دو ماهه که ازدواج کردم ولی همسرم هنوز باکره است
loading...
سرویس سایت سایت رزبلاگ بزرگترین سرویس ارائه خدمات سایت نویسی حرفه ای در ایران

انجمن پزشکی درمان وب

دو ماهه که ازدواج کردم ولی همسرم هنوز باکره است دو ماهه که ازدواج کردم ولی همسرم هنوز باکره است ................................................................................................

دو ماهه که ازدواج کردم ولی همسرم هنوز باکره است

دو ماهه که ازدواج کردم ولی همسرم هنوز باکره است

.....................................................................................................................
سلام

متن اصلی سوال به درخواست سوال کننده حذف شد


موضوع سوال ماجرای آقا و خانمی بود که دو ماه از ازدواج اون ها گذشته بود ولی به خاطر ترس خانم از نزدیکی ، موفق به دخول نشده بودند و بکارت خانم حفظ شده بود .

و ...

 

مطالب مشابه :

بعد از شش ماه هنوز باکره ام

 آقایون متاهل ، از کجا متوجه شدید که همسرتون باکره است ؟

سوال یک تازه داماد در مورد باکره بودن یا نبودن همسرش

چرا همه ی پسرا دنبال دختر باکره میگردن؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۸
--------------------------------------------------------

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۲ بوی یاس

چقدر زود حرف از طلاق میزنید شما هنوز مشاوره نگرفته فکر طلاق افتادین

خب شما همسرتون رو بیارین این سایت انشالله درست میشه قبلا هم یه خانمی بود که مثل خانم شما میترسید سوالش رو اینجا مطرح کرده بود اخر سر اومدن و گفتن که دیگه همه چی خوب شده

ترو خدا تا موضوعی پیش میاد زودی به فکر طلاق نیفتین طلاق اخرین مرحله هست کلی گفتم

شما معاشقه خوب داشته باشین خانم خودش خواهان دخول میشه

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۳ حبیب

به نظر من . اول برید پیش مشاور .

 

فکر طلاق هم از ذهنت دور کن و اولویت طلاق روهم بزار آخر (زمانی که به هیچ صراطی مستقیم نبود) .

 

 

 

 

 

 

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۵۵ برنامه نویس
بشین باهاش صحبت کن، اگر به جایی نرسیدی با ی بزرگتر مثه پدر یا مادرش صحبت بکن
وگرنه برو طلاق بگیر.از مهریه اش هم نترس.
یکی از حقوق مرد اینکه هرموقعه از زنش رابطه خواست باید قبول بکنه( تمکین )
حالا که قبول نمیکنه، دادگاه حقو بتو میده و مهریه رو نمیدی

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۵ سوال کننده
مشاور رفتم به پدر مادرش گفتم یه روز معاشقه داشتم هیچ کدوم اثر نداشت آخر به من میگه هوس باز منی که تو عمرمم رابطه جنسیرو تجربه نکردم خود مشاور به من گفت بهتره که جدا شید چون همسر شما آدم بی منطقیه بعد از کلی مشاوره مشاور از دستشخسته شد ببینید دیگه توان پرداخت مهریشو ندارم من آدم آرومی بودم الان روانی شدم نمی دونم چیکار کنم

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۶ لیلیک
برید پیش مشاور پس من چی بگم 6ماه بعد عروسی تازه با کلی ترس به رابطه تن دادم همسر مهربون من می گفت تو فقط آروم باش اصلا رابطه نداشتیم هم اشکال نداره.این ترس ها طبیعیه.واقعا باید قدر عزیزمو بدونم.تازه الانم یه کوچولو توو راهی داریم

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۹ فاطمه 30
وااااااااااااعجب آدمهایی پیدامیشن.خدابهتون صبربده.

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۲۷ بوی یاس

مشاور داریم تا مشاور هنوز دوماه هست یعنی چی روانی شدم تا الان صبر کردین سخته ولی باز واسه درمان همسرتون صبر کنین. دوران عقدتون چطور بود؟فقط یه بار معاشقه؟؟


از دردش میترسه یا کلا ذهنیتش راجع به رابطه بده؟قصدش رو از ازدواج بپرس باهاش اروم صحبت کن خب. در اخر اگه باز نخواست اونوقت حرف از طلاق بزنین .مهریه وقتی که هنوز دخولی صورت نگرفته نصفش تعلق میگره در اخر سر هم اگر تمکین نکنه فکر ننم مهریه ای تعلق بگیره.


بهتر بود سنش هم میگفتین

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۴۰ SIIH
ببرش دکتر هیپنوتیزش کنن،من یکی از آشنامون اینطوری بود 3 سال عقد بودن اصلا هیچ قسمتی از بدنشو نشون شوهرش نمیداد،حجاب کامل،وقتی دکتر رفت مشخص  شد تو بچگیشون مردی رو مادر زاد لخت تو راه مدرسه میبینه

اون مشاوره اگه مشاور بود از دس مریضش خسه نمیشد،درس خونده پ چیکار کنه؟؟؟اگه خودش منطق داشت بی منطقی خانومتونو توجیح میکرد،پ مشاور مریضه نه خانومت!!!
ببرش پیش متخصص اونم متخصص کار بلد نه هر کسی ک از راه رسیده ی مدرک گرفته ی مطب زده
کتاب براش بگیر بخونه فک نکنه دکترا هم دروغ میگن،باهاش دوستانه حرف بزن،نمیدونم شمایی ک ازش متنفر شدی چطوری میخای دوسانه باهاش حرف بزنی
اذون شد،کمکش کن ولش نکن

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۴۰ حبیب
طلاقش بده .  البته به پدر ومادرش بگو یعنی دوباره تاکیید کن . بگو که دختر شما این اخلاق رو داره . وبه نیاز من توجهی نمیکنه .وبهم میگه هوس باز. ومن میخوام طلاقش بدم . ومهریه هم نمیدم . چون واقعا مثل زنم نبوده دراین مدت . . وهیچگونه آسیبی هم ندیده دیگه از دست من . وفقط  معاشقه خالی داشتیم .. ولی اگر هم جواب نداد . به بابات یا مامانت بگو که برن با خانوادش حرف بزنن . که مهریه ازت نگیرن یا (10/0000/000 یا کمتر یا بیشتر دیگه باخودته) بهشون بده توافقی اونم به خاطر این اسم حضرت عالی داخل شناسنامه دخترشون هست 

خدایا قسمت میدم به این ماه عزیزت همه جوان هارو عاقبت به خیر کن . و  خانم این آقا هم از خرشیطون بیا پایین . نگزار زندگیشون از هم بپاشه.. واقعا سخته .

داداش عزیز . خودتو ناراحت نکن .بهت حق میدم که ناراحتی . اما سلامتی خودت از همه مهم تره

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۱:۰۵ مهدی
نمیشه یه طرفه بقاضی رفت!!! شاید اون خانوم چیزی در این آقا دیده!!!
که فهمیده موردی چیزی داره، باید حرفهای اونم شنید!!!! باید باکره بمونه!!!
قضاوت یکطرفه اشتباهه.

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۱:۴۶ کوش طلا
ای خدا
اگه مشاوره جواب نداده ،بشین باهاش صحبت کن
بگو هدفش از ازدواج چی بوده؟
به  رابطه جنسی فکر کرده که شوهر کرده؟
اگه کوتاه اومد مه خوب،وگرنه بهش بگو طلاقش میدی
بترسونش

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۳ رعنا
به خانومتون بگید
من برای رسیدن به تو این همه تلاش کردم حالا لایق ی رابطه جنسی نیستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۴۵ اوه مای کامپیوتر
صبر لازمه اش هست .
شما فعلا صبوری کن . مرور زمان باعث میشه که متنبّه بشه و خودش پا پیش بذاره انشاا...
کم کم درست میشه . فقط شما معاشقه یادت نره !!! محبت یادت نره .
فکر کن زنت یه کوه از فولاد اب دیده باشه ! و از موضعش عقب نکشه .... قبول ؟...
تو انقدر محبت کن که این کوهو آب کنه . که مطمئن باش آب میکنه !!!
معاشقه معاشقه معاشقه. تا جایی که ممکنه باهاش معاشقه ی بدون دخول کن. همه جوره !!
به زودی به دخول هم رضایت خواهد داد انشا ا...   فقط شما بهش گیر نده واسه دخول. بذار خودش رضایت به این کار بده . که مطمئن باش بهت این رضایتو میده.

مطمئنم حرفای بعضیارو شنیده و ترسیده !!!
حالا باید حرفای بعضیای دیگه رو بشنوه که ترسشو بریزن و تشویقش کنن و شهامت این کارو بهش بدن . از مادر و خواهر خودش و خودت بخواه که باهاش در این باره صحبت کنند.
یا این که ببرش پیش یه متخصص زنان و ازش بخواید که راهنماییش کنه و بهش بفهمونه که اصلا چنین ترسی از اساس بی دلیله و اشتباه متوجه شده . و هر چه که باعث این ترسش شده ، ناشی از توهمات بی پایه و اساسه. و این کار ترس نداره . درد هم میتونه نداشته باشه اگر شوهر به درستی این کار رو براش انجام بده و خودش هم ترس الکی به دلش راه نده !
دوستان محترم اینایی که گفتم تنها ناشی از مطالعاتم می باشد و من هیچ تجربه ی عملی نداشتم .!! یه وقت تصورات نابجایی از این حقیر نداشته باشین هااااااا  !!!
من هرچی خوندم رو فقط میگم . وگرنه من در واقع صفر کیلومتر صفر کیلومتر هستم... همین.

۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۰ رضا
اینجوری میگی ما رم از ازدواج بیزار می کنی  خیلی سخته آدم با یک زن بی احساس زندگی کنه اگه مطمىنی راه دیگه نداری طلاق بگیر

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۸ سوال کننده
بهم میگه من کلا از این کار بدم میاد حالا هرکاری می خوای بکن بازم میگم همه کار کردم درست نشد که نشد منو درک نمی کنید   پول ندارم  مهریشو بدم اینا هیچی مهربونم نیست معاشقمون کاملا یک طرفست

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۶ امیر محمد
اه اه اینجور چیزا رو میبینم بیشتر به مجرد بودنم افتخار میکنم ...
فکر اینکه طرف مقابلت اصلا از تو خوشش نیاد و تو واسش عذلب روحی باشی خیلی بده..
اینا همش تو فیلماست که میگن زندگی عاشقانه!!!
کو ؟! ما که ندیدیم شما دیدید به منم بگید..
داداش طلاق نده بیخیال اون دیگه زنته..

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۳۵ لاک پشت
پیشنهاداتی که میتونم بدم اینه:
اول مشاوره رو عوض کن آقای عزیز صبر کردی یه چند ماه روش اگه تلاشات جواب بده خانومت از اینکه خواستی چنین لذتی بهش بدی ازت متشکر میشه
دوم میل جنسی در خانوما به خیلی عوامل بستگی داره از شرایط تمیزی و نظافت شریک زندگیشون (بوی عرق یا بوی بد دهان یا نوع خشونت  در رفتار)و خیلی عوامل عاطفی دیگه
بعد مطمئنین ایشون دچار افسردگی نشدن؟ افسردگی به شدت میل جنسی رو سرکوب میکنه؟
یا اتفاق بدی در دوران کودکی دچارش شده باشن؟ که میل جنسی در خاطرش منفور و پست بشه. اگه اینطور شما باید افکارشم اصلاح کنید. گاهی خود آدم هم نمیده چرا از یه چیزی بد میاد اینه کار یه مشاوره خوبه..
اگه نه اصلا میل جنسی به معنی نیاز بدنی در وجودشون احساس میکنه اگه میلی جسمی ندارن حتما باید به پزشک زنان مراجعه بشه سرد مزاجی با مختل بودن این میل کلا قضیه فرق میکنه سرد مزاجی با خوردن گرمیجات بهبود داد ولی اگه شرایط جور دیگری باشه بعضی قرص ها شیمیایی هست که پزشکان اجازه تجویز اون رو دارن و خیلی هم قوی هستن.
من از حق طلاق منعت نمی کنم اما صبر کن حتما سخته حفظ خودت (تحریک شدن و تامین نشدن) . ایشالا جواب میگیری.
.
.
.
اگه نشد و نشد و نشد بدترین حلال خدا هست در مورد اون هم با یه وکیل صحبت کن. تمنا میکنم اول نرو سراغ راه حل آخر

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۷ در راه خدا
سلام; به نظرم برای حل این مشکل، اول باید ریشه آن را پیدا کرد. چون تا زمانی که شما ندونید ایشون چرا از رابطه جنسی بدش میاد و ترسش برای چی هست، تلاش تون نتیجه معکوس میده و باعث میشه که از همدیگه بیشتر فاصله بگیرید. سپس باید قلق همسرتونو بشناسید و بهش اطمینان بدید که ترسش بی دلیل هست و تمام تلاشتونو می کنید تا هر دو طرف از این رابطه سود ببرید. مثلا اگه ایشون به مسائل مذهبی اهمیت زیادی میدن; یه روحانی میتونه مشاوره بهتری بهش بده و بهش بگه رابطه جنسی زن و شوهر نه تنها بد نیست، بلکه خداوند ثواب زیادی برای این کار در نظر گرفته. یا به خانم تون بگه اگه امروز به نیاز جنسی شوهرت بی توجهی کنی و اونو سرکوب کنی، این باعث میشه که احتمال به گناه افتادن شوهرت زیاد بشه و در اینصورت شما مقصر هستی. چون حالا که ازدواج کردی، وظیفه ات اینه که از شوهرت تمکین کنی و از این غریزه به صورت درست استفاده کنی تا آرامش بر زندگی خودت و شوهرت حاکم بشه. یا بگه که رابطه جنسی زن و شوهر حلال هست و توی قرآن اومده که نباید حلال خدا را حرام کنید. اگه این نوع مشاوره رو تا حالا استفاده نکردید، حتما امتحان کنید. / موفق باشید

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۲:۲۶ SIIH
ب نوع تربیت خونواده و اطرافیانم هم بستگی داره اینقد تو گوشش خوندن این روابط بده بده درد داره درد داره ک شما رو هم یادش رفته،با پدر و مادرش حرف بزنید،خجالت و غرور رو بذارید کنار،بیاریدش تو همین سایت مطالبو با هم بخونید،ضررهایی ک برا خودش داره رو بگید کمی اغراق کنید بگید کم کم سرد مزاج میشی تا آخر عمرت بچه دار نمیتونی بشی،امکان داره کلیه هات از بین بره،زودتر یائسه بشی،زودتر پیر میشی،تو 30 سالگیت انگار آدم 50 ساله میشی من همه اینا رو بخاطر خودت میگم،کمی باهاش راه بیا،با خشونت باهاش رفتار نکن،صبر داشته باش،کمی بترسونتش بابت تمکین و این ک راحت میتونم طلاقت بدم و مهریه ای نداری(آخرین مرحله و دیگه چند روز گزشت و دیدید همه راهکارا و متن ها و توصیه ها و اقداماتون و. ..فایده نداره این حرفو بزنید کاملانم با آرامش و مهربونی،طوری بگید ک ترسش خنثی بشه نه بدتر بشه)،اما ب زور و خشونت نه،اگه مذهبیه،از راه مذهب وارد شید، بفکر خرج عروسی ک گرفتید باشید طلاق یعنی چی بعد 2ماه پول مهریشم ک میگی ندارم،خاهشا بابت این ک تمکین نمیکنه و رو حساب این ک مهریه نداره فردا نرو طلاقش بده!!! باید ثابت شه تمکین نمیکنه بعدشم مهریه تعلق میگره! و تحت شرایطی نمیگیره و کلا دردسر طلاقتون بیشتره تا کمی صبر!
اصلا فک کنید ببینید طلاقش بدید شرایطتون بهتر میشه؟ صیغه؟ تا کی؟ ازدواج؟ پولش و دخترش هس؟ غیر مشروع؟ همین معاشقه ی طرفه هم از بین میره و باید مدتها پله های دادگاه رو بالا پایین کنید،بعدش چی میشه؟مدتی مجردی، یا خودارضایی یا غیر مشروع! در کل بعدش بدبخت میشید هم شما هم ایشون!!!سبک سنگین کنید ببینید ارزش داره طلاق بگیرید
تو دوران عقد چطوری بوده؟ جفتتون با هم مطالب سایتو بخونید، حرفای کامپیوترو کامل رعایت کن،خانوم شما یا هیچی از مسایل جنسی نمیدونه یا ذهنیت بدی  از گذشته داره،یا حرفی ک خودتون زدید ترس  و این قابل حل شدنه،از شما مهربونی ببینه مهربون میشه 1 سال تحملش کن خوب نشد طلاق بگیر نه 2 ماه اونم بخاطر دخول!!! مطالب سایتو کامل بخونید،نفرتتون رو بذارید کنار من نمیفهمم چطوری دوس داشتنتون 2 ماهه ب نفرت تبدیل شده!
میگید حجابتو رعایت کن چیکار میکنه؟رعایت میکنه؟ اگه نه یعنی بدش نمیاد کمی شما رو اذیت کنه! کارای خونه رو چی؟ انجام میده؟خودش اصلا تحریک نمیشه نشونه ای نداره؟شاید بهش گفتن تو وظیفه ای نداری کاری کنی شوهرت خودش بلده چیکار کنه! در همه زمینه ها مشکل دارید؟ اگه فقط همینه قابله حله
اگه میگه کلا از این کار بدم میاد یعنی از بقیه کارا بدش نمیاد باهاش مهربون باشید مرحله ب مرحله جلو برید بازم میگم مطالب سایتو کامل بخونید و کمی صبر داشته باشید،شما دارید عجله میکنید 2 ماه خیلی کمه،مطالب سایتم با عجله نخونید با دقت بخونید،ب هم ریختن ی زندگی تشکیل شده آسونتره تا  ساختن دوبارش. شما اول زندگیتونه و این مشکلات هس،ی مدت خودتونو بزنید ب مریضی ماه رمضونم هس خسه و مونده و بیحال بیاید خونه ببینید مهربون هس؟بسترتون رو اصلا جدا نکنید،ی بار اینقد خونه و بیرون کار کنید،تو خونه پا ب پاش کار کنید کمی فیلم بازی کنید ک اصلا چشتون داره میره دلشو ب رحم بیارید بعد بگید بریم بخابیم؟ شما برو بخاب کمی منتظرباش نیومد بگیر بخاب اگه نتونستید خودتونو بزنید ب خاب!اگه مذهبیه فرداش بهش بگو زنی ک شوهرش از نیاز جنسی خوابش ببره و زن بهش توجه نکنه تمام فرشته ها اون زن رو لعنت میکنن! حدیٍثه تو کتاب تنظیم خانواده
این ک 2 خط کامنت میذارید یعنی اصلا حوصله و اصاب ندارید و شایدم تنبلید،درست میشه کمی زمان میبره،گفتم ک درس نشد سر سال طلاقش بده،امیدوارم بیاید بگید مشکلتون حل شده

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۵ سوال کننده
23 سالشه اوایل ازدواج فقط نازشو کشیدم گفت از شب زفاف بدش میاد گفتم  عیبی نداره رفته رفته دیدم اصلا به من توجهی نداره فقط به فکر خودشه ازش پرسیدم چرا به من بی توجهی گفت  من دوست دارم ولی اگه تو منو دوست داری نباید هیچوقت رابطه داشته باشیم گفت کلا از این رابطه حالش بهم می خوره خودم همه کار کردم که میگم طلاق می خوام مهریش 114 تاست نصفش تعلق می گیره ولی من هفتاد ملیون ندارم که بدم حقوقم ماهی یک هشتصده  بخدا من تقصیری ندارم خودشم میگه خودش میگه با هرکس دیگه ای بودم تن به این کار نمی دادم من نفرینش کردم هیچ کاری از دستم برنمیاد میام خونه دیگه باهاش حرف نمی زنم بهش نگاه نمی کنم اصلا جدا می خوابم بازم اینکارام روش تاثیر گذاشته یکم بهتر شده  لوس بازیاشو گذاشته کنار یکم به خودش اومده ولی خدارو خوش نمی یومد که یه پسری که حاضر بود جونشمبرای همسرش بده اینقدر عذاب بکشه خانم ها درک نمی کنند اگر مردی تحریک شه و بعدش ارضا نشه چه عذابی می کشه البته کاملا حس جنسی عاطفیمو بلکل از دست دادم

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۷ عقل میگه دورش بزن اگه دورت زد

سلام برادر ، چون من متاهلم میدونم واقعا خیلی مشکل بزرگی داری و حتی اگه خانمت راضی

بشه که شما دخول داشته باشی باز هم چون معاشقه یه طرفه ست شما از لحاظ روحی

مشکل خواهی داشت و نکته های طلایی من اینه که ، اگر دیدی همه تیرهای شما به سنگ می خوره شما چند راه داری

قدم اول متوجه کردن خانمت و خانواده ها از اقدامات زیر قبل از انجام دادن ، برای یک

 هشدار واقعی ، که اگه خدا بخواد شاید مشکلت حل بشه و اگر جواب نداد کارهای زیرو

 انجام بده .ولی بازم همه جوانبو بسنج ، شاید خانمت مشکلی داره نمیتونه بگه . 

 1) فکر کنم چون خانمتون تمکین نداره شما مینونی نفقه ندی

2) بدونه اینکه این خانمو طلاق بدی برو دنبال یه ازدواج دیگه

3) از راه های حلال دیگه خودتو تامین کن

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۶ محمد
همسر شما ناشزه هستش و نفقه براش حرامه اصلا مرد وظیفه نداره تا شب عروسی صبر کنه چه برسه به دو ماه بعد عروسی شما تا الانشم فراتر از وظیفت کار انجام دادی خدا هم می بینه همسر شما عذاب اخروی وحشتناکی داره زنی که تمایل جنسی داره بهتره هیچوقت ازدواج نکنه که یک پسر سالمو بدبخت کنه صبر بسته  مهریشو قصدی کنطلاق بگیر خودتم بسپرش به خدا  خدا جوابشو میده

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۴ یگانه
شما همه کار کردین براش بنظرم بطور جدی بهش بگین طلاقت نمیدم اما یک زن صیغه ای میارم خونه  جلوی چشمت نازشومیکشم باهاش حرف میزنم تاعذاب بکشی بفهمی من چه حالی دارم (فقط بگید عملیش نکنیدا).چند تا از احادیثی که تاکید به تمکین از همسر دارن براش نشون بدید بگید بخاطر عقاید مسخره ات داری آتیش جهنم را به جونت میخری .یک مدت هم بجز خوراک منزل پول  برای خرید وتفریحات دیگش راقطع کنید که بفهمه عدم درک یعنی چی .

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۴ زری
داداش تا اونجایی که من میدونم به دلیل عدم تمکین بهش مهریه تعلق نمیگیره. ولی اگه دوستش داری و نمیتونی طلاقش بدی و از اونطرف هم نیازهاتو داری سرکوب میکنی برو یه نفرو صیغه کن. صیغه واسه اینجور جاهاست. کار خلاف شرعی هم نمیکنی. حالشو جا بیار.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۷ سهیلا
برادر من بارها از روانشناسان شنیدیم که در آخرین جلسه خواستگاری نظر همدیگه رو درباره مسائل جنسی بپرسید وحتی اگه گرمید بپرسید گرمند اگر سردن بهم بزنید؛شما هیچی نپرسیدی؟شاید شما رو دوس نداشته مجبور به ازدواج شده؛شاید قبلأ کس دیگه ای رو دوس داشته؛شاید از درد بکارت میترسه؛شاید در کودکی یکی از همجنساتون خواسته بهش تجاوز کنه؛باید تو دوران عقد بیشتر معاشقه میکردین تا عادی شه واسش؛واسه مرد رابطه جنسی فقط بعد جنسی داره اما واسه زن بعد روانی و عاطفی هم داره؛شما فقط به خودت اهمیت میدی؛اینطور که معلومه از اول دوسش نداشتی که الان اینقد راحت از طلاق حرف میزنی؛کمکش کن اگه عاشقش بودی؛برنامه ماه عسل ۲روز پیشو ندیدی؟زنه تو دوران عقد تصادف کردو قطع نخاع شد اما مرده که راحت میتونست بره نرفت۵ساله عروسی کردن تمام کارای شخصی خانمو واسش انجام میده؛میگه سخته ولی عاشقشم؛شرایط شما که بدتر نیست؛اونوقت ناراحت میشید آقای نجفی میگه اونجاتون قلبتونه؛

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۴ علامت تعجب
عمو نجفی قرص خواب آور جواب نمیده؟ بریزه تو چائیش و فرداش ثابت بشه که تحملشو داشت؟

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۱ م
با این شرایط مهریه تعلق نمی گیر ه با یک وکیل صحبت کن چون تمکین نمی کنه مهریه به گردن شما نیست  بنده خدا ازدواج کرده ده به آرامش برسه نه دنبال دوا دکتر خانم بگرده این لوس بازیها دیگه چیه شاید این خانم برای مهریه نقشه کشیده یا عاشق کس دیگه ای هست میخای جون این بنده خدا رو به لب برسونه نه برادر من یک ریال مهریه نده ونترس وکیل بگیر

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۸ نیلوفر
دنیا رو میبینی .من ارزو چنین شوهری رو دارم .همیشه باید خودمو کنترل کنم که خود ارضایی نکنم.اونوقت خانم شما چنین شوهری داره ولی بی میل.من شما رو واقعا درک میکنم.حالم از این حیای احمقانه که دخترو پسر هنگامخواستگاری دارند بهم میخوره.اگه قبل از ازدواج راحت میتونستند در مورد این مساعل حرف بزنند الان وضعیت جامعه ما اینجوری نبود.زنه سرده ولی مرده گرمه یا برعکس.به نظر من یه مدت بهش بی محلی کنید شاید خانومتون راضی شد.اخه کسی نیست بگه که دختر خوب تو اگه از این کارا بدت میاد چرا یکی دیگرو بدبخت کردی .میرفتی با یک مثل خودت ازدواج میکردی.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۶ یاس

سلام

من به شخصه از مطالب این سایت بسیار آموخته ام از مدیر محترم و تمام دوستان که راهنمایی های مفید میکنن تشکر میکنم اما دوستان توجه کنن در مورد برخی موضوعات ممکنه افراد بدون علم به خیلی زوایای پنهان موضوع راهنمایی هایی میکنن و نسخه هایی میپیچن که بعضا ممکنه یه زندگی رو متلاشی کنه.

من واقعاً به این آقا توصیه میکنم به همراه همسرشون به صورت حضوری به مطب مشاوره تشریف ببرند و سعی کنند موضوع رو حل کنند، وقت برای طلاق زیاد هست حتی در صورت پاسخ نگرفتن شرع برای شما راهکارهای زیادی در نظر گرفته و حقوقی رو براتون در نظر گرفته، ولی در مرحله اول از صاحبان فن مشورت بگیرید.

امیدوارم مشکلتون زودتر حل بشه.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۴ سلام
از خانم ها معذرت میخوام ولی فقط همین یک جا توصیه دارم میکنم،تهدیدش کن که با این شرایط اولا که نفقه بر شما واجب نیست و دوما میرید بدون طلاق ایشون(چون توان پرداخت مهریه رو ندارید)یه زن خیلی خشکل و هات عقد میکنید و میاریدش تو همین خونه.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۳ عقل میگه دورش بزن اگه دورت زد

درباره نوشته های من بیشتر فکر کن و پیشنهادهای منو در آخرین مراحل انجام بده و سعی

 کن بیشتر بترسونی تا عمل کنی ولی سعی کن طلاق نگیری.طلاق عرش خدا را به لرزه

 درمیاره. دعا کن انشاالله درست میشه.نگو نمیشه امید داشته باش.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۹ 1

سلام.طاعاتتون قبول. شما چقدر کم طاقتین. بابا بنده خدا شاید ترسیده.

این دو تا مقاله را بهش نشون بدین. بگید ببین چقدر میشه قشنگ و بدون درد این کار را کرد؟

بعد بذارید بخونه و کامل درد و دلاش را بهتون بگه:

راهنمای شب زفاف برای داماد ها

راهنمای شب زفاف برای عروس خانم ها

 

2 ماه اصلا زیاد نیست.من تو همینجا خوندم که خانومایی می گفتند با عشق همسرشون چندماه صبر کرد و خانم خودش خیلی خجالت می کشید.

شما یه کاری کن که او هم تحریک بشه.

۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۹ سوال کننده
از اول بگم زمان عقد اصلا روم نشد حرفی بزنم خودش روز عروسی گفت از شب زفاف وحشت داره منم گفتم شب زفافی نداریم به خاطر اینکه بهش خوش بگذره گذشت من اصلا نیاز جنسی رو ول کردم فقط بهش محبت کردم همیشه بوسیدمش بغلش گرفتم  آخرا بهم میگفت  اه اه بزار راحت باشم بردمش پیش مشاور مشاور تو چند جلسه باهاش حرف زد به نتیجه نرسید بهم گفت به پدرمادرش بگم گفتم پدرمادرش باهاش حرف زدن نتیجه نداشت همه راه ها رو امتحان کردم آخر بهم گفت خودتم بکشی تن به این کار نمی دم هوس باز دیگه خسته شدم دختر بی محبتی هم هست بعد عقد اخلاقش بد شد زورش میاد منو ببوسه فقط عاشق تیپ وقیافشه  تا حالا یکبارم بعد ازواج باهاش ارضا نشدم بدنشم تاحا کاملا ندیدم بعضی ها به من گفتید کم صبرم مطمین باشید شما جای من بودید با این اوضاع صد در صد  دیوونه می شدید اگه طلاقش بدم  دیگه ازدواج نمی کنم خودمم می برم عقیم می کنم راحت میشم

۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۶ lida
شاید بر بخوره بهت ولی بشین باهاش دردو دل کنو گریه کن..اگه با گریت تاثیری توش ندیدی بفهم زن نیست سنگه.. بهش رکو راست بگو میخوام برم صیغه کنم..خیلی جدی بگو.شاید اصلا دوست نداره..فقط میخواسته باهات پز بده.

۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۱:۳۹ سهیلا
شما پیش ۱سکس تراپ باید برید؛باعرض معذرت از خانم ها وآقایون چون هدف کمکه بی پرده بگم بهتره؛جایی خوندم سکس دهانی طولانی باعث میشه زن کنترلشو از دست بده تاجایی که خودش درخواست دخول میکنه؛۱بار معاشقه داشتید حالا تصمیم بگیرید که اگه تونستید راضیش کنید چندماه فقط معاشقه داشته باشید بهش قول بدید بدون دخوله بعد از چند بار شروع به سکس دهانی کنید واسه همسرتون؛مطمئن باش جواب میده؛تو  ماماسایت خوندم خانمی بعدچند سال این هفته دخول روتجربه کرده؛برید اونجا سوأل بپرسید از خانم ماما؛تعجب میکنم این زمونه روز بعد نامزدی درباره مسائل جنسی حرف میزنن بعضی هم عمل؛شما چطور چیزی نگفتی عجیبه؛دنبال طلاق نرو فامیل ما۲ساله میره دادگاه میگن بروتمکین کن؛این زمانو خرج درمانش کن

۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۲:۳۹ نیلوفر آبی
به سوال کننده:
ایا خانم شما در مقابل چیزهایی که شادش می کنه عکس العملی نشون میده؟! مثلا زمانیکه براش کادو میگیرین!  یا خبر شادی بشنوه- ایا ذوق می کنه- واکنش نشون میده ؟ یا خیلی راحت میگه ممنون- دستت درد نکنه- بدون هیچ عکس العملی
ایا در برخورد با دیگران خونگرم برخورد میکنه؟ مثلا خیلی احوالپرسی گرم- یا دوستش زنگ بزنه خیلی گرم صحبت می کنه ؟ یا واکنشی نداره - معمولی برخورد میکنه
-----
اگه درمقابل اینه هیچ واکنشی نداشته باشه و معمولی برخورد کنه- کلا خانم شما ادم سردی هستن(منظورم طبع سرد یا گرم ادمها نیست)- توانایی بروز احساساتش و نداره- کلا از لحاظ احساسی ضعیف هست- حتی اونها توان درک غم و ناراحتی و گریه در مقابل یه مشکل رو ندارن- و این عکس العملها براشون گنگ هست
در نهایت اگه توان تحمل همچین سردی(جدای از مسائل جنسی) رو ندارین- فکر کنم طلاق بهترین راه هست- چون این خانم در اینده نمی تونه یک مادرمناسب وهمسر خوبی باشه

۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۲ سهیل !!
از یک کاربر
یه آمپولی قرصی چیزی نیست که بعضی دختر ها را تا قبل از ازدواج بشه واژینیسموس کرد وبعدبایه آمپول دیگه درستش کرد؟!! :-)
......................................
به سوال کننده
این ویژگی ها که دوباره گفتی بیشتر میاد که وسواس باشه.
صبرشما تا حالا از سرشم خیلی زیاد بوده
در هر صورت شما به شرط سلامت ازدواج کردید ولی او از نظر روانی سالم به نظر نمی رسه وبه قول خانم آقای "م" مهریه احتمالا بهش تعلق نمی گیره. با وکیل مشورت کن دوباره ازدواج کن .برای کسی که غمت را نداره هیچ غمت نباشه. همونطور که خودت گفتی بذار با تیپ وقیافش خودش تنهایی حال کنه.

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۱:۲۲ بزغاله

یه فایل صوتی گوش داده بودم سخنران مشاور خانواده بود و درباره مورد مشابه شما حرف میزد. ایشون میگفتن با حرف زدن با دختر به این نتیجه رسیدیم که ایشون یه تجربه تلخ توی گذشته شون دارن. با رضایت شوهرش ایشونو هیبنوتیزم کردیم و متوجه شدیم توی ۹سالگی یکی میخواست بهش تجاوز کنه ولی موفق نشد و این باعث شده بود از رابطه جنسی متنفر باشه. در اخر هم نمیدونم چجوری ولی این خاطره رو از ذهنش پاک کردن و همه چی درست شد.

 

شما بهتره یه مشاور درجه یک پیدا کنی. باور کن هرچی هزینه کنی برا درمانش پشیمون نمیشی. به مشاور هم بگو ممکنه یه تجربه تلخ توی کودکی داشته باشه.

خیلی وقتی مسخره ترین راه حل مناسب ترین راه حله!!

اینو هم بگم که یه نمودار هست به اسم" نمودار استخوان ماهی". حتی توی بزرگترین شرکت ها و کارخانه ها برای حل مشکلاتشون از این نمودار استفاده میکنن.

من جای شما باشم از این نمودار استفاده میکنم . توی اینترنت دربارش میتونی مطالب خوبی پیدا کنی

توی

 

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۰ سوال کننده
از صیغه بدم میاد به هیچ عنوان اینکارو نمی کنم
کلا آدم بی منطقیه حرف حساب تو کلش نمی ره تصمیمم برای طلاق قطعی شد مهریه بهش نصفش تعلق می گیره که قصدیش می کنم می دم تمام روش هایی که گفتید و صدبرابر بهتر به پیشنهاد مشاور انجام دادم
اصلا مشاور به من گفت شما با این آدم خوشبخت نمیشید فردا بایک وکیل حرف می زنم ببیم چجوری از دستش راحت بشم
تا حالا بدنشو بهم نشون نداده  چه برسه بخوام اونکاره سخت و چندش و انجام بدم حرفا می زنیدا  کلا یک آدم بد هستش که خودشو بعد عروسی نشون داد تنها مشکل این نیست تو خونه هیچ کاری انجام نمیده میگه وظیفم نیست با پدر مادرم با ادب حرف نمی زنه فقط یه مصرف گره به درمانش اصلا امیدی ندارم چون ذاتش خرابه موفق باشید ممنونم از راهنماییتون

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۶ : )
سلام
 اول به lida خانم بگم که واقعا نمیدونم ذهنیتتون چیه که این راهنمایی رو به سوال کننده دارین. اخه ادم مگه توی ازدواج گدایی محبت میکنه ؟! گدایی سکس میکنه ؟!!
یعمی چی که برید پیشش دردو دل کنید گریه کنید ، گریه کنه پسر بیچاره ک چی بشه.

به سوال کننده عزیز :

دختر خانم اصلا شما رو دوست نداره ، علاقه عاطفی به شما نداره. من فکر میکنم قبلا در حد 15 یا 20 درصد شما رو دوست داشته. چون بوسه و معاشقه داشتین. ولی الان شاید اصلا علاقه ای وجود نداره !! دلایلشم یکی اینه حیای جنسیش رو برملا کردین برای خانوادش ، به قولی تابلو شده جلوی خانوادش الان دیگه گارد بیشتری در مقابل شما گرفته و دلیل دیگش مشاوره بردن خانمتون بوده. به نظر من شما باید صبر بیشتری میکردین و فقط شما مشاوره میرفتین نه خانمتون . تا از طریق مشاور های مختلف و ازمایش راهنماییاشون در زندگیتون نتایج رو بصورت غیر مستقیم برسی میکردین.

اما اینطوری به نظرم یه جورایی پلای پشت سر رو خراب کردین. چاره کار دو راهه یا پلای پشت سر رو دوباره بسازین .. یا دیگه این خانم رو طلاق بدین و به عقب بر نگردین!! (قانونا و شرعا هم حق با شماست ) اما اگر به عهد و وفا و دوست داشتن یکطرفه خودتون پایبندین ، به زندگی خودتون کمک کنید و هر بار دوباره تلاش کنید و دوباره همه چیز رو از سر بگیرین.
 
در مورد همسترتون باید گفت : نداشتن این علاقه عاطفی ممکنه چیزای مختلفی باشه : قبلا کسی رو دوست داشتن. بخاطر همین به شما علاقه ندارن. یا جسارتا قبلا رابطه داشتن و بکارت ندارن و نمیخوان شما بفهمی تا ابروشون بره. یا تربیت درست خانواده رو نداشتن ، ادمی لوس و خود خواه بار اومدن !! یا بلوغ فکری و جنسی ندارن و الان براشون زوده و بسیار میترسن و واقعا مشکل دارن .. به عبارتی بسیار زود ازدواج کردن .. هرچند که از نظر تیپ و قیافه و اندام کامل هستن.

و البته نداشتن علاقه همسرتون غیر از این موارد میتونه در شما باشه : گاهی ادم فقط خودش و اطرافیانش (بجز همسر) فکر میکنیم که خوبیم . اما در واقع خوب نیستیم.
بهترین دختر هم اگه شما این اشکالات رو داشته باشین ممکنه ازتون خیلی زده بشه ، اما برو خودش نیاره .

مثلا:
بیرون برا دوستا و خانواده و غیره خوبین اما برا همسر اصلا خوب نیستین. بد اخلاقین.
لوسین ، زیاد گرمین ، رفتار بچه گانه دارین، تربیت جنسی ندارین. عجله زیادی در سکس دارن.
انتظار بی جا دارین .
تصورتون از عمل جنسی با تفکر عمل جنسی همسرتون متفاوته .
وقتی میخوستین ازدواج کنین از روی فشار جنسی بیشتر بوده.
صبر و حوصله زیادی ندارین ..


در هر صورت همه این چیزهای گفته شده احتمال ها هستن.
پیشنهاد :
قبل از هر چیزی خوب به این موضوغع فکر کنین که این زندگی رو میخواین یا نه .. اگه نمیخواین که هیچ ولی اگه میخواین باید براش تلاش کنین.

باهاشون همیشه معاشقه داشته باشین. صبرو حوصله در معاشقه بخرج بدید. معاشقه فقط این نیست که داخل تختخواب معاشقه داشته باشین. وقتی از سر کار میرین برین ببوسینش. یا وقتی تلوزیون میبینین ببوسینش. یا مصلا داره خودشو ارایش میکنه ببوسینش.. یا داره لباس میپوشه ببوسینش. یا وقتی دارین کاری تو خونه میکنین که یهو توجه همسرتون جلب میشه .. بدونه اینکه تابلو بازی در بیارین ببوسینش.. در کل منظورم اینه که خراشی که در زندگیتون افتاده رو ابتدا باید درمان کنید. سعی کنین نه زیاد بهش توجه کنین که تابلو باشین نه کم توجه کنین.. معولی باشین .. میدونم قبلا شاید این کار که معمولی بودین رو شاید اجرا کردین ولی الان رابطه شما خدشه بهش وارد شده و خانواده دختر و شاید خانواده شما فهمیدن. از این به بعد خانواده ها رو در جریان نذارین .. واقعا عادی رفتار کنید.

کم کم بعد از وقت گذاشتن های زیاد ، مهر و علاقش رو به زندگی بیشتر کنید .. مستقیم دیگه باهاش حرف نزنید .. الان دیگه کار از مستقیم حرف زدن گذشته .. ایشون گارد گرفتن نسبت به شما .. مشکل هر چی که باشه، باز هم ایشون گارد گرفتن، و نمیخوان دخول انجام بشه.

وقتی مهر و علاقه همسرتون به حالت سابق برگشت اون موقع هستش که تازه سر خونه اولتون رسیدین ! از اون موقع به بعد باید دو برابر تلاش کنید. مثلا موقع هم بستر شدن باید روش های مختلفی رو در پیش بگیرید .. البته به غیر از اجبار و زور!!

خیلی چیز ها رو با نوشتن اینجا نمیشه گفت .. امیدوارم تلاش بیشتری کنی







 





  




 

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۱ محمد
حالم از اینجور زنا بهم میخوره اه اه طلاقش بده راحت شو فقط خدا جوابشو بده با زندگیت بازی کرد چقدر یک زن می تونه پلید باشه زندگی با چنین زنی کفاره داره تقصیر خودته ای آقا پسرا هرجا رفتید خاستگاری مهریه بالای چهارده تا رو قبول نکنید تجربه دارم که میگم دیگه تو خونه زن میشه سرور شما می شید نوکر  
 زنانی که فقط با مهریه بالا حاضر به ازدواج می شوند شوم و بی برکت اند
مهریه کم رو قبول کنید ولی مردونه زنتونو بچرخونید بهش محبت کنید احترام بزارید دنیارو براش بهشت کنید

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۸ سهیلا
آقای نجفی نظر شما چیه؟بنظرتون زود نیست واسه طلاق؟آقایون این پست راهنمایشون طلاقه حتی اونایی که مدعی اند قلب عاطفیشون سرجاشه نه پایین تر؛البته به نظر من این آقا خانمشو دوست نداشته و ازدواج کرده وگرنه به فکر طلاق نمی افتاد اگه دوستش داشت دوران عقد حتمأ معاشقه ازش میخواست؛ایشون خودشونم مقصرند_منتظر نظر شماهم هستیم
نظر:
سلام
به نظر بنده باید دید خانم نسبت به رابطه ی جنسی عوض بشه . باید مشخص بشه دلیل تنفر ایشون از رابطه ی جنسی چیه ؟ اون وقت میشه اون رو توجیه کرد . 
موفق باشید

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۷ گل نازار
العجب   !!!!!!!!!!!!!!!!!
این دیگه چطور آدمیه؟!!!

۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۲ سوال کننده
آقا یا خانوم گلنازار من آدم بدی نیستتم بی وفا ننیستم 
خانم سهیلا اگر اخلاقش خوب بود تا آخر عمر باهاش  زندگی می کردم حتی خودمو عقیم ی کردم
خودتونو بزارید جای من حالا مثلا شوهر کردید شوهر شما به نیاز جنسی شما بی توجه بود اخلاق نداشت دست بزن داشت به هیچ صراتی مستقیم نبود مشاور ازش نا امید می شد شما به چه چیز این آدم باید دل می بستی  که باهاش زندگی کنی

۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۳ گل نازار
آقای سوال کننده من منظورم به شما نبود من از رفتار های خانمتون تعجب کردم یعنی واقعا فکر نمیکردم همچین زنی هم وجود داشته باشه.در هر صورت من که کاری از دستم بر نمیاد ولی برای سعادتمندی و عاقبت به خیری هر دوتون دعا میکنم.ان شاء الله که خانمتون هم عاقل بشه

۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۵ یا حق

 به سوال کننده:سلام برادر خوب من خانمی هستم که توی عقد شوهرم با من همین مشکلو داشت من مذهبی بودم و همسرم هم مذهبی بود من دوسش داشتم امابرام راحت بودن ورابطه سخت بود کم کم شوهرم ازم متنفر شد...دیگه منو با بی تفاوت بودن تنبیه می کرد حتی می شد 10روز همو نمی دیدیم من خیلی دلم براش تنگ می شد تا یه شب که بی تفاوت کنارم نشسته بوذ گفتم ما باید اعتراف کنیم ازدواجمون اشتباه بود تا فردا فکر کن بهم جواب بده دیگه اادامه بدیم یا نه.فردا شبش اومد دنبالم چند ساعت با هم حرف زدیم گفت ازم دیگه بدش میاد گفت که رابطه چقد براش مهمه و من ازش دریغ کردم گفت که از دست کارای من به خدا پناه می برده و گریه می کرده کاش می شد من با خانمت صحبت کنم که اشتباه بزرگ منو تکرار نکنه........که من خیلی پشیمونم که دوران عقدمو به گند کشیدم اما حرف زدن ما بدون غرور و از ته دل با هم ما رو نجات داد غدورمونو کنار گذاشتیم یه رو شدیم دیگه کم کم فهمیدم زن نباید برای شوهرش مغرور باشه .کتا ب کتاب کتاب در باره روابط زن و شوهر و خصوصیاتشون زیاد خوندم و خیلی خیلی بهم کمک کرد و بیشتر از همه دلی حرف  زدن شوهر بود راست و حسینی هر چی ته دلمون بود به هم گفتیم بشین کنار زنت دستشو بگیر تو دستت بدون واسطه باهاش حرف بزن مشاور خوبه اما پدر مادر و خانواده رو  قاطی ماجرا نکنید چون بعدا یه عمر تو چشتون می زنند.الان هر دو گرم و خوشبختیم هرچند مشکلات زندگی زیاده...من می دونم خانمت داره چه اشتباه بزرگی می کنه  کاش بدونه...من وقتی حرفای شوهرمو از ته دل شنیدم 2شبانه روز گریه کردم و نخوابیدم دیگه زانوهام نا نداشت من خواهرام تو عقد خیلی به سرد بودنم انتقاد می کردن حالیم نمی شد هیچی مثل حرفای خودش و مطالعه به دادم نرسید.دیگه به جایی رسیده بود که می گفت ازت متنفرم هرچی نبینمت دلم برات تنگ نمی شه شنیدنش برام خیلی سخت بود اما خدا خواست درکش کردم گفت من که یه عمر پاک بودم چرا باید این لذت رابطه رو از زبون دیگران بشنوم و تو ازم دریغ شدیم  بعد از اون اما کم کم  به راه اومدم فهمیدم چقدر از غافله عقب بودم تقصیر خودم نبود از بچگی تو غصه ها غرق بودم و برای  جبران روزگارم رو فقط به درس خوندن  و بلافاصله بعدش به کار گذرونده بودم و ظرافت های زنانگی را یاد نگرفته بودم تذکر مادرم هم فایده نداشت تا این که زودپز صبر شوهرم ترکید و خالصانه از من خواست ومن ادم شدم...و از ان روز کم کم   ....باحوصله باش ... کم کم....یه زن  واقعی شدم....اما هیچ وقت چراغ امید تو دل زنت خاموش نکن بدار بدونه هنوز دوسش داری اگه خودشو اصلاح کنه کاری نکن که باهات لج کنه ....مواظب باش خردش نکنی

 

۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۶:۵۶ سهیل !!
به یه کاربر

هههههههههه
این دستگاه جلو گیری هم گاهی چیز گیر میشه موردی اورژانسی همینطور دیدم که زن ومرد را پیچونده بودن بردنشون نمی کدوم اتاق تا جداشون کردند دقیق متوجه اتفاقشون نشدم فقط در همین حد فهمیدم که دستگاه جلوگیری باعث شده.!!!!

۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۳ به سوال کننده
اینطورکه شما میگیداصل بدن ایشونو ندیدید. پیشنهاد میکنم وقتی حموم هست یهویی برید تو وغافلگیرش کنیدوبعد معاشقه کنید. اخه از رو لباس که هیچ حسی نداره معاشقه!!!!!!!!!!!!

۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۹ bib
شما حق داری واقعا یه ادم بی منطقی هستن ، اگه تصمیم  طلاقتون قطعی هست پس بهتره همین کارو بکنید ولی امیدتون به زندگی رو بعد از ایشون از دست ندید شاید خدا این جوری صلاح میدونسته با یه فرد دیگه از لحاظ مسایل جنسی نرمال باشه ازدواج کنید و به زندگیتون ادامه بدید

۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۵ ...

من باحرف یاحق و و کابر لیدا موافقم گاهی یه حرف ته دل و گریه خیلی تاثیرگذاره.

خودم زمان عقد هرچی شوهرم میگفت دوست دارم برام تصنعی بود حس میکردم تو کتابا خونده ما زنها از این کلمه خوشمون میاد هی میگه به غرورم برمیخورد یکبار دیگه آمپرش زد بالا و شروع کرد به گریه کردن که واقعا دوستم دارم چرا باورنمیکنی باچه زبونی بگم...

و اینجا بود که من باورم شد

دیدن گریه یک مرد خیلی سخته یعنی اوج سختی و بنظرم خیلی تاثیرگذار

۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۷ آزاده
یه پست بود با عنوان "تا حالا این حرفا رو به کسی نگفته بودم " که یه خانم از اینکه شوهرش 12 ساله که به روش طبیعی ارضاش نمیکنه حرف زده بود و درددل کرده بود . هیچکس به اون زن نگفت از شوهرت جدا شو . حتی کسانی هم که براش ابراز احساسات کردن صراحتا نگفتن تقصیر شوهرته . بقیه هم که مستقیم خانم رو سرزنش کردن و گفتن ایراد از تو ئه . اون خانم 12 ساله که با کمبودای زندگیش ساخته . اما این پست رو داشته باش . تا آقا 2 ماه از ازدواجش گذشته و خانمش نتونسته ارضاش کنه بی تاب شده . سیل نظرات سرازیر شده یکی گفته طلاقش بده یکی از خانومه ابراز تنفر کرده یکی آرزو کرده جای این مرد نباشه . اما هیچکس به این آقا نگفت صبر کن . هیچکس نمیگه آقای محترم شما چطوری مدعی هستی که در عرض زمان کوتاه "دو ماه " همه راهها رو رفتی و میگی راهی نمونده که نرفته باشم ؟ در عرض دو ماه ؟ اینجا میشه وفای زن و مرد رو با هم مقایسه کرد . اون زن قبل از ازدواج به شما گفته که از شب زفاف ترس داره . فریبت که نداده . من هم برای اون خانم که 12 سال بی مهری شوهرش رو تحمل کرده بود ناراحت شدم . هم برای شما . نه اینکه بخوام به شما حق ندم اما شما هم شرعا مسؤولی هم نفقه خانمت رو باید بپردازی .  البته اگر به رساله و تقلید اعتقاد داشته باشی و مثل بعضی از آقایون ادعای تفسیر دین رو طبق سلیقه خودت نداشته باشی . جدای از مشکل خانمت که باید حل بشه و هرچه زودتر بینتون صلح و صفا بشه این جمله رو بخون و بارها با خودت تکرار کن و بدون اون آقایونی که بهت میگن خانمت گناه میکنه و چون تمکین نمیکنه نفقه ای هم بهش تعلق نمیگیره تا بحال لای رساله رو هم باز نکردن : 
بسم ا.. المنتقم الجار
مساله 2565 رساله آیت ا... فاضل لنکرانی:
"اگر موقع خواندن عقد دائم برای دادن مهر مدتی معین نکرده باشند زن میتواند پیش از گرفتن مهر از نزدیکی کردن شوهر جلوگیری کند چه شوهر توانائی دادن مهر را داشته باشد و چه نداشته باشد "
 اما :
" اگر پیش از گرفتن مهریه به نزدیکی راضی شود و شوهر با او نزدیکی کند دیگر نمیتواند بدون عذر شرعی از نزدیکی شوهر جلوگیری  نماید ". اون تمکینی که آقایون شنیدن مال این بخش دومه . مطمئنم الان سیل اعتراضات و انتقادات تو ذهن آقایون شکل میگیره . اما باید در برابر حکم خدا تسلیم بود . 
بله همان شرعی که به مرد اجازه داده صیغه کند به زن هم اجازه داده تا مهریه اش را نگرفته اساسی ترین نیاز شوهرش را برآورده نکند . من نمیگم این خانم این کار رابکند اما میگم اگر هم بنا به هر دلیلی انجام داد اونقدرها هم که فکر میکنید حق به جانب مرررررررررررد نیست . 
قربون حکمتت برم خدا . 

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۰:۱۸ بزغاله

شما از روز اولی که مشکلتونو مطرح کردین فقط و فقط حرف از طلاق میزنین !!

اگه واقعا تنها راه حل باقی مونده براتون همینه پس چرا مشکلتونو اینجا گفتین ؟؟

و اگه دنبال راه حلی به جز این میگردین لطف کنین این کلمه رو دیگه اینجا مطرح نکنین.

دو ماه برا همچین تصمیمی زمان خیلی کمیه.

با طلاق گرفتن هم خودتو بدبخت میکنی هم خانومتو و مطمئن باش چیزی هم بدست نماری

 

دنبال روانشناس برو

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۴ حسن
شما چرا همه چیزو تو اون صد گرم گوشت خلاصه کردین ؟

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۸ حسن

اگه اینقدر دردت کاریه شب یه پارچ دوغ به خوردش بده و بذار با خیال راحت بخوابه و ..

وقتی بیدار شد خودش میفهمه چه اتفاقی افتاده ..!!

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۰ محمد
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
 خانم ***** شما یک فمنیست درجه یک هستید  همه جا به مردا توهین می کنید
اولا شوهر اون خانم اخلاقش خوب بود و بخش اعظمی از وظایف خودشو به درستی انجام می داد ولی خانم این آقا هیچ کاری نمی کنه دوما این آقا گفته اگه زنش مهربون بود خودشو عقیم می کرد خوب حالا من از شما می پرسم اگه شما با مردی ازدواج می کردید کهه هیچ کدوم از وظایفشو انجام نمی داد چیکار می کردید با این رو حیه ای که از شما سراغ دارم سر هفته در خواست  طلاق می کردید
ددور اطراف ما زنان زیادی هستند که شوهر فرشتشون رو با اوج بیرحمی با ابزار مختلف به خاک سیاه کشوندن ولی ما عقل داریم ***** ***** ****** و می دونیم همه زنا مثل هم نیستند

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۴۶ ابوالفضل
خانم آزاده خواهر محترم من مردی در زندگی شما بهتون اذیت کرده که این همه به مردان سوظن دارید اگه کرده من از طرف اونآقا از شما معذرت می خوام 
خواهر من به خدا مردا اونطوری نیستند که شما فکر می کنید  مرد خوب و فرشته خیلی زیاد داریم در بعضی از کامنت ها البته عذر می خوام ولی لهنتون یکم تنده خواهش می کنم یکم مهربان تر حرف بزنید
من از این آقا یک انتقاد دارم اونم اینه که حداقل یک سال صبر کنه بعد حرف طلاق بزنه ولی اون خانوم به کوچکترین وظایفش پایبند نیست  اینم باید در نظر بگیریم 
خواهر محترم من خوب و بد بودن به زن و مرد بودن نیست به ذات طرف بستگی داره
اگه انتقادی حرفی با من دارید منتظر نظرتون هستم و برای شما آرزوی موفقیت می کنم در پناه حق باشید

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۰ سوال کننده
خانم آزاده من مقلد آیت الله خامنه ای ام و قانون کاملا از من دفاع می کنه هم شر تازه اگه ثابت بشه مشکل جنسی داره مهریه بهش تعلق نمی گیره ولی من خیلی وجدان دارم که تا الان طلاقش ندادم چون اگه شما جای من بودید با این اخلاق ظرف یک دروز طلاقش می دادید گفتم بارها میگم دیگه به خاطر مصرف قرص اعصاب تمایل جنسیمو از دست دادم و فقط به خاطر اخلاقش می خوام طلاق بگیرم  شوهر اون خانمی که شما گفتید با اخلاق و وظیفه شناس بودن و فقط به ارضا همسرشون اهمیت نمی دادن که با پیگیری درست می شه ولی برای من هیچ کاری انجام نمی ده   با وکیل مشورت کردم گفت کاری می کنم یک قرون مهریه ندی ولی من دلم نمیاد طلاق بدم بازم یک سال برای  وجدانم صبر می کنم خانم یا حق من در دوران زندگی مشترکم و این مشکلو دارم نهدوران عقد باید اعتراف کنم  در دوران عقد خودم هیچ تمایلی به معاشقه نداشتم به خاطر حیای پسرانه ام ولی بعد ازدواج برای من سخت شد حساب کنید زمانی که شما می تونید در آغوش و کنار همسرتون بخوابید بایدجاتونو جدا کنید تا فشار جنسی اذیتتون نکنه مشاور همه ی این ها رو به اون گفت ولی با بی منطقی قبول نکرد اصلا درست بشو نیست

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۸ آزاده
خیییییییییییییلی خوشحال شدم آقای سؤال کننده که گفتی طلاق رو تا یکسال عقب میندازی . میبینی آقای ابوالفضل تلنگرم کارساز بود .  من یه شوهر بیست و درجه یک دارم که البته اهل منطق و گفتگوئه . نگران من نباشید . اما علت اینکه فکر میکنید من تند حرف میزنم چیه ؟ تو حرفام غیر از کلام حق چی پیدا کردین ؟ یه جمله اشو بگین . کجای حرف زدن از احکام خدا با افکار فمینیستی همخوانی داره ؟ چرا فکر میکنید زن خوب زنیه که در برابر افکار مردان همه جوره تسلیم و بی نظر باشه ؟ من از بچگی با پدرم که فرهنگیه راجع به مسائل مختلف حرف میزدیم . با دخترا تون گفتگو کنید . بذارید به حقوق و وظائفشون آشنا بشن . بذارین بلد باشن خوب حرف بزنن . زنهای جامعه ما اونقدر تسلیم و کم حرف بودن که مردا فکر میکنن زن یعنی همین .  من بعنوان یه زن با عاطفه که ده ساله با شوهرش زندگی مشترک خوبی داره هم  به حقوق خودم آشنام هم به وظائفم. مثلا اجازه خروج از منزل رو برای تمام عمرم از شوهرم گرفتم چون اگه زنی این کار رو نکنه هربار که از خونه بیرون میه شرعا مسؤوله . اما از طرفی به آقای سؤال کننده میگم زن شما از لحاظ شرع الان ناشزه حساب نمیشه و باید خرجیشو بدی (قانون گل و بلبل مملکتمونو رو نمیدونم چی میگه اما شرع رو میدونم ) .نگران من نباشید شوهرم از نوع زنهای قوی خوشش میاد . . اما راجع به مقایسه این دو تا پست که گفتم بیشتر فکر کنید . باور کنید تا حد زیادی حق با منه . آقایون یه خورده بیشتر فکر کنید . 

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۶:۳۵ نقاب
تو یکی ازکشورا بنظرم هند که اماربالایی ازتجاوزها روبه خودش اختصاص داده ؛ دخترا شلواری اختراع کرده بودن که درصورتی که متجاوزی بهشون  نزدیک میشد بلافاصله  دکمه ای رو که روی اون شلوارمخصوص نصب بود روفشار میدادن و این دکمه بمنزله ی هشدارو خطربود وسریعا با اولین ونزدیکترین بازرسی پلیس محل ارتباط میگرفت و پلیسا  می اومدن واسه دستگیری متجاوز!!!!  هههه

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۷:۱۵ x

همسرتون مشکل جدی داره..واقعن دلم براتون سوخت شما چقدر صبوری ماشالا.2ماه کم نیست.زودتر تمومش کنید . حق شما ضایع شده.

 

 

یاد اون پست مدیروبلاگ افتادم ((((قلب عاطفی مرد کجاست؟))))

بنده خدا داره سکته میکنه

 

شما که میفرمایید پیش مشاور رفتید و مشکل حل نشده تمومش کنید دیگه جای حرف نمونده

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۴ نیلوفر آبی
اتفاقا جریان شما شبیه یکی از دوستان بود:
دوسال عقد کرده بودن- همدیگرو خیلی دوست داشتن اما بعد از دو ماه که از عروسی گذشت از هم جدا شدن- چون طی این مدت اقا پسر نگفته بود که توانایی جنسی نداره- و التش رشد نکرده و...- برای همین خانم با علاقه زیادی که بهم داشتن از هم جدا شدن-
چون نمی تونستن همدیگرو تامین کنن- و خانم علاقه به بچه داشت-
-------------------
عدم تامین این نیاز در اوایل ازدواج ضررهای روانیش بیش از ضررهای جسمی هست- و نمی توان با چیزی مقایسه و یا جایگزین کرد

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۰:۴۰ رزگل
تمام پستاوخوندم..
اقای سوال کننده حالا که اینجا اومدی دنبال بهترین راه حل باش وعجولانه تصمیم نگیرید!!
اینطور که من دیدم شما 18 تیر سوالتونو مطرح کردین بعد 20 تیر تصمیم به جدایی گرفتین..
یعنی شماااا هنوز راهکارهایی که دوستان بهتون ارائه دادن رو عملی نکردین!!!!
پس تصمیم واسه طلاق برا شما خیلی زوده...
از طرز نوشتنتون هم مشخصه که ادم کم حوصله ای هستین.. وهمه پیشنهاداروهم کامل نخوندین!!!

من همه حرفاتون رو قبول دارم اما واقعا شما واسه خانومتون وقت نذاشتین چطور انتظار دارین دو روزه خوب بشه؟؟؟.

پس بیشتر صبوری کنید ..دوستان متاهل راهنمایی هایی کردن استفاده کنید..

اما بنظر منم هیچوقت جدا از همسرتون نخوابیدبذاریدببینه که کنار هم میخوابید اما رابطه ای ندارید شاید به خودش بیاید و این حدیثم خیلی کارسازه بهش بگید که اگه مردی از زنش رابطه بخاد واون زن بی محلی کنه اون شب فرشته ها تاصبح لعن ونفرین میکنند اون زن رووو.
.
به نظر من هر کاری از دستون برمیاد بازم براش انجام بدید فقط صبوری بیشتری کنید..
خانواده ها روهم دیگه زیاد در گیر خودتون نکنید یه مدت بریدمسافرت بیشتر با هم باشید بیشتر وقت بگذرونید..

شما صب تا شب میری سر کار انتظار داری اونم دلش شما رو بخاد سعی کنید از کارتون کم کنید و بیشتر با خانومتون وقت بگذرونید.
.
باور کنید شما تک تک راه حلایی که دوستان ارایه دادن رو ازش پرینت بگیرید هر شب یکیشووو انجام بدید کم کم دوماه طول میکشه تا همشو انجام بدید و به نتیجه برسید

خاهشا عجولانه تصمیم نگیرید وهمچنان پیگیر بر طرف کردن مشکلتون باشید.

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۱:۳۵ ابوالفضل
خانم آزاده من به لحن تند شما انتقاد کردم کمی لحنتون تندهه  شما می تونید منظورتونو بالحنی بهتر بیان کنید یکم صمیمی تر از نظر شرعی فقط آیت الله لنکرانی  این عقیده رو داره بقیه آیت الله ها این عقیده رو ندارن همه می دونیم که خانم این آقا ناشزه هست با توجه به قانون و نظر اکثر آیت الله ها در کشور حق زنان کجا ضایع میشه بفرمایید در کشور ما  اصلا حق زنان ما ذره ای هم ضایع نمیشه فقط خانم های ما به خودشون تلقین می کنند و در مورد وفاداری خانم نیلوفر آبی یک مثال آوردن خوب بیایم وفای زن و مردبا این خانم بسنجیم وفا داری به زن یا مرد بودن نیست به ذات طرف بستگی داره خانم آزاده چه بخواهید چه نخواهید باید قبول کنید که افکارتون فمینیستی هستش چون در تمام کامنت هایی که گذاشتید مردان را مقصر شناختید حتی اینجا که همه می دانیم صد درصد تقصیر خانم هستش  تا حالا در کامنتتون یک بارم ندیدم که کسی رو راهنمایی کنید فقط دنبال انتقاد از مردان بودید  این رفتار شما درست نیست خوب به خیلی از مردان بر می خوره خواهش می کنم یه تجدید  نظری داشته باشید  و بدونید که حقه مردان همبه اندازه  زنان ضایع میشه خیلی از مردان هستن که فقط دارند از طرف همسرشون عذاب می بینند مثل این آقا پس چه کسی ازشون حمایت کنه در ضمن این آقا هزینه همسرش رو پرداخت می کنه و قانون ما و شرع هم کاملا درست از این آقا حمایت می کنه

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۶ ابوالفضل
خانم آزاده شما می فرمایید این خانم هیچ تقصیری نداره درحالی که هممون می دونیم این خانم ناشزست هم از نظر قاون هم از نظر شرع و نظر اکثر آیت الله ها و شما می فرمایید بنا به نظر یک آیت الله این خانم از مهریش سو استفاده کنه همین آیت الله و بنا به شرع مرد می تونه چهار زن بدون اجازه از همسران دیگه اختیار کنه ولی قانون ما رضایت همسران دیگه رو هم اولویت قرار داده خوب اینم از شرع آیا شما این دستور شرع را قبول می کنید یا نه
شما باید به این آقا راهکار می دادید نه اینکه ایشونو محکوم کنید و با اون لحن تند باهاش حرف بزنید 

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۷ سوال کننده
خانم آزاده حرف های شما هیچ تاثیری در من نداشت من فقط به خاطر وجدانم صبر می کنم تازه وکیل گفت تمام نفقه ای که در مدت عدم تمکین دادی میتونی پس بگیری و مهریه هم ندی  ولی با این حرفا چون دوسش دارم دلم براش سوخت الان اگه خودشم رابطه بخواد من تمکین نمی کنم تا اخلاقشو عوض کنه اخلاقشو درست مثل دوران قبل عروسی کنه  بهش حرفای وکیلو گفتم خیلی ترسید داره درست میشه

۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۳ ستاره
برای اولین قدم خوبه.امیدتون رو از دست ندید.سخنرانی های دکتر حبشی رو دانلود کنید بدید گوش بده. 

۲۳ تیر ۹۳ ، ۲۲:۲۴ آزاده
کاملا انتظارش رو داشتم . برام عجیب نیست . بیشتر مردای ایرانی طرز فکرشون همینه که تو کامنت ها نوشتن . دیگه کسی که اسم خودش رو چنگیز خان بذاره ببین دیگه..... یوووووووووووووووووووهو . خدایا دوستت دارم . 

۲۴ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۸ یگانه
آقای سوال کننده وقتی نتیجه حرفای وکیل بهش اثر کرد بیاین خبر بدین بالاخره بفهمیم ترسوندن  تونست کارساز باشه یانه؟ .

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۱:۱۹ رضا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
خانم ***** کم آوردی حرفی نداری  بزنی اینو بدونید مردان ایرانی بهترین مردان دنیا هستند  چرا چون شرع بهشون اجازه داده چهار تا زن اختیار کنند و این عمل و مستحب دونسته و مردان ایرانی اکثر غریب به اتفاقشونن به خاطر وفاداری و دوست داشتن همسرشون این اجازه دین رو نادیده  می گیرند ولی مردان آمریکایی پیشرفته ترین کشور دنیا مدافع حقوق زنان 
توجه کنید طبق آمار انتشار یافته این کشور صد در صد مرد آمریکایی روابط جنسی خارج از خانه داره این یعنی چی پس ما مردای ایرانی فرشته ایم قدرمونو بدونید  خیلی دلتون مرد خارجی می خواد
آقا ابوالفضل ممنونم با چه منطقی فمینیست هارو تسلیم کردی شما مدرکتون چیه اول با مهربانی بعد با جواب منطقی قاطع خیلی ممنونم به قول شما این مدل خانم ها فقط به خودشون تلقین می کنند مردان ایرانی فرشته اند شک نکنید کفران نعمت نکنید

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۷ رضا
خانم آزاده ناراحت نشیا ولی واقعیت اینه که شما یکم بیش از حد سوظن داری  همسر من یک فرشتست  و قدر شناس از جونم بیشتردوسش دارم من یک جامعه شناسم ولی شغلم آزاده هرموقع میام خونه به خاطر مهربونیاش خستگیم کلا در میره خودش به من میگه من زیر کولر نشستم همه ی سریالارو نگاه می کنم اونوقت تو زیر این آفتاب گرم برای نون حلال باید کلی زحمت بکشی این قدردانیش به من روحیه ای میده که کوهم منو از پا در نمیاره حاضرم جونمم براش بدم و کلا از صیقه و این حرفا بدم میاد حتی بمیرم نمی رم دنبال این حرفا به خاطر آرامش همسرم داحتی آسایشش هر کاری می کنم چون عاشقشم چهار ساله  ازدواج کردیم بفرمایید من به عنوان یک مرد ایرانی چیکاری باید در حق همسرم بکنم که نمی کنم همه ی دوستام برادرام مثل من هستند

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۱ ابوالفضلبوالفضل
خانم آزاده ما که کاملا با منطق حرف زدیم ذره ای بی منطقی تو حرف های ما نبود انتظار داشتید ساکت باشیم اهانت و تهمتشما رو با آغوش باز بپذیریم با منطق از خودمون دفاع کردیم معمولا خانوم های فمنیست همیشه با منطق کم میارن این طبیعیه 
و اینو بدونید خدا زنای فمینیست رو دوست نداره
شاید شما دور اطراف شما خانم هایی هستند که حقشون ضایع شده و سو ظن پیدا کردید و اینم بدونید دور و ور ما هم مردای زیادی حقشون ضایع شده ما هم بیایم به حق و نا حق به خانم ها توهین کنیم 
به قول آقا رضا پس حقوق مردان چی  مردا آدم نیستند مردای ایرانی فرشته اند دیگه توهین نکنید خواهشا
من نمی دونم خانم های با این تفکر دنبال چی هستن چی می خوان می خوان بشن سرور بشن سلطان 
 پیامبر فرمودند اگر سجده به غیر از خداوند حرام نبود دستور می دادم زناننان بر مردانشان سجده کنند

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۰ سوال کننده
کم کم درست شده مخصوصا اخلاقش مظلوم شده دیشب با اینکه پیشش نخوابیدم اومد منو از پشت بغل کرد خوابید دلم براش می سوزه تا حالا اصلا از این کارا نکرده بود منو بوسید باورم نمی شد ولی خیلی اینکارا برای من بی ارزش شده چون ترسوندمش و احساس می کنم به خاطر ترسش داره  محبت می کنه به نظرتون حالا چیکار کنم فعلا خودم به هیچ عنوان حاضر به نزدیکی نیستم چون سابقش خرابه و موقعیتی که من توش هستم از بین میره

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۳ سوال کننده
بابا همتون منو ول کردید چسبیدید به آزاده ولش کنید بابا یه چیزی گفتت خودشم پشیمون شد

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۸ آزاده
جز کلام شرع چیزی نمیگویم : 
 ریشه هاى درونى مجادله (مراء) :
مراء از بیمارى هاى اخلاقى است و شخص مبتلاى به آن ، روح و نفسى بیمار دارد. سرچشمه این رفتار ناپسند صفات زشت نفسانى است که عبارتند از:
1 - دشمنى و کینه جویى
گاه خرده گیرى بر گفتار دیگران در دشمنى با ایشان ریشه دارد. شخص کینه توز براى ابراز نفرت خویش به اشکال گرفتن و ستیزه کردن با دیگرى پرداخته ، مى کوشد بر او چیره شود.
2 - حسد
رشک بردن بر مال یا مقام دیگرى ممکن است انسان را به مراء و پیکار گفتارى با او بکشاند؛ زیرا فرد حسود، خواهان خوار کردن دیگرى به هر وسیله ممکن است .
3 - تکبر
گاه اظهار برترى بر دیگران فرد را به ایراد و اعتراض بر گفتار آن ها وا مى دارد.
4 - حب مقام یا مال
اشکال گرفتن بر دیگران ممکن است براى رسیدن به دنیا باشد. گاه علاقه به مقام یا مال انسان را به ورطه مراء مى اندازد؛ البته تمام این موارد، خود در دو قوه شهوت و غضب انسانى ریشه دارند.
احادیثی در باب مجادله بیهوده با کسی که میدانی فایده ای بر آن مترتب نیست :
روزى شخصى خدمت امام حسین (علیه السلام ) آمد و به امام گفت :
اجلس حتى نتناظر فى الدین فقال یا هذا انا بصیر بدینى مکشوف على هداى فان کنت جاهلا بدینگ فاذهب فاطلبه مالى و للمماراه و ان الشیطان لیوسوس للرجل و یناجیه و یقول ناظر الناس فى الدین لئلا یظنوا بک العجز و الجهل (297).
بنشین تا با هم مناظره کنیم . امام فرمود: اى فلانى ! من از دینم آگاهم و اگر تو از دینت آگاهى ندارى ، برو جست وجو کن و آن را یاد بگیرد. من اهل مراء نیستم . همانا شیطان در اشخاص وسوسه مى اندازد و مى گوید: برو با مردم مناظره کن تا گمان نکنند ناتوان و نادان هستى .
لا یستکمل عبد حقیقه الایمان حتى یدع المراء و ان کان محقا(291).
هیچ بنده اى حقیقت ایمان را کامل (درک ) نمى کند، مگر این که جدال را رها سازد؛ اگر چه حق با او باشد.
انا زعیم ببیت فى اعلى الجنه و بیت فى وسط الجنه و بین فى ریاض ‍ الجنه لمن ترک المراء و ان کان محقا(293).
من ضامن خانه اى در بالاى بهشت و خانه اى در وسط آن و خانه اى در باغ هاى بهشت هستم ، براى کسى که جدال را ترک کند؛ اگر چه حق با او باشد. (پیامبر اکرم (ص))
والسلام علی من اتبع الهدی.

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۳ سمانه
سلام به همگی . میبینم که آقایون محترم تو این پست های اخیر جانب انصاف  رو زیاد رعایت نکردن . من کاری به مشکل سؤال کننده ندارم انشا... که با راهنمائی های بعضی دوستان کارشون به طلاق نکشه اما حالا که صحبت از برخی احکام شرعی شده در تکمیل حرفهای خانم آزاده  ازتون میخوام مطلب زیر رو مطالعه کنید که برگرفته از سایت "معاونت حقوقی و امور مجلس " است و اشاره به اجماع نظر فقها در مورد حق زن بر جلوگیری از دخول قبل از گرفتن مهریه اس : (برادرای محترم زمونه زمونه منطقه نه کینه جوئی) :
نکاح‌ با مهر، در حکم‌ معاوضه‌ و از فروعات‌ آن‌ است . در معاوضه‌ هر کدام‌ از متعاوضین‌ حق‌ امتناع‌ ازتسلیم‌ عوض‌ خود را دارند تا دیگری‌ تسلیم‌ نماید و موسر یا معسر بودن‌ آنها در تحصیل‌ فایده‌ تعویض‌ مؤثرنیست‌ پس‌ حاکم‌ آنها را بدون‌ اولویت‌ یکی‌ بر دیگری‌ مجبور به‌ تقابض‌ با هم‌ می کند نکاح‌ نیز چنین‌ است‌ ومسأله‌ تمکین‌ زوجه‌ بر قاعده‌ متعاوضین‌ متفرع‌ شده‌ است .
امتناع‌ زوجه‌ از تمکین‌ برای‌ گرفتن‌ مهر و مجبور کردن‌ زوج‌ برای‌ تسلیم‌ آن‌ در ابتدا به‌ علت‌ فرقی‌ است‌ که بین‌ مهر و بضع‌ است‌ و آن‌ اینکه‌ اگر مال‌ تحویل‌ شد استرداد آن‌ ممکن‌ است‌ اما اگر بضع‌ تحویل‌ شد قابل استدراک‌ نیست .
شهید ثانی‌ (ره ) در این‌ خصوص‌ می فرماید:
و هنا لایمکن‌ الابتداء بالمرأه‌ لأن‌ منفعه‌ البضع‌ اذا فاتت‌ تعذر استدراکها و المال‌ یمکن‌ استرداده‌ و لا فرق‌ فی هذه‌ الحاله‌ بین‌ کون‌ الصداق‌ عینا و منفعه‌ متعینا و فی‌ الذمه 1
جواز امتناع‌ زوجه‌ قبل‌ از دخول ، تا آن‌ که‌ مهر را بگیرد بر اساس‌ اجماع‌ فقهای‌ عظام‌ است 2 و نصی‌ برای‌ آن وجود ندارد و امثال‌ روایت‌ ابی‌ بصیر از امام‌ صادق‌ (ع ): اذا تزوج‌ الرجل‌ المرأه‌ فلا یحل‌ له‌ فرجها حتی‌ یسوق الیها شیئا درهما فما فوقه‌ أو هدیه‌ من‌ سویق‌ او غیره 3
در خصوص‌ عدم‌ جواز دخول‌ به‌ زوجه‌ قبل‌ از قبض‌ می باشد از افاده‌ حرمت‌ قصور دارد و علی‌ جهه الافضل‌ وارد شده‌ است‌ و کراهت‌ دخول‌ در صورت‌ امتناع‌ زوجه‌ را می رساند. لیکن‌ اجماع‌ علما موافق‌ با قواعدشرعیه‌ است . به‌ این‌ معنی‌ که‌ عقد نکاح ، استحقاق‌ بضع‌ برای‌ زوج‌ و استحقاق‌ مهر برای‌ زوجه‌ را واجب‌ می کندلذا اخلال‌ هر کدام‌ از آنها در صورت‌ امتناع‌ دیگری‌ جایز نیست .

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۷ به سوال کننده
چطور وکیل شما گفته  که حتی میتونی نصف مهریه رو هم نپردازی؟

اصل هشتم(8) اگر زن قبل از دوخول و جماع طلاق داده شود و در حالی که برایش مهریه تعیین شده است نیمی از تمام مهریه به او می رسد، مگر اینکه شوهر با رضایت خویش بخواهد تمام مهریه را پرداخت نماید در این باره به آیه زیر توجه فرمایید:
وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (سوره بقره، آیه: 237)
ترجمه : و اگر زنان را پیش از آن که با آنان تماس بگیرید ( و جماع نمایید ) طلاق دادید ، در حالی که مهریّه ای برای آنان تعیین نموده اید ، ( لازم است ) نصف آنچه را که تعیین کرده اید ( به آنان بدهید ) مگر این که آنان ( حق خود را ) ببخشند و یا (شوهر) همان کسی که عقد ازدواج در دست او است ، (تمام مهریه را به داده و به زن) ببخشد ، و اگر شما ( مردان ) گذشت کنید ( ودر این صورت نیز تمام مهریّه را به زنان بپردازید ) به پرهیزگاری نزدیکتر است ، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید . بیگمان الله به آنچه انجام می دهید کاملا بینا است .

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۱ نیو کاربر
درکت میکنم
فکر کنم شما باید به اتفاق خانومت برین پیش وکیل تا یه مشاور
خیلی سخته
هیچ کس تورو نمیفهمه
مخصوصا خانوما که اصلا نمیفهمن
یک عمر تحمل کنی این همه فشار رو بعد که زن میگیری تازه میفهمی فشار یعنی چی.
خدا بهت صبر بده
به منم داده ولی بیشتر سعی کن
اگه دوسش داری بیشتر سعی کن
کاری نکن که بعد پشیمون بشی
باهاش بساز
بهش محبت کن
تو عصبی بودنت به خاطر فشار جنسیته نه بی اخلاق بودنه ایشون و خودت اینو متوجه نمیشی
مصرانه بهت پیشنهاد میدم یک نفر رو صیغه کن
صیغه قانونه خداست
دوست ندارم که نشد حرف اگه میخای زندگیت خوب بشه باید دوس داشته باشی
به حرفام خوب فکر کن
اینارو یه آدمه با تجربه بهت میگه
موفق باشی

۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۲ رضا
خواهر من خانم آزاده زمانی که تسلیم حق و منطق شدید خواهشا یا عذر خواهی کنید یا جواب ندید 
چیز خوبی از شما یاد گرفتم هرموقع هرجا چیزی نداشتم که بگم متنی که نوشتیدو براش می نویسم تا شاید آبروم نره
به خدا اینقدر غرور و لجبازی برای یک خانم خوب نیست این متنی هم  که نوشتید دقیقا به خود شما صدق می کنه نه ما 
دیگه تمومش کنید خواهشا

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۴ ابوالفضل
خانم آزاده مجادله رو شما آغاز کردید پس این متن دقیقا اشاره به شما داره
چقدر مقاومت می کنید خواهش می کنم با منطق حرفامو رد کنید اگه نهمعذرت خواهی کنید
من از شما بابتسخن آیت الله لنکرانی معذرت می خوام تو اون مورد حق با شما بود خانم سمانه درست میگن 
ولی از نظر اخلاقی به نظرتون کار درستیه بازم نگاه کنید خانم آزاده حق مردان چگونه ضایع شد اگه این آقا می دونست مهری ی اون خانومو حتی یک سکه هم قبول نمی کرد
تجربه بزرگی شد برای من که مهریه کم قبول کنم و اول ازدواج پرداخت کنم تا مشکلی پیش نیاد برای من
خانم آزاده از من دلخور نشیدا من خودم بعضی جا ها با حقوق زنان موافقم مثلا صیغه رو بی انصافی می دونم ولی خداییش قبول کنید بعضی جاها تند رفتید

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۳ محمد
بعد خوندن متن خانم آزاده کلی خندیدم
با این شناختی که از ایشون دارم اگه جواب داشت ول نمی کرد شما آقایونم ول کنید خودش اعتراف کرد که جوابی نداره
ولی بازم بی ادبی کردید و همه ی آقایونو نادان خطاب کردید
منطق نداشتید به هیچ عنوان بس کنید خواهشا 
جاز خدا می خوام همسرم به هیچ عنوان مغرور لج باز نباشه

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۰:۲۵ سوال کننده
خانم آزاده دقیقا اخلاق همسر من عین شماس بی منطق حرف می زنه و فکر می کنه حق با خودشه
وکیل بهم گفت اگر ثابت کنیم مشکل جنسی داره تعلق نمی گیره مگرنه باید نصفشو بدم 
ای  پسرا مهریه بالای چهارده تا خریته اصلا قبول نکنید

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۷ سوال کننده
من از بچگی آرزو داشتم یک زندگی عاشقانه داشته باشم همیشه دوست داشتم یک همسر مهربان داشته باشم از اول زندگیمو با از خود گذشتگی شروع کردم مهریه114 قبول کردم گفتم جهیزیه نمی خوام گفتم خودم همه چی دارم اینقدر دوسش داشتم که زمان عقد حرفی از مسایل جنسی نزدم که مبادا روحش آزرده شه از شب عروسی می ترسید گفتم  ولش کن صبر کردم  دو روز بعد عروسی رفتم سرکار برگشتنی انتظار داشتم همسرم ازم استقبال کنه ولی  به جای استقبال بهم گفت  چقدر زود اومدی سعی کردم همیشه باهاش مهربون باشم شب ها کنارش می خوابیدم تن تن می بوسیدمش حتی یک بوسه ام دریافت نمی کردم انگار من حق ندارم محبت ببینم شب ها از فشار جنسی کنارش جنب می شدم ولی تحمل می کردم چون دوسش داشتم  بعد یک ماه همینجور گذشت حتی کوچکترین محبتی دریافت نکردم انگار من سنگم رفتیم پیش مشاور مشاور برای بهتر شدنش هرکاری کرد ولی درست نشد بارها باهاش دوستانه زن و شوهری حرف زدم تاثیر نداشت افکارش به شدت فمینیستی بود تا حالا دست پختشو نخوردم تو خونه هیچ کاری انجام نداد کم کم حس دوست داشتن مبدل شد به نفرت

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۴۳ سوال کننده
همه کار کردم درست نشد کم کم دیگه نا امید شدم جامو عوض کردم که حداقل از دست فشار جنسی راحت بشم تو خونه دیگه بهش نگاه نمی کردم چقدر فشار جنسی چجوری می تونید منو درک کنید خود به خود  روانی شدم رفتم دکتر و قرص اعصاب مصرف کردم خوبی این قرصا این بود که از دست فشار جنسی راحت شدم بی میل شدم  بازم کم نیاوردم اومدنی از سرکار براش گل می خریدم همیشه به معاشقه بی میل بود تا که الان شده سه ماه من تو این سه ماه تو جهنم بودم ای کاش همسرم مهربون بود ولی نیست تمام روش هارو امتحان کردم درست نشد تصمیم به رهایی از جهنم گرفتم  تمام رویا های قبل ازدواجم پوچ ود هیچکدوم به حقیقت نپیوست تصمیمم قطعی شد رفتم پیش وکیل  وکیل هم راه های شیطانی برای فرار از مهریه گذاشت جلوم قبول نکردم بازم به خاطر وجدانم ادامه دادم از صیغه بدم میاد چون دوست دارم فقط رابطه پاک رو با عشقم تجربه کنم نه  با هر کسی ولی هنوز دپسرم  حالا تصمیم گرفتم یکسالم تو جهنم بمونم تا به من نگن بی وفا  نگن هوس باز حرفای وکیلو بهش گفتم ترسید حالا یکم بهتر شدهشده ولی چه ارزشی داره که به خاطر ترسش بهتر شده هیچکس منو درک نمی کنه خانم ها منو مقصر می دونن میگن باید بهش حق بدی تا  مهریشو ندادی  حق نداری نزدیکی کنی پس حق من چی من زندگیمو اینطور شروع کردم من یه مهره سوخته ام کاری ازم بر نمیاد نمی خوام با کلک مهریشو دور بزنم نصفشو می دم با در آمد کمم ولی می سپارمش به خدا  من زندگیم با روح پاک تباه شد چقدر بی توجهی من آدم نیستم به محبت نیاز ندارم   حالا بازم خانم ها حق رو به همسر من میدن میگن حق با اونه شرع از اون دفاع می کنه باشه انصاف چی وجدان چی بازم بازم از اون دفاع می کنه بعد نوشتن این متن لباسم از گریه خیس شد جایی ندارم درد و دل کنم آقای نجفی این حرفای منو با کامنت نا تمام قبلی پست کنید ببخشید به زحمتتون انداختم

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۴ به سوال کننده
اینکه کار زن شما اشتباه س شکی نیست
ولی میدونی خیلی وقتا تا چند سال مرد هم نیاز جنسی زنشو براورده نمیکنه خوب این هم ظلم نیست
تو همین وبلاگ یه زنی پست زده بود که شوهرش چهار ساله که بهش نزدیک نشده
خوب این خانوم دل نداره نیاز نداره
مردا زودی به فکر طلاق میفتن ولی این زنهای بیچاره باید چیکار کنن؟

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۰ یگانه
خانماشمابراساس قانون وشرع کاملا راست میگید ولی خیلی بی انصاف رفتارمیکرده  خانمش بااین فهم وشعوری که همسرش نسبت بهش داشته واقعا این آقا3ماهه زندگی نکرده از لحاظ روحی داغون شدن/.آقای سوال کننده شما که فعلا میخوای یکسال صبر کنی پس به این رفتارای خانمت که یکم عوض شده سعی کن بادید مثبت نگاه کنی  میدونم سخته ولی به این فکرنکن بخاطر ترسش اینطورشده شاید خودشم ازدرون واقعا ناراحته ولی یک عاملی که شماخبر نداری داره آ
زارش میده فعلا بهش فرصت بده ببین درست میشه یانه .ولی خودت را فراموش نکن یکم صبر بایکمم بیخیالی تابه اعصابت بیشتر ازاین فشار نیاد .سخته ولی دنیا که به آخر نرسیده شما حق زندگی داری  حق  لذت پدرشدن داری اگه فرصت تمام  شدو خانم متحول نشدن توبایدبتونی خودتو بالا بکشی ونجات بدی تا به زندگی تواین دنیات ادامه بدی ( امیدت را از دست نده خدا بهترین پناهته برای ادامه)

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۳ ثنا

آخ بمیرم اشکمو درآوردی ؟آخه یکی نیست به این دخترهای لوس بگه وقتی مشکل دارید چرا ازدواج میکنید یکی دیگه رو هم بد بخت میکنید .والا به خدا.شرم وحیا یک هفته دو هفته ،خیلی زیاد یک ماه .اگرم مشکل افسردگی یا روانی دارن اول باید درمان بشن بعد ازدواج کنن.آخه این بنده خدا چیکارکنه (شکلک حس همدردی از ته دل لطفا)

من مرد نیستم ولی تا حدودی میتونم درک کنم آدم شب زنش کنارش خوابیده باشه (تازه عروسش)بعد جرات نکنه حتی بهش دست بزنه .

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۳۲ SIIH
اونم شما رو دوست داره و شمام اونو،همه اینا از ناآگاهیه هم از طرف شما هم ایشون،ترس براش فعلا خوبه ترسش از این روابط از بین بره خوب میشه،زندگیتون میفته رو غلطک و فکر طلاق نباشید،خ.ب نشد الکی بگید همین فردا یکی رو ضیغه میکنم میارم تو همین خونه تو دس ب سیاه و سفید نزن!!!

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۲ سهیلا
آقا ابوالفضل: ممنون میشم این حدیثی که از پیامبر گفتی عربیشم بنویسی وهمچنین منبعش_شنیده بودیم سجده به مادر نشنیده بودیم به شوهر_بگید اگر راسته که دینمونو عوض کنیم؛مسخرست این روایاتی که میارید

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۸:۰۳ چنگیزخان
داش تو که جیگرت خون شده جیگر مارم خون کردی الانم که میگی اخلاق مثل ازادس هیچ ارزش نداره بش رحم کنی تو خیلی آقایی کردی من اخلاق خودمو میگم که اگر جای توبودم فقط وفقط به تجاوز رو می اوردم به هر شکل ممکن اگه جیغش به هفت اسمون بره رابطه برقرار می کردم بعد رهاش می کردم ودیگه تحویلش نمیگرفتم از لحاظ روحی تنهای تنهاش میذاشتم .اجاز رفتن بیرون یا اومدن فک فامیلاش را نمی دادم. قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید کسی لیاقت  اسایش را نداره باید مصیبت بارش کنی تا کف کفشات را لیس بزنه. دلم نمیخاد بهت بگم ولی خیلی به جنممون برمیخوره این حرفا رو مشنویم بی عرضه نباش زور جوابش زوره.

۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۸:۴۹ یه زن
با آزاده مؤافقم . لحنش تند هست ولی حرفش حقه . آقایون شما خودتونم به این خانم توهین کردید . برای شما چون مردید ایرادی نداره تند باشید اما برای زن چون زنه ایراد داره ؟ حرف حق رو باید قبول کرد . 

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۲:۵۳ ابوالفضل
خانم   سهیلا  یک جست و جو  تو اینترنت کنید بنویسید      سجده زن به شوهر

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۴ ابوالفضل
خانم سهیلا از دین ناراحت نشید منظور دین برتری مرد نیست بلکه سرپرستی مرده
آقای چنگیز این چه حرفیه میزنی مگه میشه آدم کسیرو که دوست داره باهاش اینجوری برخورد کنه مگه آدم دلش میاد با جنگ و جدل هیچ وقت کار درست نمیشه
ولی بعضی خانم ها بازم از خانم این آقا حمایت کردند آقای محترم سوال کننده با بی خیالی ادامه بدید  مطمین باشید خدا داره ازت امتحان می گیره  تا حالا سربلند بودی سربلندم ادامه بده تحمل کن  تقصیر خودتم هست نباید مهریه خارج از توانتو قبول می کردی دور و ور کلی آدم مثل شما هست که خانما از مهریشون به عنوان اهرم فشار استفاده می کنند کسی هم نیست ازشون حمایت کنه 
به هیچ عنوان زیر بار مهریه بالا نرید خواهشا اصلا دختری که با مهریه بالا حاضر به ازدواجه زندگی عاشقانه نمی تونه داشته باشه و هدفش فقط استفاده ابزاری از مرده

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۵ نسیم شمال

چنگیز خان شما زیادی تند رفتی (اخه بهتر نیست یک ذره مهربون تر و بخشنده تر باشید) درسته رفتار اون خانوم اوایل اشتباه بوده ام اما ممکن هست که بخواد جبران کنه  

با نظر هیس موافقم  اقای سوال کننده درسته رفتار خانمتون قبلا اشتباه بوده اما شما بهتره برای اخرین بارم که شده بهش یه فرصت بدید شاید بخواد رفتارش رو تغییر بده و زندگیشو از نو بسازه

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۱ علی
دمت گرم داداش باید داستان تو  رو تو تلوزیون نشون بدن تا همه ی پسرای عاشق دلسوخته بیدار ش
بعد ماه رمضون میرم خاستگاری اگه مهریه بالای چهارده تا گفتن بلند میشم میام بیرون به دوستامم جریان شما رو میگم تا درس عبرتی بشه براشون هرچند بار رفتم خاستگاری مهم نیست ولی در عوض با دختری ازدواج می کنم که زیر دستش نشم
عموی من رفت خاستگاری دختره خانوادش گفتن 1365 عموم مرد و مردونه گفت نمی خوام الان یک زن کم توقع گرفته با مهریه کم برو ببین چه زندگی عاشقانه ای دارن همون دختر پرتوقع الان مجرده به مهریه کمم راضیه ولی هیچکس پیدا نمیشه

۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۲ رعنا
به نظر من شما طلاق بگیری بهتره خیلی از دخترا آرزو دارن شوهرشون مثل شما باشه و قدر شمارو خوب می دونن هر محبتی که بهشون می کنید دو برابر به شما محبت می کنند این خانم خوشی زده زیر دلش فکر می کنه کی هست طلاقش بده تا با آدمی مثل چنگیزخان ازدواج کنه حالش جا بیاد
ببین خدا شوهر مهربونو صبورو به کی می ده اگه شوهر من اخلاقش این طور باشه میزارمش رو سرم تمام نیازاشم برطرف می کنم
نترس برادر من همسر شما استثناست به ازدواج مجدد نا امید نشید
همسر شما از نظر من ناشزت  حالا قانون مزخرف میگه

۲۵ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۹ بوی یاس

اکثر کانتهارو خوندم خانم  اقایونی که اینهمه ادعاتون میشه چرا وقتی از افکار یه خانم مطلع نیستین برچسب فمنیسم بهش میچسبونید خانم ازاده در مورد پستی حرف زدن که قبلا تو همین وبلاگ بوده چرا اونجا حرف از طلاق نشده ولی اینجا اکثر اقایون گفتن طلاقش بده طلاقش بده واقعا زندگی اینه؟ تا یکی از طرفین بد شد طلاقش ؟؟

اقای سوال کننده خانم شما به گفته خودتون بهتر شده حالا چه به روز تهدید یا ترس حالا این شما و این میدون بفرما این ترس رو تبدیل به رضایت کن هر جور که میتونی پس الکی نگو خانمم بی منطقه و اله و بله خانمت قابل تغییره فقط فکر کنم چون از بس در مورد این مسایل بهش بد گفتن ذهنش اونوری میره شما به عنوان شوهر این خانم وظیفته که کمکش کنی. راستی اینم بگم فکر کنم شما تو خونه اقتدار ندارین که کتک میخورین. دوماهه زندگی شروع کرده فکر طلاقه عجب

اکثر زوجهای جوان اوایل زندگی مشکلات دارن حالا جنسی نباشه جور دیگه ای هست پس همشون باید طلاق بگیرن؟

خدارو صد هزار مرتبه شکر چه بهزور تهدید یا ترس خانمت اومده سمتت پس تلاش کن زندگیرو شیرین کنی و اونو شرمنده این کاراش هنر اینه طلاق دادن هنر نیست.حالا شما گذشت کن و این محبت و بوسه رو جواب بده به حساب ترسش نگذار

در ضمن انصافا فکر کن و بگو شما از نظر وجدانی راضی به طلاقش نبودی یا ترس از ابرو و تنها شدن و خیلی چیزای دیگه؟

۲۶ تیر ۹۳ ، ۰۷:۰۳ سهیل !!
به بوی یاس
اون پست واین پست را مقایسه میکنم.هرجا خطا گفتم اگر حوصله داشتی به من بگو اینجا این نکته را غلط گفتی.دقیق مشخص کن.
در اون پست"تا حالا این حرفا رو به کسی نگفته بودم" که ظاهرا حذف شده
 1- مرد رابطه برقرار می کرده اما خانم به ارگاسم نمی رسیده  اما اینجا اصلا خانم اجازه رابطه نمی ده
 2- اونجا مقصر مرد نبود چون خانم برای یه مدت طولانی بیماری زنان داشته(12سال شاید از اول ازدواج) وتحت درمان بوده و هنوز اثرات بیماری در بدنش بود. وسوزش های واژنی نمیذاشته ارضا بشه مرد چه کاری از دستش برمیاد؟اما اینجا بحث مریضی جسمی نشده که بگیم درمون بشه عقلش ایراد داره ازنوع شدید.
 3- اونجا خانم خودش گفته بود اخلاق شوهرش خیلی خوبه اما اینجا  خانم  کارای خونه را گفته به من چه!! تا حالا دستپختشو مرد نخورده دریغ از یه ذره محبت ،یه بوسه ،حرف مشاور بی اثر حرف پدر ومادر بی اثر، فقط به فکر تیپ وقیافه درست کردن پوچ
 .4- اونجا خانم شکایت داشت که بعد از 12سال که زندگی دیگه عادی شده دم به دم نمی گه دوستت دارم . در مجالس مهمونی مردهارو ول نمیکنه بیاد ور دلش بشینه و پز بده! اما اینجا اولین واساسی ترین وظیفه رو زن انجام نمیده در واقع این پسر بی خودی خرج کرده ازدواج کرده واگر همینطور ادامه پیدا کنه همه مخارج وپس اندازی که خرجش کرده بی دلیل سوخته!
5- اونجا زن ومرد هردو هم دیگه رو می خواستن احساس کمبود زن مربوط می شد به انتظارات زیادیش وشاید به حدس من کمبودهای مادی دیگه که در توان شوهر نیست ویا مقایسه کردن بوده چون حضرت علی در باره زن میگه"...اگر گوشه اى از خواسته هاى آنان انجام نگیرد تمام لطف و محبت ها را نادیده گیرند، و شر و بدى را در گوشه خاطر جا دهند..."شاید یه حرکت جزیی باعث شده 12 سال زندگی وکنار هم بودن را فراموش کنه!!!ولی اینجا همونطور که می بینی مرد همه پس زدن ها را نادیده می گیره، چه قدر داره از خود گذشتگی میکنه ولی نتیجه ندیده ومجبور به زور گفتن شده .
6- اونجا 12 سال زندگی را همه دیدن وخوش بودن اخلاق شوهر را دیدن بیماری زن را دیدن پس هیچکس حرفی از طلاق نزد ولی اینجا از روز اول بنای نافرمانی هست و این زن مشکل روحی روانی داره که معمولا درمان کامل نداره وفقط با چند مسکن عصبی شاید بشه کنترلش کرد وخیلی بعید میدونم درست شدنی باشه پس میگن طلاق ،شاید این زن با کس دیگه ازدواج کنه خوشش بیاد واز این کارا نکنه یا شاید سرش به سنگ بخوره واخلاقش را درست کنه.
7- اونجا مرد ارضا می شد ولی ازبس راه دکتر را رفته بود خسته شده بود وگفته بود دیگه راه دکتر را که بعد 4-5 سال یاد گرفتی خودت برو در واقع تشکیلات زیر شکمی مرد ارضا شده بود ولی قلب عاطفی مرد که در وجود واقعی وروحی روانی هست شاید به دلیل ناامیدی از علاج خسته شده وچاره ای براش نمونده اما اینجا با اینکه تشکیلات زیر شکمی به شدت توسرش خورده مرد هنوز از روی عاطفه ای که در روح وروانش جایگاه داره به دنبال راه چاره حتی از راه مکر ودروغ وزور هست تا این زن را کمی سر عقل بیاره!! بخاطر همین  می بینیم اون دوست داشتن روحی روانی فقط یه طرفست میگن طلاق بده واگر یکی مثل چنگیز اون راه حل را میده کاملا از نظر روانی راه درمانش را میگه وضرب المثلش را هم نوشته وتجربه شده وسعدی اون را به عنوان نمونه گفته.
امیدوارم بدت نیاد با این همه اختلاف بین اون پست واین پست ،انتظار نسخه یکسان داشتن نشونه ای از همون چیزی هست که امام بین مرد وزن فرق گذاشته،یک نمونه عملی ودیدنی برای اثبات خطبه معروف حضرت علی هست که این بزرگواری که مقامش از تمام پیامبران غیر از خاتم الانبیا بالاتر هست با درایت تمام وکاملا واضح وشمرده وبا دلایل متصل به احکام شرع ویژگی زنان را شمرده ولی متاسفانه عده ای مقام امام معصومشون را سفیهانه پایین میارن وغیرمستقیم میگن از یه زن عصبانی بوده نعوذ بالله نفهمیده چی گفته.العیاذبالله.یه عده اون همه حدیث های دیگه ای را که این خطبه تایید میکنه وکلام وحی که این خطبه باهاش مرتبط هست را نمیبینن وعقلشون را میدن به قلب زیرشکمشون میگن سندش اشکال داره.یه عده دیگه دیگه مقام عصمت امام را چنان میکوبن زمین میگن منظورش چیز دیگه بود کلمه بهتر پیدانکرده بگه العیاذ بالله. علامه ای که خوش بینانه به حدیث نگاه کرده حضرت علامه جعفری میگه بدون شک عقل ذاتی یعنی نوع اوله ولی اونایی که قلبش لیز خورده افتاده تو شرتشون بدون هیچ تحقیقی رو هوا میگن عقل دوم را گفته واین در حالیکه حضرت علامه طباطبایی که در علوم ودانش رودست نداره با اینکه عقل را تقسیم بندی کرده ولی این خطبه را منحصر به عقل اول ودم نکرده مطلقا قبول کرده که حضرت درست گفته وباایات قرآن کاملا تطابق داره.
واولین کسی که اینجا بحث را شروع کرد وخوشبختانه من تا این لحظه ساکت بودم تاببینم مردای دیگه چی میگن دیدیم که چطور کسی را که حرف امام را کوبیده زمین خودش را کوبیدن واین کار خداست.
و حتما لازمه یرای ایتکه مبادا به دل بگیری بگم اگر امام چنین وچنان گفته باز با همه تاکید فراوان همه علما گفتن مفهوم برتری هست اما توهین نیست بلکه انتظارات با توجه به ویژگی های نوعی باید همخوانی داشته وهیچ برداشت توهینی در مجموعه وبه طور کلی نیست.
امیدوارم فرق این پست با اون پست روشن شده باشه.

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۳ سوال کننده
خانم بوی یاس ترس از آبرو ترس از تنهایی اینا همه مربوط میشه به همسرم من می تونم کاری کنم بعد طلاق همیشه تنها بمونه آبروش بره و هیچ کس دیگه باهاش ازدوج  نکنه چطور  الان میگم 
به همه میگم به خاطر مشکل جنسیش ازش طلاق گرفتم  به خاطر اینکه هیچ وقت حاضر به تمکین نبود با این اوصاف آبروی من میره یا اون دیگه هیچکس باهاش ازدواج نمی کنه همیشه تنها میمونه فقط باید من مهریه پرداخت کنم اونم نصفش البته اونم میشه با روش هایی دور زد مثلا ثابت کنی مشکل روانی یا جنسی داره که بعیدم نیست که اونم بعد یه سال صبر با این طریق وارد میشم و مهریه نمی دم 
دوما  خیلی از زنها هستن سر هفته بدون دلیل مهریه رو گذاشتن اجرا شوهرشونو بدبخت کردن چرا منو با اونا نمی سنجید تازه اون خانم گفت شوهرش خوش اخلاق و وظیفه شناسه من گفتم همسرم اگه خوش اخلاق بود خودمو عقیم می کردمو باهاش زندگی می کردم چرا اون زنو با زن من نمی سنجید اگه شما شوهری داشته باشید روزای اول سرکار نمی رفت کتکتون می زد هر کار زشتی که ازش بر میومد انجام می داد شرط می بندم شما سر هفته ازش طلاق گرفتید زن منم کپ اون مردی که گفتم از خانم های با انصاف که از من حمایت تشکر می کنم ولی کسانی که از زن من فقط می تونم بگم خودتونو بزارید جای من اون خانمی ام که به زور پیدا کردید میزید تو سرم برای درست شدن شوهرش چیکار کرد هیچ کار فقط اومد دردو دل کرد بعد از 

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۸ سوال کننده
برای درست شدن شوهرش چیکار کرد اصلا کاری انجام داد درفت مشاور باهاش درست حسابی حرف زد تازه من هرچقدر فکر می کنم نمی دونم برای چی یک زن بعد دوازده سال درد بکشه مگهه عفونت داره چرا این مشکلشو برطرف نمی کنه اگه شوهرشخوبه پسچرا به ارضا شدن همسرش اهمیت نمی ده کلی تناقض تو اون تاپیک دیدم اصلا هیچ کدوم از حرفاش باورم نمی شه اگه مردی اینطور باشه  چون من مردم می دونم میشه حیوان ترین مرد دنیا که نمی دونه اخلاق چیه نمی دونه مسیولیت چیه  مگه میشه اشک های همسر رو آدم تاثیر نزاره شاید اون خانم داره خودشو لوس می کنه 
بگذریم همسرم بابت گذشته اش ازم عذرخواهی کرد و گفت همش تقصیر خودشه  به پام افتاد خیلی دلم براش سوخت منم منفجر شدم هرچی که تو دلم بود بهش گفتم بازم عذرخواهی کرد گفت طلاقم نده ولی من بهش اصلا اعتماد ندارم اصلا خلاصه بدجور گیج شدم اگه بخوام شروع کنیم از کجا معلوم عین اولش نشه اونوقت باید به جای نصفش کل شو پرداخت کنم اونوقت هیچ راهی برای دور زدن مهریه ندارم

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۱ علی
اگه داره درست میششه داداش بهترین روش اینه داداش
بهش بگو من الان می ت بونم طلاقت بدم خیلی راحت بدون مهریه خلاصه بترسونش بعد بگو اگه می خواد یه فرصت دیگه بهش بدی صدتا از مهریشو ببخشه  بشه چهارده تا  بگو اگه می خوای خلوص نیتتو ثابت کنی اینکارو کن اگه نکرد بدون داره فیلم بازی می کنه طلاقش بده بره راحت شو تازه مهریشم به هر روشی شده دور بزن اون به تو چیکار کرده بجز اینکه روانیت کرده خلاصه زرنگی کن بهترین موقعیته

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۷ x

به سوال کننده

میتونم بدونم ازدواج شما  به قول معروف سنتی بوده یا نع؟  واینکه دوران عقدتون چند ماه بوده حدودا؟

 

*ممنون از دوستانی که تجربه هاشونو دراختیار دیگران قرار میدن *

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۷ به سوال کننده
شما همش دنبال دور زدن مهریه هستی
اینجا زنت و قانون و شرع دور زدی اون دنیا هم میخوای خدا رو دور بزنی؟
همه مردا که دارن بهت توصیه میکنن مهریشو دور بزنه چوبشو بالاخره یه جایی میخورن 
چرا وقتی یه حدیث به نفع خود مرداس زمین و زمان رو به هم میدوزین که ثابت کنین راسته و هر گونه مخالفت با اونه مخالفت با خداس!
ولی وقتی اینجا خود ایه قران رو میذاری که خدا گفته اگه زنت و قبل از رابطه طلاق دادین باید نصف مهریشو بپردازین هنوز سفارش کرده اگه میتونید کلشو بپردازین این به پرهیزگاری نزدیکتر است و خدا به هر کاری که میکنید بیناست
حالا شما برای اینکه از زیر دادن مهریه دری بری میخوای انگ روانی بودن و مشکل جنسی داشتن رو هم بزنی علاوه بر یه گناه چند تا گناه دیگه هم میکنی
بعد همه اینها واقعا میتونی زندگی موفقی داشته باشی؟

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۳ بوی یاس

اقا سهیل من اون پست رو نه دیدم نه خوندم. حرف من کلیه خداوکیلی تو همین پست بخونین ببینین اکثر اقایون گفتن طلاق .چرا وقتی مشکلی واسه اقایون پیش میاد حرف از طلاق میارن ولی یه خانم مشکل مطرح میکنه مشاور میدن و تشویق به زندگی میکنن.

کاش خانم اقای سوال کننده هم میومدن و حرفاشونو مینوشتن اونوقت بهتر میشد قضاوت کرد ادم وقتی عصبی میشه دیگه هیچ خوبی نمیبینه سرتا پای طرف رو بد میبینه

اقای سوال کننده خانم شما به زور تهدید یا هر چیز دیگه عوض شده به گفته خودتون خب شما گذشت داشته باشین یه مدت باهاش راه بیایین ببینین شاید کلا بهتر شد انشالله در ضمن چقدر مهریه مهریه میکنین یا من اشتباهی درامدتون رو متوجه شدم یا (یک هشتصد) اگه این درامدتون باشه که خوبه نسبت به کسایی که دست خالی هستن

اینم بگم ولی ببخشید تندو تلخه. مردی که از زنش کتک بخوره مرد نیست.

شما همه راهارو ول کردین فقط فکر مهریه هستین که اگه درست نشه همشو باید بدم

زندگی که توش اعتماد نباشه همون نباشه بهتره

شما با این شک و تردیداتون بهتره طلاقش بدین و همون مجرد بمونین

خانمش اشتباهشو فهمیده عذرخواهی کرده ولی اقا هنوز داره ناز میکنه

در ضمن اقای محترم اگر حرفی نظری مطابق میلت هم نباشه بهتره نظر دهنده ها رو از هم جدا نکنی(خانمایی که از من حمایت کردن تشکر میکنم)

۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۲:۴۰ یاس

سلام

من به شخصه از این سایت خیلی آموختم، اما در مورد برخی مسائل حساس زیاد جالب نیست سوال در معرض نمایش عمومی قرار بگیره و همه نظرشونو اعمال کنن. البته نظر همه ی دوستان محترمه اما هیچ کسی به اندازه ی شما از زندگیتون مطلع نیست و نمیتونه کمکتون کنه. شما شاید از دست خانومت عصبانی هستی میای یه چیزی میگی، همه به استدلال از حرف شما تائیدتون میکنن، یا بر عکس ردتون میکنن. در مورد چنین مسائلی بهتره مقالات سایت رو پیدا کنید، مطالعه کنید و خودتون نتیجه گیری کنید.

متاسفانه یه جو بدی که اخیراً در وبلاگ به وجود اومده مطرح شدن جنسیته، خیلی از کاربران بر اساس جنسیت نظر میدن، حتی ممکنه ادامه ی بحث یه پستی در اینجا مطرح بشه. عواطف انسانی لطیف تر از اونی هستند که بشه از هر راهی آزمودشون. این خانم همسر شماست، نه حمایتش میکنم و نه در مقابلش موضع میگیرم. زندگی معامله نیست که مواظب باشیم کلاه سرمون نره، بیشتر از مهریه با جدا شدن از این خانم روحیات شما هم آسیب میبینه. گاهی باید یه نفر بیشتر از حد توانش از خودگذشتگی کنه تا زندگیش پا بگیره. من نمیخوام قصه زندگیمو باز کنم، اما من در زندگیم مجبور شدم در مورد مسئله ای سالها خویشتنداری کنم و یک تنه فداکاری کنم، اما الان دارم نتیجه اشرو می بینم و شکر خدا خوشبختیم، همسرم همیشه قدر این فداکاری رو میدونه. شاید اگه جاهامون عوض هم میشد اون همون کارو میکرد، من در شرایطی بودم که میتونستم انتخاب کنم بمونم یا نه، اما همسرم در این شرایط نبود تا انتخاب کنه.

نگید چرا من، خودتون رو با دیگران مقایسه نکنید، گاهی زندگی خیلی به آدم سخت میگیره. باید خدا رو شکر کنید، خدا از هیچ کس بیشتر از توانش نمیخواد، چرا خدا رو شاکر نیستید که این توانایی رو در شما دیده و چرا به این که در برابر این صبر پاداش میگیرید فکر نمی کنید؟

من نمیگم طلاقش بدید، نمیگمم ندید، فقط خوب فکر کنید، اگه این زندگی، این زن، ارزش حفظ کردن داره تنها کسی که میتونه حفظش کنه شمایید، همسرتون به دلایلی این توان رو نداشته و نداره، شما حفظش کنید، اگر ارزشش رو داره.

۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۳ لاک پشت
میدونم که میدونید با طلاق چیزی که خانم از دست میده بیشتر از شماست "ذهنیت جامعه و حرف هایی که در مورد دلیل جدایی پخش میشه"
بردار عزیز سوال کننده، فرصت بدید و دلتون رو صاف کنید و یه مدت ذهنیت این که محبتش به خاطر ترس یا تهدید هستش رو بزارید کنار. شما فرصت جبران بهش دادید اما اگه ته دلتون هنوز چرکین باشه بازم محبت هایی رو  از خانومتون بیبینین بازم به واقعی بودنش باور ندارید
این رو  قبول دارم که خیلی سختی کشید کار هر مردی نیست و هر کسی طاقت این همه فشار رو نداره اما تا الان رو به زیبایی و بزرگواری رد کردی پس بقیه اش رو به متانت طی کنید
خانمتون داره یاد میگیره پس این فرصت رو ازش نگیرید و با پیش داوری ذهنتون رو آشفته نکنید. شاید داره کم کم دل میبنده و عاشق میشه اونم به سبک خودش!

۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۶ رضاا
کماکان بعضی ها از این زن حمایت می کنند 
خانم بوی یاس این به چیه اون خانم اعتماد کنه بهترین راه حل راه حل علی بود حتما این کار رو آقای سوال کننده انجام بده حرف خانما رو هم جدی نگیر که بعضیاشون از روی تعصب با بی انصافی حرف می زنند

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۹ سوال کننده
خانم بوی یاس من کجا گفتم ازش کتک خوردم اگه بخواد همچین غلطی بکنه بی چارش می کنم جرات نداره همچین کاری کنی حرف از اعتماد زدی من به چه چیز این بشر اعتماد کنم  شما می تونی بی یه سابقه کار به قیمت بدبخت شدنت اعتماد کنی حرف های آقا علی کاملا درسته بهش گفتم مهریشو کامل ببخشه قبول نکد گفت عمرا یک سکه کم کنم باشه برقصه تا برقصیم منم اون روم بالا اومد از فر بی چارش می کنم تمام اون کاراش الکی بود نقش بود این دختر مریضه خانم بوی یاس خدا یه دونه از اینا قسمتت کنه تا اون موقع ببینم چی میگی

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۷ محمد
من صراحتا میگم اگه آقایی بود که به اندازه ی زن این آقا به خانمی اذیت می کرد من ظرف دوماه نه بلکه به اون خانم می گفتم سر هفته طلاق بگیره هیچ فرقی بین زن و مرد نیست

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۱:۳۴ لاک پشت
بعضی ها از دوستان به جای اینکه شرایط رو آرومش کنن یه آبی باشن رو آتیش یه مرهمی باشن رو درد. هی چوب به کوره این آقا میدن که آتیشش جای دیگه رو بسوزونه. این آقا خودش دل سوخته است

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۵:۵۵ سهیل !!
به بوی یاس
نمی خواستم شما رو ناراحت کنم وفکر کردم شما اون پست رو خوندی ولی الان  میگین نخوندین وصرفا به استناد حرفای یه خانم دیگه احساساتی شدین .ولازم می دونم بگم که این پست واون پست بهترین مثال برای تفاوت دیدگاه عقلی واحساسی برای قضاوت هست. واز طرفی همونطور که می بینید من که مرد هستم جزئیات اون پست  که حذف شده را در حافظه ام دارم اما اون خانم اگر به جزئیات دقت میکرد قضاوت احساسی حداقل نمی کرد.گاهی نگاه به جزئیات احساسی هست مانند نوع ودوخت و مدل وجنس پرده خونه همسایه که خانمها خیلی دقیق هستند ولی مردها اصلا پرده را شاید نبینند اما موقع قضاوت لازم هست که موشکافی بشه وبرای همه یک نسخه نمیشه داد بخاطر همین شهادت دوزن معادل یک مرد هست و حق قضاوت را هم نداره .وحضرت علی علتش را در عقل میدونه
حضرت علی برای شش زنا کار که هم زمان زنا کرده بودند شش نوع حکم کرد وهیچکدوم مثل هم نبود ودلیلش را هم گفته سرچ کنید پیدا می کنید.(فقط خواستم ارزش خطبه حضرت را روشن کنم)
.......................................................
امیدوارم امیدوارم امیدوارم که سوال کننده خانمش از فرصت بدست اومده نهایت استفاده را ببره وکارشون به طلاق کشیده نشه.
اگر می بینید اکثرا رای به طلاق دادند چون می بینند روز هایی را که نباید بیاد .از جمله پیش قدم شدن زن برای درخواست رابطه با حرکات تحریک کننده زنانه که مرد را به لذت بیشتری میرسونه واز این گذشته معاشقه دو طرفه باید باشه و  اگر زن هنگام رابطه رفتار های جنسی نشون نده ومثل مرده از سر ناچاری افتاده باشه مرد خودش را در مقام تامین کننده نمی بینه فقط در مقام تامین شونده وچیزی نزدیک به حالت خود ارضایی بهش دست میده و آرامش عصبی لازم را بدست نمیاره. ووووو
با همه این توصیفات به سوال کننده توصیه میکنم که حرفای اولین کامنتم را اصلاح میکنم با این حدس که خانمت اطلاعات کافی ولازم را در زمینه س ک س نداره وباید با آرامش وکمک از محارم دلش نرم بشه وانشاالله همسر خوبی بشه
چون خانم ها ناراحت شدند از نظرات مجبورم اینطور توصیه کنم که وقتی از کار برگشتی صاف برو اشپز خونه و مشغول درست کردن شام باش و به اندازه ای درست کن که فردا ناهار خانمت بتونه اضافیش را بخوره !!  بعد هم ظرفها و بعد ببین اتاقها نیاز به جارو وگرد گیری داره انجام بده یه دوش بگیر ونگذار رختهات بمونه بو بگیره همون موقع بشورشون .وصبح که می خوای بری سر کار صبحونه را خوب آماده کن خودت سیر وپر بخور برای خانمت هم بزار بمونه سرو صدا راه ننداز بیدارش نکن بد خواب میشه طفلکی!موقع رفتن هم یادت باشه اگه پول وپله توی خونه نیست به مقدار کافی وبلکه بیشتر جایی بذار که ببینه وبره وسایل ارایشی لازمه را بخره و چه نیازی به بوسه وخداحافظی واین چیزا؟چار چوب در را ببوس وبرو چه فرقی داره!!
....................
به سوال کننده
اینایی را که نوشتم برای تو نبود فقط شوخی بود. از اینکه میخواهی فرصت بدی خوشحالم .سعی کن چیز هایی را که نمیدونه یادش بدی .

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۳ فاطمه30
به سوال کننده: من مدام قضیه شمارو پیگیرم ومطالبتون ر مطالب دو.ستان رومیخونم. ولی عقل حکم میکنه که کمی صبوری کنید ولی اگر نشد(خب صبرهم اندازه ای داره) با توضیحاتی که شما راجع به همسرتون گفتید صلاح نیست بقیه عمرتونو تلف کنید.مگه انسان در زندگی جز آرامش روحی که اونهم با اظهار عطوفت وابراز محبت در زندگی زناشوییه چی میخواد .یادمه یه خانمی تو وب قبلی جمله خوبی گفتند که من آویزه گوشم کردم. گفته بودند چون همسرتو دوست داری باهاش سکس میکنی وچون سکسی کردی اون لذت علاقه شمارو بیشترمیکنه به هم وبیشترهمدیگه رو دوست خواهید داشت پس سکس هم از دوست داشتن طرفین نسبت به همدیگه است.(البته مفهوم جمله رو گفتم خود جمله دقیق یادم نیست) موردی مثل شمارا هم دیدم که آقا وخانواده اش مسربودن برا طلاق. بهر حال  بچه که نبودند میدونستن ازدواج مسدولیتهایی داره که یکیشون همسرداریه. امیدوارم که مشکلتون به بهترین وجه حل بشه.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۸ سمیرا
سلام برادر خوبم
هیچکس تو این وب نمیتونه خودشا جای شما و خانمت بزاره .بیخودی سرنوشت خودت و زندگیت و خانمت را دست ماها نده چون هیچکی نمیدونه واقعا تو زندگی شما و خانمتون داره چی میگزره .هیچکی از روحیات و اخلاق شما و خانمت خبر نداره .باور کن سه ماه فرصت کمیه اگه زندگیتا دوست داری برای حفظ کردنش بیشتر تلاش کن .این وقتی که میخای صرف طلاق و دادگاه بکنی صرف خوب شدن خانمت و رابطتتون کن .یکی از اقوام ما تا سه سال بعد عروسیشون هنوز دختر و پسر بودند ولی خیلی دکتر رفتند و اخرش هم خدا کمک کرد و نتیجه گرفتنو هفته پیش هم بچشون به دنیا اومد.
باور کنید طلاق برای جفتتون خوب نیست .مطمین باش اگه خانمتا وقتی طلاق میدی دختر باشه خیلی براش بهتره تا اینکه زن باشه.پس فکر نکن او حالا میخاد بات رابطه برقرار کنه تا کل مهریه را ازت بگیره .تازه اگر هم داشته باشی که نداری .
باز هم خودت خوب فکراتا بکن تا میتونی باهاش صحبت کن شاید نتیجه بگیری.
من تو اطرافیانم خیلیها مشکلات زیادی دارند ولی باور کن همه کار میکنند که زندگیشونا حفظ کنند و اخر هم جواب صبر و تحملشون را میگیرند.
ایشالا مشکل شما هم حل بشه.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۰ سمیرا
راستی شما چند بار تو نظراتتون گفتید دوستش دارید گفتید بخاطر ترسی که بهش دادید داره بهتر میشه.شما شرایط سختی را دارید میگذرونید ولی باز هم بهش فرصت بدید فکر کنید تو دوران عقد بودید و فقط حق داشتید با هم معاشقه داشته باشید .شما کار اشتباهی کردید که وقتی اومد طرفتون و به قول خودتون شما را در اغوش گرفت و بوسید اونا نبت به خو دتون بی اعتماد کردید.چرا بهش گفتید مهریتاوکم کناون الان فکر میکنه شما ی نقشه ای برا اون کشیدید.به قول خودتون وقتی ترسوندیش و بهش گفتید لطاقت میدم یا مهریه بت تعلق نمیگیره بهتون گفته طلاقم نده.مطمین باشید خانم شما قصدی برای شما نداره ای کاش موقعی که اومد سمتتون اینجور همه چی را خرابش نمیکردید و فقط با هم معاشقه داشتید .باور کنید هر کس دیگه ای جای خانم شما بود با اون حرفایی که شما از مهریه و طلاق بهش زده بودید حاضر نمیشد که تو اون شرایط مهریشا کم کنه چون اون هم اعتمادش به شما کم شده.باور کن مشکل خانم شما ترسه کمکش کنید این ترسا از بین ببره.در مورد اخلاقش هم به نظر من پیش مشاور مذهبی برید بهتره .
مشکلات مثل شما را همه با شکلهای جور واجورش تو خونهاشون دارند ولی خوب اگه قصد دارید زندگیتونا حفظ کنید باز هم بهش فرصت بدید.
امیدوارم حرفی نزده باشم که باعث خرابی زندگیتون بشه.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۷ بهانه
آقای سوال کننده حالا آقای علی یه چیزی گفت شما رفتین بدترشو انجام دادین گفتین همه مهریه تو ببخش!! حالا که قبول نکرده میگین پس داره نقش میکنه؟ استدلال شما بعنوان یه مرد اینه! ولی بعنوان یه دختر استدلال من اینه: دوست محترم راستش بعید میدونم هرکس دیگه ای هم بود اینو قبول میکرد.میدونید چرا؟ چون ایشونم به احتمال زیاد داره فکر میکنه شماهم دارین نقش بازی میکنین تا بعد اینکه مهریه شو بخشید طلاقش بدین وحتی ممکنه فکر کنه حرفای اون وکیلم برای مهریه دروغ بوده. خب میتونستین بگین 30% مهریه تو ببخش، نه که ازاون ور بوم بیفتین بگین تمام وکمال ببخش. کلا بنظرم بد موقعی قضیه مهریه رو وسط کشیدین. حالا که نرمش نشون داده دیگه نندازینش سر لج. البته یه کم بی محلی بنظرم براش بد نباشه. ازش بخواین همه حرفاشو براتون بنویسه وشماهم متقابلا. بنویسه که دلیل ازدواجش چی بوده وقتی که رابطه براش بی معنیه؟ اصلا چرا شمارو انتخاب کرده؟ چه توقعاتی از شوهرش داره؟ زندگی مشترکو تو چی می بینه؟ همه اینارو خودتونم براش بنویسین. اینکه دوست دارین دست پختشو بخورین. هنر خونه داریشو ببینید. اینکه دوسش دارین. بهش بگین خوشگلی خوش تیپی ولی اگه مهربون نباشی زن خونه نباشی، پشیزی ظاهرش براتون جذابیت نداره. من فکر میکنم مشکل اصلی شخص شما اینه که نمیتونین درست حرفتونو بیان کنین ودر واقع بخاطر همین نمیتونین حقتونو ازش بگیرین. شما با بعضی حرفای متناقضی که اینجا زدین یه جورایی حرص منو بعنوان یه دختر در آوردین دیگه چه برسه به همسرتون. نمیشه گفت شما آدم بدی هستین که اینجوری حرف زدین یا من وخانمتون یا خانمای دیگه که باشنیدن حرفای شما وبعضی آقایون ناراحت میشیم آدمای بدی هستیم، بنظرم مشکل اینجاست که ماها از جنس مخالفمون شناخت کافی نداریم ونمیدونیم بعضی حرفای پیش پا افتاده ازطرف ما میتونه برای جنس مخالف خیلی سنگین باشه. اشتباه نکنید منظورم دفاع از همسرتون نیست. رفتار همسرتون اشتباهه ولی شماهم بارفتارای اشتباه زندگیتونو به بن بست رسوندین وبه نوعی ایشونو جری تر ولجبازتر کردین بخصوص با طرح موضوع بخشش کامل مهریه. شما بجز جدا خوابیدن وحرف زدن با وکیل راجع به مهریه وبیان مداوم مشکلتون باهمسرتون وجواب نگرفتن از طرفش و رفتن پیش مشاور چیکارکردین؟ اون مشاور وقتی دید همسرتون قانع نمیشه باید به شما راهکار میداد که چطوری از طرف خودتون رفتار درست وتاثیر گذاری داشته باشین. اون گفته نمیخوام شمام گفتین باشه وبعدش فقط غر زدین و علنا از حقتون گذشتین اگه حرف روش اثر گذار بود تا الان اثر کرده بود. وقتی اینهمه حرف زدن جواب نداده دیگه وقتشه وارد عمل بشین! جسارتمو ببخشید ولی بنظرم باید قبل از خواب باهاش معاشقه کنید(حتی اگه مانع شد و معاشقه یه طرفه بود) قسمتهای حساس بدنشو لمس کنید بخصوص سینه وکلیتوریس تا حدی که کمی تحریک بشه، بعد رهاش کنید، بهش پشت کنید بخوابید. تا متوجه بشه که خودشم نیاز داره. یا حتی بی هوا در طول روز اینکارارو انجام بدین بعد انگار نه انگار که اتفاقی افتاده به کارای دیگه تون برسید. چندبار اینکارو تکرار کنید اگه مشکلش نشات گرفته از ذهنیت غلطش باشه نه جنسی، طبیعتا باید تغییراتی تو رفتارش بوجود بیاد.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۷ سوال کننده
خانم به سوال کننده  زن من مشکل روانی داره و شرعا و قانونا مهریه بهش تعلق نمی گیره دستور خداست اگر دید زنتون بعد ازدواج مشکل داره مهریه بهش تعلق نمی گیره اونم نیاز نیست من روانی بودنشو ثابت کنم اون دیگه مربوط میشه به پزشکی قانونی بعد خدا منو ول می کنه که این همه صبوری از خود گذشتگی کردم و از زن سرکش حمایت کنه برید حدیث های امام رضا درباره ی زنان سرکش رو بخونید که صراحتا به مردان گفته یا زن جدید اختیار کنید یا آنها را طلاق دهید به هر حال از دادن نصف  مهریه هیچ ترسی ندارم به هرحال من درخواست بررسی مشکلات روانی و جنسیش رو می دم که مطمینم از این امتحان  رد میشه حضرت علی به قول آقا سهیل کاملا در مورد زنان راست میگه این همی خوبی های منو ندیدن میگن خیلی بدی که می خوای مهریشو دور بزنی تقصیر خودمه اسمشو گذاشتم دور زدن دور زدن چیه دستوتور شرع و قانونه سر من کلاه رفته بعد طلاق به همه پسرا میگم مهریه فقط در حدی که خیلی راحت بتونید همشو اول ازدواج بدید تا زن شما طبق دستور دین بشه زیر دست شما نه سرور شما

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۲ سوال کننده
خانم بهانه خواهر خوب من این روش ها رو امتحان کردم کلا این مو ضع گیری های من می دونید از کی شروع از چند روز پیش قبل اون مهربون ترین همسر دنیا بودم خودم خیلی عاطفی و مهربونم اگه می بینید حرف های سنگین می زنم از عصبانیته بوه خدا کم آوردم منو درک نمی کنید خىلی سخته خیلی اصلا بعد جنسی رو بزارید اونور خودم الان از همسرم به خاطر فشار روانی سردتر شدم ولی من از مردای بی وفای دیگه چی کم دارم که خدا مهربون ترین همسر دنیارو بهشون میده ولی بازم دنبال یه معشوق دیگه اند منی که تو محیط کارم پر هستند دخترایی که  با مهربونی و ناز عشوه حرف می زنند و فقط منتظر عکس العملی از من هستنند خودتون می دونید با وجود این همه بی مهری بی محبتی بد اخلاقی بهش وفا دار بودم اصلا سراغ صیغه نرفتم وقتی میام اینترنت ومی بینم آقایون از مهربونی و اخلاق خوب همسرشون میگن از حسودی آتیش میگیرم  یا زنانی که از محبت خودشون به شوهرشون میگن خوب من آدممم یاز به محبت واقعی دارم نه الکی  من  آدم بدی نیستم اول خیلی خونسرد بودم خیلی فشار روانی بهم اومداین جواب های تند دست خودم نیست وقتی می بینم خانمی از همسر من حمایت می کنه با هیچ منطقی نمی تونم قبول کنم 

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۴ سوال کننده
خواهر محترم من خانم بهانه از متنتون مشخص بود آدم منطقی هستید ولی شما همسر منو از نزدیک ندیدید که آدم عجیبیه این کار ها روی یک آدم منطقی جواب میده ننه یک آدم بی منطق دختری هستش که سابقه کتک زدن مادرشو داره و دوستی به خاطر اخلاقش نداره و در دوران عقد و عروسی با رفتارش منو فریب داد من هم تقصیر دارم که به برخورد ظاهر اکتفا کردم و اصلا تحقیق نکردم  خلاصه من از تمام خانم هایی که با لحن تند حرف زدم معذرت می خوام من آدمی ام که نه راه رفت دارم نه راه پیش هرکی یه چیزی میگه  اگه تناقض تو حرفام می بینید به خاطر مصرف قرص اعصابه و زمانی که می بینم  به ناحق واقعا به نا حق حقو به همسدم میدن عصبانی میشم  اگر با این آدم برخورد کنید می فهمید من چی میگم همه کاراش بعد ترسش الکی بود نقش بود من نگفتم کل مهرتو ببخش معذرت می خوام گفتم نصفشو ببخش اونم گفت نه به منم حق بدید که نتونم بهش اعتماد کنم بازم صبر می کنم ببینم چی میشهس

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۴ سهیلا
وقتی شنیدم همسرتون بهترشده خوشحال شدم من کتاب روانشناسی زیاد میخونم خواستم کمکتون کنم رابطتون درست بشه_اماانگار خودتون نمیخواید_باراهنمایی اکثر آقایون فهمیدم کامل العقل ها هم گاهی چنان پیشنهاد احمقانه وسطحی میدن که ماناقص العقل ها به ذهنمونم نمیرسه از امام علی خواستم کمکم کنه جواب مدعیان عقل روبدم چه زود خودشون جواب خودشونو دادن_شما باپیشنهاد بخشش مهریه گور رابطه عاطفی وجنسیتونو کندید وباطناب آقایون کامل العقل که اتفاقأ قلبشون توشرتشون نیست۱تصمیم احساسی گرفتید ورفتید ته گور کنده شده_طرف شماخانم بود پس باید از خانمها کمک فکری میگرفتیدنه آقایون_من نه از شما حمایت کردم نه از همسرتون خانمتون ۱اشتباه کردشماچندتا؛حالا میگم منم بودم مهریمو نمیبخشیدم_تازه دیگه نباید انتظار داشته باشید بازم بیاد بهت بچسبه چون ردش کردی توروحیش اثر میذاره_میخوای دورش بزنی مهریه ندی؟اگه دلیلت جنسی باشه به دادگاه میگه من بهش گفتم خودش نخواست_دروغم نگفته_دادگاهم میگه برید تمکین کنید_اگه امیدت به بعد روانیه که ایشون تحت نظر پزشک نیستن دارو هم مصرف نمیکنن_احتمال تأیید سلامتشون بالاست برعکس شماکه دارو مصرف میکنید_پس راه در رو ندارید چون دارو مصرف میکنید حتی میتونه بگه شما کم توانی وجوابگوی نیازش نبودید_باپیش کشیدن مهریه کارو خراب کردی_اینه دیگه پسرا دهنش بوشیر میده وبه بلوغ عقلی نرسیدن زن میگیرن_بیشتر آقایون این پست مجرد به نظرمیرسن نظراشون به مجردا میخوره میل باخودته_فکرنکنم دیگه درست شه اون الان فکرمیکنه میخوای مهرشو ببخشه که بعدأ راحت طلاقش بدی حق داره اعتماد نکنه_ببخشید اما انگار قرصا بغیراز میل جنسیتون که خودتون گفتید روی مغزتونم اثر گذاشته که به حرف علی وبقیه رفتید توچاه

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۷:۴۵ یاس

سلام

جناب سوال کننده من از چیزی که در مورد زندگیم گفتم قصد آزردن شما رو نداشتم، اگه با توجه به روحیات شما این اتفاق افتاده معذرت میخوام. اول حرفم گفتم بحث جنسیت رو باید کنار زد. اما یه چیز رو بدونید، خیلی ها در مورد زندگیشون حقیقت رو نمیگن، حتی در یک محیط مجازی هم ممکنه تظاهر به خوشبختی کنند. مطمئن باشید خوشبختی یه مسیر دو طرفه ست اگه خانمی به شوهرش محبت میکنه یا آقایی از محبت همسرش میگه متقابلاً اون محبت رو از طرف مقابلش دیده، فقط خدا میتونه بی هیچ چشمداشتی به بنده هاش محبت کنه.

اما گاهی شرایط خاصی مثل شرایط شما به وجود میاد. شما باید به تنهایی بار همسرتونم به دوش بکشید، نه تا ابد، تا جاییکه این رابطه شکل دو طرفه بگیره. الان بهترین راه رو شما خودتون انتخاب کردید، صبر، یکم به هردوتون زمان بدید، اگر همسرتون اصلاح شد مطمئن باشید تا همیشه قدردان لطف شما خواهد بود و مثل پروانه دورتون میچرخه. این مدتم باهاش رفتارهای سرد داشته باشید، شما همین که صبر کنید کار بزرگی کردید، لازم نیست قربون صدقشم برید. بذارید اون به طرف شما بیاد، فقط اعتمادشو از بین نبرید، ازش نخواید مهریشو ببخشه یا چیز دیگه ای. قابل اعتماد اما سرد باشید و بهش حالیش کنید دلیل سرد بودنتون رفتارای خودشه. اگر حفظ زندگیش واسش مهم باشه مقاومت میکنه و مداوم خودشو به شما نزدیکتر میکنه. اما اگر نه ترسی از جدایی داره، نه تلاشی واسه حفظ زندگیش میکنه، شما وظیفه ای در برابرش ندارید، به صبرتون خاتمه بدید. شما تنها کسی هستید که میدونید همسرتون ارزش فداکاری داره یا نه.

امیدوارم زندگیتون پا بگیره.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۱۰ یاس

خدا همه چیزو با هم به همه نمیده. گاهی هم به بنده های عزیزش مشکلات بیشتری میده شاید خیلی پیشش عزیزید. مشکلی که من داشتم دقیقاً در آخرین جلسات خواستگاری مون مشکلی برای همسرم و خانواده اش پیش اومد که تا عقدمون 6 سال طول کشید! شاید شبیه رماناست، اما واقعاً این که تو اون سالا چی به من گذشت شنیدن داره! دیگه خانواده ام مخالف بودن، صبرو جایز نمیدونستن، از طرفی امیدی نبود اما من امید داشتم. ببینید درست لحظه ای که با خوشبختی فاصله ای نداشتم این خوشبختی 6 سال به تعویق افتاد که هیچ، 6 سال تمام بدون اغراق هر شب با گریه میخوابیدم. اون زمان خیلی از هم سن و سالام خیلی راحت ازدواج میکردن، منم گاهی فکر میکردم چی ازشون کم دارم؟

یا الان توی همین سایت خیلی از دختر و پسرا رو می بینید که هیچی کم ندارن، اما به دلایلی که حکمتش رو فقط خدا میدونه شرایط ازدواجشون مهیا نشده. دخترانی که از شما سنشون بیشتره و تا الانم پاک پاک زندگی کردن، اونا هم بگم مگه ما چی کم داریم از دخترایی که خیلی زود و راحت ازدواج کردن؟ اونا منتظر رحمت خدا نشستن تا خوشبختی رو انشاالله نصیبشون کنه اما فرقشون اینه که شما هنوز واسه رسیدن به خوشبختی یه قدمایی واسه برداشتن دارید که شاید هنوز برنداشتید.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۲۶ .
اگه همه اینایی که گفتی راسته اگه همه راهها رو رفتی جواب نداده طلاقش بده تموم کن.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۷ بوی یاس
اقا رضا اگر بگیم طلاقش بده اونوقت از خانم حمایت نکردیم؟ متاسفم واسه طرز فکرتون
اقای سوال کننده شما تصمیم خودتون رو واسه طلاق گرفتین از همون اولش پس واسه چی اینجا وقت گذاشتین مطرح کردین
با هر کسی که میگه طلاق بده دستت درد نکنه و تشکر نثارش میکنی ولی هر کی از طلاق حرف نمیزنه اونوقت انگ حمایت از خانمت رو میزنی.
اقای محترم یکی که بخواد زنش رو طلاق بده هر عیبی که به ذهنش میاد به طرفش میچسوبه شما م درست همین کارو میکنین ما هم که تو زندگی شما نیستیم ببینیم واقعا همسرت روانیه یا تو دید شما روانیه
بفرما برو طلاقش بده .قصدم کمک بود ولی انگار نباید حرفی میزدمچون چیزیرو گفتم که ذهن شما اصلا تو این اطراف پرسه نمیزنه
اقا سهیل من ناراحت نشدم منظورم کلی بود
خود من برادرم همسرشو طلاق داد زن خوبی نبودولی سنش کم بود با اینکه از اولش مخالف بودم ولی بعد عروسی دیگه عضوی از خانوادمون بود برای بهتر شدنش خیلی پشتش وایسادم ولی یه کار خلاف کرد دیگه رفتنی شد.
اقایون خانما طلاق اخرین مرحله هست نه اولین مرحله به خدا .

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۹ موافق

با نطر بوی یاس و یاس کاملا موافقم !

خطاب به آقایون (رضا ، علی ، سهیل ، سوال کننده) هر وقت از حقیقت و عدالت هر زنی یا دختری حرف زد و به نفع شما نبود بالفور انگ فمینیسم یا ناقص العقل رو بزنید حقیقت تلخه!

 

به سوال کننده اولیه این پست : آقای محترم چرا جو سازی میکنی برای مهریه مگه قرار هست همه زنها و دخترها مثل هم باشند همه زندگی ها کپی هم باشند ، چرا ذهنیت آقایون اینطوریه؟ زن رو تافته جدا بافته می بینند ، آزاده حکم همون قرآنی رو گفته که 90درصدش به نفع شما مرداست ، آهان قرآن رو قبول دارین ولی مهریه رو که خدا گفته توی قرآن قبول ندارین ، چرا شمایی که از دوران عقد دیدین هیچ سنخیت احساسی رفتاری اخلاقی و .... بین تون نیست جدا نشدین؟! به امید کی ووقت گل نی!

در ضمن همون 114 تا مهریه تا الان مانع جدایی تون شده!

برای باورهایی آقایونی که گفتن زنت رو دور بزن خیلی متاسفم ، برای افکار مردهای آبنده ما که زندگی رو از الان میدون جنگ می بینند و فقط به فکر منفعت شون هستند !

خواهش میکنم با این باور تو رو خدا زیر یک سقف نرید با یک دختر ، هیچ دختربا شعور و انسانی انسانی بخاطر پول و سکه ازدواج نمیکنه بخاطر یک لقمه نون ازدواج نمیکنه بخاطر یک شب بغل خوابی ازدواج نمیکنه بخاطر یک دست لباس ازدواج نمیکنه بلکه نیت و قصدش از ازدواج خیلی بزرگتر و زیباتر از اینهاست ، برای موندن مردن در کنار کسی که دوستش دارم و بهش میگه مرد ، مردش میدونه ، واژه مرد یک دنیا حرف احساس جوانمردی صداقت انسانیت محبت فداکاری غیرت و .... پشتش هست یک دنیا ، نه یک سبیل یک آلت مردانه یک رابطه جنسی یک پول یک لباس یک خوراک و ....

 

برای شما داستان واقعی از جلب اعتماد یک زن توسط شوهرش حرف میزنه :

زن و مردی ازدواج می کنند نمیدونم تعداد مهر خانوم چقدر بوده ، خلاصه مرد میگه مهریه یک دین ( بدهی ) هست به گردن من و بالاخره باید پرداختش کنم و دوس دارم الان مهریه ت رو بدم ، زن ساده میگه حالا که خودت دوس داری و در تنگنای مالی قرار نمی گیری باشه مهرم رو ازت میگیرم زن بدبخت ساده و خوش باور پیش خودش میگه چه شوهر خوبی که چقدر به فکر این هست که زیر دین من نمونه ، بعد از دریافت مهریه ، مرد میگه میخوام خونه بخرم و به پول مهریه ت نیاز دارم ، زنم با اعتمادی که از رفتار مردش گرفته باشه پول مهریه رو میده به همسرش و شوهرشم سند خونه رو به اسم خودش میزنه زن هم میگه خوب شوهرم هست مرد زندگیم هست من اون نداریم ، بعد گذشت دو سه ماه مرده دست تری میزنه در ... زنش و میکنش بیرون ، به سادگی این زن رو گذاشت کنار ، زن از زور غصه و ناراحتی داشت دق میکرد ، هر چی دووندگی کرد نتونست اثبات کنه که اون خونه خریده شده و سند خورده به اسم مرد پول مهریه ش بوده خلاصه چیزش رو که داد هیچ ، داغونم که شد بماند ، چیزکی هم بالاش داد آیندشم تباه شد نابود شد اینم از آخر عاقبت اعتماد کردن ، اینا همش درس عبرت هستند

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۱ .
تو شبکه اموزش یه برنامه ای پخش میکرد به نام مشق عشق خیلی اموزنده بود نمیدونم کیا نگاه کردن
به سوال کننده 
شما اگه فکر میکنید همه راهها رو رفتین و همه کاری کردین به نتیجه نرسیدین و اخرین راه حلتون طلاقه  خوب طلاقش بدین


‏ وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً ‏

‏و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید ، هر چند مال فراوانی هم مهر یکی از آنان کرده باشید ، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال دریافت دارید . آیا با بهتان و گناه آشکار ، آن را دریافت می‌دارید ؟ ! ( مگر مؤمنان را چنین کاری سزد ؟ ! ) .

تما حرفایی که دوستان در مورد حق و حقوق خانمتون گفتن صحیحه

چه شرعی چه حقوقی

ولی از لحاظ اخلاقی درست نیست وقتی دختر و پسری با هم ازدواج میکنن همش دنبال حق و حقوقشون باشن

و اینکه هنوز خانم دو ماه اجازه رابطه به شما ندادن

و اینکه تا کی میخواد این ماجرا ادامه داشته باشه

شما  هم میتونین از حق و حقوق شرعی خودتون استفاده کنین 

ولی اگه همه تلاشتون رو کرده باشین و دیگه چاره ای نداشته باشین  ولی من فکر میکنم دو ماه خیلی فرصته کمیه 

سعی کنین فقط سر لج و لجبازی نیفتین و عاقبت کاراتون رو در نظر بگیرین

شما میتونین از اقای نجفی در خواست کنین این پست رو حذف کنن و خانمتون رو با اینجا اشنا کنین  تا حرفای اونم شنیده بشه و شاید مشکلتون برطرف شد 

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۱:۰۳ بهانه
شاید هرکدوم از ماهایی که راهکاربرای تداوم زندگیتون دادیم ،اگه جای شما بودیم خیلی زودتر ازاینا کم میاوردیم وبا زور وکتک حرفمونو به کرسی می نشوندیم یازودترازاینا میرفتیم سر بحث طلاق. نمیدونم چی بگم.من فکرکردم شاید مشکل ایشون فقط اینه که دید بدی نسبت به رابطه جنسی داره ومتوجه نیست خودشم این غریزه رو داره. بااین چیزایی که شما گفتین بنظرم ایشون به بلوغ اجتماعی وفکری نرسیدن که به احتمال زیاد ریشه در کودکی وتربیت غلط خانواده داره. هیچ کدوم از ماها نمیتونیم کاملا شمارو درک کنیم وهمینطور خانمتونو. اجازه بدین یه داستان واقعی براتون بگم :یه آقای تحصیلکرده به اجبارخانواده بایه دختری زیبا ازدواج میکنه که تربیت و سطح فرهنگش خیلی پایین بوده. این خانم بارفتاراش همیشه باعث خجالت وآزار شوهرش بوده وحتی با شوهرشم بداخلاقی وبدهنی میکرده.تاحدی که اون آقا دچار مشکلات عصبی وروحی میشه. بچه دار میشن و بخاطر بچه آقا از فکر طلاق میاد بیرون،خلاصه 20 سال میگذره وزندگی بازنی بداخلاق و بی منطق که به هیچ صراطی مستقیم نبوده رو تحمل میکنه. تااینکه آقاهه از دست کارا و رفتارای خانم سکته میکنه وراهی بیمارستان میشه.دخترشون که شاهد حال وخیم پدرش و رفتارای مادرش، مادری که حتی رفتار درستی با دخترش هم نداشته. به پدرش اصرار میکنه بخاطراون زندگی با مادرشو تحمل نکنه وراضیش میکنه طلاقش بده. دوسال از طلاقشون میگذره که این مدت مشکلات روحی وجسمی آقا هم بهبود پیدا میکنه. تااینکه دختر از پدرش میخواد یه فرصت دیگه به مادرش بده. پدر میگه خودت اصرار کردی به طلاق. دختر توضیح میده که تمام این دوسال مادرشو پیش یه مشاور میبرده تا کمک کنه رفتارشو درست کنه. وقتی آقا همسر سابقشو می بینه باورش نمیشده این آدم بعد اینهمه سال تغییر کرده باشه. شاید این داستان بی ربط بود به مشکل شما ولی منظورم از طرحش این بود که یه آدم باراهنمایی ومشاوره درست تو میانسالی تغییر کرده پس روزنه امیدی برای یه جوون هم میتونه باشه. شاید شما هم به یه شخص سوم احتیاج دارین که کمک کنه برای حل مشکلات هر دوتون. چون در حال حاضر شما خودتون دچار مشکلات عصبی وروحی شدین وسخته به تنهایی بتونین به همسرتون کمک کنین.اون شخص میتونه یکی از اعضای خانواده یا دوستان که مورد اعتماد هستن تا بیطرف براتون مشاور خوب پیدا کنه و جداگانه باهرکدوم مراوده داشته باشه برای بهبود روابطتون. بازم میگم حرف زدن آسونه ولی در عمل شاید شخص من اینهمه صبروحوصله نداشته باشم، به توان وظرفیت خودتون نگاه کنید وتصمیم بگیرید. قرارم نیست بهای بهبود رفتار وشخصیت همسرتون ذره ذره آب شدن شما باشه. بنظرم قرص اعصاب تاثیر منفی روتون میذاره وبامشورت پزشک دیگه مصرف نکنید. ببخشید زیاد حرف زدم ولی واقعا ناراحتتون شدم ونتونستم بی تفاوت بگذرم. به هر حال امیدوارم مشکلتون حل بشه قبل از اینکه شما بیشتر ازاین آزار ببینید وهمسرتون شوهری مثل شما رو از دست بده.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۳ موافق۲
با سهیل موافقم چون تفاوت حافظه زن ومرد در شهادت دادن و عقل لازم برای قضاوت را خوب نشون داد. رضا هم تفکرات فمنیستی را خوب تشخیص داد علی هم با توجه به این که بعضی ها از مهریه سو استفاده می کنند وپسر بیچاره را تیغ می زنند بعد میرن با دلخواه خودشون ازدواج می کنند،یا حتی ممکنه قبلا پرده خودشون را در اثر رابطه یا اتفاق از دست داده باشند.راهی را برای امتحان زن پیشنهاد کرده.
ولی سوال کننده با توجه به ترس دختر از طلاق اگر نتیجه بگیره که مهریه برای تیغ زدن نبوده وگواهی سلامت هم داره و فرار دختر از رابطه شاید مربوط به نوعی ترس ناخودآگاه از پرده زدن باشه دور زدن مهریه ناجوان مردانه هست وبا دادن فرصتی بیشر با شرط وشروط بلکه با آرامش در زندگی برسه.

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۶ رضا
داستان خانم موافق من درآوردیه چون تو قانون اسلامی اگر مرد بدون دلیل بخواد زنشو طلاق بده باید نصف دادایی بعد ازدواج به همسر بده بنابراین بهتره اصلا به مهریه یکم بالا هم فکر نکنید چون حتی اگه مهریه هم پرداخت کنید و بخواهید زنتونو طلاق بدیدباید نصف دارایتونو بدید

۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۶ ابوالفضل
داداش برادر خوب من تمام افرادی که اینجا هستن سلیقه شخصی خودشونو دارن بهترین کار اینه
به آقای نجفمی بگو این تاپیکو حذف کنه انگار نه انگار اینجا بودی حرف های همه رو فراموش کن از سردر گمی بیا بیرون همین فردا بگرد دنبال بهترین مشاور شهرتون صبح زمانی که از خواب بلند شدی همسرتو ببوس و بگو تمام سه ماه گذشته رو فراموش کنه بعد برید پیش اون مشاور  سیر تا پیاز ماجرا رو بهش بگو  و ازش کمک بخواه ان شاالله زندگیت درست میشه اگه اینم جواب نداد به فکر طلاق باش اونم نصفشو بده چون خودت قبوگل کردی البته با یک روحانی بابت مهریه مشاوره بگیر شاید از نظر دین نیازی نباشه مهریه بدی به هر حال کارتو با رضایت خدا انجام بده در ضمن زیر یک سال به طلاق فکر نکن خدا بهت صبر بده قوی باش

۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۱ شاپرک
با سلام خدمت همه خانمهای محترم . عزیزان من شما حرفتون رو بزنید اما به قول یکی از اساتید تفکر مردسالاری در لایه های زیرین جامعه ما نهادینه شده و حتی خیلی از خانمها هم قبولش دارند . این تفکر به مردها اجازه میده خودشون رو حق به جانب بدونند و به زنها القاء میکنه که زن خوب زنی هست که تسلیم باشه . متاسفانه همین طرز تفکر باعث شده خانمهای ما در تربیت برخی از پسراشون درست عمل نکنند و به پسرها بیش از حد بها بدند . نتیجه اش میشه اعتماد به نفس کاذب . نتیجه اش میشه آقایونی که به خانمهایی که به حق خودشون واقفند برچسب فمنیست میزنن . نتیجه اش میشه مردایی که از اعضاء بدن زن فحش درست کردن و به کوچکترین بهانه و درگیری تو خیابون بدون توجه به حضور زن و بچه مردم اونها رو بکار میبرن . نتیجه اش میشه مردایی که خودشون رو محق میدونند تا زن رو تحقیر کنند . و ................ البته من نمیگم همه آقایون اینطورین اما خیلی از مردایی که دیدم اینطور بودند. خانمها ایراد از خودتونه . شما که مادران آینده هستید سعی کنید پسراتونو درست بار بیارید . 

۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۲:۰۶ نیلوفر آبی
ببخشید-برام سوال بود-
خانم شما تو دوران عقدبرخوردشون چه جوری بود که شما اون موقع متوجه نشدیدین؟ چه جوری بعد ازدواج اخلاقش عوض شده؟ مگه اون موقع بهتون ابراز محبت نمی کرد؟ حالا نمیگم رابطه جنسی- اما باید در این دوران به همدیگه محبت می کردین؟
چی شد که این فرد اینقدر تغییر کرده؟ یعنی از اول هم برخوردش سرد و اخلاقش خوب نبود؟ یا شما متوجه نشدین؟

۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۳:۵۶ موافق به رضا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

هیچم من درآوردی نیست دیروز توی مجلس فاتحه یکی از اقوام نزدیک ما از فامیل شوهریش صحبت کرد ، خیلی راحت هر حرفی که به نفع شما نبود انگ (فمینیسم یا ناقص العقل) بزنید هر صحبتی هم که از زندگی فلان کس شد و باز هم به نفع شما نبود انگ غیراقعی و غیر حقیقی بودن رو بزنید ، متاسفانه واقعیت تلخ هست و ما دخترا هم باید خیلی حواسمون باشه که خر نشیم خرمون نکنید با زبون چرب و نرم تون !!  

 

به رضا هیچم اینطور نیست هیچ مردی یک آجر از دیوار خونش به زنش به جزء مهر و طلاش نمیده و نداده !! 

 

بخدا قسم اگر که یک درصد از 114 سکه کوتاه بیام با حرفهایی که از شما 4 کاربر ( رضا ، علی ، سهیل ، سوال کننده ) شنیدم ، طرفم با این همه دوس داشتن و عملکرد درست جونی خدایی وجودی حقیقی به من اعتماد نمیکنه اون وقت من بیام با باورهای شبیه شماش + حرفهای که شما 4 کاربر گفتید به طرف اعتماد کنم .

 

هر 4 نفرتون ***** توی باور و ذهنیت من ، مخصوصا اون **** یک دندنه که فقط حرف حرف خودشه و اصن زن یا دختر مثل برده میبینه که فقط باید بگه *** ***** * *** ***** ،

بخدا زن یک انسانه سراسر وجودش احساس پاک هست (همه نه ولی بیشتریا) مهربونه عاطفیه با گذشت و فداکار هست ، اژدها یا هیولا که نیست !

 

 

یک داستان واقعی صحبت میکنم از یک دختر دانشجوی زیبایی ..... (قبلش از خانوما مخصوصا خانومای دانشجو عذر خواهی میکنم ) این دختر (ساده تر بگم زن ) به علت تنگنای مالی خانواده و عدم تامین مالی توسط پدر میفته توی خط هرزه گری ، اونم چون مجبور می دیده خودش رو { یک متجاوز یا خائن تنها متجاوز جنسی یا وطن فروش نیست بلکه پدر و مادری که توانایی تامین بچه رو ندارند نباید بچه دار بشند از نظر من اونا یک خائن هستن به جامعه به بچه شون چون فقط برای ارضای روحی و اون رفع نیاز دلشون بچه میارن چرا انسان بچه ای رو به دنیا بیاره و نتونه براش یک دست لباس بخره و شکمش رو سیر کنه و .... از نظر من این افراد متجاوز و خیانتکار هستند بچه ای رو بیاری و ویلون و آواره کوچه و خیابونش کنی مگه خوش خدا میاد؟! "" قبل از اینکه آیه ردیف کنید که خدا روزیش رو میده این آیه مختص کسی هست که به اصطلاح یه آب باریکه داره و تلاشش رو بیشتر میکنه بگذریم }

این زن میفته تو خط بدی و با هر مردی که رابطه برقرار میکرده ذکر کنم توی شهری دیگه میرفته بیطوری ، دانشگاشم شهری دیگه بوده ، خونشم شهری دیگه ، از هر رابطه جنسی با هر مردی پول میگرفته (حرام و حلالش بماند اطلاع ندارم) ، تا اینکه به تور مردی میخوره و به مرده پیشنهاد میده مرد قبول رابطه نمیکنه ، به این زن میگه دخترم تو با این همه زیبایی حیف نیست دختره هم در مورد زندگیش تعریف میکنه و میگه اینجوریه پدرم نمیتونه تامینم کنه و من تا الان 25 میلیون پول جمع کردم و بعد درسم میرم دکتر میدم بکارتم رو میدوزه و پسرعموم خاطرخواهم هست و پسر ساده ای هست باهاش ازدواج میکنم و توبه میکنم  (( اشاره کنم این دختری که به بیراهه کشیده شده اولین مفصرش پدرش هست و بعد مادرش و بعد خودش ، اصن نباید زوجی که توان تامین فرزند رو نداره بچه دار بشه که آخر و عاقبت خوبی بچه نداره ، و نفرات چهارم مردا بودن که تنها به صرف نیاز جنسی خودشون با این دختر رابطه برقرار کردند )) 

اگر قلب عاطفی تک تک مردهایی که به این شخص برخورد کردند سرجای خودش بود این دختر به چنین روزی نمی افتاد هر کسی یه مبلغ ناچیزی بهش میداد نه سوء استفاده. 

 

با این حرفها به این 4 کاربر خواستم اینو بگم که فکر نکنید اگر زنی قصدش از ازدواج فقط پول و سکه باشه تنها از راه مهریه میتونه بهش برسه بلکه هزاران هزار راه وجود داره که شما خود مردا بهتر میدونید ، پس اون دختری که درست باشه یا زنی که درست باشه هیچوقت هیچوقت برای پول شوهر نمیکنه به قصد بدبخت کردن و نردبان ترقی قرار دادن پسر مردم شوهر نمیکنه ، شوهرش رو بانک نمی بینه و ....

اگرم نگفتم زن با وازه دختر راحت ترم

 

خواه باور کنید خواه نکنید !!

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۴ ابوالفضل
داداش برادر خوب من تمام افرادی که اینجا هستن سلیقه شخصی خودشونو دارن بهترین کار اینه
به آقای نجفمی بگو این تاپیکو حذف کنه انگار نه انگار اینجا بودی حرف های همه رو فراموش کن از سردر گمی بیا بیرون همین فردا بگرد دنبال بهترین مشاور شهرتون صبح زمانی که از خواب بلند شدی همسرتو ببوس و بگو تمام سه ماه گذشته رو فراموش کنه بعد برید پیش اون مشاور  سیر تا پیاز ماجرا رو بهش بگو  و ازش کمک بخواه ان شاالله زندگیت درست میشه اگه اینم جواب نداد به فکر طلاق باش اونم نصفشو بده چون خودت قبوگل کردی البته با یک روحانی بابت مهریه مشاوره بگیر شاید از نظر دین نیازی نباشه مهریه بدی به هر حال کارتو با رضایت خدا انجام بده در ضمن زیر یک سال به طلاق فکر نکن خدا بهت صبر بده قوی باش

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۷ بهانه
بس کنید دیگه آقای رضا. اگه خانم آزاده فمنیست هستن شماهم یه مرد سالار تمام عیار هستین. اول میگین درصورتی که مرد بدون دلیل بخواد همسرشو طلاق بده باید نصف اموالشو بده بهش. بعد میگین مهریه کم بدین چون موقع طلاق باید نصف اموالتونو بدین! این یعنی اینکه به مرد این حقو میدین که بدون دلیل زنشو طلاق بده وباکمترین هزینه زنشو با اردنگی بندازه بیرون. حالا مثلا تو این دوره زمونه بعد سه چهار سال ازدواج چقد میشه دارایی جمع کرد که بادادن نصفش به زن ، مرد بیچاره بشه وزن پولدار بشه وخوش خوشانش؟ بعدم نقش اون زن تو این چند سال زندگی برگ چغندر بوده؟ باکم وزیادش نساخته که حالا آقا دلش بخواد طلاقش بده باکمترین هزینه. اگرم طلاق برای مشکلات عدم تمکین واین چیزا باشه که فکرمیکنم قانون تبصره هایی به نفع آقایون داره. پس این افکار و بدبینی های خودتونو که به نفع یه جنس (مرد) هست رو به جوونا القا نکنید. من یه دخترم ولی هیچوقت آدما رو براساس جنسیت شون قضاوت نمیکنم بلکه شخصیت وانسانیت شون برام مهمه. یه کم انسانی تر به جنس زن نگاه کنید.

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۳ لاک پشت
 برای همین تربیت غلطه مادران هست که پسرها بیشتر زن صفت شدند مسئول اصلی تربیت یه پسر به عهده ای پدرش هست بنظرتون کدوم مردی هستش که بتون با زنی که صبج خروس خون تا کله سحر میجنگه یا جدل میکنه زندگی کنه؟ آیا آرامش تو اون زندگی هست؟ شاید باشن مردهای سلطه پذیر.اما اونموقع میتونه تمام خصوصیات یه مرد به عنوان تامین کننده نیاز زن داشته باشه.
همینطور که مرد در برابر لطافت و ضرافت زنانگی یه زن ضعیفه و زن هم در برابر اقتدار و جسارت مرد ضعیف هست بعضی ها میخان تمام خصلت های هر دو جنسیت رو به حد اعلا داشته باشن "نقل به مضمونم میشه گفت بعضی از بهترین خصلت مردان بدترین خصت زنان و بعضی از بهترین خصلت زنان بدترین خصلت زنان هست"
افرادی که زیر وبمی نکات مثبت جنسیت و خصلت خودشون رو نمیتون حتی پیدا کنن و پرورش بدن همیشه لنگ نداشته ها هستند نه افتخار چیز های رو که دارن.
اینهمه مطالعه می کنیم که به یه راه حل برسیم اما هنوز نمیدونیم که کدوم خصلت جز اخلاق پایه ای یه جنسیت حساب میشه؟ همین طور نباید هیچ وقت محبت رو از زن دریغ کرد زن هم نباید هیچ وقت اقتدار مرد رو هدف بگیر تا نابودش کنه

بعد نکته دیگه آقایون گل تا حالا 114 میلیون یه جا دیدین؟ ولی من دیدم! این کیسه های حمل پول بانک دیدم پنج تا بود! خخخخخخ تازه مامور حمل پول خیلی بد به من هی نیگاه نیگاه میکرد. خو داشتم حساب میکردم چند تا کیسه میشه 114 میلیون!

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۲ رضا
اولا من هیچ توهینی به هیچ خانمی نکردم من خودم همسر دارم از نوع فرشتش که بهترین زن دنیاست و یک زن فوق العادست 
دوما شما فقط اونور سفمکه رو می بینید ما هم اینورو می دونید چطور خیلی از پسرا به خاطر ارزش قایل شدن به جنس زن مهریه بالا قبول می کنند و درصد بالایی از اون ها مثل این آقا دچار سرکشی و زیر دست شدن زن می شن و هیچ کاری هم نمی تونند بکنند هیچ کار و من نمی دونم رو چه حسابی از این زن سرکش حمایت می کنید خوب اگه شما خانم ها هدفتون بالاست مهریه ای در حد توان  شوهر آیندتون تعیین کنید درست عین همسر  من بگذریم یک خانم گفت جامعه ای که از اعضای بدن زن فحش درست می کنه مگه تو این فحش ها اعضای بدن مرد نیست مگه توسط خیلی از زنان استفاده نمی شه  خودتون می دونید من چی میگم
شما گفتید اول باید این آقا مهریه رو پرداخت کنه بعد از زنش انتظار تمکین داشته باشه پس ما هم میگیم باید مهریه در حد توان باشه تا مرد بتونه بپردازه بد گفتیم اصلا چرا بهتون برخورد هدف زن  پول در آوردن نیست اسیر کردنه  مرده همین مگر نه باشه همتون هدفتون بالاست پس مهریه تونم متناسب با اون هدف بالا تنظیم کنید نه 

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۲ رضا
اولا من هیچ توهینی به هیچ خانمی نکردم من خودم همسر دارم از نوع فرشتش که بهترین زن دنیاست و یک زن فوق العادست 
دوما شما فقط اونور سفمکه رو می بینید ما هم اینورو می دونید چطور خیلی از پسرا به خاطر ارزش قایل شدن به جنس زن مهریه بالا قبول می کنند و درصد بالایی از اون ها مثل این آقا دچار سرکشی و زیر دست شدن زن می شن و هیچ کاری هم نمی تونند بکنند هیچ کار و من نمی دونم رو چه حسابی از این زن سرکش حمایت می کنید خوب اگه شما خانم ها هدفتون بالاست مهریه ای در حد توان  شوهر آیندتون تعیین کنید درست عین همسر  من بگذریم یک خانم گفت جامعه ای که از اعضای بدن زن فحش درست می کنه مگه تو این فحش ها اعضای بدن مرد نیست مگه توسط خیلی از زنان استفاده نمی شه  خودتون می دونید من چی میگم
شما گفتید اول باید این آقا مهریه رو پرداخت کنه بعد از زنش انتظار تمکین داشته باشه پس ما هم میگیم باید مهریه در حد توان باشه تا مرد بتونه بپردازه بد گفتیم اصلا چرا بهتون برخورد هدف زن  پول در آوردن نیست اسیر کردنه  مرده همین مگر نه باشه همتون هدفتون بالاست پس مهریه تونم متناسب با اون هدف بالا تنظیم کنید نه 

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۲۷ علی
چراشما خانم ها اسم مهریه کم میاد ناراحت میشید چیه مگه خانم آزاده نگفت چون مهریه ندادی حق نداری بهش دست بزنی باشه اول مهریه رو می دیم به شرطی که ممهریه کم باشه توان پرداختشو داشته باشم خانم موافق کوتاه نیا مگه کسی از تو خواست کوتاه بیای حالا هرچقدر دوست داری مهریتو بالا بگیر ولی اینو بدون پسری که اون مهریه رو قبول کنه به درد زندگی نمی خوره و کم عقله اگه واقعا هدف زنندگیتون بالاست به دستور دین عمل کنید و مهریه کم رو قبول کنید نه هدف شما بالا نیست هدفتون سواستفاده است اصلا چرا ممهریه کم رو قبول نمی کنید 
تحقیقات نشون داده بیشتر طلاق ها در همین مهریه های بالا رخ می ده خیلی از پسرا با مهریه بالا بدبخت شدن  ولی ما پسرا دیگه بیدار شدیم زیر بار ذلت نمی ریم تموم شد رفت حالا هرچی می خواید بگید

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۹ به موافق
خانم موافق شما به وجود شخص پسر مقابل اعتماد کن تو نمی کنی اون اعتماد کنه  بعد دستور خدا و دینه که مدیریت خانواده دست مرد باشه ولی شما با این مهریه می خوای جلوی دستور خدا و دین بایستی  بچه ها گفتن مهریه بالا قبول نمی کنند به شما خانما بدجور برخورد دارید می سوزید
کسی از شما نمی خواد مهریتو کم کنی هرچقدر دوست داری کن یک ملیارد سکه کسی از شما گدایی نمی کنه تفکر ما مردا اینه شما ناراحتی ازدواج نکن

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۵ به همه خانما
زنانی که با مهریه زیا حاضر به ازدواجند شوم و بی برکت اند از ازدواج با آنها بپرهیزید
چشم به روی چشم

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۰۲ سهیل !!
از***یکدنده به رضا
۱-موافغ همون عاضاده هست او بیشتر وقت ها فحاشی میکنه ودر حدیث داریم از پیامبر به زید که با زن بد دهان ازدواج نکنید.
شوهر چنین زنانی در هر دو دنیا در جهنم به سر می برند.

۲-داستان پردازی های بی سر و ته از طرف چه زنانی هست؟زنانی که از سر در ماندگی  برای الگو قرار دادن هرزه ها به منظور توجیه یا سر پوش گذاشتن روی کارهای پشت پرده خودشون درغبیت شوهر یا همون پسر عمو های ساده وبا توصیف بهتر **** صرفا برای دلخوشی خودشون می بافند.والبته با توجه به قدرت درکشون متوجه نمیشن که خریدار نداره
۳-بد دهانی از روی احساس درونی وویژگی های محیطی هست که پرورش پیدا کرده.

۴- سهیل مقایسه این پست با اون پست "تا حالا این حرفا را به کسی نگفته بودم" و حکم یکسان را نهایت نقص در عقل اعلام میکنه به عنوان یک نمونه بارز عملی در همین جا که حرف امام را اثبات میکنه.
۵-مردان متاهل، امشب مثل من سرا پای همسرتون را غرق در بوسه کنید وخدا را شکر کنید که همسرتون از این قماش نیست بلکه فرشته ایست که خدابه شما بخشیده.
..................
۶-به سوال کننده
این فکر که او از ترس به ملایمت رو آورده تو را نباید سرد کنه. فرصتی را که دادی بهش واون داره استفاده میکنه را خرابش نکن اگر بهت رو میاره رو بر نگردون سعی کن دلهره را از دلش بیرون کنی وهمزمان با معاشقه تحریکش کنی ورابطه جنسی را برقرار کنی وبا آرامش رامش کنی از اونجا که اون ترسیده پس هدفش دورزدن تو نیست تو هم فکرهای شیطانی دور زدن را بریز دور . مردنباید ابتدا سراغ کلاه برداری بره ولی باید هوشیار باشه که کلاه سرش نره.

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۰۵ محمد
من به جنس زن ارزش زیادی قایلم ولی خواهران من مهریه باید در حدی باشه که داماد پرداختو داشته باشهه
واقعا زن اگر زن باشه واقعا فرشتست ولی ما چیزی که بین پسران می بینیم و می بینیم که دوستان متاهلمون از فشار و آزار اذیت همسرشون به خاطر مهریه بالا میگن و همشون پشیمونن و این آقا خانم موافق قبول کرد و اعتماد کرد که سرنوشتش شد این

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۹ سنجاقک
به شاپرک
روحیه مردسالاری در در دین ماست اگر به دین معترض هستید اعلام کنید.
برو به استادتون بگو کشف نکردی دیر بیدار شدی ،بچه ننه ها معمولا دیر بیدار میشن بعضی ها شونم میل جنسیشون انحراف پیدا می کنه به همجنس. واین خصلت به خاطر روحیه فمنیستیه 
بالا رفتن آمار طلاق همون چیزی هست که فمنیست با خوشنمایی ودلبری دنبال کرده و وجود عقل کافی لازم هست که درک کنه این بالا رفتن طلاق بیشتر به ضرر کی هست. وصد البته تیوری پردازان فمنیست کاملا به موضوع ریپ زدن عقل آگاهی وعقیده دارند واز همین ضعف دارند خوب استفاده می کنند.

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۴ سهیل !!
نکته مهم به سوال کننده
یکی از کامنت هات را الان دیدم که در پاسخ به سهیلا در خصوص سکس دهانی گفتی اون کار سخت وچندش اور!!!!
من از روی این حرفت تا حدودی به رفتار خودت شک کردم وشاید نزدیک به نیمی از تقصیرات را فعلا از خودت می بینم. اگر قبل از مصرف قرص های اعصاب یعنی از اول این اخلاق را داشتی این وسواس تو محدود به یک نکته ای که گفته شدنمی شه واحتمالا رفتارهاس وسواسی دیگه هم داری.حدس میزنم رفتار های معاشقه  را نمی دونی و زنت را تحریک نمی کنی .از طرفی بارها گفتی خیلی دوستش داری!!! سراپای زن برای شوهرش که نه در حد عاشق بلکه یک رابطه دوست داشتنی درجه های پایین تر هم باشه دلپذیر و اگر ستاره دارنشه خوردنیه .
دوم اینکه گفتی اخلاقش را بعد از ازدواج نشون داد. که دروغه چون خودت گفتی قبل از ازدواج گفته از زفاف می ترسه وتو چندان توجهی نکردی وخوت هم از شرم وحیای پسرانه حرف زدی که مانع شده اونو فبل از ازدواج بسنجی در واقع خودت هم چندان گرم به نظر نمی رسی!!! اگر چه 2-3 ماه تحمل کردی اما بازهم وظیفه داری که برای جبران کم توجهی در دوران عقد فرصت بیشتری پیش بیاری .
سکس دهانی( وقتی که بیماری خطرناک در کار نیست) هیچ چندش وسختی نداره واگر هم صحبتی از میکروبهای معمولی که حتی روی کف دستت هم همیشه هست، در جاهای مختلف میشه ،فقط با سه وعده آنتی بیوتیک میره پی کارش.
تا اینجا هر دو مقصرید وتو باید رفتار های تحریکی معاشقه را یاد بگیری وبکار ببری.

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۶ موافق

به علی : "" خانم موافق کوتاه نیا مگه کسی از تو خواست کوتاه بیای حالا هرچقدر دوست داری مهریتو بالا بگیر ولی اینو بدون پسری که اون مهریه رو قبول کنه به درد زندگی نمی خوره و کم عقله اگه واقعا هدف زنندگیتون بالاست به دستور دین عمل کنید و مهریه کم رو قبول کنید نه هدف شما بالا نیست هدفتون سواستفاده است اصلا چرا ممهریه کم رو قبول نمی کنید "" مهریه 114 سکه کجاش بالاست ، چه تضمینی هست با 14 سکه گوش آدم رو نگیرن بذارن بیرون ، اتفاقا اونی که مهریه رو نه خیلی زیاد مثلا همون 114 سکه 200 سکه یا حتی 700 سکه تقبل میکنه نشون دهنده اینه که انگی زیر دنگش نیست و طرف رو دوست داره و بهش اعتماد داره و میخواد زندگی کنه ، در خصوص هدف ، هدفم عدم متلاشی شدن زندگیم به سادگی ، عدم کنار گذاشتنم به سادگی ، عدم زیرآبی رفتن همسرم ، عدم تاوان عشق و دوست داشتنم دادن ، عشق ورزی و تربیت فرزند صالح ، لذت بردن از لحظات عمرم در کنار کسی که دوستش دارم و بچه دار شدن ازش ، عمر جون انرژیم رو صرف بچه مرد زندگی کردن ، و ... هست .

 

تحقیقات نشون داده بیشتر طلاق ها در همین مهریه های بالا رخ می ده خیلی از پسرا با مهریه بالا بدبخت شدن  ولی ما پسرا دیگه بیدار شدیم زیر بار ذلت نمی ریم تموم شد رفت حالا هرچی می خواید بگید (( تحقیقات نشون داده که این انتخاب از بی عقلی بوده ، عدم سنخیت حتی سنخیت ذات هر دو طرف ، نفهمیدن و عدم درک همدیگه که میشه توقعات مادی و معنوی بیجا ، عدم اعتماد و زدن برچسب مثلا خیانت بهم ، چشم چرون هوس باز ، دخالت خانواده ها ، و خیلی موارد دیگه وگرنه مهریه شعار طلاق هست دلیل اصلی طلاق نیست .
 
منم با کسی ازدواج میکنم که بهم اول اون اعتماد کنه مثل مردهای فامیل ( ما الحمدلله حتی یک مورد طلاق نداریم توی فامیل ) بعدش من به اون اعتماد میکنم یا میبخشم مهریه م رو در طی سالهای زندگیم بعد از اینکه عملکردش رو دیدم و اعتمادم جلب شد خدا رو وکیل میگیرم که برای همسرم این کار رو انجام میدم ، صد درصد همسری که میخواد با بنده ازدواج کنه شاید امروز توان مالیش نباشه ولی در چند سال آینده وضعش بسیار خوب میشه .
 
 
علی آقا فکر میکنم منظور شما از هدف والا در راه خدا باشه ههههههه
اصن ازدواج میشه بگی به نیت و قصد در راه خدا؟!

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۵۷ موافق

موافق  : به موافق 

نقل قول : (((خانم موافق شما به وجود شخص پسر مقابل اعتماد کن تو نمی کنی اون اعتماد کنه  بعد دستور خدا و دینه که مدیریت خانواده دست مرد باشه ولی شما با این مهریه می خوای جلوی دستور خدا و دین بایستی  بچه ها گفتن مهریه بالا قبول نمی کنند به شما خانما بدجور برخورد دارید می سوزید

کسی از شما نمی خواد مهریتو کم کنی هرچقدر دوست داری کن یک ملیارد سکه کسی از شما گدایی نمی کنه تفکر ما مردا اینه شما ناراحتی ازدواج نکن ! )))
 
 
چون طرف من یکبار اعتماد منو شکسته به راحتی به سادگی (( به نظر شما آیا میشه به کسی که بدون در نظر گرفتن عواطف و احساسات طرفش به سادگی کنار میذاره و ترک میکنه و طلاق میده اعتماد کرد؟  )) خواهشا جواب سوالم رو بدین
از کجا معلوم یکبار دیگه این بلا شدیدتر به سرم نیاد ، الان مادر در کنارم هست شاید روزی خدایی نکرده زبونم لال پاش از وسط بلند داشت ، پدرم ول معطله تموم آرامش من به یمن وجود مادرم هست ، شاید برادرهامم منو حمایت نکردند ، اونوقت تکلیف چیه؟ اونم با مردی که میگه تو فقط بمون خونه و خونه داری کن و بچه بیار و با یک .... بماند
 
من کی گفتم میخوام اختیار عنان رو از دست همسر بگیرم؟ مردی که مدیریت و ریاست درست و صحیح نداره باید بره غاز بچرونه 
 
 
ازدواج میکنم ولی ولی ولی با شخص قابل اعتمادم !! 
 
 
 
شما هر 4 کاربر ( اسم براتون انتخاب کردم چارچنگولی ههههه) شما اینقد که از طلاق و زندگی نکردن مطمئن هستید از زندگی کردن مطمئن نیستید ، چرا ما دخترا باید اول اعتماد کنیم وقتی به پاس تبعیض نژادی اختیار نفس کشیدن مون هم میفته دست شوهر بعد ازدواج ، چرا؟ چرا؟ مگر ما انسان نیستیم؟ دل نداریم؟ عواطف نداریم قلب نداریم؟ جون نداریم؟غرور نداریم؟ (( اختیار نفس کشیدن و حتی مردن در فراق پدر و مادر بدون اجازه شوهر ، کم اختیاری هست؟ کم قدرتی هست دست مرد؟ دیگه چی میخواد ؟ میخواید علامه دستور صادر کنند به نفع شما حق مرگ همسر رو هم دارید بریدن نفسش )) تا دیگه خیالتون راحته بشه که هر دوکی بخواید میتونید بریسید به گردش   
 
موافق : به سهیل
 
از نظر سهیل و به لطف دین اسلام زن یک کالاست و فقط برای لذت و بردگی مرد خلق شده ((((چون : احساساتی هست ، حق ارث کمتری میبره ، شهادتش برابر با شهادت مرد نیست ، هههه تابع نفس خودش هست از مسخره و میره میپره توی خیابون به همه اصن تمومی این تجاوز ها که میشه زنا به مردا تجاوز میکنند از نظر سهیل ، حضرت علی ( ع ) در خطبه 80 نهج البلاغه گفته بهشون ناقص العقل ، در خصوص عبادت چون پریود میشن و تعدادی از روز در ماه رو کمتر از مزدها عبادت میکنند ، چونکه در مقابل حرفهای سهیل دلیل و برهان میارن و انگ فمینیسم و ناقص العقل میخورن ، چون مرد سالاری و مدیریت در چشم قربان و بله قربان خلاصه میشه ، و خیلی موارد دیگه ))) 
 
سهیل به موافق : ای دختر فمینیسم ناقص العقل
 
 
یک قسم میخورم به جون عزیزترین کسم و خدا رو وکیل میگیرم : ( از وقتی که با شما 4 کاربر حرف زدم و باوراتون رو شنیدم در مورد حق حقوق زن و تبیعض نژادی ، قسم میخورم اگر همسری نصیبم شد که به حق و حقوقم به عنوان یک انسان یک زن احترام گذاشت و عادل بود مهریه که سهل هست جون شیرینم رو برای خودش و زندگیش بدم با عمل به اثبات میرسونم بهش اگر شخصی در ذهنم باورهاش اخلاقش فهمش عدالتش وجدانش و ... به تصویر کشیده میشه معلوم نیست کی باشه ولی ولی جوینده یابندست !! 
 
 
 
 
 
 
موافق به : به موافقم (( اون جام طلایی که خونم داخلش گرفته باشه خاک میکنم نه میخوام سرتا پام جواهرات باشه ، نه کاخ نیاوران خونم باشه ، نه همسرم برد پیت باشه ، نه ماشین زیرپام میلیونی میلیاردی باشه ، نه کلفت نوکر داشته باشم ، نه حساب بانکیم پر پول باشه ، نه پست شغلیم رئیس جمهوری باشه و نه خیلی چیزهایی دیگه فقط فقط سالم و عاقبت بخیر باشم و مونسم انسان ، عادل و با وجدان و مرد باشه همین بس . 
 
مونس خوب مونس خوب!!
 
 
 

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۴:۵۸ فاطمه30
به موافق:اینا چه چیزایی بودکه برای توجیه کردن کار خلاف شرع یه زن بدکاره آوردی. یعنی چی واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اولا از کجا معلوم پدرومادر ایشون اوایل زندگی وقتی ایشونو بدنیا آوردن فقیر نبودند ولی بعدها فقیر شدند؟؟/مگه نیستن آدمهایی که اول زندگی پولدار بودند ولی بعد ورشکست شدن. هیچ کس از آینده خودش خبر نداره. یکیش همین فیلم شبکه 1 مدینه که بخاطر نزول از عرش به فرش رسیدن. دوما وقتی توان مالی نداره کسی مجبورش نکرده دانشگاه درس بخونه مگه دانشگاه رفتن نونه شبه که نباشه نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟سوما وقتی قراره با پسرعموش ازدواج کنه بره زندگیشو بکنه کسی مجبورش کرده که به اسم دانشگاه رفتن بره هرزگیشو بکنه وپدرومادر رو مقصربدونه.؟؟؟؟؟؟؟چهارما با چه رویی میخواد با پسرپاکی (پسرعموش) ازدواج کنه درحالی که نه روحش ونه جسمش باکره نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نمیدونم خانمی یا آقا ولی هرکی هستی خیلی اشتباه میکنی که کارهای اشتباه همچین فردی رو چنین توجیه میکنی. خدا از تو و ایشون بگذره. به عنوان یه دختر تحصیلکرده از خوندن متنتون کاملا عصبانی شدم (درحدانفجار) برای یه دختر هیچ چیز  بالاتر از عفت وپاکدامنیش نیست که بخواد خدای نکرده به بهانه فقرو دانشگاه رفتن حراجش کنه.یاد فیلم روز سوم افتادم که دختر برای حفظ عفتش سه روز بدون آب وغذا تو حیاط خونه شون تویه جایی شبیه قبر خوابید تا برادرش  با نیروی کمکی بیاد ونجاتش بده.اونوقت چه آدم هایی(بهتره بگم چه حیونهایی) به اسم دانشگاه رفتن چه غلطهای زیادی که نمیکنن و این موجودات باعث بدنامی بقیه دخترهای تحصیلکرده هم میشن وباعث بدنامی خوابگاه و تحصیل علم میشن. واقعا که...................

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۸:۴۵ سهیل !!
از چارچنگولی به عاضاده
نمی دونم کدوم خدا را قسم خوردی!
خدایی که علی (ع) را آفرید!!!!!وبه عنوان جانشین پیامبر امام قرار داد !!!و توسخنانش را به استهزاء بگیری یا به خدایی که علامه طباطبایی را آفرید به طوریکه علمش زبانزد دنیاست!!!و تو دستور اونو مسخره می کنی!!!؟؟///!!!

ما مسلمونیم
از نظر ما
خدا زن را به منظور آرامش مرد برای "مودت ورحمت" آفریده نه به عنوان  یک نقطه چین:

« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ »روم آیه 21
«و از آیات خداست، اینکه از جنس خودتان جفتی بیافریند که در بر او آرامش و سکون یابید و میان شما دوستی و مهربانی برقرار نمود. همانا در این‌ها نشانه‌ها و آیت‌هاست برای آنان که می اندیشند.»

از نظر ما
خدا زن ومرد را مثل لباس، پوششی برای عیب های هم دیگه آفریده

« لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ» بقره آیه 187
«زن لباس ستر و عفاف شما هستند و شما هم لباس و عفت آن‌ها هستید»

از نظر ما
خدا زن را برای بقای نسل بشر آفریده

«نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنىَ‏ شِئْتُم‏» بقره 233
«زنان شما کشتزار هستند پس به کشتزارهایتان نزدیک شوید هرگاه که خواستید.»
از نظرما
خدا زن را برای مادر شدن آفریده سختی های اونو در زمان حمل ووضع حمل و دوران شیر دهی برای مرد تاکید ویادآوری کرده
«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ...»
«ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می‌کند و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است.» احقاف 15

از نظر ما مقام زن در مادر بودن هستش با این الگوها
مادری مثل زهرا(س)
«إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ....» ازبس  شنیدی توضیح نمیخاد
مادری مریم مریم (س)
که لیاقت گفتگوبا ملائک وغذای غیبی داره
«کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابآل عمران37« «هر زمان زکریا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏دید. از او پرسید: «اى مریم! این را از کجا آورده‏اى؟!» گفت: «این از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد.»

مثل مادر موسی که  لیاقت الهام  از غیب داره.


«وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی‏ وَ لا تَحْزَنی‏ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ»قصص7

«ما به مادر موسی الهام کردیم که او  را شیرده. پس هنگامی که بر او ترسیدی او را در دریای نیل بیفکن و مترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از رسولان قرار می‌دهیم.»
...............................................................................
از نظر ما

 

زن شایسته یکى از دو عامل پیشرفت خانواده است.(پیامبراکرم ص)

 مستدرک  ج14 ، ص171 

 

بیشترین خیر و برکت در زنان است.(امام صادق ع)

من لایحضره الفقیه، ج3، ص385، ح4352

بهترین زنانتان، آن زن زایا، بسیار مهربان و پاکدامن است که براى شوهرش خودآرایى مى کند و از غیر او خود را محفوظ نگه مى دارد، حرف شوهرش را مى شنود و فرمان او را اطاعت مى کند... .(پیامبراکرم ص)

 کافى ج5، ص324، ح1

 


خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هیچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى کند، مگر آن که خداوند متعال او را در قیامت شاد مى کند.(پیامبراکرم ص)

کافىج6، ص6، ح7

 

کارى که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گُلى است (ظریف و آسیب پذیر) نه قهرمان و کار فرما.(امام علی ع)

نهج البلاغه، نامه31


یکدیگر را به رفتار نیک با زنان سفارش کنید.(پیامبراکرم ص)

مسترک ج14 ، ص253



  هنگامى که زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است که با جان و مالش در راه خدا جهاد مى کند و هنگامى که فارق شود ، پاداشى دارد که نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى که شیر بدهد ، در هر بار مکیدن ، پاداش آزاد کردن یکى از فرزندان اسماعیل علیه السلام براى اوست و آن گاه که شیردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گوید : «عمل را از نو آغاز کن که بى تردید ، آمرزیده شدى» (پیامبر اکرم ص).امالى (صدوق) ص 412 - 411 


از ما نیست کسی که وسعت زندگی بر او داده شود و او بر خانواده اش سخت بگیرد.
(پیامبر اکرم ص) مستدرک ج 2 ص 643


جبرئیل به قدری در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نیست مگر این که عمل زشتی (فاحشه بینه) از ایشان آشکار گردد.
(پیامبراکرم ص) مکارم الاخلاق طبرسی


بعد از ایمان به خدا نعمتى بالاتر از همسرموافق و سازگار نیست.
(پیامبراکرم ص) مستدرک ج 2 ص 532

آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند ، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید.

(علی ع) مستدرک جلد 2 ص 551
بقیه را سرچ کن خیلی سفارش در مورد احترام زنان پیدا می کنی.
......................................
اماهرزنی لایق احترام نیست
از نظر ما


با برکت ترین زنان، کم مهریّه ترین آنان است. (پیامبر اکرم ص)نهج الفصاحه ص475 ، ح1536

بهترین زنان شما ، زن عفیف راغب است که در ناموس خود عفت و به شوهر خود رغبت داشته باشد پیامبر اکرم (ص). نهج الفصاحه ، حدیث 1534

زنی پرسیدای رسول خدا! حق مرد بر زن چیست ؟
حضرت صلی الله علیه و آله فرمود : این که او را اطاعت کند و سرپیچی نکند و از خانه چیزی را بدون اجازه او تصدق ندهد و بی اجازه او روزه مستحبی نگیرد و در هر حال در امر زناشویی او را ممانعت نکند و از منزل خارج نشود مگر به اذن و اجازه او و اگر بدون اجازه او از خانه خارج شود ، ملائکه آسمان و زمین و فرشته های غضب و رحمت او را لعنت می کنند تا وقتی که به منزل برگردد. مکارم اخلاق فی حق الزوج علی المراة (ط بیروت ص 214) 

 

سرچ کنید هرجا از زن خوب حدیث هست در باره شوهر داری وعفت وحیا هست

از دید شما اگر این ویژگی ها مربوط به کالاست که خب چه کنیم دینمون اینطور میگه.

اما اگر زن را از نظر اسلام کالا بود نمی گفت حجاب داشته باشه می گفت کاباره براش بسازید حال حولتونو 4-5 سال ببرید بعد ولش کنید هرغلطی خواست بکنه.

 ما هرسخن فمنیستی را،در راستای توسعه هرزه گری میبینیم!!!

از نظر سهیل کلام امام معصوم همتراز با آیات حق هست چون معصوم غیراز قرآن نمی گوید  ومنکر او مرتد است

تبعیض نژادی هم در کار نیست ههههه سرخ وسفید وزرد وسیاه یکسانند اما بعضکم علی بعض در مورد جنسیت را خدا گفته برو هرچی میخوای به خودش بگو!!

لا یکلف الله نفسا الا وسعها را هم خدا گفته

.............................
یک بار یک مردی یا به قول خودیاتون یک نری! اعتمادت راشکسته که نمی دونیم چقدر زرنگ بوده که زود به اخلاقت پی برده البته این اخلاقی که اینجا میبینم نه اخلاق واقعی شاید اینجا فیلم بازی می کنی ودر واقع خیلی هم خوب باشی!!!
به هر حال همه اونطور که تو فکر میکنی نیستند.
من که رفتم دکتر گف چیزیت نیست ضرر نداره که یه سری بزن!!!!!

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۷ هرکی به همه

اوووووووه...چقدر تو این پست دعوا کردین!!!!

راسیتش که همچین پستای که دعوا ومجادله میشه من اصلا نمیخونم!! هههه

برو بابا حوصله داریناااا ...

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۹ بوی یاس

چه خبره اینجا

خدا عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه انشالله

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۰ لاک پشت
به موافقم
یه پیشنهاد محترمانه دارم این طور که به نظر میاد شما یک بار در زندگی شکست خوردید و جدا از اینکه علل موضوع رو نمیدونم با این فرض ادامه میدم که شما در تجربه تلخ قبلی مظلوم واقع شدید و احساساتتون نادیده گرفته شده.  فکر میکنم زخم اون اتفاق التیام پیدا نکرد اگه احیانا میخواید وارد یه ارتباط تازه بشید براتون مشکل ایجاد میکنه این خشمی که از تک تک کلماتتون میاد از اون اتفاق سرچشمه میگیره اگه نتونین اون اتفاق و این زخم التیام بدید ارتباط جدیدتون هم دچار عاقبت خوشی نمیشه چون هر اشتباه هر چند کوچکی آقا با موضع گیری چند برابر سخت تر شما مواجه میشه.
به این باید توجه بشه که اشتباه قبلیتون  شاید به دلیل بد تحقیق کردن یا انتخاب غلط یک فرد بد بود نه اینکه اگه مهریه رو اونجا زیاد قرار میدادید مشکلتون حل بود.
از منظر فیزیولوژی نفس کشیدن یه رفتار غیر ارادیه!

مسئله ای رو که میگم شاید اکثرا متاهلین اینجا روش صحه بزارن که یکی از مهم  ترین نکات زندگی مشترک "گذشت" هست چون هر دو طرف میدونن دو آدم ممکن الخطا گاهی از رفتارهایی از دستشون در بره. که به خودشون میگن "کاش این کارو نمیکردم"

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۲ به ارکیده
یخده فک کن بیبین از اون جکای ک یوختایی یجایی بچشت خرده بود ها همونا یدت میایه؟
ازونا بوگو.

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۴ موافق به فاطمه 30

فرق بین نیاز و خواست رو میدونی؟! نه نمیدونی اگه میدونستی تو قضاوت نمیکردی در ضمن خوب کامنت های من و سایر کاربران رو بخون که بحث " مهریه " مطرح بوده و با تعریفم خواستم به آقایون بگم که فکر نکنند تنها برای یک زن یا دختر نادرست مهریه راه پول درآوردن هست !

فرق خواست با نیاز : وقتی نیاز هست یعنی اجبار و الزام هست مثل نیاز به هوا ، خوراک پوشاک ، آموزش ( هم شده نیاز شما چی خوندی خانوم تحصیل کرده وقتی سریع و بالفور قضاوت میکنی و منظور منو نگرفتی ، این 4 تا آقای کاربر ماشاالله بقدری تیز هستن تا اشاره کردم گرفتند منظورم چیه و هدفم از تعریف این داستان چی بود ، نه توجیح ) قبلا میگفتند علم بهتره یا ثروت؟! همه میگفتند با علم میشه به ثروت رسید ، ولی الان تا ثروت (پول) نداشته باشی میتونی به علم برسی به ثروت برسی؟ مسلمه تا پول ایاب ذهاب نداشته باشی ، پول شهریه نداشته باشی ، پول کتاب و هزار کوفت و زهر مار نداشته باشی نمیتونی به علم برسی چه برسه به ثروت ، بعدش باید ثروت (مایه) داشته باشی تا تجربه کسب کنی نه به صرف یک مدرک یا چند واحد تئوری به جایی نمیرسی با این همه بازار رقابت ! 

بله شمای تحصیلکرده فوق لیسانس آموزش ( دانشگاه ) برات خواست بوده نیاز نبوده چون تامین هستی ، شما از کجا میدونی اون دخترم مثل خودت که میگی فوق لیسانسم و نتونستم کاری گیر بیارم اونم به هزار در نزده باشه که در موردش قضاوت میکنی از کجا معلوم روسپی گری گزینه مورد انتخاب آخرش و ناچاریش نبوده باشه ، شما خودت تامین هستی در نظر بگیر دختری رو که حتی توان خرید یک لباس نداشته باشه ، انسان وقتی دیدی نیاز داشته باشه و اجبار باشه و چاره و راه دیگه ای نباشه گوشت سگ هم بهش حلال میشه ، این دخترم انسان هست از کجا معلوم پسر عموشم پاک باشه ، اونوقت از کجا معلوم پسرعموش بدون جهیزیه قبولش کنه ، شما از تنهایی نیاز به همسر چون آینده رو تنهایی می بینی سایت رو به ستوه آوردی و به هر کسی التماس دعا داری که شاید فرجی در کارت بشه و به هر کار درستی دست زد تا بلکه گره از بختت باز بشه ، اون دخترم نیاز مالی داشته و نیاز داشته که تامین مالی بشه و اونم مثل شما دیده آینده ای نداره و آینده ش به خطر هست اومده برای خودش دس پس کرده و رفته دانشگاه شاید به نیت اشتغال !! 

 

فاطمه 30 به عنوان یک دختر ازت سوال دارم کدوم زن هست که دوس داره خودش رو در معرض حراج بذاره هرزه هاشم بیذارن ، و هر ساعت دست یک اجنبی به وجودش بخوره و مثل یک آشغال باهاشون رفتار بشه ، هیچ جایگاهی نداشته باشند ، پس اینو بدون که اگر زنی در مسیر نادرستی قرار میگیره : 1. ناچاری و برحسب نیاز

2.برحسب اشتباهات خودش

3.و خیلی موارد دیگه

 

یک سایت بهت معرفی میکنم پست هاش رو جستجو کن با روسپی ها مصاحبه شده زنه میگه آرزوی مرگ خودم رو دارم ، به خاطر 2 قرون پول رابطه جنسی رو با هر مردی قبول میکنه وقتی میره می بینه دسته جمعی میخوان باهاش رابطه داشته باشند

( سایت : www.gizmiz.com ) 

 

جو فیلم شبکه 1 و روز سوم بود نمیدونم اگه درست گفته باشم برندارت ، اونی که یکبار ثروت بدست میاره و ورشکست میشه دوباره میتونه ثروت رو بدست بیاره چون مغزشم رو داره وولی اونی که از اول هیچ پخی نبود آخرشم هیچ پخی نیست ، فیلم روز سوم هست اوضاع زمان جنگ بوده هیشکی از دیگری وضعش بهتر نبوده و همه زنها و دخترها باید از عفت و جونشون مراقبت میکردند نه تنها اون بازیگر نقش اول !!

 

 

نظرت در مورد دختری که بخاطر کار کردن و استقلال مالی میره فلان شرکت کار میکنه بخاطر ضجر مالی که کشیده ، بعدش به سبب همین ضعف مدیر عامل مخش رو میزنه و همسر دوم ( رابطه پنهانیش ) میکنه چیه؟!

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۷ ابوالفضل
خواهر من خانم موافق زندگی یعنی گذشت مطمین باشید مهریه بالا زندگیرو نگه نمی داره اگه کسی بخواد شما رو به خاطر مهریه کم بندازه بیرون ارزش زندگی کردن نداره همون بهتر که ازش جدا شید ولی خیلی ها هستند که مهریشون فقط یک جلد کلام الله مجیده ولی شوهرشون اونارو از جونشون بیشتر دوست دارن عصبانی نشید اگر این احادیث که می گویند زن ناقص العقله به معنای این نیست ارزش زن از مرد کمتره چه بسا در بعضی جاها واقعا نقش زن از مرد پررنگ تره مانند نقش مادری ولی به خاطر احساسات بالا زیاد نمی تونه احساسات رو از تصمیمش دور کنه حقیقتهخداوند فرموده رییس خانواده مرده و یکی از وظایفش محبت و تامین تمامنیاز های زنه خواهر من اطاعت از شوهر به معنای بردگی و ذلیل شدن نیست بلکه نشانه علاقه زن به فرمان خدا و قبول وظایفش است و مرد زندگی شما قطعا یزید نیست حتما یک آدم عاشقه که خوبی شما رو می خواد شما دوست دارید در کنار شوهرتون حرف آخرو بزنید ببینید میشه دو نفر یکجا حرف آخرو بزنند این موجب اختلاف میشه     موفق باشید و سعی کنید در مورد مهریه بالا تجدید نظری کنید

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۲ سمانه
سهیل قبلا حدس زده بودم که با چند تا اسم کامنت میذاری اما از اینکه راجع به خانم آزاده این فکر رو کردی برام یقین حاصل شد که خودت اینکاره ای که به دیگران هم شک داری . ادبیات آزاده و خانم مؤافق با هم کاملا فرق داره . اون بنده خدا که شما رو واگذار کرد به خدا و بحث بی نتیجه رو رها کرد مگه چی گفته که اینقدر ناراحت شدی که دیگه ولش هم نمیکنی ؟ امشب شب قدره . کاش القائات شیطان دست از سر هممون برداره . 

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۰ موافق به سهیل

آزاده نیستم ، تک تک حرفهایی که زدی رو قبول دارم ممنون از اینکه جایگاه و مقام " زن " و "مادر" بودن رو باری دیگر به خودت و ما نشون دادی .

 

ما خانوم ها تنها خواستار احترام گذاشتن به نظرمون هستیم و پذیرش حرف حق و منطق را نیز داریم خواسته زیادی نیست .

احترام و عدالت = اعتماد ما به آقایون

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۹ رعنا
خانم موافق مهریه بالا خوشبختی نمیاره تمام دوستام که مهریشون کم بود خوشبختن و برعکسش همه ی دوستام با مهریه بالا تو زندگیشون مشکل دارن اصلا خدا به زندگی که با مهریه بالا شروع بشه کمک نمی کنه من خودم تصمیم گرفتم مهریم کم باشه و از شوهرم حرف شنوی داشته باشم چون این وظیفه رو قرآن به من داده در ضمن آقایون توهین نکردن که اینقدر ناراحت شدید من عاشق شوهرم خواهم بود و مطمینم خدا این احساسات پاکمو با دادن شوهر خوب جبران می کنه همون طور که خواهرای کم توقعم خوش بختن و شوهراشون دوسشون داره

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۸ به طرفدارن مهریه کم
حال با موضوع این پست کاری ندارم
چند تا سوال دارم از شماها در مورد مهریه
1.از نظر شما مهریه کم چقدره؟
2.از نظر شما مهریه زیاد چقدره؟
3.شماها احتمالا خواهر و دختر و بالاخره یه جنس مونث دارین که با شما نسبت داره مهریشو رو چقدر قرار دادین؟
4.این مهریه ها رو کی تعیین کرده؟
5.ایا حاضرین دختر و خواهر خودتون رو با یک سکه یا 5 سکه یا 14 سکه اصلا به هیچی به عقد پسری در بیارین
6. ایا شما دوست داشتین جای زنها بودین و فقط بهتون مهریه تعلق میگرفت به جای همه اختیاراتی که دارین
7-تو اطرافتون تعداد زنهایی که مهریشون رو گرفتن چقدره؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/937

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۲۶ رضا
چی میگی موافق همه چیرو با هم قاطی کردی یه ذره منطق نداری هیچ کدوم از حرفات مورد پسند قرآن و اهل بیت نیست و به خانم متشخص فاطمه 30 و چهار مردی که فقط دستورات دینو نوشتن توهین کردی با این تفکر شما ازدواج نکن به هیچ وجه که شوهرتو با این توقع و بی منطقی بیچاره میکنی آقای نجفی سانسور نکنی ها 
طلبکاری مگه  زنای با مهریه بالاهمشون فکرشون مثل تو هستش باید همشون تا آخر عمر مجرد بمونن
بابا جواب این بی منطقو ندید هر چقدر دلیل بیارید  با برهان و استدلال حرف بزنید انگار دارید با دست رو سنک می کوبید نمی فهمه آقا زور که نیست 

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۳۹ علی
موافق دوست داری چی بشی دوست داری چیکار کنی ها ها اصلا خودت می دونی چی میگی فاحشه گری رو توجیه می کنی زن های آبرو مندی هستند که از گرسنگی می میرن ولی دست به اینکارا نمی زنند اصلا مسلمونی بگو ببینم احادیثی که آقا سهیل آورد قبول داری یا نه اگه نداری و اگه مسلمون نیستی به فرما بیرون یک کدوم از این احادیثو نتونستی در موردش نظر بدی چون جوابی نداری

۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۳:۰۲ موافق

موافق به : علی

مگر مسلمونی تنها در ذکر چند حدیث خلاصه میشه ، احادیث رو قبول دارم چون با استدلال و منطقم موافق هست ، چون حرف حساب جواب نداره ، تنها جواب در مقابل حق و حقیقت سکوت و احترام هست ، شما چی مسلمونی از نوع تجارت؟! تو که مسلمونی چطور قضاوت میکنی در مورد من از پشت یک مانیتور ، بشین توبه کن خواهر مسلمونت رو ناراحت کردی باید رضایتم رو بدست بیاری وگرنه میری به جهنم ( حق الناس به گردن داری ، دل شکستن هنر نیست دل بدست آوردن هنر هست )

من کافرم تو مسلمونی رو برای من تعریف کن !

مسلمونی به چیه؟ ( صرف نماز خوندن  ، روزه گرفتن ، پذیرفتن خطبه 80 نهج البلاغه ، مهریه کم ، ذکر احادیث در سایت ، از قرآن به عنوان حربه استفاده کردن برای زنان و ... )

نصیب گرگ بیابون هم نشی مگر سهیل نیست چقدر به زیبایی و ظرافت سخن بیان میکنه یاد بگیر !!

 

به قدری زیبا سخن میگه که موجب پذیرش میشه

۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۳:۵۵ موافق به ابولفضل

سلام برادرم ، ممنون از نظرت با تک تک نظراتت موافقم ، بخدا مهریه بالا نظر منم نیست چون تضمین خوشبختی نیست ، ولی به مثابه یک دل گرمی یک دل قرصی میمونه که مردی که عادت داره به تنهایی و طلاق عاطفی دادن ، شما وابستگی عاطفی و طلاق عاطفی رو لمس کردید زار بزنید از دست طرفتون از زور گریه ، بهت بگه نفسم بدون تو میگیره ولی بعد 3 روز به راحتی و سادگی کنارت بذاره ، ( اگر انسان ها خوب باشند و بی اعتمادی وارد رابطه نکنند ، حرف شون رفتارشون با روز اول یکی باشه ، خواستن همون باشه ، و به نظر و حقوق همدیگه احترام بذارند ، حق جو باشند ، عادل باشند ، یک جور رفتار کنند ، باورها رو نشکنند که تصویر زیبای خودشون شکسته میشه و خیلی موارد دیگه مهریه معنی نداره ، نیازی به قانون در روابط نیست ، دادگاهها تعطیل میشه ، من دوس دارم حرف اول و آخر رو همسرم بزنه (ولی نظر منم بپرسه اگر درست تر بود در بعضی جاها مثلا احترام بذاره ، مرد باید تعیین و تکلیف کنه کجا بریم ، با کی رفت آمد کنیم ، به چه سبکی زندگی کنیم ، حدود اختیارات و آزادی های یک زن مثلا یک زن بدون اجازه و رضایت همسرش نباید از خونه بیرون بره و حتی مالی ببخشه و حتی بدون اجازه و مشورت با همسرش مهمونی دعوت کنه ، نوع پوشش و خیلی موارد دیگه که ما خانوم ها احترام میذاریم و میگیم به اجازه مرد و مرد میگه با مشورت با خانومم ولی تموم کننده خودم هستم ، یک زن باید مطیع باشه در هر امری ، دوست و محرم اسرار شوهرش و زندگیش باشه و خیلی موارد دیگه

 

مادر خودم الان مهریه ش 100 تومان هست ولی پدرم که طلاقش نداده ، اینم بگم رابطه جدیدی نیست بلکه ادامه همون رابطه هست ، من میخوام زندگی کنم مگر انسان چندبار به دنیا میاد و فرصت زندگی کردن داره ، که لحظات عمر بگذره در تنهایی و حسرت ، دوست داشتنی که حقیقی هست گذشت میاره ، من دوس دارم طرفم منو تنها بخاطر اینکه فاکتورهای مدنظرش رو تا حدود زیادی دارم نخواد بلکه بخواد خدا وکیلی تا آخر عمرش در کنار من زندگی کنه ، در کنار هم باشیم نه در مقابل و جدای از هم ، خدایی نکرده یک روزی قصد تنوع طلبی نداشته باشه ، قصد ترک کردن نداشته باشه ، با خودش صادق باشه اول بعد با من که قصد زندگی کردن داره ، من با 14 سکه مخالفتی ندارم اگر اعتماد من و خانواده م رو بتونه جلب کنه ، شماره تماس یکی از محل های کارم رو بهش میدم زنگ بزنه در مورد مادیات و حسن سابقه م بپرسه تعریف از خودم نیست به میلیارد پول زیر دستم بوده یک ذره نظر به مال یا حتی ناموس مردم نداشتم مدیرعامل فلان شرکت زنگ زده بود به شرکت دوستش برای همکاری با بنده خدا شاهده میگفت تموم زندگیم زیر دست این دختر بوده  ، اون بیاد جلو و شناخت از نزدیک بدست بیاره من مطمئنم که اعتماد میکنه ، به فاطمه زهرا قسم آقای ابولفضل اگر مادیاتی بودم و بخاطر سکه و مهریه میخواستم ازدواج کنم تا الان بخاطر موقعیت هایی که داشتم شاید بچه هم داشتم ، یا شاید در همین چند ماه آینده عروسیم بود ولی چکار کنم این دل صاحب مرده ول کن نیست گیر کرده !

 

اینم بگم تعریف از خود کردن اشتباهه ولی هر کسی رو که بخوان بشناسند باید از محل زندگی و محل کارش تحقیق کنند .

 

ببخشید طولانی شد اگر راهنمایی کنید  ممنون میشم

۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۴:۱۰ سمیرا
اینقد شما چنتا به هم پریدید که سوال کننده را هم فراری دادید .اخرش معلوم نشد چ تصمیمی گرفت واسه زندگیش.کاش میومد و میگفت 
تو را خدا تموم کنید هیچ کس حوصله خوندن حرفای طولانی شما را نداره.الکی خودتونا خسته نکنید.
ی سوال :انگشتاتون درد نمیگیره اینقد تایپ میکنید یا لمس میکنید؟!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۲ ابوالفضل
خواهر من به خاطر اون اتفاق براتون متاسفم واقعا به جای اون آقا از شما شرمنده ام چیزی ندارم بگم ولی خانم موافق نا امید نشید همه مثل هم نیستند شما نظراتو تو همین پست ببینید که چقدر با هم متفاوته در واقع اون آقا شایستگی شما رو نداشت حتی اگه مهریه شما هم بالا اون آقا وجود شما رو با  بی علاقگی تحمل می کرد این زندگی چه ارزشی داشت متاسفانه خیلی از دختران احساساتشان بازیچه یه مشت آدم از خدا بی خبر میشه و بهترین روش آگاه کردن دختران ما هست باید دختران ما بدونند که تمام پسرایی که قبل از دوران عقد تن تن ابراز علاقه می کنند هدفشون پاک نیست پسرانی که هدفشون پاکه فقط به ازدواج فکر می کنند من نظر آقایون و شما رو خوندم جالبه که دیدگاهتون تفاوت چندانی نداره فقط یکم سو تفاهم پیش اومده بهتره از هم عذر خواهی کنید 
اگر من میگم مهریه در حدی باشه که مرد توان پرداختشو داشته باشه چون این حق زنه حتی اگه در این دنیا پرداخت نشه باید در اون دنیا این دین پرداخت بشه و الگو ی همه ی ما ازدواج حضرت علی و فاطمه هست که خالی از هرگونه دلبستگی از امیال دنیویه و کاملا معنویه من از دختران و پسران می خوام ازدواج معنوی کنند به هم وفادار باشند و مهریه و جهیزیه براشون مهم نباشه

۳۰ تیر ۹۳ ، ۲۰:۲۹ سوال کننده
همسرم خیلی درست شده انگار معجزه شده خودش از من عذرخواهی کرد بابت کل کاراش  اصلا 180 درجه چرخیده فکر کنم یک کسی یک جایی نصیحتش کرده فکر کنم تو همین اینترنت حالا عین من تو سایتی یواش یواش عوض شده  البته بداخلاقی دست خودش نیست داره تمرین می کنه بهتر شه دست اون کسی که نصیحتش کرده درد نکنه مشاور از دستش کم آورد ولی نمی دونم چجور رام شده در عجبم سردرگم خودش درخواست هم خوابی داره باهم می خوابیم ولی دوست ندارم فعلا جنسی باشه تا اخلاقش کاملا درست شه خیلی مهربون شده پس چرا قبلا اینجوری نبود چجور این همه عوض شد در عجبم در حیرتم خانم ها می دونید دلیلش چیه چرا یک دختر اول اینجوری می کنه بعد درست میشه یعنی به خاطر ترسه البته من دیگه بهش بی محلی می کنم و خیلی سرد برخورد می کنم عین مرد غریبه

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۹ گل نازار
آقای سوال کننده همه ی ما انسان ها یه وقتایی کارایی میکنیم که به نظرمون خیلی درست و خوب میاد ولی حقیقتا کارمون اشتباهه. تا اینکه تلنگری بمون وارد میشه تازه متوجه میشیم که ما کجای کار بودیم.خانم شما هم تازه متوجه اشتباهش شده و میخواد که جبران کنه خواهشا از رفتار هاش تعجب نکین و گذشته رو به یادش نیارین چون خجالت میکشه و شرمنده میشه.در عوض از رفتارهاش استقبال کنید.

امیدوارم به برکت این ماه عزیز مشکل زندگیتون به زودی کاملا حل بشه.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۴۳ سمیرا
سلام 
حالا چرا شما داری ناز میکنی؟؟؟؟
شاید اون روز تا حالا فکر میکرده چون دوستش داری  همه جوره باهاش کنار میای ولی الان که کمی ترسوندیش شاید به خودش اومده که نه شما هم صبر و حوصلتون ی اندازه ای داره.
خدا را که مشکل جنسی نداشته که اگه داشت نمیتونست به این راحتی خودشا در اختیارتون قرار بده.پس حالا که اومده طرفتون پسش نزنید ولی خوب اگه بهش شک دارید فقط با هم معاشقه های خوب داشته باشید و مرحله اخرا بگزارید وقتی مطمین شدید.
شاید اخلاقش هم که میگید بده بخاطر این بوده که همه چیز برای اون هم مهیا بوده ولی اون هم نتونسته به لذت برسه پس مطمین باشید حال و احوالات اون هم بهتر از شما نبوده ولی شایز بخاطر ترسش نتونسته اینکارا انجام بده.
مطمین باشید اگه زن و شوهر رابطه جنسی سالم و دو طرفه ای داشته باشند که هر دو به لذت برسندتو اخلاق و رفتارشون خیلی موثره و تو طول روز کاملا خودشون متوجه میشن .شما هم سعی کنید معاشقه خوبی داشته باشید که هردوتون راضی بشین ببینید واقعا رو خودتون و خانمتون اثر میذاره یا نه.
به نظر من اخلاقش هم کم کم درست میشه.پس حالا که خودش اومده پسش نزنید امتحان کنید ببینید جواب میده یا نه.
رابطه جنسی خیلی میتونه روی اعصاب و روان ادمها اثر بگزاره و انرژی مضاعفی را بهشون وارد کنه.
امیدوارم باز هم خبرهای خوب بشنویم.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۴ یاس

سلام.

تبریک میگم خیلی خوشحال شدم انشاالله مشکلتون خیلی زود از بین بره. فعلاً همین روندو پیش بگیرید باهاش سرد باشید اما قابل اعتمادش باشید، بذارید تشنه شما بشه. شاید از محبتای شما اونقدر مطمئن شده بوده که خودشو فقط در مقام ناز میدیده و شما رو نیاز.

انشاالله به طور کامل درست میشه و بگذارید خودش اول برای درخواست رابطه پیش قدم بشه. اما  بعدش سعی کنید این دو سه ماه رو فراموش کنید و بشید همون آدم.

براتون آرزوی خوشبختی میکنم.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۷ لاک پشت
آفرین به خانمتون که داره تلاش میکنه و آفرین به شما که صبر میکنید شما هم کم کم باید فازتون رو از بی اعتنایی به توجه و محبت تغییر بدید.
ان شاالله به حق همین شب ها روز به روز زندگی تون شیرین تر بشه.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۹ :|
مراقب باش بی محلیات نزنه تو ذوقش !!

۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۶:۱۳ نفس
من تاالان نظرى ندادم اکثر دوستان چیزهاى ک بایدگفته میشد گفتن،مقصراصلى خانم شما هست قبول وکاملأ حق باشماست،اما آقاى خوب مگه نگفتى دوسش دارى؟اگه واقعأ میخواى باهاش زندگى کنى بشین باهاش حرف بزن وتوقعات،خواسته ونیازهایی که دارى بهش بگو،ازحرفهایی که درمورد زندگى عاشقانه زدى براى ما به همسرتم بگو بزاربدونه چى میخواى ازش فقط به رابطه جنسى فکرنمیکنى،بهش زمان بده تغیر کنه خودتم کمکش کن بگو وقتى همه چیز درست شد بعدش من اون اعتمادى که از دست رفته رو به دست آوردم میتونیم 1شب به یادماندنى داشته باشیم وبقیه ماجرا
اگه زندگیت رو دوست دارى بایدگذشت کنى ببخشى وگذشته رو فراموش کنى سخته اما میشه
نمیدونم چطور بایدمطمئن بشى ک کاراش واقعیه اگه صلاح میدونید ببریدش مشاوره
2باره نظر همه دوستان رو بخونیدلطفأ

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۹ SIIH
ببین آقایی ک از خانومت متنفر بودی ببین چی شد؟خیلی سریع گفتی مریضه،گفتی منطق نداره و خیلی چیزای دیگه اینجا تو این دنیای مجازی خیلی ب خانومتون توهین کردین،و ب دیگرانم این اجازه رو شما دادین ک ب خانومتون توهین کنن،برا حرفا خودتون جواب پیدا کنید!کسایی ک راهکار طلاقو دادن براشون جواب بذارید! خودتونم ب خودتون جواب بدید
خانومتون کاملا سالمه(تا شما چ چیزی رو سلامت بدونین) این مشکل شما هم بود ک نه تو دوران عقد شناختینش نه تو این 2ماه،خاهشا 2 روز دیگه ی نظر نذار ک بگی همه اینا فیلمش بود و غیره،شماها شناختی ک تو این همه مدت باید کسب میکردید از هم نکردید حالا باید این شناختا رو بدست بیارید
امیدوارم زندگی خوبی داشته باشید و خودتون این خوب بودن رو خراب نکنید

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۹:۵۶ بوی یاس

افرین همینطور بی محلی کنین تا این بار خانمت بیاد مشکلشو مطرح کنه اونوقت ما برای ایشون راهکار بزاریم و بعدش ما بیایی و این روند همینطوری ادامه پیدا کنه

اقای محترم مثل یه مرد غریبه چیه حالا که ایشون اومده سمت شما شما داری ناز میکنی؟لااقل مثل برادر براش باش منظورم اینکه اینهمه بهش بی اعتنا نباش. قبول کن خودت بدتر از اون مریضی.

خانم شما از شب زفاف میترسیده و میترسیده اگه محبتی کنه شما میری سمتش و .... برای همین اینقدر به شما بی محلی میکرده الان هم که درست شده شاید دوستی اشتایی از این بابت خیالش رو راحت کرده و از خواب خفته بیدارش کرده این گوی و این میدان از این به بعد کار شماست که بهش ارامش بدین و خیالش رو از هر بابت راحت کنین در ضمن اینهمه کینه ای نباشین این خانم قصدش پیچوندن شما نیست بهش اعتماد کنین تا زندگی خوبی داشته باشین انشالله

موفق باشید

اقایونی که دم از طلاق میزدین متاسفم براتون

۰۱ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۲۴ سهیل !!
این مورد را اینجا زنها درست می گن کله شقی حدی داره اون به اندازه کافی فکر وخیال داره مواظب باش دیوونه نشه وقتی میاد پیشت ناز بکش آخرین کامنتی که به خودت نوشتم رابخون وسواس نباش آروم آروم بخورش خودش تا التماس کنه که ب....نیش.تو انگاری هیچی بلد نیستی!!

۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۳ سوال کننده
خانم های محترم اگر هر کدوم از شما جای من بودید خیلی زود تر از این ها کم می آوردید مطمین باشید 
همسر من الان خیلی خوب شده دلیل کاراش رو ازش پرسیدم بهم گفت تصمیم گرفته دیگه درست بشه و ازم خواست دلیلبداخلاقیش تو اون سه ماهو نپرسم میگه یه دلیل شخصه داشته که الان  برطرف شدههر چقدر فکر می کنم نمی دونم چی بودهخودش میگه خانوادگی بوده و مربوط به خانواده من میشه ولی دیگه کامل نگفت یعنی این سه ماه از من دلخور بوده دلیلشم کامل نمیگه خلاصه شده یک زن معمولی ازم می خواد معاشقه ه رابطه جنسی داشته باشیم من یکم اخلاقمو بهتر کردم سعی کنم  عین اولم بشم کم کم   داریم درست میشیم فعلا من به خاطر بیماری روانی توانای  رابطه جنسی کامل ندارم فعلا م قرصامو قطع کردم تا به حالت عادی بیام یکم طول می کشه 
از نظر همتون متشکرم

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۵۷ موافق به سوال کننده

الهی شکر که شمام بهم افتادید و از خر شیطون جفت تون اومدین پایین !

 

عامو برو بپر وسط باغ ههههه دیگه چی میخوای اخلاقشم که الحمدلله خوب شد

ناز تعطیل !

 

شب عروسی کی هست به سلامتی؟! ههههه تا با تار تنبک بیایم در حجله

میگن شب عروسی کمتر از صبح پادشاهی نیست راسته؟!!!!!!!!! دانشمندان در حال بررسی هستند خخخخخخخخخخخخ

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۳۹ به سوال کننده

واقعا ؟؟؟؟؟؟، خیییییییییییییلی خوشحال شدم! 

دیدین همیشه نباید زود جا زد وخسته شد ؟؟

خدا رو شکر که شیرینی اول زندگیتونو بدست اوردین!!

امشب چه شبی است شب مراد است امشب.../ دوماد وببین درحال ناز است امشب !!

حالا یه جوری نشه خانمتون بگه اره شما پا پس بکشی ؛ دوباره زبونم لال خانمت بیاد اینجا بگه شوهرم سرد شده!!!  هههههه

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۶ به : به سوال کننده
هههههههه

دیدین همیشه نباید زود جا زد وخسته شد ؟؟ صد البته باید عرقها ریخت و زحمت کشید هههههه

 

عایا موافقین با یک موز و دو عدد کیوی به دیدار این دو گل نو شکفته بریم؟! خخخخخخخخ

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۶ آشوسان
ب نظر من مشاورتون یه آدم ناشی بوده که به جای ابراز ناتوانی خودش در حل مساله ی شما به شما گفته راهی نیست و قطع امید کرده !

زندگی مسئولیت و تعهد بیش ازین نیاز داره
آدم متاسف میشه برای اینهمه عدم تعهد از جوون های این مملکت که تا ی کم سختی رو دوششون میفته اول میگن طلاق !
برای تک تک اونایی ک پیشنهاد دادن همی الان این آقا بره طلاق بگیره متاسفم

همسرت میترسه ، این ترس احتمالا دوماهه ب وجود نیومده ک دوماهه تموم بشه ! اونم با برخوردایی ک شما گفتی طی دو ماه داشتی !
در ضمن میدونم سخته ، میدونم خانومت اشتباه میکنه ، میدونم نادانی میکنه ، ولی ب خدا این راهش نیست ! عاقل باش .. مرد باید مرد باشه نه ی لحظه عاشق ی لحظه فارغ !

حرفای بالا رو قبل از آخرین پستتون نوشته بودم ک البته بیشتر حرفام و پاک کردم بعد خوندن کامنتتون
خیلی خوشحالم ک داره مشکلتون حل میشه
ولی این درست نیست ک شما الان کاملا حق ب جانب شدید
الان وقت حرف زدنه وقت تمرین کردن محبت و عشق و رابطه ی درست متقابله !
کتاب بخونین هر دوتون .. در مورد زن درمورد مرد در مورد روابط درست
زندگی شما همین یکی دو روزه آینده نیست ک بخواین فقط ب تنبیه فکر کنید ؛ تعادل مهمه و رفتار درست در شرایط مختلف
طوری رفتار هاتون رو تنظیم کنین که سال های سال زندگی خوب و آروم در کنار هم رو تضمین کنه رفتارتون
موفق باشید

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۳ آشوسان
راستی همین شب گذشته ی بنده خدایی داستان زندگیش رو تعریف میکردم ک سه سال عقد و ازدواجش انجام شده ولی شوهرش کار نمیکنه روزا میخوابه ، شبا بازی کامپیوتری میکنه تا صبح و رابطه ی جنسیشون کامل نیست و خانوم ناکام هستن همیشه ! روابط اجتماعی هم نداره آقا
خانوم اینهمه سال تحمل کرده بود حالا میخواست بدونه برای چنین شوهری راهکاری هست یا باید به جدایی فکر کنه !
اونوقت ما ب دو ماه میگیم هر کاری از دستم براومده و خیلی خوبم ک تحمل کردم !
تو رو خدا انقد زود برای هیچ چیزی تصمیم نگیرید ب خصوص برای امری مثل طلاق که وقت اتفاقش عرش خدا ب لرزه در میاد ...

در ضمن فراموش نکنیم گاهی خیال میکنیم خیلی کارا کردیم و تلاشمون کافی بوده
بعضی ها حتی تلاش هاشون هم اثر عکس داره چون تلاش درست نمیکنن یا حتی از رفتار های منفیشون انتظار نتیجه ی مثبت دارن ! بعد همینا میان بعدا ک زندگی خودشون رو نابود کردن همه جا حق و ب جانب میگیرن و ..

امیدوارم ما ازین دسته نباشیم

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۳۲ زهرا
خدا رو شکر.گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.من به دخترم که نامردیم ب خاطر مشکل جنسی شوهرم بهم خورد و طلاق گرفتم.تموم راهها از درمان و عمل و مشاور و....امتحان کردم.
الانم تنهام.شمام ب جای بحث با هم برای خوشبختی خودتون و سوال کننده دعا کنید.

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۶ نازی
خدارو صدهزار مرتبه شکر
الهی که زندگی تون شیرین و شیرین تر بشه
دوستان لطفا دیگه این اقارو سرزنش نکنید که ماکه گفتیم.......... توکه گفتی .............
تمومش کنیدو براشون ارزوی خوشبختی کنید
شادباشین همگی

۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۸ اوه مای کامپیوتر
تبریک میگم به شما و همسرتون .  نگفتم باید صبر کنیییییی؟ خودش درست میشه !!!

خوب الحمدلله که مسئله حل شد . خیلی خوشحال شدم.   :)

ولی من چون اصولا بددل هستم ؛ تا به طور کامل از علت دوری کردنش مطمئن نشم ، بهش دست هم نمیزنم !
و اگه بهم راستشو نگه و از سیر تا پیازشو برام تعریف نکنه ؛ بهش میگم می خوام طلاقت بدم !
چون به وفادارید و سلامت یا خیانت ذهنی و فکریت بدجوری شک کردم . !!!!!!

موفق باشید .

و من الله توفیق .


۰۵ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۱۱ به به سوال کننده

خدایا این بنده های شروشیطونت رو هرچه زودتر به راه راست هدایت کن !آمــــــــــــیــن!

(قبلا هم دعا عاقبت بخیری رونوشتم نمیدونم چرا درج نمیشه جز قوانین نیست مثل اینکه!! ههههههه)

۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۰ ---
اقای سوال کننده خییییییییییلی خوشحال شدم که رابطتون با همسرتون بهتر شده.امیدوارم خوشششششبخت بشید.
میشه بفرمایید الان اوضاع زندگیتون چطوره؟

۰۹ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۸ Zzz
حالا بــــــــــــــیا وســــــــــــــط.... این کـــــــــــمــــــــــــــــره یا ...
ببخشید خب کجا بودیم اصلا حواسم نبود. خوشحال شدم شدید... من همین امروز نشستم کل کامنت ها رو خوندم و رسیدم به اینجا که همه چی به خوبی و خوشی به پایان رسید. ایـــــــــــــــول ایــــــــــــــول
خانمت رو دوست داشته باش... خیلی هم ناز نکن... موفق باشی

۱۹ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۶ عقل میگه دورش بزن اگه دورت زد

خیلی خیلی خوشحال شدم

ولی دیگه تمومش کن دو رکعت نماز شکر بخون

اینقدر هم به خودت تلقین نکن که مشکل روانی داری .

سعی کن ارتباط جنسی را برقرار کنی این خودش خیلی خیلی کمک کننده است .

خدایا شکرت.

۲۰ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۰ سامان متاهل
داداش من،  تو که دوماهه ازدواج کردی می خوای طلاق بدی و تو فکر مهریه شی . منی که 15 ساله دارم زنم رو  تحمل می کنم باید چند بار طلاقش بدم.  بذار یه کم پخته شی تو زندگی. عجله نکن.
فکر کنم به این آدرس  سری بزنی یه چیزهایی دستگیرت میشه.

http://khbartar.blog.ir/post/1050

۰۲ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۴۲ دریا
اگه خوب شده و پشیمونه بگو حداقل نصف مهرییشو ببخشه.فقط کارى نکن که بعداپشیمون شى

۱۱ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۲۱ inaz ss
اقا ی سوال کننده واقعا از صمیم قلبم خوشحال شدم وقتی  اخرین نظرتونو خوندم ک همسرتون سر عقل اومده باور کنین این قدر خوشحال شدممم ک نگو و نپرس  ایشالا ک همیشه خانومتون
براتون اون طوری ک می خواین باشه ایشالا از این ب بعد درست می شه نگران نباشین:)
خانومتون درسته زجرتون داده ولی شما بزرگی کنینو ببخشینیش امیدوارم میل جنسیتون برگرده خیلی زود...نا امید نشین و با امیدواری زندگیو ادامه بدین :) اگه بدونین چقدر من الان خوشحالم:)
بخدا باورتون نمی شه خیلی خیلی خیلی براتون خوشحالم ...براتون ارزومی کنم ک خدا ارامش غیر قابل توصیفیو ب زندگیتون ببخشه ...موفق باشین:)

۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۱:۵۸ یه دخمل
به سوال کننده : امروز این پست و تمام نظرات را خوندم. خیلی خوشحالم که آخرش ختم به خیر شد و دعا میکنم که بعد از این شما و همسرتون فقط طعم خوشبختى را بچشید...
و از خدا برای همه مسلمین و مسلمات خیر دنیا و آخرت و عاقبت به خیری، طلب میکنم  

۲۱ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۳ سحر
الهی همه زندگیارو عاشقانه و دوست داشتنی نگه دار .

۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۵:۴۱ زهرا .....
مگه میشه یهویی خوب شده باشه..??مسخره
شایداومده اینجاحرفای همه رودیده!!هههه
ایشالله ک واقعاخوب شده باشه وخوشبحت بشین

۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۵ حسین
سلام
یه واقعتی اینجا هست اگه زن عشق و یا دوستی کسی رو در دل داشته باشه ار رابطه اول بیزار میشه تا زمانی که بفهمه اون براش تموم شده به شوهرش تمایل نشون میده
حالت بعدی اینه که زن بی احساسه که این یک نوع بیماری باید بره پیش پزشک اگه هم درمان نشد باید یا دو همسری رو قبول کنه یا از هم جدا شید
در این شرایط به نظر قاضی ممکنه مهریه رو به نصف کاهش بده یا شرایط رو برای مرد آسون بگیره ...

۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۶ امیری
وااااااااای خییلی خوشحال شدم که زندگیشون سرو سامون گرفت اما دلم میخواد الان از زندگیش بفهمم ببینم چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۲۹ آبان ۹۳ ، ۰۹:۴۴ با منی
سلام ب اقای سوال کننده.همه ی نظر دادن منم میگم اقا دست زنتو بگیر ببرش ی جای باحال ی جوری ک براش رویایی باشه بعد در مورد بچه و اینده صحبت کن          یکیرو ک دیدید با زن بچه اش راه میرن یا بازی میکنن بخند و ی اهی بکش تو خیابون بچه ی نوزاد دیدی باهاش بازی کن شااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااید بهش بر بخوره

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۵:۴۴ Sahar
سلام من دختر 34 ساله و مجردم هنوز نتونستم همسر مورد علاقه ام رو پیدا کنم اما برام عجیبه خانم هایی که ازدواج کردند تن به سکس نمی دهند آخه مگه می شه؟  در حالی که اگه همسرشون معاشقه درست داشته باشه بی شک خانم سکس رو دوست داره من با اینکه مجردم همیشه فکر کردن به این موضوع هم برام شیرین بوده اما متاسفم که هنوز همسری ندارم.

۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۹:۰۶ لیلی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
من الان یک ماهه عقد کردم. چند ماه دیگه عروسی میکنیم انشالله. قبل عقد حدود سه سال با هم بودیم. شوهرم یک سال اول هیچ کاری بهم نداشت. بعد یک سال یواش یواش یه کارهایی میکرد که هی احساس منو تحریک میکرد. تو مدت دو سال کامل منو مشتاق رابطه جنسی کرد. حالا که عقد کردیم دیگه اصلا نمیتونم خودمو کنترل کنم. **** ****** ** *** ***** ** *** **** * ****** **** *****. ولی مطمینم که اگه شوهرم قبل ازدواج منو اماده نکرده بود الان من هم اوضاع خانم شما رو داشتم و از رابطه متنفر بودم. اشتباه شما همین بوده که تو دوره عقد یواش یواش همسرتونو اماده نکردین. میدونید شهوت درون خانم های ایرانی خفته است. شما مرها باید بیدارش کنید. وقتی بیدار بشه دیگه خودتون هم حریفش نمیشید. *** **** ** **** ***** **** ** ******

۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۰:۲۷ سینا
واقعا یاد بوف کور صادق هدایت افتادم... اونم زنش همینطور بود...

۲۲ آذر ۹۳ ، ۱۷:۳۵ ناشناس
سلام ،من خودم همچین شرایطی داشتم ،یازده ماه با همسرم زیر یه سقف زندگی کردیم ولی هنوز باکره ام ،و اصلا رابطه جنسی نداشتیم ،چون هیچ حسی بهش نداشتم ،آدم گرمی هم هستم ،از همون اول از ازدواج باهاش پشیمون بودم ولی چون خانواده هامون سنتی بودن میترسیدم عنوان کنم،حتی یه بار به مامانم گفتم که اصلا من اونو نمیخوام ،بغلشو دوست ندارم ،هیچ حس جنسی بهش ندارم ولی هیچ درک نکردن ،سرزنشمم کردن ،دوست داشتم عروس خانواده شون باشم ،یا اینکه بابای بچه هام باشه ،شما بگید من چ طوری میتونستم خودمو گول بزنم و زنش شم و باهاش رابطه داشته باشم ،منی که تو دوران نامزدی این روز و میدیدم پس لطفا سر سری قضاوت نکنید شاید این دختر هم هیچ حسی به شوهرش نداشته و یا به زور زنش شده

۰۴ دی ۹۳ ، ۲۳:۰۰ NM
به نظر من خیلی خود خواهی که بخاطر نداشتن حس یا ترس یا... نیاز طرف مقابلتو نبینی اگه قراره که به کسی حس نداشته باشی چرا باهاش ازدواج میکنی و زندگیشو خراب میکنی حتی اگه خونادت اجبار کردن

۰۵ دی ۹۳ ، ۰۱:۴۷ محسن
به نظر من گول هیچ کدوم از حرفای بالا رو نخور ایراد از مادر خانمته. اون زیاد جو خونه رو تو دوران مجردیش مذهبی ساخته. که اون خودشو یه قدیسه میبینه. راه های زیادی هست اگه به غیر از مسائل جنسی مشکل دیگه ای نداری قدر زنتو بدون

۰۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۵ ققنوس

نظر من واسه مشکلی که مطرح کردید
با اینکه یه زن هستم ولی عادلانه میگم تمام حقوق شما پایمال شده.
بنا به مشاوره ها یی که داشتم مورد شما اصلا عادی نیست و زمان فقط مشکل و بزرگتر میکنه
تعجب میکنم از خیلی هایی که طرفداری همسر این اقا رو میکنن و میخوان صبر داشته باشه
صبر برای کسی که حتی علاقه عاطفی به همسرش نداره چه برسه به علاقه جنسی
عشق و محبت باید دونفره باشه
حتی الان دخترای پشت کوه هم از رابطه ی جنسی اطلاعات کافی دارن.همسر شما که میگید خیلی به تیپش میرسه پس کاملا مشخصه که برای جلب توجه جنس مخالف اینکارو میکنه و حالا بخاطر مشکلی در بچگی یا بیماری خاص به هر دلیلی الان از رابطه جنسی امتناع میکنه.
خوب این مشکلی نیست که خودش متوجه اون نشده باشه و تا قبل از ازدواج نه تنها تلاشی برای رفع این مشکل نکرده بلکه الان هم زیر بار نمیره که مشکل داره.
با اتفاقاتی که برای شما افتاده
میل جنسیتون از بین رفته.قرصهای اعصاب میخورید و قطعا رفتارتون هم تغییر کرده
تا چند وقت دیگه همسرتون ادعا میکنه 1-شما توانایی جنسی لازم رو نداری 2- قرص اعصاب مصرف میکنی 3- توهم داری و به دروغ اظهار میکنی که همسرت مانع رابطه میشه و ...
دلایل و شواهد کافی برای این موضوع هم که موجود هست
شما نه تنها قرص اعصابتو بزار کنار بلکه تمایل عادی جنسیت و مثل قبل داشته باش و تو اولین ساعت ازادت به یه وکیل خوب و کاربلد مراجعه کن.
همسر شما میتونه برای خلاص شدن از این شرایط اجازه نزدیکی بهتون بده ولی فقط یکبار و بعد از اون دوباره همین رفتارها رو تکرار کنه
در حال حاضر شما حالات روحی و روانیت و به حالت اول برگردون و اجازه نده بیشتر از این بهت ضرر بزنه
توی اولین ساعت پیش یه وکیل خبره برید.نگرانی های که در مورد مهریه دارید وکیل برطرف میکنه
هر اتفاقی که افتاد بخاطر مهریه و ابرو .... دست نکشید و ازش طلاق بگیریدوگرنه تا چند وقت دیگه دادگاه حکم بیاری روانی و عقیمی شما رو به نفع همسرت صادر میکنه
دوره این حرفها گذشته اقا عاقلانه قضیه رو ببین و قبل از اینکه شما متهم بشی خودت و خلاص کن و لحظه لحظه زندگیت و کنار کسی باش که تاخیر پنج دقیقه ایت به خونه تپش قلبش و تند بشه و نگرانت بشه
تو اولین ساعت پیش وکیل بر و تا طلاق نگرفتی کوتاه نیا

۰۷ دی ۹۳ ، ۱۰:۳۰ نیما
من شنیدم بعضی ها این مشکل رو دارن .
باید ی روز یا شب حسابی معاشقه کنی : حداقل 30 دقیقه تا 1 ساعت "
و بعدش که خوب تحریک شد باید یهویی وارد عمل بشی و البته باید زوری باشه .

نترس بدش نمیاد . بعد از اولین سکس حالش جا میاد و دیگه بی خیالت نمیشه .
فامیل یکی از دوستان این مشکل رو داشت و از همین روش استفاده کرد و الان 15 ساله باهم زندگی میکنن و 3 تا هم بچه دارن .
مرد باید جذبه داشته باشه و البته برای زنش قدرتمند باشه .

۰۷ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۰ من نه خوش بینم نه بد بینم!! من شد و هست وشود بینم...عشق را عاشق شناسد زندگی را من...
اه حالم بهم خورد از هرچی ازدواجه!!
هم رفتار شما درست نبوده و نیست هم رفتار خانومتون!حالا هم که او راضی شده شما ناز میکنی؟؟!
بچسبید به زندیگیتون دیگه!ملتو درگیر خودتون کردی!
براساس شاید و اما و اگر رفتار نکنید!واقع بین باشید و براساس عقل ومنطق با چاشنی احساس زندگی کنید دیگه !
خستم کردید!ای بابا:@
موفق باشید.

۰۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۲۷ ........
نظر aynaz در روز 6 دی ساعت شانزده و سیو نه دقیقه به یه ویرایش احتیاج داره خط چهارم میتونست بگه دخول یا مقاریت و انجام بده نه به این نحوی که گفته البته بازم هر جور صلاحه

۰۷ دی ۹۳ ، ۱۶:۱۰ یک دوست از راه دور

کات آخر

خسته نباشید دوستان

بساط فیلمبرداریو جمع کنید

اون دوربین بپا نیفته

شمام بیکار نشین دکورو جمع کن

ههههههههههههههههههه

سلام . خسته نباشید به همه دوستان

من از اول این مکالمات

ازون روز که فقط یه شکایت بود تالان خوندم

اما هیچ نظری از من نمیتونید ببینید!!

این اخر کاری که همه چی ختم به خیر شدش اومدم  خداقوت بگم به همه دوستان

برای من مث فیلمنامه بودش

البته ادم بی احساسی نیستما

فکر نکنید نشسته زندگی دردناک یه جوونو میخونه کیف می کنه

نه ،

هر روز منتظر بودم بیاد بگه همه چی درست شد دوستان برن سر زندگی خودشون

که خدارو شکر درست هم شد.

عاقبت به  خیری همه جوونا بخصوص ذوج مذکور صلوات

 

بعد این ختم کلام توسط منم کسی پست نذاره که فیلم نامه لوس میشه دیگه

۰۷ دی ۹۳ ، ۲۳:۴۱ زهرا خانم
سلام . با توجه به این که فرمودید در دوران عقد معاشقه ای از طرف شما نبوده و اینکه الان به مهریه بیشتر از باهم بودن فکر میکنید به نظر بنده شما خودتون سر مزاج هستید و باید تغییرات رو از خودتون شروع کنید

۱۰ دی ۹۳ ، ۰۶:۵۲ مجتبی
از این زنی که من از گفتار شما شنیدم و حاضر نیست حتی یک سکه رو ببخشه شما گول خوردی تاوانش رو یه چند وقت دیگه میدی وقتی که دخول کردی باید مهریه کامل پرداخت کنی ...
انشالا که اینطور نباشه 

۱۲ دی ۹۳ ، ۰۰:۳۸ مصطفی
داداشم من حقوق میخونم نترس قانون جدید مهریه اگه پول نداشته باشی زندان نداره برات قسط بندی میکنن. من با چشمایی خودم دیدم که هر 3 ماه ی ربع سکه قسطش شده

۱۲ دی ۹۳ ، ۰۰:۳۹ مصطفی
اگه بکارتش سالم باشه نصف مهریه تعلق میگیره

۱۳ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۲ مینا
شاید میترسه چیزه بدی شنیده* باهاش به مدت مهربون باش سعی کن خیلی بهش نزدیک نشی  خودش طرفت بیاد* ایشلا حل شه

۱۳ دی ۹۳ ، ۱۷:۳۵ الیسا gh
سوال کننده این پست مشکلش برطرف شده دیگه نظر ندید

۱۳ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۵ آسمان آبی
   سلام برادر مشکلت حل شد؟

۱۳ دی ۹۳ ، ۲۰:۴۵ M&M
ب آسمان آبی

بله خواهر! احتمالا الان دیگه بابا هم شده!! چه ول کن نیستید یکی مشکلشو میگه!!
ای بابا ای بابا ای بابا
این پست تاریخ گذشته اس!!!
چرا میاید پستای قدیمی؟؟؟؟؟

۱۷ دی ۹۳ ، ۰۲:۵۷ ی عاشق
اول سلام من چه جوری میتونم عضوشم




منم یه سوال دارم منم همین مشکل و دارم 4ماه عروسی کردم

فقط دوبار نزدیکی کردیم










من میترسم

ولی هیچ وقت شوهرم درباره طلاق حرف نزده

۱۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۲۲ مهسا
واقعا خیلی متاثر شدم ..بنظرم خانومهام یکم زیادی شورشو در میارن ..رابطه جنسی اوج عشق هس ..نه ترس نداره جز لذت ..حالا اینکه میترسه دو حالت داره یا ذهنیت بدی داره گزشته اتفاقی افتاده براش یا مزاجش سرده... اقایون و خانومها تو خاستگاری یا قبل عقد حتمن اط طرفتون بپرسید مزاجش گرمه یا سرد ...میل جنسیش زیاده یا کم تا بتونید درست تصمیم بگیرید بیشتر طلاقها متاسفانه بخاطر همین شکستهای رابطه هس ...یکی شدن دوتا روح و درواقع جسم محبت میاره ..خانومهایی که متاسفانه سردن زندگی رو جهنم میکنن برای همسراشون ..اصلاح کنن خودشونو قبل فاجعه ای به نام طلاق.....با تشکر دانشجوی ارشد مدیریت

۱۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۷ مهسا
من خودم خانومم ولی کاملا به این اقا حق میدم ..ازدواج میکنی تا به ارامش برسی نه ارامشتو از دست بدی با خودخواهی یه نفر ..بنظرم مشکل خانوم این اقا اصلا طبیعی نیس ادم درسته شاید بترسه یروز دوروز نه دیگه دوماه!!!!اگه سرد مزاجه یا کلا دوس نداشت نباید ازدواج میکرد الان این اقا شکایت کنه قاضی طلاق صادر میکنه و مهریه و نفقه هم تعلق به همسر این اقا نمیگیره ..من دادگستری بودم و کاملا واقفم ...زوری نمیشه رابطه باید دوطرفه و با رضایت کامل باشه ..چون لذت هردو باید ببرن اگه یکی مانع شد صبر جایز نیس باید قانونی برخورد کنی تا طرف سواستفاده نکنه این اسمش نه هوس بازی نه وفا ..این حقه تو هس از حقت پسرخوب دفاع کن ..خدا هم راضی نیس داری خودتو شکنجه میکنی یکی از وظایف خانوم همبستر شدنه وظایف زناشویی هس نه اختیارات...با سپاس دانشجوی ارشد مدیریت

۱۸ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۴ فرهاد
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
برادر رابطه جنسی زمانی برای همسر(زن) غیر قابل تحمل خواهد بود که در گذشته رابطه تنفر برانگیزی داشته یا اینکه شرایط جسمانی و بهداشتی همسر براش مهمه ؛ در هر حال بستگی بع وضعیت روحیه خانمت داره چاره اصلیه شما فقط و فقط مشاوره صحیح هست. 
توکل به خدا کن در برابر قضا و قدر خدا تسلیم باش حکمت خدا هرچی که هست باید سر فرود آورد.
***********
مشاوره خانواده

۱۸ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۹ نیما

آدامس تحریک جنسی هم می تونی براش بخری ببینی جواب میده یا نه البته سکس دهانی که اون آقا گفت حتما جواب میده

کاش میومدی بگی وضعیتت چی شد

۲۲ دی ۹۳ ، ۱۸:۲۴ یاسین
عزیزم باس اول قانعش کنی که برداشتن پرده بکارت سخ نیس و هیچ ترسیم نداره ایشون بخاطری ترسی که دارن دم به تله نمیدن شما یا خودتون یا یکی که باهاش راحته صحبت کنه حل میشه.اگه دیدید فایده نداش ب زور متوصل بشید چون یه دفعه ترسش بریزه دیگ تمومه.

۲۳ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۷ یوسف
خودم بنده تا 25 سالگی می رفتم خواستگاریش ولی به خاطر پول ردم می کردن الانم 6 ساله که تو اینترنت ثبت نام کردم ولی پیدا نمی شه به خاطر پول ولی راهکارش چیه اگه زن می خواهی ابتدا غیرت بزار کنار مثالی ساده تو باید صبور باشی تا اون پول داره با کسی که می خواهیش حال کنه و چون که از این جور دخترها تو بساطش زیاده احتمالا بعد 3 سال یا کمتر ولش می کنه و می ره البته حالا یه کم سن دختره بالا رفته و خوب نمیشه باهاش کاری کرد مثلا 26 یا 27 سالش شده و البته تازه اون وقت با کلی همه ناامیدی و ترس از زندگی با تو که شایدم بدبخت بشه می آد باهات ازدواج کنه ولی تو اونا نمی گیریش چون دیگه حالشا نداری آخه چی می خواهی بگیری بعدم به فکر جوون ترش می افتی البته اونم که دوباره پول می خواد البته بیشتر و حال چه باید کرد البته دومی هم باهاش کارهایی را انجام داده اند ولی قیمت باکره شدن هم یک میلیون تومان است پس سیب زمینی نشان باش و یا بی غیرت اصلا چرا باید ازدواج کرد ما ککه دانشگاه نرفتیم ولی دانشجو می گفت دختران دانشگاه به این خاطر به هم کلاسی هاشو .....چون با هم سریک کلاس می رن پس در اینجا بازنده این بازی کیست او که بدون استفاده از آن دختر در سنین جوانی اش باید اکنون با او ازدواج کند یا دختری که کلی همه..... با لاخره دختره هم براش ککیفی تو کار بوده و الا چرا باید که باید 

۲۴ دی ۹۳ ، ۰۱:۰۵ قاسم
سلام. به نظر من هیچ ترحمی نسبت به زنها نباید کرد. طلاقش بده نگران مهریه هم نباش وقتی در دادگاه محکوم به پرداخت مهریه شدی میتونی دادخواست اعسار از پرداخت مهریه بدی و تقاضای تقسیط کنی که رویه دادگاه ها هم به همبن منواله.

۲۴ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۰ به سوال کننده

سلام

من صد درصد مطمینم شما با محبت زیادی فرصتی برای ایجاد عشق تو وجود همسرتونو بهش ندادید.

دو ماه خیلی کمه برای به نتیجه رسیدن و درست شدن رفتارش

به نظر من مشل همسرتون فقط تن ندادن به این رابطه نیست مشکل اون رفتار شماست

که در مسایل دیگه هم کوتاهی میکنه اون میدونه هرکاری کنه و هرچی باشه همه جوره شما اونو میخواین و این از جذابیت مرد برای زن کم میکنه زنا عاشق مردای مغرور و کمی مهربون میشن که احساسشو دیر به زبون میاره

و مردا عاشق زنای دست نیافتنی و مهربون

به نظرم اول خودتون برید مشاوره و رفتارتونو طوری تغییر بدید که هیچ کس اجازه نده به راحتی حقوق فردی شما رو زیر پا بزاره اگر این زن هم طلاق بدید تو ارتباط بدی با زن جدید با محبت بیش ازحد و عدم مدیریت رفتارتون دچار مشکل میشید شاید به این شکل نه ولی همین حق بد حرف زدن با خانوادتونو خودتون بش دادید باید از خودمون شروع کنیم

۲۵ دی ۹۳ ، ۱۸:۰۵ .....
سلام شما با مشورت در سایت رهروان ولایت به پاسخ سوالاتان خیلی منطقی دست پیدامیکنید چون مشاورین پاسخگوی شمایند بعد نظرات افراد(خودم تجربه استفاده ازش داشتم که پیشنهادکردم)
نکته:هیچکس به خوبی خودتان نمیتواند زندگیتان را درست کند.
بنده مشاور نیستم فقط نظر شخصیم رابه عنوان یک خانم واز دید خودم مطرح میکنم: به اضافه مواردی که دوستان مطرح کردند یک مورد دیگر اینکه بعضی ازخانم ها چون دراطراف خود شاهد نگاه ابزاری به جنس زن بودند (مثل: انجام کارهای منزل به تنهایی نه با تقسیم کار یا افراط زیاد همسر از رابطه جنسی) اول ازدواج با این دید که بهشون نگاه ابزاری نشه و به خاطر اینکه بخواهند به طرف مقابل خود بگویند من همچین آدمی نیستم که هر کاری میخوای باهاش بکنی دست به یکسری از این اقدامات میزنن که به قول خودشون گربه را دم حجله بکشند تا طرف مقابل ازشون توزمینه کارمنزل یارابطه جنسی افراط نکنه خانم شماواسه اینکه زندگیش شبیه آنهانشه بدلیل سن کمش و تجربه کم خودش راه غلط رفته وافراط کرده و حالا متوجه اشتباهش شده درضمن شما سعی کنید اشتباهش را بخشیده و به رخش نکشید و هر بارمحبتی ازش دریافت کردید تشویقش کنید نه باکنایه که چه عجب لبخندت را دیدم بلکه یک کار خوشایند یا یک کلمه خوشحال کننده جهت تایید وتشویق کارش بدهید .که در ناخودآگاهش اینکار بماند.درمورد مسئله جنسی یک چیز طبیعیست که خانم شما میترسدخیلی از خانم ها این مشکل دارن وبعد ماه ها یا حتی سالهابعد به حالت نرمال میرسند(یک موردبودخانم 10سال با آقانتونسته بودرابطه برقرارکنه این را فقط به این جهت میگم ببینیدمورد شما خیلی هم حاد نیست قابل حل است) که به خاطر فرهنگ سازی غلط ایجادمیشه و باعث میشه خانمها فک کنن کار بد و ناشایسته ایست شما از فایده رابطه زناشویی برایش بگوییدوتاکید خدا بر این رابطه رابگیدچون بعضی ها بدید گناه به آن مینگرنداما قبل از همه خانم خود را درمورد اینکه شما از نظر جنسی با او فرق دارید روشن کنید "اکثرخانم ها نمیدونن آقایان از طریق نگاه تحریک میشوند "چون خودشان از طریق حس لامسه تحریک میشن واسه همین فک میکنن شما هوس بازید ودر این باره نمیدونن واگر آگاه بششن دیگربدیدهوسباز به شما نگاه نمیکند سعی کنید سایت یا کتابهایی که تفاوت زن ومرد چه از نظر جنسی و چه از نظر اخلاقی نوشته در دسترسش قرار دهید.(خودبنده هم فکر میکردم آقایان هوس بازند اما وقتی متوجه شدم که از طریق نگاه تحریک میشوند فهمیدم چقد خویشتن دار هستن )
درضمن اینطور که کامنتاتون خوندم فرد فهمیده و دارای ویژگی های برتری هستیدنبایدبذارید یک فشار روحی چندماهه انقد راحت ازپا در بیارتون فکر طلاق بیافتیدقبول دارم فشار زیادی رو تحمل کردید بخصوص از نظر روحی ولی به این نکته توجه کنید که ساختن یک بنا از نو خیلی سخت تر و وقتگیر تراز ترمیم یک بنایی است که بخش هاییش با صلیغه شما فرق دارد.
درضمن شما از ویژگی های خوب خانومتون اصلا چیزی نگفتید؟نگذارید فشار روحی باعث بشه نیمه پر لیوانتان را هرچند که خیلی هم نسبت به نیمه خالی آن کم است فراموش کنید چون حس امید در زندگی به شما غلبه میکند وباعث نامیدی میشود وکمترشما را به ترمیم رابطه تان سوق میدهد. به صبر خود افتخار کنید زیرا خراب کردن را هرکس بلد است اما استحکام وترمیم را همه کس نه.به همسرتون اعتماد کنید چون بی اعتمادی بیشتر از اینکه همسرتون رو رنج بده خودشما رو نابود میکنه ودر آخرتوکل به خدا همه چیز را درست میکند.فردی قوی باش

۲۷ دی ۹۳ ، ۰۲:۱۸ مریم
دوست خوب من خودم تقریبا همون مشکل رو دارم . البته نمیخوام در مورد خانمتون نظری بدم . میخوام کمی از زندگی خودم بگم .من چند سال پیش با یه پسر آشنا شدم و حدود یک سال با هم ارتباط داشتبم چون قبلا با خصوصیات پسرها آشنا نبودم  همش فکرم سر درس و مشقم بود . بعد از دوس شدن باهاش اون منو با یه حس جدید که تا به حال تجربه نکرده بودم آشنا کرد . خیلی برام لذت بخش بودن آشنا شدن با یه حس جدید و خیلی عزیز بود و هست اونی که منو با این حس آشنا کرد .  ما از هم جدا شدیم با اینکه هر دو همدیگه رو میخواستیم . ولی تا حالا نتونستم کسی رو  به جاش قبول کنم .با وجود شرایط خوب خانواده و خودم خواستگار زیاد دارم . ولی هر پسری بهم محبت میکنه بیشتر ناراحت میشم . فک میکنم برا گرفتن جای عزیزم تو قلبم ، اومده پیشم . نمیتونم خیلی سخته . من این درد  رو میفهمممم .

۲۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۴ زرنگ

بابا همتون سرکاربودید این مشکلی که این اقا ازش حرف میزنن کاملا کذب محظه وفقط وقت شما کاربران رو گرفته اگه همه کامنت هاشو بخونید متوجه ضدونقیص هاش میشید مخصوصا با توجه به تاریخ هاش . بیود همو  اذیت نکنید بخاطر 4تا حرف یک ادم  همو دوست داشته باشید

۲۸ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۸ رز
سلام حالا که زنت نمیخوادبکیر به زوکارش بساز حالم از زنای که ادا درمیارن وناز میکنن بهم میخوره  روانی .من خودم باشوهرم مشکل دارم سراخلاق بدش  وشکاکیش الان مهریه ام تعیین شد 1سکه جلو با4ماهی 1سکه حقوقشم 1200000هزارتومانه  اگربیرونش کنی نفقه بهش تعلق میکیره البته رابطه نداشتی سکه بهش بده هرچندماه  چون حقوقت 1800000هزارتومان شاید 2سکه جلو با3ماهی 1سکه بدی اما طلاقش نده تا اسیرش کنی ومهرحلال وجون آزادبکنه بعدا بروبگومشکل داره زود نامه بهت میدن بری زن بگیری برو یه زن خوب خوشگل بگیرتا این عذاب بکشه من یه زنم دلت بحال زنا نسوزه داداشم

۳۰ دی ۹۳ ، ۱۱:۵۱ نازنین

سلام ....سوال کننده چی شد؟ انشاءالله این دفعه همسرت که برات فیلم بازی نکرد .هان؟ همه چی بخیر گذشت خوبید؟ یا عالی هستید؟

اگه عالی هستید از خدا میخوام این حال عالی تون رو ماندگار کنه.

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۰ منا
سلام  لطفا به منم کمک کنین  6ساله ازدواج کردم  شوهرم شاید 3 ماه یه دفعه با منه اونم  شاید به خاطرمن اصلا هیج احساسی نداره خیلی بی احساسه  میگم شاید من و دوست نداره  ولی  خودش میگه مگه میشه دوست نداشته باشم  زندگی ما  بدون روابط جنسیه  بعد 5 ماه با هم بودیم از اون رابطه باردار شدم  من نمی خوام زندگیم و خراب کنم  جه کنم؟
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2534

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۱۶ ناشناس
میخواهم درجواب اون آقا بگم این یه نوع بیماری به اسم واژینیسموس است برای کسب اطلاعات بیشتر به وبلاگ roozikezanshodam.blogfa.com بروید. ممکنه خانم شما هم جز این افراد باشه . سریع تصمیم طلاق نگیرید و سعی کنید هرچه بیشتر بهش مهربانی کنید مطمئن باشید خودش از مهربانی تون خجالت میکشه و بیشتراز شما طالب رفع این مشکل میشه .

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۱۸ رکسانا
شما فقط همین رو از زندگی فهمیدین؟روابط زن و مرد و طلاق؟؟
این درست نیست دوست عزیز.تا حالا شده این درد و دل و یا حرف هایی رو که با ما در این وب میزنین به خانومتون هم بزنین؟دلیل های منطقی و یا شاید غیر منطقیه اون رو بدونین؟شاید ایشون مشکل خاصی دارن که نمیتونن به شما بگن ویا اگر هم میخواستن به علت یکسری رفتار که میشه فهمید نگفتن..شما باید سعی کنین مشکلاتتون رو با حرف زدن حل کنین یا رفتن پیش روانشناس.دکتر زنان.مشاور.و...........
نه همون اول بگین (خب این مشکل داره.ما با هم نمیسازیم پس طلاق!!!!!!!!!!!)
این فکر کاملا اشتباه است. کاملا غیر منطقیه؟
ممکنه یکسری بیان و بگین که دارم بیراه میگم و یا با خشونت حرف میزنم ولی فردا شما برای درخواست طلاق و هزاران مکافات و مشکلات دیگه باید پیش افرادی مثل من بیاین

پس خواهش میکنم بیشتر فکر کنین و دنبال راه حل باشید
نه طـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاق

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۲۵ رکسانا
رز عزیز
این طرز فکر مال عرب ها در دوران قدیم بوده
نظرت چیه اصلا زنده به گورش کنه ها؟؟؟
اگه خانم هستی که بعید میدونم باشی خودت جای خانم این اقا بودی این حرف رو میزدی؟اگر میزدی که یقین پیدا میکردم احمقی!!!مگه ماوحشی هستیم که به زور متوسل بشیم؟این نظرات رو برای خودت نگه دار!اون موقع وضع این خانم بدتر میشه!!ممکنه حتا به خودکشی هم برسه!!!
اصلا فکر میکنی چی میگی؟؟؟؟این دیگه چه روشیه؟کارش رو بساز!!!!!


۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۵۷ بهار
زنتو ببر پیش ی مشاور ،چیزی.شاید مشکل داشته باشه

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۱۶ محمد
چند بار باید از زنم درخواست سکس کنم چگون در خواست کنم

۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۵۶ شهروند
ببین شازده زنا از پسری که التماس کنه خوششون نمیاد از مرد با ابهت خوششون میاد و دوست دارن از آقاشون حساب ببرن نه التماسشو بشنون منم همین مشکل رو داشتم ولی وقتی با اقتدار برخورد کردم مشکل حل و عیال رام شد

۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۴ علی
آقا چی شد رابطه جنسی داشتی باهاش ؟درست شد ؟

۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۱۸ دیونه
سلام..عاقا جوش نزن منم بیست وسه سالمه دو ساله عروسی کردم اما هنوز باکردم..چون میتررررسم...بخدا به شوهرمم رحمم میاد خیلیم دوسشدارم اما هرکار میکنم نمتونم همیشه میگم ایندفه میزارم ولی باز وقتش کع میشه انچنان میترسم که انگار میخواد سرم رو بزنه....توروخدا بگید چیکار کنم..فقط و فقط هم از دردش میترسم انقد که از اطرافیانم شنیدم درد داره همش تقصیر اوناس

۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۱ مینا
ما که در دوران عقد دخول کامل با جلوگیری از بارداری ودر خفای کامل داشتیم.تازه بیشتر روزها باهم بودیم تاشبها!!!!پس راست می گویند دردنیای امروز اگر کسی عقد قانونی باشد ورابطه کامل صورت نگیرد حتما یکی از انها یا هردو بیمارند.....داشتن رابطه کامل در دوران عقد این مشکلات را روشن میکند....به نظر من طلاق بگیر دراین جامعه امروز که جامعه ومحیط الوده وبسیار تحریک امیز است باین زن مریض زندگی نکن  من خودم از همان اول عقد به این نیاز خودم وشوهرم احترام گذاشتم.وبعداز پانزده سال بسیار خوشیختم.

۰۸ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۵ عجوبه ی سال
با اینکه میدونم خانومم اینومیخونه اما میخوام بهش بگم خیلی دوسش دارم اگر شب بدرفتاری کنه برام مهم نیست درسته سکس بخشی از زندگی یک ادمه اما مواقعی میشه باید بخاطرکسی که دوسش داری بگذری گفتم مواقعی نه همش درکل زنها از معاشقه زیاد خوششون نمیاد دلیلش هم شرموحیایی که دارنه

۰۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۱۴ کیان
به سوال کننده:
به جوابایی که میشنوی خوب فکر کن من میدونم شما دل پری داری و میخوای. خودتو خالی کنی ولی فکر کنم اینجا جاش نباشه چون هر کس داره یک چیز میگه و تو این وسط داری قربانی افکار بقیه میشی به نظر من این یک مشکل شخصیه همسر شما هرچقدرم بد باشه نباید اجازه بدی دیگران اینطوری در موردش صحبت کنن شما احتمال داره رابطتون خوب شه و کلی کلی سال با هم زندگی کنید شما با این نظرات دوستان بسشتر از ایشون متنفر میشید من فکر میکنم شما مشاورتو عوض کن و از اول همه چیزو با مشاور در میون بزار مطمعا باش خیلی بهتر میتونه بهت کمک کنه

۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۸ احسان
یک مدت برادر بهش بی محلی کن کار خودتم از راه حلالش راه بنداز ایشالا وقتی بی محلی ببینه کم کم خودش درست میشه و دنبال راه حل میگرده

۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۵۳ دل شکسته
سلام من دو سال پیش ازدواج کردم الآن دارم از همسرم جدا میشم خیلی تو این مدت شکنجه روحی شدم چکارکنم بهتر بشم ??

۱۰ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۴۵ دخی
حالا اون سرد مزاج یا هرچی ، بگین منه گرم مزاج چیکار کنم دارم دیونه میشم خوشگلم هستم ولی هنوز بدون شوهرم یه کارای میکنم ولی کمه به منم کمک کنید لطفا

۱۲ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۳۴ باران
محالش نکن بهش کمی فرصت بده درست نشد ترکش کن دنبا ل زندگی جدید باش ارزشش رو نداره

۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۹ علیرضا
سلام
آقا انشاء الله مشکلتون حل شده باشه
اما اگه تا حالا حل نشده میتونید به وبلاگ خورشید خانواده رجوع کنید .
میتونید پیام بدید یا تماس هم بگیرید .

۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۴۳ 111
من الان یک سال و نیم عروسی کردم و سه سالم تو عقد بودم اما هنوز باکره ام . اما شوهرم واقعا مرده . نه اینکه فک کنید مث بعضی شماهاست که تو خلوت یا به دور از من کار غیر اخلاقی کنه نه  ، میگه منتظر می مونم تا از لحاظ روانی آماده بشی . زندگی فقط سکس نیست . زندگی فقط یه سوراخ نیست اینجوری فرق ما با حیوونات چیه . هر چی فک می کنم دم شوهرم گرم . یک سال و نیم کجا دوماه کجا . جا زدین . فقط همینو می تونم بگم .

۱۴ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۳۹ پریسا
بالاخره چی شددددددددددددددد من از اول تا حالا همه پستا رو خوندم.شما خیلی خیلی خیلی مرد ماهی هستی خیلی صبر و تحمل داری واسه زنتم متاسفم که قدرتو نمیدونه ولی ان شالله با هم خوب خوب خوب شین

۱۵ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۰۲ مسعود
درود بر شما
مشکل ما اینجاست که قبل از ازدواج درباره مسائل زناشویی صحبت نمی کنیم شما اگر از اول در مورد این مسائل صحبت می کردید الان به این مشکل نمیخوردید.
امیدوارم حل بشه انشاالله...

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۴۸ سارا

سلام.من نامزدم .خانواده ی نامزدم نمیذارن با هم بخوابیم فقط میتونیم توی خانه ی ما خوابیم اونم هفته ای یه بار نامزدم خجالت میکشه بیاد خونه ی ما ؟برای همین موضوع بعضی موقع اختلافمون میشه حالا من چیکار کنم ؟

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۴ دلاور
این خانومهایی که میگن آمادگی روحی نداریم شوهرمون درک بکنه همشون مریضا. گیریم میترسن. از چی ؟ قراره بمیرن ؟ قراره عملی چیزی بکنن؟ موندم چه چیزش رو واسه خودشون دلیل میارن ؟ ازدواج با یه زن یعنی امیزش و الا همجنس خیلی بهتر از یه زن آدم رو درک می کنه پس حرف چرتو مثلا روشنفکرانه نزنین، چون لازمه پیوند شما سکس هست. حالا عشق و محبت هم ملزومات با هم مونده.
مثل بچه آدم بشین با زنت صحبت کن اگه دیدی نمی فهمه بدون یه مریضه مستقیم طلاق. در ضمن عدم تمکین نیازی به مهریه دادن نداره. چون شروط عقد تمکینه زنه و عدم تمکین موجب ابطال عقد میشه.

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۱۶ زهرا
چه زنی

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۰۵ روانشناس
سلام :
اول اینکه از نظر حقوقی این خانم میتواند حتی در صورت بچه دار شدن به بچه شما شیر ندهد ودر قبال شیر دادن پول بخواهد واین از حقوق اوست...اما نمیتواند تمکین به نزدیکی نکند و دادگاه چنانچه همسر شما عدم تمکین در روابط جنسی معقول باشما نداشته باشد به این خانم هیچ حقی نخواهد داد ومهریه به ایشان تعلق نمیگیرد این از بابت نگرانی شما....اما درمان...هوشافی ......
دوست عزیزابتدا بهتر است مروری به گذشته کنید ببینید اصلا این خانم از روی علاقه با شما ازدواج کرده یا نه..ایا این خانم رفتارش با خانوده خودش و در اجتماع چگونه بوده است آیا فردی معنقد است یا بی تفاوت به ارزشهای اخلاقی است.... فاکتور سن هم در نظر بگیرید... به آرایش بی تفاوت است یا بسیار آرایش میکند.....آیا شاغل است یا خانه دار ....وضعیت شما با میهمانیهای خانوادگی ودوستان چگونه است...نسبت به الکل ومشروبات وماهواره چگونه دید وکاربردی دارد...نسبت به مسجد نماز ادعیه وسایر امور مذهبی  چطور حال فرق نمیکند چه مسلمان باشد یا مسیحی یا هر مذهبدیگر بنا به همان مذهب باید سنجیده شود...آیا عزیزی را از دست داده است...آیا  پدر ومادر ایشان از نظر آیین زندگی در چه سطحی است...برادران وخواهران ایشان وچطور ..... داری سطح عاطفی روان است یا سخت...طرز صحبت کردن او چطور است..سرگرمی مورد علاقه ،لباسهای مورد علاقه ، ورزش مورد علاقه  او چیست. ...چطور ساعت وکفش وکیفی دوست دارد..نگاهش به کار اقتصاد آینده وبهداشت وفرزند وهمسرداری چیست...وضعیت خواب وبیداری  وحساسیتش نسبت به بیماریها چیست..خاطات کودکی او چیست چگونه وچه خواب میبیند.نظرش درباره حال وگذشته چیست....این فقط بخشی از آنچه است که میتوانددر به وجود آوردن مشکل شما دخیل باشد....پس بهترین راه مراجعه به روانشناس بالینی است..ممکن است همسر شما دچار فوبی خاص باشد.یا ممکن است از افشائ رازی بهراسد ..یا خودش را عاشق شما نداند یا به شما اعتماد برای خوب بودن نداشته باشد ...اما بهتر است که رابطه با دوستان غیر متاهل والکلی وبی بند وبار را اگر دارید قطع کنید فقط با خانواده های متدین رفت وآمد کنید....به تفریحات مفرح بخصوص کوه بروید...به ایین های مذهبی بروید در راه دست همسرتان را در دست خود بگیرید در گوش او نجوا کنید از او تعریف کنید بانوان از راه گوش بیشتر عاشق میشوند از این موهبت به واسطه عاطفه گفتاری استفاده کنیدوبه او اطمینان دهید حتی اگر بدلیل حادثه دختر نباشد برایتان مهم نیست و شما وجود اورا دوست داریدو این سبب میشود به شما اعتماد کند از ادکلنهای تحریک کننده استفاده نمایید .طی یک شوخی با محبت تمام اورا بغل بگیرید ونواحی گردن گوش. وسینه را با شوخی مکیده تا به احساس جنسی برسد کمی هم شجاعت واعتماد بنفس داشته باشید یادتان باشد عشق خیابانی ولحظه ایی ماندگار نیست و اگر همسرتان کسی را دوست داشته باشد با اوصادقانه صحبت کنید به او بگویید که شما هیچ کس را غیر از او دوست ندارید وموبایلتان را راحت در اختیار او قراردهید وبه اوهم بگویید که دیگر ازدواج کرده وعشق  واقعی در طول زندگی با زیبایهای زندگی ایجاد خواهد شدو اطمینان بدهید که با کار وتلاش زندگی شاد ومناسبی را برایش ایجاد خواهید نمود....البته این خانم باید از نظر افسردگی هم مورد برسی قرار گیرد ..همچنین باید در خصوص تغیر باورهای غلط وجایگزینی با باورهای درست مورد کارکرد مشاوره ایی قرارگیرد.... توکل برخدا....بیشتر در این مقال نمیگنجد ...بدرود

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۸ مهران
بنده هم با خانمم همین مشکل رو دارم یک سال و نیم هست که تحمل کردم همیشه درخواست از طرف من بوده خودش میگه از سکس متنفره و الانم هنوز باکره هستو دیگه خسته شدم از اینکه همیشه همه در خواستا وناز کشیدن ها از طرف من باشه. ازدواج کردم که به آرامش برسم بدتر دانی شدم از دست بی توجه و رفتارای سرد.

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۵۵ حامد
مهرن جان بخدا درد منم همینه
همشنازشو میکشم اصلا به نیازهای عاطفی و جنسی من توجه نمیکنه
همش به غکر خودش هست موندم چیکار کنم
میگه منو آزادیمیخوام!!!!! آزادی رو تو بی حجابی محض تعریف کرده اونم که فک نکنم مردی خودشو به بی غیرتی بزنه و قبول کنه که زنش مال همه باشه

۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۱۵ ...
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام اقای **** ********** ***** ** **** ** **** ********** ****** ** ***** **** ممنون خسته نباشید
نظر:
سلام
ممنون اصلاح ! شد

۱۹ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۹ سحر

از خوندن کامنت آقا حامد وآقا مهران خیلی ناراحت شدم . ایشالا مشکلتون حل شه

۲۰ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۳۴ یه زن
من هنوز ازدواج نکردم ولی اگه شوهرم نسبت به نیازهای جنسی من بی تفاوت باشه برام خیلی سخت و ناگواره آدم ازدواج می کنه ک به ارامش برسه یکی از راهای ارامشم ارضا نیاز جنسیه اگه همهی راها رو رفتینو به بن بسن خوردین جدایی شاید بهترین راه

۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۴۹ محمد
شناختن کامل زن ها کار هر کسی نیست خودشونم نمیدونن چی میخوان اصلا !!!

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۳:۳۲ زهرا
سلام.

من خاطره میگم من خودم 17 سالم بود عاشق شدم. اونم عاشقم بود. قول داد سر 18 سالگی بیاد خواستگاری. بعدش ازم خواست بهش بدم قبل عقد گفتم نه تنهام گذاشت ورفت. حالا که 19 سالمه تنهام.. واحساس میکنم همه مردا هیچ ارزشی برای دل یک دختر ندارن فقط میخوان هرطوری شده به ارضای جنسی برسن.

من الان به هیچکس اعتماد ندارم بی رمغ شدم نصبت به همه پسرا. با اینکه سنم کمه ولی خواستگارای زیادی داشتم که به خاطر ایننکه فک میکنم فقط واسه ارضای بدنشون اومدن سراغم میگم نه.
اما این باعث شده پسر عموم که 2 سال هی بهم میگه میخوامد بگم نه. تو دروغ میگی. اما بهش گفتم تاابد من هیچ نیازی برطرف نمیکنم. قبول کرد.. اما خودم مطمینم که نمیتونه. پس شاید اشتباه از شماهم بوده که گفته خوشم نمیادباز قبول کردید..

من نمیگم شاید زنتون با کسی بوده اما شاید کسی ترسوندش. مثلا یک پسری تو زندگیش بوده که تهدیدش کرده. یا این خصلت تو وجودش ایجاد کرده همه همه پسرا بدن حتی شوهرت یعنی اگر بشی زنش باز ولت میکنه

یا احتمال داره اون بخواد به خاطر همون ترسش شما امتحان کنه. به اینکه تا کی منتظرش میمونید؟؟

ویک نکته دیگه ایا اون اصلا دختر هست؟یعنی قبل ازدواج معاینه شده؟ اخه برخی ها هستن براشون مهم نیست معاینه واین نمیرن. شاید خدایی نکرده قبلا زن شده که حالا میترسه شما بهش نزدیک بشید وبفهمید.

شاید قدرت اوردن یک فرزند نداره برای همین نمیخواد نزدیکی کنه که این مشکلش فاش نشه.

ببینید  همه اینا هدس. اما اقای محترم اگر عاشق واقعی باشی به فکر درمان وراه حل میفتی نه اینکه سریع با 2 ماه عصبی بشی. نمیگم حق نداری.

اما مگه از اول دوستش نداشتی؟چقدر بخاطرش تلاش کردی؟ ایا ارزشش داره که بخاطر یک مشکلی نمیگم کوچیک بلکه بزرگ رهاش کنی؟
دنبال ترسش باش ببین چی بلایی یرش  اومده که این ترس  توش ایجاد شده؟ کی میگه تهدید کار خوبیه؟ تهدید بدتر میکنه. لجباز تر میشه. سعی کن دوستش باشی
باهاش حرف بزن. بغلش کن بهش بگو من دوست دارم. فقط باهام حرف بزن ببینم چرا بدت میاد ازش.؟ بگو من شوهرتم دشمت نیستم. بعد خدا من عاشقتم. . بهم رسیدیم تا هم اروم کنیم نه اینکه هردمون عذاب ببینیم. اصلا درست نیست  از هم دیگه جدا میخوابید. اون دختره. دوست داره نازش بکشی. شاید یهو بین همون خوابیدنا دوست داشت بوستون کنه وقتی پیشش نباشی احساس میکنه دوستش نداری . برادر من ما دخترا دنیایی پراز عشق واحساساتیم.

فقط اگر یهو دیدی یکی خشن شد بدون یک مشکل اساسی باعث شده.


۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۳:۴۸ زهرا
مردا چه راحت از طلاق حرف میزنن.

روزی که رفتی خونش وعقدش کردی . روزی که بهش گفتی عشقم. فقط برای نیاز جنسی بود؟ یعنی 1درصد فکر نکردی شاید اصلا مشکلی واسش پیش بیاد؟

نمیگم حق نداری .اما حق نداری به راحتی بگی طلاق.. قبول کن هر دو مقصری. دو ماه ازدوا کردی به قول خودتون به خاطر اینکه هنوز زن نشده خیلی وقته کنارش نمیخوابید. طلاق عاطفی گرفتید..ای وای من.

فقط ی کلمه با خوت بگو این زن مگه دوستش نداشتم رفتم سراغش حالا چرا اینجور شدیم؟
بگو مگه قرار نبود پشتوانه باشم حالا چطور طلاقش بدم وبسپرمش ب گرگ های شهر؟
تو مردی به قول خودت 24 سالته . سنت کمه. حیف نیست ؟؟
ببین شاید اون از باردار شدن میترسه. شاید فیلم های خشن جنسی دیده که میترسه.

بخا قسم مشکل  هست..گناه داره اگر اینجوری ولش کنی.اون زنته. اسمش تو شناسنامه ات. قرار بوده مادر بچه هات باشه با 2 ماه خسته شدی؟؟؟

شایدم عشقتون زود گذر بوده.

به هر حال خودت تصمیم بگیر. فکر کن. نگاش کن. یادت بیاد ببین اصلا چه خصلتی داشت که  به ازواج رسیدید؟
1 سال صبر کن باهاش حرف بزن. محبتش کن برو بهترین مشاوره. وبهتره این کار یک دوستی خواهری کسی که باهاش صمیمی باهاش بره چون ممکنه انقدر مغرور باشه که نخواد جلو تو برخی حرفا بزنه یا تو بدون.

بهش زمان بده باهات رام بشه. باورکن سنگ ترین ادم ها با محبت اروم میشن. مگه اینکه در زندگیشون عاشق کس باشن ک جز اون به هیچکس دیگه اعتماد نکنن.

انشا الله که به زودی خبر موفقیتتون  بشنویم.

موفق باشید

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۵ نوید به زهرا خانم
با سلام.زهرا خانم با عرض معذرت این طور که شما صحبت می کنید درست نیست.شما نباید یک طرفه قضاوت کنید.چرا شما می گویید احساس می کنم همه ی مردا ارزشی برای دل یک دختر ندارن فقط می خوان هر طوری شده به ارضای جنسی برسند.مگر زنان نیاز جنسی ندارند.شما باید بدانید که تمکین وظیفه زن است و باید به ان عمل کند.بله زن باید از شوهرش اطاعت جنسی داشته باشد مگر این که عذر شرعی داشته  باشد.اصلا یکی از اصلی ترین اهداف ازدواج رفع نیاز جنسی می باشد.لذا شما نباید انتظار داشته باشید که اقایان به رفع نیاز جنسی خود فکر نکنند.و در اخر این که مطلق به همه ی اقایان نگویید که ارزشی برای دل یک دختر قایل نیستند چون ممکن است باعث ناراحتی اقایان بشود.پس خواهش می کنم با دید بهتری به ازدواج نگاه کنید.  موفق باشید.

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۵ دل
سلام اقای 24ساله ببخشید شما باید ناز نکشید باید بهش بگید شاید تو دختر نیستی و منو گول زدی شاید باکره نیستی که نمی خواهی رابطه ای ایجاد شه اگر واقعا باکره باشه یا در کودکی مشکل نداشته حداقل بدنشو میذاشته ببینی خدا هدایتش کنه خدا صیرت بده اما برای مهریه مهریه بهش تعلق نمی گیره چون اصلام گفته زن باید تمکین کنه من یه زنم و میدونم که خدایی برای مرد سخته منم از شب زفاف می ترسیدم اما به خاطر عشقم پا رو قلبم گذاشتم و تحمل کردم شوهرم درکم کرد و خدا عمره با عزت به تمام شوهرهای خوب بده انشالله اما شما لوس کردید دو دفعه ببینه که شب خونه نمیری یا جلوش با تلفن می حرفی با ناز حالیش میشه 

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۳۳ حرف دل

من خودم همین مشکلو با خانمم داشتم ، مشاوره رفتیم، دکتر رفتیم هیچ کدوم فایده ای نداشت اما خودم با صحبت و معاشقه راضیش کردم ، خانمم بخاطر حرفهای اطرافیان که از درد و این جور چیزا بهش گفته بودند می ترسید، این ترس تمام وجودشو گرفته بود هیچ وقت دوست نداشت راجع به این موضوع باهاش حرف بزنم، اوایل از رابطه جنسی بدش میومد اما بعد خودش دوست داست اما بازهم میترسید، شاید باورتون نشه ما 2 سال این مشکلو داشتیم اما هیچ وقت حرف از طلاق و جدایی یا زن دیگه به اون نزدم، حتی به خانواده اش هم نگفتم، خودش به مادرش موضوع رو گفته بود اما من هیچ وقت نگفتم، چون بار روانی را زیادتر میکرد، این یک بیماریه باید هم درمون بشه زن و مرد همچین موقعی باید به داد هم برسند، زندگی خانوادگی را نباید فقط به دید هوا و هوس نگاه کنی، اگه عاشق همسرت باشی همه چی درست میشه.

 من همسرمو دوست دارم و خدا بخاطر این صبر و تحملم دو تا پسر خوشگل دوقلو بهم داده.

بهترین دکتر و مشاور خودتی، بهتره یه مدتی از رابطه جنسی با همسرت صحبت نکنی تا استرسش کمتر بشه اما بهش محبت کن، بعد یه مدتی خودش حاضر به اینکار میشه الان خانومت زیر فشار روانیه با این حرفای طلاق و جدایی هم بدترش میکنه.

انشاالله موفق باشی

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۷ به حرف دل
بابا   شما  کی  هستین ,  هیچ  مردی  نمیتونه  تحمل کنه ,  شما ها  چطور  تحمل  میکنید
ماا    بزور   تو مجردی  تحمل ک دیم حالا   شما تو متاهلی چطور ؟؟؟؟؟
من  که  نمیدونم ,   واسه مرد  خیلی  سخته

۲۲ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۵۴ یه حرف حساب
تلاقش بده من خودم تاحالا 12 تا زن تلاق دادم  بیخیال دنیا

۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۴ سیاوش
سلام. منم مشکلی مشابه دارم.بعد از 10سال زندگی فهمیدم دوست پسر گرفته و بعد از یک سال درگیری برای ول کردن دوست پسرش (البته وقتی که اعضای خانوادش فهمیدن و بقول خودش آبروش رفت ) الن یکسره ازم اظهار تنفر میکنه.چندین ماهه با هم هیچ رابطه ای نداریم.بخاطر دختربچه هفت ساله دلم نمیاد طلاقش بدم وخودمم هنوزم دوسش دارم.باهام هیچ جا نمیاد(حتی برا چند دقیقه)سن من 36 وسن اون 33 سالشه.نمیدونم باهاش چکار کنم ؟واقعا دیوونه کننده است...اگه کسی میتونه باراهنم اییش بهم کمک کنه ممنون میشم.
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2903

۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۱۶ اسماعیل ##
سیاوش :

سلام. اول اینو بگم که مشکل سوال کننده این پست حل شده ، کامنت ۳۰ تیر ساعت ۲۰:۲۹ و کامنت ۱ مرداد ساعت ۱۳:۰۳ توی همین پست آخرین کامنتای سوال کننده هست.

اما در مورد مشکل شما نظرم اینه که بهتره سوال خودتونو در بخش [ محل پرسیدن سوال ] که بالای این وبلاگه مطرح کنین تا آقای نجفی بعد از دو سه روز که سوالای قبل از شما رو پست کردن، سوالتونو پست کنه و دوستان نظرشو بگن. من دلم روشنه که مشکل تون با راهنمایی های دوستان و صبر و تلاش خودتون حل میشه. هر چقد که خودتونم در مورد نظرات دوستان نظر بدین و در بحث مشارکت کنین احتمال حل شدن مشکلتون بیشتر میشه. اینو من بارها دیدم و بهم ثابت شده. موفق باشید.

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۶ حسین
شای همسرتون دو جنسه باشه و میترسه به شما بگه

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۲۳ ستاره

سلام.خب یه وقت واقعا میترسه.من یکی رو میشناسم که همینجوری بود ولی بعد خوب شد.به نظر من کم کم بهش نزدیک بشید دخترا بدشون میاد از کسی که یدفعه این رابطه را میخواند.موقع خوابیدن حرفهای عاشقانه بهش بزنید بگید که دوستش داری نوازش کنید.موفق باشید

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۲ الی
سلام... خوب این . دختر مگه.نمیدونسته ازدواج کردن یعنی چی؟؟؟اگه میدونسته نمیزاره همسرش باهاش نزدیکی داشته باشه دیگه چرا جواب بله داده.!!!!!

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۳۸ sa
آخییی منم همینجوری بودم آقام کلی زحمت کشید تا خوب شدم خب میترسیدم خخخ اما آقای من خیلی زرنگ بود
دوسش دارم

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۴۵ تانیا
آقا شما خیلی عجولید چرا بهش کمک نمیکنین تا با این قضیه کنار بیاد یعنی شما فقط به خاطر سکس همسرتونو میخوای؟؟منم بعداز یکسال باشوهرم ارتباط برقرار کردم چون خیلی می ترسیدم اما اون خیلی کمکم کرد و به خاطرم خیلی صبر کرد چون تحمل درد کشیدنمو نداشت اما به لطف خدا و همسر عزیزم تونستیم باهم مشکلمون رو حل کنیم معنی زندگیه مشترک اینه نه اینکه زود پشت زنتو خالی کنی شما قراره یه عمر باهم باشین وجلوی مشکلات بزرگتر بایستید.امیدوارم بتونین باهم خوشبخت شین

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۸ ب
من باشم  اگه  تا  روز  پنجم  نزاره  میفرستمش خونه  باباش

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۴ زن
سعی کنید تا می تونی تحریکش کنی ولی رابطه یا ارضا نباشه بوسهای عاشقانه لمس کردنای تحریکی قسمتای حساس بدنش آغوش گرفتنی که حس کنه عاشقشی  ولی نصفه نیمه رهاش کن

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۶ بانو
من خیلی می ترسیدم ولی شوهرم امون نداد

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۳ عذرا

نده داره من همین مشکل رو با شوهرم دارم سه ساله ازدواج کردیم هر دوماه یک بار رابطه داریم اصلن حاضر به رابطه نیست میگه حوصله حموم کردن ندارم منم تهدیدش کردم بهش خیانت می کنم

۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۹ Panik
مشکل خونوادکی دم آباد سؤال کننده جه ربطی به تمایل نداشتن رابطه داشته من نفهمیدم.کسی فهمید به منم بکه.plz

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۴ ناشناس
سلام اقای سوال کننده.عذر خواهی میکنم که بی پرده صحبت میکنم,
میخواستم بدونم شما قبل عقد پیگیر گواهی سلامت خانومتون بودید؟
اگر بودید که شکر,اگر نه اصلا و به هیچ وجه رابطه برقرار نکنید ,
من فکر میکنم خانومتون برای فرار از موضوعی یا حل کردن مشکلی به روش خودشون به صورت پنهانی همه ی این بهانه ها رو اورده بود,
بعدشم حل شده و دیگه ترسی نداشته,
قصد تهمت ندارم ولی حتما از سلامتشون مطمین شید

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۸ محمد4
با عرض سلام زنان به علت نداشتن تمایل جنسی نه البته همه زنان وقتی مردی درخواست رابطه مکینه زن احساس مکینه اونو فقط به خاطر رباطه مخاد نه زندگی یا از همسرش جوری چندشی داره
یا دوست نداشتن شوهر بهرتین راه این که پیش یه مشاروه جنسی برید نه انیکه از مردم سوال کنید رفتن به یه مشاوره بهتره از این که وقت تلف کنید فقط طلاق رو بگید تو مگی طلاق ببین بعد تلاق چی میشه میتونی زندگی کنی ایا میتونی همون احساسو داشته باشی یکم فکر کن بهرتین راه مشاور همه مراکز مشاوره دارن با بهترین دست اورده های دنیا موفق باشی....... محمد4

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۵۹ سعید
دوست عزیز                             توجه کن       


تو بیا از این میل خودت دست بکش


بگو من این زن رو میخوام ولی رابطه جنسی نمی خوام

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۲ مثل خانومت
نمیدونم بازم میای اینجا پیامارو بخونی یا نه نمیدونم سوالت واقعی بود یا نه ولی پای این پیامت گریه کردم چون یاد خودم میوفتم منم مثل خانوم تو بودم والانم تا حدودی هستم من 3 ساله عقد کردم و6ماهه خونه خودمم و هنوز باکره ام با اینکه توی عقدم رابطه داشتیم مورد خانوم شما نمونه شدیدتر منه؛من شوهرمو خیلی دوست داشتم ولی همسرم کاری کرد که من ازش متنفر شدم به خاطر خانوادش ولی قسم میخورم که حتی خودش متوجه نشد که چی کار کرده حتی الانم نمیدونه ومن بهش نگفتم فقط ازش فاصله گرفتم میدونم الان همه میگن باهاش حرف بزن ولی حرف زدن با بعضی ادما کار سختیه مثا همسرمن؛موقع حرف زدن منطقشو از دست میده و اخرش دعواست خودش فکر میکنه که خیلی مهربونه هرکیم از بیرون میبینش همین فکرو میکنه ولی ایجوری نیست غرورو خانوادشو کارشو خیلی چیزای دیگرو به من ترجیح میده واخرشم میگه خیلی مهربونه،راه طلاق وبرگشتن ندارم ادم خیانتم نیستم پس میمونم ولی دورخیلی دور محبتی که تو ازش دم میزنی با اونی که خانومت میخواد فرق داره میدونی چراخانومت اجازه رابطه نمیده چون مثل من فکر میکنه ؛زابطه لیاقت میخواد لیاقتتو بهش ثابت کن

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۲ مثل خانومت
نمیدونم بازم میای اینجا پیامارو بخونی یا نه نمیدونم سوالت واقعی بود یا نه ولی پای این پیامت گریه کردم چون یاد خودم میوفتم منم مثل خانوم تو بودم والانم تا حدودی هستم من 3 ساله عقد کردم و6ماهه خونه خودمم و هنوز باکره ام با اینکه توی عقدم رابطه داشتیم مورد خانوم شما نمونه شدیدتر منه؛من شوهرمو خیلی دوست داشتم ولی همسرم کاری کرد که من ازش متنفر شدم به خاطر خانوادش ولی قسم میخورم که حتی خودش متوجه نشد که چی کار کرده حتی الانم نمیدونه ومن بهش نگفتم فقط ازش فاصله گرفتم میدونم الان همه میگن باهاش حرف بزن ولی حرف زدن با بعضی ادما کار سختیه مثا همسرمن؛موقع حرف زدن منطقشو از دست میده و اخرش دعواست خودش فکر میکنه که خیلی مهربونه هرکیم از بیرون میبینش همین فکرو میکنه ولی ایجوری نیست غرورو خانوادشو کارشو خیلی چیزای دیگرو به من ترجیح میده واخرشم میگه خیلی مهربونه،راه طلاق وبرگشتن ندارم ادم خیانتم نیستم پس میمونم ولی دورخیلی دور محبتی که تو ازش دم میزنی با اونی که خانومت میخواد فرق داره میدونی چراخانومت اجازه رابطه نمیده چون مثل من فکر میکنه ؛زابطه لیاقت میخواد لیاقتتو بهش ثابت کن

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۰۲ آیدا
سلام به همگی من همه پستارو الان خوندم به نظرم رفتار خانوم شما خیلی مشکوکه ناز کردن یه بحثه ترسیدن یه بحثه ...
اینطور که شنل گفتین خانومتون از طلاق ترسیده و این رفتارارو نشون داده آدمی که قبلا خیلی سرد بوده حالا میاد و محبت میکنه و خواهان برقراری رابطه میشه در حالی که با این رفتاراش مثلا قبلاخواسته نشون بده از سکس ترس دلره همه باهم تناقض داره دوستان لطفا انقد ساده نباشین همین سادگیاس که منجر به ازدواج های غلط میشه
من یه دخترم خیلی احساسی خیلی هات و در عین حال پایبند به موازین اخلاقی امکان نداره زنی همسرو دوس داشته باشه و از رابطه جنسی امتناع کنه.و همچنین امکان نداره زنی از سکس بترسه و بعد پیش اومدن طلاق حاضر به سکس شه
رفتار خانوم شما خیلی مشکوکه باید ریشه یابی شه من تاحدود زیادی با ناشناس موافقم حتما پیشنهاد گواهی سلمتو به خانومتون بدین کسی که از  هودش نطمءن باشه بهش بر کع نمیخوره تازه به عنوان افتخار به این عفتش هم حتما قبول میکنه من که خودم تصمیم دارم قبل ازدواج این پیشنهادو به همسرم بدم تا قبل ازدواج شما اصلا سنجیده رفتار نکردین ولی ازین جا به بعد بیشتر حواستونو جمع کنین من دوستان وکیل و  روانشناس زیادی دارم که مثل موارد خانوم شما زیاد سرو کار دارن بهتر پیش مشاور برین وقتی برید متوحه میشین که انسان ها متاسفانه چقد شیطان صفت شدن!!!
البته امیدوارن خانوم شما ازین قبیل افراد نباشه
فقط لطفا کسایی که راهنماییتون کردن بی خبر نزارین

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۰۴ اسی
یه ذره فک کن ببین ازدواجش با شما اگر بخاطر مهریه بوده گول درست شدن اخلاقش و حتی رضایتش به مسایل جنسی رو نخور چون اگر بکارتش دست بخوره اونوقت دیگه تو موقعیتت رو در طلاق از دست میدی . شاید یه نقشه باشه .

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۵ صورتی
سلام دوستان من تازه عضو گروه شدم حرفاتونو با دقت خوندم من مشکل جنسی ندارم اما مشکل دیگه ای دارم میشه لطفا کمکم کنید . من در تابستون گذشته اشتباه بزرگی مرتکب شدم . بزارید از اول بگم :
من زیاد اهل رفتن تو وایبر نبودم اما داماد همسرم وایبر روی گوشیم نصب کرد و شمار ه خودشو سیو کرد اولا متن های ادبی میفرستاد منم چند باری جواب دادم موقع امتحانات دانشگام بود بعضی وقتام جواب نمیدادم البته به شوهرم می گفتم که خداروشکر که گفتم بهش . تا اینکه یروز پی ام داد  که مشکل جنسی با همسرش داره و من ناراحت شدم ازم خواست به کسی حرفی نزنم منم گفتم به من مربوط نمیشه خوشم نمیاد حرفی بزنید و مایلم نیستم با شما صحبت کنم ولی گفت من مشل دارمو معذرت خواهی کرد منم فکر کردم آدمه باور کردم بهش گفتم عیب نداره ولی دیگه  به من نگید بعد چند روز عکسای بدی بهم داد حتی خواست به من نزدیک شه  با اینکه زنش تو حیاط بود و مادر شوهرمم خونه بود از ترس نفسم بالا نمیومد  فقط از آشپزخونه فرار کردم کلا وایبر رو پاک کردم و از خونه مادر شوهرم رفتم تا سه روز خواب نداشتم من همسرمو خیلی دوس دارم واسه همین بهش گفتم اما متاسفانه مدرکی نداشتم اون خیلی عصبانی شد خواهر شوهرم هرچی تو دهنش بود بهم گفت خیلی گریه کردم حرفای بدی شنیدم اما همسرم حرفمو باور کرد و گفت کاش مدرکو نگه میداشتی بارها از من جلوی خواهرش حمایت کرد گفت که به من صد درصد اعتماد داره بعد ها فهمیدم  این مرد دوس دختر دوستشو امتحان کرده با شماره دیگه و خواهرشوهرم باهاش بحث کرده این موضوع منو داره عذاب میده تو رابطم با همسرم اثر گذاشته بود از نظر روحی واقعا مشکل دارم همسرم خیلی باهام صحبت کرد اونم خیلی از نظر روحی داغون شد بعد این چند ماه بازم مشکل دارم موقع رابطه یاد اون دوران میوفتم بی اختیار گریه میکنم باعث میشه همسرمم اذیت شه به اون دلیلشو نمیگم لطفا نظرتونو بگید
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2894

۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۲ صورتی
من از روبه روشدن با اون مرد واهمه دارم البته خواهر شوهرمم خیلی بد باهام رفتار میکنه که واسم مهم نیست ولی همسرم از اینکه تنها خواهرش از ما دوره ناراحته  و این ماجرا تو روحیش خیلی اثر گذاشته اینکه رو پوشش من خیلی دقیق شده در صورتیکه من زن بد پوشی نیستم  و واسش مهمه  میرم دانشگاه کجا میشینم چه مانتویی میپوشم خوب لباس بپوشم  یا نه  ولی بعد بهش میگم این کارا چیه تو خودش میره میگه دس خودش نیس و دیگه حرف نمیزنیم و بحثو عوض میکنه .  این اتفاقات خیلی آزارم میدن من یک ساله عقد کردم و به زودی میخوایم عروسی بگیریم خیلی نگران آیندمون هسم میترسم عروسی کنیم و همه چی تغییر کنه .
اینم بگم اون مرد حتی نمیزاره همسرش برقصه  و زیر سلطه خودش داره و همه حتی همسرم اینو خوب میدونن .

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۳ یه زن

منم یه زنم و دقیقا مشکل همسرشمارو داشتم بااین تفاوت که من به خاطر ترس واسترسی که داشتم دقیقا تا یک سال بعاز ازدواج باکره بودم ولی برای این موضوع همیشه ازشوهرم دلجویی میکردم اونم خیلی منو دوست داره ونمیخواست که من اذیت شم بعد از یکسال که چندتا دکتر زنان رفتم و برام بی حس کننده و ژل های روان کننده مختلف گرفت آخر باصبر و حوصله شوهرم یه شب تونستیم نزدیکی داشته باشیم ولی اونقدر هم که میترسیدم درد نداشت بعدش باز همسرم خیلی مراقبم بود و تقریبا فقط ماهی دوبار نزدیکی میکردیم که بازم من استرس داشتم و خیلی میترسیدم ولی خداروشکر الان دیگه خیلی خوب شدم من پیشنهاد میکنم که با صبروحوصله باشید همسر شما حق دارن بترسن چون اولش واقعا درد داره ولی هیچ وقت دعوا رو جایگین محبت وحوصله نکنین چون اینجوری استرسش بیشتر میشه ولی شوهرم اونقدر منو دوست داشت که هیچ وقت به طلاق فکرنکرد همیشه میگفت بالاخره درست میشی

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۵۲ مریم -سوال اضطراری
سلام عمو نجفی...
خیلی دلم گرفته از این دنیا و ادماش...
من دختری ام 22 ساله که توی یکی از دانشگاه های سراسری رشته عمران خوندم و تازه تموم کردم و منتظر مدرکمم..
و یه خواهر دارم که ترم دوم رشته پزشکی هستش..
و اما تمام غصه و مشکلات خونوادمون مربوط میشه به دوتا برادرام
یکیش که الان نامزده و عروس خانم در دوران نامزدی مهریه شو گذاشته اجرا..
خلاصه خونمون شده فقط بحث و مشاجره دراین مورد واقعا خیلی مشکل بزرگیه در جای خودش چونکه اعصاب ادم شدیدا خورد میشه هی دادگاه و ....واقعا سخته
و اما اون یکی برادرم و مشکل بزرگتر ازاین اینه که حدود سه سالی میشه که اصلا اخلاقش عوض شده یعنی یه دیوانه :((((دکتر روانپزشک هم بردیم گفته اختلال دوقطبی داره بماند که اون یه بار هم با چه مصیبتی اینو راضی کردیم بره دکتر چون اصلا بیماریشو قبول نمیکنه واقعا سخته با یه اعصاب و روان توی یه خونه زندگی کردن
و همچنین یه مشکل دیگه اینه که هرخواستگار با موقعیت خوب یا نسبتا خوب که میاد خواستگاریم دیگه میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه من واقعا نمیدونم مشکل از کجاست درحالی که من واقعا بنا به گفته ی دیگران چهره ی خوبی دارم و هرکی میبینه میگه خیلی نازی ولی خب اینم برام از یه طرف دغدغه شده که چرا خواستگاریی که برام میایند اینطوری میکنند:(
میشه راهنماییم کنید
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/2897

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۱ یه مرد
من فکر می کنم مشک ایشون برا همون بار اوله اگه یه بار نزدیکی اتفاق بیفته و مزه اش رو بفهمه دوباره خودش هر شب می خواد ازت پس توصیه میکنم یه بار هم که شده:
دستو پاشو ببند به تخت و حسابی . . . دوباره مشکلت حل میشه.
ضمنا از زمان گذاشتن پست شما 6 ماه میگذره هنوز مشکلتون حل نشده؟؟!!!!!!

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۲ یه مرد
شما شش ماه هستش مشکلتون رو مطرح کردین هنو حل نشده

۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۶ هستید
به شما فقط میتونم بگم باید تحمل کنید صبر پیشه کنین

۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۲۰ .......
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** **** **** *** ***** * ** ***** * ** **** ***** ** ***** ******* **** **** **** ** **** **** *** **** ******
نظر:
سلام
ممنون

۳۰ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۱ وکیل
سلام
اگه می خواهید بدون دادن هیچ مهریه ای طلاقش بدهید یا بترسانیدش، باید از دادگاه کمک بگیرید به این صورت که به دادگاه دادخواست داده و بگویید که خانم شما بعد عروسی اجازه نزدیکی نمی دهد و قاضی هر دوی شما را به مشاور دادگاه ارجاع می دهد بعد چند جلسه مشاور نظر خود را به دادگاه ارسال می کند که اگر همسر شما راضی به نزدیکی شد و به حرف مشاور گوش کرد که همه چی حل می شود ولی اگر قبول نکرد دادگاه 2 راهکار به شوهر«یعنی شما » می دهد اول اینکه بدون دادن مهریه و نفقه می توانی با اجازه دادگاه همسرت را طلاق بدهی یا اینکه با اجازه دادگاه و بدون اجازه همسر می توانی زن دوم عقد کنی «چون بدون اجازه خانم مرد نمی تواند زن دیگری را عقد کند» که با این کار زن یا خودش از زندگیت بیرون می رود یا می ترسد و خواسته شما را قبول می کند، هیچ وقت به دادگاه و مشاورشان نگویید که خانومتان را نمی خواهید چون مجبورید مهریه اش را بپردازید فقط بگویید او مشکل جنسی دارد و شما می خواهید که او خوب شود اجازه بدید که مشاور دادگاه درخواست طلاق را به قاضی ارجاع دهد نه شما.
موفق باشید

۰۱ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۹ جنگل سبز
شما که به اندام جنسى زنتون چندشتون میشه واضحه که نمیتونى مرد مناسبى واسه سکس باشى. وقتى به این راحتى ازش متنفر میشى.اون اقاییونى که حرف از صیقه میزنین.هیچ کدوم نمیتونین زنتونو ارضا کنین ولی اونا به سختی خودشون رو کنترل میکنن و فکر خیانت نمیکنن.70%زنان ایرانى هرگز ارگاسم را تجربه نکردن

۰۱ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۴۴ جنگل سبز
شما خیلی راحت به این اقا میگین به زنش تجاوز کنه.هرچند شرعى ولى فوق العاده زشته.

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۰۰ س
سلام شاید اصلا دختر نیست میترسه شما بفهمید مثلا بر اثر اتفاقی باکره گی شو ازدست داده خودش هم تازه فهمیده

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۰۰ مهسا
سلام به همگی.
به نظر من رابطه زناشویی بسیااااار مهمه بسیااار ،اصلا اساس زندگیه،اما یه زمانایی ،اکثر خانوما اینطورن، اگه از چیزی ناراحت بشن ،اونم زیااد ،به رخت خواب مییارنش.حالا بستگی داره اگه خیلی ناراحت  باشن یه طور تنفر به شوهرشون پیدا کنن ،سرد میشن از رابطه و شاید با عدم تمکین بخوان تلافی کنن! چه اخلاق بدی کاش هیچ وقت این طور نبود
هیچ وقت زن و مرد نباید مشکلاتشون را به رخت خواب بیارن.اینطوری مشکلی نمیمونه حل میشه.

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۱۸ لوتوس
منم خیلی میترسم الان ۲ سال هست که عقد هستم و خیلی میل دارم که حتی تو دوران عقد دخول رو انجام بدم اما ترس زیادم اجازه نمیده . ولی شمام باید صبر کنی ۳ ماه خیلی کمه... شما چند وقت عقد بودین؟ توی دوران عقد هم هیچ نوع رابطه ای یا معاشقه ای با هم نداشتین؟؟

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۲۳ لوتوس
سلام

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۸ صالحه
حق تمکین بعد از دخول هست. اگر دخولی صورت نگرفته باشد دختر می تواند شرط رابطه را پرداخت کامل مهریه قرار دهد. باز همسر محترمی دارید که مهریه ش رو اجرا نگذاشته. علت این رفتارش هم اینه که شما مهارت آماده کردن همسرتونبرای رابطه رو ندارید.پس بهتره پیش یک مشاور یک دکتر غدد و یک سکسولوزیست برید تا مهارت های همسر داری خودتون رو افزایش بدید. طفلک اون دختر رو توی زجر و فشار مضاعف گذاشتید توقع رابطههم دارید؟! این نهایت خودخواهیه....

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۰۹ *
من فقط و فقط دکتر گلزاری و دکتر جعفری نژاد رو پیشنهاد  می دم... بقیه مشاورها فقط دکان داری می کنن و هیچ سوادی ندارن

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۲۳ سلام
تا وقتی دخول صورت نگرفته مفهوم ناشزه برای دختر وجود نداره.. ناسزه مربوط به زنی هست که بعد از دخول حاضر به ادامه رابطه نباشه.. نفقه دختر حتی وقتی خانه پدرش هست به عهده شوهر هست. اگر هم دنبال صیغه برید می تونه مهریه ش رو به اجرا بگذاره و شما رو راهی زندان کنه پس تنها راه اینه که خودتون پیش مشاور برید به نظرمالان بیش از ایشون خودتون به مشاور احتیاج دارید به نظر می یاد از لحاظ عاطفی قدرت جذب همسرتون رو ندارید. پیش مشاور آگاه و توانمند برید که تجربه کاری طولانی مدت داشته باشه. چنین مشکلاتی حدود 6 ماه تا دو سال با تلاش مستمر شوهر حل می شه. البته شما با رفتارها و حرفهای خشنی که زدید و سردی که باهاش کردید کار رو برای مشاور هم سخت کردید چون الان همسرتون وارد دوره بی منطقی و لجبازی شدن که اول باید این مشکل رو حل کرد و بعد سراغ مشکل اصلی رفت

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۴۶ برو بابا
تو این آدم رو دوست نداری اینها بهانه س... به نظرم قبل از اینکه سراغ دختر دیگه ای بری خودت دوره های مشاوره رو بگذرون نه پیش اون مشاور احمقی که دو ماهه حکم خوشبخت نشدن می ده!!!!!!!!!!

۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۵۴ چندش خان!
خیلی جالبه شمااز اندام تناسلی اون چندشت شده که اونم از رابطه چندشش می شه .. انصافا خدا خوب در و تخته رو به هم جور کرده..

۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۵ مشکاه
برین پیش خانم همیز ایشون هم راه رابطه را نشون می دن هم روانکاوی می کنن

۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۵۳ مریم
سلام من داستان اولی رو امروز خوندم خیلی دوست دارم بدونم خانمش باهاش رابطه خوبی داره یا نه دیگه مشکل جنسی ندارن

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۳۵ عاطفه
وای این اقا حق دارن ولی نه در این حد من دوستی دارم که تمام این کارها رو کرد..مشاور سکس تراپ..عمل حتی ولی نمیتونست دیگه..ترس و فوبیا داشت...همسرش رفت دادگاه و حکم ناشزه بودن گرفت مهریه هم نداد و جدا شدند.،.خووب این تنها راهه...این درسته که دختر مردم و عذاب بدی و بگی میرم سرت هوو میارم اون شاید دلیلی داره واسه این کارش...

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۵۴ من
به سوال کننده:
برادر من صبرت ستودنی ولی با خودت دودوتا چهارتا کن ببین این که به اخلاقش ایراد میگیری سر اختلاف موضوعی که بیان کردیه یا واقعن با اخلاقش مشکل داری اگه اخلاقش با شوما سازگار نیس خب با یه مشاور "خوب" مشورت کن اگه راهی برا حل اختلاف اخلاقی ندارین جدا بشین چون پای بچه وسط نیست میگم
اگه اخلاقش چندان هم بد نیس زندگی خودتو اونو تلخ نکن بهش بگو که فقط به خاطر خودش باهاش ازدواج کردی و باهاش موندی و اینو با بی تفاوتی نسبت به قضیه ای که روش حساسه بهش ثابت کن اگه پای عشق وسطه مطمعنم کم نمیاری بعد چند وقت سر عقل میاد
به سیاوش: دمت گرم که به خاطر دخترت باهاش موندی خیلی مردی هیچ وقت هیچ وقت "هیچ وقت طلاقش نده" دخترت خیلی صدمه میبینه با زنت حرف بزن کمبودشو شناسایی کن قطعن بی دلیل سراغ این رابطه نرفته حساسیت الکی نشون نده و اشتباهتو در این زمینه که نباید به خانوادش میگفتی بپذیر ولی زیاد به روت نیار نسبت به اینکه باهات جایی نمیاد بی تفاوت بمون ! حتمن با یه مشاور خوب(بعضیاشون زر میزنن مشاور خووووووب در ضمن یه طرفه قاضی نریم با خانومت برو پیش یه مشاور درست و درمون)

خدایا عجب زمونه ای شده برای زنای هردوتون به شدت متاسفم! ایشالله مشکل همه حل بشه در پناه حق!

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۵۳ شب بو
سلام همگی منم مشکل دارم مشکل من جنسیه من خیلی داغم به طوری که هر روز میل دارم عقد کردیم اما خانوادم اجازه شب موندن و نمیدن خیلی تحت فشارم همین ارضا نشدن باعث میشه بد اخلاقی کنم با شوهرم چکار کنم

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۲۱ کنجکاو

سوال کننده پاسخگو باشه

بالاخره چیکار کردی؟

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۴ رضا
خانمی که از رابطه جنسی می ترسه حق ازدواج نداره به هیچ وجه و باید تا آخر عمر مجرد بمونه مقصر پسر معصوم مردم نیست که به آتیش بچه بازی زن بسوزه هر خانمی از رابطه می ترسه دور ازدواجو خط بکشه
یکمم در مورد به دست آوردن قلب شوهر حرف بزنید و محبت به شوهر رو یاد بگیرید ولی فقط از روی غرض و تعصب مقصر این آقا رو می شناسید همین آقا لطف کرده قبل عروسی کاری نکرده چه برسه به بعد عروسی تازه دو ماهم گذشته 
شما خانم ها اینقدر خودتونو فرشته فرض نکنید چون مردای زیادی رو دیدم که زنای کثیف بدبختشون کردن نمونش همین آقا

۰۵ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۱۰ ارزو
دلم خیلی گرفت بوغض کردم منم ادم خیلی احساسی هست همسرموخیلی دوست دا رم ولی اون ادم خیلی بی احساسیه  وموقع حرف زدن بی منطق درکتون میکنم تحمل همچین ادمای خیلی سخته شایدشما کاری کردی ازتون دلخورشده که حاضربه نزدیکیی نیست. 

۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۸ pouria shah
دوست عزیز چون این عشقی که داری عشق اولته
به این زودی فکر طلاق نیاد تو ذهنت
از حرفات 1جورایی مشخصه این خانم مریضه
ذهنش اشفتست ترسو واهمه داره
این خانم نیاز به درمان داره داره دوست عزیز
و باید حتما تحت نظر مشاور باشه
فکر طلاق نکن سعی کن کمکش کنی

۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۱۱ مانیا
سلام
جناب اگه یک بار هم شده پست منو کامل بخونید و بعد راجع به خانمتون تصمیم بگیرید.
قبل ازدواجم با هیچ مردی رابطه نداشتم نه دوست پسر نه هیچ چیز دیگه. خانواده کاملا مذهبی و سنتی داشتم.همسرم به واسطه ی یکی از دوستان با ما آشنا شدند.از لحاظ مالی کاملا از من بالاتر بودند و خانواده شان برعکس خانواده ه ی ما آنچنان خانواده ی مذهبی نبودند اما با توجه به اینکه تحصیلاتشون از من کمتر بود قصد داشتم جواب منفی بدم که با اصرار های همین دوست واسطه که از اخلاقشان می گفت منصرف شدم. دوستشون داشتم اما نه طوری که خیلی قربون صدقشون برم مثل تقریبا خانم شما.یک سال و چند ماه نامزد بودیم اما تقاضای نزدیکی نکردند و گفتند چون در حال درس خوندنی نمیخوام مغزت مشغول شه و رابطه فقط در حد معاشقه بود که در ابتدا واقعا واهمه داشتم.بعد ازدواج دردشو نتونستم تحمل کنم با اینکه می دیدم واقعا نیاز داره گریه می کردم که نمی تونم نیازشو برآورده کنم اما آرومم میکرد می گفت به هیچ عنوان مهم نیست کم کم درست میشه هیچ کدوم از اعضای خانوادمون خبر نداشت خودش می گفت چیزی نگو خودمون از پسش برمیایم حتی برای دلداریم میگفت این نشون میده که خانومم پاک و نجیبه اما باچند تا از دوستای دانشگاهم که درمیون میذاشتم میگفتن دروغ می گی یه همچین مردی وجود نداره ، بعد از یک سال ونیم مشکلمون حل شد دوسش دارم 5 ساله که باهمیم . شما 2 ماهه که با خانمتون هستید صبور باشید اون خودش بیشتر اعصابش خورده که چرا نمیتونه مثل زن های دیگه باشه،حتی زن هایی هم هستند که به راحتی خودشونو تقدیم دوست پسرشون هم می کنند. نمیدونم چی بگم اما گفتم شاید تجربه ی من و همسرم یه دید دیگه برای آقایون و خانوم هایی که میگن طلاق بگیر وکیل بگیر مهریه اشو بده بره به وجود بیاره . میدونم تحریک میشید اما کم کم جلو برید شاید براتون خنده دار باشه اما فکرکه می کنم 2 ماه واقعا زمان کمیه.

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۳۶ ناشناس
سلام  آقای محترم  خواستم بپرسم الان در چه وضعیتی هستید ؟خوب شدید؟

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۵ یک دوست
سلام من یک راهنمایی میکنم بگو همسرت انجامش بده من یک دوست داشتم که تا یک سال بعد عروسی هم اجازه نداد از بکارت در بیاد چون مادر ودیگر اعضای خانواده اینقدر از شب عروسی ودرد ان گفته بودن که خانم ترسیده بود ولی به کمک شوهرش این مشکل را حل کرد اولا باید بره دکتر زنان ومشکلش را بگه یا اگه روش نمیشه از زل ایزی که باعث میشه درد پارگی پرده را اصلا نفهمه این رادوستم گفت که اصلا متوجه نشدم فقط وقتی الت را در اوردن فهمیدن دوما اجازه بده اون بشینه روی الت تو و خودش این کار را بکنه چون در غیر این صورت پاهاش را قفل میکنه  وسوما شما باید اجازه بدی که اون این کار را انجام بده حتی اگه دوسه شب اقدام کنید ولی دعوای شما باعث نگرانی میشود به خانم قول میدم این زل واقعا اصر داره چون این زل را به خیلی ها پیشنهاد کرده دوستم و همه جواب گرفتن بازم میگم صبر و خوش رویی وتشویق شما موثره

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۲۷ سحر
سلام دوست عزیز فقط میتونم بهت پیشنهاد بدم ک صبر کنی فوقش 2 ماه دیگه ،
بشین یکم باهاش حرف بزن ، درد دل کن ،حرفاشو گوش کن ،بهش بگو فقط چند دقیقه حرفاتو گوش کنه ،هدفشو از ازدواج بپرس ، فقط هیچ وقت خودتو جلوش خوار و حقیر نکن و نگو بهش تشنه ی محبتی و باید این نیازت برطرف شه همین الان ، یکم باهاش سرد شو اگه دیدی حرفات روش تاثیری نداش ،جوابشو ب سردی بده ،فقط غرورتو خرد نکن خودم تازه ازدواج کردم جنس خودمو بهتر میشناسم میدونم اینکار نتیجه میده ،فقط هیچ وقت فکر طلاق هم نکن ،هیچ زن و مردی وجود نداره که نخان و ازرابطه بدشون بیاد اونم با همسرشون مطمین باش اونم علاقه داره
نمیخام ذهنتو نسبت بهش بد کنم شاید گذشته خوبی نداشته اگه بعد حرف زدن و گذروندن این مراحل بازم مقاومت میکنه و نمیخاد که باشه باهات ...
امیدوارم که زندگیت بهتر شه از ته دلم برات دعا میکنم ....

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۵۰ حسرت
سلام به نظر من به یک مشاور مراجعه کنین باهاش حرف بزنه اگه با اون حل نشد هیبنوتزیش کنینازش بپرسین چه مشکلی یاترسی توذهنش هس

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۸ بهار
بابا تو دیگه کی هستی!عجب تحملی,به مردا نمیاد اینطور باشن!معمولا به زور کار خودشونو میکنن!!!!
معلومه آدم خوبی هستی!با خانوادت مشورت کن ,بخواه تا اونا لااقل واست کاری کنن.حالا فوقش خودت از زورت استفاده کن,فوقش اون از تو متنفر میشه!که البته بعیده!حالا متنفرم بشه ,حس تنفرتتون میشه دو طرفه!
جدای از شوخی حتما با یه مشاور مشورت کن،اونا راهکارای خوبی دارن!ان شا الله که سعادتمند باشی .همخ چی درست میشه

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۱۹ ساناز22
بابا ول کنید دیگهههههههههههههههههه
بدبخت سوال کننده مشکلش حل شده اخرین نظری که گذاشته اینو نشون میده.
اونوقت شما ول کن نیستین.ای باباااااااااااااااااااااااااااااا
الان سوال کننده داره حالشو میبره شما نشستین کاسه داغتراز آش شدین

۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۳۲ سما

به نظرم الکی گفته تاازکنجکاوی مردم باخبر شه اخی چقد شما ساده این



۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۵۲ پسرم
تهش چی شد سوال کننده جان؟ خوبی الان پسر ؟

۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۰۵ لب
منم باشوهرم مشکل دارم همیشه من بهش پیشنهاد میدم فقط شبا میخابه منم همیشه دراتظار

۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۱۴ آلاله
واقعا متاسفم برای بعضی از مردها و در واقع اکثرشون که مدام از تمکین و ایفای وظایف و اقدام قاونی صحبت کردن و هیچ ارزشی برای احساس زن قائل نیستند. بهتره بدونین به خاطر همین دید مکانیک وار و وظیفه تلقی کردن این رابطه ست، که به هیچی نمیرسین اگه جلوی زن تواضع داشته باشید به اطر خودش بخوایدش مدام وظایفشو به رخش نکشین و ازش طلبکار نباشین به خواسته هاتون میرسین. شما فراموش کردین که مرد طالبه و زن مطلوب. بلکه رفتارتون نشون میده که معتقدین مرد مطالبه میکنه و زن مجبوره! تا وقتی که چنین دید تحقیرآمیزی دارین به هیچی نمیرسین اگه حتی جسم همسرتون رو هم تصاحب کنین باز هم از رابطه تون راضی نخواهید بود. نمیگم زن به شوهر توجه نکنه ولی کلید محبت دست مرد هست و مرد برای رسیدن به مطلوبش باید تلاش کنه. هر چیزی راهی داره. زن تو این مسائل قلق خودشو داره. شماها بلد نیستین. وقتی هم که این حرفهارو میخواین جدی بگیرین، به جای محبت بی دریغ میرین زنتونو نصیحت میکنید و باهاش صحبت می کنید و منتظر نتیجه میشید بعد میگید باهاش حرف زدم فایده نداشته! چه حرفی. مگه حرف و نصیحت تو آدم حس بوجود میاره؟ بلد نیستین برادران. قلق زنو بلد نیستین. مثل یه معشوق دست نیافتنی باهاش رفتار کنید تا بدستش بیارید تا هر وقت و هر جا که مثل یه شوهر طلبکار که حقشو میخواد باهاش رفتار کنید هیچی بدست نمیارید و اعصابتون بیشتر خورد میشه و به خاطر این تجربه تلخ دیگه با هیچ زنی هم نمیتونید رابطه عاشقانه ای داشته باشید و زود میخواید اونم امتحان کنید که حقتونو بهتون میده یا نه. و دورباره شکست. از ما گفتن.

۰۷ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۵۱ خیلیی خوشحال شدم

سلام میخوام از همتون بابت نظراتتون شکر کنم . به نظر من همتون چه کسایی که از زن یا مرد دفاع  کردید و یا چه کسانی که به جنس مخالف توهین کردید. همتون حرفاتون با نیت خوبیه.  چه آزاده و ... بوی یاس و ابوالفضل و.... همتون با توجه به اطلاعاتون به بهترین شکل راهنمایی کردین
ازتون ممنونم . به نظر من شما ها و صبر آقای سوال کننده باعث بهبود این زندگی شده .همچنین ممنونم که نظراتتون رو بی رو دروایستی گفتین ولی خواهش میکنم از هم عصبانی نشین  تهمت نزنید
آقای سوال کننده خییللیی خوشحال شدم که فهمیدم زندگیتون خوبه
ازتون خواهش میکنم هیچ وقت از همسرتون نخواهید دلیل کاراشو بگه چون ممکنه بد شه
وقتی داستانتونو خوندم خیلی ناراحت شدم و میخواستم نصیحت کنم اما وقتی کامل کامنتا و خوندم خیلی خوشحال شدم و اشک ریختم خواهش میکنم نتایج زندگیتونو بگین و رضایتتونو اعلام کنید . من شاگرد مدرسه تیزهوشانم و آرزو دارم شغل عالی با تحصیلات داشته باشم
و زندگی زناشویی موفقی داشته باشم 
میخوام بگم که حتی اگه گاهی وقتا از زنتون رفتار بدی دیدین لج نکنین و نگین که بچرخ تا بچرخیم
و مطمئن باشید که زندگی فوق‌العاده ای خواهید داشت 
 و بعدا به این جوانی ها مبخندید
درضمن یک موسسه به نام طرح رضوان هست که پیشنهاد میکنم شرکت کنید
عالیه برای تمامی افراد من خودمم عضوشم
تمام اسلامو آداب زندگی رو با استدلال میگه درباره جن و مثبت هیجده و .....هم صحبت میکنه و جنبه تفریجی و سرگرمی هم  داره و خودمم تازه عضوش شدم و عالیه
دیگه ثبت نام میل خودتونه و من برای تبلیغ نگفتم که برای زندگیتون گفتم
تازه یادتون باشه شما هر دو باید به هم محبت کنین و و فراموش نکنین که وظایفی در مقابل هم دارید. و با هم مهربون باشید
لطفا یادتون نره که بگین رابطتون با خانومتون چطوره
فقط خیرخواهیتونو میخوام و نمی خوام بگین عین ... فقط نصیحت میکنه. همه حرفام جا نمیشن ولی اگه میشه هر چند وقت یکبار از زندگیتون بگین و هیچ وقت خانمتونو ضایع و یا تهدید نکنید
خیلیی حرف دیگه داشتم که وقت نوشتنشو ندارم
از همتون تشکر میکنم
یادت نره که فقط یکبار زندگی میکنی وقتی عصبی میشی حرف نزن
چند چیزو نمیشه برگردونو
سنگ پس از پرتاب
حرف پس از گفتن
زمان  و فرصت بعد از گذشت و
اونیکیشم یادم نمیاد ولی یادتو نره که هر اشتباهی جبران پذیر نیست 
زندگیتونو الکی نابود نکنید
حرفام از رمان بیشتره ولی وقت ندارم ولی همیشه کتاب بخونید
آقای سوال کننده
نتیجه زندگیتون یادتون نره

۰۸ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۴۷ سما
خیلی خخوشحال شدم که مشکلتون حل شد با اینکه اولین بار بود که مطالب میخوندم صبر شما دوستانی که شمارو تنها نگذاشتن. به من این امید رو داد که منم تنها نیستم دلم میخواد یه سنگ صبور داشته باشم خیلی بده ادم تنها باشه

۰۹ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۱۸ مهندسی
اونایی که میگن طلاقش بده واقعا ازدواج رو تورابطه جنسی میبینن به همین راحتی اسم طلاقو میارن؟؟؟؟؟؟؟ میدونم بخش مهمی از زندگیو رابطه جنسی تعیین میکنه ولی نه همشو؟برادر من شما اگه خانومتو دوسش داری باید با ارامش و صبر رفتارکنی شاید مشکلی دارن یا ترس؟شما ک جای اون نیستی بدونید وقتی یه دختر میخواد از باکره بودن دربیاد چه حسی داره و چه دردی.....نباید یک طرفه  قضاوت کرد مشکل شما خیلی هم جدی نیس ک میگین طلاق،بامحبت و احساس همه چیز درست میشه.

۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۵۷ میلی
ممکنه در دوره نوجوانی پرده بکارتش برداشته شده باشه تو بفهمی آبروش بره.ممکنه در نوجوانی فردی خواسته باشه رابطه گناه الود باهاش برقرار کنه که الان باعث شده تصور ذهنی بدی راجب این موضوع پیدا کنه.راه حل روانپزشک و روانشناسی که حرفه ای باشه

۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۴۸ فاطمه
این که مشخصه
 حتما دوست نداره
بنظر من دلیلش همینه

۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۰ بهاره
خوش به حال این خانم که شوهرش اینقدر تحمل کرده شوهر من که دوران عقد انگار من را به خاطر نیازش گرفته بود من همیشه اذیت میشدم ولی او با زور کار خودش را می کرد حالا هم به خاطر خدا با هاش هستم و به نیازش پاسخ میدم فکر می کنم مردان خوب تو داستانه هستند.

۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۷ شیما
من هم دوران عقد با همسرم همین مشکل رو داشتم با این تفاوت که اصرار از من بود بعد از ازدواج هم درست نشد.
رابطه زناشویی اصل بسیار مهمی است و هر کس انکار می کنه قطعا یه مشکلی داره

۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۹ سپیده
ایشاا. ک همه جوونا خوشبخت بشن تواین دنیا بهم محبت کنین دنیا 2روزه ارزش نداره

۱۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۴ سمیه
صبر دوای هر مشگلیه.... متاسفانه نسل ما خیلی بی حوصله ایم....اقای سوال کننده من تمام پیامای شما رو خوندم، شما هر دقیقه یه چی میگی اصلا رو یه حرف نمیمونی، خیلی هوایی هستی یه دقیقه میگی خوب داره میشه یه دقیقه میگی طلاق میدم و خوب نمی‌شه. اصلا سن شما مناسب ازدواج نیست 24 سالگی که نشد سن ازدواج اگه تجربه کافی داشتی  توی دوران خواستگاری و نامزدی  نیازت رو مطرح میکردی و نظر اونو میخواستی. بهت جواب داد گفت میترسه، میترسه جواب کوتاهیه اما ریشه مشکلای الانته. ازش میپرسیدی ترست برای چیه؟  تا کی کیخوای ترس همرات باشه، اصلا برای چی میترسی، و کلی سوال دیگه.شما مقصرید چون بدون این که درست خانومو بشناسی ازدواج کردی باهاش مگه ازدواج چیز کمیه که با بدون این که کامل بشناسیش ازدواج کردی، اونم مقصره چون تمام دوران خواستگاری و نامزدی و عقد رو چهرش نقاب بود،شاید میخواست فقط اسم شوهر روش باشه و بگه آره منم شوهر دارم، دلیل ازدواح خیلی از دخترای ایران، دخترای بی فکر و بی منطق، من نمیگم تلاش بکن درست میشه، چون زندگی که دم به دقیقه اسم طلاق برده بشه زندگی نیست و این زندگی مرگ تدریجیه و وقت تلف کردنه، حرمت بینتون شکسته ،شاید این دو ماه رو بیست ساله دیگه هم نتونید جبران کنید، چه اون چه خودت، اون اگه من بعد بیاد طرفت تو فک میکنی واسه ترسش از طلاقه و بدون هیچ حسی این کارو میکنه.تو هم اگه بری طرفش اون طبق معمول هوسباز خطابت میکنه، کبریت بگیر زیر این رابطه 

۱۴ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۵۲ سمیه
نسل ما خیلی بی حوصله ایم....اقای سوال کننده من تمام پیامای شما رو خوندم، شما هر دقیقه یه چی میگی اصلا رو یه حرف نمیمونی، خیلی هوایی هستی یه دقیقه میگی خوب داره میشه یه دقیقه میگی طلاق میدم و خوب نمی‌شه. اصلا سن شما مناسب ازدواج نیست 24 سالگی که نشد سن ازدواج اگه تجربه کافی داشتی توی دوران خواستگاری و نامزدی نیازت رو مطرح میکردی و نظر اونو میخواستی. بهت جواب داد گفت میترسه، میترسه جواب کوتاهیه اما ریشه مشکلای الانته. ازش میپرسیدی ترست برای چیه؟ تا کی کیخوای ترس همرات باشه، اصلا برای چی میترسی، و کلی سوال دیگه.شما مقصرید چون بدون این که درست خانومو بشناسی ازدواج کردی باهاش مگه ازدواج چیز کمیه که با بدون این که کامل بشناسیش ازدواج کردی، اونم مقصره چون تمام دوران خواستگاری و نامزدی و عقد رو چهرش نقاب بود،شاید میخواست فقط اسم شوهر روش باشه و بگه آره منم شوهر دارم، دلیل ازدواح خیلی از دخترای ایران، دخترای بی فکر و بی منطق، من نمیگم تلاش بکن درست میشه، چون زندگی که دم به دقیقه اسم طلاق برده بشه زندگی نیست و این زندگی مرگ تدریجیه و وقت تلف کردنه، حرمت بینتون شکسته ،شاید این دو ماه رو بیست ساله دیگه هم نتونید جبران کنید، چه اون چه خودت، اون اگه من بعد بیاد طرفت تو فک میکنی واسه ترسش از طلاقه و بدون هیچ حسی این کارو میکنه.تو هم اگه بری طرفش اون طبق معمول هوسباز خطابت میکنه، کبریت بگیر زیر این رابطه

۱۴ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۰۹ سارا
سلام من دختری18 ساله هستم دوساله ک عقد کردم هفته اینده عروسیمه ولی خیلی استرس و ترس دارم لطفا منو راهنمایی کنید

۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۶ ارش
باسلام من یک ساله باخانومم ازواج کردم  باغریبه وصلت کردیم توعقدیم قبل ازواج دوماهی طول کشید براخواستگاری خانواده اروم ومذهبی دارن برعکس ما.من خودم ادم اجتماعی تریم وپرجنبه جوش .خانومم بیماری صرع داشت قبل عقد بهم گفت ومن بامشاوره پزشک که گفت درمانش 6ماه دیگه تموم پذیرفتم والانم درمانش تموم شد مشکلی نداره.خلاصه بااخلاص وراهی خداجلوم گذاشت ازواج کردم .ولی مشکلات من ازشب عقد شروع شد انتقاد چند نفر ازخانومهای قوم خویش به اینکه تو از دخترسرتری وایرادهای دیگه که همون شب بگوشم رسوندن.وباعث شد کمی بهم بریزم. همون شب موقع خواب خانومم میترسید ویهوبیدارمیشد منومیترسوند توخواب وقتی لمسش میکردم تکانهای غیر ارادی میخورد منو بیدارمیکردومجبور بودم جدابخوابم صبح روز بعد سردرد شدید وحالت تهوع وناراضی از ازواج شدم.انتقادهای فامیل هی دلمو خالی میکردزنم عاشقمه ولی من شبهای بعد ازسرتکان خوردنش تا6ماه بیدارمشدم وفاصله دارمیخوابیدم اولاملاحضه میکردم ولی بعد یک ماه دیگه بحث میکردم وتابه الان یک روز حس خوبی نسبت بهش ندارم مشاوره رفتم بازم اینطوریم میل بکارندارم افسرده شدم وهمیشه بحث داریم از بعد شب عقد وقتی نمینمش دلتنگ میشم وبه محض دیدن باز ازش فرارمیکنم.بعضیا میگن چشمتون زدن بعضی میگن طلسم .نمدونم دیگه ولی هرکارمیکنم احساسم خوبشه بهش نمیشه ازش ایراد میگیرم اندام یا چرا اینقد دندان های خراب داری وغیره لطفا راهنمایی کنید.گاهی اوقات ازخداشاکی میشم کفر میگم من راهی که توخاستی رفتم چرا بعد عقد اینجوری شدم
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/3025

۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۰۰ محمد
اقا من نمیدونم کی چی گفته فقط میخوام به کل زوجای حآلن کتاب حلیة المتیف معرفی کنم نه تبلیغه نه هیچی کتاب دین مثل قران از اول عملیات تا اخرش با اصول دینی بوده و از لحاظ بهداشت پزشکی هم حرفاش به حقیقت میپیونده مثلا از عقب گد
ذاشتن حرام بوده از نظر پزشکی چون اصلی ترین عامل انتغال بیماری بوده و اگر انجام بشود اونم زیاد تکرار باعث بیماری میشود به نام انبه که از انسان کرم خارج میشود 

۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۴۰ حمید
من بعد از دو سال تونستم بکارت رو بردارم.باید صبر داشته باشی.یعنی چی دوماه نشده حرف طلاق میزنی.

۱۶ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۱۶ لعیا
شما بسیار مرد بی تدبیری هستید . دو ماهه عقد کردید هر وقت مراسم عروسی گرفتید و بردید منزل شخصی تون اون وقت احساسات تنفر رو به زبان بیاورید . از راه نرسیده چه عجله ای دارید . خواهشا مطالبی که درباب فرهنگ ماست را مطالعه کنید و نه فرهنگ منحط غربی...

متاسفم برای چنین مردانی که با ضعف اطلاعاتیشون همه شعونات را زیر سوال می برند !

۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۴۴ محمد
سلام خانمتون خودتون متولد چه سالی هستید

۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۴۳ ﻋﻠﻲ
ﻣﻦ ﻳﻪ ﺳﺎﻟﻲ ﻣﻴﺸﻪ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﺮﺩﻡ . اﻭاﻳﻞ اﺯﺩﻭاﺝ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻧﻤﻮ ﺩﻭﺱ ﺩاﺷﺘﻢ ﺣﺘﻲ ﻗﺒﻞ اﺯ اﺯﺩﻭاﺝ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ.  ﻭﻟﻲ اﻻﻥ ﺯﻳﺎﺩ اﻭﻥ ﺣﺎﻝ و ﻫﻮا ﺭﻭ ﻧﺪاﺭﻡ اﺯﺵ ﺳﺮﺩ ﺷﺪم ﺑﻴﺨﻮﺩﻱ اﻳﺮاﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻡ ﺩﻋﻮا ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﺳﺮ ﻫﺮ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﺑﺤﺚ ﺩاﺭﻳﻢ.  ﻣﻦ 26 ﺳﺎﻟﻤﻪ و ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺪﻭﺩه . اﻳﺮاﺩاﻡ ﻧﺎﺭاﺣﺘﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻭﻟﻲ ﺩﺳت ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﺮاﻡ اﻭﻥ ﺣﺲ ﺭﻭ ﻧﺪاﺭﻩ اﺻﻼ ﺑﻬﺶ ﺣﺲ ﻧﺪاﺭم ﻣﺜﻼﭼﺮا ﭘﻮﺳﺘﺖ ﺗﻴﺮﺳﺖ  ﺣﺲ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺎﺷﻪ ﺗﺎﺭاﺿﻲ شم ﺗﻜﻤﻴﻞ ﻛﻨﻴﺪ ﺣﺲ اﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﺩاﺭﻣﻴﺎﻣﺜﻼ ﭼﺮا ﻓﻜﺖ ﺟﻟﻮﻳﻪ ﭼﺮا ﺑﻠﻨﺪی ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻣﺶ ﻭﻟﻲ اﻻﻥ ﻇﺎﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻡ ﺣﺲ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ ﻣﻴﺨﻮاﻡ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ.  ﺑﺎاﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﺒﺰﻡ و ﻫﻢ ﻫﻴﻜﻠﻲ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺩاﺭﻡ  ﻭﻟﻲ اﻭﻧﻮ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻡ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ 
نظر:
سلام
http://khbartar.blog.ir/post/3086

۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۲۲ خواهشا بخونید کامنتو
دخترها...وای دخترها..ببینیدشون، شب عروسی تمام کمبودهای یه عمر رو میخوان با جلب توجه حداکثری جبران کنن. اینها زیبا نیست. اینها اگر اسمش سنته سنت بسیار بد و غلطیه. همه هم رد یه فکر غلط راه میفتن. به خدا به خواهر خودم هم میگفتم که اخیرا ازدواج کرده و از من بزرگتره، که بابا یکبار از بالا به کارتون نگاه کنید: شما زنی و یک اندامی داری که والا از طلا نساختن، نیمی از کره زمین در این ویژگی با تو مشترکن، چرا انقد احمقی که در ازای اون مهریه -که بگیری یا نگیری مث یه چک که هر روز میتونی نقدش کنی و مرد رو به دردسر الکی بندازی- میری توو تختخواب؟ والا فاحشه به این مسخره بازیهای دخترهای الان ارجحیت داره. دخترها فک میکنن آسمون سوراخ شده و هرچی هیچکس ناز اینها رو نکشیده باید یه پسر بدبخت پیدا شه و نازشون رو بخره. بابا خودتو جم کن. اون هم آدمه. تو هم آدم باش. معلومه چنین دختری فردای عروسی فک میکنه پرنسس شده و خودشو در رختخواب در ازای کادو/ طلا/ توجه میفروشه...متوجهین؟ پی لذت آدمیزادی بردن نیست پی باج گرفتنه پی بده و بستونه. 
از اون طرف هم پسرها -باکره باشن یا نباشن- معلومه که تو دختر وقتی چنین فکری رو پیش گرفتی و عملی کردی بهت به چشم یه اندام نگاه میکنن. التماست میکنن چون خودشون هم بیچاره ان. خودشون هم درگیر رسومات و سنتهای غلطن. هیچکدوم حاضر نیستن یه قدم بالاتر فک کنن که شما اگه عاشق کسی شدی حرارت اون عشق توو دلت نمیذاره به هیچی فک کنی. پنج ساله باهمیم. بی ادعا. بی اینکه به بعدش فک کنیم. بی اینکه منتی سر هم بذاریم. 
با خودتون رو راست باشید. هم دخترها هم پسرها. جفت سیستم اشتباهه. ادعا نمیکنم سیستم من خیلی درسته. اما باور کنید حالم از سیستمهایی که انقدررر تکرار شدن که در اثر این تکرار معنی خودشونو از دست دادن بهم میخوره. اسم این سیستم معیوب سنته.  سنت در وجود همه هست اون بخشهاییش رو بگیرید که بهتون میخوره. اخه من نمیفهمم پسر بی خردی که میره خواستگاری و حتا بگو بیست سکه! بیست سکه رو قبول میکنه. ینی چی؟ مگه خونه و زمین و ماشینی تو دختر؟ اسمشم میذاری کی داده کی گرفته که گناهتو کم کنی؟ پسرا فک کنین. جای عشق و دوست داشتن و لذت کاملا خالی شده. چرا از عقل-این یگانه گوهر آدمها- استفاده نکنیم؟ کافیه یه لحظه به تصمیماتمون فک کنیم...نکنید اینطور قدری فک کنید ته تهش هرکس مسئول کرده ها و نکرده های خودشه. شما یه تصمیمی بگیر بعد بیا بگو خانواده نذاشت جامعه نداشت فلان. حرفم اینه: ترخدا یه کم فک کنیم به کارهای خودمون. 

۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۱ مجتبی 00215456
به نظر من باید یه جور بزنی بپاشه به دیوار.
اصلا اون ارزش زندگی نداره من جای تو باشم داستان طلاقو جدی میگیرم

۰۵ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۱۶ خانم
به نظر من طلاق بگیرچون شما فقط به فکر رابطه جنسى هستى پى طلاق بگیر

۰۷ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۵۵ عزیز
شاید قبلا به زور باهاش برخورد کردن یا از مجاری غیر قانونی کارشو ساختن
در ایران از این موارد زیاد است شاید در مدرسه معلمه یا شاید مامور سرکوچه و ابدارچی باباش و غیره باشه مشکل داره و حتما کنارش بگذار چون این زن بدرد زندگی نمی خورد
یا اینکه به زور باهاش باش بعدا شاید کم کم محبتت باعث بشود که موردشو بهت بگوید

۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۲۰ سهیلا
داداش این یه جور مریضیه.دست خودش نیست که.  ببر دکتر. خوب میشه

۱۱ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۳ یه خواهر
سلام دخترا گاهی میخوان ببینن همسرشون چقدر دوستشون داره و دلیل این دوست داشتن چیه. اینه که گاهی شرطها و انتظاراتی رو میگن که شاید عقل آدما و حتی شرع اونو دلیل موجهی نمیدونه. اما تو اون زمان این دختر اصلا به هیچی جز امتحان عشق همسرش فکر نمیکنه هرچند اینو یه مشکل واسه اون خانم بدونیم. شاید تنها چاره اش صبر و دوری از مشاجرات و شادنمودن باشه و گاهی یه تلنگر . بستگی به جنس آدما داره نمیشه همگانیش کرد. 

۱۱ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۴۰ سیب زمینی سرخ کرده به بهاره
خواهر من این چه حرفیه که شما رو واسه نیازش گرفته اگه میخواست همچین کاری رو انجام بده دنبال صیغه کردن بود نه ازدواج همسر شما راهش بلد نیست ازش بخواهین پیش مشاور برین؟

۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۴۷ مشاور
سلام
وقتی شما 23 سالتونه همسرتون چندسالشه
بهش حق بدین
خیلی از این مشکلارو حل کردم غصه نخور
به ی مشاور سر بزن حتما درست میشه فکر طلاقوهم بنداز دور

۱۲ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۱ صبا
خب شاید خانمتون باکره نیست ..

۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۶ مریم
سلام اقای محترم به نظر من زنت دروغ نمیگه اون واقعا وحشت داره تو چون مردی این مساله رو درک نمیکنی اون تمام وجودش ازین مساله وحشت داره و مغزش درگیره و هیچ کس مگر یه مشاوره روانشناس خانم خیلی وارد بتونه کمکش کنه که اونم کم گیر میاد یه راه حل من به نظرم رسید باهاش مشورت کن با یه پزش ک زنان هم مشورت از داروی بیهوشی ده دقیقه ای استفاده کن برای بار اول که بدنش باز بشه بعد که باز شد و این موضوع رو فهمید از ژل روان کننده استفاده کن و خیلی با محبت و اروم طبق میل اون بهش بگو ببین این دیگه نه درد داره نه بسته است خودت بگیر و دخول انجام بده و وقتی او این کار شما هم کمی کمک کنید فشار بدین دوبار سه بار اروم بدون اینکه ناراحت بشه دخول و خروج کن با ژل که روی بدن خودمالیدی بعد اروم میشه یکبار با ارامش طبق میل اون هر جور که اون خواست   

۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۹ مریم
سلام

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۵۵ یه تیکه ماه
حق داری برادر عزیز ولی اگه دوسش داری 
تو این دوماه  بشین هرشب باش  فیلم ببین اگه باتو خجالت میکشه  بگو بیا بازی تو واتسی چیزی براش بفرست یا بزار تنها ببینه می دونی می خوام خودش جرقه توش اینجاد شه ادم شیظون زیاد سمتش میره اگه یمدت ببینه ممکنه درست شه شماهم صبوری کن بد حرف نزن تندی نکن  سعی کن با انگشت  تحریکش کنی کم کم به دخول برس فاصله فاصله میاره سردی حجاب بگیر چیه مردی  کم نیار بخودت برس جذاب باش عطر بزن ... خدا کمکت کنه

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۰۱ یه تیکه ماه
من واقعا متعجب خدا اون روز برا هیچ جونی نیاره اخه اگه مسلمونید پیامبر میگه خانوم ها باید هروز خودشون برای شوهرشون   اماده کنن هر زمان که خواست......... اگه متدین  حدث بش بگو نمی دونه چه گناهی داره مترکب میشه  شاید مشکلی داره این بهانست

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۰۴ زهرا
منم با کلی ذوق وارد یه زندگی شدم با 20 سال سن...حالا بعد 5ماه دارم جدا میشم..
دیگه اصلا شوهرمو دوس ندارم و به نظرم اصلا مرد نیس...
خیلی حالم بده...
کاش خدا به منم یه نگاهی بکنه...
دوستم از ته دلم برات دعا میکنم...نمیگم همه حرفات درسته...ولی حداقل میدونی وجدان چیه...محبت چیه...مردونگی چیه...شوهر من اینا رو نمیدونست...
دلم شکسته...دعام میگیره برات...برو نذر کن برا خانومت...بزار خود خدا آرومش کنه...

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۱۷ یه تیکه ماه
من  اصلا کامنتا ی بالا رو نخوندم الان دیدم دیگه لزومی به دوکامنت قبل نیس منم تبریک میگم
 انشالا  که هیچ زوجی به مشکل بر نخورن  جناب نجفی لزومی نیس دوکامنت قبل منو بزارین تشکر

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۵۵ سمیه
سلام به همه هموطنان عزیز. 
عزیزان در جایی خواندم که مسیح (ع) فرمودند :قضاوت نکنید تا قضاوت نشوید. 
دوستان محترم لطفا نظرتان را بگویید اما قضاوت نکنید از هیچکامشان قضاوت نکنید. (الله اعلم) 

۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۲۸ همون

داداش با عرض پوزش شاید و خودش مشکلی داره اخه یکی از اشناهامون زن دو جنسه بود وقتی فهمید دیگه دیر شده بود

۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۲۱ سارا
سلام من دیر اینجا رو دیدم و تا الان هر اتفاقی میخواسته بیفته افتاده. از یه طرف زن شما خوب شده و رابطه میخواد از یه طرفم شما میترسید که با رابطه کل مهریه گردنتون بیفته. خانمتون برای اثبات خودش باید مهریه رو شرعی و قانونی به 14 تا کاهش بده.

۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۲۵ اه
بزنش ادم شه

۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۵۶ زهرا
من واسه همتون متاسفم چه خانم هاچه اقایون کاری ندارم حق باکیه؟
ولی هرکسی اینجا سنگ خودشو ب سینه میزنه خانم ها میگن حق طلاق ندارید اقایون میگن طلاقش بده خب اگه میخواید اینجوری کمک کنید اصلا نظر ندید
اقای محترم شما میتونی ب طلاق فکر کنی ولی الان که میگی بهتر شده نگو بهش مهریتو ببخش خب بنده خدا حق داره بترسه وفک کنه هروقت مهریشو بخشیدشماطلاقش میدید حالا که رفتارش عوض شده دوباره بریذ پیش مشاور و اینکه مهریه دوجور هس یکی عندالمطالبه که هروقت زن خواست باید پرداخت بشه و یکی دیگه ک اسم دقیقش رو نمیدونم اینه که هروقت مرد تونست باید بده بگید مهریش رو اونجوری کنه اینجوری نه شما ضرر کردی نه خانمت اولش که کامننت هاتون رو خوندم از دختربودنم پشیمون شدم که یه همجنسم اینکارا کرده ولی حالا که میخواد تغییر کنه کمکش کنید و فکرکنید دوباره عروسی کردید ودوباره شروع کنید اگه باز درست نشد شاید شمادونفر برای هم ساخته نشدید اونوقت ب طلاق فکرکنید چون هم خودتون هم خانمتون اینجوری در عذاب هستید هم شما هم ایشون میتونید با کسانی ازدواج کنیدکه شبیه هم هستید

۳۱ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۳۱ k
خب آخرش چی شد؟

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۳ تارا
بنده خدا مشکلش یه ماه بعدش حل شده. خودش نوشته. ولش کنیییییییییییییییید.

۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۱۳ xxx
داداش بگیر زورگا کنش

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۶ sami
اخرش چی شد؟؟

۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۲۳ عاطفه
من امروز تمام کامنتا رو خوندم. خیلی جالب بود. آقای سوال کننده اینکه روابطتتون خوب شده خوشحالم. اما اولین برداشت من این بود که همسر شما باکره نبوده و اون مدت دنبال راهی بوده که ترمیم کنه و شما متوجه نشید. بعد از اینکه موفق شده احوالاتش برگشته به حالت عادی و از همخوابی با شما امتناع نمیکنه. ببخشید انقدر صریح گفتم اما بهرحال برداشت من این بود. من دخترم و همجنس خودم رو خوب میشناسم. هیچ دلیلی نمیتونه داشته باشه جز این !!!

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۰۷ یکتا به عاطفه
عاطفه جان شما کاسه ی داغ تر از آش نشو. عاقل باش دختر. میفهمی داری چه تهمتی میزنی؟ میفهمی که اگر تهمت تو باعث شه سوال کننده دوباره نسبت به همسرش بدبین بشه و رابطشون بد بشه چه گناه بزرگی مرتکب شدی؟ 
آیه قرآنه گوش کن:
آنان که به زنان باایمان بی خبر از کار بد تهمت زنا زنند دانسته گناهی بزرگ مرتکب شده اند و هم آنان در دنیا و آخرت لعنت شده اند و به عذاب سخت معذب خواهند شد

۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۳۹ مجیان به عاطفه
تهمت نزن ..بهت تهمت میزنن ...مگه تو اونو میشناسی اخه ؟


۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۵۴ به عاطفه
یه نگاه به خودت کردی و نظر دادیا
هیچ دلیلی هم نمیتونه داشته باشه جز این!!!!!!
واقعا متاسفم برات!

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۰۸ یازهرا
من هم نزدیک یک ماهه که ازدواج کردم ولی ازترس هنوز باکره ام شایدخانمشون بخاطرترس میگفته ازاین کارمتنفره ولی من دلم برای همسرم میسوزه که تاالان تحمل کرده من بخاطرمهربونیهاش سعی میکنم یه جورایی خودم برترس غلبه کنم واجازه بدم شوهرم کارشوانجام بده.

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۴۷ پیرمرد دوران
دوست عزیزسلام!ماانسانهامنفی گراییم،اول به این قضیه به دیدمنفی نگاه کن،تحقیق کن اگرفکرت اشتباه بود...دیگه چراطلاق!!!!!؟؟؟؟؟؟
بعنوان مثال:(البته باعرض پوزش)ماایرونیاشب زفاف یه تکه دستمال وبعدازموفقیت که بهش کمی خون پارگی بکارت مالیدیم وباخودمون داریم.....احتمال بده که شایداصلا باکره نبوده ازدواج کردی !به یه بهونه ای ببر تو یه شهردیگه پیش دکترزنان معاینش کنه البته ازقبل بادکتر_درخفا_موضوع رو درمیان بذار....انشاالله که این فقط یه سوءظن باشه.
روش بعداینه باهاش به نیت ازبین بردن باکره گی همبستر نشو،چندین بار به نیت عشقبازی دخترانه وپسرانه باشه به مرورزمان وقتی بهت اعتماد کرد...انشاالله خودش رضایت میده.
وقتی به آخرنوشتن نظریه ام رسیدم کامنت -یکتا به عاطفه-رو دیدم ونظرهردوتاشونوخوندم، یکتا!من مردم مثل عاطفه نیستم،نیتمون ازنظردادن کمک به همنوع هستش واینوغیرازما خداخودش درک میکنه پس لطفابااشاره به آیات خداوندکه تفسیرش تو این مقوله نمیگنجه اذهان عمومی رو خراب نکن ویجورایی خدا رو ناآگاه وظالم نشون نده.بهترین کاربعدازنظر دادن دعاکردنه..............

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۲ لیلی
سلام خدارشکر که مشکلتون حل شد باور کن از خوشحالی اشک شوق ریختم 
الهی همه ی جوونا خوشبخت بشن

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۹ ف
برای خانم عاطفه متاسفم ، چون من خودم 5 ساله این مشکل رو دارم، ولی همسرم از چشم خودش به من بیشتر اعتماد داره، معلومه شما خودتون تو این فازا سیر میکنید که راحت تهمت میزنید.

۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۴۸ زهراجووون
داش بزور هم شده بهش نزدیک شو
فکر طلاقواز ذهنت بیرون کن
بزور بهش نزدیک شو
زنته اختیارشو داری

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۲۵ ساروی ریکا
فقط با مادرش در میان بذار

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۴۹ سمیه سمی
سلام. واقعا دخترهایی هستن که دلشون رابطه نخواد؟ من خودم که همیشه دوست دارم. البته مجرد هستم (( منظورم اینه که فکر میکنم برای کسی که دوسش دارم هر شب کنارش معاشقه خواهم داشت))
==================
ولی در مورد مشکل این آقا باید واقعا باید با ی مشاور متخصص هردوتون صحبت کنید. اون خانم عزیزتون احتمالا شاید هنوز تو فاز دوست داشتن شما نرفته.... برای ی دختر خیلی سخته که فک کنه داره به صورت مکانیکی رابطه برقرار میکنه. یعنی احتمالا شاید فکر کرده شما هم دوسش ندارید یا کم دوسش دارید. شما اول از همه باید این حس دوست داشتنو بهش بدین. یکم بغلش کنین ببوسینش بیرون ببرینش براش گل  بخرین. سعی کنین دوست داشتنو توی وجودتون ببینه. کم کم اجازه خواهد داد.... شما تو صحبتهاتون گفتین یک بار معاشقه داشتین!!!! مگه میشه اخه؟؟؟ شما اصلا حس هاتونو بهم نشون نمیدین پس. شما احتمالا خیلی خشک باهم ارتباط دارین تو خونتون. شما دوران عقد چیکار میکردین؟؟؟؟ دوران عقد بهم نزدیک نشدین؟؟ دوران عقد پیش هم نخوابیدین؟؟؟ شما الان شبها چطور میخوابین؟؟؟ یکم نوازشش کن... فقط درجا دلت رابطه دخول نخواد... یک هفته ده روز یک ماه اگه سعی میکردی با نوازش و بوسیدن و لب گرفتن و بغل کردن بهش ارامشو بدی الان ازتون نمیترسید و از اینکه دوسش دارین این حس خوب به اون هم منتقل میشد و حداقل ترس کمتری داشت.....
یک مورد دیگه هم احتمالش هست اونم اینکه شاید یه اتفاق یا ترسی از جنس مذکر تو زندگیش بوده باشه... که البته این موضوعات برای دخترهای با سن کم بیشتر مشکل سازه. ایشون حالا نمیدونم چند سالشونه. اگه کوچیک باشن شاید همچین چیزی هم باشه

ولی ب نظر من اقای عزیز .... بزرگترین مشکل توی برخورد شماها با همدیگر هست. البته من از طرز حرف زدن شما این برداشتهارو کردم.... امیدوارم درست برداشت کرده باشم...
سعی کنید دوست داشتن و نیاز عاطفیشو برطرف کنید اول... شبیه ادم اهنی نباشین باهم.

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۱ یهدا

اونا رفتن پی زندگیشون شما ها هم هی بزنین تو سرو کله هم ببینیم به کجا میرسین

 

هیچ خبری از سوال کننده نیست

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۷ یه دوست
سلام
برادرمن اول از همه خودته دوران نامزدی برای شناخت روحیات همدیگست ولی شما از این فرست استفاده نکرده این کارتم با باحیابودنت توجیه میکنی ولی زن وشوهری که ازهم خجالت میکشن زندگیشون همین جوری میشه درضمن هیکس بدخودشو نمیگه هیچ کسم نمیتونه بین شما قضاوت کنه تا وقتی که حرفای همسرتونم بشنوه من از خانومتون دفاع نمیکنم کار اون هر دلیلیم داشته باشه اشتباهه شماکه به این زودی حرف از طلاق میزنی فرداروز اگه توزندگیت مشکلی برات پیش بیاد ماخوای چیکار کنی میدونم الن شرایط سختی داری ولی سعی کن راه حل دیگه ای برای حلش پیداکنی شما ازاولش تصمیمت طلاق بوده دیگه چرا این آدمارو الاف خودت کردی که بیانو بهت کمک کنن توکه تصمیمتو گرفتیو از حرفتم برنمیگردی دیگه چرا از دیگران سوال میکنی میدونم خیلیا این راه منو گفتن ولی من بازم میگم باهاش حرف بزن ببین واقعا چرا نمیخواد این کارو انجام بده بدون اگه طرفت هرچقدرم از دخول بترسه یا بدش بیاد اگه درست تحریکش کنی بلاخره تن به دخولم میده وخودش ازت میخواد این کارو براش انجام بدی .ببخشید ولی به نظرم شما همدیگرو دوست ندارید چون خیلی زود خسته شدیدومیخواید طلاقش بدید اگه عاشقش بودی اونقدر سعی وتلاش میکردی که مشکلشو حل کنی اینم بگم رفع مشکل کردن فقط دکتر بردن نیست رفتن پیش دکتر فقط جزیی از رفع مشکل کردنه .امید وارم اون کاری که درست هستو رو انجام بدی وتصمیمی نگیری که بعدا پشیمون بشی

۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۰ متاسف
واقعا خدا لعنت کنه هر مرد و زنی رو که به یه زن پاکدامن از روی شک و سوظن تهمت ناپاکی میزنن.
واقعا خیلی متاسف که برخی دید سوال کننده رو نسبت به خانمش منفی میکنن و تو دلش شک میندازن کسانی که با زندگی دیگران بازی میکنن خدا خودش با زندگیشون بازی کنه.

۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۰۸ رویای شیرین
سلام به همه
سوال دوستمون رو خوندم و به 14 سال پیش برگشتم زمانی که یه دختر بچه 13 ساله بودم..
به اجبار منو به عقد مردی 28 ساله دراوردن ....تو اوج بچگی سعی کردم خانم باشم که زندگیمو حفظ کنم..
دوران عقد معاشقه داشتم ....سخت بود برام..خیلی سخت....اما تحمل کردم
تو همون دوران با دوستای هم سن سالم از رابطه جنسی حرف میزدم..از ترسم..از خجالتم..از ناشی بودنم...
اونا هم بیشتر تایید میکردن و دامن به ترسم میزدن..که آره شب زفاف درد غیر قابل تحملی داره و زن جون میده و حتی تا مدت ها بعدش اذیتی
دو روز مونده به شب زفاف دو تا زن سن بالای فامیل اومدن و گفتن شبی که وارد حجله میشی خیلی عذاب اوره اما تو تحمل کن....کلی ذهنیت منفی و ...
شب موعود که رسید من اصلا نمی تونستم هضم کنم موضوع رو....اصلا نمیذاشتم بهم دست بزنه...ترسیده بودم...اون شب کتک مفصلی از همسرم خوردم...
اما اجازه ندادم./...میگفتم این کتکا دردی نداره در برابر اون درد پاره شدن پرده بکارت...
همسرم خیلی اذیت بود...روز ها می گذشت و من ازش فراری بودم...اون هم حریص تر میشد ...کارمون شده بود دو روزی یه بار بحث و بهانه گیری و کتک ..کتکایی که خون از بدنم روون میکرد...
منم به اون میگفتم تو هوس بازی وگرنه ترسمو درک میکردی و اجازه میدادی من شرایطو لمس کنم و با رغبت بیام سمتت....
اون اما کم می اورد...
یه روز اون منو برد پیش یه ماما برای مشاوره که مثلا اون ژل و پماد بنویسه واسمون تا دردی نکشم...
طی معاینه ماما گفت یه لایه گوشتی رو پرده ی عروس خانومه که اگر نزدیکی کنین به راحتی پاره نمیشه و درد مضتعفی رو متحمل میشه...میتونین جراحی کنید هم پرده رو بردارم هم اون لایه گوشتی رو...
دو روز بعد تو مطبش منو جراحی کرد و عملا پرده ی منو کلا برداشت....
اما اون ترس هنوز با من بود....
بعد از اون عمل به یک هفته نرسید که شوهرم گفت که تو داری بهونه میاری و دیگه هیچ دلیلی نیس که تو بخوای بترسی...هر چی گریه میکردم که بهم فرصت بده اون نمیفهمید ووواون روز با کمربند تنمو کبود کرد....
از دستش فرار کردم رفتم خونه پدرییم و در کمتر از دو هفته با بخشیدن مهریه طلاق توافقی گرفتیم....
14 سال از اون زمان میگذره...اون بعد از یه سال ازدواج کرد و من بعد از 10 سال (4 ساله متاهلم)
هر دومون یه دختر داریم...
دختر اون 12 سالشه...دختر من یک ماه و نیم....
اون به شدت از رفتارش پشیمونه...
همیشه بهم خبر میدن که بشدت دوست داره منو بببینه و حسرت اون روزا رو میخوره و حاضره زمان به عقب برگرده و برام سال ها صبر کنه تا من اون رضایت رو بدم که کنارش بخوابم...
زندگیمون پاشید...فقط برای ترس من و عدم درک اون...
بماند که به خاطر همین کتک زدن و فحاشی بازم ازش طلاق می گرفتم....شاید چند سال بعدش
اما دلیل اصلیه طلاقمون فقط مسئله جنسیه نافرجام بود...
منو اون رو هم دو ماه و نیم زندگی کردیم....

۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۸ تعجب!
مرد 28 ساله و دختر 13 ساله!!!!
واقعا نمیدونم بعضی چی فکر میکنن با این اختلاف میرن ازدواج میکنن!
اصلا دختر 13 ساله چی از ازدواج و رابطه جنسی میدونه که شوهرش میدن!
واقعا در حق این دخترا ظلم میکنن.
من خودم متنفرم از مردایی که دنبال اختلاف سنی زیادن احساس میکنم به زن به عنوان یه طعمه جنسی نگاه میکنن!

۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۲ تعجب!
اون مرد الان حاضره دختر 13 سالشو بده دست یه مرد 28 ساله!
که هروز بیفته به جون دخترش تن دخترش رو کبود کنه به خاطر نیاز جنسیش!

۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۱۵ رضا
داستان قشنگی بود ولی باورش برای من خیلی سخت بود حرف های رویای شیرین

۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۸ تاذت
بگیر به زور بکنش ادم میشه

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۰۴ دکتر آشتیان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

دوتا حالت داره یا همسرت هیچی از سکس نمیدونه یا نشسته فیلم پورن دیده اون هم ********که میترسه

از یه خانم  بخوا باهاش صحبت کنه یا یه فیلم آموزشی از دازوخونه واسش بگیر  آخرین راهه هم تحریک کردن باهاش بازی کن ولی بهش دست نزن  خودش درس میشه

نظر:
سلام
بعضی عبارت ها رو اگه سرچ کنن نتایجی به دست میاد که ... 
موفق باشید

۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۰ ستاره
من یادمه یه بار برنامه گلبرگ یه خانم زنگ زده بود میگفت که فک کنم یه سال یا دو ساله ازدواج کردیم ولی من هنوز باکره هستم چون من ترسیدم شوهرمم کاری باهام نداشته .
به خانومت بگو بعد اون کار فرشته ها همشون میان نوازشت میکنن بوست میکنن واقعا هم همینطوریه من که اینطور احساس میکنم. بگو انقدر حس قشنگی خواهی داشت که انگار تو بهشتی قبل اون کارم اتاق رو با شمععای رنگی تزیین کنید بوهای قشنگ به اتاق بزنید دو تا گل رز تو اتاق برهرکدومتون بزارید. یه کادوی خوشگل مثل گردنبند طلا براش بگیر یه کادوی فانتزیش ببند یه نوشته عاشقانه هم کنارش بنویس بزار. بعد تو چشماش نگا کن  بگو ... عزیزم خیلی دوستت دارم و از خدا میخوام زندگی خوبی برات بسازم تا ابد برای من جذاب میمونی و به کمک خدا زندگی شیرین و پربرکتی باهم خواهیم داشت.
قبلش معاشقه کن یکمم از بی حس کننده لوبریکانت موقع اون کار استفاده کن که زیاد درد نداشته باشه . بعد اون کار هی لوسش کن و خوب و خوش بعدش زندگی کنید. 
ان شا الله خوشبخت شید

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۳:۲۵ ارمین
درسته نباید دختران را زود و به اجبار به ازدواج تن داد ولی بدانید زنان بصورت مخفیانه به مردان به عنوان طعمه جنسی بگاه می کنند ایا می توان قبول کرد در شهوترانی و فشار مسائل شهوانی و جنسی فقط مردان مشکل دارند مگر زنان انسان نیستند و داری همین غریزه فقط برای زنان پنهانی است و برای مردان آشکار باور کنید زن 50 ساله می شناسم با داشتن شوهر و چند فرزند چشمش به دنبال دامادش است و اندامش را به دامادش نشان می دهد پس خانم ها شما بگوئید این نشانه چیست از طرف این مادر زن

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۵:۵۲ سینا
وایییییییی!!!!!عجب حوصله ای دارید.بیکارید؟!!بسه دیگه چقدر کشش میدین!

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۵ یا ابلفضل!
با این پست و کامنتاش که خوندم فشارم افتاده وقعا!این زن چیه واقعا!بودنش عذاب نبودنش عذاب مضاعف!!خیلی سخته دختر خوب پیدا کردن واقعا!من اصن دیگه ذره ای میل ازدواج ندارم!

۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۳ :
خدا یادش رفته ماها رو تو کره های جداگانه خلق کنه 
البته میدونم اگه زنها تو یه کره ی دیگه هم بودن مردا همشون تلسکوپ به دست بودن داشتن کره ی دیگه رو رصد میکردن اونجا هم زنها و راحت نمیذاشتن.
فرض کن زنها تو یه کره ی جداگانه بودن و مردا تو یه کره دیگه 
زنها دیگه مجبور نیودن حجابشون رو رعایت کنن هر جوری دلشون میخواس میگشتن لازم نبود دیگه اینقدر حرص و جوش بخورن به خاطر ایرادگیری مردا
اونوقت مردا میموندن یا با هم دعوا میکردن و همدیگه رو میکشتن یا از افسردگی همشون تلف میشدن:)
مرد امروزی درک این رو نداره وقتی زنی بدنش رو تقدیمش کرد عوض سپاس و تشکر با ایرادگیری از رنگ الت و سایز سینه  دل زنش رو نشکنه.
به نظرم فعلا مردا ظرفیت پذیرش این نعمت رو ندارن. 

۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۸ به ارمین
شما مطمئنید ؟؟اگه نیستید گناهکارید ،مگه بد بخت چطور میپیوشه که شما چنین چیزی میگید ؟

۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۰ رضا به :
خانم فکر کردی فقط زنه که بدنشو در اختیار مرد میزاره نه اتفاقا مرده که جسم مبارکشو در اختیار زن میزاره 
ضمن  اگر زنان در یک کره دیگه زندگی می کردن دیگه مردی نبود که براش خودشونو بکشن هفت قلم آرایش کنند می شدند زشت ترین موجودات جهان اغلب زنان بدون آرایش قیافشون غیر قابل تحمله این ها موجوداتی هستند که به خودشون رحم نمی کنند 
یادتون باشه 124هزار پیامبر و 12 امام مردن و زنان پووووووووووووچ پووووووووووچ و مجبورن از مرد اطاعت کنند وبه اون متوصل شن
بازم میگن شهوت درون زن مثل مرد وجود داره ولی اگه زنی بروز بده تو جامعه ما آبروش میره

۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۳ : به رضا
"124 هزار پیامبر و 12 امام مردن و زنان پوووووووووچ پوووووووووووووچ و مجبورن از مرد اطاعت کنند و به اون متوصل شن"
واقعا خجالت نکشیدی این حرف رو زدی؟
اگه خجالت نمیکشی برو رو در روی مادرت هم بایست همین حرفا رو تکرار کن!
اره 124 هزار پیامبر و 12 امام مرد بودن ولی پیامبرا و اماما مگه کیا بودن مگه کسایی نبودن که خدا مامورشون کرده بود برای تعلیم و تربیت وهدایت بشر؟!
در مقابل 124 هزار پیامبر و 12 امام مرد در عوضش چندین میلیون تا چندین میلیارد پیامبر زن داریم.
خدا بالقوه نقش پیامبری به همه ی زنان از ادم تا خاتم داده و با مادر شدن این نقش بالفعل میرسه به قول پروین اعتصامی:
  اگر فلاطن و سقراط ، بوده اند بزرگ

                                          بزرگ بوده پرستار خردی ایشان

به گاهواره مادر ، به کودکی بس خفت

                                      سپس به مکتب حکمت ، حکیم شد لقمان
پس اینقدر مرد بودن پیامبرا و اماما رو سر ما نکوبین کلا مرد بودنتون رو سر ما نکوبین 
اگه به ریشه این قضیه هم برسین اونی که مجبور به اطاعته مرده چون همه شما مردا دست پروده زنان هستین و مجبور به اطاعت از مادر!
اگه زنها موجودات زشت و پوچین چرا میرین سراغشون خب نرین!
ببین نیاز جنسی در من هر چقدرم هم باشه به زانو درش میارم ولی حاضر نیستم جسمم رو در اختیار مردایی که طرز تفکر شما رو دارن بذارم! کسایی که به سادگی به زنها توهین میکنن.کسایی که هنوز ارزش روح و قلب و عواطف زنان رو درک نکردن لیاقت جسم زنان رو هم ندارن. 
واقعا دلم از حرفای شما و مردان امثال شما که کم هم نیستن به درد اومد.

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۵۴ سمیرا
خددددددددددا مناز این شوهرا مخواممممممممممممممم بده چرااااا چنین شوهرایی به اینا میدی

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۲۳ دوست

ای بابا چرا انقدر تو زندگی مردم دخالت می‌کنید!

خوبه ی نفر پیش ملت درد دل کنه!

خیلی زود زندگیشو از هم می‌پاشن!

آقای محترم خانمتو از ته دلت دوس داشته باش بهش محبت کن ببین چطور راضی میشه!

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۴ سولین
سلام دوست من.اول از همه چیز با طلاق بزرگترین ضربه روحی رو به خودت میزنی ثانیا این کار که نشد نداره مشکلی نیس که حل نشه.ضمنا  از لحاظ قانونی تا زمانی مه زن به رابطه جنسی تن ندهد می تواند از حق حبس استفاده کند ینیبگه من نزدیکی رو مشروط به دادن مهریه میکنم که بعش حق حبس میگن پس تا این جا در برابر قانون مقصر نیست البته اگه بهش اشاره کنه از اون طرف اگه تو واسه طلاق اقدام کنی چون باکره غیرمدخوله است البته باید ثابت بشه نصف مهریه بهش تعلق می گیرد ضمنا الکی بهش نگو دوجنسه وباکره نیستی و از این حرفا چون اکه خدایی ناکرده زندگیتو از هم بپاشی ممکنه ازت شکایت توهین و این جور چیزا بشه صمنا همچین مسیله ای رو خودتون حل کنید بهتره تا پدر مادراتون من خودم تا یه هفته ترس داشتم پلی بعدس شوهرم مجبورم کرد منم چون میدونستم حقشه تن دادم انشالا مشکل شما  هم خل بشه بهش بفهمون دیگه اونم آدمه دیگه.

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۴:۲۲ وروجک
سلام

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۳ آرشیدا
سلام من پسر داییم اومده خاستگاریم البته به مامانم اینا گفته بودن منم خیلی پی نگرفتم ببینم چیا گفتن چون اصن به فکر ازدواج تو این سن نیستم و اصلا هنوز نمیدونم چی میخوام ... 19 سالمه
مشکل من اینه که این پسر داییمو دوس دارم بدمم نمیاد ازش ولی هیچوخ فکر نمیکردم منو بخواد... ینی خودمم هیچوخ به چشم یه مرد بهش نگاه نکردم. همش به چشم پسر داییم نگاش میکردم. با هم صمیمی ام بودیم نه که خیلی صمیمی ولی در این حد که اسمشو به اسم میگم نه با آقا و ... چون معمولن ادما رو با اقا صدا میزنم...

حالا تقریبا ردش کردم... چون ازون طرف پسر خالمم منو میخواست ولی قبولش نکردم. چون اون دیگه مناسب نبود از نظرم و هم اینکه من خودم دوس ندارم ازدواج کنم...

پسر عمومم خاستگارم بود. یه پسر عموی دیگمم به برادرم گفته من خواهرتو دوس دارمو ازین حرفا و جالب اینجاس همین پسر عموم به برادرم گفته پسر عممم منمو دوس داره ولی مامانش که عمم باشه مخالف بوده ولی هنوز پسر عمم منو میخواد!!! مثل اینکه تو جمع پسرونه ی خودشون این حرفا رو میزدن...


و این برام خیلیییی عجیبه که من تا بحال به هیچکدوم از اینا به چشم مرد نگاه نکردم.... به چشم پسر عمومو پسر عمم دیدمشون...

دوس ندارم کسی منو به چشم زن نگاه کنه... اصن بنظرم خیلی توهینه که اونا منو میخواستن... ینی چی اخه... در صورتیکه من به هیچکدمشون رو ام ندادم . حتی باهاشون کاملا رسمی ام غیر از بچگی ها که باهاشون بازی میکردم اونم تو دبستان و پایین تر...

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۱ نگار
خانم ها و آقایان این پست برا چند قرن قبل هست.   بیخیال بشید. بچه شون هم به دنیا اومده تا حالا حتما.

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۶ به ارشیدا
حالت خوبه؟

۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۳۶ دختر دی ماهی*
من یه دختر کاملاا باکره ام. هیچ پسری دستش بهم نخورده و با هیچ پسری با هیچ قصد منحرفی حرف نزدم... اینجا فضا مجازیه پس دلیلی نداره بخوام آبرو داری کنم...
بنظرم همه ی دخترایی که میگن از اولین رابطه میترسیمو تن بهش نمیدن یه دلیل دیگه دارن... شک نکنین. چون درد قاعدگی اونقدری شدیده که فک نمیکنم بالاتر از این درد باشه... از تعریف مردم که میگن در صورت شدید مثل آمپوله... البته من از آمپول خیلی میترسم ولی از درد ماهانه ی ما خانوما بیشتر و دردناکتر که نیست... همه ی دخترام قبل ازدواج این دردا رو تجربه میکنن...
شایدم یجورایی خجالت میکشن چون من خودم ازدواج نکردم ولی از اولین باری که برهنه میشم خیلییییییی خجالت میکشم اصلا فکر نمیکنم بتونم اجازه بدم یه نفر انداممو ببینه... و از اولین رابطه ام میترسم نه در حد اینکه نزارمو اینا شاید گریه کنم ولی نه در این حد دو ماه... اگه لخت شدنو تحمل کنم اونم تحمل میکنم!!

۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۷ الاغ
ببین بکن توش درنیار !! بهش بگو حالا خوب شد ؟؟؟ همینو می خواستی ؟؟؟ بفرماااا !! بعد که کارت تموم شد بگو دیدی چیزی نشد عجیجم ! دردم نداشت !! بعدش یه گل براش بگیر حل میشه ! موفق باشی .

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۱ -------
چه حال بهم زن این حرفا چین که میگین

بزور باهاش سکس کن
طلاقش بده
سرش هو بیار
برو به فامیل بگو
ببرش برگه سلامت بگیر
بخدا زشت نیست وقتی میتونه یکی پیش مشاور بره به طرفش محبت کنه پیش پزشک بره این توصیه هارو بهش میکنید.تقصیر خانمم هست که بدون اینکه میل به رابطه داشته ازدواج کرده.منم تا حالا با کسی سکس نداشتم ولی موقع ازدواجم که شد اگه طرفم بهم بگه برو برگه سلامت بگیر همونجا ولش میکنم مگه زمان مادرامونم همچین چیزایی بوده؟؟مگه اون زمانم بعضیا سکس قبل ازدواج نمی کردن الان این چیه که میگید بره برگه سلامت بگیرین
خانم هایی که قبل ازدواج با خیلی از اقایون از مقعد رابطه دارن معاشقه دارن ولی دخول از جلو انجام ندادن یعنی اون الان پاک سالم؟؟چون پردشو دار؟؟میتونه برگه سلامت بگیر؟؟من وقتی میرفتم مدرسه مامور جلو در دست میزد بهم حالم بهم میخورد چه برسه بخوام لباس پایین تنمو در بیارم اونم قبل ازدواج که کسی بدون لباس ندیدم به این چیزا عادت ندارم بخواد به داخل بدنم نگاه کنه گواهی بده دستم
.
.
.

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۵ مریم
بهت پیشنهاد میکنم باهاش صحبت کن. اگه بازم تغییر نکرد. پیش مشاور برو حتما موفق میشی 

۰۳ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۶ سپیده
اقای محترم شمابایدقبل عقد به فکرمی افتادید که اگرشما ادم گرم مزاجی هستید همسرتون هم بایدعین خودتون باشه سردمزاجی وگرم مزاجی خیلی مهم هست توزندگی

۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۳ م.ض
اتفاقا خیلی طبیعیه این موضوع ؛ چیزی که بیست سال خانواده تو گوش دخترشون (همسر شما) کردن که بده و اله و بله شما یه شبه و دو ماهه اونم با این اخلاق میخوای درست کنی؟ اگه واسه سک.س ازدواج کردی که هیچ اما اگه واقعا عاشقشی یکم زمان بده بش و صبر داشته باش و از روان درمانی (نه فقط مشاوره) کمک بگیر. شما صبر داشته باش مشکلی نیست که آسان نشود.

۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۲ بانو
حالااگه ماجرا برعکس باشه چه باید کرد؟ من خانمی 38 ساله متاهل هستم و همسرم بسیار سرده اما من به شدت به رابطه جنسی نیاز دارم. خوب تامین نمی‌شم و چند سال پیش دوست پسر قدیمیم خیلی اتفاقی سر راهم قرار گرفت و خیلی علاقه داشت که رابطه داشته باشیم البته می‌دونم گناهه و خیلی ناراحتم ولی 2-3 بار با هم بودیم به قدری لذت بردم که شب و روز در آرزوی تکرارش هستم. تازه فهمیدم رابطه چیه ولی از بس عذاب وجدان داشتم ادامه ندادم و اون هم چند ساله بهم التماس می کنه با هم باشیم و می گه تا الان زنی رو مثل من پر حرارت ندیده! خوب منم از دوریش و نیاز جنسی عذاب می‌کشم ولی چی کار کنم؟ تو رو خدا کمکم کنین 
ضمنا پیش مشاور هم زیاد رفتم و بی‌فایده بوده همسرم هم خیلی سرده و هم وسواسی

۰۶ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۰ سعید
سلام..از همینجا به تمام اقایون میگم مهریه ای قبول کنید که بتونید سر سفره عقد بهش بدید.
و لطفا اقایون مهریه بالا رو تحریم کنن وقتی دخترا ببینن کسی با مهریه بالا قبولشون نمیکنه و داره میترشه خودشون به مهریه پایین راضی میشن.
اشکال از اقایونه ک با قبول مهریه بالا هم خودشونو بدبخت کردن هم دخترا رو پررو کردن.

و من الله توفیق.

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۰ به سعید
اون چند خط که نوشتی فقط خط آخرش حرف حساب بود
آره. واقعا خدا توفیقت بده و به راه راست هدایتت کنه با این طرز فکرت

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۲ واقعا که
دم سهیلا گرم
سلام
این چرت پرت ها چیه؟!
از قانون نفقه و تعداد سکه و روش طلاق حرف میزنید؟

ایجاد تنش شمارو از رابطه ی عمیق جنسی دور میکنه چه برسه به لذت پایدار و طولانی مدت
شما که انقدر بچه نه نه بودین غلط کردین ازدواج کردین
دوماهو دوسال نداره_اون خانوم اول و آخر زن شماست_همراهش باش
اگه نازشو بکشی به جایی بر نمیخوره_اگه کمکش کنی چیزی ازت کم نمیشه
انقدرم حساب روزهارو نکن
زن تو مجردیش دوران قاعده گی و شب عروسیش دردبکارت و بعد بارداری و زایمان رو متحمل میشه_دور زنت بگرد و بهش بگو که درکش میکنی
اول خودت برو پیش مشاور که شدی ایه یاس
بعد که خودتو ساختی کمک زنت باش
آدم شو_سخته و لی میشه

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۲ الب
انگار به خوبی و خوشی تموم شد بچه دارم شدن ما بریم فعلن ختنه سرون مارو دعوت کنید یا حق. خخخخخخخخخخخخخخخخ.

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۵ رضا به سعید
آقا سعید دمت گرم نشون دادی که پسر عاقلی هستی من خودم و دوستام کلا زیر بار مهریه نمی ریم 
هرجا رفتیم خواستگاری مهریه بالا گفتن گفتیم نمی خوایم بلند شدیم رفتیم 
اگه کسی بهتون بی احترامی کرده از روی حرصش بوده شما به دل نگیر

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۴ دوست

سلام به همه.....
دوستان آخرش تکلیف این عدم تمکین زن سوال کننده چیشد؟

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۱ الی
سلام
من تا شیش ماه نتونستم ارتباط جنسی برقرار کنم. ولی همسرم که قربونش برم صبور بود هیچوقت بهم فشار نیاورد اذیتم نکرد همه دری رو می زدم
شاید بدلیل این بود که همسرم از بدنم تعریف نمی کرد با اینکه خوبه.
باید مردها بدونن که از زنشون از اونجای زنشون الکی هم شده تعریف کنن این کار زن رو شدیدا تحریک می کنه
موفق باشید

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۷ شایان به بانو
شما همینارو به شوهرت بگو سه دقیقه بعد طلاقت میده بعد برو با همون دوست پسرت مزدوج شو... البته اگه زندت گذاشت...

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۷ بی نام
عجب 

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۱ م م


سلام اصن غصه نخور  تو مگه بخاطر رابطه جنسی باهاش ازدواج کردی ک حرف طلاق میزنی ببرش پیش ماما  بعد با ی عمل کوچیک تو بیهوشی با تیغ ی برش میدن بعد دکتر چندتا قرص میده ک وقتی میخوره گیج میشه اونوقت تو راحت میتونی پردشو بزنی تو باااااید درکش کنی پرده درد خیلی زیادی داره.
ه

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۰ ناشناس
سلام به همگی
منم نه ماهه ازدواج کردم ولی هنوزباکرم واقعاخیلی بده..ولی مشکل مااینه که باپدوشوهرموخواهرشوهرم زندگی میکنیم شایداگه تنهابودیم شبامشکلمون حل میشد...من اولاش واقعوبه شدت میترسیدم ونمیزاشتم بهم دس بزنه اماالان احساس میکنم ترسم ریخته چون تواین نه ماه ماتقرباهفته ای دوسه وبعضی وقتابیشترم نزدیکی بدون دخول داریم من خیلی برام مهمه که نیازهمسرموبراورده کنم حتی ی وقتایی بوده خودک ارضانشدم ولی هرطورشده اونوارضاکردم 
واقعااین مشکل بزرگیه مخصوصابراخانوم چون احساس میکنه ی چیزی کم داره...احساس ناتوانی میکنه احساسی ک الان من دارم ولی واقعاتنهااروزم اینه که مث زن وشوهرای دیگه رابطه بادخول داشته باشیم ولی همسرم انگاربیخیال شده همین دیشب خونه تنهابودیم سکس کردیم امابدون دخول منم روم نشدچیزی بگم شایدم ترسیدم نمیدونم ب هرحال برام دعاکنید...

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۸ ناشناس
ی نصیحتم ب اقای سوال کننده ک خیلی وقته غیبشون زده صبورباش گذرزمان همه چیوحل میکنه من اول ازدواجم هیچ حسی ب همسرم نداشتم تمام روزای ک ماه عسل بودیم فقط اشک میریختم بیچاره اونم تحمل میکردوهیچی نمیگفتوفقط بغلم میکرد..ولی فهنیدکه دوسش ندارم ولی بااین وحودصبرکردزمان گذشت والان که نه ماهه میگذره بااینکه هنوز نشکل ازاله بکارتم حل نشده ولی عاشقانه همسرمودوس دارموحاضرنیستم یه روزبدون اون زندگی کنم من عاشقش شدم ادم هرچیم بی احساس باشه بعدیه مدت زندگی کردن ب طرف مقابلش حس پیدامیکنه پس خواهشاحرف ازطلاق نزن زمان حلش میکنه مطمعنم

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۰ واژینیسموس
خانم هایی که ترس از ازدواج دارن دچار مریضی به نام واژینیسموس هستند که باید به سکس تراپ خبره مداجعه کنن..من خودم پیش خانم دکتر امانی رفتم و مشکلم بعز از 6 سال حل شد.. اگه زودتر مشکلمو می دونستم 6 سال زجر نمی کشیدم .لطفا برای حل این مشکل سریعتر اقدام کنید.

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۵ یک دختر
سلام من چند ماهه که ازدواج کردم اما همیشه با همسرم از اینکه باهام معاشقه کنه خییلی میترسم همش سر این جریان با هم دعوا میکنیم.اون میخاد منم میترسم اما اون عصبانی میشه.اینطورم نیست که مثه بعضی ها صبوری کنه همیشه بزورو کتک اینکارو میکنه.همیشه با گریه اینکارو میکنه بزورو دادو جیغ.نمیدونم خیییلی میترسم.از اطرافیانم میپرسم هیچکی مثه من نیست .همش میترسم حتی به خاطر این ترسه من حتی بره با یکی دیگه.خواهشا یکی بمن کمک کنه.

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۸ سارا
وای

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۹ به عاطفه
به نظرمن طرز تفکر هر کسی به خودش برمیگرده ینی خودش مثبت باشه به بقیه هم با این دید نگا میکنه و اگه منفی باشه فک میکنه همه مثل خودشه!

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۳ هانی
اگه بترسی مث من میشی اما اگه برای ی بارم ک شده شجاعت ب خرج بدیونترسی مشکلت حل میشه و وجودت ب ارامش میرسه منم مشکل تورودارم ولی دارم تورونصیحت میکنم چون دوس ندارم هیچکس مثل من بشه خیلی حس بدیه من افسرگی گرفتم سراین موضوع هیچ امیدی ب زندگی ندارم ارزوی مرگ دارم تبدیل ب ی مرده متحرک شدم فقط میخوام روزابگذره وتموم شه این کابوس وخشتناک...

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۲ یک دختر
نمیدونم این آقای سوال کننده جریانش چی شد.نمیتونم احساس میکنم برای همیشه این ترس با هامه.نمیدونم شایدم بخاطر اختلاف سنیمونه.من دوسشم دارم اما بدم میاد باهاش نزدیکی کنم.بعضی وقتا بهم میگه میرم زن میگیرم.از این حرفش خییلی میترسم.این روزا خییلی مواظبشم میترسم راستی راستیبره با یکی.البته اینم بگم بیشتر اوقاتم با هم قهریم سر همین ترسه من.

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۷ نیلوفر
سلام به همه.بابا چرا میترسی .میره با یکیااااااااا.از ما گفتن بود.چند سال اختلافه سنیتونه؟ هانی راست میگه بابا یکبار شجاعت به خرج کن بزار .دیگه ترست میریزه.تو فقط بزار انجام بده.از چیییییی میترسی.خودت چند سالته ؟ نکنه زود شوهرت دادن.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۷ سارا
سلام.نباید بترسی.چند سالته مگه؟ شوهرت چند سالشه؟ تو هم شدی مثه زن سوال کننده.نترس بابا اولش درد داره طبیعیه.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۶ نیلوفر
میره سرت هووووووو میاره از ما گفتن بود.چند سالته؟ من که از خدامه شوهرم بام نزدیکی کنه.اگه زن بگیره حقشه چون تو نیازاشو براورده نکردی.سعی کن نترسی چرا بدت میاد..؟...انتخاب کن هوووووو؟ یا نزدیکی؟.تحمله نزدیکی سخت تره یا داشتن هوووووو؟

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۰ مسعود
من یک پیشنهاد دارم زوری بکنش

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۵ یک دختر
سلام.17 سالمه.شوهرم 32.من شوهرمودوست دارم اما خیییلی بدم میاد از نزدیکی.آره زود شوهرم دادن..راستشو بخای من تا قبل از ازدواجم هیچی راجبه روابطه زناشویی نمیدونستم.اصلا حالم از این کار بهم میخوره.دسته خودم نیست.

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۵ به یک دختر
آخه تو از چی میترسی اگه ترس داشتی اصلا برای چی اجدواج کردی که بچه مردم رو بدبخت کردی میره دنبال زن دیگه  حالت میاد سر جاش....

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۳ رها
حالا که بدت میاد پس بدون آخرش میره دنباله یکی دیگه البته اگه تا الان نرفته.چقد ازش کوچیکتری.همسن باباته.چرا اینقد زود شوهرت دادن.نازی خیلی زود بوده برات.بابا کاری نداره.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۰ محسن
خب سکس دهانی کنید لذتش کمتر از اون نیست

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۶ نیلوفر
پس دیگه چرا زنش شدی.من که میگم  نترس بابا.برو مشاوره باهات صحبت کنه شاید ترست بریزه.بیشترم بخاطره سنه کمته برا همین میترسی.باهاش را بیا گناه داره بیچاره .

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۶ نیلوفر
پس دیگه چرا زنش شدی.من که میگم  نترس بابا.برو مشاوره باهات صحبت کنه شاید ترست بریزه.بیشترم بخاطره سنه کمته برا همین میترسی.باهاش را بیا گناه داره بیچاره .

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۰ سارا
بشینید دوتا یی مشکلتونو با هم حل کنید.بجایه این قهرا.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۷ یک دختر
سلام به همه.من خودم خیییلی کم رو و خجالتی هستم همیشه آروم حرف میزنم ساکتم.اصلا کم پیش میاد عصبانی بشم .شوهرم خواست به مادرم موضوع  رو بگه اما من خییلی اصرار کردم که نگه.چون خجالت میکشم که بعدش تو صورتش نگاه کنم.یک بار به اصرار شوهرم رفتیم پیشه مشاوره.وقتی که وارد اتاقه خانم مشاور شدم وبهم گفت خوب بگو مشکلت چیه اصلا روم نشد موضوع رو براش تعریف کنم.برام خیییلی سخت بود که بهش بگم از نزدیکی میترسم.اومدم بیرون اون شب شوهرم کلی باهام دعوا کرد.میگه طلاقت نمیدم میرم سرت هوو میارم .تا بفهمی.میارمشم تو همین خونه جلویه خودتم باهاش....این حرفا رو به هیچکی نگفتم.فقط تو این فضای مجازی راحتمو میتونم راحت بدون استرس حرفمو بزنم.خواهشا یکی بمن کمک کنه.چیکار کنم مشکلم حل بشه.من زندگیمو دوست دارم شوهرمو دوست دارم نمیخام زندگیم از هم بپاشه.خواهش میکنم کمکم کنید.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۸ یک دختر
سلام به همه .من کلا یک آدم خییییلی کم رو. و خجالتی هستم.شوهرم میخاست به مامانم جریانو بگه.اما من به اصرار نذاشتم آخه روم نیست بدش تو صورته مامانم نگاه کنم.یعنی  باید همه زنو شوهرا این کارو بکنن.آخه شاید یکی انجامش براش سخت باشه.خواهش میکنم یکی بمن کمک کنه.چیکارکنم.اتفاقا شوهرم منوپیش مشاوره هم برد اما گفتنش برام پیش خانم مشاوره سخت بود.سختم بود که تو صورتش نگاه کنموبگم مشکلم اینه که میترسم با شوهرم نزدیکی کنم.سر همین جریانم شوهرم میگه طلاقت نمیدم ولی میرم سرت زن میگیرمو میارمش تو همین خونه تا دق کنی.چیکار کنم میدونم مشکل از منه اما دسته خودم نیست.دلمم براش میسوزه.من با این کارام عصبیش کردم مدام سرم داد میزنه.من زندگیمو دوست دارم نمیخام بره با یکی.خواهش میکنم از شماها بهم کمک کنید فقط توی این فضای مجازیه که میتونم راحت حرفمو بزنم.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰ رها
سلام. بیچاره شوهرت.امیدوارم مشکلت حل بشه.شاید یکی تو همین فضا پیدا شد مشکلتو حل کرد.منکه میگم نترس.ترس نداره که ه ه ه ه ه.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۵ کیانا
منم 1 ماه عقد کردم
ولی خیلی از شوهرم وحشت دارم ...... وقتی کنارمه اصلا حس خوبی ندارم
به فکر طلاقم فقط :(

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۷ به یک دختر
سلام.من که میگم میره سرت زن میگیره.اگه باهاش را نیای.

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۳ معصومه
میدونید اصلا ترس از س ک س و نمی فهمم ...
خیلی خوبه که ...
اون سوالی روهم که ایشو پرسیدن که مال پارساله ... خانومشون مشکل داشته من خودم با اینکه زنم نمیتونم وختی کنار شوهر میخوابم خودمو کنترل کنم چه برسه به ایشون که مردن ...
ولی رابطه ی زناشویی اگه درد اور و زجر اور بود خدا انقد درش تا کید نمی کرد^__^

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۷ رها
سلام به همه.خانم معصومه ماخودمونم میدونیم اون سوالو پارسال پرسیدن خدا رو شکر مشکلشونم حل شد.الان ما داریم راجبه این خانم( یک دختر ) نظر میدیم.نظرا رو بخون خاااااااااااانم.انشالله که مشکله این خانمم با شوهرش حل بشه.از دسته من فقط همین بر میومد.الهی آمین

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۲ به یک دختر
سلام.چی شد هنوز نتونستی باش کناربیای؟ گناه داره.

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۷ غلام محسن دیزنگی

بزرگوار

اونی که ندیده میترسه، اونی که دیده نمیترسه، یه بار به زور کاری شو تمام کن دیگه ترس هم برطرف میشه تمام.

یه روز که عصبانی هستی دروازه ها رو ببند لباسش به تنش پاره کن و کارش رو یکسره کن اون دختره هم یه مرد میخواد تو هم که یه مردی دیگه

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۸ سارا
خودت فهمیدی چی گفتی؟ این خانم( یک دختر )که نظر داده میگه میترسم از نزدیکی.اونوقت تو چی گفتی؟ منکه نفهمیدم.صد بارم خوندم اما نفهمیدم چ ی گفتی!!اون پسره که پارسال نظر داده بود مشکلش حل شد بابا.نظراته یک دخترو بخوون.آیکیوووووووووووو

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۱ El Ham
به نظرم سرکاری بود.متحول  شدن در چند روز. 
بعد مشاور هیچ موقع تو این مدت کوتاه نمیگه طلاق.مگر اینکه علت حاد باشه که در اونصورت هم اینقدر سریع حل نمیشه.   

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۵ هانی
ببین عزیزم مشکل توروفقط خودتومیتونی حل کنی و راهشم اینه ک نترسی وخجالت روبزاری کنارمنم دقیقاعین توبودم ولی خیلی وقته دارم روخودم کارمیکنم تاحدودی خوب شدم البته نه کامل اولین کاراینه که خجالتوکناربزاری وگرنه نه تنهاتوروابط زناشویی بلکه توزمینه های دیگم نمیتونی موفق باشی توصیه من اینه که مرحله به مرحله پیش بری واسه ماها که نسبت ب این مسعله فوبیاداریم یه شبه این مشکل حل نمیشه ولی اروم اروم میتونی مثلا سعی کن ازمعاشقه کردن شروکنی معاشقه باهمسرتویادبگیرببین چه کاری دوس داره انجام بده براش مثلاخودمن حتی لب گرفتنم بلدنبودم شوهرم خیلی دوس داشت ولی من نه تااینکه کم کم سعی کردم یادبگیرموکه شوهرم خیلی خوشش اومدوگفت کم کم اون مشکلم حل میشه که این خیلی روروحیم تاثیرگذاشت  اگرچه هنوز دخول ندارم ولی انقدروخودم کارکردم که هروقت همسرم بخوادباهاش ازراه های دیگه نزدیکی میکنم توام این کاروبکن که حداقل وژدانت راحت باشه که حداقل ارضاش کردی
ایشالا به زودیه زود مشکلمون حل میشه ومث همه زوجای خوشبخت زندگیمونوادامه میدیم 
هیچوقت ناامیدنشو

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۸ -----
باهاش حرف بزن شاید از داد و بیداداش می ترسی که نمیتونی باهاش رابطه برقرار کنی؟؟؟بزار به بدنت دست بزن ولی اروم باشه و عاشقانه این کارو انجام بده نه مثل وحشیا و ندید بدیدا تو تاریکی باشه معاشقه کنه فوقش برا ارضاش التشو بمال یا اگه حالت بد نمیشه براش بخور اگه هو بیار سرت بدبخت میشی خانوادت باید قبل اینکه بله رو بگی ازت می پرسیدن الان می تونی با کسی رابطه جنسی داشته باشی یا نه با وجود اینکه میدونستن دخترشون چیزی نمیدون چجور شوهرت دادن؟؟زمان قدیم که نبوده
یه مدت باهات معاشقه کنه برات عادی میشه چون میگی دوستش داری پس یکم صبر کنی کم کم حس جنسیت قوی میشه البته به شوهرتم بستگی دار به رفتارش اگه کاری به زور باشه بجا علاقه نفرت میاره ولی یبار تحمل کن کم کم اگه خوب کارشو انجام بده خوشت میاد اگه بد بود این همه دنبال ازدواج نبودن این همه بچه نمیوردن حتما خوب که ملت برا ازدواج و سکس تلاش میکنن بعد اینکه ارضاش کنی اخلاقش خوب میشه فکر میکنه کتک بزنه داد بزنه می تونه راضیت کنه مردا وقتی تحریک میشن اگه ارضا نشن اخلاقشون زیاد جالب نیست زیاد مهربون نیستن.پس سعی کن به این کار راضی بشی بخشی از ازدواج همخوابی با شوهر
 اگه به موقع به این کار راضی نشی بعدا پشیمون میشی.یه خانمی یادم یه خاطره نوشته بود تو سن پایین شوهرش دادن ترس از رابطه داشت اونم شوهرش کتکش میزد بعد دوماه بدون اینکه باهم رابطه برقرار کنن طلاق گرفت بعد ده سال دوباره ازدواج کرد الان نوشته بود بخاطر ترسش پشیمونه برو بخونش شاید اشتباه اونو انجام ندی

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۴ معصومه
بهله من یه نظر دادم ولی نچاپیدن برام^__^
یه دختر گل شما یه بار امتحانش کن خودت بخواه که امتحان کنی ترس یکی از عواملیه که باعث میشه توی معاشقه هیچیو حس نکنی برای یکبارم که شده ترسو از خود دور کن و امتحانش کن اگه چیز ترسناکی بود ادامش نده ...

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۸ معصومه
خانمای فوق تیز هوش من یه تظر برای ایشون داده بودم ولی متاسفانه ادمین نچاپیده یا شایدم به دسشون نرسیده کلی برلشون راه حل پیشنهاد کردم...
ببین عزیزم لین رابطس که علاوه بر عشقی که بین زنو مرده باعث دوام خانواده میشه ... فک کن میخوایی یه جیزیو امتحان کنی که ازش میترسی مثلا پرش از ارتفاع ... وختی میدونی که اتفاقی نمیوفته یعنی همه ی عوامل اوکیه که شما سقوط نکنی پس اولش ترسو دلهره داری اما بعدش میگی اون سرو دلهره بجا بود ولی لذتی که تو پریدن بود بیشتر از ترسش بود ... وختی تو به خواسته ی همسرت جواب مثبت بدی و ترسو از خودت دور کنی اونموقه میبینی که لذتش بیشتر از ترسش بوده منو تو همسنیم هر دو 17 ساله پس عزیزم مطمئن باش هیچ ترسی نداره وختی کنار شوهرتی وختی ازت لذت میخواد باید بی حیا باشی باید اصلا تو رابطه خودت راهنماییش کنی من اول بار چشامومیگرفتم اما بعدش خود نامزدم دستامو بر میداشت ازم میخواست بهش بگم چکار کنه .... وختیم که تو تاریکی کاری انجام میدیم خیلی بهتره ... بازم میگم باید تو مسائل لذت جنسی پیش شوهرت بی حیا باشی با اینکه من خودمم هنوزم خجالت میکشم تو روشنایی باهمسرم رابطه داشته باشم ما 4ماهه که نامزد کردیم ... ولی رومون تو اون مسائل به هم بازه...
توام عزیزم سعی کن به ترسش فک نکنی وبه لذت و عشق بعدش فک کنی به بعد از اینکه شوهرت میبینه که میتونه روتو حساب کنه میبینه که میتونی نیازشو برطرف کنی و عشقش 100 برابر میشه ...
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه ولی خجالت نکش شوهرته دوستته همه کسته دوسش داری پس به اونشم اهمیت بده ... یکبار امتحانش کن با میل خودت -__^
:-**

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۱ یک دوست
با سلام  نگران نباشید  درست میشه من خودم تا یک سال موفق به این کار نشدم اما با مهربانی همه چیز درست میشه

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۸ هانی
ایشالا
مرسی ازهمه اونایی که ادم  رو امیدوار میکنن وهمدردی میکنن 

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۸ یک دختر
سلام.مرسی مرسی مرسی که پیام گذاشتید.من میدونم مقصر خودمم.من دوران نامزدیمم بارها بهش گفتم که میترسم اما خودش میگفت درست میشی.ولی من دسته خودم نیست.همیشه سر همین جریان با هم دعوا داریم.من خییلی عصبیش کردم.خودمم از خودم دیگه بدم میاد.من اصلا حالم از دخول بهم میخوره.یعنی همه زنو شوهرا حتما باید اینکارو انجام بدن.برای من خییلی سخته.اینو دارم اینجا میگم من حتی برام سخته که لباسامو کامل براش دربیارم.یعنی شماها اینکارا رو برای شوهرتون انجام میدید.یعنی هر چی ازتون بخادو شما انجام میدید.هیچوقت نشده براتون سخت باشه؟ نشده بهش بگید نمیتونم؟ آها اینم بگید که هیچوقت شده سرتون داد بزنه با عصبانیت کاری ازتون بخاد؟

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۴ فرزاد
یک دختر
شما میدونید مقصر هستید. پس اذیتش نکنید!
سیستم تناسلی خانمها اصلا چیزی به اسم عصب درد ندارد. و این احساس ترس بی مورد است.
و اینکه کنترل احساس در آقاییون خیلی خیلی سخت تر از خانمها هست. وقتی نیاز به تمکین پیدا میکنن خانم باید نیاز اونو برآورده کنه. پس اگه عصبی شده و داد زده بهش حق بدید.
و اینکه این چه سوالیه؟ بله که همه زن و مردها از نظر جنسی به هم آرامش میدن. شما هر چی بخوایید اون براتون انجام میده. چرا نباید نیاز جنسیش که حقشه رو شما انجام ندید؟
در آخر هم بگم یه بار با آرامش اینکارو انجام بدید. ببینید که خودتونم آروم میشید و از فرداش شما درخواست میکنید.

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۸ به یک دختر
سلام.همه چی دسته خودته.خوبه حداقل میدونی که مقصر هستی.پس به قول فرزاد اذیتش نکن.

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۴ سعید
بابا کاری نداره اینکه. بگیر یک روز به زور پردشو بردار. بعدش دیگه طبیعی می شه. یک روز اون وبلاگ می زنه و می نویسه: شوهرم به زور به من تجاوز کرد. و بعد ملت همه میان نظر می دن که خوب کاری کرد یا بد کاری کرد.

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۹ به یک دختر
سلاااااااام من نظر دادم  به یک دختر گل.اما نمیدونم چرا ثبت نمیشن.عزیزم تو باید خودت به خودت کمک کنی.من نمیفهمم بابا ترس نداره سکس.منم با حرفای فرزاد موافقم.همچنین هانی و معصومه.

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۵ رها
سلام .معلومه همه زنو شوهرا اینطورن.تو سختش کردی برا خودت.میگی شوهرتو دوست داری  پس باید نیازاشو براورده کنی.حرفای بچه ها رو هم همه گوش کنو انجام بده.مطمعن باش نتیجه میگیری.خبرشم به ما بده.یک دختر گل چند ماهه ازدواج کردی؟ بعضی از مردا زناشون نیازاشونو براورده میکننو با این حال میرن دنباله یکی دیگه.وای به حال شوهر تو که بیچاره زنش از همه چی میترسه.با شوهرت بشین حرف بزن بی تاثیر نیست.اگرم سرت داد میکشه و کتکتم زده بخاطر همین نیازاشه که تو انجام نمیدی براش.

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۷ معصومه
یه دختر عزیز شما خودت به خودت تلقین میکنی که بده ..
اتفاقا خیلی خوبه ... 
من تو سکس شخصا واسه شوهرم هیچی کم نمیزارم جز اینکه الان نامزدیمو شرایط ایجاد میکنه که دخول نداشته باشیم اونم کمی رعایت میکنه ...
با دادم نشده چون خودم نمیخوام که سرم داد بزنه ... 
هر مردی میتونه داد بزنه اما بستگی داره که چه رفتاری از همسرش دیده ...
به نظر منم پدرومادرتون مقصر بودن ... حالا پدرتون هیچی مادرتونم نمیدونس که شما از این چیزا نمیدونین و خجالتی هستین تا حد اقل چشو گوشتون باز بشه ؟؟
عزیزم خودتو دیگه اذیت نکن یبار امتحانش کن ... یبار خجالتو برای همیشه کنار بزار ... منم خیلی خجالتی بودم ولی دیرم حقم داره ضایع میشه ... همه بهم زور میگفتن جواب ندلشتم بدم خیلی خجالتی بودم اما حالا نه چون گذاشتمش کنار ... 
عزیزم توام بزار این  کوفتیو کنارو خجالت نکش دیگه شوهرته نزار بازور کاری رو ازت بخواد ...

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۰ pari
برابرده کردن نیازجنسی همسر  ازکارهای واجب است که درقران  بارها اشاره شده امام علی ع می فرماید زنی رادیدم درقیامت از2پستان اویزان شده بودازهمبسترشدن باشوهرش ورابطه......... خودداری می کرد.  خانمی که 2ماه ازدواج کرده نیازهمسرش برطرف نمی کند اگرشوهرت بهت خیانت کند ادامه رابطه شوبا1نفر دیگه ادامه بده انوقت قدرشومی2نی فکرمیکنی ریشه خیانت کجاس اگرمرد هم بدباشد زن باید نیازجنسی شوهرشوشو برطرف کندحالا که شوهرت توی این ماه صبرکرده 2ست داشتن بهت ثابت کرده رابطه جنسی بدون درد م وجوددارد ب قول دوستان  کتاب  وسایت مختلف دکتران متخصص وجوددارد که مشکل شماروحل کند ازحرف 1نفر نامید مشیدهرکاری چارهای دارد جزمرگ طلاق کارخوبی نیست  طلا ازذهنهابیرون کنیم اول شما باخواهر خانمتون صحبت کنید کسی که نزدیک ب خانمتون هست

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۱ pari
 کاین دخترخانم به کسی دیکری علاقه دارد ازدواج این خانم واقا زوری بود این خانم تورویاهاش می پردازد که اون کسی که دوستش داره بیاد خواستگاری این خودداری دلیل ترس نیست کسی که حرف ازمهریه میزند قانونونشو میدونه شامل حال کسی که رابطه نداره نیاز همسرشو برابرده
هیچ چیزی تعلق نمی گیره پس هرچه زودتر ازهم جداشوید بهتره کسی که فکرش به کسی دیگری هیچ وقت نمیتواند نه ازنظرفکری جنسی روانی روحی همسرشو درک کند 
طلاق

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۵ یک دختر
سلم به همه. معصومه جون آبجی گلم تمامه سعیمو میکنم که حرفاتو عمل کنم.ولی ای کاش منم یکم مثه تو بودم.دوستدارم بیشتر بیای واقعا به کمکت نیاز دارم.لطفا

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۹ رها نوری

سلام آقای محترم.

من پزشک زنان و زایمان هستم. برای مشکلتون ناراحت شدم و البته کمی هم برام جالب بود که چرا این همه پاسخ به سوالات شما داده شد ولی کسی نگفت شاید خانم شما مشکل جسمی داره!!!!!! من با اعتقادی محکم پس از 10 سال مداوم کار به شما میگم که همسرتون دچار سرویکس هستن. نوعی سرطان خفیف در دهانه واژن که منجر به از بین رفتن کامل میل جنسی میشه و در صورت نزدیکی درد بسیاری بر فرد مستولی میشه. اگر مایل به صحبت در این باره بودید بفرمایید بیشتر توضیح بدم. و راهنماییتون کنم کدوم دکتر تشریف ببرین برای مداوای قطعی.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۱ یک دختر
سلام بچه ها.الان نزدیک ساعت 3 و من هنوز نخوابیدم.چون این چند روزیه که دیگه شوهرم مثه قبل نیست.خیییلی بهم بی محلی میکنه.دارم داغون میشم.شب که میاد خونه شام میخوره.بعدش میشینه پای تی وی و مدام سرش تو گوشیه.نمیدونم .خدایا نمیخام فکر بد کنم.پس چرا همش سرش تو گوشیه.اصلا انگار که من وجود ندارم .بزور جوابمو میده.انگار دیگه خوشش ازم نمیاد.ولی تا چند روز پیش بهتر بود .درسته باهام دعوا میکرد.ولی سریع ام خودش میومد آشتی میکرد.نمیدونم یکی بهش گفته بهش بی محلی کن.وای نمیخام اینجوری.اصلا تو اتاقمون نمیخوابه.خودش میره تو سالن تنها میخوابه.امروز این سومین شبیه که تنها بدونه اونم.یعنی چش شده؟
نظر:
سلام
چرا از خودش نمی پرسید ؟
بگیم حدس شما درسته ؟ شاید نباشه !
با یه خانم ارتباط برقرار کرده ؟ شاید نکرده !
از شما ناراحته ؟ شاید نباشه !
چند تا حدس این مدلی میشه زد ؟ !
باهاش حرف بزنید ...
موفق باشید

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۲ یک دختر
سلام.مرسی که جواب دادیت.من قبلن کامنت گذاشتم توضیح دادم.بله از دستم ناراحته.و قبلنم بهم گفته بود که اگه این روالو ادامه بدی حتما میرم با یکی.رو این حساب منم بهش شک کردم.میدونم مقصر خودمم.خودشم بارها اینو بهم میگه دیگه از دستت خسته شدم.میگه دوستدارم اما نمیتونم با این شرایط باهات کنار بیام.خییلی تغیییر کرده.احساس میکنم دیگه اصلا مثه گذشته نیست.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۲ یه دوست
سلام الحمدالله فک کنم مشکلشون حل شده ، حل مشکلات همه ی جواونان صلوات

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۰ صدف
من اصن باورم نمیشه کسی از از این مسایل بترسه خجالت داره ولی نه اینکه دیگه اجازه به همسرش نده واقعا برام تعجب داره این یکی از نشانه های دوست داشته شدن طرفینه 
خواهش میکنیم از تمام کسایی که این ترسو دارن یبارم شده به همشرشون اعتماد کنن بخاطر خودشون و زندگیشون اینکارو انجام بدن و نتیجشو ببین 

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۷ المیرا
گه تو مرد باشی به زورم که شده باشه باید کارشو بسازی............

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۶ یکتا به یک دختر
عزیزم اگر مشکلت با دخول ترس از دردش بود خب میتونستیم کمکت کنیم اما مشکل شما ترس نیست تنفره و برای حل مشکلت حتمن باید پیش یه روانپزشک بری. توی کارای عادیت دچار وسواس نیستی؟ اگر مشکلت وسواس باشه باید دارو بخوری. در کل بخام بهت بگم ، اگر واقعن زندگیتو دوست داری از دستش نده. حتمن برو پیش یه روانپزشک  ( بعید میدونم مشاور روانشناس بتونه کاری برات بکنه اما احتمالن روانپزشک میتونه) خب نیازی هم نیست که حتمن با همسرت بری خودت تنهایی برو. از روانپزشکتم خجالت نکش چون اونا در طول روز با ده ها نفر مثل تو برخورد میکنن و این مسایل براشون کاملن عادیه. درسته که 17سالته اما بچه بازی رو بذار کنار داری با زندگیت بازی میکنی پس احتیاط کن! قبول کن که مشکل داری چون هیچکس مثل تو نیست و بدون که مشکلت راه حل داره اما راه حلش دست ماها نیست باید حتمن دکتر بری

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰ دکتر هاشمی
سلام عزیزم صبر کن و اقدامی نکن خانم شما یک اختلال به نام واژینیسم دارد حتما به روانشناس بالینی مراجعه کنید

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۵ دکتر هاشمی
خانم دکتر نوری عزیز متخصص زنان و زایمان بروید و اختلال واژینیسم را مطالعه فرمایید

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۰ سولماز
یکتا خانم بیماران روانی اکثرا به روان پزشک مراجعه می کنن چون باید بهشون دارو تجویز بشه مشکل این خانمو فقط روان شناس میتونه حل کنه .
 یه دختر عزیز واقع بین باش شوهرت میره سرت هوو می یاره ها  تو که دوس نداری تو 17 سالگی مهر طلاق بخوره به شناسنامت

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۰ سلام

دم خودم گرم که یکساله با وجود همین مشکل با خانمم زندگی می کنم  تازه مشکلات دیگه ای هم داریم که بماند . چه لزومی داره واسه  اینکه آبتون بیاد حتمأ تا ته،دخول صورت گیرد(آب دریا را اگر نتوان کشید  پس به قدر تشنگی بتوان چشید)از دیگر زیباییهاای این مخلوق زیبا لذت ببرید-چه سری ،چه  لبی ، عجب پایی  پشت و سینه سفید هست و قشنگ نیست بالاتر از سفیدی رنگ

البته از طریق عمل هم میشه پرده را برداشت و با زایمان نیز  پرده پاره میشه

و برای حامله کردن خانمتون نیازی به پاره کردن پرده شون نیست جون بعضی پرده ها  بافت مخصوصی دارند که باید به پزشک مراجعه کنید

 

 

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۹ یکتا به سولماز
والا چی بگم! گفتم اگر وسواس داره پیش روانپزشک بره که اگر دارو لازم بود براش تجویز کنه. ولی خب شایدم بقول همین خانم دکتر هاشمی عزیز روانشناس بالینی هم بتونه مشکل ایشونو حل کنه. در هرصورت قطع به یقین باید برای درمان اقدام کنن

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۲ یه دختر به یه دختر
من واقعا تعجب میکنم از خانومایی که میگن از رابطه میترسیم،البته مشکل ما خانوما اینجاس که به اشتباه برامون از شب زفاف یه هیولا ساختن،درحالی که باور کنیین خیلی راحتتر از اون چیزیه که فکرشو میکنین،راه حلش فقط یه ژل روان کنندس که ایکی ثانیه ای بره تو.البته توصیه میکنم قبلش حتما یه معاینه برین تا نوع پردتون مشخص شه،آخه وقتی پرده حلقویه،حتی یذره هم خونریزی ندارین.

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۱ سما
سلام...تمام مطالب رو به دقت مطالعه کردم....من نزدیک 5 سال بود ازدواج کرده بودم...سه سال عقد بودم ودقیقا نامزدم مثه خانم شما بود.با اینکه دختر گرم واحساسی بودم اما اون هیچ محبتی به من نمیکرد واز رابطه بدش میومد.هرروز بیشتراز دیروز صبر میکردم وترس عجیبی از طلاق داشتم بخاطر اینکه یکبار دیگم نامزدی بودم وهمه چیزو بهم ریخته بودم و به همه چیز پشت کرده بودم  از ترس میسوختم ومیساختم تا اینکه خودمم روز به روز ازش متنفر شدم...گذشت وبه اصرار خانواده ها جشن کوچیکی گرفتیم و من وارد خونش شدم.خونه ای که میدونستم اشتباست قدم گذاشتن توش...دیونه شده بودم و افسرده...از هم دور دور شدیم...تا اینکه خانوادم فهمیدن و خیلی مشاوره ها رفتیم...تمام مشاوره ها نظرشون شد جدایی وطلاق...مشکل اساسی وجود داشت.صبر کردن من فقط عمر تلف کردنم بود.5سال از عمرم بدون توجه ومحبت گذشت.و الانم منم و یه دختر باکره و یه گذشته سخت

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۰ نازنین خانم
سلام دوستان:
مشکل اون بنده خدا سوال کننده برای سال پیش بوده و حدود 9 ماهه که از ایشون خبری نیست.لطفا به روز باشید و برای مشکلات روز نظر بدید.نه برای سال گذشته ای که خود سوال کننده هم اصلا خبری ازش نیست.

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۹ پریسا به سما
سلام به نطرم تو باید زمان عقد وقتی دیدی این شکلی جدامیشدی من 1نفرمیشناسم 13سال که هنوزعقد بد13سال تاره 1ماه درخواست طلاق داده این خانم هنوز زیر1سقف نرفته توی این مدت 1زنه دیگه گرفته بچه دارشده .من 1بارنامزدیم بهم خورده صیغه بودم طرفم خیلی منو اذیت کرده خیلی مشکل دارم روحی اعصاب .من الان 22سالمه 16سال بودم این اتفاق افتاد خانوادم این پسردوستداشتن ومخالف جدایی من بودن ولی الان انقدرراحتم که جداشدم من هنوز که هنور حرفایی زیادی میشنوم کتک میخورم دلم شکستس ولی وقتی سرگرم به دانشگاه کارم فراموش میکنم وقتی وارد خونه میشم جنهمه همش افترا تهمت من ازپدرومادرم شانس نیاوردم بابام کارخونه داره تمام ثروتشو بنام پسرش کرده  دختراش ارثی نداره من توی این دنیاتنهام  بایه خرواربدبختی بنطرم جدا شو طرفت هیچ علاقه نداره این جورادماکسی دیگرومدنطردارن 

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۷ امیرحسین
سلام به همه دوستان عزیز
من 26 سالمه و مجردم. مطالب این قسمت از سایت رو تقریبا خوندم.واقعا سردرگمی داره موج میزنه.یعنی دارم خدا حدا میکنم واسه من این اتفاقا نیوفته و اگه اینطورشه باید چی کنم. نظرات دوستان در مورد قضیه کاملا درسته اما بعد درست شدن رابطه آیا اون حس آرامشی که قبل از ازدواج مد نظر بود بوجود میاد یا حاصل میشه؟درست شدنش واقعا سخته فک میکنم یا غیر ممکن که عین روز اولش بشه.آدمی مگه چقدر عمر میکنه که اونم با این ترس و استرس و دلهره و بی آرامشی پیش بره ؟!!!

۲۸ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۳ آذی
سلام 
چی شد بلاخره سوال کننده چیکار کرد
امیدوارم تونسته باشه زندگیشوحفض کنه خوشبخت شده باشه

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۳ فاطمه
سلام .
دوست عزیز حتما همسر شما هنوز از لحاظ روحی آمادگی کامل رو ندارن .
شما باید باهاشون نرم و مهربون رفتار کنید .
اگه بتونید کاملا روحش رو تسخیر کنید ، بتونید کاری کنید که احساس کنه تنها کسی که تو دنیا داره و براش می مونه ، کسی که می تونه بهش تکیه کنه ، شمایید باور کنید خودش با کلی اشتیاق میاد سمتت .

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۴ ملیکا
سلام اقای سوال کننده ای که همه رو به چالش کشیدی من دخترم و نمیخوام بهشما یا همسرتون بی احترامی کنم ولی منم دخترم تمتم دخترا حس دارن تنها دلیلی که رابطه نخوان یا مشکل جنسیه یا اینکه با پوزش فراوان بکارت نداشته باشن!! حالا یا ذاتی یا با رابطه قبلی یا تجاوز حالا از افراد نزدیک خانواده یا غیره...داشتیم که دارم میگم!! وگرنه همه حتی ترسو ترینا مذهبی ترینا یا خجالتی ترینا با عمل ازدواج دیگه باید یواش یواش با معاشقهو دکتر و دارو و کتاب خوب بشن.... من بی احترامی نمیخوام بکنم خودمم دخترم ولی اگه یذره فکر کنی خیلی مشکوکه که لعد 3ماه زنت بیاد یهو بی دلیل باهات یهپ صمیمی بشه رابطه بخواد شاید بکارت نداشته داشته درمان میکرده و میترسیده که به شما بگه یا میترسیده که نتونه ازدواج کنه و فشار اعصاب باعث پرخاشگری و بی احساس بودن اون نسبت به شما میشده...  یذره فکر کن هیچوقت این موردا بی دلیل نیستن!! بازم معذرت... 

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۱۲ حامد
اینه که طلاق زیاد میشه
جامعه باید محلی برای ارضاء نیازهای جنسی بگزاره و وقتی کسی میخواد صرفا برای میل جنسی ازدواج کنه نکنه خوب مسلما بهتره نیست؟
کسی باید ازدواج کنه که ارمان های والا داشته باشه.

برادر من من سه سال هست که ازدواج کردم و خانمم هنوز باکره هست!!
و از زندیگم راضیم خانمم هم از من راضیه با هم خوشحالیم.
دلیل اینکه اینکارو هم نکردم ترس خانمم هست و اگر تا اخر عمر هم این کارونکنم مشکلی ندارم!!!

متاسفانه کاری کردن که پسرا فقط برای ...ازدواج میکنن. نع دین اینو میخواد نع عرف نه سنت ...اینچ گاریه نمیدونم.

یک دکتر متخصص

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۲ سام
سلام
من خودم این مشکل رو داشتم به راحتی قابل حله فقط باید بسیار صبور باشی و بهش توجه کنی برات توضیح میدم چه طوری
ببین اولا اصلا نباید بهش فشار بیاری اصلا از لحاظ روحی منظورمه بلکه برعکس باید بهش امید واری خیلی زیاد بدی یعنی بهش بگی که مسئله جنسی اصلا مهم نیست و خودشه که واست اهمیت داره و اینو نه در حرف بلکه در عمل هم نشونش بدههر باهم هستید بغلش کن ببوسش مورد محبت قرارش بده بذار حس کنه که امنیت داره پیشت
ممکنه طولانی باشه اما این راه جواب میده ای کاش از ابتدا بهش زور نمیکردی
سعی کن با زبون هر چند شب کاملا تحریکش کنی بعد اروم باهاش رابطه داشته باشی هر سه چهار باریم یکم بیشتر بعد خودت بدون اینکه کسی بدونه دو تایی برید یه دکتر زنان خوب باهاتون دو تایی و تکی صحبت کنه و مشاوره بده و حتی معاینش کنه حتی شاید گوتهی سلامت بده
بعد با این دکتر اونقدر در ارتباط باشید که بلاخره به زودی این اتفاق بینتون بیفته فقط یادآوری کنم که نزدیکی نباید فقط در یک تایم خاصی باشه ممکنه شب نیمه شب صبح زود ظهر عصر هر وقت در ضمن بدون خانم ها تا حس امنیتشون توسط مردشون بالا نره میترسن از اینکه دختریشونو از دست بدن حاضر به رابطه نیستن.باید احساس امنیت رو در اون ایجاد کنی شما تازه خرابشم کردی !
احساس امنیت در هر فرد یه جور ایجاد میشه اما اونی که رو همه جواب میده اینه که بدون عجله همیشه بذار توی بغلت بخوابه بغلش کن پشتوانش باش با هاش صحبت کن و بهش اطمینان بده که واسه وجود خودش میخوایش نه چیز دیگه

۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۹ هانی
سلام به همه.خوش به حال زنت اقا حامد...واقعا بهش حسودیم شد...کاش شوهرمنم مثل شمافکرمیکرددیگه هیچ غمی نداشتم...خیلی خستم خیلی داغونم باتمام وجودارزوی مرگ دارم...نمیدونم دارم تاوان کدوم گناهموپس میدم...هرچی بهش نزدیک میشم اون از من دورترمیشه...دیشب بعدازیک هفته که ازش دوربود شب حتی دستامم نگرفت وپشت به من خوابیدصبم بدون خداحافظی گذاشت رفت...واقعاهیچ کاری نکردم که باعث ناراحتیش بشم یه روز مهربونه یه روز بداخلاق نمیتونم دلیل تغییررفتاراشوتشخیص بدم دیگه بریدم..بخاطرمامان بابام تحمل میکنموجدانمیشم داشتم امیدوارمیشدم به زندگی تازه دارم بهش علاقه مندمیشم ولی هرچی که من به سمت اون میرم اون از من فرارمیکنه...حتی ترسمم ریخته ومیخوام مثل تمام زنای دیگه سکس واقعی روتجربه کنم و به شوهرمم لذت بدم...اماهرچی من امیدوارترمیشم انگاراون داره ناامیدمیشه..اره بهم گفته بودکه دیگه به اینکه یه روز احساس مردخوشبخت روداشته باشه کاملاناامیدشده وازاین ازدواج پشیمونه...اگه خودکشی گناه نبود الان به زندگیم خاتمه داده بودم...برام دعاکنید زود تر راحت شم وخداجونموبگیره 

۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۸:۳۳ رامتین
به نظرم خودت رو طلاق بده یعنی افکار مریضتو عوض کن !!
دادش !خیلی ناتوانی یا اینکه هنوز به بچه هستی و مناسب ازدواج نیستی ! تصور کن که خانومت هم به خاطر بعضی شرایط ظاهرت که قطعا کامل نیست و  باب میلش نیست به فکر طلاق بیفته . اینطور پیش بری تو جامعه ادمها راهی نداری و فقط باید از پسر بچه هایی مشورت بگیری که از اساس فکرشون خرابه!!
به خانومت محبت کن و بگذار با تو رابطه عاطفی قوی برقرار کنه  بعد خواهی دید که دنیاتون عوض میشه 

۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۸ b

من دوست دارم ازدواج کنم17 سالم خانوادم  فکرمیکنن من هیچی نمیدونم ولی این تور نیست   کمک نضر بدید

۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۷ یه دخترb
من دلم میخواد ازدواج کنم اما خانوادم فکر میکنن من خیلی بچه ام چجوری سا بتکنم بزرگ شدم همه ی چیزار و میدونم             زود جواب بدید

۰۵ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۵ م
ابتدا سعی کنید درایت وصبر و محبت خود را زیاد کنید وبه جای پاک کردن صورت مسِءله , مشکل را حل کنید ابتدا به یک متخصص زنان وزایمان یا یک اورولوژیست مراجعه کنید وبعد از اینکه متوجه شدید مشکلی از نظر جسمی وجود ندارد به یک روانپزشک مراجعه کنید چون اینگونه مسایل بیشتر ریشه در تفکرات زن دارد که باید از طریق مشاوره حل شود و اگر شما واقعا همسرتان را دوست داشته باشید متعهدانه ومنطقی وعاقلانه با این موضوع برخورد می کنید

۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۰ نازگل
من قبل از ازدواج ی عشق شکست خورده داشتم،تمام آیندمو باهاش تو رویاهام ساخته بودم،حتی بچه دار شدنمو ولی بهش نرسیدم و بدون عشق با یکی از خواستگارام ازدواج کردم،تا سه ماه هر وقت میومد نزدیکم میزدم زیر گریه و اونم عصبانی میشد و ب زمین و زمان فحش میداد،دست خودم نبود،اصلا هیچ حسی بهش نداشتم ولی خودخواه نبودم به اونم فک میکردم ک با امید با من ازدواج کرده بالاخره موفق شدم ولی هیچ وقت تو رابطه بهم خوش نمیگذشت اصلا اجازه نمیدادم ک شوهرم بفهمه کاری میکردم ک اون لذت ببره و خودم بعد از رابطه میرفتم زیر دوش گریه میکردم
الان بعد از چهار سال تونستم عشق اولمو فراموش کنم
ی دختر خوشگل دارم
و هر بار هم تو رابطه ب ارگاسم میرسم
امیدوارم خانوم شما هم از خر شیطون پایین بیاد و خودخواهی رو بزاره کنار

۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۶ الیزابت
سلام ، آخی خیلی بده من درک میکنم شما رو آقای سوال کننده

۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۸ الیزابت
سلام ، آقای سوال کننده خیلی ناراحت شدم برات ، بهت حق میدم . مردا خیلی نیاز به محبت و نوازش زن دارن .

۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۹ نظاره گر
آقای سوال کننده لطفا بگید نتیجه زندگیتون چی شد من تقریبا همه نظرهارو خوندم آخر داستان چی شد؟؟؟؟؟ 

۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۱ یاسمن
سلام کمکم کنید من دارم داغون میشم من خیلی سکس دوست دارم و خیلی انسان پر حس و عشق هستم ولی شوهرم انسانی نیست که تمام عشقم رو به پاش بریزم مثلا اوایل عروسیم با اینکه زیاد دوسش نداشت با اشک تو چشاش نگاه کردم و گفتم خیای دوست دارم هیچ وقت تنهام نزار ولی انگار بهش جک گفتم روشو اونور کرد و زود بهونه ای اورد که موضوع عوض بشه خیلی برای رابطه سکسمون نقشه کشیدم ولی خورد تو ذوقم چون تمام حرکات سکسش انگار رو سایلنت .شوهرم عاطفه داره ولی انسان خونسردیه حتی تو مسائل جنسی.تا اینکه بعد گذشت ۴ سال دیگه رابطه سکس ما خیلی کم شده من خیلی عادی رو تخت خوابیدم و اونم سایلنت کارشو میکنه و برای ارضای من خیلی کار پیش و پا افتاده میکنه البته بعد از اینکه اون ارضا میشه.کلا شوهرم پسر خوبیه اما سر کوچکترین چیز قهره و شبا جا خودش نیست ما النم قهریم یک ماه من باهاش حرف میزنم ولی اون حرف نمیزنه میدونم هم از نفرت نیست خیلی کله خرابه .اما بیسترین بدبختی من اینکه یک سال سر کوچکترین چیزی بهم فحش میده وقتی مریضم محلم نمیده.میگه تو هنش قهری لباسامو نمیشوری حالا دو بار انداخته لباسشویی هر روز تو چشمه.دعوای اخر اینکه بهش گفتم سرم درد میکنه بریم دکتر میگه زشت مردم چی میگن هر روز دکتر بعد باهاش بحث کردم اونم با سیم افتاد به جونم اشکام بند نمیاد نمیخوام طلاق بگیرم راه برگشت ندارم از طرفی دوسش دارم چه کنم

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۸ sara and yasna
slm doste aziz avalan moshkelat ro baiad beine khodeton hal konid na inke be internet berid age nashod ba khanevadeha talagh k nashod rahe hal khob khanoma baziia moztareban dar in masael dalili ni k bekhai az dasesh gele koni hame chi ba aramesh   hal mishe va sabori niaz be zaman hast nahaiatan ba komake moshaver motmaen bash hal mishe na inke bekhatere shahvati bodanet be ino on bechasbi  

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۵ سارا
سلام به همگی...
بچه ها آقای سوالکننده الان حالش عااااالیه.. آخرین پستشو بخونین متوجه میشین! ولش کنین بنده خدارو!!!!!!! :)

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۸ سارا
به یاسمن:
یاسمن عزیز به نظر من اولین وموثرترین کاری که باید بکنی اینه که با همسرت صحبت کنی. بهش بگو که از نظرتو این بی میلی هاش غیر منطقیه! بگو که احساساتت به خاطر رفتارهای اون داره خیلی کمتر میشه(حتی اگه اینطوری نیست) و با ادامه این بی میلی ها تو هم کاملا سرد میشی و هیچ احساسی برات نمیمونه. به نظر من مشکل اینه که شوهرت کاملا آگاهه که تو هاتی و زندگیت و شوهرتو دوست داری وهر وقت بخواد میتونه باهات باشه و این خیالشو راحت کرده که اصلا نگران از دست دادنت نباشه.. تو با حرف زدن یکم از این موضوع نگرانش کن البته نه اینکه بگی با کسی رابطه برقرار میکنی چون این حرف عصبیش میکنه ولی از سرد شدنت و از بین رفتن احساست و در نهایت نداشتن هیچ رابطه ای  و... باهاش صحبت کن. اینجوری باعث میشه که هم بیشتر به تو هم احساست و هم کل رابطتون توجه بیشتری کنه(ان شا...)
امیدوارم با لطف خدا و صبر و حوصله شما بهترین اتفاقها واست بیفته

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۱ ای خدااا فقط تو میدونی که من خیلی تنهااااام
از وقتی بااین جا آشنا شدم بیشتر خدا رو شکر میکنم زندگیم خوبه مشکلم هست ولی خوبه 
گاهی مشکل بقیه رو می خونم فقط گریه میکنم دلم میخواد بتونم مشکل همه رو حل کنم

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۱ رضا
داداشم موهای بدنتو کلا بزن این طوری علاقه خانمت بهت بیشتر می شه
اگه جواب نگرفتی دو حالت وجود داره:

1. یا خانم خیلی کم سن رفتی گرفتی
2 . خانومت واقعا ناتوانی جنسی داره

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۵ '-'
داداش گول خوردی. ازدواج که می کنی، دودستی پول، قدرت و مردونگیت رو تقدیم می کنی به آدمی که قابل پیش بینی نیست.


پیام اخلاقی: بدن شناخت و گروندن زمان کافی با طرف، از دواج نکنید. هر وقت شناخت پیدا کردی و اعتماد به وجود اومد اونوقت ازدواج کن، با خیال راحت.

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۲۳ '-'
داداش اینجور دخترا یا دلشون پیش کس دیگست هنوز یا بیمارند. جوونیتو سیاه نکن، باهاش خدافظی کن.

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۳ رضا
شما کارتو بکن
حتی اگه شده به زور
و حتی اگه شده بعدش طلاقش بدی

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۱ مهدی از شیراز/متاهل
الان یک سال از این جریان میگذره اما یه راه حل پیشنهاد میکنم شاید برا کسانی که گرفتار جنین جریانی باشن کارساز باشه.
 مرد باید تا میتونه تو موقعیتهای مناسب روحی و جسمی{مثلا دختر عصبی نباشه یا پریود نباشه} باهاش بازی کنه. با لمس سینه ها ؛بازوها؛ و فرج دختر اونو  بشدت حشری کنه طوری که خود دختر طاقت نیاره و بگه هر چی هم درد کنه {که اصلا هم درد نمیکنه}تن به اینکار بده.
و همچنین از افرادی که حفظ راز میکنن و محرم هستن میشه برای کم کردن ترس از نزدیکی کمک گرفت وازشون بخواد که با دختر حرف بزنن.
"نظر دوستم رضا که گفته بزور کارتو بکن به هیچ وجه قبول ندارم.دیده شده افراد در شب زفاف به دلیل رفتار تند وعصبی و نزدیکیهای خشن بدون اینکه مشکلی داشته باشن و فقط بدلیل رفتار تهاجمی  کارشون به متارکه رسیده.این جریان که جای خود دارد."
دختران عزیز عمل نزدیکی بسیار لذت بخشه نه دردآور.باور کنید.

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۷ ناشناس

سلام  به نظرم خانومتون بیچاره شاید دست خودش نیست آخه منم این مشکلو دارم اما بی احساس نیستم  خیلی تلاش می کنم اما .....

دلم برا زندگیمون می سوزه دکتر رفتم اما هنوز حل نشده 2ساله مثلا عروسی کردیم  ترسم نسبت به اوایل کمتر شده ولی برطرف نشده

موندم چیکار کنم

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۶ مریم
فکر کنم این آقای سوال کننده کارش درست شده و رفته... که دیگه حالی از گروه و بچه ها نمیپرسه و نظر نمیزاره. بهر حال انشاللله همه جوونها کارشون درست شه...
آقااااا لااقل یه اطلاعی به ما بده بدونیم چیکار کردی تا الگوی بقیه شه کارت... التماس دعا

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۸ روژه
سلام همسرت دوستتون نداره،عشقو دوس داشتن هرترس ومانعیوازبین میبره واگرم مشکلی داشته باشن به راحتی تن به درمان میداد من که توکارملت موندم....موفق باشین

۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۰:۰۸ همشهری
چرا زنان در ایران در رابطه با میل جنسی این میل طبیعی در انسان اینگونه رفتار می کنند ایا فکر می کنند اگر بی میلی نشان دهند مثلاً خیلی با تقوا هستند و نشانه ایمان بالای زنان است ؟ اگر این باشد حضرت زهرا سلام الله از شما زنان ایرانی بسیار با لیاقت تر بود تا این میل طبیعی را سرکوب نماید . از شما زنان ایرانی با تمام وجود می پرسم آیا واقعاً از میل جنسی و لذت شهوت تنفر دارید ؟ خانمها با خود روراست باشید و به قلب و باطن خود رجوع کنید آیا واقعاً از لذت و میل جنسی تنفر دارید ؟ و یا اینکه در ایران طوری رفتار شده که شما زنان مجبور شدید این میل طبیعی را نشان ندهید ؟ واقعاً جای تعجب است که شهوت شما زنان را خداوند 10 برابر مردان قرار داده با این حال آیا می توان گفت زنان واقعاً از این میل تنفر دارند ؟ خواهش میکنم اگر خانمی و یا زنی نظر بنده را خواند حقیقت میل شهوت در زنان را بگوید تا مردان گمان نکنند فقط این میل در مردان هست و زنان آن را ندارند خانمها خواهشاً جواب سؤال مرا بدهید 

۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۴ علیرضا

این قسمت رو من در یک سایت دیدم که براتون میزارم:

=============================

7. رعایت اراده و اختیار خود را بنماید

بعضی از مردان از آزادی خدا داده، و اراده و اختیار خود چشم می پوشند، و دربست در اختیار زنان خود قرار می گیرند، و بعضی از زنان با تسخیر اختیار شوهر، حاکمیت بر زندگی را به دست می گیرند، و مرکب حیات را به هر کجا که خاطر خواه آنهاست می رانند. این نوع زندگی غالبا به یک زندگی شیطانی تبدیل شده و موجی از گناه و معصیت، و اسراف و تبذیر، و خواسته های نامشروع زندگی را پوشانده و خانه و خانواده را از اصول الهی و انسانی منحرف نموده است. درصد بالائی از خانواده ها در این زمان دچار این بلای خانمانسوز هستند، به جای اینکه قیام زندگی بستگی به مرد داشته باشد، بستگی به زن دارد، به عوض اینکه شوهر باید شوهر زن باشد، زن شوهری می کند و خدا نکند مرد از خواسته زن هر چند نامشروع و خلاف خدا اطاعت نکند، آن زمان است که جنگ و دعوا شروع می شود، و آتشی خانمانسوز با دست زن روشن می گردد، و تا مرد تسلیم نشود، یا او را طلاق ندهد، آن آتش جهنمی فرو نمی نشیند.

علی علیه السلام در رابطه با چنین مردان اختیار از دست داده، و ضعیف و زبون شده فرمود: هر مردی اختیارش را به دست زن دهد ملعون است. و فرمود: آن مردی که دربست تسلیم زن شود، خداوند او را با روی به آتش جهنم در افکند، پرسیدند، چگونه، فرمود: لباس بدن نما از مرد بخواهد و او بپذیرد!

و درباره اینگونه زنان در زمانی که مردی از زن خود شکایت کرد، در حضور مردم خطبه ای بدین صورت ایراد فرمودند: مردم به هیچ صورت از زن اطاعت نکنید، هیچ مال به دست او ندهید، تدبیر امور زندگی را به وی وامگذارید، اگر این طایفه به اختیار خود باشند همه را دچار مهلکه می کنند، سر از فرمان شوهر بپیچند، ما اینگونه یافتیم که این جماعت به هنگام نیاز، تقوا را رعایت نکنند، در برابر شهوت به سرعت از پای درآیند، تا دوران پیری به فکر زر و زیورند، و به وقت ناتوانی خودبین و مغرور و خودپسند، اگر گوشه ای از خواسته های آنان انجام نگیرد تمام لطف و محبت ها را نادیده گیرند، و شر و بدی را در گوشه خاطر جا دهند، بدون پروا تهمت زنند، از سرکشی و طغیان دست نکشند، و مدام بر سر راه شیطان نشینند.

===============================

منبع:http://www.iranprisons.ir/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%B2%D9%86-%D9%88-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%88%D8%B8%D8%A7%DB%8C%D9%81-%D9%85%D8%B1%D8%AF/

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۲ به همشهری
حرفای شما کاملا درسته
من از میل جنسی متنفر نیستم ولی متاسفانه از بچگی به ما به نوعی فهموندن که این چیزا زشته یه عمر مارو اینطوری تربیت کردن ما از بچگی با این باور بزرگ شدیم خصوصا تو خونواده هایی که تعصب های بیخودی دارن که ادم حتی با نزدیک ترین کس خونوادش مثل مامانشم نمیتونه راهنمایی بخاد اصلا حرف زدن درباره این موضوع ها گناه کبیرس من وقتی کوچیک بودم بابای من میگفت زشته که تو جمع بچه رو بغل گرف یا بوس کرد حتی یه بار مامانبزرگم به ما گف فلان مرد چقدر بی حیاس تو جمع بچشو بغل میکنه یا بوس میکنه!!!!!!
تنها خونواده نیس تو جامعه هم همینطوره تو مدرسه هم به ما اینارو میگن حتی معلم دینیم میگف یه زن وقتی تو خونه با شوهخرش تنهاس نباید لباسای کوتاه مث شلوارک یا دامن کوتاه بپوشه باید لباسای بلند بپوشه اینطوری مردا بیشتر جذب میشن حالا ما سردر گمیم حرف کدوم طرفو باور کنیم!یه عمر به ما اینطوری یاد دادن تا میریم خونه شوهر دچار دوگانگی میشیم بعد ازمون انتظار دارن باورایی رو که باهاش بزرگ شدیم رو در عرض چن روز بندازیم کنار و با چیزایی دیگه سازگارشیم در صورتی که تجربه ای هم نداریم و با کسی هم نمیتونیم مشورت کنیم
ولی خدارو شکر الان به خاطر اینترنت و چیزایی دیگه وضع داره تغییر میکنه اخه قبلا پیش مشاور هم نمیشد رفت ولی الان بهترشده
منم یه سوال از اقایون دارم اگه همسرتون تو رابطه پیش قدم بشه زشته؟؟دربارش چی فکر میکنید؟

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۳ .....
ﺑﻪ ﻫﻤﺸﻬﺮﻱ:
ﻭاﻻ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ اﺯﺩﻭاﺝ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻋﻜﺲ اﻟﻌﻤﻠﻢ ﭼﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻲ اﻻﻥ ﻛﻪ ﻣﺠﺮﺩﻡ ﺧﻴﻠﻠﻠﻠﻠﻲ ﻣﻴﻞ ﺩاﺭﻡ ﺑﻌﺪا ﻫﻢ اﮔﺮ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﻨﻢ ﺷﺎﻳﺪ اﺯ اﻭﻟﻴﻦ ﺭاﺑﻂﻪ ﺑﺘﺮﺳﻢ اﺧﻪ ﺧﻖ ﺑﺪﻳﺪ ﺧﻴﻠﻲ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﻛﻪ اﻟﺖ ﺑﻪ اﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻭاﺭﺩ ﻭاﺭﺩ ....ﺑﺸﻪ.ﻭﻟﻲ اﺯ اﻭﻟﻴﻦ ﺭاﺑﻂﻪ ﻛﻪ ﺑﮕﺬﺭﻩ ﻣﻂﻤﻴﻨﻢ ﻫﻢ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪﻡ ﻫﻢ ﭘﺎﻳﻪ اﺻﻠﻲ ﺭاﺑﻂﻪ.اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺑﺬﻣﻴﮕﺮﺩﻩ اﮔﻪ اﻭﻟﻴﻦ ﺭاﺑﻂﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻬﻢ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﺬﺭﻩ و ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﺪ اﺯﺵ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﻴﺸﺶ ﻧﺮﻡ.اﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﻬﺎﺭﺕ اﻗﺎﻳﻮﻥ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻩ.اﻭﻟﻴﻦ ﺭاﺑﻂﻪ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ ﺯﻥ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ

۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۲ پدرام
آقای نجفی خواهشا بازم ازتون میخوام این پستو پاک کنید 
نظر:
سلام
اولین پیامی که دادید با چه ایمیلی بود ؟

۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۰:۳۰ همشهری
با سلام خدمت خانم محترم و نجیب خیر خانم محترم اگر زن پیش قدم شد به هیچ عنوان زشت نیست بلکه می تواند شیرینی و دلگزمی زندگی را بسیار بیشتر کند حتی در امور معنوی در خانه مؤثر باشد زیرا این میل در راه درستش بسیار مقدس می باشد این میل است که بهترین مخلوقات خداوند را به دنیا هدیه می دهد البته ظاهرا به دلایل روانشناسی و نوع خلقت زنان و مردان اگر مردان بیشتر پیش قدم شوند دلگرمی زن بیشتر می شود حرف من این است که این میل طبیعی و فطری را چرا زنان دوست دارند در خود نشان ندهند که بنظرم به هیچ عنوان عاقلانه نیست زیرا زنان نیز کاملاً از میل شهوت جنسی برخوردارند

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۰ پدرام
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
آقای نجفی دقیقا یادم نیست 
ولی من این چندتا ایمیلو دارم
*******************
*********************
*******************
دیگه ببینید کدومشونه خواهشا پاکش کنید نمی خوام خاطرات تلخمو ببینم
نظر:
سلام
طبق قوانین ارسال سوال ، محتوای سوال شما حذف شد . اگه تمایل دارید نظرات تون در این پست رو هم حذف میکنم .
موفق باشید

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۶:۲۳ ml
سلام
من واقعا از جواب های دوستان ناراحت شدم که همشون فکر میکنند بهترین راه حل طلاق هست 
ببینید شما اگر با دو ماه رابطه تصمیم طلاق رو دارید متاسفم , شما میتوانید با نشون دادن یکسری فیلم ها نظراتشون رو راجب رابطه عوض کنید و با فرصت دادن بیشتر بهتر خواهد بودشب ها پیش هم نخوابید مثلا هفته ای دو بار تا احساس دلتنگی بیشتر به شما پیدا کنند ولی هرگز برخورداتون رو سرد نکنید که باعث تنفر نسبت به شما بشود 

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۳ رامین
سلام من داشتم درمورد مشکلم تحقیق میکردم این سایت و دیدم پیاما خیلی بود همشو فعلا نتونستم بخونم
ولی دوس دارم ازشما هم کمک بگیرم
من برادرم الان دوسال ونیمه ازدواک کرده ولی هنوز فقط معاشقه دارن و باکره هستن 
مونده چکاربکنه
نمی دونه ادامه بده یا طلاق بده

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۳ رامین
سلام من داشتم درمورد مشکلم تحقیق میکردم این سایت و دیدم پیاما خیلی بود همشو فعلا نتونستم بخونم
ولی دوس دارم ازشما هم کمک بگیرم
من برادرم الان دوسال ونیمه ازدواک کرده ولی هنوز فقط معاشقه دارن و باکره هستن 
مونده چکاربکنه
نمی دونه ادامه بده یا طلاق بده

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۵ بهار
سلام خانم ناشناس بنظرم اول باید پیش مشاوره بری بعد اگه حل نشد دکتر زنان راهنماییتون میکنه  در نهایت میتونید پرده بکارتتون رو باعمل  بدون درد بردارید البته بارضایت همسرتون باهاش صحبت کنید

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۴ سمانه
با خانمتون ملاعبه و بازی کنید و با عشق جذبش کنید جوری که فکر کنه دارید عشق بازی میکنید نه تجاوز ازش درخواست کنید چون زندگیتون شاید ازهم بپاشه

۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۳ ملوس
شما مردها فقط دنبال سکسید دوست من 6ماه بعد عروسی باکره بود شوهرش بااحساس  کنارش موند تا از روش بی حسی استفاده کرد

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۲۵ ناشناس
به ملوس خانم : خانم محترم شما مطمئن هستید مردان فقط به فکر ارتباط جنسی هستند ؟ یعنی شما نیازی ندارید که جواب کاملاً مشخصه که اگر پایش بیفتد شاید نتوان زنان را در میل جنسی کنترل کرد البته منظورم در محیط خانواده است نه خداینکرده از راه حرام بد نیست یک سری به دادگاه خانواده و یا روانشناسان در حوزه خانواده بزنید ببینید چه تعداد بیشماری از شما زنان به علت ارضا نشدن در شهوت جنسی از طرف شوهران درخواست طلاق دارند و یا به مشکلات بزرگی برخورده اند  خیر خانم حالا چون در اینجا یک اقایی مشکلش را گفته است باید مردان اینگونه معرفی شوند خانم محترم به قلب خودت مراجعه کن ببین اگر پاش بیفته منظورم در مسیر حلال این میل چقدر عطش به لذات شهوانی داری ؟ فقط روراست باش

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۴:۵۷ سایه
من یه دختر ٢٨ ساله هستم ، مشکلم اینه که آیا مشکی که دارم رو به طرف مقابلم بگم یا نه؟ یا اینکه این فرصت رو به خودم بدم که اول طرف مقابل منو خوب بشناسه و بعداً مشکلم رو بگم ؟ آقایونه محترم اگر دختری به شما بگه شنواییش یه مقدار مشکل داره و صداهای با ولومِ پایین رو خوب نمیشنوه چه عکس العملی نشون میدید و چقدر توی تصمیم گیریتون برای ادامه این رابطه و یا ازدواج تاثیر میزاره، اگر اون دختر تحصیل کرده شاغل و از چهره خوبی هم برخوردار باشه و ... آیا تمام حُسن های اون دختر رو نادیده می گیرید و تنها بر اساس این قضیه تصمیم می گیرید ؟

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۶ بنده خدا

 دوستان.ه
این .... چیه که دارید میگید!!!!!!!؟؟؟؟
دارید کی رو راهنمایی میکنید!!!!!!؟؟!!؟
بهتر نیست که به تاریخ کامنتا نگاهی بندازین!!!!؟
اون پسره تا الان یا از کمبود مردهم    یا دختره رو کشته    یا دختره رو ...... کرده یا  الان داره پوشک بچشو عوض میکنه و یا شایدم الان داره ...... میکنه.
ناز دختران و گل پسران پس لطفا یه خورده بیشتر توجه فرمایید.
ضمنا من پسری هستم سی ساله و قصد ازدواج دارم .
البته با یه دختر نجیب و نجیب و نجیب و نجیب و با حیاااااااااا.
و اصلا تحصیلات و مال و منال و غیره دختر هم واسم مهم نیست.
خودم هم مهندس شاغل تو یه شرکت هستم تو خوزستان.
اگه پاسخی هست،منتظر  شنیدنش هستم.
اگه دختر خانمی با این مشخصات هست ،ایمیلشو واسم بزاره تا بیشتر با هم اشنا شیم.
در ضمن این ایمیلی که گذاشتم رو فکر کنم دیگه حذف شده .چون چند سالی هست بازش نکردم.
لطفا همینجا پاسخ بدید

۱۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۲ پیاممممممم
وایییییییییییییی...ببخشید فک کنم اشتباه اومدم..اینجا پیج مشکلات جنسیه!!؟؟

۱۸ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۴ نرگسی
...باسلام
راستش من امشب با سایت و مشکل این این اقا اشنا شدم و نظر دوستان برام خیلی جالب و اموزنده بود
از مدیر سایت درخواست دارم اگ امکانش هس لطفا از اقای درخواست کننده دعوت کنن تا بیان و نتیجه کارشون رو بگن چیشد تا بقیه استفاده کنن
درضمن اقایونی ک اعتقاد دارن رابطه بااجبار و زور میتونست مشکل این اقا رو برطرف کنه دوستانه میگم هیچ زنی نمیتونه خشونت مردش رو تحمل کنه بخصوص تو رخت خواب....
و جمله آخر....دوستی ادعایی کرد اگ خانمم اخلاقش خوب باشه من حتی حاضرم خودم رو بخاطرش عقیم کنم......واقعا این طور مردی پیدا میشه؟؟؟
قول میدم ... ن ..من قسم میخورم ب مادرم زهرا قسم میخورم صدای خنده هایم را ب کسی نفروشم
فقط مردی  پیدا شود و مردانه ثابت کند عشقی بدون ذره ای نیاز وجود دارد.....
واقعا این طور مردی پیدا میشه؟؟؟!!!!!!

۲۰ تیر ۹۴ ، ۰۵:۲۲ ماهور
باسلام.بنظرمن بدتون نیادآقاشایدشماهم راه درست معاشقه کردن رابلدنباشید.سعی کنیدهم شماوهم همسرتان کتاب بخانیدویادراینترنت جستجوکنید.من خودم ۱سالدردوران عقدبودم وبانامزدم معاشقه داشتیم اولش برایم سخت بودومیترسیدم اما خودم میدانستم که گرم مزاجم.وبعدازعروسی هم خیلی ازاین رابطه لذت میبردم اماواقعانمیدانم مردهاازماچه میخاهند.شوهرم هم مث خودم بود.ولی بادخالتهای بیجای مادرش بعداز۱سال و۸ماه اززندگیمان ازهم جداشدیم.شماهم فکرنکنیدزندگی فقط این رابطه باشد.

۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۱ جواد
سلام . بنظرم بیخودی خودت اسیر یک آدم خود خواه کردی فکر کردی پاش وایستی درست میشه اشتباه میکنی . یک دوستی داشتم میگفت زن به یک حرکت کولی بازی که دست میزنه به اصل و ژنش رجوع میکنه که درست نیست . همین خانم ماهور که داره شما رو راهنمائی میکنه میدونی چه انسانی است و چقدر این آدم میتونه قدر زندگیشو بدونه من فکر کنم ایشون زیادی توی زندگی شما خوش بحالش است این نقشه رو یک هفته امتحان کن ببین حس حسادتشو تحریک میکنه یا نه از امروز هر وقت از بیرون اومدی خونه سریع لباسهای زیرت رو بشوی و بعنوان غسل یک دوش هم بگیر مردونه هفته دوم چنان گیر بهت میده ضمنا آقای عزیز به خودت رجوع کن خیلی از خانمها از آلت تناسلی بزرگ آقایون وحشت دارن . اگه اینجوری هست خیلی هم از این بنده خدا ایراد نگیر .در هر صورت این متاع خیلی چنگی به دل نمیزنه که بخوای اینجور پاش وایستی

۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۱ محمد
به نام حق تعالی
شما همسر خودت راضی کرده دو رکعت نماز خوانده بشکرانه زندگی که تا الان داده
و از خدا درخواست نموده به واسطه پنج تن تا این رابطه سر گیرد وبه همسر خود بگویید ایشان هم چنین کاری انجام داده انشالله مشکل حل خواهد شد .

۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۷ مهدی
بیهوشش کن کارتو انجام بده بعد ...........

۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۸ رضا
طلاق واسه همین روزاس

۲۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۲ تهرانی
باور کنید ریشه اصلی اینگونه مشکلات در زندگی زناشویی تربیت و آموزشهای بسیار غلط و به دور از تفکر صحیح اسلامی و فطری و عرفی است که اینقدر این میل را که خداوند در نهاد تمام زنان و مردان قرار داده بد و زشت و ترسناک جلوه داده اند که بیشتر زنان فکر می کنند این یک میل شیطانی و حیوانی است که متأسفانه موجب شده زنان از طبیعی ترین و قویتزین غریزه خود بی بهره بمانند باور کنید اگر خانواده ها با مشاورین دینی و مشاورین در امور زناشویی ارتباط بیشتری یرقرار کنند و با کمک انها دختران خود را راهنمایی کنند آنگاه خواهید دید دیگر تقریباً هیچ زن و یا دختری پیدا نمی شود که در این خصوص مشکل داشته باشد و دیگر این مردان هستند که باید بیشتر به فکر ارضای شهوت زنانشان باشند اگز خانمی نظر بنده را خواند خواهشاً در صورت تأیید جوابی را در سایت قرار دهد در انتظار هستم .

۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۱ مریم
خدا فقط یه حق واسه زن بیچاره گذاشته (مهریه) ببینید این مردا واسه گرفتن همین یدونه حق چه ها که نمیکنن.  زنا چه جوری این موجودات خودخواهو باید تحمل کنن نمیدونم. اگه ما واسه کار کردن تو خونه شوهر پول طلب میکردیم واسه بچه شیر دادن دیگه اینقد نمیگفتین چهار تا زن حقمونه"شرع گفته شرع اونا رو هم گفته.

۲۳ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۰ تنها
من خودم ارخوبم براش خوبترم همیشه بهش توجه دارم اما شوهرم بی تفاوته رابطه جنسی گرمه اماسربقیه مسایلزندگی باهام بداخلاقه هیچوقت حرفموتاییدنمیکنه

۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۰ نیما
سلام دوست عزیز
ممکنه یک نوع حس فتیشی داشته باشه که لازم باشه از اون کانال وارد بشی

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۴ بابک
گناه داره طلاقش نده و حتی هیچ وقت از طلاق باهاش حرف نزن بگو خوب میشه.منم مشکل شمارو داشتم و خیلی گرم مزاجم خانم منم میترسید به خدا درسته ما طلاق گرفتیم اما شما طلاق نگیرید به مرور زمان حل میشه.فقط بهش روحیه بده بگو خوبی تو واقعا زن با محبتی هستی اونقدر بهش محبت کن تا به مرور زمان خاهی دید که خوب خواهد شد..

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۷ دخترجون
هیچی دیگه سوال کننده رفت سر خونه زندگیش ماروهم گذاشت تو خماری خب میگفتی چی شد جریانت تا اخر

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۸ تنها
سلام نیما جان میشه  راهنماییتان را واضح تر بفرمایید

۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۵ مریم
امیدوارم........................................ ومیدونم با احساس وعشق واقعی هیچ کدوم ازین مشکلات اینقد بزرگ نمیشه که کار به... برسه.......خوب میشه...درست میشه مشکلات فقط با همدلیو باهم بودن زن وشوهر....

۲۵ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۰ سوال کننده
سلام به همه کاربرایی که پاسخ دادن 
من نویسنده ی این پست هستم و تقریبا یکسال از این پست می گذره و دو ماه پیش طلاق گرفتم و هر دو ماه باید یک سکه پرداخت کنم 
فقط یک نصیحت دارم به تمام پسرا قبل ازدواج خوب تحقیق کنید و مهریه هم بیشتر از توانتون تو همون اول ازدواج قبول نکنید
زندگی من تباه شد حالا باید 12 سال مهریه بدم دیگه نه می تونم ازدواج کنم و نه زندگی با آرامش داشته باشم میدونید چرا چون با احساساتم اومدم جلو ولی شما دیگه اشتباه منو نکنید 

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۲:۵۴ مینا2
من و خیلی از کاربرای دیگه فکر میکردیم که مشکلتون حل شده..
خوشحال بودم براتون.. ولی حالا...
واقعا ناراحت شدم..
ان شالا که خدا خودش کمکتومن کنه.. هرطور که خودش صلاح میدونه..تجربه کردن خیلی خوبه ولی گاهی آدم براش تاوان سنگینی رو میده..
نمیخوام بگم چیزی نشده  و این اتفاق رو کوچیک جلوه بدم ن.. ولی طلاق شما پایان زندگی و آرامشتون نیست.. اگرچه بخاطر این ماجرا خیلی اذیت شدید و به زندگیتون لطمه وارد شده ولی با توکل به خدا می تونید یه زندگی جدید رو شروع کنید.. ان شالا

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۲ شیدا
من دنبال مطلب جدید و خبر خوش از شما بودم. که این پیام اخرو دیدم. اول فکرکردم یکی از پسرای دیگه است والکی اینو نوشته. خیلی متاسفم. ولی بدونین که این ی امتحان بوده واسه شما و اجر شما کهپاکدامنی پیشه کرده از شهید در راه خدا کمتر نیست. این از فرمایشات امام معصوم هست. و قطعا اجر شما محفوظ است. اانشاالله خدا همسری شایسته که همه تلخی ها رو براتون جبران کنه نصیبتون کنه. 
""" خدا اجر محسنین را ضایع نمیکند"

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۰ وووووووووووش توبه..مگ داریم..مگ میشه..
واقعا مگ داریم..مگ میشه ..
سوال کننده محترم امیدوارم موفق باشی و این زخم باعث نشه نسبت ب همه چی بدبین بشی
😭😭😭

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۹ ع.ا
چی شد اقای سوال کننده 
خانوم سابقتون که خوب شده بود رفتارش؟

۲۶ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۸ Diana
وا مگه نگفتین که داره خوب میشه و معجزه شده و اینا.....پس چی شد؟؟؟

۲۶ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۷ ابوالفضل
آقای محترم شما اولین نفری نیستید که به این بلا دچار میشید دور و بر من اکثرا به این بلا دچار شدن ولی جوونای الان دیگه بیدار شدن الان پسرای اطرافم هیچکدوم بالاتر از 14 سکه قبول نکردن والان خوشبختن ای کاش شما به جای اینکه درس عبرت بشید از دیگران درس عبرت میگرفتید و مهریه بالاتر از توانتون قبول نمی کردید
میدونم به قدری به زنا بدبین شدید که اصلا به ازدواج فکر نمی کنید ولی همه مثل هم نیستن من از اول نوشته های شمارو دنبال می کردم و تا حدودی میدونم به شما چی گذشت و حق رو کاملا به شما میدم شما هم بهتره یکم بی خیال باشی
فقط یه چیز شما سرمایه چیزی نداری یه دفعه مهریه رو بدی تا خاطراتش از ذهنت پاک شه
اینجوری 12 سال تو ذهنت میمونه و فشار روحی میشه برات
نمی دونم چی بهت بگم فقط آرزوی خوشبختی برات دارم ولی نا امید نشو هیچوقت

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۵ ایدا
خوب بود

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۵ tm

سلام جناب آقای سؤال کننده!

کاش دلیل جداییتون رو ارسال کنید که خدای نکرده یکی دیگه مثل شما توی دام نیفته

با تشکر و سپاس

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۵ عزب اوقلی
وای با خوندن این پست کلی حرص خوردم.
انشاالله که فرجی در کارت بشه.
مطمئن باش از جایی که فکر نمیکنی خدا به دادت میرسه.
کوفتش بشه اون سکه ها.

۲۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۶ گلبرگ
سلا اقای سوال کننده خیلی ناراحت شدم امیدوارم حال روحی خوبی داشته باشید ،میدونید،شما با اشتباهی ترین فرد ممکن در زمینه ازدواج وصلت کردید خودتونو ملامت نکنید ان شا الله ک ی همسر خوب ک شایسته اخلاق خوب شما باشه و لیاقت شمارو داشته باشه نصیبتون شه

۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۹ M&M
وای چرا طلاق گرفتین، ناراحت شدم
ان شا الله هردوتون زندگی جدیدی شروع کنید و خوشبخت شید،الهی آمین

۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۵ گل رز
خیلی ناراحت شدیم ولی فکر کنم خانومتون شاید به خاطر مهریه باهاتون ازدواج کرده بود ناراحت نشین ها....

۲۹ تیر ۹۴ ، ۰۳:۵۳ کاربر مهمان
شب زفاف حق مرده و پیامبر خیلی بهش تاکید کرده..حتی ادابشو چنساعت ب حضرت علی یاد داد...گفتن شب زفاف ن روز زفاف...متاسفانه روانشناسای ما بنظر خودشون دستور صریح دینو دسکاری کردنو بنا بدلایل خودشون مثل استرس خانمو خستگیو..ک هیچ توجیه شرعی نداشت این شبو از مرد گرفتنو از همون اول زندگی عدم تمکینو ب خانما یاد دادن و من شرمم میشه بگم ما تو کشورمون ادمایی داریم ک اتفاقا زیادم هستن ک سالهاس ازدواج کردن ولی خانمشون باکرس

۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۴ کاربر مهمان
به سوال کننده              سلام .واقعا متاثرشدم من با این که خانم هستم اما احساساتتون رو به طور کامل درک کردم .چون من هم در یه همچین وضعیتی قراردارم .اما در اوج جوانی 24سالمه وفقط دارم تحمل میکنم وخیلی براتون ناراحت شدم .من فکرمیکنم همسر سابق شما بهتون علاقه نداشته .امیدوارم موفق باشید

۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۷ girl rsh
ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻓﺮﺟﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺗﻮﻥ ﺑﺸﻪ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺘﻮﻥ ﺣﻞ ﺑﺸﻪ .

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۴ دختر
ببخشید پسری می خواد با من ازدواج کنه از من می خواد نماز روزه ام رو بگیرم در صورتی که خودش نماز بلد نیس و مشروب هم می خوره

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۶ یه خانم
پسری می خواد با من ازدواج کنه در صورتی ک خودش نماز بلد نیس از من می خواد نماز روزه ام را انجام دهم تازه مشروب هم می خوره

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۸ فقط خدا
با سلام .واقعا با خوندن سوال این آقاو در آخر هم ذکر کردن که طلق گرفتن متاثر شدم و نظرات کاربرن بیشتر جنبه کل کل با هم داشت تا اینکه به این آقا کمک کنه چه بهتر بود در اینجا نظرات روانشاسان و مشاوران جداگانه از نظرات کاربران مطرح میشد چون هرکسی بنا به دیدگاهی که داره نظر میده و من واقعا نظرم این هست خانم ها یا آقایونی که هنوز به بلوغ فکری نرسیدن و مشکل روحی و روانی دارن پرا اصلا ازدواج میکنن!!!!واقعا دیدگاه دیگران رو نسبت به ازدواج و مهریه و سایر مسائل بد میکنن!!!!باید قبل از ازدواج این گونه مسادل بررسی بشه که نیاز به شناخت داره و درسته که بعضی ادم ها ظاهر سازی میکنند و ممکنه به قوله معروف خرشان که از پل گذشت خودشون رو نشون بدن ولب بلا خره از لابه لای حرف ها و رفتار ها با دقت و ریز بینی میتوان فهمید وگرنه زمانی که پدر و مادرای ما در زمان قدیم چشم و گوش بسته بودن و حتی از رابطه چیزی نمیدانست ازدواج کردن وزندگی خوبی دارن در زمان حال که افراد چشم و گوش بسته کم پیدا میشه یا رابطه قبل از ازدواجش داشته و خیلی هام هستن در عین رابطه نداشتن قبل از ازدواج و چشم و گوش بسته بودن چون تجربه ای نداشتن ولی در عین حال درس خوانده و بی اطلاع هم نیست و اگر ترسی وجود داشته باشه به مرور زمان وبا صبر ودرایت دو طرف این ترس خود به خود ازبین میره و اگر دو طرف واقعا همو دوست داشته باشن موجوب ارامش همدیگر میشن وگرنه بحث تنفر و....بحث جداگانه ای داره امیدوارم خدواند متعال کسانی که مناسب هم هستند رو سر راه همدیگه قرار بده یا علی.

۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۶ ....
پس منم ازدواج نکنم....چون منم خیلی میترسم...خدا بهم رحم کنه....واقعا میترسم....نمیدونستم تا این حد آقایون حساسن...برام دعا کنید...

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۰ ...
خوب پس چرا بهش مهریه دادی؟


تو که میتونستی بپیچونی.. **** از خودت بوده...


الان اون خانم حال دنیارو میکنه تو هم که بد بخت شدی...


من دیگه بمیرمم بیشتر از 114 تا سکه قبول نمیکنم...

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۴ پسر 69
خانم هایی که از این قضیه ترس دارن خب این یک مسئله طبیعی و چه دختر و پسر یک ترسی همراه با اشتیاق به این قضیه دارن حالا فکر کنم ترس دختر ها بیشتر باشه. ولی برای حلش لازم  که مخفی کاری نباشه و با پسر دردودل بشه تا پسر بفهمه دقیقا ریز ترس شما چیه.

از نظر خود من این مسئله پذیرفته شدست و در این مورد با دختر صحبت میکنم و تا مدتی کنار میام ولی همون جا دو مورد رو باهاش شرط میکنم و مورد سوم هم تو دلم نگه میدارم برای آخر:

1- یکی اینکه توقع دارم دختر سریعتر بتونه از این مسئله گذر کنه، خب این قدم اولیه  زنانگی و ظاهرا لذت بخش هم هست. اما چیزی که نمیتونم در این مورد بهش بگم ولی از نظرم مهم اینه که خب دختری که نتونه یکبار تصمیم بگیره و از این مرحله گذر کنه یعنی جسارت و شجاعت انجام خیلی مسائل رو در زندگی نداره و من دوست ندارم همسرم اینجوری باشه.
برای همین دوست دارم بتونه تصمیم رو بگیره و به همراه من این قدم اولیه رو برداره نه اینکه هی امروز و فردا کنه.

2 - نیاز جنسی من تا یک حدی قابل سرکوب و مطمئنن با زندگی زیر یک سقف با یک دختر که بهش علاقه مندم این نیاز شدیدتر و بیدارتر هم میشه و من تا یک حدی میتونم این نیاز رو سرکوب کنم.

3- نمیدونم دیدگاه خانم ها در مورد نزدیکی چیه ولی برای من مفاهیم عشقی هم داره و دلم میخواد همه جوره طمع اون فردی که بهش علاقه مندم رو بچشم!
حالا اگر بخواد زیادی در تصمیم گیری لفتش بده به این نتیجه میرسم که یا کلا یک آدم سرد که به جنس مذکر علاقه ای نداره و یا به شخص من علاقه مند نبوده و برای همین دوست نداره تا این فرایند رو با من تجربه کنه.

این 3موردی که گفتم کاملا پله به پله است یعنی اول بحث جسارت و تصمیمگیری دختر میشه بعد نیاز جنسی من شدیدتر میشه و آخر سرهم به این نتیجه میرسم که حتما از اول هم بهم علاقه مند نبوده و نتیجه هم میشه حکایت سوال کننده!

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۲ ترناز
سلام .واقعا ک چ آدم هایی پیدا میشن اینا دیگه خوشی زده زیر دلش ون .ودارن کفران نعمت میکنن .من اگه ازدواج کنم تمام نیازهای همسرم رو برطرف میکنم چون هم حلال هم خدا خودش گفته وهم سنت پیامبر هم اینه واسه روحیه عالی.

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۱ ترناز
دعا کنید همه مجردها عاقبت بخیر بشن وبه آرزوی قلبیشون برسن.انشاالله

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۶ سرینتی فر
سلام. این آقا واقعأصبرکرده بود با خانمش. ای کاش می شناختمش فقط بخاطر عقیده ای که درباره صیغه داشت. من واقعأ متأسفم برای بعضی جوونا که به ظاهر بخاطر ازدواج میان جلو ولی بعد می بینی پیشنهاد صیغه بهت میدن و دلت رو میشکنن. من کسی رو خیلی میخواستم اما متأسفانه اون توی همون صحبتهای اولیه با پررویی تمام می گفت تو زیر من له می شه-خیلی بی مقدمه-اصلأانگار در مورد زن به چیزی غیر از رابطه جنسی فکر نمیکرد. من از خدا میخوام کسی رو مثل این آقای سؤال کننده سر راهم قرار بده که معشوق براش ارزش واقعی اشته باشه نه اینکه فقط بفکر این باشه که فقط یکی تو بغلش باشه و شهوتش ارضا بشه. متأسفانه از بد روزگار من یه دختر دهه شصتیم و هنوز ازدواج نکردم و درحسرت یک عشق واقعیم. کسی که منو بخاطر خودم بخواد. رابطه جنسی خیلی اهمیت داره اما به جا و به موقع خودش. نه اینکه حتی با طرف نامزد هم نباشی. خیلی دلم گرفته. اون آدم ازدواج کرد ولی خدا بداد زنش برسه،چون با شناختی که از اون آدم  پیدا کردم زیاد پابندنبود . منم از عشقم گذشتم،انگار خدا خواست تا باهاش حرف بزنم و به ماهیتش پی ببرم و عشقش برام انگار آبی بود که ریخت رو آتیش.
از خا انسان پاک میخوام. مردم از راه نرسیده درخواست رابطه جنسی دارن چه رسد به این بنده خدا که چند ماه هم مدارا کرد. از هینجا بهش میگم خدا صبرت بده. واقعأ تقصیر نداشتی اگه طلاقش دادی.حل میشه انشاا... یه زن خوب میاد تو زندگیت.

۳۱ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۹ سایه
اون سایه که 16 تیر کامنت گذاشته من نیستم.
به سایه جدید: عزیزم اگه میخوای اینجا نظر بذاری از این به بعد اگه زحمتی نیست یه کاراکتر قبل یا بعد اسمت بذار تا با هم اشتباهی نشیم.آدم با شعور و فهمیده زیاد هست امیدوارم یکی از بهترین ها نصیبت بشه

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۳ با خدا
سلام سلام به همه ی بنده های خوب خدا،پیشنهادی دارم برای حل مشکلات همتون حالا هر مشکلی که باشه،همتون یه سر بزنید به سایت دیده بینا،فقط همینو میگم چون این سایت زندگی منو عوض کرده،اگه رفتین و مشکلاتتون حل شد یه صلوات بفرستید ممنونم یا حق

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۹ به یاسمن
فکر میکنم باید با شوهرتون صحبت کنید؛ایرادهایی که از شما میگیرن رو رفع کنید؛ به شوهرتون محبت کنید و با هم قرار بذارید که هر ناراحتی ای که از هم دارید باعث نشه که شب جدا از هم باشید.

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۰ mohammad
برو یه زن دیگه بگیر اینو بزار اعتباری .....

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۱۵ نغمه راد
,خواهرم دوسال و نیم از ازدواجش میگذره الان متوجه شدم که ایشون هنوز باکره هستند و این موضوع خیلی ناراحت و نگرانم کرده,شوهرش مردخوبیه اماه,با مشورت یکی از دوستان و پیشنهاد ایشون نزد یکی از مشاورین عالیقدر رفته,ایشونم بهشون این دلداریو دادن که مشکلش بعداز چند مرحله مشاوره برطرف میشه,البته یه سری دستورغذاییم به ایشون داده,قرار براین شد بعداز بعداز تکمیل مرحله اول,درمرحله بعد بهمراه شوهرش پیش مشاور بروند اما وقتی موضوع رو به متوجه شد,با صراحت کامل گفت پیش مشاور نمیاد,وقتی با اصرار خواهرم مواجه شد,گفت من موضوع رو به مادرم اطلاع میدم,وقتی خواهرم این موضوع را شنید,خیلی خیلی بهم ریخته و خودشو یه ادم بی مصرف میدونه,خیلی خیلی ناراحتم لطفا منو راهنمایی کنید حقیقتش از ناراحتی ,تمام شب رو بیدار بودم,خواهرم خیلی از این موضوع ضربه خورده,دوست ندارم شاهد شکستش باشم خدای نکرده,آقای مدیر و دوستان عزیز لطفا منو راهنمایی کنید که چطور میتوانم به خواهرم در حل مشکلش کمک کنم و اینکه اگر مقاله یا برنشوری در مورد این موضوع هست که میتواند کمکی باشه حل مشکل خواهرم لطفا ارایه بدید,تا در اختیار ایشون بذارم و متنبه و آگاه شوند,شاید به یاری خدا و همکاری و همیاری شما عزیزان,مشکل خواهر من هرچه زودتر برطرف شد البته با دعای شما عزیزان,یاعلی,التماس دعام

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۷ خ
پ

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۰ پروانه عکاسی رامجردی
همسر من معلول تصادفی قطع نخاع و فلج است.ازپرورشگاه دوبچه هم اوردیم بزرگ کردیم.حالا خانواده ام می گویند باید طلاق بگیری چون معلوم شده همسرم مادر داشته و مادرش زن بدکاره ای بوده و نطفه حروم و نون حروم به بچه اش داده و خیلی عقده ای و کینه ای و بد اخلاق و دروغگوست. من دو بچه ام را دوست دارم ولی همسرم را دوست ندارم چون هیچ صفت اخلاقی خوبی ندارد. همه دوستانم می گویند ما ازدواج کردیم و خوشبخت شدیم تو چرا رفتی زن یک فلج گاری (چرخ یا ویلچر) نشین شدی ؟ تازه خیلی سر خودش معطله و خودشو از من بالاتر می دونه . به من می گه تو ترشیده بودی و کسی تو را نمی گرفت بخاطر همین زن یک فلج شدی. از دستش خسته شدم دیوانه شدم روانی و افسرده شدم . یکی بگه من چکار کنم ؟ از ازدواج با این مرد پشیمون پشیمون پشیمونم

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۵ محسن
سلام.خواستم بدونم که حتماً باید شب عروسی رابطه ی جنسی داشت؟یعنی از نظر عموم مردم کار ناپسندی نیست؟

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۷ لیلا
سلام خانومای متاهل لطفاجواب بدن واقعابرداسته شدن پرده ی بکارت دردزیادی داره؟توروخداراستشوبگین چون من واقعابه ترس افتادم

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۲۳ راهنما

نه درحدیک تزریق عضلانی

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۱ مریم
سلام من دوسال شده ازدواج کردم وخیلی دوست داشتم زندگی ارومی داشتم وخیلی غیرتی ام سر همین بامردی ازداج کردم که فکرمی کردم هیچوقت بهم خیانت نخواهد کرد برعکس دوبارکه خودم فهمیدم که با دو دختر دوسته نمی دونم چیکار کنم نمی خوام از دستش بدم چیکار کنم 

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۴ خانوم دکتر
یعنی چی :((( ... مگه میشه :)))) خخخخ
اقای محترم شما امادش کن ..خودتم وقتی حسابی اماده کار شدی ..یهو بکن تو ..خودشم نمیفهمه ..اخرشم ازت تشکر میکنه بابت لطفی که بهش کردی ..طلاق  راه حل نیست ..شوهرشی میتونی مشکلشو با زور حل کنی ..فقط لذت واصش میمونه ..کمکش کن به اجبار بکنش اما با مهربونیو لطافت اولش

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۳ خانوم دکتر 24
اصلا دردی نداره ..یکی شدن دوتا ادمه...لذت بخشه ..درد وجوووووووووووود نداره به خدا قسم الکی نترسید..بدن به حالات طبیعی خودشو طی میکنه ..اصلا ترس ..درد بی معناس.

یعنی چی اخهههههههه ترسو درد ...باور کنید هیچی نیست. پا میشید همسرتونو میبوسید از این کارش اگه هم درد داششششت که نداره

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۶ یاس
سلام دوستان.میشه لطفا راهنماییم کنید دفعه اول با یه خواستگار خوب چطوری صحبت کنم ودرجمله اول چی بگم وخواسته هامو چطوری بیان کنم؟ ضمن اطلاع این اولین بار که میخوام با خواستگارم صحبت کنم چون مورد پسند خودم شده تا حدودی.منتظر راهنمایی تون هستم. ممنون
نظر:
سلام
در بخش ارسال سوال مطرح بفرمائید

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۵۶ سولماز
با کمال تاسف باید بگم که جدایی مناسبترین راه حل برای شماست
اما دلیل این حرفم عدم تامین جنسی شما از طرف خانمتون نیست؛ بلکه بخاطر عدم علاقه ی ایشون به شما و رفتار بسیار بچگانه و بی احساس ایشون هستش
خانم شما هیچ علاقه و عشقی نسبت به شما نداره؛ چرا که هیچ عاشقی نمیتونه لحظه ای عشقش رو ناراحت ببینه چه برسه به اینکه خودش باعث و بانی عذاب روحی و جسمی عشقش بشه؛ این امکان نداره چون غیرممکنه
این یک سال هم که گفتید میخواید صبر کنید بیهوده ست چون امکان نداره که ذات خانمتون 180 درجه تغییرکنه و ایده آل شما بشه یا حتی به حدش برسه
و در آخر خطاب کاملا مستقیم به خودتون که گفتید مهریه بالا اشتباهه و به آقایون گوشزد کردید که هرگز قبول نکنن باید بگم که شما در این مورد در اشتباهید
اگر پسر و دختر واقعا عاشق هم باشن و این رو به همدیگه ثابت کرده باشن دیگه نگرانی وجود نداره فقط کافیه عشق خودت به طرف مقابل و عشق اون به خودت رو باور داشته باشی و اعتماد کنی به اینکه تحت هر شرایطی کنار هم میمونید
من خودم 74000 سک  مهریه ام هستش اما در مقابلش واسه عشقم حاضرم جونمم بدم

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۵ سودا
سلام من 9 ماهه ازدواج کردم دقیقا میفهمم ی میگید من 6 ماه مثل خانم شما بودم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!شش ماه اول زندگیمو به گند کشیدم البته شوهرم یه پارچه اقاس . به خدا قسم همش میگفت ولش کن مهم نیست .تو برام مهمی کار به جایی رسید که خودم گفتم برو ازدواج کن میخندیدمیگفت یه تار مو ی تو رو یه هزار نفر نمیدم با دلداری های شوهرم ترسم کنار رفت چون پشتم بود محکم ! حتی نذاشت مادرش بفهمه
الان خیلی خیلی خیلی شیختیم به خدا حاضرم پشت پاشو ببوسم خوشبختیمو مدیون شوهرمم .اقای محترم به خانم امید بده به خانممت دلداری بده صبررررررررر ررررررررررررررررررررررکن نتیجه اشم میبینی . بهش خیانت نکن .اونم افسرده شده برید مشهد اره مشهد هم سفر هم شاید اونجا مشکل حل شد. خدا کمکتون کنه اما حرف از جدایی نزن مشکل خونه ی شما به کسی مربوط نمیشه .حریم زندگیتو برای هر کسی باز نکن حتی
پدر خانمت /به حرفام فکر کن 

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۶ یگان بانویگان بانو
سلام واقعابابت اوضاعی ک داریدوخوندم ناراحت شدم
نمیدونم خانمتون چ فکری میکنه وچرااینجوررفتارمیکنه
اینقدرکه مشکلش حاده حتمادست خودش نیست
شماهم الکی حس ووقتتوتلف نکن ولش کن برودنزال زندگیت
اونم بره بایکی مثله خودش
مگه چی کم داری این همه دخترخوب
الان پسرامردم بادختراهمه کارمیکنن اونوقت توبازن خودت نتونی هیچکارکنی
چ زندگیه پس زن گرفتی ک چی بشه اگ ارامش بهت نده
یسوال ربرقراری رابطه اونقدرهاهم سخت نیس چراتاالان نتونستی کاری کنی مگه اون بایدبخوادزنته هرکارمیخوای بکن 
دیگه ازنازکردن گذشته محلش نده کارخودتوبکن حتی بزوریاخوشش میادوعادت میکنه خوبدمیشه یا
توکارخودتوبکن اونم انقدر امل بازی دربیاره تاخسته شه
نکنه انتظارداره توخودت بارداربشی بجای اون؟
ادم روانی هم باشه اینکارونمیکنه...پس واسه چیزی ازدواجککرد؟

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۱ محمد 83
چه سایت باحالیه اینجا
چقدر همه درگیر میشن :-))))

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۵ درسا
سلام به همه بچه های سایت امیدوارم مشکل تک تک شماحل بشه  منم مشکل بعضی خانم ها روداشتم همیشه وقتی شوهرم بهم نزدیک میشد احساس تنفربهش پیدامی کردم با اینکه ازدواجمون کاملا عاشقانه بود ولی اصلن دست خودم نبود توی خانواده کاملا مذهبی بزرگ شده بودم که تاقبل از ازدواجم باهیچ پسری اصلا درست حرف نمیزدم  چه اشنا چه غریب طوری بود که وقتی شوهرم بهم دست میزد احساس گناه می کردم میترسیدم که بدنم کلن می لرزیدچندماه همینطورگذشت نه خانواده من خبرداشت نه خانواده اون شوهرم خیلی ادم فهمیده وفوق مهربون بودتااینکه یه روزبادوستم که روانشناس بودصحبت کرد که ترس نداره این جزیی از زندگیه وخدا این کار روافریده برای ارامش زن ومرد  چندتاکتاب هم مطالعه کردم که مفیدوافع شد ولی بازم بعضی اوقات احساس گناه میکنم ولی بازخداراشکر شوهرم خیلی خوبه

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۲ سحر
سلام برداشتن پردهبکارت دردی نداره مرد باید بلد باشه خوب معاشقه کن تا زن هنگام دخول دردی حس نکنه

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۰ مهرو

آلاله عالییییییییی بود عالی

کاش پارسال که این پست  نوشته شد دوستانی که تجربه حل موفقیت آمیز این مشکل رو داشتن میمودن مثل تعدادی از خانوم ها و حتی چند آقا مثل "سام" عوض اون پسرایی که پارسال بودن و هی گفتن طلاق ... به زور..... یا چه میدونم صیغه و ....... خب بفرمایید اینم از آخرش!!!!!!  

من حس خانوم رو تا حدی درک میکنم (خب یه سری دخترا این جورین نمیشه یه هو بپذیرن زمان میخوان...... نکته احساس امنیت هم که آقای سام گفتن درسته)

ولی الان واسه هر دو ناراحت شدم حیف شد که دو تا جوون یه همچین  تجربه تلخی براشون رقم خورد

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۴ یه خانوم
سلام اقای سؤال کننده میشه لطفا کامل بگید چی شد ایشون مشکل داشتن نداشتن.ممنون ازتون

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۸ مهسا
سلام راستش دخترانازمیکنن پرده بکارت که دردنداره یه ورودآروم والبته لذت بخش البته بایدآقابتونه باحرفاش وارضاکردن دخول انجام بده مسکل ندارین دارین به ژلاق فکرمیکنین

۲۶ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۵ علی
سلام عرض میکنم خدمت داداش گلم عزیزم منم همین مشکلو داشتم البته کمی بیشتر من بعد از هفت ماه به نتیجه رسیدم پس ناراحت نباش دعوا و ناراحتی هم پیش نیار برای خودت فقط با کمی لطافت و نرمی و کمی ابتکار و زبان بازی میتونی راضیش کنی که خودش بیاد جلو و همینطور میتونی از یه مشاوره نیز کمک بگیری باید کاری کنی ترسش بریزه و اینقدر مهربونی کنی تا مشکلشو بیاد بهت بگه بگه از چی میترسه من که نتیجه گرفتم الانم دو سال تمام که مشکلم حل شده و

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۱ مهرداد
داداش گلم ببخشید اینو میگم ولی یکی از آشناهامون بود زنه اصلا راه نمیداد به رابطه جنسی.بعد معلوم شد که خانوم دختر نبودن اصلا.به خاطر ترس از لو رفتن این قضیه اصلا به شوهرش اجازه نمیداد باهاش رابطه داشته باشه

۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۹ mrb
سلام یه مادر زن پست با یه زن نانجیب و دروغگو دارم خانوادگی بی عاطفه و کلاهبردار هستن تمام وجودشون شعار و ریاست زنگیمو جهنم کردن از خودم و همه چیز بخاطره این زن گذشتم ولی واقعا پسته قلبمو شکسته ازش متنفرم واگذارشو می دم به خدا چرا که فقط خداست که میدونه چی گذشته و چی شده انشا... حق مو بگیره بحق حرمت و جلالش

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۰ احسانسلا
سلام عزیزم من چنین موردی را دیده بودم دختره بعد شش ماه باکره بود چون قبل ازدواجش عاشق دوست من بود و می گفت بهش خیانت نمیکنم به نظرم ازدواجت زوری بوده یعنی دختر شخصی دیگه را میخواسه مگر نه هیج دختری حاظر نیس شوهرش حداقل برای سال اول اینطوری رها کنه متاسفانه خانمت فکرشخرابه  متاسفم واسه این دخترا در ضمن مهریه نصف به خانمت تعلقمیگیره چه دخول بوده باشه چه نباشه و بنظرم سعی کن بتونی اثبات کنی با شخص دیگریه تا مهریه بخشیده بشه

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۳ حسین
سلام آقای سوال کننده
نمیدونم چرا قرارتون رو فراموش کردید . قرار بود گولشو نخورید و تا مهریه شو تا حد زیادی نبخشیده رابطه باهاش برقرار نکنید .
چرا مثل بار اول که گول نخوردید ، بار دوم ....
ای کاش حکم ناشزگیش رو میگرفتید . 13 سال اعصاب خوردی بعلاوه اون سکه ها رو نباید قبول میکردید .
نمیدونم اصلا گول خوردید یا خودخواسته بوده یا ...
به هر حال ای کاش این نقش بازی کردنشو فراموش نمیکردید .
کجان اون خانمهایی که میگفتن با محبت ادامه بدید ...
کجان تا ببینن طلاق گرفتید و مجبورید اون سکه ها رو هم تا چندین سال دیگه پرداخت کنید.
ای کاش همون موقع که بار اول دیدید نقش بازی میکنه حکم ناشزگیش رو میگرفتید و تمام
الان اون هر ماه یه سکه میره توی جیبش و شما برعکس
امیدوارم یه پول زیادی بهتون برسه تا بتونید از شرش راحت شید .
امیدوارم از این به بعد بهترین ها براتون پیش بیاد
امیودارم در پناه حضرت علی علیه السلام که این همه مردونگی کردید ، جواب همه صبوریهاتونو ببینید و مطمئنا هم خواهید دید .
ان الله مع الصابرین
موفق باشید

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۵ احسان
خیلی این من دختر ها بد شدن من شغلم طوری هست در زمینه درمان بانوان کار میکنم اینقدر زن دختر مجردمتاهل پیشنهاد دوستی میدند که من حالم دیگه از جنس زن بهم میخوره سی و پنج سالمه هیشکی تو زندگیم نیس از بس این جنس شیطانیه واقعا شیطان تو جسم این جنس حلول کرده امیدوارم بدترین ها سر این زن ها بیاد

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۸ بهاحسان
خوب داداش من ، شغلتو عوض کن .
اگه خدا واقعا روزی رسون باشه که « حتما » هست ، روزیتو از جای دیگه ای میرسونه ، توام دیگه لازم میست درخواست دوستی یه عده آدم بیشعور رو تحمل کنی ...
راستی همه دخترا بدجنس نیستن ، شاید اونجا تعدادشون زیاد باشه ولی واضحه که خیلی از دخترای پاک هم وجود دارن که لیاقت بهترین ها رو دارن .
بازم میگم : اگه به رزاق بودن خدا اعتماد داری شغلتو عوض کن .
خدا روزی ها رو قبل از تولد انسان تعیین کرده ... پس انسان فقط راه رسیدن بهش رو انتخاب میکنه و نه خود رزق رو
راهتو عوض کن ، مطمئن باش رزق و روزیت سر جاش هست و علاوه بر اون ،  اینطوری خدا رو هم خوشحال کردی که از یه عده آدم بیشعور دوری کردی

۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۲ احسان
دلم میخواست یک پست منم میذاشتم و غم و غصه هاییی که ریشه وجودمو داره میخوره خودمو نجات بدم فقط واسم دعا کنید خیلی تنهام مرسی

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۰ یه دوست
باسلام

فقط اومدم بگم کسایی که از رابطه جنسی بدشون میاد این یه بیماریه . بهتره هرچه زودتر اقدام به درمانش کنن .

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۴۸ لاوین
گناه مردم رو نمیشورم،ولی فک کنم یارو باکره نبوده،که الانم ششششششششکر خدا مد شده دختر خانوما دیگه باکره نباشن،احتمال100درصدی وجود داشته،وگرنه این مسخره بازیا چیه در آورده!خدا حق این پسر مظلوم رو ازش بگیره،خیلی براش ناراحت شدم،منم تا 20 روز اول عروسیم وحشت داشتم،تا احساس کردم شوهرم داره ناراحت میشه و فقط بخاطر حیایی که داره چیزی بهم نمیگه با هزارتا دلهره انقدر که قلبم میخواست وایسه،بهش اجازه دادم انجام بده،و داد و الان یه زنم،و الانم بعد 6 ماه بازم درد دارم اما به روی خودم نمیارم هیچ،خودمو مشتاقم نشون میدم،خدا از اون دختر نگذره که روش پیش خدا و شوهرش سیاه شد.یا علی.

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۴۳ علی آزاد شده
منم دقیقا تمام این راه رو رفتم و می دونم چی میگید 
خیلی دردناکه
واقعا طوری شده بود که کل فامیل نذر می کردن که من بتونم مطلاقش بدم و از شرش راحت بشم
تهش 80 ملیون تلکه شدیم 
همش هم به خاطر این بود که پیش مشاور نرفته بودم
گرفتن ناشزگی خیلی کار سختیه تقربا غیر ممکنه
2 3 سال باید بدویی آخرشم هیچ
چون مشکل تو 90 درصد مواقع روحس هست و جسم مشکل نداره
اصلا فکر نکنین که می تونین مهرو ندید
تقریبا غیر ممکنه
کافیه یه سر برید دادگاه خانواده تا ببینید چه خبره
یه قاضی ... نشسته اون کاملا شکمی رای میده
کافیه دختره خودشه بزنه به مضلومیت 
دیگه تمومه 
حتی طلاقم نمی تونی بدی
قانونای مملکت ما بر خلاف آنچه همه فکر می کنن کاملا طرف زناست
الانم که طلاق توافقیو برداشتن
من که آزاد شدم
بیچاره اونایی که مشکل دارن
خدا کمکشون کنه

۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۲ سامان
سلام... به نظر من مهمترین معیار و سوال اینه که پسر و دختری که میخوان ازدواج کنن با هم کس دیگه ای تو ذهنشون نباشه و حالا ب هر دلیل بخوان به این رابطه تن بدن.... این مهمترینه چونکه کمبودهای دیگه در زندگی قابل جبرانه حتی کمبود علاقه ولی اگه کس دیگه ای تو فکر و دل ادم باشه اینه ک زندگی هیچوقت ساز نمیگیره... خود من مجرد هستم با دید باز و فقط و فقط این درخواستمه....

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۷ عرشیا
بنظر من حالا که بزبون خوش راضی نمیشه بهش قرص آرام بخش بده بعدش تو بیهوشی پردشو بزن اون بیشترین ترسش پاره شد و خون اومدن پردشه وقتی بفهمه دیگه پردهای نداره خودش باهات راه میاد

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۲۱ یه دوست
سلام به همگی
من نمیگم همه ی کامنت ها رو خوندم ولی خیلیهاشو خوندم...اول از همه به نظرم به آقای سوال کننده حق میدم....من حدودا چهارساله که ازدواج کردم....از همسررم خیلی راضیم و درکنار هم آرامش داریم...هر دو به همدیگه عشق میورزیم و چون از خانواده ها دوریم و کسیو تو پایتخت نداریم....هم دوست هم....هم مشاور هم....هم همسر هم و خلاصه همه کس همدیگه ایم....و به نظرم این رفتار بین دو تا زوج که رابطه سالمی دارن طبیعیه...اصلا نمیتونم شبها تنهاش بذارم....نه الزاما رابطه عمیق ولی به خاطر آرامش دادن بهش حتما در آغوشش میگیرم....شرایط شغلی بیزی زیادی داره و من درک میکنم که تو خونه نیاز به آرامش داره و احساس میکنم همه ی آقایون میل به این آرامش تو خونه دارن و حق دارن....خدا زن و مرد رو مثل دو قطب آهن ربا آفریده که باید جذب هم بشن....آقای سوال کننده به نظرم شما تلاش خودتون رو کردین...و با خوندن مطالب شما متوجه شدم یه آدم نرمال با تمایلات نرمال بودین و کاملا به شما حق میدم...درکم  از نوشته های شما این بود که آدم با احساسی بودین که دست تقدیر شما رو به این ازدواج کشونده....نمی دونم دلائل اون خانم چیه....شاید مشکل خاصی داشته....شاید دست خودش نبوده و بیمار بوده....شاید یه ترس کاذب و....ولی به هر حال گذشته...و زندگی جریان داره و اصلا همهی خانمها هم مثل هم نیستن...ما هم سه ماه بعد عروسی رابطه کامل برقرار کردیم...ولی با هم حرف میزدیم....مطالعه داشتیم و موقعی این کاررو انجام دادیم که هر دو آرامش داشتیم و اصلا هم ترسی نداشت....البته من ترس داشتم به خاطر افکاری که اصولا تو سر دخترا میکننن لی بر ترسم غلبه کردم به خاطر همسرم و اینکه بالاخره باید هر دختری که ازدواج میکنه به همهی این مسائل هم فکر کنه و البته همسرم با مهربونی و عطوفت باهام رفتار کرد و همه چی به خیر گذشت...زندیگ خوبی داریم الان....گرچه ماهم مثل همه دختر ÷سرا که ازدواج میکننن تو دوران عقا حواشی خاص خودشو داشتیم و لی الان خدا رو شکر همه چی خوبه....به نظرم شما اصلا اینقد بدبین نباشین....قرار نیست که همه خوب باشن یاهمه بد....به هر حال زندگیه....منم تو دوران عقد داشت زندیگیم م÷اشید....البته نه به خاطر خودمون دوتا....که از اول همه عاشق هم بودیم و هستیم....به خاطر دخال بی جای اطرافیان....ولی مقاومت کردیم و صبوری و زندگی رو با چنگ و دندون نگه داشتیم ....من به شما خواهرانه توصیه میکنم خودتون رو ازبین نبرید....به خدا میفهممتون چون خودم همسرم و همسرم دارم و دقیقا حالات یه مرد رو درک میکنم....ایشالل دعا میکنم به حق جده ی سادات زندگی خوبی در آینده داشته باشید و دست خدا بالا سرتون باشه و اصلانم نگران نباشین....دنیا همش خوبی نیست....من براتون خیلی غصه م شد....چون به نظرم جووونپاک و نجیبی اومدین....ایشالله مشکلاتتون حل بشه...قرص  و اینا رو هم تورو خدا بی خیال شید....چیه این مزخرفا....میره رو اعصاب....قران:از صبر و نماز کمک بگیری.یا حق

۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۲ ممممم
 چه خبر این همه نظر بی کارین ها

۱۸ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۱ علی
سلام
من نمیدونم سرانجام این زوج به کجا رسید...
فقط اینو بگم که ما هم بعد از 2 سال 8 ماه که این مشکل را داشتیم رفع شد...
تجربه من میگه، برای رفع مشکل درصد زیادی بعده مرد هست...زن بنده خدا که همینجور خودخوری میکنه و افسردگی هم میگیره...
اون مرد باید حوصله داشته باشه و به زنش نشون بده که خودشو دوست داره و نه نزدیکی کردن..اونقدر اعتمادش را بدست بیاره تا به هنگام نزدیکی ازش نترسه و در نزدیکی کردن هم بهش اعتماد داشته باشه (اینو کسی که این مشکلو داره متوجه میشه، بقیه فکر میکنن مزخرف نوشتم)...
مطمئن باشید اگر این کار را کنه دقیقا همون زمانی که فکرشو نمیکنه خدا دستشونو میگیره و کمکشون میکنه
سالم باشید

۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۴ پسر
با عرض سلام و خسته نباشید نظر من اینه که یه بار حتما به جبر روش حرکت بزن یکی رو میسناسم زنشو اینطوری به راه آورد موفق میشی امتحان کن البته شایدم زنت نمیخواد معلوم بشه باکره نیست البته ببخشید شاید خدایی نکرده امتحان کن مطمن شو 

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۳ NAFAS

بعضی از خانوم ها وقتی ازدواج میکنن یه عشق قبلی دارن که بهش نرسیدن ...

شاید خانوم شما هم عاشق کس دیگه ای باشه و باید ریشه کارو پیدا کرد ...

ایشون شاید از رابطه جنسی با شاید بدشون میاد چون شاید کس دیگه ای تو قلبشونه و دوس دارن که باکره بمونن....

شما هم از اول فکر طلاق نباشید...

۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۱۱ ایمان
بعضیا یه حرفایی نوشتن انگار زن تو رابطه هیچ لذتی نمی بره!! این کارا یا ادا اطفاله یا دلش جای دیگه گیره عزیز وگرنه، اگه بلد باشی و بتونی خوب انجامش بدی، بعدش می بینی که خودش هر شب التماست میکنه که دخول کن و حتی ممکنه خودت هم نخوای انجام بدی

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۶ پسر ایرانی
شاید واقعا میترسه خوب !! بهترین راه مشاوره ازدواج هست .... همین

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۵ nafas
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

**** ***** ** *** **** ***** *** ** ** ***** **** **** ** ***** ***

یه راه حل. به زنت بگو که کاری باهاش نداری بد یواش یواش پردشو بزن البته بیشتر از نیم ساعت معاشقه نیازه

۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۳ بهانه
خانمها و آقایون : سوال کننده بعد از 1 سال اومدن گفتن جدا شدن. پس لطفا دیگه وقت خودتون و آقای نجفی رو نگیرید برای مشاوره دادن به آقای سوال کننده راجع به متن پست.
اگرم میخواین مشاوره بدین به دوستانی که مابین کامنتها سوال پرسیدن کمک کنید.

۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۹:۴۵ هانی
سلام من یه ساله ازدواج کردم وباکرم اولاکه ماه عسل رفتیم میترسیدم ولی ترسم فقط واسه همون دوروزاول بودوکم کم ترسم ریخت ولی به خاطرشرایطمون که باخونواده شوهرم یعنی پدرش وخواهرش زندگی میکردیم من نیازبه یه فضاوفرصت داشتم که شب زفاف داشته باشیم که من بهش گفتم هردف بهونه اوردکه پول ندارم ووقت ندارم وازاین حرفا.خلاصه کنم رابطه زناشوییمون درحد لاپایی ودست ومالش و...ادامه داشت ومن تمام سعیمومیکردم که اون لذت ببره ونیازش برطرف شه حتی سکس دهانیم داشتیم یعنی فقط من این کاروواسش میکردم که خیلیم لذت میبرد...من ساده هم وقتی میدیدم داره ازاین رابطه لذت میبره واعتراضی نداره وچون خودمم هنوز اون جربزه رونداشتم که بگم بایددخول کامل داشته باشیم ومنوزن کنی گذاشتم رابطه همونجوری بمونه وفک کردم اگه مستقل شیم وبریم خونه خودمون درست میشه تااینکه یک ماه پیش خیلی دوستانه باهام حرف زدوگفت جداشیم...دقیق وقتی که بیشترازهمیشه بهش دل بسته بودم وبه زندگیم امیدواربودم وحتی یکهزارم درصدفک نکردم همچین حرفی بزنه چون دوروزقبل اینکه این حرفوبزنه بازم باهام نزدیکی کردوهیچ دعواییم بینمون نبود...میگفت توافقی جداشیم وخونوادهامون همچنان باهم رابطه داشته باشن...اخه پسرداییمه...منم گفتم میدونم شایدبخاطراون مسعلس بیاحلش کنیم یه فرصت به هم بدیم ازنوبسازیم گفت نه من دیگه هیچ حسی به توندارم بخوای ده سال دیگم باهات میمونم ولی خودت عذاب میبینی چون من دوست ندارم وخودمم نخواستم باهات رابطه بادخول داشته باشم خلاصه تاجایی که تونست خوردم کرد تواین یک سال خیلی عذابم داد بابی توجهیاش باتوهین وتحقیراش گفت این کاراروکردم که خسته بشی بری ولی تو اصلابرات مهم نیست ومثل ی مجسمه ای که ب هرشرایطی راضی هستی راست میگه اگه من خودموبی ارزش نمیکردم وخرج عروسی انچنانی رودستش میزاشتم وطلای زیادازش میخواست اینجوری بی ارزش نگام نمیکرد...اخه من  کلا باپنج میلیون باهاش ازدواج کردم هیچ خرجی رو دستش نزاشتم گفتم گناه داره وعده وعیددادکه بعدابرام جبران میکنه توزندگی اینم جبران کردنش...تنهاوسیله دفاعم مهریمه که به اجراگذاشتم وسه ابان وقت دادگاه داریم حالا که احضاریه واسش رفته میگه منم تمکین میدم میرم یاخچی اباد واست خونه میگیرم خودمم فقط شباواسه خوابیدن برمیگردم وعذابت میدم ک ب غلط کردن بیفتی...به نظرتون چیکارکنم؟اگه ازمهریم بگذرم خودمو بیشترازاین خورد و خار و ذلیل کردم 
راهنماییم کنین لطفا

۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۵ ب
بابا بیخیال ما هم همین جوری بودیم بیشتر از 2 ماه میترسیدم خوب 0چیکار کنم وشوهر من ماه بود چیزی نمیگفت لوسم میکرد فقط

۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۱ صادق
با سلام


یه سری مطالبی رو دوستان گفتن که بعضا درست نیست:
1- زنی که تمکین نکنه نفقه بهش تعلق نمیگیره ولی چون در خونه خودتون ساکنه خوب تمکین عام هست ولی تمکین خاص نیست چون خانم باکره هست میتونید برین ژزشکی قانونی و بعد از اثبات باکره بودنش به دلیل عدم تمکین نفقه ندین. که کلی دردسر داره و بهتر بزارین آخر سر.

2- مهریه حق زنه و بعد از خوندن صیغه عقد بهش تعلق میگیره و کاری به تمکین نداره و طلبه مرد حساب میشه اگه زن باکره باشه نصف مهریه بهش تعلق میگیره و اگه دخول صورت بگیره کل مهریه پس ربطی به عدم تمکین نداره.
3- بهتره که شما اول تکلیفتو با این ازدواج مشخص کنی بعد بری سراغ ازدواج دوم و صیغه و ... چون مشکلاتتون بیشتر میشه .

3- د در آخر ممکنه یه ترس ناخود آگاه تو وجود خانم باشه مثلا برخورد بد، دیدن رابطه پدر و مادر در بچگی و ... اینم بدون داداش من درسته زن اگه تمکین نکنه میشه طلاق بدی و حق هم داری و لی زن ممکنه مریض بشه و توانایی اونو نداشته باشه زن برای همخوابگی نیست فقط هرچند یکی از اجزای مهم زندگیه.

خدا همه رو هدایت کنه واقعا قضاوت سخته و برخی اوقات تشخیص راه درست از نادرست خیلی خیلی مشکله. امیدوارم مشکلتون حل بشه.

۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۴:۱۲ ترنمی
سلام من بابت آقای سوال کننده خیلی ناراحت شدم   یکی از علتایی که یه خانم تن به یه رابطه جنسی نمیدن (البته بعضیا)عدم  علاقه به طرفه مقابلشونه ،من یه مشکلی دارمخواهش میکنم کمکم کنید   من اولش که با همسرم ازدواج کردم حسی بهش نداشتم ولی بعد چند سال که عقدیم تونستم حسمو عوض کنم ولی بازم به همه ب اونایی که عاشق شوهراشونن غبطه میخورم ولی همسرم از اول وحتی قبل عقد عاشق من بود الانم  با تمام اذیتای من بازم دوسم داره   همسرم خیلی گرم مزاجه ولی من بخاطر همون مسعله که گفتم اغلب نمیتونم ارضاش کنم واین اونو ناراحت و عصبانی میکنه و شاید یه چیزایی بگه که بعدا کلی عذر خواهی میکنه  به من پیشنهاد داده واسه اینکه من تو رابطه راحت باشم هر جوری که بخوام همونجوری عمل کنه ولی من بازم نمیتونم!!!کلی تو جمعو فامیلا تحویلم میگیره از چیزایی که بعضی اوقات خونواده ها میگن اصلا ناراحت نمیشه  میگه تو با من همدل باشی دیگه واسم کافیه ولی من اونو مدام با شوهرای بقیه مقایسه میکنم    خیلی تو فشارم کمکم کنید  البته بگم منم آدم سرد مزاجی نیستم وهمسرمم تموم راههای معاشقه رو امتحان میکنه و بخاطر من کلی کتاب روانشناسی هم خونده   یعنی ممکنه یه رو ز دیگه مثل اوایل دوسم نداشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

۲۲ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۴ 5
سلام.اگر یک ماه و نیم باشه که ازدواج کردی ولی هنوز باکره باشی چون شوهرت تلاشی برای حذف باکرگی نکرده باشه اون وقت چی میگید؟

۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۱ علی وان
سلام. آخر نفهمیدیم نتیجش چی شد؟!
انشاءالله که حل شده باشه
راستی دیدید عجب توماری درست شده این صفحه......
من یکم خوندم بعد بازم خوندم، بعد دوباره ادامه دادم،، بعد میگم چرا تموم نمیشه؟ ناگهان متوجه شدم که این بحث یک سال و خورده ای طول کشیده پس منم باید حداقل یک هفته وقت بزارم تا کامل بخونم....
پس چی؟ منصرف شدم.... 
به امید حل مشکلاتی این چنینی
موفق باشید

۰۵ آبان ۹۴ ، ۰۳:۴۹ مهدی
سلام 
خدا ان شا الله اون خانم رو شفا بده
برای شما سوال کننده عزیز هم بهترین ها رو ارزو دارم
خدا هر کسی رو به اندازه فهمش بازخواست میکنه 
شما هم ادم فهیمی هستی .انشا الله یه خانم بهتر پیدا میکنی.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
و من یتق الله یجعل له مخرجا 
صدق الله العلی العظیم
خیلی چیز یاد گرفتم .شکست شما در ازدواج شاید کلید پیروزی برای من باشه .خدا نگه دارت باشه ای مرد٬ای جوان مرد که صبر کردی و خواستی به خانمت فرصت بدی 
بنی ادم اعضای یکدیگرند 
که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به در اورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار 
دلم شکست پایان غم انگیز یه ازدواج رو خوندم 
من چیز های دیگه میخواستم بگم ولی اخرین پستتون رو که دیدم و گفتید طلاق گرفتم پشیمون شدم.
در پناه حق 

۱۱ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۱ میلاد
سلام
طلاق بگیر و خلاص
برا ندادن مهریه ش هم هزارتا راه هس.
جدا شین بهتره.

۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۸ میترا
خیلی کم طاقتین. شوهر بیچاره من یک سال بعد از عروسی صب کرد چوم منم میترسیدم

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۴:۱۲ ..
عجب زنه نفهمی یعنی چی؟ خب ازدواج کردی دیگه ترست چیه؟ اصلا یه پیشنهاد بهت میدم خودت به زور کارتو انجام بده

۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۱ بنده ی خدا

Salam Azzizam To In Jamee Kheyli Az Dokhtara Bakere Nisan ! Va Qablan Rabete Dashtan Va Bazia Bara Ezd Midozan ! Va Bazia Ham Inkaro Nemikonan ! Va Inke Vase Moshkele Mali Nemidozan Va Ba Shoharham Kari Nemikonan :) NEmonash Doste Khodam Ke Zanesh Bash Rabete Nadasht Va To Periodi Bash RAbete Bar Qarar Kard Va Goft To ...... !
Tahesh Ine Pezeshke Mamaie Motamede Khodet :)
END

درباره : انجمن پزشکی درمانی , درمان های جنسی و زناشویی / سلامت جنسی ,
برچسب ها : همسرم هنوز باکره است ,
بازدید : 14384 تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1394 زمان : 20:11 نویسنده : درمان وب نظرات (1)
مطالب مرتبط
  • درمان کرونا درمان کرونا
  • علت و درمان ورم کردن دست و پای زن باردار و حامله علت و درمان ورم کردن دست و پای زن باردار و حامله
  • چگونه دندان های خود را سفید کنیم؟ , راهکارهای سفید کردن دندان ها با استفاده از مواد طبیعی چگونه دندان های خود را سفید کنیم؟ , راهکارهای سفید کردن دندان ها با استفاده از مواد طبیعی
  • راه درمان سرماخوردگی فوری در یک روز ,  درمان فوری سرماخوردگی , درمان فوری آنفولانزا , راه درمان سرماخوردگی فوری در یک روز , درمان فوری سرماخوردگی , درمان فوری آنفولانزا ,
  • راه درمان و رهایی از سرفه راه درمان و رهایی از سرفه
  • درمان سرفه , درمان سرفه خشک درمان سرفه , درمان سرفه خشک
  • بهترین روشها برای کم کردن وزن و از بین بردن چربی دور شکم بهترین روشها برای کم کردن وزن و از بین بردن چربی دور شکم
  • علل اصلی ناباروری و نازایی مردانه علل اصلی ناباروری و نازایی مردانه
  • رابطه پوشیدن لباسهای تنگ و ناباروری آقایان رابطه پوشیدن لباسهای تنگ و ناباروری آقایان
  • آی وی اف رایگان در بیمارستان /  IVF و IUI به صورت رایگان آی وی اف رایگان در بیمارستان / IVF و IUI به صورت رایگان
  • ارسال نظر برای این مطلب
    این نظر توسط نینا در تاریخ 1402/04/03 و 5:09 دقیقه ارسال شده است

    سلام.
    راستش من خودم ی دختر هستم .نمیخوام جانب داری کنم .اما کسی که فقط با گذشت دو ماه به این جا میرسه و میگه روانی شدم . و میاد میگه من گناهی ندارم من حاضرم جون مو براش بدم .... شما جونت و نمیخواد بدی ....
    میگی همه تلاش تو کردی!!!!، تو دو ماه مرد مومن رسیدی به دیوانگی و مشاور و قهر و بی محلی و جدا کردن جاتو و طلاق ...‌.
    ادمی که با حقوق یک میلیون میره زن میگیره و با دو ماه به اینجا میرسه . یعنی اگه تا الان کاری نکرده دلیلش اعتقاد و عقل و منطق نبوده شاید امکانش براش وجود نداشته .و تنها راه و ازدواج دیده این شمایی که مشکل داری و خانومت دقیقا داره کار درستی میکنه . چون شما تنها با ی هدف ازدواج کردی . و الا بجای مهریه مهریه گفتن به فکر نجات رابطه و زندگیتون بودی .
    اگه بهت میگه هوس باز حق داره . و حتی از کامنت هاتون میشه فهمید تو خلوتتون چطور عمل کردید .
    دارم فکر میکنم چقدر خانومتون تو عذابه . سخت ادم تو خونه خودش کنار شوهرش احساس امنییت خاطر نداشته باشه . چطور اون زن باید باورت کنه و بهت اعتماد کنه ؟!!!!!، الان اگه ازت بپرسن خانومت به چیا علاقه داره خواسته اش از تو چیه قطعا نمیتونی جواب بدی . چون دو ماه با هم بودید اینجوری که میگی عین دوماه به فکر حل مشکل و خلاصی از خانومت و مهریه اش بودی . پس فرصت شناخت نداشتی چه برسه محبت کردن و معاشقه و هر کاری کردن. واقعا ادم میمونه چی بگه به ی سری از ادما ....


    کد امنیتی رفرش

    آمار سایت
  • کل مطالب : 77
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 21
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 49
  • باردید دیروز : 41
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 90
  • بازدید ماه : 90
  • بازدید سال : 36,495
  • بازدید کلی : 322,060
  • مطالب

    هدف از این انجمن پرسش و پاسخ در زمینه مسائل خانوادگی و زناشویی ایران می باشد ، انجمن پزشکی درمانی ، درمان وب ایران