعی در طول زندگی با زیبایهای زندگی ایجاد خواهد شدو اطمینان بدهید که با کار وتلاش زندگی شاد ومناسبی را برایش ایجاد خواهید نمود....البته این خانم باید از نظر افسردگی هم مورد برسی قرار گیرد ..همچنین باید در خصوص تغیر باورهای غلط وجایگزینی با باورهای درست مورد کارکرد مشاوره ایی قرارگیرد.... توکل برخدا....بیشتر در این مقال نمیگنجد ...بدرود

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۸ مهران
بنده هم با خانمم همین مشکل رو دارم یک سال و نیم هست که تحمل کردم همیشه درخواست از طرف من بوده خودش میگه از سکس متنفره و الانم هنوز باکره هستو دیگه خسته شدم از اینکه همیشه همه در خواستا وناز کشیدن ها از طرف من باشه. ازدواج کردم که به آرامش برسم بدتر دانی شدم از دست بی توجه و رفتارای سرد.

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۵۵ حامد
مهرن جان بخدا درد منم همینه
همشنازشو میکشم اصلا به نیازهای عاطفی و جنسی من توجه نمیکنه
همش به غکر خودش هست موندم چیکار کنم
میگه منو آزادیمیخوام!!!!! آزادی رو تو بی حجابی محض تعریف کرده اونم که فک نکنم مردی خودشو به بی غیرتی بزنه و قبول کنه که زنش مال همه باشه

۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۱۵ ...
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام اقای **** ********** ***** ** **** ** **** ********** ****** ** ***** **** ممنون خسته نباشید
نظر:
سلام
ممنون اصلاح ! شد

۱۹ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۹ سحر

از خوندن کامنت آقا حامد وآقا مهران خیلی ناراحت شدم . ایشالا مشکلتون حل شه

۲۰ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۳۴ یه زن
من هنوز ازدواج نکردم ولی اگه شوهرم نسبت به نیازهای جنسی من بی تفاوت باشه برام خیلی سخت و ناگواره آدم ازدواج می کنه ک به ارامش برسه یکی از راهای ارامشم ارضا نیاز جنسیه اگه همهی راها رو رفتینو به بن بسن خوردین جدایی شاید بهترین راه

۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۴۹ محمد
شناختن کامل زن ها کار هر کسی نیست خودشونم نمیدونن چی میخوان اصلا !!!

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۳:۳۲ زهرا
سلام.

من خاطره میگم من خودم 17 سالم بود عاشق شدم. اونم عاشقم بود. قول داد سر 18 سالگی بیاد خواستگاری. بعدش ازم خواست بهش بدم قبل عقد گفتم نه تنهام گذاشت ورفت. حالا که 19 سالمه تنهام.. واحساس میکنم همه مردا هیچ ارزشی برای دل یک دختر ندارن فقط میخوان هرطوری شده به ارضای جنسی برسن.

من الان به هیچکس اعتماد ندارم بی رمغ شدم نصبت به همه پسرا. با اینکه سنم کمه ولی خواستگارای زیادی داشتم که به خاطر ایننکه فک میکنم فقط واسه ارضای بدنشون اومدن سراغم میگم نه.
اما این باعث شده پسر عموم که 2 سال هی بهم میگه میخوامد بگم نه. تو دروغ میگی. اما بهش گفتم تاابد من هیچ نیازی برطرف نمیکنم. قبول کرد.. اما خودم مطمینم که نمیتونه. پس شاید اشتباه از شماهم بوده که گفته خوشم نمیادباز قبول کردید..

من نمیگم شاید زنتون با کسی بوده اما شاید کسی ترسوندش. مثلا یک پسری تو زندگیش بوده که تهدیدش کرده. یا این خصلت تو وجودش ایجاد کرده همه همه پسرا بدن حتی شوهرت یعنی اگر بشی زنش باز ولت میکنه

یا احتمال داره اون بخواد به خاطر همون ترسش شما امتحان کنه. به اینکه تا کی منتظرش میمونید؟؟

ویک نکته دیگه ایا اون اصلا دختر هست؟یعنی قبل ازدواج معاینه شده؟ اخه برخی ها هستن براشون مهم نیست معاینه واین نمیرن. شاید خدایی نکرده قبلا زن شده که حالا میترسه شما بهش نزدیک بشید وبفهمید.

شاید قدرت اوردن یک فرزند نداره برای همین نمیخواد نزدیکی کنه که این مشکلش فاش نشه.

ببینید  همه اینا هدس. اما اقای محترم اگر عاشق واقعی باشی به فکر درمان وراه حل میفتی نه اینکه سریع با 2 ماه عصبی بشی. نمیگم حق نداری.

اما مگه از اول دوستش نداشتی؟چقدر بخاطرش تلاش کردی؟ ایا ارزشش داره که بخاطر یک مشکلی نمیگم کوچیک بلکه بزرگ رهاش کنی؟
دنبال ترسش باش ببین چی بلایی یرش  اومده که این ترس  توش ایجاد شده؟ کی میگه تهدید کار خوبیه؟ تهدید بدتر میکنه. لجباز تر میشه. سعی کن دوستش باشی
باهاش حرف بزن. بغلش کن بهش بگو من دوست دارم. فقط باهام حرف بزن ببینم چرا بدت میاد ازش.؟ بگو من شوهرتم دشمت نیستم. بعد خدا من عاشقتم. . بهم رسیدیم تا هم اروم کنیم نه اینکه هردمون عذاب ببینیم. اصلا درست نیست  از هم دیگه جدا میخوابید. اون دختره. دوست داره نازش بکشی. شاید یهو بین همون خوابیدنا دوست داشت بوستون کنه وقتی پیشش نباشی احساس میکنه دوستش نداری . برادر من ما دخترا دنیایی پراز عشق واحساساتیم.

فقط اگر یهو دیدی یکی خشن شد بدون یک مشکل اساسی باعث شده.


۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۳:۴۸ زهرا
مردا چه راحت از طلاق حرف میزنن.

روزی که رفتی خونش وعقدش کردی . روزی که بهش گفتی عشقم. فقط برای نیاز جنسی بود؟ یعنی 1درصد فکر نکردی شاید اصلا مشکلی واسش پیش بیاد؟

نمیگم حق نداری .اما حق نداری به راحتی بگی طلاق.. قبول کن هر دو مقصری. دو ماه ازدوا کردی به قول خودتون به خاطر اینکه هنوز زن نشده خیلی وقته کنارش نمیخوابید. طلاق عاطفی گرفتید..ای وای من.

فقط ی کلمه با خوت بگو این زن مگه دوستش نداشتم رفتم سراغش حالا چرا اینجور شدیم؟
بگو مگه قرار نبود پشتوانه باشم حالا چطور طلاقش بدم وبسپرمش ب گرگ های شهر؟
تو مردی به قول خودت 24 سالته . سنت کمه. حیف نیست ؟؟
ببین شاید اون از باردار شدن میترسه. شاید فیلم های خشن جنسی دیده که میترسه.

بخا قسم مشکل  هست..گناه داره اگر اینجوری ولش کنی.اون زنته. اسمش تو شناسنامه ات. قرار بوده مادر بچه هات باشه با 2 ماه خسته شدی؟؟؟

شایدم عشقتون زود گذر بوده.

به هر حال خودت تصمیم بگیر. فکر کن. نگاش کن. یادت بیاد ببین اصلا چه خصلتی داشت که  به ازواج رسیدید؟
1 سال صبر کن باهاش حرف بزن. محبتش کن برو بهترین مشاوره. وبهتره این کار یک دوستی خواهری کسی که باهاش صمیمی باهاش بره چون ممکنه انقدر مغرور باشه که نخواد جلو تو برخی حرفا بزنه یا تو بدون.

بهش زمان بده باهات رام بشه. باورکن سنگ ترین ادم ها با محبت اروم میشن. مگه اینکه در زندگیشون عاشق کس باشن ک جز اون به هیچکس دیگه اعتماد نکنن.

انشا الله که به زودی خبر موفقیتتون  بشنویم.

موفق باشید

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۵ نوید به زهرا خانم
با سلام.زهرا خانم با عرض معذرت این طور که شما صحبت می کنید درست نیست.شما نباید یک طرفه قضاوت کنید.چرا شما می گویید احساس می کنم همه ی مردا ارزشی برای دل یک دختر ندارن فقط می خوان هر طوری شده به ارضای جنسی برسند.مگر زنان نیاز جنسی ندارند.شما باید بدانید که تمکین وظیفه زن است و باید به ان عمل کند.بله زن باید از شوهرش اطاعت جنسی داشته باشد مگر این که عذر شرعی داشته  باشد.اصلا یکی از اصلی ترین اهداف ازدواج رفع نیاز جنسی می باشد.لذا شما نباید انتظار داشته باشید که اقایان به رفع نیاز جنسی خود فکر نکنند.و در اخر این که مطلق به همه ی اقایان نگویید که ارزشی برای دل یک دختر قایل نیستند چون ممکن است باعث ناراحتی اقایان بشود.پس خواهش می کنم با دید بهتری به ازدواج نگاه کنید.  موفق باشید.

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۵ دل
سلام اقای 24ساله ببخشید شما باید ناز نکشید باید بهش بگید شاید تو دختر نیستی و منو گول زدی شاید باکره نیستی که نمی خواهی رابطه ای ایجاد شه اگر واقعا باکره باشه یا در کودکی مشکل نداشته حداقل بدنشو میذاشته ببینی خدا هدایتش کنه خدا صیرت بده اما برای مهریه مهریه بهش تعلق نمی گیره چون اصلام گفته زن باید تمکین کنه من یه زنم و میدونم که خدایی برای مرد سخته منم از شب زفاف می ترسیدم اما به خاطر عشقم پا رو قلبم گذاشتم و تحمل کردم شوهرم درکم کرد و خدا عمره با عزت به تمام شوهرهای خوب بده انشالله اما شما لوس کردید دو دفعه ببینه که شب خونه نمیری یا جلوش با تلفن می حرفی با ناز حالیش میشه 

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۳۳ حرف دل

من خودم همین مشکلو با خانمم داشتم ، مشاوره رفتیم، دکتر رفتیم هیچ کدوم فایده ای نداشت اما خودم با صحبت و معاشقه راضیش کردم ، خانمم بخاطر حرفهای اطرافیان که از درد و این جور چیزا بهش گفته بودند می ترسید، این ترس تمام وجودشو گرفته بود هیچ وقت دوست نداشت راجع به این موضوع باهاش حرف بزنم، اوایل از رابطه جنسی بدش میومد اما بعد خودش دوست داست اما بازهم میترسید، شاید باورتون نشه ما 2 سال این مشکلو داشتیم اما هیچ وقت حرف از طلاق و جدایی یا زن دیگه به اون نزدم، حتی به خانواده اش هم نگفتم، خودش به مادرش موضوع رو گفته بود اما من هیچ وقت نگفتم، چون بار روانی را زیادتر میکرد، این یک بیماریه باید هم درمون بشه زن و مرد همچین موقعی باید به داد هم برسند، زندگی خانوادگی را نباید فقط به دید هوا و هوس نگاه کنی، اگه عاشق همسرت باشی همه چی درست میشه.

 من همسرمو دوست دارم و خدا بخاطر این صبر و تحملم دو تا پسر خوشگل دوقلو بهم داده.

بهترین دکتر و مشاور خودتی، بهتره یه مدتی از رابطه جنسی با همسرت صحبت نکنی تا استرسش کمتر بشه اما بهش محبت کن، بعد یه مدتی خودش حاضر به اینکار میشه الان خانومت زیر فشار روانیه با این حرفای طلاق و جدایی هم بدترش میکنه.

انشاالله موفق باشی

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۷ به حرف دل
بابا   شما  کی  هستین ,  هیچ  مردی  نمیتونه  تحمل کنه ,  شما ها  چطور  تحمل  میکنید
ماا    بزور   تو مجردی  تحمل ک دیم حالا   شما تو متاهلی چطور ؟؟؟؟؟
من  که  نمیدونم ,   واسه مرد  خیلی  سخته

۲۲ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۵۴ یه حرف حساب
تلاقش بده من خودم تاحالا 12 تا زن تلاق دادم  بیخیال دنیا

۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۴ سیاوش
سلام. منم مشکلی مشابه دارم.بعد از 10سال زندگی فهمیدم دوست پسر گرفته و بعد از یک سال درگیری برای ول کردن دوست پسرش (البته وقتی که اعضای خانوادش فهمیدن و بقول خودش آبروش رفت ) الن یکسره ازم اظهار تنفر میکنه.چندین ماهه با هم هیچ رابطه ای نداریم.بخاطر دختربچه هفت ساله دلم نمیاد طلاقش بدم وخودمم هنوزم دوسش دارم.باهام هیچ جا نمیاد(حتی برا چند دقیقه)سن من 36 وسن اون 33 سالشه.نمیدونم باهاش چکار کنم ؟واقعا دیوونه کننده است...اگه کسی میتونه باراهنم اییش بهم کمک کنه ممنون میشم.
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2903

۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۱۶ اسماعیل ##
سیاوش :

سلام. اول اینو بگم که مشکل سوال کننده این پست حل شده ، کامنت ۳۰ تیر ساعت ۲۰:۲۹ و کامنت ۱ مرداد ساعت ۱۳:۰۳ توی همین پست آخرین کامنتای سوال کننده هست.

اما در مورد مشکل شما نظرم اینه که بهتره سوال خودتونو در بخش [ محل پرسیدن سوال ] که بالای این وبلاگه مطرح کنین تا آقای نجفی بعد از دو سه روز که سوالای قبل از شما رو پست کردن، سوالتونو پست کنه و دوستان نظرشو بگن. من دلم روشنه که مشکل تون با راهنمایی های دوستان و صبر و تلاش خودتون حل میشه. هر چقد که خودتونم در مورد نظرات دوستان نظر بدین و در بحث مشارکت کنین احتمال حل شدن مشکلتون بیشتر میشه. اینو من بارها دیدم و بهم ثابت شده. موفق باشید.

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۶ حسین
شای همسرتون دو جنسه باشه و میترسه به شما بگه

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۲۳ ستاره

سلام.خب یه وقت واقعا میترسه.من یکی رو میشناسم که همینجوری بود ولی بعد خوب شد.به نظر من کم کم بهش نزدیک بشید دخترا بدشون میاد از کسی که یدفعه این رابطه را میخواند.موقع خوابیدن حرفهای عاشقانه بهش بزنید بگید که دوستش داری نوازش کنید.موفق باشید

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۲ الی
سلام... خوب این . دختر مگه.نمیدونسته ازدواج کردن یعنی چی؟؟؟اگه میدونسته نمیزاره همسرش باهاش نزدیکی داشته باشه دیگه چرا جواب بله داده.!!!!!

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۳۸ sa
آخییی منم همینجوری بودم آقام کلی زحمت کشید تا خوب شدم خب میترسیدم خخخ اما آقای من خیلی زرنگ بود
دوسش دارم

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۴۵ تانیا
آقا شما خیلی عجولید چرا بهش کمک نمیکنین تا با این قضیه کنار بیاد یعنی شما فقط به خاطر سکس همسرتونو میخوای؟؟منم بعداز یکسال باشوهرم ارتباط برقرار کردم چون خیلی می ترسیدم اما اون خیلی کمکم کرد و به خاطرم خیلی صبر کرد چون تحمل درد کشیدنمو نداشت اما به لطف خدا و همسر عزیزم تونستیم باهم مشکلمون رو حل کنیم معنی زندگیه مشترک اینه نه اینکه زود پشت زنتو خالی کنی شما قراره یه عمر باهم باشین وجلوی مشکلات بزرگتر بایستید.امیدوارم بتونین باهم خوشبخت شین

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۸ ب
من باشم  اگه  تا  روز  پنجم  نزاره  میفرستمش خونه  باباش

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۴ زن
سعی کنید تا می تونی تحریکش کنی ولی رابطه یا ارضا نباشه بوسهای عاشقانه لمس کردنای تحریکی قسمتای حساس بدنش آغوش گرفتنی که حس کنه عاشقشی  ولی نصفه نیمه رهاش کن

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۶ بانو
من خیلی می ترسیدم ولی شوهرم امون نداد

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۳ عذرا

نده داره من همین مشکل رو با شوهرم دارم سه ساله ازدواج کردیم هر دوماه یک بار رابطه داریم اصلن حاضر به رابطه نیست میگه حوصله حموم کردن ندارم منم تهدیدش کردم بهش خیانت می کنم

۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۹ Panik
مشکل خونوادکی دم آباد سؤال کننده جه ربطی به تمایل نداشتن رابطه داشته من نفهمیدم.کسی فهمید به منم بکه.plz

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۴ ناشناس
سلام اقای سوال کننده.عذر خواهی میکنم که بی پرده صحبت میکنم,
میخواستم بدونم شما قبل عقد پیگیر گواهی سلامت خانومتون بودید؟
اگر بودید که شکر,اگر نه اصلا و به هیچ وجه رابطه برقرار نکنید ,
من فکر میکنم خانومتون برای فرار از موضوعی یا حل کردن مشکلی به روش خودشون به صورت پنهانی همه ی این بهانه ها رو اورده بود,
بعدشم حل شده و دیگه ترسی نداشته,
قصد تهمت ندارم ولی حتما از سلامتشون مطمین شید

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۸ محمد4
با عرض سلام زنان به علت نداشتن تمایل جنسی نه البته همه زنان وقتی مردی درخواست رابطه مکینه زن احساس مکینه اونو فقط به خاطر رباطه مخاد نه زندگی یا از همسرش جوری چندشی داره
یا دوست نداشتن شوهر بهرتین راه این که پیش یه مشاروه جنسی برید نه انیکه از مردم سوال کنید رفتن به یه مشاوره بهتره از این که وقت تلف کنید فقط طلاق رو بگید تو مگی طلاق ببین بعد تلاق چی میشه میتونی زندگی کنی ایا میتونی همون احساسو داشته باشی یکم فکر کن بهرتین راه مشاور همه مراکز مشاوره دارن با بهترین دست اورده های دنیا موفق باشی....... محمد4

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۵۹ سعید
دوست عزیز                             توجه کن       


تو بیا از این میل خودت دست بکش


بگو من این زن رو میخوام ولی رابطه جنسی نمی خوام

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۲ مثل خانومت
نمیدونم بازم میای اینجا پیامارو بخونی یا نه نمیدونم سوالت واقعی بود یا نه ولی پای این پیامت گریه کردم چون یاد خودم میوفتم منم مثل خانوم تو بودم والانم تا حدودی هستم من 3 ساله عقد کردم و6ماهه خونه خودمم و هنوز باکره ام با اینکه توی عقدم رابطه داشتیم مورد خانوم شما نمونه شدیدتر منه؛من شوهرمو خیلی دوست داشتم ولی همسرم کاری کرد که من ازش متنفر شدم به خاطر خانوادش ولی قسم میخورم که حتی خودش متوجه نشد که چی کار کرده حتی الانم نمیدونه ومن بهش نگفتم فقط ازش فاصله گرفتم میدونم الان همه میگن باهاش حرف بزن ولی حرف زدن با بعضی ادما کار سختیه مثا همسرمن؛موقع حرف زدن منطقشو از دست میده و اخرش دعواست خودش فکر میکنه که خیلی مهربونه هرکیم از بیرون میبینش همین فکرو میکنه ولی ایجوری نیست غرورو خانوادشو کارشو خیلی چیزای دیگرو به من ترجیح میده واخرشم میگه خیلی مهربونه،راه طلاق وبرگشتن ندارم ادم خیانتم نیستم پس میمونم ولی دورخیلی دور محبتی که تو ازش دم میزنی با اونی که خانومت میخواد فرق داره میدونی چراخانومت اجازه رابطه نمیده چون مثل من فکر میکنه ؛زابطه لیاقت میخواد لیاقتتو بهش ثابت کن

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۲ مثل خانومت
نمیدونم بازم میای اینجا پیامارو بخونی یا نه نمیدونم سوالت واقعی بود یا نه ولی پای این پیامت گریه کردم چون یاد خودم میوفتم منم مثل خانوم تو بودم والانم تا حدودی هستم من 3 ساله عقد کردم و6ماهه خونه خودمم و هنوز باکره ام با اینکه توی عقدم رابطه داشتیم مورد خانوم شما نمونه شدیدتر منه؛من شوهرمو خیلی دوست داشتم ولی همسرم کاری کرد که من ازش متنفر شدم به خاطر خانوادش ولی قسم میخورم که حتی خودش متوجه نشد که چی کار کرده حتی الانم نمیدونه ومن بهش نگفتم فقط ازش فاصله گرفتم میدونم الان همه میگن باهاش حرف بزن ولی حرف زدن با بعضی ادما کار سختیه مثا همسرمن؛موقع حرف زدن منطقشو از دست میده و اخرش دعواست خودش فکر میکنه که خیلی مهربونه هرکیم از بیرون میبینش همین فکرو میکنه ولی ایجوری نیست غرورو خانوادشو کارشو خیلی چیزای دیگرو به من ترجیح میده واخرشم میگه خیلی مهربونه،راه طلاق وبرگشتن ندارم ادم خیانتم نیستم پس میمونم ولی دورخیلی دور محبتی که تو ازش دم میزنی با اونی که خانومت میخواد فرق داره میدونی چراخانومت اجازه رابطه نمیده چون مثل من فکر میکنه ؛زابطه لیاقت میخواد لیاقتتو بهش ثابت کن

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۰۲ آیدا
سلام به همگی من همه پستارو الان خوندم به نظرم رفتار خانوم شما خیلی مشکوکه ناز کردن یه بحثه ترسیدن یه بحثه ...
اینطور که شنل گفتین خانومتون از طلاق ترسیده و این رفتارارو نشون داده آدمی که قبلا خیلی سرد بوده حالا میاد و محبت میکنه و خواهان برقراری رابطه میشه در حالی که با این رفتاراش مثلا قبلاخواسته نشون بده از سکس ترس دلره همه باهم تناقض داره دوستان لطفا انقد ساده نباشین همین سادگیاس که منجر به ازدواج های غلط میشه
من یه دخترم خیلی احساسی خیلی هات و در عین حال پایبند به موازین اخلاقی امکان نداره زنی همسرو دوس داشته باشه و از رابطه جنسی امتناع کنه.و همچنین امکان نداره زنی از سکس بترسه و بعد پیش اومدن طلاق حاضر به سکس شه
رفتار خانوم شما خیلی مشکوکه باید ریشه یابی شه من تاحدود زیادی با ناشناس موافقم حتما پیشنهاد گواهی سلمتو به خانومتون بدین کسی که از  هودش نطمءن باشه بهش بر کع نمیخوره تازه به عنوان افتخار به این عفتش هم حتما قبول میکنه من که خودم تصمیم دارم قبل ازدواج این پیشنهادو به همسرم بدم تا قبل ازدواج شما اصلا سنجیده رفتار نکردین ولی ازین جا به بعد بیشتر حواستونو جمع کنین من دوستان وکیل و  روانشناس زیادی دارم که مثل موارد خانوم شما زیاد سرو کار دارن بهتر پیش مشاور برین وقتی برید متوحه میشین که انسان ها متاسفانه چقد شیطان صفت شدن!!!
البته امیدوارن خانوم شما ازین قبیل افراد نباشه
فقط لطفا کسایی که راهنماییتون کردن بی خبر نزارین

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۰۴ اسی
یه ذره فک کن ببین ازدواجش با شما اگر بخاطر مهریه بوده گول درست شدن اخلاقش و حتی رضایتش به مسایل جنسی رو نخور چون اگر بکارتش دست بخوره اونوقت دیگه تو موقعیتت رو در طلاق از دست میدی . شاید یه نقشه باشه .

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۵ صورتی
سلام دوستان من تازه عضو گروه شدم حرفاتونو با دقت خوندم من مشکل جنسی ندارم اما مشکل دیگه ای دارم میشه لطفا کمکم کنید . من در تابستون گذشته اشتباه بزرگی مرتکب شدم . بزارید از اول بگم :
من زیاد اهل رفتن تو وایبر نبودم اما داماد همسرم وایبر روی گوشیم نصب کرد و شمار ه خودشو سیو کرد اولا متن های ادبی میفرستاد منم چند باری جواب دادم موقع امتحانات دانشگام بود بعضی وقتام جواب نمیدادم البته به شوهرم می گفتم که خداروشکر که گفتم بهش . تا اینکه یروز پی ام داد  که مشکل جنسی با همسرش داره و من ناراحت شدم ازم خواست به کسی حرفی نزنم منم گفتم به من مربوط نمیشه خوشم نمیاد حرفی بزنید و مایلم نیستم با شما صحبت کنم ولی گفت من مشل دارمو معذرت خواهی کرد منم فکر کردم آدمه باور کردم بهش گفتم عیب نداره ولی دیگه  به من نگید بعد چند روز عکسای بدی بهم داد حتی خواست به من نزدیک شه  با اینکه زنش تو حیاط بود و مادر شوهرمم خونه بود از ترس نفسم بالا نمیومد  فقط از آشپزخونه فرار کردم کلا وایبر رو پاک کردم و از خونه مادر شوهرم رفتم تا سه روز خواب نداشتم من همسرمو خیلی دوس دارم واسه همین بهش گفتم اما متاسفانه مدرکی نداشتم اون خیلی عصبانی شد خواهر شوهرم هرچی تو دهنش بود بهم گفت خیلی گریه کردم حرفای بدی شنیدم اما همسرم حرفمو باور کرد و گفت کاش مدرکو نگه میداشتی بارها از من جلوی خواهرش حمایت کرد گفت که به من صد درصد اعتماد داره بعد ها فهمیدم  این مرد دوس دختر دوستشو امتحان کرده با شماره دیگه و خواهرشوهرم باهاش بحث کرده این موضوع منو داره عذاب میده تو رابطم با همسرم اثر گذاشته بود از نظر روحی واقعا مشکل دارم همسرم خیلی باهام صحبت کرد اونم خیلی از نظر روحی داغون شد بعد این چند ماه بازم مشکل دارم موقع رابطه یاد اون دوران میوفتم بی اختیار گریه میکنم باعث میشه همسرمم اذیت شه به اون دلیلشو نمیگم لطفا نظرتونو بگید
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2894

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۲ صورتی
من از روبه روشدن با اون مرد واهمه دارم البته خواهر شوهرمم خیلی بد باهام رفتار میکنه که واسم مهم نیست ولی همسرم از اینکه تنها خواهرش از ما دوره ناراحته  و این ماجرا تو روحیش خیلی اثر گذاشته اینکه رو پوشش من خیلی دقیق شده در صورتیکه من زن بد پوشی نیستم  و واسش مهمه  میرم دانشگاه کجا میشینم چه مانتویی میپوشم خوب لباس بپوشم  یا نه  ولی بعد بهش میگم این کارا چیه تو خودش میره میگه دس خودش نیس و دیگه حرف نمیزنیم و بحثو عوض میکنه .  این اتفاقات خیلی آزارم میدن من یک ساله عقد کردم و به زودی میخوایم عروسی بگیریم خیلی نگران آیندمون هسم میترسم عروسی کنیم و همه چی تغییر کنه .
اینم بگم اون مرد حتی نمیزاره همسرش برقصه  و زیر سلطه خودش داره و همه حتی همسرم اینو خوب میدونن .

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۳ یه زن

منم یه زنم و دقیقا مشکل همسرشمارو داشتم بااین تفاوت که من به خاطر ترس واسترسی که داشتم دقیقا تا یک سال بعاز ازدواج باکره بودم ولی برای این موضوع همیشه ازشوهرم دلجویی میکردم اونم خیلی منو دوست داره ونمیخواست که من اذیت شم بعد از یکسال که چندتا دکتر زنان رفتم و برام بی حس کننده و ژل های روان کننده مختلف گرفت آخر باصبر و حوصله شوهرم یه شب تونستیم نزدیکی داشته باشیم ولی اونقدر هم که میترسیدم درد نداشت بعدش باز همسرم خیلی مراقبم بود و تقریبا فقط ماهی دوبار نزدیکی میکردیم که بازم من استرس داشتم و خیلی میترسیدم ولی خداروشکر الان دیگه خیلی خوب شدم من پیشنهاد میکنم که با صبروحوصله باشید همسر شما حق دارن بترسن چون اولش واقعا درد داره ولی هیچ وقت دعوا رو جایگین محبت وحوصله نکنین چون اینجوری استرسش بیشتر میشه ولی شوهرم اونقدر منو دوست داشت که هیچ وقت به طلاق فکرنکرد همیشه میگفت بالاخره درست میشی

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۵۲ مریم -سوال اضطراری
سلام عمو نجفی...
خیلی دلم گرفته از این دنیا و ادماش...
من دختری ام 22 ساله که توی یکی از دانشگاه های سراسری رشته عمران خوندم و تازه تموم کردم و منتظر مدرکمم..
و یه خواهر دارم که ترم دوم رشته پزشکی هستش..
و اما تمام غصه و مشکلات خونوادمون مربوط میشه به دوتا برادرام
یکیش که الان نامزده و عروس خانم در دوران نامزدی مهریه شو گذاشته اجرا..
خلاصه خونمون شده فقط بحث و مشاجره دراین مورد واقعا خیلی مشکل بزرگیه در جای خودش چونکه اعصاب ادم شدیدا خورد میشه هی دادگاه و ....واقعا سخته
و اما اون یکی برادرم و مشکل بزرگتر ازاین اینه که حدود سه سالی میشه که اصلا اخلاقش عوض شده یعنی یه دیوانه :((((دکتر روانپزشک هم بردیم گفته اختلال دوقطبی داره بماند که اون یه بار هم با چه مصیبتی اینو راضی کردیم بره دکتر چون اصلا بیماریشو قبول نمیکنه واقعا سخته با یه اعصاب و روان توی یه خونه زندگی کردن
و همچنین یه مشکل دیگه اینه که هرخواستگار با موقعیت خوب یا نسبتا خوب که میاد خواستگاریم دیگه میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه من واقعا نمیدونم مشکل از کجاست درحالی که من واقعا بنا به گفته ی دیگران چهره ی خوبی دارم و هرکی میبینه میگه خیلی نازی ولی خب اینم برام از یه طرف دغدغه شده که چرا خواستگاریی که برام میایند اینطوری میکنند:(
میشه راهنماییم کنید
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2897

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۱ یه مرد
من فکر می کنم مشک ایشون برا همون بار اوله اگه یه بار نزدیکی اتفاق بیفته و مزه اش رو بفهمه دوباره خودش هر شب می خواد ازت پس توصیه میکنم یه بار هم که شده:
دستو پاشو ببند به تخت و حسابی . . . دوباره مشکلت حل میشه.
ضمنا از زمان گذاشتن پست شما 6 ماه میگذره هنوز مشکلتون حل نشده؟؟!!!!!!

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۲ یه مرد
شما شش ماه هستش مشکلتون رو مطرح کردین هنو حل نشده

۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۶ هستید
به شما فقط میتونم بگم باید تحمل کنید صبر پیشه کنین

۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۲۰ .......
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** **** **** *** ***** * ** ***** * ** **** ***** ** ***** ******* **** **** **** ** **** **** *** **** ******
نظر:
سلام
ممنون

۳۰ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۱ وکیل
سلام
اگه می خواهید بدون دادن هیچ مهریه ای طلاقش بدهید یا بترسانیدش، باید از دادگاه کمک بگیرید به این صورت که به دادگاه دادخواست داده و بگویید که خانم شما بعد عروسی اجازه نزدیکی نمی دهد و قاضی هر دوی شما را به مشاور دادگاه ارجاع می دهد بعد چند جلسه مشاور نظر خود را به دادگاه ارسال می کند که اگر همسر شما راضی به نزدیکی شد و به حرف مشاور گوش کرد که همه چی حل می شود ولی اگر قبول نکرد دادگاه 2 راهکار به شوهر«یعنی شما » می دهد اول اینکه بدون دادن مهریه و نفقه می توانی با اجازه دادگاه همسرت را طلاق بدهی یا اینکه با اجازه دادگاه و بدون اجازه همسر می توانی زن دوم عقد کنی «چون بدون اجازه خانم مرد نمی تواند زن دیگری را عقد کند» که با این کار زن یا خودش از زندگیت بیرون می رود یا می ترسد و خواسته شما را قبول می کند، هیچ وقت به دادگاه و مشاورشان نگویید که خانومتان را نمی خواهید چون مجبورید مهریه اش را بپردازید فقط بگویید او مشکل جنسی دارد و شما می خواهید که او خوب شود اجازه بدید که مشاور دادگاه درخواست طلاق را به قاضی ارجاع دهد نه شما.
موفق باشید

۰۱ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۹ جنگل سبز
شما که به اندام جنسى زنتون چندشتون میشه واضحه که نمیتونى مرد مناسبى واسه سکس باشى. وقتى به این راحتى ازش متنفر میشى.اون اقاییونى که حرف از صیقه میزنین.هیچ کدوم نمیتونین زنتونو ارضا کنین ولی اونا به سختی خودشون رو کنترل میکنن و فکر خیانت نمیکنن.70%زنان ایرانى هرگز ارگاسم را تجربه نکردن

۰۱ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۴۴ جنگل سبز
شما خیلی راحت به این اقا میگین به زنش تجاوز کنه.هرچند شرعى ولى فوق العاده زشته.

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۰۰ س
سلام شاید اصلا دختر نیست میترسه شما بفهمید مثلا بر اثر اتفاقی باکره گی شو ازدست داده خودش هم تازه فهمیده

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۰۰ مهسا
سلام به همگی.
به نظر من رابطه زناشویی بسیااااار مهمه بسیااار ،اصلا اساس زندگیه،اما یه زمانایی ،اکثر خانوما اینطورن، اگه از چیزی ناراحت بشن ،اونم زیااد ،به رخت خواب مییارنش.حالا بستگی داره اگه خیلی ناراحت  باشن یه طور تنفر به شوهرشون پیدا کنن ،سرد میشن از رابطه و شاید با عدم تمکین بخوان تلافی کنن! چه اخلاق بدی کاش هیچ وقت این طور نبود
هیچ وقت زن و مرد نباید مشکلاتشون را به رخت خواب بیارن.اینطوری مشکلی نمیمونه حل میشه.

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۱۸ لوتوس
منم خیلی میترسم الان ۲ سال هست که عقد هستم و خیلی میل دارم که حتی تو دوران عقد دخول رو انجام بدم اما ترس زیادم اجازه نمیده . ولی شمام باید صبر کنی ۳ ماه خیلی کمه... شما چند وقت عقد بودین؟ توی دوران عقد هم هیچ نوع رابطه ای یا معاشقه ای با هم نداشتین؟؟

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۲۳ لوتوس
سلام

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۸ صالحه
حق تمکین بعد از دخول هست. اگر دخولی صورت نگرفته باشد دختر می تواند شرط رابطه را پرداخت کامل مهریه قرار دهد. باز همسر محترمی دارید که مهریه ش رو اجرا نگذاشته. علت این رفتارش هم اینه که شما مهارت آماده کردن همسرتونبرای رابطه رو ندارید.پس بهتره پیش یک مشاور یک دکتر غدد و یک سکسولوزیست برید تا مهارت های همسر داری خودتون رو افزایش بدید. طفلک اون دختر رو توی زجر و فشار مضاعف گذاشتید توقع رابطههم دارید؟! این نهایت خودخواهیه....

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۰۹ *
من فقط و فقط دکتر گلزاری و دکتر جعفری نژاد رو پیشنهاد  می دم... بقیه مشاورها فقط دکان داری می کنن و هیچ سوادی ندارن

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۲۳ سلام
تا وقتی دخول صورت نگرفته مفهوم ناشزه برای دختر وجود نداره.. ناسزه مربوط به زنی هست که بعد از دخول حاضر به ادامه رابطه نباشه.. نفقه دختر حتی وقتی خانه پدرش هست به عهده شوهر هست. اگر هم دنبال صیغه برید می تونه مهریه ش رو به اجرا بگذاره و شما رو راهی زندان کنه پس تنها راه اینه که خودتون پیش مشاور برید به نظرمالان بیش از ایشون خودتون به مشاور احتیاج دارید به نظر می یاد از لحاظ عاطفی قدرت جذب همسرتون رو ندارید. پیش مشاور آگاه و توانمند برید که تجربه کاری طولانی مدت داشته باشه. چنین مشکلاتی حدود 6 ماه تا دو سال با تلاش مستمر شوهر حل می شه. البته شما با رفتارها و حرفهای خشنی که زدید و سردی که باهاش کردید کار رو برای مشاور هم سخت کردید چون الان همسرتون وارد دوره بی منطقی و لجبازی شدن که اول باید این مشکل رو حل کرد و بعد سراغ مشکل اصلی رفت

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۴۶ برو بابا
تو این آدم رو دوست نداری اینها بهانه س... به نظرم قبل از اینکه سراغ دختر دیگه ای بری خودت دوره های مشاوره رو بگذرون نه پیش اون مشاور احمقی که دو ماهه حکم خوشبخت نشدن می ده!!!!!!!!!!

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۵۴ چندش خان!
خیلی جالبه شمااز اندام تناسلی اون چندشت شده که اونم از رابطه چندشش می شه .. انصافا خدا خوب در و تخته رو به هم جور کرده..

۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۵ مشکاه
برین پیش خانم همیز ایشون هم راه رابطه را نشون می دن هم روانکاوی می کنن

۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۵۳ مریم
سلام من داستان اولی رو امروز خوندم خیلی دوست دارم بدونم خانمش باهاش رابطه خوبی داره یا نه دیگه مشکل جنسی ندارن

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۳۵ عاطفه
وای این اقا حق دارن ولی نه در این حد من دوستی دارم که تمام این کارها رو کرد..مشاور سکس تراپ..عمل حتی ولی نمیتونست دیگه..ترس و فوبیا داشت...همسرش رفت دادگاه و حکم ناشزه بودن گرفت مهریه هم نداد و جدا شدند.،.خووب این تنها راهه...این درسته که دختر مردم و عذاب بدی و بگی میرم سرت هوو میارم اون شاید دلیلی داره واسه این کارش...

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۵۴ من
به سوال کننده:
برادر من صبرت ستودنی ولی با خودت دودوتا چهارتا کن ببین این که به اخلاقش ایراد میگیری سر اختلاف موضوعی که بیان کردیه یا واقعن با اخلاقش مشکل داری اگه اخلاقش با شوما سازگار نیس خب با یه مشاور "خوب" مشورت کن اگه راهی برا حل اختلاف اخلاقی ندارین جدا بشین چون پای بچه وسط نیست میگم
اگه اخلاقش چندان هم بد نیس زندگی خودتو اونو تلخ نکن بهش بگو که فقط به خاطر خودش باهاش ازدواج کردی و باهاش موندی و اینو با بی تفاوتی نسبت به قضیه ای که روش حساسه بهش ثابت کن اگه پای عشق وسطه مطمعنم کم نمیاری بعد چند وقت سر عقل میاد
به سیاوش: دمت گرم که به خاطر دخترت باهاش موندی خیلی مردی هیچ وقت هیچ وقت "هیچ وقت طلاقش نده" دخترت خیلی صدمه میبینه با زنت حرف بزن کمبودشو شناسایی کن قطعن بی دلیل سراغ این رابطه نرفته حساسیت الکی نشون نده و اشتباهتو در این زمینه که نباید به خانوادش میگفتی بپذیر ولی زیاد به روت نیار نسبت به اینکه باهات جایی نمیاد بی تفاوت بمون ! حتمن با یه مشاور خوب(بعضیاشون زر میزنن مشاور خووووووب در ضمن یه طرفه قاضی نریم با خانومت برو پیش یه مشاور درست و درمون)

خدایا عجب زمونه ای شده برای زنای هردوتون به شدت متاسفم! ایشالله مشکل همه حل بشه در پناه حق!

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۵۳ شب بو
سلام همگی منم مشکل دارم مشکل من جنسیه من خیلی داغم به طوری که هر روز میل دارم عقد کردیم اما خانوادم اجازه شب موندن و نمیدن خیلی تحت فشارم همین ارضا نشدن باعث میشه بد اخلاقی کنم با شوهرم چکار کنم

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۲۱ کنجکاو

سوال کننده پاسخگو باشه

بالاخره چیکار کردی؟

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۴ رضا
خانمی که از رابطه جنسی می ترسه حق ازدواج نداره به هیچ وجه و باید تا آخر عمر مجرد بمونه مقصر پسر معصوم مردم نیست که به آتیش بچه بازی زن بسوزه هر خانمی از رابطه می ترسه دور ازدواجو خط بکشه
یکمم در مورد به دست آوردن قلب شوهر حرف بزنید و محبت به شوهر رو یاد بگیرید ولی فقط از روی غرض و تعصب مقصر این آقا رو می شناسید همین آقا لطف کرده قبل عروسی کاری نکرده چه برسه به بعد عروسی تازه دو ماهم گذشته 
شما خانم ها اینقدر خودتونو فرشته فرض نکنید چون مردای زیادی رو دیدم که زنای کثیف بدبختشون کردن نمونش همین آقا

۰۵ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۱۰ ارزو
دلم خیلی گرفت بوغض کردم منم ادم خیلی احساسی هست همسرموخیلی دوست دا رم ولی اون ادم خیلی بی احساسیه  وموقع حرف زدن بی منطق درکتون میکنم تحمل همچین ادمای خیلی سخته شایدشما کاری کردی ازتون دلخورشده که حاضربه نزدیکیی نیست. 

۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۸ pouria shah
دوست عزیز چون این عشقی که داری عشق اولته
به این زودی فکر طلاق نیاد تو ذهنت
از حرفات 1جورایی مشخصه این خانم مریضه
ذهنش اشفتست ترسو واهمه داره
این خانم نیاز به درمان داره داره دوست عزیز
و باید حتما تحت نظر مشاور باشه
فکر طلاق نکن سعی کن کمکش کنی

۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۱۱ مانیا
سلام
جناب اگه یک بار هم شده پست منو کامل بخونید و بعد راجع به خانمتون تصمیم بگیرید.
قبل ازدواجم با هیچ مردی رابطه نداشتم نه دوست پسر نه هیچ چیز دیگه. خانواده کاملا مذهبی و سنتی داشتم.همسرم به واسطه ی یکی از دوستان با ما آشنا شدند.از لحاظ مالی کاملا از من بالاتر بودند و خانواده شان برعکس خانواده ه ی ما آنچنان خانواده ی مذهبی نبودند اما با توجه به اینکه تحصیلاتشون از من کمتر بود قصد داشتم جواب منفی بدم که با اصرار های همین دوست واسطه که از اخلاقشان می گفت منصرف شدم. دوستشون داشتم اما نه طوری که خیلی قربون صدقشون برم مثل تقریبا خانم شما.یک سال و چند ماه نامزد بودیم اما تقاضای نزدیکی نکردند و گفتند چون در حال درس خوندنی نمیخوام مغزت مشغول شه و رابطه فقط در حد معاشقه بود که در ابتدا واقعا واهمه داشتم.بعد ازدواج دردشو نتونستم تحمل کنم با اینکه می دیدم واقعا نیاز داره گریه می کردم که نمی تونم نیازشو برآورده کنم اما آرومم میکرد می گفت به هیچ عنوان مهم نیست کم کم درست میشه هیچ کدوم از اعضای خانوادمون خبر نداشت خودش می گفت چیزی نگو خودمون از پسش برمیایم حتی برای دلداریم میگفت این نشون میده که خانومم پاک و نجیبه اما باچند تا از دوستای دانشگاهم که درمیون میذاشتم میگفتن دروغ می گی یه همچین مردی وجود نداره ، بعد از یک سال ونیم مشکلمون حل شد دوسش دارم 5 ساله که باهمیم . شما 2 ماهه که با خانمتون هستید صبور باشید اون خودش بیشتر اعصابش خورده که چرا نمیتونه مثل زن های دیگه باشه،حتی زن هایی هم هستند که به راحتی خودشونو تقدیم دوست پسرشون هم می کنند. نمیدونم چی بگم اما گفتم شاید تجربه ی من و همسرم یه دید دیگه برای آقایون و خانوم هایی که میگن طلاق بگیر وکیل بگیر مهریه اشو بده بره به وجود بیاره . میدونم تحریک میشید اما کم کم جلو برید شاید براتون خنده دار باشه اما فکرکه می کنم 2 ماه واقعا زمان کمیه.

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۳۶ ناشناس
سلام  آقای محترم  خواستم بپرسم الان در چه وضعیتی هستید ؟خوب شدید؟

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۵ یک دوست
سلام من یک راهنمایی میکنم بگو همسرت انجامش بده من یک دوست داشتم که تا یک سال بعد عروسی هم اجازه نداد از بکارت در بیاد چون مادر ودیگر اعضای خانواده اینقدر از شب عروسی ودرد ان گفته بودن که خانم ترسیده بود ولی به کمک شوهرش این مشکل را حل کرد اولا باید بره دکتر زنان ومشکلش را بگه یا اگه روش نمیشه از زل ایزی که باعث میشه درد پارگی پرده را اصلا نفهمه این رادوستم گفت که اصلا متوجه نشدم فقط وقتی الت را در اوردن فهمیدن دوما اجازه بده اون بشینه روی الت تو و خودش این کار را بکنه چون در غیر این صورت پاهاش را قفل میکنه  وسوما شما باید اجازه بدی که اون این کار را انجام بده حتی اگه دوسه شب اقدام کنید ولی دعوای شما باعث نگرانی میشود به خانم قول میدم این زل واقعا اصر داره چون این زل را به خیلی ها پیشنهاد کرده دوستم و همه جواب گرفتن بازم میگم صبر و خوش رویی وتشویق شما موثره

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۲۷ سحر
سلام دوست عزیز فقط میتونم بهت پیشنهاد بدم ک صبر کنی فوقش 2 ماه دیگه ،
بشین یکم باهاش حرف بزن ، درد دل کن ،حرفاشو گوش کن ،بهش بگو فقط چند دقیقه حرفاتو گوش کنه ،هدفشو از ازدواج بپرس ، فقط هیچ وقت خودتو جلوش خوار و حقیر نکن و نگو بهش تشنه ی محبتی و باید این نیازت برطرف شه همین الان ، یکم باهاش سرد شو اگه دیدی حرفات روش تاثیری نداش ،جوابشو ب سردی بده ،فقط غرورتو خرد نکن خودم تازه ازدواج کردم جنس خودمو بهتر میشناسم میدونم اینکار نتیجه میده ،فقط هیچ وقت فکر طلاق هم نکن ،هیچ زن و مردی وجود نداره که نخان و ازرابطه بدشون بیاد اونم با همسرشون مطمین باش اونم علاقه داره
نمیخام ذهنتو نسبت بهش بد کنم شاید گذشته خوبی نداشته اگه بعد حرف زدن و گذروندن این مراحل بازم مقاومت میکنه و نمیخاد که باشه باهات ...
امیدوارم که زندگیت بهتر شه از ته دلم برات دعا میکنم ....

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۵۰ حسرت
سلام به نظر من به یک مشاور مراجعه کنین باهاش حرف بزنه اگه با اون حل نشد هیبنوتزیش کنینازش بپرسین چه مشکلی یاترسی توذهنش هس

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۸ بهار
بابا تو دیگه کی هستی!عجب تحملی,به مردا نمیاد اینطور باشن!معمولا به زور کار خودشونو میکنن!!!!
معلومه آدم خوبی هستی!با خانوادت مشورت کن ,بخواه تا اونا لااقل واست کاری کنن.حالا فوقش خودت از زورت استفاده کن,فوقش اون از تو متنفر میشه!که البته بعیده!حالا متنفرم بشه ,حس تنفرتتون میشه دو طرفه!
جدای از شوخی حتما با یه مشاور مشورت کن،اونا راهکارای خوبی دارن!ان شا الله که سعادتمند باشی .همخ چی درست میشه

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۱۹ ساناز22
بابا ول کنید دیگهههههههههههههههههه
بدبخت سوال کننده مشکلش حل شده اخرین نظری که گذاشته اینو نشون میده.
اونوقت شما ول کن نیستین.ای باباااااااااااااااااااااااااااااا
الان سوال کننده داره حالشو میبره شما نشستین کاسه داغتراز آش شدین

۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۳۲ سما

به نظرم الکی گفته تاازکنجکاوی مردم باخبر شه اخی چقد شما ساده این



۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۵۲ پسرم
تهش چی شد سوال کننده جان؟ خوبی الان پسر ؟

۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۰۵ لب
منم باشوهرم مشکل دارم همیشه من بهش پیشنهاد میدم فقط شبا میخابه منم همیشه دراتظار

۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۱۴ آلاله
واقعا متاسفم برای بعضی از مردها و در واقع اکثرشون که مدام از تمکین و ایفای وظایف و اقدام قاونی صحبت کردن و هیچ ارزشی برای احساس زن قائل نیستند. بهتره بدونین به خاطر همین دید مکانیک وار و وظیفه تلقی کردن این رابطه ست، که به هیچی نمیرسین اگه جلوی زن تواضع داشته باشید به اطر خودش بخوایدش مدام وظایفشو به رخش نکشین و ازش طلبکار نباشین به خواسته هاتون میرسین. شما فراموش کردین که مرد طالبه و زن مطلوب. بلکه رفتارتون نشون میده که معتقدین مرد مطالبه میکنه و زن مجبوره! تا وقتی که چنین دید تحقیرآمیزی دارین به هیچی نمیرسین اگه حتی جسم همسرتون رو هم تصاحب کنین باز هم از رابطه تون راضی نخواهید بود. نمیگم زن به شوهر توجه نکنه ولی کلید محبت دست مرد هست و مرد برای رسیدن به مطلوبش باید تلاش کنه. هر چیزی راهی داره. زن تو این مسائل قلق خودشو داره. شماها بلد نیستین. وقتی هم که این حرفهارو میخواین جدی بگیرین، به جای محبت بی دریغ میرین زنتونو نصیحت میکنید و باهاش صحبت می کنید و منتظر نتیجه میشید بعد میگید باهاش حرف زدم فایده نداشته! چه حرفی. مگه حرف و نصیحت تو آدم حس بوجود میاره؟ بلد نیستین برادران. قلق زنو بلد نیستین. مثل یه معشوق دست نیافتنی باهاش رفتار کنید تا بدستش بیارید تا هر وقت و هر جا که مثل یه شوهر طلبکار که حقشو میخواد باهاش رفتار کنید هیچی بدست نمیارید و اعصابتون بیشتر خورد میشه و به خاطر این تجربه تلخ دیگه با هیچ زنی هم نمیتونید رابطه عاشقانه ای داشته باشید و زود میخواید اونم امتحان کنید که حقتونو بهتون میده یا نه. و دورباره شکست. از ما گفتن.

۰۷ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۵۱ خیلیی خوشحال شدم

سلام میخوام از همتون بابت نظراتتون شکر کنم . به نظر من همتون چه کسایی که از زن یا مرد دفاع  کردید و یا چه کسانی که به جنس مخالف توهین کردید. همتون حرفاتون با نیت خوبیه.  چه آزاده و ... بوی یاس و ابوالفضل و.... همتون با توجه به اطلاعاتون به بهترین شکل راهنمایی کردین
ازتون ممنونم . به نظر من شما ها و صبر آقای سوال کننده باعث بهبود این زندگی شده .همچنین ممنونم که نظراتتون رو بی رو دروایستی گفتین ولی خواهش میکنم از هم عصبانی نشین  تهمت نزنید
آقای سوال کننده خییللیی خوشحال شدم که فهمیدم زندگیتون خوبه
ازتون خواهش میکنم هیچ وقت از همسرتون نخواهید دلیل کاراشو بگه چون ممکنه بد شه
وقتی داستانتونو خوندم خیلی ناراحت شدم و میخواستم نصیحت کنم اما وقتی کامل کامنتا و خوندم خیلی خوشحال شدم و اشک ریختم خواهش میکنم نتایج زندگیتونو بگین و رضایتتونو اعلام کنید . من شاگرد مدرسه تیزهوشانم و آرزو دارم شغل عالی با تحصیلات داشته باشم
و زندگی زناشویی موفقی داشته باشم 
میخوام بگم که حتی اگه گاهی وقتا از زنتون رفتار بدی دیدین لج نکنین و نگین که بچرخ تا بچرخیم
و مطمئن باشید که زندگی فوق‌العاده ای خواهید داشت 
 و بعدا به این جوانی ها مبخندید
درضمن یک موسسه به نام طرح رضوان هست که پیشنهاد میکنم شرکت کنید
عالیه برای تمامی افراد من خودمم عضوشم
تمام اسلامو آداب زندگی رو با استدلال میگه درباره جن و مثبت هیجده و .....هم صحبت میکنه و جنبه تفریجی و سرگرمی هم  داره و خودمم تازه عضوش شدم و عالیه
دیگه ثبت نام میل خودتونه و من برای تبلیغ نگفتم که برای زندگیتون گفتم
تازه یادتون باشه شما هر دو باید به هم محبت کنین و و فراموش نکنین که وظایفی در مقابل هم دارید. و با هم مهربون باشید
لطفا یادتون نره که بگین رابطتون با خانومتون چطوره
فقط خیرخواهیتونو میخوام و نمی خوام بگین عین ... فقط نصیحت میکنه. همه حرفام جا نمیشن ولی اگه میشه هر چند وقت یکبار از زندگیتون بگین و هیچ وقت خانمتونو ضایع و یا تهدید نکنید
خیلیی حرف دیگه داشتم که وقت نوشتنشو ندارم
از همتون تشکر میکنم
یادت نره که فقط یکبار زندگی میکنی وقتی عصبی میشی حرف نزن
چند چیزو نمیشه برگردونو
سنگ پس از پرتاب
حرف پس از گفتن
زمان  و فرصت بعد از گذشت و
اونیکیشم یادم نمیاد ولی یادتو نره که هر اشتباهی جبران پذیر نیست 
زندگیتونو الکی نابود نکنید
حرفام از رمان بیشتره ولی وقت ندارم ولی همیشه کتاب بخونید
آقای سوال کننده
نتیجه زندگیتون یادتون نره

۰۸ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۴۷ سما
خیلی خخوشحال شدم که مشکلتون حل شد با اینکه اولین بار بود که مطالب میخوندم صبر شما دوستانی که شمارو تنها نگذاشتن. به من این امید رو داد که منم تنها نیستم دلم میخواد یه سنگ صبور داشته باشم خیلی بده ادم تنها باشه

۰۹ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۱۸ مهندسی
اونایی که میگن طلاقش بده واقعا ازدواج رو تورابطه جنسی میبینن به همین راحتی اسم طلاقو میارن؟؟؟؟؟؟؟ میدونم بخش مهمی از زندگیو رابطه جنسی تعیین میکنه ولی نه همشو؟برادر من شما اگه خانومتو دوسش داری باید با ارامش و صبر رفتارکنی شاید مشکلی دارن یا ترس؟شما ک جای اون نیستی بدونید وقتی یه دختر میخواد از باکره بودن دربیاد چه حسی داره و چه دردی.....نباید یک طرفه  قضاوت کرد مشکل شما خیلی هم جدی نیس ک میگین طلاق،بامحبت و احساس همه چیز درست میشه.

۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۵۷ میلی
ممکنه در دوره نوجوانی پرده بکارتش برداشته شده باشه تو بفهمی آبروش بره.ممکنه در نوجوانی فردی خواسته باشه رابطه گناه الود باهاش برقرار کنه که الان باعث شده تصور ذهنی بدی راجب این موضوع پیدا کنه.راه حل روانپزشک و روانشناسی که حرفه ای باشه

۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۴۸ فاطمه
این که مشخصه
 حتما دوست نداره
بنظر من دلیلش همینه

۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۰ بهاره
خوش به حال این خانم که شوهرش اینقدر تحمل کرده شوهر من که دوران عقد انگار من را به خاطر نیازش گرفته بود من همیشه اذیت میشدم ولی او با زور کار خودش را می کرد حالا هم به خاطر خدا با هاش هستم و به نیازش پاسخ میدم فکر می کنم مردان خوب تو داستانه هستند.

۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۷ شیما
من هم دوران عقد با همسرم همین مشکل رو داشتم با این تفاوت که اصرار از من بود بعد از ازدواج هم درست نشد.
رابطه زناشویی اصل بسیار مهمی است و هر کس انکار می کنه قطعا یه مشکلی داره

۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۹ سپیده
ایشاا. ک همه جوونا خوشبخت بشن تواین دنیا بهم محبت کنین دنیا 2روزه ارزش نداره

۱۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۴ سمیه
صبر دوای هر مشگلیه.... متاسفانه نسل ما خیلی بی حوصله ایم....اقای سوال کننده من تمام پیامای شما رو خوندم، شما هر دقیقه یه چی میگی اصلا رو یه حرف نمیمونی، خیلی هوایی هستی یه دقیقه میگی خوب داره میشه یه دقیقه میگی طلاق میدم و خوب نمی‌شه. اصلا سن شما مناسب ازدواج نیست 24 سالگی که نشد سن ازدواج اگه تجربه کافی داشتی  توی دوران خواستگاری و نامزدی  نیازت رو مطرح میکردی و نظر اونو میخواستی. بهت جواب داد گفت میترسه، میترسه جواب کوتاهیه اما ریشه مشکلای الانته. ازش میپرسیدی ترست برای چیه؟  تا کی کیخوای ترس همرات باشه، اصلا برای چی میترسی، و کلی سوال دیگه.شما مقصرید چون بدون این که درست خانومو بشناسی ازدواج کردی باهاش مگه ازدواج چیز کمیه که با بدون این که کامل بشناسیش ازدواج کردی، اونم مقصره چون تمام دوران خواستگاری و نامزدی و عقد رو چهرش نقاب بود،شاید میخواست فقط اسم شوهر روش باشه و بگه آره منم شوهر دارم، دلیل ازدواح خیلی از دخترای ایران، دخترای بی فکر و بی منطق، من نمیگم تلاش بکن درست میشه، چون زندگی که دم به دقیقه اسم طلاق برده بشه زندگی نیست و این زندگی مرگ تدریجیه و وقت تلف کردنه، حرمت بینتون شکسته ،شاید این دو ماه رو بیست ساله دیگه هم نتونید جبران کنید، چه اون چه خودت، اون اگه من بعد بیاد طرفت تو فک میکنی واسه ترسش از طلاقه و بدون هیچ حسی این کارو میکنه.تو هم اگه بری طرفش اون طبق معمول هوسباز خطابت میکنه، کبریت بگیر زیر این رابطه 

۱۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۵۲ سمیه
نسل ما خیلی بی حوصله ایم....اقای سوال کننده من تمام پیامای شما رو خوندم، شما هر دقیقه یه چی میگی اصلا رو یه حرف نمیمونی، خیلی هوایی هستی یه دقیقه میگی خوب داره میشه یه دقیقه میگی طلاق میدم و خوب نمی‌شه. اصلا سن شما مناسب ازدواج نیست 24 سالگی که نشد سن ازدواج اگه تجربه کافی داشتی توی دوران خواستگاری و نامزدی نیازت رو مطرح میکردی و نظر اونو میخواستی. بهت جواب داد گفت میترسه، میترسه جواب کوتاهیه اما ریشه مشکلای الانته. ازش میپرسیدی ترست برای چیه؟ تا کی کیخوای ترس همرات باشه، اصلا برای چی میترسی، و کلی سوال دیگه.شما مقصرید چون بدون این که درست خانومو بشناسی ازدواج کردی باهاش مگه ازدواج چیز کمیه که با بدون این که کامل بشناسیش ازدواج کردی، اونم مقصره چون تمام دوران خواستگاری و نامزدی و عقد رو چهرش نقاب بود،شاید میخواست فقط اسم شوهر روش باشه و بگه آره منم شوهر دارم، دلیل ازدواح خیلی از دخترای ایران، دخترای بی فکر و بی منطق، من نمیگم تلاش بکن درست میشه، چون زندگی که دم به دقیقه اسم طلاق برده بشه زندگی نیست و این زندگی مرگ تدریجیه و وقت تلف کردنه، حرمت بینتون شکسته ،شاید این دو ماه رو بیست ساله دیگه هم نتونید جبران کنید، چه اون چه خودت، اون اگه من بعد بیاد طرفت تو فک میکنی واسه ترسش از طلاقه و بدون هیچ حسی این کارو میکنه.تو هم اگه بری طرفش اون طبق معمول هوسباز خطابت میکنه، کبریت بگیر زیر این رابطه

۱۴ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۰۹ سارا
سلام من دختری18 ساله هستم دوساله ک عقد کردم هفته اینده عروسیمه ولی خیلی استرس و ترس دارم لطفا منو راهنمایی کنید

۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۶ ارش
باسلام من یک ساله باخانومم ازواج کردم  باغریبه وصلت کردیم توعقدیم قبل ازواج دوماهی طول کشید براخواستگاری خانواده اروم ومذهبی دارن برعکس ما.من خودم ادم اجتماعی تریم وپرجنبه جوش .خانومم بیماری صرع داشت قبل عقد بهم گفت ومن بامشاوره پزشک که گفت درمانش 6ماه دیگه تموم پذیرفتم والانم درمانش تموم شد مشکلی نداره.خلاصه بااخلاص وراهی خداجلوم گذاشت ازواج کردم .ولی مشکلات من ازشب عقد شروع شد انتقاد چند نفر ازخانومهای قوم خویش به اینکه تو از دخترسرتری وایرادهای دیگه که همون شب بگوشم رسوندن.وباعث شد کمی بهم بریزم. همون شب موقع خواب خانومم میترسید ویهوبیدارمیشد منومیترسوند توخواب وقتی لمسش میکردم تکانهای غیر ارادی میخورد منو بیدارمیکردومجبور بودم جدابخوابم صبح روز بعد سردرد شدید وحالت تهوع وناراضی از ازواج شدم.انتقادهای فامیل هی دلمو خالی میکردزنم عاشقمه ولی من شبهای بعد ازسرتکان خوردنش تا6ماه بیدارمشدم وفاصله دارمیخوابیدم اولاملاحضه میکردم ولی بعد یک ماه دیگه بحث میکردم وتابه الان یک روز حس خوبی نسبت بهش ندارم مشاوره رفتم بازم اینطوریم میل بکارندارم افسرده شدم وهمیشه بحث داریم از بعد شب عقد وقتی نمینمش دلتنگ میشم وبه محض دیدن باز ازش فرارمیکنم.بعضیا میگن چشمتون زدن بعضی میگن طلسم .نمدونم دیگه ولی هرکارمیکنم احساسم خوبشه بهش نمیشه ازش ایراد میگیرم اندام یا چرا اینقد دندان های خراب داری وغیره لطفا راهنمایی کنید.گاهی اوقات ازخداشاکی میشم کفر میگم من راهی که توخاستی رفتم چرا بعد عقد اینجوری شدم
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/3025

۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۰۰ محمد
اقا من نمیدونم کی چی گفته فقط میخوام به کل زوجای حآلن کتاب حلیة المتیف معرفی کنم نه تبلیغه نه هیچی کتاب دین مثل قران از اول عملیات تا اخرش با اصول دینی بوده و از لحاظ بهداشت پزشکی هم حرفاش به حقیقت میپیونده مثلا از عقب گد
ذاشتن حرام بوده از نظر پزشکی چون اصلی ترین عامل انتغال بیماری بوده و اگر انجام بشود اونم زیاد تکرار باعث بیماری میشود به نام انبه که از انسان کرم خارج میشود 

۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۴۰ حمید
من بعد از دو سال تونستم بکارت رو بردارم.باید صبر داشته باشی.یعنی چی دوماه نشده حرف طلاق میزنی.

۱۶ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۱۶ لعیا
شما بسیار مرد بی تدبیری هستید . دو ماهه عقد کردید هر وقت مراسم عروسی گرفتید و بردید منزل شخصی تون اون وقت احساسات تنفر رو به زبان بیاورید . از راه نرسیده چه عجله ای دارید . خواهشا مطالبی که درباب فرهنگ ماست را مطالعه کنید و نه فرهنگ منحط غربی...

متاسفم برای چنین مردانی که با ضعف اطلاعاتیشون همه شعونات را زیر سوال می برند !

۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۴۴ محمد
سلام خانمتون خودتون متولد چه سالی هستید

۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۴۳ ﻋﻠﻲ
ﻣﻦ ﻳﻪ ﺳﺎﻟﻲ ﻣﻴﺸﻪ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﺮﺩﻡ . اﻭاﻳﻞ اﺯﺩﻭاﺝ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻧﻤﻮ ﺩﻭﺱ ﺩاﺷﺘﻢ ﺣﺘﻲ ﻗﺒﻞ اﺯ اﺯﺩﻭاﺝ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ.  ﻭﻟﻲ اﻻﻥ ﺯﻳﺎﺩ اﻭﻥ ﺣﺎﻝ و ﻫﻮا ﺭﻭ ﻧﺪاﺭﻡ اﺯﺵ ﺳﺮﺩ ﺷﺪم ﺑﻴﺨﻮﺩﻱ اﻳﺮاﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻡ ﺩﻋﻮا ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﺳﺮ ﻫﺮ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﺑﺤﺚ ﺩاﺭﻳﻢ.  ﻣﻦ 26 ﺳﺎﻟﻤﻪ و ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺪﻭﺩه . اﻳﺮاﺩاﻡ ﻧﺎﺭاﺣﺘﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻭﻟﻲ ﺩﺳت ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﺮاﻡ اﻭﻥ ﺣﺲ ﺭﻭ ﻧﺪاﺭﻩ اﺻﻼ ﺑﻬﺶ ﺣﺲ ﻧﺪاﺭم ﻣﺜﻼﭼﺮا ﭘﻮﺳﺘﺖ ﺗﻴﺮﺳﺖ  ﺣﺲ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺎﺷﻪ ﺗﺎﺭاﺿﻲ شم ﺗﻜﻤﻴﻞ ﻛﻨﻴﺪ ﺣﺲ اﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﺩاﺭﻣﻴﺎﻣﺜﻼ ﭼﺮا ﻓﻜﺖ ﺟﻟﻮﻳﻪ ﭼﺮا ﺑﻠﻨﺪی ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻣﺶ ﻭﻟﻲ اﻻﻥ ﻇﺎﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻡ ﺣﺲ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ ﻣﻴﺨﻮاﻡ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ.  ﺑﺎاﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﺒﺰﻡ و ﻫﻢ ﻫﻴﻜﻠﻲ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺩاﺭﻡ  ﻭﻟﻲ اﻭﻧﻮ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻡ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ 
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/3086

۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۲۲ خواهشا بخونید کامنتو
دخترها...وای دخترها..ببینیدشون، شب عروسی تمام کمبودهای یه عمر رو میخوان با جلب توجه حداکثری جبران کنن. اینها زیبا نیست. اینها اگر اسمش سنته سنت بسیار بد و غلطیه. همه هم رد یه فکر غلط راه میفتن. به خدا به خواهر خودم هم میگفتم که اخیرا ازدواج کرده و از من بزرگتره، که بابا یکبار از بالا به کارتون نگاه کنید: شما زنی و یک اندامی داری که والا از طلا نساختن، نیمی از کره زمین در این ویژگی با تو مشترکن، چرا انقد احمقی که در ازای اون مهریه -که بگیری یا نگیری مث یه چک که هر روز میتونی نقدش کنی و مرد رو به دردسر الکی بندازی- میری توو تختخواب؟ والا فاحشه به این مسخره بازیهای دخترهای الان ارجحیت داره. دخترها فک میکنن آسمون سوراخ شده و هرچی هیچکس ناز اینها رو نکشیده باید یه پسر بدبخت پیدا شه و نازشون رو بخره. بابا خودتو جم کن. اون هم آدمه. تو هم آدم باش. معلومه چنین دختری فردای عروسی فک میکنه پرنسس شده و خودشو در رختخواب در ازای کادو/ طلا/ توجه میفروشه...متوجهین؟ پی لذت آدمیزادی بردن نیست پی باج گرفتنه پی بده و بستونه. 
از اون طرف هم پسرها -باکره باشن یا نباشن- معلومه که تو دختر وقتی چنین فکری رو پیش گرفتی و عملی کردی بهت به چشم یه اندام نگاه میکنن. التماست میکنن چون خودشون هم بیچاره ان. خودشون هم درگیر رسومات و سنتهای غلطن. هیچکدوم حاضر نیستن یه قدم بالاتر فک کنن که شما اگه عاشق کسی شدی حرارت اون عشق توو دلت نمیذاره به هیچی فک کنی. پنج ساله باهمیم. بی ادعا. بی اینکه به بعدش فک کنیم. بی اینکه منتی سر هم بذاریم. 
با خودتون رو راست باشید. هم دخترها هم پسرها. جفت سیستم اشتباهه. ادعا نمیکنم سیستم من خیلی درسته. اما باور کنید حالم از سیستمهایی که انقدررر تکرار شدن که در اثر این تکرار معنی خودشونو از دست دادن بهم میخوره. اسم این سیستم معیوب سنته.  سنت در وجود همه هست اون بخشهاییش رو بگیرید که بهتون میخوره. اخه من نمیفهمم پسر بی خردی که میره خواستگاری و حتا بگو بیست سکه! بیست سکه رو قبول میکنه. ینی چی؟ مگه خونه و زمین و ماشینی تو دختر؟ اسمشم میذاری کی داده کی گرفته که گناهتو کم کنی؟ پسرا فک کنین. جای عشق و دوست داشتن و لذت کاملا خالی شده. چرا از عقل-این یگانه گوهر آدمها- استفاده نکنیم؟ کافیه یه لحظه به تصمیماتمون فک کنیم...نکنید اینطور قدری فک کنید ته تهش هرکس مسئول کرده ها و نکرده های خودشه. شما یه تصمیمی بگیر بعد بیا بگو خانواده نذاشت جامعه نداشت فلان. حرفم اینه: ترخدا یه کم فک کنیم به کارهای خودمون. 

۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۱ مجتبی 00215456
به نظر من باید یه جور بزنی بپاشه به دیوار.
اصلا اون ارزش زندگی نداره من جای تو باشم داستان طلاقو جدی میگیرم

۰۵ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۱۶ خانم
به نظر من طلاق بگیرچون شما فقط به فکر رابطه جنسى هستى پى طلاق بگیر

۰۷ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۵۵ عزیز
شاید قبلا به زور باهاش برخورد کردن یا از مجاری غیر قانونی کارشو ساختن
در ایران از این موارد زیاد است شاید در مدرسه معلمه یا شاید مامور سرکوچه و ابدارچی باباش و غیره باشه مشکل داره و حتما کنارش بگذار چون این زن بدرد زندگی نمی خورد
یا اینکه به زور باهاش باش بعدا شاید کم کم محبتت باعث بشود که موردشو بهت بگوید

۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۲۰ سهیلا
داداش این یه جور مریضیه.دست خودش نیست که.  ببر دکتر. خوب میشه

۱۱ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۳ یه خواهر
سلام دخترا گاهی میخوان ببینن همسرشون چقدر دوستشون داره و دلیل این دوست داشتن چیه. اینه که گاهی شرطها و انتظاراتی رو میگن که شاید عقل آدما و حتی شرع اونو دلیل موجهی نمیدونه. اما تو اون زمان این دختر اصلا به هیچی جز امتحان عشق همسرش فکر نمیکنه هرچند اینو یه مشکل واسه اون خانم بدونیم. شاید تنها چاره اش صبر و دوری از مشاجرات و شادنمودن باشه و گاهی یه تلنگر . بستگی به جنس آدما داره نمیشه همگانیش کرد. 

۱۱ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۴۰ سیب زمینی سرخ کرده به بهاره
خواهر من این چه حرفیه که شما رو واسه نیازش گرفته اگه میخواست همچین کاری رو انجام بده دنبال صیغه کردن بود نه ازدواج همسر شما راهش بلد نیست ازش بخواهین پیش مشاور برین؟

۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۴۷ مشاور
سلام
وقتی شما 23 سالتونه همسرتون چندسالشه
بهش حق بدین
خیلی از این مشکلارو حل کردم غصه نخور
به ی مشاور سر بزن حتما درست میشه فکر طلاقوهم بنداز دور

۱۲ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۱ صبا
خب شاید خانمتون باکره نیست ..

۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۶ مریم
سلام اقای محترم به نظر من زنت دروغ نمیگه اون واقعا وحشت داره تو چون مردی این مساله رو درک نمیکنی اون تمام وجودش ازین مساله وحشت داره و مغزش درگیره و هیچ کس مگر یه مشاوره روانشناس خانم خیلی وارد بتونه کمکش کنه که اونم کم گیر میاد یه راه حل من به نظرم رسید باهاش مشورت کن با یه پزش ک زنان هم مشورت از داروی بیهوشی ده دقیقه ای استفاده کن برای بار اول که بدنش باز بشه بعد که باز شد و این موضوع رو فهمید از ژل روان کننده استفاده کن و خیلی با محبت و اروم طبق میل اون بهش بگو ببین این دیگه نه درد داره نه بسته است خودت بگیر و دخول انجام بده و وقتی او این کار شما هم کمی کمک کنید فشار بدین دوبار سه بار اروم بدون اینکه ناراحت بشه دخول و خروج کن با ژل که روی بدن خودمالیدی بعد اروم میشه یکبار با ارامش طبق میل اون هر جور که اون خواست   

۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۹ مریم
سلام

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۵۵ یه تیکه ماه
حق داری برادر عزیز ولی اگه دوسش داری 
تو این دوماه  بشین هرشب باش  فیلم ببین اگه باتو خجالت میکشه  بگو بیا بازی تو واتسی چیزی براش بفرست یا بزار تنها ببینه می دونی می خوام خودش جرقه توش اینجاد شه ادم شیظون زیاد سمتش میره اگه یمدت ببینه ممکنه درست شه شماهم صبوری کن بد حرف نزن تندی نکن  سعی کن با انگشت  تحریکش کنی کم کم به دخول برس فاصله فاصله میاره سردی حجاب بگیر چیه مردی  کم نیار بخودت برس جذاب باش عطر بزن ... خدا کمکت کنه

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۰۱ یه تیکه ماه
من واقعا متعجب خدا اون روز برا هیچ جونی نیاره اخه اگه مسلمونید پیامبر میگه خانوم ها باید هروز خودشون برای شوهرشون   اماده کنن هر زمان که خواست......... اگه متدین  حدث بش بگو نمی دونه چه گناهی داره مترکب میشه  شاید مشکلی داره این بهانست

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۰۴ زهرا
منم با کلی ذوق وارد یه زندگی شدم با 20 سال سن...حالا بعد 5ماه دارم جدا میشم..
دیگه اصلا شوهرمو دوس ندارم و به نظرم اصلا مرد نیس...
خیلی حالم بده...
کاش خدا به منم یه نگاهی بکنه...
دوستم از ته دلم برات دعا میکنم...نمیگم همه حرفات درسته...ولی حداقل میدونی وجدان چیه...محبت چیه...مردونگی چیه...شوهر من اینا رو نمیدونست...
دلم شکسته...دعام میگیره برات...برو نذر کن برا خانومت...بزار خود خدا آرومش کنه...

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۱۷ یه تیکه ماه
من  اصلا کامنتا ی بالا رو نخوندم الان دیدم دیگه لزومی به دوکامنت قبل نیس منم تبریک میگم
 انشالا  که هیچ زوجی به مشکل بر نخورن  جناب نجفی لزومی نیس دوکامنت قبل منو بزارین تشکر

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۵۵ سمیه
سلام به همه هموطنان عزیز. 
عزیزان در جایی خواندم که مسیح (ع) فرمودند :قضاوت نکنید تا قضاوت نشوید. 
دوستان محترم لطفا نظرتان را بگویید اما قضاوت نکنید از هیچکامشان قضاوت نکنید. (الله اعلم) 

۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۲۸ همون

داداش با عرض پوزش شاید و خودش مشکلی داره اخه یکی از اشناهامون زن دو جنسه بود وقتی فهمید دیگه دیر شده بود

۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۲۱ سارا
سلام من دیر اینجا رو دیدم و تا الان هر اتفاقی میخواسته بیفته افتاده. از یه طرف زن شما خوب شده و رابطه میخواد از یه طرفم شما میترسید که با رابطه کل مهریه گردنتون بیفته. خانمتون برای اثبات خودش باید مهریه رو شرعی و قانونی به 14 تا کاهش بده.

۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۲۵ اه
بزنش ادم شه

۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۵۶ زهرا
من واسه همتون متاسفم چه خانم هاچه اقایون کاری ندارم حق باکیه؟
ولی هرکسی اینجا سنگ خودشو ب سینه میزنه خانم ها میگن حق طلاق ندارید اقایون میگن طلاقش بده خب اگه میخواید اینجوری کمک کنید اصلا نظر ندید
اقای محترم شما میتونی ب طلاق فکر کنی ولی الان که میگی بهتر شده نگو بهش مهریتو ببخش خب بنده خدا حق داره بترسه وفک کنه هروقت مهریشو بخشیدشماطلاقش میدید حالا که رفتارش عوض شده دوباره بریذ پیش مشاور و اینکه مهریه دوجور هس یکی عندالمطالبه که هروقت زن خواست باید پرداخت بشه و یکی دیگه ک اسم دقیقش رو نمیدونم اینه که هروقت مرد تونست باید بده بگید مهریش رو اونجوری کنه اینجوری نه شما ضرر کردی نه خانمت اولش که کامننت هاتون رو خوندم از دختربودنم پشیمون شدم که یه همجنسم اینکارا کرده ولی حالا که میخواد تغییر کنه کمکش کنید و فکرکنید دوباره عروسی کردید ودوباره شروع کنید اگه باز درست نشد شاید شمادونفر برای هم ساخته نشدید اونوقت ب طلاق فکرکنید چون هم خودتون هم خانمتون اینجوری در عذاب هستید هم شما هم ایشون میتونید با کسانی ازدواج کنیدکه شبیه هم هستید

۳۱ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۳۱ k
خب آخرش چی شد؟

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۳ تارا
بنده خدا مشکلش یه ماه بعدش حل شده. خودش نوشته. ولش کنیییییییییییییییید.

۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۱۳ xxx
داداش بگیر زورگا کنش

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۶ sami
اخرش چی شد؟؟

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۲۳ عاطفه
من امروز تمام کامنتا رو خوندم. خیلی جالب بود. آقای سوال کننده اینکه روابطتتون خوب شده خوشحالم. اما اولین برداشت من این بود که همسر شما باکره نبوده و اون مدت دنبال راهی بوده که ترمیم کنه و شما متوجه نشید. بعد از اینکه موفق شده احوالاتش برگشته به حالت عادی و از همخوابی با شما امتناع نمیکنه. ببخشید انقدر صریح گفتم اما بهرحال برداشت من این بود. من دخترم و همجنس خودم رو خوب میشناسم. هیچ دلیلی نمیتونه داشته باشه جز این !!!

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۰۷ یکتا به عاطفه
عاطفه جان شما کاسه ی داغ تر از آش نشو. عاقل باش دختر. میفهمی داری چه تهمتی میزنی؟ میفهمی که اگر تهمت تو باعث شه سوال کننده دوباره نسبت به همسرش بدبین بشه و رابطشون بد بشه چه گناه بزرگی مرتکب شدی؟ 
آیه قرآنه گوش کن:
آنان که به زنان باایمان بی خبر از کار بد تهمت زنا زنند دانسته گناهی بزرگ مرتکب شده اند و هم آنان در دنیا و آخرت لعنت شده اند و به عذاب سخت معذب خواهند شد

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۳۹ مجیان به عاطفه
تهمت نزن ..بهت تهمت میزنن ...مگه تو اونو میشناسی اخه ؟


۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۵۴ به عاطفه
یه نگاه به خودت کردی و نظر دادیا
هیچ دلیلی هم نمیتونه داشته باشه جز این!!!!!!
واقعا متاسفم برات!

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۰۸ یازهرا
من هم نزدیک یک ماهه که ازدواج کردم ولی ازترس هنوز باکره ام شایدخانمشون بخاطرترس میگفته ازاین کارمتنفره ولی من دلم برای همسرم میسوزه که تاالان تحمل کرده من بخاطرمهربونیهاش سعی میکنم یه جورایی خودم برترس غلبه کنم واجازه بدم شوهرم کارشوانجام بده.

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۴۷ پیرمرد دوران
دوست عزیزسلام!ماانسانهامنفی گراییم،اول به این قضیه به دیدمنفی نگاه کن،تحقیق کن اگرفکرت اشتباه بود...دیگه چراطلاق!!!!!؟؟؟؟؟؟
بعنوان مثال:(البته باعرض پوزش)ماایرونیاشب زفاف یه تکه دستمال وبعدازموفقیت که بهش کمی خون پارگی بکارت مالیدیم وباخودمون داریم.....احتمال بده که شایداصلا باکره نبوده ازدواج کردی !به یه بهونه ای ببر تو یه شهردیگه پیش دکترزنان معاینش کنه البته ازقبل بادکتر_درخفا_موضوع رو درمیان بذار....انشاالله که این فقط یه سوءظن باشه.
روش بعداینه باهاش به نیت ازبین بردن باکره گی همبستر نشو،چندین بار به نیت عشقبازی دخترانه وپسرانه باشه به مرورزمان وقتی بهت اعتماد کرد...انشاالله خودش رضایت میده.
وقتی به آخرنوشتن نظریه ام رسیدم کامنت -یکتا به عاطفه-رو دیدم ونظرهردوتاشونوخوندم، یکتا!من مردم مثل عاطفه نیستم،نیتمون ازنظردادن کمک به همنوع هستش واینوغیرازما خداخودش درک میکنه پس لطفابااشاره به آیات خداوندکه تفسیرش تو این مقوله نمیگنجه اذهان عمومی رو خراب نکن ویجورایی خدا رو ناآگاه وظالم نشون نده.بهترین کاربعدازنظر دادن دعاکردنه..............

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۲ لیلی
سلام خدارشکر که مشکلتون حل شد باور کن از خوشحالی اشک شوق ریختم 
الهی همه ی جوونا خوشبخت بشن

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۹ ف
برای خانم عاطفه متاسفم ، چون من خودم 5 ساله این مشکل رو دارم، ولی همسرم از چشم خودش به من بیشتر اعتماد داره، معلومه شما خودتون تو این فازا سیر میکنید که راحت تهمت میزنید.

۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۴۸ زهراجووون
داش بزور هم شده بهش نزدیک شو
فکر طلاقواز ذهنت بیرون کن
بزور بهش نزدیک شو
زنته اختیارشو داری

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۲۵ ساروی ریکا
فقط با مادرش در میان بذار

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۴۹ سمیه سمی
سلام. واقعا دخترهایی هستن که دلشون رابطه نخواد؟ من خودم که همیشه دوست دارم. البته مجرد هستم (( منظورم اینه که فکر میکنم برای کسی که دوسش دارم هر شب کنارش معاشقه خواهم داشت))
==================
ولی در مورد مشکل این آقا باید واقعا باید با ی مشاور متخصص هردوتون صحبت کنید. اون خانم عزیزتون احتمالا شاید هنوز تو فاز دوست داشتن شما نرفته.... برای ی دختر خیلی سخته که فک کنه داره به صورت مکانیکی رابطه برقرار میکنه. یعنی احتمالا شاید فکر کرده شما هم دوسش ندارید یا کم دوسش دارید. شما اول از همه باید این حس دوست داشتنو بهش بدین. یکم بغلش کنین ببوسینش بیرون ببرینش براش گل  بخرین. سعی کنین دوست داشتنو توی وجودتون ببینه. کم کم اجازه خواهد داد.... شما تو صحبتهاتون گفتین یک بار معاشقه داشتین!!!! مگه میشه اخه؟؟؟ شما اصلا حس هاتونو بهم نشون نمیدین پس. شما احتمالا خیلی خشک باهم ارتباط دارین تو خونتون. شما دوران عقد چیکار میکردین؟؟؟؟ دوران عقد بهم نزدیک نشدین؟؟ دوران عقد پیش هم نخوابیدین؟؟؟ شما الان شبها چطور میخوابین؟؟؟ یکم نوازشش کن... فقط درجا دلت رابطه دخول نخواد... یک هفته ده روز یک ماه اگه سعی میکردی با نوازش و بوسیدن و لب گرفتن و بغل کردن بهش ارامشو بدی الان ازتون نمیترسید و از اینکه دوسش دارین این حس خوب به اون هم منتقل میشد و حداقل ترس کمتری داشت.....
یک مورد دیگه هم احتمالش هست اونم اینکه شاید یه اتفاق یا ترسی از جنس مذکر تو زندگیش بوده باشه... که البته این موضوعات برای دخترهای با سن کم بیشتر مشکل سازه. ایشون حالا نمیدونم چند سالشونه. اگه کوچیک باشن شاید همچین چیزی هم باشه

ولی ب نظر من اقای عزیز .... بزرگترین مشکل توی برخورد شماها با همدیگر هست. البته من از طرز حرف زدن شما این برداشتهارو کردم.... امیدوارم درست برداشت کرده باشم...
سعی کنید دوست داشتن و نیاز عاطفیشو برطرف کنید اول... شبیه ادم اهنی نباشین باهم.

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۱ یهدا

اونا رفتن پی زندگیشون شما ها هم هی بزنین تو سرو کله هم ببینیم به کجا میرسین

 

هیچ خبری از سوال کننده نیست

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۷ یه دوست
سلام
برادرمن اول از همه خودته دوران نامزدی برای شناخت روحیات همدیگست ولی شما از این فرست استفاده نکرده این کارتم با باحیابودنت توجیه میکنی ولی زن وشوهری که ازهم خجالت میکشن زندگیشون همین جوری میشه درضمن هیکس بدخودشو نمیگه هیچ کسم نمیتونه بین شما قضاوت کنه تا وقتی که حرفای همسرتونم بشنوه من از خانومتون دفاع نمیکنم کار اون هر دلیلیم داشته باشه اشتباهه شماکه به این زودی حرف از طلاق میزنی فرداروز اگه توزندگیت مشکلی برات پیش بیاد ماخوای چیکار کنی میدونم الن شرایط سختی داری ولی سعی کن راه حل دیگه ای برای حلش پیداکنی شما ازاولش تصمیمت طلاق بوده دیگه چرا این آدمارو الاف خودت کردی که بیانو بهت کمک کنن توکه تصمیمتو گرفتیو از حرفتم برنمیگردی دیگه چرا از دیگران سوال میکنی میدونم خیلیا این راه منو گفتن ولی من بازم میگم باهاش حرف بزن ببین واقعا چرا نمیخواد این کارو انجام بده بدون اگه طرفت هرچقدرم از دخول بترسه یا بدش بیاد اگه درست تحریکش کنی بلاخره تن به دخولم میده وخودش ازت میخواد این کارو براش انجام بدی .ببخشید ولی به نظرم شما همدیگرو دوست ندارید چون خیلی زود خسته شدیدومیخواید طلاقش بدید اگه عاشقش بودی اونقدر سعی وتلاش میکردی که مشکلشو حل کنی اینم بگم رفع مشکل کردن فقط دکتر بردن نیست رفتن پیش دکتر فقط جزیی از رفع مشکل کردنه .امید وارم اون کاری که درست هستو رو انجام بدی وتصمیمی نگیری که بعدا پشیمون بشی

۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۰ متاسف
واقعا خدا لعنت کنه هر مرد و زنی رو که به یه زن پاکدامن از روی شک و سوظن تهمت ناپاکی میزنن.
واقعا خیلی متاسف که برخی دید سوال کننده رو نسبت به خانمش منفی میکنن و تو دلش شک میندازن کسانی که با زندگی دیگران بازی میکنن خدا خودش با زندگیشون بازی کنه.

۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۰۸ رویای شیرین
سلام به همه
سوال دوستمون رو خوندم و به 14 سال پیش برگشتم زمانی که یه دختر بچه 13 ساله بودم..
به اجبار منو به عقد مردی 28 ساله دراوردن ....تو اوج بچگی سعی کردم خانم باشم که زندگیمو حفظ کنم..
دوران عقد معاشقه داشتم ....سخت بود برام..خیلی سخت....اما تحمل کردم
تو همون دوران با دوستای هم سن سالم از رابطه جنسی حرف میزدم..از ترسم..از خجالتم..از ناشی بودنم...
اونا هم بیشتر تایید میکردن و دامن به ترسم میزدن..که آره شب زفاف درد غیر قابل تحملی داره و زن جون میده و حتی تا مدت ها بعدش اذیتی
دو روز مونده به شب زفاف دو تا زن سن بالای فامیل اومدن و گفتن شبی که وارد حجله میشی خیلی عذاب اوره اما تو تحمل کن....کلی ذهنیت منفی و ...
شب موعود که رسید من اصلا نمی تونستم هضم کنم موضوع رو....اصلا نمیذاشتم بهم دست بزنه...ترسیده بودم...اون شب کتک مفصلی از همسرم خوردم...
اما اجازه ندادم./...میگفتم این کتکا دردی نداره در برابر اون درد پاره شدن پرده بکارت...
همسرم خیلی اذیت بود...روز ها می گذشت و من ازش فراری بودم...اون هم حریص تر میشد ...کارمون شده بود دو روزی یه بار بحث و بهانه گیری و کتک ..کتکایی که خون از بدنم روون میکرد...
منم به اون میگفتم تو هوس بازی وگرنه ترسمو درک میکردی و اجازه میدادی من شرایطو لمس کنم و با رغبت بیام سمتت....
اون اما کم می اورد...
یه روز اون منو برد پیش یه ماما برای مشاوره که مثلا اون ژل و پماد بنویسه واسمون تا دردی نکشم...
طی معاینه ماما گفت یه لایه گوشتی رو پرده ی عروس خانومه که اگر نزدیکی کنین به راحتی پاره نمیشه و درد مضتعفی رو متحمل میشه...میتونین جراحی کنید هم پرده رو بردارم هم اون لایه گوشتی رو...
دو روز بعد تو مطبش منو جراحی کرد و عملا پرده ی منو کلا برداشت....
اما اون ترس هنوز با من بود....
بعد از اون عمل به یک هفته نرسید که شوهرم گفت که تو داری بهونه میاری و دیگه هیچ دلیلی نیس که تو بخوای بترسی...هر چی گریه میکردم که بهم فرصت بده اون نمیفهمید ووواون روز با کمربند تنمو کبود کرد....
از دستش فرار کردم رفتم خونه پدرییم و در کمتر از دو هفته با بخشیدن مهریه طلاق توافقی گرفتیم....
14 سال از اون زمان میگذره...اون بعد از یه سال ازدواج کرد و من بعد از 10 سال (4 ساله متاهلم)
هر دومون یه دختر داریم...
دختر اون 12 سالشه...دختر من یک ماه و نیم....
اون به شدت از رفتارش پشیمونه...
همیشه بهم خبر میدن که بشدت دوست داره منو بببینه و حسرت اون روزا رو میخوره و حاضره زمان به عقب برگرده و برام سال ها صبر کنه تا من اون رضایت رو بدم که کنارش بخوابم...
زندگیمون پاشید...فقط برای ترس من و عدم درک اون...
بماند که به خاطر همین کتک زدن و فحاشی بازم ازش طلاق می گرفتم....شاید چند سال بعدش
اما دلیل اصلیه طلاقمون فقط مسئله جنسیه نافرجام بود...
منو اون رو هم دو ماه و نیم زندگی کردیم....

۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۸ تعجب!
مرد 28 ساله و دختر 13 ساله!!!!
واقعا نمیدونم بعضی چی فکر میکنن با این اختلاف میرن ازدواج میکنن!
اصلا دختر 13 ساله چی از ازدواج و رابطه جنسی میدونه که شوهرش میدن!
واقعا در حق این دخترا ظلم میکنن.
من خودم متنفرم از مردایی که دنبال اختلاف سنی زیادن احساس میکنم به زن به عنوان یه طعمه جنسی نگاه میکنن!

۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۲ تعجب!
اون مرد الان حاضره دختر 13 سالشو بده دست یه مرد 28 ساله!
که هروز بیفته به جون دخترش تن دخترش رو کبود کنه به خاطر نیاز جنسیش!

۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۱۵ رضا
داستان قشنگی بود ولی باورش برای من خیلی سخت بود حرف های رویای شیرین

۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۸ تاذت
بگیر به زور بکنش ادم میشه

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۰۴ دکتر آشتیان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

دوتا حالت داره یا همسرت هیچی از سکس نمیدونه یا نشسته فیلم پورن دیده اون هم ********که میترسه

از یه خانم  بخوا باهاش صحبت کنه یا یه فیلم آموزشی از دازوخونه واسش بگیر  آخرین راهه هم تحریک کردن باهاش بازی کن ولی بهش دست نزن  خودش درس میشه

نظر:
سلام
بعضی عبارت ها رو اگه سرچ کنن نتایجی به دست میاد که ... 
موفق باشید

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۰ ستاره
من یادمه یه بار برنامه گلبرگ یه خانم زنگ زده بود میگفت که فک کنم یه سال یا دو ساله ازدواج کردیم ولی من هنوز باکره هستم چون من ترسیدم شوهرمم کاری باهام نداشته .
به خانومت بگو بعد اون کار فرشته ها همشون میان نوازشت میکنن بوست میکنن واقعا هم همینطوریه من که اینطور احساس میکنم. بگو انقدر حس قشنگی خواهی داشت که انگار تو بهشتی قبل اون کارم اتاق رو با شمععای رنگی تزیین کنید بوهای قشنگ به اتاق بزنید دو تا گل رز تو اتاق برهرکدومتون بزارید. یه کادوی خوشگل مثل گردنبند طلا براش بگیر یه کادوی فانتزیش ببند یه نوشته عاشقانه هم کنارش بنویس بزار. بعد تو چشماش نگا کن  بگو ... عزیزم خیلی دوستت دارم و از خدا میخوام زندگی خوبی برات بسازم تا ابد برای من جذاب میمونی و به کمک خدا زندگی شیرین و پربرکتی باهم خواهیم داشت.
قبلش معاشقه کن یکمم از بی حس کننده لوبریکانت موقع اون کار استفاده کن که زیاد درد نداشته باشه . بعد اون کار هی لوسش کن و خوب و خوش بعدش زندگی کنید. 
ان شا الله خوشبخت شید

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۳:۲۵ ارمین
درسته نباید دختران را زود و به اجبار به ازدواج تن داد ولی بدانید زنان بصورت مخفیانه به مردان به عنوان طعمه جنسی بگاه می کنند ایا می توان قبول کرد در شهوترانی و فشار مسائل شهوانی و جنسی فقط مردان مشکل دارند مگر زنان انسان نیستند و داری همین غریزه فقط برای زنان پنهانی است و برای مردان آشکار باور کنید زن 50 ساله می شناسم با داشتن شوهر و چند فرزند چشمش به دنبال دامادش است و اندامش را به دامادش نشان می دهد پس خانم ها شما بگوئید این نشانه چیست از طرف این مادر زن

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۵:۵۲ سینا
وایییییییی!!!!!عجب حوصله ای دارید.بیکارید؟!!بسه دیگه چقدر کشش میدین!

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۵ یا ابلفضل!
با این پست و کامنتاش که خوندم فشارم افتاده وقعا!این زن چیه واقعا!بودنش عذاب نبودنش عذاب مضاعف!!خیلی سخته دختر خوب پیدا کردن واقعا!من اصن دیگه ذره ای میل ازدواج ندارم!

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۳ :
خدا یادش رفته ماها رو تو کره های جداگانه خلق کنه 
البته میدونم اگه زنها تو یه کره ی دیگه هم بودن مردا همشون تلسکوپ به دست بودن داشتن کره ی دیگه رو رصد میکردن اونجا هم زنها و راحت نمیذاشتن.
فرض کن زنها تو یه کره ی جداگانه بودن و مردا تو یه کره دیگه 
زنها دیگه مجبور نیودن حجابشون رو رعایت کنن هر جوری دلشون میخواس میگشتن لازم نبود دیگه اینقدر حرص و جوش بخورن به خاطر ایرادگیری مردا
اونوقت مردا میموندن یا با هم دعوا میکردن و همدیگه رو میکشتن یا از افسردگی همشون تلف میشدن:)
مرد امروزی درک این رو نداره وقتی زنی بدنش رو تقدیمش کرد عوض سپاس و تشکر با ایرادگیری از رنگ الت و سایز سینه  دل زنش رو نشکنه.
به نظرم فعلا مردا ظرفیت پذیرش این نعمت رو ندارن. 

۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۸ به ارمین
شما مطمئنید ؟؟اگه نیستید گناهکارید ،مگه بد بخت چطور میپیوشه که شما چنین چیزی میگید ؟

۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۰ رضا به :
خانم فکر کردی فقط زنه که بدنشو در اختیار مرد میزاره نه اتفاقا مرده که جسم مبارکشو در اختیار زن میزاره 
ضمن  اگر زنان در یک کره دیگه زندگی می کردن دیگه مردی نبود که براش خودشونو بکشن هفت قلم آرایش کنند می شدند زشت ترین موجودات جهان اغلب زنان بدون آرایش قیافشون غیر قابل تحمله این ها موجوداتی هستند که به خودشون رحم نمی کنند 
یادتون باشه 124هزار پیامبر و 12 امام مردن و زنان پووووووووووووچ پووووووووووچ و مجبورن از مرد اطاعت کنند وبه اون متوصل شن
بازم میگن شهوت درون زن مثل مرد وجود داره ولی اگه زنی بروز بده تو جامعه ما آبروش میره

۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۳ : به رضا
"124 هزار پیامبر و 12 امام مردن و زنان پوووووووووچ پوووووووووووووچ و مجبورن از مرد اطاعت کنند و به اون متوصل شن"
واقعا خجالت نکشیدی این حرف رو زدی؟
اگه خجالت نمیکشی برو رو در روی مادرت هم بایست همین حرفا رو تکرار کن!
اره 124 هزار پیامبر و 12 امام مرد بودن ولی پیامبرا و اماما مگه کیا بودن مگه کسایی نبودن که خدا مامورشون کرده بود برای تعلیم و تربیت وهدایت بشر؟!
در مقابل 124 هزار پیامبر و 12 امام مرد در عوضش چندین میلیون تا چندین میلیارد پیامبر زن داریم.
خدا بالقوه نقش پیامبری به همه ی زنان از ادم تا خاتم داده و با مادر شدن این نقش بالفعل میرسه به قول پروین اعتصامی:
  اگر فلاطن و سقراط ، بوده اند بزرگ

                                          بزرگ بوده پرستار خردی ایشان

به گاهواره مادر ، به کودکی بس خفت

                                      سپس به مکتب حکمت ، حکیم شد لقمان
پس اینقدر مرد بودن پیامبرا و اماما رو سر ما نکوبین کلا مرد بودنتون رو سر ما نکوبین 
اگه به ریشه این قضیه هم برسین اونی که مجبور به اطاعته مرده چون همه شما مردا دست پروده زنان هستین و مجبور به اطاعت از مادر!
اگه زنها موجودات زشت و پوچین چرا میرین سراغشون خب نرین!
ببین نیاز جنسی در من هر چقدرم هم باشه به زانو درش میارم ولی حاضر نیستم جسمم رو در اختیار مردایی که طرز تفکر شما رو دارن بذارم! کسایی که به سادگی به زنها توهین میکنن.کسایی که هنوز ارزش روح و قلب و عواطف زنان رو درک نکردن لیاقت جسم زنان رو هم ندارن. 
واقعا دلم از حرفای شما و مردان امثال شما که کم هم نیستن به درد اومد.

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۵۴ سمیرا
خددددددددددا مناز این شوهرا مخواممممممممممممممم بده چرااااا چنین شوهرایی به اینا میدی

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۲۳ دوست

ای بابا چرا انقدر تو زندگی مردم دخالت می‌کنید!

خوبه ی نفر پیش ملت درد دل کنه!

خیلی زود زندگیشو از هم می‌پاشن!

آقای محترم خانمتو از ته دلت دوس داشته باش بهش محبت کن ببین چطور راضی میشه!

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۴ سولین
سلام دوست من.اول از همه چیز با طلاق بزرگترین ضربه روحی رو به خودت میزنی ثانیا این کار که نشد نداره مشکلی نیس که حل نشه.ضمنا  از لحاظ قانونی تا زمانی مه زن به رابطه جنسی تن ندهد می تواند از حق حبس استفاده کند ینیبگه من نزدیکی رو مشروط به دادن مهریه میکنم که بعش حق حبس میگن پس تا این جا در برابر قانون مقصر نیست البته اگه بهش اشاره کنه از اون طرف اگه تو واسه طلاق اقدام کنی چون باکره غیرمدخوله است البته باید ثابت بشه نصف مهریه بهش تعلق می گیرد ضمنا الکی بهش نگو دوجنسه وباکره نیستی و از این حرفا چون اکه خدایی ناکرده زندگیتو از هم بپاشی ممکنه ازت شکایت توهین و این جور چیزا بشه صمنا همچین مسیله ای رو خودتون حل کنید بهتره تا پدر مادراتون من خودم تا یه هفته ترس داشتم پلی بعدس شوهرم مجبورم کرد منم چون میدونستم حقشه تن دادم انشالا مشکل شما  هم خل بشه بهش بفهمون دیگه اونم آدمه دیگه.

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۴:۲۲ وروجک
سلام

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۳ آرشیدا
سلام من پسر داییم اومده خاستگاریم البته به مامانم اینا گفته بودن منم خیلی پی نگرفتم ببینم چیا گفتن چون اصن به فکر ازدواج تو این سن نیستم و اصلا هنوز نمیدونم چی میخوام ... 19 سالمه
مشکل من اینه که این پسر داییمو دوس دارم بدمم نمیاد ازش ولی هیچوخ فکر نمیکردم منو بخواد... ینی خودمم هیچوخ به چشم یه مرد بهش نگاه نکردم. همش به چشم پسر داییم نگاش میکردم. با هم صمیمی ام بودیم نه که خیلی صمیمی ولی در این حد که اسمشو به اسم میگم نه با آقا و ... چون معمولن ادما رو با اقا صدا میزنم...

حالا تقریبا ردش کردم... چون ازون طرف پسر خالمم منو میخواست ولی قبولش نکردم. چون اون دیگه مناسب نبود از نظرم و هم اینکه من خودم دوس ندارم ازدواج کنم...

پسر عمومم خاستگارم بود. یه پسر عموی دیگمم به برادرم گفته من خواهرتو دوس دارمو ازین حرفا و جالب اینجاس همین پسر عموم به برادرم گفته پسر عممم منمو دوس داره ولی مامانش که عمم باشه مخالف بوده ولی هنوز پسر عمم منو میخواد!!! مثل اینکه تو جمع پسرونه ی خودشون این حرفا رو میزدن...


و این برام خیلیییی عجیبه که من تا بحال به هیچکدوم از اینا به چشم مرد نگاه نکردم.... به چشم پسر عمومو پسر عمم دیدمشون...

دوس ندارم کسی منو به چشم زن نگاه کنه... اصن بنظرم خیلی توهینه که اونا منو میخواستن... ینی چی اخه... در صورتیکه من به هیچکدمشون رو ام ندادم . حتی باهاشون کاملا رسمی ام غیر از بچگی ها که باهاشون بازی میکردم اونم تو دبستان و پایین تر...

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۱ نگار
خانم ها و آقایان این پست برا چند قرن قبل هست.   بیخیال بشید. بچه شون هم به دنیا اومده تا حالا حتما.

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۶ به ارشیدا
حالت خوبه؟

۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۳۶ دختر دی ماهی*
من یه دختر کاملاا باکره ام. هیچ پسری دستش بهم نخورده و با هیچ پسری با هیچ قصد منحرفی حرف نزدم... اینجا فضا مجازیه پس دلیلی نداره بخوام آبرو داری کنم...
بنظرم همه ی دخترایی که میگن از اولین رابطه میترسیمو تن بهش نمیدن یه دلیل دیگه دارن... شک نکنین. چون درد قاعدگی اونقدری شدیده که فک نمیکنم بالاتر از این درد باشه... از تعریف مردم که میگن در صورت شدید مثل آمپوله... البته من از آمپول خیلی میترسم ولی از درد ماهانه ی ما خانوما بیشتر و دردناکتر که نیست... همه ی دخترام قبل ازدواج این دردا رو تجربه میکنن...
شایدم یجورایی خجالت میکشن چون من خودم ازدواج نکردم ولی از اولین باری که برهنه میشم خیلییییییی خجالت میکشم اصلا فکر نمیکنم بتونم اجازه بدم یه نفر انداممو ببینه... و از اولین رابطه ام میترسم نه در حد اینکه نزارمو اینا شاید گریه کنم ولی نه در این حد دو ماه... اگه لخت شدنو تحمل کنم اونم تحمل میکنم!!

۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۷ الاغ
ببین بکن توش درنیار !! بهش بگو حالا خوب شد ؟؟؟ همینو می خواستی ؟؟؟ بفرماااا !! بعد که کارت تموم شد بگو دیدی چیزی نشد عجیجم ! دردم نداشت !! بعدش یه گل براش بگیر حل میشه ! موفق باشی .

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۱ -------
چه حال بهم زن این حرفا چین که میگین

بزور باهاش سکس کن
طلاقش بده
سرش هو بیار
برو به فامیل بگو
ببرش برگه سلامت بگیر
بخدا زشت نیست وقتی میتونه یکی پیش مشاور بره به طرفش محبت کنه پیش پزشک بره این توصیه هارو بهش میکنید.تقصیر خانمم هست که بدون اینکه میل به رابطه داشته ازدواج کرده.منم تا حالا با کسی سکس نداشتم ولی موقع ازدواجم که شد اگه طرفم بهم بگه برو برگه سلامت بگیر همونجا ولش میکنم مگه زمان مادرامونم همچین چیزایی بوده؟؟مگه اون زمانم بعضیا سکس قبل ازدواج نمی کردن الان این چیه که میگید بره برگه سلامت بگیرین
خانم هایی که قبل ازدواج با خیلی از اقایون از مقعد رابطه دارن معاشقه دارن ولی دخول از جلو انجام ندادن یعنی اون الان پاک سالم؟؟چون پردشو دار؟؟میتونه برگه سلامت بگیر؟؟من وقتی میرفتم مدرسه مامور جلو در دست میزد بهم حالم بهم میخورد چه برسه بخوام لباس پایین تنمو در بیارم اونم قبل ازدواج که کسی بدون لباس ندیدم به این چیزا عادت ندارم بخواد به داخل بدنم نگاه کنه گواهی بده دستم
.
.
.

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۵ مریم
بهت پیشنهاد میکنم باهاش صحبت کن. اگه بازم تغییر نکرد. پیش مشاور برو حتما موفق میشی 

۰۳ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۶ سپیده
اقای محترم شمابایدقبل عقد به فکرمی افتادید که اگرشما ادم گرم مزاجی هستید همسرتون هم بایدعین خودتون باشه سردمزاجی وگرم مزاجی خیلی مهم هست توزندگی

۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۳ م.ض
اتفاقا خیلی طبیعیه این موضوع ؛ چیزی که بیست سال خانواده تو گوش دخترشون (همسر شما) کردن که بده و اله و بله شما یه شبه و دو ماهه اونم با این اخلاق میخوای درست کنی؟ اگه واسه سک.س ازدواج کردی که هیچ اما اگه واقعا عاشقشی یکم زمان بده بش و صبر داشته باش و از روان درمانی (نه فقط مشاوره) کمک بگیر. شما صبر داشته باش مشکلی نیست که آسان نشود.

۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۲ بانو
حالااگه ماجرا برعکس باشه چه باید کرد؟ من خانمی 38 ساله متاهل هستم و همسرم بسیار سرده اما من به شدت به رابطه جنسی نیاز دارم. خوب تامین نمی‌شم و چند سال پیش دوست پسر قدیمیم خیلی اتفاقی سر راهم قرار گرفت و خیلی علاقه داشت که رابطه داشته باشیم البته می‌دونم گناهه و خیلی ناراحتم ولی 2-3 بار با هم بودیم به قدری لذت بردم که شب و روز در آرزوی تکرارش هستم. تازه فهمیدم رابطه چیه ولی از بس عذاب وجدان داشتم ادامه ندادم و اون هم چند ساله بهم التماس می کنه با هم باشیم و می گه تا الان زنی رو مثل من پر حرارت ندیده! خوب منم از دوریش و نیاز جنسی عذاب می‌کشم ولی چی کار کنم؟ تو رو خدا کمکم کنین 
ضمنا پیش مشاور هم زیاد رفتم و بی‌فایده بوده همسرم هم خیلی سرده و هم وسواسی

۰۶ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۰ سعید
سلام..از همینجا به تمام اقایون میگم مهریه ای قبول کنید که بتونید سر سفره عقد بهش بدید.
و لطفا اقایون مهریه بالا رو تحریم کنن وقتی دخترا ببینن کسی با مهریه بالا قبولشون نمیکنه و داره میترشه خودشون به مهریه پایین راضی میشن.
اشکال از اقایونه ک با قبول مهریه بالا هم خودشونو بدبخت کردن هم دخترا رو پررو کردن.

و من الله توفیق.

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۰ به سعید
اون چند خط که نوشتی فقط خط آخرش حرف حساب بود
آره. واقعا خدا توفیقت بده و به راه راست هدایتت کنه با این طرز فکرت

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۲ واقعا که
دم سهیلا گرم
سلام
این چرت پرت ها چیه؟!
از قانون نفقه و تعداد سکه و روش طلاق حرف میزنید؟

ایجاد تنش شمارو از رابطه ی عمیق جنسی دور میکنه چه برسه به لذت پایدار و طولانی مدت
شما که انقدر بچه نه نه بودین غلط کردین ازدواج کردین
دوماهو دوسال نداره_اون خانوم اول و آخر زن شماست_همراهش باش
اگه نازشو بکشی به جایی بر نمیخوره_اگه کمکش کنی چیزی ازت کم نمیشه
انقدرم حساب روزهارو نکن
زن تو مجردیش دوران قاعده گی و شب عروسیش دردبکارت و بعد بارداری و زایمان رو متحمل میشه_دور زنت بگرد و بهش بگو که درکش میکنی
اول خودت برو پیش مشاور که شدی ایه یاس
بعد که خودتو ساختی کمک زنت باش
آدم شو_سخته و لی میشه

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۲ الب
انگار به خوبی و خوشی تموم شد بچه دارم شدن ما بریم فعلن ختنه سرون مارو دعوت کنید یا حق. خخخخخخخخخخخخخخخخ.

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۵ رضا به سعید
آقا سعید دمت گرم نشون دادی که پسر عاقلی هستی من خودم و دوستام کلا زیر بار مهریه نمی ریم 
هرجا رفتیم خواستگاری مهریه بالا گفتن گفتیم نمی خوایم بلند شدیم رفتیم 
اگه کسی بهتون بی احترامی کرده از روی حرصش بوده شما به دل نگیر

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۴ دوست

سلام به همه.....
دوستان آخرش تکلیف این عدم تمکین زن سوال کننده چیشد؟

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۱ الی
سلام
من تا شیش ماه نتونستم ارتباط جنسی برقرار کنم. ولی همسرم که قربونش برم صبور بود هیچوقت بهم فشار نیاورد اذیتم نکرد همه دری رو می زدم
شاید بدلیل این بود که همسرم از بدنم تعریف نمی کرد با اینکه خوبه.
باید مردها بدونن که از زنشون از اونجای زنشون الکی هم شده تعریف کنن این کار زن رو شدیدا تحریک می کنه
موفق باشید

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۷ شایان به بانو
شما همینارو به شوهرت بگو سه دقیقه بعد طلاقت میده بعد برو با همون دوست پسرت مزدوج شو... البته اگه زندت گذاشت...

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۷ بی نام
عجب 

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۱ م م


سلام اصن غصه نخور  تو مگه بخاطر رابطه جنسی باهاش ازدواج کردی ک حرف طلاق میزنی ببرش پیش ماما  بعد با ی عمل کوچیک تو بیهوشی با تیغ ی برش میدن بعد دکتر چندتا قرص میده ک وقتی میخوره گیج میشه اونوقت تو راحت میتونی پردشو بزنی تو باااااید درکش کنی پرده درد خیلی زیادی داره.
ه

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۰ ناشناس
سلام به همگی
منم نه ماهه ازدواج کردم ولی هنوزباکرم واقعاخیلی بده..ولی مشکل مااینه که باپدوشوهرموخواهرشوهرم زندگی میکنیم شایداگه تنهابودیم شبامشکلمون حل میشد...من اولاش واقعوبه شدت میترسیدم ونمیزاشتم بهم دس بزنه اماالان احساس میکنم ترسم ریخته چون تواین نه ماه ماتقرباهفته ای دوسه وبعضی وقتابیشترم نزدیکی بدون دخول داریم من خیلی برام مهمه که نیازهمسرموبراورده کنم حتی ی وقتایی بوده خودک ارضانشدم ولی هرطورشده اونوارضاکردم 
واقعااین مشکل بزرگیه مخصوصابراخانوم چون احساس میکنه ی چیزی کم داره...احساس ناتوانی میکنه احساسی ک الان من دارم ولی واقعاتنهااروزم اینه که مث زن وشوهرای دیگه رابطه بادخول داشته باشیم ولی همسرم انگاربیخیال شده همین دیشب خونه تنهابودیم سکس کردیم امابدون دخول منم روم نشدچیزی بگم شایدم ترسیدم نمیدونم ب هرحال برام دعاکنید...

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۸ ناشناس
ی نصیحتم ب اقای سوال کننده ک خیلی وقته غیبشون زده صبورباش گذرزمان همه چیوحل میکنه من اول ازدواجم هیچ حسی ب همسرم نداشتم تمام روزای ک ماه عسل بودیم فقط اشک میریختم بیچاره اونم تحمل میکردوهیچی نمیگفتوفقط بغلم میکرد..ولی فهنیدکه دوسش ندارم ولی بااین وحودصبرکردزمان گذشت والان که نه ماهه میگذره بااینکه هنوز نشکل ازاله بکارتم حل نشده ولی عاشقانه همسرمودوس دارموحاضرنیستم یه روزبدون اون زندگی کنم من عاشقش شدم ادم هرچیم بی احساس باشه بعدیه مدت زندگی کردن ب طرف مقابلش حس پیدامیکنه پس خواهشاحرف ازطلاق نزن زمان حلش میکنه مطمعنم

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۰ واژینیسموس
خانم هایی که ترس از ازدواج دارن دچار مریضی به نام واژینیسموس هستند که باید به سکس تراپ خبره مداجعه کنن..من خودم پیش خانم دکتر امانی رفتم و مشکلم بعز از 6 سال حل شد.. اگه زودتر مشکلمو می دونستم 6 سال زجر نمی کشیدم .لطفا برای حل این مشکل سریعتر اقدام کنید.

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۵ یک دختر
سلام من چند ماهه که ازدواج کردم اما همیشه با همسرم از اینکه باهام معاشقه کنه خییلی میترسم همش سر این جریان با هم دعوا میکنیم.اون میخاد منم میترسم اما اون عصبانی میشه.اینطورم نیست که مثه بعضی ها صبوری کنه همیشه بزورو کتک اینکارو میکنه.همیشه با گریه اینکارو میکنه بزورو دادو جیغ.نمیدونم خیییلی میترسم.از اطرافیانم میپرسم هیچکی مثه من نیست .همش میترسم حتی به خاطر این ترسه من حتی بره با یکی دیگه.خواهشا یکی بمن کمک کنه.

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۸ سارا
وای

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۹ به عاطفه
به نظرمن طرز تفکر هر کسی به خودش برمیگرده ینی خودش مثبت باشه به بقیه هم با این دید نگا میکنه و اگه منفی باشه فک میکنه همه مثل خودشه!

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۳ هانی
اگه بترسی مث من میشی اما اگه برای ی بارم ک شده شجاعت ب خرج بدیونترسی مشکلت حل میشه و وجودت ب ارامش میرسه منم مشکل تورودارم ولی دارم تورونصیحت میکنم چون دوس ندارم هیچکس مثل من بشه خیلی حس بدیه من افسرگی گرفتم سراین موضوع هیچ امیدی ب زندگی ندارم ارزوی مرگ دارم تبدیل ب ی مرده متحرک شدم فقط میخوام روزابگذره وتموم شه این کابوس وخشتناک...

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۲ یک دختر
نمیدونم این آقای سوال کننده جریانش چی شد.نمیتونم احساس میکنم برای همیشه این ترس با هامه.نمیدونم شایدم بخاطر اختلاف سنیمونه.من دوسشم دارم اما بدم میاد باهاش نزدیکی کنم.بعضی وقتا بهم میگه میرم زن میگیرم.از این حرفش خییلی میترسم.این روزا خییلی مواظبشم میترسم راستی راستیبره با یکی.البته اینم بگم بیشتر اوقاتم با هم قهریم سر همین ترسه من.

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۷ نیلوفر
سلام به همه.بابا چرا میترسی .میره با یکیااااااااا.از ما گفتن بود.چند سال اختلافه سنیتونه؟ هانی راست میگه بابا یکبار شجاعت به خرج کن بزار .دیگه ترست میریزه.تو فقط بزار انجام بده.از چیییییی میترسی.خودت چند سالته ؟ نکنه زود شوهرت دادن.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۷ سارا
سلام.نباید بترسی.چند سالته مگه؟ شوهرت چند سالشه؟ تو هم شدی مثه زن سوال کننده.نترس بابا اولش درد داره طبیعیه.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۶ نیلوفر
میره سرت هووووووو میاره از ما گفتن بود.چند سالته؟ من که از خدامه شوهرم بام نزدیکی کنه.اگه زن بگیره حقشه چون تو نیازاشو براورده نکردی.سعی کن نترسی چرا بدت میاد..؟...انتخاب کن هوووووو؟ یا نزدیکی؟.تحمله نزدیکی سخت تره یا داشتن هوووووو؟

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۰ مسعود
من یک پیشنهاد دارم زوری بکنش

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۵ یک دختر
سلام.17 سالمه.شوهرم 32.من شوهرمودوست دارم اما خیییلی بدم میاد از نزدیکی.آره زود شوهرم دادن..راستشو بخای من تا قبل از ازدواجم هیچی راجبه روابطه زناشویی نمیدونستم.اصلا حالم از این کار بهم میخوره.دسته خودم نیست.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۵ به یک دختر
آخه تو از چی میترسی اگه ترس داشتی اصلا برای چی اجدواج کردی که بچه مردم رو بدبخت کردی میره دنبال زن دیگه  حالت میاد سر جاش....

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۳ رها
حالا که بدت میاد پس بدون آخرش میره دنباله یکی دیگه البته اگه تا الان نرفته.چقد ازش کوچیکتری.همسن باباته.چرا اینقد زود شوهرت دادن.نازی خیلی زود بوده برات.بابا کاری نداره.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۰ محسن
خب سکس دهانی کنید لذتش کمتر از اون نیست

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۶ نیلوفر
پس دیگه چرا زنش شدی.من که میگم  نترس بابا.برو مشاوره باهات صحبت کنه شاید ترست بریزه.بیشترم بخاطره سنه کمته برا همین میترسی.باهاش را بیا گناه داره بیچاره .

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۶ نیلوفر
پس دیگه چرا زنش شدی.من که میگم  نترس بابا.برو مشاوره باهات صحبت کنه شاید ترست بریزه.بیشترم بخاطره سنه کمته برا همین میترسی.باهاش را بیا گناه داره بیچاره .

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۰ سارا
بشینید دوتا یی مشکلتونو با هم حل کنید.بجایه این قهرا.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۷ یک دختر
سلام به همه.من خودم خیییلی کم رو و خجالتی هستم همیشه آروم حرف میزنم ساکتم.اصلا کم پیش میاد عصبانی بشم .شوهرم خواست به مادرم موضوع  رو بگه اما من خییلی اصرار کردم که نگه.چون خجالت میکشم که بعدش تو صورتش نگاه کنم.یک بار به اصرار شوهرم رفتیم پیشه مشاوره.وقتی که وارد اتاقه خانم مشاور شدم وبهم گفت خوب بگو مشکلت چیه اصلا روم نشد موضوع رو براش تعریف کنم.برام خیییلی سخت بود که بهش بگم از نزدیکی میترسم.اومدم بیرون اون شب شوهرم کلی باهام دعوا کرد.میگه طلاقت نمیدم میرم سرت هوو میارم .تا بفهمی.میارمشم تو همین خونه جلویه خودتم باهاش....این حرفا رو به هیچکی نگفتم.فقط تو این فضای مجازی راحتمو میتونم راحت بدون استرس حرفمو بزنم.خواهشا یکی بمن کمک کنه.چیکار کنم مشکلم حل بشه.من زندگیمو دوست دارم شوهرمو دوست دارم نمیخام زندگیم از هم بپاشه.خواهش میکنم کمکم کنید.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۸ یک دختر
سلام به همه .من کلا یک آدم خییییلی کم رو. و خجالتی هستم.شوهرم میخاست به مامانم جریانو بگه.اما من به اصرار نذاشتم آخه روم نیست بدش تو صورته مامانم نگاه کنم.یعنی  باید همه زنو شوهرا این کارو بکنن.آخه شاید یکی انجامش براش سخت باشه.خواهش میکنم یکی بمن کمک کنه.چیکارکنم.اتفاقا شوهرم منوپیش مشاوره هم برد اما گفتنش برام پیش خانم مشاوره سخت بود.سختم بود که تو صورتش نگاه کنموبگم مشکلم اینه که میترسم با شوهرم نزدیکی کنم.سر همین جریانم شوهرم میگه طلاقت نمیدم ولی میرم سرت زن میگیرمو میارمش تو همین خونه تا دق کنی.چیکار کنم میدونم مشکل از منه اما دسته خودم نیست.دلمم براش میسوزه.من با این کارام عصبیش کردم مدام سرم داد میزنه.من زندگیمو دوست دارم نمیخام بره با یکی.خواهش میکنم از شماها بهم کمک کنید فقط توی این فضای مجازیه که میتونم راحت حرفمو بزنم.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰ رها
سلام. بیچاره شوهرت.امیدوارم مشکلت حل بشه.شاید یکی تو همین فضا پیدا شد مشکلتو حل کرد.منکه میگم نترس.ترس نداره که ه ه ه ه ه.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۵ کیانا
منم 1 ماه عقد کردم
ولی خیلی از شوهرم وحشت دارم ...... وقتی کنارمه اصلا حس خوبی ندارم
به فکر طلاقم فقط :(

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۷ به یک دختر
سلام.من که میگم میره سرت زن میگیره.اگه باهاش را نیای.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۳ معصومه
میدونید اصلا ترس از س ک س و نمی فهمم ...
خیلی خوبه که ...
اون سوالی روهم که ایشو پرسیدن که مال پارساله ... خانومشون مشکل داشته من خودم با اینکه زنم نمیتونم وختی کنار شوهر میخوابم خودمو کنترل کنم چه برسه به ایشون که مردن ...
ولی رابطه ی زناشویی اگه درد اور و زجر اور بود خدا انقد درش تا کید نمی کرد^__^

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۷ رها
سلام به همه.خانم معصومه ماخودمونم میدونیم اون سوالو پارسال پرسیدن خدا رو شکر مشکلشونم حل شد.الان ما داریم راجبه این خانم( یک دختر ) نظر میدیم.نظرا رو بخون خاااااااااااانم.انشالله که مشکله این خانمم با شوهرش حل بشه.از دسته من فقط همین بر میومد.الهی آمین

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۲ به یک دختر
سلام.چی شد هنوز نتونستی باش کناربیای؟ گناه داره.

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۷ غلام محسن دیزنگی

بزرگوار

اونی که ندیده میترسه، اونی که دیده نمیترسه، یه بار به زور کاری شو تمام کن دیگه ترس هم برطرف میشه تمام.

یه روز که عصبانی هستی دروازه ها رو ببند لباسش به تنش پاره کن و کارش رو یکسره کن اون دختره هم یه مرد میخواد تو هم که یه مردی دیگه

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۸ سارا
خودت فهمیدی چی گفتی؟ این خانم( یک دختر )که نظر داده میگه میترسم از نزدیکی.اونوقت تو چی گفتی؟ منکه نفهمیدم.صد بارم خوندم اما نفهمیدم چ ی گفتی!!اون پسره که پارسال نظر داده بود مشکلش حل شد بابا.نظراته یک دخترو بخوون.آیکیوووووووووووو

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۱ El Ham
به نظرم سرکاری بود.متحول  شدن در چند روز. 
بعد مشاور هیچ موقع تو این مدت کوتاه نمیگه طلاق.مگر اینکه علت حاد باشه که در اونصورت هم اینقدر سریع حل نمیشه.   

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۵ هانی
ببین عزیزم مشکل توروفقط خودتومیتونی حل کنی و راهشم اینه ک نترسی وخجالت روبزاری کنارمنم دقیقاعین توبودم ولی خیلی وقته دارم روخودم کارمیکنم تاحدودی خوب شدم البته نه کامل اولین کاراینه که خجالتوکناربزاری وگرنه نه تنهاتوروابط زناشویی بلکه توزمینه های دیگم نمیتونی موفق باشی توصیه من اینه که مرحله به مرحله پیش بری واسه ماها که نسبت ب این مسعله فوبیاداریم یه شبه این مشکل حل نمیشه ولی اروم اروم میتونی مثلا سعی کن ازمعاشقه کردن شروکنی معاشقه باهمسرتویادبگیرببین چه کاری دوس داره انجام بده براش مثلاخودمن حتی لب گرفتنم بلدنبودم شوهرم خیلی دوس داشت ولی من نه تااینکه کم کم سعی کردم یادبگیرموکه شوهرم خیلی خوشش اومدوگفت کم کم اون مشکلم حل میشه که این خیلی روروحیم تاثیرگذاشت  اگرچه هنوز دخول ندارم ولی انقدروخودم کارکردم که هروقت همسرم بخوادباهاش ازراه های دیگه نزدیکی میکنم توام این کاروبکن که حداقل وژدانت راحت باشه که حداقل ارضاش کردی
ایشالا به زودیه زود مشکلمون حل میشه ومث همه زوجای خوشبخت زندگیمونوادامه میدیم 
هیچوقت ناامیدنشو

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۸ -----
باهاش حرف بزن شاید از داد و بیداداش می ترسی که نمیتونی باهاش رابطه برقرار کنی؟؟؟بزار به بدنت دست بزن ولی اروم باشه و عاشقانه این کارو انجام بده نه مثل وحشیا و ندید بدیدا تو تاریکی باشه معاشقه کنه فوقش برا ارضاش التشو بمال یا اگه حالت بد نمیشه براش بخور اگه هو بیار سرت بدبخت میشی خانوادت باید قبل اینکه بله رو بگی ازت می پرسیدن الان می تونی با کسی رابطه جنسی داشته باشی یا نه با وجود اینکه میدونستن دخترشون چیزی نمیدون چجور شوهرت دادن؟؟زمان قدیم که نبوده
یه مدت باهات معاشقه کنه برات عادی میشه چون میگی دوستش داری پس یکم صبر کنی کم کم حس جنسیت قوی میشه البته به شوهرتم بستگی دار به رفتارش اگه کاری به زور باشه بجا علاقه نفرت میاره ولی یبار تحمل کن کم کم اگه خوب کارشو انجام بده خوشت میاد اگه بد بود این همه دنبال ازدواج نبودن این همه بچه نمیوردن حتما خوب که ملت برا ازدواج و سکس تلاش میکنن بعد اینکه ارضاش کنی اخلاقش خوب میشه فکر میکنه کتک بزنه داد بزنه می تونه راضیت کنه مردا وقتی تحریک میشن اگه ارضا نشن اخلاقشون زیاد جالب نیست زیاد مهربون نیستن.پس سعی کن به این کار راضی بشی بخشی از ازدواج همخوابی با شوهر
 اگه به موقع به این کار راضی نشی بعدا پشیمون میشی.یه خانمی یادم یه خاطره نوشته بود تو سن پایین شوهرش دادن ترس از رابطه داشت اونم شوهرش کتکش میزد بعد دوماه بدون اینکه باهم رابطه برقرار کنن طلاق گرفت بعد ده سال دوباره ازدواج کرد الان نوشته بود بخاطر ترسش پشیمونه برو بخونش شاید اشتباه اونو انجام ندی

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۴ معصومه
بهله من یه نظر دادم ولی نچاپیدن برام^__^
یه دختر گل شما یه بار امتحانش کن خودت بخواه که امتحان کنی ترس یکی از عواملیه که باعث میشه توی معاشقه هیچیو حس نکنی برای یکبارم که شده ترسو از خود دور کن و امتحانش کن اگه چیز ترسناکی بود ادامش نده ...

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۸ معصومه
خانمای فوق تیز هوش من یه تظر برای ایشون داده بودم ولی متاسفانه ادمین نچاپیده یا شایدم به دسشون نرسیده کلی برلشون راه حل پیشنهاد کردم...
ببین عزیزم لین رابطس که علاوه بر عشقی که بین زنو مرده باعث دوام خانواده میشه ... فک کن میخوایی یه جیزیو امتحان کنی که ازش میترسی مثلا پرش از ارتفاع ... وختی میدونی که اتفاقی نمیوفته یعنی همه ی عوامل اوکیه که شما سقوط نکنی پس اولش ترسو دلهره داری اما بعدش میگی اون سرو دلهره بجا بود ولی لذتی که تو پریدن بود بیشتر از ترسش بود ... وختی تو به خواسته ی همسرت جواب مثبت بدی و ترسو از خودت دور کنی اونموقه میبینی که لذتش بیشتر از ترسش بوده منو تو همسنیم هر دو 17 ساله پس عزیزم مطمئن باش هیچ ترسی نداره وختی کنار شوهرتی وختی ازت لذت میخواد باید بی حیا باشی باید اصلا تو رابطه خودت راهنماییش کنی من اول بار چشامومیگرفتم اما بعدش خود نامزدم دستامو بر میداشت ازم میخواست بهش بگم چکار کنه .... وختیم که تو تاریکی کاری انجام میدیم خیلی بهتره ... بازم میگم باید تو مسائل لذت جنسی پیش شوهرت بی حیا باشی با اینکه من خودمم هنوزم خجالت میکشم تو روشنایی باهمسرم رابطه داشته باشم ما 4ماهه که نامزد کردیم ... ولی رومون تو اون مسائل به هم بازه...
توام عزیزم سعی کن به ترسش فک نکنی وبه لذت و عشق بعدش فک کنی به بعد از اینکه شوهرت میبینه که میتونه روتو حساب کنه میبینه که میتونی نیازشو برطرف کنی و عشقش 100 برابر میشه ...
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه ولی خجالت نکش شوهرته دوستته همه کسته دوسش داری پس به اونشم اهمیت بده ... یکبار امتحانش کن با میل خودت -__^
:-**

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۱ یک دوست
با سلام  نگران نباشید  درست میشه من خودم تا یک سال موفق به این کار نشدم اما با مهربانی همه چیز درست میشه

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۸ هانی
ایشالا
مرسی ازهمه اونایی که ادم  رو امیدوار میکنن وهمدردی میکنن 

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۸ یک دختر
سلام.مرسی مرسی مرسی که پیام گذاشتید.من میدونم مقصر خودمم.من دوران نامزدیمم بارها بهش گفتم که میترسم اما خودش میگفت درست میشی.ولی من دسته خودم نیست.همیشه سر همین جریان با هم دعوا داریم.من خییلی عصبیش کردم.خودمم از خودم دیگه بدم میاد.من اصلا حالم از دخول بهم میخوره.یعنی همه زنو شوهرا حتما باید اینکارو انجام بدن.برای من خییلی سخته.اینو دارم اینجا میگم من حتی برام سخته که لباسامو کامل براش دربیارم.یعنی شماها اینکارا رو برای شوهرتون انجام میدید.یعنی هر چی ازتون بخادو شما انجام میدید.هیچوقت نشده براتون سخت باشه؟ نشده بهش بگید نمیتونم؟ آها اینم بگید که هیچوقت شده سرتون داد بزنه با عصبانیت کاری ازتون بخاد؟

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۴ فرزاد
یک دختر
شما میدونید مقصر هستید. پس اذیتش نکنید!
سیستم تناسلی خانمها اصلا چیزی به اسم عصب درد ندارد. و این احساس ترس بی مورد است.
و اینکه کنترل احساس در آقاییون خیلی خیلی سخت تر از خانمها هست. وقتی نیاز به تمکین پیدا میکنن خانم باید نیاز اونو برآورده کنه. پس اگه عصبی شده و داد زده بهش حق بدید.
و اینکه این چه سوالیه؟ بله که همه زن و مردها از نظر جنسی به هم آرامش میدن. شما هر چی بخوایید اون براتون انجام میده. چرا نباید نیاز جنسیش که حقشه رو شما انجام ندید؟
در آخر هم بگم یه بار با آرامش اینکارو انجام بدید. ببینید که خودتونم آروم میشید و از فرداش شما درخواست میکنید.

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۸ به یک دختر
سلام.همه چی دسته خودته.خوبه حداقل میدونی که مقصر هستی.پس به قول فرزاد اذیتش نکن.

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۴ سعید
بابا کاری نداره اینکه. بگیر یک روز به زور پردشو بردار. بعدش دیگه طبیعی می شه. یک روز اون وبلاگ می زنه و می نویسه: شوهرم به زور به من تجاوز کرد. و بعد ملت همه میان نظر می دن که خوب کاری کرد یا بد کاری کرد.

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۹ به یک دختر
سلاااااااام من نظر دادم  به یک دختر گل.اما نمیدونم چرا ثبت نمیشن.عزیزم تو باید خودت به خودت کمک کنی.من نمیفهمم بابا ترس نداره سکس.منم با حرفای فرزاد موافقم.همچنین هانی و معصومه.

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۵ رها
سلام .معلومه همه زنو شوهرا اینطورن.تو سختش کردی برا خودت.میگی شوهرتو دوست داری  پس باید نیازاشو براورده کنی.حرفای بچه ها رو هم همه گوش کنو انجام بده.مطمعن باش نتیجه میگیری.خبرشم به ما بده.یک دختر گل چند ماهه ازدواج کردی؟ بعضی از مردا زناشون نیازاشونو براورده میکننو با این حال میرن دنباله یکی دیگه.وای به حال شوهر تو که بیچاره زنش از همه چی میترسه.با شوهرت بشین حرف بزن بی تاثیر نیست.اگرم سرت داد میکشه و کتکتم زده بخاطر همین نیازاشه که تو انجام نمیدی براش.

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۷ معصومه
یه دختر عزیز شما خودت به خودت تلقین میکنی که بده ..
اتفاقا خیلی خوبه ... 
من تو سکس شخصا واسه شوهرم هیچی کم نمیزارم جز اینکه الان نامزدیمو شرایط ایجاد میکنه که دخول نداشته باشیم اونم کمی رعایت میکنه ...
با دادم نشده چون خودم نمیخوام که سرم داد بزنه ... 
هر مردی میتونه داد بزنه اما بستگی داره که چه رفتاری از همسرش دیده ...
به نظر منم پدرومادرتون مقصر بودن ... حالا پدرتون هیچی مادرتونم نمیدونس که شما از این چیزا نمیدونین و خجالتی هستین تا حد اقل چشو گوشتون باز بشه ؟؟
عزیزم خودتو دیگه اذیت نکن یبار امتحانش کن ... یبار خجالتو برای همیشه کنار بزار ... منم خیلی خجالتی بودم ولی دیرم حقم داره ضایع میشه ... همه بهم زور میگفتن جواب ندلشتم بدم خیلی خجالتی بودم اما حالا نه چون گذاشتمش کنار ... 
عزیزم توام بزار این  کوفتیو کنارو خجالت نکش دیگه شوهرته نزار بازور کاری رو ازت بخواد ...

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۰ pari
برابرده کردن نیازجنسی همسر  ازکارهای واجب است که درقران  بارها اشاره شده امام علی ع می فرماید زنی رادیدم درقیامت از2پستان اویزان شده بودازهمبسترشدن باشوهرش ورابطه......... خودداری می کرد.  خانمی که 2ماه ازدواج کرده نیازهمسرش برطرف نمی کند اگرشوهرت بهت خیانت کند ادامه رابطه شوبا1نفر دیگه ادامه بده انوقت قدرشومی2نی فکرمیکنی ریشه خیانت کجاس اگرمرد هم بدباشد زن باید نیازجنسی شوهرشوشو برطرف کندحالا که شوهرت توی این ماه صبرکرده 2ست داشتن بهت ثابت کرده رابطه جنسی بدون درد م وجوددارد ب قول دوستان  کتاب  وسایت مختلف دکتران متخصص وجوددارد که مشکل شماروحل کند ازحرف 1نفر نامید مشیدهرکاری چارهای دارد جزمرگ طلاق کارخوبی نیست  طلا ازذهنهابیرون کنیم اول شما باخواهر خانمتون صحبت کنید کسی که نزدیک ب خانمتون هست

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۱ pari
 کاین دخترخانم به کسی دیکری علاقه دارد ازدواج این خانم واقا زوری بود این خانم تورویاهاش می پردازد که اون کسی که دوستش داره بیاد خواستگاری این خودداری دلیل ترس نیست کسی که حرف ازمهریه میزند قانونونشو میدونه شامل حال کسی که رابطه نداره نیاز همسرشو برابرده
هیچ چیزی تعلق نمی گیره پس هرچه زودتر ازهم جداشوید بهتره کسی که فکرش به کسی دیگری هیچ وقت نمیتواند نه ازنظرفکری جنسی روانی روحی همسرشو درک کند 
طلاق

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۵ یک دختر
سلم به همه. معصومه جون آبجی گلم تمامه سعیمو میکنم که حرفاتو عمل کنم.ولی ای کاش منم یکم مثه تو بودم.دوستدارم بیشتر بیای واقعا به کمکت نیاز دارم.لطفا

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۹ رها نوری

سلام آقای محترم.

من پزشک زنان و زایمان هستم. برای مشکلتون ناراحت شدم و البته کمی هم برام جالب بود که چرا این همه پاسخ به سوالات شما داده شد ولی کسی نگفت شاید خانم شما مشکل جسمی داره!!!!!! من با اعتقادی محکم پس از 10 سال مداوم کار به شما میگم که همسرتون دچار سرویکس هستن. نوعی سرطان خفیف در دهانه واژن که منجر به از بین رفتن کامل میل جنسی میشه و در صورت نزدیکی درد بسیاری بر فرد مستولی میشه. اگر مایل به صحبت در این باره بودید بفرمایید بیشتر توضیح بدم. و راهنماییتون کنم کدوم دکتر تشریف ببرین برای مداوای قطعی.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۱ یک دختر
سلام بچه ها.الان نزدیک ساعت 3 و من هنوز نخوابیدم.چون این چند روزیه که دیگه شوهرم مثه قبل نیست.خیییلی بهم بی محلی میکنه.دارم داغون میشم.شب که میاد خونه شام میخوره.بعدش میشینه پای تی وی و مدام سرش تو گوشیه.نمیدونم .خدایا نمیخام فکر بد کنم.پس چرا همش سرش تو گوشیه.اصلا انگار که من وجود ندارم .بزور جوابمو میده.انگار دیگه خوشش ازم نمیاد.ولی تا چند روز پیش بهتر بود .درسته باهام دعوا میکرد.ولی سریع ام خودش میومد آشتی میکرد.نمیدونم یکی بهش گفته بهش بی محلی کن.وای نمیخام اینجوری.اصلا تو اتاقمون نمیخوابه.خودش میره تو سالن تنها میخوابه.امروز این سومین شبیه که تنها بدونه اونم.یعنی چش شده؟
نظر:
سلام
چرا از خودش نمی پرسید ؟
بگیم حدس شما درسته ؟ شاید نباشه !
با یه خانم ارتباط برقرار کرده ؟ شاید نکرده !
از شما ناراحته ؟ شاید نباشه !
چند تا حدس این مدلی میشه زد ؟ !
باهاش حرف بزنید ...
موفق باشید

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۲ یک دختر
سلام.مرسی که جواب دادیت.من قبلن کامنت گذاشتم توضیح دادم.بله از دستم ناراحته.و قبلنم بهم گفته بود که اگه این روالو ادامه بدی حتما میرم با یکی.رو این حساب منم بهش شک کردم.میدونم مقصر خودمم.خودشم بارها اینو بهم میگه دیگه از دستت خسته شدم.میگه دوستدارم اما نمیتونم با این شرایط باهات کنار بیام.خییلی تغیییر کرده.احساس میکنم دیگه اصلا مثه گذشته نیست.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۲ یه دوست
سلام الحمدالله فک کنم مشکلشون حل شده ، حل مشکلات همه ی جواونان صلوات

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۰ صدف
من اصن باورم نمیشه کسی از از این مسایل بترسه خجالت داره ولی نه اینکه دیگه اجازه به همسرش نده واقعا برام تعجب داره این یکی از نشانه های دوست داشته شدن طرفینه 
خواهش میکنیم از تمام کسایی که این ترسو دارن یبارم شده به همشرشون اعتماد کنن بخاطر خودشون و زندگیشون اینکارو انجام بدن و نتیجشو ببین 

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۷ المیرا
گه تو مرد باشی به زورم که شده باشه باید کارشو بسازی............

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۶ یکتا به یک دختر
عزیزم اگر مشکلت با دخول ترس از دردش بود خب میتونستیم کمکت کنیم اما مشکل شما ترس نیست تنفره و برای حل مشکلت حتمن باید پیش یه روانپزشک بری. توی کارای عادیت دچار وسواس نیستی؟ اگر مشکلت وسواس باشه باید دارو بخوری. در کل بخام بهت بگم ، اگر واقعن زندگیتو دوست داری از دستش نده. حتمن برو پیش یه روانپزشک  ( بعید میدونم مشاور روانشناس بتونه کاری برات بکنه اما احتمالن روانپزشک میتونه) خب نیازی هم نیست که حتمن با همسرت بری خودت تنهایی برو. از روانپزشکتم خجالت نکش چون اونا در طول روز با ده ها نفر مثل تو برخورد میکنن و این مسایل براشون کاملن عادیه. درسته که 17سالته اما بچه بازی رو بذار کنار داری با زندگیت بازی میکنی پس احتیاط کن! قبول کن که مشکل داری چون هیچکس مثل تو نیست و بدون که مشکلت راه حل داره اما راه حلش دست ماها نیست باید حتمن دکتر بری

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰ دکتر هاشمی
سلام عزیزم صبر کن و اقدامی نکن خانم شما یک اختلال به نام واژینیسم دارد حتما به روانشناس بالینی مراجعه کنید

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۵ دکتر هاشمی
خانم دکتر نوری عزیز متخصص زنان و زایمان بروید و اختلال واژینیسم را مطالعه فرمایید

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۰ سولماز
یکتا خانم بیماران روانی اکثرا به روان پزشک مراجعه می کنن چون باید بهشون دارو تجویز بشه مشکل این خانمو فقط روان شناس میتونه حل کنه .
 یه دختر عزیز واقع بین باش شوهرت میره سرت هوو می یاره ها  تو که دوس نداری تو 17 سالگی مهر طلاق بخوره به شناسنامت

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۰ سلام

دم خودم گرم که یکساله با وجود همین مشکل با خانمم زندگی می کنم  تازه مشکلات دیگه ای هم داریم که بماند . چه لزومی داره واسه  اینکه آبتون بیاد حتمأ تا ته،دخول صورت گیرد(آب دریا را اگر نتوان کشید  پس به قدر تشنگی بتوان چشید)از دیگر زیباییهاای این مخلوق زیبا لذت ببرید-چه سری ،چه  لبی ، عجب پایی  پشت و سینه سفید هست و قشنگ نیست بالاتر از سفیدی رنگ

البته از طریق عمل هم میشه پرده را برداشت و با زایمان نیز  پرده پاره میشه

و برای حامله کردن خانمتون نیازی به پاره کردن پرده شون نیست جون بعضی پرده ها  بافت مخصوصی دارند که باید به پزشک مراجعه کنید

 

 

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۹ یکتا به سولماز
والا چی بگم! گفتم اگر وسواس داره پیش روانپزشک بره که اگر دارو لازم بود براش تجویز کنه. ولی خب شایدم بقول همین خانم دکتر هاشمی عزیز روانشناس بالینی هم بتونه مشکل ایشونو حل کنه. در هرصورت قطع به یقین باید برای درمان اقدام کنن

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۲ یه دختر به یه دختر
من واقعا تعجب میکنم از خانومایی که میگن از رابطه میترسیم،البته مشکل ما خانوما اینجاس که به اشتباه برامون از شب زفاف یه هیولا ساختن،درحالی که باور کنیین خیلی راحتتر از اون چیزیه که فکرشو میکنین،راه حلش فقط یه ژل روان کنندس که ایکی ثانیه ای بره تو.البته توصیه میکنم قبلش حتما یه معاینه برین تا نوع پردتون مشخص شه،آخه وقتی پرده حلقویه،حتی یذره هم خونریزی ندارین.

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۱ سما
سلام...تمام مطالب رو به دقت مطالعه کردم....من نزدیک 5 سال بود ازدواج کرده بودم...سه سال عقد بودم ودقیقا نامزدم مثه خانم شما بود.با اینکه دختر گرم واحساسی بودم اما اون هیچ محبتی به من نمیکرد واز رابطه بدش میومد.هرروز بیشتراز دیروز صبر میکردم وترس عجیبی از طلاق داشتم بخاطر اینکه یکبار دیگم نامزدی بودم وهمه چیزو بهم ریخته بودم و به همه چیز پشت کرده بودم  از ترس میسوختم ومیساختم تا اینکه خودمم روز به روز ازش متنفر شدم...گذشت وبه اصرار خانواده ها جشن کوچیکی گرفتیم و من وارد خونش شدم.خونه ای که میدونستم اشتباست قدم گذاشتن توش...دیونه شده بودم و افسرده...از هم دور دور شدیم...تا اینکه خانوادم فهمیدن و خیلی مشاوره ها رفتیم...تمام مشاوره ها نظرشون شد جدایی وطلاق...مشکل اساسی وجود داشت.صبر کردن من فقط عمر تلف کردنم بود.5سال از عمرم بدون توجه ومحبت گذشت.و الانم منم و یه دختر باکره و یه گذشته سخت

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۰ نازنین خانم
سلام دوستان:
مشکل اون بنده خدا سوال کننده برای سال پیش بوده و حدود 9 ماهه که از ایشون خبری نیست.لطفا به روز باشید و برای مشکلات روز نظر بدید.نه برای سال گذشته ای که خود سوال کننده هم اصلا خبری ازش نیست.

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۹ پریسا به سما
سلام به نطرم تو باید زمان عقد وقتی دیدی این شکلی جدامیشدی من 1نفرمیشناسم 13سال که هنوزعقد بد13سال تاره 1ماه درخواست طلاق داده این خانم هنوز زیر1سقف نرفته توی این مدت 1زنه دیگه گرفته بچه دارشده .من 1بارنامزدیم بهم خورده صیغه بودم طرفم خیلی منو اذیت کرده خیلی مشکل دارم روحی اعصاب .من الان 22سالمه 16سال بودم این اتفاق افتاد خانوادم این پسردوستداشتن ومخالف جدایی من بودن ولی الان انقدرراحتم که جداشدم من هنوز که هنور حرفایی زیادی میشنوم کتک میخورم دلم شکستس ولی وقتی سرگرم به دانشگاه کارم فراموش میکنم وقتی وارد خونه میشم جنهمه همش افترا تهمت من ازپدرومادرم شانس نیاوردم بابام کارخونه داره تمام ثروتشو بنام پسرش کرده  دختراش ارثی نداره من توی این دنیاتنهام  بایه خرواربدبختی بنطرم جدا شو طرفت هیچ علاقه نداره این جورادماکسی دیگرومدنطردارن 

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۷ امیرحسین
سلام به همه دوستان عزیز
من 26 سالمه و مجردم. مطالب این قسمت از سایت رو تقریبا خوندم.واقعا سردرگمی داره موج میزنه.یعنی دارم خدا حدا میکنم واسه من این اتفاقا نیوفته و اگه اینطورشه باید چی کنم. نظرات دوستان در مورد قضیه کاملا درسته اما بعد درست شدن رابطه آیا اون حس آرامشی که قبل از ازدواج مد نظر بود بوجود میاد یا حاصل میشه؟درست شدنش واقعا سخته فک میکنم یا غیر ممکن که عین روز اولش بشه.آدمی مگه چقدر عمر میکنه که اونم با این ترس و استرس و دلهره و بی آرامشی پیش بره ؟!!!

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۳ آذی
سلام 
چی شد بلاخره سوال کننده چیکار کرد
امیدوارم تونسته باشه زندگیشوحفض کنه خوشبخت شده باشه

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۳ فاطمه
سلام .
دوست عزیز حتما همسر شما هنوز از لحاظ روحی آمادگی کامل رو ندارن .
شما باید باهاشون نرم و مهربون رفتار کنید .
اگه بتونید کاملا روحش رو تسخیر کنید ، بتونید کاری کنید که احساس کنه تنها کسی که تو دنیا داره و براش می مونه ، کسی که می تونه بهش تکیه کنه ، شمایید باور کنید خودش با کلی اشتیاق میاد سمتت .

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۴ ملیکا
سلام اقای سوال کننده ای که همه رو به چالش کشیدی من دخترم و نمیخوام بهشما یا همسرتون بی احترامی کنم ولی منم دخترم تمتم دخترا حس دارن تنها دلیلی که رابطه نخوان یا مشکل جنسیه یا اینکه با پوزش فراوان بکارت نداشته باشن!! حالا یا ذاتی یا با رابطه قبلی یا تجاوز حالا از افراد نزدیک خانواده یا غیره...داشتیم که دارم میگم!! وگرنه همه حتی ترسو ترینا مذهبی ترینا یا خجالتی ترینا با عمل ازدواج دیگه باید یواش یواش با معاشقهو دکتر و دارو و کتاب خوب بشن.... من بی احترامی نمیخوام بکنم خودمم دخترم ولی اگه یذره فکر کنی خیلی مشکوکه که لعد 3ماه زنت بیاد یهو بی دلیل باهات یهپ صمیمی بشه رابطه بخواد شاید بکارت نداشته داشته درمان میکرده و میترسیده که به شما بگه یا میترسیده که نتونه ازدواج کنه و فشار اعصاب باعث پرخاشگری و بی احساس بودن اون نسبت به شما میشده...  یذره فکر کن هیچوقت این موردا بی دلیل نیستن!! بازم معذرت... 

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۱۲ حامد
اینه که طلاق زیاد میشه
جامعه باید محلی برای ارضاء نیازهای جنسی بگزاره و وقتی کسی میخواد صرفا برای میل جنسی ازدواج کنه نکنه خوب مسلما بهتره نیست؟
کسی باید ازدواج کنه که ارمان های والا داشته باشه.

برادر من من سه سال هست که ازدواج کردم و خانمم هنوز باکره هست!!
و از زندیگم راضیم خانمم هم از من راضیه با هم خوشحالیم.
دلیل اینکه اینکارو هم نکردم ترس خانمم هست و اگر تا اخر عمر هم این کارونکنم مشکلی ندارم!!!

متاسفانه کاری کردن که پسرا فقط برای ...ازدواج میکنن. نع دین اینو میخواد نع عرف نه سنت ...اینچ گاریه نمیدونم.

یک دکتر متخصص

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۲ سام
سلام
من خودم این مشکل رو داشتم به راحتی قابل حله فقط باید بسیار صبور باشی و بهش توجه کنی برات توضیح میدم چه طوری
ببین اولا اصلا نباید بهش فشار بیاری اصلا از لحاظ روحی منظورمه بلکه برعکس باید بهش امید واری خیلی زیاد بدی یعنی بهش بگی که مسئله جنسی اصلا مهم نیست و خودشه که واست اهمیت داره و اینو نه در حرف بلکه در عمل هم نشونش بدههر باهم هستید بغلش کن ببوسش مورد محبت قرارش بده بذار حس کنه که امنیت داره پیشت
ممکنه طولانی باشه اما این راه جواب میده ای کاش از ابتدا بهش زور نمیکردی
سعی کن با زبون هر چند شب کاملا تحریکش کنی بعد اروم باهاش رابطه داشته باشی هر سه چهار باریم یکم بیشتر بعد خودت بدون اینکه کسی بدونه دو تایی برید یه دکتر زنان خوب باهاتون دو تایی و تکی صحبت کنه و مشاوره بده و حتی معاینش کنه حتی شاید گوتهی سلامت بده
بعد با این دکتر اونقدر در ارتباط باشید که بلاخره به زودی این اتفاق بینتون بیفته فقط یادآوری کنم که نزدیکی نباید فقط در یک تایم خاصی باشه ممکنه شب نیمه شب صبح زود ظهر عصر هر وقت در ضمن بدون خانم ها تا حس امنیتشون توسط مردشون بالا نره میترسن از اینکه دختریشونو از دست بدن حاضر به رابطه نیستن.باید احساس امنیت رو در اون ایجاد کنی شما تازه خرابشم کردی !
احساس امنیت در هر فرد یه جور ایجاد میشه اما اونی که رو همه جواب میده اینه که بدون عجله همیشه بذار توی بغلت بخوابه بغلش کن پشتوانش باش با هاش صحبت کن و بهش اطمینان بده که واسه وجود خودش میخوایش نه چیز دیگه

۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۹ هانی
سلام به همه.خوش به حال زنت اقا حامد...واقعا بهش حسودیم شد...کاش شوهرمنم مثل شمافکرمیکرددیگه هیچ غمی نداشتم...خیلی خستم خیلی داغونم باتمام وجودارزوی مرگ دارم...نمیدونم دارم تاوان کدوم گناهموپس میدم...هرچی بهش نزدیک میشم اون از من دورترمیشه...دیشب بعدازیک هفته که ازش دوربود شب حتی دستامم نگرفت وپشت به من خوابیدصبم بدون خداحافظی گذاشت رفت...واقعاهیچ کاری نکردم که باعث ناراحتیش بشم یه روز مهربونه یه روز بداخلاق نمیتونم دلیل تغییررفتاراشوتشخیص بدم دیگه بریدم..بخاطرمامان بابام تحمل میکنموجدانمیشم داشتم امیدوارمیشدم به زندگی تازه دارم بهش علاقه مندمیشم ولی هرچی که من به سمت اون میرم اون از من فرارمیکنه...حتی ترسمم ریخته ومیخوام مثل تمام زنای دیگه سکس واقعی روتجربه کنم و به شوهرمم لذت بدم...اماهرچی من امیدوارترمیشم انگاراون داره ناامیدمیشه..اره بهم گفته بودکه دیگه به اینکه یه روز احساس مردخوشبخت روداشته باشه کاملاناامیدشده وازاین ازدواج پشیمونه...اگه خودکشی گناه نبود الان به زندگیم خاتمه داده بودم...برام دعاکنید زود تر راحت شم وخداجونموبگیره 

۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۸:۳۳ رامتین
به نظرم خودت رو طلاق بده یعنی افکار مریضتو عوض کن !!
دادش !خیلی ناتوانی یا اینکه هنوز به بچه هستی و مناسب ازدواج نیستی ! تصور کن که خانومت هم به خاطر بعضی شرایط ظاهرت که قطعا کامل نیست و  باب میلش نیست به فکر طلاق بیفته . اینطور پیش بری تو جامعه ادمها راهی نداری و فقط باید از پسر بچه هایی مشورت بگیری که از اساس فکرشون خرابه!!
به خانومت محبت کن و بگذار با تو رابطه عاطفی قوی برقرار کنه  بعد خواهی دید که دنیاتون عوض میشه 

۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۸ b

من دوست دارم ازدواج کنم17 سالم خانوادم  فکرمیکنن من هیچی نمیدونم ولی این تور نیست   کمک نضر بدید

۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۷ یه دخترb
من دلم میخواد ازدواج کنم اما خانوادم فکر میکنن من خیلی بچه ام چجوری سا بتکنم بزرگ شدم همه ی چیزار و میدونم             زود جواب بدید

۰۵ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۵ م
ابتدا سعی کنید درایت وصبر و محبت خود را زیاد کنید وبه جای پاک کردن صورت مسِءله , مشکل را حل کنید ابتدا به یک متخصص زنان وزایمان یا یک اورولوژیست مراجعه کنید وبعد از اینکه متوجه شدید مشکلی از نظر جسمی وجود ندارد به یک روانپزشک مراجعه کنید چون اینگونه مسایل بیشتر ریشه در تفکرات زن دارد که باید از طریق مشاوره حل شود و اگر شما واقعا همسرتان را دوست داشته باشید متعهدانه ومنطقی وعاقلانه با این موضوع برخورد می کنید

۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۰ نازگل
من قبل از ازدواج ی عشق شکست خورده داشتم،تمام آیندمو باهاش تو رویاهام ساخته بودم،حتی بچه دار شدنمو ولی بهش نرسیدم و بدون عشق با یکی از خواستگارام ازدواج کردم،تا سه ماه هر وقت میومد نزدیکم میزدم زیر گریه و اونم عصبانی میشد و ب زمین و زمان فحش میداد،دست خودم نبود،اصلا هیچ حسی بهش نداشتم ولی خودخواه نبودم به اونم فک میکردم ک با امید با من ازدواج کرده بالاخره موفق شدم ولی هیچ وقت تو رابطه بهم خوش نمیگذشت اصلا اجازه نمیدادم ک شوهرم بفهمه کاری میکردم ک اون لذت ببره و خودم بعد از رابطه میرفتم زیر دوش گریه میکردم
الان بعد از چهار سال تونستم عشق اولمو فراموش کنم
ی دختر خوشگل دارم
و هر بار هم تو رابطه ب ارگاسم میرسم
امیدوارم خانوم شما هم از خر شیطون پایین بیاد و خودخواهی رو بزاره کنار

۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۶ الیزابت
سلام ، آخی خیلی بده من درک میکنم شما رو آقای سوال کننده

۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۸ الیزابت
سلام ، آقای سوال کننده خیلی ناراحت شدم برات ، بهت حق میدم . مردا خیلی نیاز به محبت و نوازش زن دارن .

۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۹ نظاره گر
آقای سوال کننده لطفا بگید نتیجه زندگیتون چی شد من تقریبا همه نظرهارو خوندم آخر داستان چی شد؟؟؟؟؟ 

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۱ یاسمن
سلام کمکم کنید من دارم داغون میشم من خیلی سکس دوست دارم و خیلی انسان پر حس و عشق هستم ولی شوهرم انسانی نیست که تمام عشقم رو به پاش بریزم مثلا اوایل عروسیم با اینکه زیاد دوسش نداشت با اشک تو چشاش نگاه کردم و گفتم خیای دوست دارم هیچ وقت تنهام نزار ولی انگار بهش جک گفتم روشو اونور کرد و زود بهونه ای اورد که موضوع عوض بشه خیلی برای رابطه سکسمون نقشه کشیدم ولی خورد تو ذوقم چون تمام حرکات سکسش انگار رو سایلنت .شوهرم عاطفه داره ولی انسان خونسردیه حتی تو مسائل جنسی.تا اینکه بعد گذشت ۴ سال دیگه رابطه سکس ما خیلی کم شده من خیلی عادی رو تخت خوابیدم و اونم سایلنت کارشو میکنه و برای ارضای من خیلی کار پیش و پا افتاده میکنه البته بعد از اینکه اون ارضا میشه.کلا شوهرم پسر خوبیه اما سر کوچکترین چیز قهره و شبا جا خودش نیست ما النم قهریم یک ماه من باهاش حرف میزنم ولی اون حرف نمیزنه میدونم هم از نفرت نیست خیلی کله خرابه .اما بیسترین بدبختی من اینکه یک سال سر کوچکترین چیزی بهم فحش میده وقتی مریضم محلم نمیده.میگه تو هنش قهری لباسامو نمیشوری حالا دو بار انداخته لباسشویی هر روز تو چشمه.دعوای اخر اینکه بهش گفتم سرم درد میکنه بریم دکتر میگه زشت مردم چی میگن هر روز دکتر بعد باهاش بحث کردم اونم با سیم افتاد به جونم اشکام بند نمیاد نمیخوام طلاق بگیرم راه برگشت ندارم از طرفی دوسش دارم چه کنم

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۸ sara and yasna
slm doste aziz avalan moshkelat ro baiad beine khodeton hal konid na inke be internet berid age nashod ba khanevadeha talagh k nashod rahe hal khob khanoma baziia moztareban dar in masael dalili ni k bekhai az dasesh gele koni hame chi ba aramesh   hal mishe va sabori niaz be zaman hast nahaiatan ba komake moshaver motmaen bash hal mishe na inke bekhatere shahvati bodanet be ino on bechasbi  

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۵ سارا
سلام به همگی...
بچه ها آقای سوالکننده الان حالش عااااالیه.. آخرین پستشو بخونین متوجه میشین! ولش کنین بنده خدارو!!!!!!! :)

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۸ سارا
به یاسمن:
یاسمن عزیز به نظر من اولین وموثرترین کاری که باید بکنی اینه که با همسرت صحبت کنی. بهش بگو که از نظرتو این بی میلی هاش غیر منطقیه! بگو که احساساتت به خاطر رفتارهای اون داره خیلی کمتر میشه(حتی اگه اینطوری نیست) و با ادامه این بی میلی ها تو هم کاملا سرد میشی و هیچ احساسی برات نمیمونه. به نظر من مشکل اینه که شوهرت کاملا آگاهه که تو هاتی و زندگیت و شوهرتو دوست داری وهر وقت بخواد میتونه باهات باشه و این خیالشو راحت کرده که اصلا نگران از دست دادنت نباشه.. تو با حرف زدن یکم از این موضوع نگرانش کن البته نه اینکه بگی با کسی رابطه برقرار میکنی چون این حرف عصبیش میکنه ولی از سرد شدنت و از بین رفتن احساست و در نهایت نداشتن هیچ رابطه ای  و... باهاش صحبت کن. اینجوری باعث میشه که هم بیشتر به تو هم احساست و هم کل رابطتون توجه بیشتری کنه(ان شا...)
امیدوارم با لطف خدا و صبر و حوصله شما بهترین اتفاقها واست بیفته

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۱ ای خدااا فقط تو میدونی که من خیلی تنهااااام
از وقتی بااین جا آشنا شدم بیشتر خدا رو شکر میکنم زندگیم خوبه مشکلم هست ولی خوبه 
گاهی مشکل بقیه رو می خونم فقط گریه میکنم دلم میخواد بتونم مشکل همه رو حل کنم

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۱ رضا
داداشم موهای بدنتو کلا بزن این طوری علاقه خانمت بهت بیشتر می شه
اگه جواب نگرفتی دو حالت وجود داره:

1. یا خانم خیلی کم سن رفتی گرفتی
2 . خانومت واقعا ناتوانی جنسی داره

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۵ '-'
داداش گول خوردی. ازدواج که می کنی، دودستی پول، قدرت و مردونگیت رو تقدیم می کنی به آدمی که قابل پیش بینی نیست.


پیام اخلاقی: بدن شناخت و گروندن زمان کافی با طرف، از دواج نکنید. هر وقت شناخت پیدا کردی و اعتماد به وجود اومد اونوقت ازدواج کن، با خیال راحت.

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۲۳ '-'
داداش اینجور دخترا یا دلشون پیش کس دیگست هنوز یا بیمارند. جوونیتو سیاه نکن، باهاش خدافظی کن.

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۳ رضا
شما کارتو بکن
حتی اگه شده به زور
و حتی اگه شده بعدش طلاقش بدی

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۱ مهدی از شیراز/متاهل
الان یک سال از این جریان میگذره اما یه راه حل پیشنهاد میکنم شاید برا کسانی که گرفتار جنین جریانی باشن کارساز باشه.
 مرد باید تا میتونه تو موقعیتهای مناسب روحی و جسمی{مثلا دختر عصبی نباشه یا پریود نباشه} باهاش بازی کنه. با لمس سینه ها ؛بازوها؛ و فرج دختر اونو  بشدت حشری کنه طوری که خود دختر طاقت نیاره و بگه هر چی هم درد کنه {که اصلا هم درد نمیکنه}تن به اینکار بده.
و همچنین از افرادی که حفظ راز میکنن و محرم هستن میشه برای کم کردن ترس از نزدیکی کمک گرفت وازشون بخواد که با دختر حرف بزنن.
"نظر دوستم رضا که گفته بزور کارتو بکن به هیچ وجه قبول ندارم.دیده شده افراد در شب زفاف به دلیل رفتار تند وعصبی و نزدیکیهای خشن بدون اینکه مشکلی داشته باشن و فقط بدلیل رفتار تهاجمی  کارشون به متارکه رسیده.این جریان که جای خود دارد."
دختران عزیز عمل نزدیکی بسیار لذت بخشه نه دردآور.باور کنید.

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۷ ناشناس

سلام  به نظرم خانومتون بیچاره شاید دست خودش نیست آخه منم این مشکلو دارم اما بی احساس نیستم  خیلی تلاش می کنم اما .....

دلم برا زندگیمون می سوزه دکتر رفتم اما هنوز حل نشده 2ساله مثلا عروسی کردیم  ترسم نسبت به اوایل کمتر شده ولی برطرف نشده

موندم چیکار کنم

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۶ مریم
فکر کنم این آقای سوال کننده کارش درست شده و رفته... که دیگه حالی از گروه و بچه ها نمیپرسه و نظر نمیزاره. بهر حال انشاللله همه جوونها کارشون درست شه...
آقااااا لااقل یه اطلاعی به ما بده بدونیم چیکار کردی تا الگوی بقیه شه کارت... التماس دعا

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۸ روژه
سلام همسرت دوستتون نداره،عشقو دوس داشتن هرترس ومانعیوازبین میبره واگرم مشکلی داشته باشن به راحتی تن به درمان میداد من که توکارملت موندم....موفق باشین

۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۰:۰۸ همشهری
چرا زنان در ایران در رابطه با میل جنسی این میل طبیعی در انسان اینگونه رفتار می کنند ایا فکر می کنند اگر بی میلی نشان دهند مثلاً خیلی با تقوا هستند و نشانه ایمان بالای زنان است ؟ اگر این باشد حضرت زهرا سلام الله از شما زنان ایرانی بسیار با لیاقت تر بود تا این میل طبیعی را سرکوب نماید . از شما زنان ایرانی با تمام وجود می پرسم آیا واقعاً از میل جنسی و لذت شهوت تنفر دارید ؟ خانمها با خود روراست باشید و به قلب و باطن خود رجوع کنید آیا واقعاً از لذت و میل جنسی تنفر دارید ؟ و یا اینکه در ایران طوری رفتار شده که شما زنان مجبور شدید این میل طبیعی را نشان ندهید ؟ واقعاً جای تعجب است که شهوت شما زنان را خداوند 10 برابر مردان قرار داده با این حال آیا می توان گفت زنان واقعاً از این میل تنفر دارند ؟ خواهش میکنم اگر خانمی و یا زنی نظر بنده را خواند حقیقت میل شهوت در زنان را بگوید تا مردان گمان نکنند فقط این میل در مردان هست و زنان آن را ندارند خانمها خواهشاً جواب سؤال مرا بدهید 

۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۴ علیرضا

این قسمت رو من در یک سایت دیدم که براتون میزارم:

=============================

7. رعایت اراده و اختیار خود را بنماید

بعضی از مردان از آزادی خدا داده، و اراده و اختیار خود چشم می پوشند، و دربست در اختیار زنان خود قرار می گیرند، و بعضی از زنان با تسخیر اختیار شوهر، حاکمیت بر زندگی را به دست می گیرند، و مرکب حیات را به هر کجا که خاطر خواه آنهاست می رانند. این نوع زندگی غالبا به یک زندگی شیطانی تبدیل شده و موجی از گناه و معصیت، و اسراف و تبذیر، و خواسته های نامشروع زندگی را پوشانده و خانه و خانواده را از اصول الهی و انسانی منحرف نموده است. درصد بالائی از خانواده ها در این زمان دچار این بلای خانمانسوز هستند، به جای اینکه قیام زندگی بستگی به مرد داشته باشد، بستگی به زن دارد، به عوض اینکه شوهر باید شوهر زن باشد، زن شوهری می کند و خدا نکند مرد از خواسته زن هر چند نامشروع و خلاف خدا اطاعت نکند، آن زمان است که جنگ و دعوا شروع می شود، و آتشی خانمانسوز با دست زن روشن می گردد، و تا مرد تسلیم نشود، یا او را طلاق ندهد، آن آتش جهنمی فرو نمی نشیند.

علی علیه السلام در رابطه با چنین مردان اختیار از دست داده، و ضعیف و زبون شده فرمود: هر مردی اختیارش را به دست زن دهد ملعون است. و فرمود: آن مردی که دربست تسلیم زن شود، خداوند او را با روی به آتش جهنم در افکند، پرسیدند، چگونه، فرمود: لباس بدن نما از مرد بخواهد و او بپذیرد!

و درباره اینگونه زنان در زمانی که مردی از زن خود شکایت کرد، در حضور مردم خطبه ای بدین صورت ایراد فرمودند: مردم به هیچ صورت از زن اطاعت نکنید، هیچ مال به دست او ندهید، تدبیر امور زندگی را به وی وامگذارید، اگر این طایفه به اختیار خود باشند همه را دچار مهلکه می کنند، سر از فرمان شوهر بپیچند، ما اینگونه یافتیم که این جماعت به هنگام نیاز، تقوا را رعایت نکنند، در برابر شهوت به سرعت از پای درآیند، تا دوران پیری به فکر زر و زیورند، و به وقت ناتوانی خودبین و مغرور و خودپسند، اگر گوشه ای از خواسته های آنان انجام نگیرد تمام لطف و محبت ها را نادیده گیرند، و شر و بدی را در گوشه خاطر جا دهند، بدون پروا تهمت زنند، از سرکشی و طغیان دست نکشند، و مدام بر سر راه شیطان نشینند.

===============================

منبع:http://www.iranprisons.ir/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%B2%D9%86-%D9%88-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%88%D8%B8%D8%A7%DB%8C%D9%81-%D9%85%D8%B1%D8%AF/

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۲ به همشهری
حرفای شما کاملا درسته
من از میل جنسی متنفر نیستم ولی متاسفانه از بچگی به ما به نوعی فهموندن که این چیزا زشته یه عمر مارو اینطوری تربیت کردن ما از بچگی با این باور بزرگ شدیم خصوصا تو خونواده هایی که تعصب های بیخودی دارن که ادم حتی با نزدیک ترین کس خونوادش مثل مامانشم نمیتونه راهنمایی بخاد اصلا حرف زدن درباره این موضوع ها گناه کبیرس من وقتی کوچیک بودم بابای من میگفت زشته که تو جمع بچه رو بغل گرف یا بوس کرد حتی یه بار مامانبزرگم به ما گف فلان مرد چقدر بی حیاس تو جمع بچشو بغل میکنه یا بوس میکنه!!!!!!
تنها خونواده نیس تو جامعه هم همینطوره تو مدرسه هم به ما اینارو میگن حتی معلم دینیم میگف یه زن وقتی تو خونه با شوهخرش تنهاس نباید لباسای کوتاه مث شلوارک یا دامن کوتاه بپوشه باید لباسای بلند بپوشه اینطوری مردا بیشتر جذب میشن حالا ما سردر گمیم حرف کدوم طرفو باور کنیم!یه عمر به ما اینطوری یاد دادن تا میریم خونه شوهر دچار دوگانگی میشیم بعد ازمون انتظار دارن باورایی رو که باهاش بزرگ شدیم رو در عرض چن روز بندازیم کنار و با چیزایی دیگه سازگارشیم در صورتی که تجربه ای هم نداریم و با کسی هم نمیتونیم مشورت کنیم
ولی خدارو شکر الان به خاطر اینترنت و چیزایی دیگه وضع داره تغییر میکنه اخه قبلا پیش مشاور هم نمیشد رفت ولی الان بهترشده
منم یه سوال از اقایون دارم اگه همسرتون تو رابطه پیش قدم بشه زشته؟؟دربارش چی فکر میکنید؟

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۳ .....
ﺑﻪ ﻫﻤﺸﻬﺮﻱ:
ﻭاﻻ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ اﺯﺩﻭاﺝ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻋﻜﺲ اﻟﻌﻤﻠﻢ ﭼﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻲ اﻻﻥ ﻛﻪ ﻣﺠﺮﺩﻡ ﺧﻴﻠﻠﻠﻠﻠﻲ ﻣﻴﻞ ﺩاﺭﻡ ﺑﻌﺪا ﻫﻢ اﮔﺮ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﻨﻢ ﺷﺎﻳﺪ اﺯ اﻭﻟﻴﻦ ﺭاﺑﻂﻪ ﺑﺘﺮﺳﻢ اﺧﻪ ﺧﻖ ﺑﺪﻳﺪ ﺧﻴﻠﻲ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﻛﻪ اﻟﺖ ﺑﻪ اﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻭاﺭﺩ ﻭاﺭﺩ ....ﺑﺸﻪ.ﻭﻟﻲ اﺯ اﻭﻟﻴﻦ ﺭاﺑﻂﻪ ﻛﻪ ﺑﮕﺬﺭﻩ ﻣﻂﻤﻴﻨﻢ ﻫﻢ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪﻡ ﻫﻢ ﭘﺎﻳﻪ اﺻﻠﻲ ﺭاﺑﻂﻪ.اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺑﺬﻣﻴﮕﺮﺩﻩ اﮔﻪ اﻭﻟﻴﻦ ﺭاﺑﻂﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻬﻢ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﺬﺭﻩ و ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﺪ اﺯﺵ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﻴﺸﺶ ﻧﺮﻡ.اﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﻬﺎﺭﺕ اﻗﺎﻳﻮﻥ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻩ.اﻭﻟﻴﻦ ﺭاﺑﻂﻪ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ ﺯﻥ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۲ پدرام
آقای نجفی خواهشا بازم ازتون میخوام این پستو پاک کنید 
نظر:
سلام
اولین پیامی که دادید با چه ایمیلی بود ؟

۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۰:۳۰ همشهری
با سلام خدمت خانم محترم و نجیب خیر خانم محترم اگر زن پیش قدم شد به هیچ عنوان زشت نیست بلکه می تواند شیرینی و دلگزمی زندگی را بسیار بیشتر کند حتی در امور معنوی در خانه مؤثر باشد زیرا این میل در راه درستش بسیار مقدس می باشد این میل است که بهترین مخلوقات خداوند را به دنیا هدیه می دهد البته ظاهرا به دلایل روانشناسی و نوع خلقت زنان و مردان اگر مردان بیشتر پیش قدم شوند دلگرمی زن بیشتر می شود حرف من این است که این میل طبیعی و فطری را چرا زنان دوست دارند در خود نشان ندهند که بنظرم به هیچ عنوان عاقلانه نیست زیرا زنان نیز کاملاً از میل شهوت جنسی برخوردارند

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۰ پدرام
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
آقای نجفی دقیقا یادم نیست 
ولی من این چندتا ایمیلو دارم
*******************
*********************
*******************
دیگه ببینید کدومشونه خواهشا پاکش کنید نمی خوام خاطرات تلخمو ببینم
نظر:
سلام
طبق قوانین ارسال سوال ، محتوای سوال شما حذف شد . اگه تمایل دارید نظرات تون در این پست رو هم حذف میکنم .
موفق باشید

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۶:۲۳ ml
سلام
من واقعا از جواب های دوستان ناراحت شدم که همشون فکر میکنند بهترین راه حل طلاق هست 
ببینید شما اگر با دو ماه رابطه تصمیم طلاق رو دارید متاسفم , شما میتوانید با نشون دادن یکسری فیلم ها نظراتشون رو راجب رابطه عوض کنید و با فرصت دادن بیشتر بهتر خواهد بودشب ها پیش هم نخوابید مثلا هفته ای دو بار تا احساس دلتنگی بیشتر به شما پیدا کنند ولی هرگز برخورداتون رو سرد نکنید که باعث تنفر نسبت به شما بشود 

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۳ رامین
سلام من داشتم درمورد مشکلم تحقیق میکردم این سایت و دیدم پیاما خیلی بود همشو فعلا نتونستم بخونم
ولی دوس دارم ازشما هم کمک بگیرم
من برادرم الان دوسال ونیمه ازدواک کرده ولی هنوز فقط معاشقه دارن و باکره هستن 
مونده چکاربکنه
نمی دونه ادامه بده یا طلاق بده

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۳ رامین
سلام من داشتم درمورد مشکلم تحقیق میکردم این سایت و دیدم پیاما خیلی بود همشو فعلا نتونستم بخونم
ولی دوس دارم ازشما هم کمک بگیرم
من برادرم الان دوسال ونیمه ازدواک کرده ولی هنوز فقط معاشقه دارن و باکره هستن 
مونده چکاربکنه
نمی دونه ادامه بده یا طلاق بده

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۵ بهار
سلام خانم ناشناس بنظرم اول باید پیش مشاوره بری بعد اگه حل نشد دکتر زنان راهنماییتون میکنه  در نهایت میتونید پرده بکارتتون رو باعمل  بدون درد بردارید البته بارضایت همسرتون باهاش صحبت کنید

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۴ سمانه
با خانمتون ملاعبه و بازی کنید و با عشق جذبش کنید جوری که فکر کنه دارید عشق بازی میکنید نه تجاوز ازش درخواست کنید چون زندگیتون شاید ازهم بپاشه

۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۳ ملوس
شما مردها فقط دنبال سکسید دوست من 6ماه بعد عروسی باکره بود شوهرش بااحساس  کنارش موند تا از روش بی حسی استفاده کرد

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۲۵ ناشناس
به ملوس خانم : خانم محترم شما مطمئن هستید مردان فقط به فکر ارتباط جنسی هستند ؟ یعنی شما نیازی ندارید که جواب کاملاً مشخصه که اگر پایش بیفتد شاید نتوان زنان را در میل جنسی کنترل کرد البته منظورم در محیط خانواده است نه خداینکرده از راه حرام بد نیست یک سری به دادگاه خانواده و یا روانشناسان در حوزه خانواده بزنید ببینید چه تعداد بیشماری از شما زنان به علت ارضا نشدن در شهوت جنسی از طرف شوهران درخواست طلاق دارند و یا به مشکلات بزرگی برخورده اند  خیر خانم حالا چون در اینجا یک اقایی مشکلش را گفته است باید مردان اینگونه معرفی شوند خانم محترم به قلب خودت مراجعه کن ببین اگر پاش بیفته منظورم در مسیر حلال این میل چقدر عطش به لذات شهوانی داری ؟ فقط روراست باش

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۴:۵۷ سایه
من یه دختر ٢٨ ساله هستم ، مشکلم اینه که آیا مشکی که دارم رو به طرف مقابلم بگم یا نه؟ یا اینکه این فرصت رو به خودم بدم که اول طرف مقابل منو خوب بشناسه و بعداً مشکلم رو بگم ؟ آقایونه محترم اگر دختری به شما بگه شنواییش یه مقدار مشکل داره و صداهای با ولومِ پایین رو خوب نمیشنوه چه عکس العملی نشون میدید و چقدر توی تصمیم گیریتون برای ادامه این رابطه و یا ازدواج تاثیر میزاره، اگر اون دختر تحصیل کرده شاغل و از چهره خوبی هم برخوردار باشه و ... آیا تمام حُسن های اون دختر رو نادیده می گیرید و تنها بر اساس این قضیه تصمیم می گیرید ؟

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۶ بنده خدا

 دوستان.ه
این .... چیه که دارید میگید!!!!!!!؟؟؟؟
دارید کی رو راهنمایی میکنید!!!!!!؟؟!!؟
بهتر نیست که به تاریخ کامنتا نگاهی بندازین!!!!؟
اون پسره تا الان یا از کمبود مردهم    یا دختره رو کشته    یا دختره رو ...... کرده یا  الان داره پوشک بچشو عوض میکنه و یا شایدم الان داره ...... میکنه.
ناز دختران و گل پسران پس لطفا یه خورده بیشتر توجه فرمایید.
ضمنا من پسری هستم سی ساله و قصد ازدواج دارم .
البته با یه دختر نجیب و نجیب و نجیب و نجیب و با حیاااااااااا.
و اصلا تحصیلات و مال و منال و غیره دختر هم واسم مهم نیست.
خودم هم مهندس شاغل تو یه شرکت هستم تو خوزستان.
اگه پاسخی هست،منتظر  شنیدنش هستم.
اگه دختر خانمی با این مشخصات هست ،ایمیلشو واسم بزاره تا بیشتر با هم اشنا شیم.
در ضمن این ایمیلی که گذاشتم رو فکر کنم دیگه حذف شده .چون چند سالی هست بازش نکردم.
لطفا همینجا پاسخ بدید

۱۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۲ پیاممممممم
وایییییییییییییی...ببخشید فک کنم اشتباه اومدم..اینجا پیج مشکلات جنسیه!!؟؟

۱۸ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۴ نرگسی
...باسلام
راستش من امشب با سایت و مشکل این این اقا اشنا شدم و نظر دوستان برام خیلی جالب و اموزنده بود
از مدیر سایت درخواست دارم اگ امکانش هس لطفا از اقای درخواست کننده دعوت کنن تا بیان و نتیجه کارشون رو بگن چیشد تا بقیه استفاده کنن
درضمن اقایونی ک اعتقاد دارن رابطه بااجبار و زور میتونست مشکل این اقا رو برطرف کنه دوستانه میگم هیچ زنی نمیتونه خشونت مردش رو تحمل کنه بخصوص تو رخت خواب....
و جمله آخر....دوستی ادعایی کرد اگ خانمم اخلاقش خوب باشه من حتی حاضرم خودم رو بخاطرش عقیم کنم......واقعا این طور مردی پیدا میشه؟؟؟
قول میدم ... ن ..من قسم میخورم ب مادرم زهرا قسم میخورم صدای خنده هایم را ب کسی نفروشم
فقط مردی  پیدا شود و مردانه ثابت کند عشقی بدون ذره ای نیاز وجود دارد.....
واقعا این طور مردی پیدا میشه؟؟؟!!!!!!

۲۰ تیر ۹۴ ، ۰۵:۲۲ ماهور
باسلام.بنظرمن بدتون نیادآقاشایدشماهم راه درست معاشقه کردن رابلدنباشید.سعی کنیدهم شماوهم همسرتان کتاب بخانیدویادراینترنت جستجوکنید.من خودم ۱سالدردوران عقدبودم وبانامزدم معاشقه داشتیم اولش برایم سخت بودومیترسیدم اما خودم میدانستم که گرم مزاجم.وبعدازعروسی هم خیلی ازاین رابطه لذت میبردم اماواقعانمیدانم مردهاازماچه میخاهند.شوهرم هم مث خودم بود.ولی بادخالتهای بیجای مادرش بعداز۱سال و۸ماه اززندگیمان ازهم جداشدیم.شماهم فکرنکنیدزندگی فقط این رابطه باشد.

۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۱ جواد
سلام . بنظرم بیخودی خودت اسیر یک آدم خود خواه کردی فکر کردی پاش وایستی درست میشه اشتباه میکنی . یک دوستی داشتم میگفت زن به یک حرکت کولی بازی که دست میزنه به اصل و ژنش رجوع میکنه که درست نیست . همین خانم ماهور که داره شما رو راهنمائی میکنه میدونی چه انسانی است و چقدر این آدم میتونه قدر زندگیشو بدونه من فکر کنم ایشون زیادی توی زندگی شما خوش بحالش است این نقشه رو یک هفته امتحان کن ببین حس حسادتشو تحریک میکنه یا نه از امروز هر وقت از بیرون اومدی خونه سریع لباسهای زیرت رو بشوی و بعنوان غسل یک دوش هم بگیر مردونه هفته دوم چنان گیر بهت میده ضمنا آقای عزیز به خودت رجوع کن خیلی از خانمها از آلت تناسلی بزرگ آقایون وحشت دارن . اگه اینجوری هست خیلی هم از این بنده خدا ایراد نگیر .در هر صورت این متاع خیلی چنگی به دل نمیزنه که بخوای اینجور پاش وایستی

۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۱ محمد
به نام حق تعالی
شما همسر خودت راضی کرده دو رکعت نماز خوانده بشکرانه زندگی که تا الان داده
و از خدا درخواست نموده به واسطه پنج تن تا این رابطه سر گیرد وبه همسر خود بگویید ایشان هم چنین کاری انجام داده انشالله مشکل حل خواهد شد .

۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۷ مهدی
بیهوشش کن کارتو انجام بده بعد ...........

۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۸ رضا
طلاق واسه همین روزاس

۲۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۲ تهرانی
باور کنید ریشه اصلی اینگونه مشکلات در زندگی زناشویی تربیت و آموزشهای بسیار غلط و به دور از تفکر صحیح اسلامی و فطری و عرفی است که اینقدر این میل را که خداوند در نهاد تمام زنان و مردان قرار داده بد و زشت و ترسناک جلوه داده اند که بیشتر زنان فکر می کنند این یک میل شیطانی و حیوانی است که متأسفانه موجب شده زنان از طبیعی ترین و قویتزین غریزه خود بی بهره بمانند باور کنید اگر خانواده ها با مشاورین دینی و مشاورین در امور زناشویی ارتباط بیشتری یرقرار کنند و با کمک انها دختران خود را راهنمایی کنند آنگاه خواهید دید دیگر تقریباً هیچ زن و یا دختری پیدا نمی شود که در این خصوص مشکل داشته باشد و دیگر این مردان هستند که باید بیشتر به فکر ارضای شهوت زنانشان باشند اگز خانمی نظر بنده را خواند خواهشاً در صورت تأیید جوابی را در سایت قرار دهد در انتظار هستم .

۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۱ مریم
خدا فقط یه حق واسه زن بیچاره گذاشته (مهریه) ببینید این مردا واسه گرفتن همین یدونه حق چه ها که نمیکنن.  زنا چه جوری این موجودات خودخواهو باید تحمل کنن نمیدونم. اگه ما واسه کار کردن تو خونه شوهر پول طلب میکردیم واسه بچه شیر دادن دیگه اینقد نمیگفتین چهار تا زن حقمونه"شرع گفته شرع اونا رو هم گفته.

۲۳ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۰ تنها
من خودم ارخوبم براش خوبترم همیشه بهش توجه دارم اما شوهرم بی تفاوته رابطه جنسی گرمه اماسربقیه مسایلزندگی باهام بداخلاقه هیچوقت حرفموتاییدنمیکنه

۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۰ نیما
سلام دوست عزیز
ممکنه یک نوع حس فتیشی داشته باشه که لازم باشه از اون کانال وارد بشی

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۴ بابک
گناه داره طلاقش نده و حتی هیچ وقت از طلاق باهاش حرف نزن بگو خوب میشه.منم مشکل شمارو داشتم و خیلی گرم مزاجم خانم منم میترسید به خدا درسته ما طلاق گرفتیم اما شما طلاق نگیرید به مرور زمان حل میشه.فقط بهش روحیه بده بگو خوبی تو واقعا زن با محبتی هستی اونقدر بهش محبت کن تا به مرور زمان خاهی دید که خوب خواهد شد..

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۷ دخترجون
هیچی دیگه سوال کننده رفت سر خونه زندگیش ماروهم گذاشت تو خماری خب میگفتی چی شد جریانت تا اخر

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۸ تنها
سلام نیما جان میشه  راهنماییتان را واضح تر بفرمایید

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۵ مریم
امیدوارم........................................ ومیدونم با احساس وعشق واقعی هیچ کدوم ازین مشکلات اینقد بزرگ نمیشه که کار به... برسه.......خوب میشه...درست میشه مشکلات فقط با همدلیو باهم بودن زن وشوهر....

۲۵ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۰ سوال کننده
سلام به همه کاربرایی که پاسخ دادن 
من نویسنده ی این پست هستم و تقریبا یکسال از این پست می گذره و دو ماه پیش طلاق گرفتم و هر دو ماه باید یک سکه پرداخت کنم 
فقط یک نصیحت دارم به تمام پسرا قبل ازدواج خوب تحقیق کنید و مهریه هم بیشتر از توانتون تو همون اول ازدواج قبول نکنید
زندگی من تباه شد حالا باید 12 سال مهریه بدم دیگه نه می تونم ازدواج کنم و نه زندگی با آرامش داشته باشم میدونید چرا چون با احساساتم اومدم جلو ولی شما دیگه اشتباه منو نکنید 

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۲:۵۴ مینا2
من و خیلی از کاربرای دیگه فکر میکردیم که مشکلتون حل شده..
خوشحال بودم براتون.. ولی حالا...
واقعا ناراحت شدم..
ان شالا که خدا خودش کمکتومن کنه.. هرطور که خودش صلاح میدونه..تجربه کردن خیلی خوبه ولی گاهی آدم براش تاوان سنگینی رو میده..
نمیخوام بگم چیزی نشده  و این اتفاق رو کوچیک جلوه بدم ن.. ولی طلاق شما پایان زندگی و آرامشتون نیست.. اگرچه بخاطر این ماجرا خیلی اذیت شدید و به زندگیتون لطمه وارد شده ولی با توکل به خدا می تونید یه زندگی جدید رو شروع کنید.. ان شالا

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۲ شیدا
من دنبال مطلب جدید و خبر خوش از شما بودم. که این پیام اخرو دیدم. اول فکرکردم یکی از پسرای دیگه است والکی اینو نوشته. خیلی متاسفم. ولی بدونین که این ی امتحان بوده واسه شما و اجر شما کهپاکدامنی پیشه کرده از شهید در راه خدا کمتر نیست. این از فرمایشات امام معصوم هست. و قطعا اجر شما محفوظ است. اانشاالله خدا همسری شایسته که همه تلخی ها رو براتون جبران کنه نصیبتون کنه. 
""" خدا اجر محسنین را ضایع نمیکند"

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۰ وووووووووووش توبه..مگ داریم..مگ میشه..
واقعا مگ داریم..مگ میشه ..
سوال کننده محترم امیدوارم موفق باشی و این زخم باعث نشه نسبت ب همه چی بدبین بشی
😭😭😭

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۹ ع.ا
چی شد اقای سوال کننده 
خانوم سابقتون که خوب شده بود رفتارش؟

۲۶ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۸ Diana
وا مگه نگفتین که داره خوب میشه و معجزه شده و اینا.....پس چی شد؟؟؟

۲۶ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۷ ابوالفضل
آقای محترم شما اولین نفری نیستید که به این بلا دچار میشید دور و بر من اکثرا به این بلا دچار شدن ولی جوونای الان دیگه بیدار شدن الان پسرای اطرافم هیچکدوم بالاتر از 14 سکه قبول نکردن والان خوشبختن ای کاش شما به جای اینکه درس عبرت بشید از دیگران درس عبرت میگرفتید و مهریه بالاتر از توانتون قبول نمی کردید
میدونم به قدری به زنا بدبین شدید که اصلا به ازدواج فکر نمی کنید ولی همه مثل هم نیستن من از اول نوشته های شمارو دنبال می کردم و تا حدودی میدونم به شما چی گذشت و حق رو کاملا به شما میدم شما هم بهتره یکم بی خیال باشی
فقط یه چیز شما سرمایه چیزی نداری یه دفعه مهریه رو بدی تا خاطراتش از ذهنت پاک شه
اینجوری 12 سال تو ذهنت میمونه و فشار روحی میشه برات
نمی دونم چی بهت بگم فقط آرزوی خوشبختی برات دارم ولی نا امید نشو هیچوقت

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۵ ایدا
خوب بود

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۵ tm

سلام جناب آقای سؤال کننده!

کاش دلیل جداییتون رو ارسال کنید که خدای نکرده یکی دیگه مثل شما توی دام نیفته

با تشکر و سپاس

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۵ عزب اوقلی
وای با خوندن این پست کلی حرص خوردم.
انشاالله که فرجی در کارت بشه.
مطمئن باش از جایی که فکر نمیکنی خدا به دادت میرسه.
کوفتش بشه اون سکه ها.

۲۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۶ گلبرگ
سلا اقای سوال کننده خیلی ناراحت شدم امیدوارم حال روحی خوبی داشته باشید ،میدونید،شما با اشتباهی ترین فرد ممکن در زمینه ازدواج وصلت کردید خودتونو ملامت نکنید ان شا الله ک ی همسر خوب ک شایسته اخلاق خوب شما باشه و لیاقت شمارو داشته باشه نصیبتون شه

۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۹ M&M
وای چرا طلاق گرفتین، ناراحت شدم
ان شا الله هردوتون زندگی جدیدی شروع کنید و خوشبخت شید،الهی آمین

۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۵ گل رز
خیلی ناراحت شدیم ولی فکر کنم خانومتون شاید به خاطر مهریه باهاتون ازدواج کرده بود ناراحت نشین ها....

۲۹ تیر ۹۴ ، ۰۳:۵۳ کاربر مهمان
شب زفاف حق مرده و پیامبر خیلی بهش تاکید کرده..حتی ادابشو چنساعت ب حضرت علی یاد داد...گفتن شب زفاف ن روز زفاف...متاسفانه روانشناسای ما بنظر خودشون دستور صریح دینو دسکاری کردنو بنا بدلایل خودشون مثل استرس خانمو خستگیو..ک هیچ توجیه شرعی نداشت این شبو از مرد گرفتنو از همون اول زندگی عدم تمکینو ب خانما یاد دادن و من شرمم میشه بگم ما تو کشورمون ادمایی داریم ک اتفاقا زیادم هستن ک سالهاس ازدواج کردن ولی خانمشون باکرس

۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۴ کاربر مهمان
به سوال کننده              سلام .واقعا متاثرشدم من با این که خانم هستم اما احساساتتون رو به طور کامل درک کردم .چون من هم در یه همچین وضعیتی قراردارم .اما در اوج جوانی 24سالمه وفقط دارم تحمل میکنم وخیلی براتون ناراحت شدم .من فکرمیکنم همسر سابق شما بهتون علاقه نداشته .امیدوارم موفق باشید

۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۷ girl rsh
ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻓﺮﺟﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺗﻮﻥ ﺑﺸﻪ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺘﻮﻥ ﺣﻞ ﺑﺸﻪ .

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۴ دختر
ببخشید پسری می خواد با من ازدواج کنه از من می خواد نماز روزه ام رو بگیرم در صورتی که خودش نماز بلد نیس و مشروب هم می خوره

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۶ یه خانم
پسری می خواد با من ازدواج کنه در صورتی ک خودش نماز بلد نیس از من می خواد نماز روزه ام را انجام دهم تازه مشروب هم می خوره

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۸ فقط خدا
با سلام .واقعا با خوندن سوال این آقاو در آخر هم ذکر کردن که طلق گرفتن متاثر شدم و نظرات کاربرن بیشتر جنبه کل کل با هم داشت تا اینکه به این آقا کمک کنه چه بهتر بود در اینجا نظرات روانشاسان و مشاوران جداگانه از نظرات کاربران مطرح میشد چون هرکسی بنا به دیدگاهی که داره نظر میده و من واقعا نظرم این هست خانم ها یا آقایونی که هنوز به بلوغ فکری نرسیدن و مشکل روحی و روانی دارن پرا اصلا ازدواج میکنن!!!!واقعا دیدگاه دیگران رو نسبت به ازدواج و مهریه و سایر مسائل بد میکنن!!!!باید قبل از ازدواج این گونه مسادل بررسی بشه که نیاز به شناخت داره و درسته که بعضی ادم ها ظاهر سازی میکنند و ممکنه به قوله معروف خرشان که از پل گذشت خودشون رو نشون بدن ولب بلا خره از لابه لای حرف ها و رفتار ها با دقت و ریز بینی میتوان فهمید وگرنه زمانی که پدر و مادرای ما در زمان قدیم چشم و گوش بسته بودن و حتی از رابطه چیزی نمیدانست ازدواج کردن وزندگی خوبی دارن در زمان حال که افراد چشم و گوش بسته کم پیدا میشه یا رابطه قبل از ازدواجش داشته و خیلی هام هستن در عین رابطه نداشتن قبل از ازدواج و چشم و گوش بسته بودن چون تجربه ای نداشتن ولی در عین حال درس خوانده و بی اطلاع هم نیست و اگر ترسی وجود داشته باشه به مرور زمان وبا صبر ودرایت دو طرف این ترس خود به خود ازبین میره و اگر دو طرف واقعا همو دوست داشته باشن موجوب ارامش همدیگر میشن وگرنه بحث تنفر و....بحث جداگانه ای داره امیدوارم خدواند متعال کسانی که مناسب هم هستند رو سر راه همدیگه قرار بده یا علی.

۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۶ ....
پس منم ازدواج نکنم....چون منم خیلی میترسم...خدا بهم رحم کنه....واقعا میترسم....نمیدونستم تا این حد آقایون حساسن...برام دعا کنید...

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۰ ...
خوب پس چرا بهش مهریه دادی؟


تو که میتونستی بپیچونی.. **** از خودت بوده...


الان اون خانم حال دنیارو میکنه تو هم که بد بخت شدی...


من دیگه بمیرمم بیشتر از 114 تا سکه قبول نمیکنم...

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۴ پسر 69
خانم هایی که از این قضیه ترس دارن خب این یک مسئله طبیعی و چه دختر و پسر یک ترسی همراه با اشتیاق به این قضیه دارن حالا فکر کنم ترس دختر ها بیشتر باشه. ولی برای حلش لازم  که مخفی کاری نباشه و با پسر دردودل بشه تا پسر بفهمه دقیقا ریز ترس شما چیه.

از نظر خود من این مسئله پذیرفته شدست و در این مورد با دختر صحبت میکنم و تا مدتی کنار میام ولی همون جا دو مورد رو باهاش شرط میکنم و مورد سوم هم تو دلم نگه میدارم برای آخر:

1- یکی اینکه توقع دارم دختر سریعتر بتونه از این مسئله گذر کنه، خب این قدم اولیه  زنانگی و ظاهرا لذت بخش هم هست. اما چیزی که نمیتونم در این مورد بهش بگم ولی از نظرم مهم اینه که خب دختری که نتونه یکبار تصمیم بگیره و از این مرحله گذر کنه یعنی جسارت و شجاعت انجام خیلی مسائل رو در زندگی نداره و من دوست ندارم همسرم اینجوری باشه.
برای همین دوست دارم بتونه تصمیم رو بگیره و به همراه من این قدم اولیه رو برداره نه اینکه هی امروز و فردا کنه.

2 - نیاز جنسی من تا یک حدی قابل سرکوب و مطمئنن با زندگی زیر یک سقف با یک دختر که بهش علاقه مندم این نیاز شدیدتر و بیدارتر هم میشه و من تا یک حدی میتونم این نیاز رو سرکوب کنم.

3- نمیدونم دیدگاه خانم ها در مورد نزدیکی چیه ولی برای من مفاهیم عشقی هم داره و دلم میخواد همه جوره طمع اون فردی که بهش علاقه مندم رو بچشم!
حالا اگر بخواد زیادی در تصمیم گیری لفتش بده به این نتیجه میرسم که یا کلا یک آدم سرد که به جنس مذکر علاقه ای نداره و یا به شخص من علاقه مند نبوده و برای همین دوست نداره تا این فرایند رو با من تجربه کنه.

این 3موردی که گفتم کاملا پله به پله است یعنی اول بحث جسارت و تصمیمگیری دختر میشه بعد نیاز جنسی من شدیدتر میشه و آخر سرهم به این نتیجه میرسم که حتما از اول هم بهم علاقه مند نبوده و نتیجه هم میشه حکایت سوال کننده!

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۲ ترناز
سلام .واقعا ک چ آدم هایی پیدا میشن اینا دیگه خوشی زده زیر دلش ون .ودارن کفران نعمت میکنن .من اگه ازدواج کنم تمام نیازهای همسرم رو برطرف میکنم چون هم حلال هم خدا خودش گفته وهم سنت پیامبر هم اینه واسه روحیه عالی.

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۱ ترناز
دعا کنید همه مجردها عاقبت بخیر بشن وبه آرزوی قلبیشون برسن.انشاالله

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۶ سرینتی فر
سلام. این آقا واقعأصبرکرده بود با خانمش. ای کاش می شناختمش فقط بخاطر عقیده ای که درباره صیغه داشت. من واقعأ متأسفم برای بعضی جوونا که به ظاهر بخاطر ازدواج میان جلو ولی بعد می بینی پیشنهاد صیغه بهت میدن و دلت رو میشکنن. من کسی رو خیلی میخواستم اما متأسفانه اون توی همون صحبتهای اولیه با پررویی تمام می گفت تو زیر من له می شه-خیلی بی مقدمه-اصلأانگار در مورد زن به چیزی غیر از رابطه جنسی فکر نمیکرد. من از خدا میخوام کسی رو مثل این آقای سؤال کننده سر راهم قرار بده که معشوق براش ارزش واقعی اشته باشه نه اینکه فقط بفکر این باشه که فقط یکی تو بغلش باشه و شهوتش ارضا بشه. متأسفانه از بد روزگار من یه دختر دهه شصتیم و هنوز ازدواج نکردم و درحسرت یک عشق واقعیم. کسی که منو بخاطر خودم بخواد. رابطه جنسی خیلی اهمیت داره اما به جا و به موقع خودش. نه اینکه حتی با طرف نامزد هم نباشی. خیلی دلم گرفته. اون آدم ازدواج کرد ولی خدا بداد زنش برسه،چون با شناختی که از اون آدم  پیدا کردم زیاد پابندنبود . منم از عشقم گذشتم،انگار خدا خواست تا باهاش حرف بزنم و به ماهیتش پی ببرم و عشقش برام انگار آبی بود که ریخت رو آتیش.
از خا انسان پاک میخوام. مردم از راه نرسیده درخواست رابطه جنسی دارن چه رسد به این بنده خدا که چند ماه هم مدارا کرد. از هینجا بهش میگم خدا صبرت بده. واقعأ تقصیر نداشتی اگه طلاقش دادی.حل میشه انشاا... یه زن خوب میاد تو زندگیت.

۳۱ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۹ سایه
اون سایه که 16 تیر کامنت گذاشته من نیستم.
به سایه جدید: عزیزم اگه میخوای اینجا نظر بذاری از این به بعد اگه زحمتی نیست یه کاراکتر قبل یا بعد اسمت بذار تا با هم اشتباهی نشیم.آدم با شعور و فهمیده زیاد هست امیدوارم یکی از بهترین ها نصیبت بشه

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۳ با خدا
سلام سلام به همه ی بنده های خوب خدا،پیشنهادی دارم برای حل مشکلات همتون حالا هر مشکلی که باشه،همتون یه سر بزنید به سایت دیده بینا،فقط همینو میگم چون این سایت زندگی منو عوض کرده،اگه رفتین و مشکلاتتون حل شد یه صلوات بفرستید ممنونم یا حق

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۹ به یاسمن
فکر میکنم باید با شوهرتون صحبت کنید؛ایرادهایی که از شما میگیرن رو رفع کنید؛ به شوهرتون محبت کنید و با هم قرار بذارید که هر ناراحتی ای که از هم دارید باعث نشه که شب جدا از هم باشید.

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۰ mohammad
برو یه زن دیگه بگیر اینو بزار اعتباری .....

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۱۵ نغمه راد
,خواهرم دوسال و نیم از ازدواجش میگذره الان متوجه شدم که ایشون هنوز باکره هستند و این موضوع خیلی ناراحت و نگرانم کرده,شوهرش مردخوبیه اماه,با مشورت یکی از دوستان و پیشنهاد ایشون نزد یکی از مشاورین عالیقدر رفته,ایشونم بهشون این دلداریو دادن که مشکلش بعداز چند مرحله مشاوره برطرف میشه,البته یه سری دستورغذاییم به ایشون داده,قرار براین شد بعداز بعداز تکمیل مرحله اول,درمرحله بعد بهمراه شوهرش پیش مشاور بروند اما وقتی موضوع رو به متوجه شد,با صراحت کامل گفت پیش مشاور نمیاد,وقتی با اصرار خواهرم مواجه شد,گفت من موضوع رو به مادرم اطلاع میدم,وقتی خواهرم این موضوع را شنید,خیلی خیلی بهم ریخته و خودشو یه ادم بی مصرف میدونه,خیلی خیلی ناراحتم لطفا منو راهنمایی کنید حقیقتش از ناراحتی ,تمام شب رو بیدار بودم,خواهرم خیلی از این موضوع ضربه خورده,دوست ندارم شاهد شکستش باشم خدای نکرده,آقای مدیر و دوستان عزیز لطفا منو راهنمایی کنید که چطور میتوانم به خواهرم در حل مشکلش کمک کنم و اینکه اگر مقاله یا برنشوری در مورد این موضوع هست که میتواند کمکی باشه حل مشکل خواهرم لطفا ارایه بدید,تا در اختیار ایشون بذارم و متنبه و آگاه شوند,شاید به یاری خدا و همکاری و همیاری شما عزیزان,مشکل خواهر من هرچه زودتر برطرف شد البته با دعای شما عزیزان,یاعلی,التماس دعام

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۷ خ
پ

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۰ پروانه عکاسی رامجردی
همسر من معلول تصادفی قطع نخاع و فلج است.ازپرورشگاه دوبچه هم اوردیم بزرگ کردیم.حالا خانواده ام می گویند باید طلاق بگیری چون معلوم شده همسرم مادر داشته و مادرش زن بدکاره ای بوده و نطفه حروم و نون حروم به بچه اش داده و خیلی عقده ای و کینه ای و بد اخلاق و دروغگوست. من دو بچه ام را دوست دارم ولی همسرم را دوست ندارم چون هیچ صفت اخلاقی خوبی ندارد. همه دوستانم می گویند ما ازدواج کردیم و خوشبخت شدیم تو چرا رفتی زن یک فلج گاری (چرخ یا ویلچر) نشین شدی ؟ تازه خیلی سر خودش معطله و خودشو از من بالاتر می دونه . به من می گه تو ترشیده بودی و کسی تو را نمی گرفت بخاطر همین زن یک فلج شدی. از دستش خسته شدم دیوانه شدم روانی و افسرده شدم . یکی بگه من چکار کنم ؟ از ازدواج با این مرد پشیمون پشیمون پشیمونم

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۵ محسن
سلام.خواستم بدونم که حتماً باید شب عروسی رابطه ی جنسی داشت؟یعنی از نظر عموم مردم کار ناپسندی نیست؟

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۷ لیلا
سلام خانومای متاهل لطفاجواب بدن واقعابرداسته شدن پرده ی بکارت دردزیادی داره؟توروخداراستشوبگین چون من واقعابه ترس افتادم

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۲۳ راهنما

نه درحدیک تزریق عضلانی

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۱ مریم
سلام من دوسال شده ازدواج کردم وخیلی دوست داشتم زندگی ارومی داشتم وخیلی غیرتی ام سر همین بامردی ازداج کردم که فکرمی کردم هیچوقت بهم خیانت نخواهد کرد برعکس دوبارکه خودم فهمیدم که با دو دختر دوسته نمی دونم چیکار کنم نمی خوام از دستش بدم چیکار کنم 

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۴ خانوم دکتر
یعنی چی :((( ... مگه میشه :)))) خخخخ
اقای محترم شما امادش کن ..خودتم وقتی حسابی اماده کار شدی ..یهو بکن تو ..خودشم نمیفهمه ..اخرشم ازت تشکر میکنه بابت لطفی که بهش کردی ..طلاق  راه حل نیست ..شوهرشی میتونی مشکلشو با زور حل کنی ..فقط لذت واصش میمونه ..کمکش کن به اجبار بکنش اما با مهربونیو لطافت اولش

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۳ خانوم دکتر 24
اصلا دردی نداره ..یکی شدن دوتا ادمه...لذت بخشه ..درد وجوووووووووووود نداره به خدا قسم الکی نترسید..بدن به حالات طبیعی خودشو طی میکنه ..اصلا ترس ..درد بی معناس.

یعنی چی اخهههههههه ترسو درد ...باور کنید هیچی نیست. پا میشید همسرتونو میبوسید از این کارش اگه هم درد داششششت که نداره

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۶ یاس
سلام دوستان.میشه لطفا راهنماییم کنید دفعه اول با یه خواستگار خوب چطوری صحبت کنم ودرجمله اول چی بگم وخواسته هامو چطوری بیان کنم؟ ضمن اطلاع این اولین بار که میخوام با خواستگارم صحبت کنم چون مورد پسند خودم شده تا حدودی.منتظر راهنمایی تون هستم. ممنون
نظر:
سلام
در بخش ارسال سوال مطرح بفرمائید

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۵۶ سولماز
با کمال تاسف باید بگم که جدایی مناسبترین راه حل برای شماست
اما دلیل این حرفم عدم تامین جنسی شما از طرف خانمتون نیست؛ بلکه بخاطر عدم علاقه ی ایشون به شما و رفتار بسیار بچگانه و بی احساس ایشون هستش
خانم شما هیچ علاقه و عشقی نسبت به شما نداره؛ چرا که هیچ عاشقی نمیتونه لحظه ای عشقش رو ناراحت ببینه چه برسه به اینکه خودش باعث و بانی عذاب روحی و جسمی عشقش بشه؛ این امکان نداره چون غیرممکنه
این یک سال هم که گفتید میخواید صبر کنید بیهوده ست چون امکان نداره که ذات خانمتون 180 درجه تغییرکنه و ایده آل شما بشه یا حتی به حدش برسه
و در آخر خطاب کاملا مستقیم به خودتون که گفتید مهریه بالا اشتباهه و به آقایون گوشزد کردید که هرگز قبول نکنن باید بگم که شما در این مورد در اشتباهید
اگر پسر و دختر واقعا عاشق هم باشن و این رو به همدیگه ثابت کرده باشن دیگه نگرانی وجود نداره فقط کافیه عشق خودت به طرف مقابل و عشق اون به خودت رو باور داشته باشی و اعتماد کنی به اینکه تحت هر شرایطی کنار هم میمونید
من خودم 74000 سک  مهریه ام هستش اما در مقابلش واسه عشقم حاضرم جونمم بدم

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۵ سودا
سلام من 9 ماهه ازدواج کردم دقیقا میفهمم ی میگید من 6 ماه مثل خانم شما بودم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!شش ماه اول زندگیمو به گند کشیدم البته شوهرم یه پارچه اقاس . به خدا قسم همش میگفت ولش کن مهم نیست .تو برام مهمی کار به جایی رسید که خودم گفتم برو ازدواج کن میخندیدمیگفت یه تار مو ی تو رو یه هزار نفر نمیدم با دلداری های شوهرم ترسم کنار رفت چون پشتم بود محکم ! حتی نذاشت مادرش بفهمه
الان خیلی خیلی خیلی شیختیم به خدا حاضرم پشت پاشو ببوسم خوشبختیمو مدیون شوهرمم .اقای محترم به خانم امید بده به خانممت دلداری بده صبررررررررر ررررررررررررررررررررررکن نتیجه اشم میبینی . بهش خیانت نکن .اونم افسرده شده برید مشهد اره مشهد هم سفر هم شاید اونجا مشکل حل شد. خدا کمکتون کنه اما حرف از جدایی نزن مشکل خونه ی شما به کسی مربوط نمیشه .حریم زندگیتو برای هر کسی باز نکن حتی
پدر خانمت /به حرفام فکر کن 

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۶ یگان بانویگان بانو
سلام واقعابابت اوضاعی ک داریدوخوندم ناراحت شدم
نمیدونم خانمتون چ فکری میکنه وچرااینجوررفتارمیکنه
اینقدرکه مشکلش حاده حتمادست خودش نیست
شماهم الکی حس ووقتتوتلف نکن ولش کن برودنزال زندگیت
اونم بره بایکی مثله خودش
مگه چی کم داری این همه دخترخوب
الان پسرامردم بادختراهمه کارمیکنن اونوقت توبازن خودت نتونی هیچکارکنی
چ زندگیه پس زن گرفتی ک چی بشه اگ ارامش بهت نده
یسوال ربرقراری رابطه اونقدرهاهم سخت نیس چراتاالان نتونستی کاری کنی مگه اون بایدبخوادزنته هرکارمیخوای بکن 
دیگه ازنازکردن گذشته محلش نده کارخودتوبکن حتی بزوریاخوشش میادوعادت میکنه خوبدمیشه یا
توکارخودتوبکن اونم انقدر امل بازی دربیاره تاخسته شه
نکنه انتظارداره توخودت بارداربشی بجای اون؟
ادم روانی هم باشه اینکارونمیکنه...پس واسه چیزی ازدواجککرد؟

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۱ محمد 83
چه سایت باحالیه اینجا
چقدر همه درگیر میشن :-))))

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۵ درسا
سلام به همه بچه های سایت امیدوارم مشکل تک تک شماحل بشه  منم مشکل بعضی خانم ها روداشتم همیشه وقتی شوهرم بهم نزدیک میشد احساس تنفربهش پیدامی کردم با اینکه ازدواجمون کاملا عاشقانه بود ولی اصلن دست خودم نبود توی خانواده کاملا مذهبی بزرگ شده بودم که تاقبل از ازدواجم باهیچ پسری اصلا درست حرف نمیزدم  چه اشنا چه غریب طوری بود که وقتی شوهرم بهم دست میزد احساس گناه می کردم میترسیدم که بدنم کلن می لرزیدچندماه همینطورگذشت نه خانواده من خبرداشت نه خانواده اون شوهرم خیلی ادم فهمیده وفوق مهربون بودتااینکه یه روزبادوستم که روانشناس بودصحبت کرد که ترس نداره این جزیی از زندگیه وخدا این کار روافریده برای ارامش زن ومرد  چندتاکتاب هم مطالعه کردم که مفیدوافع شد ولی بازم بعضی اوقات احساس گناه میکنم ولی بازخداراشکر شوهرم خیلی خوبه

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۲ سحر
سلام برداشتن پردهبکارت دردی نداره مرد باید بلد باشه خوب معاشقه کن تا زن هنگام دخول دردی حس نکنه

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۰ مهرو

آلاله عالییییییییی بود عالی

کاش پارسال که این پست  نوشته شد دوستانی که تجربه حل موفقیت آمیز این مشکل رو داشتن میمودن مثل تعدادی از خانوم ها و حتی چند آقا مثل "سام" عوض اون پسرایی که پارسال بودن و هی گفتن طلاق ... به زور..... یا چه میدونم صیغه و ....... خب بفرمایید اینم از آخرش!!!!!!  

من حس خانوم رو تا حدی درک میکنم (خب یه سری دخترا این جورین نمیشه یه هو بپذیرن زمان میخوان...... نکته احساس امنیت هم که آقای سام گفتن درسته)

ولی الان واسه هر دو ناراحت شدم حیف شد که دو تا جوون یه همچین  تجربه تلخی براشون رقم خورد

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۴ یه خانوم
سلام اقای سؤال کننده میشه لطفا کامل بگید چی شد ایشون مشکل داشتن نداشتن.ممنون ازتون

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۸ مهسا
سلام راستش دخترانازمیکنن پرده بکارت که دردنداره یه ورودآروم والبته لذت بخش البته بایدآقابتونه باحرفاش وارضاکردن دخول انجام بده مسکل ندارین دارین به ژلاق فکرمیکنین

۲۶ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۵ علی
سلام عرض میکنم خدمت داداش گلم عزیزم منم همین مشکلو داشتم البته کمی بیشتر من بعد از هفت ماه به نتیجه رسیدم پس ناراحت نباش دعوا و ناراحتی هم پیش نیار برای خودت فقط با کمی لطافت و نرمی و کمی ابتکار و زبان بازی میتونی راضیش کنی که خودش بیاد جلو و همینطور میتونی از یه مشاوره نیز کمک بگیری باید کاری کنی ترسش بریزه و اینقدر مهربونی کنی تا مشکلشو بیاد بهت بگه بگه از چی میترسه من که نتیجه گرفتم الانم دو سال تمام که مشکلم حل شده و

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۱ مهرداد
داداش گلم ببخشید اینو میگم ولی یکی از آشناهامون بود زنه اصلا راه نمیداد به رابطه جنسی.بعد معلوم شد که خانوم دختر نبودن اصلا.به خاطر ترس از لو رفتن این قضیه اصلا به شوهرش اجازه نمیداد باهاش رابطه داشته باشه

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۹ mrb
سلام یه مادر زن پست با یه زن نانجیب و دروغگو دارم خانوادگی بی عاطفه و کلاهبردار هستن تمام وجودشون شعار و ریاست زنگیمو جهنم کردن از خودم و همه چیز بخاطره این زن گذشتم ولی واقعا پسته قلبمو شکسته ازش متنفرم واگذارشو می دم به خدا چرا که فقط خداست که میدونه چی گذشته و چی شده انشا... حق مو بگیره بحق حرمت و جلالش

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۰ احسانسلا
سلام عزیزم من چنین موردی را دیده بودم دختره بعد شش ماه باکره بود چون قبل ازدواجش عاشق دوست من بود و می گفت بهش خیانت نمیکنم به نظرم ازدواجت زوری بوده یعنی دختر شخصی دیگه را میخواسه مگر نه هیج دختری حاظر نیس شوهرش حداقل برای سال اول اینطوری رها کنه متاسفانه خانمت فکرشخرابه  متاسفم واسه این دخترا در ضمن مهریه نصف به خانمت تعلقمیگیره چه دخول بوده باشه چه نباشه و بنظرم سعی کن بتونی اثبات کنی با شخص دیگریه تا مهریه بخشیده بشه

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۳ حسین
سلام آقای سوال کننده
نمیدونم چرا قرارتون رو فراموش کردید . قرار بود گولشو نخورید و تا مهریه شو تا حد زیادی نبخشیده رابطه باهاش برقرار نکنید .
چرا مثل بار اول که گول نخوردید ، بار دوم ....
ای کاش حکم ناشزگیش رو میگرفتید . 13 سال اعصاب خوردی بعلاوه اون سکه ها رو نباید قبول میکردید .
نمیدونم اصلا گول خوردید یا خودخواسته بوده یا ...
به هر حال ای کاش این نقش بازی کردنشو فراموش نمیکردید .
کجان اون خانمهایی که میگفتن با محبت ادامه بدید ...
کجان تا ببینن طلاق گرفتید و مجبورید اون سکه ها رو هم تا چندین سال دیگه پرداخت کنید.
ای کاش همون موقع که بار اول دیدید نقش بازی میکنه حکم ناشزگیش رو میگرفتید و تمام
الان اون هر ماه یه سکه میره توی جیبش و شما برعکس
امیدوارم یه پول زیادی بهتون برسه تا بتونید از شرش راحت شید .
امیدوارم از این به بعد بهترین ها براتون پیش بیاد
امیودارم در پناه حضرت علی علیه السلام که این همه مردونگی کردید ، جواب همه صبوریهاتونو ببینید و مطمئنا هم خواهید دید .
ان الله مع الصابرین
موفق باشید

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۵ احسان
خیلی این من دختر ها بد شدن من شغلم طوری هست در زمینه درمان بانوان کار میکنم اینقدر زن دختر مجردمتاهل پیشنهاد دوستی میدند که من حالم دیگه از جنس زن بهم میخوره سی و پنج سالمه هیشکی تو زندگیم نیس از بس این جنس شیطانیه واقعا شیطان تو جسم این جنس حلول کرده امیدوارم بدترین ها سر این زن ها بیاد

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۸ بهاحسان
خوب داداش من ، شغلتو عوض کن .
اگه خدا واقعا روزی رسون باشه که « حتما » هست ، روزیتو از جای دیگه ای میرسونه ، توام دیگه لازم میست درخواست دوستی یه عده آدم بیشعور رو تحمل کنی ...
راستی همه دخترا بدجنس نیستن ، شاید اونجا تعدادشون زیاد باشه ولی واضحه که خیلی از دخترای پاک هم وجود دارن که لیاقت بهترین ها رو دارن .
بازم میگم : اگه به رزاق بودن خدا اعتماد داری شغلتو عوض کن .
خدا روزی ها رو قبل از تولد انسان تعیین کرده ... پس انسان فقط راه رسیدن بهش رو انتخاب میکنه و نه خود رزق رو
راهتو عوض کن ، مطمئن باش رزق و روزیت سر جاش هست و علاوه بر اون ،  اینطوری خدا رو هم خوشحال کردی که از یه عده آدم بیشعور دوری کردی

۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۲ احسان
دلم میخواست یک پست منم میذاشتم و غم و غصه هاییی که ریشه وجودمو داره میخوره خودمو نجات بدم فقط واسم دعا کنید خیلی تنهام مرسی

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۰ یه دوست
باسلام

فقط اومدم بگم کسایی که از رابطه جنسی بدشون میاد این یه بیماریه . بهتره هرچه زودتر اقدام به درمانش کنن .

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۴۸ لاوین
گناه مردم رو نمیشورم،ولی فک کنم یارو باکره نبوده،که الانم ششششششششکر خدا مد شده دختر خانوما دیگه باکره نباشن،احتمال100درصدی وجود داشته،وگرنه این مسخره بازیا چیه در آورده!خدا حق این پسر مظلوم رو ازش بگیره،خیلی براش ناراحت شدم،منم تا 20 روز اول عروسیم وحشت داشتم،تا احساس کردم شوهرم داره ناراحت میشه و فقط بخاطر حیایی که داره چیزی بهم نمیگه با هزارتا دلهره انقدر که قلبم میخواست وایسه،بهش اجازه دادم انجام بده،و داد و الان یه زنم،و الانم بعد 6 ماه بازم درد دارم اما به روی خودم نمیارم هیچ،خودمو مشتاقم نشون میدم،خدا از اون دختر نگذره که روش پیش خدا و شوهرش سیاه شد.یا علی.

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۴۳ علی آزاد شده
منم دقیقا تمام این راه رو رفتم و می دونم چی میگید 
خیلی دردناکه
واقعا طوری شده بود که کل فامیل نذر می کردن که من بتونم مطلاقش بدم و از شرش راحت بشم
تهش 80 ملیون تلکه شدیم 
همش هم به خاطر این بود که پیش مشاور نرفته بودم
گرفتن ناشزگی خیلی کار سختیه تقربا غیر ممکنه
2 3 سال باید بدویی آخرشم هیچ
چون مشکل تو 90 درصد مواقع روحس هست و جسم مشکل نداره
اصلا فکر نکنین که می تونین مهرو ندید
تقریبا غیر ممکنه
کافیه یه سر برید دادگاه خانواده تا ببینید چه خبره
یه قاضی ... نشسته اون کاملا شکمی رای میده
کافیه دختره خودشه بزنه به مضلومیت 
دیگه تمومه 
حتی طلاقم نمی تونی بدی
قانونای مملکت ما بر خلاف آنچه همه فکر می کنن کاملا طرف زناست
الانم که طلاق توافقیو برداشتن
من که آزاد شدم
بیچاره اونایی که مشکل دارن
خدا کمکشون کنه

۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۲ سامان
سلام... به نظر من مهمترین معیار و سوال اینه که پسر و دختری که میخوان ازدواج کنن با هم کس دیگه ای تو ذهنشون نباشه و حالا ب هر دلیل بخوان به این رابطه تن بدن.... این مهمترینه چونکه کمبودهای دیگه در زندگی قابل جبرانه حتی کمبود علاقه ولی اگه کس دیگه ای تو فکر و دل ادم باشه اینه ک زندگی هیچوقت ساز نمیگیره... خود من مجرد هستم با دید باز و فقط و فقط این درخواستمه....

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۷ عرشیا
بنظر من حالا که بزبون خوش راضی نمیشه بهش قرص آرام بخش بده بعدش تو بیهوشی پردشو بزن اون بیشترین ترسش پاره شد و خون اومدن پردشه وقتی بفهمه دیگه پردهای نداره خودش باهات راه میاد

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۲۱ یه دوست
سلام به همگی
من نمیگم همه ی کامنت ها رو خوندم ولی خیلیهاشو خوندم...اول از همه به نظرم به آقای سوال کننده حق میدم....من حدودا چهارساله که ازدواج کردم....از همسررم خیلی راضیم و درکنار هم آرامش داریم...هر دو به همدیگه عشق میورزیم و چون از خانواده ها دوریم و کسیو تو پایتخت نداریم....هم دوست هم....هم مشاور هم....هم همسر هم و خلاصه همه کس همدیگه ایم....و به نظرم این رفتار بین دو تا زوج که رابطه سالمی دارن طبیعیه...اصلا نمیتونم شبها تنهاش بذارم....نه الزاما رابطه عمیق ولی به خاطر آرامش دادن بهش حتما در آغوشش میگیرم....شرایط شغلی بیزی زیادی داره و من درک میکنم که تو خونه نیاز به آرامش داره و احساس میکنم همه ی آقایون میل به این آرامش تو خونه دارن و حق دارن....خدا زن و مرد رو مثل دو قطب آهن ربا آفریده که باید جذب هم بشن....آقای سوال کننده به نظرم شما تلاش خودتون رو کردین...و با خوندن مطالب شما متوجه شدم یه آدم نرمال با تمایلات نرمال بودین و کاملا به شما حق میدم...درکم  از نوشته های شما این بود که آدم با احساسی بودین که دست تقدیر شما رو به این ازدواج کشونده....نمی دونم دلائل اون خانم چیه....شاید مشکل خاصی داشته....شاید دست خودش نبوده و بیمار بوده....شاید یه ترس کاذب و....ولی به هر حال گذشته...و زندگی جریان داره و اصلا همهی خانمها هم مثل هم نیستن...ما هم سه ماه بعد عروسی رابطه کامل برقرار کردیم...ولی با هم حرف میزدیم....مطالعه داشتیم و موقعی این کاررو انجام دادیم که هر دو آرامش داشتیم و اصلا هم ترسی نداشت....البته من ترس داشتم به خاطر افکاری که اصولا تو سر دخترا میکننن لی بر ترسم غلبه کردم به خاطر همسرم و اینکه بالاخره باید هر دختری که ازدواج میکنه به همهی این مسائل هم فکر کنه و البته همسرم با مهربونی و عطوفت باهام رفتار کرد و همه چی به خیر گذشت...زندیگ خوبی داریم الان....گرچه ماهم مثل همه دختر ÷سرا که ازدواج میکننن تو دوران عقا حواشی خاص خودشو داشتیم و لی الان خدا رو شکر همه چی خوبه....به نظرم شما اصلا اینقد بدبین نباشین....قرار نیست که همه خوب باشن یاهمه بد....به هر حال زندگیه....منم تو دوران عقد داشت زندیگیم م÷اشید....البته نه به خاطر خودمون دوتا....که از اول همه عاشق هم بودیم و هستیم....به خاطر دخال بی جای اطرافیان....ولی مقاومت کردیم و صبوری و زندگی رو با چنگ و دندون نگه داشتیم ....من به شما خواهرانه توصیه میکنم خودتون رو ازبین نبرید....به خدا میفهممتون چون خودم همسرم و همسرم دارم و دقیقا حالات یه مرد رو درک میکنم....ایشالل دعا میکنم به حق جده ی سادات زندگی خوبی در آینده داشته باشید و دست خدا بالا سرتون باشه و اصلانم نگران نباشین....دنیا همش خوبی نیست....من براتون خیلی غصه م شد....چون به نظرم جووونپاک و نجیبی اومدین....ایشالله مشکلاتتون حل بشه...قرص  و اینا رو هم تورو خدا بی خیال شید....چیه این مزخرفا....میره رو اعصاب....قران:از صبر و نماز کمک بگیری.یا حق

۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۲ ممممم
 چه خبر این همه نظر بی کارین ها

۱۸ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۱ علی
سلام
من نمیدونم سرانجام این زوج به کجا رسید...
فقط اینو بگم که ما هم بعد از 2 سال 8 ماه که این مشکل را داشتیم رفع شد...
تجربه من میگه، برای رفع مشکل درصد زیادی بعده مرد هست...زن بنده خدا که همینجور خودخوری میکنه و افسردگی هم میگیره...
اون مرد باید حوصله داشته باشه و به زنش نشون بده که خودشو دوست داره و نه نزدیکی کردن..اونقدر اعتمادش را بدست بیاره تا به هنگام نزدیکی ازش نترسه و در نزدیکی کردن هم بهش اعتماد داشته باشه (اینو کسی که این مشکلو داره متوجه میشه، بقیه فکر میکنن مزخرف نوشتم)...
مطمئن باشید اگر این کار را کنه دقیقا همون زمانی که فکرشو نمیکنه خدا دستشونو میگیره و کمکشون میکنه
سالم باشید

۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۴ پسر
با عرض سلام و خسته نباشید نظر من اینه که یه بار حتما به جبر روش حرکت بزن یکی رو میسناسم زنشو اینطوری به راه آورد موفق میشی امتحان کن البته شایدم زنت نمیخواد معلوم بشه باکره نیست البته ببخشید شاید خدایی نکرده امتحان کن مطمن شو 

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۳ NAFAS

بعضی از خانوم ها وقتی ازدواج میکنن یه عشق قبلی دارن که بهش نرسیدن ...

شاید خانوم شما هم عاشق کس دیگه ای باشه و باید ریشه کارو پیدا کرد ...

ایشون شاید از رابطه جنسی با شاید بدشون میاد چون شاید کس دیگه ای تو قلبشونه و دوس دارن که باکره بمونن....

شما هم از اول فکر طلاق نباشید...

۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۱۱ ایمان
بعضیا یه حرفایی نوشتن انگار زن تو رابطه هیچ لذتی نمی بره!! این کارا یا ادا اطفاله یا دلش جای دیگه گیره عزیز وگرنه، اگه بلد باشی و بتونی خوب انجامش بدی، بعدش می بینی که خودش هر شب التماست میکنه که دخول کن و حتی ممکنه خودت هم نخوای انجام بدی

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۶ پسر ایرانی
شاید واقعا میترسه خوب !! بهترین راه مشاوره ازدواج هست .... همین

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۵ nafas
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

**** ***** ** *** **** ***** *** ** ** ***** **** **** ** ***** ***

یه راه حل. به زنت بگو که کاری باهاش نداری بد یواش یواش پردشو بزن البته بیشتر از نیم ساعت معاشقه نیازه

۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۳ بهانه
خانمها و آقایون : سوال کننده بعد از 1 سال اومدن گفتن جدا شدن. پس لطفا دیگه وقت خودتون و آقای نجفی رو نگیرید برای مشاوره دادن به آقای سوال کننده راجع به متن پست.
اگرم میخواین مشاوره بدین به دوستانی که مابین کامنتها سوال پرسیدن کمک کنید.

۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۹:۴۵ هانی
سلام من یه ساله ازدواج کردم وباکرم اولاکه ماه عسل رفتیم میترسیدم ولی ترسم فقط واسه همون دوروزاول بودوکم کم ترسم ریخت ولی به خاطرشرایطمون که باخونواده شوهرم یعنی پدرش وخواهرش زندگی میکردیم من نیازبه یه فضاوفرصت داشتم که شب زفاف داشته باشیم که من بهش گفتم هردف بهونه اوردکه پول ندارم ووقت ندارم وازاین حرفا.خلاصه کنم رابطه زناشوییمون درحد لاپایی ودست ومالش و...ادامه داشت ومن تمام سعیمومیکردم که اون لذت ببره ونیازش برطرف شه حتی سکس دهانیم داشتیم یعنی فقط من این کاروواسش میکردم که خیلیم لذت میبرد...من ساده هم وقتی میدیدم داره ازاین رابطه لذت میبره واعتراضی نداره وچون خودمم هنوز اون جربزه رونداشتم که بگم بایددخول کامل داشته باشیم ومنوزن کنی گذاشتم رابطه همونجوری بمونه وفک کردم اگه مستقل شیم وبریم خونه خودمون درست میشه تااینکه یک ماه پیش خیلی دوستانه باهام حرف زدوگفت جداشیم...دقیق وقتی که بیشترازهمیشه بهش دل بسته بودم وبه زندگیم امیدواربودم وحتی یکهزارم درصدفک نکردم همچین حرفی بزنه چون دوروزقبل اینکه این حرفوبزنه بازم باهام نزدیکی کردوهیچ دعواییم بینمون نبود...میگفت توافقی جداشیم وخونوادهامون همچنان باهم رابطه داشته باشن...اخه پسرداییمه...منم گفتم میدونم شایدبخاطراون مسعلس بیاحلش کنیم یه فرصت به هم بدیم ازنوبسازیم گفت نه من دیگه هیچ حسی به توندارم بخوای ده سال دیگم باهات میمونم ولی خودت عذاب میبینی چون من دوست ندارم وخودمم نخواستم باهات رابطه بادخول داشته باشم خلاصه تاجایی که تونست خوردم کرد تواین یک سال خیلی عذابم داد بابی توجهیاش باتوهین وتحقیراش گفت این کاراروکردم که خسته بشی بری ولی تو اصلابرات مهم نیست ومثل ی مجسمه ای که ب هرشرایطی راضی هستی راست میگه اگه من خودموبی ارزش نمیکردم وخرج عروسی انچنانی رودستش میزاشتم وطلای زیادازش میخواست اینجوری بی ارزش نگام نمیکرد...اخه من  کلا باپنج میلیون باهاش ازدواج کردم هیچ خرجی رو دستش نزاشتم گفتم گناه داره وعده وعیددادکه بعدابرام جبران میکنه توزندگی اینم جبران کردنش...تنهاوسیله دفاعم مهریمه که به اجراگذاشتم وسه ابان وقت دادگاه داریم حالا که احضاریه واسش رفته میگه منم تمکین میدم میرم یاخچی اباد واست خونه میگیرم خودمم فقط شباواسه خوابیدن برمیگردم وعذابت میدم ک ب غلط کردن بیفتی...به نظرتون چیکارکنم؟اگه ازمهریم بگذرم خودمو بیشترازاین خورد و خار و ذلیل کردم 
راهنماییم کنین لطفا

۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۵ ب
بابا بیخیال ما هم همین جوری بودیم بیشتر از 2 ماه میترسیدم خوب 0چیکار کنم وشوهر من ماه بود چیزی نمیگفت لوسم میکرد فقط

۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۱ صادق
با سلام


یه سری مطالبی رو دوستان گفتن که بعضا درست نیست:
1- زنی که تمکین نکنه نفقه بهش تعلق نمیگیره ولی چون در خونه خودتون ساکنه خوب تمکین عام هست ولی تمکین خاص نیست چون خانم باکره هست میتونید برین ژزشکی قانونی و بعد از اثبات باکره بودنش به دلیل عدم تمکین نفقه ندین. که کلی دردسر داره و بهتر بزارین آخر سر.

2- مهریه حق زنه و بعد از خوندن صیغه عقد بهش تعلق میگیره و کاری به تمکین نداره و طلبه مرد حساب میشه اگه زن باکره باشه نصف مهریه بهش تعلق میگیره و اگه دخول صورت بگیره کل مهریه پس ربطی به عدم تمکین نداره.
3- بهتره که شما اول تکلیفتو با این ازدواج مشخص کنی بعد بری سراغ ازدواج دوم و صیغه و ... چون مشکلاتتون بیشتر میشه .

3- د در آخر ممکنه یه ترس ناخود آگاه تو وجود خانم باشه مثلا برخورد بد، دیدن رابطه پدر و مادر در بچگی و ... اینم بدون داداش من درسته زن اگه تمکین نکنه میشه طلاق بدی و حق هم داری و لی زن ممکنه مریض بشه و توانایی اونو نداشته باشه زن برای همخوابگی نیست فقط هرچند یکی از اجزای مهم زندگیه.

خدا همه رو هدایت کنه واقعا قضاوت سخته و برخی اوقات تشخیص راه درست از نادرست خیلی خیلی مشکله. امیدوارم مشکلتون حل بشه.

۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۴:۱۲ ترنمی
سلام من بابت آقای سوال کننده خیلی ناراحت شدم   یکی از علتایی که یه خانم تن به یه رابطه جنسی نمیدن (البته بعضیا)عدم  علاقه به طرفه مقابلشونه ،من یه مشکلی دارمخواهش میکنم کمکم کنید   من اولش که با همسرم ازدواج کردم حسی بهش نداشتم ولی بعد چند سال که عقدیم تونستم حسمو عوض کنم ولی بازم به همه ب اونایی که عاشق شوهراشونن غبطه میخورم ولی همسرم از اول وحتی قبل عقد عاشق من بود الانم  با تمام اذیتای من بازم دوسم داره   همسرم خیلی گرم مزاجه ولی من بخاطر همون مسعله که گفتم اغلب نمیتونم ارضاش کنم واین اونو ناراحت و عصبانی میکنه و شاید یه چیزایی بگه که بعدا کلی عذر خواهی میکنه  به من پیشنهاد داده واسه اینکه من تو رابطه راحت باشم هر جوری که بخوام همونجوری عمل کنه ولی من بازم نمیتونم!!!کلی تو جمعو فامیلا تحویلم میگیره از چیزایی که بعضی اوقات خونواده ها میگن اصلا ناراحت نمیشه  میگه تو با من همدل باشی دیگه واسم کافیه ولی من اونو مدام با شوهرای بقیه مقایسه میکنم    خیلی تو فشارم کمکم کنید  البته بگم منم آدم سرد مزاجی نیستم وهمسرمم تموم راههای معاشقه رو امتحان میکنه و بخاطر من کلی کتاب روانشناسی هم خونده   یعنی ممکنه یه رو ز دیگه مثل اوایل دوسم نداشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

۲۲ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۴ 5
سلام.اگر یک ماه و نیم باشه که ازدواج کردی ولی هنوز باکره باشی چون شوهرت تلاشی برای حذف باکرگی نکرده باشه اون وقت چی میگید؟

۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۱ علی وان
سلام. آخر نفهمیدیم نتیجش چی شد؟!
انشاءالله که حل شده باشه
راستی دیدید عجب توماری درست شده این صفحه......
من یکم خوندم بعد بازم خوندم، بعد دوباره ادامه دادم،، بعد میگم چرا تموم نمیشه؟ ناگهان متوجه شدم که این بحث یک سال و خورده ای طول کشیده پس منم باید حداقل یک هفته وقت بزارم تا کامل بخونم....
پس چی؟ منصرف شدم.... 
به امید حل مشکلاتی این چنینی
موفق باشید

۰۵ آبان ۹۴ ، ۰۳:۴۹ مهدی
سلام 
خدا ان شا الله اون خانم رو شفا بده
برای شما سوال کننده عزیز هم بهترین ها رو ارزو دارم
خدا هر کسی رو به اندازه فهمش بازخواست میکنه 
شما هم ادم فهیمی هستی .انشا الله یه خانم بهتر پیدا میکنی.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
و من یتق الله یجعل له مخرجا 
صدق الله العلی العظیم
خیلی چیز یاد گرفتم .شکست شما در ازدواج شاید کلید پیروزی برای من باشه .خدا نگه دارت باشه ای مرد٬ای جوان مرد که صبر کردی و خواستی به خانمت فرصت بدی 
بنی ادم اعضای یکدیگرند 
که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به در اورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار 
دلم شکست پایان غم انگیز یه ازدواج رو خوندم 
من چیز های دیگه میخواستم بگم ولی اخرین پستتون رو که دیدم و گفتید طلاق گرفتم پشیمون شدم.
در پناه حق 

۱۱ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۱ میلاد
سلام
طلاق بگیر و خلاص
برا ندادن مهریه ش هم هزارتا راه هس.
جدا شین بهتره.

۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۸ میترا
خیلی کم طاقتین. شوهر بیچاره من یک سال بعد از عروسی صب کرد چوم منم میترسیدم

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۴:۱۲ ..
عجب زنه نفهمی یعنی چی؟ خب ازدواج کردی دیگه ترست چیه؟ اصلا یه پیشنهاد بهت میدم خودت به زور کارتو انجام بده

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۱ بنده ی خدا

Salam Azzizam To In Jamee Kheyli Az Dokhtara Bakere Nisan ! Va Qablan Rabete Dashtan Va Bazia Bara Ezd Midozan ! Va Bazia Ham Inkaro Nemikonan ! Va Inke Vase Moshkele Mali Nemidozan Va Ba Shoharham Kari Nemikonan :) NEmonash Doste Khodam Ke Zanesh Bash Rabete Nadasht Va To Periodi Bash RAbete Bar Qarar Kard Va Goft To ...... !
Tahesh Ine Pezeshke Mamaie Motamede Khodet :)
END

بازدید : 14384 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:11 نویسنده : درمان وب نظرات (1)

مردان از چه راه های تحریک میشن ؟

مردان از چه راه های تحریک میشن ؟

........................................................................................

تحریک آقایون فقط در آلتشونه؟؟ یعنی با لمس و اینا تحریک نمیشن؟بازی با موهای سر یا سینشون، تحریکشون نمیکنه؟حرفای عاشقونه تحریکشون نمیکنه؟

یه سواله دیگه هم که همیشه داشتم اینه که، آقایون معاشقه ی قبل از رابطه رو فقط بخاطر تحریک خانمشون انجام میدن؟؟؟ یعنی خودشون هیچ لذتی نمیبرن؟ فقط واسه اینکه خانم تحریک بشه انجام میدن؟؟؟ یعنی از خداشونه که خانم معاشقه نخواد و زودتر برن سر اصل کاری؟ یا شما آقایون هم از لمس بدن زن و ... لذت میبرید؟ یا فقط دخول رو میخوایید. و فقط از دخول لذت میبرید؟؟؟ ممنون میشم پاسخم رو بدید.


پاسخ :

سلام

فرض کنیم زنی می خواد شوهرش رو تحریک کنه و اون رو آماده ی آمیزش کنه . کارهایی که این زن می تونه بکنه رو میشه به دو دسته کلی تقسیم کرد .

تحریک از راه دور و تحریک از راه نزدیک 

از راه دور : آقایون بصری هستند و همین بصری بودن بلای جوون اون هاست ! بگذریم ... ! یه زن می تونه با پوشش خاص ، رفتار خاص ، حالت های خاص دادن به بدنش ، آرایش و حرف های تحریک کننده شوهرش رو به طرف خودش جذب کنه .

رفتار خاص یعنی چی ؟

منظورم مانور دادن روی اندامی هستش که شوهر بیشتر از اون خوشش میاد و تحریک میشه . اگه شوهر شما از بالاتنه ی ! تون خوشش میاد می تونید با پوشیدن تاپ و ... اون چیزی باشید که شوهرتون می خواد .

بعضی مردان رو شکم صاف و کمر باریک بیشتر تحریک می کنه ، برخی هم بیشتر با پایین تنه تحریک میشن .

خلاصه این که کشف کنید شوهرتون جزء کدوم دسته است . لازم به گفتنه که این نوع رفتار و پوشش نباید دائمی باشه . چون خیلی زود براش عادی میشید .

فوق 2 الی 3 بار در هفته سعی کنید که تحریکش کنید نه 24 ساعت شبانه روز و در کل هفته !


از راه نزدیک : عمده ی عصب های تحریک پذیری مردان همون حول و حوش آلت قرار داره . یه زن می تونه با لمس آلت و بیضه و نوازش همون حول و حوش شوهرش رو تحریک کنه .

وقتی رابطه برقرار شد ، راه های وجود داره که میشه مرد و بیشتر تحریک کرد . عمده ی این کار به عکس العمل های خانمش بستگی داره . 

عمده ی عکس العمل های تحریک کننده برای مرد در حین آمیزش ، حرکتی هستند . مثلا گرفتن کمر شوهر در حالاتی خاص ، حلقه کردن پا به دور کمر شوهر در برخی حالات ، همراهی با تلمبه زدن شوهر و ... .

خودتون رو مشتاق نشون بدید ، با حرف زدن تشویقش کنید . مثلا ؛ تندتر ، آفرین ، خوبه و ... ! البته حرف های تاثیر گذارتر دیگه ای هم میشه زد که بنا به دلایل خاص ! از بیان اون معذورم . سر بسته بهتون بگم که هر چه بی حیاتر و بی ادبانه تر ، بهتر !

اگه لذت می برید لازم نیست پنهان کنید . چه اشکالی داره که شوهرتون ببینه یا بفهمه که می تونه شما رو به وجد بیاره . اگه این کار رو کردید می تونید شوهرتون رو از لحاظ روحی ارضاء کنید .

خلاصه این که خسته اش کنید !

خوبی های عمل کردن به این توصیه زیادن . مثلا ؛

1 - فواصل بین دو نزدیکی زیاد میشه ! قابل توجه خانم هایی که میگن شوهرم هر روز می خواد ! .

خب خانم محترم ، وقتی با عرض معذرت مثل یه تیکه گوشت جلوش می خوابی بعد هم بلند میشی میری میشه همین !

خروج منی دلیل بر ارضاء کامل اون نیست ! جسم رو ارضاء می کنید ولی غافل از ارضاء روحی اون میشید . نتیجه این میشه که اون هر روز می خواد !

2 - بیشتر قربون صدقه تون میره ، بیشتر تو دلش جا باز می کنید ، مهربون ترش می کنید و ... .

3 - اون رو در خیابان و بین اون همه زن رنگ و وارنگ که برخی از اون ها تحریک کننده لباس پوشیدند بیمه می کنید .

وقتی سیر فرستادینش بیرون ، نمیره ساندویچ بخوره ، یا در مناطق جنوبی ، نمیره فلافل بخوره !!! این طوری میشه که ناز و عشوه ی این زنی دلش رو نمی بره . میشه فقط مال شما !


گفتیم که مردها بصری هستند . سر بسته عرض کنم که اگه می خواید به شوهرتون لذت کافی رو بدید ، حالاتی رو برای آمیزش انتخاب کنید که با چشمش ببینه چه اتفاقی داره رخ میده . باید بفهمید که از کدوم قسمت بدن شما بیشتر تحریک میشه ، همون قسمت ها موقع آمیز باید جلو چشمش باشه . 

نکته : فقط زمانی موقع آمیزش باید به اون قسمت نگاه کنه که قصد بچه دار شدن نداشته باشید . 

راه بعدی لمس نقاط خاص بدن شماست . این لمس کردن لذت چندانی برای اون ها نداره ! یعنی تقریبا محاله که یه مرد مثلا بالا تنه ی ! همسرش رو چند دقیقه لمس کنه و به اوج لذت جنسی برسه . 

پس چرا لمس می کنند ؟!

اگه به خاطر خودشون باشه ، لمس کردن رو سریع خاتمه میدن ! ولی اگه ببینه شما دارید از اون لمس کردن لذت می برید ، اون هم از لحاظ روحی لذت می بره . یعنی حس خوبی بهش دست میده وقتی می بینه که می تونه به همسرش لذت بده . احساس قوی بودن می کنه . این بر میگرده به خصلت تامین کنندگی آقایون . 


مردها با شما در حین آمیزش یه تفاوت اساسی دارند . شما خانم ها مایلید در حین رابطه حرف بزنید و حرف بشنوید ولی مردها مایلند که سکوت کنند و بشنوند . لذت بخش ترین صدا برای مردها در اون لحظات ، صدای آه و ناله کردن خانمشون هستش . 

برای حل این معضل ! میشه رابطه رو به دو بخش تقسیم کرد . بخش اول باید به خانم اختصاص پیدا کنه . خانم ها مقدم ترند حتی این جا ! . موقعی که خانم قصد داره به اوج لذت جنسی برسه ، مرد اون چیزی رو که زنش دوست داره به زبون بیاره . موقعی که مرد می خواد به اوج لذت جنسی برسه ، خانمش حرف های تحریک کننده بزنه یا سکوت کنه .

توجه داشته باشید که همه ی مردها مثل هم نیستند . پس این توصیه ها رو بومی سازی کنید .

موفق باشید

 

دانلود مطلب به صورت PDF
حجم: 121 کیلوبایت

قابل اجرا در گوشی های هوشمند ( اندروید و ... ) و رایانه


پیشنهاد :

آیا بوی عرق بدن باعث تحریک شدن میشه؟

یک امر نامتعارفه که مرد هم مثل زن از سینه تحریک بشه ؟

آقایون، ممکنه زنی از نظر شما زیبا باشه ولی تحریک کننده نباشه؟

شوهرم میگه منو از نظر ذهنی تحریک کن نه جسمی

من نمیدونم چطور شوهرمو تحریک کنم

یک پسر نرمال با دیدن چه صحنه هایی تحریک میشه ؟

چه حرکات و پوششی شما آقایون رو تحریک می کنه ؟

دیدن زن لخت نمی تونه تحریکم کنه ولی دیدن زن چادری می تونه !

عطر زدن خانم ها و تحریک آقایان

آیا ممکنه آقایون تو بازار تحریک بشن؟

مردا از صدای خنده ی دختر تحریک میشن؟

مردی که تحریک شده خود به خود به حالت عادی بر میگرده؟

در تحریک و ارضا کردن شوهرم موفق بودم ، ولی همسرم نه

برای مراسم عروسیم چکار کنم که تحریک نشم ؟

دوست دارم شوهرم با دیدنم تحریک بشه

آیا کوتاه یا بلند بودن مانتو رو تحریک آقایون تاثیر داره؟

مگه میشه پسری با یه SMS تحریک بشه؟!

کسی که با نوع لباس پوشیدنش تحریکم کرد رو روز قیامت نمی بخشم

آیا تحریک مرد با دست همسر ، برای مرد خطرناکه ؟

پسران با دیدن حرکات یه دختر رشته پارکور تحریک میشن ؟


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۱۹
---------------------------------------------------------

۱۹ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۵۶ کوش طلا
آقای نجفی
از چی بگذریم؟
حرفتون خیلی گزینه ها داره
نظر:
سلام
بحث طولانی میشد 

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۱۱ سوال کننده
که اینطور!پس آقایون از معاشقه لذت نمیبرن!! و واسه خانم انجام. میدن،تا از دیدن لذت اون،لذت ببرن!!!_پس اگه اینطوره این مردایی که تو خیابون لمس بدنی میکنن ومزاحم میشن، مرض دارن؟؟؟!!!!! درضمن اون نکته ی هم که گفتین رو متوجه نشدم! چرا اگه قصد بچه دار شدن داشته باشیم نباید نگاه کنه؟!!! ممنون از راهنمای که کردین.
نظر:
سلام
این طور نیست که اصلا لذت نبرن ! عرض شد که اگه به خاطر خودشون باشه زیاد با اون اندام ور نمیرن . مثلا به خاطر خودشون 1 دقیقه لمس می کنند ، اگه دیدند که همسرشون داره لذت میبره ادامه میدن وگرنه اون لمس کردن رو خاتمه میدن و ممکنه سراغ لمس یه جای دیگه برن یا این که کار اصلی رو شروع می کنن . اونایی هم که تو خیابون مزاحم میشن همین طورن . 
روایت داریم که اگه کسی موقع آمیزش به به آلت همسرش نگاه کنه ، بچه ی اونا مشکل بینایی پیدا می کنه . با توجه به این که حدیث معتبر هستش . بهتره چنین کاری صورت نگیره . حالا منظور معصوم علیهم السلام چیه دقیقا معلوم نیست . کوری چشم ظاهری یا کور دلی یا ... 
موفق باشید

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۰۷ مونا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام آقای نجفی خسته نباشید اگه میشه جواب سوال منو بدین
من یه زن ** ساله هستم دوران مجردی اصلا خود ارضایی نمی کردم و از عوامل تحریک کننده مثل فیلم و...هم دوری می کردم اصلا هم دوست پسر نداشتم و دوران دانشجویی روابط خیلی کنترل شده ای با همکلاسی هام داشتم.الان دوساله ازدواج کردم ولی اصلا از دخول لذتی نمی برم. با معاشقه تحریک می شم ولی لذت نمی برم.همسرم برای ارضا شدنم به لمس کلیتوریس رو میکنه که اکثر مواقع ارضا میشم ولی گاهی ارضا نمی شم. همسرم مرد فوق العاده ایده آلیه و از این که من لذت نمی برم کلی ناراحت می شه به خاطر همین منم مواقعی که ارضا نمیشم رو بهش نمیگم تا ناراحت نشه. حالا سوال من اینه که به نظرتون مشکل ارضا نشدن من از کجاست؟ دو تا نکته هم بگم شاید مشکل از اونا باشه: اول اینکه دوران عقد دخول نداشتیم و ارضا شدن من از طریق لمس کلیتوریس بود.الان بنظرم میرسه چون اولین حس های جنسی من با لمس خارجی ارضا شدن، پس بدن من به این حالت عادت کرده و نمیتونه به دخول حساس باشه.نکته دوم: همسرم قبل از ازدواج به من گفته بود که آلتش کمی کوتاه هستش( تقریبا 11 سانت) و زود انزال هست(از اسپری تاخیری هم چند باری استفاده کردیم ولی جواب نگرفتیم)ولی من فکر نمیکردم مشکل اینقد جدی بشه. آقای نجفی خروج منی ایشون اصلا حالت جهشی و پر فشار نداره کاملا عادی خارج میشه.
بنظرتون مشکل از کدوم حالته؟ما چیکار کنیم؟بنظرتون من آدم سرد مزاجی هستم؟اینقدر دوستش داشتم که دوسال هیچ اعتراضی نکردم ولی من همه حس و حال جنسیم رو نگه داشته بودم برای شوهرم تا اولین لذت هامو با اون ببرم ولی الان سرخورده شدم .
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1282

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۷ سوال
سلام آقای نجفی.سوالی برام پیش اومده بود ک خواستم اگه ممکنه نظرتون رو راجع بهش بدونم.چند وقت پیش داشتم با پدرم در مورد این موضوع صحبت میکروم ک دختر یکی از آشناهامون ک مطلقه بود و ی فرزندم داشت ک باهاش زندگی میکرد،رفته با آقایی ازدواج کرده ک زن داره و 3تا بچه بزرگ و دو تا عروس و ی دختر دانشجو داره.منو پدرم هردومون نظرمون این بود ک اون دختر ک شده زن دوم این آقا کار اشتباهی کرده.اما من متوجه شدم منظور پدرم از اشتباه اینه ک اولا سن اون آقا خبلی زیاده و همسن پدر اون دخترست و ثانیا موقع ازدواج باید یه خونه ای بنامش میکرد یا یه سرمایه کلونی از آقاهه میگرفت.(که البته بعدا متوجه شدیم ک دو تا واحد آپارتمان بنامش کرد.)من از پدرم پرسیدم اینکه با ی مردی ازدواج کرده ک زن داده، سه تا بچه بزرگ داره،عروس داره اشتباه نیست؟پدرم گفت:نه!خب آقاهه پول داشته رفته دو تا زن گرفته.اشکالش چیه؟!!!!! 
الان من سوالم اینه که آیا همه مردا اینطوری فکر میکنن؟اصلا مردا عاشق میشن؟عشق در نظر مردا یعنی چی؟یعنی همزمان میتونن نسبت ب دو تا زن میل داشته باشن؟ببخشید هوس داشته باشن؟یعنی من از شوهر آیندم نباید این انتظارو داشته باشم ک حتی اگه پول داره فکر خیانت به منو احساس من به ذهنش نرسه؟این توقع غیرمعقولیه؟من باید رویای داشتن همچین همسری رو از خودم دور کنم؟!!!یعنی توقع من غیر عادیه؟اگه اینجوری باشه من ترجیه میدم هیچوقت ازدواج نکنم تا ی روز قلبم و غرورم اینجوری شکسته نشه.
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1283

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۷ ....
سلام دوست عزیز
من 2 ساله ازدواج کردم . و از تمامی عمل هایی که شما گفتید هم لذت میبرم . مردها باهم تفاوت دارن . یکی دوس داره و یکی دیگه نه

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۴۰ ؟؟؟
خوب این حدیث من شنیدم و این نکته ها که به قصد بچه دار شدن وضو و دعا نگاه و....حالا اومدیم ناخواسته بچه دار شد چطور

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۹ وت
مگه می خوایم تجاوز کنیم که اول کاری بکنیم داخل؟

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۱۶ جواد
سلام من خیلی خلاصه میگم من از معاشغه و لمس خیلی خیلی لذت میبرم تا اینکه دخول کنم اما هر دوی اینها یعنی لمس و دخول مکمل یکدیگر هستند

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۲۱ دختر
تلمبه زدن یعنی چی؟ خواهش میکنم جواب بدید.یبار دیگه هم پرسیدم ولی جواب ندادید! ضرباتی که میگید آقایون در حین رابطه میزنن،چیه؟ آیا همون تلمبه زدنه؟ میشه توضیح بدید؟باتشکر.
نظر:
سلام
به همون عقب و جلو کردن تلمبه زدن میگن

۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۳۴ سوال
سلام
من 3 تا سوال دارم
ممنون میشم کسایی که تجربه دارن هم جواب بدن
1-رابطه جنسی در دوران بارداری خطرناکه؟ممکنه که کیسه آب جنین پاره بشه؟
2-زایمان طبیعی بهتره یا سزارین؟ و چرا؟
3-زایمان طبیعی باعث گشادی مجرای نزدیکی و کم شدن لذت رابطه نمیشه؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1280

۲۱ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۴۳ سارا
من تو این چندسال همه ی مواردی که آقای نجفی گفتند رو تو نزدیکی برا همسرم انجام میدم همسرمم 50.50هم از چشم تحریک میکنم هم از دخول... تو لباس خوابایی که براش میپوشم بیشتر به رنگ و مدلی که همسرم دوست داره توجه میکنم تا سلیقه ی شخصیه خودم..... دوباره تو آرایشم بیشتر اون مدل آرایش و رنگی که دوست داره رو استفاده میکنم.... تو حرکتامم بیشتر اونی رو که دوست داره و لذت میبره رو براش انجام میدم تا بخام لج به لجش بذارم و برخلاف میلش عمل کنم... آقای نجفی درست گفتند مردا تو حین رابطه سکوت پیشه میکنه...من از همون موقعی که رابطه داریم خیلی حرفای تحریک کننده،عاشقانه به همسرم میزنم ولی همسرم برعکس من یه دو سه دقیقه اول رو شاید یه چندتا کلمه بگه ولی بعدش دیگه سکوت میکنه و فقط چشمی نگاهام میکنه موقعی حرف میزنه و سکوتش میشکنه که داره دخول میکنه و آه.........میشنونه....... ولی در کل پیشنوازی خیلی میتونه کمک کنه که یه نزدیکی خوب داشته باشید...

۲۱ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۳۱ محسن نجفی
به ...
سلام
نمی تونید به قلب جنجالی عاطفی! شوهرتون نرسید و بعد انتظار داشته باشید که اون قربون صدقه ی شما بره . این که میگید خودش نمی خواد ، خطرناکه ! اون که سرد نبود !
* ماه گذشته و فقط دو سه بار ؟! این برای مردی که ازش برای بنده می گفتید وحشتناکه ! نکنه از هم طلاق عاطفی گرفتید ؟ در طول این مدت فقط چند بار همدیگه رو نوازش کردید ؟!
اون پیش قدم نمیشه ، چرا شما پا پیش نمی ذارید ؟! از مردی با اون ویژگی هایی که شما بیان کردید نباید انتظار داشته باشید که پا پیش بذاره . 
الان دیگه در شرایطی هستید که نباید فکر کنید اگه من پا پیش گذاشتم چی میشه ؟ اگه منو پس زد چی ؟ اگه تحقیرم کرد چی ؟ و ... . بذارید این کارها رو بکنه ، حداقلش اینه که به دستور دین عمل کردید و خدا هم این تلاش های شما رو می بینه . 
به نظر بنده برای بهبود رابطه ی عاطفی با شوهرتون ترس ، غرور ، لجاجت یا هر چیزی که مانع این کار میشه رو کنار بذارید . 
بنا به دستورات دین ، زن باید هر شب خودش رو به شوهرش ارائه کنه . یعنی چی ؟ یعنی برهنه به رخت خواب شوهرش بره ، خودش رو به بدن شوهرش بماله ! اگه خواست که مشغول میشه ،‌اگه نخواست بگید من می خوام !
زرنگ باشید . وقتی میگید من می خوام یعنی چی ؟ یعنی بغلم کن ، بوسم کن ، نوازشم کن ، نگام کن ، بهم محبت کن و ...
اگه حال نداشتید پوشیدن دوباره لباس مگه چقدر وقت میگیره ؟
سرخورده شدن نداره ، میگی خدا من به تکلیفم عمل کردم . خودش نخواست . نه این که چون اون نمیاد یا درخواست نمی کنه شما هم بی خیال رابطه ی جنسی بشید و طرفش نرید . همین میشه که الان قصد بچه دار شدن دارید و 4 ستون بدنتون می لرزه . 
خلاصه بگم خواهرم ؛
اگه رابطه ی عاطفی گرم می خواید از در رابطه ی جنسی وارد بشید . 
این که پر رو میشه و شخصیتم خورد میشه و مگه من ابزار جنسی اون هستم و  ... رو بریزید دور . در زندگی زناشویی چنین حرفهای اصلا جایگاه نداره . 
اون بحث قلب عاطفی رو هم جدی بگیرید . 
موفق باشید
توضیح : خطاب بنده هیچ کدوم از دوستان نظر دهنده در این پست نیستند . 

۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۲۳ به آقای نجفی
اینجوری نمیشه آقای نجفی، هر شب اینکارا رو بکنیم،اگه خواست که خواست واگه نخواست به دستور دین عمل کردیم؟!!!!! اینجوری نمیشیم تکراری؟ نمیشیم کنه؟ مگه ناز کردن برای ما زنا نیست؟ پس اگه قراره هر شب خودمون بریم طرفه شوهرمون، !!!!! خسته کننده میشیم.دیگه ما رو همیشه دم دست میبینه وهیچ تلاشی برای رسیدن بهمون نمیکنه! چون ما همیشه براش آماده بودیم! اینجوری مارو آسون فرض میکنه.......
نظر:
سلام
در جواب نظر بالایی توضیح دادم که این کارها مربوط به اول ازدواج هستتش . لازم هم نیست که این کار شما ، هر شب به دخول منجر بشه . کم کم شوهرتون به شما برنامه میده . 
مگه شما خانم بدتون میاد هر شب شوهرتون شما رو در آغوش بگیره ؟ 
این که میگن زن ناز و مرد نیازه ، مربوط به قبل از ازدواجه . 
موفق باشید

۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۷ به سوأل کننده و چند سوأل از آقای نجفی
آقایون هم مانند خانمه با لمس بدن همسرشون بیشتر تحریک میشن تا ارضا_‏۱خانم از لمس اندام شوهرش لذت نمیبره بلکه بیشتر تحریک میشه بادیدن لذت بردن همسرش اگربه لذت هم برسه به اوج لذت محاله برسه بااین کار؛درباره آقاهم همینطور؛اما درباره حرف زدن :دلیل حرف نزدن مردان این نیست که خودشون دوس ندارن حرف بزنند بلکه بدلیل اینه که زن از۲نیمکره مغزش همزمان استفاده میکنه هم میتونه حرف بزنه هم کارهای دیگه ای انجام بده اما مرد دریک زمان از ۱نیمکره مغزش استفاده میکنه پس فقط ۱کار در۱زمان میتونه انجام بده_نقاط جنسی مرد باعث لذت وتحریکشونه وبقیه نقاط بدن مثل گوش لب سینه مو باعث تحریک میشن نه لذت_‏ اما حالا چندسوأل از آقای نجفی: ۱‏)اینکه گفتید همراهی در تلمبه زدن یعنی چی؟چکار باید بکنه زن؟ ۲)‏ بعضی مقالات نوشته چندین مدل آمیزش رو در هربار بکار ببرید مگه میشه بعد معاشقه چندین روش بکار برد؟بیشتر آقایون معاشقه روهم نصفه رها میکنن چه برسه به چند مدل؛میشه توضیح بدید ۳‏)‏ ببخشید بابت این سوأل:انزال همزمان با تلمبه زدنه؟یا وقتی تلمبه تمام انزال اتفاق میوفته؟ وهنگام وقوع انزال دیگه نباید تلمبه زد؟ ۴)گفتید زن هرشب خودشو محیا کنه اگه مرد پس بزنه بگه نه به مرور زمان زن سرد مزاج میشه همینطور که زن به مرد بگه نه چرا به زن میگید به مرد نگه نه که سرخورده وسرد بشه اما به مرد نمیگید نگه نه_زیاد دیدم زن ازمرد خواسته مرد گفته نه وبه مرور زن سرد شده زن گفته نیاز دارم مرد گفته حوصله ندارم_‏۵‏)مگه نمیگن زن نازه مرد نیاز اگه زن درخواست بده یعنی هم ناز هم نیاز وبار رابطه جنسی همش رو دوش زنه زن خودش ذهن درگیری داره حین رابطه بخاطر فکر بچه نظافت خونه؛غذای فردا وچیزای دیگه این کارم با زن باشه؟ ۶‏)مردان مغرور یا تأمین شده از جای دیگه منتظرند زنشون بخواد که بگن من به تو نیاز ندارم تو بمن نیاز داری_‏۷‏)‏ زن اگه مرتب وتمیز بالباس زیبا باشه مرد خودش تحریک میشه ووظیفه زن آمادگیه اگر خودش نخواد هیچ دیگه اینکه خودشو بچسبونه واسه زن درست نیست چون مرد فکرای بد وسوءظن بهش پیدا میکنه که.؟وحرکات زنان بدکاره یادشون میاد وحس بدی پیدا میکنن ؛دیدم که میگم ؛میشه لطف کنید جواب سوألاتو بدید
نظر:
سلام
۱‏)اینکه گفتید همراهی در تلمبه زدن یعنی چی؟چکار باید بکنه زن؟ 
موقعی که مرد در حال فعالیت هستش ، اون هم همون حرکات عقب و جلو رو به آرومی انجام بده . یا این که شوهر ثابت باشه و خانم عقب و جلو بکنه . یا مخلوطی از هر دو .

۲)‏ بعضی مقالات نوشته چندین مدل آمیزش رو در هربار بکار ببرید مگه میشه بعد معاشقه چندین روش بکار برد؟بیشتر آقایون معاشقه روهم نصفه رها میکنن چه برسه به چند مدل؛میشه توضیح بدید
اگه رابطه رو به دو قسمت تقسیم کنیم . بخش اول خانم باید ارضاء بشه . طبیعتا باید حالت هایی انتخاب بشه که خانم از اون حالات لذت بیشتری می بره تا بتونه به ارگاسم برسه . در بخش دوم شوهر باید به ارگاسم برسه . اون هم یه مدل های خاصی رو می پسنده . به این ترتیب میشه در یک رابطه جنسی ، در دچندین حالت آمیزش کرد .

۳‏)‏ ببخشید بابت این سوأل:انزال همزمان با تلمبه زدنه؟یا وقتی تلمبه تمام انزال اتفاق میوفته؟ وهنگام وقوع انزال دیگه نباید تلمبه زد؟
تلمه زدن یا عقب و جلو کردن در حالی که آلت شوهر در واژن خانمش قرار داره ، اون رو به ارگاسم و انزال نزدیک می کنه .هدف تلمبه زدن در دو طرف رسیدن به اوج لذت جنسی هستش . پس تلمبه زدن باید تا زمانی ادامه پیدا کنه که انزال صورت بگیره . البته میشه در آستانه ی انزال تلمبه زدن رو متوقف کرد و بعد از چند لحظه دوباره شروع کرد . این عمل برای طولانی تر شدن رابطه و درمان زودانزالی انجام میشه .
اصولا وقتی انزال در حال رخ دادنه ، تلمبه زدن برای مرد سخت میشه .

۴)گفتید زن هرشب خودشو محیا کنه اگه مرد پس بزنه بگه نه به مرور زمان زن سرد مزاج میشه همینطور که زن به مرد بگه نه چرا به زن میگید به مرد نگه نه که سرخورده وسرد بشه اما به مرد نمیگید نگه نه_زیاد دیدم زن ازمرد خواسته مرد گفته نه وبه مرور زن سرد شده زن گفته نیاز دارم مرد گفته حوصله ندارم_
وقتی گفته میشه که زن هر شب خودش رو به شوهرش عرضه کنه ، منظور تعارف زدن به مرد هستش . طبیعتا در اوایل ازدواج که این کار صورت بگیره ، کم کم زن و شوهر قلق همدیگه رو به دست میارن . یا شوهر میگه لازم نیست هر شب خودت رو به زحمت بندازی ، هر وقت خواستم بهت میگم . این جمله یعنی توافق . دیگه مرد نمی تونه ادعا کنه که زنم به حرفم گوش نمی کنه . 
وقتی میگیم شما اون کار رو بکنید ، لزوما نباید کار به دخول بکشه . چون همین دینی که چنین پیشنهادی به زن ها میده ، با زیاده روی در آمیزش مخالفه . 
۵‏)مگه نمیگن زن نازه مرد نیاز اگه زن درخواست بده یعنی هم ناز هم نیاز وبار رابطه جنسی همش رو دوش زنه زن خودش ذهن درگیری داره حین رابطه بخاطر فکر بچه نظافت خونه؛غذای فردا وچیزای دیگه این کارم با زن باشه؟
بله زن نازه و مرد اهل نیاز . این مربوط به قبل از ازدواجه نه برای همیشه . قبل از ازدواج شما خانم ها باید در قبول یا رد خواستگار ناز کنید . بگید اینو می خوام اونو نمی خوام . و این مرد هستش که باید اعلام نیاز کنه . 
زندگی زناشویی یعنی همین دیگه! شما یه سری وظایف به عهده میگیری و از برخی حق و حقوقت می گذری مرد هم یه گوشه ی دیگه ی کار رو میگیره و از برخی حقوق خودش میگذره . این طوری زندگی ادامه پیدا می کنه . 

۶‏)مردان مغرور یا تأمین شده از جای دیگه منتظرند زنشون بخواد که بگن من به تو نیاز ندارم تو بمن نیاز داری_‏
زن و شوهر که نباید از این حرف ها به هم بزنن . دیدتون رو عوض کنید . شما میگید اون الان از سر کار برگشته ، خسته است . یه لیوان آب دستش بدم . ماساژش بدم ، جوراب هاشو در بیارم پاهاش رو با آب گرم بشورم . اگه مردی به خاطر این کارهای زن فکر بد بکنه پس هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده !
مرد میاد خونه میگه : 
خانمم از صبح داره تو خونه زحمت میکشه . این و تمیز کن ، اونو تمیز کن ، بچه رو تر و خشک کن و ... . اصلا دلش نمیاد به شما بگه یه لیوان آب بده ، چه برسه که اجازه بده اون کارها رو براش بکنید . 
زن میگه به خاطر دل خودم می خوام شونه هات رو بمالم . مرد میگه خودم دوست دارم مسئولیت شستن ظرف ها رو به عهده بگیرم ! 
در زندگی زناشویی به قول معرف من وجود نداره . تو مال اونی و در اختیار اون ، اونم مال تو و در اختیار تو !
۷‏)‏ زن اگه مرتب و تمیز با لباس زیبا باشه مرد خودش تحریک میشه و وظیفه زن آمادگیه اگر خودش نخواد هیچ دیگه اینکه خودشو بچسبونه واسه زن درست نیست چون مرد فکرای بد وسوءظن بهش پیدا میکنه که.؟وحرکات زنان بدکاره یادشون میاد وحس بدی پیدا میکنن 
میشه لباس زیبا باشه ولی تحریک کننده نباشه . چرا فکر بد بکنه ؟ مگه این حدیث رو نشنیده که زن در خلوت با شوهرش باید بی حیایی کنه ؟؟؟!!! بی حیایی یعنی چی ؟ 
یعنی خودت رو به شوهرت بمالون ! ، براش عشوه بیا ، برو اوجاشو بگیر ، موقع رابطه جنسی فعال باش و ... ! 
عفت و پاکدامنی مال بیرون خونه است ، توی خونه و جلوی شوهر و زمانی که قصد آمیزش دارید لباس حیا رو در بیارد و  تا جایی که دست تون میرسه دورش بندازید !
اگه این کارها رو نکنید و چشم و دل شوهرتون رو سیر نکنید ، وقتی میره توی جامعه چه خطراتی تهدیدش می کنه ؟
موفق باشید

۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۳۵ مرد
خانمی هست که به سکس خشن علاقه داشته باشه؟ من فکر میکردم خانما از اینجوریاش دوست ندارن ورمانتیک وبا آرامش دوست دارن!! برام عجیبه چرا خانمم سکس خشن ازم درخواست کرده؟؟؟ من فکر میکردم فقط زنهای خراب،سکس خشن میکنند! برام عجیبه که خانمم دوست داره! ممکنه قبلا با کسی در ارتباط بوده؟ این مردها هستن که گاهی اوقات سکس خشن میخوان،اونم نه همه ی مردا. برام خیلی عجیبه که زنم از اینجور رابطه ها میخواد.چه چیزی باعث شده به سکس خشن علاقه داشته باشه؟ اصلا اون مگه تا حالا امتحانش کرده، که دوست داره؟؟؟؟!!!!!! اون میگه همینجوری دوس داره وتاحالا امتحانش نکرده.مگه میشه همینجوری؟؟!!! . یکم بهش مشکوکم.حق ندارم؟؟؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1289

۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۱۴ یه کسی
احسنت به آقای نجفی و جوابایی که دادید

۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۳ سوال کننده
به "به سوال کننده وچندسوال از آقای نجفی" :باورت میشه اینا همشون سوالای منم بود؟!! اما حوصله ی تایپ کردن نداشتم که بپرسمشون! بازم خوب شد کلی تایپ نکردم ومنتظر موندم... در هر حال ممنوووووونم راحتم کردی.هممممشون سوالای منم بودن. وهمچنین تشکر بسسسسسسسیار فراوان از زحمات آقای نجفی.

۲۲ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۳۱ سوال اورژانسی
یه سوال مهم از آقای نجفی ودوستان: ببخشید چندروزی میشه که همسایه دیواردیوارما تازه عروسی کردندکه انشالله خوشبخت بشن. شبها موقع خواب سروصدای روابط زناشوییشون (جیغ وآه عروس ودماد) متاسفانه توخونه ماقابل شنیدنه. ماهم توخونه خواهروبرادرم وخودم مجردیم .ازطرفی وقتی صدای اونهامیاد ماپیش پدرومادرمون خجالت میکشیم .حالاماچیکار کنیم.ازطرفی هم عروس خانم چادری و دختر خوب ومتینیه ولی سروصداشون واقعا خیلی تحریک کننده است. ماقبل از این همسایه مون یه زوج جوون دیگه که باز تازه ازدواج کرده بودند میشستند.که باز سروصداشون میومد .یه روز ما بطور غیرمستقیم به گوش عروس خانم رسوندیم که مراعات کنن مراعات که نکردن هیچ تازه بیشترش هم کردن .حالا ما نمیدونیم با اینها چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/1286

۲۲ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۰ ریحان

 "یه لیوان آب دستش بدم . ماساژش بدم ، جوراب هاشو در بیارم پاهاش رو با آب گرم بشورم . اگه مردی به خاطر این کارهای زن فکر بد بکنه پس هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده !"

همه ی مردها هم جنبه ی این کارها رو ندارن. من می شناسم خانمی که توی اتاق با آب گرم دستای همسرشو می شسته ، اما شوهرش هیچ وقت قدرشو نمی دونسته و رفته ی زن دیگه گرفته.

بعضی از مردا از زن هایی که کلاس بذارن و خیلی رو ندن خوششون میاد. عمل زن بستگی به خلق شوهر باید داشته باشه.به نظر من این نسخه برای همه صحیح نیست!

۲۲ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۴۳ به سوأل کننده و سوأل دیگه از آقا نجفی
به سوأل کننده خواهش میکنم جالبه سوأل دوم شمارو منم تو ذهنم بود_آقای نجفی گفتید اگه سیرش نکنید میره تو جامعه وخطراتی درگیر میشه ؛رابطه جنسی سیری نداره بسیار زیادن زنانی که همه جوره همسرشونو ارضا میکنن ولی مرد از کمترین فرصت نبود همسرش بهش خیانت کرده_اما درباره اینکه بعضی وقتا زن پیشقدم شه درسته نه همیشه ؛آدم میشناسم تا زنه نرفته و نخواسته مرده رابطه برقرار نمیکنه میگه زن باید بیاد التماس کنه واسه رابطه_زن از نظر روحی حساسه اگه نه بشنوه دیگه درخواست نمیده ولی مرد  روحیه جنسیه اگه نه بشنوه تأثیری روش نمیذاره_راستی چرا میگن زن نازه مرد نیاز اگه واسه قبل ازدواجه بگن دختر نازه پسر نیاز
نظر:
سلام
خب کسی که با وجود ارضا شدن در خونه بازم میره خیانت می کنه ، بحثش جداست . تعداد این گونه مردان خیلی کم هستش . طبیعتا چنین مردی نمی تونه یه دفعه این طوری بشه . به احتمال زیاد قبل از ازدواج هم چنین رفتاری داشته . به هر حال شما قبل از ازدواج این فرصت رو دارید که چنین مردانی رو شناسایی کنید و جوابرد بهشون بدید . 
منظور بنده مردان نرمال بودند . مردانی که به حق خودشون قانع هستند . 
عرض شد که اوایل ازدواج وقتی یک زن هر شب خودش رو به شوهرش ارائه کنه ، مرد اگه منصف باشه اجازه نمیده همسرش به زحمت بیافته . اونوقت دو تایی با هم سر این قضیه به توافق می رسند .
گفتیم که مرد روحیه ی تامین کنندگی داره . یعنی اگه کسی بهش ابراز نیاز کنه ، خیلی خوشحال میشه که کمک کنه . حتی اگه طرف مقابل ابراز نیاز هم نکنه خودش ممکنه پیش قدم بشه . 
مگه نمیگید زن اهل نازه ؟! تا نازی در کار نباشه نازکشی هم وجود نداره . وقتی میگیم که زن خودش رو به مردش ارائه کنه ، منظور فقط بحث جنسی نیست . زن با این کارش به شوهرش میگه که به آغوشت نیاز دارم . به نوازش هات نیاز دارم . دوست دارم منو ببوسی ، تحویلم بگیری .
قرار نیست که هر وقت زن خودش رو به شوهرش چسبوند شوهر دخول کنه !

۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۱ سوأل سهیلا از عمو نجفی
آقای نجفی هم اینج و هم توی پستی دیگه گفته بودید که زن اگه رابطه عاطفی میخواد باید اول شوهرشو از نظر جنسی ارضا کنه؛ببخشید اما بسیار دیدم که زن شوهرشو ارضا میکنه اما مرد زنشو ازنظر عاطفی وابراز محبت و بعضیا حتی از نظر جنسی هم ارضا نمیکنن ؛اما اگه مرد اول زنو از نظر روحی وعاطفی بامحبت کردن وکلمات عاشقانه سیر کنه زن هم سنگ تموم میذاره واسه مردش به همین دلیله مراحل آمیزش اول عاطفیه بعد جنسی؛البته ابراز محبت درطول روز هم باید ؛باشه؛نظرتونو میگید؟ممنونم ‏_‏۱سوأل دیگه زنی رو میشناسم اوایل ازدواج خیلی گرم بود الان بخاطر اینکه شوهرش معاشقه نمیکنه ویه راست میره سر اصل مطلب اذیته وسرد ومتنفر شده ازرابطه وبه شوهرش گفته نیازمو برطرف کن محلش نمیذاره یا ۱هفته قهر که توچرا گفتی منم نیاز دارم حالا که اینه منم نمیخوام اعتقاد وفکرش قدیمیه میگه زن نباید لذت بخواد_میشه راهنمایی کنید این خانم چکار باید بکنه تاشوهرش ارضاش کنه ؟مگه وظیفه مرد ارضا زن نیست؟ پیش مشاور هم نمیره ؛راهنمایی کنید ممنون میشم
نظر:
سلام
یکی از مشکلات ما در ازدواج اینه که قبل از ازدواج به مسائلی مثل بلوغ ها و کفویت ها توجه نمی کنیم ، بعد از ازدواج انتظار داریم طرف مقابل ما همه چی تموم باشه . 
مردانی که شما مثال زدید به بلوغ عاطفی نرسیدند . اون ها چنین مسائلی رو قبول ندارند . شاید نظرشون اینه که اگه زن رو تحویل بگیرند ،‌ اون پر رو میشه . 
اون مردی هم که با ابراز علاقه ی همسرش به ارضا شدن ، دعوا راه میندازه ، جنس زن رو نشناخته . بعضی از مردها اینو نمیدونن که زن هم نیاز جنس داره ! فکر می کنه فقط خودشه که چنین نیازی داره !!!
به هر حال انتخاب غلط همسر ، باعث این دردسرها هم میشه . 

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۲۹ سهیلا به عمو نجفی
دوستتون درد نکنه پس با این اوصاف باید تحمل کنه وبسازه چون راهی نداره.شوهر این خانم باید یادش باشه علت بسیاری از خیانت هارسیدگی نکردن زوج بهمه.اختلاف سنی 23سال اینا رو داره چون از2دهه مختلف هستن.انتخابشون ازاول اشتباه بوده.پس راهی واسه تغییر دیدگاهش نیست؟ یعنی باید از خواستگار درباره اهمیت داشتن یا نداشتن ارضا همسر بپرسیم؟آخه فکر نمیکنه بی حیاییم؟ بازمممنونم

۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۰:۲۶ اسد
جالب هستش ها

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۵۰ زینب
سلام خوبید اقا نجفی ممنون از مطالب خوبتون  
می خواستم بدونم اگه شب زفاف که پرده بکارت دختر پاره میشه چه طوری باید اون درد رو کم تر حس کرد امید وارم منظورمو فهمیده باشید
نظر:
سلام
معاشقه طولانی + انتخاب پوزیشن مناسب + دخول میلی متری همراه با آرامش
دخول یک آلت 13 سانتی باید بین 5 الی 10 دقیقه طول بکشه 
قسمت های آخر راهنمای شب زفاف رو مطالعه کنید :
برای شوهرتون : http://khbartar.blog.ir/post/580
برای خودتون : http://khbartar.blog.ir/post/581
شب زفاف برای مجردها هم دعا کنید .
موفق باشید

۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۵۸ به سؤال کننده

مرد و زن از نظر هورمونی تفاوت زیادی با هم ندارن. یعنی هر حسی که توی زن داری را مرد به شکل خفیفی تجربه می کنه.

هر چند بدن زن زیباست ولی لمس مداوم بدن زن با دست و زبان بیشتر برای تحریک زن هست و در واقع مرد از این که مغز شما تسخیر کرده لذت می بره وگرنه با یک عروسک ساخت چین این کارها رو نمی کنه.

مردها اگه با دست خودشون غلاف قرمز رنگ جلوی آلت تناسلی را لمس کنند تحریک جنسی میشن ولی سایر قسمت های بدنشون نه ولی شما هر قسمت بدن مرد را لمس کنی تحریک عاطفی میشه و به تبع اون جنسی میشه دقیقاً همون حسی که زن تجربه می کنه.

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۵۳ سسسسسس
باسلام من تازه عقدکردم وخیلی ازرابطه جنسی سردرنمیارم میترسم فرداپس فرداخوب شوهرم روارضانکنم بعدسردبشه ازچشمش بیفتم خواهشا ج بدین اخه خیلی استرس دارم این فکرامنوخیلی ازارمیدن ومن ادم فوق العاده خجالتی هستم چیکارکنم؟؟؟!
نظر:
سلام
مطالب بخش مسائل جنسی دوران عقد رو بخونید .

۰۸ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۵۲ علی
سلام ایا زن وقتی با الت شوهرش ور میره خودشم لذت میبره یا نه ممنون

۱۰ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۳۹ زی زی 20142015
اقایون عاشق نوازش  و معاشقه هستند حالا به هر صورتی که باشه در واقع با این کار میخوان هم خودشون و هم به شریک جنسیشون اذت بدن یه مرد تا تحریک نشه نمیتونه به زن لذت بده . مردها هم نقاط زیادی دارن که تحریک پذیر هستن و اگه یه زن بتونه این نقاط رو بشناسه در واقع در بهشت رو به روی خودش باز کرده چون پاسخ خوبی از مردی میگیره. در جواب سوا شما علی اقا باید بگم زن اگه واقعا به همسر یا شریک جنسیش علاقه داشته باشه خودن الت مرد خیلی براش لذت بخشه و از این کار لذت میبره .

۱۴ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۲۹ یه نفر
با تشکر از راهنمایی های مفیدتون
معمولا وقتی آقا یا خانمی بخواهد بفهماند می خواهد رابطه جنسی داشته باشد و معمولا با چه  کلمه ای آن را بیان می کند مقصود روی کلمه است 

۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۶ پریا

با سلام

من حدوده یکساله که نامزد کردم ، توی این مدت سکس بدون دخول داشتیم اما من شاید دو سه بار ارضا شدم ، من از معاشقه خیلی لذت میبرم و همسرم هم اینکارو به خوبی انجام میده و خیلی تعریف میکنه و بغل و نوازش هم به اندازه ای ک لذت ببرم انجام میده اما خیلی روی خوردن تاکید داره و تا تحریک میشه از من میخواد که آلتش رو بخورم حتی دوست داره با این کار کاملا ارضا شه من هم اخلاقم جوریه که تو رابطه واسش کم نمیذارم اما خیلی وقتا ازش میخوام که با خوابیدن ارضا شیم و خوردن رو طولانی واسش انجام نمیدم چون بعد از اینکه ارضا شد دیگه بدنش سست میشه و سعی نمیکنه منو ارضا کنه من تا حالا چند بار تلفنی این موضوعو بهش گفتم و هر وقت که پرسیده آیا لذت میبری گفتم بله اما کاملا ارضا نشدم اما اون عملا تلاشی برای ارضای من نمیکنه و این باعث سرخوردگیه من شده و احساس میکنم اصلا به من اهمیت نمیده حتی خیلی اوقات بعد از اینکه دیدمش و با هم بودیم حسابی گریه کردم واسه این رفتارش اما چطور اونو متوجه کنم واسم خیلی سخته ... اینو هم بگم که خیلی دوستش دارم اما این موضوع واقعا اذیتم میکنه در ضمن ایشون تا حالا چند بار بهم گفته که دوست دارم از پشت نزدیکی کنیم اما من بهش گفتم کاملا مخالفم خواهشا راهنماییم کنید به نظر من توی سکس کاملا داره خودخواهی میکنه در حالی که من میخوام یه رابطه ی بی عیب و نقص داشته باشیم فعلا هم شرایط عروسی نداریم

نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/3071

۲۳ اسفند ۹۳ ، ۰۳:۰۵ محمد
راهایی که میتونید مرد رو ارضا کنه و لذت ببره زیاده اولش راحت بودن با طرف مقابل یکی از راههاست یعنی اینکه این احساس رو به طرف بدی که میخوای باهاش لذت ببری و اگه در خلال این رابطه طرفت زود ارضا بشه یا دیر ارضا بشه مهم نیست و مهم باهم بودن هست تا بار احساسی لذت دادن به اینکه طرف احساس شرمندگی نکنه از بین بره دوم اینکه طرف مقابل رو بشناسی در روابط هر کسی یه بینشی برای لذت بردن داره اینکه هر دو طرف به فکر هم باشن در طول رابطه لذت بیشتری به هر دو طرف میده تقریبا میشه گفت نقاط تحریک پذیری زن و مرد زیاد فرقی نداره یعنی می شع گفت مردا هم مثل زن ها نقاط تحریک دارن مث لب و گردن و نوک سینه ها و کمر و ناف و بین رونا اطراف الت خود الت مخصوصا سر الت از زیر نزدیک به دهانه لوله ادرار بیضه ها بین مقعد و بیضه و خود مقعد و باسن  و ابتدای شروع شیار باسن از پشت منتهی میزان ان و علاقه در اولویت در مردها متفاوت هست و در طول زمان میشه دریافت که طرف از چ نقاطی بیشتر تحریک میشود نکته بعد در نوع سکس با طرف هست که چطور حالتی داشته باشن کدام زیر کدام بالا یا حالتهای سگی نشسته ایستاده و غیره اما در کل همه حالتها لذت بخش و امتحان کردن همه انها به بهتر شدن عمل نزدیکی کمک میکنه .نکته بعد امادگی ذهنی برای مرد هست یک زن میتونه مردش رو گول بزنه و وانمود کنه که داره از سکس لذت میبره اما مرد چون عضو رابطه مشخصا باید سفت بشه در حالتی که از نظر روحی تامین نباشه نمیتونه که سفت کنه .مردا هرچند غرور دارند اما موجوداتی شکننده هستن شاید بیشتر از زنها پس دو طرف باید کاملا هم رو درک کنند .سوالات خودتون رو به ایمیلم بفرستید tanhay_m_tanha@yahoo.com

۲۷ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۲۰ مریم
شوهرم همیشه بهم میگه درغلوت هم لباس چسپون بدن نما نپوش میگه از چشمم میفتی علت چیست من دوس دارم خوشگل باشمولی اون میگه هیچ وقت خودنمای نکن تو غلوتم 
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/3119

۱۱ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۳۹ R
وا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ "لذت بخش ترین صدا برای مردا در اون لحظات آه و ناله کردن خانمشونه"؟؟؟؟؟ چرا؟ چرا اونا حاضرن به خاطر ارضا کردن خودشون، عشقشون رو عذاب بدن؟؟؟!!! به نظرم نامردیه، خیلی آدم باید پست باشه....

۱۱ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۴۶ .
به R:
آبجی این موضوع بیشتر جنبه روحی داره.اینطوری نیس که مرد از درد کشیدن خانمش لذت ببره!
اشتباه برداشت نکنید.هیچ مردی حاضر نیس سختی همسرشو ببینه(مردی که واقعا عاشق همسرشه)

۱۲ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۱۲ ملیکا
سلام ممنون از راهنماییتون...من یه سوال داشتم .ببخشید همسر من خیلی دیر انزالن و حدود یه ساعت یا دو ساعت تلمبه زدن آبشون میاد بااینکه من از هرنظر ایشون رو تحریک میکنم اما خیلی دیر انزالن و من واقعا تورابطخ اذیت میشم و اصلا سرد شدم احساس نیاز دیگه نمیکنم در حالیکه ایشون هرشب خواستار سکس هستن .!!خواهش میکنم منو کمک کنین
نظر:
سلام
مطالب موضوع دیر انزالی و زود انزالی رو مطالعه بفرمائید .

۱۳ فروردين ۹۴ ، ۰۳:۲۳ جواب یه سوال
جناب اقایی که به همسرتون بخاطر سکس خشن مشکوک شدید کاملا در اشتباه هستید پدیده مغز خیلى پیچیده است که الان جاى بحث نیست اینجور روش ها مغز تو تصورات خانمتون درست میکنه مغز خانمتون میتونه در هنگام فکر کردن همه جور سکسى تجربه کنه بدبینى از خودت دور کن ممکن است که خود شما یک درصد اندازه همسرت پاک نباشى 

۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۳۷ آآآآ
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام من زن دوم شوهرم هستم شوهرم مردی بسیار مومن و با تقواییه و ما واقعأ عاشق هم هستیم و فقط تو هفته دو شب پیش منه ** **** ******* ** *** ** *** **** ***** ***** **** ***** *** ***** **** * *** ** ****** ***** ****** * ********  **** ** ** **** *** ****** *** * **** ** ***** ***** * ** ** ****** *** *** * ** ** *** *** ***** ****** * ** *** ***** *** ****** * ** ** ** ****** ****** واز هر لحاظی نمونه است و تمام احتیاجات منو برإورده میکنه و کاملأ عدالت و بین منو زن اولش رعایت میکنه و همیشه میگه همون قدر که اون و دوست دارم تورم دوست دارم خیلی برام جالبه واقعأ امکان داره یه انسان در یک زمان عاشق دو نفر باشه ؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/3316

۲۸ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۰۵ سامرند
سلام.
1.همسر من به سکس خشن علاقه زیادی داره که البته طی رابطه تاحدودی این خشونت رو نشون می ده.البته در زمان معاشقه آرامش بیشتری داره و حواسش بهم هست اما وقتی کاملا تحریک میشه غیر قابل کنترل میشه ! اما بازم به قول خودش مراعات می کنه !
من سکس عاشقانه آروم رو بیش تر می پسندم هرچند از گاهی خشن شدن هاش ناراحت نمی شم اتفاقا گاهی از اینکه اینقدر می تونم براش تحریک کننده باشم لذت می برم.اما اون می خواد که سکس کاملا خشن داشته باشیم.به نظرتون باید چه کنیم؟ یعنی توافق کنیم یک شب خشن و بار بعد آروم ؟؟
2.و نکته بعد هم اینکه همسر من اکثر اوقات به محض تنها شدن با تماشای من یا حتی حرف زدنم سریع تحریک میشه بدون اینکه حتی خودم رو براش مهیا کنم یا عشوه خاصی بیام ! البته باز هم این رو یک نکته مثیت برای خودم می دونم چون همسرم همیشه میگه تو اراده کنی من تحریک می شم و این درحالیه که می دونم زن های زیادی هستن که برای این گرمی شوهرشون خیلی تلاش میکنن اما خب مشکل اینجاست که من هنوز هیچ حس جنسی ندارم در حالیکه اشتیاق جنسی همسرم شعله ور شده و هیچ جوره نمیشه خاموشش کرد البته سعی می کنه من رو هم به فیض برسونه اما واقعا براش سخته تو اون حال معاشقه و نوازش کنه.من باید چه کار کنم؟ چون واقعا کم پیش میاد که آروم آروم شعله ور بشه.
3.ونکته بعدی هم اینکه گاهی وقت ها خب من فقط دلم عشق بازی و بوسه و مهربونی می خواد اما محاله که بوسه های عاشقانه ما تبدیل به بوسه های جنسی و سکس نشه و همسرم مدام میگه اول سیرابم کن بعد حرف های عاشقانه هم میزنم.آیا من باید مطیع خواسته اش باشم؟یعنی اول سکس بعد عاشقانه ؟ که البته همیشه بعد از رابطه کنارم بوده نه از سر اینکه مشاورها می گن چون خودش عاشق آغوش بعد از سکسه و واقعا مهربون میشه و به حرفام گوش میده.
باید همین رویه رو ادامه بدیم یا اینکه وقتی خواست آغوش صرفا محبت آمیز رو به سمت رابطه ببره باید مقاومت کنم ؟ البته همیشه خودش میگه که سکس نهایت ابراز عشقش به من هستش...اما من گاهی واقعا فقط محبت می خوام این در حالی که همیشه باید سکس کنیم تا بعد آروم و عاشق بشه.....ته ش هم همه ی این ها رو پای گرمی زیاد و عشق زیادش می ذارم !

۲۸ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۲ کسری1
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
برای یافتن اینکه مردا از چه راهایی تحریک میشن باید از طریق دست قسمتای مختلف بدنشو لمس کنید و gesture اِش رو ببینین. البته این قضیه ریسکیه. مورد داشتم **** ***** ** **** **** ** **** *** **** ** **** *** *** ****** **** *** **** ***** ******* ***** **** * *** ** **** **** ** **** *****
خخخخخخخخخخ گفتم شوخی کنم فضا عوض شه.
آقا نجفی باشد که این نظر مورد عنایت سانسور یا عدم تایید شما واقع نگردد
آمین

۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۴۳ بانوی شوهر دوست
سلام ببخشید من 7 ماهه نامزد کردم و4 ماهه که با نامزدم رابطه جنسی دارم من نمیدونم موقع سکس چه حرفایی بزنم که تحریک بشه و خوشش بیاد لطفا راهنماییم کنید ممنون میشم

۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۴۸ بی نام

من پسرم و موقع غریزه تموم بدنم گرم میشه و فکر نمی کنم این که مردها از یه جا ارضا میشم صحت داشته باشه.

۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۱ بهار
با سلام / یه یه سوال . یک مرد ویا یک زن چطوری به فرد همسرش میگه می خوام

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۳ آرام
من اصلا به رابطه جنسی و آمیزش هیچ علاقه ایی ندارم!!! یعنی درکل اصلا یه مرد واسم تحریک کننده نیست! یعنی اگه یه مرد برهنه ببینم برام با دیدن مثلا یه کمد هیچ فرقی نمیکنه! مثلا با چیزاییکه یه خانم تحریک میشه من اصلا برام نه لذت بخشه نه تحریک کننده!! فقط تنها چیزیکه فوووووووووووق العاده برام ججذابه و بیش از حد برام لذت بخش صدای آه و ناله ی مرد هست!! یعنی لذتیکه برام داره از حد و اندازه گذشته!! نمیدونم چرا اینجوری ام! کلا من هرچی مردم ازش خوششون بیاد من بدم میاد و هرچی مردم بدشون بیاد من خوشم میاد!!!!!!!!!!!! واقعا نمیدونم چرا اینجوری ام!

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۹ محمدباقر
سلام چرا نظر منو تأیید نکردید، من که چیز بدی ننوشته بودم فقط نوشتم مردها از چه را هایی تحریک میشند،چیز بدی نوشته بودم؟
نظر:
سلام
سعی بفرمائید طوری بنویسید که تحریک کننده نباشه .

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۵۰ نفس*
یعنی تو دنیا مردی هست که نیاز به تحریک شدن داشته باشه؟ منکه باورم نمیشه؟؟؟
بنظرمن پسرا بدونه تحریک شدن از جانبه خانوما خودشون بطور خودکار تحریک میشن پس نیازی نیست ما دخترا به خودمون زحمت 
بدیم که تحریک شون کنیم!

۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۰۰ کاربر
سلام،اینایی که میگن مرد هم به ان شدن دازه زن از نوازش بدن لذت میبرن منطقی نیست،مرد بطور طبیعی باید از دخول لذت بیشتری ببره و زن از لمس شدن،به نظر من فیلمهای پورنو چیزهای غیر واقعی نشون دادن و زنها.خودشون هم باورشون شده گاهی! بدن.مرد اصلا برای زن تحریک کننده نیست مگر اینکه ادم عاشق همسرش باشه،شوهر اروپایی من بدن شیک و زیبایی داره و خوشگله ،خیلی مراقب بهداشت و زیبایی بدنش هست با وجود این من نواز ش اون رو خسته.کننده میبینم. اما بدن زن برای خود زن هم تحریک کننده است، بله چون زنها امروزه خودشون رو زیاد نشون دادن جذتبیتشون کم شده، چون بهترین غذا رو هرروز هم ببینی یا بخوری دلزده میشی،اوناییکه میگن مرد هم مثل زنه خیلی اشتباهه، میگن مرد هم از نوازش سینه هاش لذت میبره.مثل زن، شاید ولی سینه های مر. هر چی هم ساخته باشن و ورزشکاری تحریک کننده نیستن به همین خاطر خدا به زنها دستور پوشش داده،و سوال من : همسر من از نوازش شدن خیلی لذت میبره ولی من اینکتر رو خسته.کننده.میدونم، و.گاهی بنظرم غیر طبیعیه که او انقدر از ور رفتن من با نوک سینه هاش لذت میبره،به دلیل نیاز زیاد خر دوی ما به لمس شدن، خیلی وقتها ناراحتی و دلخوری و سرد شدن.پیش میاد، 

۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۱۲ کاربر
خانوم ارام
منم همینطورم تقریبا، به نظرم زن به طور طبیعی اینطوریه، مشکل از زنهای دیگه است که تحت تاثیر تبلیغات قرار میگیرن، اگر مرد به انداز. زن تحریک کننده بود خدا دستور پوشش و پنهان.کردن حجم بد روبرای مرد هم واجب میکرد! اما زن حتی جلوی زن هم نمیتونه خیلی لخت باشه چون تحریک.کننده است، مرد هزاری هم بدنسازی کنه شیک میشه اما تحریک کنندگی مرد تو رفتارشه و اینکه زن حس کنه اون شکارچیه،این طبیعته.و تا بوده همین بوده،وگرنه من اگه جنس لطیف بخوام که خودم لطیفترم، سینه های خودم.که.جالبتره تا همسرم!اصلا اگه سینه بخوام.که ببخشید زن.میگیرم به جای شوهر! بنظرم تبلیغات.  و صنعت چون پول در میاره از این راه جنسیت انسانها رو.کمرنگ کرده ،خدا برنامه.هاش کامل بود اما انسان بخاطر حرص بیشتر از همون حق طبیعیش هم دور شد!

۰۵ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۱ بهار
واقعا جالبه

۰۵ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۸ m
سلام اقای نجفی خسته نباشید عرض میکنم و ممنونم از مطالب زیباتون.
اقای نجفی من حدودا دو سه هفته ای میشه که ازدواج کردم ولی از نزدیکی با همسرم لذت نمیبرم چه کار کنم؟
نظر:
سلام
آقا هستید یا خانم؟ 

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۳۵ امیر
سلام آیا هر شب سکس داشتن باعث لاغر شدن میشود 

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۸ khanom
سلام,ببخشید
همسر من ازم تقاضا داره که موقع رابطه جنسی باهاش حرف بزنم اما واقعا نمیفهمم ازم چه نوع حرف هایی رو میخواد,وخجالت میکشم ازش بپرسم
به نظر شما اقایون اغلب دوست دارن چه حرف هایی رو بشنون؟
ممنون از سایت خوبتون.

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۸ شاپور
سلام آقای نجفی  من مردی 31 سال هستم. من نمیتونم زنم رو تحریک کنم .ما دو سال هست که ازدواج کردیم
نظر:
سلام
ارتباط عاطفی شما چطوره ؟

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۳ دختر صحرا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
آقای نجفی با حرف زدن کهه نمیشه به ملت آموزش داد که شما لطف کن عملیشو براشون بذار. خخخخخخخخخخخخخخخخخ
آخه عمه بیامرز  این بحثا چیه دیگه.مردم ایران دقیقا مث ****** جفت گیری میکنند مث ******ض سکس میکنن مث ******* بچه میذارن.حالا تو این وسد اومدی آموزش روشهای تولید *** گذاشتی؟ ب د

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۱ محمدباقر
بستگی داره khanom، سعی کنید حرفهای تحریک آمیز بهش بزنید مثلا دوستت دارم و برات میمیرم و ... البته سعی کنید لحن گفتنتون تحریک کننده باشه.

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۸ زیبا
سلام,ببخشید سوالی که از شما داشتم اینه که تقریبا همه کارهایی رو که گفتین من انجام میدم,ولی شوهرم فقط هفته ای یک بار تمایل به رابطه جنسی داره,میخواستم ببینم شوهر من تو رابطه جنسی تنبله,سرده ؟دقیقا چه مشکلی داره؟با این که من خیلی به خودم میرسم ولی بعضی وقتها فکر میکنم از عمد کاری  میکنه که فقط هفته ای یه بار س ک س داشته باشیم.ممنون میشم راهنماییم کنید,

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۵ دختر بیابون(سخنگوی نجفی)بخش امور زنان
در جواب زشت باید بگم که چنانچه تحت فشاری خیلی میتونی از میوه های خوبی مثل خیار یا موز بهره بجویی .وایه ات ور می آید انشاااااااااااااله به یاری خدااااا
خخخخخخخخخخخخخخخخخ

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۱ دختر صحرا دریا جنگل بیابون
وای آقای نجفی چقد سایتتون خوبه.ماوا وقتی درس میخونیم خسته میشیم هر دفعه ای میایم این مطالب شما را بااون ادبیات خاص خودتون میخونیما آی میخندیم .آی کیف میکنیم آی کیییییغمیکنیم که نگووووووو..
مث اونجا کگفتی زن باید خودشو به شوهرش بمالونه.طرف بیاد من یکم خودمو بش بمالونم ببینم آدم میشه یا نه 
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۵ مهسا
سلام 
ببخشید ممکنه یک خانم بدلیل پربودن و تپل بودن نتونه مردش رو ارضا کنه؟
چون این موضوع اعتماد بنفسش رو از بین برده

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۵ ..
لطفت کمکم کنید
دوستان آقای نجفی اون بالا فرمودن خانمها میتونن حرفهای تاثیرگذار حین سکس به همسرشون بزنن. من واقعن درین مورد مشکل دارم. بخاطر حرف نزدنم نه خودم تحریک میشم و نه همسرم  . قبلن مطرح کرده بودم ولی بهم گفته بودید داستان سکسی بخونم یه دونه خوندم و افکارمو بهم ریخت احساس گناه میکردم هیچی هم ازش یاد نگرفتم. از خانمهای عزیر وبلاگ خواهش میکنم خیلی واضح بهم بگن که چه حرفایی باید بزنم . البته چون میدونم گفتنشون بدلیل فیلترینگ و ... اینجا درست نیست خواهش میکنم توی این آدرس وبلاگ برام بنویسید . خصوصی بنویسید. تاییدش نمیکنم. این وبلاگو فقط به این منظور ساختم. لطفن کمکم کنید. قبلن بهم گفته بودن کتاب آموزشی بخونم اما هیچ کتابی درین زمینه پیدا نکردم 
Ebraz-e-eshgh.blogfa.com
 از آقایون هم میخام برام کامنت نذارن چون فکر میکنم گناه داره و درست نیست.
آقای نجفی ممنون میشم تایید کنید.
چاره ای نداشتم واقعن مشکل دارم. بدلیل شرایط مذهبی کشورمونم واقعن از جایی نمیتونم یاد بگیرم ذاتی هم بلد نیستم

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۴ دلارام
همسرم نمیتونم ب اون چیزی میخاد برسونم بخاطرهمینم خود ارضایی میکنه  واقعن نمیدونم چیکار کنم من خوش اندامم خوشکلم هستم از خو تعریف نباشه ولیجدیدا اینطوری شده

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۴ دلارام
همسرم نمیتونم ب اون چیزی میخاد برسونم بخاطرهمینم خود ارضایی میکنه  واقعن نمیدونم چیکار کنم من خوش اندامم خوشکلم هستم از خو تعریف نباشه ولیجدیدا اینطوری شده

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۷ یک خانم

سلام آقای نجفی, وقت بخیر!

اگر احتمال میدین این نظر ممکنه باعث گناهی بشه که منم توش سهیم باشم لطفا تائیدنکنید.

برای ابراز عشق حین رابطه چه بگویم؟

1. همون احساسی رو که تو بدنت داری بهش بگو.

2. اون کاری که همون لحظه واقعا دلت میخواد شوهرت برات انجام بده بهش بگو و ازش بخواه؛ مثلا اینکه یه بخش رو دلت بخواد برات نوازش کنه یا تو برای اون.

3. اگر یه بخش از بدن شوهرت هست که داره تحریکت میکنه بهش بگو.

4. بدنشو ستایش کن.

5. دروغ و مبالغه خیلی سریع تابلو میشه پس صادقانه صحبت کنید. نقاط قوتش رو روش تاکید کنید.

6. لحن صداتون با حالت عادی باید فرق داشته باشه, باید آروم تر از حالت عادی باشه و به چشماش نگاه کنید.

7. قبل از رابطه پیش خودتون تمرین کنید. کلماتی و جملاتی که ادای اون ها براتون سخت هست رو چندین بار با خودتون تمرین و تکرار کنید.

8. اگر حرکتی انجام میده که خوشتون میاد تشویقش کنید که ادامه بده.

9. ((((((((مهم))))))))))))) لذت بردنش رو تشویق کنید. اگر حرکتی کرد یا صدایی که فهمیدین داره لذت میبره یه چیزی بگین که بفهمه که شما میدونید که داره کیف میکنه و نشونش بدین که شما هم از لذت بردن اون لذت میبرین.  چه پیچیده شد! ؛)

 

۱۶ تیر ۹۴ ، ۲۳:۱۶ رها
سلام
میشه چند تا کار بگید که همسر ادم به شدت به دوس دخترش احساسی شه

۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۳۳ سمورا
عاقا من هدوساله ازدواج کردم ولی شوهرم هنوزمثه اوایل وحشیه همچین عمل لقا رو انجام میده ک انگار داره مرغ میکنه کلا خیلی بده چیکارش کنم ادم شه بفهمه منم انسانم خاهشا جواب بدین

۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۳۴ سمورا
عاقا من هدوساله ازدواج کردم ولی شوهرم هنوزمثه اوایل وحشیه همچین عمل لقا رو انجام میده ک انگار داره مرغ میکنه کلا خیلی بده چیکارش کنم ادم شه بفهمه منم انسانم خاهشا جواب بدین

۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۳ عشق در فراق
سلام..
با تشکر از مدیر وبلاگ و افرادی که نظرات مفید و تجاربشونو در اختیار ما می ذارن.
من دختری 25ساله هستم.که خیلییی به عقاید دینی خودم پایبند هستم.علی رغم پیشنهادهایی که تو دانشگاه داشتم .و بودند چند نفری که ابراز علاقه و خواستگادی کنند.ما منتظر عشق واقعی زندگیم موندم.و الان چند ماهی هستش با یک پسر اهل سنت پاکستانی کاملا اتفاقی آشنا شدیم وبا توجه به مسایلی که بود روابطمون پر رنگ تر شد.خلاصه عاشق هم شدیم.و الان مطمعنم که عاشقمه.واس خاطرم  رگشو هم زد که ازم اجازه بگیره بیاد خواستگاریم. خیلی مرده! جنم عشق رو داره. من گاها حس میکنم شبا حالش خوب نیست.وقتی باهام حرف میزنه میگه  لطفا میشه دیگه پیام ندیدمو بقیهصحبتا بمونه برا صبح؟ اوایل فکر میکردم خوابش میاد.میگفتم باشه.اما بعد خوابیدن من بهم پیام میداد که منو ببخش که نذاشتم حرف بزنی. و یه چنتا پیام دیگه.میفهمم که خواب نبوده. بهرحال بعده یکم راحت شدن. ازش پرسیدم چرا فلان شبا نذاشتی  حرفمو کامل کنم ازت دلگیر شدمو غیره. بهم گفت وقتی زیاد احساسی حرف میزنی احساس نیاز شدید میکنم پیشت بودم. و میدونستم اگه چیزی بخام عصبی میشی.برا حفظ رابطمونم که شده. ترجیح میدادم تو بخابی و من به دردای زندگیم فکر کنم.بلکه شهوتم فروکش کنه. آخه خ مذهبیه.مخصوصا رو سنی بودنش تعصب داره و این هم عمده ارین مشکل من باهاشه. اما خیلیییی دوسش دارم و میمرم براش. ببخشید سرتونو درد آوردم..سوالم اینه
من اگه بخام باهاش  حرفای اونجوری بزنم توی محیط چتی که باهم شبانه روز حرف میزنیمو بخام بهش آرامش بدمو حتی تحریکش کنم که با من خودارضایی کنه و لذت ببره..
1. ممکنه به نزدیکی چتی عادت کنیمو بعد ازدواج نتونیم لذت ببریم؟
2. ممکنه ازم توی چت سیر بشه و دیگه انگیزه برای ازدواجش سست بشه و ازدواج رو بندازه خ عقب؟
اگه الان من اوکی بدم. همین امروز چمدونشو میبنده که بیاد خاستگاریم. من نمیذارم. چون مطمعنم خانواده ام به سنی دختر نمیدن. اونم اگه ایرانی نباشه. میخام اول خانوادمو آماده پذیرش اون بکنم.بعد بگم بیاد خواستگاریم.
قصدمون جدی 100درصد ازدواجه. من به هیچ خاستگاری اجازه ورود به منزل رو نمیدم. و منتظر اونم
اونم درسشو ول کرد و دنبال کاره که زودتر شرایط ازدواج محیا شه.
مطمعنم که در عذابه. از طرفی دوری. از طرفی عشقی که تو قلبشه. ذات مردونه اشو هم میشناسم که شاید گاهی بعضی شبها با کوچکترین پیام من به وجد میاد که کاش همبسترم بود. برا همین میخام  به همسر آینده  ام لذت بدم. 

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۸ پریدخت
خانوم عشق در فراق به نظرم با مردی که رگ خودشو میزنه نباید ازدواج کرد دچار ثبات روحی نیست انسان توی زندگی نیاز داره به انسانی تکیه کنه که همیشه مثل کوه باشه نه دائما اظهار افسردگی بعد از اونم شما قبل از اینکه به خانوادتون چیزیو بگید پیش یه مشاور ازدواج خیلی خوب برید تا از تفاوتهای بین شما سخن بگه به نظر من برای ازدواج عشق مهمه ولی همه زندگی نیست مهم اینه که دوطرف درک متقابلی از وضعیت هم داشته باشن 

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۵ عشق در فراق
پریدخت خانوم...ممنون از لطفت بابت نظر خوبی که دادی..اما  ممکنه مدیر وبلاگ یا سایر افراد از درددل طومار عشق اون پسر پاکستانی شاکی بشن...چون این وبلاگ احساسی عاشقانه نیس...افرادی که مراجعه میکنن با هدف مطالب دیگه میان..:( 
فقط اینو بگم...من میتونم با شکستن سیمکارتم هرگونه ارتباط اونو از خودم سلب کنمو برم با یکی از خاستگارای با شرایط  نسبتا خوب و تفاهم عالی و شرایط و فرهنگ و زبان و مذهب و... یکسان ازدواج کنم... اما مطمعنم هرگز خوشبخت نمیشم...چون نگران قلب ایشون خواهم بود...تو این مدت بعتر از نزدیکترین عضو خانواده ام اونو شناختم...اگه من باهاش ازدواج نکنم..خودشو میکشه..منم نمیخام با خوشبختیم باعث بدبختی یا خدای نکرده مرگ یکیدیگه بشم.. کاش میشد همه چی رو اینجا نوشت..اونوقت شاید بهم حق میدادین

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۸ عشق در فراق
از سکوت آقای نجفی جوابمو به درستی گرفتم...تصمیمم اشتباه بوده.. واقعیتش خودمم دیگه منصرف شدم...نمیخام با درک کردنه اون ،قلب خدا رو بشکنم...و عشق پاکمون به هوس آلوده بشه....میخام خودمو فدای عشق اون کنم...نمیخام تنهایی خوشبخت بشم با یکی دیگه توی رفاه و آسایش....میخام کنار آتیش عشق اون آرامش زندگی رو تجربه کنم...حتا تو بدترین شرایط.. و " باهم" خوشبخت بشیم ان شاء الله... از همتون التماس دعا دارم..
نظر:
سلام
بنده با سکوتم قصد جواب دادن به شما رو نداشتم .
در پست ثابت گفتم که بنده دانش این رو ندارم که در مورد همه ی موضوعات اظهار نظر کنم .
موفق باشید

۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۳ مرد
یک سوالی از زنان دارم دربازه اینکه می گویند شوهرتان را تمکین کنید چه حسی به شما دست میده ؟ قسم میخورم سوالم کاملاً جدی هست و ایا فکر می کنندکه به زنان توصیه شده تمکین کنند  به زنان ظلم شده ؟ البته بگویم معنای واقعی تمکین یعنی نوازش و معاشقه زن توسط مرد بعد ارتباط جنسی انجام بشه آن چیزی که با تمکین زن اشتباه گرفته شده تسلیم زن می باشد در صورتی که در تشریح تمکین از کارشناسان دینی و علمی گفته شده تمکین زن در درجه اول به نفع شهوت و نیاز عاطفی زن می باشد یعنی اینکه با این کار همیشه شهوت و عاطفه زن ارضا بشه . من جایی شنیده ام که می گویند زنان به این علت نیاز جنسی شوهرشان را تأمین می کنند که به گناه کشیده نشوند مگر خداوند در نهاد زن شهوت قرار نداده در حالی که میدانید شهوت زن 10 برابر مرد می باشد البته حیای زن هم 10 برابر مرد می باشد بطور کل نظر زنان از نیاز جنسی مرد چیست ؟ قسم میخورم سوالم جدی هست . خانمهای محترم خواهشا جوابم را بدهید البته خانمهای زیادی جوابم را بدهند تا حقیقت بهتر معلوم شود 

۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۶ عشق در فراق
متشکرم...
چقدر قشنگ! هر روز مدیر پیامها را تو این همممه پیج چک میکننو میخونن و جواب مناسب میدن. ادعایی هم ندارن. اجرتون با خدا... بهترین جا واسه آموخت و دانستن همین جاست....البته صفحه مخصوص درد دلشو هم یافتم:D.. کمتر وبلاگ یا سایتی رو میشه پیدا کرد که هرروز آپدیت بشه همه صفحاتش...سپاس..دیگه میرم اونجا...اینجا رو تا روز عقدمون لازم ندارم...التماس دعا دارم...موفق باشید

۲۹ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۴ سام.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام.
جواب آقای نجفی خیلی درسته.
من به عنوان یک مرد قبول از دخول، هیچ لذتی بالاتر از این نیست که زنم با آلتم بازی کنه.
7 سال پیش که نامزد داشتم، دو روز بعد محرمیت باهام قهر کرد که چرا بهم دست نمیزنی و ترسیدم که تو از اون مردایی باشی که خودتو سرکوب جنسی میکنن. (این حرفا رو بعد از آشتی کردن بهم گفت).
منم باهاش سه بار معاشقه کردم. که اون اصلا به من و فشاری که بهم می اومد نبود. و تازه خجالتی هم بود. خودش نمی دونست چی می خواد. بار سوم دیگه نتوستم تحمل کنم و بهش گفتم باید به فکر منم باشه. ***** ***** **** * *** **** ***** **** *** ****** ***** ** ***** * ** *** **** ****** ***** ** ****** ***** ****** **** ****** *** **** ** *** *** ***** * ** ****** ** ** *** ***** ** **** *** ** ** *** *** **** ***** ****** ***** * ** ** ****** ****** ** ***** ** ***** ** **** *** *** ***** *** ** * ****** ****** ***** **** ** **** ****** *** ** ** *** *** ***** * ***** **** ***** ****** ** *** ***
***
با گفتن تجربم خواستم اینو بگم. برای من به عنوان مرد مهمه که زنم ازم لذت ببره. اما اگه زنا هم مثل مردا بودن و معاشقه مهم و لازم نبود براشون خیلی معاشقه نمی کردم و مستقیم میرفتم سر دخول.
من به عنوان اقا. هم دوست دارم بدن توسط زنم لمس بشه. ** *** **** *** **** *** **** **** ** ***** **** **** *** *** *** **** **** ****** **** **** * ****** **** **** ******
من هم برا خانمم (که البته ندارم) همه کار و معاشقه ای رو حاضرم انجام بدم *** ***** ***** ****** ** **** ** ***** ****** ***** *** **** **** *** ** ** ** **** *** *****
بعضی ها میگن از اینکه خانمشون رفتارهای خاصی ازشون می خواد مثل سکس خشن. من ادم بد بینی نیستم. و فکر بدی هم نمی کنم بلکه استقبال می کنم که زنم هم تو سکس بخواد مشارکت داشته باشه. این برام لذت بخش و ایجاد اعتماد بیشتر در من می کنه نسبت به زنم. چون می دونم بدون اینکه خجالت بکنه یا اینکه فکر کنه من نسبت بهش مشکوک میشم، انقدر منو قابل اعتماد دونسته که این نوع رابطه رو با همسرش بدون دغدغه و سوء ظن می تونه از شوهرش داشته باشه.
***
اینکه خانمم بخواد برام لباسهای تحریک کننده بپوشه و یا انکه اون هم درخواست کننده باشه من استقبال می کنم. چون زندگی دو طرفه هست. من به این حرفا اعتقادی ندارم که زنا میگن مردمون جوری رفتار میکنه که انگار منو برای سکس فقط گرفته. حقیقتش اینه وقتی من نیاز داشته باشم حقمو از زنم می گیرم وَلو اینکه اون بگه نه. من به عنوان مرد به نهش اهمیت نمی دم و به زور هم شده کارمو می کنم. اما از این هم استقبال می کنم که زنم هر شب خودشو بهم عرضه کنه وَلو اینکه نیازی نداشته باشه.
من خودم دوست دارم. زنم اگه نیاز داشته باشه بدون خجالت و رو در بایستی با یک نگاه شیطنت آمیز ***** ***** ** **** و بگه من امشب یا همین حالا *** می خوام. این برام خیلی تحریک کنندست و قدرت و توانی بهم میده که با حوصله به رفع نیازش به پردازم یعنی یک معاشقه درست نه هول هولکی و الکی که بخوام زودتر تموم بشه که به استراحت کردنم به پردازم.
***
قصدم نوشتن خاطر یا داستان سکسی نبود اما اینکه آقای نجفی گفتن در مورد من خیلی صدق می کنه. من زیباترین اندام زن رو جهاز جنسیش میدونم. که خودم تعبیراتی چون بهشت یا شاهکار خلقت ازش نام می برم. بعد از اون **** *** **** * **** **** برام خیلی جذابیت داره حتی اگه افتاده باشن. البته طبیعی باید باشه نه عمل کرده و دارای پروتز. و بعد فُرم هیکل و بدن زن برام جذابیت داره.
همنطور که آقای نجفی گفتن. موقع دخول دیدن اون چیزی که داره اتفاق می اوفته و ناله های شهوتناک زن و اینکه خودم در سکوت باشم.
در کل این مطالب خیلی با من منطبق بود. با توجه از شناختی که از خودم دارم.
امید وارم. مطالبم به عنوان یک آقا بدرد اونایی که اطلاعت می خوان بخوره.
با تشکر.

۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۴۳ نیایش
سلام من به عنوان یک همسر همه این کارها ا انجام میدم ولی شوهرم گاهی وقتها اصلا به من محل نمیزاره و بهونه تراشی میکنه گاهی با این برخوردها خیلی از خودم نفرت پیدا میکنم که چرا طرفش رفتم همسرم اصلا به ظاهر و نظافت شخصی اهمیت نمی دهد چکار کنم از وقتی بچه دار شدیم گاهی اوقات این رفتارها را نشون میده

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۲ الی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام خیلی ممنون از اطلاعات خوب سایت.هرچند ک من با این سن به همه این چیزایی ک گفتین واقف هستم.بسکه ساعت ها مطالعه میکنم.شاید بگم هزاران صفحه راجب به رابطه زون و مرد و شناختشونو و ازدواج و قبل و بعد و ...مطلب میخونم..
1--چند وقت پیش با یک اقایی اشنا شدم ک برای ازدواج داریم اهدافمونو مشخص میکنیم.من 30 از تهران و ایشون 33 ساله هستن.***** **** **** **** ******** *** ***** * *** ** *** ***** **** ****.بنظرتون الت بزرگ ممکنه باعث عذاب و درد در شبهای بعد زفاف بشه.منظورم در کل زندگی ایه.نکنه من از درد زیاد از رابطه با اون زده بشم؟؟ب
2--رامم خیلی جالبه ک زنهای متاهل نمیتونن به شوهراشون بگن مثلا از مالیدن فلان جا بیشتر لذت میبرم یا اینکه من الان میخام.یا با شوهرشون بعد اینکه از رختخاب پاشدن بگن میخام بازی کنم و بعدش ..... اصل کاریو میخام..باخودم میگه مگه زنو شوهر هم بعد چند سال از هم خجالت میکشن؟؟؟!!!!! واااااااااااا .خجالت مال یه هفتس فوقش ده روز-گفتن این چیزا چه خجالتی داره.خانمای عزیز اگه شما خجالت بکشین دخترا و بیوه ها و مطلقه ها شوهرتونو 2 سوت کله پا میکنن و .....
موفق و خوشبخت باشید

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۸ سهیلا
من و همسرم عقدیم گاهی نیازهای ناگهانی اون منو عصبانی میکنه بدون ملاحظه زمان و مکان از من درخواست سکس داره و وقتی شرایط رو بهش گوشزد میکنم شدیدأ عصبانی میشه طوری که حس میکنم منو فقط برای رفع نیاز جنسی اش میخاد دوستش دارم و نمیخام اذیت بشه اما بارها اتفاق افتاده که از من دلگیر بشه

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۱ a
واقعن عالی مرسی ازراهنماهی های شما آقای نجفی

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۳ پریسا
سلام من دختری 33 ساله هستم که مدت سه سال با اقایی به قصد ازدواج اشنا شدم اون اقا خودش منو توی محل کارم دید و به وسیله مادرش پیشنهاد اشنایی داد و دو هفته که از اشنایی ما گذشت از احساس من نسبت به خودش پرسید که گفتم خوبه اما اون گفت احساسی رو که میخاد از من نگرفته اما نمیدونم چی شد که باز هم ادامه دادیم الان سه سال گذشته بهم میگه من عاشق شخصیت و وجودتم و مطمعنم اگه دنیا رو بگردم مثل تو پیدا نمیکنم اما احساسم به اون شدتی که میخام نرسیده بیا زندگی رو شروع کنیم مهم تویی که لذت ببری احساس من مهم نیست و الان برای شروع منتظر جواب منه با این شرایط به نظر شما توی زندگی به احساس شدید میرسه؟ الان یکسالی هست که اجازه لمس کردنمو بهش دادم خب خیلی بهتر شده اما باز هم از احساسی که داره راضی نیست و به ایدالش نرسیده  

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۱ لیلی
من یکساله ازدواج کردم اما به دلایل کاری از شوهرم دورم.همدیگه رو خیلی دوست داریم.ماهی یه بار همو میبینیم.کارهایی که دوست داره انجام میدم یا اونم همینجور.اما از لمس الت و...خوشش نمیاد.با اینکه خیلی دوسش دارم اما رابطه مون زود تموم میشه و منم اصلا وارد حس نمیشم.فقط خیلی خوشم میاد.یعنی اون باید حتما لمس کنه یا کارایی که تو فیلما نشون میدن انجام بده یا من نمیتونم ارضاشم?

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۱۱ بارانا
سلام با تشکر از اطلاعات کامل شما

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۳۵ بارانا
سلام 3ساله از ازدواج من میگزره منو همسرم یک سکس کاملا
ایده ال داریم هر دو گرم هستیم و تنوع داریم تو رابطمون.  اما حدود چند ماهیه که شوهرم 3 یا 4 روزه اخره پریودیم میخواد سکس با دخول داشته باشه.
بهم پیشنهاد عقب داد ولی من طاقت ندارم برای اینکه ناراحت نشه از جلو رابطه داشتیم! میدونم که گناه داره موقع پریود، عزاب وجدان هم دارم...
به نظرتون چیکار کنم که همسرم هم ناراحت نشه؟!!!
اگه میشه راههای درد کمتره سکس از عقب رو هم بگید،
ضمنا اینم بگم چون دیر آبش میاد با دست یا ساک ارضا نمیشه که بکنم،درواقع خودشم دوس نداره...
اگه راههای دیگه ای هست لطفا راهنماییم کنید
نظر:
سلام
یکی از فواید دوران پریود برای مرد اینه که قدرت تحملش رو بالا ببره و بنده غریزه ی جنسی نشه . بهتره که این نکته رو به شوهرتون گوشزد کنید .
موفق باشید

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۸ آرمین
دوستان توصیه من به بانوان عزیز اینه که مطالعات خودشون رو در مورد آقایون بیشتر کنن..زن باید یاد بگیره که چطور به اصطلاح با همسرش بلاسه...و بتونه تحریکش کنه...باید در آقایون عطش به رابطه بوجود بیاد...مردان هم نقاط خاص و تحریک پذیری دارن غیر از ناحیه زیر حشفه...همه چیز آقایون آلتشون نیست...کشیدن و بازی با موهای زهار آقایون برا بعضیا لذت بخشه...ناحیه بین بیضه ها و مقعد آقایون که مثه خرطوم میمونه باید به آرامی و به مثابه آلت لمس و نوازش بشه...خط باسن آقایون نوازشش لذت بخشه...زن باید یاد بگیره که همسرشو به آستانه انزال برسونه و نذاره انزال بشه...نوک سینه آقایون برای بعضیا از جمله خود من حساسه..وقتی تحریک میشم حالت شق شدگی داره...البته باید تکنیک های لمس و ماساژ درست رو هم یاد بگیره...من گاهی وقتا که استمناء میکنم(درمورد درستی و غلطیش نظری نمیدم) اینقد به تکنیک های تحریک مسلط شدم که گاهی اوقات تا مدتها میتونم خودمو نگه دارم...هر وقت مایلم انزال داشته باشم..پس ببینید همه مردان این قابلیت رو دارن..با اینکه بنده به شدت در ابتدا زود انزال بودم و به راحتی کنترل خودمو از دست میدادم..البته تکنیک شیر دوشی از پروستات هم هست که به دلایلی بعید میدونم خانمی مایل به انجام اون باشه...با اینکه خیلی لذت بخشه برا مردان ولی در عین حال نمیدون خطراتی داره یا نه ...

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۵ آرمین
در ضمن هنر مقاربت و نزدیکی در هند و چین (ژاپن) فوق العاده پیشرفته است...و از روشهایی توی رابطه استفاده میکنن که برای ما ایرانی ها نا آشناست....در ضمن در یک کتاب باستانی با ترجمه از عربی در مورد داروها و مواد برانگیزنده و محرک زنانه و مردانه خوندم که وابسته به طب سنتی هست که البته امتحان نکردم ولی بسیار ازش تعریف شده بود ولی ذکر شده بود که باید با احتیاط استفاده بشه...ترکیباتی بود که مثلا به ؟آلت مرد مالیده میشه و تا زمانی که روی آلت باشه و شسته نشه آلت مرد آرام و قرار نداره و مرتب رابطه میخواد...بدون اینکه عطش جنسیش کم بشه...حتی ذکر هشت بار رابطه بی وقفه اومده...به نوعی سنسورهای زیر حشفه مرد رو بیدار نگه میداره و مرد نعوذش برطرف نمیشه...موردی دیگه باعث خارش عجیب در فرج زن میشه به نوعی که باید مرتب مورد تاخت و تاز آلت مردانه قرار بگیره و به قولی جنون فرجی ایجاد میکنه..

۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۱ hasti

من با نامزدم سکس داشتم ولی  اون وحشیانه عمل میکنه

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۰ پسر مجرد
به آرمین :
لطفا هر چه که از روابط جنسی میدونی تو یه پست جداگونه منتشر کن...  بقیه هم استفاده کنن.. مرسی 

۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۰ مینا
مرسییی
جواب داد


 

۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۷ Sh
سلام  من یه دختر 20 ساله هستم 7ماهی هست که نامزد کردم و با نامزدم هیچ  رابطه ای  نداشتم ولی وقتی کنار هم میشینیم با هم یه رابطه هایی مثل لب گرفتن و لمس کردن بالا تنه ى هم دیگه داریم بدن من ترشح تولید میکنه لباسم خیس میشه این موضوع خیلی اذیتم میکنه میترسم بعد ازدواج تو سکس با همسرم تاثیر بزار و و نتونم اون طور که باید شوهرمو راضی کنم خواهش میکنم کمکم کنین وقتی این اتفاق میوفته دیگه نمیتونم خیلی به همسرم نزدیک شم چون میترسن متوجه بشه و شدید باعث خجالت ناراحتیم میشه به نظرتون من باید چی کار کنم؟؟؟

۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۶ مهسا
سلام. من دو ماهه عقد کردم یک ازدواج کاملا سنتی هم داشتم. خداروشکر رابطه ام توی همین مدت کوتاه با همسرم خوبه و هر دو راضی هستیم. میخواستم یه چیزی بگم به خانوما، اینکه خجالت توی سکس رو بذارن کنار و یه چیزی هم بگم به آقایون که وقتی میبینید خانومتون خجالت نمیکشه و بی پرواست سریع بهش شک نکنید و ذهنتونو به سمت منفی بافی نکشید. به نظرم این دو نوع افکار کمک خیلی بزرگی به روابط جنسی میکنه.

۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۲:۱۷ sahra
سلام...من زنی30 ساله هستم و 11سال قبل ازدواج کردم...قبل از ازدواج هیچ شناختی از رابطه جنسی نداشتم و بقولی آکبند بودم!!!!!!
در دوران نامزدی با همسرم معاشقه های طولانی مدت داشتیم و تقریبا بیشتر وقتها من ارضا میشدم ولی ایشون همیشه جلوی خودشو میگرفت و انزال نداشت!!!!باور میکنین 3 ساعت معاشقه میکرد بدون دخول و انزال؟؟!!!حتی خودم ازش میخواستم میگفت نه باشه برای عروسی!!!9 ماه نامزد بودیم و به همین صورت گذشت!!!...متاسفانه نوع فرهنگ غالب منطقه ما و البته خانواده ایشون اینه که مقاومت در برابر غریزه جنسی ارزش حساب میشه!!!!!!
بعد از ازدواج هم یعد از هر بار سکس مدام غر میزد و منو متهم میکرد که باعث میشم نمازش قضا بشه!!!!!!!با اینکه لذت هم میبرد...
این مسائل به تدریج منو سرد کرد...همسرم هم به سرکوب غریزه اش عادت کرده بود و گاهی پیش میاومد 3 هفته رابطه نداشتیم!!!!!
البته باید بگم همسر من فوق العاده منو دوست داره و واقعا در موارد دیگه مرد ایده الی هست...تو این مورد هم متاسفانه مدل خانواده شون همینطور هست!!!!
هر کاری میکردم و هر راه علمی و غیر علمی برای تحریک همسرم انجام دادم فرقی به حالش نکرد...مدتی بعد دچار زودانرالی شد...بعد مشکلی که پیدا کرد این بود که وسط سکس آلتش کلا شل میشد!!!!!!!و واقعا عصبی میشد...
بارها باهاش حرف زدم و ازش خواستم هر جوری که تحریک میشه به من بگه تا اون کارو بکنم...و البته خودش به من اطمینان داده که براش کم نذاشتم و مشکل از روحیه خودشه...
به تدریج افسرده شدم و بیماری های عصبی مختلف گرفتم!!!!!
مشکل از اینجا بدتر شد که مدتی بعد از اولین زایمانم من به شدت گرم مزاج شدم و هنوز این حالت رو دارم..شاید روزی چند بار هم باشه...ولی همسرم قانون مند هست..نهایتا هفته ای1 بار...همیشه تشنه میمونم...تلاش میکنه ارضام کنه و خودم هم باهاش همکاری میکنم ولی واقعا دوست دارم طولانی باهاش باشم و به دلایلی که بالا ذکر کردم زودانزال هست...
اونقد به همسرم تمایل دارم که با نگاه کردن به بدن همسرم تحریک میشم!!!!!قابل توجه اونایی که فکر میکنن که خانمها از بدن همسرشون لذت نمیبرن!!!!!!هر کاری هم بجز فعل حرام برای تحریک و ارضاش میکنم و از انجامش لذت میبرم...روزبروز هم گرمتر میشم...
جدیدا کشف کردم که همسرم هم احساسات قوی داره ولی سرکوبش میکنه!!!!!!!!!!اونقد از این مسئله سرخورده شدم...با عرض پوزش اندام و هیکل من کاملا نرمال هست و اندام های خاص بدنم هم اندازه اش مناسبه ولی ایشون از لمس بدن من ابا داره!!!!!!!!در شرایط دیگه هم نوازش نمیکنه چون میترسه به سکس منجر بشه!!!!!!گاهی بهش میکم مثلا 4روزه منو نبوسیدی و یا با ناز ادا بهش میگم تا علاقه پیدا کنه برای لمس من...خیلی خیلی دوستش دارم و از بودن با اون لذت میبرم ولی ایشون با وجود حس مناسب و عشقی که بینمون هست باز دست از قوانینش برنمیداره..البته اواخر کمی بهتر شده بود که متاسفانه یا خوشبختانه من باردار شدم...
در طول بارداری بقول خودش برای رعایت حال من کلا سکس رو کنار گذاشت در حالیکه آتیش من تندتر شده بود!!!!!هر بار با خواهش که البته با چاشنی ادا و اطوار بود تحریکش میکردم چون واقعا دیگه عصبیم میکرد...الان هنوز 2 ماه به زایمانم مونده...روزبروز به نزدیکی به همسرم علاقه ام بیشتر میشه..با شنیدن صداش و دیدن بدنش و لمس دستاش تحریک میشم و واقعا اذیت میشم...شرایط جسمی خودم هم اجازه نمیده پیشقدم هم بشم یه سکس دلپذیر داشته باشم...حیلی اذیت میشم...
چطور میتونم این غلیان رو کمتر کنم؟؟واقعا عاشق همسرم هستم و اون هم عاشق من...ولی این حس بسیار زیاد من به سکس، همسرم رو هم کلافه میکنه و نگرانم میشه...واقعا گیج شدم...گاهی به شوخی میگه 2-3 ماه صبر کن ... ولی اصلا نمیتونم صبر کنم...
ایا سرد بودن و قانونمند بودن همسرم تو این سالها منو اینطور کرده؟؟در دوران بارداری چطور میتونم با همسرم نزدیکی داشته باشم؟؟ارگاسم رو بارداری ضرر داره یا نه؟؟
چطور بعد زایمان یا همسرم یه رابطه استاندارد داشته باشم؟؟چیکار کنم غریزه شو سرکوب نکنه؟؟
اونقد سرکوب میکنه که من حس میکردم علاقه ای به سکس نداره و عادت بدی که داره اینه که همیشه میگه به خاطر تو این کارو میکنم!!!انگار حسی نداره و فداکاری میکنه...
الان به شدت سردرگم شدم...اصلا این غلیان احساسات جنسی من روی فرزند در شکمم تاثیر بدی نزاره؟؟؟روحیه اش رو منفی نکنه؟؟؟

۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۰:۴۳ پسر ایرانی
این کمت بالا سری من رو میبینین ؟؟
شوهر این خانوم نمونه ی بارز و مشخص تربیت اسلامی است !!   یعنی افرادی که نیاز جنسی رو گناه میدونن ، کسانیکه فکر میکنن سرکوب نیاز جنسی هنر است ، کسانیکه خودشون رو گول میزنند که دارند با زهرمار کردن زندگی برای خود و همسرشون ثواب میکنند !!
این افراد همون خشم مقدس های اصولگرا هستند که از زندگی فقط دولا و راست شدن تو مسجد رو یاد گرفتند ، حالا هی برین دنبال شوهر افتاب ندیده و با ایمان بگردین!
وقتی میگی من شوهرم باید در حد مریم امام پاک و با ایمان باشه این حرفا رو هم داره ....
خواهرم امیدوارم شرایطت بهتر بشه

۰۹ آبان ۹۴ ، ۲۰:۰۴ یه مرد واقعی
صحرا خانم من به نمایندگی همه ی مردان دنیا به جای شوهرت ازت عذرخواهی میکنم عدم نعوظ و زود انزالی مشکل خیلی هاست درمان داره نه سرزنش ولی این طرز فکر شوهرت که خیلی هم دوست داره! حال آدمو به هم میزنه
ضمنا آقای نجفی محض اطلاع شما دکتریدا حدیث موثق چی بود گفتید؟ 
نظر:
سلام
؟

۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۳ zanra
من راهنمائی میخوام راجب به ارگسام رسیدنم کمکم کنیدنمیتونم ارضابشم دارم عذاب میکشم

۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۶ zanra
س.من زنی18سال هستم اززاهدان و3ماه که ازدواج کردم ویه ازدواج ناموقی ام داشتم وشهوتم خیلی زیاد نمیتونم جلوی خودموبگیرم حتی توپریودی ام میخوام شوهرم بهم نزدیک بش شوهرم48کیلومن58کیلوبعضی وقتا بهم میگه دیگه من خسته شدم قدرت جواب دهی توندارم من چکارکنم توروخداراهنمائیم کنین...!
نظر:
سلام
به پزشک مراجعه کنید شاید نیاز به درمان داشته باشید

۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۸ zanra
مرسی ازراهنمائیتون من ازدفتربیمه وارداین سایت شدم آخه کارمندبیمه هستم الان شوهرم فرستادم برات نوبت بگیره

۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۹:۲۱ احمد

من مردی30سال هستم اهل زاهدانم وصاحب دوفرزندودوهمسرم میخواهم همسرهایم یکجا زندگی کنند چگونه همسراولی راراضی کنم

بازدید : 9227 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:04 نویسنده : درمان وب نظرات (0)

آمار سایت
  • کل مطالب : 77
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 41
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 60
  • بازدید سال : 36,465
  • بازدید کلی : 322,030
  • مطالب

    هدف از این انجمن پرسش و پاسخ در زمینه مسائل خانوادگی و زناشویی ایران می باشد ، انجمن پزشکی درمانی ، درمان وب ایران